اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

95-09-27- ويژه ولادت حضرت محمد (ص) و امام صادق (ع)

95-09-27- ويژه ولادت حضرت محمد (ص) و امام صادق (ع)

دسته بندی:

معرفی برنامه


فايل تصويري

دانلود فايل صوتي

ويژه برنامه ولادت حضرت رسول اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ويژه برنامه ولادت حضرت رسول اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع)
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد، حجت الاسلام والمسلمين رفيعي، حجت‌الاسلام و المسلمين حسيني قمي، حجت الاسلام و المسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 27-09-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
و انسان هرچه ايمان داشت پاي آب و نان گم شد
زمين با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد
شب ميلاد بود و تا سحرگاه آسمان رقصيد
به زير دست و پاي اختران آن شب زمان گم شد
تو نوح نوحي اما قصه‌ات شور دگر دارد
که در طوفان نامت کشتي پيغمبران گم شد
از آن روزي که جانت را اذان جبرئيل آکند
خروش صور اسرافيل در گوش اذان گم شد
شب ميلاد در چشم تو خورشيدي تبسم کرد
شب معراج زير پاي تو صد کهکشان گم شد
ببخش اي محرمان در نقطه‌ي خال لبت حيران
خيال از تو گفتن داشتم اما زبان گم شد    

شريعتي: سلام مي‌کنيم به رحمة للعالمين، سلام بر امام صادق. عيد ميلاد بر شما مبارک باشد. در هفدهم ربيع برنامه سمت خدا با احترام تقديم لحظات ناب و نوراني شما خواهد شد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ايام ولادت سرتا سر نور سرور عالم پيامبر خاتم، حضرت محمد(ص) و فرزند بزرگوارشان امام جعفر صادق را خدمت همه بينندگان خوب و عزيز تبريک عرض مي‌کنم. انشاءالله همگي سرحال و خوش و خرم باشيد و همه مشمول لطف و عنايت ويژه پيامبر و امام صادق(ع) قرار بگيريد. در ذيل اين آيه‌ي مبارکه «قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعا» (زمر/44) يعني شفاعت و دستگيري از آن خداست. که از خدا هم به «اشفع الشافعين» تعبير شده است. در ذيل اين آيه مبارکه امام صادق(ع) فرمودند: اولين و آخرين در عالم محتاج شفاعت و وساطت و دستگيري پيغمبر (ص) هستند. اميدواريم اين ارتباط با پيغمبر و اهل‌بيت را انشاءالله در دنيا تمرين کنيم.
روايت بسيار زيبايي براي عظمت پيغمبر و راهي که پيغمبر و امت او به اين سربلندي رسيدند پيدا کردم که به جا هست امروز به عنوان عيدي عرض کنم. اين روايت در ميزان الحکمه جلد اول، باب ايثار است. حضرت موسي(ع) به پروردگار عرض کرد: درجات پيامبر آخرالزمان و امت او را به من نشان بده. خداي متعال فرمود: اي موسي تو طاقت نداري عظمت و بزرگي مقام پيغمبر را ببيني، من يک گوشه و چشمه از عظمت پيغمبر را به تو نشان مي‌دهم که اگر بتواني طاقت بياوري. پيغمبر را بر تو موسي کليم الله و همه خلقم برتري دادم. خداي متعال حجاب‌ها را کنار زد و باز کرد. ملکوت عالم را نشان داد. نورانيت و عظمت و بزرگي پيغمبر را به موسي کليم نشان داد. تعبير روايات اين است که وقتي خداي متعال نور و عظمت و جلالت و قرب پيغمبر را به موسي نشان داد، نزديک بود روح از بدنش جدا شود. خداي متعال وقتي اين را نشان داد، حضرت موسي سؤال مهمي کرد. قطعاً پيغمبر ما سرور همه انبياء و اولياء است. از خداي متعال سؤال کرد: علت برتري اين پيغمبر بر باقي انبياء و برتري امتش بر باقي امت چيست؟ خداي متعال فرمود: اي موسي علت اينکه اين پيغمبر و امت بر باقي انبياء و امت‌ها افضل شدند بخاطر صفت ايثار است. ايثار يعني سر دو راهي قرار گرفتيم منفعت خودمان را فداي منفعت ديگران کنيم. ضرر را به جان خود بخريم ولي ديگران را در آسايش قرار بدهيم. ايثار يعني من از آبرو و مال و جانم بخاطر خدا بگذرم. همان کاري که پيغمبر و انبياء مي‌کردند. مهمان وارد خانه اميرالمؤمنين شد. خودش و همسرش گرسنه خوابيدند. غذاي خود را به مهمان دادند. «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة» (حشر/9) سه شب با آب خالي افطار کردند، «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ‏ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيرا» (انسان/8) ايثار يعني جايي که سر دو راهي قرار مي‌گيريم، ديگران را بر خودمان در دفع ضرر يا جلب منفعت مقدم بدانيم.
خداي متعال به حضرت موسي(ع) فرمود: يا موسي! هرکس در طول عمرش يکبار ايثار را انجام بدهد، يک جايي جان يا مال و آبرويش را فدا کند. اگر کسي در عمرش اين ايثار را بکند، خدا مي‌فرمايد: من از حسابرسي روز قيامت حيا مي‌کنم، و هرجاي بهشت که دوست داشت به او جا مي‌دهم.
بزرگواري نقل مي‌کرد که خانه پدري به من ارث رسيده بود. ديدم برادر من و همسرش مشکلاتي پيدا کردند، بخاطر مشکلات مادي و نداشتن منزل دارند طلاق مي‌گيرند. من حاضر شدم خانه‌اي که براي من بود، بخاطر اينکه اين خانواده متلاشي نشود به برادرم دادم. خودم مستأجري رفتم. بعد از مدت کوتاهي که گذشت صاحب خانه گفت: شغلت چيست؟ گفتم: من دبير رياضي هستم. گفت: اين فرزند من رياضي‌اش ضعيف است. شما درس او را تکميل کن اصلاً اجاره خانه هم نده. من هم خدا را شکر تا پايان اينکه خانه‌دار شويم بدون اجاره آن خانه را استفاده مي‌کردم.
در تلويزيون ديدم که يک نفر از اين کساني که زباله گردي مي‌کنند، مي‌گفت: يک شبي ديدم سگي در قير گير کرده است. من محض رضاي خدا آمدم وسايلي فراهم کردم و اين سگ را با زحمت از قير درآوردم، بنزين تهيه کردم و شست و شويش دادم و از مردن نجات دادم. همان کار باعث شد از آن تاريخ به بعد زندگي من از اين رو به آن رو شد. رزق و روزي من اينقدر وسيع شد که چند کارخانه دارم. دهها و صدها کارگر دارم. انسان يک جاهايي که گذشت و فداکاري مي‌کند، خدا مي‌فرمايد: به اين علت من اين پيغمبر و امت را بر باقي امت‌ها برتري دادم. اميدواريم خداي متعال اين ايثار و گذشت را در زندگي به ما مرحمت بفرمايد و انشاءالله ايام شادي و دلخوشي ما باشد. انشاءالله تا آخر ماه ربيع جشن و شادي براي همه باشد. انشاءالله خداوند به عزيزاني که همسر ندارند، همسر شايسته، فرزند ندارند، فرزند خوب، آنهايي که خانه ندارند، شغل ندارند، به همه مرحمت بفرمايد. مريض‌ها را شفاي عاجل عنايت بفرمايد. انشاءالله با فرج آقا امام زمان دلهاي همه عالميان شاد شود. پيغمبر خدا فرمود: بر من رسول الله واجب مي‌شود شفاعت کنم از کساني که هر روز و هر شب صلوات بر محمد و آل محمد مي‌فرستند.
شريعتي: اگر کسي از راهي که او گذشته بود، مي‌گذشت. از بوي خوش باقيمانده در فضا مي‌فهميد که رسول گرامي خدا از آنجا عبور کرده است. اگر بر سر کودکي دست مي‌کشيد، بوي خوش دستش بر موي کودک مي‌ماند. عطري را که به او هديه مي‌دادند هرگز رد نمي‌کرد. مي‌فرمود: گلاب زدن بر آبرو و محبوبيت آدمي مي‌افزايد. از ابتداي تولد بوي بدي از وي به مشام نرسيد، مي‌فرمود: بهترين بندگان خدا آنهايي هستند که خوشبو هستند.
حاج آقاي رفيعي: بسم الله الرحمن الرحيم، ميلاد با سعادت پيامبر نور و رحمت و صاحب خلق عظيم، حضرت محمد مصطفي(ص) و فرزند بزرگوارشان ابا عبدالله امام صادق(ع) بر همه علاقمندان به مکتب اسلام مبارک باشد. 23 سال پيغمبر گرامي اسلام به تبيين اسلام و به بنيان گذاري اسلام پرداختند، و بيش از سي سال امام صادق(ع) به احياي سنت پيامبر پرداختند. يک تشابهي بين اين دو شخصيتي است که امروز روز ميلادشان است. رسول خدا بنيان گذاشت و امام صادق احيا کرد. رسول خدا نهال کاشت و امام صادق آبياري کرد و به باروري رساند. به همين جهت هم پيغمبر گرامي اسلام پس از رحلتشان طبق احاديثي که امام حسين و ساير ائمه رسيده، سنتشان فراموش شد. خيلي از آن سنت پيامبر در سالهاي پس از مرگ ايشان فراموش شد اما امام صادق(ع) به احياي اين سنت پرداختند. مثلاً مي‌فرمودند: ظرف بياوريد و وضو مي‌گرفتند و مي‌فرمودند: اين وضوي پيامبر است. نماز مي‌خواندند، مي‌فرمودند: اين نماز رسول خداست. در بسياري از موارد احاديثي که مي‌خواندند مي‌فرمودند: نقل از پيغمبر گرامي اسلام است. اسلام مديون همه تلاش‌هاي پيامبر و ائمه معصومين و خون اباعبدالله در کربلا و مديون خون شهدايي است که در پاي اين نهال ريخته شده است. اگر زندگي بيش از سه دهه‌ي امام صادق(ع) نبود، خيلي از کتاب‌هاي فقهي و حديثي ما امروز خالي از مطالب بود. اين امام صادق(ع) بود که با پرورش امثال زراره، محمد بن مسلم و ياوراني مانند اين شخصيت‌ها به گسترش مباني اسلام و دين پرداخت.
نبي مکرم اسلام(ص) مي‌فرمايند: «علامة الشقاوة اربعة» چهار چيز نشانه‌ي بدبختي است. نشانه‌ي عقب ماندگي است. چهار چيز درجا زدن و ضعف است «نسيان الذنوب الماضية» يکي فراموشي گناه است. آدم گناهش را فراموش کند توبه نمي‌کند. «و ذكر الحسنات الماضية» خوبي‌ها را به رخ کشيدن و غرور به خرج دادن. «و لا يدري أقبلت أم ردت» در حالي که انسان نمي‌داند اينها قبول شده يا نه. «و نظره الي من فوقه في الدنيا» در امور دنيا به بالا دست نگاه کردن. «و نظره الي من دونه في الدين» در امور دين به پايين دست نگاه کردن. اين چهار عنصر و عامل انسان را از رشد و ترقي باز مي‌دارد. فراموشي گناه، ذکر و يادآوري و منت گذاشتن به کارهاي نيک، در دين به پايين دست نگاه کردن و در دنيا به بالا دست نگاه کردن.
از امام صادق هم همه اين روايت را مکرر شنيديد که فرمودند: شفاعت ما به کسي که نماز را سبک شمرد نمي‌رسد. انشاءالله همه ما مشمول عنايت و شفاعت آن بزرگوار واقع شويم. «والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
شريعتي: پيامبر در خانه‌اش خجول‌تر از دوشيزگان بود. از اهل خانه نه غذايي مي‌طلبيد و نه علاقه‌اش به خوردني‌ها را ابراز مي‌کرد. اگر غذايش مي‌دادند مي‌خورد. آنچه مي‌دادند مي‌پذيرفت و آنچه نوشيدني مي‌دادند، مي‌نوشيد. چه بسا خود براي خوردن و نوشيدن برمي‌خاست. در خدمت کارهاي خانه بود و در تکه تکه کردن گوشت با اهل خانه همکاري مي‌کرد. بيشتر اوقات هم دوخت و دوز مي‌کرد. چون به منزل مي‌آمد وقت خود را به سه قسمت تقسيم مي‌کرد. بخشي براي خدا، بخشي براي خانواده و بخشي هم براي خود. آن ساعت را که به خود اختصاص داده بود بين خود و مردم تقسيم مي‌کرد. ابتدا خواص و نزديکان را به حضور مي‌پذيرفت و بعد هم با عموم مردم ملاقات مي‌کرد. آن ساعت هم که خاص خود آن بزرگوار بود در اختيار ياران و اصحابش قرار مي‌گرفت. «اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
«قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى‏ بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ «32» وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ «33» وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «34» وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ «35» قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «36» وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى‏ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ «37» وَ الَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ «38» قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «39»
ترجمه: (امّا) كسانى كه استكبار ورزيدند به مستضعفان گويند: آيا ما شما را از هدايتى كه به سراغتان آمد باز داشتيم؟ بلكه شما خود گناهكار بوديد. و زيردستان به مستكبران گويند: بلكه (مايه‏ى گمراهى ما) نيرنگ شب و روز (شما بود)، آن گاه كه ما را فرمان مى‏داديد به خدا كفر ورزيم و براى او همتايانى قرار دهيم. و همين كه عذاب را مشاهده كردند پشيمانى خود را پنهان نمودند. و ما در گردن كسانى كه كفر ورزيدند غل‏ها قرار داديم، آيا جز آن چه عمل مى‏كردند جزا داده مى‏شوند؟ و ما در هيچ ديارى هشدار دهنده‏اى نفرستاديم مگر آن كه افراد خوشگذر آنان گفتند: حتماً ما به آن چه بدان فرستاده شده‏ايد كافريم. و گفتند: ما از جهت اموال و اولاد بيش‏تريم (و اين نشانه لطف خداوند به ماست) و ما عذاب نمى‏شويم. بگو: همانا پروردگار من براى هر كه بخواهد روزى را گشايش مى‏دهد يا تنگ مى‏گرداند ولى بيش‏تر مردم نمى‏دانند. (كه اين گشايش ها و تنگى‏ها بيانگر ميزان علاقه خداوند به آنان نيست.) و اموال و فرزندانتان آن گونه (فضيلتى) نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته انجام داده‏اند.پس آنانند كه برايشان دو برابر آن چه عمل كردند پاداش است و آنانند كه در غرفه‏ها و طبقات (بهشتى) آسوده خاطرند. و كسانى كه به قصد به ستوه آوردن (و محو و ابطال آيات) ما تلاش مى‏كنند، اينان در عذاب (الهى) احضار مى‏شوند. بگو: بدون شك، پروردگارم براى هر كس از بندگانش كه بخواهد روزى را گشايش مى‏دهد، و يا براى او تنگ (و محدود) مى‏گرداند و هر چه را (در راه او) انفاق كرديد پس او (عوضش را) جايگزين مى‏كند و او بهترين روزى‏دهندگان است.
حاج آقاي فرحزاد: امروز روز صلوات است. امام صادق(ع) فرمود: کسي يکبار بر پيامبر و آل او صلوات بفرستد، «مَنْ صَلَّي عَلَي النَّبِيِّ (ص) صَلاةً وَاحِدَةً صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلائِكَةِ» (كافي، ج 2، ص 492) خداي متعال هزار صلوات و رحمت نازل مي‌کند و با هزار صف از ملائکه به کساني که بر محمد و آل محمد صلوات مي‌فرستند. عجيب است امام صادق فرمودند: تمام ذرات عالم هم به تبعيت از خدا و ملائکه درود مي‌فرستند به کسي که بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد. امام صادق(ع) آنقدر احترام پيامبر را داشتند که کسي که مي‌گفت: نام فرزندم را محمد گذاشتم، حضرت فرمودند: محمد، محمد، محمد، تا صورت مبارک را به احترام پيغمبر نزديک زمين آوردند، بعد فرمودند: جان من و پدر و مادرم و خانواده‌ام و همه‌ي عالم فداي محمد! انشاءالله با کثرت صلوات مشمول شفاعت پيغمبر قرار بگيريم و همه رستگار شويم.
حاج آقاي حسيني قمي: خدمت همه بينندگان خوب برنامه سمت خدا سلام عرض مي‌کنم. ولادت با سعادت خاتم الانبياء و امام صادق(ع) را به همه عزيزان تبريک مي‌گويم.

اي از همه ممکنات اقدم *** گفتار تو بر خرد مقدم
اي مير امم، امير لولاک *** اي فخر بشر نبي اکرم
اي اشرف بندگان يزدان *** اي سرورِ سروران عالم
خلاق جهان نموده وصفت *** گويند فرشتگان ثنايت
اي گوش همه به امر و نهيت *** وي بوده نداي حق ندايت
لولاک لما خلقت افلاک *** گفته است به وصف تو خدايت
اي مبدأ آفرينش خلق *** اي بهر نجات ما دعايت
اي خاتم انبياء محمد(ص) *** پيغام بر خدا محمد(ص)

در اين فرصت کوتاه به داستاني از خاتم الانبياء اشاره مي‌کنم. يکي از ويژگي‌هاي مهم پيامبر در زندگاني انصاف بود. با همه کساني که برخورد مي‌کردند، منصفانه برخورد مي‌کردند. با دوست و دشمن منصفانه برخورد مي‌کردند. با اصحاب و ياران منصفانه برخورد مي‌کردند. يکي از کتاب‌هاي قديمي ما کتاب ارشاد شيخ مفيد است. ايشان اين داستان را در اين کتاب آوردند که وقتي جنگ حنين تمام شد. طبق قاعده تمام غنايم جنگي بايد تقسيم شود. ولي رسول خدا بخاطر مصالحي که مد نظرشان بود از غنايم به انصار چيزي ندادند. انصار کساني بودند که مدينه به پيامبر ايمان آوردند و به پيامبر پناه دادند. همه غنايم را به قريش دادند. يعني کساني که در مکه زندگي مي‌کردند و مهاجر بودند. انصار ناراحت شدند ولي خبر نداشتند که دليل اين کار چيست؟ مطالبي پشت سر پيامبر گفتند که شايسته نبي مکرم اسلام و انصار نبود. کسي نبايد در مورد پيامبر اينطور صحبت مي‌کرد. الآن در زندگي ما چيزي که کمياب است همين برخورد منصفانه است. با فرزندمان، با پدر و مادرمان، با رفيق‌مان، با همسرمان، حاکم با مردم و مردم با حاکم‌ها، برخوردها بايد منصفانه باشد. پيامبر بايد چه کار کند؟ پيامبر خدا يک تدبير بسيار حساب شده‌اي را در نظر گرفتند. به حضرت علي گفتند: يک جلسه‌ي اختصاصي برگزار کن. من مي‌خواهم با انصار مجلسي داشته باشم. ولي در اين جلسه غير از انصار کسي حضور نداشته باشد. اميرالمؤمنين اعلام کرد. انصار آمدند در جلسه نشستند. وقتي مي‌خواست جلسه شروع شود، يکبار ديگر سؤال کردند: علي جان غير از انصار کس ديگري در جلسه نيست؟ اميرالمؤمنين عرض کردند: نه يا رسول الله! شايد انصار تصور کردند رسول خدا مي‌خواهد اينها را سرزنش کند. توبيخ کند. وقتي جلسه آغاز شد پيامبر خدا سه جمله فرمودند. اول خدماتي که اسلام و شخص پيامبر بر انصار داشتند را نام بردند. روايت اين است که فرمود: انصار شما گمراه نبوديد؟ خداوند به وسيله‌ي من شما را هدايت کرد. گفتند: چرا. خدا بر ما منت دارد. رسول بر ما منت دارد. ما همه گمراه بوديم و به وسيله شما هدايت شديم.
فرمود: شما در پرتگاه آتش و نابودي نبوديد؟ خداوند به وسيله‌ي من، شما را نجات داد. صدها سال درگير جنگ بودند و با هم مي‌جنگيدند. فرمودند: عدد شما کم بود. عددي نداشتيد. همه با هم دعوا داشتيد و جدا بوديد. به برکت من جمع شديد و يکپارچه شديد. دشمن بوديد، دوست شديد. خدا به وسيله‌ي من اين محبت و الفت را بين شما برقرار کرد. در هر سه مورد انصار قبول کردند و گفتند: خدا و رسول بر ما منت دارد. پيامبر خدا سکوت کردند. مدتي جلسه با سکوت گذشت. پيامبر فرمود: چرا شما پاسخ مرا نمي‌دهيد؟ روايت اين است که گفتند: پدر و مادر ما به قربان شما! چه جوابي بدهيم؟ فرمود: شما از خدمات خودتان به من بگوييد. بگوييد چه خدماتي در حق من داشتيد. فرمود: من خود مي‌گويم! پيامبر شروع کرد خدمات انصار بر پيامبر و مسلمان‌ها را بيان کرد. فرمود بگوييد: پيامبر يادت رفته از مدينه فرار کردي و ما تو را پناه داديم؟ همين قريش که غنايم را به اينها دادي، قصد جان شما را داشتند. کافر بودند، ما انصار به شما پناه داديم. بگوييد: شما با ترس اينجا آمديد. شبانه آمديد. در هجرت پيامبر، اميرالمؤمنين را در بستر خود خواباندند. شبانه و مخفيانه از مدينه هجرت کردند. فرمودند: به من بگوييد از آنجا فراري کردي و در ترس بودي. ما به تو امان داديم. در مکه هرجا راه مي‌رفتي تو را تکذيب مي‌کردند. مي‌گفتند: ساحر و کذاب و مجنون هستي. اينجا آمدي ما تو را تحويل گرفتيم! وقتي انصار اين انصاف را از پيامبر ديدند که دارد نعمت‌هاي انصار را بر مسلمان‌ها نام مي‌برد، روايت اين است که بلند بلند گريه کردند. بزرگان انصار بلند شدند که دست و پاي پيامبر را ببوسند. گفتند: اصلاً اشتباه کرديم. غنايم براي شماست و هرطور شما صلاح دانستيد تقسيم کنيد. اموال ما هم در اختيار شما باشد. هر طور مي‌خواهيد تقسيم کنيد.
پشت سر پيامبر حرف زده بودند اما وقتي اين انصاف را ديدند، بلند بلند گريه کردند. امروز در خانه‌هاي ما انصاف کم است. در روابط خانوادگي، پدر و مادر عزيز، فرزند شما يک اشکال دارد، ده تا خوبي هم دارد. پدر و مادرت اگر به تو بدي کردند، هزار خدمت هم به تو کردند. اگر خانم شما يک مشکلي دارد، هزار تا خوبي دارد. خانم محترم اگر آقاي شما يک نقطه ضعف دارد، هزار تا خوبي دارد. چرا نمي‌بينيد؟ وقتي اين انصاف را از پيامبر ديدند بلند بلند گريه کردند. گفتند: اموال ما را هم به آنها بده. پيامبر خوشحال شدند و در حقشان دعا کردند. فرمودند: خدايا انصار را بيامرز. بچه‌هايشان را بيامرز. نسلشان را بيامرز.
پيامبر براي اينکه انصار چيزي ته دلشان نباشد، فرمودند: شما فکر مي‌کنيد من چه چيزي به قريش دادم؟ آنها برمي‌گردند مکه، با چهار گاو و گوسفند و شتر. شما به مدينه برمي‌گرديد، با خود چه مي‌بريد؟ شما مرا با خود مي‌بريد. دليل اين تقسيم مصلحتي بود که مد نظر پيامبر بود. جلسه به خوبي و شادماني به پايان رسيد. انصاف کيميايي است که بسياري از دردها را درمان مي‌کند. انشاءالله در اين روز بسيار خجسته به سيره نبي مکرم اسلام و اهل‌بيت برگرديم.
شريعتي: پيامبر به مردان سفارش مي‌کرد کسي که همسري گرفته است بايد او را گرامي بدارد. به مردان هشدار مي‌داد خداوند همه گناهان را با شرايطي مي‌بخشد، جز کسي که مهريه را انکار کند. دوست داشتن زنان و آگاه کردن آنها از اين محبت را مستحب اعلام کرد. مي‌فرمود: اينکه مرد به زنش بگويد: دوستت دارم، هرگز از دل زن بيرون نمي‌رود. هرچه بر ايمان بنده‌اي افزوده شود، بر محبت او به زنان افزوده مي‌شود. پيامبر محبت به زنان و چشم پوشي از اشتباه آنها را مستحب مي‌دانست و مي‌فرمود: بهترين شما کسي است که براي همسرش بهترين شوهر باشد و مردي که بر بداخلاقي شوهرش تاب بياورد، پروردگار پاداشي را که بخاطر تحمل ناگواري‌ها به حضرت ايوب (ع) داده است به او خواهد داد. بهترين شما کساني هستند که براي زنان خود بهترين شوهر باشند و من از همه شما براي خانواده‌ام بهتر هستم.
حاج آقاي ماندگاري: عرض سلام دارم و عيد ميلاد وجود نازنين حضرت محمد مصطفي (ص) و وجود نازنين امام صادق(ع) را تبريک مي‌گويم. به همه عاشقان بندگي خدا که هم ولادت رئيس مکتب و هم ولادت رئيس مذهب ما هست، تبريک مي‌گويم. ما بهترين هديه که کلام نوراني اهل‌بيت است را براي شما آورديم. روايتي را از امام صادق(ع) تقديم مي‌کنم که احساس مي‌کنم خيلي کاربردي است. ما آدم‌ها معمولاً رفيق باز هستيم. رفيق بازي همان معناي ديگر اهل ارتباط بودن است. ما دوست داريم ارتباط داشته باشيم. عالم، عالم ارتباطات است. ولي به اين توصيه زيباي امام صادق(ع) دقت کنيم. حضرت مي‌فرمايد: هر انساني سه رفيق قهري در زندگي‌اش دارد. سه رفيق لا بدي دارد. يک رفيق مي‌گويد: من با تو هستم تا لحظه‌ي مرگ تو! لحظه‌اي که چشمانت را بستي ديگر با تو رفاقت ندارم. اين براي انسان است. معمولاً ما مي‌گوييم: براي کسي بمير که برايت تب کند. حضرت عباسي به اندازه‌اي که ما براي مالمان فکر و تلاش مي‌گذاريم، خودمان را مصرف مي‌کنيم تا دو زار گير ما بيايد، آيا مال ما اينقدر همراه ما هست؟ حواست باشد اين رفيق مايه حسرت ما نشود. هيچکس نگفته مال کم جمع کنيد. حتماً مال زياد جمع کنيد. اما مراقب باشيد با اين رفاقت درست قرارداد ببنديد. حتماً روي قانون خدا آن مال را بدست بياور. حقوق مالي را که بدست آوردي، پرداخت کن. حتماً بهترين سرمايه گذاري را بکن. چون در لحظه‌ي مرگ از من و شما جدا مي‌شود. اما اگر روي آن برنامه‌ريزي ديني کردي، رفيق سوم مي‌شود. رفيق دوم مي‌گويد: من تا نزديک قبر با تو مي‌آيم. آنجا تو را تنها مي‌گذارم. آن اولاد و عزيزان انسان هستند. هيچ يک از نزديکان همراه کسي در قبر نمي‌رود. در قبر مي‌گذارند و مي‌روند. رفيق سوم کسي است که مي‌گويد: من خيلي با مرام هستم. زنده و مرده با تو هستم. بخواهي و نخواهي و بگويي و نگويي با تو هستم. آن عمل انسان است. مال و اولاد که رفيق اول و دوم هستند، اگر برنامه‌ريزي ديني کني، باقيات الصالحات مي‌شوند. «الْمالُ‏ وَ الْبَنُونَ‏ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ» (کهف/46) پس اگر برنامه‌ريزي ديني نکني مال تا دم مرگ با تو هست و تازه بايد جواب هم بدهي. ما بايد جوابگو باشيم و يکي ديگر دارد استفاده مي‌کند و کيف مي‌کند. خرج اولاد را داديم و بزرگ شده، اگر برنامه‌ريزي نکنيم بايد در عالم برزخ جوابگو باشم. ولي اگر برنامه‌ريزي ديني کرديم، 1- راه بدست آوردنش حلال باشد. حقوق ديني را ادا کنم. سرمايه گذاري براي آخرت بکنم. اين مال تبديل به عمل مي‌شود. در مورد اولاد سرمايه گذاري ديني کنم. نطفه‌اش حلال باشد. لقمه‌اش حلال باشد و تربيت‌اش هم مسجدي باشد. اين سه کار را بکنم اولاد من صالح مي‌شود. اولاد صالح براي من دعا مي‌کند، مال من صدقه‌ي جاريه براي من مي‌شود و فايده دارد. حواسمان بايد رفيق‌ها را مي‌توانيم يکي کنيم. اگر رفيق‌ها از هم جدا بيافتند، ما را تنها مي‌گذارند، ما مي‌مانيم و بايد جواب بدهيم. دعا کنيد همه ما عامل به اين کلمات نوراني باشيم. انشاءالله.    

شريعتي:

شعر اگر از تو نگويد، همه عصيان باشد *** زنده در گور غزل‌هاي فراوان باشد
نظم افلاک سراسيمه به هم خواهد ريخت *** نکند زلف تو يک وقت پريشان باشد
سايه‌ي ابر پي توست دلش را مشکن *** مگذار اين همه خورشيد هراسان باشد
مگر اعجاز جز اين است که باران بهشت *** زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نيازي است به اعجاز نگاهت کافيست *** تا مسلمان شود انسان، اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه‌ي خلقت عالم تنها *** راز خنديدن يک کودک چوپان باشد
چه کسي جز تو چهل مرتبه تنها مانده *** از تحير دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت محمد *** نامت از وزن برون رفت در اين شعر، محمد
شأن نام تو در اين شعر و در اين دفتر نيست *** ظرف و مظروف هم اندازه‌ي يکديگر نيست
از قضا رد شدي و راه قدر را بستي *** رفتي آنسو تر از انديشه و در را بستي
رفتي آنجا که به آن دست فلک هم نرسيد *** و به گرد قدمت بال ملک هم نرسيد
عرش از شوق تو جان داده کمي آهسته *** جبرئيل از نفس افتاده کمي آهسته
پشت افلاک به تعظيم شکوهت خم شد *** چشم تو فاتح اقليم نمي‌دانم شد
شاعر اين سيب حکايات فراوان دارد *** چتر بردار که اين رايحه باران دارد

عيد ميلاد نبي مکرم اسلام حضرت محمد مصطفي(ص) و امام صادق(ع) را باز هم تبريک مي‌گويم. انشاءالله بهترين‌ها در اين ايام براي ما رقم بخورد.    

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها