اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1404-07-22-حجت الاسلام ماندگاری - راه های کسب علم و معرفت نورانی

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم و بهی نستعین انه خیرناصر و معین. خانم‌ها، آقایان، سلام. وقتتون بخیر. ایامتون به کام باشه انشاالله. امیدوارم که تنتون سالم، قلبتون سلیم باقی بمونه. مالتون آباد و بهترین‌ها رو از قادر متعال برای تک‌تک شما مسئلت می‌کنم. خیلی خوشحالیم که در کنار هم هستیم، با هم هستیم. به همه شنونده‌های خوب رادیو معارف، مخاطبان شبکه محترم افق، شبکه جهانی ولایت و مخاطبان قدیمی و صمیمی شبکه سه، با دل و جان سلام می‌کنم. امروز هم به رسم سه‌شنبه‌ها، با احترام با کار در محضر حاج آقای ماندگاری هستیم. سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خیلی خوش آمدید

معرفی برنامه

حجت الاسلام ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله السمیع العلیم. أعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی فاطمه عدد ما احاط به علمک. بنده هم خدمت شما همکاران خوب این برنامه و همه شنوندگان و بینندگان عزیز شبکه‌های مختلف صدا و سیما و شبکه ولایت و رادیو معارف و شبکه افق و شبکه ۳، عرض سلام و ادب و احترام دارم. و امیدواریم که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق علم آموزی نورانی، عبرت آموزی نورانی و در آموزی نورانی را از این عالم هستی بیش از پیش عنایت بفرماید انشاالله.

شریعتی: انشاالله. حالتون چطوره؟ الحمدلله. الحمدالله. می‌خواید یه مقداری آب بنوشید؟ کسی دست به گیرنده‌های خودشو نزنه. من این مشکلو دارم، بعد منو تحمل کنه. من تا یادم نرفته بگم، ما فردا انشاالله از شیراز، شیراز جان، به همه مردم عزیز و نازنین ایران سلام خواهیم کرد. اونایی که می‌تونن بیان، بالاخره زیارت حرم سوم اهل بیت، حرم جناب انشاالله، همین بعد از اذان ظهر و نماز ظهر و عصر انشاالله به شما سلام خواهیم کرد. و امیدوارم که روی ماه تک‌تک شما رو ببینیم و دیدار تازه بکنیم. در محضر حاج نظافت هستیم و انشاالله نایب الزیاره تک‌تک شما هم خواهیم بود. و امیدوارم به زودی مشاهد مشرف زیارتشون نصیب همه شما بشه. قرارداد علم، موضوع بحث هفته گذشته بود. راجع به علم نافع صحبت کردیم و انشاالله بحثم ادامه فرمایشات شمارو خواهیم شنید در این جلسه.

حجت الاسلام ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم حجت بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه أرضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. علینا رضا و حبلنا رفت رحمت. هدیه به ساحت مقدس انبیا، اولیا، شهدا، صلحا، علما، امام شهیدان، یه صلواتی رو هدیه می‌کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

من آرم قراردادهای الهی رو دوست دارم بگم، نشانیش و آرم و نشان قراردادهای الهی اینه که اوفوا بعهدکم اوف بعهدی نمی‌دونم هر چقدر این آیه رو آقای شریعتی توضیح بدیم بازم کمه. باور کنیم خدا پسر قراراش هست. ما باید برسونیم خودمونو به اون قرار و خدا منتظر ماست. ما گفتیم علم نورانی، خلاصه جلسات قبل بگم، ۴ تا شاخصه داره. علم فقط تو مدرسه نیست، فقط تو حوزه نیست، فقط تو دانشگاه نیست، فقط تو کتابا نیست، تو زندگیه. برگ درختان سبز در نظر هوشیار/ هر ورقش دفتری‌ست معرفت کردگار. ما هرچی علممون بیشتر میشه، نباید بادمون بیشتر بشه. باید عرضم به خدمتتون، کوچیکی خودمون بیشتر حس کنیم. ذلت درونی، شاخص اول. هرچقدر علممون بیشتر بشه، نباید عرض اندام در محضر خدا بکنیم. باید خودمونو بندازیم در محضر خدا، خشوع بکنیم. خشیت و خشوعمون بیشتر بشه. و همین جا می‌خوام یه توصیه‌ای بکنم از توصیه‌های قرآن. خدا اجازه نداده ما در برابر کسی سر خم بکنیم الا خودش، پدر، مادر، معلم. جالبه انبیا، اولیا از باب اینکه هم نقش پدری بر ما دارن، انا و علی هذلامه، هم نقش معلمی برای ما دارن و مربی. باید در محضرشون خضوع، خشوع داشته باشیم. شما آیه‌ای که در رابطه خضوع پدر، مادره: واخفض لهما جناح ذل والرحمه هر چقدر میتونی جلو پدر، مادرت، جلو معلم، جلو خدا، خودت رو کوچیک کنی، خدا بزرگت می‌کنه. این مصداق همون روایتی است که فرمود: من تواضع لله رفعه الله. پس هر چقدر ما تو این عالم جلوتر میریم، هر چقدر تو این عالم جلوتر میریم، بادمون کم بشه. ۱- خضوعمون و خشوعمان در برابر خدا بیشتر بشه. ۲- تواضعمون پیش مردم بیشتر بشه. چرا؟ چون اگر تواضع پیش مردم نکنیم، نمی‌تونیم بهشون خدمت کنیم. و اگر خدمت نکنیم، تجارت نکردیم. بله، بیا بده بستونه دیگه. در واقع یه جایی نشسته بودم، گفتن این آقا ۷۰ سال عمرش داره، خدمت کنه به مردم. گفتم عجب کاسبی خوبیه. گفتم حاج آقا، کاسب نیست ها، شغلش یه چیز دیگه است. گفتم نه، من با ادبیات قرآنی دارم خدمت، تجارته دیگه. بله، حل ادلکم علی تجارت تنجیک عذاب علیم. عجب! گفتم تاجریه که اصلا توی ضرر نداره. تاجریه که هیچکس نمیتونه پولاش رو بشماره. تاجریه که هیچکس نمیتونه حساباش رو بشماره. عجب! پس هر چقدر علم ما تو این عالم، تو زندگی...یا کارگرم، کارمندم، رئیسم، عروسم، هرکی هستم، من باید روز به روز علمم بیشتر بشه. و چهارم، هر چقدر علمم بیشتر بشه، خدمتم به دینی که منو انقدر بالا برده باید بیشتر بشه. نه از دین سوء استفاده کنم، حسن استفاده، نه سوءاستفاده. اینا بحث‌هایی بود که گذشتیم و با اشاره‌ای عرض کردیم و آمدیم عرضم به خدمتتون، مشخصات علم نورانی رو گفتیم.

حالا رسیدیم به اینجایی که راه‌های کسب این معرفت نورانی چیه. ببینید، من چند تا راه رو از آیات و روایات درآوردم انشالله بتونیم این جلسه به سرانجام برسونیم انشاالله

. اولین مسئله‌ای که من رو به معرفت می‌رسونه من گاهی وقتا سر کلاس نشستم میگم مثلاً دارم بازیگوشی میکنم. معلم میگه: حواست هست اینجا کلاس است؟ حواست هست اینجا رستوران نیست؟ مدرسه اینجا، خونه نیستا. گرفتی خوابیدی؟ اینجا رستوران نیست، داری آرومکی چیزی می‌خوری ها؟ اینجا پارک نیست، ولی با دوستات بازی گوشی می‌کنی ها؟ اینجا چیه؟ کلاس در است. درس... باور کردیم اگر اعتقاد پیدا کردیم که دنیا کلاس درسه، تو کلاس درس، اولین چیزی که دنبالش می‌گردیم کی؟ آقای شریعتی، دنبال معلم، دنبال کتاب می‌گردیم. دنبال معلم می‌گردیم، دنبال همکلاسی خوبم می‌گردیم، دنبال تکالیفمون میگردیم، درس‌ها رو خوب بگیریم. من چند تا آیه نوشتم اینجا. خدا میگه: این قرآن... این آیه رو بارها خوندیم، ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین اینا جز آیات کلیدیه بحث تربیتی ماست. ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین. این کتاب، کتاب درس شماست توی زندگیتون در این دنیا. مخصوص پیغمبران نیست، مخصوص دانشگاهیان نیست، مخصوص حوزویان نیست، مخصوص مسئولین نیست، مال همتونه. نذیر للبشره، برای همه اومده. اما کیا از این کلاس درس می‌برن؟ اونایی که الذین یؤمنون بالغیب. اونایی که بارها گفتیم، بدونن همه چیز آدم دیده عالم دیدنی نیست.

شریعتی: ندیدنی های عالم رو باور کنی

حجت الاسلام ماندگاری: اگر ندیدن‌های عالم رو به عنوان درس‌های عالم فهمیدی، تو روز به روز رشد می‌کنی. ما می‌خوایم از این مدرسه عالم چی بیایم بیرون؟ این آیات باز بارها خوندیم، آخر همین صفحه اولالیک علی هدی من ربهم و اولیک هم المفلحون،مفلحون یعنی احساس رستگاری میکنه، رستگاره. دیگه هم المهتدون، احساس می‌کنه راه رو بلده، آدرس داره، هم الغالبون پیروز  هم الراشدون ...رشد کرده. آقای شریعتی، روایتی دیدم از امام رضا جانمون سلام الله علی، سلام الله علیه، که شما فردا میرید به حرم برادرشون، برادرانشون هم احمد بن موسی الکاظم، هم سید علاءالدین حسین بن موسی الکاظم، هم محمد بن موسی الکاظم، هم علی ابن حمزه بن موسی الکاظم. بینندگان باشید انشاالله. امام رضا جانمون می‌فرمایند: آدما شرایط مختلفی دارن. یه عده ثروت دارن، یه عده ثروت ندارن. یکی قوت داره، یکی ضعف داره. یکی معلولیت داره، یکی جسمش سالمه. یکی مریض، یکی مریض نیست. یکی رئیس، یکی رئیس نیست. یعنی حالت‌های مختلف داریم ما. الان تو دنیای امروز که درس عوضی‌دارن به ما میدن: یحسبون انهم مهتدون. به ما میدن: یحسبون انهم یحسنون صنعا. انهم عرضم به خدمتتون که خرابکاری کرده، میخواد بگه درست کار کرده.درس عوضی، مدرسه حقیقیش چیه؟ درس‌های حقیقیش اینه که فلاح و رستگاری رو به پولداری ندونید. که پولداره فکر کنه رستگاره، بی پوله فکر کنه رستگار نیست. نخیر، فلاح و رستگاری اینه که تو پول داری بفهمی چه کار بکنی، تو بی‌پولیت هم بفهمی چیکار بکنی.

مجری:یعنی تکلیفت در یک کلام پیدا بکنی.

حجت الاسلام ماندگاری: مشقت رو بدونی یکی کلاس ریاضی، کلاس علومه و گاهی وقتا دوتا میخوان از رو همدیگه تقلب کنن، خراب میکنن. یکی رشته ریاضی، یکی رشته انسان. من این کارو کردم سر جلسات دانشگاه و تو حوزه هم این کارو کردیم. بچه‌ها کنار هم چون چیدم توی جلسه، بخواد از روی الان مشکل ما چیه آقای شریعتی؟

مجری:همین تقلبه. از رو دست هم نگاه کنید.

حجت الاسلام ماندگاری: سیب سرخ دست بچه یتیم گناهه، گناه نیست، ولی استدلال درستی نیست چون دخالت نیست، خرج کن. مقایسه بابا ضعیفه، میخواد با قلیه خودشو مقایسه کنه. معلوله، ببین الان معلولین ما هیچ وقت با سالم ها خودشون مقایسه نکردن، مدال هاشون بیشتر شده، ماشاالله، ماشاالله. حتی خانم میخواد با آقای خودش مقایسه بکنه، نکن خانومها الان مدال آوریشون بیشتر شده. خودت رو ببین، تو خودت باید تکلیفت رو پیدا بکنی. در مدرسهعالم هستی فلاح یعنی چه فقیری، چه پولداری، چه ضعیفی، چه قوی، چه عرضم به خدمتتون که سالمی، چه معلوی، تو هر جنسی، تو هر صنفی، تو هر زمانی، تو هر مکانی هستی، تکلیف داری، بی تکلیف نیستی. بعد اگر تکلیفت رو پیدا کردی، تو توی مدرسه عالم داری، علم نورانی، نور داره به سمتت میاد. میشه المومنون ینظر بنورلله. بعد دیگه بچه بزرگ نداره. نمیدونم خاطره رو گفتم یا نگفتم، بده گفته باشم. خاطره از شهداست، خیلی قشنگه. بچه ۱۱ ساله اسیر شده بود. خوب، افسر عراقی گرفته جلو دوربین: ببینید، خمینی سرباز کم آورده، سن سربازی رو از ۱۸ سال آورده به ۱۱ سال. این بچه اینجا مشقش رو خوب یاد گرفته، ۱۱ سالشه. آقای شریعتی گفت: خمینی ببخشید، من باید ادبیات میگم، امام خمینی سن سربازی رو پایین نیاورده، سن عاشقی رو پایین آورده. این یعنی رشد کرده، بزرگ شده.

حضرت قاسم الحسن سلام الله علیه، جمله‌ای که فرموده: تو دنیا مثل توپ داره، صدا می‌کنه تو زمان احلا من العسل. بابا مرگه، تیر خوردن و شمشیر خوردنه. چه جوری میشه این فلاحه؟ فلاح این نیست که من سوار ماشین شاسی بلند بشم، عرضم به خدمتتون سوار پیاده رو نگاه نکنه. به خدا فلاح نیست. چون بعضیا میگن: حاج آقا چرا نمیگی؟ گفتم این جلسه میگم، چشم. فلاح این نیست که صاحب خونه به مستاجر رحم نکنه، بگه من چیکار دارم، دو تا بچه بیشتر بیاد داشته باشی، راهت نمیدم. سالی اینقدر باید به اجاره و نمیدونم پول زیاد کنی. به خدا این فلاح نیست

. فلاح این نیست که سرکارگر به کارگرش رحم نکنه، مدیر به کارمندش رحم نکنه. صلاح این نیست به خدا، رشد این نیست، هدایت این نیست. رشد این است که گفتیم، امیرالمومنین پیراهن درجه سه رو خودش برمی‌داره، پیراهن درجه یک رو میده قنبر. میگه من غلامم، تو آقایی. میگه تو جوانی، من سنی ازم این گذشته. فلاح اینه، فلاح اینه، اینا  اگر به این نقطه رسیدیم. اونوقت هرچی از عالم دریافت می کنیم نور است.

شریعتی: ما گاهی یه شابلون دستمون میگیریم می خواهیم همه عین اون باشیم

حجت الاسلام ماندگاری: ما میخوایم همه الگوها مثل هم باشه، نمیشه، شدنی نیست، غیر ممکنه. بزرگترین مشکل ماها با این روایتی که از امام رضا جان سلام الله علیه عرض کردم، تقلبامونه. اسمش شده چشم و همچشمی. چون همه عروسی ها رو تو باشگاه میگیرن، ما هم تو باشگاه بگیریم، تالار بگیریم. همه ولی ماه هر جا کربلا، اونجا جلسه مثلاً جشن تولد فلان بگیریم. بابا نداری، نکن. یه بار یادم هست، اینجا یک نامه‌ای رو شما خوندید، گفت: چهار تا دختر داشتم، همه هرچی تونستم برای دختر بزرگم، ۳۰ میلیون اون چند سال پیش، ۳۰ میلیون قرض کردم برای عروسیش. دیگه هیچی نمی‌تونم برای سه چهار دختر دیگه هم قرض کنم. چرا؟ برای اینکه چی؟ میگه: منم باید مثل پولداره که حالا باجناقمه، نمیدونم قوم خویشم، پسر عم ام، من مثل او عمل بکنم. نه، تکلیف اینه که توش صورت مسئله خودت بدونی، تکلیفت چیه، نه تو صورت مسئله بغل دستیت. این فلاحه، این رشده

و شرط اول علم نورانی از قرآن و از روایات، معرفت دیگه. خدا میگه: اگر اینا همه رو تو قرآن به ما داده، ببینید بهترین آیه که شاخص این قصه است: لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ. یه روز رفته بودم برای بانکی‌ها صحبت کنم. گفتم که شما می‌دونید ترجمه آیه قرآنی؟ گفتند حاج آقا همه می گن شغلتون مشکل داره، پولتون مشکل داره. شما می گید ترجمه آیه قرآن. گفتم آره، گفتن چیه؟ همین آیه رو خوندم، آیه ۲۳ سوره حدید. گفتم شما ترجمه این آیه اید... یه روز اون موقعی که پول می‌آوردن تو بانک‌ها، گفتم یه روز ده میلیارد میگذارم تو صندوق، به خانمت زنگ نمی‌زنی که بلند شو بریم بازار، پولدار شدیم؟ اینجا مال تو نیست خب. یه روز هم ۱۰ میلیارد پول میگیرن مردم، زنگ نمیزنه: بدبخت شدم. چون سه تا کلمه قرآنی رو میدونی، این معرفت نورانیه

. هرکی معرفت نورانی رو گیر آورده، نوش جونش. یک: می‌دانم هرچه به من دادن امانتیه: هذا من فضل ربی. ۲: می‌دونم هرچی به من دادن موقتیه، موقتیه، دست من نیست: اذا جا اجلهم لا یستاخرون ساعه ولا یستقدمون. ۳: می‌دونم هرچی به من دادن ماموریتیه. ثروت دادن، شهرت دادن، معرفت دادن، بیان دادن، آبرو دادن. آقای شریعتی، حالا آبرویی داره الحمدالله که نباید پز بده که هیچی نیست. پس اگر دادن، برو ماموریت این آبرو رو پیدا بکن. این میشه تکلیف، این میشه فلاح، این میشه هدایت، این میشه رشد، این میشه پیروزی. این میشه فوض، ربطی هم نه به سن داره، نه به جنس داره، نه به صنف داره، نه به اینکه ایران باشم یا فلسطین

من فکر می‌کنم توی ۱۰۰ سالی که تقریبا صد سال شد، عرضم عنایت آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها و انگلیسیا تو سرزمین بیت المقدس، ۲ سال آخر اینا تکلیفشونو خوب پیدا کردن. با تمام وجود واستادن، شهید دادن واستادن، اسیر دادن واستادن، بیمارستان خراب شد واستادن، دکتر شهید شد واستادن، اطفال وزن ها شهید شدند. امروز یه تابلویی رو دنیا داره میبینه: این طرف آمریکا، اسرائیل، انگلیس، آلمان، فرانسه، امارات، قطر، پاکستان، ترکیه، تمام اینها یک طرف واستادن. حماس یک طرف، این یعنی هم المفلحون، راشدون، هم الفائزون با سربلندی هم واستادن. چه واستادن! یه وقت یک تنه وامیسته، یکی واستاده قلدری کرده، همه میگن بابا تو خیلی قول دادی نه... قلدرای عالم یک طرف واستادن، واسه دفاع کرده، حماس یک و ملت‌ها همه دنبال تایید حماسن. مسابقه نداشته توی اروپا: مرگ بر اسرائیل فارسی بگن. ولی گفتم دیدید که... یعنی چی؟ یعنی چون اینا درسشون رو گرفتن. درسشون کدوم آیه بود؟ وَلَا تَرۡكَنُوٓاْ إِلَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ ٱلنَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ... درسشون کدوم آیه بود؟ محمد رسول الله،. بالله  درسشون کدوم ایه بود؟ فقد استمسک بالعروة الوثقای پس اگر قرار است معرفت نورانی پیدا بکنیم، معرفت نورانی دست خداست، دست معلم آسمانی. پس این عالم مدرسه شد، دنبال معلم بگردیم. رب العالمین خداست، معلم آدم الاسماء کلها. همه پیغمبران می شن معلم، دانشگاه فرهنگیان شان. کتابمون چیه؟ قرآن. تکلیفمون چیه؟ اونچه که خدا تو هر موضوعی ازتون می‌خواد. مهم نیست تو داری یا نداری، سالمی یا مریضی، معلولی یا غیر معلولی، قوی یا ضعیف. ببین خدا از تو چی میخواد. بعد اگر تکلیفت رو انجام دادی، بالاترین مدال عالم رضوان اینه دیگه. و رضوان الله اکبر.

حالا روند چیه؟ پس باید اول باور کنم یه خبرایی تو این عالم هست. مدرسه فقط دانشگاه... الان ببینید بعضی‌ها فکر میکنن فقط دانشگاه، مثلاً دانشگاه تهران، تو دانشگاه تهران یکی دو تا دانشگاه تو دنیا، حتما باید بریم دانشگاه هاروارد و نمیدونم دانشگاه کجا و منچستر و کجا و کجا و کجا. اونجا بریم دانشگاه‌ها. نه، تو روستاتم دانشگاهه. پیرزن نخلیس پای چرخ نخ ریسی نشسته بود، درسشو تو عالم گرفته بود. گفتم چه درس گرفتی؟ گفت خدا هست. گفتن از کجا فهمیدی؟ دستشو از چرخ برداشت: کوچیکی گرداننده می‌خواد، بزرگی عالم گرداننده نمی‌خواد. پیرزنه به قول ما. شاید یادش ندن، ولی درسش رو گرفته، عالم رو دانشگاه دیده، کلاس درس دیده. بچه‌های ما تو دفاع مقدس ۸ ساله و ۱۲ روزه درس گرفتن. بچه‌های ما تو غزه درسشون رو گرفتن، تو یمن و جبهه مقاومت و لبنان و فلسطین درساشونو گرفتن. ولی گاهی وقتا می‌بینیم، من بدون تعارف میگم، یه تحصیل کرده حوزه یا تحصیل کرده دانشگاه، معذرت می‌خوام، خیلی تعبیر شاید برای من خورده بگیرن، حالا اینجوری با ادبیات اینترنتی: چند گیگ اطلاعات داره، ببخشید، ولی درسش رو نگرفته.

 از تاریخ مثال بزنیم: ابوموسی اشعری قرآن رو حافظ بود، ولی از قرآن درس نگرفت. کدوم درسو نگرفت؟ و من یتول الله و رسوله والذین آمنو فان حزب اللهم الغالبون. کدوم درسو نگرفت؟ النبی أولا بالمومنین من أنفسهم ولی از همه بیشتر میفهمه. معلم کلاسه دیگه. پس ما اگر قرار است علممون نورانی بشه، علم نورانی میتونه شیمی باشه، میتونه فیزیک باشه. یه روایتی دیدم خیلی عجیب: علمی که دین به ما یاد بده زباله نداره. آقای شریعتی، یعنی دورریز نداره، نه، زباله یعنی ضرر نداره. امروز علم بشر هم استفاده داره، هم زباله داره. بله دیگه، دور ریز داره، نه زباله آنچنانی داره. الان انرژی هسته‌ای استفاده‌اش برای درمان، برای نور، برق، خیلی آب شیرین کنه، کجا کجا. اما بمبم هم باهاش می سازن اماعلمی که قرآن بده، دورریز نداره چون از ناحیه خدا میاد، نافع، نافع، همش نفعه، یه ذره تو ضرر نیست. ما باور کنیم منبع علم نورانی قرآنه. حاج آقا تو قرآن هست؟ به یک معنا آره. چه جوری؟ حاج آقا، تو اگر فیزیک، شیمی رو به این نیت بخونی که می‌خوای به دین اسلام، مسلمین خدمت بکنی، میشه والذین جاهدوا فینا لنهم سبلنا. خدا چنانی فیزیک، شیمی رو در ذهن تو قرار می ده که میشه دانشمند هسته‌ای، میشه گره گشای دارویی، چی، گره گشای علمی، میشه دانش بنیان. همون علم فیزیک، شیمیه، همون مهندسیه،ولی تو بهش جهت میدی چون خدا به تو نور داده. خدا به تو نور داده

مجری:و اون جهته. در واقع میشه عیار علم‌های به ظاهر دنیا

کازشناس: اولین شرط اینکه من بخوام علم بیاموزم نورانی باشه، باید باور کنم نورانیت منشأش خداست: الله نور السماوات والأرض. و هرکی وصلی به این خدا بشه، اولین چیزی هم که باید وصل بشه، نیتمونه. اولین حبه لله و اخذ لله و ترکه لله. همه امر زندگیش میشه خدایی. این خدا، من هر علمی رو برم سراغش، به اون علم نور میده، اون علم راهگشا میکنه، علم مفید میکنه، اون علم نافع میشه. بعد هزاران هزار میلیارد هم به یه نفر بدن که از این علمت در جهت ضرر به اسلام، مسلمین استفاده کن، نمیکنه. چرا؟ چوم مدیون اون معلمم. الان شما دیدید بعضی ها که علوم غریبه دارن، علوم غریبه یکی از علوم است که برای هرکس مجاز نیست، ولی استاداشون بهشون گفتن: اگه از این علم غریبه سوء استفاده بکنی، بدجوری تنبیه میشی ها، چون یک شأن استفاده داره. همه عالم شأن استفاده داره.

پس اولین شرط کسب علم نورانی که باور کنم همه چی دست خداست. اگر این شد، میرم رجوع میکنم به قرآن. رجوع یعنی چی؟ بگذار یه آیه تو سوره یاسین خیلی توجه منو به خودش جلب کرده، آیه ۱۱: أنما تنذر من اتبع الذکر و خشی الرحمان بالغیب. کسی حرفای تو رو پیغمبر، انذار و بشارت تو رو قبول میکنه که خدا را باور کنه ها. تو آیه 94سوره مائده، تو اون قصه‌ای که خدا میگه وقتی صیدو تو حج حرام کردم، خیلی دعای عجیبه و همون لحظه‌ای که خدا صیدو در حج حرام کرد، پرنده‌ها طوری بالا سر حجاج راه می‌رفتن که آیه داره، دستشون رو دراز می‌کردن، دوتا پرنده می‌گرفتن. مثل جوونی که میگه: خدایا ما از امروز نیت کردم نگاه به نامحرم نکنم. اگه تا حالا روزی دوتا می‌دیدم، حالا روزی ۴۰ تا دارم میبینم، سر به سر ما میگذاری. اینجا هم خدا سر به سر مومنین. برای چی؟ این تیکه‌های شریعتی: لیعلم الله من یخافه بالغیب. معلم از سر کلاس بره بیرون دیگه، بچه‌ها رو نمیبینه، ولی این معلم همه جا میبینه. اینو بدونم خیلی قشنگه. این معلم نیت‌های قلب منم می‌بینه: یعلمون وما صدور. معلم طبیعی خوابش میبره، این معلم خوابش میبره: لا تاخذه سنه و لا نوم. معلم گاهی وقتا دو... این معلم که میگم یعنی خدا، پیغمبرا، اماما همشون. علی لطیفم بگم چون همه دارن خیلی جدی گوش می‌گیرن. یه تبسم بیاد کنار ضریح امام رضا واستاده بود، گفت: یا امام رضا، ۱۰ هزار تومان، یک میلیون تومان به ما بده. قدیم بوده، الان یه میلیون تومن عددی نیست. یکی میگفت: یا امام رضا، ۱۰ هزار تومن به ما بده. این یکی بغل دستیش می گفت هزار تومن به من بده. اون یک  بار میگفت، اون سه بار میگفت. یه وقتی یک هزارتومن از جیبش دراورد گفت بگیر حواس مام رضا رو پرت نکن!

 ببینید این نمیشناسه این معلم رو. خب مشکل ما توی عالم اینه، معرفت‌مون خیلی کوچولویه. معرفت‌هامون خیلی کوچولویه، حاجت‌هامون کوچولویه، رشدمون کوچولویه، عرضم به خدمتتون علممون هم میشه ظلمانی  چون کوچولوییم دیگه. آیه یه چیز دیگه. می‌خوام بخونم، شما تو سوره همه می‌دونن والعصر، خیلی عجیبه. این معلم یه قسم خورده‌های همه والعصر یه جور دیگه معنا کردن، مفسرین زمان معنا کردن، زمان از زمان، روز، زمان غیبت. ولی امام یه جور دیگه معنا کرد: والعصر، قسم به عصاره خلقت، خیلی قیمتیه، هم وجود نازنین خاتم انبیا صلوات الله ان الانسان لفی خسر. همه توی مدرسه عالم مردود و تجدید میشن، مگر کسی که معلم قبول کنه. اگه این معلم قبول کردی...

 داشتم می‌رفتم حرم امام رضا، از این پاکبانای باصفا سلامش کردم، یه سلام جواب داد و حرفی نزد. برگشتم دیدمش، گفتم یه سلام کردم. گفت: حاج آقا داشتم نماز شب می‌خوندم. عزیزم باریکلا، پاکبان تو دیدگاه ما خوب، خیلی ولی فهمیده. نصف شب تاریکه ولی نورانی وجودش. تو تلویزیون یه آقایی که از این عزیزان معلولیت جسمی داشت، آورده بودنش، گفت: از چی ناراحتی؟ گفت: وقتی نوجوان بودم راه میرفتم، بعضی بچه‌ها تو محل مسخره هم میکردن. میشه اون کسی که بیشتر مسخره می‌کرد، اسمش رو بگی؟ خیلی کیف کردم. گفت: نه. گفت: برای چی؟ گفت: میترسم الان بیننده تلویزیون باشه، خجالت بکشه. خیلی بزرگ شده، معلوله ولی بزرگ شده.

 یاد اون داستان حضرت موسی و معلول افتادم. حضرت موسی داشتن از مسیر رد می‌شدن، یه معلولی چشم و گوش و دست ن داشت و... حضرت موسی کنجکاو شد، چی داره میگه؟ داره میگه: یا رب، یا رسول، ای کسی که یک لحظه لطف تو از من قطع نکردی. الله اکبر. موسی تعجب کرد، خدا چی بهش دادی؟ سلامتی دادی، ویلا دادی هزار متری دادی، خدم و حشم دادی، زیبایی... خدا گفت برو از خودش بپرس. اومد بپرسه، اونم فهمید موسی است. حضرت موسی چون کنجکاوترین فرد زمان حضرت موسی سلام الله علیه بوده، گفت: موسی تویی؟ آره. حالا به ادبیات خودم میگم، گفت: خدا اگه همه چیز رو از من گرفته، خودش رو به من داده. شریعتی: چقدر بزرگ شده، چقدر با معرفت

حجت الاسلام ماندگاری: . تو جمعی بودم همین چند روزه، گفتن: حاج آقا ما یه گله داریم، شاید شنونده باشن، عیب نداره، ناراحت نمیشن چون تذکر قرآنیه. گفتن: حاج آقا بعد از ۱۲ روز به بعضی از بخش‌ها، به بخش از نیروها و بعضی از اونایی که یه مقدار کاراشون سخت بود و اذیت شدن، یه پاداش‌هایی دادن، ولی به ما ندادن. گفتم: تو یکی از جنگ‌ها عمار اومد خدمت وجود نازنین پیغمبر، گفت: یا رسول الله، بعضی از دوستان سپاه شما میگن شما غنائم به اون وریا دادی، حالا این زمان دادی. پیغمبر فرمودند: این کلام خودته یا کلام رزمنده‌ها؟ به قول ما. عرض کرد: نه کلام اوناست. فرمودند: برو بهشون ببین فهم میخواد. این اگر غنائم به اونا دادم، خودم سهم شمایم.

مجری:چقدر خوب.

حجت الاسلام ماندگاری: من به دوستان گفتم که فرض میکنیم اگر غنائم و پاداش‌ها رو به بعضی گروه‌ها دادند، سهم شما عدالته، باید اتفاق کنم. من بارها گفتم، فکر می‌کنم همین هفته‌های قبل گفتم: اگر پاداش رسمی میدید، شرکتیام آدمن، بله فرق نداره، قراردادی‌ها هم آدمن، پیمانی‌هام آدمن. اینا هم زندگی دارن، اینم زن و بچه دارن، اینام عید میفهمن، اینام پاداش می‌فهمن. تو جمهوری اسلامی خدای نکرده یک ذره بی عدالتی قابل تحمل نیست، تبعیض قابل تحمل نیست. اما این فهم که ماذا وجدم فقدک و ماالذی فقط من وجدک، آن کس که تو را دارد چه ندارد و آن کس که تو را ندارد... این خیلی فهم بزرگیه. ما الان متاسفانه گفتیم گاهی وقتها دارامون تو هر دارایی باد میکنن. بعضی‌ها ندارامون غمباد میگیرند. داروهامون مغرور میشن، ندارامون مأیوس میشن. این باید جامعه دارا و ندارا فاصله‌شون خیلی کم بشه، قبول داریم. فاصله طبقاتی خیلی باید کم بشه. تدبیری است که باید تو جمهوری اسلامی انجام بشه و الحمدالله مسئولین هم دارن همه تلاششونو می‌کنن، خدا عنایت می‌کنه، مردمم همراهی می‌کنه انشاالله اتفاقات خوبی انشاالله. انشاالله

. ولی اینو می‌خوام بگم: اینکه دارا احساس باد بکنه و ندار احساس غمباد و یاس بگیره، این غلطه، این درس قرآن نیست. اگر ما خدا رو حاکم میبینیم، خدا را معلم میبینیم، خدا یه چیزایی به ما فرموده که ما اینا رو ارزش ندونیم: نه ثروتش، نه شهرتش، نه شهوتش، نه قدرتش، نه ریاستش. اینا ارزش نیست. قرآن سه چیز رو ارزش می‌دونه: یک فهم و معرفت. بارها این جمله رو گفتم، اصلاً هم خسته نمیشم جون غلام امام حسینه، ۱۷ از یاران امام حسین غلام بودن. غلام به تعبیر امروز یعنی پایین‌ترین طبقه جامعه، تحصیل کرده نیست، حوزه دیده نه دانشگاه. امام حسین بهش می‌فرمایند: برو، ۹۴ سالشه آقای شریعتی، کربلا سلام الله علیه، برو می‌خوام آزادت کنم. گفت: باشه میرم، فقط بگو کجا برم، من بی حسین می میرما. این فهمش رو از کی گرفته؟ از خدا، از قرآن، از زیارات امام حسین. حتی عرضم به خدمتتون زندگی آرامی برای خودش گفت: نکنه رنگ سیاه هم بوی عرق مانع که کنار شما باشم. یعنی یک جمله میگه امام، تو رودربایستی میگ‌ذاره، امام رو اصلا شرمنده میکنه. گاهی وقتها شاگرد باید معلم را شرمنده کنه از درس خوندن خودش، بگه: من بیشتر میخوام. اینجا امام حسین رو تو بغل گرفتن. این حدیث میاد جلو المعروف. بله، ظرفم بزرگتر باشه، سهمم بزرگتر، بیشتره. اینجا جون نشون داد، غلامه ولی خیلی ظرفش بزرگه. امام حسین بغلش کردن، دعاش کردن: خدا صورت تو رو نورانی کنه، بدن تو رو خوشبو بکنه. که روایت داریم حاج آقا مجتبی تهرانی اعلی الله مقام الشریف فرمودند: قبل از شهادت امام حسین، امام باقر از امام سجاد پرسیدند: بوی عطری که تو کربلا پیچیده، خونم رو زمین می‌ریزه، بوی خوبی نمیده تو اون آفتاب. فرمود: بوی عطر جون غلام بابامه. این فهمه. هر چقدر هر کسی فهمش بیشتر بشه، هم فلاح، هم هدایت، هم فوزه، هم رشده، هم پیروزیه

. دومین مدال ارزشی که قرآن این کلاس داره، ما باید بپذیرمش. دومین ارزش میگه: من بارها گفتم، امروز تو دنیا قانون مداری یک ارزشه، چیز خوبی هم هست. سواد یک ارزشه، قانونمداری هم یک ارزشه، خوبم هست. خدا میگه: خیلی خوب، اگه قانونمداری یک ارزشه، قانون خدا رو رعایت کن: ان أکرمکم عند الله أتقاکم. ۳- امروز تو دنیا تلاش زیاد ارزشه، تلاش می‌کنه برای ورزش، برای هنر، برای هر رشته‌ای. خدا میگه: باشه، فضل الله مجاهدین علی القائدین برای آخرت تلاش بکن، برای زندگی ابدی تلاش بکن، تلاش کن. مدال‌های اونورت بیشتر از این باشه. اینا فهمه، اینا رشده، اینا همش آخرته، همش اونه. و لذا دعا میکنیم: اللهم لا تجعل الدنیا أکبر همنا..

شریعتی: انشاالله. الهی آمین هفته آینده ادامه میدیم و امیدوارم که همهمون استفاده کرده باشیم و انشاالله بزرگ بشیم، اهل معرفت بشیم، رشد پیدا بکنیم.

من فقط چند تا نکته رو باید یادآور بشم، حالا قبل از تلاوت قرآن. یکی اینکه ما مجدداً دعوت می‌کنم از همه مردم عزیز و نازنینی که نزدیک شیرازند یا در شیراز ساکن مجاورند، فردا همزمان با نماز ظهر و عصر انشاالله برنامه سمت خدا رو با حضور آقای نظافت تقدیمتون خواهیم کرد. این نکته اول. نکته بعد اینکه من دیروز مطلع شدم حاج آقای مهدیان عزیز، حاج حسین آقای مهدیان که از خیرین بزرگ و به نام تهران بوده، از یاران و یاوران دیرین انقلاب، کنار جنازه پدرعرض کردم تو مسجد قبا، گفتم: پدر بزرگوار شما از خیرین بود تو عرصه ایتام، تو عرصه زیارت، تو عرصه خدمت به اهل بیت، تو عرصه مقاومت، خیلی بی ادعا و مکرراز ابتدایی روزهای ابتدایی سمت خدا، لطف حاج آقای مهدیان شامل ما و مخاطبان عزیز شده بود. و حالا امیدوارم که مهمان سفره اهل بیت علیهم صلوات الله باشند.

حجت الاسلام ماندگاری:  تو سمت خدا مطرح شد که یک خانواده‌ای از توی یک روستای دوردستی، گفتن: اهل روستای ما هر سال میرن حرم امام رضا، ولی ما نتونستیم خانوادگی بریم درسمت خدا مطرح شد، حاج آقای مهدیان بانی شدن، اینا رو فرستادن مشهد و همون محل زائرسرای که داشتن، پذیرایی کردن. خوب، بعد از مدتی این خانواده، آقای رکنی عزیز تهیه کننده قبلی سمت خدا رو دیده بودن، گفتن: ما کربلا هم رفتیم. عجب، گفتن چطور؟ چه جوری؟ شما هزینه مشهد رو نداشتین که؟ گفتم: اون آقایی که ما رو در مشهد به ما جا داد، آمد، گفت: شما تا حالا مشهد نیومده بودید؟ گفتیم: نه بار اول اومدیم الحمدالله، دست شما درد نکنه. گفت: کربلا چی؟ گفت: کربلا نرفتیم. ما رو فرستاد کربلا و نجف و کاظمین، سامرا زیارت. الله اکبر. چقدر انسان‌ها رو این مرد بزرگ بانی شد برای زیارتشون، برای جهیزیه‌شون، برای زندگیشون، تعمیر خونه‌شون، برای درمانشون، قرض الحسنه از بانیان صندوق های قرض الحسنه بودن ایشون. انشاالله که روحشون شاد باشه. ضایعه رو باز هم به خانواده محترم و ما ازشون خدمت رهبر معظم انقلاب که از یاران دیرین حضرت آقا بودن و حتی امام راحل عظیم الشأنمون تسلیت عرض می‌کنم. امشب اگر تونستید، نماز لیله الدن برای ایشون بخونید، کمترین کاریه که می‌تونیم بکنیم. آقای حسین ابن محمد، بله محمد بود، بله. امشب یادتون نره، حالا دوستان در کانال هم یادآوری خواهند کرد. سید مجید آقای بنی فاطمه هم که والدین مکرمه شدن زهرا مشهور انشاالله. یکی از بازیگران خوش غیرت، آقا محمد کاسبی که واقعاً خوش غیرت بود تو دفاع از ارزش‌ها، تو دفاع از اسلام، تو خیلی باصفا بود. آیات را بشنویم، برمیگردیم و ثواب تلاوت این آیات را هدیه می‌کنیم به روح همه درگذشتگان، اساتید بزرگان، همه اونایی که حق به گردنمون دارند.

باز می‌گردیم در دقایق پایانی با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما. اللهم صل علی محمد و آل محمد

صفحه586 قران کریم

شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.زیرسایه قرآن کریم، همه‌مون عاقبت بخیر بشیم. قصه قهرمانان توحید این هفته که جناب حاج آقای بهشتی عزیزمون برای ما خواهند گفت، قصه جناب مصعب ابن عمیر خواهد بود. یادم میاد اوایل دهه ۵۰ به نظرم این کتاب رو آقای حکیمی نوشتن، اشراف زاده قهرمان که از شهدای جنگ احد هم هستند و از صحابی گرانقدر و گران سنگ نبی مکرم اسلام. قصه بسیار شنیدنی، می‌تونید به کانال ما مراجعه بکنید و قصه این قهرمان توحید را در این هفته بشنوید و لذت ببرید. فردا انشاالله شیراز، منتظر هستیم و چشم به راه .حاج آقای ماندگاری.دعا کنید و خداحافظ

حجت الاسلام ماندگاری: اللهم صل علی محمد و آل محمد. اگر فهم نورانی و علم نورانی به ما بدید، همه وجودمون امیدآفرین میشه، ناامید کننده نمیشه. همه امیدمون تقویت کننده میشه، پالس ضعف به کسی نمیدیم، پالس ناامیدی به کسی نمیدیم، پالس اعظم به خدمتتون ذلت به کسی نمیدیم. خدایا به همه ما، مسئولین ما، حوزه و دانشگاه ما، مردم ما، کوچک و بزرگ ما، توفیق کسب فهم نورانی عنایت بفرما. الهی آمین به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید، سالم و تندرست و به شوق دیدار تا سلامی دوباره و دیداری دوباره. خداوند پشت و پناهتون. خیلی ممنون و متشکرم.

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها