اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

97-04-24-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي- ويژه برنامه ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها

دسته بندی:

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ويژه برنامه ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 24- 04-97
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: سلام عليکم و رحمة الله. سلام مي‌کنم به همه‌ي بيننده‌هاي خوب و شنونده‌هاي نازنين‌مان، به همه‌ي حضار عزيز و گرانقدري که در سالروز ولادت حضرت معصومه(س) در حرم کريمه‌ي اهل‌بيت حاضر هستند. طبق قرار هميشگي‌مان نايب الزياره و دعاگوي شما هستيم. تبريک ويژه و مخصوص از اين فضاي نوراني و منور به همه دختر خانم‌هاي عزيز داريم. براي همه دختران عزيز آرزوي خوشبختي و عاقبت بخيري و توفيقات هميشگي را مي‌کنيم.

هواي ديدن خورشيد در سرم افتاد *** که ناگهان به دلم جذبه‌ي حرم افتاد
کسي ميان دلم اشفعي لنا مي‌خواند *** کسي که خاک‌ترين بود و از طلا مي‌خواند
تويي سرودن شعرم، تويي ترانه‌ي من *** بهانه‌اي به غزل‌هاي عاشقانه‌ي من
درخت بي ثمري را به بار آوردي *** در اين زمين کويري بهار آوردي
نداشت فاطمه در شهر خود مزار اما *** براي فاطمه در قم مزار آوردي
نگه ندار ز ما سايه‌ي پناهت را *** به قدر يک مژه بر هم زدن نگاهت را
دوباره بال گشودم شبيه پروانه *** و با اجازه سرودم شبيه پروانه
کسي که پاي ضريحت دخيل مي‌بندد *** دخيل را به پر جبرئيل مي‌بندد
طلا ز خاک در کوي تو محک خورده است *** کنار سفره‌ي تو آب هم نمک خورده است
چقدر در حرمت بوي عشق مي‌آيد *** خيال مي‌کنم عطر دمشق مي‌آيد
شبي که فال به جز عشق را نمي‌آورد *** دلم براي زيارت بهانه مي‌آورد
کسي ميان دلم اشعي لنا مي‌خواند *** صدا، صداي خودم بود و از شما مي‌خواند

سلام مي‌کنم از تمام همه مردم شريف ايران، همه آنهايي که دلشان در سالروز ولادت حضرت معصومه زيارت اين حرم نوراني را مي‌خواهد، به حضرت معصومه(س) سلام مي‌کنيم. انشاءالله حضرت دست همه ما را بگيرند. به حاج آقاي بهشتي عزيز سلام مي‌کنيم. سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله. من هم در اين روز شريف خدمت حضرتعالي و زائران فاطمه معصومه و بينندگان خوب برنامه سمت خدا و شنوندگان راديو قرآن و همه کساني که اين برنامه را مي‌بينند و مي‌خوانند، سلام مي‌کنم. از خدا مي‌خواهم اين گفتگو را و زيارت از راه دور را که دلهايي از جاي جاي عالم متوجه اينت حرم شريف شود، با نور و خير و رشد همراه بفرمايد. به همه دختران محب اهل بيت، دختران مسلمان، دختران انقلابي و با عفاف تبريک مي‌گويم. خوشبختي همه دختران را از خداوند طلب مي‌کنم.
شريعتي: من از سفر عتبات برمي‌گردم، مخصوص دعاگوي شما و همه عزيزان بوديم، انشاءالله رزق و روزي شما شود. همراه زائر اولي‌هاي سمت خدا بوديم. انشاءالله حضرت معصومه برات زيارت کربلا را به دست همه مشتاقان عزيز و آنهايي که دلشان مي‌خواهد حال و هواي بين الحرمين را نفس بکشند، برات زيارت را از دستان مبارک حضرت معصومه بگيرند. ببينيم حاج آقاي بهشتي در روز عيد براي ما چه آوردند و قرار هست چه نکاتي را بشنويم.
حاج آقاي بهشتي: انشاءالله بتوانم پيام‌هايي از قرآن را بگويم و برنامه ما رنگ قرآني داشته باشد. دوست دارم پنج دختر قرآني را در اين برنامه توصيف کنم و ما مردها و زن‌ها، دخترها و پسرها از اين شخصيت‌ها الگو بگيريم. از نعمت‌هاي ويژه خدا نعمت فرزند است. فرزند ما را باقي مي‌کند. باقيات صالحات، پيغمبر فرمود: ما از دنيا مي‌رويم و رابطه ما با دنيا قطع مي‌شود مگر کساني که اثري از آنها بماند. بنايي، کتابي، مؤسسه‌اي را فرزندي. براساس آيات قرآن فرزند هديه خداست. کلمه هبه، عطيه، از جانب خداوند است. در سوره مبارکه شوري مي‌خوانيم که فرمانرواي آسمان و زمين خدا، هرچه را بخواهد خلق مي‌کند. «يَهَبُ‏ لِمَنْ‏ يَشاءُ إِناثاً» (شوري/49) به هرکه بخواهد دختر مي‌بخشد. «وَ يَهَبُ‏ لِمَنْ‏ يَشاءُ الذُّكُورَ» مي‌بخشد به هرکه بخواهد پسر. پسر و دختر هردو هديه خدا هستند ولي رازي در اين هست که اول اسم دختر را آورده است. دو هديه آسماني هستند ولي پيغمبر فرمود: رحمت خدا به دختران و زنان بيشتر است و به هرکس بخواهد هم دختر و هم پسر مي‌دهد. به هرکس بخواهد هيچکدام را نمي‌دهد. در پايان آيه مي‌فرمايد: خداوند عليم قدير است. هيچ مشکلي پيش روي خدا نيست. فرزند رحمت و نعمت و لطف خداست، اينکه بچه‌هاي ما دختر باشند يا پسر، براساس حکمت پروردگار صورت مي‌گيرد.  قرآن مي‌فرمايد: اوست که شما را در ارحام تصويرگري مي‌کند. از خدا همان که خودش مي‌خواهد، بخواهيد.
کسي به امام صادق(ع) گفت: براي من از خدا پسر بخواهيد. امام فرمود: چه مي‌دانيد پسر بهتر است يا دختر؟ خداوند خود براساس رحمت و حکمتش پسر و دختري را تقسيم کرده است. بعضي فقط دختر، بعضي فقط پسر، بعضي هردو و بعضي هيچکدام. اين دست خود اوست. دارايي‌ها و نداري‌ها براساس عدالت و حکمت خداست. ما تسليم او هستيم ولي اين را مي‌دانيم فرزند هبه‌ي خداست، دختر و پسر اما براي دختر حساب ويژه باز کرده است. براساس طراحي خدا يادگار آخرين فرستاده‌اش دختري شده است. در دوراني که دختر را بد مي‌دانستند. قرآن مي‌گويد: زمان جاهلي طوري بودند وقتي صاحب دختر مي‌شدند از عصبانيت چهره‌ي آنها سياه مي‌شد. بد مي‌دانستند و ننگ مي‌دانستند. خداوند کاري کرد که از پيامبر پسر باشد اما زود از دنيا رفت، يک دختر به يادگار بماند. در پايان اين برنامه در مورد آن دختر صحبت خواهيم کرد.
پسر بهتر است يا دختر؟ هردو هديه و عطيه خدا هستند. اين ما هستيم که با هديه‌هاي خدا چطور رفتار کنيم. اين طلا را چگونه به يک گردنبند زيبا يا يک گلستان پر گل و ميوه تبديل کنيم. سرمايه از جانب خدا، کار ما کار تربيت است. همان کاري که خدا دارد، بيش از نهصد بار در قرآن کلمه ربّ يعني صاحب، مدير، مدبّر و پرورش دهنده. اين کار را خداوند به دوش ما گذاشته است. بچه‌هايي را که امانت‌هاي خدا هستند، آنگونه که خدا مي‌خواهد پرورش بدهيم. براساس چه الگوهايي؟ پنج الگو را از اين به بعد مي‌شماريم.
شريعتي: خيلي‌ها در سفرهاي زيارتي التماس دعاي مخصوص دارند و مي‌گويند: براي کساني که فرزند‌دار نمي‌شوند دعا کنيد. از حاج آقاي بهشتي مي‌خواهم دعا کنند و شما آمين بگوييد که انشاءالله خداوند به همه آنها اولاد صالح مرحمت کند.
حاج آقاي بهشتي: خدايا به برکت روح تابناک فاطمه معصومه(س) که خيلي محبوب دل پدرش موسي بن جعفر بوده است، خيلي امام رضا اين خواهر را دوست داشته و نشد اين خواهر و برادر همديگر را ببينند. به برکت اين شخصيت بزرگ به خانواده‌هايي که آرزوي فرزند دارند، فرزندان سالم، صالح مرحمت بفرما. آنهايي هم که بچه‌هاي مريض دارند، الساعه بچه‌هاي مريض را در بيمارستان‌ها و خانه‌ها شفاي عاجل مرحمت بفرما.
الگوي اول مريم (س)؛ يک سوره در کتاب آسماني ما به نام اوست. الگوي پاکدامني و پارسايي، در سوره مبارکه صف مي‌خوانيم که خداوند براي مؤمنان دو زن را مثال زده است. اول همسر فرعون، بانويي که در شرايط سخت ايمان خودش را حفظ کرد. در محيط بدي زندگي مي‌کرد ولي به ما ياد داد مي‌شود در محيط‌هاي بد هم خوش زندگي کرد. «وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ‏ الَّتِي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها» (تحريم/12) و مريم دختر عمران که پاکدامني خود را حفظ کرد! پاکدامني براي پسران و دختران، مردان و زنان در قرآن ستايش شده است. دامن پاک و پاکيزه هست که فرزندان صالح را تحويل مي‌دهد. اين الگوي پاکدامني است.
دوم، الگوي عبادت، کلمه‌ي مريم که مادرش اين اسم را برايش گذاشته است، چون وقتي به دنيا آمد پدرش از دنيا رفته بود. پدرش عمران و مادرش مدت زيادي بود آرزوي فرزنددار شدن داشتند، نوشتند: از کنار لانه پرنده‌اي گذر مي‌کرد ديد مادر جوجه‌ها دانه دهانشان مي‌گذارد. آنجا دلش شکست و از خداوند فرزنداني طلب کرد. کمي گذشت ديد علائم بارداري در او نمايان شده است. همانجا قصد کرد که اين بچه را در مسير خدمت دين قبل از اينکه بداند دختر است يا پسر، سراغ مسير فکري او رفت. چه دختر باشد، چه پسر در خدمت دين باشد، در خدمت بيت المقدس باشد. بچه به دنيا آمد، نامگذاري کرد. «إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَم‏» (آل‌عمران/36) مريم يعني چه؟ يعني دختر عبادت کننده. امام(ع) فرمود: اسم‌ها روز قيامت به کار ما مي‌آيند. اسم نشانه جهان‌بيني ما، طرز تفکر ما، راه و رسم ما، تولي و تبري ما هست. روز قيامت با همين اسم‌ها ما را صدا مي‌زنند. آنهايي که اسم‌هاي خوش معنايي دارند از پدرها و مادرهايشان تشکر مي‌کنند. متلاً نامش صادق است. صادق راستگو است. وقتي شنونده مي‌شنود ياد امام صادق(ع) مي‌افتد، مي‌فهمد رهبر او کيست. هم خود آن معنا، مريم دختر عبادت کننده! از کودکي آرام آرام عشق مي‌ورزد به عبادت و بندگي.
مريم که به دنيا آمد پدر نداشت. مادرش هم فکر مي‌کرد پسر است و با مشکل روبروست، خداوند کمک کرد يک پيغمبر، زکرياي نبي را مسئول او قرار داد. قرآن تعريف مي‌کند: هروقت زکريا از کنار محراب مريم مي‌گذشت، مي‌ديد اين دختر کم سن و سال غذا يا ميوه بهشتي مقابلش هست. مي‌پرسيد: مريم اين غذا از کجا آمده است؟ دختر کم و سن و سال از بس نورانيت پيدا کرده بود، مي‌گفت: از جانب خدا! اينجا بود که دل زکريا شکست و دست به دعا برداشت. «هُنالِكَ‏ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ» (آل‌عمران/38) دعايش اين بود «قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاء» دختران ما از همان سنين نوجواني مي‌توانند الگو باشند. الگوي پارسايي، الگوي عبادت، الگوي بندگي، الگوي پاکدامني، به حدي که يک پيغمبر به حال او غبطه بخورد. در انسان اين شايستگي وجود دارد. اين دختر به مقامي رسيد که خداوند او را برگزيد. فرشته‌ها از جانب خدا آمدند پيغام آوردند «يا مَرْيَمُ‏ إِنَ‏ اللَّهَ‏ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِين‏» (آل‌عمران/42) خدا تو را برگزيده، خدا تو را پاکيزه قرار داده، يک دختر مي‌تواند به اين مقام برسد. يا خداوند اين پيغام را فرستاد «يا مَرْيَمُ‏ اقْنُتِي‏ لِرَبِّكِ» (آل‌عمران/43) اي مريم در پيشگاه خدايت تواضع کن، اطاعت کن! «وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِين‏» سجده کن و همراه رکوع کنندگان رکوع کن! مريم، اولين دختري است که در قرآن سوره‌اي به نام او آمده و قرآن کريم اين بانو را اسوه‌ي پاکدامني و پارسايي قرار داده است. نماز دختران ما در پيشگاه خدا خيلي قيمت دارد. امام حسن مجتبي(ع) فرمود: زياد مي‌شد که در نيمه‌هاي شب، در سحر با صداي نماز مادرم بيدار مي‌شدم، قنوت مادرم را گوش مي‌دادم تا ببينم چه دعايي را بيشتر مي‌خواند و به چه کساني دعا مي‌کند؟
الگوي دوم، يک دختر انقلابي است. امام عزيز در انقلاب اسلامي ايران فرمود: من زنان خيابان چهار مردان قم را به رهبري قبول دارم. نقش دختران، نقش زنان در انقلاب اسلامي ايران قابل اغماض نيست. دنيا نقش دختران و زنان را شناختند، قبل از انقلاب و دوران دفاع مقدس و الآن، همسران شهيدان، دختران شهيدان. اينها ادامه دهندگان راه انقلاب هستند. ما پيامبري داريم که در قرآن 136 بار نامش آمده است. در 34 سوره قصه‌اش آمده است. نزديک هشتصد آيه‌ي کتاب آسماني ما در مورد اين پيغمبر است که با طاغوت زمان مبارزه کرد، حکومت ديني تشکيل داد. دهها سال رهبري خدا پرستان را بر عهده داشت. اين پيغمبر به شکل معجزه آسايي به دنيا آمد، چون فرعون دستور داده بود در آن سال بخاطر خوابي که ديده بود پسر بچه‌ها را بکشند. مادر موسي که باردار بود، علائم بارداري در او پيدا نبود. بچه به دنيا آمد. از طرف خداوند الهام شد بچه را شير بده، در صندوقچه‌اي بگذار و در رودخانه نيل بيانداز. يک مادر را حساب کنيد. خدا پروين اعتصامي را رحمت کند. اين بانوي شاعره قبرش همينجا هست. از شعرهاي درجه يک اين شاعره شعري است که براي مادر موسي گفته است.
مادر موسي چو موسي را به نيل *** در فکند از گفته‌ي رب جليل
صندوقچه را در رودخانه انداخت ولي به دخترش گفت: تو پيگيري کن. «وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ‏ قُصِّيهِ» (قصص/11) ببين اين صندوقچه کجا مي‌رود. دختر هم با کمال شهامت و شجاعت از چه راهي وارد کاخ شد، چون رودخانه نيل وارد کاخ فرعون مي‌شد، فرعون هم با خانمش نشسته بودند، ديدند جريان آب صندوقچه‌اي را مي‌آورد. اين دختر از کجا توانست وارد آن کاخ شود، فرعون و خانمش آسيه اول ترسيدند، نکند اين همان بچه‌اي است که مي‌خواهد نظام مرا از بين ببرد. خداوند مي‌فرمايد: مهر اين بچه را در دل اين زن و شوهر قرار داديم. تصميم گرفتند بچه خودشان باشد و چه بسا در آينده وليعهد آنها باشد. شير را چه کنند، بچه نياز به غذا دارد. فراخوان دادند مادران شيرده در يک سالني جمع شدند. قرآن مي‌فرمايد: به اين بچه گفتيم: از شير اين مادرها نخور. خواهر موسي چگونه خودش را داخل سالن رسانده است؟ حتماً ايستگاه‌هايي بوده، بازرسي مي‌کردند، چطور اين دختر با زيرکي و با زرنگي، چه جوابي به مأمورها داده بدون اينکه رنگش زرد شود. خودش را ببازد، رفته خيلي طبيعي نشسته، دست بلند کرد. فرعون عصباني است که چرا اين بچه شير اين خانم‌ها را نمي‌خورد. گفت: من خانواده‌اي را سراغ دارم که مي‌تواند اين بچه را سرپرستي کند. گفتند: او را بياور. رفت مادرش را آورد. نزديک بود قصه لو برود ولي مادر و دختر حراست و حفاظت را رعايت کردند. بچه آمد بغل مادر شير خورد و قرار گذاشتند. اين دومين دختري است که در قرآن خداوند از او نام برده است. به کار مهمي او يعني حفظ کودکي رهبر انقلاب، يک پيامبري که بناست در آينده انقلاب کند و طاغوت را از ميان بردارد. کودکي او دست اين دختر است. با يک زيرکي توانست، با شهامت و شجاعت از واسطه‌ها گذر کند و پيشنهادي بدهد که مورد قبول واقع شود. امروز دختران فلسطيني، دختران لبناني، دختران مجاهد، هم عفت خودشان، حجابشان را حفظ مي‌کنند. هم در انقلاب‌هايي که در اين کشورهاي اسلامي در حال پا گرفتن هست، نقش‌هاي ويژه داشتند. حقيقتاً خواهر حضرت موسي نقش ويژه داشت. چرا خدا به اين دختر اشاره کرده است؟ يک دختر است ولي چقدر موثر است.
الگوي سوم، الگوي حياء و خدمت؛ در سوره مبارکه قصص قصه‌ي اين دو دختر آمده است. موسي بن عمران ماجراي شنيدني دارد. در مصر درگيري پيش آمد، مجبور شد فرار کند. يک کسي از دوردست آمد و گفت: «إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ‏ بِكَ» (قصص/20) اي موسي! مأمورها دنبال تو هستند، فرار کن. موسي بن عمران از مصر فرار کرد و يک هفته در بيابان‌ها بود، غذايي نداشت ميل کند. از همان علف‌هاي بيابان ميل مي‌کرد. از مرز فاصله گرفت و به چشمه آبي رسيد که جمعي از مردان به گوسفندانشان آب مي‌دهند. دو دختر با فاصله يک گوشه ايستادند. موسي بن عمران يک جوان غيور بود. آمد از دخترها پرسيد: چرا اينجا ايستاده‌ايد؟ دخترها گفتند: ما نمي‌خواهيم با مردها مخلوط شويم. ما از گوسفندان مواظبت مي‌کنيم، مردها که کارشان را انجام دادند، بعد گوسفندان را مي‌بريم آب مي‌دهيم. «تَذُودان‏» يعني جلوگيري مي‌کردند که گوسفندانشان با آنها قاطي نشوند، اين تربيت يک پيغمبر است. گفتند: «وَ أَبُونا شَيْخٌ‏ كَبِيرٌ» (قصص/23) پدر ما پيرمردي است بزرگ که نمي‌تواند کار کند. به نظر شما شايسته بود دو دختر کار کنند؟ مي‌توانستند بگويند: ما دختر پيغمبر هستيم، از بيت المال يک مبلغ ماهيانه بگيريم! گفتند: نه، ما هم بايد مانند بقيه کار کنيم. اينها مي‌گفتند: به هر قيمتي شده ولو با زحمت نبايد اين حريم را بشکنيم.
موسي بن عمران سراغ مردها آمد، آقايان، اين خانم‌ها را هم يک روز درميان کنيد. چه گناهي دارند؟ آنها گفتند: اگر مردي خودت بيا آب بردار! سطل آب خيلي سنگين بود. موسي بن عمران خيلي قوي آمد آب برداشت و به مردها گفت: کنار برويد، دخترها بيايند. دخترها آمدند و زودتر از هر روز به گوسفندان آب دادند و ديگر گفتگويي بين اين پسر و دخترها ادامه پيدا نکرد. فرق ارتباطات دختر و پسر در جامعه امروز و اين الگويي که قرآن معرفي مي‌کند، اينجاست. موسي بن عمران يک جوان هجده ساله است، با آن دخترها ايستاده و حرف زده است. ايرادي دارد؟ نه! دخترها جواب دادند ايرادي دارد؟ نه. احساس کرد اينجا جايي است که بايد به آنها کمک کند، تا اينجا ايرادي دارد؟ نه. از اين به بعد چه؟ زير سايه درختي نشست و دعا کرد: خدايا من به لطفي که تو در حق من بکني محتاج هستم! دخترها زودتر به خانه پدر رفتند، پدر پيغمبر بود. دخترها را زير نظر دارد. رفت و آمد آنها را زير نظر دارد. از دخترها پرسيد: چرا امروز زود آمديد؟ گفتند: يک جوانمردي آمد کمک کرد، کار ما زودتر از بقيه انجام شد. پدر به يکي از دخترها گفت: برو اين جوان‌ها را بياور. دوباره رابطه دختر و پسر ولي در چهارچوب! قرآن فرم راه رفتن اين دختر را ترسيم کرده است. «فَجاءَتْهُ إِحْداهُما» (قصص/25) يکي از آن دو دختر آمد، «تَمْشِي عَلَى اسْتِحْياءٍ» راه مي‌رفت با حياء. معلوم مي‌شود دخترها دو جور مي‌شود راه بروند. يکي راه رفتن  با حياء، يکي راه رفتن تحريک آميز.
چند وقت پيش در يکي از ميادين تهران، با ماشين وارد ميدان شدم، ديدم چهار طرف ميدان يک خانمي را نگاه مي‌کنند به فرم راه رفتن او و لباس پوشيدن او نگاه مي‌کردند. قرآن نظر دارد که اين دختر الگوست، راه رفتن او تحريک آميز نيست. آمد به موسي بن عمران گفت: پدرم شما را دعوت کرده است. «قالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ» پدرم شما را دعوت کرده است! نگفت: خودم... پدرم شما را دعوت کرده است! خواستند حرکت کنند، اين را امام رضا(ع) که چند روز ديگر روز ولادتشان هست، فرمودند. خدايا به حق فاطمه معصومه(س) زيارت امام رضا(ع) را قسمت اين جمع و همه بيننده‌هاي آرزومند بفرما. امام رضا فرمود: موسي نبي الله به اين دختر گفت: من جلو مي‌روم و شما عقب بيا. هرجا رسيديم که بايد مسير عوض مي‌شد شما به من اعلام کن. ممکن است بعضي مسخره کنند و بگويند: الآن دوره اين حرف‌ها گذشته است. ولي چرا يک پيغمبر اينقدر نزد خدا جلوه مي‌کند که کليم خدا مي‌شود؟ اين نکته‌ها را که به پاکي پسر و دختر مربوط مي‌شود.
وارد خانه حضرت شعيب شدند. حضرت شعيب از اين جوان پرسيد: تو چه کسي هستي و از کجا آمدي؟ او هم قصه‌هايش را تعريف کرد. غذا ميل کردند و يکي از دخترها گفت: پدرجان اين جوان را استخدام کن. او هم قوي است و هم امين است. از کجا فهميد قوي است؟ از آنجا که ظرف آب بزرگ را يک نفري از چاه بيرون کشيد. از کجا فهميد امين است؟ وقتي حياء او را ديد. قرآن مي‌فرمايد: «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ» (غافر/19) قرآن خيانت چشم‌ها را مي‌داند و مي‌شناسد. موسي بن عمران خيانت نکرد. دختر از همين قصه فهميد که او امين است. پدرجان اين جوان را استخدام کن. هم قوي است و هم امين است! پدر به جاي اينکه در فکر استخدام برود، به فکر ازدواج افتاد. پيامبر (ص) به جوان‌ها مي‌رسيد دو سؤال مي‌پرسيد، يکي درباره‌ي اشتغال، يکي درباره‌ي ازدواج. پدر به اين جوان گفت: من تصميم گرفتم: يکي از دخترانم را به نکاح شما درآورم. البته او پدري است که قبلاً تحقيق و پرس و جو کرده است. حضرت موسي بن عمران الآن چند مشکل دارد. همسر ندارد، مسکن ندارد، کار ندارد، همه اينها در يک جلسه حل شد. من مي‌خواهم يکي از دو دخترم را به نکاح شما درآوردم. مهريه چه؟ «عَلى‏ أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَج‏» (قصص/27) هشت سال براي من کار کن.
ما چقدر در کشورمان کارآفرين داريم که کارگاهي دارد، کارخانه‌اي دارد، از اين طرف هم جوان‌هاي تحصيل کرده و ليسانس دارد، فوق ليسانس دارد، اما خانه ندارد. پول پس‌انداز ندارد. نمي‌شود يک چنين قراري با هم بگذارند. هشت سال براي من کار کن، اگر هم خواستي ده سال، يعني يک حداقلي را حضرت شعيب فرمود و باقي را گذاشت که خود جوان تصميم بگيرد. که هشت سال يا ده سال. به پول امروز هشت سال چوپاني چقدر مي‌شود؟ يک چوپان ماهي چقدر مي‌گيرد؟ قبول کرد. در يک جلسه هم مشکل ازدواج، هم مشکل اشتغال و هم مشکل مسکن حل شد. در خانه ما زندگي کن. از فرداي آن روز که موسي بن عمران کار کرد، دخترها راحت شدند. در تاريخ دارد هروقت بره‌ها زايمان مي‌کردند پدر زن يکي از آن قلوها را هديه به داماد مي‌داد. بعد از دو سال خود داماد صاحب گله شد. الآن نمي‌شود ما اين کار را بکنيم؟ چرا. يک صنعتگري است که کارگاهي دارد، کارخانه‌اي دارد و دامادش تکنسين آنجا هست، براي هميشه تکنسين نماند. آرام آرام از سود کارخانه او را سهيم کند که بعد از پنج سال داماد براي خودش يک کارگاهي بزند. يک خانه‌اي بخرد. اينها نکته‌هايي است که در قصه اين دخترها آمده است. چيزي که در مورد دخترها بايد بگوييم و قرآن اشاره کرده خدمت و حياء است. در خانه‌اي که پدر خانه نمي‌تواند کار کند بچه‌ها بايد کار کنند. بچه‌ها، پسرها و دخترها، فرقي نمي‌کنند. بالاخره پيامبر ما فرمود: من سر سفره‌اي که براي آن کار نکرده باشم، غذا نمي‌خورم. پسرها و دخترها، به اقتضاي شرايط کار کنند. دانشگاه درس مي‌خواند، در خانه هم کمک کند. يا اگر درآمدي دارد، در خانه هزينه کند. مخصوصاً جايي که پدر مريض است. مادر مسن است، بچه‌ها درآمد دارند، دختر و پسر الگوي خدمت و الگوي حياء هستند.
الگوي ديگر الگوي ايمان و ايثار است، ساره! ابراهيم خليل الرحمان يک نفره کار يک امت را کرد. همه را دعوت به خداپرستي و يکتاپرستي کرد. افراد کمي اوايل ايمان آوردند. يکي از اولين کساني که ايمان آورد، دختري به نام ساره بود. اول ايمان آورد، بعد همسر ابراهيم(ع) شد. حضرت ساره بسيار پولدار بود. ثروتمند بود و سرمايه‌دار بود. اين دختر بعد از ايمان، الگوي ايثار شد. به شوهرش ابراهيم گفت: همه دارايي من در خدمت تو! در راه تبليغ دين خدا هزينه کن. الآن ما چنين دختراني داريم؟ حتماً داريم منتهي يک برنامه‌اي مثل برنامه سمت خدا بايد اينها را پيدا کند. در همه دوره‌ها خدا حجت‌هايي دارد. خديجه کبري(س) که در اين مکان شريف زياد نام حضرت خديجه ترويج مي‌شود، قبل از حضرت خديجه، حضرت ساره يک چنين کاري کرده که ثروت خود را در اختيار پيامبر قرار داد. روزگاري گذشت ساره فرزنددار نمي‌شد. بخاطر اينکه نسل پيامبر قطع نشود خودش براي حضرت ابراهيم يک بانويي به نام هاجر را انتخاب کرد و بعد خدا از هردو بانو به ابراهيم فرزند داد. به هاجر اسماعيل را و به ساره اسحاق را، قرآن ستايش مي‌کند از اين بانوان. تنها زني که در قرآن صحبت خنديدن او آمده ساره هست. وقتي فرشته آمد و خبر فرزنددار شدن او را آورد،    خنديد.
الگوي پنجم فاطمه‌ زهرا(س) است. «بسم الله الرحمن الرحيم، إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/1-3) ما اعتقاد داريم امام زمان(ع) امام همه زمان‌هاست و امام آخرالزمان است و همه مسائل جهان را مي‌شناسد، امام زمان فرمود: الگو و اسوه‌ي من امام زمان، فاطمه زهراست! لذا ما بايد آن بانوي بزرگ را بشناسيم. اخلاق و افکار و مواضعش، تربيت فرزندانش، حجاب و حيايش را بشناسيم. کسي به امام صادق(ع) التماس کرد که قبر مادرتان حضرت زهرا را به ما نشان بدهيد. امام صادق(ع) آدرس قم را داده است. فرمود: حکمتي هست که بايد قبر مادرم پنهان بماند. اما قبري در آينده‌ از دودمان ما در قم خواهد بود، بانويي فاطمه نام که هرکس او را زيارت کند، پاداش زيارت مادرم فاطمه زهرا به او داده خواهد شد.
شريعتي:
شيعه به شوق مرقد زهرا به قم رسيد *** طاقت نداشت تا به قيامت بايستد
چقدر خوب است در سالروز ولادت حضرت معصومه(س) دلهاي زيادي را گره بزنيم به اين حرم نوراني و خيلي‌ها را عازم کنيم که دلشان حال و هواي زيارت دارد. همانطور که قبلاً گفتيم اگر دور و اطراف شما کساني هستند که هنوز مشرف نشدند انشاءالله همراهي کنيد که عازم شوند و اگر کسي را سراغ نداريد سهميم شويد و باني شويد که کساني که آرزوي  زيارت اين حضرت را دارند به زودي زود مشرف شوند. امروز صفحه 381 قرآن کريم، آيات 45 تا 55 سوره مبارکه نمل را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذا هُمْ فَرِيقانِ يَخْتَصِمُونَ «45» قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «46» قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ «47» وَ كانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ «48» قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ «49» وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «50» فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ «51» فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «52» وَ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «53» وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ «54» أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ «55»
ترجمه: و به راستى به سوى قوم ثمود، برادرشان (حضرت) صالح را فرستاديم كه (او به مردم گفت:) خداوند را بپرستيد. پس آن گاه مردم به دو گروه متخاصم تقسيم شدند. صالح گفت: اى قوم من! چرا پيش از نيكى شتابزده خواهان بدى هستيد؟ چرا از خداوند آمرزش نمى‏خواهيد تا مشمول رحمت گرديد؟ (مردم به صالح) گفتند: ما به‏تو وهمراهانت فال‏بد زده‏ايم (وقحطى موجود به خاطر وجود شماست. صالح) گفت: فال (وسرنوشت نيك وبد) شما نزد خداست، بلكه شما گروهى هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفته‏ايد. و در آن شهر نُه دسته (و گروه) بودند كه در آن سرزمين فساد مى‏كردند و اهل اصلاح نبودند. (آن گروه مفسد) گفتند: به خداوند سوگند ياد كنيد (و هم‏قسم شويد) كه بر او و خانواده‏اش شبيخون مى‏زنيم، سپس به ولىّ او خواهيم گفت: ما در محل قتل كسانش حاضر نبوديم (تا چه رسد به اينكه آنان را كشته باشيم)، و ما قطعاً راست مى‏گوييم. و (آن نه گروه مفسد) دست به تدبير بزرگى زدند و ما نيز به تدبير بزرگى دست زديم، ولى آنها نمى‏فهميدند. پس بنگر كه پايان تدبير آنان (و شبيخون به صالح و كسانش) به كجا انجاميد، ما آنان و قومشان همگى را هلاك كرديم. پس اين خانه‏هاى آنهاست كه به خاطر ظلمى كه كردند ويران و خالى شده است، و قطعاً در اين (كيفر، عبرت‏و) نشانه روشنى است براى اهل علم و آگاهى. و مؤمنان و كسانى را كه اهل پروا بودند، (از مهلكه) نجات داديم. و (نيز) لوط را (فرستاديم) كه به قومش گفت: آيا اين كار بسيار زشت را در حالى كه به زشتى آن آگاهيد، انجام مى‏دهيد؟ آيا شما با بودن زنان، براى غريزه‏ى شهوت به سراغ مردان مى‏رويد؟ بلكه شما مردمى (نادان و) جهالت پيشه‏ايد.
شريعتي: انشاءالله تمام زندگي‌ها به برکت نام و ياد حضرت معصومه (س) منور به آيات نوراني قرآن کريم باشد. دختر خانم‌هايي که امسال به سن تکليف رسيدند، در آخر برنامه به رسم يادبود هدايايي دريافت خواهند کرد. نماز يکشنبه ماه ذي‌القعده از امروز با شروع ماه ذي‌القعده بخوانيم. به مناسبت دهه کرامت طرح تخفيف محصولات فرهنگي برنامه سمت خدا را مي‌توانيد در کانال و سايت برنامه دنبال کنيد. حاج آقاي بهشتي دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي بهشتي: امروز روز اول دهه کرامت است. اکرام يعني احترام، اين عالم رباني از مشخصه‌هايش اين بود که به همه انسان‌ها احترام مي‌گذاشت. حاج آقا رحيم ارباب، از شخصيت‌هايي است که مردم ما کم مي‌شناسند. به بچه‌ها، به بانوان، به کسبه، مخصوصاً احترام به استاد، مي‌ايستاد تا استاد بگويد: بنشين! احترام به انسان‌ها از مختصات اين عالم رباني است.
به فاطمه معصومه(س) همه مريض‌هايي که به اين بارگاه دل بسته‌اند، آنهايي که سفارش کردند، مخصوصاً بچه‌هاي مريض لباس شفاء بپوشان. رهبر عزيز ما، کشور عزيز ما، مردم عزيز ما را از هر بلايي مصون و محفوظ بدار. شري که آمريکايي‌ها، اسرائيلي‌ها، انگليسي‌ها عليه امت اسلامي طراحي کردند، به خودشان برگردان. به مولود امروز زمينه و وسيله ازدواج و اشتغال و مسکن جوان‌هاي ما را فراهم بفرما. به روان پاک شهيدان و روح بلند حضرت امام خميني صلواتي تقديم کنيد.
شريعتي: يادي کنيم از همه اساتيد و علما، همه کساني که بر گردن ما حق دارند، پدرها و مادرها، همه کساني که در ميان ما نيستند. در روز ولادت حضرت معصومه، در حرم نوراني حضرت، جناب آقاي فروغي عزيز زيارت حضرت را زمزمه کنند، حاج آقاي مهندسي که انشاءالله خدا رحمتشان کند و يادشان را گرامي مي‌داريم، از طرف آنها اين سلام را به حضرت معصومه هديه کنيم. «السلام عليک يا بنت رسول الله، السلام عليک يا بنت فاطمة و خديجه، السلام عليک يا بنت اميرالمؤمنين، السلام عليک يا بنت الحسن و الحسين، السلام عليک يا بنت ولي الله، السلام عليک يا اُخت ولي الله، السلام عليک يا عَمة ولي الله، السلام عليک يا بنت موسي بن جعفر و رحمة الله و برکاته»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها