حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام خدمت بینندگان و شنوندگان کسانی که الان برنامه را می بینند کسانی که چهار و ده دقیقه صبح می بینند و کسانی که شب می شنوند همه عزیزانی که توجه به این برنامه دارند بنده هم گرامی می دارم روز نهم دی ماه را که در اون حال و هوای سال 88 البته بعضی جاها هشتم بود و بعضی جاها دهم بود تبریزی ها هشتم می گیرند و در رشت هم هشتم بود و در مشهد فکر می کنم دهم بود یادآور حضور پر شور مردم در حفظ نظام است بعد از اون حوادثی که پیش آمد در خرداد 88 خوب به هر حال مسائلی مطالبی گرایش هایی و صلاحیت یک اختلاف نظرهایی مطرح بود اما یک وقت مردم احساس کردند نظام در خطر است دیگر بحث زید و عمر نیست بحث چپ و راست نیست و بحث من و تو نیست بحث نظام است اونجا بود که بدون اینکه کسی هم تحریک کند خود مردم به صحنه آمدند برای حفظ نظام که در راس امور است خوب اشاره کردید 15 سال گذشته اما امروز هم حواس باید جمع باشد اگر مردم نباشند و اگر حمایت جامعه مردمی از نظام نباشد هیچ نیرویی نمی تواند کاری انجام بدهد و این خیلی نکته مهمی است این که امام دائم می فرمودند مردم در صحنه باشند به مسئولین هم می فرمودند که هوای مردم را داشته باشید حالا با اینکه بحث ما چیز دیگری است اما یک نکته اینجا خطاب به اداریان و مدیران کل و عرض می کنم که مسئولین وزار و نمایندگان مجلس و همه کسانی که کارگزار این نظام هستند اونها هم جزو مردم هستند عرض می کنم مردم وظیفه شون را در این سالها خوب انجام دادند اونجایی که فرزند لازم بوده قربانی کردند اونجایی که مال لازم بوده اهدا کردند و اونجایی که طلا باید می آوردند آوردند و اونجایی که در صحنه باید می آمدند اومدند امروز به همه روزها نوبت مسئولین است که این در واقع اعتماد مردم را با خوب کار کردن و پرهیز از تصمیمات آنی و آسیب زا در کشور انشاء الله جبران کنند و قشر کم درآمد و قشری که الان این روزها زیر بار تورم و گرانی واقعا آزار می بیند را هوایشان را داشته باشند انشاء الله
ملایی: برویم سراغ دعای بیستم صحیفه سجادیه
حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی: در فرازی از این دعا امام دو تا مطلب را اشاره می کنند من بگویم و وفقنی لطاعت من صددنی خدایا به من توفیق بده من از کسی اطاعت کنم که حرف خوب بزند من را به راه راست هدایت کند اطاعت از کسی نکنم که من را منحرف می کند بعدی اش هم همین است و متابعت من ارشدنی از کسی تبعیت کنم که من را ارشاد کند دو تا نکته را باید من اینجا توضیح بدهم نکته اول راجع به توفیق است که خیلی هم در بین مردم هست می گوییم خدا بهت انشاء الله توفیق بدهد در دعاها هم می گوییم اللهم ارْزُقْنا تَوْفِيقَ الطّاعَةِ، وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ، نکته دوم اینکه تبعیت از کسیکه ما را در راه راست قرار می دهد اینها کی ها هستند از چه کسانی باید باشند بینندگان عزیز ببینید توفیق را اینطور معنا می کنند توجیح الاسباب نحو المطلوب فارسی بگویم یعنی فراهم کردن زمینه برای کار خوب من همیشه می گویم توفیق مثل باند فرودگاه است باند خودش موضوعیتی ندارد اما اگر نباشد پرواز توش نمی تواند بنشیند پس توفیق اون باند است اون زمینه است خیلی ها پول دارند توفیق کار خیر ندارند خیلی ها عمر دارند توفیق استفاده از عمر را ندارند هواپیما را دارند و باند ندارند خیلی ها عرض می کنم که فرصت دارند اما توفیق یک زیارت گاهی پیدا نمی کنند دو سه تا بحث راجع به توفیق من بگویم اول اهمیتش است ببینید التوفیق اول نعمه توفیق اولین نعمت است التوفیق راس السعاده راس همه سعادت ها توفیق است لا قاعدک التوفیق هیچ رهبری پیشوایی به اندازه توفیق انسان را قشنگ هدایت نمی کند از اون ور هم داریم جالب است بعضی ها فکر می کنند تلاش فقط جواب می دهد نه لاینفع اجتهادٌ بغیر توفیق تلاش بدون توفیق جواب نمی دهد لا ینفع علمٌ بغیر توفیق علم بغیر توفیق جواب نمی دهد اونقدر آدم ها علم داشتند علمشان تو خونه شون مانده و هیچ استفاده ای ازش نشده اونقدر آدمها تلاش داشتند و دستاورد نداشتند توفیق رفیقی است که به هر کس ندهندش در روایت داریم که گاهی انسان نیت یک کاری را می کند اما نمی تواند انجام بدهد چون قدرتش را ندارد مثل اینکه جنابعالی الان می گویی خدایا من یک بیمارستان می خواهم بسازم نیت تان خوب است ولی پولش را نداریم گاهی نیت می کند و قدرت هم دارد هم پول هست و هم نیت اما توفیق ندارد برای تحقق هر چیزی نیت و قدرت و توفیق لازم است لذا خیلی از افراد می بیند که در زندگی توفیقات عجیبی دارند و عین همان ها آدم ها این توفیق را ندارند ممکن است سوال کند این توفیق را کجا می شود پیدا کرد؟ راهش چی است من 1- عوامل کسب توفیق را می گویم 2- موانعش را اون چیزهایی که توفیق را به من می دهد بیش از ده مورد نوشتم حالا هر چقدرش را برسم می گویم یک خود دعا اصلا دعا کنیم اللهم وَفِّقْنا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرضی خدایا به من توفیق بده اون چه که دوست داری انجام بدهیم همین دعای امام زمان که چهل بنده اولی اش این است دیگر اللهم ارزقنا توفیق الطاعه یک آقایی می گفت که یک عمری من از خدا توفیق مکه خواستم و درک مشعر یک شبی رفتیم مشعر در حج گفت خواب عجیبی بر ما غلبه کرد از همان اول شب تا اذان صبح خوابیدیم نشان به این نشان که یک ذکر هم نگفتیم دیدیم نه مشعر بودن هنر نیست توفیق داشتن هنر است این یک،
ملایی: یکی می گفت که ما کل ماه مبارک رمضان شب هایش را تا سحر بیدار هستیم سحری می خوریم و نماز می خوانیم و می خوابیم شب های قدر که می شود بعد افطار خوابمان می گیرد انگار
حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی: بعضی ها دعای امام سجاد است الان می گویم یک برنامه می کند بروم حرم امام رضا یک جامعه کبیره ای یک حال خوشی می روی امام سجاد می فرماید القید علیَّ نعاسا چرت می آید سراغت این روایت در دعای ابوحمزه است چرت می آید می بیند اصلا لذا چگونه می شود توفیق را کسب کرد عوامل مختلفی دارد من از آخر می گویم پشیمان شدم از اول بگویم از آخر می گویم، یک، خدمت پدر و مادر توفیق می آورد شک نکنید اینهایی که پدر و مادرشان را خوب تحویل می گیرند خدای تبارک و تعالی بهشون توفیق می دهد من در حالات مرحوم مجلسی اول شنیدم دو تا هستند محمد تقی و محمد باقر ملا محمد تقی می گوید شبی بلند شدم برای عبادت دیدم حال خوشی دارم توفیق پیدا کردم گفتم خدایا صدای گریه محمد باقر می آمد این بچه را مروج آثار اهل بیت قرار بده دعا چقدر کتاب دارد مرحوم مجلسی شاید بیش از دویست سیصد جلد توفیق دعای پدر عرض می کنم که مقام معظم رهبری در یک جایی خودشان فرمودند من آمدم قم سال 43 برای تحصیل پدرم چشمش آسیب دید به گونه ای که دیگر نمی دید آب آورد آوردیمش تهران وپزشکان تهران گفتند خوب نمی شود هفتاد سالشان بود مرحوم آیت الله آقا سید جواد خامنه ای که در مشهد هم دفن هستند ایشان فرمودند پدرم به من خیلی وابسته بود من هم قم و درس های علمای قم از طرفی پدرم تنها در مشهد با من انس داشت رفتم تهران پیش یک بزرگی در محله حسن آباد تهران گفتم که چه کنم درس و بحث و ایشان فرمودند برو خدمت پدرت کن اونچه که در قم گیرت می آید در مشهد هم گیرت می آید ایشان فرمودند اونچه که از توفیق من دارم لبخندی که بر لب پدرم نشست وقتی گفتم بابا من از قم اومدم پیش شما خدمت کنم شک نکنید خدمت به والدین توفیق می آورد عامل دوم کار خیر است اینهایی که دستشان به خیر است توفیق پیدا می کنند نمونه اش خدا حفظ کند آیت الله العظمی مکارم را ایشان یک وقتی این داستان را می فرمودند این داستان مال قرآن است ایشان برای توفیق نقل می کرد می فرمود موسی علیه السلام یک گوشه ای نشسته بود دید لب چاه دختران می خواهند نمی دانستند اینها کی هستند نمی دانست دختر پیغمبر هستند فکر می کرد دو تا زن عادی هستند می خواهند آب بردارند و خوب نمی توانند دست به خیر بود رفت کمکشان کرد آب از چاه کشید و این سطل های آب را تا جلوی خانه شون آورد یک کار خیر کرد خدا بهش توفیق داد شد داماد شعیب دختر بهش دادند کار هم بهش دادند و خونه هم بهش دادند پیغمبر هم شد تمام این توفیقات برای یک کار خیر بود بله اینها اینطور است لذا ما داشتیم بزرگانی که گاهی مثل سید شفتی که در اصفهان دفن هستند با کار خیر به یک حیوان غذایش را به یک حیوانی داده خدا یک توفیقاتی در زندگی اش قرار داده این دوم یسارعون فی الخیرات دست به خیر باشید خدا بهتون توفیق می دهد می رساند نگو نمی شود بده.
عامل سومی که باعث توفیق می شود ادب است، انسان های مؤدب در زندگی شان توفیق دارند نمونه اش هم حرّ است حر ادب کرد در مقابل امام حسین، هیچ توهینی نکرد وقتی ابی عبدالله ایستاد به نماز جماعت به لشکرش گفت ما به حسین اقتداء می کنیم با اینکه خودش یک کسی است برای خودش اما شما نگاه کنید در جمل عکس این اتفاق افتاد امیر المومنین ایستاد برای نماز عبدالله ابن زبیر هم برای خودش یک نماز جماعت دیگری تشکیل داد علی را تنها گذاشت این ادب حرّ باعث شد که بعد هم که خدمت امام حسین رسید گردن کج کرد هل لی من توبه باعث شد که خداوند این توفیق را بهش بدهد که امام معصوم تو سلامش بگوید علی اصحابٍ حسین ایشان هم هست علی اصحاب الحسین این سه تا، پس خدمت به والدین کار خیر ادب چهارمین چیزی که توفیق را در زندگی زیاد می کند و این روایت هم دارد حیاست آدم هایی که حیا دارند حرمت را نمی شکنند حالا حیا ممکن است نسبت به بزرگتر باشد در مسائل مربوط به قوای جنسی و شهوانی باشد نمونه اش هم یوسف است یوسف حیا کرد از درب های بسته گریخت ببینید خدا اون موقع که ایشان فرار می کرد فکر نمی کرد این درها باز بشود این درها قرآن می گوید همه اش مسدود بود و یوسف گام را برداشت درها باز شد شما حرکت کن در باز می شود ولی شد عزیز مصر به اون مقام و به اون جایگاه رسید چرا؟ به خاطر اون حیایی که کرد و پاسخ منفی به یک خواسته غیر اخلاقی داد این حیا که موجب می شود از علمای قم مرحوم آیت الله شیخ عبدالنبی اراکی بوده حاج شیخ عبدالنبی اراکی در همین حرم حضرت معصومه دفن است آدم عجیبی بوده حتی نقل شده خدمت حضرت حجت رسیده توفیقاتی در زندگی اش بوده ایشان می گویند تعبیر خوابش ردخور نداشته خودش می گفته من و یوسف یعنی ما دو تا یعنی اینقدر به اصطلاح دقیق بوده یک وقتی یک کسی آمد پیش ایشان یک خوابی را نقل کرد ایشان گفت این خواب مال خانمت است مال خودت نیست گفت تو از کجا فهمیدی اینقدر دقیق است ایشان متوجه شد دقیق بود دیگه گفتند از کجا به این توفیق رسیدی؟ گفت اراک طلبه بودم در یک حجره ای در مدرسه یک شب یک خانمی اومد در حجره را زد در مدرسه برف شدید باریده بود در اراک گفت هوا سرده و من دچار آسیب هستم می ترسم یک وقت راهزن ها و دزدها به من لطمه بزنند شما طلبه من هستید به من اعتماد می کنم اجازه بده بیایم در حجره شما گفتم نمی شود من یک طلبه جوان مجرد طلبه های حجره های دیگر برایم حرف در می آورند نمی شود رفت و دوباره برگشت گفت آقای اراکی حاج شیخ عبدالنبی فردای قیامت اگر جلویت را گرفتند و به من آسیبی وارد شد شما پیش خدا مسئولید ترسید و گفت باشه بیا جا بهش داد یک مقداری که این خانم یخش باز شد و این خانم گرم شد و حرارت ایجاد شد ایشان می گوید من دیدم هم او ظاهرا یک غرضی دارد و هم من جوانم و بالاخره روایت داریم خلوت با نامحرم کسی بکند شک نکند سومی اش شیطان است این را امروز برای عزیزانی می گویم که فکر می کنند خلوت مال زیر اتاق است نه مال سقف است نه در فضای مجازی هم همین است حواستان جمع باشد در فضای مجازی هم یک وقت خدایی نکرده نامحرم معنا ندارد چه آقا و خانم می گوید آمدم بیرون دیدم اگر بروم در حجره های دیگر خطر است همه انها هم توش جوان مجرد است امشب یک خانمی در حجره در مدرسه است ممکن است برایم حرف در بیاید تا صبح توی سرما توی حیاط ماندم یخ زدم صبح که هوا روشن شد گفتم خانم بیا برو ما که سرما را خوردیم ولی شما بیا برو او رفت یک هفته به جا افتادم در اثر سرما گفته بود بعد از این خداوند این علم را به من داد که همان حیایی که کردم پس این هم یکی از توفیقات است.
پنجم من دیگه روایت بخوانم
ملایی: مزار مرحوم حاج شیخ عبدالنبی در مزار بالا سر است؟
حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی: بله من تفکر فی آلاء الله وفقه هر که در نعمت های الهی فکر کند توفیق پیدا می کند توفیق شکر پیدا می کند و توفیق مصرف صحیح پیدا می کند فکر کند این انار چقدر خدا این را زیبا قرار داده و چقدر زیبا دانه ها را کنار هم چیده فکر کند این نعمت چشم و این نعمت زبان نعمت های خدا اندیشه در نعمت ها چی می آورد؟ توفیق می آورد این است که رسول خدا می آمدند شب ها نگاه به آسمان می کردند و این آیات سوره آل عمران را می خواندند ان فی الخلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار لآیات لاولی الالباب بعد می فرمود ویلٌ لمن قرئها وای بر کسی که این آیات را بخواند اما درش تفکر نکند این هم یکی از توفیقات است، ششم، من التوفیق حفظ التجربه یکی از عوامل توفیق استفاده از تجارب دیگران است معلوم است دیگر شما به عنوان مجری مثلا چند سال کار کرده اگر یک مجری جدیدی بیاید شما می توانید راحت در عرض چند دقیقه گران خودت را ارزان در اختیارش قرار بدهی برای شما گران تمام شده بنده سی چهل سال است سخنرانی می کنم و تجربه دارم و یک طلبه جوانی که الان می خواهد سخنران شود ممکن است یک ربع برایش تجربیاتم را بگذارم این یک توفیق است و این هم به کسانی می گویم که جوان ترها و نوجوان ها گاهی اهمیت به افکار بزرگترها نمی دهید و بالاخره در مسائل کشورداری هم اینطور است و مسئولین محترم بالاخره این آقا بیست سال در این وزارت اقتصاد بوده و در سالها در وزارت آموزش پرورش بوده یک مرتبه طرف را کات نکنید و ازش استفاده کنید لقمه حلال توفیق می آورد من اکل الحلال کسی لقمه حلال بخورد اربعین یوما تا چهل روز نور الله قلبه، قلبش نورانی می شود لذا این عواملی که اشاره کردم دعا، حیا، ادب، کار خیر و تفکر و اندیشه و خدمت به والدین تجربه دیگران را استفاده کردن لقمه حلال خوردن یکی دیگر هم بگویم این جالب است یک وقتی خدمت آیت الله العظمی بهجت جوانی آمده بود که آقا من استاد اخلاق می خواهم الان هم بعضی ها می پرسند ایشان فرمودند الان مثل قدیم نیست که ما استاد اخلاق داشتیم قدیم علامه طباطبایی می آمد نجف خوب یک قاضی طباطبایی پیدا می شد ایشان می شد استاد اخلاقشان یا مرحوم آقای مطهری می گوید من من آمدم قم امام را پیدا کردم الان با این جمعیت و با این تعداد و با این آدمها و با این شلوغی کار نمی شود ایشان یک جمله ای فرمودند معنای همین حدیث است فرمود اون چیزهایی را که یقین داری و علم می داری و می دانی درسته مطمئن هستی بهش عمل کن به معلوماتت عمل کن توفیقات زیاد باشد شما که می دانی نماز واجب است بخوان شما که می دانی روزه واجب است بگیر می دانی حجاب لازم است بله من یک چیزهایی را نمی دانم اونها را انجام نده واجب هم نیست ببین حدیث است من عمل بما علمه الله کسی عمل کند به اون چیزهایی که می داند شما که می دانی دروغ حافظه را ضعیف می کند خوب نگو شما که می دانی سعد بن معاذ وقتی پیغمبر را در قبر گذاشت و هفتاد هزار فرشته ای که در تشییع جنازه اش اومده بود که مادرش گفت خوشا به حالت دیگر جا نبود از جمعیت اصحاب و فرشتگان و پیغمبر بدنش را در قبر گذاشت فرمود بله فشار قبر گرفتش چرا یا رسول الله؟ اهل نماز و روزه و همه چیز بوده فرمود کان مع اهله کان خلقه مع اهله سوئا با زن و بچه اش بد اخلاق بود و بداخلاقی فشار قبر می آورد اینی که آدم عمل کند به معلومات خودش معلم اخلاق هم نمی خواهد خیلی روشن است ما الان خیلی جاها بینندگان عزیز به علم مان عمل می کنیم یکی اش همین جاذبه است از پشت بام خودمان را پرت نمی کنیم پایین چون به این جاذبه علم داریم یکی اش برق 220 است دست بهش نمی گیریم چون بهش علم داریم خیلی از چیزهایی که علم داریم یک کسی به آیت الله العظمی قبرشان در همین قم است نزدیک است ایشان مدرسه حجتیه دفن است اونجا خاکش کردند در مدرسه خودش گفت شما چرا گناه نمی کنید؟ گناه این است که شما دروغ نمی گویید و غیبت نمی کنید فرمود شما چرا لجن نمی خورید؟ چرا فاضلاب آقا مگر آدم عاقل لجن و فاضلاب می خورد در جویی که پر از آشغال است فرموده بود عین همین نگاهی که تو به لجن داری من به گناه دارم این می شود نگاه در واقع به چیزی که انسان بهش یقین دارد عمل به علم پس عوامل توفیق را گفتیم عزیزان من توفیق باند است هواپیما داشتن هنر نیست باند داشتن لازم است پانصد تا هواپیما شما داشته باش باند نداشته باش در این شهر نمی تواند فرود بیاید توفیق زمینه است التوفیق من جذاب الرد کشش الهی است زمینه است لذا می بینی آقا یکی توفیق پیدا می کند پنجاه جلد کتاب دارد یکی هم یک صفحه نمی تواند بنویسد توفیق پیدا می کند هر هفته کربلاست توفیق پیدا می کند
ملایی: بعضی ها توفیق دارند دائما هفتگی و ماهانه هر چی روضه خانگی دعوت می کنند و مجلس اباعبدالله اول ماه یک آقایی را مشهد دیدمش اول خدا از ما گفت من پانزده سال است اول ماه مشهد هستم و جالب است مثلا شغل راننده تاکسی است بعد درآمد عادی ببین آدم هم هست پنجاه تا دهنه مغازه دارد در این شهر تا حالا همچین توفیقی نداشته که اول هر ماه نماز اول ماهش را در حرم امام رضا مشهد باشد و لذا خیلی توفیقات است که خداوند خودمان هم می گوییم خدا به شما توفیق داده گاهی توفیق عرصه منبر است و گاهی عرصه علم است توفیق هنر دارد می تواند با این هنرش چقدر از آدمها را جذب کند این نکته اول، اما نکته دوم چرا توفیق از ما سلب می شود؟ دیدید بعضی ها می گویند یک سال است حرم حضرت معصومه نتونستم بروم یک مجلس روضه نتوانستم امسال شرکت کنم توفیق گاهی سلب می شود خدا رحمت کند مرحوم حج شیخ عباس قمی را من نقل به مضمون می کنم گفتند در یکی از این اطراف قم که از این شهرها یک کسی ایشان را دعوت کرد برای باغ ایشان هم با آقا زاده شون آقا میرزا علی آقا و عده ای رفتند در اونجا ظاهرا اون صاحب باغ به هر حال شبهه ناک بود مالش و ایشان هم نمی دانست آن شب میهمان شد و گفت تا شیخ عباس که صدای مناجات نماز شبش را هر شب می شنیدند اون شب نماز شب خواب ماند و خلاصه نماز صبح هم دیر بلند شد فرموده بود تا مدتی اثر اون لقمه حرام این بود که من توفیق نماز شب دیگه پیدا نکردم اثر دارد آقا یک فریاد و یک داد سر پدر و مادر یک وقتی می بینی توفیقات آدم را سلب می کند یک کدورتی و یک تاریکی و یک افسردگی برایت می آورد نمی فهمی هم از کجا خوردی نمی فهمی از کجا خوردی وقتی انسان در کنه قصه وارد می شود می بیند اون جوانی بود اومد خدمت امام صادق با مادرش دعوا کرده بود به نام حالا با مادرش درگیری پیدا کرده حاج شیخ ابراهیم داد زده بود سر مادرش آقا امام صادق دید توفیقاتش الان سلب می شود فرمودند بلند شو برو مادرت را از خودت راضی کن و برگرد مادری که اولین جایگاه زندگی تو شکم او بوده و اولین شیری که نوشیدی شیر او بوده و اولین تختی که برایت زده دامن او بوده تو داد سرش می زن یو باهاش تندی می کنی توفیق و توفیق خیلی آقایان مسئله مهمی است مخصوصا این چند موردی که اشاره کردم تکرار می کنم حیا ادب و احترام به والدین تفکر کار خیر برای مردم دست به خیر بودن دست به خیر بودن یک وقت می بینی یک بلاهایی را از انسان دور می کند خدا که آدم خودش هم توجه ندارد امام سجاد علیه السلام بخش دوم عرضم یک دعایی دارند به نام دعای ابوحمزه معروف است دیگر یک بار عزیزان بخوانند به قول آقای اجتهادی هر میوه ای را یک بار خوب است نوبار کند در این دعا امام به خدا عرض می کند خدایا بعضی وقتها توفیق ما سلب می شود حال نماز ندارم و حال دعا ندارم چرت برایم عارض می شود چرا اینطور است؟ خود ایشان بیش از ده عامل را اونجا می شمرد بینندگان عزیز اگر خواستید نگاه کنید در فضای مجازی و هم در مفاتیح دعای ابوهمزه کلمه لعلک می فرماید خدایا شاید این بی توفیقی من مال این است شاید مال این است شاید مال این است این شایدها را که روی هم جمع کنید بیش از ده مورد است در واقع امام دارد ده عامل سلب توفیق را بیان می کند اگر اجازه بفرمایید من بعضی اش را خدمت بینندگان عرض کنم توفیق از ما سلب می شود:
- لعلک رعیتنی مستخفاً بحقک خدایا شاید یک علتش این است من حق تو را رعایت نمی کنم حق تو عبادت است حق تو شکر است.
- لعلک وجدتنی فی مقام الکاذبین شاید دروغ می گویم دروغ توفیق آدم را سلب می کند امام سجاد می گوید بینندگان عزیز این مطالب از من نیست عوامل سلب توفیق از نظر امام سجاد.
- رأیت لی لعلک رأیت لی غیر شاکرٍ لنعمائک شاید شکرت را به جا نمی آورد چون شکر به جا نمی آورم توفیق ازم سلب می شود ان شکرتم لاأزیدنکم این را بینندگان و جوان ها خیلی دقت کنند لعلک فقدتنی من مجالس العلماء شاید علتش این است که رابطه من با علما قطع شده مسجد نمی روم پیش امام جماعت عالم محل دستم تو دست یک عالم نیست هر ساله در تهران این طور بود و در قم هم اینطور است بعضی از عزیزانی که الان هم عرصه ای دارند جزو مداحان به نام هستند و جزو موفقین در عرصه عزا و عزاداری و به هر حال نوحه خوانی هستند خودشان می گویند ما دستمان در دست آقای حق شناس بود دستمان در دست آقای خوشبخت بود در تهران اینطور است دیگر خیلی هایشان می گویند من یک وقتی یکی از عزیزان که خیلی توفیق هم دارد و آقا دعوتشان می کنند برای مناجات خوانی می روند محضر ایشان توفیقی دارد این صدا و این لحن قشنگ دعا خواندند گفتند ما هر چه داریم از حضور در کنار مرحوم آیت الله حق شناس است اینها مهم است من خودم آقای ملایی یادم است دوران دبیرستان که در همین قم می رفتیم تا یک روضه ای می شد مثلا عاشورا تاسوعا بیست و هشت صفر تا مناسبتی می شد جای ما در خانه آیت الله العظمی گلپایگانی می شد من می نشستم و ایشان هم نگاه می کردند توفیق پیدا می کردم و نگاه به عالم توفیق ایجاد می کند من خواهشم از شما این است جوان های عزیز این است قطع نظر از مسائل سیاسی یک خورده مسائل حکومتی و دینی و سیاسی قاطی شد با همدیگر بعضا هم افرادی مثل بنده خوب عمل نکردند و به هر حال بعضی عزیزان به این لباس یک مقداری بد بین شدند اما بینی و بین الله تقاضایم این است ارتباط تان را با بدنه روحانیت و بدنه عالم ببینید یک دور جوان های عزیز تاریخ علما را بعد از غیبت مطالعه کنید بیایید جلو کلینی، صدوق، شیخ طوسی، سید رضی، سید مرتضی، شیخ مفید، علامه حلی، بیایید جلو همینطور تا زمان خود آیت الله العظمی گلپایگانی و مرعشی و امام آیت الله العظمی خویی آیت الله العظمی سیستانی الان اینها که زنده هستند آیت الله العظمی شبیری بینی و بین الله به خدا این را بدون تعصب می گویم به خدا به خاطر اینکه عمامه به سرم است این حرف را نمی زنم به عنوان یک فرد عادی عرض می کنم شما یک تاریخی از علما مطالعه کنید ببینید چند تا آدم ناباب پیدا می کنید چند مورد مثلاً آسیب پیدا می کنید خیلی کم است این بدنه سالم است لذا ارتباط تان را با علما قطع نکنید ولو شده مثلاً گاهی یک روضه خانه مرجع تقلید بروید مثلا یک بار یک آقایی بلند شد از شهرستان بیاید قم صرفا برای اینکه بیاید مثلا فلان خانه فلان عالم تو روضه اش شرکت کند ببیند این عالم را
حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی: روز عیدی مرسوم بود و هست بیایند یک مثلا خانه علما تبریکی بگویند آقا امام سجاد می فرماید یکی از عوامل سلب توفیق دور شدن از مجالس علماست
ملایی: حاج آقا حالا دیگه شد دیگه شاید روزی این لحظه هایمان بود اولا نمی دانم چه سرّ و قسمتی است هم دیروز حاج آقای حسینی قمی و هم امروز حضرت عالی نام بردید از عالم بزرگوار حضرت آیت الله العظمی مرحوم گلپایگانی پنج شنبه ای که گذشت ایشان سالروز ارتحال این پنج شنبه است پنج شنبه ای که گذشت پشت سر گذاشتیم صلواتی ششم دی بود می فرستیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و نکته بعدی هم اینکه جای شما سبز یک سری به یکی از علما زدیم با رفقای سمت خدا محضر حاج آقای قرائتی چند لحظه ای و این واقعا یک توانی داد به همه مون این دیدار و انشاالله که توصیه شما را همه مون جدی بگیریم
حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی:ببینید گاهی نشست و برخاست با این بزرگان انسان را تا مدتی تامین می کند و مطالبی که گفته می شود مسائلی که گفته می شود البته خوب گاهی دعوت هم بکنند آقایان در منزلشان حضور پیدا کنند مراجع و بزرگان که نمی توانند ولی در رده های دیگر شاید امکانش باشد لعلک رأیت لی فی الغافلین خدایا شاید یکی از عوامل سلب توفیق من این است که من جزو غافلان هستم غفلت هم درد بدی است دیگه لعلک این هم خیلی عجیب است این هم خواهش می کنم دقت کنید رأیت لی آلف مجالس البتالین شاید علت این که توفیق از من سلب می شود تو مجالس لغو شرکت می کنم ببینید بعضی از اوقات من نمی خواهم بگویم شادی و شادابی و نشاط بد است خیلی عالی است اما انسان توی مجلسی بنشیند که مجلس لهو است و لعب است بیهوده است و خدایی نکرده مجلس حرام است کنه اش سلب توفیق است کنه اش افسردگی است خود آدم هم احساس می کند چرا من در این مجلس شرکت کردم تاریکی می آورد ظلمت می آورد
ملایی: حاج آقا ممکن است الان یکی سوال کند حاج آقا ما دورهمی داریم رفقا هم هستند چیکارش کنیم رنگ توفیق بگیرد؟
حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی: ببینید حتی اگر اون دورهمی جوک و لطیفه ای گفته می شود می خندید خود خندان ادخال سرور است اشکالی ندارد خاطره ای گفته می شود چیکار کنیم اون اتفاق نیفتد به گناه آلوده نشویم اگر وقت نماز است این دورهمی نباشد، اگر تمام می شود بعدش یک دعایی و یک اللهم کن لولیکی من روایت دیدم رسول خدا در مجالسی که دعوت می شد نمی دانم چیز عجیبی است گاهی که اون مجلس تمام می شد 25 مرتبه استغفار می کرد استغفر الله ربی و اتوب الیه بعد روایت داریم این 25 مرتبه استغفار کفاره اون گناهان کارهای نادرستی است که حالا حتما برایتان جلسه ای شرکت نمی کرده که لغو است یعنی بالاخره ممکن است یک کسی حرفی و یک مسئله ای که به هر حال در راستای رشد نباشد در روایت داریم استغفار بعضی از مجالس حالا انسان بعضی مجالس را که شرکت می کند شکر دارد بعضی هایش استغفار دارد واقعا اینطور است شما از مجالسی می بینید الحمدلله عجب جلسه ای بود بعضی ها هم می گویند خدایا ما را ببخش این جلسه چی بود ما رفتیم خوب من عرضم در بخش توفیق تمام، اما یک بخش دیگری باقی مانده نمی دانم بگوییم یا می توانیم بگذاریم بعد از قرآن ولی ورودش را یکی دو دقیقه ورودش این است که ما اصلا بحث مان این بود که امام سجاد به خدا عرض می کند خدایا به من توفیق بده از کسی اطاعت کنم که من را به راه راست هدایت کند من تبعیت از کسی نکنم که من را بیچاره کند وفقنی لطاع من سددنی خوب سوال کی ها ما را به راه راست هدایت می کنند کدام تبعیت از چه کسانی است اینها هم شش هفت مورد است که من نوشتم خدمت تان عرض می کنم
ملایی: فقط این که سددنی از تسدید قولوا قولاً سدیدا
حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی: یعنی راه محکم و درست و استوار به من نشان بده حالا ما در تبعیت هایمان ما بخواهیم نخواهیم تابع و متبوع داریم دیگه بالاخره از یک کسی خط می گیریم الگو می گیریم از کی الگو بگیریم که نه خزلنی نه ما را زمین بزند این مواردی است که من انشاالله اشاره خواهم کردم
ملایی: از شما بینندگان و شنوگان گرامی سپاسگذارم به خاطر توجه تان محضر سوره مبارکه کهف است روزها در برنامه سمت خدا رسیدیم به صفحه 297 آیات 28 تا 34 این سوره مبارکه پیشنهاد این لحظه های برنامه سمت خدا ثواب تلاوت وشنیدن و نگاه کردن به آیات قرآن کریم را تقدیم کنیم به همه کسانی که شهدای امنیت شدند کسانی که حاج آقای رفیعی می خواهید اشاره ای کردید کسانی که در راه از بین بردن فتنه های این چنینی مثل 88 و روزهای دیگری چون جنگ احزاب همیشه بوده و خواهد بود تقدیم این شهدای عزیزمان بشود
حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی: بله روایات هم داریم که دو چیز است که قدر آن را انسان ها نمی دانند مگر وقتی که از دست می دهند یکی امنیت است و یکی سلامت است شما ببینید دنیا را واقعا عزیزان قدر این دو نعمت را بدانید حتی به نظر من از سلامت هم مهمتر است اصلا شما سالم وقتی امنیت نیست می توانی حتی اونهایی که می خواهند کار ببخشید این حرف را می زنم اونی که می خواهد کار خلاف انجام بدهد امنیت نیاز دارد یعنی تا شهر امن نباشد نمی تواند حالا پس امنیت ضرورتی است که همه جامعه قرآن هم دارد دیگر می فرماید آمنتاً مطمئنه و عزیزانی که برای این امنیت خودشان را فدا کردند واقعا باید ازشون تجلیل شود به روح و روان همشون درود می فرستیم
ملایی: و با صلواتی به روان همین شهدای عزیز و فرزانه و مردان و زنان نیک برویم سراغ قران کریم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
(قرآن کریم صفحه 297 آیات 28 تا 34 این سوره کهف)
ملایی: چند دقیقه زمان داریم شکر خدا اون هم باشد برای تکمیل فرمایشات حاج آقای رفیعی
حجت الاسلام رفیعی:بخش اصلی عرائض من چند دقیقه کوتاه است دعا این است خدایا به ما توفیق بده از کسی اطاعت کنیم که سددنی ما را درست هدایت کند خوب سوال اینها کی ها هستند؟ اولی اش خود خدا منشأ همه راستی ها و درستی هاست و لذا کسانی که می خواهند توفیق پیدا کنند و اون توفیق راه راست اول حرف خدا را گوش بدهند دو، پیامبر خود خدا فرمود قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ (آل عمران، 31) از پیغمبر تبعیت کن امیر المومنین در نهج البلاغه فرمود هر کسی به سنت پیغمبر اقتدا نماید هیچ ضرری نمی کند فرمود اقتدوا بهدی نبییکم سوم امام اطیعوا الله و اطیعوا الرسول اولی الامر منکم آیه قرآن است می فرماید انما انت منظر و لکل قومٍ هاد پس کسانی که سددنی ما را به راه درست می برند خداست و پیامبر و اهل بیت هستند کسی نگوید ما اینها را کجا پیدا کنیم خدا در قرآنش پیدا میش ود و پیغمبر هم سخنانش است و حضرت امیر هم نهج البلاغه اش است چهارم خود قرآن إِنَّ هٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ (اسراء، 9) پس اگر انسان می خواهد برای خودش یک در واقع معلمی قرار بدهد و مرشدی قرار بدهد که از او تبعیت کند خدا و پیامبر و ائمه و قرآن و یکی هم عقل، عقل را بعضی ها با تخیل قاطی می کنند خیالات خودشان را اسمش را می گذارند عقل، عقل یعنی خرد محض لذا روایت داریم فرمود که شما از عقلت استفاده کن اون هم شما را هدایت می کند قرآن هم می گوید افلا یعقلون افلا تعلقون اینها راهکارهایی است که در یک کلمه اگر انسان پیروی کند نجات پیدا می کند صدیقه طاهره زهرای مرضیه در اون خطبه ای که در مسجد خواند یکی از چیزهایی که استناد کرد همین بود فرمود أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ (یونس، 35) حالا ترجمه اش را بگویم چون فرصت نیست فرمودند اون کسی که هدایت شده می تواند هدایت کند نه آن کسی که نیاز به هدایت دارد مثل اینکه ما بگوییم اون کسی که مدرک معلمی دارد می تواند تدریس کند شمایی که اینجا جمع شده اید شما هدایت شده ای به نام علی ابن ابیطالب را کنار زدید رفتید به سراغ کسانی که خودشان نیاز به هدایت دارند به عبارت دیگر ببینید عزیزان کسانی که خدا در قرآن می فرماید اینها اعوجاج ندارند انحراف ندارند صددرصد معصوم هستند إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (احزاب، 33) از اینها تبعیت کنید لذا در دعای زیارت جامعه و جاهای دیگر هم داریم که بکم به شما ما هدایت یافتیم به وسیله شما ما نجات پیدا کردیم این همه حرف من در دعای مکارم
ملایی: چند تا دعا حاج آقا برای اینکه هدایت شویم
حجت الاسلام حجت الاسلام رفیعی: اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِيقَ الطّاعَةِ، وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ، وَصِدْقَ النِّيَّةِ، وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ، یعنی خدایا به ما توفیق اطاعت و دوری از گناه و صدق نیت و معرفت و آگاهی عنایت بفرما
ملایی: الهی آمین خیلی متشکرم از شما حاج آقای رفیعی خدا سلامتی بدهد و خدا شما را برای ما حفظ کند شما بینندگان و شنوگان عزیز دعا بفرمایید برای ما و صاحب توفیق باشیم انشاالله دعاگویتان هستیم در شهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام یکشنبه ها به اتفاق حاج آقای رفیعی و همه دوستانم در صدا و سیمای مرکز قم به ویژه معاونت سیما و رفقای خوبم در شبکه سه باهاتون خداحافظی می کنم در پناه حضرت حق باشید و باشیم.