حجت الاسلام حسینی قمی: سپاسگزارم. بسم الله الرحمن الرحیم. «وَ قَالَ ع مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعَلَيْهِ أَنْ يَبْدَأ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ» سه نکته در این حکمت هست. این اول. دو، «وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ» و سوم از هر دو زیباتر «وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم». حکمت 68 سه عنوان دارد. عنوان اول آن «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً» اگر کسی میخواهد برای دیگران الگو باشد، اول از خودش شروع کند. «فَعَلَيْهِ أَنْ يَبْدَأ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ» اول خودش را اصلاح کند، بعد الگو برای دیگران باشد. دوم، «وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ» تأدیب دیگران هم تأدیب زبانی نه. عملاً. الگوی عملی باشد. که جمله ضرب المثل معروف که دو صد گفته چون نیم کردار نیست. دو صد گفته یعنی دویست تا سخنرانی کنیم به اندازه یک نصف عمل نیست. آن عمل مهم است. خدا رحمت کند یکی از شاگردان مرحوم آیت الله عظمی حائری (رضوان الله علیه)، آیت الله حاج آقا مرتضی حائری (رحمة الله علیه) فرزند بنیانگذار حوزه که خودش هم از نظر علمی و معنوی بسیار بسیار فوقالعاده بودند، رضوان الله علیه، من از یکی از شاگردان ایشان شنیدم. با اینکه شاگرد او از علما بود. میفرمود اگر دین ما حفظ شد، ما شاگردان آقای منتظری اگر دینمان حفظ شد، نه فقط به خاطر آنچه که در کتاب و سنت خوانده بودیم. بلکه یک الگوی عملی مثل آقای حائری میدیدیم. این الگوی عملی ما را حفظ میکرد. کتاب و سنت خوب است ولی باید ببینیم کسی باور دارد؟ آن باوری که یک الگوی عملی دارد، تأثیر آن بیشتر از همه است. «وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ» عوض اینکه بخواهد با زبان ادب کند، با سیرهاش، با رفتارش. حالا این گسترش داده این «نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً»، هر کسی الگو است. معلم میتواند الگو باشد، حاکمها الگو هستند، پدر و مادرها الگو هستند. چهرهها الگو هستند. در خانواده زن و شوهر، اگر آقا از خانم خود انتظار دارد، خودش الگو باشد، خانم از شوهرش انتظار دارد. من بارها عرض کردم مثلاً محال محال محال است که ما در خانه دروغ بگوییم آن وقت بچههای ما راست بگویند. ما با خانواده خود دعوا کنیم آن وقت انتظار داشته باشیم بچههای ما با آرامش زندگی کنند. سوم، «وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ». کسی که خودش را ادب میکند. الآن ببینید بالاخره معلمین احترام دارند. مگر ندارند؟ هر کسی معلم چیزی یاد دیگران میدهند به هر حال «اب اعلمک» در آن روایت گفتیم به عنوان یک پدر از او نام برده میشود. «الْآبَاءُ ثَلَاثَة» ما سه پدر داریم. «اب ولدک» یک پدری که از او هستیم. پدر اصلی ما، فرزند او هستیم. «اب اعلمک» معلم حکم پدر را دارد. معلمین خیلی حق دارند. ولی یک وقت معلم هست با زبانش یک چیزی یاد ما داده است، یک وقت با سیرهاش یک چیزی یاد ما داده است. «وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا» کسی که خودش را اول تربیت کند، نفس خودش را اول ادب کند، «أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ» این سزاور تکریم است «مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ و مؤدبهم» کسی که بخواهد دیگران را... حالا این میتواند شامل سیره الگوی عملی هم باشد ولی الگوی عملی اول باید از خودش شروع کند. ممکن است یک کسی، شخصیتی الگوی عملی مردم هم باشد ولی اول باید الگوی خودش باشد. قرار است این شکل بگیرد. وقتی مؤدب و الگوی عملی از خودش شروع کرده است، این «أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ» است. شریعتی: قبل از اینکه روی دیگران کار کنی روی خودت کار کن. حجت الاسلام حسینی قمی: روی خودش کار کند. یک روایتی دیدم خیلی جالب است. از امیرمؤمنان (س). البته این در نهجالبلاغه نیست، در غرر الحکم است. مخصوصاً با این بخش دوم. «وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ» الگوی عملی باشیم نه زبانی، در غرر الحکم امیرمؤمنان، «وَرَعُ الْمُؤْمِنِ يَظْهَرُ فِي عَمَلِه و وَرَعُ الْمُنَافِقِ لَا يَظْهَرُ فى لِسَانِه». ورع المؤمن، مؤمن اگر بخواهیم ببینیم آدم خوبی هست یا نه، اخلاق او و رفتار او، باید ببینیم در عملش چگونه است. عرض کردم واقعاً همینطور است. دو صد گفته واقعاً چون نیم کردار نیست. تأثیر آن معلوم است. فرمود ورع المؤمن، تقوا و خوبی مؤمن، در عمل او است. عملش را نگاه کن. میبینی. اخلاقش، رفتارش، حسن برخوردش، کار خیری که انجام میدهد. اما ورع المنافق فی لسانه. منافق دو رو است. فقط به زبان حرف میزند. عمل خبری نیست. این هم یک حدیث. حالا به این مناسبت اجازه بدهید من یک آیه قرآن و یک حدیثی ذیل این آیه بخوانم، این هم جالب است. در دعام الاسلام هست. امام صادق (ع) فرمود وقتی آیه ششم سوره مبارکه تحریم نازل شد. سوره تحریم آیه ششم که نازل شد، آیه این است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً» اول باز انفسکم است. خودتان را از آتش حفظ کنید. بعد از اینکه خودتان، اهلیکم. زن و بچهتان را هم از آتش حفظ کنید. یک کاری کنید زن و بچه شما هم بهشتی شوند. زندگی آنها زندگی جهنمی نباشد، دنیای آن جهنم نباشد که آخرتش هم نباشد. دنیا بهشت باشد که آخرتش هم بهشت باشد. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ» اول خودتان، بعد هم اهلیکم. هم خودتان و هم زن و بچهتان را از آتش نجات بدهید. آیه که نازل شد امام صادق (سلام الله علیه) میفرماید که مردم گفتند: «يَا رَسُولَ اللَّهِ كَيْفَ نَقِي أَنْفُسَنَا وَ أَهْلِينَا» چطوری حفظ کنیم؟ خیلی جالب است. حضرت فرمود: یک، اول از خوتان شروع کنید. «اعْمَلُوا الْخَيْرَ» کار خیر از خودتان. دو، «وَ ذَكِّرُوا بِهِ أَهْلِيكُمْ» بعد به زن و بچهتان یادآوری کنید. از خودت شروع کن. مگر نمیگویی اخلاق. بسم الله خودت. علیکم انفسکم. مگر نمیگویی اخلاق؟ شروع کن. مگر نمیگویی خوشبرخوردی؟ خودت شروع کن. مگر نمیگویی داد نزن، پرخاش نکن. از خودت شروع کن. مگر نمیگویی اهل گذشت باش؟ از خودت شروع کن. همان روایتی که همه شنیدهایم. «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم» پس یک، «اعْمَلُوا الْخَيْرَ» دو، «ذَكِّرُوا بِهِ أَهْلِيكُمْ» سه، «أَدِّبُوهُمْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ» بعداً بروید سراغ اینکه وقتی از خودتان شروع کردید الگوی عملی شدید، بعداً «أَدِّبُوهُمْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ» اینها را برای طاعت خدا تربیت کنی. این حکمت را عرض کردم شامل همه میشود. حکمت 68 شامل همه میشود ولی بیشتر به این جهت خواندم که چون بحث خانواده هم داشتیم، این را خانوادهها یادشان باشد. تا ما در زندگی خودمان الگوی عملی نباشیم، شریک زندگی ما حتماً نمیتواند تحت تأثیر قرار بگیرد. اگر واقعاً انتظار داریم یک زندگی خوب و خوشی داشته باشیم از خودمان شروع کنیم. این یک حکمت. یک حکمت دیگر هم باز من دیدم خیلی مناسب است این مباحث ما هست، از امیرمؤمنان (س) حکمت 390. «وَ قَالَ ع لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ» زندگی مؤمن باید سه بخش داشته باشد. «فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ» یک بخشی برای نماز و عبادت و تلاوت قرآنی، دعایی. من گاهی در جلسات به عزیزان میگویم. بالاخره یک تلنگری هم برای خود ما و هم برای مخاطبین ما. میگویم عزیزان آخرین باری که قرآن تلاوت کردید کی بوده است؟ آخرین باری که ختم قرآن داشتهاید کی بوده است؟ ماه رمضان، ده ما پیش؟ آخرین بار کی ختم قرآن داشتهاید؟ آخرین باری که قرآن تلاوت کردید، آخرین باری که دعا خواندید. حضرت میفرماید یک بخشی برای بندگی خدا. «سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ» یرم معاشه یعنی دنبال زندگی خودش باشد. این هم یک بخشی از زندگی است. شایید هم سومی است. «وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي [فِيهَا] بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ» یک بخشی از آن هم برای لذت خودش. همش که نباید کار کند، همش هم که عبادت نیست. آقا بنشین با زنت، با بچهات، با خانوادهات. استراحتت، تفریحت. شاید هم بگویید آقا چه لذتی دارد حالا این حکمت را چرا انتخاب کردم. آقای شریعتی به هر حال جامعه ما متأسفانه ما الآن گرفتار افراط و تفریط هستیم. یا از این طرف میافتیم یا از آن طرف. باور میفرمایید چقدر در پیامها من میدیدم خانوادههایی که میگفتند ما لذت زندگی را نمیبریم. پول داریم، ثروت داریم، ملک داریم، خانه داریم، ولی لذت نمیبریم. کی این آقا را پیدا میکنیم که با هم یک استراحتی داشته باشیم، یک تفریحی برویم، یک مسافرتی برویم. این هم کار خوبی نیست. به این مناسبت من یک خاطرهای از علامه طباطبایی رضوان الله علیه بگویم. آن هفته هم گفتم یک کتابی هست سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه شاگردان ایشان. نکات زیبای فراوانی داشت. از جمله میدیدم که از قول دختر علامه طباطبایی (رضوان الله علیه) مینویسند که مرحوم علامه با همه گرفتاریهایی که داشتند. من یک بار دیگر بگویم چون بعضی از پیامهایی که من جلسه قبل خواندم احساس میکردم شاید بعضیها با عظمت شخصیت علامه آشنا نباشند. ببینید علامه طباطبایی شخصیتی است که الآن بیش از پنجاه سال از این تفسیر المیزان او گذشته است. قطعاً هر کسی بعد ایشان تفسیر نوشته است المیزان را دیده است. (13:42 قطع صدا) شریعتی: آیت الله بهجت. حجت الاسلام حسینی قمی: کلیپ آقای مطهری هست. علامه طباطبایی چطور گریه میکند وقتی روزهای اولی که خبر شهادت شهید مطهری رسیده بود. اینها شاگردان او بودند. شخصیتی که اگر الآن بود، بسیاری از این اساتید حوزه و دانشگاهها و داخل و خارج، حسرت داشتند یک اشکال علمی دیگر را از ایشان سؤال بکنند. هم فقیه بزرگی بوده است. متأسفانه گاهی ما فقط میگوییم مفسر. نه، فقیه بزرگی بوده است، مفسر بزرگی بوده است، حکیم بزرگی بوده است. عارف بزرگی بوده است. واقعاً کم داریم. با این همه اشتغالات آن وقت دختر خانم ایشان میگویند که در برنامه روزانهشان یک ساعاتی را برای خانواده اختصاص دادند. بعد از هفت ساعت کار، لابد از صبح زود شروع به کار میکردند و بعد استراحت، فرمود بعدازظهر دیگر جلسه خصوصی بود برای خانوادهشان. میفرمود بیایید بنشینیم با هم حرف بزنیم. و میفرمودند این ساعت بهترین اوقات من است. همه ناراحتیهای من برطرف میشود. یعنی اگر هفت ساعت صبح درس و بحث و کلاس داشتم، بعدازظهرشان اختصاصی برای نشستن با خانواده. حالا ما اینطور نیستیم آقای شریعتی. تعارف نداریم. واقعاً اینطوری نیستیم. انقدر گرفتار افراط و تفریط، یک عده از این طرف افتادهاند که خانمهایشان میگویند آقا یک کاری برای اینها جور کنید از خانه بیرون بروند. حوصلهمان سر رفت. مخصوصاً در کرونا. یک عده هم از این طرف افتادهاند. انقدر کار دارند که آقا بنشین یک کمی هم لذت زندگی را ببر. آخه جمع میکنی برای کی میخواهی بگذاری؟ بگذار زن و بچهات، خودت، لذتش را ببر. علامه با این عظمت هفت ساعت. آقای شریعتی هفت ساعت گفتنش آسان است. من گاهی میروم در مدارس صحبت میکنم، به دوستان طلبه میگویم آقا شما شبی دو ساعت مطالعه کنید ما راضی هستیم. ولی نه دو ساعتی که بنشینید در اتاق و هم تلویزیون ببینید و هم فضای مجازی را چک کنید، هم پیامها را ببینید، هم چای بخورید. نه. دو ساعت کتابخوانی. بروی در کتابخانه مطالعه کنی. علامه هفت ساعتِ بدون اینکه یک لحظهاش از دست برود. کار علمی. تازه میآمده بعدازظهر میفرموده حالا بنشین با هم صحبت کنیم. و تعبیرشان این است که من با این... شریعتی: و تازه این را هم بگویم. یک وقتی خود حاج آقای حسینی نقل میکردند که وقتی پزشکها به حضرت علامه گفته بودند که مطالعه برای چشم شما ضرر دارد ایشان تازه شروع کرده بود. حجت الاسلام حسینی قمی: تازه المیزان را شروع کرده بود. برای اعصابشان. ناراحتی اعصاب داشتند. گفتند دیگر نباید مطالعه کنید. از آن روز تازه المیزان را شروع کردند. باز جالب است. آقای شریعتی به نظر من قطعاً اثر دارد. من یقین دارم تأثیرگذار است. میدانید یکی از شاگردان ایشان مرحوم آیت الله امینی بود. ابراهیم امینی رضوان الله علیه. خیلی هم با ایشان مأنوس بوده است. ایشان در خاطرات خود مینویسد مرحوم علامه در رحلت همسرشان خیلی گریه میکردند. همسرشان سال 44 از دنیا میرود. خیلی گریه میکردند. آیت الله امینی میگوید من یک روز به ایشان عرض کردم که آقا ما باید صبر را از شما یاد بگیریم. چقدر گریه میکنید؟ فرموده بودند که بله، مرگ حق است. همه باید بمیرند. ولی میدانی من برای چه گریه میکنم؟ برای آن صفا و محبتهای همسرم. فرموده بودند در نجف با سختیهایی مواجه میشدیم که من از اداره زندگی، حوائج زندگی اطلاعی نداشتم. ایشان ده دوازده سال نجف بودند. همش ایشان دنبال کار بود. شخصیتی مثل علامه، یک ساعتش، نیم ساعتش... خب یک خانمی میآید فداکاری میکند میگوید آقا شما فقط درست را بخوان. تمام زندگی شما با من. در حالات آیت الله عظمی خویی میدیدم. آیت الله عظمی خویی هم میدانید شخصیت واقعاً کمنظیری است. یک وقتی ایشان ناراحت بوده است. اوایل زندگی ایشان. خانم میگوید چرا ناراحت هستی؟ میگوید الان پول برای نان شب نداریم. من چطور ناراحت نباشم؟ من چطوری درس بخوانم؟ همش فکرم مشغول زندگی است. خانم میگوید. خانمها الگو این است. خانمها اگر کسی به جایی رسید که خود علامه هم میگوید من مدیون خانم خود هستم برای همین است. همسر آیت الله عظمی خوئی میگوید که آقا شما خواهش میکنم فکر زندگی را نکن. آن را به من بسپر. شما فقط درس خود را بخوان. درست را بگو، کتابت را بخوان، کتابت را بنویس. میگوید آقا نداریم. نان شب نداریم. میگوید من درست میکنم. میگوید از کجا؟ میگوید رفتم یک چیزی از تو جهیزیهام، از آن چیزهایی که مادرم به من داده است، یک ظرف مسی بوده است، یک قیمتی داشته است، به هر حال یک ماه زندگی را میچرخاند. این را میروم امروز میفروشم زندگی را میگذرانیم. شما فکر زندگی نباشد. آیت الله امینی میگوید مرحوم علامه میفرمود من این یازده سالی که نجف بودم نفهمیدم این زندگی چطوری گشت. با همه سختیها و گرفتاریها. میفرماید نشد. الله اکبر. هیچگاه نشد. عرض کردم اگر تأثیر نداشت من اینطور یادداشت نمیکردم. کلمه به کلمه آن به نظر من اثر دارد. خانم علامه، ببین چه رفتاری داشته است که علامه طباطبایی میفرماید هیچگاه نشد خانم کاری انجام بدهد که من حداقل در دل بگویم کاش این کار را انجام نداده بود. در دلم نه به زبان. نشد یک کاری را نکند که من در دل بگویم کاش این کار را انجام داده بود. در طول زندگی یک بار به من نگفت چرا این کار را انجام دادی و یا چرا این کار را انجام ندادی. فرمود آن وقت من چطور این محبت و صفا را فراموش کنم؟ میتوانم یادم برود؟ مرحوم علامه خانمش که از دنیا میرود، همسرشان که از دنیا میروند، سه چهار سال، هر روز میرفتند سر مزارشان و اشک میریختند. مزارشان در قبرستان حاج شیخ در قم نزدیک حرم حضرت معصومه سلام الله علیه است. هر روز میرفتند. تقریباً از منزل ایشان تا آنجا کسی پیاده بخواهد برود 20 دقیقه راه است. هر روز میرفتند. دیگر بعداً هفتهای دو بار میرفتند. چهارشنبهها و پنجشنبهها میرفتند. و جالب است باز یکی از فرزندان مرحوم علامه تعریف کردند سال 44 همسر ایشان از دنیا میروند و بعد ازدواج میکنند با خانم دیگری که این خانم تازگی از دنیا رفتند. دیشب مجلس هفتمین بزرگداشت حضرت دوم علامه بود. خانم روزبه. بد نیست که من همینجا این را هم اشاره کنم. من از یکی از اساتید دیشب شنیدم که این خانم بعد از رحلت خانم اول علامه، خودش داوطلب میگوید من میخواهم در زندگی علامه بیایم. میخواهم خدمت علامه را بکنم. و شنیدم فرزندان علامه طباطبایی، این هم قابل توجه کسانی که، به هر حال در زندگی پیش میآید. یک خانمی از دنیا میرود چند تا بچه دارد، یک خانم دیگر در زندگی میآید. چارهای نیست. بچههای علامه میگویند این خانم روزبه، این خانم دوم علامه، این خانم یک جوری در زندگی رفتار میکرد که ما احساس بیمادری نمیکردیم. آن خانم اول که سال 44 از دنیا میرود، دختر علامه میفرماید که 27 روز در بستر بیماری بود. در این 27 روز آقایان گوش کنند گاهی یک وقت خانم کسالت پیدا میکند، نق نزنید. حالا یک هفته بیماری او طول کشید غز نزنید. انشاءالله نیست. حالا ما داریم همینطوری میگوییم. یا آقا کسالت دارد. البته هستند. میدانم. الحمدلله. از آن طرف هم میبینیم کسانی هستند سالیان سال پای شریک زندگیشان با همه مشکلات و بیماریها و سختیهای آن مینشیند. فرزند علامه میگوید وقتی خانم علامه قبل از وفات خود بیمار شدند، 27 روز بستری بودند. در این 27 روز علامه از کنار بستر خانم خود تکان نمیخورد. تمام کار و کتاب و درس و... عرض کردم علامهای که یک ساعت او برای شاگردانشان غنیمت بود، لحظهای از کنار بستر همسر خود بلند نمیشدند و این 27 روز فقط کنار ایشان بودند. بعد از 27 روز هم ایشان از دنیا میروند. باز خدا رحمت کند، یاد کنم در خاطرات ایشان هست، مرحوم آیت الله آ شیخ یحیی انصاری رضوان الله علیه، میفرمودند همسر علامه که از بس علامه به خانم خود علاقه داشت، یک مبلغی به من داد فرمود یک کسی را پیدا کنید هر شب جمعه برای ایشان یک زیارتی بخواند. با اینکه خود علامه مقید بود ولی دلش میخواست بشود. و باز همینجا اشاره کنم. فکر نکنید اینها شخصیت تک بعدی بودند. آقا اینها پس کی به کار مردم میرسیدند؟ چون من در پیامها دیدم عرض کردم شاید بعضیها شخصیت علامه را نمیشناسند، عظمت او را نمیشناسند. همین علامه باز در همین کتاب سیری در سیره علمی و عملی علامه میدیدم یکی از دختران علامه نقل کردهاند که، حتی سالهای آخر که ایشان بیمار هم بودند، هر کسی در خانه را میزد، مراجعات مردم، گرفتاریهای مردم، کسی را بیجواب نمیگذاشت. دم در میرفتند. فرمودند یک وقتی من از تهران به قم رفتم خدمت پدر، علامه فرمود. با خوشحالی فرمود: دخترم امروز صبح تا حالا بیش از 20 بار در زدهاند من رفتهام در باز کردهام مردم کار داشتهاند. آقای شریعتی ما نیستیم. الآن خداییش صادقانه بگوییم. کجا در خانه ما را الآن یک بار، دو بار... شریعتی: اینها همان الگوی عملی میشوند. حجت الاسلام حسینی قمی: عرض کردم ما خاک پای علامه هم حساب نمیشویم آن وقت شخصی با این عظمت بگوید 20 مرتبه در خانه را زدهاند، من رفتهام در را باز کردهام برای گرفتاری مردم. اجازه بدهید من یک بخش دیگری هم از نامه 31 نهجالبلاغه بخوانم باز در ارتباط با همین موضوعات. نامه 31 گفتیم طولانیترین نامه تربیتی و اخلاقی نهجالبلاغه است به امام حسن (ع). یک جمله پایانی را من میخوانم. «إِيَّاكَ وَ التَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِ غَيْرَة» حضرت میفرماید در مسئله غیرت افراط و تفریط نداشته باشید. الآن عرض کردم متأسفانه خود ائمه (س) در نهجالبلاغه فرمودهاند جاهل یا افراط دارد یا تفریط دارد. در همه مسائل. آقا غیرت تا چه حدی؟ حضرت میفرماید: ایاک. غیرت آنجایی که جای آن نیست، به قول یک عزیزی میگفت حالا یک کسی هست در خانوادهشان هم رفتند، در مجلس خانوادگی هم مثلاً غیرت او اجازه نمی دهد که نام خانم خود را ببرد. یکی از این طرف میافتد، یکی از آن طرف خانمش هر کاری میکند و هر طوری بیرون میرود برای او مهم نیست. نه افراط و نه تفریط. ««إِيَّاكَ وَ التَّغَايُرَ» مرحوم میرزا حبیب الله خویی (رضوان الله علیه) در منهاج البرائه معنا کرده است. میگوید یعنی بیخودی سوءظن نداشت. چون غیرت افراطی یعنی سوءظن. بحث آن را گفتیم. کسانی که به همسر خود سوءظن داشته باشند، این هم نشانه بددلی خود انسان است. قبلاً عرض کردیم. کافر همه را به کیش خود پندارد. آدم بددل، همه را بددل میداند. آن وقت همش یک چیزهایی که، یک جاهایی که نباید. فرمود: «إِيَّاكَ وَ التَّغَايُرَ» افراط، تفریط، در مسئله غیره، «فَإِنَّ ذَلِكَ يَدْعُو الصَّحِيحَةَ إِلَى السَّقَمِ وَ الْبَرِيئَةَ إِلَى الرِّيَب» تو آدم سالم را هم گرفتار میکنی. میگوید آقا من که کاری نکردم تو به من سوءظن داری. پس بگذار یک کاری هم بکنم اقلاً تو اینهمه به من سوءظن داری یک اثری داشته باشد. این هم یک جمله. اجازه بدهید آقای شریعتی من چون این بحث را با توجه به این بحثهای چند هفته، میخواهم اگر بشود بحث را به پایان ببرم. چند نکته در این چند وقت در پیامها بوده است، میخواهم اینها را در این زمان باقی مانده پاسخ داده باشم. عزیزان خواهش میکنم. حتماً در خانههایشان همه قرآن دارند. یک لحظه در محضر قرآن ما چند آیه را با هم بخوانیم. سوره مبارکه طلاق صفحه 558. اگر نظرتان باشد گفتیم قرآن در یک مرحله، آیه 19 سوره نساء. «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف» با خانمهای خود به خوبی رفتار کنید. آن را خواندیم. «فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ» اگر از دست خانم خود ناراحت بودی حوصله کن، خدا جبران میکند. آیه 19 سوره مبارکه نساء را مفصل خواندیم. «فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيرا» شما حوصله کن، خدا جبران میکند. خدا میگوید خیر کثیر میدهم. آن روز گفتیم خدا کجا میگوید خیر کثیر؟ «انا اعطیناک الکوثر». خدا وقتی وعده خیر کثیر به پیامبر خود میدهد، فاطمه زهرا (س). خدای متعال میفرماید آقای محترم با خانم خود مدارا کن. حالا کی صد درصد با خانم خود هماهنگ است؟ در حالات یکی از سلاطین دیدم. به نظرم اگر اشتباه نکنم همین فتحعلی شاه بود. یک وقتی خدمت میرزای قمی آمد. فتحعلی شاه با خانم خود دعوایش شده بود. به میرزا میگوید ما با سلطان بانو مشکل داریم. شما با سلطان بانو مشکل ندارید؟ میگوید این مال همه هست. فکر نکن همه صد درصد با هم هماهنگ هستند. آقای محترم، خانم محترم، ناصرالدین شاه و فتحعلی شاه هم بالاخره با سلطان بانوی خود اختلاف دارد. صد درصد هماهنگ خدا خلق نکرده است. هنر این است که بسازیم. قرآن میفرماید: «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» به خوبی رفتار کنید. «فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ» ناراحتی پیش آمد، خدا جبران میکند. «يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ» شما بساز. 135 هم با سوره نساء گفتیم که، به خانمها هم میگوییم. شما هم بسازید. هم به آقایان و هم به خانمها. یک مرحله دیگر میگوید آقا نشد. ما هر کاری کردیم نشد. کار به دعوا کشید. آقا دعوا را هم به دادگاه نبرید. دادگاه خانواده و مشاوره. متأسفانه هر چه ما بگوییم یک حاشیهای پیدا میکند. خیلی در پیامها بود. الآن بعضی از مشاورها هستند که متأسفانه به جدایی کمک میکنند. یعنی در واقع مشاوره غلط میدهند. آقا مشاوره به این آسانی نیست. دانش میخواهد، علم میخواهد، اطلاعات میخواهد، حوصله میخواهد. مکرر افراد به من پیامک میدهند که آقا ما یک مشکل خانوادگی داریم. شما اینهمه دستت به خیر است، بیا ما با شما مطرح کنیم. میگویم اینطوری نیست که من نیم ساعت بنشینم. من اقلاً باید ساعتها صحبت شما را بشنوم، ساعتها صحبت خانم را بشنوم. سابقه زندگی را بدانم. به این آسانی نیست. من خواهش میکنم. اولاً عرض کردم مشاوره یک علم است، یک دانش است. کسی بدون این دانش قدم بردارد، زندگی مردم را به هم بزند، پیش خدا مسئول است. یک قضاوت است. قضاوت مگر ما راجع به قاضی نداریم آقا شریعتی؟ «رجل قضی بالحق و هو لایعلمون» اگر قاضی قضاوت کند، قضاوت او حق است، تصادفاً درست درآمده است. دانش آن را نداشته است. رسول خدا فرمود: «فهو فی النار». «رجل قضی بالحق و هو لایعلمون» رأی درست داده ولی دانش آن را نداشته است. تصادفاً درست در آمده است. فرمود: «هو فی النار» جای او در آتش است. با همین سختی. آقا شما میخواهی مشاوره بدهی، علم میخواهد، دانش میخواهد، حوصله میخواهد. به هر حال. حرف من این است. به جای اینکه سراغ اینها بروید. دیدم بعضی از بینندگان پیام میدهند. مشاوری که همان روز اول میگوید آقا مصلحت شما جدایی است. چرا به این آسانی زندگی را به هم میزنی؟ آن را قرآن میفرماید که تازه بروید «فبعثوا حَكَمٌ مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَمٌ مِنْ أَهْلِهَا» خویشان شما، یک اهل خیر، یک کسی که حرف او تأثیر دارد، حالا به قول امروزیهای ریشسفید از این طرف بیاید وساطت کنند. آقا نشد. همه این مراحل را رفتیم نشد. کار به طلاق کشید. خواهش میکنم سوره طلاق را ببینید. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ» آقا واتقوا الله یعنی چه؟ میگوید در طلاق هم تقوا داشته باش. آقا طلاق دادی. در طلاق اقلاً منصفانه برخورد کن. آقای شریعتی من خدا میداند بعضی جاها میگویم میترسم بینندگان باور نکنند. یک خانمی به من مراجعه کرده است میگوید ما 20 سال است که از شوهر خود جدا شدهایم. من یک دختری داشتم، دخترم نزد پدرش هست. 20 سال است که نگذاشته من دخترم را ببینم. شما واسطه شوید من دختر خود را ببینم. آقا طلاق میدهید در طلاق تقوا داشته باشید. حق و حقوق خانم را بده، مهریه او را بده. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ» چرا اینطوری بداخلاقی میکنی؟ حالا ادامه آیه. در ایام طلاق، آقا خانم که طلاق میگیرد عده طلاق چقدر است؟ «لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ» این قرآنی که شب قدر روی سر خود میگذاریم میگوید آقای محترم خانم خود را طلاق دادی، «لا تُخْرِجُوهُنَّ» حق نداری او را از خانه بیرون کنی. «وَ لا يَخْرُجْنَ» شما هم بگویی برو خودش نباید برود. چرا باید باشد. پایان آیه را ببیند. «لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْرا» بابا شاید دوباره درست شد. این آقا از خر شیطان پایین آمد. حالا طلاق داده چیزی به هم نخورده است. در طلاق رجعی. چون قالب طلاقها، طلاق رجعی است. میتوانند برگردند. باور کنید آقای شریعتی من اگر بگویم 80 درصد مردم، 90 درصد مردم، از این آیه و از این حکم شرعی خبر ندارند. آقای محترم، شمایی که خانم خود را طلاق دادی، قرآن میگوید حق نداری همسر خودت را از خانه ببرون کنی. تو هم بگویی او نباید برود. «لا یخرجن» برای چی؟ با هم باشید. «لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْد» شاید دوباره اصلاح شد. سؤال. آقا مگر اینها به هم نامحرم نیستند؟ نه. آقا اشتباه نمیکنید؟ طلاق دادیم. طلاق رجعی. اینها نامحرم نشدند. پس کی نامحرم میشوند؟ وقتی که این زمان عده تمام بشود. حدیث آن را بخوانم. در کافی یک، تهذیب شیخ طوسی دو، استبصار شیخ طوسی. امام صادق فرمود: «الْمُطَلَّقَةُ» خانمی که ظلاق گرفته است، «تَكْتَحِلُ، وَ تَخْتَضِبُ، وَ تَطَيَّبُ، وَ تَلْبَسُ مَا شَاءَتْ مِنَ الثِّيَابِ؛» تحتحل یعنی چه؟ یعنی خودش را آرایش کند، سرمه بکشد، خضاب بکند، عطر خوب استفاده کند. تلبس ما شاءت. بهترین لباسهای خود را بپوشد. چرا؟ آقا امام صادق اشتباه میکند؟ معاذ الله. به امام صادق هم شاید... فرمودند مگر آیه نخواندید؟ «لِأَنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- يَقُولُ: «لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً». شاید این آقا از سر شیطان پایین آمد دوباره زندگی را شروع کرد. آن وقت الآن طلاقهای ما اینطوری است. اصلاً نیاز به خطبه ندارد. چقدر شرایط طلاق سخت است. حالا اشاره میکنم. رجوع هیچی نمیخواهد. آقا رفتهاند طلاق دادهاند با همه شرایط آن. الان آمدهاند. خانم نباید برود. خانم باشد، آرایش هم بکند، دلبری هم بکند. بعضی از کارهایی که آن وقتها نمیکرده که شاید همینها عامل تلخی زندگی بوده است. دلبری بکند، لباس خوب بپوشد، خضاب بکند، خوشگل بکند. همه کارها. عطر بزند. انشاءالله این آقا از خر شیطان برمیگردد. آن وقت چطوری باید برگردد؟ همین که شما فرمودید. خطبه میخواهد؟ نه، هیچی. همین که آقا بگوید اه خانم، ما عجب غلطی کردیم. این خانم به این خوبی را چرا ما طلاق دادیم؟ تمام شد. نه دادگاه میخواهد، نه قاضی میخواهد، نه مراجعه میخواهد، نه شاهد میخواهد. تمام شد. حالا عبارت فقهاء را هم بخوانم. در تحریر الوسیله امام هست. همه مراجع دارند. منهاج الصالحین آیت الله خوئی. همه. اینکه به طلاق رجعی. این به منزلة زوجه، آن وقت احکام آن چیست؟ تا وقتی که عده هست. عده تمام نشده است. یجوز بل مستحب لها. نه جایز است. مستحب است که خودش را زینت کند، دلبری کند. مستحب است بلکه این زندگی دوباره برگردد. «تجب علیه نفقتها» در این مدت عده نفقه او با کیست؟ هنوز «المطلقة رجعیة زوجة» تمام احکام همسری را دارد. نفقه او واجب است. اگر آقا چیزی گفت «تجب علیها اطاعته» یکی از آنها در این ایام عده از دنیا رفتند. ارث میبرند یا نمیبرند؟ ارث میبرند چون هنوز احکام همسر را دارند. این جمله معروف است: «الطملقة رجعیة زوجة». «و لا یجوز له عن یخرجهم من بیت» حتی بالاتر. جانم به فدای اهل بیتی که این را به ما یاد دادند و ما چقدر... «لایجوز لها عن یخرجها» نه اینکه آیه میفرماید: «لاتخرجهن» فقهاء فرمودند حتی نمیتواند از این خانه، این خانه فرض کنید یک خانه 200 متری بوده است. میگوید خب قرآن گفته او را از خانه بیرون نکن. من او را از این خانه 200 متری به خانه 100 متری میبرم. این هم جایز نیست. یعنی اگر یک خانه بزرگتری بوده است در این ایام، ببینید اسلام چقدر دنبال این است. میگوید بابا حالا طلاق هم دادی باشد. این مدتی که ایام عده طلاق است با هم باشید، با هم زندگی کنید. آقا دوباره اشتباه نگویی. نامحرم نیستند. نه، نامحرم نیست. آقا به خانم نگاه کند. بابا نگاه چیست؟ میگویم مستحب است خودش را زینت کند. مطمئن هستید؟ اشتباه نمیگویید؟ این فقه و این حدیث و این قرآن. در ایام عده در طلاق رجعی. بلکه انشاءالله برگردد. «أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ» همان خانه. «وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ» اگر باردار است تا زمان زایمان باید نفقه این داده شود. «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» آیه نهم. «لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ» توانایی مالی داری هر چقدر میتوانی نفقه بدهد. همیشه مخصوصاً در این آیام. چقدر نفقه بدهد؟ «فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ» هر چه در توان تو است. «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها» به مقداری که در توان او هست. یک نکته دیگر هم باز اینجا در این آیه بود. ببینید آیه دوم، «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ» عده طلاق تمام شد و اینها به هم برنگشتند. «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» اگر میخواهید جدا شوید، به خوبی و شایستگی جدا شوید. تو را خدا آقا اگر کار به طلاق کشید، آقا، خانم، کاری نکنی که بچههای تو آتش بگیرند. آنجا اتقوا الله، اینجا یا «أَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» یا «أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» یا دوباره با خوبی زندگی کنی، با شایستگی، یا جدا میشوید درست جدا شوید. «وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُم» بنده مسئله فقهی آن را اینجا بگویم. آقای شریعتی صریح قرآن است. موقع طلاق دو شاهد عادل میخواهد. خیلی از دوستان به من گفتهاند تذکر بدهید. الآن طلاقهایی که انجام میشود میروند در محضر طلاق میدهند. شاهد عادل هست؟ اگر دو شاهد عادل موقع طلاق حضور نداشته باشد، این طلاق باطل است. الآن در محضر میروند طلاق بگیرند، دو شاهد عادل هست؟ دو عادل. عادل به کی میگویند؟ کسی که اهل گناه کبیره نباشد، اصرار بر گناه... شریعتی: یعنی خیلی سخت است. حجت الاسلام حسینی قمی: سخت است. به این آسانی نیست. من حتی یک تقاضایی میکنم. حالا به هر حال ما عرض خود را میگوییم انشاءالله اثر داشته باشد. من معتقدم اگر قوه قضاییه بتواند یک کاری بکند، در هر شهری برای اجرای صیغه طلاق یک محلی را تعیین کند. آقا هر محضری که نمیتواند دو تا شاهد عادل پیدا کند. عرض کردم شاهد عادل به این آسانی نیست. آقا در هر شهری بگویند آقا فلان جا، آدم مطمئنی که هست، دو شاهد عادل یا روز معینی، جای معینی، دست مثلاً یک عالم ربانی شناخته شدهای در شهر، یکی در این مسئله، یک مسئله دیگر که این هم من چند هفته است که این نوشته را میآورم تذکر بدهم. خواهش میکنم عزیزان عنایت کنند. نگذاریم زندگیهای ما از نظر فقهی، شرعی مشکل پیدا کند. این سند ازدواج است من اینجا آوردهام. در سندهای ازدواج هفت هشت ده شرط نوشته است که خیلیها نخوانده امضاء میکنند. من مکرر عقد میخوانم. مکرر میگویم آقای داماد این شرایط ضمن عقد را شما خبر داری؟ می گوید شرایط چیست؟ میگویند یک کسی رفت دکتر، چشم او هیچی نمیدید. میگفت نه، من چشمم خیلی خوب است. رفت دکتر، دکتر گفت که این خطهای روی تابلو را ببین. خطها به کدام طرف است؟ چپ است یا راست است؟ گفت کدام خط؟ گفت این خطی که روی تابلو است. گفت کدام تابلو؟ گفت آن تابلویی که روی دیوار است. کدام دیوار؟ آقای شریعتی خدا میداند من مکرر میگویم آقای محترم شرایط ضمن عقد را خواندهای؟ میگوید کدام شرایط. میگویم امضاء کردی. میگوید گفتند یک چیزی امضاء کردیم. خواهش میکنم. خدا شاهد است من ده تا برنامه برای این بروم ارزش دارد. نگویید آقا چطور به اینجا رسیدید. الآن من بخوانم. شرط اول: الف، زوجین توافق نمودند، زن و شوهر با هم توافق کردند هر گاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد یعنی خانم درخواست طلاق نداده است. آقا اصرار بر طلاق دارد. طلاق هم ناشی از تخلف زن از وظایف همسری و بداخلاقی نیست، آنچه به دست آورده یا معادل آن را به زوجه منتقل کند. ساده بگویم یعنی چه. یعنی یک آقا و خانمی ده سال، بیست سال با هم زندگی کردند، حالا آقا میخواهد بیخودی همسر خود را طلاق بدهد. در این 20 ساله چقدر طلاق داشتی؟ بگو ده میلیارد، بگو 50 میلیارد، بگو 1 میلیارد. اینجا شرط ضمن عقد امضاء میکند که من نصف آن را به خانم خود میدهم. خب آقای محترم شما که داری امضاء میکنی نباید بدانی که شریعتی: این غیر از مهریه و نفقه است؟ حجت الاسلام حسینی قمی: این غیر از مهریه است. این شرایط ضمن عقد است. آخه تو که داری امضاء میکنی نباید بدانی چیست؟ شریعتی: میتواند این را امضاء نکند؟ بگوید من این شرط را قبول نمیکنم. حجت الاسلام حسینی قمی: بله، میتواند امضاء نکند. بگوید این هشت تا، هیچکدام را قبول ندارم. هیچ شرط ضمن عقدی را قبول ندارم. میتواند. ولی الآن همه همینطوری امضاء میکنند. بعد که دادگاه میرود... آخه روی این شرایط اگر شما بخواهید عمل کنید، اگر اطلاع نداشته باشد وکالت باطل است. عرض کردم خیلی مهم است. من اولاً خواهش میکنم کسانی که محضر دارند تو را به خدا تفهیم کنید. بعضیها این کار را نمیکنند. آقا ده دقیقه وقت بگذارید. بگویید آقای داماد برو بنشین بند بند این را بخوان. اگر قبول داری امضاء کن. این یک. پس اولاً باید بخواند. دارد امضاء میکند که اگر من خواستم خانم خود را بیجهت و بیدلیل طلاق بدهم، نصف داراییام را میدهم. نصف دارایی شوخی نیست. سر هزار تومان طرف کوتاه نمیآید. ده سال زندگی کرده است، بیست سال زندگی کرده است. در این ده سال، در این بیست سال یک میلیارد، ده میلیارد، پنجاه میلیارد، کارخانهدار شده است. طبق این امضاء نصف آن را باید به همسر خود بدهد. پس بخواند. بعد شرایط دیگر. میگوید ضمن عقد نکاح یا خارج لازم، به زوجه وکالت بلاعزل میدهد در این شرایط زن برای طلاق خود وکیل باشد. به جان خودم اگر جوانها اصلاً بدانند چی دارند امضاء میکنند. یعنی چه؟ یعنی من ضمن عقد ازدواج خودم، به خانمم وکالت میدهد که اگر این حوادث، این موارد پیش آمد، شما خودت وکیل هستی، خودت وکیل هستی. همین الآن دارم وکالت میدهم. برو خودت را طلاق بده. شریعتی: این همان حق طلاق است. حجت الاسلام حسینی قمی: حق طلاق است. در چه مواردی؟ مثلاً اگر شوهر از دادن نفقه خودداری کند. یا مثلاً بعضی از موارد روشن از این 8 مورد را بخوانم. مثلاً اعتیاد پیدا کرد. خانم وکیل میشود خودش. دیگر نیازی نیست که به شوهر بگوید شوهر به من وکالت بده. ضمن عقد وکالت گرفته که اگر تو معتاد شدی، من وکالت دارم. میروم خودم را طلاق میدهم. اگر مثلاً یک شغلی پیدا کرد که مطابق با شئون... آن را باید دادگاه تشخیص دهد. یا محکوم به زندان شد در یک مدت طولانی. آقا این الآن دارد در هشت صورت وکالت میگیرد. بابا بخوانید. آقای دفتر ازدواج این را توضیح بده. تفهیم کن. آقای داماد. و نکته از همه مهمتر. حالا تفهیم هم میکنند، زوج هم همه را میخواند. متأسفانه بسیاری از کسانی که عقد میخوانند، این را ضمن عقد نمیآورد. این امضاء کرده است. همینطوری امضاء کرده است. میگوید این را قبول کردم. همینطوری قبول کردن فایده دارد؟ آقای شریعتی الآن کسی اینها را امضاء کند، آقا من قبول کردم. حاج آقا امضاء کردم. هر چه بود خواندم امضاء هم کردم. فایده ندارد. باید ضمن عقد ازدواج بیاید. یعنی بگوید انکحت موکلتی لموکلی، با این شرایط. یا ضمن یک عقد دیگر یا عقد ازدواج. چند درصد الآن این کار را میکنند؟ نمیکند. بعد خانم فکر میکند وکالت گرفته، خودش را مطلقه میکند. میگوید من وکالت طلاق دارم. این وکالت طلاق داشته است؟ یعنی در واقع خیلی از اینها اتفاق نمیافتد چون ضمن عقد نیامده است. یعنی وکالت چون ضمن عقد نبوده است، اصلاً وکالتی وجود ندارد. فقط امضاء کرده است. خانم وکیل نیست. بعد خانم میرود بر اساس اینکه اینجا امضاء کرده است فکر میکند وکالت گرفته است، میرود طلاق میگیرد. و طلاق باطل است. چرا باطل است؟ چون وکالت نبوده است. وکالت ضمن عقد نبوده است. وقتی طلاق باطل شد، این خانم فکر میکند من از شوهر خود جدا شدم. میرود با یک آقای دیگر ازدواج میکند. میگوید من وکالت گرفتم. کدام وکالت؟ وکالتی که ضمن عقد ابتدایی باشد مشهور فقهاء قبول ندارند. باید ضمن عقد باشد. پس این شروط ضمن عقد را که در اسناد ازدواج هست باید بخوانید، تفهیم شود و ضمن عقد ازدواج قید شود و ذکر شود و آنجا بیاید. یعنی آن آقایی که عقد را میخواند شریعتی: انکحت و زوجت به شرط این. حجت الاسلام حسینی قمی: دیدید که اینجا وقتی ما میخوانیم اینطوری است. میخوانیم انکحت به شرط اینکه این شرایط ضمن این شروط یعنی اینها را در ضمن عقد بیا، یک عقد دیگری یا عقد نکاح. عرض کردم که ما دو مشکل داریم. یکی اینکه اینها امضاء میکنند اصلاً خبر ندارند. بسیاری به ما مراجعه میکنند خبر ندارند. مشکل دوم خبر دارد، ضمن عقد نخوانده است. الآن باز دوباره سردفترها به ما پیام ندهند. من اطلاع دارم. سردفتر میگوید اینها را امضاء کردی؟ میگوید امضاء کردم. نخوانده امضاء کرده است. حالا باشد خوانده است. شما ضمن عقد آوردی یا همینطوری جدا امضاء کردی؟ عرض کردم بر اساس این میخواهد اگر بعداً حادثهای پیش آمد، اگر شوهر او چی شد، اگر چی شد، برود خودش را طلاق بدهد. آن طلاق باید درست باشد. طلاق باطل چه بلایی درست میکند؟ تازه در طلاقها عرض کردم. گفتیم که در طلاق دو شاهد عادل میخواهد. ای کاش یک جایی را تعیین میکردند که این هم... به هر حال این هم چون در بحث ازدواج اینها بودیم شریعتی: حالا که امروز از طلاق صحبت کردیم انشاءالله قول بگیریم از حاج آقای حسینی هفته دیگر با بحث شیرین ازدواج کام ما را شیرین کنند. حجت الاسلام حسینی قمی: این حکم فقهی بود انشاءالله هیچوقت پیش نیاید. شریعتی: بله، نکته خیلی مهمی بود و دقیق و حساس و امیدوارم که... هیچی بهتر از گذشت و ایمان نیست. انشاءالله با گذشت زندگیهای خود را بسازید. زندگیها سرشار از لطف و گرما باشد. صفحه 527 قرآن کریم آیات نورانی سوره مبارکه نجم.