اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1402-06-06-حجت الاسلام پناهیان-نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می‌کنم خدمت تک تک عزیزانم خانم‌ها و آقایان انشالله هر کجا که هستید زیر سایه سراسر مهر و لطف حضرت سیدالشهدا علیه السلام باشید. به همه شنونده‌های رادیویی معارف و همه بینندگان شبکه محترم افق که تکرار برنامه را می‌بینند با دل و جان سلام می‌کنم به رسم دوشنبه‌ها با احترام و افتخار همراه شما هستیم و در محضر حاج آقای پناهیان، سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

معرفی برنامه

حجت الاسلام پناهیان: سلام عرض می‌کنم خدمت شما مجدداً، خدمت بینندگان خوب سلام عرض می‌کنم انشاالله که این ماه صفر را بدون خطر و هیچ آسیبی پشت سر بگذاریم چون سفارش شده صدقه در این ماه بیشتر داده بشود، شاید ذکر و ذکر اولیا خدا کمک بکند بالاخره ماهی که رسول خدا در آن ماه رحلت بفرمایند و مصیبت جانگداز رحلت رسول خدا در این ماه صورت گرفته باشد، طبیعی است که این ماه ماه سنگینی است. ولی ذکر اباعبدالله الحسین این حماسه پرشور اربعین، خیلی کمک می‌کند. انشاالله که همه ما دل‌هایمان اربعینی باشد آنهایی که توفیق دارند وجودشان اربعینی بشود با حضورشان در کربلای معلی و ما بتوانیم ماه صفر را به عنوان ماه تعظیم شعائر الهی به خوبی پشت سر بگذاریم.
شریعتی: حالتان چه طور است؟
حجت الاسلام پناهیان: الحمد الله.
شریعتی: راجع به رابطه تقوا و تعظیم شعائر جلسه قبل صحبت کردیم بحث خیلی خوبی بود و شما به عالی‌ترین نوع تقوا که تقوای قلب بود اشاره کردید و تقوای قلب ارتباط عجیبی با احترام نبی مکرم اسلام و تعظیم شعائر دارد به اینجا رسیدیم و بحثمان ناتمام ماند ادامه فرمایشات شما را امروز با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام پناهیان: بله بسم الله الرحمن الرحیم، اولاً مفهوم تقوا را جلسات قبل مرور کردیم که خیلی دوست دارم بیشتر با آن بپردازیم منتها من توانایی تولید ادبیات ندارم که به تفصیل در این باره صحبت بکنیم. تقوا یک مفهوم و واژه فرادینی است، اهل مراقبت و دقت بودن صفتی است که به انسان‌های بی‌دین هم می‌شود داد و یک انسانی که دین هم نداشته باشد و اعتقادات نداشته باشد، اهل تقوا باشد محترم است و حتماً اگر حجت بر او تمام بشود اهل دین خواهد شد. مثلاً دیدید در توصیف بعضی‌ها فراتر از بحث‌های مذهبی و معنوی می‌گویند انسان دقیق و مراقب و مراعات کننده است. شما می‌خواهید مثلاً بچه‌تان را شوهر بدهید یا بخواهید کسی را برای فرزندتان به همسری برگزینید یکی از نکات همین است همیشه، اهل مراعات هست یا نه؟ اهل مراعات یعنی اهل تقوا، پس کلمه تقوا کف آن می‌تواند حتی بدون دین تصور بشود، سقف تقوایی این است که آن برنامه مراقبت را از دین گرفته و اوج آن هم این است که برنامه مراقبت را به عالی‌ترین انگیزه انسان یعنی تقرب به خدا در نظر می‌گیرد. بالاخره از مراقبت خارج نمی‌شود و این خیلی مهم است که ما بدانیم. یک کوچک هم فرقش را با اخلاق بگویم اخلاق ممکن است این گونه معنا شود لااقل ممکن است این گونه معنا شود چون بخشی از معنای اخلاق خصوصا اخلاق افلاطونی که در ادبیات ما خصوصاً بیشتر رایج است این است که شما چه صفت‌هایی داری؟ و این صفت‌ها بخشی از آن به صورت ژنتیک ارثی به انسان رسیده است. مثلاً من و شما اگر آدم متواضعی باشیم و این تواضع را ارثی در فامیل و فرهنگ به ارث بردیم و داریم آن را...
شریعتی: فضیلت هست ولی خیلی هنر نکردیم.
حجت الاسلام پناهیان: هنر در آن قدرت مراقبت است یعنی ما ممکن است با همین صفات روزگار بگذرانیم و کارمان راه بیفتد و انسان خوبی باشیم و مشهور باشیم به انسان متواضع و خوب، خدا حواسش هست می‌فرماید نه، من قدرت مقاومت در برابر نوسانات روحی  و روزگار را در تو می‌خواهم که آن را چقدر اهل مراقبت هستی، که تقوا یکی از مهم‌ترین آثاری که ایجاد می‌کند کلمه قدرت هست، انسان قوی می‌شود، وقتی که در مورد یاران امام زمان توصیف می‌فرمایند، می‌فرمایند قدرت ۴۰ مرد را دارد، این قدرت خیلی موضوع مهمی است که برآمده از تقوا است. اینجا دیگر اگر کسی بچه‌ای مثبتی بود ولی ضعیف بود معلوم می‌شود که مثبت بودن آن ارثی است و ضعیف بودن آن ناشی از این است که اهل مراقبت و دقت نیست چون عضلات روحی انسان قوی می‌شود که انسان مدام مراقب باشد.
شریعتی: یعنی مدام باید به خودت چکش بزنی و این پیکر را بتراشی.
حجت الاسلام پناهیان: دقیقاً، خدا حواسش هست در امتحانات، همه را به تقوا امتحان می‌کند، یعنی شما آدم سخی‌ای باشید، خیلی اهل گذشت باشید یک دفعه یک مورد جلوی شما می‌آورد در زندگی شما که نباید او را ببخشی، خدا حواسش هست هیچکس نمی‌تواند با صفات ارثی اخلاقی جان سالم به در ببرد از امتحانات الهی. شما باید یک جایی بایستی و به کسی محبت نکنی چون شایسته محبت نیست، چون ظلم به دیگران می‌کند، بعد شما در آنجا آن امتحان تو می‌شود و خدا همیشه باید ما دین را اینگونه در نظر بگیریم دین احکام الهی به اضافه امتحانات الهی است. چون احکام در خلا منهای امتحانات الهی که یقه ما را نمی‌گیرد، البته احکام الهی هم بسیاری از اوقات به تشخیص خود انسان است یعنی انسان باید موضوعش را تشخیص بدهد من الان نوبت صلحم است یا نوبت جنگ؟ نوبت گذشت یا نگذشتن؟ من الان باید چگونه برخورد کنم؟ احکام کلی آن آمده است ولی اینکه انسان تشخیص بدهد من الان درگیر چه حکمی از احکام الهی هستم اینجا نشان می‌دهد که دین به شدت از انسان تشخیص می‌خواهد، شاید بیشتر از تکلیف تشخیص می‌خواهد. چون بدون تشخیص تکلیف انجام بدهی نابجا یک وقت داری تشخیص دادی و تکالیف را خراب انجام می‌دهی و بدتر ضد دین می‌شود و ظاهراً هم طرف دارد عبادت می‌کند، ولی تشخیص نداده که الان تکلیفش چیست؟ که حالا این برای مفاهیم قبلی بود که از مفهوم علم در جایگاهش در دین در عقل و عقلانیت جایگاهش در دین و رسیدیم الان به تقوا که مفهوم بسیار زیباست، باید برای آن تولید ادبیات بشود، رمان نوشته بشود و تشریح بشود که آقا منظور از تقوا چیست؟ وقتی که خدا متقین را دوست دارد پس تقوا چیز زیبایی است. می‌فرماید حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ؛ خدا ایمان را در دل انسان زیبا قرار می‌دهد و همچنین محبوب، یکی از نتایج ایمان تقوا است پس ما باید زیبایی آن را درک کنیم، اگر زیبایی آن درک نشد یعنی بنده و جناب عالی که پیش هم نشسته‌ایم داریم صحبت می‌کنیم نتوانستیم این زیبایی را انتقال بکنیم، البته کار ما هم زیاد کار هنرمندانه‌ای نیست ولی مباحث نظری را مطرح می‌کنیم. تقوا خیلی شخصیت، حالا نگوییم کاراکتر، شخصیت خوب و جذابی از آدم ارائه می‌دهد به دیگران.
شریعتی: و یک مفهوم کاملاً فرادینی است.
حجت الاسلام پناهیان: حالا این تقوا رابطه‌اش با شعائر الهی چیست؟ این از عجایب قرآن است که می‌فرماید تو تقوای قلب داری وقتی اظهار احترام به پیغمبر می‌کنی. آقا این اظهار احترام یا محبت یا ادب، یک کار احساسی می‌تواند باشد، یک کار عاطفی و یا ادب را رعایت می‌کنی و خداوند این را ارتباط می‌دهد با تقوای قلب، حالا تقوای قلب یعنی چه؟ یک بار دیگر ترجمه کنیم. شما قلبت را مواظب باشی گناه نکند خیلی زیبا است. مثلاً قلبت با کسی بد نشود و کینه نداشته باشد کینه گناه قلب است دیگر، حسادت گناه قلب است، احساس غرور و عجب نسبت به اینکه من اهل حق هستم غرور تو را بگیرد، بدخواهی برای دیگران، بد دلی کردن، بی‌رحمی کردن در دل نسبت به دیگران، آنهایی که تقوای قلب دارند یک ماشینی اذیتشان کند در دلشان هم بده و بی‌راه نمی‌گویند و فحش نمی‌دهند. به این سادگی می‌گوید نه حالا آن‌هایی که تقوای زبان دارند به زبان بد و بیراه نمی‌گویند، آنکه تقوای قلب دارد می‌گوید شاید عجله داشته، کار داشت، حواسش نبود، گرفتار بود، حالا در دل خودت هست، تقوای قلب یعنی مواظب باش دلت خطا نکند. ادامه بدهیم یک کمی تقوای قلب را شما هم از نگاهتان احساس می‌کنم که جای شرح برای تقوای قلب باقی مانده است.
شریعتی: خیلی قشنگ است.
حجت الاسلام پناهیان: نگاه شما هم خیلی قشنگ است چون خیلی مهم است که انسان به چیزهای قشنگ، قشنگ نگاه کند و قشنگی آن را درک بکند. ببینید آقای شریعتی تقوای قلب یعنی من مواظب باشم دلم هر جایی نرود، خیلی‌ها منتظرند دلشان یک جایی برود و دنبال آن بیفتند بعضی‌ها صاحب دل هستند، نمی‌گذارند دلشان جایی برود می‌گویند نه نرو علاقمند می‌شوی و ما را گرفتار می‌کنی بیا و آن را درست کن. دل در دست آنها است صاحب دل کلمه قشنگی است دلدار هستند، می‌دانید؟ آنهایی که دل را می‌دارند تقوای دل دارند و مراقب دل هستند و می‌گویند دل من نباید هرجا برود. من دیدم جوانی پای تلویزیون نشسته بود و فیلم سینمایی و بعد بلند شد و گفتم چه شد از این فیلم خوشت نمی‌آید؟ گفت اتفاقا خیلی خوشم می‌آید دارد دل من را می‌برد، من با دلم کار دارم. دل که رفت فکر و خیال هم می‌رود، بعداً رفتار و ذهنیت و نگرش انسان هم می‌رود.
شریعتی: یعنی نگذاریم هر چیزی از ما دلبری بکند.
حجت الاسلام پناهیان: تقوای قلب یعنی مراقب دلت باش دل هر جایی نرود و ما باید به شدت مراقب باشیم. مثلاً ممکن است انسان موسیقی دوست داشته باشد ولی اگر انس پیدا کرد به موسیقی خاصی چطور؟ دلت را برد چطور؟ بعداً تو را اذیت می‌کند و خاطرات آن تو را اذیت می‌کند. دیدید می‌گویند خاطره نسازید بعضی از مواقع... این دلش را می‌برد به نقطه‌ای و اذیت‌هایی به دنبالش هست صاحب دل مراقبت می‌کند. بعد مراقبت قلب وقتی کسی برای خودش داشت آن وقت مراقب دل دیگران هم هست که من دل نسوزانم، گفت دل شکستن هنر نمی‌باشد. یعنی تا آنجایی تو هنرمندی خودت را نشان بده و زیبایی خودت را که دل نشکنی.
شریعتی: تا توانی دلی به دست آور.
حجت الاسلام پناهیان: درست است؟ و ما هم که نمی‌توانیم دل همه را به دست آوریم دیگر از جایی به بعد می‌شود دل شکستن که مثلاً یادمان از قدیم‌ها خانم‌ها می‌خواستند عروسی بروند می‌دیدند سطح عروسی طوری نیست که همه النگوها را بیندازند مثلاً یکی را می‌انداختند، یعنی یک ملاحظه این گونه که دل نشکند دل شکستن هنر نمی‌باشد این حرف تقوای دل و این چیزهاست. مراقب هستی آب در دل آن تکون نخورد و از تو نرنجد، پس تقوای دل خیلی زیباست، مراقبت می‌کنی دلت خطا نکند؛ مراقبت می‌کنی دلت هرزگی نکند و هر جایی نرود و هر چیزی دلت خواست به او نمی‌دهی که این هوش هیجانی است که می‌گویند کمال و برجستگی در هوش هیجانی این است که هر کاری دلت خواست چه غضب، چه شهوت آن را کنترل کنی و این مهمترین عامل خلاقیت هم ذکر شده است، مهمترین عامل دانشمند یک دانش آموز و دانشجو میگویند این شده است، هوش هیجانی را من پیشنهاد می‌کنم. حتماً در تجربیات علومی مثل روانشناسی دوستان بروند و مطالعه کنند ببینند چه می‌گوید. اصلاً دین را کنار بگذاریم انقدر حرف‌های قشنگی می‌زنند که چقدر از هوش شناختی موثرتر است در زندگی انسان، کسی می‌خواهد دانش کارآمد داشته باشد باید روش هوش هیجانی خودش را رشد بدهد، بعد هوش هیجانی یعنی چه؟ یعنی اینکه شما مراقب باشید دلت هرچه خواست به او پاسخ ندهی. حتی می‌فرماید أعدى عَدوِّكَ نَفسُكَ الَّتي بَينَ جَنبَيكَ؛ بدترین دشمن تو آن نفس تو است، یعنی دلخواهی‌های بد نفس زیبا هم انسان دارد دلخواهی‌های خوب که این بین دو پهلو دلم می‌خواهد، ما اگر آموزش و پرورش مان توانست کاری بکند که دانش آموز بعد از دیپلم گرفتن خوب نداند بگوید دلم می‌خواهد، در این صورت آموزش و پرورش موفق است. یعنی دانشمند تحویل داده است...
شریعتی: که دل معیار و ملاک نشود.
حجت الاسلام پناهیان: و اصلاً زشت باشد که بگوید دلم می‌خواهد این یعنی یک تربیت صحیح و تعلیم صحیح نه فقط تربیت یعنی یک شخصیت علمی.
شریعتی: دل من نخواهد یا دلم بخواهد زشت باشد آن وقت خوب آن چیست؟
حجت الاسلام پناهیان: ببینید دل بخواهی‌های آدم دو گونه هستند، دل بخواهی‌های عالی فطری، دل بخواهی‌های دانی است، غریزی، دلم می‌خواهد هرزگی بکنم این را باید مقابلش ایستاد. دلم می‌خواهد به عالی‌ترین لذت موجود در عالم هستی برسم این را باید پاسخ داد. این دل بخواهی با آن دل بخواهی فرق دارد، به همین دلیل به آن دل بخواهی در اسلام می‌گویند هوا، هوا برای لحظه‌ای است که عقاب در آسمان دارد حرکت می‌کند وقتی به پایین می‌آید که به سمت شکار برود می‌گویند قد هوی؛ بعد می‌گویند هوای نفس یعنی لحظه سقوط نفس برای خواسته اندک خود. کسی برود اربعین می‌فهمد فرق بین دل بخواهی‌های اندک و لذتش...
شریعتی: و دل بخواهی‌های عالی و متعالی و لذتش...
حجت الاسلام پناهیان: چیست؟ چرا لذت می‌برند در اربعین؟ یک دل بخواهی بزرگ قلب آنها را گرفته و با آن پاسخ می‌دهند و لذتش با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. من بارها دیده‌ام در اربعین، جوان‌های ایرانی از خارج از کشور آمدند یا غیر ایرانی، جوانانی که تجربه‌های مختلف دارند آمده است و در گوش من گفته است خدا شاهد است در همین پیاده‌روی، به من اینگونه می‌گوید حاجی من همه جا رفته‌ام، اسم می‌برد هیچ جایی لذت اربعین را ندارد، خواستم به تو بگویم حرفت را در فلان کلیپ شنیدم می‌خواهم به تو بگویم، بعد راهش را گرفته و رفته است همه جا رفته است.
شریعتی: ‌گفت ما دورهایمان را زدیم و هیچ جا بهتر از اینجا پیدا نکردیم.
حجت الاسلام پناهیان: این هم آن علاقه است.
شریعتی: دل بخواهی مقدس ماست.
حجت الاسلام پناهیان: دل بخواهی فطری ما است حالا می‌گوییم مقدس دوباره آدم می‌ترسد از بیرون آورده‌ایم اینجا خودمان شکفته می‌شویم. ما وقتی به حرم امام حسین می‌رویم مادر گمشده پدر گمشده خانه گمشده پدری و مادری خودمان را پیدا می‌کنیم. از درون ما چیزی گواهی می‌دهد از بیرون چیزی را به دلمان نمی‌آوریم، از درون ما یک ندایی می‌گوید من گم شده‌ام را پیدا کردم.
شریعتی: یعنی حرم امام رضا می‌روی و در گوهرشاد نشسته‌ای و از گنبد کیف می‌کنی یک چیزی از درون تو می‌گوید همین همین جا است.
حجت الاسلام پناهیان: من این را می‌خواستم، من از آن جدا شده بودم، بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی‌ها شکایت می‌کند، که از نیستان چون مرا ببریدند از مرد و زن نالیدند، یک شب اربعینی بود ما دور هم جمع شده بودیم و من هم خیلی خسته بودم و جلسات دیگر یک جمعی از دوستان یک جلسه خصوصی بود زیاد هم عمومی نبود یک ذکری، یک توسلی اینجا پیدا بکنیم من حالا یه کمی سختم است یک آن عبارت‌ها رو عمومی بگویم حالا یک کمی با مراعات عرض می‌کنم. گفتم امام حسین ممنون تو هستم تفریح ما را هم تامین کردی اگر اربعین نبود ما کجا دلمان می‌رفت به تفرج؟ دیگر آنجا یک مقدار رک‌تر صحبت کردم، دیگر این رفقا تا صبح گریه می‌کردند و این گریه یعنی چه؟ وقتی شما از امام حسین تشکر می‌کنی که یا اباعبدالله اگر اربعینت نبود من کجا دلم تفریح می‌کرد؟ انسان یاد مولای بذکرک عاش قلبی، می‌افتد که به ذکر دل تو عیش من به ذکر دل تو... این‌ها شعار نیست و حقیقت است هر که می‌خواهد امتحان کند راحت است امتحان کنید مثلاً شما خیلی از معنویت‌ها را نمی‌توانید به این سادگی امتحان کنید مثلاً شما بلند شو نماز شب ببین چه حس خوبی دارد؛ نه به این سادگی این حس خوب درک نمی‌شود. شما سخاوت به خرج بده و ببین چه حس خوبی دارد.
شریعتی: حالا حاج آقا بسته به معرفت ما این حال دل ما تغییر می‌کند و تعریف می‌شود این شادی و نشاط؟
حجت الاسلام پناهیان: ببینید معرفت دوتا معنا دارد یک زمان منظور از معرفت آگاهی ذهنی است، یک زمانی دریافت شهودی قلبی است، هر کس این لذت اربعین را حس کند یک معرفت شهودی قلبی دارد، اصلاً بدون معرفت امکان ندارد. دلت دریافت کرد آنجا خبری است این معرفت است، معرفت شهودی قلبی حتی نتواند بدون بیان آن را توضیح بدهد. پس ما کسی که هر لذت از حرم امام حسین ببرد و بی‌معرفت باشد نداریم در واقع، البته این  معرفت می‌تواند کم و زیاد باشد، می‌تواند محجوب بشود.
شریعتی: من یک پرانتزی باز بکنم بعد وارد بشویم که چرا عالی‌ترین نوع تقوا که تقوا قلب است به پیامبر و تعظیم شعائر مرتبط است؟ اینکه با امام حسین می‌شود وقت گذراند و عشق بازی کرد و تفریح کرد این چه نوع دل بخواهی است؟ یعنی باز هم دنبال دل رفتن نیست؟
حجت الاسلام پناهیان: دقیقاً همینطور است. اصلاً مبارزه با نفس یعنی مبارزه نفس با نفس، مبارزه با علاقه‌های بد یعنی مبارزه علاقه‌های خوب و با علاقه‌های بد، مثلاً به شما می‌گویند این داروی تلخ را و این شربت تلخ را شما میل کنید به خاطر سلامتی خود، شما می‌گویید خیلی بد مزه است من نمی‌توانم آن را بخورم بدم می‌آید از بوی آن، علاقه‌های شما نفرت دارد، می‌گویند اگر شما نخوری مثلاً دچار بیماری خیلی هولناکی می‌شوی، بعد شما سلامتی را دوست داری میل به سلامتی غلبه کرد بر میل به نخوردن این دارو و آن دارو را می‌خوری. آن وقت بر اساس چه چیزی خوردی؟ معمولا مردم می‌گویند بر اساس عقل، اینجا بر اساس علاقه خوبت علاقه بد را کنار زدی، بعضی می‌گویند که خلاف علاقه‌ات کار کنی عقده‌ای می‌شوی، خسته می‌شوی، اینجا که موافق علاقه خوبت کار کردی میل به سلامتی، بعد یک نشاطی و قدرتی هم پیدا می‌کنی و حالت هم خوب می‌شود، اصلا عقل یکی از معانی دقیقش غلبه علاقه خوب بر علاقه بد است، پس عقل می‌شود دل بخواهی‌های برجسته انسان. به همین دلیل می‌فرماید کسی که دین ندارد خودش را فراموش کرده است نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ؛ چرا سراغ دل بخواهی‌های خودت نرفتی؟ می‌شود به یک گنه کار این را گفت، چرا نرفتی سراغ دوست داشتنی‌هایت؟ چرا دلت را فراموش کردی؟ چرا شیطان یک کاری کرد که تو خودت را فراموش کنی؟
شریعتی: چرا خودت را ندیدی؟
حجت الاسلام پناهیان: چرا خدا تو را مجازات می‌کند که تو خودت را نبینی؟ ببیند ما یک کمی دقت کنیم در ادبیات قرآن تحولی ایجاد می‌شود در جامعه. چرا داری با علاقه‌های عالی خودت مبارزه می‌کنی و حالا فرق بین علاقه‌های خوب و بد چیست؟ علاقه بد لذتش کم است علاقه خوب لذتش زیاد است، پس این نظام ارزشی و ایدئولوژی و اینها نیست یک بحث انسانی است یعنی یک بحث خارج از وجود انسان نیست چون خیلی‌ها دین را یک چیزی وجود از خارج انسان می‌دانند کاملا دین فطری است  فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها.
شریعتی: و اگر با فطرت پیش می‌رفتیم چه قدر تسریع می‌شد این نظام تبلیغ ما.
حجت الاسلام پناهیان: بله، یعین با زبان فطرت اگر صحبت می‌کردیم...
شریعتی: همان کاری که انبیا کردند.
حجت الاسلام پناهیان: دقیقاً، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن می‌فرماید این خدا نیست ستاره خدا نیست، خورشید ستاره نیست؛ چون من دوستش ندارم چون من  لا أُحِبُّ الْآفِلينَ؛ آقا مگر ملاک دل شماست؟ بله، دل من است ملاک که چه چیزی خداست دل من است، می‌گوید این خدا نیست چون غروب می‌کند حالا غروب کند چه اشکالی دارد؟ می‌گوید من غروب کننده را دوست ندارم مگر ملاک دل شماست؟ بله، کجای دل؟
شریعتی: حالا یک وقتی هم راجع به بیدار شدن فطرت، چون فطرت‌های ما در معرض غبار غفلت و اینها حتی یک وقت‌هایی فراموش می‌شود یک وقتی راجع به این صحبت کنیم برگردیم به بحث‌مان که تعظیم قلب و شعائر بود.
حجت الاسلام پناهیان: پس مراقبت کردن از دل را یک کمی با هم گفتگو کردیم و آنجایی که شما می‌روید حرم امام حسین دارید قسمت‌های عمیق... با همین عبارات اخیر شما ادامه بدهم قسمت‌های غبار گرفته دل را دارید بارش را برطرف می‌کنید. یک دفعه می‌گویید من چه می‌خواستم من همین را می‌خواستم؛ گمشده‌ام این بود، اینجاست که خداوند متعال می‌فرماید که وقتی تو به سمت ولی من می‌روی و احترام او را حفظ می‌کنی، أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ؛ خدا دل‌های اینها را برای تقوا آماده کرده است یک کمی تکان داده است دل‌های اینها را، غبارش را برطرف کرده است یک دفعه طرف خودش می‌گوید که من چه قدر حسین را دوست دارم، هر کسی می‌خواهد علاقه مند شود به کربلای امام حسین اربعین برود بعد نه اینکه علاقه‌مند شود می‌بنید که علاقه‌مند بوده است و این گمشده‌اش بوده است می‌دانید که در واقع هیچ چیز جدیدی در دل انسان ایجاد نمی‌شود فقط آدم کشف می‌کند که این بوده و من چه قدر بی‌خبر بودم از خودم، از دل خودم، این بحث اخیر را من بگویم که از کجا شروع شد گفتیم تقوای دل یعنی مراقبت با خواسته‌های اندک دل، کسی نترسد فکر کند که آقا شما من را دعوت می‌کنید مدام خلاف دلم عمل کنم، نه وقتی که شما خلاف خواسته‌های اندک دل عمل می‌کنید بر طبق خواسته‌های بلند دل عمل می‌کنید. لذا وقتی میگویی‌ به کربلا برو دست از این زندگی سطح پایین بردار به خاطر امام حسین و یک کربلا برو، نه یک طوری نگوییم که فکر کند دارد از خود گذشتگی می‌کند، باید چه بگوییم بیا و به خودت کمی برس، کربلا برو به دلت برس. خیلی‌ها که اصلاً واقعاً زندگیشان افتضاح است به دل خود نمی‌رسند، به دل دیگران زندگی می‌کنند، من بعضی وقت‌ها می‌گویم متولدین هر ماهی می‌گویند رنگ علاقه دارند  بعضی‌ها انقدر به دل دیگران دارند رفتار می‌کنند تا حالا کشف نکردند به چه رنگی علاقه دارند، انقدر به خود نگاه نمی‌کنند.
شریعتی: کربلا به اصل خود رسیدن است.
حجت الاسلام پناهیان: و بازگشت به خویشتن است؛ یعنی این جرات می‌خواد که انسان کربلا برود و بگوید دلم می‌خواهد؛ این بهترین پاسخ است پاسخ حضرت ابراهیم در آموزش عقیدتی است که در قرآن داشت إنی لا أُحب الآفلین؛ وَ إنا اُحب الحسین؛ چون یک جاودانگی در آن می‌بینم. آقا هر کسی با دل بخواهی‌هایش زیاد مبارزه بکند عقده‌ای می‌شود ما همین حرف را قبول داریم، می‌گوییم چرا تو با دل بخواهی‌های برجسته و عمیق قلبت مبارزه می‌کنی؟ دل بده و به دلت بپرداز و ته دل خودت را نگاه بکن که حسین است، فقط این غبار که تعبیر شما بود باید برطرف بشود و برطرف که شد یعنی إمتحن الله قلوبهم؛ خدا قلبشان را امتحان کرد، امتحان یعنی یک کاری کرده است این دل شکوفا بشود. درست است؟ پس تقوای دل یعنی مراقبت کردن از دل با دل، مخالفت کردن با بخشی از دل به وسیله بخش دیگری از دل، و در روایت داریم هر وقت شما یک گناه را ترک کنی، گناه یعنی خواسته‌های بی‌ارزش و سطحی دل را پاسخ ندهی، خداوند همان موقع لذتی را در کام شما می‌چشاند حالا قیامت بحثش فرق می‌کند، همان موقع  لذت را در کام شما می‌چشاند که از آن گناه لذت نمی‌بردی انقدر. بعضی‌ها به من می‌گویند شما خیلی کارکرد گرایانه دین را معرفی می‌کنید خیلی دنیایی، می‌گویم مگر بد است؟ می‌گویند پس معنویت کجاست؟ می‌گویم معنویت هم در همین دنیا است. آقا شما الان نقداً حرم امام حسین می‌روی لذت می‌بری یا نه؟ پس هرجا که نقد شد مادی نیست که، لذت ترک گناه را همین جا حس می‌کنی نتیجه‌اش را همین جا می‌بینی به قیامت حواله نده، همه نتایج قیامت نیست. قیامت یک جایزه فوق العاده‌ای از سر نتایجی که در اینجا بردی. آدم خوب درباره قیامت واقعش این است که می‌گوید خدایا تو من هرچه کار خوب انجام دادم را همین جا پاسخم را داده‌ای، آن بهشت را برای چه می‌خواهی به من بدهی؟ از فضل تو است نه اینکه بگوید من بهشت تو را نمی‌خواهم انسان نیاز به جاودانگی دارد، نه اینکه بگوید ولی یک گوشه‌ای ناگهان در روایات ادعیه ما هست خدایا من انقدر اینجا از تو لذت بردم و من را کامروا کردی من مرا در دوزخ هم ببری به اهل دوزخ می‌گویم من خدا را دوست دارم من گرفتم آن نتیجه‌ای را که می‌خواستم بگیرم، دوزخ هم نمی‌تواند أَنَا لا أُنسی اَياديَكَ عندي، من هیچ وقت محبت‌های تو را که به خودم فراموش نمی‌کنم.
شریعتی: أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ.
حجت الاسلام پناهیان: آنجا هم بروم اعلام می‌کنم تو را دوست دارم برای چه دوست دارم؟ برای اینکه از تو برده‌ام، دریافت کردم، این عراقی‌های خون‌گرم که می‌آیند هستی خود را لب جاده می‌گذارند نتیجه‌اش را دیده‌اند در زندگیشان از امام حسین و هر کسی برای اربعین خرج می‌کند اینگونه است. من دیده‌ام بارها انسان‌هایی که می‌گویند من هرچه خرج می‌کنم اصلاً نمی‌دانم از کجا برمی‌گردد به زندگی من؟ این‌ها می‌بینند نه جنبه مادی آن وقتی می‌گوییم آنها نتایجشان نقد است، نقد فقط منظور مادیات نیست، غرایز نیست، شهوات سطح پایین و پول نیست، نقد گاهی روح بلند انسان است روح تو کیف می‌کند، این همه مردم بعد از رفع نیازهای اولیه خود می‌روند سراغ گردشگری و پول خرج می‌کنند بالاترین صنعت در دنیا صنعت گردشگری است، چرا پول خرج می‌کنند؟ برای چه این پول‌ها را جمع کرده؟ باید از آن لذت ببرد دیگر، ما هم بنا است از این معنویات لذت ببریم و این شدنی است.
شریعتی: یک نکته در بیان کلام شما خیلی پررنگ است و آن هم لذت بردن است. یک جایی اگر یک کاری می‌کنی و یا لذت نبری مثل انسان‌هایی هستی که دچار زکام شدند که آن لذت را نمی‌فهمی یا نه اساساً لذت بردن یا نبردن خیلی موضوعیت ندارد؟
حجت الاسلام پناهیان: خیر لذت بردن موضوعیت دارد، منتها لذت‌های سطحی دو ویژگی دارند. یک: راحت به دست می‌آیند، زیاد آمادگی روحی و فکری از شما نمی‌طلبند. دو: زود از دست می‌روند و عمیق نیستند و آسیب  دارند لذت‌های مال علاقه‌های پست انسان، ولی لذت‌های عمیق اثرشان جاودانه و عمیق است در وجود انسان و آسیب هم ندارند ولی یک کمی فکر می‌خواهند تا آدم این لذت را ببرد.
شریعتی: زحمت هم دارد؟
حجت الاسلام پناهیان: زحمت نه، فکر کردن زحمت دارد؟ من نمی‌دانم...
شریعتی: یک وقت‌هایی شاید داشته باشد.
حجت الاسلام پناهیان: برای برخی زحمت دارد اصلا طرف می‌گوید که تو چرا من را وادار به فکر می‌کنی؟ ناراحت می‌شود آقا چرا ناراحت می‌شوی؟ این سبک زندگی غلط غربی که بین ما اصطلاح است یکی از ویژگی‌هایی این است که نمی‎گذارد که شما فکر کنید، اصلا تا می‎نشیند در ماشین رادیو روشن است حالا می‌گویم رادیو، این چه می‌خواهد بگوید؟ فکر تو را کجا می‌خواهد ببرد؟ چرا صاحب فکر خودت نیستی؟ چرا می‌خواهی فکرت را دیگری مشغول کند؟ من برای اینکه حجت را تمام کنم برای دوستانم می‌گویم همیشه سخنرانی گوش کردن خوب نیست، یک سهمیه‌ای بقیه‌اش خودت. نماز شب چیست؟ نماز شب که یکی از عالی‌ترین عبادات ماست می‌گوید نصف شب از خواب بلند شو، تنهایی و در تاریکی بایست در یک گوشه، این یعنی چه؟ کسی فکر تو را مشغول نکند، خودت صاحب اراده برای هدایت فکر خودت باش. انسان اگر با فکر پیش برود به قول امیرالمومنین علی (ع) فرمود دوستان ما اهل بیت با فکر پیش می‌روند و به عشق و محبت می‌رسند. سخت نیست مگر اینکه فکر کردن برای ما سخت شده باشد دیگر ما چه سبک زندگی داریم که فکر کردن برایمان سخت است آدم‌هایی که عادت دارند به فکر منفی، فکر کردن برایشان سخت است. آدم‌هایی که فکر می‌کنند برای دزدی، دزدی فرصت و دزدی لذت، این از دستم نرود این از دستم نرود، دزدی که من می‌گویم معانی آن خیلی مختلف است اینها دیگر نمی‌توانند فکر کنند خدا می‌گوید من روزی شما می‌دهم، من لذاتی که تو باید به آن برسی را می‌دهم، حالا تو می‌توانی از راه حرام به آن برسی من از راه حلال به تو می‌دهم تو چه کاری داری؟ یک کم به من اطمینان پیدا کن، آرام باش و فکر کن. حالا ما در مورد تفکر باید بعدا صحبت کنیم و ببینیم که این دین ما چه قدر فکری است؟ سوال شما خیلی اساسی بود چرا بعضی از کار خوب لذت نمی‌برند؟ چه کار کند آدم که لذت ببرد از کار خوب؟ از معنویت؟
می‌دانید رازش فکر است حتی علم هم نیست؟ می‌گوید من این چیزها را که می‌دانم باشد روی آن فکر هم کردی روی چیزهایی که می‌دانی؟ تفکرون فی خلق السموات و الارض؛ ببینید الذین یذکرون الله قیام و قعوداً و الی جنوبهم و یتفکرون؛ یعنی از ذکر خدا به فکر می‌رسند. من تمنا می‌کنم دوستان اربعینی چه کنند؟ در این راه زیاد فکر کنند مخصوصا مسیر اربعین هم الان دیگر شب‌هاست تفکر را از دست ندهند. زیاد هم نمی‌خواهد این طرف و آن طرف را نگاه کنند. بعضی می‌روند در آن راه مشهور به راه علما؛ راه قدیمی می‌گویند آنجا سر و صدای مواکب که نوحه گذاشته باشند کمتر است آدم می‌تواند فکر کند حالا ممکن است یک هوا خنک‌تر هم باشد، یکی از دوستان موکبدار عراقی گریه می‌کرد خدا شاهد است، به من می‌گفت که تو چرا نمی‌گویی که ایرانی‌ها از اینجا بروند؟ گفتم من نمی‌توانم توصیه کنم ولی حالا پیامش را دادم. می‌گفت که ما بعضی اوقات که موکب‌مان خلوت می‌شود دلمان می‌گیرد یک موکب خیلی بزرگی هم کنار شط دارند اینها. موکب‌ها خیلی فراوان نیست مثل این طرف راه نجف تا کربلا، ولی آنجا راه فکر است یعنی یکی از بزرگترین عبادت‌ها خصوصا نیمه شب‌ها در پیاده روی اربعین فکر است و بعد چون در فضای محبت امام حسین هستی پیامبر اکرم چه فرمود؟ خدا به کسی که بچه‌های مرا دوست داشته باشند حکمت می‌دهد فکر کن ده برابر نتیجه می‌گیری.
شریعتی: انشالله خیلی دریچه‎های زیادی باز شد به نظرم و می‌توانیم برای جلسه آینده برنامه ریزی کنیم و طرح بحث کنیم اما در یک جمله چرا عالی‌ترین نوع تقوا که تقوای قلب است با احترام به پیغمبر و تعظیم شعائر که نمونه بارزش در عصر ما اربعین سیدالشهداست گره خورده است؟
حجت الاسلام پناهیان: یک: اگر کسی قلباً نتواند به پیامبر احترام بگذارد علامت این است که یک بیماری بزرگ دارد. دو: اگر کسی احترام به پیغمبر بگذارد قلبا با این کار راحت کنار بیاید قلباً این است که یک نورانیت باطن عمیقی دارد هر چند بعضی گرایشات بد را داشته باشد می‌تواند درستش کند. سه: اثر این احترام آنقدر بالاست که بزرگترین کار شما محسوب می‌شود، مثلا شما به هزار نفر صدقه بده و زندگی هزار نفر را بساز، خیلی کار خوبی است آفرین عالی است ولی وقتی احترام به حسین می‌گذاری کل فقر را ریشه کن می‌کنی، اینهایی که به اربعین می‌روند، می‌روند تا امام زمان را برگردانند، احترام به ولی خدا یعنی نجات بشر و آزادی، آزادی چه قدر مهم است؟ اقدام مستقیم برای آزادی بشر از کل ظلم. کاری که مهم است اثرش خیلی بزرگ است در قلب انسان و کار بزرگ را هم خدا نمی‌گذارد که هر کسی بکند. خدا شاهد است خدا نمی‌گذارد که هر کسی به امام حسین محبت کند، اجازه نمی‌دهد لذا لقمه حرام... تو خودت حق مردم را خوردی بعد می‌خواهی به کربلا بروی؟ کربلا رفتن یعنی امام زمان بیا حق همه را بده؛ با دستمال کثیف که نمی‌شود جایی را تمیز کرد. اگر کسی دید اصلا دوست ندارد به کربلا برود به لقمه‌اش نگاه کند و به خیلی چیزها، خیلی قابل تأمل است. عالی‌ترین مرتبه قلبی را دارد یعنی علامتی از اتفاقات بسیار خوب در قلب است وقتی که شما احترام می‌گذاری به اباعبدالله الحسین فرزند پیامبر؛ حالا ما در این مثال گفتیم پیغمبر، امام حسین نسبتش با پیامبر چیست؟ حسین منی و أنا من حسین؛ این را دیگر همه مذاهب فرمودند ما احتراممان به ابا عبدالله الحسین به خاطر پیامبر است. چرا اهل سنت می‌آیند؟ به خاطر پیغمبر، حالا جدا از این که اعتقاد به امامت سر جای خودش محفوظ.
شریعتی: بسیار خوب؛ ما یک طرحی گذاشتیم که خیلی‌ها از این موهبت عظیم که حالا این روزها تصاویرش را می‌بینند حسرت نخورند لا اقل در حد وسع و توانمان 1110 تا نوجوان و جوان انشاالله مهمان اهالی خوب سمت خدا هستند زائر سیدالشهدا و همین طور کاروان‌ها دانش آموزی عزیزانی که می‌خواهند ثبت نام کنند و مهمان امام حسین شوند به کانال‌های ما می‌توانند مراجعه کنند و به سایت ما و بانیان خیر عدد 40 را به 20000303 پیامک کنند یا به زیرنویسی که دوستان حک می‌کنند دقت کنند نحوه مشارکت آنجا ذکر شده است. صفحه 410 قرآن کریم قرار امروز اهالی سمت خداست آیات را بشنویم و ثواب آن را هدیه کنیم به روح مقدس و مطهر سیدالشهدا و انشالله بعد از تلاوت آیات در دقایق پایانی همراه شما هستیم و در محضر حاج آقا پناهیان عزیز. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
صفحه 410 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم انشالله که اهل تقوا شویم آن هم تقوای قلب انشالله. حالا یکی دو دقیقه فرصت داریم من با این سوال اجازه بدهید که بحث امروز را خاتمه دهم و آن هم این است که اگر عالی‌ترین مرتبه تقوا که تقوای قلب است مرتبط باشد با احترام پیغمبر یا تعظیم شعائر، محبت امام حسین این که خیلی کار ساده‌ای است چه طور عالی‌ترین مرتبه تقوا با یک کار آسان به دست می‌آید.
حجت الاسلام پناهیان: من هر موقع کم می‌آورد قربان صدقه می‌روم در گفتگوهایم، می‌خواهم الان این کار را کنم تا بتوانم یک چیزی را بیان کنم. الهی دورتان بگردم دین این قدر آسان است. مگر دین سخت است؟ مگر خدا می‌خواهد که انسان را شکنجه بدهد؟ خود خدا در قرآن فرمود: یرید الله بکم الیسر لا یکلف الله نفس الا وسعها؛ هر کسی که دینداری کرد گفت آسان بود و ابلیس ما را تحریک می‌کند سر اینکه القا می‌کند و اینکه انسان فکر می‌کند سخت است. و الا دینداری آسان است به همین دلیل اولیای خدا عالی‌ترین دینداری را دارند و می‌گویند کاری نکردیم واقعا هم آدم کاری نکرده است یعنی وقتی لذتش را میبرد و خوب است کسی مثلا اربعین می‌رود پاداش می‌خواهد؟ خدایا این قدر ما زحمت کشیدیم بالاخره رد کن بیاید و ما را تحویل بگیر و... اصلا هیچ کسی این را نمیگوید به چشم اربعینی‌ها نگاه کنید موقع برگشتن...
شریعتی: ولی روایاتی که داریم پر از پاداش و ثواب است.
حجت الاسلام پناهیان: بله، پاداش و ثواب فلسفه‌اش این است که شما اشتباه نکردید و رفتید و لذت بردید و از خان نعمت خدا خوردید این صاحبخانه خوشحال شد و از شما تشکر می‌کند. مثلا یک پسری از نعمت سفره پدر و مادر عالی استفاده کرده است رفته است یک شغل و درس خوب برای خودش درست کرده است، یک همسر خوب، پدر و مادر چه قدر خوشحال هستند؟ چیزی به پدر و مادر نمیدهد، چه قدر خوشحالند هر کسی از خدا بیشتر سود ببرد خدا به او پاداش بیشتری می‌دهد.
شریعتی: آفرین که خیلی زرنگ بودی.
حجت الاسلام پناهیان: اصلا خدا ما را نیافریده که سودی ببرد من نکردم خلق تا سودی کنم خلق کرده است که ما سود ببریم تا سود می‌بریم جایزه می‌دهد.
شریعتی: و اینجاست که ان احسنتم احسنتم لانفسکم.
حجت الاسلام پناهیان: می‌فرماید هل جزاء الاحسان الا الاحسان؟ شما به من لطف کردید، خدایا ما چه لطفی کردیم؟ می‌فرماید همین که نعمت‌های من را بهره بردید این همه اسباب لذت معنوی فراهم کردم همه را بردید ماشالله، حالا ببین که قیامت برایت چه قیامتی به پا کنم از نعمت و سرور. بعضی فکر می‌کنند ما چون اینجا زجر می‎کشیم خدا جبران می‌کند این ظاهر قصه است ما را گول نزند اگر شما در زجر و مشکلات... در بلا هم می‌کشم لذات او مات اویم مات اویم مات او؛ لذت بردید خدا آن طرف کرور کرور به تو لذت می‌دهد. یک تعبیری بنده دارم تعبیر نارسایی است دوستان گیر ندهند زیاد به ظاهر الفاظ، چه کسی در بهشت خدا بیشتر متنعم است؟ کسی که در این دنیا بیشتر متنعم است خدا میفرماید این بنده من همیشه خوش گذرانده است راهش را باز کنید بگذارید برود این را اذیت نکنید.
شریعتی: یعنی حتی در بلا حتی در فقر و نداری.
حجت الاسلام پناهیان: بله، می‌فرماید نُزِّلَتْ انْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلَاءِ كَالَتِي نُزِّلَتْ فِى الرَّخَاءِ؛ جان اینها در بلا مانند آن لحظه‌هایی است که دارند در رخا هستند و لذت می‌برند ذاتا دین آسان است.
شریعتی: ذاتا دین است آسان است و حتما نگاه عمیق و دقیق را می‌طلبد که ما بتوانیم سبک زندگی را که شاید سال‌ها به اشتباه یک مسیری را رفتیم بتوانیم اصلاح کنیم و به دین با تمام زیبایی‌هایش انشالله نگاه کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: قطعا کسی که دارد بی‌دینی می‌کند بیشتر به خودش رنج تحمیل می‌کند دینداران به آدم‌هایی که زیاد دیندار نیستیم باید دلسوزانه نگاه کنند باید برای ما دعا کنند، یک کسی از چلو کبابی بیرون آمد دید کسی نشسته است و نان خشک کنار خیابان می‌خورد نباید قیافه بگیرد بلکه باید دلش بسوزد، آن کسی که اربعین رفت باید برای کسانی که لذت اربعین را تجربه نکردند دلشان بسوزد. لذا اربعینی‌ها باید برای بقیه دعا کنند.
شریعتی: انشالله خیلی از ما ممنون و متشکرم و خیلی از لطف و همراهی شما هم سپاسگزارم. دعا کنید و انشالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: انشالله خدای متعال این اربعین را مقدمه ظهور عاجل حضرت مهدی قرار بدهد.
شریعتی: انشالله ما هفته آینده انشالله روز دوشنبه که در خدمت حاج آقای پناهیان هستیم اگر توفیقی بود در طریق نجف به کربلا انشالله به شما سلام خواهیم کرد و دعا گو و نائب الزیاره تک تک شما خواهیم بود انشالله. اربعین شد دل ما در سفر کرب و بلاست، این نسیم سحر آرام گه یار کجاست* السلام علیک یا ابا عبدالله.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها