سلام میکنم به صدیقه شهیده، سلام میکنم به زهرای مرضیه در شب شهادتش و سلام میکنم به شما که داغدار حضرت مادر هستید. به سمت خدای امروز خیلی خوشآمدید. انشاءالله در این روزها و شبها، ما را از دعای خیر خودتان بیبهره و بینصیب نگذارید و امیدوارم که حضرت زهرا نگاه سراسر لطف و مهرش را از ما دریغ نکند. حاجآقا حسینی سلامعلیکم، تسلیم میگویم و خیلی خوشآمدید. حجت الاسلام حسینی قمی: سلامعلیکم و رحمةالله. عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه بینندگان عزیز و عرض تسلیت ایام شهادت صدیقه شهیده فاطمه زهرا سلاماللهعلیها. امشب هم که شب شهادت حضرت هست. شعر زیبایی که شما خواندید، من هم با اجازهتان شعری بخوانم، به نظرم شعر برای آقای انسانی هست: گل بر من و جوانی من گریه میکند بلبل به همزبانی من گریه میکند از درد شانه، شانه نشد موی زینبم زینب به ناتوانی من گریه میکند دیگر حسین را نتوانم به برگرفت این گل به باغبانی من گریه میکند آرزو میکنیم انشاءالله همهکسانی که امشب، فردا و این روزها، مجلس عزای حضرت زهرا سلاماللهعلیها را گرم نگه میدارند، انشاءالله روزیشان شود در بقیع بی بقعه، آنجا از نزدیک عرض ارادت کنند. یادم هست آقای شهیدی، یک سالی ما مشرف بودیم، آقای سازگار خدا سلامتشان دارد، ایشان هم مشرف بودند؛ کنار قبر حضرت امالبنین (س) یک رباعی خواندند، فرمودند: من تازه از ایران که آمدم، جناب آقا سیدرضا مؤید رحمۀالله علیه، این سید اولاد زهرا یک رباعی به من داد و گفت: آقای سازگار، من دلم میخواسته بیایم مدینه و بقیع، دستم نرسیده؛ شما رفتی بقیع این رباعی را از طرف من در آنجا بخوان. ایشان هم این رباعی را در جمع سوگواران و زائران میخوانده؛ رباعی آقای سیدرضا مؤید این بوده: ای دوست که میروی از بر من در شهر مدینه قبلهی دیگر من آنجا که رسیدی، ز ره مهر و وفا از من برسان سلام بر مادر من خیلی رباعی لطیفی است از جناب آقای سیدرضا مؤید. آقای سازگار گفتند که من وقتی این رباعی را دیدم، فکر کردم با یک رباعی جوابش را بدهم. ایشان هم با یک رباعی جواب آقای سیدرضا را دادند: ای دوست که میروم از بر تو در شهر مدینه قبلهی دیگر تو گفتی که سلام تو به مادر ببرم برگو که کجاست تربت مادر تو ما اگر عظمت کاری که صدیقه طاهره (س) و جهادی که حضرت انجام دادند، مبارزاتی که حضرت انجام دادند، از اینکه الان داریم خودمان را خرج میکنیم، خیلی بیش از این خرج میکنیم. نمیدانیم چه خبر است؛ من فقط یک جمله اشاره کنم، در این خطبهای که حضرت در مسجدالنبی خواندند، یک فرازش این است، فرمودند: « و نصبر منکم...» ما صبر میکنیم. ولی چطوری صبر میکنیم؟ « وَ نَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلى مِثْلِ حَزِّ الْمُدى، وَ وَخْزِ السِّنانِ فِی الْحَشا» مثل کسی که دارند او را قطعهقطعه میکنند و با قیچی تکهتکهاش میکنند و نیزه به بدنش فرو میکنند؛ ما اینطور صبر میکنیم. صدیقه طاهره (س) اینطور صبر کردند، اینطور فریاد زدند و خطبه خواندند. من یادم هست که در سال گذشته به ده مبارزهی حضرت اشاره کردم؛ مبارزات حضرت را در ده قسمت در همین ایام فاطمیه دوم گفتم و دیگر نمیخواهم تکرار کنم. اگر میدانستیم که حضرت از جان مایه گذاشت تا امامت امیر مؤمنان سلاماللهعلیه را به مردم برساند، متوجه شوند و از خواب بیدار شوند. اگر به این توجه داشتیم، خیلی بیش از اینها برای حضرت زهرا (س) ... خواهشم این است و نیاز به گفتن ندارد و بارها عرض کردیم: اینها باورهای دینی میخواهد که ما بدانیم چه حقی این مادر بزرگ بر گردن ما دارد. آنوقت ما مثلاً امشب میخواهیم جلسهای شرکت کنیم یا جلسهای بگیریم یا یک دسته عزایی شرکت کنیم یا یک ایستگاه صلواتی راه بیندازیم یا اطعامی بدهیم؛ اصلاً اینها چیزی نیست! اگر بدانیم حضرت چطوری میخرند؛ آن حدیث مفصلی که فردای قیامت وقتی اهل محشر ...عزیزان عنایت کنند، به این یک جمله داستان مفصل است و فقط همین یک جملهاش را بگویم: وقتی اهل محشر عنایت صدیقه طاهره (س) را میبینند و صدیقه طاهره راه میافتند و خطاب میشود: «انطلقی» شما بهشت را منتظر نگذارید، شما بروید؛ « فَمَنِ اعْتَصَمَ» هرکسی میتواند دنبال شما بیاید. البته هرکسی میتواند... میدانید که این چیز آسانی نیست، انشاءالله اینجا دنبال حضرت باشیم که آنجا هم بتوانیم... شریعتی: باید یک سنخیتی داشته باشد... حجت الاسلام حسینی قمی: باید تناسبی باشد. آنوقت در روایت هست: وقتی عدهای راه میافتادند دنبال صدیقه طاهره (س) و حرکت میکنند به طرف بهشت، (این یک جمله را عزیزان عنایت کنند که به نظرم همین کافی است)؛ « عند ذلک یودّ الخلائق أن لو کان فاطمیین». تمام اهل محشر آرزو میکنند که ما کاش فاطمی بودیم، کاش کاری برای حضرت زهرا (س) کرده بودیم. اگر کسی میخواهد آنجا صدیقه طاهره (س)... گر نگاهی به ما کند زهرا... اگر میخواهید یک نگاه و توجهی داشته باشند، دیگر این روزها تمام شد و ایام فاطمیه به آخر دارد میرسد، هرچه بلدید این روزها و شبها انشاءالله انجام بدهید. شریعتی: انشاءالله. به تعبیر مرحوم آیتالله غروی اصفهانی: « مفتقرا متاب رو از در او به هیچ سو / زان که مس وجود را فضه او طلا کند» انشاءالله که متمسک شویم، دست به دامن حضرت، سرچراغی بگذارید به مناسبت همین ایام. از شما دعوت کنم که صدقات، هدایا و نذوراتتان را به نیت حضرت زهرا (س) بابت قربانی ماه جمادی، به درگاههای پرداختی که دوستان ما معرفی میکنند، در کانال ما هست، در سایت ما یا زیرنویس میکنند، انشاءالله اهدا کنید و امیدوارم که حضرت به تکتک ما نگاه کند که رزق و برکت زندگی ماست. به عشق حضرت زهرا، در این ماه در قربانی ماه جمادی که قربانی اول هرماه قمری، قرار همه سمت خدایی هاست، انشاءالله حاضر شویم و حاضریمان را بزنیم. وارد بحثمان شویم با حاجآقا حسینی و در محضر نهجالبلاغه شریف خواهیم بود و نکتههای ناب و لطیف شما. حجت الاسلام حسینی قمی: سپاسگزارم. به مناسبت این ایام، من دو فراز از نهجالبلاغه را انتخاب کردم که مناسب همین ایام باشد: یکی نامه 45 نهجالبلاغه است و یکی خطبه 202 نهجالبلاغه. اما نامه 45، نامه مفصلی است و امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه به استاندارشان در بصره، عثمان بن حنیف نوشتند. من فرازی از این نامه را میخوانم: حضرت میفرماید: « أَلاَ وَإِنَّ لِکُلِّ مَأْمُوم إِمَاماً، یَقْتَدِی بِهِ وَیَسْتَضِیءُ بِنُورِ عِلْمِهِ» هر مأمومی، امامی دارد که از او باید نور بگیرد. من مگر امام شما نیستم؟ از امامتان یاد بگیرید. « أَلاَ وَإِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ، وَمِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ» من از تمام جامههای دنیا، دو جامه و از تمام غذاهای دنیا دو قرص، بیش از این برنداشتم. شما نمیتوانید مثل من باشید. بلافاصله تکلیف ما را معلوم کردند: « أَلاَ وَإِنَّکُمْ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ» از شما انتظار ندارم، « وَلَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَع وَاجْتِهَاد، وَعِفَّة وَسَدَاد.» شما با ورع، با تلاش در راه دینداری، با پاکدامنی کمکم کنید. یعنی اگر زندگی شما مثل من نمیتواند باشد، آن که دارید از حلال تهیه کنید و در حلال مصرف کنید. چه کسی میتواند مثل امیر مؤمنان سلاماللهعلیه زندگی کند؟ البته خود حضرت هم بعداً اشاره فرمودند. چون من الان نمیخواهم ادامه را بخوانم، شاید بعضیها بگویند واقعاً امیر مؤمنان سلاماللهعلیه با دو قرص نان زندگی میکرد و فاتح خیبر بود؟! با دو قرص نان زندگی میکرد و لافتی إلّا علی لا سیف إلّا ذوالفقار؟ با دو قرص نان زندگی میکرد و در جنگ احزاب، این جمله آسمانی و ملکوتی رسول خدا که « ضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْن»... سماواتیان پرده برداشتند به نظاره گردن برافراشتند که یارب چه زور و چه بازوست این؟! مگر با قَدَر هم تزازوست این عجب صف شکن، پهلوان یلی است به نیروی و مردی بسان علی است که رسول خدا فرمود: این جهاد اول مِن عبادة الثقلین است که بارها خواهش کردیم ادامه این حدیث را بخوانید: إلی یوم القیامة؛ یا قیام قیامت، جن و انس عبادت کنند، این جهاد بالاتر است. با همین دو قرص نان... حضرت در ادامه که من الان ادامه را نمیخوانم، فرمودند: « أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً» شریعتی: درختهای بیابان... حجت الاسلام حسینی قمی: آنها توانایی دارند؛ شجره بریه، درخت جنگلی است که میتواند کارساز باشد. اما « وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ» این که شما در گلدانی میآورید در خانه و شب و روز مراقبش هستید، یک هفته که میروید مسافرت، خشک میشود و تمام میشود. به خوردن نیست که شما فکر کنید به رسیدگی و غذا باشد که اگر کسی غذای کذایی خورد، توانایی بیشتری داشته باشد. پس میفرماید: کل زندگی من این است: 1. فَوَاللهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْیاكُمْ تِبْراً 2. وَ لاادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً 3. وَ لاأَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْراً. حضرت قسم جلاله یاد میکند: به خدا قسم، (مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْیاكُمْ تِبْراً) من از طلاهای دنیا، گنجی در کنار ندارم. (وَ لاادَّخَرْتُ) از غنائمش هم مال زیادی نبردم کنار؛ (وَ لاأَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی) برای لباس کهنه خودم، یک لباس اضافهای ندارم، همینکه هست. البته مفصل است، حضرت در نهجالبلاغه فراوان به این مطلب اشاره فرمودند که من چرا اینطور زندگی میکنم. حضرت فرمودند که « إنَّ اللّه فَرَضَ على أئمّةِ العَدلِ أن يُقَدِّروا أنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ». پیشوایان عدالت، باید مثل طبقات پایین زندگی کنند. یک وقتی رئیس خوارج، آمد خدمت امیر مؤمنان سلاماللهعلیه، یک جمله از سر طعنه و اهانت به حضرت گفت: إتّق الله إِنَّكَ مَيِّتٌ! از خدا بترس، میمیری! آقا گفت: من نمیمیرم. گفت: چطور نمیمیری؟ فرمود: من به شهادت میرسم، خون سرم و محاسنم (؟15:20) میشود، من نمیمیرم. بعد گفت: این لباس چیست که پوشیدی؟؛ چون فکر میکرد که حضرت دنبال زهدفروشیاند! امیر مؤمنان و زهدفروشی؟ بعد حضرت مفصل جواب دادند که من اینطور زندگی میکنم که اولاً برای طبقه پاییندست سخت نباشد، امیدوار باشند. اینجا هم اشاره فرمودند: «فَوَاللهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْیاكُمْ ...» نه طلایی کنار گذاشتم، نه از غنائم مال زیادی برداشتم و نه لباس دومی، « وَ لاحُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً» امیر مؤمنان قسم جلاله یاد کرده؛ امیر مؤمنان و معاذالله خلاف واقع گفتن؟ ابداً، آن هم با قسم جلاله. « وَ لاحُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً» یک شبر و یک وجب از زمین دنیا، چیزی برای خودم (؟16:12) کنار نگذاشتم. « وَ لاأَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ» بهره و غذای من چیست؛ «كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ». شریعتی: یعنی چه؟ حجت الاسلام حسینی قمی: أَتَانٍ دَبِرَةٍ به آن شتری میگویند که دیگر ناتوان شده، کمرش زخم شده و دیگر نمیتواند کار کند، گوشهای افتاده و غذا نمیتواند بخورد. میفرماید اصلاً از دنیا بهاندازه یک شتری که دیگر نمیتواند... انسانی که میفرماید «مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ»، معلوم است که چطور است. « وَ لَهِی فِی عَینِی أَوْهَی وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ» دنیا در نگاه من دوهی و أوهن... پستتر و پایینتر « مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ». این را معنا کردند به اینکه بعضی از درختان بلوط، یک شیره بسیار تلخی دارند؛ از آن شیره تلخ درخت بلوط، دنیا از این برای من پایینتر و پستتر است. شریعتی: حضرت، مکرر از این تعابیر داشتند. حجت الاسلام حسینی قمی: هر بار حضرت با یک واژهای گفتند. شریعتی: بله. استخوان خوک در دستان جزامی و ... حجت الاسلام حسینی قمی: این هم یک تعبیر است. پس من هیچچیزی نداشتم از دنیا. « بَلَی كَانَتْ فِی أَیدِینَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ» از تمام آنچه که آسمان بر آن سایه میافکند، (كَانَتْ فِی أَیدِینَا) در دست ما فدکی بود، در اختیار ما بود. « شَحَّتْ عَلَیهَا نُفُوسُ قَوْمٍ» میدانید بخل بهعلاوه حرص را میگویند شح. عدهای بخل ورزیدند و حریصانه نگذاشتند فدک دست ما باشد؛ «وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ» ما هم چشمپوشی کردیم. وقتی از ما گرفتند، چه کنیم؛ حق ما را گرفتند. « وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللهُ» فردای قیامت، خدا باید حکومت کند بین ما و کسانی که فدک را از ما گرفتند. کما اینکه خود حضرت زهرا (س) در فرازی از آن خطبه، وقتی بحث فدک را مطرح میفرمایند؛ « وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ. وَ ... الموعد القيامة، و عند الساعة يخسر المبطلون» باشد دادگاه ما برای قیامت که خدا بین ما حکم کند. وعده ما قیامت، در آنجا معلوم میشود کسانی که حرف باطل میزدند و خسارت بدهند. « فَشَحَّتْ عَلَیهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللهُ» حکم و حاکم خداست. بعد میفرماید: « مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَیرِ فَدَكٍ» مگر من فدک را برای دنیای خودم میخواستم؟ عزیزان ببینید: فدک در اختیار صدیقه طاهره (س) بود که هجده آیه هل اتی در شأن او نازل شده و با آب افطار کردند، نانشان را به مسکین و یتیم دادند! این را که دیگر همه نوشتند، تمام مفسرین را ببینید؛ در ذیل... « وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» کسی که نان شبش را به مسکین و یتیم و اسیر میدهد و با آب افطار میکند، فدک را برای منافع مادی خودش و برای دنیای خودش نمیخواهد. آنها میدانستند که اگر فدک در اختیار امیر مؤمنان و صدیقه طاهره (س) باشد،یک موقعیت اقتصادی است و نگران بودند که حضرت از این موقعیت اقتصادی استفاده کند برای جمعکردن یاورانی... شریعتی: احساس خطر میکردند. حجت الاسلام حسینی قمی: احساس خطر از اینکه از حق بخواهد دفاع کند. و الا این همان فاطمه زهراست که این روزها و شبها هزار بار میشنوید که شب عروسی، پیراهن خودش را به مسکین داده، با آب افطار کرده و نانش را داده. بنابراین حضرت میفرماید: مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَیرِ فَدَكٍ؛ من فدک میخواهم چه کار کنم! کسی که زندگیاش این است، « دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ، طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ» است؛ من فدک را برای خودم و منافع مادی خودم میخواستم؟ « وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِی غَدٍ جَدَثٌ» فردا ما باید داخل قبری برویم، قطعی است و استثناء ندارد؛ قبری که « تَنْقَطِعُ فِی ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا»، در آن تاریکی دیگر تمام آثار منقطع میشود، دیگر در قبر از میت خبری به بیرون نمیرسد، تمام شد! تمام زندگی دنیا با قبر به پایان میرسد. « وَ تَغِیبُ أَخْبَارُهَا» نه خبری از آنجا به کسی میرسد و نه چیزی. « وَ حُفْرَةٌ...» الله اکبر! یکی از فرازهای بسیار تکاندهندهی کلام امیر مؤمنان سلاماللهعلیه راجع به قبر است. همه ما وقتی از یک ساعت دیگرمان خبر نداریم... « وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِیدَ فِی فُسْحَتِهَا» آقا نمیشود این قبر را یک ذره گشادتر، فسیح تر و دلباز درست کنید! فایدهای ندارد... (لَوْ زِیدَ فِی فُسْحَتِهَا) کمی بزرگتر در نظر بگیرند، (وَ أَوْسَعَتْ یدَا حَافِرِهَا) آن کسی که قبر را میکند، کمی بزرگتر بگیرد؛ (لأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ) بالاخره باید یک سنگ لحد بچیند یا نه! قبر را همینجوری باز نمیگذارند، جنازه را بگذارند. شریعتی: باید پرش کنند... حجت الاسلام حسینی قمی: باید پرش کنند؛ (لأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ) با حجر و مدر، با خاکها و سنگها باید آن را پر کنند. (وَ سَدَّ فرجها التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ) بلافاصله خاک میریزند، مرده را نمیگذارند همانطور، حتی اگر یک متر در یک متر هم باشد قبر ما، ولش میکنند میروند؟ سنگ لحد میچینند، تراب متراکم؛ «وَ إِنَّمَا هِی نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَی لِتَأْتِی آمِنَةً یوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ» اینجا دارم نفس خودم را به تقوا عادت میدهم، برای چه؟ برای اینکه فردای قیامت، (آمِنَةً یوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ) آنجایی که ترس بزرگ است، در امان باشم. البته ادامه دارد، من ادامهاش را نمیخوانم؛ چون میخواهم در این فراز کمی توقف کنم. پس ببینید: امیر مؤمنان سلاماللهعلیه میفرماید: (بَلَی كَانَتْ فِی أَیدِینَا فَدَكٌ) فدک دست ما بود. من دلم میخواهد چون این فراز نهجالبلاغه را خواندم، قبل از اینکه به خطبه 202 برسم، توضیحی بدهم؛ بالاخره ایام شهادت صدیقه طاهره (س) است، این داستان فدک چیست. بیان خیلی روانی که مخاطب عام دریافت کند و خیلی هم وارد پیچیدگیهای علمی آن نشوند. اگر عزیزان خودشان میخواهند مطالعه کنند، خدا رحمت کند شهید بزرگوار آیتالله سید محمدباقر صدر رضوانالله علیه... شریعتی: رحمة الله علیه که فدک در تاریخ دارند... حجت الاسلام حسینی قمی: این فدک در تاریخشان، مثل همه تعاریفاتشان انصافاً... شریعتی: من این را به رفقا نشان بدهم؛ به نظرم کتاب بسیار خوبی است: فدک در تاریخ، استاد شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر این کتاب را نوشتند. دوستانی که اهل مطالعه هستند، به نظرم کتاب خوبی است، برای اینکه با تاریخ فدک آشنا شوید. برای تهیه این کتاب میتوانید به سایت ما مراجعه کنید یا از کتابفروشیهای معتبر تهیه کنید یا به 20000303 پیامک ارسال کنید، دوستان انشاءالله شما را راهنمایی خواهند کرد که چگونه میتوانید این کتاب را تهیه کنید. حجت الاسلام حسینی قمی: اینجا اگر خواستند مفصل ببینند... ولی من عرض کردم در حدی که برای مخاطب عام، بهطور روان توضیح بدهم؛ اجمالاً در چند دقیقه توضیح میدهم و بعد بروم سراغ خطبه 202. ببینید؛ این که تمام منابع نوشتند؛ من شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید هست که همراهم آوردم تا بخوانم، ولی مجال نیست. ابن ابی الحدید ذیل همین نامه 45... خوب است که عزیزان این آدرس را یادشان باشد؛ ذیل همین نامهای که الان خواندیم... شریعتی: همینجایی که حضرت به فدک اشاره کردند. حجت الاسلام حسینی قمی: بله، هشتاد صفحه وارد بحث فدک شده و عمده مباحثش هم از آن کتاب السقيفة و فدك عبدالعزیز جوهری است که برای قرن چهارم هست. یعنی برای دیروز و پریروز نیست؛ بلکه برای هزار سال پیش هست. اینجا مفصل آورده؛ حالا این کتاب عربی است، آنهم کتاب (؟24:59) هم طبری در تاریخش دارد، هم ابن ابی الحدید دارد و هم همه منابع نوشتند، من داستان فدک را مختصر بگویم، این است: میدانید که رسول خدا درگیر جنگ بودند با یهودیان خیبر که به فتح خیبر منتهی شد. جنگ رسول خدا با یهود خیبر بود، با کس دیگری نبود، داشتند با آنها میجنگیدند. یهودیان فدک... بازهم اینجا اشاره کنم که فدک یک دهکدهی آباد و بسیار سرسبز در 140 کیلومتری شهر مدینه است. وقتی رسول خدا درگیر جنگ با یهودیان خیبر بودند، این یهودیان فدک آمدند کمک کنند به یهودیان خیبری. رسول خدا باخبر شدند و امیر مؤمنان سلاماللهعلیه را با صد نفر فرستادند طرف آنها که وقتی ما درگیر با یهود خیبر هستیم، از آنطرف نیروی کمکی از یهودیان فدک نیاید. اینها خیلی ترسیدند و منتظر بودند که ببینند داستان خیبر به کجا میرسد که فتح خیبر شد و امیر مؤمنان سلاماللهعلیه فاتح خیبر. وقتی مسلمانها پیروز شدند، یهودیان فدک حساب کار خودشان کردند، گفتند ما که شیطنت کردیم، بازی درآوردیم و قصد کمک به آنها داشتیم؛ حالا که آنها شکست خوردند و مسلمانها پیروز شدند، فردا نوبت ماست! خودشان داوطلبانه آمدند خدمت رسول خدا و گفتند یا رسولالله! ما خودمان با شما صلح میکنیم، همان صلحی که با یهود خیبر داشتید، ما بدون جنگودعوا تسلیم هستیم. نیمی از آن باغ فدکشان را که عرض کردم باغ بسیار مفصل و آبادی بود، این را در اختیار رسول خدا گذاشتند. شریعتی: این برای شما... حجت الاسلام حسینی قمی: بله. اولاً ازنظر قیمت و ارزش، ارزش کمی نبود و مثلاً درآمد سالانهاش را گاهی به 40 هزار دینار، گاهی به 70 هزار دینار گفتند در سالهای متفاوت! یعنی چیز باارزشی است و چیز کمی نیست. پس این را در اختیار پیامبر قرار دادند. سؤال: وقتی چنین نخلستان و باغستانی را در اختیار پیامبر قرار میدهند، برای چه کسی است؟ آیا باید بین همه مسلمانها تقسیم شود؟ میدانید که اینطور نیست. آن که بین همه مسلمانها تقسیم میشود، غنائم جنگی است... شریعتی: آن را در جنگ به دست آوردند. حجت الاسلام حسینی قمی: احسنت؛ یعنی مسلمانها در جنگ سهمی داشتند و جنگیدند و بهعنوان غنیمت برمیدارند. این که به جنگ نبوده، چه؟ صریح قرآن کریم است؛ ببینید این آیه ششم سوره مبارکه حشر است، من آیهاش را بخوانم: «وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ» یعنی اگر چیزی در اختیار پیامبر قرار گرفت، ولی بدون جنگ در اختیار ایشان قرار گرفت، این فیء است که در اختیار اوست و ربطی به مسلمانها ندارد. آیه بعد «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ» این در اختیار پیامبر هست و پیامبر مصالحی که میداند، انجام میدهد. وقتی فدک در اختیار پیامبر قرار گرفت، صریح است و باز دوباره آدرس را عرض میکنم: در همین ابن حدید... صریح منابع تاریخی هست: شواهد التنزیل حسکانی و منابع دیگر را ببینید؛ آیه 26 سوره مبارکه اسراء نازل شد: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» پیامبر خدا فدک را به حضرت زهرا (س) بخشید و در اختیار حضرت زهرا قرار داد. بازهم تأکید میکنم: همان صدیقه طاهره (س) که هزار بار شنیدهایم پیراهن عروسیاش را در شب عروسی میدهد و با آب افطار میکند... ما زندگی حضرت زهرا را داریم که این صدیقه طاهره (س) دنبال یک باغ فدک برای زندگی پادشاهی نیست... شریعتی: زندگی امیرالمؤمنین روشن است. حجت الاسلام حسینی قمی: اصلاً همینکه خواندیم، خود امیرالمؤمنین زندگیاش را بیان کرد. قهراً در اختیار صدیقه طاهره (س) قرار گرفت. پیامبر روی مصالحی که اگر این در اختیار حضرت امیر و حضرت زهرا (س) بود... بالاخره یک منابع درآمدی اقتصادی بسیار مهمی بود. شاید اصلاً همهچیز عوض میشد. آنها هم نگران همین بودند که از دست حضرت زهرا (س) گرفتند. تا اینجا، پس آیه قرآن نازل شد «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ». عزیزان نگاه کنند تفسیر درّ المنصور ذیل همین آیه و کنز العمال از منابع اهل سنت را نگاه کنند، پیامبر خدا وقتی این آیه نازل شد، این را دادند به فاطمه زهرا (س). بعدازاینکه پیامبر از دنیا رفتند، بلافاصله بعد از رحلت خاتمالنبیین در همه منابع هست که فدک را از دست کارگزاران حضرت زهرا (س) بیرون آوردند و به صدیقه طاهره خبر رسید که غاصبین فدک، فدک را گرفتند. حضرت آمدند مسجد و خطبه خواندند؛ آن خطبه تاریخی... البته این خطبه معروف است به خطبه فدکیه، ولی بارها عرض کردیم... شریعتی: همه آن فدک نیست... حجت الاسلام حسینی قمی: یک فراز آن فدک است که ما اشاره میکنیم، اما تمامش فدک نیست. عمده بحثهای خطبه، دفاع از امیر مؤمنان سلاماللهعلیه است، زیباترین فرازهای خطبه، این فراز است. شریعتی: یک دفاع جانانه... حجت الاسلام حسینی قمی: بله، واقعاً جانانه. « کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللهُ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَذَفَ اَخاهُ فِی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِأُ حَتّى یَطَأَ صماخها بِاَخْمَصِهِ، وَ یُخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِه مَکْدوداً فِی ذاتِ اللهِ، مُجْتَهِداً فِی اَمْرِ اللهِ، سَیِّداً فِی اَوْلِیاءِ اللهِ، قَرِیباً مِنْ رسولالله، مُجِدّاً کادِحاً، مُشَمِّراً ناصِحاً، لاَ تَأْخُذُهُمْ فِی اللّهِ لَوْمَةُ لاَئِم. اینها کلمه به کلمهاش عظمت و جهاد امیر مؤمنان سلاماللهعلیه است. شریعتی: با فصاحت و بلاغت تمام... حجت الاسلام حسینی قمی: اینها مهم است؛ وَ أَنْتُمْ فِی رَفَاهِیَّة مِنَ الْعَیْشِ... روزی که امیر مؤمنان در جنگها در دهان دشمنان بود، شما کجا بودید؟ وَ أَنْتُمْ فِی رَفَاهِیَّة مِنَ الْعَیْشِ، و ادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ عِنْدَ الْقِتالِ؛ خیلی مفصل خطبه را اشاره کرد. پس مهمترین فرازها این است، ولی حضرت به بحث فدک هم اشاره کرد. خدا رحمت کند؛ من از دو منبع ده مورد را خیلی به عجله در ظرف سه چهار دقیقه بگویم و از این بحث فدک بیایم بیرون. مرحوم آیتالله شهید صدر رضوانالله علیه، در همین کتاب یک بحثی دارند، خدا رحمت کند مرحوم آیتالله حاجآقا مرتضی حائری رضوانالله علیه که ایشان هم بحثی راجع به فدک داشتند. اشکالاتی که در گرفتن فدک از صدیقه طاهره است که حضرت این خطبه را خواند: « مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَیرِ فَدَكٍ فَشَحَّتْ عَلَیهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ» یک عدهای بخل ورزیدند و گرفتند، امیر مؤمنان هم چارهای نداشت و گذشت؛ « وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللهُ» شریعتی: باشد برای قیامت. حجت الاسلام حسینی قمی: باشد برای قیامت. ولی ما چند سؤال داریم؛ سؤال اول: چرا بدون طرح دعوا، فدک را از حضرت زهرا (س) گرفتید؟ مگر شما نمیگویید فدک نباید در اختیار صدیقه طاهره (س) باشد؛ یک دعوا و دادگاهی باید باشد. حضرت زهرا نشسته در خانه، با خبر شدند که فدک را گرفتند! مگر شما مدعی نیستید که فدک برای حضرت زهرا نیست، بسمالله یک اقامه دادگاه و طرح دعوا میخواست. 2. اقامه شهود نکردید! اگر طرح دعوا میشد، حضرت زهرا (س) شهودش را میآورد. 3. فاطمه زهرا به مصداق آیه تطهیر از مقام عصمت برخوردار است؛ مگر آیه تطهیر در شأن ایشان نازل نشده؟ «﴿إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» یعنی عصمت و یعنی معصومه؛ کسی که معصومه است، دروغ میگوید که اگر بگوید فدک در اختیار من بوده، از زمان پدرم؟ امیر مؤمنان مقام عصمت دارد، امام حسن مقام عصمت دارد، امام حسین مقام عصمت دارد؛ شما چرا از کسی که مقام عصمت دارد، میگویید نه برای شما نیست، پیامبر خدا چنین چیزی نگفته؟! 4. صریح آیات قرآن، آیات را حضرت زهرا خواندند که از انبیاء ارث میبرند. چه کسی گفت از انبیاء ارث برده؟ چون آقا حدیث خواند که پیامبر خدا گفته: «انا معشر الانبیاء لا نورث» ما به ارث جا نمیگذاریم. پس آیات قرآن چه میشود؟ اگر شما یک حدیث آوردی و در برابرش آیات قرآن میگوید از انبیاء ارث میبرند؛ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» باید به آیه عمل کنیم یا به این حدیثی که فقط خود شما شنیدید و یک نفر دیگر هم غیر از شما نقل نکرده؟ 5. عمومات ارث؛ آیات فراوانی داریم. اینهمه آیات « یُوصِیکُمُ اللهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»، آیات فراوان ارث که در همین خطبه، صدیقه طاهره (س) خواند. 6. شهادت اُمِّ أیمَن که ایشان آمد شهادت داد، امیر مؤمنان شهادت داد. اُمِّ أیمَن زن بهشتی است، صریح کلام پیامبر است... شریعتی: که نپذیرفتند... حجت الاسلام حسینی قمی: نپذیرفتند. 7. این خیلی مهم است... بههرحال ما بحث را مطرح کردیم، چون ذیل این خطبه بود، دلم میخواهد روشن شود: فدک در اختیار فاطمه زهرا (س) بوده، درست است یا نه؟ امیر مؤمنان آنجا فرمودند: بَلَی كَانَتْ فِی أَیدِینَا، در تصرف حضرت زهرا بود. اینها آمدند به حضرت زهرا میگویند که شما برو شاهد بیاور که فدک برای شماست! شریعتی: وقتی چیزی دست کسی باشد.... حجت الاسلام حسینی قمی: من از شما سؤال میکنم: الان شما در یک خانهای زندگی میکنید، امشب کسی بیاید زنگ خانهی شما را بزند و بگوید برو بیرون، این خانه برای من است! اگر کار به دادگاه بکشد، دادگاه از چه کسی شاهد میخواهد؟ او باید شاهد بیاورد، شما که در خانه نشستید. شما که سالها نشستید و زندگی میکنید، قاضی به شما نمیگوید که برو سند را بیاور، آن آقایی که مدعی است، باید برود شاهد بیاورد. 4 سال فدک در اختیار صدیقه طاهره بوده، به نقل همه تاریخ؛ به کسی که فدک در اختیارش است، نمیگویند که برو شاهد بیاور، شما باید بروید شاهد بیاورید. یک شعری هست؛ خدا رحمت کند مرحوم آیتالله غروی اصفهانی رضوانالله که جنابعالی هم شعر فارسیاش را خواندید، خیلی قشنگ است: یا ویلهلم قد سألوه البینة علی خلاف السنة ... اینها از حضرت زهرا (س) بینه خواستند، برخلاف سنت مبینه مسلم! شما در کجای عالم سراغ دارید، هر کجای عالم و اصلاً کاری به اسلام نداشته باشیم؛ کسی در خانهای زندگی میکند، باغی در تصرف اوست، اگر کسی آمد و ادعا کرد، آن مدعی باید شاهد بیاورد. 7. بازهم این را شهید صدر رضوانالله علیه خیلی مفصل اشاره کردند، من به عجله عرض میکنم: در تاریخ هست، سیره حلبیه هست، ابن ابی الحدید اینجا نقل کرده که وقتی حضرت زهرا این ادعا را کردند، خلیفه اول، در مرحله اول فدک را به حضرت زهرا پس دادند؛ دوباره بعضیها آمدند و شیطنت کردند و نامه فدک را گرفتند. اگر حق حضرت زهرا نبود، چرا به او دادید و اگر حق ایشان بود، چرا گرفتید چرا پاره کردید؟ 9. مطلب نهمی که ایشان اشاره کردند، به استناد داستان مروج الذهب مسعودی در جلد دوم که در همه منابع هست. ایشان مروج الذهب دارد، دیگران هم دارند که خود خلیفه هنگام مرگ میگفت کهای کاش من سه کار را انجام نداده بودم: یکی از مسائل همین بود که کاش من فدک را نگرفته بودم. باز در انساب الاشراف بلاذوری از منابع اهل سنت است که خواهش میکنم عنایت کنند: وقتی خلیفه اول میخواست وصیت کند که من را کنار قبر پیامبر دفن کنند... قبر خلیفه اول و دوم کنار قبر پیامبر است، آنهایی که مدینه مشرف شدند، میدانند؛ وقتی میخواست وصیت کند، به دخترش عایشه گفت: تو همسر پیامبری، سهم داری از این خانه، شما رضایت بدهید که من اینجا دفن شوم. مگر شما نگفتی که رسول خدا فرموده ما انبیاء هیچ ارثی نمیگذاریم؛ اگر ارثی ندارد، برای چه از همسر پیامبر اجازه میگیری که چون من را میخواهند اینجا دفن کنند، شما راضی باشید، از سهم خودت به من بده که من را اینجا دفن کنند! مگر شما حدیث نخواندی که رسول خدا گفته ما چیزی به ارث نمیگذاریم! اگر رسول خدا فرمود به ارث نمیگذاریم، چرا برای خاکسپاری خودت، از همسر پیامبر اجازه میگیری؟ نکته بعد که این هم خیلی مهم و خیلی قابلتوجه است، این است: بروید و بپرسید که خانههای همسران پیامبر را چه کردند؟ گرفتند از همسران پیامبر؟ خیر، خانههای همسران پیامبر بود. مگر شما نمیگویید که گفت من به ارث نمیگذارم، همه اینها را باید از خانهها بیرون کنید. شما حدیث میخوانید که رسول خدا فرموده من چیزی به ارث نمیگذارم؛ پس چرا اینها را بیرون نکردید؟ فقط صدیقه طاهره (س) ... شریعتی: و چه سؤالات دقیق و عمیق و بیجوابی! حجت الاسلام حسینی قمی: نکته دیگری که به نظرم مهم است و ایشان اشاره فرمودند؛ چطور میشود که شما این حدیث را شنیده بودید، اما رسول خدا به پاره تنشان فاطمه زهرا (س) و دیگران این را توضیح ندادند و نفرمودند؟ این مجموعه استدلالی است که عرض کردم من میخواستم انگیزهای باشد تا کسانی که میخواهند این بحث را پیگیری کنند، یادشان باشد که امیر مؤمنان در این نامه 45 فرمود: بَلَی كَانَتْ فِی أَیدِینَا. شریعتی: دست ما بود... حجت الاسلام حسینی قمی: دست ما بود، شما باید شاهد میآوردید. این مجموعهای است که توجه داشته باشیم. عرض کردم آنها میدانستند که اگر چنین امکاناتی دست اهلبیت علیهمالسلام باشد، امکان اینکه از این امکانات استفاده کنند... چون ابن ابی الحدید نقل میکند و میگوید: به استادم گفتم که اینها میدانستند که حضرت زهرا (س) راست میگوید... (این عالم اهل سنت گفته، عرض کردم که 80 صفحه است، به فهرست این 80 صفحه هم اشاره نکردم) چرا به حضرت زهرا ندادند؟ میگوید: استادم گفت اگر امروز حضرت زهرا را در این قصه تصدیق میکردند، فردا میآمد داستان امامت را مطرح میکردند، آنوقت آنجا باید چه جوابی میدادند؟ نگران این بودند که امکانات در اختیار امیر مؤمنان باشد، مسیر دوباره برگردد به مسیر اول خودش. شریعتی: بسیار خوب. گفت: گلی که جنتی از یاس و شاپرک دارد چه احتیاج به آبادی فدک دارد فدک نشانه حقی است گرم و بغضآلود بگو ز چاه بپرسند هر آنکه شک دارد چگونه میشود از عشق خاندانی گفت که نخل عصمتشان ریشه در فلک دارد حجت الاسلام حسینی قمی: جناب آقای شریعتی، من یک مطلبی اشاره کنم و اگر ممکن است یکبار دیگر هم این شعر را بخوانم که خیلی متناسب با این وضع و خیلی هم زیباست. چون میدانید که فدک در چند مرحله، بعضی از خلفا مثلاً عمربن عبدالعزیز برگرداند؛ از کارهای خوبی که عمربن عبدالعزیز کرد، آمد دوباره فدک را برگرداند به فرزندان حضرت زهرا (س). میدادند و میگرفتند و میدادند... جالب است این قصه: یکوقتی هارون به آقا موسی بن جعفر گفت: حدود فدک را تعیین کنید، ما که الان نمیدانیم سالها گذشته، من میخواهم فدک را به شما برگردانم. شریعتی: این حق را میخواهم به شما برگردانم. حجت الاسلام حسینی قمی: خیلی جالب است: حضرت تمام مرزهای اسلامی را فرمود این حدودش است! گفت: یعنی شما حکومت را میخواهید؟ گفت: بله، همین است. جالب است! حضرت دیگر نرفت سراغ آن باغی که فلان قدر است؛ نه، فرمود: این مرز و آن مرز و ... گفت این که تمام حکومت ماست! شریعتی: این حق ماست. حجت الاسلام حسینی قمی: یعنی فدک در حقیقت محوری بود برای دفاع از... شریعتی: و یک نماد بود. حجت الاسلام حسینی قمی: عرض کردم که خیلی شعر زیبایی است. شریعتی: بله. خیلی خوب، خیلی ممنون و متشکرم از شما و سپاسگزارم از لطف و مرحمتتان. در دقایق پایانی هم همراه ما باشید. بازهم دعوت میکنم در شب شهادت حضرت صدیقه طاهره و برای دوستانی که تکرار برنامه را میبینند، در روز شهادت حضرت صدیقه، دعوتی به مشارکت در قربانی ماه جمادیالثانی و انشاءالله به عشق حضرت زهرا، عزیزانمان شرکت کنند که قربانی این ماه هم با شکوه هرچهتمامتر، محقق شود و اتفاق بیفتد؛ مثل ماههای گذشته. صفحه 520 قرآن کریم را تلاوت خواهید کرد؛ آیات پایانی سوره مبارکه قاف و سه چهار آیه ابتدایی سوره مبارکه ذاریات. بعد از تلاوت قرآن، انشاءالله با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما. بفرمایید خواهش میکنم. صفحه 520 قرآن کریم شریعتی: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ. انشاءالله در این روزها و شبها برای ما دعا کنید. ثواب تلاوت آیات را هم هدیه کنیم به روح بلند حضرت صدیقه طاهره، زهرای مرضیه و انشاءالله ما هم از این ثواب و برکات و از نگاه حضرت بهرهمند شویم. نکتههای پایانی را بشنویم و انشاءالله خداحافظی کنیم. حجت الاسلام حسینی قمی: جناب آقای شریعتی، امیر مؤمنان سلاماللهعلیه یک روضهای کنار قبر صدیقه طاهره (س) خواندند که در نهجالبلاغه هست، من خیلی کوتاه این روضه را میخوانم، دیگر جانسوزترین روضه از زبان امیر مؤمنان سلاماللهعلیه است در فراق صدیقه شهیده (س). مجال کم است و عزیزان خودشان مراجعه میکنند به خطبه 202، سید رضی رضوانالله علیه مینویسند: «رُوِیَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَیِّدَهِ النِّسَاءِ» هنگام خاکسپاری سیدة النّساء فاطمه صلی الله علیها؛ « کَالْمُنَاجِی بِهِ رسولالله (صلی الله علیه وآله) عِنْدَ قَبْرِهِ:» گویا دارند با پیامبر سخن میگویند و خطابشان به رسول خداست؛ « السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رسولالله» سلام بر توای رسول خدا، « عَنّي وَ عَن اِبنَتِكَ النّازِلَةِ في جِوارِكَ» از من و از دختری که آمد در جوار تو و همسایهی تو شد، «و السَّريعَةِ اللَّحاقِ بِكَ» خیلی زود به تو ملحق شد! دختر و بانوی هجده ساله. « قَلَّ يا رسولالله عَن صَفيَّتِكَ صَبري» امیر مؤمنانی که میفرمود فَصَبَرتُ، وفِی العَینِ قَذىً، وفِی الحَلقِ شَجاً؛ اینجا که هنگام خاکسپاری است، میگوید کم آوردم! امیر مؤمنان میگوید کم آوردم؛ « قَلَّ يا رسولالله عَن صَفيَّتِكَ صَبري» من صبرم کم است، کم آوردم یا رسولالله. «وَ رَقَّ عَنها تَجَلُّدي» صبرم لبریز شده، چه کنم؟ « إلاّ أنَّ لي في التَّأسّي» آخر من یک مصیبت سنگینتر دیدم، دلم را به آن مصیبت سنگینتر خوش میکنم که من از این مصیبت، سنگینتر هم دیدم. «بِعَظيمِ فُرقَتِكَ وَ فادِحِ مُصيبَتِكَ» شریعتی: من رفتن تو را دیدم... حجت الاسلام حسینی قمی: آن هم بدون فاصله زیادی؛ دو سه ماه قبل من داغ تو را دیدم. «مَوضِعَ تَعَزٍّ» به خودم دلداری میدهم؛ «فَلَقَد وَسَّدتُكَ في مَلحودَةِ قَبرِكَ» من تو را با دست خودم در قبر گذاشتم یا رسولالله، «وَ فاضَت بَينَ نَحري وَ صَدري نَفسُكَ، إنّا للّه وَ إنّا إلَيهِ راجِعونَ» اوج روضه امیر مؤمنان اینجاست: «فَلَقَد استُرجِعَتِ الوَديعَةُ» آن ودیعه و امانتی که به من سپردی... باز هم نمیگوید که من دادم، بلکه از من گرفتند! در روایت داریم که رسول خدا شبی که دست فاطمه زهرا را در دست امیر مؤمنان گذاشتند، فرمودند: «یا أبالحسن! هذِهِ وَدیعَهالله وَ وَدیعَه رَسُولِهِ عِنْدَکَ» این امانت خدا و رسول است، فاطمه را حفظ کن؛ «فَاحْفَظْالله وَاحْفَظْنی». یا رسولالله آن امانتی که شب عروسی به من سپردی، «لقَد استُرجِعَتِ الوَديعَةُ» برگشت. «أُخِذَتِ الرَّهينَةُ.» گرفتند زهرا را از من. خیلی عجیب است؛ امیر مؤمنان میفرماید: من ندادم زهرا را، زهرا با من بود، زهرا را از من ربودند. « أمّا حُزني فَسَرمَدٌ» غصهی من دیگر دائمی است و غم من تمام نمیشود. در همین آخر نهجالبلاغه ببینید: امیر مؤمنان سلاماللهعلیه نشسته بودند، اصحاب حنایی آوردند و گفتند خضاب کنید. فرمود: برای چه به من بگویید خضاب کنم؟ «الْخِضابُ زينَةٌ وَ نَحْنُ قَوْمٌ فى مُصيبَة» من عزادارم... شریعتی: ما داغ دیدهایم... حجت الاسلام حسینی قمی: یعنی امیر مؤمنان سی سال در عزای حضرت زهرا (س)، خودش را عزادار میدید. من آن روزی دل از جان شسته بودم / که بعد از مرگ زهرا زنده بودم. «وَ أمّا لَيلي فَمُسَهَّدٌ» یا رسولالله، علی دیگر شب آرام ندارد، شب خواب ندارد و تا صبح بیدار است؛ «إلى أن يَختارَ اللّه ُ لي دارَكَ الَّتي أنتَ بِها» تا من به شما محلق بشوم، به زهرا محلق شوم، دیگر من شب ندارم. یک جمله پایانی: یا رسولالله! «سَتُنَبِّئُكَ ابنَتُكَ بِتَضافُرِ أُمَّتِكَ عَلى هَضمِها» دخترت به تو خبر میدهد که امت چطور همه جمع شدند برای اینکه فاطمه (س) را له کنند و از بین ببرند! بین در و دیوار قرار بدهند. ولی نه، فاطمه نمیگوید؛ «فَأحفِها السؤالَ» به قول بعضیها، حرف را از زیر زبان فاطمه بگیر و با اصرار از او بپرس؛ چون میدانید که زهرا (س) به امیر مؤمنان هم نگفت؛ اگر به امیر مؤمنان گفته بود لحظه غسل دادن، سر به دیوار نمیگذاشت و نمیفرمود: تو میبینی علی را زار و خسته / نمیبینی تو پهلوی شکسته تو میبینی ز من آه شبانه / نمیبینی تو جای تازیانه معلوم میشود که به امیر مؤمنان هم نفرموده بود. لذا امیر مؤمنان میفرماید: یا رسولالله، «فَأحفِها السؤالَ وَ استَخبِرها الحالَ» هر طوری که میشود، از زهرا (س) بپرس؛ «هذا وَ لَم يَطُلِ العَهدُ وَ لَم يَخلُ مِنكَ الذِّكرُ» یا رسولالله، زمان فاصله نشده؛ بعد از نبی به دخترش امت امان نداد از مهر کس تسلی آن خسته جان نداد میخواست با علی سوی مسجد رود ولی دردا که تازیانهی قنفذ امان نداد میخواست تا که دهد جان به پشت در چون بی کسی علی دید جان نداد هر قهرمان کند به نشان خود افتخار زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد « وَ السَّلامُ عَلَيكُما» دیگر با هر دو خداحافظی میکند، « سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَ لا سَئِمٍ.» یا رسولالله، من خسته نشدم از نشستن اینجا، نه؛ « فَإن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَةٍ وَ إن أُقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ » باید بروم، چون قبر صدیقه طاهره (س) بناست که مخفی باشد، اگر بنشینم، دشمن از محل خاکسپاری صدیقه شهیده (س) باخبر میشود. « فَإن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَةٍ، وَ إن أُقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّه ُ الصّابِرينَ» شریعتی: بسیار خوب. سلام بر حضرت زهرا که قبر او، دلهای شکسته تکتک ماست. خیلی ممنونم از لطف و همراهی و همدلیتان، از حاجآقا حسینی هم ممنونم. دعا کنید؛ حالا که حال خوشی داریم، انشاءالله خدا دعاها را مستجاب کند. حجت الاسلام حسینی قمی: خدا را قسم میدهیم بهحق صدیقه شهیده (س)، خیلیها التماس دعا گفتند؛ خدایا بهحق زهرا، آنهایی که التماس دعا گفتند و منتظر دعای این جمع هستند، همه ملتمسین دعا بهحق صدیقه شهیده، بهحق امیر مؤمنان ناامید مگردان، حوائجشان را برآورده به خیر بفرما، به مریضهایشان لباس عافیت بپوشان، گرفتاریهایشان را برطرف بفرما، قرض مقروضین ادا بفرما. خدایا بهحق محمد و آل محمد، هرکسی با هر آرزو و حاجت شرعی نشسته و روضه حضرت زهرا (س) را شنیده، بهحق صدیقه شهیده، حوائجشان را برآورده به خیر بفرما، زیارت خانه خدا، مدینة الرسول، بقیع بی بقعه هرچه زودتر و نصیب و روزی ما بفرما. شریعتی: الهی آمین. خیلی از شما ممنون و متشکرم. ما مثل قطره، دست به دامان کوثریم دریاست قطرهای که به دریا رسیده است... خداحافظ تا فردا. خیلی از شما ممنونم، خسته نباشید.