حجت الاسلام حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه و عرض تسلیت این ایام را دارم خدمت همه عزیزان خودم کار بسیار پسندیدهای است امروز بحثمان را با قرآن شروع میکنیم برای اینکه کسانی که تصور میکنند با توهین با قرآن کریم میتوانند آن را به فراموشی بسپارند یادشان باشد ما الان در آستانه عاشورا هسیتم قرآن ناطق را به نیزه زدند ولی درخشش هر روز بیشتر شد دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد مطمئن باشند که با این کارها جلا و عظمت قرآن بیشتر میشود در محضر قرآن هستیم. شریعتی: محضر نبی اکرم نشسته بودند حضرت فرمودند که آهای مردم دلهایتان زنگ میزند همان طور که آهن زنگ میزند عرض کردند یا رسول الله اگر آهن زنگ بزند بلدیم جلا بدهیم دلهایمان را چه کنیم؟ فرمودند جلای دلهای زنگار گرفته یاد مرگ است و خواندن آیههای قرآن کریم مشرف شویم به ساحت نورانی کلام وحی عزیزانم امروز صفحه 373را تلاوت خواهند کرد آیات نورانی سوره مبارکه شعرا و بعد از تلاوت قرآن انشالله باز خواهیم گشت انشالله با احترام همراه شما هستیم و بحثمان را با حاج اقای حسینی عزیزمان آغاز میکنیم. صفحه373قرآن کریم شریعتی: اللّهم صل علی محمد و آل محمد عجل فرجهم خدا کند که همیشه زیر سایه قرآن و اهل بیت باشیم انشالله و عشق ما به قرآن انشالله همیشگی باشد و همین جا دعا میکنم که خدایا بین ما و قرآن و بین ما و اهل بیت جدایی مینداز در خدمت شما هستیم و در محضر حاج اقای حسینی عزیزمان از چرایی قصه کربلا بناست بشنویم. حجت الاسلام حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم من یک جمله اشاره کنم در ارتباط با هتک حرمت قرآن کریم ای کاش همین پیشنهادی که دبیر کل حزب الله دادند کشورهای اسلامی حداقل کاری که میتوانند انجام دهند خیلی کار آسانی است قطع ارتباط با این دولتی که این مجوز را مکررمیدهد برای اهانت به قرآن کریم تعجب است این چه آزادی است توهین به مقدسات دیگران کتاب آسمانی؟ ما همه کتب آسمانی را مقدس میدانیم مَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلآئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ؛ امیدوارم حداقل کشورهای اسلامی این قدر غیرت را نسبت به قرآن نشان بدهند. شریعتی: اگر در دفعات قبل یک واکنش درست انجام میدادند دیگر این اتفاقات نمیافتاد. حجت الاسلام حسینی: ولی یقین داشته باشند که سیدالشهدا عرض کردم قرآن ناطق سر بریدهاش هم قرآن خواند و قرآن زنده ماند قرآن زنده میماند و انشالله ما همین فضاها را که میبینیم بیشتر توجه داشته باشیم در تلاوت قران و عمل به قرآن و فهم قرآن و درک قرآن این شبها جلساتمان حتما با قرآن شروع میشود به قرآن توجه بیشتری داشته باشیم انشالله. عرض کنم که من یک مقدمه کوتاهی را تقدیم میکنم 4 روز از عزای سیدالشهدا گذشت این جمله معروف است که خدا رحمت کند حضرت آیت الله العظمی حائری موسس حوزه علمیه قم که میدانید در زمان رضاخان عزاداری ممنوع بود رضاخان دو کار بسیار زشتی که انجام داد یکی ممنوعیت عزاداری و یکی کشف حجاب؛ معروف است میگویند اصلا علت ارتحال حضرت آیت الله حائری همین غصهها بود یعنی از غصه کشف حجاب بیمار شد وقتی این فضا را میدیدند. یکی کسی به ایشان گفته بود که راجع به عزاداری این قدر ناراحت هستید ناراحت نباشید عزاداری مستحب است یک مستحبی را رضاخان جلوگیری کرده است این قدر ناراحتی ندارد چه جواب زیبایی فرموده بود فرموده بودند بله مستحب است ولی مستحبی که هزار واجب از آن بیرون میآمد الان این همه معارف دین که در مجالس اهل بیت گفته میشود به برکت سیدالشهدا است باز این قصه معروف است که حضرت آیت الله هادی شیرازی از مراجع بزرگ تقلید شیعه مقامات معنوی و علمی بسیار بالا؛ ایشان وقتی میخواستند نماز بخوانند قبل از تکبیرة الاحرام سلام میدادند به سیدالشهدا، السلام علیک یا ابا عبدالله بعد میگفتند الله اکبر. شاگردها گفته بودند شما یک فقیه هستی میپرسند که این کار شما سندش چیست؟ ایشان فرموده بودند من در این مورد خاص روایتی ندیدم ولی نمازم را از سیدالشهدا دارم و نمیتوانم بدون سلام به امام حسین... شریعتی: اشهد انک قد اقمت الصلاة. حجت الاسلام حسینی: یک داستانی بگویم همین آغاز سخن که عزیزان بدانند که ما چه قدر مدیون سیدالشهدا هستیم در امالی شیخ طوسی رضوان الله علیه؛ عزیزان میدانند که شیخ طوسی وفاتشان 460 است یعنی حدود هزار سال پیش ایشان در امالی یک داستانی را نقل میکنند وقتی اهل بیت از کوفه و شام برگشتند وارد مدینه شدند زیاد شنیدهایم که عدهای بنی هاشم به استقبال اینها آمدند عدهای هم از بنی امیه آمدند ولی قصدشان استقبال نبود این بود که اذیت و آزار کنند و توهین کنند از جمله یک شخصی است به نام ابراهیم بن طلحه شیخ طوسی مینویسد آمد به امام سجاد حضرت در محمل نشسته بودند گفت که مَنِ الغالب؟ رفتید کربلا چه کسی پیروز شد؟ دیدید شما را کشتند سرها را به نیزه زدند اسیر کردند؛ خواهش میکنم که عزیزان عنایت بفرمایید معلوم شود که ما مدیون امام حسین هستیم. امام سجاد فرمود إذا دخل وقت الصلاة فإذن و أقم تعرف الغالب؛ وقت نماز که شد ببین میشود هنوز اذان گفت یا نه؟ اذان بگو اقامه بگو اگر هنوز اذان و اقامه برقرار است اگر هنوز محراب و منبر و نماز برقرار است ما هنوز غالبیم. شریعتی: یک وقتی یک قصهای خود شما نقل میکردید از مرحوم نایینی رحمة الله علیه یک کسی گفت ای خاک کربلای تو مهر نماز من. حجت الاسلام حسینی: مرحوم آقای میلانی؛ گفتند همین طور که ایشان بلند بلند گریه میکرد از پای منبر گفت ای خاک کربلای تو اصل نماز من نگو مهر نماز من، گفت اذان و اقامه بگو چون بنیامیه با اصل دین و اسلام مخالفت داشتند فرمود ما پیروز شدیم اگر میتوانی نماز بخوانید ما پیروز شدیم بنابراین ما خیلی مدیون سیدالشهداییم این را به این جهت عرض میکنم که حالا هنوز عزاداریها باقی مانده است تا تاسوعا و عاشورا و بعد خواهشم این است که عزیزان خیلی بیشتر از اینکه میدانیم و باور داریم اهمیت بدهیم من بارها عرض کردم جناب آقای شریعتی بدون مبالغه عرض میکنم در میان تمام کلمات اصحاب سیدالشهدا من سخنی از این کلام زیباتر پیدا نکردم شب عاشورا وقتی سیدالشهد به اصحاب فرمودند که هر کسی میخواهد برود من اجازه دادم که بروید هر کسی یک نوعی اظهار وفاداری کرد بریر این جمله را گفت من همین جا تقاضا میکنم که اگر میشود این جمله را تابلو کنید در دسته جات و هیئتها به امام حسین عرض کرد آقا کجا برویم؟ لقد منّ الله بک علینا أن نقاتل بین یدیک و تقطع فیک اعضاءنا؛ خدا بر سر ما منت گذاشته است که ما در رکاب شما بجنگیم و قطعه قطعه شویم. آن وقت ما الان نباید ممنون پروردگار باشیم که به یک محرم و عزای سیدالشهدا رسیدیم؟ اجازه دادند ما وارد سیدالشهدا شویم قدر بدانیم خیلیها نرسیدند و این توفیق را ندارند چگونه باید این را شکر کنیم؟ منّ الله بالحسین علینا که ما میتوانیم در این عزا شرکت کنیم. باز همان شب عاشورا در تاریخ است محمد بن بشیر حضرمی از اصحاب سیدالشهدا است به او خبر میدهند که فرزند تو اسیر شده است امام حسین به او فرمود که تو دیگر برو من بیعتم را برداشتم امام است دیگر ولی خداست شوخی نیست فرزندتان یک ساعت تأخیر میکند تلفن جواب نمیدهند نگران میشوید اسیر شده بود فرزندش؛ آقا فرمود إنصرف و أنت فی حلٍّ؛ من امام هستم بیعتم را برداشتم برو بچهات را آزاد کن حتی در روایت است که یک مقدار حضرت یک چیزهایی هم به او دادند که اگر خرجی لازمی است هزینهای لازم است بدهد به آنهایی که اسیر را آزاد کنند در جواب امام چه گفت؟ گفت هیهات أن آُفارقک؛ امکان ندارد من از شما جدا شوم همین طور در راه بپرسم که کربلا چه خبر؟ کربلا چه خبر؟ یکی هم به من خبر بیاورد که سیدالشهدا را به شهادت رساندند وَاسْأَلُ عَنْکَ الرّکَبانَ؛ از کاروانها خبر شما را بگیرم؟ اکَلَتْنِی اذَنْ السِّباعُ حَیَّاً انْ فارَقْتُکَ؛ درندهها گرگهای درنده زنده زنده مرا تکه تکه کنند اگر من دست از شما بردارم اینها این طوری اعلام وفاداری کردند و ماندند پای کار سیدالشهدا. شریعتی: من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند. حجت الاسلام حسینی: خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند. من خواهشم این است که ببینید اگر یک عده این طوری پای کار آمدند و ایستادند ما بخواهیم یک عزاداری شرکت کنیم و به پا کنیم که همین جا من این جمله را بگویم که یقین دارم همه مخاطبین عزیز از بهترین عزاداران سیدالشهدا هستند عذر میخواهم شرمنده هستم گاهی هم بعدا پشیمان میشوم که چرا این تعبیر را به کار بردم ولی این پسندیده نیست که یک عدهای با هزار خون دل مجلس عزای سیدالشهدا را اقامه کنند یک مجلس عزا به این آسانی نیست سهم من چیست؟ منت بگذارم سر سیدالشهدا که ما در مجلس شما شرکت کردیم و مجلستان را گرم کردیم مجلس را، آقا این مجلس کمک فکری و خدماتی و فرهنگی نمیخواهد؟ مالی و همراهی و هماهنگی نمیخواهد؟ شریعتی: سهم من چه قدر است برای برپایی این هیئت عزاداریها؟ حجت الاسلام حسینی: بریر گفت خدا منت گذاشته است که ما بجنگیم تکه تکه شویم این سهم بریر است و سهم محمد بن بشیر است سهم زهیر است دو تا پسر عمو بودند در روز عاشورا گریه میکردند آقا فرمودند گریه میکنید خوب نیست ما مگر چند نفریم؟ کلا ما هفتاد و دو نفر در برابر این انبوه سپاه دشمن گریه میکنید بد است گفتند والله لا نبکینا الی انفسنا؛ به خدا قسم برای خودمان گریه نمیکنیم گریه ما برای این است که ما به میدان میرویم و به شهادت میرسیم یک جان چه قابل که فدای شما میشود برویم شهید شویم یک بار جانمان را فدای شما کنیم؟ اصلا این شبهای برای این است که ما اینها را یادمان بیاید آن وقت ما چه سهمی داشته باشیم؟ متأسفانه میبینید مجلس عزای سیدالشهدا میرسد بعضی دنبال شبه پراکنی هستند که این پولها را به فقرا بدهید بندگان خدا شما به فکر فقرایید یا همین هیئتیها به فکر فقرا هستند؟ همین مجالس امام حسین. من سال گذشته رفته بودم یکی از شهرهای اصفهان خمینی شهر شاید 150 یا 200 هزار نفر جمعیت دارد این شهر یک بیمارستانی به من نشان دادند گفتند فقط ده میلیارد تومان در شبهای عزای سیدالشهدا در این شهر برای این بیمارستان جمع آوری شده است اتفاقا اینها که حسینی هستند به فکر فقرا و گرفتارها هستند بر اساس مبانی دین و اهل بیت به هر حال کم نگذاریم برای سیدالشهدا. من به اینجا رسیدم این روایت را هم بخوانم در این کامل الزیارات ابن قولویه قمی رضوان الله علیه میدانید از قدیمیترین منابع حدیثی ما است یک کسی اهل بصره بود خدمت امام صادق آمد به نام مسمع، آقا فرمود اما تاتی قبر الحسین علیهالسلام؟ آقا امام صادق که مدینه بودند تا عراقیها را میدیدند سوال میکردند که به زیارت جدم میروید یا نه؟ حضرت فرمود انت مِن اهل العِراق؛ اما تاتی قبر الحسین علیهالسلام؟ گفت نه آقا من نمیتوانم بروم من چون شناخته شده هستم در بصره یک آدم شاخصی هستم قلت: لا؛ انا رَجلٌ مشهورٌ عند اهل البصرة، وعندنا مَن یتّبع هوی هذا الخلیفة، عدهای هستند طرفداران خلیفه هستند دشمن زیاد داریم و میترسم خبر من را به حاکم بصره ببرند عین عبارت این است فیُمثِّلون بی، اگر بشنوند و بفهمند که من به کربلا رفتم حاکم بصره من را قطعه قطعه میکند آقا فرمود قال لی: افما تذکر ما صنع به؟ یاد مصیبتهای جدم میافتی چه کردند با جدم سیدالشهدا؟ قلت: نعم، قال: فتجزع؟ فرمود جزع میکنی؟ در همین کتاب است روایتش مفصل است که امام صادق دعا میکردند رحمت خدا بر این فریادهایی که در عزای سیدالشهدا بلند میشود قلت: ای والله واستعبر لذلک حتّی یری اهلی اثر ذلک علیَّ فامتنع مِن الطّعام حتّی یستبین ذلک فی وَجهی، به خدا قسم جزع میکنم و گریه میکنم به قدری که دیگر نمیتوانم غذا بخورم زن و بچه من این جزع و فزع را در من میبینند آقا شروع به دعا کردند در حقش، من یک فقط یک جمله را بخوانم فرمودند که یقین داشته باشید لحظه جان دادن اهل بیت میآیند سفارش تو را به ملک الموت میکنند و ملک الموت از مادر مهربان به فرزند برای تو مهربانتر است یعنی اهل بیت سراغ میگرفتند که رفتهاید کربلا؟ من به گمانم الان مادر مظلومهشان صدیقه طاهره سلام الله علیها حتما از ما سراغ میگیرند شب پنجم عزای فرزندم تا حالا رفتهاید به عزای فرزندم یا نه؟ اگر امام صادق سراغ میگیرد که زیارت کربلا رفتید یا نه میشود این شبها مظلومه عالم صدیقه طاهره از ما سوال نکند که رفتید به عزای امام حسین؟ عزای سیدالشهدا را گرم نگه داشتید یا نرفتید؟ باز در همین روایت است ما درک نمیکنیم واقعا درک نمیکنیم یک چیزی میشنویم از عزای سیدالشهدا گفت جن و ملک بر آدمیان گریه میکنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است آقای شریعتی برای اینکه باور کنید که ما درک نمیکنیم این حدیث را من بخوانم راوی میگوید ما ذکر الحسین عند ابی عبدالله نه روضه امام حسین نه نه، اسم سیدالشهدا را محضر امام صادق میبردند «ما ذکر الحسین بن علی عند ابی عبدالله علیه السلام فی یوم قط فرئی ابو عبدالله علیه السلام متبسما فی ذلک الیوم الی اللیل؛ نام امام حسین را میبردند آن روز امام صادق تا شب تبسم بر لبان امام صادق دیده نمیشد ما میفهمیم چه مصیبتی است؟ ما میفهمیم که وقتی امام زمان آن طوری روضه میخواند ما کجا متوجه میشویم؟ این قصه معروف است رضوان خدا به روح فقیه بزرگ شیعه مرحوم میرزای شیرازی ببینید ما فاصله زیادی نداریم با تاریخ میرزا ایشان هر روز وقتی میخواستند درسشان را شروع کنند یک کسی اول روضه سیدالشهدا میخوانده بعد درسشان را شروع میکردند در سامرا میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو استاد بزرگانی مثل آیت الله محمد کاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی و خیلی از بزرگان؛ اول درسشان که درس طولانی داشتند صبح که شروع میکردند ظهر تمام میشده بحث خیلی مفصلی شاگردها اظهار نظر میکردند سه چهار ساعت درسشان طول میکشیده ولی قبل از شروع درس اول یک کسی روضه میخوانده و این معروف است که یک روزی یک روضه خوانی همین مرحوم آیت الله حائری که نامشان را بردم ایشان یکی از روضه خوانهای درس استاد بودند یک روزی یکی از این روضه خوانها این جمله را میگوید که ما زیاد میشنویم و به آسانی از کنارش میگذریم که من همین جا خواهش میکنم خاک پای همه روضه خوانهای سیدالشهدا هستم مواظب باشید مجلس آمادگی روضه را داشته باشد حق روضه ادا شود میگویند این روضه خوان در حضور استاد این جمله را گفت دخلت زینب علی ابن زیاد و علیها ارذل ثیابها و هی متنکرة؛ یعنی بی بی زینب را وارد بر ابن زیاد کردند الان به شما بگویند که یک آدم محترمی را پیش یک آدم بیشخصیت چه قدر غصه میخورید چه قدر ناراحت میشوید میفهمیم عقیله بنی هاشم زینب کبری (س) که بود که زینب را بر ابن زیاد وارد کردند لباس مناسب تن بی بی زینب نبود ابن زیاد با کمال بیادبی گفت و هی متنکرة؛ میگویند میرزای شیرازی به قدری گریه کرد به آن روضه خوان فرمود که دیگر ادامه نده روضه را؛ فرمود اجازه بدهید ما حق این قسمت روضه را ادا کنیم بعد بقیه روضه را بخوانیم حق این جمله را ادا کنیم متوجه شدی چه گفتی زینب را بر ابن زیاد وارد کردند صبر کن ما حق این روضه را ادا کنیم میگویند آن روز درس میرزای شیرازی تعطیل شد تا ظهر برای این جمله گریه میکرد کسی که غیر مصیبت ندید من بودم گلی ز گلشن شادی نچید من بودم به خون تپیدن عزیز در یک روز کسی ندیده ولی آن که دید من بودم برادرم به سر اکبرش شتافت ولی کسی که زودتر از برادر رسید من بودم کسی که گشت اسیر و خرید آزادی ز بعد نهضت شاه شهید من بودم. من خواهشم این است ما واقعا درک نمیکنیم اگر در ناحیه مقدسه این طوری نگفته بودند اصلا ما جرأت میکردیم بعضی روضهها را بخوانیم و بعضی حرفها را بزنیم؟ این که در ناحیه مقدسه است سلام بر آن عزیزی که دفنه اهل القری، میفهمیم یعنی چه؟ الان یک آدم محترمی از دنیا برود نمیدانم پیش آمده در یک آپارتمانی یک غریبی میآید گاهی من دیدم شنیدم کسی تنها زندگی میکند خبر نمیشوند همسایهها این از دنیا میرود یک وقت دو سه روز جنازه آنجا میماند همسایهها جمع میشوند میگویند این غریب است کسی را ندارد بیایید بدنش را جمع کنیم امام زمان میفرماید السلام علی من دفنه اهل القری؛ عزیز فاطمه سلام بر تو که روستانشینان اطراف بدنت را جمع کردند. شریعتی: أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ. حسین جان ممنون از اینکه به ما اجازه دادی به مجلست بیاییم و در محفلت برایت اشک بریزیم و گریه کنیم و چه قدر امید داریم به شفاعت و دستگیری. اللّهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الآخرة. حجت الاسلام حسینی: السلام علی من دفنه اهل القری، اگر امام سجاد نمیفرمود که یک قطعه 20:27 بیاورند تا چه زمانی این بدن روی زمین میماند نمیدانم؟ اینکه در روایات هست در کامل الزیارة هم هست لحظهای که اهل بیت عبور میدادند امام سجاد منقلب شدند امام سجاد کارشان به جایی رسید که بی بی زینب نگران شدند فرمودند مالِي أَراكَ تَجُودُ بِنَفسِكَ يا بَقِيَّةَ جَدِّي وَ أَبِي وَ إخْوَتي؛ داری جان خودت را از دست میدهی با جان خودت بازی میکنی آرام باش امام سجاد فرمودند که عمه جان گویا اینها ما را مسلمان نمیدانند بدنهای خودشان را دفن کردند بدنهای عزیزان خدا را روی زمین گذاشتند آن حدیث ام ایمن را خواندند فرمودند این طوری نمیماند جدم رسول الله خبر داده است تا امروز عاشورا را رسول خدا خبر داده است این طوری نمیماند اینها میآیند دفن میکنند اجاز بدهید من یک جمله دیگر اضافه کنم بعضی میگویند ما این روزها و شبها نتوانستیم برویم بیمار بودند یا در بیمارستان بودند این هم روضه برای آنهایی که نتوانستند بروند در این قصه کربلا گاهی امام سجاد به فریاد زینب میرسید و جانشان را نجات میداد گاهی هم زینب کبری جان امام سجاد را نجات میداد اینجا بی بی زینب جان امام سجاد را نجات داد یک جایی هم بی بی زینب جانشان در معرض خطر بود امام سجاد جبران کردند دم دروازه کوفه وقتی سر بریده را دیدند و با سر بریده سخن میگفتند نقل شیخ مفید است فرمودند زود مرا برسانید کنار محمل عمه جانم زینب کبری آمدند کنار محمل فرمودند که عمه جان آرام بگیر دیگر با این گریهها عزیزان ما برنمیگردند ما یک مأموریتی در پیش داریم عذر میخواهم از امام زمان بی بی زینب را آرام کردند خودشان شروع کردند به گریه کردن؛ گاهی دیدید یک خانه مصیبت سنگینی پیش میآید بزرگی همه را آرام میکند ولی خودش یک گوشهای مینشیند هیچ کسی از داغ دلش خبر ندارد میگویند تو چرا گریه میکنی؟ میگوید من یاد یک خاطره از پدرم افتادم شیخ مفید نقل میکند بی بی زینب را امام سجاد آرام کردند و خودشان شروع کردند به گریه کردن، میدانید پدرم را چگونه کشتند؟ انَا بْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، وَ کَفی بِذلِکَ فَخْراً» لقد قُتل بالسّيف، والسنان، وبالحجارة، وبالخشب، وبالعصا، السلام علیک یا صاحب الزمان امیدواریم به ما اجازه داده باشند و این قابلیت را داشته باشیم که خاک پای عزاداران سیدالشهدا باشیم همه حرفم در یک جمله این است گاهی یک جمله میگویم بعد هم عذرخواهی میکنم بریر گفت خدا بر ما منت گذاشت ما چه باید بگوییم که به ما اجازه دادند که رفتیم در عزای سیدالشهدا؟ جناب آقای شریعتی اجازه بدهید من این داستان را هم بگویم حالا سخنم به اینجا رسید در یک جلسهای دیشب گفتم دینداری التماس نمیخواهد باور میخواهد نباید یک عده در قالب شعر و کتاب التماس کنند پای کار امام حسین بایستید اگر باور داشته باشیم خودمان میدویم بعد این داستان را گفتم داستان عبدالله بن عمیر کلبی را در منابع دست اول ما نوشتند تاریخ طبری دارد مال حدود 1000 سال پیش عزیزان من از شهدای کربلاست عبدالله بن عمیر کلبی... شریعتی: که اسمش را کمتر شنیدیم. حجت الاسلام حسینی: داستانش را کمتر گفتیم این آقا مسافرت بود برگشت سرش را از خانه کرد بیرون که ببیند چه خبر است دید خیلی سر و صدا است پرسید چه خبر است؟ گفتند دارند هزار هزار نفر به کربلا میروند برای جنگ؛ گفت جنگ با چه کسی؟ گفتند با پسر پیغمبر، گفت ما آرزو داشتیم در رکاب پیامبر بجنگیم اینها میروند با پسر پیغمبر جنگ داشته باشند آمد داخل به خانمش گفت ببین مردم به کجا رسیدند دارند میروند به کربلا با امام حسین بجنگند من به رکاب سیدالشهدا میروم، خانمش گفت تصمیم خوبی است اما من را هم با خودت ببر دوتای راه افتادند هشتم محرم به کربلا رسیده است روز عاشورا دومین شهید کربلاست دو نفر از لشکریان عمر بن سعد، یکی غلام ابن زیاد بود یکی غلام خود زیاد بود اینها بلند شدند هل من مبارز گفتند، آدمهای خیلی قوی و شجاعی هم بودند حبیب بن مظاهر بلند شد بریر بلند شد برود در برابر این دو نفر، آقا سیدالشهدا اجازه ندادند گفتند بنشینید رتبهها باید یک حساب و کتابی داشته باشد غلام ابن زیاد و غلام زیاد آمده است حبیب برود؟ بریر برود؟ فرمانده لشکر حضرت بود گفتند نه شما بنشینید نشستند عبدالله بن عمیر من بروم؟ عین گزارش تاریخ این است حضرت یک نگاهی به قیافه او چه قیافهای دارد چه شانههایی دارد چه سینه سطبری دارد چه بازوانی دارد فرمود اگر دلت میخواهد برو؛ این آمد در برابر این دو نفر ایستاد جنگ مفصلی دارد مجال نیست داستانش را بگویم هر دوی آنها را به جهنم واصل کرد خودش هم در این درگیری به شهادت رسید وقتی افتاد روی زمین تکرار میکنم شاید بعضی نقلها را ما کمتر شنیده باشیم تردیدی در نقل نداشته باشید منبع آن را عرض کردم وقتی روی زمین افتاد همسرش که همراه او بود رفت کنار بدن غرق به خون شوهرش یک جمله گفت اسال الله الذی رزقک الجنه ان یرفقنی بک و یلحقنی بک. بنا نبود جدا شویم و تو به بهشت بروی من بمانم با هم آمدیم شبی که میخواستیم بیاییم من به تو گفتم تصمیم خوبی داری ولی من را باید با خودت ببری با هم آمدیم چرا جدا شدی؟ ای خدایی که این را بهشتی کردی من را هم به او ملحق کن آقای شریعتی این جمله را دشمن شنید میدانید کربلا اوج فضیلتها و پستیها بوده است شمر گفت این زن چه میگوید؟ گفتند میگوید من هم میخواهم ملحق شوم گفت ملحقش کنید با عمودی بر فرق این زن زدند و این بانوی بزرگوار و با فضیلت تنها بانویی است که در کربلا در کنار بدن عبدالله بن عمیر کلبی به شهادت رسید تنها بانوی شهیدهای است که در کربلا کنار بدن همسرش است. شریعتی: سلام خدا بر او و همسرش. حجت الاسلام حسینی: اینها این طوری مسیر را رفتند و ما عزادار سیدالشهدا و این یاران هستیم کجای کربلا ایستادیم؟ تمام این بزرگداشت نهضت فقط برای این است که ما به خودمان برسیم. شریعتی: خدا رحمت کند حاج آقای صفایی حائری را که فرمودند راهی را که حسین با سر رفت طوری رفت که خون از زره مبارک میجوشید همین راه را هم ما باید برویم منتها با ولنگاری این راه را نمیشود طی کرد. حجت الاسلام حسینی: باور کنید من غصه میخورم اینهایی که این همه ارادت دارند همه ما ارادت به سیدالشهدا داریم چشم انتظار عنایت سیدالشهدا هستیم. شریعتی: امید به شفاعت داریم. حجت الاسلام حسینی: آن وقت میبینیم بعضی از ما سهممان این باشد که خیلی کارهایمان را جمع و جور کنیم شب تاسوعا یا عاشورا به یک مجلسی برویم شرکت کنیم باز هم عذر میخواهم تازه منت بگذاریم سر امام حسین که ما مجلس شما را گرم کردیم سهم ما همین است؟ شریعتی: ما نباشیم دیگران هستند. حجت الاسلام حسینی: رفتی سوال کنی بگویی این هیئتی که شما برگزار میکنید این همه خون جگر میخورید هزینهای ندارد؟ کمک فکری و فرهنگی و خدماتی نمیخواهد؟ یاد کنم مرحوم آیت الله مصباح یزدی پانزده سال شاگرد آیت الله بهجت بوده است به گمانم طولانیترین دوران شاگردی برای ایشان بوده است اصلا شاید آیت الله بهجت هم شاگردی به این طولانی نداشته است پانزده سال؛ یک جزوه کوچکی عزیزان تهیه کنند و بخوانند خیلی خوب است مصاحبهای کردند با آیت الله مصباح 15 سال خاطرات استاد نکات برجستهاش را آنجا بیان کردند از جمله نوشتند که استاد ما آیت الله بهجت میفرمودند در نجف رسم بود پنجشنبه مرحوم آیت الله غروی اصفهانی یک روضهای خانهاش میگرفت ایشان استاد آیت الله خویی و آیت الله میلانی و علامه مظفر و آیت الله بهجت بوده است و خیلی از بزرگان، آقای بهجت میفرمودند استاد ما روضه داشت شاگردان به روضه میآمدند میدانید که شاگردان خیلی دلشان میخواهد به استاد یک خدمتی بکنند میگفتند که آقا بگذارید کار روضه را ما هم انجام بدهیم مرحوم آیت الله غروی به شاگردان میفرمودند هر کاری میخواهید انجام بدهید خدمت روضه است مال سیدالشهداست ولی دو خدمت مال خودم است به کسی نمیدهم دم در مینشستند کفش واردین را خودشان جفت میکردند عرض کردم کسی که استاد این سلسله اساتید حوزه علمیه نجف بودند دم در مینشستند کفش واردین به روضه را جفت میکردند افتخار بکنند کار این بزرگان است یکی هم همان جا دم در مینشستند چای میدادند به واردین عزای سیدالشهدا میفرمود این دو تا مال من است هر چه دیگر از دستتان بر میآید انجام دهید عرض کردم غصه میخورم عدهای نمیدانم در توانشان هست یک روزی که دستشان خالی است آن وقت پشیمان میشوند میگویند که چرا ما بیشتر تلاش نکردیم؟ امروز هم که میبینیم در برابر این همه آدمهای گوناگون بعضیها به جای اینکه کمک کنند به عزای سیدالشهدا نمیدانم چه برنامهای است اول عزای امام حسین که میرسد تمام شبهاتی که سالیان سال است مطرح کردند جوابشان هم داده شده است آقا شما چرا از امام حسین این همه میگویید پس اصل دین؟ اصل و اساس دین سیدالشهداست. شریعتی: نوری که هرگز خاموش نمیشود. حجت الاسلام حسینی: نگفتم امام سجاد چه فرمود إذا دخل وقت الصلاة أذن و أقم تعرف الغالب؛ ما نمازمان مال سیدالشهدا است آن وقت شما میگویید آقا شما امام حسین را طوری مطرح میکنید تمام عارف دین را تحت الشعاع قرار داده است امام حسین تمام معارف دین است اصل دین است تمام معارف دین به برکت خون سیدالشهداست من خواهشم این است که اولا ما به آنها کاری نداریم خودمان مواظب باشیم دامن نزنیم مجلس عزای امام حسین را گرمتر نگه داریم شب پنجم است تمام شد ولی این پسندیده نیست که ما سهممان یک شب باشد. شریعتی: این یک شرطی دارد حاج آقای حسینی و آن هم این است که معرفتمان و محبتمان را ریشه دار کنیم اگر این اتفاق بیفتد اینها مثل یک نسیمی میآید و رد میشود. حجت الاسلام حسینی: عرض کردم باورها و دینداری احتیاج به التماس نیست. شریعتی: و این اتفاقی است که از روز اول سمت خدا تلاش من و جناب آقای رکنی عزیز مخصوص و همه کارشناسان بوده است که ما باورهای دینی را اعتلا ببخشیم اگر این اتفاق افتاد در طوفان حوادث و شبهات همه ما بیمه هستیم به معنای واقعی انشالله، خیلی از شما ممنونم من یک کتاب معرفی کنم بعد ادامه بحثتان را بشنویم انشالله در راستای همین نکته که باورهایمان را عمیق کنیم و اعتلا ببخشیم امروز حاج آقای حسینی با یک کتابی آمدند تفسیر داستان کربلا معلم درس محبت، از استاد بزرگوار جناب آقای جاودان چند تا کتاب امسال الحمدالله توفیق داشتیم از ایشان معرفی کنیم و اتفاق مبارکی است معلم درس محبت که تفسیر داستان کربلاست از استاد حضرت آیت الله جاودان که انشالله خداوند حفظشان کند عزیزانی که اهل مطالعه هستند میتوانند این کتاب را تهیه کنند و هم به بخش فروش اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی ما در سایت میتوانند مراجعه کنند هم به کانال ما در سروش و ایتا و بله اگر به هر دلیلی موفق نشدید 20000303 شماره پیامک ما است میتوانید درخواستتان را ارسال کنید عزیزان ما شما را راهنمایی خواهند کرد انشالله. حجت الاسلام حسینی: من آغاز میکنم این بحث را اگر انشالله فرصتی بود جلسات بعد هم ادامه میدهم مقدماتش را اشاره میکنم بحثش باشد برای جلسات آینده، این شبها و روزها میشنویم ولی من به گمانم دسته بندی عوامل قیام سیدالشهدا و دلایل کسانی که روبه روی ایشان ایستادند خیلی مهم است ببینید الان زیاد میگویند که مردم کوفه به طمع دنیا آمدند درست است تطمیع بوده است اینکه امام حسین در سخنرانی و خطبهشان در در کلام نورانیشان هست آقا فرمودند الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم؛ یا در همان خطبه هفتم ماه ذیحجه که زیباترین خطبه نورانی سیدالشهدا است الحمدلله ما شاء الله ولا قوة الا بالله و خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة وما اولهنی الی اشتیاق اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف وخیر لی مصرع انا لاقیه، کانی باوصالی تقطعها ذئاب الفلوات بین النواویس و کربلاء، دارم میبینم گرگهایی که گرسنه آمدند مرا قطعه قطعه کنند حتما همین طور است طمع به دنیا قطعا تأثیر گذار بوده است در این که عدهای در برابر ولی خدا بایستد هزار بار به ما گفتند راست است درست است عمر سعدها به طمع حکومت ری آمدند به قتل سیدالشهدا در همین خطبه حضرت دارند بیان میکنند میبینم گرگهای گرسنه، یعنی به قدری انسان گرسنه دنیا باشد که حاضر باشد که ولی خدا را قطعه قطعه کند من ندیدم گاهی اشاره کردم اطلاعات من زیاد نیست در شعر فارسی شاید کسی زیباتر از نیر تبریزی پیام این خطبه امام حسین را در غالب شعر بیان نکرده است گفت: ای گروه هر که ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما، این عرصه نیست جلوهگه روبه و گراز شیرافکن است بادیه ابتلای ما، تا دست و رو به خون نشست می نیافت کس راه طواف در حرم کبریای ما، نا داده تن به زاری و نا کرده تن به سر نتوان نهاد پای به خلوت سرای ما، ما پروریم دشمن در خون کشیم دوست کس را وقوف نیست ز چون و چرای ما، یزدان ذوالجلال به خلوت سرای عشق آراسته است بزم ضیافت برای ما؛ میگوید ما اصلا دنیایی نیستیم به قول آن بزرگوار میگفت آقا میگویند معراج پیامبر را اثبات کنید اثبات معراج پیامبر که کار سختی نیست زمینی بودن پیامبر را چه طوری شما... چه طور پیامبر توانسته است در زمین با ما زندگی کند؟ ما را هوای سلطنت ملک دیگر است کین عرصه نیست در خور فر همای ما برگردد آنکه با هوای کشور آمده است سر نابرد به افسر شاهی گدای ما؛ خیلی زیباست و بلند است بیت آخرش را بخوانم میگوید برگشت هر که طاقت تیر و سنان نداشت چون شاه تشنه کاری به شمر و سنان نداشت. به اینها کاری نداشت قطعا دنیاپرستی یک عامل بوده است قطعا ترس کوفیان عامل مؤثری بوده است من منکر نیستم این در تاریخ است در مصادر قدیمی ما نوشته شده است وقتی ابن زیاد وارد کوفه شد مردم جا زدند همینهایی که 18000 نامه نوشته بودند همینهایی که وقتی حضرت مسلم آمد پای کار حضرت مسلم هم ایستادند پس چه شد که جدا شدند؟ خدا رحمت کند مرحوم آقای دکتر محمد ابراهیم آیتی رضوان الله علیه انسان بسیار فرهیخته من زیاد کتاب ایشان را معرفی میکنم دلم میخواهد همه این کتاب را بخواند کتابی دارد ایشان به نام بررسی تاریخ عاشورا؛ ده تا سخنرانیهای ایشان هست در رادیو ایران سال 41 ایشان سخنرانی کردند آقای مطهری راجع به ایشان میفرماید به جرأت میتوان گفت کسی مثل محمد ابراهیم آیتی تاریخ صد ساله اسلام را آگاهی نداشت در گرانبهایی بود که ما از دست دادیم مرحوم آیتی در این کتاب مینویسد این قدر هم هم کوفیان را مذمت نکنید راست میگفتند آن روزی که برای امام حسین نامه مینوشتند راست میگفتند و روزی که حضرت مسلم پای کار آمد ایستادند چه شد که جا زدند؟ وقتی ابن زیاد را دیدند جا زدند از ترس ابن زیاد، این دو عامل را قبول داریم ولی عامل سوم از همه مهمتر است که ادامه بحث هفتههای گذشته ما و اگر زنده ماندیم هفتههای بعد آن عامل جدا کردند اهل بیت از مردم است گرفتن حق اهل بیت است خانه نشین و منزوی کردن اهل بیت جامعه را به جایی میرساند که این اتفاق در سال 61 رقم میخورد. شریعتی: آقا خیلی ممنون و متشکرم خدا انشالله خیرتان بدهد به اتفاق حاج اقای حسینی از خدمتتان خداحافظی میکنیم و بهترینها را برای شما مسئلت داریم به کسی ندارم الفت ز جهانیان مگر تو اگر تو هم برانی سر بیکسی گذارم. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.