اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1404-05-30-حجت الاسلام عاملی-ارکان و منظومه فکری پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ( حریت و آزادگی و ساده زیستی )

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شریعتی: ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما خانم ها و آقایان سلام وقت تان بخیر سلام می کنم به نبی رحمت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم در ایام رحلت و شهادتشان سلام می کنم به امام مجتبی و سلام می کنم به همه عاشقان حضرت سلام می کنم به همه اونهایی که عزادار نبی مکرم اسلام هستند که داغ بسیار بسیار سخت و سنگینی است خوشحالیم که امروز در کنار هم هستیم و با هم هستیم عزاداری هایتان قبول باشه امیدوارم از این فرصت باقی مانده ماه صفر ماه عزای آل الله نهایت بهره و استفاده را ببریم و مشغول نگاه پر مهر حضرات شویم هم پیغمبر عظیم الشان و هم امام رضا و هم حضرت رضا امیدوارم اونهایی که زائر مشهد هستند زیارتشان قبول باشد و ما را دعا کنند حاج آقای حجت الاسلام عاملی: سلام علیکم و رحمت الله

معرفی برنامه

حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام خدمت حضرتعالی و عرض ادب دارم خدمت بینندگان مکرم و هموطنان عزیز جای جای ایرا نعزیزمان انشاالله در این ایام خاص بتوانند رابطه خوبی با ذات مقدس معصومین حضرت ختمی مرتبت امام حسن مجتبی و علی ابن موسی الرضا داشته باشند و تبرک بکنیم مطالبی را که می خواهم عرض بکنیم مصدر بشود که ذکر حضرت امام حسن مجتبی و سید الشهدا که بهشت به خدا می گوید وقتی همه مستقر شدند علی استودعدنی و ان تزیننی برکنین من ارکانک خدایا تو به من قول دادی که من را مزین بنی به دو رکن از ارکان خودت من ارکانک ارکان خدا ارکان گفت الست و الم ازی خدا می گوید که به بهشت برم ازینکی به حسن و حسین اگر تو را مزین نکردم با حسینم و با حسنم من حسن و الحسین انشاالله که قلب های ما مزین باشد به سیره ی مبارک ذوات مقدسه ی معصومین

شریعتی: انشاالله حال شریف و مبارک چطوره؟

حجت الاسلام عاملی:  خدا رو شکر

شریعتی: امروز در محضر حاج آقای حجت الاسلام عاملی: از فضائل و عظمت نبی مکرم اسلام خواهیم شنید گفت همین بس است به مدحش محمد است و محمد همین دو حامد و محمود و احمد است محمد انشاالله اونگونه که فرمودند علی و ابواه هذه الامه برای ما پدری بکنند و امیدوارم فرزندان خوبی برای حضرت باشیم از شأن و مقام و منزلت نبی مکرم اسلام این جلسه حاج آقای حجت الاسلام عاملی: برای ما خواهند گفت.

حجت الاسلام عاملی:  بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت ختمی مرتبت شاهکار خلقت است یعنی بالاتر از این شخصیت قطعا در تاریخ زندگی بشر ما نداریم و عنایات خاصی که خدا داشته است برای حضرت که شده است الخاتم لما سبق و الفاتح لمن استقبل و مهیمن ذلک کله تمام مقاماتی که قبل از خودش بوده همه را فتح کرد تمام مقاماتی که ممکن است بعد از ایشان بیاید همه را فتح کرده است و اشراف به تمام این مقامات دارد و چهل سال کلاس خصوصی خدا کاری کرده است که قلبش بالاتر از عرش شده است که هر چه بگوییم کم است برای ما وظیفه است که برویم سراغ انسان کامل این گونه که اگر این طوری کامل شد عقل را صد جزء کرد و 99 جزئش را به حضرت داده است و با یک جزئش است که ما کارهای خودمان را راه می اندازیم 99 جزء عقل یعنی عقلانیت موج می زن در فکر حضرت و ظلم است که ما در شخصیتی که علمش اونقدر است که قلبش بالاتر از عرش شد دیگر شما جایی سراغ دارید که این قدر علم یک جا جمع بشود ما چه سهمی بردیم و چهل سال کلاس خصوصی یعنی عنایت خاص خدا که اون عارف می گوید خدایا اگر سر سوزنی باورم شود که پیشه ام نزد تو پذیرفته است همچون سروی که از ثواب چپ و راست می چمد که دست افشانی کنم که سنگ و گل را بشورانم و کوه را برقصانم اگر گوشه چشمی باز کنی چهل سال خدا نگاه کند چه می شود عاجزیم از اینکه بتوانیم تصویر و تصور کنیم شخصیت حضرت ختمی مرتبت را و اما صحبت سر این است که ما این الگو هست برای بشریت و خداوند تعبیر کرده به اینکه اسوه ی حسنه است برای مسلمان ها و ما باید از فکر حضرت و علم و سیره حضرت استفاده کنیم دو تا عبارت است در قرآن خیلی تکان دهنده است یکی در خصوص سیره حضرت ختمی مرتبت یکی فالیحضر الذین یخالفون ان امره و ان تصیبونهم فتنه و عذاب علیم اگر شما با سیره من مخالفت کنید فتنه و عذاب علیم جامعه ی شما را می گیرد و ما هر کجا فاصله گرفتیم از سیره حضرت همین طوری شده است در تمام ابواب حرف دارد برای گفتن سیره دارد و این یک آیه این است که نشان می دهد که ما باید خیلی مواظب باشیم که از سیره ی حضرت جدا نشویم در ازدواج و در عزا و در تجارت و در سیاست و در مدیریت و در همه ی اینها کلمات جامعه دارد اوتیت جوامع الکلم دارد یعنی گفته است که خدا به من قدرتی داده که بتوانم یک عالم حرف را با یک جمله بگویم اعمالش هم همینطور است آیه دوم عبارت است از ما آتاکم الرسول فخذوهم و ما نهاکم عنه فانتهوا فاتقوا ان الله شدید العقاب باز اینجا تهدید کرد و اونجا هم تهدید کرد اینجا هم تهدید فرمود پیغمبر هر چی برای شما آورده است اون را اخذ کنید و عمل بکنید و اگر عمل بکنید می شود اخذ در کتاب ها بنویسید اخذ نیست و دوم این است که هر چی از شما نهی کرده شما از اون منتهی بشوید یعنی خودتان را کنار بکشید دوری کنید حساب شده است امر و نهی پیغمبر و خدا شدید العقاب است اگر این کار را نکنید عقوبت شما را می گیرد فقط در عظمت رسول خدا خدا یک آیه عجیبی گفته است که کافر دستش را دهنش می گیرد و می گوید یا لیتنی اتخصم الیس سبیلا فقط درباره پیغمبر این آیه رسیده است جای دیگری نیست کافر اونقدر پشیمان می شود که وقتی عظمت پیغمبر را می بیند و تبعیت پیغمبر اونجا چیکار می کند اون را می بیند می گوید ای کاش دستش را به دهنش می گرفت و گاز می گرفت دستش را و انگشت هم نه

شریعتی: کاشکی یک ذره شباهتی من به پیغمبر داشتم

حجت الاسلام عاملی:  یا لیتنی اتخذتم الرسول سبیلا برای همین ما برویم سراغ حضرت ختمی مرتبت خود حضرت فرمود همچنان که خدا می خوهد به واجباتش عمل بشود من هم می خواهم به سنتم عمل بشود سنت پیغمبر مبتنی بر یک حکمت های بسیار وسیعی و بسیار متعالی است که اگر ما محروم بشویم دیگر چیزی نداریم تراث ما عبارت است از پیغمبر ما و خدای متعال اینجا فرموده است که لقد کان لکم فی رسول الله اسوۀٌ حسنه لمن کان یرجوا الله یوم الآخر و ذکر الله کثیرا کسی اگر به ابدیت اعتقاد دارد یعنی اگر کسی اعتقاد دارد که این عالم باطل نیست چون خدا هر وقت می گوید این عالم باطل نیست فورا محال است کنارش بگذارد روزگار و چرخ انجم سربه سر بازی است ورنه این روز دراز دهر را فرداستی هر کس اون اعتقاد را دارد باید برود سراغ پیغمبر ما یک نویسنده عرب یک جمله ای گفته خیلی خوشم می آید می گوید والله لذی لا اله غیره قسم به خدا و خدایی که غیر اون نیست اگر انسان ها مراجعه بکنند به سماحت اسلام و به سیره نبوی و بساطتی که در آن هست ما رایت فی السجون قاتلاً و لا فی البیوت عاتلاً و لا فی الطریق سائلاً نه در زندان ها قاتل پیدا می کنی که زندانی شده چون قاتل است کسی کسی را نمی کشد و نه د رخانه ها کسی را پیدا می کنی که عاطل است یعنی بیکار است و شغل ندارد یعنی اقتصاد هم مشکلش حل می شود نه در کوچه و خیابان سائل پیدا می کنی

شریعتی: یعنی همه چیز سر جای خودش قرار می گیرد اگر منحرف شدی به خاطر دوری از رسول است

حجت الاسلام عاملی:  حالا ما این جلسه را گذاشتیم که ببینیم چقدر از پیغمبر سهم بردیم و چقدر به پیغمبر ما شباهت داریم و الان که شما ان الله و ملائکه را گفتید می دانید ثواب فرستادن صلوات چقدر ثواب دارد رسول خدا فرمود شما یک صلوات بفرستی به من من هزار صلوات می فرستم

شریعتی: به به! اللهم صل علی محمد و آل محمد

حجت الاسلام عاملی:  کتابی نوشتند در مورد صلوات به نظر شما فقط صلوات است؟! با این صلوات ها می خواهند یک جوری مرتبط کنند با فکر حضرت

شریعتی: فردا حسرت نخوریم کاش یک راهی پیدا می کردیم

حجت الاسلام عاملی:  صلواتی که می فرستید تصویر پیغمبر جلوی چشم شماست در صلوات یکی از اسباب حسن آخرت هم همین صلوات است قصه ها دارد که همیشه در برابر چشمان ما باشد که پیغمبر ما وقتی می خواست جهیزیه تهیه کند چیکار کرد؟ خانه تهیه کند چیکار کرد و در جنگ ها چه آدابی داشت و در روابط اجتماعی چه سلوکی داشت اینهاست که باعث می شود ما متمایز شود که ما شروع می کنیم من دو تاش را بحث کنم منظومه فکری حضرت را اینجا نوشتم هر کدامش را که وارد بشویم انگار که سوژه فعلی است یعنی خود پیغمبر هم حساس بوده به سوژه های حساس جامعه که قدرت تخریب شان بالاست و قدرت اصلاحشان بالاست و آداب و رسوم غلط و خطرناک درست بشود جامعه فلج می شود حساس بوده برای ازدواج خیلی حساس بوده برای فقر خیلی حساس بوده برای سوء تعبیر امت خیلی حساس بوده برای عزت امت خیلی حساس بوده و برای حریتشان خیلی حساس بوده و برای بساطت و سادگی و نرفتن به سمت تشریفات و افن مادی خیلی حساس بوده هر طوری که وارد می شی می بینی واقعا سوژه امروز ماست مثل قرآن، قرآن سوژه هایی که دارد در هر دوره زنده است روابط جنسی پسر و دختر و قصه حضرت یوسف در هر دوره بالاخره هست و مطالب دیگری که سوژه هایی که در قرآن هست من دوتاش را اینجا بحث می کنم دو تا رکن از ارکان فکری حضرت یکی عبارت است از مسئله حریت و عبودیت و یکی هم عبارت است از مسئله سادگی و ساده زندگی کردن که برای امروز ما بسیار ضروری است و هی تشریفات زیاد شود و هی آداب زیاد شود و هزینه سنگین بشود و هی هزینه کمر شکن بشود

شریعتی: هی داریم دست و پای خودمان را می بندیم می شویم لایموت فیها و لا یحیی یتجربه فلا یکاد یسیئه در قران اهل جهنم را می گویند نه می میرد و نه زنده است لحظه لحظه درد جرعه جرعه درد و رنج یتجرئه فلا یکادوا یسیئه گوارا نیست و جائه الموت من کل مکان و ما هو میت اینطوری می شویم دیگر اگر آداب و رسوم توسعه پیدا بکند این هم دومی اش است که این دو تا را سیره حضرت را وارد بشویم و بگوییم یا رسول الله اومدیم توسل فقط برای شخص حضرت نیست توسل کن به فکر حضرت و سیره حضرت و آیات قران خذ بما کنت ما شئت بما شئت هرآیه ای را که می خواهی بگویی برای هر دردی که می خواهی برای همان اون را بخوان و نسخه اون درد مثل زمزم آب زمزم را به هر نیتی بخوری می خوری که حکمت پیدا بکنی می خوری که شفا پیدا بکنی و امنٌ من کل خوف تا آخر حالا رسول خدا یک فکرش حریت انسان هاست اونقدر که انسانها حر بشوند و تمام بندها از دست و پایشان باز بشود تمام بندها از فکرشان باز بشود و اون هم یک راه دارد اون هم عبودیت حضرت حق ما باید در یک مملوکیت قرار بگیریم و من اقبلت الیه غیر مملوک مناجات شعبانیه می خوانیم خدایا اگر تو به کسی نگاه بکنی اون دیگر مملوک نیست هوای سلطنتم بود بندگی تو کردم خیال خواجگی ام بود عشق تو گزیدم حریت انسان از دو جهت تعطیل می شود انبیا اومدند این بندها را باز بکنند لیزعم اصلاحهم و اغلال التی کانت علیهم انبیا اومدند زنجیرها را باز بکنند دو نوع زنجیر انسان را در این دنیا گرفتار می کند قرار است که بهشت از اینجا شروع بشود از نظر خلق و خو سیرت زشت هفت دوزخ تویی و هشت بهشت

ما اینجا را می توانیم جهنم خودمان آن هم باز از باطن شروع می شود از حسن بنان که شهید شده از اخوان المسلمین از یک جمله می آید به مبارزین خودش می گوید مبارزه از نماز شروع می شود و از خودمان شروع می شود که اول باید در باطن خودمان حالا انبیا اومدند این دو تا زنجیر را باز بکنند در باطن که می گوید اون در سیر و سلوک هست که در باطن نگر تا صغرها در جگر یابی جنان ها در جنان بینی یعنی باطن ات را ببین جهنم اونجاست یعنی حقد و کینه و این حرص و این طمع و اینی که ضعف اراده داری در برابر یک لذت حرام جهنم همین است تبدیل می شوند اینها این آتش متصل شود به آتش جهنم خاموش نمی شود صدرای شیرازی می گوید وقتی دیدم دو تا طلب بزم می کنند این از دهنش غیبت می کنند و دهنش که باز می کند آتش می آید بیرون و اون هم دهنش را باز می کند آتش می آید بیرون یک آقایی سوء ظن کرده بود به اصحاب صادق که این  اینطوری است حضرت فرمود اون می خواست حکومت را منحرف کند اون حرفها را زده است اما تو چرا سوء ظن کردی اون تازه فهمید که اشتباه کرده گفت استغفر الله ربی و اتوب الیه حضرت جمله ای گفت اونقدر عجیب است گفت الان خرجت من النار الان از ذاتش اومدی بیرون یعنی داخل آتش بودی فقط کافیست که الموت ان ینزل به حضرت فرمود بین بهشت و جهنم یک مرگ فاصله است الموت ان ینزل به اون لحظه می بیند که انا اعطینا للظالمین نارا اراد به سرادق بها ما همین الان در سرا پرده آتش قرار دادیم کسی را که ظالم باشد در خانه ظلم بکند با بچه با خانم در اداره حالا در دو جهت زنجیرها دست و پا را می بندد اولی عبارت است از این که انسان دنبال تمایلات نفسانی می رود نمی تواند مقاومت بکند دلم می خواهد خوشم می آید و اینطوری راحتم لذت های حیوانی این را می کشد دست و پایش را می بندد دوم از جهت طاغوت، طاغوت ها می آیند اراده انسان هارا از دستشان می گیرند و می کنند برده سید الشهدا هم یک شعارش این است که اتخذوا عباد الله خولا قیام کردم چون می بینم همه شدند برده و تمام انبیا در این دو جهت فعالیت می کنند یک یک قدرت روحی به انسان بدهد که اسمش را می گذارند تقوا کمال قوه عملی یقین هم کمال قوه نظری که بتوانند در برابر تمایلات تسلیم نشوند نفس خودشان را مهار بکنند حتی تو خواب می گفت حتی من در خواب به نامحرم نگاه نمی کنم آقای مشکینی می گفت من یک وقتی اومدم تهران اون زمان نمازم را شکسته خواندم و هم تمام خواندم چون ناخواسته چشم من به نامحرم می افتاد گفتم خدایا کار من اینقدر ارزش دارد که ناخواسته به نامحرم نگاه کنم اگر ارزش نداشته باشد گناه کردم سفر معصیت شد پس نماز را هم باید شکسته بخوانم و هم تمام بخوانم اینقدر احتیاط می کردم

حجت الاسلام عاملی:  چقدر ذائقه ها فرق می کرد

حجت الاسلام عاملی:  نتیجه ی معرفت است انسانی که از اینها خبر ندارد پناه می بریم به خدا بالاخره نمی توانست سالم از دنیا خارج بشود این دنیا کسی سالم خارج شود ملائکه تعجب می کنند که چطور سالم خارج شد اونقدر دنیا چشمک می زند اول قدرت روحی اش  که بتواند این بندها را پاره کند در برابر این چشمک ها که سوء استفاده ها از بیت المال و رانت خواری ها و یک پولی که مستحقش نیست الحرام یأتی السیل و الحلال یأتی قطرتا قطرتا مسیل سیل حرام می آید می تواند مقاومت کند می پرسد که لازم است به بند کشیده نشود ریاست انسان را به بند می کشد حدیث النفس برای ریاست انسان را به بند می کشد و این که می خواهد آب را ما یخرج ان قلوب الصدیق حب الجاه انسان را از حریت می اندازد آخرین چیزی که از قلب صدیق می آید بیرون حب جاه است انبیا در اینجا می شوند یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه این یزکیهم برای این است که اقتدار پیدا بکند و خودش را ارزان نفروشد قیمت انسانها و از طرف دیگر هم با طواغیت و طاغوت ها درگیر شدند انبیاء  که اون حریت حفظ شوند که خدا فرمود لقد بعثنا فی کل امتاً رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت طاغوت ها حق ندارند انسانها را عبد بکنند برای خودشان مقهور کنند برای خودشان این جمله خیلی ارزش دارد که این را بگویم که انبیا تلاش می کردند انسانها مقهور حاکم ها نشوند ببین جمله را نگاه کنید و تلک نعمت علیَّ ان ابدت بنی اسرائیل که حضرت موسی به فرعون می گوید و تلک نعمتٌ تمنها علیَّ ان ابت بنی اسرائیل هی می گویی خدمت کردم به بنی اسرائیل نعمت دادم اینها را ابت برای خودشان عابد کردیم ببین عبودیت طاغوت تعبیر به عبودیت می کند وقتی که اراده اش را گرفته تابع خودش کرده در همه چیز الان دارد اون را عبادت می کند و بهش برگشت گفت قوم لهما عابدون بهش گفت قوم هارون و موسی عابدون تعبیر کرده به عابدون خیلی مهم است پرستش نبوده منقاد بودند برای امر و نهی و هر چی می گفتند خودشان هیچ اراده ای نداشتند

شریعتی: ولی معبود فرق می کند اون وقت حضرت موسی باید این قید بندگی قید رقیت این قید عبودیت را پاره بکند و می گفت که انا قاهرون اون حق ندارد قاهر باشد و مقهور باشد عمدا می گفت انا فوقهم قاهرون این که بنی اسرائیل عبودیت داشتند ان عبد بنی اسرائیل این عبودیت یعنی مقهوریت این دیگه حریت گرفته شد

حجت الاسلام عاملی:  الناس عبید الدنیا اونجا هم باز اراده از دستش گرفته شد حریتشان رفت انبیا یک وظیفه شون این است که این بندها را پاره بکنند یعنی نه فرعون ها را بگذارند حریت از دست انسانها بگیرند و نه نفسشان حریت اینها را از دست بگیرند که افرأیت اذا هوا یعنی دیگه حریت ندارد در نهج البلاغه هم تصریح شده که اتخذتهم الفرائنت عبیده فرعون ها فراعنه این بنی اسرائیل را عبید برای خودشان کرده بودند در حالی که حضرت موسی اینطوری نمی گوید حضرت موسی می گوید که من عدوا الیَّ عباد الله اینها همه عباد الله هستند وقتی عبودیت خدا درست شد دیگه انسان از هر قیدی و از هر بندی باز هست انقیادش فقط در برابر خداست در هر دوره در هر طبقه ای که از سلاطین اومدند بالاخره کسانی بودند که می دانستند که حقیقت انسان چی است و حریتش را حفظ کردند حریت خودشان را حفظ کردند و مثل حیوانات و نباتات مقهور نبودند روح توحید را خوب صیانت کردند و دیدند که حریتشان از دست می رود گفتند مرگ، مرگ با شرف را انتخاب کردند و حریتشان را از دست ندادند مثل سید الشهدا و مرحوم حاج محقق که خطیب بزرگی بوده در این باب خیلی خوب مطالبی دارد ایشان اونجا یک جمله ای دارد ایشان خیلی شنیدنی است می گوید که عبدالله ابن حسن مثنی مشهور به عبدالله نصر نوه ی پسری امام حسن است و عرض ادب می کنیم به امام حسن و نوه  دختری امام حسین است ایشان به دو پسرش محمد ابراهیم اینطوری گفت ان منکم ان منعکما ابو جبل مراد از ابوجعفر منصور دوانیقی است ان منعکما ابوجعفر ان تعیشا کریمین فلا یمنعکما کریمین این را فقط اهل بیت می توانند بگویند این فقط در ادبیات اهل بیت همچین چیزی هست جای دیگری شما سراغ ندارید می گوید که منصور نمی گذارد شما در حال کرامت زندگی کنید می تواند جلویش را بگیرد می گوید نمی گذارم شما با کرامت و با آقایی و رشادت زندگی کنید ولی نمی تواند مرگ با سیاست را از شما بگیرد بمیر با کرامت بمیر

شریعتی: هیچ عقلی به اینجا قد نمی دهد این فقط در اهل بیت

حجت الاسلام عاملی:  می گوید ان منعکم ابوجعفر انت عیش الکریمه ابوجعفر نمی گذارد شما دو نفر با کرامت زندگی کنید ذلت در زندگی تان نباشد می گفت فلا یمنعکما انت موتا کریمین یعنی این اختیار را ندارد قادر نیست جلوی مرگ با کرامت را از شما بگیرد معلوم میش ود که اینها راا ز اول باید با طاغوت و طواغیت و فراعنه درگیر بودند با زمامداران خودسر یک جمله ای دارد ابن ابی الحدید درباره سید الشهدا می گوید که اهل بیت می گویند اوبات الزین ابات یعنی جمع آبی یعنی ابا کننده ظیم هم یعنی ظلم اینها هیچ گاه زیر بار ظلم نرفتند گفتند می میریم اما زیر بار ظلم نمی رویم سید الشهدا را تعریف کرده می گوید سی اهل العبار آقای اهل ابا، ابا یعنی خودت را بالا بکشی ابا یعنی تنزه یعنی خودت را منزه بدانی از پستی امیر المومنین به امام حسن می گوید بعد نفسک ان کل بلیه از هر پستی خودت را کنار بکش چون اگر به پستی تن بدهی کار شراب خوردی و دروغ گفتی و زنا کردی در اون حالت یک چیزی از نفس خودت بر می داری که دیگه هیچ وقت عوضش پیدا نمی شود فانک لن تعطاب لما تاذن من نفسک یک چیزی از خودت کندی

شریعتی: و کم شدی و کوچک شدی و دیگه هیچ وقت اون جبران نمی شود

حجت الاسلام عاملی:  وقتی سید الشهدا را تعریف می کند می گوید سید اهل العباد الذی علمنا الناس و الموت تحت ضلال السوء افن کسی است که به مردم یاد داد چه غیرتی باید داشته باشند تحت سایه شمشیرها اختیاراً له علی الدنیه گفت این هم اختیار می کنم در برابر اینکه غنی بشوم و پست بشوم و پستی را نمی پذیرم که ابو عبدالله الحسین ابن العلی ابن ابیطالب حالا این عبودیت پیغمبر ما حریت را می خواهد درست بکند پس این رکن اول که شما اگر برده باشید یک جایی اراده خودتان را از دست بدهید در برابر گناه بی اختیار بشوید و در برابر لذت حرام بی اختیار بشوید نقطه اشتراک پیامبر این است عبودیت اونقدر حساس بود که شب معراج هم خدا گفت یک حاجت مقضی پیش من داری اگر یک بار گویی بنده بود از عرش بالا خنده من من عبودیت را از تو می خوام در این خصوص حضرت خودش فارس میدان بود در کل تاریخ یک کسی پیدا کن در حریت مثل پیغمبر باشد کی می تواند این جمله را بگوید حسبی الله و نصبی ربی الله محشر کرده حسب مردم به حسب و نصب که افتخار می کنند حسبی حسبی الله حسب من توحید است و من به توحیدم افتخار می کنم

شریعتی: نسبی

حجت الاسلام عاملی:  فنسبی ربی الله نسب من این است که خدا این شناسنامه من است خدا من را تربیت کرده است اونقدر مشرکین پیشنهادهای عجیبی بهش دادند که این را می رویم رها کن این حرفها را خوب اینجا امتحان معلوم می شود حضرت فرمود اگر آفتاب را دست راستم بگذارید و قمر را دست چپم بگذارید یعنی دنیا چیه منو بر منظومه شمسی مسلط کنید من تنازل نمی کنم پیغمبر تنازل نکرده ائمه ما هم هیچ کدام تنازل نکردند جناب جبرئیل خزائن الارض کلیدش را آورد کلیدش دستش بود اما اونقدر گرسنه ماند و حجر المجاعر را شکمش را بستند سنگ گرسنگی را به شکمش بست خزائن الارض دستش بود می توانست برای خودش زندگی کذائی درست کند اما اصلا و ابدا اون هویت اصلی خودش را که عبد بود یک زن یهودی اومد گفت یا محمد تو هیچ ایراد نداری جز اینکه تجلس جلسۀ العقل جوری می نشیند که هر کس نگاه کند می گوید یک بنده از موالی است حضرت برگشت گفت ویحکی و ای عبد عبد منی وای بر تو مگر می شود بنده تر از من کسی را پیدا کنی که به من بگویی خودم را بگیرم وقتی که انسان به اون قدرت رسید دیگر خودش رانمی گیرد یک تشخص و یک امتیاز و یک تمایز امکان ندارد

شریعتی: و جالب است اگر اینجا بند شدی و بنده شدی اون حریت به وجود می آید و اون آزادگی شکل می گیرد

حجت الاسلام عاملی:  بله آزادی معنوی و روحی مرحوم شهید مطهری مفصل بحث کرده این نتیجه اش می شود آزادی در

شریعتی: من از آن روز که در بند توام آزادم

حجت الاسلام عاملی:  احسنتم یعنی کسانی که به این نقطه نرسیدند حتما معامله می کنند امام معامله نکرد تعبیر شد معامله نکرد خیلی تحت حساب شد معامله نکرد یعنی به یک جایی رسیده است که معدن اونجاست مخزن اونجاست همه چیز اونجاست یعنی خالی نیست دستش تا بیاید معامله بکند دستش پر است در روایات ما هم مفصل گفته اند لا تکن ابت غیرک و قد خلقک الله حرا خدا تو را حر خلق کرده است اسباب رقیت که ذلت است برای خودت درست نکن چه اسیر باشی برای طاغوت و چه اسیر باشی برای نفس و ذلیل باشی برای پولی و برای دلار و برای کالاهای سرمایه ای که مردم زندگی شان به اونها وابسته است نمی تواند ازش بگذرد اینها همه تعلق است اون وقت سوء استفاده و اضطرار درست شد اضطرار مردم خدایی نکرده کسی حریت نداشته باشد می رود سراغ اینها حیوان پوزه دارد ممکن است چیزی را بخورد ببیند تلخ است بریزد یکی از اون اخلاق می گوید بعضی از انسانها به اندازه حیوان هم نیستند که ببینند این خوردنی است ابن ابی عمیر وقتی از زندان اومد بیرون ده سال در زندان ماند اومد دید خانه خراب شده همه چیز از بین رفته است کتاب ها از بین رفته است اون وقت همینطوری خرابه را نگاه می کرد هیچی هم ندارد برای زندگی یک کسی سیصد دینار آورد گفت این چیه؟ گفت به تو مقروض بودم ده سال پیش شنیدم از زندان بیرون آمدی خانه ام را فروختم تا دینم را به تو بدهم گفت والله به یک دینار و درهمش احتیاج دارد والله دست بهش نمی زنم از آقایم امام صادق شنیدم خانه جزو مستثنیات دین است تو حق نداشتی خانه ات را بفروشی زن و بچه ات بیرون بمانند برو خانه ات را برگردان من بهش دست نمی زنم خوردنی نیست قدرت روحی این است تقوا این است حریت هم این است کار دین کار کردن این تعلق هاست چه تعلق فردی و چه تعلق اجتماعی اگر یک ملت تعلق پیدا کرد شد محتاج، محتاج شد اسیر شد امیر المومنین گفت وقتی که محتاج شدی احتج الا من ست تکن اسیره یک ملت اگر محتاج بشود در عرصه های حساس می شود اسیر حالا من سوال می کنم که فی الجمله ما باید به امام حسین گریه بکنیم یا امام حسین گریه بکند برای کسانی که بالاخره اسیر هستند اون آزاد است اون خودش می گوید که تکونوا احرار فی دنیاکم برای اهل دنیا بزرگترین خطاب و فاخرترین خطاب کل دنیا احتیاج دارد به این سکون احراراً فی  دنیاکم ما به امام حسین گریه می کنیم اگر بیاید ببیند که این اسارت هایی که ما داریم باید قضیه عکس بشود که اسیر شده برای قضاوت مردم که مردم چه قضاوتی داشته باشند آیات قرآن چقدر از عفت و حجاب صحبت کرده فرمایش خداست دستور خداست با خدا داری معامله می کنی با خدایی که در ملکیتش زندگی می کنی خدایی که مسبب الاسباب است بر نظام کائناتی که خدا درست کرده داری زندگی می کنی و پل ها را خراب بکنی حالا در این خصوص من این مطلب را وارد می شوم که حریت ما با فاصله ای که با معصومین داریم این اول وهله ای که کار باید رویش بکند قضیه ی حریت است این حریت فاصله ما با معصومین از جهت حریت که آزاد بتوانیم تصمیم بگیریم چرا دروغ می گوید می ترسد چرا رشوه می گیرد می ترسد و چرا جنایت می کند می ترسد این ترس ها همه قید است همه اش بند است یک ثروت حرام و یک شندرغاز رشوه و یک نگاه حرام و یک شهوت حرام نمی توانیم بگذریم امام حسین از جان خودش بالاخره از زندگی خودش گذشت اون حریت کجا این حریت کجا چقدر روضه خوبی خواند برای حر گفت انت حرٌ کما سمتک امک تو واقعا حر هستی که به یک زندگی فاخر پشت پا کرد به یک ثروت فاخر پشت پا کرد و حالا آزاد و رهایی حری این رکن اول مسئله ای که انبیا متمرکز می شوند بحث حریت است 1- تمایلات نفسانی ما را به قید نکشد زندگی را که هر قیدی پشت سرش تالی فاسدهای مفصلی است دومش هم در برابر طاغوت هم مفصل ایستاد ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت رکن دوم همان است که ساده زیست بود از مردم فاصله نگرفت و دنبال تشریفات نبود و به حداقل دنیا اکتفا کرد و از تشخص متنفر بود و از استحصار یعنی جلوی خودش بکشد به اطرافیان خودش بکشد و بیت المال را متنفر بود همه اینها ضروریات یک زندگی سالم است من شروع می کنم همین که حضرت از بساطت خارج نشد و از اسطاعت عمومی خارج نشود اگر خارج شود بخش عظیمی جامعه له می شود و می شکند اگر از بساطت خارج بشویم غرور مقدس انسان ها می شکند و از استطاعت خارج شویم این پیام یک مورچه است نایت انهم سلیمان وجوهم و هم لایشعرون به مورچه ها گفت بروید داخل خانه ها تا لشکر سلیمان را نبینید اگر ببینید می شکنید سلیمان گفت این را بیاورید این چه حرفی بود زدی گفت این شوکت و تشریفاتی که درست کردی اینها تشریفات را ببینند می شکنند تبرج و خودنمایی و توفق طلبی و میل به برجستگی مادی در میان اقلام و در میان افرادی که زندگی می کنیم هی تلاش می کنیم که از جهت مادی برجسته بشویم

شریعتی: اینها مانور تجمل

حجت الاسلام عاملی:  احسنت سم مهلک است هم برای فرد و هم برای جامعه این گاهی در عرصه های مختلف این روحیه خودش را نشان می دهد که خارج بشود من می خواهم برجسته باشم گاهی خانه ریایی درست می کند یعنی خارج از نیاز انسان باشد اونقدر پیغمبر ما نهی کرده گفته اگر کسی خانه ریایی درست کند با همان محشر می آید و خانه ریایی را پر از آتش می کند و شخص را در خانه می کند شما نیاز دارید به یک سرپناهی متناسب با شان خودت درست کردی متعارف اگر بیشتر از این شد می شود خانه خانه رؤیایی و بدترین پولی که انسان یک موقع پولش را مصرف کند همانجاست پیغمبر ما فرمود اومد دید که از سفر اومد دید که ام سلمه اومده است خانه را رسیدگی کرده و چیکار کرده اتاقش را مثل بقیه نیست از استطاعت اون خارج شده گفت بدترین جایی که پول انسان خرج بشود خانه ریایی است خانه ای زائد بر نیاز خودش درست کند همین اجرا بشود مشکل مسکن ببینید حل می شود یا نمی شود خدا گفته است که اگر از پیغمبر فاصله بگیرید هل یحضر الذین یخالفون ان امره ان تصیبهم فتنه او یصیبهم عذاب الیم اگر در لوازم خانه خودش را نشان بدهد در روایت است که در آخر الزمان مردم به همدیگر تفوق طلبی می کنند در لوازم خانه که من این را دارم و اون را دارد می آید خانه می گوید شما در خانه چیز عمده ندارید باز این باعث تحقیر و عقده ای شدن می شود مخصوصا در اطفال اثر خیلی بدی می گذارد گفت گاهی در لباس است و اگاهی در ارایش است و گاهی در عروسی هاست و گاهی در سفرهای خارجی است همه اینها نشان کمبود روحی است انسان ساخته و پرداخته احتیاج به رنگ و لعاب ندارد و احتیاج به خودنمایی ندارد ما من رَجُلٍ تَکبّرَ أَو تَجبَّرَ الّا لذلَّةٍ یَجدُها فی نَفسِهِ هر کس بیاید اینطوری این کارها را بیاید به خاطر کمبودی در درون خودش است که می خواهد اون را جبران بکند یک جمله ای بگویم خیلی ارزش دارد ما هر چقدر طرف تشریفات برویم از همدیگر فاصله می گیریم و می شویم آحاد متبرک دیگر جمع نیست سطح زائران را نباشد قوتی چون به هم برتافتی اسفندیارش نگذرد

هنر پیغمبر ما مبارزه با پستی و بلندی های کاذب زندگی است اونقدر حضرت مخالف بود می گفت دایره ای بنشینید چرا گفت نمی خواهم صدر و ذیل مجلس معلوم شود یک عده نوشتند صدر نشین و یک عده نوشتند ذیل نشین وقتی احترام بیشتر می کردند می گفت با من اینطوری معامله نکنید انی اکره ان تشبه بالملوک من نمی خواهم شبیه پادشاه باشم من پادشاه نیستم من پیغمبر هستم پادشاه یک خصوصیاتی دارد و پیغمبر یک خصوصیاتی عدی بن حاتم وقتی اومد حضرت را مسجد را وارد شد پیغمبر همه جا را گرفته بود جز محل حکومت اون آقا را طائف گفت خودش با پای خودش اومده گفت اومدم خواهرم را آزاد کنم نه که اومدم به تو ایمان بیاورم گفت بلند شو برویم خانه گفت ایرادی ندارد وسط راه یک پیرزن حضرت را گرفت حجیره بود هوا داغ داغ بود اونقدر با پیغمبر صحبت کرد پیغمبر هم خودش را در اختیار یک پیرزن گذاشت وقتی قضیه تمام شد شهادتین را گفت این پسر حاتم طائی گفت چی شد گفت تو پیغمبری و تو شاه نیستی پادشاهان اینطوری خودشان در اختیار یک پیرزن نمی گذارند یک سائلی اومد اونقدر به پیغمبر اهانت کرد اصحاب بلند شدند عقوبتش کنند گفت شما کاری نداشته باشید بلند شد رفت خانه دید این خانه مثل مسجد می ماند هیچی توش نیست اونقدر از پیغمبر عذرخواهی کرد یعنی در هر دو زمینه پذیرش را فراهم کرد حرف نمی زند سلوک اجتماعی حضرت می فرمود من نمی خواهم شما جلال من باشید مرحوم آیت الله زنجانی صاحب الکلام یحر الکلام می گفت من نمی خواهم نه جلال باشم و نه ذوالجلال باشم بعضی ها جلال می شوند برای یک عده ای و پشت سرش راه می افتند یک عده می خواهند یک عده ای دورشان باشند ذوالجلال باشند گفت نه جلال نه ذوالجلال گفت اگر کسی همراهش می رفت یک کار را باید انجام بدهی یا بیا مرکب من سوار شو برویم من مرکبم تو پیاده هستی یا من اینجا می ایستم تو جلوتر برو یا تو  وایسا من بروم این تمایز دیده نشود که من نسبت به تو برتری دارم خیلی حرف است وقتی لشکر یک جا جمع شدند خواستند که جمع آتشی درست کنند برای لشکر بلند شد برای جمع کردن هیزم گفتند تو بنشین گفت اگر من بنشینم و شما کار بکنید من می شوم متمایز و خدا به من غضب می کند و ان الله یغضب عبده اذا رعاه ان الله یبغض عبده اذا رعاه متمیزا بین اصحابه اگر ببیند متمیز است بین اصحاب کسی غضب می کند شما را به خدا اناشدکم بالله به تعبیر عرب ها ما این را اگر عمل کنیم ای خدا ای خدا که برجستگی نسبت به بقیه و نسبت به سطح عموم جامعه درست نکنیم برای خودمان این مبارزه با اون نفس ات می خواهد که می گوید موبایلم باید عوض شود و ماشینم باید عوض شود و خانه و ویلا باید عوض بشود یک جمله هم بگویم لذت ببرید مسجد درست می کردند حضرت سنگ های سنگین را بر می داشت با خودش می آورد یک اسید بن حذید گفت یا رسول الله بد است بد است شما کار بکنید پیغمبر خاتم! حضرت فرمود من اگر بنشینم شما سنگ ها را حمل بکنیم من می شوم متمایز می خواهی من مبغوض خدا شوم گفت پس اون سنگ را بده من ببرم گفت برو یک سنگ دیگر بردار من نباید فاصله بگیرم از اصحاب خودم ببینید این بساطتت را انشاالله چون به ربیع وارد می شویم این بساطت و سادگی به یک فرهنگی باید تبدیل شود در جامعه ما ریخت و پاش ها و اسراف و آزادی در مصرف اونقدر در جامعه ما زیاد است در حالتی که الان در سرعت تحولاتی که کشورها دارند یک ریال یک ریال است نباید ما کوچکترین اسراف و کوچکترین اضاعه نعمت را داشته باشیم

شریعتی: بسیار عالی خیلی ممنون و متشکرم پیغمبر ما نام ویادش جهانی شد یک پیغمبر نازنینی با این عظمت امیدوارم که شفیع ما باشد و دستگیر ما باشد از اون مقام محمودش که مقام بسیار عظیمی است همه ما بهره مند باشیم و همه می گفتند لبیک به همه می گفت لبیک هر کس صدایش می زد می گفت لبیک می دانید چیه؟ یعنی همیشه خدمتگزار شما هستم

حجت الاسلام عاملی: :به به جانم! خیلی خوب الهی که تو همین روزها و شب ها در ایام ماه ربیع زیارتش را برای ما بنویسند زیارت مدینه را امیدوارم اونهایی که مشرف می شوند حتما برای ما دعا کنند آیات را بشنویم صفحه 532 قرآن را دوستانم تلاوت خواهند کرد ایات نورانی سوره الرحمان بر می گردیم به احترام همراهش ما هستیم و در کنار شما

( قرآن کریم 532 آیات نورانی سوره الرحمن)

شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

انشاالله که زندگی هایمان سرشار از محبت به رسول باشد و سرشار از محبت به اهل بیت مان و برای مشارکت در قربانی آغاز هر ماه قمری از همین حالا دعوت می کنیم از تک تک شما که همراه باشید به عشق نبی مکرم اسلام ماه ربیع هم که ماه پیغمبر است انشاالله قربانی این ماه با شکوه هر چه تمامتر اتفاق بیفتد می توانید به کانال ما ی مراجعه کنید و به زیر نویس ها دقت کنید اگر موفق نشدید عدد 14 را به 20000303 پیامک کنید خیلی فرصت نداریم حسن ختام فرمایشات حاج آقای حجت الاسلام عاملی: را بشنویم

حجت الاسلام عاملی:  سوره الرحمان آیه 31 سنفرق لکم ایها الثقلان این از آیات بسیار تکان دهنده وحشتناک آیه قرآن است که قرآن 80 بار تبشیر دارد 120 بار انذار خدا می گوید به جن و انس می گوید خیلی معدود جفتش را خطاب قرار داده یکی این است عجله نکنید به زودی به حساب جفت تان می رسم عجله نکنید یک روزی من با شما دارم یک روزی بالاخره ملاقات می کنیم این از آیات بسیار تکان دهنده است و خیلی وحشتناک است و با یک دعا تمام می کنیم اون دعا هم این است خدایی نکرده اگر کسی گرفتار شود در روز آخرت همه ش می خواهد بگوید خدایا معذرت می خواهم و لا یستعبتون می گویند اعتذار نکن چرا چون می گویند هر عذری بیاوری در دنیا ما کاری کردیم که سلب عضو شد بگویی نمی دانستم پیغمبر فرستاده چی می خواهی بگویی همه کارهایی که در دنیا کاری کردیم که زمینه عذر نیست بنابراین بهتر است که اینجا به خدا بگوییم که خدای عذر می خواهم امانت بدهیم به امانت که اون روز به ما برگرداند با چه تعبیری می خواهی از خدا عذرخواهی می کنی اون را برای عزیزان می گویم الهی لک العتب حتی ترضاه یا اکرم من اعتذر الی المسیئون خدایا اونقدر بهت می گویم که عذر می خواهم که تا راضی شوی ای خدایی که در برابر عذرخواهی گنهکاران بهترین برخورد را داری

شریعتی: یادم است چند سال قبل گفتید شب های قدر موقع قران به سر لک العتبا لک العتبا بهترین آرامش است در دعای عرفه سید الشهدا به نظرم اونجا هم هست

حجت الاسلام عاملی:  در مناجات خمس عشر هم هست

شریعتی: خیلی خوب حاج آقای حجت الاسلام عاملی: خیلی ممنون از محضرتان کیف می کنیم در محضرتان هستیم خیلی مممنون از لطف و نگاه مرحم تان باور کنیم لطف خدا را که سرمد است باور کنیم سکه به نام محمد است. (صلوات) تا سلامی دوباره خیلی ممنونم.

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها