حجت الاسلام قرائتی: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. بنده هم این سال نو مسیحیت را و این ایامی که مسیحیها جشن برای میلاد دارند تبریک میگویم. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی. یکی از مسائل اخلاقی و اجتماعی که سر نخ آن در تمام مسائل پیدا میشود مسئله تکلف است. یعنی زور میزنیم که یک کاری بشود. به خودمان و دیگران، به زن و بچه سخت میگیریم. یک وقت یک چیزی است حکمت است. مثل یک مریض که باید عمل جراحی بشود. همه دکترها میگویند دوای این عمل جراحی است. سخت هم هست ولی باید قبول کرد. علم است، حکمت است، فرمان خدا است، باید عمل کنیم، سخت هم هست باید قبول کنیم. اما گاهی اوقات خدا و پیامبر سخت نگرفته است ما خود سخت میگیریم. این زندگی را تلخ میکند. اسم آن هم تکلف است. در سوره ص آیه یکی به آخر مانده پیامبر فرمود: «ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفين» (ص/86) من اهل تکلف نیستم. شعار ما این باشد در کارهایی که فرمانی از وحی و عقل نیست سخت نگیریم. من یک وقت در ماشین نشسته بودم داشتم مسافرت میرفتم به بغل دستی خود با هیجان و عصبانیت یک چیزی میگفتم همین طور که داشتم حرف میزدم یک اتوبوس گاز داد از بغل ماشین ما جلو رفت. یک دفعه دیدم پشت آن نوشته است شد، شد، نشد، نشد. راحت باشید. در وظیفه خود کوتاهی نکنید. در انتخاب همسر، در انتخاب خانه، در انتخاب رشته تحصیلی، در هر چیزی گیر ندهید. قرآن آیهای دارد میگوید «ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفين» (ص/86) «لا یُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها» (بقره/286) «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها» (طلاق/7) «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْر» (بقره/185) «يَسِّرْ لي أَمْري» (طه/26) اینها چند آیه بود که میگوید روان بگویید. از خدا میخواهد که کارهای خود را روان کند. شریعتی: یک وقتهایی این قدر سخت میگیریم احساس میکنیم مثل رانندگی در جاده خاکی زندگی ما پر از چاله است. روان نیست. راحت نیستیم. حجت الاسلام قرائتی: الان خیلیها گیر شرق و غرب نیستند. گیر خودشان هستند. من باید رئیس جمهور بشوم حالا نشد گرد و خاک کند. من باید رئیس شورای شهر بشوم، من باید شهردار بشوم. شما خود را معرفی کنید و بر خدا تکیه کنید. این توکل بر خدا به این معنا است که بیش از آن که خدا و پیامبر گفته است گیر ندهید. «لِلْمُتَكَلِّفِ ثَلَاثَ عَلَامَات» آدمهای اهل تکلف 3 نشانه دارند. «يُنَازِعُ مَنْ فَوْقَهُ» همیشه با بالادست خود درگیر است. «وَ يَتَعَاطَى مَا لَا يَنَال» دنبال یک چیزی میگردد که دست او نمیرسد. «يَقُولُ مَا لَا يَعْلَم» حرفی را هم که اطلاع کامل ندارد میزند. یک کسی به کسی گفت تو یک خوبی داری، یک بدی. گفت بدی من چیست؟ گفت بدی شما این است که آدم نفهمی هستید. خوبی شما این است که حرف نمیزنید. «ینتأ الی حذر» متکلف 3 نشانه دارد. وقتی از روبه رو طرف برخورد میکند این یتملق، تملق میکند. پشت سر غیبت میکند. «یشمت بالمصیبه» همین که مصیبت به او رسید شماتت میکند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا» (معارج/20). مردم در مقابل سختیها 3 دسته هستند. یک دسته گروه جیغ هستند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا» (معارج/20). یک چیز که برخلاف میل آنها است جیغ میزنند. یک عده صبر میکنند «وَ بَشِّرِ الصَّابِرين» (بقره/155) یک عده سراغ سختیها میروند و با استقبال با سختیها روبه رو میشوند. «و الصابرین اصابهم» در مقابل مصیبتها صابرین صبر میکنند. «الْمُتَكَلِّفُ مُخْطِئٌ وَ إِنْ أَصَاب» آدمهایی که گیر میدهند و زور میزنند اشتباه میکنند. راه آنها اگر درست هم باشد غلط است. یعنی کارهای خوب آنها هم بد است. مردم را به دردسر انداختن کار بدی است اگر چه در اثر به دردسر انداختن مردم شما به یک نتیجه ای هم برسید. افرادی برای این که یک کاری کنند در و دیوار را به هم میدوزند. هر کاری که درست شد دلیل نیست که کار آدم خوب است. ممکن است آدم به هدف خود برسد، کار خیری هم انجام بدهد اما اگر کار خیری هم انجام بدهد خطاکار هستید. آدم متکلف ظاهر او ریا و باطن او نفاق است. حدیث داریم حضرت فرمود: «نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْلِيَاءِ بِرَاءٌ مِنَ التَّكَلُّف» انبیاء و اولیاء زور نمیزنند. از تکلف بری هستند. سعی میکنند سخت نگیرند. در علما آیت الله العظمی سید احمد خوانساری از مراجع درجه یک بود. ایشان یک رساله نوشته بود صفحه اول آن آورده بود که این حرفهایی را که نوشته ام مؤمنین اگر خواستند میتوانند عمل کنند. حتی به خدا نگویید این کار را بکند. امام سجاد میگوید خدایا من به تو نمیگویم به من عمر بده. من نمیدانم عمر داشته باشم بهتر است یا نداشته باشم. «الهی عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِك» اگر عمر بستر برای خدمت است به من عمر بده. «فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَان» اگر عمر من چراگاه شیطان است «فَاقْبِضْنِي» من را قبض روح کن. حتی به خدا نگویید خدا طول عمر بدهد، بگوید خدا خیر دنیا و آخرت بدهد. بعضیها حتی برای کارهای عبادت میآیند میگویند دعا کنید ما حتماً شهید شویم. میگویم خدا شما را در راه مسلمین قرار بدهد. هر چه رضای خود او است قرار بدهد. حتماً میخواهم قرآن را حفظ کنم. قرآن را حفظ کنید. ولی اگر نمیتوانید حفظ نکنید. گاهی وقتها حفظ قرآن به افراد فشار است. قرآن میگوید «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّر» (مزمل/20) تیسر از یسر است، یسر یعنی آسانی. هر چه روان شما است حفظ کنید. در دین حرج نیست، در دین سختی نیست. مانع خندیدن نشویم، مانع گریه نشویم. تکلف و زور زدن چند نوع دارد. گاهی آدم در مسائل سیاسی تکلف دارد. میخواهد به فلان پست برسد. افرادی دوست دارند رئیس شوند «مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّس» خدا لعنت کند کسی که با دردسر خود را رئیس میکند. یک وقت مردم به او رأی میدهند. مردم طوری نیست. مردم میگویند روح منی خمینی، بت شکنی خمینی. تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست. مردم از درون آنها خمینی خمینی گفتن جوشید. خمینی سراغ حکومت نرفت، حکومت سراغ او آمد. دنیا دنبال آدم بیاید طوری نیست، آدم نباید دنبال دنیا برود. یک جمله سه حرفی است از یک طرف بخوانید درست است، از یک طرف بخوانید درست نیست. دنیا برای شما درست است، شما برای دنیا درست نیست. دنیا برای ما هست، ولی ما برای دنیا نیستیم، ما بالاتر از دنیا هستیم. دنیا جماد است. ما انسان هستیم. شما سوار دنیا بشوید ولی دنیا سوار شما نشود. مثل آب که بیرون کشتی خوب است، ولی اگر داخل کشتی بیاید غرق میشود. آب بیرون کشتی پشتی است، ولی داخل کشتی باعث هلاکت است. «مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّس» لعنت خدا بر کسی که برای ریاست دست و پا میزند. «مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا» لعنت خدا بر کسی که همت او رئیس شدن است. «مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ» لعنت خدا بر کسی که نشسته میگوید از آن جا میگیریم، او را میبینیم در آن حزب شرکت میکنیم به آن تشکیلات وصل میشویم. مثل شطرنج بازها دائم نشسته طراحی میکند. آدمهای این طوری هستند. یا برای خودشان یا برای دیگران انجام میدهند. برای دیگران مینشینند که این که این کار را کرد غرض او این بود. 50 سال پیش ما گفتیم چرا پزشک اطفال داریم، آخوند اطفال نداریم. گفت مثل چه کسی گفتم مثل خودت. اسلام نگفته است ببینید بزرگان چه میگویند، خودت بزرگ شو، دیگران از تو یاد بگیرند. چرا دیگران الگوی تو باشند، تو الگوی دیگران باش. «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماما» (فرقان/74) یعنی من برای دیگران الگو شوم. دخترهایی که خواستگارهای خوبی داشتند رد کردند حالا ماندند. آدم به آینده سفارش کند. من یک روز در دانشگاه تهران یک خانمی یک نامه به من داد. نامه مهمی بود. نوشته بود خدا پدر من را لعنت کند. خدا مادر من را لعنت کند. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» (بقره/84) خدا رئیس دانشگاه را لعنت کند. خدا دکتری که مشاور من بود لعنت کند. دلیل آن، من زیبا بودم دوره پیش دانشگاهی خواستگارهای خوبی داشتم پدرم گفت صبر کن، لیسانس بگیری، مادرم گفت صبر کن استاد دانشگاه شوی، همه گفتند صبر کن. این حق طبیعی من را اینها از من گرفتند. «مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ» مدام به او القاء کردند که اگر صبر کنی در آینده بهتر میشود. خیلیها ازدواج نمیکنند میگوییم چرا؟ میگویند گرانی است. میگوییم سال دیگر ارزان میشود. کدام سال بوده که ارزانتر شده باشد. سال به سال گرانتر میشود و شما معطل میشوید و نتیجه هم ندارد. یک نفر میخواست از شوهر خود جدا شود. گفت شوهر من عیبهایی دارد. گفتم عیبهای او را با سازش و نصحیت برطرف کنید. یک نفر با شوهر شما حرف بزند. گفت میخواهم طلاق بگیرم، گفتم اگر طلاق بگیری شوهر دوم از این بهتر خواهد بود. اگر میدانید بهتر است اقدام کنید شاید دومی از این بدتر باشد. قرآن میگوید در پول خرج کردن هم میانه روی باشد. قرآن میگوید مؤمنین کسانی هستند که «إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواما» نه زیاد ریخت و پاش کنند، نه مشت را ببندند. من دو شب پیش یک جایی بودم در یکی از استانها یک کسی وارد شد به قدری ریش او بلند بود که تا ناف خود ریش داشت وارد شد و به او نگاه کردند. اگر میگویند لباس شهرت حرام است، ریش شهرت حرام نیست؟ لباس که گناهی نکرده است میخواست یک کاری کند که خودنمایی کند. این خانم آرایش کرده، چرا این رقم آرایش کردید. حجاب هم مرز دارد، بی حجابی هم مرز دارد. ساختمان خانه را جوری میسازیم که هر کس میآید و میرود بهت زده بشود. این میخواهد مردم در مقابل پولهایی که جمع کرده است بهت زده کند. این درست نیست. قرآن میگوید پیامبر من قرآن به شما دادم، ندادم که شما خود را به مشقت بیندازید. به قرآن عمل کنید ولی خودکشی نکنید. چند بار در قرآن میگوید من این قدر به شما تکلیف نکرده بودم. قرآن را به مردم ابلاغ کنید. «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ» (نور/54) شما حرف من را به مردم ابلاغ کنید. شما ضامن نیستید. «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر» (غاشیه/22) زور نگویید، سیطره نباید داشته باشید. شما مردم را اجبار نکنید. «أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاس» (یونس/99) میخواهید با زور مردم را به بهشت ببرید. شما بگویید خدا این را راضی است، عمل کردند، کردند، نکردند، نکردند. یک نفر از تجار نزد مرجع تقلیدی رفت گفت من یک مقدار وجوهات و خمس دارم، اگر نصف آن را به خود من اجازه میدهید، مثلاً 100 میلیون است، 50 میلیون را به خودم بدهید 50 میلیون هم به شما میدهم. گفت نخیر بنده به شما اجازه نمیدهم از شما هم تحویل نمیگیرم. اینها زور میزنند. یک کاری میکند شکل آن را، اسم آن را، آرم آن را که متفاوت باشد. الفاظ خود را عوض میکند. بعضیها سختترین عبارات را به کار میبرند، این تکلف است. روان گفتن «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني» (طه/27) سادگی خوب است، روان بودن خوب است، آدم خود نیز راحت است. شریعتی: یک وقتهایی خود را به زحمت و سختی میاندازید یک وقتهایی این سختی به دیگران سرایت میکند. حجت الاسلام قرائتی: آدمی که به خودش سخت میگیرد هم خودش اذیت میشود و هم دیگران. مثلاً وسواسیها، زندگی را به خود تلخ میکنند. وسواسی یعنی خدایا تو دروغ میگویی. چون خدا میگوید پاک شد، وسواسی میگوید پاک نشد. عملاً به خدا دروغگو میگوید. به پیامبر اسلام دروغگو میگوید، به چهارده معصوم دروغگو میگوید. به همه مراجع تقلید دروغگو میگوید. میگوییم اسلام میگوید پاک شد، میگوید نخیر، پاک نشد. به ما میگویند آسان بگیرید. از بازار مسلمانها چیزی خریدید دیگر نگویید پاک است یا نجس. همین که مسلمان یک چیزی دست او است باید گفت مالک است. ممکن است دزدی باشد ولی شما حق ندارید بگویید از کجا آوردید. اگر جرم یا منکری دیدید نهی از منکر کنید. خلاف قانون است شکایت کنید. خدا در قرآن میگوید به شما چه. چیزی را که خدا خواسته است، چشم. مگر شما همه چراها را به مردم میگویید که خدا به شما بگوید. میگوید جهنم نوزده تا مأمور دارد «عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَر» (مدثر/30) خدایا تو که میلیارد میلیارد فرشته داری. «ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُو» (مدثر/31) لشکر خدا و فرشتهها را هیچ نمیداند عدد آن چند است، جزء خدا. خدا فقط میداند عدد فرشتهها چه قدر است. خدایا تو که میگویی در آیه قرآن گفته است لشکر خدا را جزء خدا کسی خبر ندارد میلیارد میلیارد لشکر دارد یک فرشته دیگر بگذارد بیست تا بشود. قرآن میگوید مخصوصاً گفتیم نوزده تا ببینیم فضول کیست. «ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَة» مخصوصاً گفتیم نوزده تا ببینیم چه کسی تسلیم است و چه کسی نق میزند. سوال بی جا نکنید. یک وقت پیامبر راجع به حج صحبت میکرد یک نفر پرسید هر سال است یا در عمر یک بار؟ حضرت به او اعتنا نکرد. گفت آقا سوال کردم هر سال هست یا عمری یک بار؟ دو ـ سه بار تکرار کرد. حضرت گفت اگر هر سال بگویم که پیر شما در میآید وقتی من میگویم حج یعنی یکی. چرا مدام گیر میدهید. یک آدم وسواسی بود دست خود را در آب یخ زمستان مدام فرو میکرد. یک نفر رسید گفت آقای وسواسی این دست امانت است شما بیش از یک بار در حوض فرو کنید خیانت کردید. به امانت خیانت میکنید. چشم ما امانت است. آن جا که خدا راضی نیست نگاه کنیم خیانت است. گوش ما امانت است. تبلیغهای ما خیانت است. مگر مقام معظم رهبری نفرمود کسانی که جوانها را تشویق میکنند به این که خارج بروند اینها خائن هستند. لیسانس بگیرم بعد ازدواج کنم، نه اگر امکان ازدواج هست، ازدواج کنید. یک زمانی آموزش و پرورش یک کار غلطی میکرد. دخترهایی که ازدواج میکردند از دبیرستان بیرون میکردند. تحصیل یک عبادت است، ازدواج هم یک عبادت است. من یک همکار در استان اصفهان در نهضت سوادآموزی داشتم، شبی که دختر او میخواستند ببرند خانه شوهر آمدند گفتند پسر برادر عروس شهید شد. گفتند به پدر بگوییم و به مادر او نگوییم، ممکن است جیغ بزند. به پدر گفتند، پدر گفت هیچ نگویید. شهادت پسرم یک نعمت بود. شوهر دخترم هم یک نعمت دیگر است. آن خیر است، آن هم خیر است. او در راه خدا شهید شد، این هم عروس میشود. گیر نداد. ممکن است یک سری کارها مد نباشد، خود ما مد کنیم، چه کسی گفته است دیگران برای ما مد درست کنند. از مکه میآمدم برای هر کدام از پاسدارهای خود یک جعبه پیچ گوشتی خریدم سنگین هم بود. در فرودگاه گفتند چیست که سنگین است؟ گفتم پیچ گوشتی. گفت مکه رفتید آهن بار کردید آوردید. خواستم سوغاتی بخرم دیدم هر چه بخرم از بین خواهد رفت این ماندگار است، نمی ترشد، نمی پوسد، همیشه هم یک جایی گرهای را باز میکند. رسم نیست. خب رسم کنید. الان 30 سال از آن قصه گذشته است. هر وقت پاسدارها من را میبینند میگویند آقای قرائتی پیش گوشتیها به درد ما میخورد. گل ببریم بعد از چند لحظه پلاسیده و پرپر میشود. ما هر هفته به ده نفر جایزه میدهیم من گفتم جایزه چه میخواهید بدهید؟ یک لباس شنا بدهید، یک لباس ورزش بدهید. یک چیزی که پدر او هم بگوید خدا پدرشان را بیامرزد به اندازه یک لباس ورزش به ما کمک کردند. یک کار این طوری کنید ماندگار باشد. پیامبر اسلام شیر میدوشید، با برده ها هم غذا میشد، خانه را جارو میکرد. یک روز حمامی به امام صادق گفت میخواهید حمام را قرق کنم گفت برای چه؟ گفت امام صادق حمام میرود. گفت بقیه هم باشند. حمام را قرق نکردند. گاهی قفل میشویم. یک بار یک نفر یک جک گفت همه خندیدند، پیامبر هم یک لبخندی زد. بعد حضرت گفت من از جک او خنده ام نگرفت منتها دیدم که همه میخندند من با مردم همراه شدم. یک کسی زیر تابوت مدام میخندید. زن او مرده بود این زیر تابوت بود میخندید. به او گفتند درست نیست زن تو است. گفت ما هر وقت در طول عمر خود دوش به دوش هم رفتیم به هم نق زدیم. این دفعه اول است که دوش به دوش هم راه میرویم و نق هم نمیزند. به ما گفتند مراعات حال مردم را بکنید. الان شما روزه نیستید لازم نیست در خیابان روزه بخورید. بروید خانه غذا بخورید و بیرون بیایید. من یک دلیل حجاب را این میدانم. روبه رو آدم گرسنه غذا نخورید. بی عاطفگی است، بی رحمی است. بی معرفتی است. جوان عذب است، شما با خانم با هفت قلم آرایش میروید، این وقتی نگاه میکند، آه نمیکشد. شریعتی: در مهمانیهای ما چه قدر تکلف هست، که باعث میشود روابط سرد بشود، بین افراد فامیل فاصله بیفتد، طولانی شود. با زحمت باشد. حجت الاسلام قرائتی: در مدیریت قرآن میفرماید «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا» (قصص/83) افرادی خود را تکلف میاندازند دل آنها میخواهد بگوید که ما ... دکتر نیستید به شما میگویند دکتر. بگویید من دکتر نیستم. آیت الله نیستید با شهامت بگویید من آیت الله نیستم من خود مقلد هستم. فقیه نیستم. ما در قرآن یک آیه داریم که میگوید آنها که قطعاً جهنمی هستند یکی از آنها، اینها هستند. کسانی که قطعاً جهنمی هستند که یک لقبهایی به اینها داده میشود و اینها نمیگویند ما اینها نیستیم. «يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا» (آل عمران/188) دوست دارم حمد و ستایش شوند به کارهایی که نکردند. جبهه نرفته است میگویند ایشان انقلابی است. دکتر نیست دکتر میگویند، آیت الله نیست آیت الله میگویند. مهندس نیست مهندس میگویند. خیر نیست، خیر میگویند. «بِما كانُوا يَعْمَلُون» (انعام/127) «بِما كانُوا يَفْتَرُون» (انعام/138) کسانی که «يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا» (آل عمران/188) دوست دارند ستایش شوند به کارهایی که انجام ندادند. «فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ» (آل عمران/188) احتمال دارد اینها اهل فوز و رستگاری باشند. احتمال دارد اهل رستگاری باشند، اینها قطعاً جهنمی هستند. بعضیها طی میکنند. اگر مینویسید دکتر من میآیم. اینها خیلی خطرناک است، زور زدن است. نباید آدم زور بزند. خیلیها هستند یک چیزی را نمیدانند نمیتواند بگوید نمیدانم. « قُلْ أَ نَدْعُوا» (انعام/71) بگو بلد نیستم. این حدیث را من دیشب دیدم. «أَثْقَلُ إِخْوَانِي عَلَيَّ مَنْ يَتَكَلَّفُ لِي» سختترین دوستان من کسانی است که من را به دردسر میاندازد. حدیث داریم که وارد خانه میشوید نگویید من کجا مینشینم، هر کجا صاحبخانه گفت. چه میخورید؟ هر چه شما آسانت است. یک بار یک نفر از حضرت امیر دعوت کرد گفت میآیم به شرطی که از بیرون خانه چیزی نگیرید. هر چه در خانه است درست کنید بخوریم. اگر دارید کنس بازی نکنید همه را بیاورید. گاهی وقتها ما یک افطاری میخواهیم بدهیم همه را به دردسر میاندازیم که میخواهیم پز بدهیم. آقا افطاری نده، پز هم نده. شما که میخواهید پز بدهید تکلف است. در عروسیها جوانهای ما از کجاها قرض میکنند. من یک وقت اتریش بودم، زبان انگلیسی که بلد نیستم یک مقاله آوردم برای من خواندند گفتند نوشته بی خاصیتترین لباسهای کره زمین کروات است. لباسها یا باید علامت باشد. این پزشک جراح است، این خلبان است، این آخوند است. یک نشان است. یا لباس آدم را گرم میکند یا سرد میکند. یا یک باری از روی دوش آدم بر میدارد. مثل دستکش، جوراب. لباسی که هیچ علامتی ندارد بیسواد دارد، باسواد هم دارد، فقیر دارد، غنی هم دارد. پیر دارد، جوان هم دارد. لباسی که هیچ خاصیتی ندارد کروات است. آدم وقتی وزن او سنگین شد از نظر علمی، کمالات، اختراع، ابتکار این چیزها دیگر برای او مهم نیست. آنها که چیزی ندارند درگیر ظواهر میشوند. امام کاظم فرمود تمام کسانی که این کارها را میکنند کمبود دارند. میخواهند خود را مطرح کنند، کمال هم ندارند. میخواهند آن خلأ را با موهومات پر شود. اسلام برای این که تکلف نباشد گفته است آدمهای مریض جبهه نروند. حتی نماز میخوانید به خود فشار نیاورید. دعا را شروع کردید حوصله ندارید نخوانید. هر چه نشاط دارید بخوانید، هر چه نشاط ندارید نخوانید. تکلف در جهیزیه، در خرید بلد نیستم، خوشا به حال دکتری که بگوید مرض را تشخیص نمیدهم. فلانی از من در این تخصص سواد بیشتری دارد. پیش نماز ممکن است گیر خود باشد. در مالک الیوم الدین متوجه شد وضو ندارد باید بگوید وضو ندارم قصد فرادی کنید. گیر نباشید، بگویید بلد نیستم، وضو ندارم. ما گیر لباس، گیر عنوان، گیر لقب، گیر مدرک هستیم. اگر تکلف برداشته شود زندگیها راحت میشود. شریعتی: انشاءالله همین طور باشد. تکلف که نباشد انگار تمام این چرخ دندههای زندگی ما روغن کاری میشود حجت الاسلام قرائتی: تکلف گر نباشد خوش توان زیست، تعلق گر نباشد خوش توان مرد دست شما که زخمی میشود یک چسب کف دست میزنید، یک چسب پشت دست. وقتی چسب را بر میدارید کف دست چون مو ندارد راحت کنده میشود. پشت دست چون مو دارد وقتی چسب را میکنید درد میآید. آدم وقتی میخواهد بمیرد وقتی چیزی ندارد راحت میمیرد. حدیث داریم که مؤمن که میخواهد بمیرد انگار گل بو میکند. چون به دنیا نچسبیده است. «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفين»(ص/86) همه مال ذیل آیه تکلف بود. شریعتی: امروز خیلی نکته داشتیم و شنیدیم. الحمدلله رب العالمین. حسن ختام برنامه امروز ما تلاوت آیات صفحه 395 باشد انشاءالله آیات نورانی سوره مبارکه قصص. ما طرح فرزندان غدیر را که داریم الحمدلله حاج آقا خیلیها با ما همراه شدند، خدا را شکر. و جا دارد من تشکر کنم. به ما یاد دادند وقتی حضرت عیسی بن مریم (ع) فرمودند «وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْت» یعنی من نافع باشم. نفاع باشم. پر خیر باشم. خیلیها همراه شدند و حضور آنها پر برکت بود در طرح فرزندان غدیر. لبخند بچه ها، انرژی که از نگاه نوزادانی که سالها پدر و مادر آنها در انتظار آنها بودند به زندگی تک تک ما ساطع میشود، بسیار برای ما دل انگیز بود. همچنان شما میتوانید همراه باشید واقعاً نیازمند کمک، همدلی، مساعدت و همت عزیزان خود هستیم که انشاءالله اتفاقات مبارکی در طرح فرزندان غدیر هم رقم بخورد. عزیزان ما میتوانند به سایت ما مراجعه کنند و جزئیات آن طرح را ببینند و همراه شوند. صفحه 395 را امروز تلاوت میکنیم. آیات نورانی سوره مبارکه قصص. باز هم میلاد پیامبر بزرگ الهی حضرت عیسی بن مریم را به همه هموطنان عزیزمان خاصه هموطنان مسیحی تبریک و شادباش عرض میکنم و آغاز سال نو میلادی را. حاج آقای قرائتی دعا کنند و انشاءالله خداحافظی کنیم.صفحه395 قرآن کریم