اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-06-26-حجت الاسلام نظافت - شرح نامه ۳۱ نهج‌البلاغه امیرالمومنین علیه‌السلام

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شریعتی: علی شد امام اهل یقین با نام و یاد خداوند بزرگ و مهربان سمت خدای امروز را آغاز می کنم و تقدیم نگاه پر مهر شما و همه شنوندگان و مخاطبان شبکه افق که تکرار برنامه را می بینند و همه ی مخاطبان شبکه سه که در سحرگاهان همراه ما هستند با دل و جان سلام می کنم و خوشحالم که امروز در این لحظه و در این ساعت با هم هستیم و در کنار هم هستیم و قرار است که در محضر حاج آقای نظافت فرازهای نورانی و ناب نامه ی سی و یک نهج البلاغه را مرور کنیم سلام علیکم و رحمت الله خیلی خوش آمدید

  حجت الاسلام نظافت:  سلام علیکم سلام بر شما و همه ی بینندگان عزیز اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین در خدمت تان هستم

شریعتی:  سلامت باشید خدا انشاالله خیرتان بدهد خیلی خوشحالیم توفیقی فراهم شد و فرصتی برای این که در روزهای چهارشنبه در محضر نهج البلاغه شریف باشیم و کلام نورانی مولا امیر المومنین نامه 31 نامۀ مفصلی است ولی در عین حال این شرح و توضیح شما و نکات شما بسیار بسیار راهگشاست با همان رویکرد تربیتی که همیشه داشتیم امروز هم منتظر و مترصد هستیم بحث تان را بشنویم و استفاده کنیم

حجت الاسلام نظافت:  خیلی ممنون و متشکرم بسم الله الرحمن الرحیم یک فاصله ای شد به اینجا رسیده بودیم که حضرت در مورد عجب و خودشیفتگی نکاتی را متذکر شدند گفته بودند و ما هم شرح کردیم بعد ما رسیدیم عوامل عجب را گفتیم و انواع عجب را و عرصه های مختلف خودشیفتگی را در ادامه ی اون علت های عجب یا انواع عجب گاهی عجب ناشی از پاکی و گناه نکردن است یعنی گناه نکردن خیلی خوب است آسیبش همین خودشیفتگی است که در روایت داریم خدای متعال به بعضی ها توفیق نماز شب نمی دهد چون می ترسد گرفتار عجب شود و فرمود اگر بنده ها گرفتار عجب نمی شدند یک کاری می کردند که اصلا گناه نکنند یعنی آسیب این گناه این است آسیب این گناه نکردن حالا این آیه را نگاه کنید فرمود یا ایها الذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان از گام های شیطان تبعیت نکنید قدم به قدم شما را می برد هر کس تبعیت کند از گام های شیطان کار را به جایی می رساند که دستور به فحشا و منکر می دهد یعنی گیرت می اندازد مجبوری عمل کنی فرمود ولو لا فضل الله علیهم و رحمته ما زکی منهم ابدا آیا کسانی که گرفتار فحشا و منکر نشدید بدانید فضل خدا شامل حال شما شده باد به غبغب نیاندازید اگر فضل خدا نبود و اگر رحمت خدا نبود هیچ کدام از شما پاک نمی شد و لکن لا یزکی من یشاء

شریعتی:  حتی اگر هیچ گناهی هم نکنی احتمال اینکه به عجب بیفتی و این عجب گریبانت را بگیرد هست

حجت الاسلام نظافت:  عجب بدتر از گناه است بنابراین پاکی ها را به خودمان نسبت ندهیم لطف کردند به ما ما را نگه داشتند اون شرایط سخت لغزش برای انسان گاهی فراهم نمی شود آدم فکر می کند خبری است نه فرمود این فضل خداست و رحمت خداست فلا تذکوا انفسکم فرمود خودستایی نکنید هو اعلم بمن اتقی خدا داناتر است به اینکه چه کسی باتقواست یعنی این گناه نکردن دلیل تقوا نمی شود در شرایط قرار نگرفتی مثل اینکه یک کسی بگوید که آقا من یک شناگر ماهری هستم و تا حالا هم توی دریای طوفانی گرفتار نشدم چون در دو متری شنا می کردیم می گفتند من شناگر ماهری هستم خیلی وقتها خدا برای شما این شرایط را فراهم نکرده لا تزکوا خودستایی نکنید یک جایی خدا گله می کند الم تر علی الذین یزکون انفسکم نگاه کردید به کسی که خودستایی می کنند می گویند ما خوبیم و ما پاکیم چون خدا ما را آزمایش های سخت نکرد و خدا ما را در شرایط سخت قرار نداد توهم ایجاد شد که ما خیلی خوبیم قبلا عرض کردیم وقتی حضرت را ستایش می کردند حضرت چطور برخورد می کردند یک دعایی می خواندند فرمود خدایا من را مواخذه نکن با حرف هایی که اینها می زنند بعد می فرمود من به خودم از این مردم آگاه تر هستم و خدا از من به من آگاه تر است این که گفتند بگویید خدا از من به من آگاه تر است یعنی یک عیب هایی دارم برای خودم هم خبر ندارم و بعد او شرایطش فراهم شود و واقعا آقای شریعتی

شریعتی:  می گویند آب نیست وگرنه شناگر ماهری بودیم

حجت الاسلام نظافت:  گاهی وقتها برای خودم این احساس پیش آمده فرض بفرمایید شما یک مدت خطایی نکنید و توفیق نماز شب داشته باشید آدم فکر می کند واقعا یک خبری است همین حس که پیش می آید می بینی خدا رهایت می کند و رفتاری ازت سر می زند که خودت هم تعجب می کنی یعنی لجن های استخر وجود ما گاهی ته نشین می شود تو شرایط عادی اون لجن ها دیده نمی شود وقتی که آدم توی یک استخر می رود پایش می خورد به ته استخر موجی درش ایجاد می شود لجن ها می آید بالا در اون تقلب الاحوال است که باطن آدم ها رو می شود لذا همه می گویند الهی لا تکلنی نفسی طرفۀ عینی یک چشم بر هم زدن ما را تنها نگذار پیامبر می فرماید من را رها نکنید گناه نکردنت هم لطف خداست یک جهت اینه که تو را در اون شرایط قرار ندادند یک جهت اینه که همان هم کمکت کردند که گناه نکردی خطبه ای هست در نهج البلاغه یک وقت این خطبه را مطرح کردم خطبه 140 که حضرت ابتدای خطبه می گویند که شایسته است کسانی که اهل عصمت هستند اهل عصمت فقط ائمه معصومین نیستند یعنی الان من و شما در بعضی از زمینه ها آلوده به گناه نشدیم در اون زمینه ها می شویم اهل عصمت فرمود شایسته است کسانی که اهل عصمت هستند والمصنوع الیهم فی السلام به اونها لطف شده که سالم ماندند از یک گناهی شایسته است رحم کنند به گنهکاران یکی از زمینه های عجب مواجه با گنهکاران هست یک کسی زمین خورد ما زمین نخوردیم می گوییم ما زمین نخوردیم فردا می گویی تو هم خوردی بعد این جمله می گوید و المصنوع الیهم مصنوع اسم مفعول است یعنی لطف کردند به تو اون صانع این خوبی تو کسی دیگری است به اونها لطف شده که سالم ماندند رحم کنند به اهل گناه و معصیت و بعد فرمود و یکون الشکر الی الغالب الیهم در برخورد با کسی که گناهی کرده من اون گناه را نکردم می گوید بیشتر شاکر باش یعنی چی؟ یعنی یاد این باش که خدا تو رو نگه داشت نگذاشت زمین بخوری او را رها کرد یعنی نگاه او بوده که شامل حال تو شده و این شکر دارد یعنی باد به غبغب نیانداز که من زمین نخوردم اون زمین خورده

شریعتی:  این منم طاووس علیین شده

حجت الاسلام نظافت:  من زمین نخوردم اون زمین خورده بعد فرمود این روحیه فرمود باید باز بدارد تو را از برخورد بد با همین زمین خورده و با همین کسی که گرفتار یک خطایی شد و دزدی و شرابی شد و گرفتاری شد فرمود مذمتش نکن تو هم گناهان دیگری داری در اون زمینه نداری کیف یذمه چگونه مذمت می کند تو را به قد رکب مثله مثلش را نداری مشابهش را داری فرمود اگر عین اون گناه را نداری گناهان دیگری می کند بنابراین دو نکته در این خطبه دارد یکی اینکه بهش لطف کردند یکی اینکه نعمت شامل حالش شده است یکون استاد خوب پدر خوب و جو خوب و زمانۀ خوب دوست خوب همه اینها اثر دارد در اینکه آلوده نشوید و یک توفیقی د اشته باشید اونها هیچی نمی بینیم خودمان را می بینیم قران می گوید و لکن الله حبب الیکم الایمان اگر محبت نماز را بهت نمی دادند و اگر محبت ایمان را نمی دادند تو که ایمان نداشتی خدا بود که محبت ایمان را در دلت قرار داد زینه فی قلوبکم خدا بود که زینت ایمان را در دلت جا انداخت

شریعتی:  همین جاست که دعا می کنیم اذقنی حلاوت ذکرک تو به ما چشاندی

حجت الاسلام نظافت:  در حقیقت این آیه می گوید چگونه تربیت کنی سعی کنید ایمان محبوب شود و زیبا ببینند و در دل زیبا ببیند و با عمق وجود زیبا ببینند همین کاری که خدا با ما کرد هم دارد می گوید خدا با تو این کار را کرد باد به غبغب نیاندازی دو جنبه دارد بعد فرمود و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان خدا بود که کاری کرد بدت بیاید از کفر و گناه و فسق باز اینجا دو جنبه دارد یک کاری بکن که از کفر و فسق و گناه بدش بیاید نه اینکه حرص پیدا بکند نه اینکه حریص بشود باید مقابله با گناه آدمها را حریص بر گناه نکند و اما یک جاهایی این اشتباهات را کردیم حریص می کند آدمها را اون کسی که از جلوی دست بچه اش همیشه پول ها را بر می دارد بچه اش می دزد دیگه اینطوری می شود دیگه انسان اینطوری است از انسانها حریصٌ علی ما منع پس منع ما از گناه باید به یک نحوی باشد که حرص ایجاد نکند فکر نکند خبری است حالا چیکار باید بکنیم حلالش را بدانیم عواقب گناه را بگوییم و گفتگو بکنیم و توضیح بدهیم فقط منع بدون توضیح دادن بدون حلال بدتر می شود حریص تر می کند راست است

شریعتی:  یک کاری کنیم از چشمش بیفتد این گناه راست است منع داریم در اسلام

حجت الاسلام نظافت:  منع داریم منکر است نمی توانیم منکر را باهاش مقابله نکنیم اما شیوه مقابله نباید حریص کند باید کراهت پیدا کنند آدم ها اگر من گناهی نکردم کراهت ایجاد شد باد به غبغب نیاندازم بنابراین خوبی ها را به خودمان منتسب نکنیم فرمود ما من حسنت فمن الله هر چی خوبی دارید از خداست کما اینکه اگر این کره زمین نور دارد از خودش که نیست نور را که ازش بگیرند کره زمین تاریک می شود از جای دیگری این نور می آید ما هم از خودمان چیزی نداریم حالا یکی از راههای مقابله با عجب این نوع عجب این است که فضائل مان را نگوییم مگر با یک عنایت نگاه کنید الان شما توفیقاتی دارید این توفیقات را بگویید یا نگویید یک نحوه گفتن عجب ایجاد می کند برایتان یک نحوه گفتن نه

شریعتی:  چطوری بگوییم؟

حجت الاسلام نظافت:  چطوری بگوییم که عجب ایجاد نشود؟ بگوییم لطف خداست نعمت خداست و خیلی وقتها یادمان برود بگوییم نعمت خداست لطف خداست

شریعتی:  این یک توفیق الهی است

حجت الاسلام نظافت:  یعنی اون لحظه باید یک کسی به ما بگوید از خودت نیست و بگو تصریح کن خدا را تو چشم بچه ات بزرگ می کنی آدم گاهی برای بچه اش خوب است خاطرات بگوید بچه باید به باباش افتخار کند باید بگوییم توفیقاتمان را ولی هی مکرر بگوییم این هم لطف خداست اون خدا ازدهنمان نیفتد و بعد اون آیه این است فرمود اما بنعمت ربک فحدث این توفیقات نعمت الهی است نعمت خدا را بگو دیگران امید پیدا می کنند می گویی من مسیر را رفتم پس اون امید پیدا می کند می گوید من هم اون مسیر را می آیم من هم می توانم مثل پدرم توفیقات را داشته باشم گفتنش لازم است باید بگوییم این لطف خداست هذا من فضل ربی این فضل پروردگار است به من این فضل را داده من را آزمایش می کند باز این خودش از عجب جلوگیری می کند و لیبلونی من استحقاق نداشتم فضل خدا بود دارد من را آزمایش می کند ااشکروا ان اکفر این سخن حضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام که سلیمان با اون همه حشمت و شوکت گفت فضل خداست و من را می آزماید حالا یک نامه ای هست در نهج البلاغه خیلی قشنگ است نامه حضرت به معاویه هست فرمود علی تراه غیر مخبرٍ لک نمی بینی خبر نداری من نمی خواهم به تو خبر بدهم و لکن بنعمت الله احدث حضرت می خواهد از تعریف کند از اهل البیت فرمود نمی دانی من نمی خواهم به تو خبر بدهم آیا نمی بینی من به تو خبر نمی خواهم بدهم می خواهم نعمت خدا را بدهم فرمود خیلی ها شهید شدند در راه خدا از مهاجرین و انصار همه اون شهدا هم فضیلت دارند تا اینکه شهید ما شهید شد استشهد شهیدنا بهش گفتند سید الشهداء همزه جناب همزه صلی الله علیه و آله و سبعین تکبیرت عند صلاته علیه پیامبر هفتاد بار الله اکبر در نماز گفته اند بعد فرمود خیلی ها دستهایشان قطع شد در راه خدا همه ی اون جانبازها فضیلت دارند تا اینکه یکی از ما دستهایش قطع شد و برای او گفتند الطیار فی الجنه جعفر طیار و ذوالجناحین دو تا بال خدا به او می دهد فرمود اگر خدا نهی نکرده بود از خودستایی و لو لا ما نع الله عنه من تزکیۀ المرء نفسه لذکر ذاکر فضائل جنبه اون وقت ذکر کننده فضیلت ها یعنی خودشان فضیلت های فراوانی را می گفت که تعرفها قلوب المومنین دل های مومنین اون فضیلت ها را می شناخت یعنی همه با عمق جانشان فضیلت های علی را لمس کردند و لا تمجها آذان السامعین یعنی گوش آدم ها پس نمی زد که این حرف را از کجا می گوید همه اون فضیلت ها معروف است فرمود من نمی گویم در مورد خودم چون خدا نهی کرده است یعنی حضرت از ترس اینکه مبتلای به خودستایی بشود فقط با اشاره نسبت به همزه و نسبت به جناب جعفر تصریح می کند تازه اونجا می گوید از باب نعمت الله فاحدث از باب نعمت خدا نسبت به خودشان اشاره گذرا بعد فرمود انا صنایع ربنا والناس بعد صنایع لنا ما را خدا تربیت کرده باز دوباره اشاره می کند به خدا ما هم اومدیم مردم را تربیت کنیم بعد فرمود من النبی پیامبر از ماست و منکم المکذب یعنی ابوجهل از شماست منا اسد الله همزه از ماست منکم اسد الاحلاف یعنی ابوسفیان که حزب الاحزاب قرآن می گوید جنگ احزاب درست کرد منا سیدا شباب اهل الجنه دو آقای جوانان اهل بهشت یعنی حسن و حسین از ماست منکم سبیت النار بچه های جهنم یعنی اولاد مروان که پیامبر فرمود اونها سبیان اهل نار هستند کودکان اهل بهشت هستند منا خیرٌ نساء العالمین کودکان اهل جهنم هستند منا بعد فرمود منا خیرٌ نساء العالمین بهترین زنان عالم از ماست منکم حمالۀ الحطب اون زنی که هیزم به دوش می کشید از ماست فی کثیر مما لکم خیلی چیزها داریم پس این یک نکته است ما در تربیت باید از توفیقات مان بگوییم از توفیقاتمان که می گوییم امید ایجاد می کند ولی نباید خودمان گرفتار بشویم برای او امید ایجاد کنیم بعد خودمان گرفتار عجب بشویم بگوییم اینها هیچ کدامش از من نیست همه اش لطف خداست از قضا اینطوری بیشتر تربیت می شوند چون او می گوید تو استثنا بودی می گوییم نه خدای من خدای تو هم هست خدای دهه ی شصت خدای دهه 1400 هم هست خدا فرق نمی کند خدای زمان پیامبر الان هم هست این توجه دادن به خدا از قضا امید را بیشتر می کند ما هم می شویم یک نمونه پس ما باید خوبی هایمان را امتیازاتمان را بگوییم خودمان هم گرفتار نکنیم و خدا را در چشم ها بزرگ کنیم گاهی عجب ناشی از موفقیت در جنگ است ما الان باید توفیقاتمان را در جنگ دوازده روزه بگوییم و بچه ها امیدوار باشیم بگوییم مدافعان حرم چیکار کردند با اون غربتشان بگوییم در جنگ هشت ساله چیکار کردند اینها را باید گفت ولی باز باید یادمان نرود خداست و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله از یادمان نرود یعنی این تیتر باید و این عنوان همین قدر پر رنگ باشد که خرمشهر را خدا آزاد کرد و خرمشهرها را خدا آزاد کرد یعنی حضرت امام در اوج پیروزی ها خدا را فراموش نمی کرد و این نگاه توحیدی بزرگ است خیلی کمک می کند و یکی از استغفرات باید این باشد گاهی آدم حواسش نیست تا به خودمان اومدیم خدا می گوید خدا من را ببخش من را گرفتار تبعات فراموشی نشود تبعات دارد یعنی اگر خدا دوستمان داشته باشد می زند تو گوشمان یک توفیقات را میگیرد ما را جریمه نکند و ما را مواخذه نکند اینی که می گویند اذکرو الله ذکرا کثیرا مال همین است زیاد یاد خدا باشیم یعنی یاد خدا افراط ندارد در هر چیزی باید حد نگه داریم حتی در نماز خواندن باید حد نگه داشت در همه خوبی ها باید حد نگه داشت ولی ذکر کثیر نه

شریعتی:  یک چیز خیلی جالب است دیدید یک جاهایی برای خود من اتفاق افتاده یک تلنگری بهت می زنند و یک جایی گوشت را می پیچونند احساس می کنی یک چیزی را می خواهند بهت بفهماند اینکه تو زیادی به خودت تکیه کردی خیلی روی خودت حساب نکن فرض کنید این توفیقات ادامه پیدا کند تا لب گور من بروم به اون عالم بدون شناخت خدا به چه دردم می خورد هدف پیروزی بر دشمن نیست هدف این است که من آدم بشوم و راه را گم نکنم و من بزرگ شوم و الا فرمود ان الله یوید هذا الدین باقوام لا خلاق لهم خدا دین خودش را تقویت کرده با آدم هایی که بیچاره ها خودشان سهمی نداشتند طلحه آخرش رفت جهنم این من نباید گم بشوم این وسط من خودم را نباید فراموش کنم پیروزی ها از نظر امیر المومنین مربوط به نصرت الهی است دو تا خطبه از تو نهج البلاغه که خلیفه ی دوم از امیر المومنین مشورت می خواهد یکی وقتی می خواسته بیاید به جنگ با ایران اون موقع و یکی هم وقتی می خواسته به جنگ با رومیان برود خیلی جالب است اولا مشاور امینش امیر المومنین سلام الله علیه است و امیر المومنین مخلصانه مشورت می دادند فرمود این امر یعنی امر اسلام لم یکن نصره و لا خذلانه بکثرۀ و لا قله فرمود پیروزی و شکست ما به خاطر جمعیت زیاد و کم نبوده است و هو دین الله الذی اظهره فرمود این دین خداست که خدا اون را پیروز کرده است و جنده الذی اعده خدا لشکر خودش را مدد کرده است و آماده کرده است حتی بلغ ما بلغ از اون دوران غربت اسلام حالا رسیدیم به اینجا و طلع حیث طلع بعد فرمود نحن علی موعودٍ من الله ما وعده خدا را داریم که فرمود ان تنصر الله ینصرکم و الله منجزٌ وعده و ناصرٌ جنده خدا به وعده اش وفا می کند خدا لشکر خودش را یاری می کند وقتی هم به جنگ با رومیان می خواست برود مشورت کرد حضرت فرمود توکل الله لاهل هذا الدین خدا وکیل مسلمان ها شده به اعزاز الحوض و ستر العوره تا این حوزه ی دین اسلام یعنی این حیطه ی حکومت اسلامی و بلاد اسلامی عزیز باشند عزیز باشد یعنی چی؟ یعنی دشمن نیاید تسلط پیدا کند و عزیز شود و ستر العوره خدا می گوید شما عیب هایی دارید اون عیب هایتان را از دشمن می پوشاند و الا امیدوار می شوند می زنند لت و پارتان می کنند از همان ناحیه ی نقطه ضعف ها و فرمود والذین فرحهم اون خدایی که یاری کرد مسلمان ها را در صدر اسلام و هم قلیل تعدادشان کم بود و نمی توانستند خودشان کمک بکنند و یاری کنند و پیروز شوند و اون خدایی که منع کرد دشمنان را از این مسلمان های با جمعیت اندک و هم قلیل لا یمتنعون نمی توانستند دشمن را منع کنند حیٌ لا یموت فرمود خدا الان زنده است و او هیچ گاه نمی میرد هم حضرت توجه به نصرت می دهند و هم اینکه خدا وعده داده است و هم اینکه اصلا خدا گفته من وکیل شما هستم توکل الله معمولا ما توکل را عبارتش را برعکس استفاده می کنیم می گوییم ما توکل کنیم بر خدا اینجا می گوید به خدا توکل کرده است یعنی خدا وکالت شما را بر عهده گرفته است در خطبه ی 56 فرمود ما در رکاب رسول خدا بودیم جنگ شدید بود و این شدت جنگ به ایمان ما می افزود بیشتر این راه را می رفتیم بیشتر تسلیم می شدیم بیشتر صبر می کردیم بر سوزش دردها و جدیت مان بیشتر می شد برای مبارزه با دشمن اینقدر ایمان قوی بوده بعد فرمود ما هم کشته می دادیم گاهی ما می کشتیم و گاهی اونها از ما می کشتند و ما هم شهید می دادیم دیدید بعضی از این فیلم ها نشان می دادند با یک الله اکبر فتح می کنند واقعا بعضی هایشان گاهی محکم الان ما تو این جنگ چقدر شهید دادیم جنگ دوازده روزه اونها هم تلفات داده بودند سانسور می کنند و الا دو طرف است دیگه فرمود گاهی ما می کشتیم و گاهی اونها می کشتند مرت لنا من عدونا مرتاً لعدونا منا گاهی دشمن و گاهی ما فلما رأ الله صدقنا خدا صداقت ما را که دید پایداری ما را در میدان جنگ که دید انزل بعدونا الکبت ذلت بر دشمن ما نازل کرد و انزل علینا النصر خدا نصرت و پیروزی را بر ما نازل کرد پیروزی را حضرت می گوید نصرت الهی تا اینکه اسلام مستقر شد و در وطن های خودش جای گرفت قران هم می فرماید و لقد نصرکم الله ببذر و انتم اذله یادتان است تعدادتان کم بود ذلیل بود ولی خدا شما را در جنگ بدر با امکانات کم پیروز کرد خدا پیروزتان کرد فاتقوا الله لعلکم تشکرون و یا مثلا در آیه ای می فرمود که خدا شما را با پنج هزار ملائکه مدد کرد و ما جعله الله الا بشرا لکم و  لتطمئن قلوبکم به و من نصر الا من عند الله اون آیه معروف اینجاست نصرت نیست مگر از جانب خدای عزیز این نقش معنویت در پیروزی مهم است معنویت فقط به امکانات نیست گرفتار عجب که شدی اینجا شکست است و شکست ظاهری هم اینجاست و لذا در جنگ احد مسلمان ها با اون همه امکانات شکست خوردند در جنگ بدر پیروز شدند یعنی خدا گوشمالی کرد بنابراین پیروزی را به موشک منتسب نکنید به مردم هم منتسب نکنید همه ی اینها هم هستند و هم نیستند و ما رمیت اذ رمیت اگر موشک ها نبود واقعا ما نمی توانستیم ولی نباید بگوییم اگر موشک ها نبود باید بگوییم اگر خدا نبود به وسیله موشک ها خدا ما را پیروز نمی کرد این نصیب هم فراموش نکنیم مردم هم همینطور بعضی ها می گویند انسجام مردم سبب شد ولی خدا به وسیله انسجام زد تو دهن دشمن

حجت الاسلام نظافت:  یعنی یک عینک خدا بینی باید بزنیم از پس این عینک باید همه اتفاقات را ببینیم و تحلیل کنیم آیه قران قشنگ است هو الذی ایدک بنصره و بالمومنین ای پیامبر خدا تو را تقویت کرد با یاری ویژه اش و به وسیله مومنین یعنی خدای متعال به خدای متعال تنبه می دهد ولی به ما می گوید پیامبر متوجه هستند یاری ویژه دارم و وسیله یاری من هم همین اسباب و مومنین و انسجام ملی و اتحاد مقدس و موشک ها و ابزار است ولی مبادا ابزار را ببینید و خودتان را گم کنید و خدا را فراموش کنید چون واقعا ابزار ما در برابر ابزار دشمنان چیزی نیست اگر ابزار به تنهایی بخواهد باشد اگر اتحاد باشد خوب اینها اتحاد دارند مگر اونها نیستند مگر اتحادیه اروپا نیستند مگر کانادا و استرالیا اخیرا سفیر ما را بیرون کرد برای اینکه مردم اونجا علیه اسرائیل شعار دادند یعنی اینقدر اینها متحد هستند در باطن خودشان بنابراین عجب از پیروزی هم نباید پیدا کرد گاهی عجب ناشی از انسجام است همین وحدت هم می گوییم عامل است باز خدا می گوید این وحدت هم کار شما نیست این هم کار من است باید تلاش کنیم باید اسباب وحدت را به کار بگیریم اسباب وحدت پرهیز از اختلاف است و اسباب وحدت ذکر محاسن رقیب است توی کشورمان احزاب رقیب داریم یعنی آدم باید خوبی های رقیبش را بگوید یعنی مثلا خوبی های باجناقشان را توی مسائل خانوادگی بگویند و منصف باشیم این وحدت درست می کند غفلت از مشترکات مان نکنیم این وحدت درست می کند ما خیلی نیاز داریم به وحدت تفرقه از عذاب های الهی هست ولی این وحدت را به خودمان منتسب نکنیم همه کاره خداست حالا آیه نگاه کنید ادامه همان آیه ای که خواندم هو الذی ایدک بنصره و مومنین الف بینکم خدا بود که بین دلها الفت ایجاد کرد لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الفت بینه ای پیامبر اگر همه چاه های نفت و معادن و طلاها و همه ثروت های درون زمین را خرج می کردی تا الفت ایجاد کنی تو نمی توانستی و لکن الله الف بینهم خدا الفت ایجاد کرد انه عزیزٌ حکیم حتی وحدت که خودش باز یک سبب است به خودمان منتسب نکنیم اگر منتسب پیدا کنیم گرفتار خودشیفتگی شدیم اینها را حضرت فرمودند بعد فرمود فاسع فی کدحک تلاش کن تلاشی مضاعف کدح یعنی تلاش باز حضرت می گوید فاسع فی کدحک در این کدح خودت هم سعی کن یعنی تلاش در تلاش، و ما باید بدانیم روز قیامت سر سفره ی تلاش می نشینیم لیس للانسان الا ما سعاها شاید من یک دفعه دیگر هم گفتم گاهی بعضی از طلبه ها را من سرزنش شان می کردم با اینکه نمراتشان خوب بود چون تلاش نمی کردم و فایده ای ندارد تو خودت را با بقیه می سنجی نون حافظه ات را نخور نون سعی ات را بخور بعضی ها روزه می گیرند باید بهشون مثل بیست جایزه بدهیم بیشتر از این توان ندارد زورش را زده و تلاشش را کرده حالا مانع تلاش چی است؟ عجب است من بیست گرفتم خودشیفتگی است روز قیامت می گویند تو چقدر استعداد داشتی روز قیامت می گویند

شریعتی:  یعنی نسبت استعداد و تلاش ماست این وسط

حجت الاسلام نظافت:  هر که بامش بیش برفش بیشتر ما نباید نگاه کنیم به این دستاوردهای الانت باید نگاه کنی چه دستاوردهایی می توانستی داشته باشی خودت را با این آدم های سطح پایین مقایسه نکن اگر انسان عجب نداشته باشد دست خالی اش را می بیند وقتی آدمی دست خالی اش را دید تلاش می کند می گوید آه چیکار کنم آه من قلت الزاد و طول الطریق و عظیم المورد امیر المومنین این همه ثروت دارد از نظر معنوی باز آه می کشد چرا؟ چون عجب ندارد چون می گوید خدا به من لطف زیاد کرده امیر المومنین آشنای با ثروت های معنوی و الهی است چون اون ثروت ها را می داند قانع است به این دستاوردها نیست در ادامه حضرت فرمود و لا تکن خازناً لغیرک خازن برای غیر خودت نباش انباردار به تعبیر شما انباردار بر دیگران نباش چه هنگام آدم خزینه دار برای دیگران می شود؟ وقتی انفاق نکند اون قیدی که فرمود برای دیگران انبارداری نکن همین فرزندان و راث هستند انسان چه هنگام انفاق نمی کند؟ وقتی عجب دارد دست خالی سفر ابدی را نمی بیند روایت از نهج البلاغه است حکمت 344 به فرزندش امام حسن فرمود لا تخلفن وراءك شيئا من الدنيا فرمود از خودت هیچی باقی نگذار فانک تخلفه لعهد رجلیه تو البته این را بهتون بگویم وقتی می گویند هیچی باقی نگذار باز نمی گویند افراط کن یعنی مازاد بر ضروریات باقی نگذار در روایت داریم یک کسی مرد و زن و بچه اش به گدایی افتادند همه چیز را پیشاپیش بخشیده بود و گفتند که زن و بچه اش محتاج شده و داستان هم این است که خیلی ایثار و انفاق کرده پیامبر فرمودند اگر زودتر می گفتی نمی گذاشتم در قبرستان مسلمان ها دفن شوی یعنی اینقدر پیامبر مقابله می کرد با افراط حتی در انفاق پس اینکه حضرت می فرمود هیچی باقی نگذارد یعنی مازاد بر اون ضروریات چیزی باقی نگذار دوستان می میرند زن و بچه اش در خانه ای که نشسته زندگی می کنند یک ماشینی داشته استفاده می کرد ماشین باز این هم استفاده می کند یک کسی می میرد ده تا خانه هم ازش باقی مانده این همان مازاد است و فرمود اگر تو باقی بگذاری از این دو حالت خارج نیست ولی یکی از این دو گروه باقی می ماند یکی از این دو فرد مما رجل عمل فیه بطاعت الله یا یک نفری هست اون ورثه تو که با این ثروت تو می رود طاعت انجام می دهد فسعد بما شقیت تو شقی شدی خودت استفاده نکردی او سعادتمند شد یا نه می رود گناه انجام می دهد با ثروت تو فشقی بما جمعت له تو جمع کردی و او رفت بدبخت شد فکنت عوناً علی معصیته به پای تو هم می نویسند تو کمک کار بر معصیت او شدی با ثروتی که تو گذاشتی رفت گناه کرد و تو هم شریک شدی بعد فرمود هیچ کدام از این دو تا ورثه را بر خودت ترجیح نده حکمتی داریم فرمود برای کسانی که رفتند امید به خدا داشته باش فارج بما مضی رحمت الله برای باقی ماندند امید رزقه به خدا داشته باش اینجا اشتباه برداشت نشود وقتی می فرماید انفاق کن و چیزی باقی نگذار اولویت انفاق کی ها هستند؟ دوربری ها از اینجا باید شروع کرد ببینید منظور بی تفاوتی نسبت به خانواده نیست

شریعتی:  خیلی سال پیش یادی کنیم از حاج آقای فلاح زاده انشاالله خدا حفظشان کند زلال احکام داشتیم من یادم است زمان جوانی ایشان یک روایتی می خواند برای من خیلی جالب بود زیاد هم می خواند لا صدقۀ ذو رحم محتاج اول از دور و بری هایت شروع کن من از اونجا یادم است

حجت الاسلام نظافت:  احسنت حالا این یادم است واعبدوالله و لا تشرکوا به شیئا سوره نساء آیه 36 و 37 و بالوالدین احسانا به پدر و مادر محتاج نشو و لذی القربی بچه و برادر و رحم ات و الیتاما و المساکین و بعد نوبت به همسایه می شود می گوید اول همسایه نزدیک و الجار ذی القربی و جار جنب یا همسایه دور و بعد می گوید رفیق ات وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا (نساء، 36) خدا آدم متکبر فخر فروش را دوست ندارد می گوید اونها کسانی هستند بخل می ورزند به دیگران می گویند شما بخیل باشید بعضی ها اینطوری هستند گفتند با بخیل مشورت نکن این بخل شان در نظر دادنشان اثر می گذارد نمی گذارند شما اهل انفاق باشید و بعد فرمود اینها آدم هایی هستند که دارایی های خودشان را کتمان می کنند آدم های بخیل یکتمون ما آتاهم الله من فضله و خدا روز قیامت تو کتمان کن می گوید این دارایی ها را داشتی استفاده نکردی برای ابدیت خودت رفتی اون عالم گرفتاری و دستت خالی است از خدا چه توقعی داری می گوید بهت داده بودم تو فکر خودت نبودی چطور من فکر تو باشم تو خودت باید می آوردی برای خودت ثروت را پس حالا چه کسانی انفاق نمی کنند خودشیفته ها در حکمت 352 داریم لا تجعلن اکثر شغلک باهلک و ولدک فرمود بیشترین دغدغه ات را خانواده و بچه ها قرار نده بیشترینش را می گوید قرار نده نمی گوید به فکر خانواده ها نباش اگر خانواده تو بچه های تو از اولیاء خدا هستند ان الله لایضییع اولیائه خدا دوستانش را ضایع نمی کند اگر دشمنان خدا هستند چرا قصه بخورید بنابراین به اندازه ضرورت برای بچه هایمان بقیه اش را باید انفاق پیش پیش بفرستیم و واقعا من گاهی در همین جامعه یک صحنه های می بینم یک خانم محترمی گردنبندشان در به درد دنبال ما که برای همان پروژه می خواهم بدهم چیزهای عجیبی می بینیم مردم هستند گوشه و کنار زیاد هم هستند ما همه اش بدی های جامعه را می بینیم دارد کسی که انفاق می کند یک فرشته ای می گوید خدا جایش را پر می کند و اون دعای فرشته مستجاب می شود زمان جنگ در نماز جمعه این ظرف های بزرگ پر طلا می شد در همین زمانه خودمان ایران همدل که بود و ایران همدل هنوز هم دارند بعضی ها غزه را فراموش نکردند و همه چیز مشارکت های مردمی چقدر اثر دارد یعنی بعضی ها در یک جهت هم خودشان را محدود نمی کنند وقتی بحث قربانی می شود می گویند ما هم سهمی داشته باشیم وقتی بحث فرزندان غدیر می شود می گویند ما هم سهمی داشته باشیم و غزه می شود اونجا هم سهمی داشته باشیم

شریعتی:  یک جور سرمایه گذاری واقعا بلند مدت به معنای واقعی کلمه

حجت الاسلام نظافت:  د روایت داریم اینها موجب دفع بلاست و این طور آدم ها مصداق و القلیلۀ من کل بر هستند دیگه از هر نیکی می خواهند سهمی داشته باشند خودشان را محدود به یک نیکی می کنند

شریعتی:  انسان های دغدغه مند و آخرت بین اینطور هستند ولی اگر کسی خودش را ببیند نمی تواند انفاق کند خود مادی محدود اتفاقا خودش را اگر ببینند انفاق می کند معنای مذمومش خوب در ادامه حضرت فرمودند و اذا انت هدیت لقصدک فرمود اگر هدایت شدی برای قصد، قصد یعنی اعتدال یعنی میانه روی اگر هدایت شدی یعنی باز اگر هدایت شدی بدان این کسی تو را هدایت کرده سر هدایت هم عجب نداشته باش هم عجب نداشته باش برای هدایت بعد فرمود اگر تو هدایت شدی فرمود اخشع ما تکون ربک اون موقع که شدی یک آدم متعادل اهل انفاق خلاصه مرتب و دوست داشتنی که خدا دوستت دارد فرمود خشوع ترین حالت را داشته باش و کن اخشع ما تموت بربه یعنی باز عجب پیدا نکنی بگویی من چقدر مرتبم و نماز می خوانم و انفاق می کنم و خوش اخلاق و مفید هستم

حجت الاسلام نظافت:  هفته قبل میلاد پیغمبر بود پشت سر گذاشتیم در همان ایام که سیره پیغمبر را مطالعه می کردم می گویند مثل بنده ها می نشست و یک جاهایی زانوش را بغل می کرد و از طرز نشستنش نمی توانستی بفهمی کدام پیغمبر است رحمتاً للعالمین عصاره خلقت ولی افتاده فرمود خشوع فراوان در برابر پروردگار هم داشته باش یعنی این هدایت و این معتدل بودن را به خودت منتسب نکن و لذا گفتند بگویید الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیر المومنین و المعصومین علیهم السلام خوب این حضرت می گوید اگر هدایت شدی برای قصد، قصد یعنی اعتدال این واژه قرانی است و علی الله قصد السبیل و من حاجائک می گوید دو نوع راه است یک راه میانه هست و راه معتدل هست بعضی از راهها هم انحرافی است و من ها جائر و تو نهج البلاغه داریم روش پیامبر که ما هفته ی قبل هم در مورد سیره پیامبر صحبت کردیم از قران و نهج البلاغه فرمود سیرته القصد روش پیامبر قصد است معتدل است و سنته الرشد سبک و منش او رشد بود کلامه الفصل سخن او فصل الخطاب بود و حکم او العدل حکم او هم عادلانه بود پیامبر را اگر گفتم اسوه قرار بدهید یعنی سعی کنید معتدل باشید که انشاالله اگر فرصتی بود این جلسه و الا هفته ی آینده این ابعاد اعتدال را توضیح خواهم داد.

شریعتی:  چقدر هم خوب انشاالله بتوانیم پا جای پای امیر المومنین بگذاریم فکر می کنیم نکته هایی که روزهای چهارشنبه حاج آقای نظافت برای ما می گویند و روزهای دیگر سمت خدا که از سیره اهل بیت صلوات الله می شنویم آدم شوق و اشتیاقش برای تاسی بیشتر میشود و امیدوارم این دغدغه ما باشد و هم عظیم ما در این روزها ممنونم از لطف و همراهی مان بعد از تلاوت هر چقدر فرصت داشته باشیم از محضر حاج آقای نظافت بهره مند خواهیم شد امروز دوستانم صفحه 559 قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد آیات را بشنویم بعد از تلاوت آیات با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بفرمایید.

( قرآن کریم صفحه 559 - سوره طلاق آیات 6 تا 12 )

شریعتی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خیلی خوشحالیم که با همیم و در کنار هم دو سه دقیقه وقت داریم تا پایان در اختیار حاج آقای نظافت و اشاره قرانی این صفحه را بشنویم

حجت الاسلام نظافت:  این آیات صفحه 559 تلاوت شد با بحث ما مرتبط است بحث ما این بود که خلاصه هر چقدر توفیق داریم باز هم بگوییم کم است و ما عجب پیدا نکنیم و خزینه دار و انباردار دیگران نباشیم و برای ابدیت مان بفرستیم ابد در پیش داریم هر چقدر بفرستیم باز هم کم است و حالا خدای متعال می فرماید لینفق آیه هفت سوره طلاق لینفق ذو سعۀ من سعته فرمود هر کس که دستش باز است و وسعت دارد از اون وسعتش انفاق کند یعنی انفاق در درجه ی اول متوجه به برخوردارهاست برخوردار هستند خیلی ها و دارایی های ما جنبه های گوناگونی دارد و فقط این پول نقد نیست گاهی می بینید یک کسی طلا دارد و ماشین دارد و گاهی می بینید امکانات دیگری دارد فرش های انباشته دارد و انواع و اقسام دارایی ها ممکن است آدم ها داشته باشند و فرمود من قبر علیهم رزقٌ بعضی ها خدا روزی را بر اونها تنگ گرفته فالینفق مما آتاهم الله فقرا هم خودشان را نیازمندان و کسانی که متوسط جامعه هستند نیازمند هستند اونها هم انفاق بکنند فرمود از همان کمی که دارند بدهند چرا؟ چون خدا نمی گوید شما رشد نکنید چون این خوراک روح ماست این زاد و توشه ابدیت ماست  فقط ثروتمندان روحشان تغذیه بشود و فقط ثروتمندان سبک بار بشوند و فقط ثروتمندان زاد و توشه ابدی بفرستند همه باید این زاد و توشه را داشته باشند و همه روحشان تغذیه شوند و سبک بار شوند و مزه انفاق را بچشند کم داری از اون کم ات انفاق کن امیر المومنین فرمود برای شروع از کم شروع کند بعضی ها نمی توانند دل بکنند سر نفس تان را کلاه بگذارید از کم شروع کنید پولی را در راه خدا بدهید اگر ندهید فقیر نمی شود و اگر ندهید پولدار نمی شوید و اگر بدهید فقیر نمی شوید اینطوری است از اونجاها شروع کنید خدای متعال می فرماید و الینفق مما آتاء الله این فقرا هم از کمی که دارند از هر آنچه که خدا بهش داده بخشی اش را در راه خدا بدهد این آیه معروف اینجاست لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها گاهی داریم الا وسعها اینجا داریم الا ما آتاء الله به اندازه ای که خدا بهت داده است سیجعل  الله بعد عسرٍ یسرا از اون طرف فرمود این سختی ها اینطوری نمی ماند گشایش ها ایجاد می شود هر کی انفاق نکند او ضرر کرده و الا خدا گشایش ایجاد می کند

شریعتی:  دعا بفرمایید و انشاالله خداحافظی کنیم

حجت الاسلام نظافت:  خدایا فرج امام زمان را نزدیک بگردان، با نابودی اسرائیل و نجات مظلومان و مردم غزه قلب امام زمان را خشنود بفرما

شریعتی:  خیلی ممنون و متشکرم فردا انشاالله با حضور حاج آقای عاملی خدمت تان خواهیم رسید و به شما سلام خواهیم کرد کبوتر دلهایمان را بخواهیم راهی مشهد بکنیم وقتی زل می زنیم به گنبد خوش رنگ حضرت رضا و کبوترها را می بینیم که اونجا می پرند در دلت می گویی از کبوترهای روی گنبدت آموختم عبد اگر بالا نشیند کثر شان شاه نیست آقا بزرگی و سایه تون روی سر همه ی ما مستدم با دل تنگ عرض می کنیم از همین جا که اللهم صل علی علی ابن موسی الرضا المرتضی تا سلامی دوباره خیلی ممنون و متشکرم.