حتی برای شمایی که اولین جلسه ممکن است این بحث را دنبال بفرمایید ماها همه مون دوست داریم ذهنمان را مدیریت کنیم و حواسمان جمع باشد مشغول یک تحقیق و پژوهش و کار علمی هستیم یا نه مدیر یک مجموعه پروژه ای هستیم دوست داریم مدیریت مان با تمرکز انجام بشود و البته عبادت به ویژه نماز را همه مون دوست داریم حواسمان جمع باشد با تمرکز و کنترل و مدیریت کنترل فارسی اش را بگویم مهار مدیریت ذهنمان اتفاق بیفتد حالا چیکارش باید کرد با چی چطوری اجازه بفرمایید حاج اقای پناهیان عزیز و چهره ماهشان را ببینیم ماشاء الله بعد بگوییم در این مسیر چه اتفاقی تا اینجای کار افتاده سلام علیکم و رحمت الله.
حجت الاسلام پناهیان: سلام علیکم خدمت بینندگان عزیز سلام عرض می کنم انشاالله در این ایام توصلاتشان به حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها بهترین پاسخ را دریافت بکند و خداوند متعال ما را جزو ذاکران قرار بدهند و جزو کسانی که قدرت مدیریت ذهن دارند
ملایی: الهی آمین چه دعای مناسبی فرمودید می شود ذهن را مدیریت کرد با بازی و سرگرمی و با تماشای یک چیزی مثل فیلم و یا مثلا حتی موسیقی ولی این راه چاره نیست درمان همین است که الان شما فرمودید
حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم من اجازه می خواهم این جلسه یک مثالی را ابتدا بزنم هر شغلی یک مهارتی را در انسان تقویت می کند مثلا ممکن است کسی که پلیس می شود و نیروی انتظامی می شود یکی از مهارت هایی که پیدا می کند گزارش نویسی است چون معمولا یک مامور نیروی انتظامی اتفاق هایی که می افتد بعدش باید بنشیند گزارشی بنویسد پس مهارت شغلی او و مهارت های شغلی فراوان دیگری که پیدا می کند د راین شغل تقویت می شود یا ممکن است در یک شغلی بخشی از بدن انسان تقویت بشود مثلا کسی که راننده است یک مهارتی پیدا می کند در نگاه کردن به آینه جلو و آینه جلویش آینه هست یا کناره ها یا برای ترمز گرفتن و عکس العمل مناسب نشان دادند یا کسی که آهنگر هست ممکن است این پتکی که می زند بر آهن وقتی که ذوب می شود و می خواهد او را شکل بدهد دستان قوی پیدا می کندخوب ما اگر مسلمانی کنیم و بندگی خدا بکنیم کدام مهارت در ما افزایش پیدا می کند یا کدام قدرت در روح ما و در بدن ما بیشتر ایجاد می شود بالاخره دین داری یک تکالیفی را به دنبال دارد یک بروندادی هم در ظاهر اون چیزی که ما بفهمیم باید داشته باشیم یک بخشی از وجود ما را دین تقویت می کند غیر دینداران تقریبا با این بخش از وجود زیاد کاری ندارند البته اخیراً در فضای مجازی خیلی من می بینم حرف هایی هست که دارند تلاش می کنند غیر دینداران تقلید بکنند از دین و در مدیریت ذهن این بخش از ذهن را تقویت بکنند ولی هرگز به گَرد دین نخواهد رسید.
این آدم دیندار ببینیم چیکار می کند؟ صدقه می دهد لبخند می زند نماز می خواند نماز هم یک حرکت بدنی فوق العاده ای نیست که بگوییم بدن را مثلا به طور خاصی اثر رویش بگذارد یک آدم دیندار مثلا گناه نمی کند و نگاه به حرام نمی کند و مثلا حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمودند که من اینقدر پرهیز داشتم از یا من می فرماید یا ما یک همچین عبارتی پرهیز داشتیم از نگاه حرام که خودبخود وارد صحنه ای می شدیم که حالا یک خانمی بود و نامحرمی بود خودبخود بی اراده چشم مان پایین می افتاد یعنی این مهارت است دیگر بالاخره مهارت کنترل نگاه افزایش پیدا می کند مهارت زبان عربی و قرائت قرآن مهارت است دیگه ولی بنده می خواهم خدمت بینندگان عزیز بگویم که دوستان بیایند قضاوت کنند آیا مهمترین مهارتی که در دین هست و شما خارج از دین نمی توانید به این سادگی این مهارت را کسب کنید آیا نیت نیست؟ نیت کردن آدم تو زندگی عادی اش نیت نمی کند زیاد انجام می د هد دیگه مثلا غذا می خواهد بخورد گشنه اش است غذا می خورد یا خوابش می آید می گیرد می خوابد بعضی وقتها یک دفعه یک ذره نیت می آید تو ذهنمان مثل سر نماز ولی واقعش این است که انسان دیندار برای هر حرکتش نیت می کند و بخش نیت در ذهن یک فعالیتی باید انجام بدهد که این بخش بسیار مهم مدیریت ذهن است درست شد؟
ملایی: بله خیلی جذاب و جالب است
حجت الاسلام پناهیان: من آخرین روایت را بخوانم از حفظ همینطوری بگویم که دیگه آب پاکی روی دست ما بریزد می فرماید یا اباذر حضرت رسول می فرماید صلی الله علیه و آله و سلم یا اباذر برای هر کارت نیت کن حتی برای خوردن و خوابیدن به خاطر خدا این کار را بکن اگر این کار را نکنی اون وقت جزو غافلان خواهی بود ما در مورد ذکر قبلا صحبت کردیم حالا ذکر را بنا شد که وارد دالانش بشویم ببینیم چه خبر است و چه زیبایی هایی درش هست جزو غافلان خواهیم بود و بعد فرمودند که اگر جزو غافلان باشی شرح غافلان این است اولئک کالانعام بل هم اضل آنان مانند چهارپایان هستند بلکه بدتر از آن یعنی شرافت انسانی به این نیت کردنش است این کار را برای چی داری انجام می دهی حالا روایت در این باره زیاد است که مثلا در آیه قرآن می فرماید الذی خلق الموت و الحیات لیبولکم ایکم احسنا عملا مرگ و زندگی را آفرید تا شما را آزمایش کند ببیند کی بهتر کار می کند در روایت معصوم می فرماید منظور این نیست که اکثر عملا یعنی بیشترین عمل را انجام داده منظور این است که کدام عمل نیتش صادقانه تر است و پر مغز تر است در نیت خوب حالا در مورد نیت خیلی روایات هست که اهمیت نیت را به ما نشان می دهد و ما معمولاً از این بخش در روح خودمان و در قلب خودمان زیاد استفاده نمی کنیم یک خوبی هایی داریم در قلب مان همه مون مادر را دوست داریم و پدر را دوست داریم و دوست داریم به کسی خیر برسانیم ولی این که بنشینیم متمرکز با نیت خودمان یک فعالیتی انجام بدهیم نه اینطور نیست فقط در خانه خدا می تواند این کار صورت بگیرد شما بروید دم یک نمایشگاه ماشین بایستید نیت تان چی است؟ ایستادید؟ می خواهم یکی از این ماشین ها را داشته باشم چقدر پول داری؟هیچی نه تنها اتفاقی نمی افتد ممکن است صاحب مغازه بیاید بگوید که ایستادن بیجا مانع کسب است بفرمایید بروید درسته؟
ملایی: بله
حجت الاسلام پناهیان: به همین دلیل در دنیا نیت قیمت ندارد شاید یک هزام درصد هم نیت نداشته باشیم مثلا یک کسی یک قتلی انجام داده می گوید من قصد نداشتم این را به قتل برسانم تصادفی بود و قتل عمد نبود و این جاها یک کمی نیت به کار می آید و الا بقیه ی دنیا به نیات ما کسی کاری ندارد زیاد بها نمی دهد کسی به نیت ما ولی خداوند متعال خریدار است یک کسی اومده دم فروشگاه بهترین غرفه های بهشتی ایستاده بهش می گویند چرا اینجا ایستادی می گوید دلم می خواهد خدا فرمود ملائکه من بهش بدید دلش خواسته دل او از هر عملی که انجام بدهد برای من قیمتش بالاتر است به همین دلیل چون در دنیا به نیت های ما کسی بها نمی دهد کلا ما خودمان هم به نیت خودمان بها نمی دهیم بعد حواسمان نیست که در خانه خدا چقدر با نیت می توانیم خرید کنیم دعا یک جلوه نیت است دعا می کنیم نیات خودت را داری می گویی می فرماید الدعاء نصف العباده عمل البر کله نصف العباده و دعاء نصفٌ هر چی کار خوب انجام می دهی نصف عبادت است تازه اون هم باید نیت داشته باشی ولی دعا به تنهایی نصف عبادت است شما یک دعا می کنی معادل همه کارهای خوبت است بعد یک دونه عمل هم با نیت غیر الهی پذیرفته نمی شود خیلی عجیب است خداوند متعال به شدت سر نیت غیرت دارند نه تنها اهمیت و ارزش برای نیات ما قائل هستند بلکه برای یک دونه نیت غیر الهی کل عمل را می گذارند کنار مثلا شما نماز دارید می خوانید یک لحظه اش را ریا بکنید کل اون نماز را می گذارند کنار حتی یک درصد برای غیر خداست بقیه اش برای خداست می گذارند کنار نیت موضوع خیلی عجیبی است مثلا در این روایت امام جواد علیه السلام می فرماید القصد الی الله تعالی بالقلوب ابلغ بالجوارح بالاعمال این که شما نیت داری با قلبت که این می رود در ذهن دیگه ما روز اول این بحث گفتیم گرایش های ما ذهن ما را مدیریت می کنند شما در قلب تان وقتی تلاش می کنید برای حرکت کردن به سوی خدا القصد الی الله یعنی قصد کردی و نیت کردی می فرماید این شما را بهتر به مقصد می رساند تا بخواهی با بدنت فعالیت بکنی و کلی اذیت بشوی و حرکت بکنی و الی آخر در روایتی هست می فرماید طرف نیت می کند امام صادق علیه السلام می فرماید فردی نیت می کند بلند شود برای نماز شب بعد بلند نمی شود همه ثوابش را خدا بهش می دهد نیت کرده بود قصدش به حدی که روز قیامت خدا چطوری ما را ساکت می کند در محاسبه آخرش بحث به اینجا می رسد هر چی را خدا بپرسد بگوییم ما نمی توانستیم حتی بگوییم نمی دانستیم خدا می فرماید این نیت تو بود که نگذاشت تو به دانایی و توانایی برسی نیتش را داشتی بهت می رساندم نخواستی اون وقت اونجا ما ساکت می شویم خیلی بد است با ذهن مان در واقع روی موضوع نیت کار کنیم دنیای ما ما رو بد بار می آورد معلم ها خوب است در مدرسه بد بار نیاورند بچه ها را بچه ها گفتند آقا معلم نیتم این بود مشقم را بنویسم می گوید خوب قبوله نمره بیست بهت می دهم یک دفعه می گوید واقعا خانم معلم و آقا معلم چطوری آخه میگه مگه نگفتی نیت؟ بچه یاد می گیرد
ملایی: که نیت الخیر مثل الخیر
حجت الاسلام پناهیان: یا حتی اینجا امام جواد می فرماید حالا بعضی ها چاخان کنند الکی بگویند نیتم بود به خاطر یک بی نماز در مسجد را نمی بندند این اون نقطه ای است که ما به این زندگی بد دچار می شویم می خواهیم مچ بگیریم دقت فرمودید یا مثلاً الا من اتی الله بقلبٍ سلیم در قرآن می فرماید آخر سر من قلب سلیم می خواهم بعد امام صادق علیه السلام وقتی ازشون پرسیدند این قلب سلیم که آخر سر خدا قلب سالم می خواهد یعنی چی فرمود این یعنی نیتی غیر خدا در اعمالش در قلبش نباشد واقعا موقع مرگ خدا همه ملائکه را بزند کنار بگوید بروید کنار من می دانم این نیتش چی بود اذیتش نکنید شما مأمور ا عمال هستید یک روایت خیلی عجیبی من خواندم حالا شما هم الحمدلله کارشناس هستید و روایت را شنیدید و همه مومنین و همه دوستان بیننده اینطور هستند شاید من بگویم عمرم را صرف کردم روایت خواندم هنر نکردم کارم این بوده که بنشینم روایت را بخوانم و خبر دار شوم و بیایم برای دوستانی که فرصت ندارند اینها را نقل کنند یا اونها هم توانایی هایی دارند که من ندارم بالاخره زندگی اینطوری است ولی من شاید دهها هزار بگویم چقدر روایت خواندم و شرح آیات قرآن خواندم از عجیب ترین روایاتی که در عمرم دیدم این است شما ببینید این روایت عجیب است یا نه در روایتی آمده که روز قیامت پرونده بعضی از بندگان را باز می کنند ملائکه می بینند هیچی توش نوشته نشده می گویند خدایا این یک اشکالی انگار داشته کار که اگر گناه کرده پاک شده اینجا باید نوشته شده باشد اگر عمل خیر انجام داده باید نوشته شده باشد این چطوری می شود می فرماید ملائکه من بروید کنار ایشان جزو بندگان مخلص من هستند که دوست نداشتند ملائکه مأمور بر شانه های او هم اعمالش را خبر داشته باشد من نگذاشتم اونها هم مطلع شوند فقط خودم فهمیدم اینها چه کردند لذا چیزی ثبت نشده می گویند خدایا به ما بگو الان چیکار کنیم فرمود من در دنیا به ملائکه ام نگفتم به شما بگویم اینها بندگان خصوصی خودم هستم من خودم برایشان تعیین می کنم که کجا باید بروند و حساب و کتابشان چطوری است واقعا عجیب ترین روایات یا یکی از عجیب ترین روایات می تواند باشد از حال و احوال صحرای محشر و عظمت مسئله نیت
ملایی: از امام باقر علیه السلام فرمودید؟
حجت الاسلام پناهیان: نه الان یادم نیست که از کدام امام معصوم هست دقیق یادم نیست نگویم ببینید مسئله نیت مسئله خیلی مهمی است اگر کسی مثلا می رود زیبایی اندام می خواهد همه عضلات خودش را تقویت کند یا هر کسی یک قسمتی از جسمش و یا یک قسمتی از روحش تقویت می شود مومن نیتش خیلی تقویت می شود اگر کسی بتواند روح مومن را ببیند می بیند فربه ترین قسمت قسمت مراقبت در نیت است در روایات باز هست که امیر المومنین علی علیه السلام اولیاء خدا می فرمایند که سخت ترین قسمت کار خوب عمل خوب نیست حفظ کردن نیت خالصانه است یا امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید کونوا اشد اهتماماً من العمل کونوا علی قبول العمل اشد اهتماماً من العمل برای قبول شدن عملت که به نیت وابسته است بیشتر همت داشته باش بر خودت تا خود عمل اصلا ما بیاییم عادت کنیم این خیلی مهم است این مهترین تمرین ذهن است تمرین مدیریت ذهن است
ملایی: نیت مومن خیرٌ من عمله
حجت الاسلام پناهیان: از ایشان پرسیدند نیت المومن خیر من عمله چی است البته روایت ادامه دارد که نیت کافر هم شرٌ من عمله هست می فرماید چون مومن خیلی چیزها نیت می کند که نمی تواند انجام بدهد اون نیت ها مراتب بهشت او را تعیین می کنند و کافر هم نیت هایش خیلی بیشتر از اون جنایت هایی است که خدا بهش فرصت می دهد خدا زیاد فرصت نمی دهد خوب اون هم به اندازه حتی در روایت می فرماید که بعضی ها مخلد در عذاب می شوند پرسیدند چرا بعضی ها اینجا ده سال صد سال ظلم کرده می فرماید چون نیت داشته الی الأبد باشد این جنایت ها را انجام بدهد لذا اونجا الی الأبد و مومن چرا الی الأبد چون نیت داشته هر چقدر هست خوب باشد و آدم خوبی باشد اونجا یک رازی را هم عرض کنم این رو دیگه از من صریح ممکن است روایتی نشنوید من خیلی بررسی کردم ترس از عاقبت به خیری مهمترین ترس است ارزشمندترین ترس است حتی یک نفر رنگش پریده بود اومده بود پیش امیر المومنین علیه السلام
ملایی: ترس از عاقبت به شری دیگه
حجت الاسلام پناهیان: ترس از عاقبت به خیر نشدن حضرت فرمود چرا رنگت اینطوری است فرمود از خوف خدا خدا که ظالم نیست گناه نکن نترس بعد فرمودند مگر اینکه از عاقبت به خیری بترسی اون چرا چقدر مسئله عاقبت به خیری چیزی است که اولیاء خدا سرش مناجات می کردند امیر المومنین علی علیه السلام وقتی که در اون خطبه شعبانیه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در واقع تا حضرت فرمودند می بینم محاسنت را به خون سرت خضاب می شود بلافاصله پرسیدند من اون موقع دینم سالم هست مسئله عاقبت به خیری حضور ذهن دائم دارند نسبت بهش اولیاء خدا عاقبت به خیری چطوری است؟ بعضی ها نماز خواندند عاقبت به خیر نشدند و بعضی ها جبهه رفتند عاقبت به خیر نشدند بعضی ها انفاق کردند عاقبت به خیر نشدند آقا هر کاری را شما بگویید بعضی ها انجام داند و عاقبت به خیر نشدند نمونه اش را داریم واقعا به چی است بعضی ها به خانواده شون نیکی کردند ولی عاقبت به خیر نشدند یک جای دیگری یک لنگی داشتند من می خواهم جمع بندی خیلی از روایات را بگویم شاید مهمترین حرفی که آدم می تواند تا حد زیادی اطمینان برانگیز باشد برای عاقبت به خیری بگوید این است که آدم برای همه نیت خیر داشته باشد دوست داشته باشد به همه خیر برساند دوست نداشته نیت ندارد برای کسی شر برساند خیر خواه باشد برای همه در نیتش این مهمترین عامل عاقبت به خیری است در جمع بندی روایات آدم اینطوری می رسد چون خدا به بندگانش خیلی تعصب دارد و به تعبیری غلط من یا مثلاً شما می بینید که در روایت امام رضا علیه السلام می فرماید که اگر کسی یک سندی را از یک مومنی نگه دارد و بعد بخواهد این را یک زمانی رو کند که پاش رو بکشه وسط درسته؟ می فرماید مادامی که اون سند را نگه داشته من او را نفرین می کنم نه اون موقعی که بخواهد رو کند یا عبارتشان این است که می فرماید از ولایت ما خارج می شود از ولایت اهل بیت خارج می شود تو نیت کردی یک کسی را آبرویش را ببری همین که این گرویی را نگه می داری برای یک روزی رو کنی برای نیت خیلی روایات ما درباره در واقع نیت خیلی عجیب است و من الان نمی خواهم زیاد در مورد نیت این بخش هایش را صحبت کنم بلکه می خواهم بگویم چرا ما توانمند نیستیم در مدیریت ذهن مان چون روی نیت کار نمی کنیم
ملایی: خودمانی ترین جمله ای که می شود گفت این جا بیفتد چی است؟ که ما روی نیت کار نمی کنیم من می خواهم وصف حال خودم را بدانم می خواهم بدانم چطوری هستم که شما اینطوری استنباط می کنید؟ اشکالی نداره می خواهم جا بیفتد
حجت الاسلام پناهیان: ما دردنیا عادت نداریم روی نیت کار کنیم این عادت را بیایید به هم بزنیم خدا قبل از هر چیزی منتظر نیت ماست درسته؟ مثلا من و شما ممکن است اینجا یک برنامه دینی داریم اجرا می کنیم ممکن است نیت نکنیم بگوییم برنامه دینی است مگه چیه آقا؟ اگر به یادمان بیفتد بهمون بگویند برای چی الان شما دارید می روید برنامه ضبط می کنید یا توی از خدا حرف می زنید؟ می گوییم وقتی فکرش رو می کنم در واقع من برای خدا دارم این کار را می کنم وقتی فکرش را می کنم این طوری نباشد قبل از هر عملی نیت کنیم من این کا ررا برای چی می خواهم انجام بدهم این عادت را ما نداریم مهمترین تمرین برای پیدا کردن قدرت مدیریت ذهن این است که ما قبل از هر عملی نیت کنیم
ملایی: هر عملی شامل خانم های توی خانه آشپزی کردن و کارهای خانه را راه انداختن و خدمت کردن به شوهر و بچه ها و از اون طرف پدر برای همسر خوابمان می آید
حجت الاسلام پناهیان: امر طبیعی است خوابیدن خوابیدن راه م فرمود حضرت رسول خدایا به خاطر تو می خوابم آقا من یک کاری به خدا نمی زنم به خاطر دندون هایم مسواک می زنم و غذا به خاطر گرسنگی اول هایش آدم عجیب است برایش بخواهد کارهای عادی و روزمره خودش را به خاطر خدا انجام بدهد ممکن است حتی خنده اش بگیرد در خلوت خودش ولی اگر کسی فکر کند که خدایا من اصلا برای چی خلق شدم برای تو برای چی در جسم طبیعت گرفتار شدم به خاطر تو تو من را اینجا قرار دادی من الان شوق زندگی ام برای چیه؟ این که یک روزی نتیجه کارهایم را پیش تو ببینم پس الان خوابیدنم اجازه بده به خاطر تو باشد بگذارید یک آیه قرآن بخوانم می فرماید قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین یک ترتیبی بین اینها هست لله رب العالمین آخر را نگاه کنید بگو نماز من برای خداست عبادات من برای خداست زندگی من برای خداست و مرگ من برای خداست پس برای خدا بودن وجه مشترک این چهار تاست ترتیبش را نگاه کنید چی به شما می گوید؟ راحت ترین کار برای خدا نماز است چرا چون اصلا نمی توانی نیت نکنی چون یک کار خاص است وضو باید بگیری یک کار عادی روزمره ما نیست و سخت است آدم نماز را به خاطر غیر خدا بخواند مگر اینکه چه ریاکار حرفه ای باشد
ملایی: این اول اومده به خاطر راحت ترین است
حجت الاسلام پناهیان: مثلا شما رکعت اول را خواندی وسطش می رود من دارم چی می گویم نماز صبح است الان؟ نماز ظهر است یا عصر است مثلا اینطوری آدم شک کند نماز صبح است یا نافله است؟ شروع کردم نیت نکردم نماز باطل است می گوید نیت باید نیت کنی نیت واجب است اصلا من یادم نبود الان تو کدام نمازم؟ نماز نافله یا غفیله می خوانم شروع کردم این نماز باطل است نیت سر نماز خیلی جدی است بعد خودش هم یک عمل خاصی است آدم بدون نیت نماز دارم می خوانم قربتاً الی الله اصلا نمی کند این کار را کار روتین روزمره که نیست لبخند زدن و سلام دادن یک کسی به من سلام می دهد الان اینجا همکاران سلام دادند فرصت نشد من نیت کنم که من الان به خاطر خدا دارم لله سلامٌ علیکم سلام می دهم به شما ولی نماز آدم مجبور است نیت کند پس نیت کردن برای خدا در نماز آسانتر است بعدش کلیۀ عبادات هم همینطور است یعنی در مرحله دوم نُسک برای خدا و زندگی برای خدا دیگه خیلی سخت است من آب بخورم تشنه ام است تشنه ام است آب خوردم به خاطر خدا انجام بده با چارپایان فرق بکنیم برای اشاره سخن رسول خدا اگر آدم به این حد برسد که این کارها را هم به خاطر خدا انجام بدهد بینندگان می توانند فکر کنند که آدم چقدر باید تفکر عمیقی داشته باشد در زندگی اخیرا یک بحثی در جهان معاصر ما راه افتاده البته یک کمی قدیمی است درباره معنای زندگی خیلی ها مباحثه می کنند خیلی ها ضروری می دانند برای انسان معنای زندگی را مهمترین عامل نشاط انسان ها را معنای زندگی می دانند و خیلی هم بحث می شود که معنای زندگی از کجا می آید اصلا آدم چطوری باید زندگی خودش را معنا کند، معنا کردن زندگی موجب می شود ما ببخشید صریحا می گویم بینندگان عزیز معنا کردن زندگی می شود نتیجه اش می شود انس با حیوانات زندگی نکنیم زندگی ما معنا دارد البته در روابط انسانی و عاطفی و عشق های زمینی یک رتبه ای از این معنا یابی پیدا می شود یا مادر باید برای بچه اش که خدمت می کند زندگی اش معنا دارد دیدید پدر و مادرهایی که یک بچه معلول دارند بعد بچه معلولشان را به سختی بیست سال زحمت کشیده و کشته خودش را برای این حالا هر نوع معلولیتی بعد این بچه از دنیا می رود من بارها دیدم بیشتر دق می کنند اینها می گوید زندگی ام معنا داشت رسیدگی به این کل زندگی من را گرفته بود یک دفعه احساس می کند خالی کرده ممکن است یک مراتبی از امور انسانی بیاید زندگی ما را معنا ببخشد عیبی نداره خوب است ولی عالی ترین معنا برای زندگی و محیاً لله رب العالمین از محیای سخت تر مماتی لله رب العالمین خدایا من می خواهم به خاطر تو بمیرم دیگه مثال ساده اش می شود شهادت طلبی این سخت است خدایا من اصلا کلا نمی خواهم بمیرم ما اینطوری می گوییم مماتی لله رب العالمین ممات هم یک امر طبیعی و قهری است ولی خدایا تو شاهد باش من می خواهم به خاطر تو بمیرم سخت است گفتنش پس این آیه خیلی قشنگ سلسله مراتب آسان به سخت نیت برای خدا را داره تنظیم می کند آموزش می دهد ما از منظر دین نگاه بکنیم مدیریت ذهن سخت ترین قسمتش در دین نیت است و به خاطر خدا داشتن برای همه اعمال است این که ما در جلسات اول می گفتیم دین بسیاری از مراتبش در مدیریت ذهن خلاصه می شود و اونجا سر گردنه ای است که همه خوبی ها و بدی های قلبی و رفتاری انسان محاسبه می شود و همه ارزش و آگاهی انسان اونجا باید خودش را نشان بدهد در دین ما به مدیریت ذهن خیلی بها داده شده چون یکی از دلائلش این است که به نیت بها داده شده و شما در مدیریت ذهن قوی نشوید نمی توانید نیت بکنید ذهن رها و ول ذهن تحت تاثیر این و آن ذهن تحت تاثیر گرایش های مختلف بی ارزش قلبی انسان و ذهن خیال پرداز در اثر نیت های مختلفی که پدید می آید در زندگی مان و جالب است موتور نیت ما دائما دارد کار می کند بدون مدیریت ما هر کاری را به نیت و قصدی انجام می دهیم ولی با قصد قربتاً الی الله مدیریت می کنیم دقت فرمودید یعنی ما دائما داریم نیت می کنیم نیت های ما را می آورند روز قیامت می گوید نگاه کن نمی دانم این خاطره ای که خودم فکر کنم خودم شنیدم از حاج عیسی خادم حضرت امام فکر کنم خودم شنیدم یا جایی خواندم یا صوتش را دیدم الان یادم نیست دیده بودید حاج عیسی این اواخر عمر شریف شان یعنی همان زمان حضرت امام هم بود که یک گردنبند می بستند برای کسی که صدمه خورده ثابت
ملایی: بله ما یک رسانه برنامه باهاشون ضبط می کردیم همان موقع اومده بود سوال شد
حجت الاسلام پناهیان: ایشان می گفت که من یک بار رفتم بالای درختی که توی حیاط بود چند تا خرمالو داشت می گفت خرمالویی که دستم نمی رسید رفتم یک کمی بالا اون رو بگیرم افتادم و گردنم صدمه دید اون خرمالوها را هم چیده بودم بعد دیگه من رو بردند درمانگاه و یک مقدار ترمیم و بعد دیگه اومدم استراحت می کردم چند روزی اینطوری باش بعد با این گردنبند ادامه بده در همان چند روزی که من استراحت می کردم اون خرمالوهایی که واقعا ارزشی نداشت یک جورایی مثلا کاربردی یا بیخود بود بالاخره زیاد نه خراب باشد ولی خرمالو همچین جذابی هم نبود امام فرموده بود که اینها را بدهید به حاج عیسی بخورد من گفتم آخه اینها که زیاد خوردن نداره شاید برای مریضی ام خوب است امام ذکری خوانده یک حرف هایی تو خودم زدم گفتم بالاخره که من می خورم خوردم بعدها اومدم خدمت حضرت امام یک بار گفتم که امام اون خرمالوها را برای چی گفتید من بخورم چه حُسنی داشت امام به ایشان فرموده بودند که من می خواستم بهت بگویم که این خرمالوها ارزشش نداشت که تو بروی خودت رو اینطوری برای چی رفتی این صدمه را به خودت زدی حالا این تعابیر من است فاصله افتاده با اون خاطره امام کلمه برای چی این کار رو کردی برایش مهم بود چون انسان مراقبی است برای چی اینجا رفتی برای چی هر وقت آدم فکر کند برای چی می خواهد این کار را بکند شاید نود درصد این کارها را نکند یا بهتر انجام بدهد یا کار دیگری را خدا بهش الهام بکند که بهتر هست دقت فرمودید اگر کسی مراقبت بکند از نیات خودش اگر الهاماتی مثل وحی نه وحی در عِداد و اندازه وحی که به انبیاء الهی می رسد همان وحی ای که فرمود ما به زنبور عسل وحی کردیم البته اون وحی غریزی است الهام به مومن الهام می شود به کی الهام می شود که این کار را بکند الان به کی الهام می شود الان بیدار شو اصلا برای نماز به کی الهام می شود الهامات قلبی مومنین خیلی ارزش دارد به کی ها الهام می شود؟ کسانی که مدیریت ذهن دارند مدیریت ذهن برای نیت شان برنامه دارند نه تنها کاری که باید برای خدا انجام بدهند فقط برای خدا انجام می دهند بلکه همه کارها را برای خدا انجام می دهند این یک یادم تو را فراموش خیلی مهم است که ما زجر خواهیم کشید من الان می خواهم بینندگان عزیز را اذیت کنم یک مدتی بیایید این زجر را بکشیم و مراقبت کنیم هر کاری را به خاطر خدا انجام بدهیم ما که این کار را انجام می دهیم یک کمی سطح بحث را ببریم جلوتر من خودم لایق این جور حرفها نیستم ولی اگر یک موعظه کننده و عارفی بیاید به ما این حرفها را بزند خیلی خوب است شاید اثر نفس او در ما تکانی ایجاد کند این بی احترامی به خدای با عظمت نیست که به خاطر اون کاری را انجام ندهم فقط به خاطر او هر حرکتی را انجام ندهم این بی اعتنایی من به محبت او نیست یک بچه ای می خواهد برود مسافرت مادرش دم در اومده نگرانش است دوستش دارد اگر با مادر خدا حافظی نکند چی؟ خیلی بد است یعنی به مادرش نگاه نکرده مادر اون خدا حافظی را نمی خواهد مادر می بخشد می گوید عیبی ندارد
ملایی: ولی اون توجه و یادآوری دارد
حجت الاسلام پناهیان: خدا که بیشتر از مادر علاقه دارد این قطعی است و در هر کاری قطعا مواظب ماست قطعا مواظبتش بیشتر از مادر ماست در هر کاری خدا مواظبت نکند یک لحظه رها نکند می دانید در قرآن کریم بزرگترین مجازات در دنیا شما که دیگه اهل قرآن هستید علی القاعده باید بدانید بزرگترین مجازات خدا در دنیا و حتی آخرت اینه که می فرماید من کمکش نمی کنم دست بر می دارم ازش من ولش می کنم چرخ دنده های همین سنن قاطع و حاکم بر هستی عمل و عکس العمل ول کنم عکس العمل هایش بیاید چیکار می کنم رهاش کنم دشمن هایش باهاش چیکار می کنند هر لحظه و این کسی که این خدایی که این کسی که کلمه فارسی سبکی این خدایی که اینقدر به ما علاقه دارد و این قدر به ما توجه دارد و ما بی توجه به او کارهایمان را انجام می دهیم این یک جور بی احترامی کردن از نظر معنوی به حساب می آید یعنی یک جور معصیت به حساب می آید برای اولیاء خدا یعنی یک کسی که دوست دارد ولی خدا باشد اینقدر خوب باشد که خدا او را دوست خودش بگیرد او برای خودش معصیت می داند که نیت نداشته باشد بگذارید یک سخن دیگر از امیر المومنین علی علیه السلام برای شما بخوانم از طرز نگاه شما معلوم است که نیت کردید به من بگویید وقت تمام
ملایی: داشتم آرام آرام نیت می کردم
حجت الاسلام پناهیان: می فرماید تصویرت العمل اشد من العمل صاف کردن عمل سخت تر از عمل است و تخلیص النیت من الفساد اشد علی العاملی من قول الجهاد می فرماید خالص کردن نیت از فساد سخت تر است برای عمل کنندگان از یک جهاد طولانی اجازه بدهید من یک خاطره ای را از یک شهیدی که اسمش حسین بود من همیشه یادم می رود بگویم برای شما ایشان می گفت که مثلا توی جبهه گردان حبیب اونجا دور هم بودیم فرمانده دسته بود ایشان اومد گفت که ببین داری یک کمی مثل این آقایانی که از تهران می آیند و فقط تشویقی صحبت می کنند صحبت می کنی بین ما رزمنده ها هستی باید موعظه کنی بزنی پوستمان کلفت شده گفتم چی چی بزنم اون بچه ها نصفشون دارند شهید می شوند اصلا پیداست چه موعظه ای من چه تنبهی به اینها بدهم اینها چه گناهی دارند که من بگویم مراقب باشید چی را مراقب باشید
ملایی: انذار بدهم به جای تبشیر
حجت الاسلام پناهیان: گفت من نمی دانم شما باید انظار بدهی و خیلی سختگیرانه تر از این است که من می گویم می گفت به من و یقه را گرفته بود ول نمی کرد گفتم من حاضر نیستم تو مسجد بعضی از این بچه ها وصیت نامه شون را به خود من نوشتند می گویند خواب دیدیم لایق این نیستم با اینها حرف بزنم حالا طلبه گردان شدیم از بد حادثه ولی اینطوری دیگه نمی توانم گفت ما چند نفر پوست کلفت ها را جمع می کنیم توی چادر شما بیا در کرخه بودیم اون زمان قبل از عملیات بود بیا برای ما صحبت کن گفتم باشه دیگه حالا قرار گذاشتیم و داشتیم می رفتیم اومد دنبالم گفتم حالا چی بگویم من یک رزمنده پاک باخته من چی بهش بگویم
ملایی: در آستانه شهادت گفت اون روایتی را بخوان که بعضی از کشته شدگان در جنگ را با صورت به صحرای محشر می کشند به جهنم می اندازند چون اینها نیت هایشان پاک است اون روایت را گفتند گفتم حسین آقا آخه چه حرفی می زنی اون که مال اینها نیست یک کسی منافقانه رفته جنگ نیتش درست نبوده آخه ما این رزمنده ها اینها که اگر نیت اینطوری داشتند نمی آمدند گفت نه باید بخوانید روایت هم بلد است می خواهیم بشنویم دیگه ما رفتیم و نشستیم هفت هشت نفر بودند حس گرفتیم و چشمم رو بستم و به خوبی اینها شروع کردم این روایت را گفتن و اینها زجه می زدند خیلی حال عجیبی داشتم موعظه کن برای اینکه نیت مان خالص نباشد چی دقت فرمودید داریم توی جنگ های صدر اسلام اینطور نمونه ها هست ایشان در کربلای پنج به شهادت رسید در حالی که فرمانده گروهانشان هست چند وقت پیش با هم مرور می کردیم بهش می گوید که آرپی چی زن بفرست جلو می گوید جلو می رود می آید و آرپی چی دست خودش بوده میگه دسته را حواست باشه خودم رفتم بهش گفت نه نرو تو الان فرمانده هستی می گوید اینجا کار دست امام زمان هست بچه ها هستند و تو هم هستی الان فرصت است که من مثل امام حسین وسط وایسم من رو بزنند تک اومدیم یک دقیقه دیگه جنگ تمام شد الان وقتشه من اینو از دست می دهم این فرصت را چون توی کربلای پنج خیلی سخت بود آرپی چی که دستش بگیرد برود جلو یعنی شهید می شود حالا بزنه اون تانک را یا نه بالاخره شهادت اینطوری گریه می کرد مبادا من برای شهادت نیت خالصانه نداشته باشم
ملایی: خیلی ممنون حاج آقای پناهیان بر می گردیم خدمت تان این بحث خیلی شیرین است به شیرینی خرمالوهای رسیده الان ایران عزیزمان 256 شماره صفحه ای است که تلاوت خواهیم کرد سوره ابراهیم علیه السلام آیات شش تا ده اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
( قرآن کریم صفحه256 سوره ابراهیم آیات 6-10)
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
همراه ما باشید یک کمی زمان داریم حیفه حاج آقای پناهیان
حجت الاسلام پناهیان: من یک روایت بخوانم برای پایان هایی که شما دارید یاد اباعبدالله الحسین
ملایی: دوشنبه هایی که متعلق به حسنین است
حجت الاسلام پناهیان: ایامی که روضه های اهل بیت تلاوت می شود امام باقر علیه السلام می فرماید نیت المومن افضل من عمله نیتش ارزشمندتر از عملش است چون نیت می کند کارهای خیر را انجام بدهد که نمی تواند انجام بدهد درسته؟ شما تا روضه اباعبدالله الحسین می شنوید نام اباعبدالله الحسین علیه السلام همراه با مصائبش می آید در ذهن ما می گویی کاش من با شما بودم این چیکار می کنه؟ ما رو می برد در اِعداد ثواب یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام یک نفر از دوستان امیر المومنین علیه السلام گفت کاش برادرم اینجا با شما بود حضرت فرمود اهواء اخیک معنا دل داداشت با ما هست؟ گفت بله خیلی شما رو دوست دارد تو راه هم هست نرسیده الان به این جهاد شما در جنگ جمل حضرت فرمود برادر تو با ما بوده و هر کی در آینده قصه من علی را می شنود و دوست داشته پای رکاب من باشد اونها همه پای رکاب بودند
ملایی: گر در یمنی چو با منی پیش من و پیش من چو بی منی در یمنی آقا خیلی ممنونم یک خواهشی هم بکنم قبل از اینکه برویم برای پایانی می شود قصه نیت را به عنوان یکی از عوامل جدی مدیریت ذهن هفته بعد هم ..
حجت الاسلام پناهیان: انشاالله خسته کننده نباشد؟
ملایی: دوستان هم نظر بدهند اجازه بدهید با من موافقت کنید هفته آینده در خدمت تان باشیم خیلی سپاسگذارم از شما بینندگان و شنوندگان گرامی برنامه برایتان بهترین ها را آرزو می کنم حدیث از حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود همین جا همه مون زائر بشویم و عرض ادب کنیم الهی کربلا همدیگر را ببینیم یا حسین.