اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1401-03-02-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد-شرح دعای سی و هشتم صحیفه سجادیه (استغفار و حلالیت طلبی)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می کنم به تک تک عزیزان، خانم ها و آقایان، خیلی خیلی به سمت خدای امروز خوش آمدید. ان شاءالله هر جا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. خوشحال هستیم که با هم هستیم و در کنار هم هستیم. ان شاءالله تن شما سالم باشد، و قلب شما سلیم باشد و با احترام و با افتخار در محضر حاج آقای فرحزاد عزیز سلام علیکم و رحمۀ الله خیلی خیلی خوش آمدید.

معرفی برنامه


فرحزاد: علیکم السلام و رحمۀ الله خدمت شما و همه بینندگان خوب و عزیز و مهربان عرض سلام دارم و بهترین ها را برای همه عزیزان آرزو می کنیم. ان شاءالله که صحیح و سالم و قبراق و سرحال باشند. اگر مسئولین فرهنگی یک فکری کنند یک پویشی برای شکرگزاری که برنامه کرونا تقریباً جمع شده است الحمدلله. چه بحران هایی را ما پشت سر گذاشتیم، چه عزیزانی را ما از دست دادیم، از این نظر واقعاً شکرگزاری خیلی لازم است، خدا را بی نهایت شکر می کنیم که این بحران رد شده است و ان شاءالله هم بر نگردد. از دوستان نظام سلامت و کادر درمان ما تا پای جان ایستادند و الان هم دارند تلاش می کنند، سپاسگزاریم ان-شاءالله که خدا ما را قدردان همه نعمت ها قرار بدهد. ان شاءالله شکرگزاری در هر زمینه ای، سلامتی، امنیت، نعمت خدای متعال زیاد می کند، ان شاءالله خدا کمک کند بحران گرانی و این فشار روانی و روحی و فقری که به مردم واقعاً فشار می آید از خدا می خواهیم که ان شاءالله به حق چهارده معصوم، به لطف و کرم خدای متعال اینها هم برطرف شود.
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. دعای کوتاه ولی خیلی پر محتوا، خدایا من به تو، نزد تو عذرخواهی می کنم از مظلومی که حق او را ضایع کرده باشم و دفاع نکرده باشم. خدایا عذرخواهی می کنم از این که کسی به من خدمتی کرده است، معروفی انجام داده است و من شکرگزاری نکردم. خدایا من عذرخواهی می کنم از گناهکاری که از من عذرخواهی کرده است و من عذر او را نپذیرفتم. خدایا من از تو عذرخواهی می کنم حاجتمندی، گرفتاری، فقیری از من درخواستی کرد من ایثار نکردم، او را بر خودم مقدم نکردم. به او کمک نکردم. خدایا من در نزد تو عذرخواهی می کنم از این که حق مؤمنی که بر گردن من عهد و پیمان بسته بود و به آن پیمان عمل نکردم. خدایا من عذرخواهی می کنم از این که عیب مؤمنی را دیدم ولی نپوشاندم و وظیفه من پوشاندن بود. خدایا از هر گناهی که برای من اتفاق افتاد و از آن گناه فاصله نگرفتم از همه آنها عذرخواهی می کنم. عذرخواهی می کنم از امثال این گناه ها و نظایر این گناه ها نَدَامَةٍ يَكُونُ وَاعِظاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنْ أَشْبَاهِهِن، پشیمانی از این گناه ها دارم که ان-شاءالله این من را موعظه کننده و بازدارنده باشد که نظایر آن در آینده اتفاق افتاد من انجام ندهم. دیگر تکرار نکنم. بعد هم در پایان دعا درود و صلوات بر محمد و آل محمد. می فرماید وَ اجْعَلْ نَدَامَتِي عَلَى مَا وَقَعْتُ فِيهِ مِنَ الزَّلَّات‏، خدایا این پشیمانی که از گذشته ها دارم و عذرخواهی می کنم از خطاهایی که کردم و عزم من بر ترک گناه هایی است که انجام دادم خدایا این ندامت را توبه ای قرار بده تُوجِبُ لِي مَحَبَّتَك‏، باعث شود من تو را دوست بدارم و تو هم من را دوست بداری. به مقام محبت برسم. يَا مُحِبَّ التَّوَّابِينَ، ای خدایی که توبه کننده ها را دوست داری. این دعا سی و هشتم کوتاه است و خیلی نکات قشنگ که حیف من می آید که نگویم. اگر بینندگان عزیز یادشان باشد من روی این جمله خیلی مانور دادم. خدایا من در نزد تو عذرخواهی می کنم از این که یک گناهکاری که در حق من جفا کرده است حالا پشیمان است و آمده است عذرخواهی می کند من عذر او را نپذیرفتم. یعنی حلالیت طلبیده است و من قبول نکردم. طلب عفو کرده است و من عفو نکردم. اشتباه کردم. پیامبر ما فرمود یا علی کسی که عذر عذرآورنده را قبول نکند شفاعت من به او نمی رسد. روایت های تندی داریم. پیامبر خدا فرمود کسی که از شما عذرخواهی کرد محقّا أو مبطلا، یعنی به حق است یا ناحق است، یعنی عذرخواهی او بی جا است، ولی آمده است و عذرخواهی می کند می دانید دروغ می گوید، اگر شما عذر او را نپذیرید لم يرد علىّ الحوض‏، روز قیامت بر حوض کوثر بر من وارد نمی شود. باز در روایت دیگر فرمود: مَنْ عَفَا عَنْ مَظْلِمَةٍ أَبْدَلَهُ اللَّهُ بِهَا عِزّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، کسی که طلب عفو و بخشش کسی را قبول کند و او را ببخشد خدا به خاطر آن بخشیدن عزت دنیا و آخرت به او مرحمت می کند. آن طرف آن را هم ببیند. حالا من از او انتقام گرفتم، زندان کردم، او گرفتار شد یا زندان رفت یا عذابی کشید دل من یک مقدار خنک می شود ولی اگر بخشیدم عزت دنیا، سرافرازی دنیا و آخرت نصیب من می-شود. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید وَ لَا يَعْتَذِرُ إِلَيْكَ أَحَدٌ إِلَّا قَبِلْتَ عُذْرَهُ، وَ إِنْ عَلِمْتَ أَنَّهُ كَاذِب‏، امیرالمؤمنین استثناء نکردند، می فرماید احدی در عالم نیست پیش شما می آید عذرخواهی می کند می گوید ببخشید خطا کردم. زن و شوهر هستند، پدر و مادر هستند، همسر هستند، دائی هستند، فامیل هستند، غریبه و بیگانه هستند، حتی دشمن است، آمده است زانو زده است که غلط کردم، ببخشید ظلم کردم، اشتباه کردم، خطا کردم. امیرالمؤمنین امام ما است، فرمود احد الناسی زانو نمی زند، عذرخواهی نمی کند، الا عذر او را بپذیرید وَ إِنْ عَلِمْتَ أَنَّهُ كَاذِب‏، ولو قسم می خورید و یقین دارید که او دروغ می گوید. یعنی راست راستکی هم عذرخواهی نمی کند، باز هم عذر او را ولو دروغ می گوید بپذیرید. گریز من این جا است. آیا ما توبه-هایی که می کنیم، عذرخواهی که پیش خدا می کنیم یا احیاناً پیش خلق هم می کنیم همه اینها واقعی است. الان توبه می کند دو دقیقه بعد جای اول خود می آید. چه طور ما انتظار داریم خدا عذرهای الکی ما را بپذیرد که می پذیرد. تا حالا پذیرفته است. می گوید شما هم همین کار را با بندگان من بکنید. من خیلی از این حدیث امیدوار شدم. خدایا تو امر کردی که توبه دروغکی عذرآورنده ها را بپذیرید. خدایا پس تو اول کسی هستی که حتماً این توبه های دروغی، نمازهای الکی، ذکرهای الکی، قرآن سر گرفتن های الکی یعنی یک قدم جلو نرفتیم، دوباره برگشتیم عقب-تر یا سر جای اول خود. خدا می گوید می پذیرم. تو وقتی می-پذیری من هم می پذیرم. پس بیاییم بپذیریم تا ما را بپذیرد. می گوید دروغکی آن را بپذیرید، راست راستکی را دیگر روی سر باید بگذارید. توابین واقعی است.
شریعتی: آن روایتی که همه ما شنیدیم که وقت بردن او به جهنم برگشت پشت نگاه کرد، خدا گفت چرا نگاه می کنید.
فرحزاد: حسن ظن دروغکی. خدای متعال 5 تا قسم خورد. به عزت و جلال و بزرگی مقام خود قسم این بنده راست راستکی در عمر خود یک بار به من خوشبین نبوده است ولی الان دروغکی سر خود را برگردانده می گوید من گمان نمی کردم من را جهنم ببرید. خدا می فرماید أَجِيزُوا لَهُ كَذِبَهُ وَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّة، می شود این خدا را نپرستید، این خدا را دوست نداشت. می گوید خوشبینی دروغکی و الکی سر خود را بالا ببرید و بگویید فکر نمی کردم من را جهنم ببرید، فکر نمی کردم من را نبخشید، می گوید باشد دروغ می گوید او را به بهشت ببرید. پس بیاییم حتی در کار خیر دروغکی هم مثل تباکی، امام حسین یک کسی برای او گریه کند یا بگریاند، تباکی یعنی چه؟ یعنی گریه ات نمی آید الکی این کار را می کنید، می گوید این را هم به بهشت ببرید. این هم نجات بدهید. اگر یک آقایی که غرور دارد غرور خود را شکسته است. من دروغکی آمده ام دارم عذرخواهی می کنم ولی غرور خود را شکسته ام می گویم من غلط کردم من را ببخشید. این خیلی قیمت دارد. ولو همان ظاهری هم شکستم. خدا می گوید همین هم غنیمت است. در این حدیث خیلی بشارت است. من دوست حدیث را همه حفظ کنند. وَ لَا يَعْتَذِرُ إِلَيْكَ أَحَدٌ إِلَّا قَبِلْتَ عُذْرَهُ، وَ إِنْ عَلِمْتَ أَنَّهُ كَاذِب‏، یقین دارید این عذرخواهنده حالا پای ما را لگد کرده است، اشتباهی کرده است، تصادفی پیش آمده است، ما چه قدر زندانی داریم که به خاطر مردم که رضایت نمی دهند خرج آنها را باید دولت بدهد، زن و بچه آنها ویلان و سرگردان هستند، کسی نیست که نفقه اینها را بدهد به خاطر این که این آقا او را حلال نمی کند. احدی از شما عذر نمی خواهد الا عذر او را بپذیرید ولو این که می دانید دروغ می گوید.
داستان حضرت یوسف همه تکه های آن ناب است ولی یکی از تکه های ناب آن این است. برادرها به قصد کشتن حضرت یوسف را در چاه انداختند و چهل سال از خوشی، آسایش و راحتی و از خانواده او را جدا کردند. رفت به عنوان غلام و برده خدمت می کرد. بعد دردسرهایی که زلیخا برای او درست کرد. بعد هجده سال او را زندان کردند، حالا بعد از چهل سال، برادرها او را شناختند. آقا ببخشید غلط کردیم. اگر ما بودیم چه کار می کردیم، برادر با برادر سر یک تقسیم ارث، برادر با برادر سر یک بگو و مگو، با من خداحافظی نکرده است، عروسی من را دعوت نکرده است، برای من بلند نشده است، 50 سال، 60 سال با هم قهر هستند. یوسف صدیق قطع رحم کردند، عاق والدین کردند، پدر حضرت یوسف واقعاً از فراق او نابینا شد. ولی گفتند ببخشید هم پدر بخشید، هم یوسف. فقط نبخشید، گفت «لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْم‏» (یوسف/92) گذشته ها فراموش. یک کلمه به رخ آنها نیاورد که شما چنین کردید، من را کتک زدید، در چاه انداختید، زندان رفتم، ابدا. من اصلاً سرزنش نمی کنم، اصلاً گذشته را به روی شما نمی آورم. «الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمين‏» (یوسف/92) امروز خدای متعال شما را بیامرزد و او ارحم الراحمین است. و خدا چه عظمتی و چه عزتی به او داد. کسی عفو کند عزّا في الدّنيا و الاخرة، به او می دهد. ما در آن حد حضرت یوسف نیستیم. اما حق ما هم در آن حد نیست. ما را زندان نکردند. بابا ببخشید. خواهر، برادر ببخشید، فامیل ببخشید. پدر، مادر ببخشید. حاضر نشویم که به خاطر ما کسی در آتش جهنم برود، گرفتار دنیا و آخرت باشد. جمله بعدی، خدایا من از تو عذرخواهی می کنم از ذی فاقۀ، صاحب حاجت و دردمند و گرفتاری که از من چیزی خواست، درخواست کرد، و من به او کمک نکردم. او را بر خود مقدم نکردم. مریضی که می گوید به من کمک کنید. شاگردی که می گوید به من کمک کنید. همسایه و فامیلی که می گویند به من کمک کنید. ما رنج مستأجری را رد جوانی کشیدیم ولی الان چند برابر شده است. یعنی آن موقع با یک مبلغ کم، خانه زیاد بود، ارزانی بود، ولی واقعاً مستاجرهای ما در مملکت مثل سپند روی آتش دارند می چزند. واقعاً من از مسئولین می خواهم، از بانک ها می-خواهم، از هر کسی که دستی در این کار دارد به فکر مستاجرها باشند. من از خود مردم می خواهم، التماس می کنم، حاضر هستم دست و پای آنها را ببوسم، مالک هایی که وضع شما خوب است مغازه اجاره دادید، آن تورم هایی که هست، منزل اجاره دادید، رحم کنیم. اگر حکومت رحم نکرد ما رحم کنیم. دائم بی حساب و کتاب بالا نبریم. این بیچاره هایی که خانه به دوش هستند با این حقوق های کم. یکی از این طلبه ها در روستای قم رفته است و خانه اجاره کرده است چون هر کجا رفته است دیده است پول او نمی رسد. این راه طولانی را بیچاره با چه وضعی بیاید و برگردد که بتواند یک چهار کلمه درس بخواند. شما عزیزان فکر نکنید غیر از افرادی که از روحانیت مسئولیتی دارند، حقوقی دارند واقعاً روحانیتی که مسئولیتی ندارند یعنی در ارگانی نیستند زیر خط فقر هستند. من از نزدیک روی آن قسم می خورم. بقیه مردم هم خیلی ها این طوری هستند. یک کمی به هم رحم کنید. یک آقایی می گفت من پسر خود را می خواهم در تهران داماد کنم یک خانه 50 متری می خواهم رهن کنم به من می گویند 500 میلیون پول پیش بده 5 میلیون، 10 میلیون هم اجاره بدهید. آخر من از کجا بیاورم. یک کمی ما به خود رحم کنیم. چرا چند میلیون خانه باید خالی باشد. من نمی گویم به بیگانه بدهید، به خواهرزاده خود بدهید، به برادرزاده خود بدهید، به نوه خود بدهید، به بستگان خود بدهید. یک کم به خود رحم کنیم. امام سجاد می فرماید آدمی که گرفتار است و می آید ناله می زند و می گوید به من کمک کنید و من نه می گویم، باید اجاره شما را بالا ببرم، پول رهن شما را بیشتر کنم، حتی آنهایی که ندارند رحم کنند خدا به آنها برکت می دهد. خدایا عذرخواهی می کنم از این که من عیب مؤمنی را دیدم می باید می پوشاندم ولی نپوشاندم، افشا کردم، خدایا من اشتباه کردم من را ببخش. این قدر آقای شریعتی عزیز در این زمینه ما روایت داریم که واجب است یجب علی المؤمن أن یستر علی أخیه سبعین کبیراً. هر چه از افراد دیدیم در بوته فراموشی پنهان است. این حدیث را یک بار دیگر خواندم. پیامبر خدا فرمودند یا علی اگر یک بنده ای را دیدید دارد گناه می کند چه کار می-کنید؟ فرمودند می پوشانم، افشا نمی کنم. فرمودند اگر دوباره دیدید؟ فرمودند می پوشانم. فرمودند سه بار دیدید؟ فرمودند لباس خود را می اندازم و می پوشانم. ما فوری یک فیلم و عکس می گیریم همه دنیا پخش می کنیم. بزرگترین گناه و بزرگترین جنایت است و مواظب باشیم به سر خود ما هم ممکن است بیاید. یعنی آبروی دیگران بریزید به سر خود شما هم ممکن است بیاید. خدا آن روز را نیاورد. واجب است مؤمن بر مؤمن 70 تا هم از باب مثال است، نه این که 71 را باید افشا کرد، هر چه می تواند بپوشاند، بپوشاند، بپوشاند. یک آقایی خدمت امام زمان تشرف پیدا کرده بود یک کسی از یک راه هایی مطلع شده بود که رمز این چه بوده است که خدمت آقا رسیده است بعد فهمیده است شب عروسی خانم او مشکل داشته است قبلاً رابطه داشته است اگر می توانست او را طلاق بدهد، جدا شود، افشا می-شد، دیگر کسی خواهر و برادر او را هم نمی گرفت، فامیل زمین می خوردند، مخصوصاً محله های کوچک ولی با خدا همان شب عروسی معامله می کند، خدایا من می پوشانم، حلال می کنم، این را به من نگفتند و تو همه ما را ببخش. این فداکاری باعث شده بود که خدمت آقا مشرف شود. می ارزد. قطعاً برای ما جبران خواهد شد. ان شاءالله که مصداق این روایاتی که می خوانیم باشیم.
باز از امیرالمؤمنین علیه السلام مدد می گیرم ما جهالت داریم تا جهالت. ما خیلی چیزها را ندانیم به جایی بر نمی خورد. من نمی دانم فلان کشور آفریقایی چه قدر جمعیت دارد. چنین است، چنان است. کوه هیمالیا چند متر است؟ بدانم یا ندانم خیلی مشکلی را حل نمی کند. ولی اگر خود را نشناسم این جهل به نفس بالاترین جهل ها است. امیرالمؤمنین می فرماید كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَنْ لَا يَعْرِفَ قَدْرَهُ، برای جاهل بودن، طرف پروفسور است، آیت الله است، خیلی هم علم کتابی دارد ولی خود را نمی شناسد. این منافاتی با درس و مدرک ندارد. خودشناسی یک وادی دیگر است. کافی است برای جاهل بودن انسان این که قدر خود و جایگاه خود را نبیند و نشناسد. این کلام را من تکرار می کنم که بحث ما با آن بحث دو هفته قبل پیوند بخورد، شما هم حتماً حضور ذهن دارید. که آن کلام بزرگ فرمود اگر بر آب روی خسی باشی،         اگر بر هوا روی مگسی باشی
اگر به شرق و غرب روی ابلیسی باشی     دلی به دست آور تا کسی باشی
این هم اول دل خود شما است. اول دل خود به دست بیاور. امیرالمؤمنین یک جمله خیلی بلندی دارد. ما همیشه فکر می-کنیم که مهم این است که به دیگران خیر برسانیم. حضرت امیر گفت نخیر مهم این است که اول به خود خیر برسانید. این حدیث خیلی ناب است. خَيْرُ النَّاسِ لِلنَّاسِ خَيْرُهُمْ لِنَفْسِه‏، چه وقت فرحزاد می تواند به همه خیر برساند؟ اول خود اهل خیر باشد، من بگویم آقا عفو کنید ولی خود من عفو نکنم. من بگویم انفاق کنید ولی خود من خیرم به هیچ موجودی نرسد. نمی توانم به دیگران خیر برسانم، حرف بیخودی دارم می زنم. بهترین مردم که خیر به دیگران می توانند برسانند خَيْرُ النَّاسِ لِلنَّاسِ چه کسانی هستند؟ خَيْرُهُمْ لِنَفْسِه. اگر به خود خیر نرسانید به دیگران نمی-توانید خیر برسانید. من اگر نور نداشته باشم می توانم برای دیگران روشنی بدهم، نمی شود. من آب ندارم می خواهم بقیه را سیراب کنم.
شریعتی: بخیل کسی است که از خود دریغ می کند.
فرحزاد: احسنت. لذا خیر الناس نمی گوید انفع عمراً می گوید خیر الناس خیرهم لنفسه. یعنی اول خیر را روی خود پیاده کنید بعد سرازیر می شود به همه عالم می رود. دلی به دست آور، این دل هم منظور دل خود شما است. یعنی خود را به دست بیاور. دلی به دست آور تا کسی باشی. یک جمله شما به بنده زیاد فرمودید. اول ها من خیلی از این جمله خوشم نمی آمد. بعد دیدم این جمله خیلی بلند است و قشنگ است. آن جمله این است، شما خیلی مواقع مثلاً بنده می خواهم از شما جدا شوم، یا تلفن می زنیم احوالپرسی می کنیم یا شما می خواهید شمال بروید یا من می خواهم مسافرت بروم در موقع خداحافظی به من می فرمودید که حاج آقا مواظب خودت باش. این را شاید ده ها بار، صد بار به من گفتید. حاج آقا مراقب خودتان باشید. اول یک کم به من بر می خورد می گفتم باید خدا مواظب ما باشد. حرف درستی هم هست خدا باید مواظب باشد. ولی این که ما این حرف خوب است بگوییم یا نه؟ بعد دیدم حرف درست است. یعنی این که خدا که حافظ است صد درصد اما معنای آن این نیست که من خوب رانندگی نکنم. من یک چاله ای را فکر می کردم رد می شوم خوب محاسبه نکردم یعنی مواظب خودم نبودم. افتادم الان شش ماه است هنوز مشکل دارم. می خواهم عرض کنم این که شما می فرمایید مواظب خودتان باشید خدا می گوید من که هستم، اما به شما هم خدا عقل داده است درست محاسبه کن. دقت کنید. سرعت زیاد، سبقت بی جا، زبان خود را کنترل کنید، چشم خود را کنترل کنید. این که ما موقع خداحافظی می گوییم مراقب خودتان باشید، این حرف درستی است. علامه طباطبایی فرمودند تمام سیر و سلوک مراقبه است. مراقبه یعنی مواظب خود باشید. خود را هم فقط بدن نگیریم. بدن یکی از آنها است. این مرکب ما است. یعنی مواظب ماشین خود هم باشید، مواظب زن و بچه خود باشید، مواظب خودت باش. مواظب دل خود باشید. خیلی از این شعر من لذت بردم.
روی در روی خود آر ای عشق کیش         نیست ای مفتون تو را جزء خویش، خویش
به پیر قسم، به پیامبر قسم، الان روح ما از بدن جدا شود ارتباط ما با زن و بچه و فامیل، با کل عالم ماده قطع می-شود. چه کسی به درد ما می خورد. روح ما، قلب ما، جان ما، اندوخته های ما، خودت هستی و خودت. آن را پیدا کنید، روی آن سرمایه گذاری کنید.
روی در روی خود آر ای عشق کیش         نیست ای مفتون تو را جزء خویش، خویش
همه سرمایه ها را روی بدن خود خرج نکنید، بدن زیر خاک می-رود. روح شما، جان شما، حقیقت شما، آن عنصری که ابدیت می-ماند آن را پیدا کن و در آغوش بگیر و نفسی تازه کن و آن را حفظ کن. نیست ای مفتون تو را جزء خویش، خویش. من از آیات و روایت بیاورم «وَ كُلُّهُمْ آتيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْدا» (مریم/95) فردا یعنی فرد، منفرد، نه فردایی که ما می گوییم. فردا یعنی تک و تنها. خدا می فرماید تک تک شما تک و تنها پیش من می-آیید. در قبر همین است، قیامت هم همین است. يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ همه می گویند وانفسا خدا من را دریاب. روایت های عجیبی داریم، حضرت یعقوب در دنیا از فراغ یوسف گریه کرد و چشم او نابینا شد. ولی حول قیامت ظاهر می شود می-گوید خدایا من را دریاب یوسف را هم خود می دانی. یعنی یوسف را فراموش می کند. حضرت ابراهیم فرزند خود را فراموش می کند. در دنیا ممکن است نشود ولی آن جا می شود. آن جا غیر از دنیا است. در انبیا یکی هست که می گوید یا امتا. واقعاً جای صلوات دارد. روز قیامت همه منفرد، روی در روی خود آر ای عشق کیش. باز این آیه را متأسفانه اکثراً به دنیا می زنند حالا ممکن است مصداق دنیا هم باشد ولی واقعاً سیاق آیه آخرت است و آن روح و جان ما است. «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى * وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏ *‏ ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى‏ * وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏» (نجم/39 تا 42) سیاق آیه به قیامت می خورد. ای انسان هر چه قدر برای دل خود، روح خود، جان خود کار کردید مال شما است. ولی سعی های دنیایی تمام می شود، شما همه دنیا را هم جمع کنید برای دیگران باید بگذارید، ولی آن اندوخته هایی که برای دل خود کردید، برای روح و جان خود کردید، همه اینها می ماند و موقع مردن و برزخ یک جا برای شما سرازیر می شود. «وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى» به زودی سعی های خود را می بیند. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه‏ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‏» (زلزله/ 7 و 8) «ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى» (نجم/41) جزاء فوق العاده و فراوان به شما می رسد. و بدان که تو تک و تنها «وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏» (نجم/42) انتهای کار ما ملاقات خدا است. اگر شناگر آن عالم توحید شدید خوش به حال شما. گفت:
خوی کن بی شیشه دیدن نور را         چون که شیشه بشکند نبود عمی
بعضی ها هستند فقط از نگاه مادیت نگاه می کنند. مادیت برداشته می شود، شیشه دنیا می شکند. ماوراء دنیا یک جایی برای خود پیدا کنید که بدون شیشه هم بتوانید ببینید. «وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏» (نجم/42) یک عالم برجسته ای ما در بروجرد داشتیم مرحوم آ شیخ علی محمد بروجردی در حد مرجع بوده است، شاگرد آ سید علی قاضی بوده است انسان فوق العاده ای بوده است. قبر ایشان در گلزار شهدای بروجرد است. حدیث سرو هم مفصل شبکه های مختلف برای ایشان پخش کردند. این خاطره را آقای دولابی فرمودند: فرمودند چند نفر از دوستان ما شنیدند که یک شخصیتی در بروجرد است و شاگرد مرحوم آقای قاضی و مجتهد است. از تهران بلند شدند و دیدن ایشان رفتند که استفاده کنند و بهره ببرند. که مرحوم آقای قاضی فرموده بودند اگر کسی چهل سال این طرف و آن طرف زحمت بکشد و به یک استاد بزرگی برسد بعد از چهل سال زحمت هیچ ضرر نکرده است و همه استفاده هم کرده است. یعنی آدم دنبال اولیاء خدا باید باشد. اینها آدرس گرفتند و گفتند خانه آقا این جا است. در زدند، خود آقا دم در آمد. بفرمایید. ما از تهران آمدیم اگر مزاحم نیستیم یک چند دقیقه ای خدمت شما باشیم. به اتاق بیرونی که مهمان پذیرایی می کنند برد، رفتند چای آوردند و خیلی مؤدب زانو زدند و نشستند و احوالپرسی کردند و انس گرفتند. یک مقدار که گذشت گفتند ما از راه دور آمدیم دوست داریم یک موعظه ای، نصیحتی، سفارشی بفرمایید. ایشان یک مکثی کردند، مرد بزرگی بود. شرح حال ایشان هم هست. فرمودند که شما در زدید چه کسی آمد در را باز کرد؟ خود شما آمدید. فرمودند چه کسی شما را در این اتاق آورد؟ گفتند شما آوردید. چه کسی از شما پذیرایی کرد؟ گفتند خود شما زحمت کشیدید. خود شما کفش ما را جفت کردید. فرمودند این چه معنی دارد؟ گفتند نمی دانیم. فرمودند معنی آن این است که هر کسی باید کار خود را خود انجام بدهد. همین درس را بیایید از من بگیرید. نگویید بچه من به فکر من است. خادم من به فکر من است. خانم من به فکر من است. یک زلزله بیاید همه همدیگر را فراموش می کنیم. مادری عاشق و شیفته فرزند خود بود زلزله آمد فرار کرد رفت اصلاً یادش رفت که بچه دارد. به فکر خود باشید. خودت می مانی و خود. خود برای خود دست بالا کنید. نگویید رفیق من، همسر من، بچه های من، خود شما. من عملاً به شما گفتم من خودم در را باز کردم، من خودم چای آوردم، من خودم پذیرایی کردم، کار خود را خود انجام دهید. امیرالمؤمنین یک جمله نابی در نهج البلاغه کلمات قصار دارند، كُنْ وَصِيَّ نَفْسِكَ فِي مَالِكَ وَ اعْمَلْ [فِي مَالِكَ‏] فِيهِ مَا تُؤْثِرُ أَنْ يُعْمَلَ [يَعْمَلَ‏] فِيهِ مِنْ بَعْدِك‏، چه قدر که اصلاً وصیت نامه ندارند که باید داشته باشند، مخصوصاً آنهایی که دیون گردن آنها است. میلیون ها وصیت نامه نوشته است و عمل نشده است. خود من سراغ دارم. دور انداختند. امیرالمؤمنین می گویند به فکر خود باشید خود وصی خود باشید، چیزهایی که در وصیت نامه می خواهید بنویسید و بعد از شما عمل کنند، نماز بخوانند، روزه بگیرند، خود انجام بدهید. من دل نمی کنم صدقه بدهم، بعد از من دل می کنند انجام بدهند، خیلی مواقع انجام نمی-دهند.
شریعتی: می گفت داشتم کربلا می رفتم وصیت نامه خود را نوشتم پسر خود را هم صدا کردم گفتم بلند شو و این جا بیا. این وصیت من است. گفت یک دانه اینها را عمل نمی کنم تا هستی خود انجام بدهد.
فرحزاد: بعد هم پیامبر ما فرمود اگر خود انجام بدهید ... یک انبار خرما یکی وصیت کرد، پیامبر وصی او بود، فرمود این خرمای پلاسیده را یک خرما را به دست خود در زمان حیات خود می داد بهتر است از انبار خرمایی که من بعد از او دادم. حضرت می فرماید خود وصی خودت باش. کار خیر می خواهید بکنید میلیون برابر بیشتر است. ما یک جایی می خواهیم برویم اول می-سازیم آماده می کنیم و می رویم یا اول در خرابه می رویم و بعد می سازیم. اول چراغ را می بریم بعد می رویم. در تاریکی نمی-رویم. خود وصی خود باش. خود دست به سر خود بکشید. خود کار خود را بکنید. خدا رحمت کند آیت الله بهاءالدینی را خاطره شیرینی است. ایشان می فرمودند یک تاجری، کاسبی بود در قم خیلی آدم با معرفتی بود. از همان هایی بود که به معرفت نفس رسیده بود. وضع مالی او هم خوب بود. می گفت انفاق می کرد، به فقرا می رسید، به اندازه به خانواده و بچه های خود داده بود، بقیه آن را انفاق می کرد. ما اگر چند هزار تا از این کاسب ها و تاجرها پیدا کنیم مملکت ما آباد می شود. 10 درصد نیاز شما برطرف می شود 90 درصد آن را به فقرا بدهید. اصلاً مشکل مملکت حل می شود. ایشان به فقرا انفاق می کرد. روزهای آخر عمر که مریض شد گاهی در جلسه نشسته بودم می گفت فاتحه. می گفتیم برای که می گفت برای خودم. برای خود فاتحه می خواند. سوره قل هو الله بخوانید. رحل بچینید برای من قرآن بخوانید. ختم خود را خود زنده زنده گرفت. گفت چرا بعد از مردن ختم بگیرم، زنده هستم ختم می گیرم. خود برای خود ختم گرفت، خود برای خود اطعام داد. خود برای خود فاتحه فرستاد. می گفت حال او که بد شده بود از جا نمی توانست بلند شود ولی موقع نماز شارژ می شد. چون ملکات عادت او شده بود. موقع نماز بلند می-شد، قشنگ نماز می خواند دوباره می افتاد در رختخواب. این علامت این بود که دارد به طرف خدا می رود. این خیلی قشنگ است که آدم خود به فکر خود باشد. این خود به فکر خود باش خیلی مصداق دارد. خودت، خودت را ببخش. با آقای دولابی دیدن کسی رفتیم، عالم برجسته ای بود دائم می گفت نمی دانم خدا بخشیده است یا نه؟ می گفتند خدا بخشیده است شما خود، خود را ببخشید. شما خود را ببخشید. خود به خود رحم کنید. خود خود را عفو کنید. خود، خود را غسل بدهید. خود، خود را کفن کنید. خود، خود را تلقین کنید. تلقینی که 50 تومان به یک قبر کن می دهند آن خیلی اثری ندارد. خوب خدایی دارم، خوب پیامبری دارم، خوب امامی دارم، خودت به خود تلقین کند. خود ختم بگیرید، خود صدقه بدهید. «رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى‏ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ‏» (منافقون/10). موقع مردن قرآن می-گوید التماس می کند خدایا یک چند لحظه أَخَّرْتَنِي إِلى‏ أَجَلٍ من صدقه بدهم. التماس کنید دیگر فایده ندارد. مهلت نمی دهم. خود دست خود را ببوسید. آیت الله نجابت خدا ایشان را رحمت کند. خود دست خود را می بوسید. یعنی به دیدی که خدایی است. می دید این مال خود او نیست، مال خدا است. گفتم پیامبر میوه را می بوسیدند. خربزه را می بوسیدند. چون منسوب به او و مخلوق او است. خود دست به سر خود بکشید. خود، خود را ببخشید.
از پیامر خدا یک کسی سوال کرد ارید ان یرحمنی ربی، خیلی دوست دارم مورد رحمت قرار بگیرم مرحوم بشوم. مرحوم یعنی نه این که بمیرم، یعنی مورد رحمت خدا قرار بگیرم. الان همه انسان ها یا مرحوم هستند یا ملعون هستند. ارید ان یرحمنی ربی ای پیامبر دوست دارم خدا به من رحم وافر بفرستد چه کار کنم؟ جواب همین بحثی که داشتیم. ارحم نفسک و رحم الناس یرحمک الله، ای خدا همه بینندگان را مصداق این حدیث کن. اول به خود رحم کنید، بعد هم به دیگران رحم کن، صد درصد رحمت خدا شامل حال شما می شود. ملا عبدالله می-گوید هیچ وقت شده است که خود را در آغوش بگیری، ببوسی، بغل کنی، یک گپی با خود بزنی، تمام لذت های عالم همان است. آن جا اصلاً خود خدا را دارید می بینید.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. خیلی از حاج آقای فرحزاد سپاسگزارم و ممنون هستم از همراهی و همدلی شما. صفحه 544 را امروز با هم تلاوت می کنیم. ان شاءالله خود خدای متعال هم مدد کند اهل معرفت شویم و خود را بشناسیم. اگر خود را شناختیم به نظر من خیلی از مشکلات حل می شود.
فرحزاد: اگر خود را بشناسیم به همه مستأجرها رحم می کنیم. گرانفروشی نمی کنیم، احتکار نمی کنیم. مشکلات مملکت ما با اخلاق و تقوا حل می شود. با فشار نمی شود.
شریعتی: ان شاءالله که این اتفاق مبارک رقم بخورد و بیفتد. صفحه 544 را با هم تلاوت می کنیم بر می گردیم در بخش دوم گفتگو با احترام همراه شما و در کنار شما هستیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
صفحه 544 قرآن کریم
فرحزاد: پیامبر ما یک موقعی سجده شکر به جا آوردند عرض کردند آقا به چه مناسبت؟ فرمودند که جبرئیل نازل شد این بشارت را آورد که خدای متعال می فرماید ای پیامبر هر کس بر تو یک بار صلوات بفرستد من ده بار به او صلوات می فرستم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. هر کسی یک بار به تو سلام کند خدا می فرماید من ده بار به تو سلام می کنم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
آیه آخر این سوره مبارکه می فرماید «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلي‏ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ» (مجادله/21) کتب الله یعنی تکوین است یعنی خدا این را ثبت کرده است که من و رسولان من غالب هستند. هر اذیت و آزاری به امام حسین رساندند آیا امام حسین غالب شد یا یزید و یزیدیها؟ امام حسین غالب است. هیچ چیزی از آنها نمانده است. نگاه بدوی ما نباید داشته باشیم. پایان کار را باید ببینیم. انبیاء غالب هستند، خدا غالب است. دین او، مکتب او، راه او غالب است. إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ. خدا را قسم می دهیم به حق محمد و آل محمد معرفت نفس، معرفت خود و معرفت اولیای خود را به ما مرحمت بفرما.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها