حجت الاسلام پناهیان: سلام علیکم. خدمت بینندگان عزیز سلام عرض میکنم. آرزوی موفقیت در یک زندگی خوب، یک زندگی که هرچه افراد سنشون بالاتر میره، از زمان زندگیشون میگذره، احساس رضایت بیشتری از زندگی، احساس شکوفایی بیشتری، احساس قدرت و سعه وجودی بیشتری داشته باش ملایی:انشالله. چه دعای خوبی
حجت الاسلام پناهیان: طوری که هرگز دوست نداشته باشن حتی به گذشته برگردن، حسرت گذشته خوب خودشون رو هم نخورن. اگر تو خانواده است، میگن چقدر ما دوران ماه عسل درک نمیکردیم همدیگر رو و الان چقدر با هم رفیقتریم. اگر بچههاشون بزرگتر میشن، احساس بهتره. اگه خود بچهها هم دارن بزرگتر میشن، هی احساس بهتر، رضایت بیشتر از زندگی در اثر همه خوبیهایی که خدا بهشون توفیق میده داشته باشن.
ملایی: اجازه میفرمایید بحث ما در خدمتیم، عرض میکنم خدمت شما بینندگان و شنوندگان عزیز که خب بحث مدیریت ذهن حاج آقای پناهیان که اتفاقاً توی جمع شما بینندهها و شنوندهها گواه واکنشهاتون گل انداخته و حالا توی محافل دانشگاهی و جمعهای نخبگانی در موردش حرف زده میشه و اینها. بحث رو امروز هم ادامه خواهیم داد. اجمالاً چکیده چند هفته گذشتهمون شاید این باشه که ما اگر ذهنمون رو مدیریت کنیم، زاویه دیدمون به دنیا درست خواهد شد. ما گاهی بعضی چیزا رو همچین با ولع و اشتها دنبالش میدویم و حرص براش میزنیم و غنیمت میدونیم در حالی که اصلاً این نیست، لیاقتش رو نداره. و به عکسش یه چیزایی از دست میدیم که حیف بود، حواسمون بهش نیست. ذهن مدیریت بشه، زاویه نگاه درست میشه و اون چیزی رو که اونجوری هست که باید ببینیم، اونطوری میبینیمش.
و حالا من با یه سوال امیدوارم شما هم همراهی کنید، حاج آقا رو به یه چالش تازه در بحث مدیریت ذهن بکشم. موافقین؟ شما در خدمت. خوب، ما پذیرفتیم غنیمت بدانیم، چرا و غنیمت ندانیم چه چیزی را؟ گاهی وقت ها می گیم من اگر این رو غنیمت ندونم و دو دستی نپرم برندارم، الان احساس ضرر میکنم، رفت. حاج آقای پناهیان این رو میخواد چیکار کنه؟ از دست رفت، حیف شد. سوال روشنیه.
حجت الاسلام پناهیان: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. واقع مسئله این هستش که ما با دو تا مفهوم مواجه هستیم همیشه در ذهن خودم رون و ذهن ماست که این دو تا مفهوم رو هی میسازه برای پدیدههای مختلف. یکی اون احساس غنیمت که ذهن ما موجب میشه اگر چیزی رو غنیمت بدونیم، چه بسا حتی از اون بیشتر لذت هم ببریم، منتها موقتاً و لذت عمیق نیست، لذت پر آسیب خواهد بود، لذت بی آسیب نیست که خب این در موردش باید جداگانه صحبت کرد. و از اون طرف در مقابل این احساس غنیمت، یک مفهوم دیگری ذهن ما میسازه به نام ضرر، احساس ضرر که شما بهش اشاره کردید.
قرآن کریم خیلی درباره احساس ضرر سخن گفته و با ما درباره این حسی که پیدا میکنیم نسبت به پدیدهها، نسبت به داراییها حرف زده. قرآن کریم ما را از ضرر کردن میترسونه مکرر. یعنی یکی از راههای قرآن برای اینکه آدم رو بیدار کنه و آزاد کنه و از ضعف بیرون بکشه، اینه که بگه ضرر میکنی ها. چون انسان از ضرر کردن خوشش نمیاد.
انسان حتی میتونه از برخی غنائم بگذره ولی میخواد ضرر نکنه، این یک تمایل قوی هست در وجود انسان. بعد خداوند متعال انسان رو وادار میکنه به فکر کردن، میفرماید که ببین از چی ضرر میکنی. بعد یک عبارتی هم در قرآن هست که مکرر آمده، نمیفرماید در مالت ضرر میکنی، در نمیدونم داراییهای دیگر، در آبروت، در فرصتهات، میفرماید در خودت ضرر میکنی، خودت رو میبازی. یه کسی میره تو بازار مالش رو از دست میده، یه کسی از اموالش خوب استفاده نمیکنه، در تجارت ثابت میگذاره ضرر میکنه. چند وقت پیش یک تصویری رو من دیدم، حالا فیلم بود یا تصویر نمیدونم، من اونجوری دقت نکردم، متن روش و خوندم تو این صفحات مجازی که پدربزرگ کسی تازه هزار تومانی اومده بوده، اون زمان هزار تومانیها رو جمع کرده بوده توی کیسهای انبار کرده بوده. بعد دیگه تو خراب کردن خونه و این ها پیدا کرده بودن مال ۵۰ سال پیش مثلاً، نمیدونم مال چند سال پیش. بعد خب این پول الان هیچ ارزشی نداره، اون زمان باهاش میشد یه خونه خرید مثلاً، اون موقع درسته، ولی این احساس ضررش که نوشته بود: کاش این ها رو اون زمان مصرف کرده بود یا به کسی داده بود. احساس ضرر بدیه، دقت فرمودید. تازه این احساس ضرر، حالا قشنگم نوشته بود، نمیخواست بحث اخلاقی بکنه در مورد تورم و اینها، داشت مثلاً اشارهای کنایهای میزد که ببینید پول چقدر بیارزش میشه، چه جوریه.
مثال از این بهتر رو آقای بهجت میزنند که خیلی خود من تاثیر گذاشته. یه یخ فروشی یخ آورده بود میفروخت، بعد تموم شد، یعنی روز که گذشت دیگه یخ نداشت، دیگه نشسته بود گفت خب یخت رو فروختی؟ گفت نه، گفت پس چی شد، گفت آب شد... حالا ببین این سرمایه از دست، این میشه خسران سرمایه. ولی خدا یه عبارت دیگری داره در قرآن کریم، مثلاً خسران سرمایی داریم، خسران عمل داریم، ولی این پروردگار عالم یه عبارتی میفرماید مثلاً الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ، خودش رو ضرر میکنه، خودشون رو می بازن. ما تو فارسی نداریم این عبارت رو دقیق، خودش رو ضرر میکنه، از نظر ادبیات فارسی کمی سخته گفتنش، ولی اینجا در عبارت عربی هست. یا میفرماید فَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَٰئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ. چه جبرانناپذیر اینکه آدم خودش رو ضرر بکنه، یعنی خسرانش به وجود خودش برمیگرده.
اونجا احتمالاً آدم این رو میگه: من چی بودم، چقدر ضایع شدم، چقدر خودم رو باختم. نداریم نمونه تو فارسی، توی ادبیات، توی محاوراتمون نداریم. خیلی آدم این قسمتهای قرآن رو باید فکر کنه تا متوجه بشه. خود خداوند متعال هم فرمودند که قرآن من رو بدون تدبر و تفکر نمیتونید بهش دسترسی پیدا بکنید. ممکنه آدم بدونه، تدبر از برخی از آیات قرآن یک کمی متأثر بشه، ولی خب طبیعتاً قیمتیه دیگه، هر شیء قیمتی رو به سادگی نمیشه پیدا کرد. طلا هیچ وقت از درخت همینجوری آویزون از این درختای خودرو تو بیابون و خیابون، باید بری معدن و بکنی و سخته پیدا کردنش. قرآن هم همینطوره، باید تدبر درش بکنه آدم. ولی اگر کسی این تدبر رو کرد به خسران خودش فکر کرد که مبادا بهش مبتلا بشه، چون سختترین خسرانه. درسته، مثلاً شما همین ارزهای خارجی رو دیروز فروختید، امروز مثلاً ۱۰,۰۰۰ تومن گرونتر بشه، خسران ماله، خیلی هم سخته ها، یعنی آدم یه دفعه بوده. بعضیها مثلاً ارزشون نفروختن، اومده پایین نمیدونم ۱۰ هزار تومن اومده پایین، سکته کردن، تو اخبار گفتن.
حالا خسران خود چی میشه؟ داریم ما تو دنیا اصلاً نمونه ش رو ؟نمیفهمیم، تو دنیا خسران خود، خودم رو باختم. آره، مثالی میزنم ببینیم این کلمه قرآن رو ما متوجه میشیم. این ها همه کار ذهنه ها. ما اگر نتونیم خسران خود رو درک بکنیم، یعنی نتونستیم ذهن خودم رون رو به یک نقطه خاصی معطوف بکنیم که قله است، به یک نقطه خاصی معطوف بکنیم که نهایت عقلانیت، به یک نقطه خاصی معطوف بکنیم که اولوالالباب آدم باید باشه تا ببینه صاحب لب باشه. این غنیمت روبه دست بیاریم، یه بحثیه.
لااقل ضرر نکنم در اعمال، در اموال، اینها تازه اشکال نداره، ضرر نکنم در خودم، حیف نشم، خودم، خودم حیف نشم. مثلاً طرف تصادف میکنه، الحمدلله خودش و خانوادهاش زنده مونده، ماشین از بین رفته. هرکی میاد تصادفو میبینه، یه ماشین دیگه، چیزیش نمونده، باید بدن اوراق چی مثلاً، حالا خوب میگن الحمدالله خودتون سالم موندید، درسته ؟ ولی وقتی که خودش و بچههاش از دنیا برن توی این تصادف، یا بچههاش یا عزیزش، ببین اینجا دیگه خسران مال نیست، این خسران بدون بازگشته، یه جورایی خسرانه نفسه.
ملایی: این هم خسران نفسه.
حالا به محاسبات دنیوی، میخوام مثال دنیوی از عصیان، خسران نفس بزنم و الا خسران نفس که در اینجا آمده بالاتر از این حرفاست. خسران نفس یه ذره تقریب ذهن بشه، حداقل تقریب به ذهن.
ملایی: اون نقص من الاموال ولاولاد و الانفس والثمرات، میتونه کمک کنه؟
حجت الاسلام پناهیان: نه اون ابتلائ الهیه نه، منظورم یه نقصی ایجاد میکنم که عبارتی ما داریم در قرآن کریم میفرماید: فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ، حالا غیر خدا رو میخواید برید عبادت کنید، اشکال نداره. قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ، اونی که ضرر میکنه کیه؟ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، بچههاش رو هم به باد داده، خونواده ش رو هم به باد داده با کارایی که کرده. ببین خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ. در مورد کسانی که دچار اعتیاد میشن، این خیلی گفته میشه که این فقط خودش رو نابود نکرد، بچههاش رو هم نابود کرد، آینده و خانواده و همه رو به باد داد. میفرماید اینها إِنَّهُمُ الْخَاسِرُونَ، ضررکننده حقیقی کسانیاند که خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ. کی؟ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، دیگه اونجا هم بازگشتی اصلاً امکان نداره برای این وضعیت. عَلَى ذَٰلِکَ هُوَ الْخَسْرَانُ الْمُبِینُ. این ضرر کردن زیاده.
قرآن کریم داره تلاش میکنه ما رو جذب کنه به موضوعی به نام خسران، ضرر نکنی، مواظب باش ضرر نکنی. درک کردن اینکه دینداری، اوامر خدا رو گوش کردن غنیمته، واقعش اینه که یه مقدارسخته.
ولی از وادی خسران وارد بشیم که ببینیم ضرر نکنی ها. حالا من چند تا نمونه مثال بزنم، بارها خیلیها بهشون گفتم این رو، تجربه کردند. این یک توصیه عرفانی، صاحبان معرفت به ما میگن این موارد رو، اونم چیه؟ تعقیبات نماز نخون، برو دو برابر وقتت گرفته میشه. چرا نخوندم؟ بیخود نخوندم، نافله نخون مثلاً، خودت رو عادت بده به نافله، بعد نافله رو نخوندی، میری وقتت گرفته میشه. دقیقاً خدا باهات حرف میزنه تا این معنای خسران رو بهت نشون بده، ضرر کردی، اون کارو نکردی. همهمونم این رو تجربه کردیم، بی برو برگرد. و اگر یه کمی دقت کنیم، خدا با زبان بیزبانی با ما سخن خواهد گفت. خدا شاهده، عین وحی میمونه، اصلاً یه اتفاقی میافتاده، میافته که نباید میافتاده. خب تو چرا اون برنامه عبادی که خودت برای خودت تنظیم کرده بودی که گفته بودی من بعد از نماز این تعقیبات بخونم، بله، من به خودم برنامه بدم، این سوره واقعه رو شبها بخونم، نمیدونم زیارت عاشورا صبحها بخونم، یاسین رو بخونم. خب یه روز از سر توجه به چیزهای دیگه که غنیمت نیستند، این رو ترک کن. همین عبادتی که خودت برای خودت تنظیم کردی، ببین خدا چه جوری واقعاً میاد جلو چشم آدم و برنامههات رو به هم میریزه و دقیقاً میبینی که سوره یاسین که میخواستی بخونی ده دقیقه بوده، ۲۰ دقیقه علاف شدیم و دیگه هم در طول نمی تونی جبران کنی.
ملایی: درسته، دقت کنیم، خدا ادبمون میکنه.
حجت الاسلام پناهیان: خدا بنده خودش رو ادب میکنه. رسول خدا میفرماید: أَنَا أَدِیبُ اللَّهِ، من ادب شده به دست خدام. ببینید، ادب کردن یه معنای تندی داره تو زبان فارسی، ولی معنای خیلی لطیفی داره. البته خدا بعضی وقتا هم خندههاشو با بلا و این ها ادب میکنه که امام سجاد علیه السلام: اللَّهُمَّ لَا تُعَذِّبْنِی بِعُقُوبَتِکَ، من رو با عقوبت ادب نکن، خیلی باهام مدارا کن مثلاً. خب ما این احساس خسران محاسباتی و ذهنیه، جزو مباحث مدیریت ذهنه. آقا کی احساس خسران میکنه؟ کسی که فکر کنه، نگاه کنه، چه جوری میبینی، شما چه جوری حساب میکنی، چهجوری حساب کردی که ضرر کردن خودت رو حساب نکردی؟ این دستگاه محاسباتی ذهن انسانه، احساس خسران مال کجاست؟ مال ذهنه، بله، مال سبک فکر کردن ماست، مال شیوه محاسبات ماست، ما چهجوری داریم حساب میکنیم؟
اون وقت امیرالمؤمنین در مناجات شعبانیه یه عبارتی میفرماید، وقتی که امیرالمؤمنین با اون احساس این عبارت رو میفرماید، آدم دق میکنه پای این عبارت، اصلاً کمتر از دق کردن نیست. مناجات شعبانیه رو باید چند خطش رو بخونید، خب بعد برسید به این جمله، بعد دیگه نباید بقیه ش رو بخونیم چون نمیتونیم هضم کنیم، باید بریم تا صبح گریه کنیم. ابلیت شَبَابِیْ فِیْ سَکْرَة تباعدعَنْکَ، جوونیم رو در مستی دوری از تو از دست دادم. این اتفاقی که آدم باید بفهمدش، باید باهاش گریه کنه. چون آدم دور از خدا بشه مست میشه. چرا میفرماید مست؟ مست درست دیگه حساب کتاب نمی کنه، چرا من نمیفهمیدم که دارم جوونیم رو از دست میدم؟ مست بودم. ببینید، بله، کار ذهنه دیگه. کسی که مسته، چرا مستی بده؟ برای اینکه دیگه عقلش از کار میافته. بعد میفرماید اینکه من نمیفهمیدم دارم ضرر میکنم، این رو اسمش رو میگذاره مستی. خدایا من مست بودم، نمیفهمیدم. حالا چند تا نکته اینجا هست: من اون وقتی که نمیفهمیدم دارم ضرر میکنم مست بودم، الان که فهمیدم ضرر کردم، این یعنی مدیریت ذهنم درست بوده، دستگاه محاسباتیم الان درست داره کار میکنه.
خب بعضی ها هیچ وقت دستگاه محاسباتی ذهنشون درست کار نمیکنه، طوری نگاه نمیکنند، طوری فکر نمیکنند، طوری دو دوتا چهارتا نمیکنن برسن به اینکه این ضرره، این همه ش ضرره. من اگه کاری برای مردم بکنم همه ش ضرره، چه فایده داره مثلاً. ما میگیم دعوت میکنیم مردم رو به اخلاص، وقتی شما مردم رو به اخلاص دعوت میکنید، اول به مدیریت ذهن داری دعوت میکنی، ضرر نکنید. بعد مثلاً این ها همه ش تو دستگاه محاسباتی انسان که باید درست محاسبه بکنه و چیزی حواس او را پرت نکنه، چیزی محاسبه غلط تو ذهنش نندازه.
یه کسی اومد پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و گفتش که آقا ما به شما این همه کمک کردیم، این ها یه جاهایی مثلاً خدمت کرده بود به رسول خدا، یه چیزی به ما لطف نمیکنی؟ آقا فرمود باشه، من یه دعای مستجاب تو رو از خدا، یه دعای تو رو از خدا میخوام که مستجاب بشه، یه دعای مستجاب پیش من داری. خیلی خوب، گفت خوب پس بگذار من فکر کنم، چی چی بخوام، چی بخوام. فکراش رو کرد، چند تا شتر، چند تا خونه، چی گناهاش بخشیده بشه، وقتی فکر کرد به یه نتیجه جالبی رسید، اومد خدمت رسول خدا، فرمود که عرضه داشت گفت یا رسول الله، میشه بگم دعا مستجاب؟ شما قول دادی، من هم دیگه بالاخره یه خدمتی کردم خدمت، حالا من کوچولو شما بزرگی، به اندازه خودت... نگذاشت نه برداشت، گفت میخوام روز قیامت هم درجه شما باشم تو بهشت.
ملایی: به به، چه نگاهی
حجت الاسلام پناهیان: احسنت. شما تعبیرتون این بود که چه نگاهی، نگاهی آره، یعنی زاویه دید، یعنی دستگاه محاسبه. حالا اینکه این بحث مال مدیریت ذهنه، بقیه روایت رو دقت کنید. آقا خدا فرمود خودت فکر کردی به این نتیجه رسیدی یا کسی بهت گفته برو این رو بگو برای رسول خدا؟ همه تو باید دستگاه محاسباتی خودت به این رسیدی یا شنیدی؟ گفت نه خودم.
فرمود توضیح بده چه جوری، دقت فرمودید چی شد به اینجا؟ چقدر جالبه، مدیریت ذهن ما اینجا میفهمیم که هم مثل اینکه یه چیز ارزشمند، شما اگه محاسبه بکنید، دستگاه فکریت درست کار بکنه، فرق میکنه با وقتی که محاسبه نکنی و بخوای همینجوری سطحی، یلخی، تصادفی با خوبیها ارتباط برقرار کنید، فرق میکنه. ما بیخود نیستیم اینجا داریم در محضرش بینندگان عزیز از مدیریت ذهن صحبت میکنیم. کسی که مدیریت ذهنش خوبه، گاهی بهش تعبیرش تعبیری که در موردش هست میگن عاقل،
بعد میفرماید: نَوْمُ الْعَاقِلِ، یعنی خوابیده آدم عاقل، این ثوابش پیش خدا بیشتره از اینکه یه کسی فکرشو درست کار نمیکنه ولی وایسا تا صبح عبادت میکنه، تو روایات هست، صریح داریم. بله آقا فرمودند چه جوری حساب کردی؟ اولا خودت حساب کردی؟ گفت آره خودم حساب کردم. فرمود چه جوری حساب کردی؟ گفت من هرچی تو دنیا میخواستم از شما بگیرم که میمیرم یه روزی دیگه تموم میشه، بعد این ها رو میخوام بذارم اینجا برای کی؟ بعد تو آخرت هم از جهنم نجات پیدا بکنم، این هم از شما بخوام خب، بعدش چی؟ تو بهشت کجا برم رفتم، گفتم من که یه دعای مستجاب دارم، خدا بهترین جای بهشتش کجاست، اون رو بگیرم. بعد دیدم بهترین جای بهشت اونجا که شما هستی، بیام پیش شما همنشین شما، اون قسمتی که شما بالای سفره و خانه نعمت پروردگار نشستی. اونجا میگه رسول خدا چند لحظه رفت تو فکر که من آخه با این خواسته این چیکار کنم؟ حالا من دارم این رو تعبیر میکنم، تأملی کرد، واقعاً واقعاً رسول خدا چیکار کنه الان؟ آقا تو باید خیلی شایستگیها به دست بیاری تا به اینجا برسی، همینجوری با یه دعا، ولی خب دیگه فضل الهی هم میتونه شامل افراد بشه. واقعاً حضرت بعد از یه تأملی فرمودند قبول باشه، فقط تو من رو یه کمکی بکن. یک شرط نذاشت براش، دعاست دیگه مستجاب. آقا در واقع باید این شفاعت بکنه، اگه بفرماید به این شرط دیگه اون شیرینی و اون فضل و اینها نداره. خیلی عبارت حضرت رسول عجیبه، یعنی کاش ما در یک مواجه با حضرت ولی عصر ارواحنا له الفدا یه همچین گفتگویی مرئی یا نامرئی بینمون رخ بده، در خواب یا بیداری، بالاخره یه اتفاقی بیفته برامون اینجوری، ما هم صاحب داریم. أَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ َوْلِیَناَ، بالاخره میتونیم شکایتم بکنیم. بِکَثْرَةِ السُّجُودِ، حالا کمکم کن با زیاد سجده کردن باشه، این مشکل من که تو رو باید ببرم اونجا، ولی کمکم کن که من دادم، ولی تو کمکم کن. با زیاد سجده کردن، عجب.
یه روزی امام حسین علیه السلام ندا بدهند به ما که فلانی تو اومدی زیارت ما، من که قول دادم، حالا تو میشه من رو کمک کنی این پروژه که من باید الان اجرا کنم، من هم حمایتت میکنم، چی برات؟ طلب مغفرت میکنم، مهدی من طلب مغفرت میکنه، ولی تو کمکم کن. خیلی عبارت عجیبی، قول داده دیگه. میخوام بگم این دستگاه محاسباتی باید کار کنه. ما امروز در مدیریت ذهن یک پروژهای رو، یک برنامهای رو به دوستان خودم رون داریم پیشنهاد میدیم که روش فکر کنند با مدیریت ذهن تا بتونن عمیقاً اون رو به دست بیارن و اون اینکه آدم کجا ضرر میکنه، کجا میفهمه که ضرر کرده، کدوم ضرر ضرره بالاتریه؟ بالاترین ضرر اونیه که آدم خودش و خانوادش، خودش ضرر بکنه، از خودش کم بشه. اصلاً آدم بره یه مثلاً معاملهای رو با یه طمعی انجام بده، همه مالش به باد بره، ولی یه وقت دیگه خودشم قطع نخاع بشه مثلاً، تازه این بدنشهها، هنوز نفسش نیست، وجودش نیست. آقای ملایی، من واقعاً نمیفهمم اون حسرت عظمی که روز قیامت آدم وجود با عظمت خودش رو میبینه بعد میگه من، من این رو داشتم، من برای خور و خواب نبودم، من اصلاً چرا یه دونه از غصههای دنیا رو خوردم، من اصلاً چرا یه دونه از هوسهای دنیا رو کردم،
ملایی: چرا ظلمت نفسی، چرا من؟ من این بودم.
حجت الاسلام پناهیان: یعنی آدم روز قیامت، یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ، متوجه میشه که خلیفه الله بوده، چون فرمود إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیْفَةً. و همین دلیل یه خبر هولناک، خوب هولناک، وحشت بد یا خوب، بدم میزانی که ما رو میخوان محاسبه بکنن با امام جماعت محله مون نیست، با امیرالمؤمنین علی علیه السلام محاسبه میکنند، علی علیه السلام میزان است، چون ما بنا بوده خلیفه الله بشیم دیگه. بله، اصلاً ما چه جوری، اصلاً قابل مقایسه نیستیم با حضرت، بعد چقدر به حضرت مقرب شدیم؟ واسه ما که امیرالمؤمنین رو دوست داریم، ما که خودم رون رو غلام حضرت میدونیم. آره خب، حضرت بفرماید چرا اینقدر دور وایسادی، چرا نیومدید نزدیک، این نیت اتقرب الی الله، و الی رسوله والا امیرالمؤمنین، چرا کم، تو که عاشق من بودی خب میومدی نزدیکتر. باید بگیم یا امیرالمؤمنین شما ما را ببر، اینقدر من تو رو میبرم. یعنی آدم وجود خودش رو میبینه که سعه وجودی انسان خیلی بینظیره، جهانی ست بنشسته در گوشهای، واقعاً انسان از کل کائنات بزرگتره، بعد این رو هی قاچ زده، هی خرد کرده، هی ندیده گرفته. یه روزی آدم بفهمه چه جوری خودش رو ضرر کرده که عبارت فارسی
ملایی: اول برنامه تا الان من هی دارم فکر میکنم مثلاً توی ادبیات فارسی چی معادل این میشه، هنوز نداریم، چیزی پیدا نشده.
حجت الاسلام پناهیان: قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، ضرر کرده بهت بگم کیه؟ ضرر کرده اونیه که خودش رو ضرر کرده و خانواده ش ضرر کرده. ببینید اگه نمیدونم حالا باید تو این زمینه مثالهای زیادی زد، خیلی سخته، بیشتر از تصادف ما یک مثال گیر نیاوردیم بزنیم. خب یه نمونه رو دوباره از آیات قرآن بخونم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ، اموال و اولاد تو رو غافل از ذکر خدا نکنه، وَمَنْ یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ، کسی اینجوری باشه ضرر میکنه. بقیه ش رو متاسفانه خدا گذاشته خودم رون بفهمیم و جز با یک مدیریت ذهن قوی و دستگاه محاسباتی دقیق و زمان گذاشتن برای محاسبات دقیق، آدم نمیتونه این آیه رو بفهمه. یعنی چی؟ من اگر از ذکر خدا غافل بشم، من مشغول اموال و اولاد خیلی ضرر کردم. یعنی چی؟ من عذرخواهم که قدرت بیانش رو ندارم، هر کسی باید خودش با دستگاه محاسباتی خودش این رو بفهمه. حضرت رسول از اون آقا فرمود پرسیدن فرمودند که خودت این رو حساب کردی یا از کسی یاد، این ها رو از، حالا من که بیان ندارم، ولی تو کتابا هم نمیتونه کسی به دست بیاره، باید محاسبه خودش باشه، باید بشه تفکر و ساعت. بله، هر معنایی که حالا یکی از آیات کریم هست قرآن که اگه من بگم همه اون بحثها مقدمه است برای این آیه، باز پر بیراه نگفتم . میفرماید: قلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ اعَماَلًا، میخوای من خبر بدم به شما که بیشتر ضرر میکنه اعمالا؟ که بیشتر کاراش بهش ضرر میزنه عملاً کی بیشتر ضرر میکنه؟ الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُون صنعاَ ، کسانی که کاراشون هیچ فایدهای نداره و فقط فکر میکنن کار خوب دارن میکنن، فکر میکنن که زرنگ، خوبه، خوب فکر میکنن زرنگن. درسته دیگه، آقای ملایی، آدم مومنها میرن در خونه خدا با این آیه زار میزنند. چون دارن کار خوب میکنن، بعد خدا میفرماید شاید خودت داری حساب میکنی که کار خوب میکنی، وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صنعا، یعنی فکر، فکر کردی، فکر کردی داری درست رفتار میکنی، فکر کردی من حیف. نمیخوام در یه برنامه مذهبی کفر بگم والا، میگفتم چی میگفتم، ببین اگه خوب نباشی راحتتری دیگه، از دم اوضاع خرابه. البته این ها این کفرگوییها چون غلطه، اونی که فکر میکنه ما که آب از سرمون گذشت دیگه ول کن، آقا ما که میدونیم اون دنیا هم که جا، همین آدم رو روز قیامت میبرند اینقدر حسرت میخوره از اینکه چرا اینجوری نگاه کرده، از اینکه میلیاردها فرصت از دست داده، از اینکه میتونسته با همه اوضاع بدش یه کاری بکنه و کاراش رو هم بهش نشون میدن و میتونسته که کاری بکنه که خدا همه گناهاشو تبدیل به ثواب کنه تو پروندش. بله، یعنی حسرت زدن تر از این آدم نیست، لذا اصلاً یه همچین چیزی نداریم کسی بگه من از سرم گذشته راحتین، ما راحتیم کجا راحتیم؟ گناهکارترین آدمها رو میآرن روز قیامت یک جوری حسرت میخورن که من چرا نمیفهمیدم، محاسبه نمیکردم. خدا مهربانتر از این حرفاست، چرا من مأیوس شدم از خودش، جنایتکارتر رو میبینه که مأیوس نشده، حساب کرده شاید خدا بله ببخشدش و بعد بخشیده. لذا اون حرفی که من زدم به مزاح بگم بله، کسانی که آدم خوب ها، آدمای خوببین بیشتر نگران ضرر کردنن، آدم بدایی مثل منم بیشتر باید نگران ضرر کردن باشند، ولی حالا دیگه خواستیم عوامانه صحبت کنیم به مبالغه تا مثلاً جا بیشتر بیفته، موضوع روشن بشه. آره، حالا آدم خوب ها بریم سراغ آدم خوب ها، آدم خوب ها بیشتر نگرانند. چرا نماز خوندی، چیکار کردی، چیکار کردی، کلی هم خودتو محدود کردی، قبول نشه چی؟ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ، تو فکر کردی این ها خوبه. مومن این آیات رو به خودش میگیره، بعد این تو بیشتر از بقیه ضرر کردی. این رو چرا من تاکید دارم برش؟ برای اینکه اگر آدم خوب ها که اوضاعشون درسته میشن بدترین آدمها، آدم خوبها اگه بگم ما که کارمون درسته عجبه، نگران قبولی عمل نباشند عجبه. وعجب خودش موجب هبط عمله، بله درسته بله. پس آدم خوبها نگران باشن. دقت فرمودید بله، فرمود یاد داوود به خوبهای امت من بگو که نگران حساب کتاب قیامت باشد، بعد میفرماید به عزت و جلال خودم سوگند، صدیقین میان روز محاسبه من جوری ازشون حساب میکشم که اگر فضل من نباشه به بهشت نخواهند رفت.
چه برسه به آدمای خوب معمولی، مدیریت ذهن، هیچ غرور و عجب و تکبر و منیتی در دل آدم خوب ها باقی نمیگذاره و اگر خوب ها غرور پیدا کنن، یه اتکا به نفس پیدا کنن، نترسن از اینکه برن اون طرف دستشون خالیه، حال همه رو از دین به هم میزنن، مدام با دینداری اشتباه میکنن. یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صنعا، خیلی این کلماتش هم کنار همدیگه قشنگه. میفرمایند فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا سَعْیُهُمْ، سعیشون در حیات دنیا به هیچ دردی نخورده در حالی که اونا فکر میکردن دارن کار خوب میکنن وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ. گاهی از اوقات من دیگه حرف آخرم در محضر قرآن، دستگاه محاسباتی خودم رون رو باید ببریم در خونه خدا. من نمیخوام فارسی را پاس ندارم، ولی ریاستارتش کنیم، چیکار کنیم یه تنظیم کارخانهای برگرده، چیکار کنیم؟ خیلی محاسبات غلط میاد تو ذهنمون، یه جوری باید توبه کنیم که از توبهگاه بیرون آمدیم بگیم: عجب این محاسبات من غلط بوده، یه جوری باید از توبه در بیایم بیرون چهار تا محاسبه غلط رو تو ذهنمون متوجه بشیم، این یعنی توبه حقیقی.
اگر وقت بود بعد از این من عرض خواهم کرد که توبه خودش یک ماجرای مدیریت ذهنیه، اگه نشدم که شما وقت ندارید، هفته بعد.
ملایی: بسیار عالی. پس خلاصه کلام تا اینجای کار این شد که من یه سوال پرسیدم که آقا ما میخوایم یه چیزایی رو غنیمت ندانیم و ازش بگذریم، به قول شما ذهنمون مدیریت کنیم، زاویه دیدمون رو اصلاح کنیم، ولی احساس ضرر میکنیم اگر دستش بدیم رفته دیگه، اون وقت چی؟ پیرامون این مسئله حاج آقای پناهیان مسئله ضرر در قرآن رو و اینکه خدا میگه چی رو ضرر بدونید، کجا احساس ضرر کنید، چند تا آیه برامون فرمودند. حاج آقا متشکر، محضر قرآن کریم دوستان مشرف بشیم.
آها راستی، دوشنبه هفته آینده هی هر روز میگیم انشالله حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، همین موقعها دیگه ببینیمتون ها، یعنی زیارتی هم مشرف بشیم، برنامهریزی کنیم بیفته که تو هفته آینده که دوشنبه تو حرم باشید، ظهر یه جمعی از خوب هان کارشناسان از جمله حاج آقای پناهیان انشالله، رفقا اختتامیه این دوره از تلاوت قرآنمون رو اونجا انشالله برگزار خواهیم کرد.
صفحه ۵۹۲ قرآن کریم رو لطفاً همراهی بفرمایید. دوست دارم الان سورههایی که تلاوت میکنیم رو مینویسند، آیات پایانی سوره مبارکه اعلا هست و سوره قاشیه. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قران کریم صفحه592
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. دوسه تا نکته ست که اول تکلیفش رو باید روشن بکنیم، اگه زمان داشتیم حالا با حاج آقا ببینیم به کجا میرسیم برای بحث. البته این کتابی که دست منه این هم اتفاقاً مربوط به بحثه و کتاب مربوط به خود حاج آقای پناهیان عزیز هست. یه زمانی تو برنامه ما در موردش یه کوچولو حرف زدیم، ولی درخواستهای شما و اشاراتی که داشتید تو فضای مجازی و توی گپ و گفتهای دوستانه باعث شد که حالا الان دوستان روی جلد رو نشون میدن: مدیریت ذهن در مسیر تقرب، علیرضا پناهیان. متاسفانه هیچی نداره روی جلد، حاج آقا حجت الاسلام استاد هیچی نداره. این کتاب رو اگه دوست دارید که داشته باشید، رفقای من راهنماییتون میکنن، عبارت کتاب رو به ۲۰ هزار ۳۰۳ پیامک کنید، کتاب ۲۰۰۰۰ ۳۰۳. خیلی به دریافت درست و کامل بحثها کمک خواهد کرد. قربانی ماه جمادی الاول رو هم از همین الان براش انشالله اقدام میکنیم، هرکی دوست داره به کانالهای ما، صفحات ما مراجعه کنه، زیرنویسها رو این روزها نگاه بکنید و در نهایت عدد ۱۴ رو بفرستید به ۲۰۳۰۳ برای قربانی ماه. حاج آقای پناهیان یه قولی بگیرم از شما، این کتاب رو خب ما قبلاً هم دیده بودیم، منم خدمتش رسیدم و کامل، سری قبل که معرفی کردیم، ولی چرا برای جلد جدیدش اقدام نمیفرمایید؟
حجت الاسلام پناهیان: این همت جمعی از طلاب عزیز هست که منم حالا یادآوری کنم، منافع کتاب کاملا به این دوستان میرسه و منتشر کردن و به من خودشون رو هم قول دادن که ما این بحث به پایان برسه به سرعت انشالله جلد جدید که مابقی مباحث هست، اونها رو هم تقدیم خواهم کرد.
ملایی: میبینند دوستان برنامه رو بله بله، خب بِسْمِ اللَّهِ دیگه تمومش کنید، جلد جدید رو شروع کنیم انشالله. مدیریت ذهن رو خیلی خوب، یک دقیقه هم زمان داریم، نمیدونم چیکارش کنیم، یه ذره کمتر از یک دقیقه.
حجت الاسلام پناهیان: ببینید من تقاضام اینه که دوستان خوب ما که این بحث رو دنبال میکنند به اصل کاری که باید تو ذهن اتفاق بیفته خیلی توجه کنند و یکی از تکنیکها یا روشها اینه که همیشه به خودشون بگن شاید من اشتباه دارم محاسبه میکنم، این خیلی مهمه. اگر ما این رو به خودم رون بگیم، خدا راه رو باز میکنه برای محاسبه درست. خب و از خدا هم همیشه بخواهیم که خدایا ذهن ما رو درست تنظیم بکن. و حتی میفرماید وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا، اگر ببینیم کسی در راه ما جهاد میکنه، تلاش میکنه، هدایتش میکنیم، دستش رو میگیریم.
این هدایت بسیاری از اوقات در ظرف ذهن ماست. بله، پس ما ذهنمون رو از طرفی به خدا بسپاریم، از طرف احتمال خطا به ذهنمون بدیم، با احتیاط، بدون تصلب، بدون تحجر، بدون تعصب، بدون تکبر، فکر بکنیم و آمادگی این رو داشته باشیم مبادا محاسباتمون غلط باشه. این راه رو باز میکنه که انشالله محاسبات دقیقی داشته باشیم بلکه قدرت ذهنی ما به اینجا برسه که بفهمیم چی ضرراست و چی غنیمت.
ملایی: خیلی خوبه. حالا هفته آینده چون برنامه شکلش خاص میشه ، به خاطر اختتامیه قرآن کریم و اینها شاید نرسیم که این بحث رو این شکلی ادامه بدیم، اما من خواهش بکنم که این رو یه جلسه دیگر کامل کنیم، چی را ضرر بدانیم و چی را غنیمت و بعد دیگه حالا دوستان هم باشه درباره توبه و مناجات، و گفتگوی با خدا که بیشتر از اینکه امر قلبی و حسی و حالی باشه، امر فکری و ذهنیه، میخوایم صحبت کنیم. شاید خیلی ها تعجب بکنن، میگه بریم دعا، میگه حالش رو ندارم، حال نمیخواد، باید بشین سر دعا فکر کنی، ذهنیه. این رو ما میآییم انشالله انشالله اگر خدا خواست در موردش صحبت میکنیم.
ملایی: متشکرم، خیلی ممنونم. محضر دو سید شباب اهل الجنة امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستیم روزهای دوشنبه. حسن خطام برنامه امروزمون صلوات بر امام حسن مجتبی سلام الله و صلوات علیه. در پناه او باشید و باشیم. خداحافظ