شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانمها، آقایان، سلام. عیدتان مبارک باشد. به سمت خدای امروز خیلی خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام نظافت: سلام بر شما و همه بینندگان عزیز. تبریک عرض میکنم سالروز میلاد امیرالمؤمنین علی (ع). روز پدر انشاءالله بر همه پدر عزیزان و فرزندان صالح گرامی باشد. شریعتی: انشاءالله. امیدوارم که حال شما خوب باشد. بهترینها را در این شب بسیار عظیم و بزرگ، شب میلاد مولی الموحدین برای همه دوستان و عزیزان خود مسئلت میکنم. خیلی خوشحال هستیم که در محضر نهجالبلاغه هستیم و در کنار شما. حجت الاسلام نظافت: اینکه ما روز پدر داریم، روز مادر داریم خیلی اتفاق خوبی است. شریعتی: یک بهانهای برای قدردانی است. حجت الاسلام نظافت: نمیگذارد این فرهنگ فراموش شود. یعنی فرهنگ مهاجم غربی را باید این چنین جلوی آن را سد کرد. با این ابتکارها، با این یادآوریها. اینها بهانهای است. در همه ایام پدرها، مادرها، محترم هستند، تاج سر هستند. این ایام بهانهای است برای اینکه زنده نگه داریم. خدا را شکر میکنیم. شریعتی: و حالا سراغ امیرالمؤمنین پدر بزرگ و مهربان و نامه او به امام مجتبی میرویم. حجت الاسلام نظافت: بله، به اینجا رسیده بودیم که حضرت فرمودند: «أَنْكِرِ الْمُنْكَرَ بِيَدِكَ وَ لِسَانِكَ» منکر را زشت بشمار. اول انکار منکر، بعد نهی از منکر. یعنی چه؟ یعنی وقتی ما منکر را یک کاری کردیم که منکر بودن آن همگانی باشد، مورد نفرت همه باشد، آن وقت نهی کردن آسان میشود. و لذا همه باید تلاش کنیم برای اینکه زشت بودن منکر را جا بیندازیم و بدانیم خدا خیر ما را میخواهد. اگر خدای متعال فرموده است یک چیزی منکر است، به خاطر تبعات منفیای که بر جسم و جان و روح و دنیا و آخرت ما داشته است و ما احاطه نداریم و ما نمیتوانیم بفهمیم آثار گناه چه چیزهایی هست. «وَ بَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِكَ» باین از بینونت هست. یعنی جدا شو از کسی که منکر را انجام میدهد با تلاشت. جدا شد یعنی چه؟ یعنی گاهی نهی از منکر ما اثرگذار نیست. حداقل ایمان خودمان را که حفظ میکنیم. حداقل ایمان خانوادهمان را که حفظ میکنیم. باید بتوانیم اثر بگذاریم. اگر نتوانستیم اثر بگذاریم حضرت میفرماید جدا شو. مثل اینکه ما اگر توانستیم به یک کسی میگوییم آقا ماسک خود را در ایام کرونا میگوییم بزن. اگر میبینیم رعایت نمیکند ما فاصله میگیریم. اینطوری است. به یک کسی میگوییم آقا حریم را نگه دار، این سیگارت را برو داخل آن محدودهای که در فرودگاهها مشخص کردند، آنجا این سیگار خود را بکش. گوش نمیکند در فضای عمومی میآید. خب ما فاصله میگیریم. «بَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ» این مربوط به جایی میتواند باشد که نهی از منکر اثر نمیگذارد و ما باید مجلس منکر را ترک کنیم تا مؤید آنان نباشیم. اصولاً گفتهاند همنشین آدمهایی که اهل خلاف و گناه هستند، اهل منکر هستند، همنشین نباشید تا تأثیر نپذیرید. مگر در مقام طبابت. مقام طبابت یک چیز دیگری است. یعنی هیچکس حق ندارد همنشین یک کسی بشود که بیماریای دارد که موجب سرایت میشود. برای اینکه ما باید مراقب سلامتی خودمان باشیم. داستان طبیب متفاوت است. تازه همان طبیب هم با ملاحظاتی با بیمار ارتباط میدهد. یعنی خودش را میپوشاند، لباس خاصی دارد، شستوشوهای مرتبی دارد، مراقبتهای ویژهای دارد. بنابراین همنشین نباش تا مؤید نباشی و زشتکارها را ما بایکوت میکنیم. جدایی از اهل منکر البته زحمت دارد. چرا؟ چون حضرت میگویند بجهدک. کار سختی است. ما میبینیم مثلاً یک فروشندهای که اهل ترویج گناه است، حرف ما روی او اثر ندارد. میگوییم آقا یک کم راهمان را دورتر میکنیم، از یک فروشنده سالمی میگیریم. همچنان که برای نان این کار را میکنیم. این رعایت نمیکند. نان خوب نمیپزد. میرویم یک راه دورتر میگیریم. به فکر سلامت خودمان هستیم. این هم یک روشی از نهی از منکر هست. جدا شدن. چون اگر ما جدا نشویم، شریک گناه آنها میشویم. حضور در مجلس گناه، سکوت، نوعی رضایت است. و این رضایت در مقام عمل هست و موجب میشود طرف تشویق بشود. نمیگویند غیبت را رد کنید. نمیگویند کسی که غیبت را میشنود شریک گناه هست. غیبت نکرده، فقط شنیده است. برای اینکه با شنیدنش او را تشویق کرده است. شریعتی: یعنی مجال میدان به آنها ندهیم. حجت الاسلام نظافت: به گهنکاران میدان ندهیم. میتوانیم اثر بگذاریم با زبان خوش، نمیتوانیم جدا میشویم. ایمان خودمان را حفظ میکنیم. این روایت در نهجالبلاغه هست. حکمت 152. «الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُم» یعنی اگر کسی ته دلش به گناه یک نفر راضی باشد، فرمود گویا خودش دارد این کار را انجام میدهد. قلب خیلی مهم است. در خوبیها هم اینطوری است. در خوبیها اگر دل ما با خوبان باشد، شریک ثواب آنها هستیم. شنیدید در بعد از جنگ جمل که امیرالمؤمنین پیروز شدند، یک آقایی به امیرالمؤمنین (س) گفت که کاش رفیقم میبود و پیروزی شما را میدید. حضرت فرمودند: «أَ هَوَى أَخِيكَ مَعَنَا» میلش با ما بود، دلش با ما بود، گفت: بله، آقا نتوانست بیاید. فرمودند او هم در این جنگ بود. نه تنها او بود، بچههایی که در سلب پدر هستند، در رحم مادر هستند، بچههایی که به وجود نیامدهاند، در آینده به وجود میآیند، آنها هم در این جنگ با ما شریک هستند. شریعتی: از جنس «یا لیتنا کنا معکم» حجت الاسلام نظافت: آفرین. حالا از آن طرفش هم هست. اگر کسی راضی به ظلمی باشد، راضی به گناهی باشد، با آنها شریک است. اگر خودش عملاً با آنها همکاری کند، فرمود: «و علی کل داخل فی باطن» اگر کسی وارد یک کار باطلی شود دو تا گناه دارد. «إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَا» چون کسی گناه را انجام میدهد، راضی است که انجام میدهد. هم گناه راضی بودن و هم گناه انجام دادن. ولی حالا کسی انجام نمیدهد، یک گناه دارد. بنابراین باید این نفرت قلبی از گناه را همیشه داشته باشیم و سکوت ما و همنشینی ما با آنها ما را شریک گناه آنها نکند. «لا تعاونوا الاثم والعدوان» کمک بر گناه نکنید. کمک کردن گاهی همین است که مجلس آنها را گرم میکنیم. نباید مجلس گنهکاران را گرم کنیم. باین که میگویند علتش این است که دوست روی دوست اثر دارد. مجلس روی افراد اثر دارد. هم خوب و هم بد. گاهی بینندگان عزیز پیام میدهند نگران فرزندانشان هستند. یکی از راههای آن همین است. از کودکی اینها را با مجالس خوب، با مسجد مأنوس کنیم، با دوستان خوب. دوست غوغا میکند. شما نمیتوانید یک انسان شایستهای را پیدا کنید که او تحت تأثیر دوست خوب نبوده است. همه از دوست خوب تأثیر میپذیرند. دوست بد هم همینطوری است. نمیشود یک کسی منحرف نشده باشد، فاسد نشده باشد و این دوست بد نداشته. حتماً اثر دارد. منتها اثرها تدریجی است. اثرپذیری از دوست بد تدریجی است. آدم متوجه نمیشود. ذره ذره عادت میکند. به نوعی ما ناخودآگاه سارق بدیهای دیگران هستیم. سرقت میکنیم. یعنی متأثر میشویم. نه او ممکن است متوجه باشد که دارد اثر میگذارد و نه ممکن است متوجه باشیم که داریم اثر میدهیم. شریعتی: یکدفعه میبینیم نوع نگاه کردن ما، طرز حرف زدن ما، همه چیز، اخلاق و رفتار و منش ما شبیه او شده است. حجت الاسلام نظافت: طبیعتاً آنطوری است. و لذا ما آیات متعددی در قرآن داریم که بر دوستی، دوستیهای مضر تأکید کرده است. مثلاً «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقين» فرمود دوستان صمیمی روز قیامت با هم دشمن میشوند مگر دوستیهایی که بر مدار تقوا بوده است. اگر دوستی بر مدار تقوا نبوده است، روز قیامت تبدیل به عداوت میشود. مثل دو تا شاگرد، دو تا دانشآموز که در این دنیا، در مدرسه سر هم را گرم میکنند، مانع درس خواندن هم میشوند، وقتی که برگه مردودی را میدهند از هم متنفر میشوند. الآن سرشان گرم است. موقع بدبختیها یاد این دوستیهای مضر میافتند. یا این آیه را دقت کنید سوره صافات. «فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُون» یک نفر رفته بهشت، بعد از رفقای خود سؤال میکند. میگوید من یک رفیقی داشتم، «إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِين» همه آن زیر پای ما نشست، همش وسوسه میکرد، میگفت تو از مصدقین هستی، هی این قرآن و این سخن اهل بیت را تصدیق میکنیم. میگفت که «وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدينُون» ما اگر بمیریم بعد بدن ما خاک شود، دوباره زنده میشویم و جزاء داده میشوی با استبعاد. چنین سؤالی میکرد. بعد گفت: «هل انتم مطلعون» شما خبر دارید سرنوشت او چه شده است؟ میخواهد ببیند این رفیقی که مظل و گمراهکننده بود، کار او به کجا کشیده شده است. «فَاطَّلَعَ» خودش سر میکشد. «فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ» از توی بهشت، سرنوشت رفیقی که جهنمی شده است میبیند. حالا دقت کنید: «قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ» این بهشتی به آن جهنمی میگوید نزدیک بود تو من را هم به همراه خودت به جهنم بکشانی. بنابراین اگر کسی همنشین بد دارد مراقب باشد که او این را به جهنم نکشیاند. تردینِ یعنی نزدیک بود مرا ساقط کنی، به سقوط بکشانی. «وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ» میگوید اگر نعمت ویژه پروردگار شامل حال من نشده بود، من هم از محضرین بودم. یعنی در جهنم با تو حضور داشتم. محضر یعنی حضور یافته شده. از انی دسته آیات زیاد داریم. آیه دیگر، «يا وَيْلَتى لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا» روز قیامت میگوید ای کاش با فلانی دوست نشده بودم. «لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ» ذکر یعنی حرف درست، حرفی ککه مرا به یاد خدا میانداخت، این ذکر آمد. او مرا گمراه کرد. بعد از اینکه حرف حق نصیب من شد، رزق من شد. «لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا» این رفیقهای بد نقش شیطان را ایفا میکنند. رفیقهای بد عملیه بیجیره و مواجب شیطان هستند. خودشان گرفتار شدهاند، بقیه را هم گرفتار میکنند. حالا حضرت میگویند: «باین بجهدک» جدا شو. و این روش انبیاء بوده است. مثلاً ما داریم حضرت ابراهیم فرمود: «واعتزلکم» گفت من عزلت میگزینم. ما عزلت هم داریم. عزلت یعنی کنارهگیری. «أَعْتَزِلُكُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّه» هم از خود شما گفت جدا میشوم و هم از بتهای شما. «وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسى أَلَّا أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيًّا» امیدوارم که در مقام دعا کردن شقی نباشند. شریعتی: این همان مصداق روشن باین است؟ حجت الاسلام نظافت: بله. نمونه دیگر اصحاب کهف. خدای متعال فرمود: «وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُم» اهل عزلت باشید، جدا بشوید. از این گنهکاران، از این مشرکان جدا بشوید. «وَ ما يَعْبُدُونَ من دون الله» و از بتهای آنها. هم از بتها و هم خود آن افراد. «فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ» بنابراین ما یک جاهایی عزلت داریم. اسلام دین اجتماعی است، دین الفت است، دین رفاقت است، دین صمیمیت است، دین ارتباطات گسترده است ولی شرط آن این است که جهنمی نشوی. شریعتی: روی تو تأثیر نگذارد. متأثر نشوی. حجت الاسلام نظافت: دقیقاً یک سری چیز است مراقب سلامتی جسممان هستیم. نمیگوییم چون ما اهل ارتباطات اجتماعی هستیم، موقع آتشسوزی فرار نکنیم. فرار میکنیم میشود عزلت. موقع خطر فرار میکنیم. درست است؟ خب خطرات روحی بدتر از خطرات جسمی است چون آثار آن تا ابد گریبان گیر ما خواهد بود. این «وَ بَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِكَ» نوعی از نهی از منکر است تا گناه عادی نشود، تا ما مؤید نباشیم. شریعتی: بله دیگر. خودش یک جور نهی از منکر عملی است. حجت الاسلام نظافت: بله. همین که کنارهگیری میکند. «إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا» خدای متعال میفرماید: میبینی یک کسی دارد فرو میرود در آیههای ما. آیههای پر از قداست. بعضیها مسخره میکنند، استهزاء میکنند، دشنام میدهند مقدسات را. خدای متعال فرمود: «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» به آنها محل نده. اعراض کن. این اعراض هم یعنی بلند شو. یعنی کناره بگیر. حالا میگویند چرا از اعراض ما اینجا باین میفهمیم. «حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ» کناره بگیر تا سخنشان را عوض کنند. مکرر در جلسات پیش میآید. جلسات خانوادگی. در بین همکاران، جاهای مختلف. میبینیم دارند به مقدسات توهین میکنند. ما هم نمیتوانیم روش آنها را عوض کنیم. باید اعراض کنیم تا روش خود را عوض کنند، سخن خود را عوض کنند. «يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ» در سخن دیگری فرو بروند. حالا آیه را دقت کنید. «وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ» میگوید اگر شیطان تو را از این حکم، از این حکم اعراض تو را به فراموشی کشاند. همینطور قاطی آنها بودی. «فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى» تا یادت آمد ننشین. بلند شو. با قوم ظالم ننشین که اگر عذابی بیاید تو شریک میشوی. اینها نکات خیلی مهمی هست. در روایتی داریم که فرمود:«أَيْ بُنَيَّ صَاحِبِ الْعُلَمَاء» لقمان به فرزند خود گفت با علماء همنشین باش. «وَ اقْرَبْ مِنْهُمْ» نزدیک آنها شو. مجالست با علماء داشته باش. «زُرْهُمْ فِي بُيُوتِهِمْ» خیلی قشنگ است. به دیدن آنها برو. به خانههای آنها برو. با بچههای خود بروید خیلی اثر دارد. خیلی خوب است. اگر عالم پاکی در دسترس ما هست، عالمی که ساخته شده است چون به بعضیها نباید نزدیک شد. بدتر میشود. اگر یک کسی اهل عمل نیست، وقتی نزدیک میشویم اعتقادات ما سست میشود. نه، الحمدلله ما علمای عامل داریم. بعد بعضیها در را باز میکنند. در خانه خود را باز میکنند. وقت میگیرد انسان برود. و من به همصنفهای خودم توصیه میکنم که باید در را باز کنند. یک زمانی را به ارتباطات اجتماعی اختصاص بدهند. مردم باید بیایند. نزدیک شود. اینکه حالا ما مطالعه داریم، کار داریم، این دلیل نمیشود. شریعتی: و این سیره ائمه بوده است، سیره پیغمبر بوده است. حجت الاسلام نظافت: من یادم هست 16 سالم بود، همان سال اول طلبگی بود. رفتم در خانه یک عالم بزرگی مشهد. مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی. در زدم. ایشان پشت در نوشته بودند چه ساعاتی میتوانید برای ملاقات بیایید. با قد خمیده این پیرمرد در را باز کرد. راهنمایی کردند رفتیم در اتاق نشستیم. دو زانو در برابر من نشستند. گوشهای ایشان هم سنگین بود اینطوری خوب گوش میدادند. ما هم که آداب را خوب بلد نبودیم. بالاخره عالم است و وقت ایشان ارزشمند است. شروع کردیم به حرفهای طولانی و بعضی از درددلها. با اشتیاق تمام، با حوصله گوش دادند و راهنمایی کردند. خاطرات جوانی خودشان را برای من گفتند. این را یادم نمیروم. «الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ» تصویر از ذهن نمیرود. این خیلی خوب است. این اثر دارد. اثر معنوی دارد. و اینها همین نکات ظریف در تربیت اثر دارد. خیلی پیچیدگی ندارد اگر ما به دستورات عمل کنیم. پس فرمود به زیارت آنها برو. «فِي بُيُوتِهِمْ لَعَلَّكَ أَنْ تُشْبِهَهُمْ» فرمود با این همنشینی با علماء شبیه آنها میشوی. «فَتَكُونَ مِنْهُمْ» جزء آنها بشوی. «وَ اجْلِسْ مَعَ صُلَحَائِهِمْ» فرمود با صالحان، با همنشینان این علما، شریعتی: اینجا هم حضرت دارند توصیه میکنند و هم آثار همنشینی را دارند میفرمایند. حجت الاسلام نظافت: بله. بعد فرمود خدا چه بسا به آنها رحمتی که میدهد شامل حال تو هم میشود.«رُبَّمَا أَصَابَهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ فَتَدْخُلُ فِيهَا» تو هم مشمول آن رحمت میشوی. «فَيُصِيبُكَ معهم» آن رحمت به تو هم میرشد. بعد حضرت این آیه را خواندند: «فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى» آیهای که خواندیم که با گنهکاران اگر فراموش کردی بلند شو ننشین. حضرت در ذیل آن آیه فرمود: از آن طرف برو با علماء. با آنها منشین، با این طرف بنشین. یعنی اسلام فقط دستورات سلبی ندارد. اگر میگوید این کار را نکن، این کار را بکن هم میگوید. یعنی راهحل هم ارائه میدهد چون انسان نمیتواند بدون رفیق باشد. نمیتواند بدون همنشین باشد. نیاز به همنشین خوب داریم. شریعتی: میگفت انسان از انس میآید. باید مأنوس باشی. حجت الاسلام نظافت: یعنی انیس میخواهد، مونس میخواهد. و گاهی همین مسجد که میرویم یعنی عالم را نشان دادیم. هم قم میرویم و هم... نشان دادنش خودش خوب است. خود نگاه کردن اثر دارد. در روایت داریم هر کسی به خدا ایمان دارد و روز قیامت «فَلَا يَجْلِسْ فِي مَجْلِسٍ يُسَبُّ فِيهِ إِمَام» فرمود در مجلسی که امام، پیشوای عادلی ثبت میشود ننشیند. «أَوْ يُغْتَابُ» در مجلسی که مسلمانی غیبت میشود. بعد حضرت این آیه را خواندند. «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» اگر دیدی آدمهایی پیدا میشوند که در آیههای ما فرو میروند اعراض کن. حالا ممکن است یک کسی بگوید شما میگویید که باین، از گنهکاران جدا بشوید. پس کی دست این گنهکارها را بگیرد؟ آیا نباید به فکر نجات باشیم؟ میگوییم چرا. ولی نجات کار هر کس هر کس نیست. باید انسان طبیب باشد تا بتواند مریضی را نجات بدهد. باید نجات غریق باشد تا بتواند نجات بدهد. کار هر کس هر کس نیست. اگر طبیب هستی اشکالی ندارد. پیامبر هم به سراغ نجات میرفت ولی شرط آن این است که خودمان غرق نشویم. «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ نارا» اول به ایمان خودمان رحم کنیم، بعد به فکر مؤمن شدن دیگران باشیم. این هم جواب این اشکال که اگر کسی میگوید اسلام دین اجتماعی است، چرا امیرالمؤمنین گفتند جدا شو، میگوییم عقل این را میگوید. میگوید اول به فکر خودت باش بعد به فکر دیگران باشد. بالاخره نجات غریق شدن کار آسانی نیست. جذب حداکثری خوب است. اما لازم نیست انسان همنشین باشد. دعوت میکند، محبت میکند. میگوید این کتاب را بخوان. تذکرش را میدهد. لازم نیست همنشین باشیم. خب ممکن است بگویند صله رحم را چکار کنیم. آن هم شرطش همین است. صله رحم درجات دارد. با قوم و خویش گنهگار نباید به بهانه صله رحم همنشین باشیم. صله رحم درجات دارد. «صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ لَوْ بِالسَّلَام» همین که پیامک میدهیم کفایت میکند. ما نباید مؤید باشیم. نباید بچههای ما گرفتار شوند. اگر یک کسی فرزندان آلودهای دارد، خودش هم آدم خوبی است، خب بچهمان را نمیبریم. فرزند ما به دایی خود پیامک میدهد یا در جلسات عمومی از آن فرصتها استفاده میکنیم. شریعتی: که نکند آن تأثیر خدای ناکرده اتفاق بیفتد. حجت الاسلام نظافت: بله، همه آنها را باید با هم فکر کرد. نمیشود بخواهیم ابروی آن را درست کنیم، بزنیم چشم آن را کور کنیم. میخواهیم صله رحم انجام بدهیم، کلاً بچه ما از دست برود. یک جاهایی باید پدر خانواده تنها برود، یک جاهایی پدر و مادر با هم باید بروند. شریعتی: اینها همان ظرافتهای تربیت است. همان لمها و قلقهایی که آدم باید رعایت کند. حجت الاسلام نظافت: بسیار اهمیت دارد. صله رحم منظور این است که بهانه نشود. صله رحم اگر گناه کند... همسایه هم همینطور. اولاً میخواهیم خانه بخریم، فرمود خانه جایی باشد که همسایهاش خوب باشد. اول ببین همسایه کیست. مسافرت میخواهی بروی فرمود به همسفر نگاه کن. اول ببین رفیق کیست. اول ببین همسایه کیست. دیگر بیان حضرت تمام شد. «بَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِكَ». دو سه نکته بگویم. اگر کسی میخواهد اهل امر به معروف باشد، نهی از منکر باشد، بالاخره این بار سنگین را بردارد که همه باید بردارند، به چند نکته توجه داشته باشید. یکی اینکه باید این محبت باشد. یعنی از سر دلسوزی. یعنی آمر به معروف باید دلسوز و مهربان باشد. شریعتی: اصلاً اگر دلسوزی نباشد اثر نمیگذارد. حجت الاسلام نظافت: اثر نمیگذارد و ائمه را اسوه قرار ندادیم. پیامبر را ببیند. خدای متعال در قرآن میفرماید: «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِم» یعنی چه؟ داری خودت را میکشی بر آثار آنها. آثار چی؟ آثار مثبت که کشتن ندارد. پدر وقتی میبیند بچه او دارد آلوده میشود، اثر بدی دارد بر جسم و جان خودش و دیگران میگذارد، ناراحت میشود. پیامبر اشراف داشتند. میدانستند گناه چه آثار بدی دارد بر جان مردم، بر طبیعت، بر عوالمی که در پیش دارند، پدر بود غصه میخورد. تا حدی که به جانش ضربه میزد. پس ببینید این مهربانی هست. پیامبر هم آمر به معروف بودند، ناهی عن المنکر بودند. دعوت به خوبیها میکردند ولی شرطش مهربانی هست. «إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفا» نزدیک است خودت را بکشی اگر ایمان نمیآورند. از سر تأسف، پیامبر غصه میخورد. بنابراین اگر کسی غصه نمیخورد بداند که آمر به معروف واقعی نیست. ناهی عن المنکر نیست. به قول شما اثر هم نمیگذارد. این آیه را دقت کنید. گنهکاران جامعه ما، از بتپرستها که بدتر نیستند. سوره ممتحنه است. اصلاً سوره ممتحه بحث برائت از مشرکان است که حضرت ابراهیم اسوه برائت بود. یاران ابراهیم اسوه برائت بودند. آیه را دقت کنید. «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ» میگوید خدا شما را نهی نمیکند از این مشرکانی که نجنگیدند یک، شما را از شهرتان بیرون نکردند. فقط عیبشان این است که بتپرست هستند. خدا نهی نمیکند که نیکی کنید. «وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ بالموده» رابطه عادلانه داشته باشید. حتی میگوید دوستی داشته باشید. مودت، محبت کنید. البته به شرطی که اثر منفی نگیریم. پس شرط آن این دلسوز بودن است. «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً» به فرعون مستکبر که اینهمه ظلم کرده است، خدا به حضرت موسی و هارون میگوید بروید، او طغیان کرده، با او با نرمی حرف بزنید. خب اگر انسان دلسوز نباشد که نمیتواند نرم حرف بزند. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم» رحمت لینت میآورد. این دلسوزی خیلی مهم است. شریعتی: و چقدر آدم غصه میخورد وقتی رفتار و سیره ائمه را میبیند. این توصیهها و نکات قرآنی را میبینند، میبیند ما قرآنی زندگی نمیکنیم. حجت الاسلام نظافت: نمیکنیم. یعنی خوبهای ما. شریعتی: یعنی اگر اینطوری بود، به نظر من هم مشکل امر به معروف حل میشد و هم نهی از منکر و هم خیلی از مشکلات دیگر. حجت الاسلام نظافت: نمیخواهم بگویم همه میپذیرفتند ولی درصد زیادی اثر بیشتر میشد. الگو این است: حضرت ابراهیم پدری دارد یعنی سرپرستی دارد بتپرست است. خیلی هم مصر است. ببینید چطوری حرف میزند. میگوید پدرجان! یا ابتِ لم تعبد؟ سؤال میکند. پرسش خودش خوب است. چرا اینطوری هستید؟ چرا قانونشکنی میکنید؟ چرا حکم خدا را زیر پا میگذارید؟ شریعتی: سریع خودت حکم نمیکنی. سؤال میکنی. حجت الاسلام نظافت: ما با سؤال کردن مردم را وادار به تفکر میکنیم. «لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا يُغْني عَنْكَ شَيْئا» آن بتها نه میشنوند و نه میبینند. هیچ دردی از تو دوا نمیکنند. باز میگوید پدر جان! «يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ» من آگاهی دارم. این آگاهی را تو نداری. «فَاتَّبِعْنِي» بیا به حرف من کن. پیروی کن. پدرم «لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ» ببین چقدر عاطفی است. بتپرست است. شیطان را عبادت نکن. «إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيًّا» دوباره پدر هم «يا أَبَتِ إِنِّي أَخافُکَ» ببین دلسوزی را. من میترسم «أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ» از ناحیه خدای رحمان عذاب بیاید. خدای رحمان عذاب هم دارد. خیلی جالب است. «عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ» نمیگوید خدای منتقد. «عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ» مثل پزشکی که پا را قطع میکند. عذابی که از رحمت است. زیر بنا رحمت است ولی رحمت غضب تولید میکند. وقتی خدا ببیند یک کسی مضر به حال خودش و کل بشریت است، خدا بر او عذاب میفرستد. خب فرمود: «أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطانِ وَلِيًّا» در جهنم دوست شیطان باشید. او چه گفت؟ گفت: «أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي» گفت تو اهراز کردی از بتهای من یا ابراهیم؟ اگر دست برنداری تو را سنگسار میکنم. ولی خدا ابراهیم انقدر مهربان، آنقدر بیادب. جواب منطقی نمیدهد. میگوید «لَأَرْجُمَنَّكَ» سنکسارت میکنم. «وَ اهْجُرْنِي مَلِيًّا» گفت از من دور شو. دوباره گفت: سلام علیک. سلام بر تو. «سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي» میروم برای تو استغفار میکنم. گفت پروردگار من مهربان است. این مدل است. مدل اینطوری است. شریعتی: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما». حجت الاسلام نظافت: البته وقتی حضرت ابراهیم متوجه شد که این دشمن خدا است، آنجا که دیگر گفت برائت. آنجا دیگر جدا شد. پس این زیربنا، محبت و دلسوزی را فراموش نکنیم. نکته دوم، دشمن عمل باشیم نه دشمن خود فرد. یعنی نفرت از عمل به نفرت از آن فرد تا جایی که ممکن است سرایت نکند. شریعتی: یعنی عملش را از خد فرد جدا کنیم. حجت الاسلام نظافت: یعنی دقت کنید. در مورد قوم لوط داریم. در مورد قوم لوط که البته لوط گفت: «إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالين» گفت من دشمن عمل شما هستم و در همین نهجالبلاغه که یادگار بزرگ امیرالمؤمنین هست، معجزه امیرالمؤمنین هست. این ایام چقدر خوب است ما بیشتر به معارف علوی نزدیک شویم. فرمود سزاوار است اگر خدا دست کسی را گرفته و گرفتار گناه نشده است، در برخوردش با گنهکاران مهربانه برخورد کند. «یرحموا اهل الذنوب والمعصیه» قبلاً هم گفتهام. امام صادق در حدیثی فرمود: نسبت به گنهکاران مسلمان، گنهکاران شیعه، جزء خیر نگویید. بروید برای آنها حرم، یک زیارت ویژه آنها، یک دو رکعت نماز ویژه آنها. آنها را دعا کنید. این دلسوزی به نظرم بسیار اهمیت دارد. شریعتی: بسیار خب. خیلی ممنون و متشکرم. صفحه 559 آیات پایانی سوره مبارکه طلاق.