حجت الاسلام قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. شریعتی: خیلی دلتنگ شده بودیم. بهتر هستید الحمدلله ؟ حجت الاسلام قرائتی: ما هم طلوع داریم، غروب داریم، مریضی داریم، شفا داریم. شریعتی: خدا انشاءالله شما را حفظ کند. حجت الاسلام قرائتی: بیمارستان داریم، خانه داریم. شریعتی: خیلیها برای شما دعا کردند، برای سلامتی شما. حجت الاسلام قرائتی: خیلی ممنون. من هیچ قابل نیستم. شریعتی: انشاءالله خدا به شما سلامتی بدهد. پرتوفیق هستید، انشاءالله این توفیقاتتان همین طوری مستدام باشد. من قبل از برنامه اشاره قرآنی امروز را و آیات امروز را که برای حاج آقا میگفتم، ایشان ناگهان منقلب شدند و حالا این انقلاب همچنان ادامه دارد و ببینیم امروز حاج آقا برای ما چه به ارمغان آوردند و بنا است چه نکاتی را بشنویم. چه شد ناگهان دلتان لرزید؟ حجت الاسلام قرائتی: بگذریم. شریعتی: بگذریم. بفرمایید، بحث امروز شما را بشنویم. حجت الاسلام قرائتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». از تمام کسانی که در این دوران کرونا، حدود 2 سال، در مقام پرستاری، خدمت، خدمات، برای هر مومنی، هر غیر مومنی، هر کاری کردهاند، از همهی آنها به عنوان یک انسان تشکر میکنم. این یک مورد. و این را هم به شما بگویم که شما در اجر شریک هستید. حالا من که کسی نیستم، یک طلبه معمولی معمولی معمولی هستم. اما اگر من مریض شدم، شما من را خواباندید یکی دو هفته، بعد راه افتادم، تا آخر عمرم هر چه حدیث میخوانم شما هم در حدیث خواندن من شریک هستید. یعنی یادتان نرود که کار شما خدمات به بشریت، خدمات به انسانیت. علاوه بر این که در خدمت رسانی شرطش هم ایمان نیست. قرآن نگفته است «وَ اَمَّا السائِلَ المُومِن فَلَا تَنهَر»، میگوید: «وَ اَمَّا السائِلَ فَلَا تَنهَر» نیاز دارد کمکش کن، چه کار داری ایمان دارد یا ندارد. یکی از شعرای ذوق برای من این شعر را در مکه میخواند. به چه کسی مربوط است خوب یا بدم، صاحب خانه دعوتم کرده است. آقای علی انسانی؛ البته من شعر را حفظ نبودم ولی مضمونش این بود. به چه کسی مربوط است خوب یا بدم. گزینش نکنید، فکرتان فعال باشد نه منفعل؛ یعنی افق را ببینید نه پیش پایتان را، آخَر را ببینید نه آخُر را. بعضیها آخُر را میبینند، این برای ما سود دارد یا ندارد. بعضیها آخَر را میبینند. حالا چیزهایی هم میگویم مناسبت داشته باشد. اولاً تولد حضرت زهرا (س) را تبریک میگویم. بگذارید در همه خانهها زهرا باشد، فاطمه باشد، مریم باشد. نگویید برادرم مریم دارد، برادرم فاطمه دارد. اسم زهرا در خانهتان باشد، مگر مشکل دارید. زهرا چه بارهایی را از دوشتان برمیدارد. شما اسم زهرا را نمیگذارید اسم کس دیگر را میگذارید خسارت خواهید دید. از خودم نیست، حدیث داریم کسانی که اسم زهرا و فاطمه و ائمه اطهار را برای بچههایشان میگذارند همین اسم گذاری یک زمانی به دردشان خواهد خورد. شریعتی: و به دادشان خواهید رسید. حجت الاسلام قرائتی: یک وقتی من یک پروازی داشتم از کشور به کشوری، انگلیسی بلد نبودم، پروازمم هم روی دستم بود. یکی از این کشورهای غربی بود، گفتم کجا بروم، به چه کسی بگویم، پروازها به هم چسبیده است. همین طور ایستادم گفتم: «اللهُ اَکبَر». یک نفر آمد گفت مُسلِم؟ گفتم بله، من مسلمان هستم. گفت چه شده است؟ گفتم من باید کجا بروم. گفت الان پروازت است. فوری ما را در ماشین نشاند، مثل برق رساند. یعنی یک اسم لفظ مسلم، گفت مسلمان هستی، گفتم بله، من را نجات داد. در همه خانهها زهرا باشد، در همه خانهها فاطمه باشد. من این را قبلاً هم گفتم، من پسر ندارم، بچههایم همه دختر هستند. شریعتی: خدا همهشان را برای شما حفظ کند. حجت الاسلام قرائتی: شماره گذاشتم که زهرا شماره 1، زهرا شماره 2، زهرا شماره 3. اینها به من میخندند. دیدم امام حسین این کار را کرد. امام حسین سه پسر داشت، به یکی گفت علی اکبر که کربلا شهید شد، علی اصغر طفل شیرخواره، علی اوسط یعنی زین العابدین. گفت اگر 100 بچه داشته باشم هر 100 تا را علی میگذارم. حالا که معاویه بخشنامه میکند اسم علی روی بچهتان نگذارید ما با یک غیرتی، همتی. اسم زهرا را روی بچههایتان بگذارید به خصوص اگر بچهتان امشب متولد شد. توقع هم نداشته باشید که روز زن است حالا حتماً آدم یک چیزی بخرد. مرد خرید خرید، نخرید نخرید. روی مرد نگویید بخر چون ممکن است در فشار قرار بگیرد. این روز را تبریک میگویم. حالا شما چه از ما میخواهید بپرسید؟ شریعتی: بزرگوارید، سلامت باشید. هم خیلی خوشحال هستیم خدمتتان هستیم، هم خیلی مقدمه خوبی بود و هم ببینید که برای ما چه آوردید و بنا است امروز چه نکاتی را بشنویم. حجت الاسلام قرائتی: امروز بحثی که من دارم این است که برخورد فعال یا منفعل؛ یعنی وارفته یا وارسته. چون بعضیها یک وقت من با یک کسی تلفنی صحبت میکردم از نمایندههای مجلس بود. ایشان گفت به تدریج انجام میدهم. گفتم چرا این قدر به تدریج را کِش دادی؟ گفت من خود کلمه به تدریج را به تدریج میگویم. بعضیها صبح اگر بروند غروب میرسند. یعنی در سرازیری هم حال ندارد روی زمین بیاید، به معنی وارفته است. شریعتی: همیشه خسته است. حجت الاسلام قرائتی: بله. این خیلی مهم است. ما چند صد تا «اَعوذ» در دعاها داریم. یکی از «اَعوذ» که در رأس قرار گرفته است میگوید: «اَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَ الفَشَلِ». یک خاطره یادم آمد برایتان بگویم. رفته بودیم کانادا، آن جا برای ایرانیهای مقیم کانادا سخنرانی کنیم. بعد یک کسی از سفارت خانه زنگ زد که من فلانی هستم، پرفسور مولانا. هفتهای چند روز کانادا بود. تخصص خاصی دارد. گفت میخواهم شما را ببینم. به سفیر گفتم که چنین کسی میخواهد مرا ببیند. بیاید؟ گفت بله، بیاید. گفت آمدم بگویم که شما این جمله دعا را چگونه معنا کردی؟ گفتم چطور؟ گفت گفتی عوامل سقوط جامعه را امام سجاد در یک سطر دعا گفته است. یک جامعه چرا سقوط میکند. جامعهی فقیر نان ندارد بخورد، جامعه جاهل، جامعه مریض، جامعه تفرقه، جامعه عیاش، جامعه غافل. تمام عوامل سقوط جامعه را در یک سطر گفتید. گفت چه قشنگ گفتی. گفتم از خودم نبود، از امام سجاد بود. دعایش این است: «اللَّهُمَّ اِنِّي اَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَ الفَشَلِ وَ الهَمِّ وَ الحُزنِ وَ الجَبَنِ وَ البَخلِ وَ الغِفلَةِ وَ القِسوَةِ وَ الذِّلَةِ وَ المُسَکِنَّةِ وَ الفَقرِ وَ الفاقَةِ وَ کُلُّ بَلیَّةِ». یعنی امام سجاد که حوزه علمیه نداشت که، آکادمی و این حرفها نبود که، ولی عوامل سقوط جامعه را در یک سطر دعا گفته است. شریعتی: همه آن چیزهایی که جامعه را زمین میزند. حجت الاسلام قرائتی: بله. میگفت خیلی برای من مهم بود. گفتم ما در ایران صبح تا شام، به خصوص یکی دو ماه دیگر، دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه آخرش، تقریباً یک صفحه به آخرش. «اللَّهُمَّ اِنِّي اَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَ الفَشَلِ»، عوامل سقوط جامعه در یک سطر دعا است. ما نفهمیدیم دعا چیست. فعال نیستیم. شریعتی: منفعل هستیم. حجت الاسلام قرائتی: منفعل هستیم. یعنی در مقابل این که او چه کرده است، ما چه کنیم. این فعال و منفعل. به ما گفتند در برخوردهایتان هم فعال باشید. اگر کسی میگوید سلام، بگو سلام. بعضیها هستند میگوید سلام، میگوید سلام. بگو سلام علیکم. اگر گفت سلام علیکم فعالتر، سلام علیکم و رحمه الله. اگر گفت سلام علیکم و رحمه الله، بگو سلام علیکم و رحمه الله و برکاته، حالتان چطور است. شریعتی: همیشه یک چیز اضافهتری برای عرضه داشته باش. حجت الاسلام قرائتی: قرآن هم میگوید. قرآن هم میگوید که: «اِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأحسَنَ» کسی با شما برخورد کرد گرمتر از خود او باشید. و گاهی وقتها هم توقع هم دارند، توقع خیلی خوب. انسان توجه به حالات و افراد باید داشته باشد. یک وقت یک جایی میرفتم، یک بنده خدایی گفت این آقایی که دارد میآید قرائتی است، از رفقایمان است، برویم سلام علیک کنیم. من خبر نداشتم که این در ذهنش این است که اینها مریدانش هستند، میخواهد پهلوی مریدانش من را هم یک خوش و بشی داشته باشد. توقع طبیعی هر انسانی است. آمد گفت سلام علیکم، گفتم سلام علیکم، ولی اعتنایی نکردم، بی ادبی من بود. ایشان رفت و یک مدتی شد چند لحظهای برگشت، گفت اشتباه کردم سلام کردم. من با رفقایم گفتم من با آقای قرائتی رفیق هستم، ما را تحویل خواهد گرفت. من سلام کردم ولی شما محل نذاشتی. من پهلوی مریدانم یخ کردم. خیلی تو کمبود داری. گفتم کمبود که خیلی دارم. از مریدانش هم عذرخواهی کردم، گفتم ببخشید من گاهی وقتها... . شریعتی: گفت جلوی دوستانم من را ضایع کردی. حجت الاسلام قرائتی: بله. آخر گاهی وقتها آدم توجه هم ندارد. حالا یک چیزی یادم آمد، برایتان بگویم. در مسجد الحرام نشسته بودم، دستم روی زانویم بود و با بغل دستی حرف میزدم. یک پیرمردی با علاقه دوید که آقای قرائتی تلویزیون است. دوید دست مرا بوسید و رفت. من باید حواسم باشد که این دست مرا میبوسد سنش از من بیشتر است، نگذارم منِ جوان او دست مرا ببوسد. نباید اجازه بدهم. من یادم رفت دستم را بکشم. آمد دست مرا بوسید و رفت. لحظاتی شده و نشده آمد گفت آقای قرائتی، گفتم بله، گفت دعا کن خدا تکبرت را بگیرد. گفتم خدایا تکبر مرا بگیر. از ما چه دیدی؟ گفت این با یک عشقی آمد دست تو را بوسید تو باید دستت را پیش بگیری، اجازه ندهی یک بزرگتر دست تو را ببوسد. گفتم غافل شدم، حواسم نبود. این دفعه گفتم حواسم را جمع کنم کس دیگری این کار را نکند. همین طور که با بغل دستی اختلاط میکردیم دو مرتبه کسی دوید آمد دست مرا ببوسد. من دیگر حواسم جمع بود دستم را پیش گرفتم. دیدم یک کسی آمد گفت آقای قرائتی، دعا کن خدا تکبرت را بگیرد. گفتم دیگر چه شده است؟ گفت با یک عشق آمد دستت را بوسید، چرا دستت را پیش گرفتی. یعنی دستم را پیش نگرفتم یک جور، دستم را پیش گرفتم یک جور دیگر. یعنی هر راهی بری بالاخره... . برخوردها برخوردهای فعال باشد. فلذا در قرآن هم یک آیه داریم که میفرماید که اگر کسی به شما هدیه داد یک چیز بهتری بدهید، نه که بر او تکلیف باشد، باری بر او باشد، ولی یک چیز بهتری انجام بدهید. کار به قلبش هم نداشته باشید. او به ما چه داده است تا ما به او بدهیم. این حرفها را نزنید، مگر معامله میکنید. چون بعضیها تا مثلاً میگوییم که از سفر آمده است، مریض شده است، شفا پیدا کرده است، یک مشکلی دارد، میگوید ما مریض شدیم او برای ما چه کرد. یعنی همه کارهایشان معامله است. با خدا معامله کنیم، خدا خوب معاملهگری است. به هر حال تولد امام سجاد را تبریک میگویم. شریعتی: حضرت زهرا سلام الله علیها. حجت الاسلام قرائتی: بله. اشتباه گفتم؟ شریعتی: بله، فرمودید امام سجاد. حالا تا شعبان مانده است. حجت الاسلام قرائتی: یک توقع هم دارم از حوزههای علمیه خواهران که الان تنه میزند به حوزههای علمیه برادران. بعضی از استانها حوزهی خواهران شلوغتر از حوزه برادران است. آیاتی در قرآن داریم برای خانواده، شاید چند صدتا را من یادداشت کرده باشم. خانواده در قرآن؛ حق زن، حق همسر، حق دختر، حق پسر، حق پدربزرگ. اصلاً خانواده در قرآن. من خودم باور نمیکردم چند صد آیه داشته باشیم. آیهها را جمع کردیم. این را از حوزههای علمیه خواهران تقاضا میکنم به عنوان یک معلم که این کتاب را جدی بگیرند. مشابه این هم هست. جناب آقای ری شهری که نوشته است، دیگران هم نوشتند. خانواده در قرآن کتابهای زیادی داریم. ولی یک جوری باشد که این طور نباشد که ما حوزههای علمیه خواهران داشته باشیم ولی در صد آیه پنجاه آیه را حفظ نباشیم به خصوص ماه رمضان که در راه است، رجب، شعبان، رمضان، اینها در جلسات زنانه زیاد است. قرآن را که میخوانند همان کتاب را هم باز کنند یک صفحه، دو صفحه، بخوانند. به هر حال این روز را تبریک میگویم. شریعتی: سلامت باشید، بزرگوارید. بحث فعال و منفعل را بفرمایید. حجت الاسلام قرائتی: قرآن میفرماید که: «اِذهَب اَنتَ وَ أَخُوکَ بِآیاتِي وَ لا تَنِیا فِي ذِکري». آیه قرآن بود که خواندم. موسی، هارون، با هم بروید سراغ فرعون، شل نباشید. «لا تَنِیا فِي ذِکري» یعنی مِن مِن نکنید. شریعتی: محکم، جدی. حجت الاسلام قرائتی: قرآن یک آیه دارد، میگوید: «اِذهَبا اِلي فِرعُون» با هم بروید نزد فرعون. اگر هم روحیه ضعیف است خودت را تقویت کن. چون موسی گفت برو نزد فرعون، گفت «هارُونَ اَخي» برادرم هارون هم با من بیاید. «أو اَفصَحُ مِنّي» او بیانش از من قویتر است. این را با خودتان ببرید، بگویید او بیانش از من قویتر است. «اِذهَب اَنتَ وَ أَخُوکَ بِآیاتِي وَ لا تَنِیا فِي ذِکري»، این یک مسئله. مسئله دیگر این که مواجهه شما مایوسانه نباشد، امیدوارانه باشد. گاهی وقتها میگوید شما به او بگو، من بگویم فایده ندارد، من هر چه حرف زدم گوش نداده است. حالا دو بار، ده بار، کمتر بیشتر، یک چیزی را تذکر داده است ولی او گوش نداده است. این دیگر خودش را باخته است. امیدوار باشید، مایوس نباشید. این افرادی را که فکر هم میکنید اینها دیگر به درد نمیخورند این نیست که به درد نخورند، یک زمانی اینها به درد میخورند. مایوسانه نباشید، این مسئله مهمی است. تو دیگر نمیخواههد دانشگاه بروی، تو به جایی نمیرسی. چرا این حرف را نمیزنی. تو به درد طلبگی نمیخوری، چرا به درد طلبگی نمیخورد. حالا یک بار شکست. مگر یک شکست یک دفعه نشانه شکست ابدی است؟! ما کج میفهمیم گاهی. در اُحد مسلمانها شکست خوردند. پشیمان شدند، آمدند نزد پیغمبر. فرمود همه را ببخش. گفت ولی در احد شکست خوردیم. آیا شکست در یک مرحله جنگ معنایش این است که شکست ابدی است. شریعتی: یک وقتهایی تو را عقب میکشند که با شتاب جلو بروی. حجت الاسلام قرائتی: بله، گاهی این طوری هم هست. قرآن یک آیه دارد میگوید: «فَإِنَّهُم یَألَمُونَ کَمَا تَألَمُون»، الف با همزه. اگر شما ترکش خوردید آنها هم ترکش خوردند، اگر شما مجروح دادید آنها هم مجروح دادند. یعنی خودتان را نبازید، یعنی برخورد، برخورد فعالانه باشد. گاهی وقتها انسان یک جایی ممکن است شکست هم بخورد ولی همین شکست قدمی است برای رشد. خدا رحمت کند مطهری را، میفرمود داروین در دو رشته شکست خورد. پدر داروین پزشک بود، میخواست پسرش هم پزشک بود. در رشته پزشکی شکست خورد. رفت آخوند شد، آخوند مسیحیها که کشیش است. کشیش که شد در آن رشته هم شکست خورد. بعد رفت علوم طبیعی، شد صاحب داروین و نظریه. یعنی ممکن است یک کسی در یک جایی شکست بخورد ولی این قانون نیست، شکست لحظهای نشانه شکست ابدی نیست. شکست در یک مورد نشانه شکست در ابدی نیست. قرآن فرمود: «لاتَیأسُوا مِن رَوحِ الله» مایوس نشوید. همه آقایانی که گناه کبیره را گفتند چون گناه دو قسم است: گناهان کبیره و صغیره. «إن تَجتَنِبُوا کَبَائِر مَا تُنهَونَ عَنهُ نُکفِّر عَنکُم سَیِئَاتِکُم» اگر گناه کبیره را ترک کنید گناه کوچکها را میبخشیم. حالا گناه کبیره چیست؟ تمام علمایی که راجع به گناه کبیره کتاب نوشتند همه گفتند اولین یا از اولین گناهان کبیره این است که انسان مایوس بشود. شریعتی: یاس از رحمت. حجت الاسلام قرائتی: بله. یعنی دیگر خدا من را نمیبخشد. شخصی پرده کعبه را گرفته بود، میگفت خدایا من را ببخش، بعد میگفت میدانم نمیبخشی. گفتند این چه دعایی است، هم میگویی مرا ببخش هم... . گفت آخر میدانی من که هستم. گفت که هستی؟ گفت من پول از یزید گرفتم رفتم کربلا امام حسین را کشتم، برگشتم. من را هم خدا میبخشد؟ حضرت فرمود این یأس تو که میگویی خدا من را نمیبخشد گناه یأس تو از گناه کربلا رفتن تو بیشتر است. هیچ کس مایوس نباشد در هیچ شرایطی. گاهی وقتها درهایی باز میشود، گاهی چراغها سبز میشود. یأس از رحمت خدا. «وَلا تَهِنُوا وَ لَا تَحزَنُوا وَ أَنتُم الأَعلَونَ إن کُنتُم مُؤمِنِینَ»، آیه قرآن است. چرا پشیمان شدید، چرا مایوس شدید، چرا وا رفتید، چرا شل هستید. فعال باشید. شریعتی: «أَنتُم الأَعلَونَ إن کُنتُم مُؤمِنِینَ». حجت الاسلام قرائتی: این هم یک مسئله است. مسئله دیگر این که قرآن یک آیه نقل میکند، میگوید تا آن جایی که «تُزَلزِلُ» مسلمانها زلزله بودند یعنی تو ریختند. دو تا زلزله در قرآن است: یک زلزله که زمین میلرزد «اِذا زُلزِلَتُ الاَرضِ زِلزالَها»، یکی هم این که زمین آدمها فرو میریزند یعنی خودشان را میبازند. قرآن میگوید اینها هم انتقاد میکند، «حَتّی اِذا زُلزِلُوا» حتی اینها هم فروریختند. چرا فرو ریختید، چرا وارفتید. «حَتّی یَقُولَ الرَّسُول وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصرُ اللهِ» گفتند نصرت خدا کجاست، پس خدا چه زمانی میخواهد کمک کند. مایوس نباشید. به هر حال در تحصیل، در تجارت، در زراعت. یعنی خودتان را نبازید، فعال باشید. چون بعضیها هستند میگویند دشمن زیاد داریم. آیه قرآن داریم میگوید: «اِنَّ النّاسَ قَد جَمِعُوا لَکُم فَاخَشؤهُم» دشمن خیلی قوی است، شما حریف آنها نمیشوید. همواره میآمدند دل مسلمانان را خالی میکردند. آیه نازل شد که بگو قدرت خدا بیش از قدرت دشمن است. عربیهایی که میخوانم قرآن است. «اِنَّ النّاسَ قَد جَمِعُوا لَکُم فَاخَشؤهُم» یعنی دشمن قوی است، شما حریف آنها نمیشوید. «فَزادَهُم ایماناً» یعنی ایمانشان زیاد میشود. وا رفته نباشید. شریعتی: کار شیطان هم همین است دیگر حاج آقا، همواره از نداشتهها و از آینده تو را میترساند و ته دلت را خالی میکند. حجت الاسلام قرائتی: تو میخواهی زن این بشوی، تو با این درآمد میخواهی چهار بچه داشته باشی، تو میخواهی بچهدار بشوی با شرایط موجود. یعنی این قدر دلش را خالی میکنند. اینها خیلی کمک، باید بگویم عدم، ولی به خدا خیلی برمیخورد. یعنی اگر من یک بچه داشته باشم خدا رازق است، اما چهار بچه داشته باشم دیگر خدا نمیتواند رزق بدهد. قدرت خدا ته میکشد. به خدا برمیخورد. شریعتی: دست میخواهد بکند در جیبش یک انفاقی بکند، پیری داری، کوری داری، در این اوضاع احوال. حجت الاسلام قرائتی: «اِنَّ شَیطانُ یَعِدُکُم الفَقر» قرآن میگوید که میخواهی پول بدهی؟! میگوید پیری داری، کوری داری. تو از کجا میدانی که پیری داریم، کوری داریم. ممکن است پیری داشته باشی، کوری داشته باشی، ثروت هم داشته باشی، باز همه ثروت به دردت نخورد. مگر اینهایی که ثروت جمع میکنند به دردشان میخورد. ما چه میدانیم به درد که میخورد. این سوء ظن به خداست فلذا داریم کسی که ازدواج نکند از ترس خرجی این سوء ظن به خدا برده است. شریعتی: و این جور افراد منفعل هستند، فعال نیستند. حجت الاسلام قرائتی: بله. یعنی خودشان را باختند. خدا را چه دیدی. در قرآن، حالا من آمار دقیق ندارم، نمیتوانم بگویم چند صد قصه در قرآن است که همه میگویند که فعال باش، نگو من یکی هستم. پیرمرد هستی ممکن است بچهدار بشوی. نمونه، حضرت ابراهیم، حضرت زکریا. زن، همسر، نازاست، در عروسیاش که نزاییده است حالا که دیگر پیر شده است. میگوید به شما ربطی ندارد، من خواسته باشم اولاد بدهم به پیرزن نازا هم اولاد میدهم. درخت خشک که خرما نمیدهد. میگوید به تو چه، من بخواهم درخت خشک هم خرما میدهد. از وسط آب خشکی درنمیآید. میگوید به تو چه، تو عصایت را به دریا بزن، وسط دریا خشک میشود. «کَالحِجارَة» نه یعنی گل و لای میشود، مثل سنگ میشود. چون یک وقت میگوید عصایت را بزن دریا خشک بشود ولی گل هست، میگوید گل هم نیست، «کَالحِجارَة» مثل سنگ میشود، سفت میشود. به ما چه! یک وقتی یک کسی آمد خانهمان را اجاره کند، اوایل انقلاب بود که میخواستیم به تهران برویم. گفتم چند بچه داری؟ گفت 9 تا. من هم گفتم اوه. تا گفتم اوه گفت من از تو خانه اجاره نمیخواهم، خالقش خداست، رازقش هم خداست، به تو چه که گفتی اوه. گفتم معذرت میخواهم، من غلط کردم، اشتباه کردم، ببخشید. گفت آخر رزقش با خداست، خلقش با خداست، تو میگویی اوه. مگر خدا اگر 9 تا شد میتواند، 10 تا شد نمیتواند. این چه تصوری است. اصلاً مرا توبیخ کرد، توبیخ کرد توبیخ خوب. افرادی هستند میگویند این به جایی نمیرسد. از کجا چنین قضاوتی داری، با چه مقدماتی رسیدی که بگویی این به جایی میرسد، او به جایی نمیرسد. برخوردهای فعال یا منفعاله، امیدوارانه یا مایوسانه، ترسانانه یا شجاعانه. گره مملکت را امام خمینی با شجاعتش حل کرد. امام خمینی مرجع تقلید که داشتیم، فقیه، مرجع، استاد درس خارج. مسئله یک چیزی که امام خمینی را جلو برد یکی به شاپور بختیار گفت که من به دهن دولت میزنم. تمام شد. این شجاعت قصه را حل کرد. خیلی وقتها علم هست، تقوا هست، مرید هست، امکانات هست، جگر نیست، شجاعت نیست. انسان احساس نکند که درها همه بسته شد. نقل شد روزی امام خمینی را، حالا در آستانه دهه فجر هم هستیم بد نیست بگویم. آمدند امام را گرفتند، یک سرهنگ این سمت امام نشست، امام را گذاشتند وسط و یک سرهنگ هم آن سمت. فرض کنید حالا من امام هستم، یک سرهنگ این سمت و یک سرهنگ هم آن سمت. امام را از قم سحر بردند فرودگاه مهرآباد تهران، از آن جا هم بردند ترکیه تبعید کنند. امام فرمودند میخواهم نماز بخوانم. گفتند به ما گفتند شما را پیاده نکنیم، فقط فرودگاه. گفتند حالا پیاده نکنید که من در ماشین هم میتوانم نماز بخوانم. شما کنار بکشید، من کنار خاکهای جاده تیمم کنم، مینشینم عقب، من نماز میخوانم، شما هم بروید به فرودگاه. ماشین را کشیدند کنار و امام هم یک مقدار خودش را کشید این سمت و دو تا دستش را کشید یک تیممی کرد. بعد خودش را کشید این سمت و سرهنگ نشست. دو رکعت نماز خواند، نماز صبح. نقل شد که امام خمینی فرمود نگران هستم در کل عمری که نماز خواندم این دو رکعت قبول شده باشد که نه وضو داشت، نه قبله داشت، نه رو به قبله بود، نه اراده بود، نه اختیار داشت. یک وقت دیدی خدا همان را قبول کرد. ما نمیدانیم، به ما چه. بنده خدا از خواب بلند شد میخواست نماز بخواند، دید که نیاز به غسل دارد. فکر کرد که غسل چه کند. یک مقدار فکر کرد که لباسش نجس، شلوارش نجس. چگونه نماز بخواند. بعد دید حالا آفتاب میزند، گفت همین که هست بخوانیم. گفت: «اللهُ اَکبَر»، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». یک نمازی خواند. دو رکعتش که تمام شد به سرش زد، گفت خاک تو سرت با این نمازت. خودش را تحقیر کرد. شریعتی: خودش را شکست. حجت الاسلام قرائتی: بله. من از ایشان شنیدم که گفت وقتی مرد گفتند حالت چطور است، گفت خدا همان دو رکعت را قبول کرد. همان را که گفتم این چه نمازی بود خدا همان را قبول کرد. شریعتی: از جایی که اصلاً فکرش را نمیکنی. حجت الاسلام قرائتی: بله. ما نمیدانیم. کسی را تحقیر نکنیم، فکر نکنیم چون این پولدار است وضعش خوب است، او هوشاش خوب است وضعش خوب است. شریعتی: اصلاً کلاً حاج آقا ماشین حساب خدا با ماشین حساب ما کاملاً فرق میکند. اصلاً یک چیز دیگر است. حجت الاسلام قرائتی: بله. ماشین حساب ما ماشین نیست، بشکه است. شریعتی: یک جورهایی حساب کتاب میکنی آخرش میبینی یک چیز دیگر شد. حجت الاسلام قرائتی: بله. قرآن یک قصهای نقل میکند از چند شجاع. قصهاش را بگویم، 2-3 دقیقه بیشتر نمیکشد انشاءالله. حضرت موسی به پیغمبری مبعوث شد، با فرعون درگیر شد، فرعون در آب غرق شد. این برای موسی، تمام. بعد از موسی، قرآن میگوید «مِن بَعدِ مُوسی»، بعد از حضرت موسی باز یک فرعون دیگر پیدا شد و یک قلدریهایی کرد و مردم راهپیمایی راه انداختند، گفتند برویم درِ خانه پیغمبر بگوییم «اِبعَث لَنا مَلِکاً» یک فرماندهی نظامی قدر قدرتی پیدا کن برای ما، آن را نصبش کن ما اطاعت کنیم، همان طور که او فرعون غرق شد این فرعون دومی هم غرق شود. اینها هم قصهاش در قرآن آمده است. «قالُوا لِنَبِّيِّ لَهُم»، من از این آیه استفاده میکنم که فرمانده کل قوا آخوندها بودند چون وقتی میخواستند بجنگند به پیغمبرشان گفتند: «اِبعَث لَنا مَلِکاً نُقاتِل في سَبیلِ الله» ملک یعنی یک پادشاهی، یک حکومتی، یک فرمانده نظامی تعیین کن که «نُقاتِل في سَبیلِ الله». شریعتی: در راه خدا بجنگد. حجت الاسلام قرائتی: ایشان به آنها گفت که من چشمم آب نمیخورد، «أَنَّی یَکُونُ لَهُ» شما مرد جنگ هستید. گفتند بله، خون ما به جوش آمده است. «اُخرِجنَا مِن دِیَارِنَا وَ أَبنَائِنَا» بچههایمان را از ما جدا کردند، وطنمان را آواره کردند، بی وطن کردند. حتماً ما .... . گفت مشکلتان فقط همین است؟ گفت بله. گفت من یک نفر را تعیین میکنم، به فرماندهی او بروید با فرعون دوم هم بجنگید. تا تعیین کرد که بود؟ آقای طالوت بود، جوان رشیدی به نام طالوت. گفت: «إنَّ اللهَ قَد بَعَثَ لَکُم طَالُوتَ مَلِکًا» اگر واقعاً مشکلتان فرمانده نظامی است جناب طالوت. گفتند این بابا که پول ندارد، «أنَّی یَکُونُ لَهُ المُلکُ عَلَینَا» این جیبش خالی است. گفت شما چه از من خواستید؟ فرمانده نظامی دو چیز میخواهد: مغز طراح، بازوی رزمندگی. این مغزش برای طراحی خوب است، بازویش هم برای جنگ خوب است. «زَادَهُ بَسطَةً فِي العِلمِ وَ الجِسمِ» شما چه کار به جیبش دارید که پدرش دارد یا ندارد. بالاخره در این جمع اینها هر مرحله ریزش کردند، همواره کم شدند، کم شدند. آب رفتند. اول حالا فرض کنید، اینهایی که پای تلویزیون نشستند محاسبه هم دستشان باشد، فرض کنید ده هزار نفر بودند. دستور جنگ که آمد ده هزار تا، شش هزارتا فرار کردند، یعنی چهار هزار نفر ماندند. چهار هزار نفر تا دستور فرماندهی آمد باز سه هزار نفر کم شدند، گفتند این پدرش فقیر است به درد نمیخورد. آنهایی که فرماندهی را قبول کردند فرمانده گفت داریم به جبهه میرویم، مثل این که یک نهر آب وسط جبهه بود. «مَن شَرَبَ فَلَیسَ مِنِّي» مسئله اقتصادی، بخورید از ما نیستید، نخورید از ما هستید. امتحان شکم، امتحان اقتصادی، به قول امروزیها تحریم. تا بالاخره کم شدند، کم شدند، در نهایت چند نفر ماندند. گفتند: «لاطاقَتَنا» ما طاقت اینها را نداریم، دشمن قوی است. چند نوجوان بودند گفتند: «کَم مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثِیرَةً» 20 بر 200 پیروز است. قرآن یک آیه دارد میگوید 20 بر 200 پیروز است. به امام خمینی گفتند آمریکا 20 میلیون جمعیت دارد، فرمود ما هم ارتش 20 میلیونی داریم؛ بسیج. 20 بر 200 پیروز است آیه قرآن است، «صَابِرُونَ یَغلِبُوا مِائَتَینِ». این که خواندم آیه قرآن بود. یعنی 20 مقاوم غالب میشوند بر 200 نفر. 20 بر 200 پیروز است. در اینها وقتی رفتند حمله کنند یک نوجوانی بود به نام آقای داوود که بعد به او گفتند حضرت داوود پیغمبر. شریعتی: داوود نبی. حجت الاسلام قرائتی: این نوجوان پرید رفت رهبر کفر را کشت. قرآن بخوانم. «کَم مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثِیرَةً» اینها رفتند. «فَقَتَلَ دَاوُودُ» داوود رهبر کفر را کشت، «فَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوت». تا این را کشت خدا گفت مزد دستش سه تا چیز به او میدهم: «آتَاهُ اللهُ المُلکَ» حکومت به او میدهم، علم غیب به او میدهم، توسعهی علمی و همهی توسعهها را در خدمتش قرار میدهم. حالا من این جا یک حاشیه بزنم، هدیهی حضرت زهرا چون بحث را تولد حضرت زهرا سلام الله علیها است. زهرا جان چطور اگر یک کسی در جبهه دشمن را بکشد ملک، حکومت دست اوست. آیا در جنگ مسلمانها با کفار، علی ابن ابی طالب شوهر تو عَمرو بن عَبدِوَد را کشت. چطور آن جا ملک، حکومت، حکمت. پس همین طور که خدا خواسته باشد بدهد، میدهد. به تو چه که سنش کم است، سنش کم نیست. خدا داد. متن قرآن است، هیچ شیعه و سنی هم از این نمیتواند در برود. کارهای خدا قانونمند است، این طوری نیست که الکی به یک کسی بگوید تو برو بالا، به یک کسی بگوید تو برو پایین. شریعتی: حساب کتاب دارد. حجت الاسلام قرائتی: بله. خداوند در قرآن در سوره بقره در قصهی داوود و جالوت، میگوید: «فَقَتَلَ داوودُ جالُوتَ وَ آتَاهُ اللهُ المُلکَ وَ الحِکمَةَ وَ عَلَّمَهُ». اگر در جنگ عمرو بن عبدود، اگر در آن جبهه حضرت علی شیرین کاری کرد حکومت داد. یعنی در طول تاریخ حکومت را به چه کسی بدهیم. به کسی که «آتَاهُ اللهُ المُلکَ وَ الحِکمَةَ وَ عَلَّمَهُ». به همان دلیلی که حضرت داوود پیغمبر شد، بعد هم سلیمان بن داوود، سلیمان پسرش شد، یعنی نسل در نسل اینها خانوادهشان عزت و حکومت و قدرت و بصیرت. این قرآن ما است. قرآن کتاب تطبیق است، وگرنه اگر بگوییم یک جنگی بود و یکی پیروز شد و یکی شکست خورد. بود که بود، به من چه که... . کلمه «کَذلِکَ» در قرآن زیاد است، یعنی قصهای که گفتم فکر نکن یک قصه تاریخی شخصی جزئی محلهای منطقهای بود. نه، هر که از این راه برود به همان نتیجه میرسد. شریعتی: سنت خدای متعال است. حجت الاسلام قرائتی: بله. شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. نکتههای خوبی را شنیدیم، «الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین». و چقدر خوشحالیم که دوباره حاج آقای قرائتی را داریم میبینیم و در محضرشان هستیم و مثل همیشه نکات ناب و لطیفی را میشنویم. مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم. ایام هجدهم هر ماه قرار سمت خداییها است برای شرکت در طرح فرزندان غدیر. اتفاق مبارکی است که این ایام دارد رغم میخورد و الحمدلله دست گلهایی هم دارند متولد میشوند، یکی از یکی زیباتر. انشاءالله که سایهی پدر مادر بر سرشان مستدام باشد و چشم پدر و مادرها به تولد این فرزندان این ایام روشن شده است. این ممکن نبود و میسر نبود جز با مشارکت و همدلی شما عزیزان که ماههاست در این طرح همراه ما هستید. برای اطلاعات بیشتر از جزئیات این طرح میتوانید به سایت ما مراجعه بکنید، یا به کانال ما در سروش و ایتا. و اگر میخواهید مشارکت بکنید یک راه سادهاش شماره گیری *780*3131# است. شرکت در طرح فرزندان غدیر، مشارکت و مساعدت شما در ایام میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها به عشق آن حضرت انشاءالله اتفاقات مبارکی رقم بخورد که حضرت خیر کثیر هستند. صفحه 423 را امروز با هم تلاوت میکنیم. آیات 36 تا 43 سوره مبارکه احزاب را به اتفاق خواهیم شنید. ثوابش را هدیه بکنیم به روح بلند حضرت. برمیگردیم همراه شما و در کنار شما. صفحه423قرآن کریم شریعتی: یک خبر خوب و خوشحال کننده؛ دختر خانمهایی که در سالروز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها متولد میشوند و نامشان هم نام حضرت زهراست، اسمشان زهرا باشد، برای 20 نفر از آنها برنامه سمت خدا به نیابت از آنها عقیقه انجام خواهد داد. مشخصاتشان را برای ما بفرستید، به 20000303 پیامک بکنید. انشاءالله این عقیقه انجام میشود. و اگر شد فیلمش را هم برای شما خواهند فرستاد. اتفاق مبارکی است. پیش پیش قدم تک تک عزیزانی که امشب و فردا متولد میشوند مبارک و مهنا باشد و انشاءالله همهشان زیر سایهی الطاف مادرانه حضرت زهرا باشند. اشاره قرآنی را بفرمایید و انشاءالله خداحافظی کنیم. حجت الاسلام قرائتی: در این صفحهای که خوانده شد یک آیهی مهمی بود، یعنی همه آیهها مهم است. «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ» خدا به شما درود میفرستد. برای چه؟ «وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» برای این که شما را از ظلمات به نور ببرد راهش درود است، فحش ولعنت نیست، سب نیست. قرآن میگوید من برای این که خانمها را از آلودگیهای مادی و معنوی نجات بدهم راهش تشکر و درود است. یک بار دیگر بخوانم. «هُوَ الَّذِي» خدایی که، «يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ» هم خود خدا و هم فرشتهها صلوات میفرستند بر شما. خدا چه کار دارد به ما که درود میفرستد. «لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» راه دعوت به خیر تشویق و زبان خوش است، استدلال و محبت است. والسلام علیکم و رحمه الله. شریعتی: و علیکم السلام و رحمه الله و برکاته. خیلی ممنون و متشکرم. دو هفته پیش تولد حاج آقای قرائتی بود. ما معمولاً دنبال بهانه میگردیم که تقدیر بکنیم، تجلیل بکنیم. حق بزرگی حاج آقای قرائتی به گردن تک تک ما دارند. در حد وسع و بضاعت و توانمان، حالا با توجه به تمام محدودیتهایی که وجود دارد در ایام کرونا، در پشت صحنه یک اتفاق مبارکی افتاد که شما را به تماشای آن دعوت میکنیم. برای حاج آقای قرائتی و همهی عزیزان، همهی مبلغین، همهی آنهایی که حق به گردن ما دارند، آرزوی سلامتی و عافیت و تندرستی میکنیم. برای ما دعا میکنید و ما هم انشاءالله دعاگوی شما هستیم. حجت الاسلام قرائتی: تشکر. شریعتی: سلامت باشید. ببینیم و تماشا بکنیم. تا فردا که انشاءالله در سالروز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها با حضور حاج آقای میرهاشم به شما سلام خواهیم کرد. بفرمایید خواهش میکنم.