اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-05-18-حجت الاسلام حسینی قمی - سیری در نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیه‌السلام ( خطبه ۱۷۶ - زبان )

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: خدای متعال را شکر می کنم که در شنبه دیگر اول هفته شنبه ای که به نام حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم هست تقدیم دل های ما می توانیم میزبان مردمان خوب و مخاطبان ارجمند برنامه سمت خدا باشیم خانم ها و آقایان سلام محضر شما بینندگان جان و شنونده های گرامی که ممکن است صدای برنامه را شبانگاه از رادیو معارف بشنوید خیلی خوش آمدید دعوت می کنم همراهی بفرمایید همین لحظه ها با حاج آقای قمی عزیز و بزرگواری که سعادت داریم مثل شنبه های قبل محضر شما باشیم.

حجت الاسلام حسینی قمی:  آقا ارادت عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه مخاطبین عزیز جلسه پنجمی هست که خطبه 176 نهج البلاغه امیر المومنان سلام الله علیه محور سخن ما هست اگر اجازه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

ثم ایاکم و تهذیب الاخلاق و تصریفها حضرت می فرمایداز دو چیز بپرهیزید 1- شکستن فضائل اخلاقی، یعنی فضائل اخلاقی را در زندگی تان رعایت نکنید و بالاتر از اون تصریفهم یعنی تغییر و دگرگونی وجابجایی یک وقت انسان یک فضیلت اخلاقی را رعایت نمی کند بدتر از اون این است که در روایات هم داریم معروف به نظرش منکر جلوه کند

ملایی:  همان جای ارزش ها عوض شدن

حجت الاسلام حسینی قمی:  منکر بشود معروف و معروف بشود منکر این بدتر از اون است آدمی که رعایت نمی کند حالا می گوید من موفق نیستم ولی خدا بهم توفیق بدهد ولی آدمی که جابجا می کند می گوید نه من دارم کار خوب می کنم مثال ها زیاد دارد ولی چون می خواهیم به فرازهای دیگری برسیم من یک مثال بزنم مثلا الان ببینید جامعه ما همین گرفتاری هست دیگر گاهی می بینی یک آقایی یک خانمی تو پارک دارد قدم می زند و یک سگ هم همراهش هست می گوید من صبح یکی دو ساعت این  حیوان را می آورم اینجا بعد از ظهر هم همینطور در ماشین هم می برد و همراهش هست و در خانه اش هم هست اگر یک وقت بگویید چرا میگه حاج آقا از شما دیگه انتظار نداشتیم حقوق حیوانات در اسلام چقدر سفارش شده بعد به همین آقا یا خانم بگو احسنت خیلی عالی آخرین باری که به مادر سر زدی کی بوده؟ آخرین باری که به پدرت سر زدی کی بوده وآخرین باری که به عمو و عمه و خاله و دایی و ارحامت سر زدی کی بوده همین خانم یک وقت می بینی یا همین آقا می گوید نه من مادرم را گذاشتم خانه سالمندان مادرش خانه سالمندان است ولی دو ساعت صبح و دو ساعت بعد از ظهر می گوید حقوق حیوانات را خیلی سفارش کرده به جای اینکه انسش با مادر و فرزند باشد معروف شده در تهران دارید می روید ماشین کنار دستی تان می بینی خانم و آقایی سگی بغلش است محبت می کند یک وقت اعتراض می کنی تعجب می کنند ولی بپرسید یک وقت سر فرصت مادر کجاست و پدر کجاست ارحام و خویشاوندان و عمو و عمه و دایی و خاله این را می گویند تصریف یعنی معروف و منکر کردیم و الا قطعا اسلام طرفدار حقوق حیوانات است هیچ کسی به اندازه اسلام سفارش حیوانات را نکرده ولی نه به این معنا که شما از رابطه ی فرزندت و پدر و مادرت بزنی و بروی سراغ حیوانات انس با فرزند و پدر ومادر از دست برود و امیر المومنان سلام الله علیه در نهج البلاغه این خطبه 26 هست که هشدار بسیار بسیار سنگینی دارد مجال نیست بخوانم حضرت ویژگی های عصر جاهلیت را ترسیم و توصیف می فرمایند عزیزان خودشان ببینند یصف العرب قبل البعث اوصاف جاهلیت قبل از بعثت می رسد به اینجا وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ، مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ، (نهج البلاغه، خطبه 26)  تا می رسد به اینجا یغضوا احدکم کلبه و یقتل و یده در جاهلیت یغضوا غین دال ضال به سگتان غذا می دادید ولی بچه هایتان را می کشتید زنده به گور می کردید دیگه

ملایی:  الان ما جاهلیت را البته خیلی مدرن که الان به ما بگویند بچه ات را کنار بگذار به سگ ات برس نمی پسندی ولی خیلی قشنگ در کاغذ زر ورق پیچیده به ما تحویل می دهند که ما برایمان جذاب باشد ببینید چقدر دنیا به حیوانات توجه دارد ولی شما این سوال را به من جواب بدهید که نمی شود حیوان جایگزین محبت به فرزند باشد الان می بینید دیگر برای اینکه از دست بچه راحت بشویم بچه دو ساله را و بچه سه ساله جایش توی مهد نیست دیگه این محبت مادر نمی خواهد و آغوش مادر نمی خواهد این را می گذارد اونجا برای اینکه از دست بچه دو ساله و چهار ساله راحت بشود و پدر و مادر هم خانه سالمندان دو ساعت می گوید صبح سگم را بیاورم پارک و دو ساعت بعد از ظهر بیاورم یک مثال زدم نمی خواهم روی این مثال توقف کنم ولی هشدار امیر المومنان است که عصر جاهلیت مردم اینطوری بودند یغضوا احدکم کلبه و یقتل ولده بچه را زنده به گور می کردند عصر جاهلیت ولی به سگش رسیدگی می کرد وغذا می داد متاسفانه می دانید گاهی انسان نیاز به انس دارد انسان طبعش مدنیٌ بالطبع است نمی تواند انس نگیرد انسی که خدای متعال قرار داده که ما با پدر و مادر و عمو و برادر و خواهر و خویشاوندان و بستگان و عزیزان و دوستان در آداب معاشرت چقدر روایت و دستور دینی داریم انسی که با فرزند خودمان باید داشته باشیم این راجایگزین می کند با انس با حیوانات و انس با سگ.

لذا حضرت می فرماید ایاکم از دو چیز بر حذر باشید یکی اینکه فضائل اخلاقی را بشکنید بدتر از شکستنش تصریفها جابجا کنیم معروف ها بشود منکر و منکرها بشود معروف و بعد حضرت یک نمونه را مثال می زنند از میان رعایت فضائل اخلاقی به مهمترین مسئله جناب آقای ملایی و مخاطبین عزیز فکر می کنید چی باید باشد در میان مهمترین فضیلت اخلاقی باید حواسمان باشد خیلی مهم است در میان همه حضرت می فرمایند واجعل لساناً واقعدا مواظب زبانتان باشید حتما می دانید علمای اخلاق دهها گناه را برای زبان نوشته اند مرحوم نراقی رضوان الله جامع السعادات بعضی ها تا هفتاد گناه برای زبان نوشته اند هیچ عضوی اینطوری نیست چشم ما مگر  چند تا گناه می تواند بکند و دست ما چند تا گناه انجام می دهد و گوش ما چند تا گناه می تواند انجام بدهد من میخواستم فهرست را بخوانم ولی دیدم زمان می برد لذا حضرت مهمترین مسئله می فرماید واجعل السان در زبان هم مهمترین مسئله اش چی است هفتاد تا گناه وصد تا گناه می تواند انجام بدهد مهمترینش این است که در زبان هم یکی در روایت مذمت شده کسی که ذولسانین و منافقانه برخورد می کند یک جا یک جور و یک جا جور دیگر اینجا مقابلت چاکرم و مخلصم رد می شوی برایت صفحه می گذارند وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْيَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ، فَإِنَّ هَذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ زبانتان را خزانه ببرید چطور ثروت و پول و طلایی داشته باشید در خزانه بگذارید زبانتان را ببرید و فان هذا لسان جموعٌ بصاحبه زبان صاحبش را حضرت تشبیه فرمود به اسب سرکش چطور اسب سرکش صاحبش را زمین می زند؟ زبان صاحبش را زمین می زند و الله قسم جلاله والله ما اراه ابداً به خدا قسم من نمی بینم بنده ای که یتقی تقواً تنفعه تقوایی که به دردش بخورد داشته باشد حتی یختزن السانه مگر اینکه زبانش را به رسانه ببرد و الا تقوا به دردش نمی خورد و ان لسان مومن وراء قلبه زبان مومن پشت قلبش است اول فکر می کند اما ان القلب منافق من وراء لسانه منافق به عکس است چرا؟ لان المومن اذا اراد ان یتکلم مومن وقتی می خواهد حرف بزند تدبره اندیشه می کند فان کان خیراً اگر خوب بود ابداع را ظاهرمی کند انکان شراً واره اما منافق اینطوری نیست خطبه 176 است.

یک تعبیر دیگر حضرت در خطبه 153 دارد واقعا تکان دهنده است خواهش می کنم مخاطبین عزیز یک لحظه بیشتر توجه بفرمایند امیر المومنان در خطبه 153 ، پنج تا گناه را در ردیف هم ذکر می کند اینها وزانشان یکی است باور می فرمایید یکی اش آدم کشتن قتل نفس، دوم، شرک، آدم برای خدا شریک قائل شود، سوم، تهمت که از گناهان زبان یکی اش تهمت است چهارم نفاق همین که الان می خوانید و زبانه و دو چهره بودن و پنجم بدعت گذاری یعنی حضرت دو گناه زبان را در ردیف شرک به خدا و قتل نفس تازه می دانید این در روایات ما آمده در شعر عرب هم آمده جراحات السنان له التیام و لا یلتاموا ما جرح لسانه زخم شمشیر خوب می شود سنگین ترین زخم ها به مرور خوب می شود ولی زخم زبان هیچ وقت خوب نمی شود من این را بخوانم فالحذر الحذر خطبه 153 دوبار الحذر برحذر باشید ایها المستمع شنونده الجد الجد جدیت داشته باشید دوبار ایها الغافل اون جلسه هم عرض کردم کمتر حضرت اینطوری فریاد می زنند و لا ینبئک الا الخبیر هیچ کسی مثل علی نمی تواند شما را بیدار کند و انسان آگاهی مثل امیر المومنان سلام الله علیه ان من عزائم الله فی الذکرا لحکیم یکی از قطعی های قرآن التی علیها قطعی است علیها یصیب و یعاب خدا می خواهد پاداش بدهد به همین ملاک می خواهد راضی باشد به همین ملاک یسخط به همین ملاک، ملاک رضا و سخط الهی و پاداش و عقاب الهی چی است؟ انه لا ینفع ابداً و ان اجهد نفسه و اخلص فعلا ولو تمام عمر تلاش بکنی به ظاهر اخلاص از خودش نشان بدهد اگر این چند تا خصلت را داشته باشد ان یخرج من لاقیا ربه بخلصت من هذه الفساد خیلی تعبیر تندی است و ان اجهد نفسه حالا من روایتش را می خوانم همه زورش را زده در دنیا یعنی هر روز می رود مسجد هر سال اربعین و هر سال زیارت امام رضا و هر سال سفر حج عمره و هر روز تلاوت قرآن و هر روز زیارت عاشورا و هر روز  دستگیری از بیچاره ها و تمام عمرش کار خیر اجهد تمام تلاشش را به کار بیاندازد و اخلص تصور می کندکه خالصانه انجام می دهد ولی این پنج تا را داشته باشد در ردیف هم است یکی اش ان یشرک بالله ما الحمدلله از شرک به خدا انشاالله بیزار هستیم دوریم ، 2- او یشفی غیضه هلاک نفسه دلش را خنک بکند با کشتن دیگری این هم مال الحمدلله انشاالله مبتلا هستیم ولی شاهدم این سومی است او یعر بأمرٍ فعله غیره کاری که خودش کرده تهمت بزند به دیگری بگوید او انجام داده این یک مصداق تهمت است بدترین نوع تهمت این است که من یک بدی را و جنایتی را خودم انجام دادم بگذاریم گردن دیگری یک مصداق تهمت این است که نه من هم انجام ندادم تهمت بزنیم او یلقی الناس بوجهین او یمشی فیهم بلسانه با دو زبان با دو چهره باز هم تاکید می کنم ببینید این ردیف بودنش خیلی مهم است.

پنجم، او یستنجه حاجتاً الی الناس باظهار بدعته فی دینه در دین بدعت بگذارد با عرض معذرت یک بار دیگر می گویم حضرت این پنج تا را در ردیف هم قراردادند.

  1. آدم کشی
  2. شرک به خدا
  3. بدعت در دین می دانید بدعت در دین از تمام بلاهایی که الان گرفتاری که عالم اسلام دارد از بدعت هاست یک مثالش را بزنم الان ما چقدر گرفتار وهابیت هستیم بدعت است دیگر یعنی قتل نفس و آدم کشتن و شرک به خدا و بدعت در دین و در ردیف اینها
  4. تهمت و در ردیف اینها
  5.  دو چهره و دو زبانه بودن

ملایی:  چقدر این دو تای آخری سنگین است

حجت الاسلام حسینی قمی:  عرض کردیم تمام کلمات امیر المومنین مستندات قرآنی د ارد من آیات قرآنیش را بخوانم راجع به شرک ان الله لایغفر ان یشرک به راجع به قتل نفس همین سوره نساء 93 و من یقتل مومنا متعمدا فجزائه جهنم خالدا راجع به تهمت و من یکسب خطیئتا و اسما ثم یرم به بریئا یک کار زشتی خودش انجام بدهد به دیگری نسبت بدهد فقد احتمل بهتانا و اثما مبینا انسان 112 راجع به همین دو چهره بودن این آیه را عزیزان آشنا هستند سوره بقره آیات اول همه بلد هستند وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ منافق اینطوری بود دیگر راجع به بدعت سوره بقره آیه 79 فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا  پس بنابراین این پنج تا گناه در ردیف هم شد.

یک نکته جالبی دیدم این خطبه در شان نزولش همه شارحین نهج البلاغه فرمودند که بعد ازجنگ جمل بوده ابن ابی الحدید که از علمای اهل سنت است شرح نهج البلاغه دارد ما دائما استفاده کردیم مال هشتصد نهصد سال پیش است این پنج گناه مال همه ما می تواند باشد ولی او می گوید اصلش امیر المومنان دارد طعنه میزند به سرای جملی هایی که در برابر ما ایستاده خیلی قشنگ توضیح داده ابن ابی الحدید می گوید منظور حضرت به کنایه به طلحه و زبیر است بعد هم توضیح می دهد می گوید همینها بودند که این همه آدم کشتند دیگر قتل نفس اینها باعث شدند که کشته بشوند همین ها بودند که تهمت زدند به امیرا لمومنان کاری که خودشان کرده بودند گردن امیرا لمومنان زدند چی بود این تهمت اینها بودندکه در قتل عثمان سهیم بودند خلیفه سوم ولی گناهش را گردن امیرا لمومنان سلام الله علیه گذاشند اینها بودندکه دو زبانه و دو چهره بودند چون آمدند با امیر المومنان بیعت کردنداظهار کردند که ما به خلافت با اصرار امیر المومنان را پذیرفتند ولی همین ها باز اومدند بیعت شکنی کردند و همین ها بودندکه بزرگترین بدعت و فتنه را در دین گذاشتند و اون جنگ جمل بودالبته این بیان ابن ابی الحدید به این بیان نیستکه شامل دیگران یک مصداقش سران جمل است که هم آدم کشتند و هم فتنه کردند و هم بدعت گذاشتند و هم دو چهره بودند و هم افترا کاری که خودشان کرده بودند امیر المومنان سلام الله علیه قطعا قطعا به شهادت تاریخ و به شهادت کلمات خود حضرت در قتل عثمان سهمی نداشتند بلکه مخالف بودند

ملایی:  بله توصیه می کردندکه این کار رسم نشود امام حسن و امام حسین سلام الله علیه را فرستادند ولی اینها آدم کشتند بعد گناهش را گردن امیر المومنان سلام الله علیه گذاشتند این از خطبه های بسیار بسیار هشدار دهنده است خیلی باید مواظب باشیم امیر المومنان سلام الله علیه این چند تا گناه را در ردیف هم می شمارند یک هشدار سنگینی است دو سه خط دیگر از خطبه بخوانم اشاره کنم در نهج البلاغه حضرت راجع به مسئله گناه زبان مفصل وارد شدند حالا هر مقداری که رسیدیم می خوانیم در ادامه همین خطبه 176 حضرت می فرماید که لقد قال رسول الله به اصطلاح ما طلبه ها لام لام قسم است حضرت قسم می خورند به خدا قسم پیامبر فرمود لایستقیم ایمان عبدٍ حتی یستقیم قلبه ایمان استوار نمی شود تا قلبش استوار شود و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه استواری قلب وابسته به استواری زبان است فمن استطاعت کنم هرکه می تواند معلوم می شود مسیر مسیر دشواری است هرکه می تواند ان یلقه الله سبحانه یک جوری به ملاقات خدا برودو یک جوری از دنیا برود وهو نقی الراحه کف دستش پاک باشد ازچی؟ ازا ین سه تا جان مردم، مال مردم، آبروی مومنین دماء مسلمین اعمالهم و سلیم السان من اعراضه می دانید جناب آقای ملایی هیچ مسئله ای به اندازه این سه مسئله نیست جان مردم مال مردم و آبروی مردم هیچ مسئله ای به این اندازه مهم نیست در جامعه ما هم هیچ چیزی بی ارزش تر از جان مردم و مال مردم وآبروی مردم نیست به راحتی مال مردم را می بریم و به راحتی آبرو می بریم به راحتی آدم شاید بگوید ما آدم نمی کشیم حالا آدم کشی هم بخواهیم مثال بزنیم آدم کشی این نیست که یک هفت تیز بزنیم یک جوانی را در خیابان بکشیم ما قطعا این کار را نمی کنیم اما دیدم در استفتائی از بعضی مراجع پرسیدند این آدم هایی که در پیاده رو کشته می شوند و ماشین می آید پیاده رو آدم می زند اینها را می شود بگوییم قتل عمد و قتل خطاست استفتاء کردند و شما هم استفتاء کنید حالا اشتباه شده و پیش آمده شما موتورت در خیابان بوده اومدی در پیاده رو این سه تا خیلی مهم است جان مردم و مال مردم و آبروی مردم حالا اجازه بدهید من فرازهایی از کلمات خود امیر المومنان سلام الله علیه را بخوانم این نامه 69 نهج البلاغه است حضرت می فرمایند لاتحدث الناس بکل ما سمعت به هر چی شنیدی نگو الان مشکل ما این است دیگر می گوید این خبر را نگو برای چی نقلش می کنی حاج آقا در همه خبرگزاری ها نوشته اند اگر همه خبرگزاری ها بگویند حجت میشه برای ما آقا تو سایت ها نوشته اند این دلیل نقل کند لا تحدث الناس بکل ما سمعت به هر چی شنیدید فکفی بذلک کذباً برای دروغ همین کافی است که هر چی شنیدی بگویی البته اگر واقعا یک خبری هست تو باید توش بررسی کنی کلاه سرت نرود لا تَرُدَّ على النّاسِ كُلَّ ما حَدّثوكَ بهِ ، فكفى بذلكَ جَهْلاً برو بررسی کن اگر به تو مربوط می شود و واقعا دارد در زندگی تو دخالتی دارد و یک کسی را می خواهی باهاش یک قراردادی ببندی و با یک کسی وصلتی کنی مردم یک چیزی می گویند نقل نکن برای دیگری اجازه نداری نقل بکنی ولی برو پرس و جو کن و کار خودت راه بیفتد

حجت الاسلام حسینی قمی:  اتفاقا دیروز یک جا سخنرانی می کردم این بحث را مطرح کرده بودند گفت یک کسی از ما می پرسند یک جا به ما زنگ می زنند نظر شما چیه به نظر شما این خانواده خوب است یا نه؟ ما شرعا نباید بگوییم همه چیز را این خواستگاری رفتند یک خانواده ای از ما مشورت خواستند اینجا جزو استثنائات است یا نه خیلی جالب است استفتا کردند خدا رحمت کند من در استفتائات آیت الله العظمی تبریزی می دیدم این سوال را پرسیدم ایشان فرمودند اجازه نداری اسرار اون بنده خدا را فاش کنی سر بسته بگو من همین مقدار به شما بگویم این مورد به درد شما نمی خورد بیش از این از من سوال نکن یک جوانی می خواهی استخدام کنی حق نداری پرورنده اش را باز بکن سر بسته بگویم به درد تو نمی خورد من مثال زدم متاسفانه واقعیت هارا بگویم نگاه دین این است که شما سر بسته بگو الان اگر برای ما مثلا امروز حاج خانم می رود مسجد نماز بعد از نماز یک خانمی می گوید که فلانی اومده خواستگاری دختر ما شنیدیم قبلا هم آمده خانه شما شما تحقیقات توان را کردید دختر بهش ندادید می شود نظرتان را بگویید مرجع تقلید فرمود این سر بسته به درد ما نمی خورد ما ما چی می گوییم عجله نداری بگذار نماز تمام شود من باید یک ساعت پرونده این آقا را برایت رو کنم و پرونده ات را برای شما باز کنم مشورت کرده دیگه سر بسته بگو این مصلحت نیست یک داستانی بگویم بعد این ادامه را بخوانم خدا رحمت کند می دانید اصفهان یکی از علمای بزرگ اصفهان مرحوم حاج آقا رحیم ارباب بوده قبرشان تخته فولاد است عزیزان اگر تخته فولاد مشرف شدند مزار این مرد بزرگ حتما حضور پیدا کنند ایشان هم مباحثه آیت الله العظمی بروجردی بوده تا آخر عمر هم لباس نپوشیده یک کلاه داشته و همین یک عبا نهایتا روی دوش می گرفته ظاهرا ازشون پرسیدند چرا گفته من خودم را لایق این لباس نمی دانم پناه بر خدا حتی این داستان هم هست که چون هم مباحث آیت الله بروجردی هم مباحثه خودش با همان لباس خودش کلاه پشمی داشت و کت و شلوار و عبا می گه من می خوام آقا را ببینم فکر می کنند یک کشاورزی بازاری معمولی است می گویند با آقا چیکار داری شما کارت را بگو نمی شود هر کسی که می رسد بگه آقا را میخوام ببینم میگه آقا منو می شناسد شما فقط به آقا بگویید که رحیم اومده آقا خودش می شناسه می آیند به آقای آیت الله بروجردی می گویند یک پیرمردی است و کلاه پشمی دارد  عبایی داره میگه من رحیم هستم آقا منو می شناسد تا می گویند رحیم آقا متوجه می شود که آقا رحیم ارباب هست هم مباحثه اش است و عالم فاضل است می گویند ایشان به عجله می دود دم در میگه آقا چرا گرفتی رحیم اومده بگو ارباب اومده حاج آقا رحیم ارباب خیلی مرد بزرگواری بود خیلی فوق العاده بود رضوان الله علیه این جمله در حالات ایشان است کسی بتواند این سخن را بگوید خیلی مهم است ایشان فرموده در قران نداریم که فردای قیامت ما 50 موقف ما را نگه می دارند تو هر موقفی یک سوالی می پرسند باید جواب بدهیم یه موقف مال زکات یک موقف مال ارحام است و یک موقف مال نماز است و یک موقف مال حج است و پنجاه تا ایستگاه قیامت ما باید بایستیم جواب بدهیم ایشان می فرموده مرحوم حاج آقا رحیم ارباب می فرمود من اگر در هر موقفی معطل شوم خیلی مهم است یقین دارم تو موقف زبان معطل نمی شوم یقین دارم من با زبانم گناه نکردم

ملایی:  خیلی هنر است خیلی مهم است

حجت الاسلام حسینی قمی:  یعنی الان نگفتیم اول بحث گفتیم علمای اخلاق می گویند زبان منشأ هفتاد تا گناه است و صد تا گناه است یعنی اگر کسی با قاطعیت بگوید من یقین دارم هفتاد گناه از زبان را مرتکب نشدم

ملایی:  تقوای بزرگی داشته این قصه را بگویم مرحوم آقای پرورش ایشان می گوید من جوان بودم یک روز رفتم در خانه آیت الله رحیم ارباب ایشان سر حوض می خواست وضو بگیرد سلام کردم و گفتم آقا یک مطلبی می خواهم خدمت شما عرض کنم گفت من غیبت شما را شنیدم شما من را حلال بکنید ایشان می گوید نه از کجا می دانی که اون غیبت بوده شاید حالا مثلا اون برای خودش محملی داشته نه شما اینقدر بیخود میگه نه آقا من حتما شما باید من را حلال کنید میگه پس صبر کن وضو بگیر شما هم وضو بگیر با هم وضو می گیرند می گویند حالا برویم مسجد ما اومدیم حلال بطلبیم کجا می روی می گوید بیا مسجد دو رکعت نماز می خوانم و شما هم دو رکعت نماز بخوان اگر واقعا ما گرفتار این گناه بودیم خدا ما را بیامرزد اگر اون آقا گرفتار گناه شده خدا اون را بیامرزد خیلی مهم است کسی بتواند بگوید من می توانم اگر در هر موقفی معطل شوم یقین دارم در موقف زبان معطل نمی شوم حالا بگذارید من بعضی از فرازهای نهج البلاغه امیر المومنان سلام الله علیه را بخوانم تقریبا دهها مورد در نهج البلاغه حضرت راجع به زبان سخن گفتند این حکمت اول است من سریع می خوانم و شماره ها را دوستان در کانال می گذارند

  1. حکمت اول من هانت علیه نفسه من امر علیها لسانه اگر کسی زبان برایش حکومت کند ذلیل است هانت علیه نفسه آدمی که زبانش برایش حاکم باشد همانی که امیر المومنین فرمودند به جای اینکه اول تامل کند اول حرفش را بزند
  2. مورد دوم حکمت 36 نهج البلاغه لسان العاقل وراء قلبه شبیه همین بیان حضرت و قَلْبُ الأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ عاقل اول فکر می کند اما احمق اول حرف می زند حکمت 55 نهج البلاغه امیر المومنان سلام الله علیه حضرت می فرماید اللسان سبعٌ لسان یک درنده است ان خلی عنه اقر یک درنده ای است که اگر رهایش بکنی نیش ات می زند ان خلی رهایش بکنی نیش ات می زند 66 اذا تم العقل نقص الکلام اگر عقل انسان کامل شد کلامش کم می شود یعنی آدم های پر حرف مشکل فکری دارند شبیه این تعبیر هم داریم که اکثر سمتک یتوفی الفکرک سکوت ات را زیاد کن فکرت زیاد می شود خدا رحمت کند در حالات مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله علیه شاگردانشان می فرمودند علامه خیلی کم حرف بوده همین علامه ای که وقتی که باید حرف بزند مفصل هم سخن می گفته ولی حرف های معمولی کم هستند می گفتند شما کم حرف هستید فرمود پر حرفی مغز را از کار می اندازد اینجا هم حضرت می فرماید اکثر سکوت زیاد کن یتوفی حکمت 77 لا یستحیین احدٌ الله اکبر حیا نکن و خجالت نکش اذا سئل اما لا یعلم ان یقول لا اعلم آقا چیزی نمی دانی بگو نمی دانم یکی از مشکلات ما این است همه خودمان را در همه رشته ها علامه می دانیم و فکر می کنیم در همه موضوعات باید اظهار نظر کنیم من دیروز در جلسه ای عرض کردم دفتر یکی از آقایان مراجع بودم گفتم شما تا حالا دیدی مخاطبین عزیز اگر یک مورد دیدی برای ما پیامک بزنید تا حالا دیدید یک کسی استفتاء کند از دفتر یک مرجع تقلید حضرت آیت الله العظمی این پدر ما بیمار شده و بیماری قلبی دارد نمی دانیم باید آنژیو کنیم یا عمل قلب باز کنیم نظر مبارک شما چی است دیدی مرجع تقلید راجع به دین اظهار نظر کند در مسائل دینی تخصص یک مرجع و کارشناس دین است همه اظهار نظر می کنند باز حکمت 116 نهج البلاغه طوبی خوشا به حال کسی که این چند تا ویژگی دارد یکی اش این است امسک الفضل من لسانه، امسک الفضل زیادی حرفش را امساک کند البته می دانید این کار آسانی نیست من این شعر را مکرر خواندم امروز هم باز بخوانم خدا رحمت مرحوم حاج آقا حسین فاطمی منبری بوده ولی یک چهره اخلاقی بسیاربسیار عجیب صاحب نفس تو قم منبر می رفته علما و مراجع می آمدند پای منبرشان من از پیرمردهای قم شنیدم که امام رضوان الله علیه شرکت می کرده در جلسه اخلاق ایشان امام کسی را بپسندد خیلی مهم است به تعبیر یکی از عزیزان امام خیلی سخت پسند بود امام حاج آقا حسین فاطمی را می پسندیده یک هفته در میان می رفته درس اخلاقش و آیت الله بهجت خیلی علاقه داشته می رفته و درس علما می رفتند علمای اخلاق شب های جمعه خونه خودش از شاگردان مرحوم آیت الله ملکی تبریزی بود ایشان من شنیدم این شعر را حاج آقا حسین فاطمی این شعر را در هر منبری می خوانده در هر منبری، تو هر جلسه اخلاقی سمت و جوع و سحر و عزلت و ذکر به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام آقا سیر و سلوک و مقامات معنوی این پنج تاست اولی اش صمت، در همین اولی اش ماندیم سکوت

ملایی:  حاج آقا یک بار شما این را فرمودید این را برداشت نوشت خوشنویسی روی کاغذ نوشه بود کنار یخچال چسبانده بودند خانواده می گفتند بنویس یادمان باشد ولی هر چی فکر می کنم می بینم درهمان اولی ما هنوز گیر هستیم واقعا سخته ما فکر می کنیم بعضی از علمای بزرگ می آمدند سر درس می گفتند ما 25 سال بوده تلاش کردیم مثلا تکبر را ریشه کن کنیم الان احساس می کنم دیگه تکبر ریشه کن کردم و بعد از 25 سال یعنی به این آسانی است که بگوییم تصمیم گرفتیم از فردا مواظب زبان باشیم واقعا کار سختی است گناهی که منشأ شصت الی هشتاد تا این حکمت 138 است المرء مخبوع تحت لسانه انسان پنهان است زیر زبانش تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد تکلموا شبیه این تعبیر هم داریم تکلموا تعرف، تکلموا حرف بزنید تا شناخته شوید گاهی در جلسه ای می رود یک کسی هنوز حرف نزده فکر می کند این مثلا چه موقعیتی دارد و چه شخصیتی دارد ما چطوری باید ازش حریم نگه داریم یکهو یک کلمه حرف می زند این بابا خیلی پیاده است مشکل اختلالی دارد تکلموا تعرف حکمت 172 این تذکر خیلی مهم است ببینید الان که راجع به سمت و سکوت می گوییم سکوت را کجا این حرف هایی که ما می زنیم همین حرف های نامناسبی که ما می گوییم اما اگر حرف حرف خوب باشد نه حکمت 172 لا خیر فی السمت عن الحکم اگر حرف ات حکمت آمیز است سکوت نکن كما أنّهُ لا خَيرَ في القَولِ بِالجَهلِ . اگر حرف ات جاهلانه است نزن از امام سجاد علیه السلام روایت است سوال کردند آقا ما حرف بزنیم بهتر است سکوت بهتر است یا سخن گفتن حضرت فرمود لکل منها آفاتهم هم سکوت آفت دارد هم حرف زدن ولی اذا سلما من الآفات اگر آفت نداشته باشد فالکلام افضل چرا حرف زدن بهتر است خیلی استدلال جالبی است حضرت فرمود لان الله ما بعث الانبیاء بالسکوت خدای متعال پیامبران را به سکوت مبعوث نکرد پیامبران را به سخن گفتن مبعوث کرد پیامبرها آمدندکه حرف بزنند نه سکوت نند بنابراین اگر می گوییم سکوت حرف هایی که ما می خواهیم بزنیم باز حکمت 214 نهج البلاغه بکثرت الصمت تکونوا الهیبه بکثرت الصمت اگر آدم سکوت زیاد داشته باشد حرف زیادی نزند هیبت دارد و بزرگیش است و هیبتش است باز یک تعبیر دیگری بعد از این، این هم به نظر من امروز مخصوصا ما در جامعه مون خیلی گرفتار هستیم امیر المومنان سلام الله علیه این حکمت 256 نهج البلاغه است ان کلام الحکماء خواهش می کنم یک کمی مخاطبین بیشتر دقت کنند ان کلام الحکماء اذا کان ثواباً کان دواء ببینید هر کسی حرف بیخودی بزند بد است هر کسی حرف خوب بزند خوب است ولی مخصوصا انسان هایی که یک چهره های شناخته شده هستند مردم پیامشان را می بینند حرفشان را می شنوند اعتبار قائل هستند اونها اگر حرف خوب بزنند اذا کان ثواباً اگر حرفشان درست باشد کان دوائاً حرفشان دواست به درد بخور است و درمان است اما اذا کان خطئاً کان الداء اگر حرفشان خطا باشد درد است من واقعا به نظرم یکی از گرفتاری های جامعه ما جناب آقای ملایی این است اینهایی که قلمشان دیده می شود و خوانده می شود و صدایشان شنیده می شود و توئیت شان فوری منتشر می شود زیاد حرف می زنند و زیاد می نویسند حساب شده هم نمی نویسند اگر حرف خوب بزنند کان دوائاً ولی یک جامعه درمان است ولی وقتی بد حرف می زنند برای جامعه درد است می دانید انسان هر چی شخصیتش بالاتر شد بزرگتر شد تاثیر کلامش تاثیر موضعگیری اش به همان اندازه بزرگ است آقا من یک جایی حرف بزنم ولی صدایم به هیچ کجا نمی رسد یک جور است منی که تریبون دارم دیده می شوم و منی که دیده می شوم خیلی مهم است به گمانم مشکلات جامعه ما این است همینطور می نویسم من دیروز با ز هم در جلسه ای عرض کردم مقام معظم رهبری ایشان نوشته دارند نه اینکه کلیات مطالب را بنویسند احساس من این است من از جایی نقل نمی کنم به گمانم اگر دقت بفرمایید ایشان حتی بعضی از واژه ها را که می خواهند انتخاب کنند چه واژه ای بگویند واژه را نوشتند من دقت کردم عزیزان دقت بفرمایند هست صوت های ایشان و فیلم های ایشان یک واژه ای می خواهند استفاده کنند در اون واژه یک لحظه باز به یادداشت شان نگاه می کنند با چه واژه ای حرف بزنند دنیا روی این حساب می کند صلح و جنگ با این کلام است آرامش مردم و نا آرامی مردم با این کلام است آقا یاد بگیرید ایشان از روی نوشته یادداشت می کنند عرض کردم اینی که من حدسم این است واژگان را هم انتخاب می کنند بعضی ها صبح از خواب بلند می شوند توئیت می زنند و مطلبی می نویسند و جو آرام کشور را بهم می زنند و دل مردم را می لرزانند ان کلام العلماء حکیم اذ کان ثواباً حرفش درست باشد درمان است کان دوائاً و اذا کان خطئاً اگر خطا باشد درد است تو رو خدا مواظب باشید به درمان جامعه کمک کنید و به درد جامعه اضافه نکنید

ملایی:  خیلی ممنون محضر قرآن مشرف شویم و خدا کمک کند زمان داشته باشیم و محضر روایات امیر المومنین برسیم خیلی سپاسگذاری می کنم ااز حاج آقای حسینی قمی عزیز واقعا اگر این ها را عمل کنند من بهش نمی دانم زندگی چقدر تغییر خواهد کرد خیلی ممنون از حاج آقا صفحه 520 قرآن کریم را محضرش خواهیم بود که آیات پایانی سوره مبارکه قاف است و آیات آغازین سوره مبارکه ذاریات ثوابش هم تقدیم کنیم محضر آقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که نمی دانم بعد قرآن حاج آقا اگر نکته ای داشتند اضافه بفرمایند فکر می کنم این روزها 15 صفر به بعد است که حضرت آرام آرام در بستر بیماری قرار می گیرند و آغاز غزل در واقع پرواز برای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم همین روزها بفرمایید محضر قران مشرف باشیم

حجت الاسلام حسینی قمی:  یک نکته را یادآوری کنم اون جلسه هم عرض کردم اون جلسه هم گفتم الان چند میلیون الحمدلله زائر سید الشهدا سلام الله علیه هستند خدا از همشون قبول کند به ما جاماندگان هم دعا کنند انشاالله ولی من اون جلسه گفتم نگران میلیون ها نفر کسانی هستیم که مشرف نشدند و می نشینند پای برنامه رسانه الحمدلله رسانه انعکاس خیلی خوبی دارد می نشینند گریه می کنند می گویند امام حسین ما را دعوت نکرد و ما را نپذیرفت و ما جامانده ایم این خطبه دوازده نهج البلاغه امیر المومنان است بعد از جنگ جمل یک کسی آمد به امیر المومنین خواهش می کنم عزیزان بعد از این قصه نخورند بعد از جنگ جمل یک کسی آمد به امیر المومنان گفت حیف داداشم دلش می خواست با شما باشد در جمل با شما باشد و بجنگد پیروزی شما را ببیند حضرت فرمود اهواء اخیک معنا دلش با ما بود گفت به خدا دلش می خواست با شما باشد فرمود فقد شهدنا اون هم جزو حاضران در این جنگ بود نه او لقد شهدنا فی عسگرنا هذا قومٌ من اصحاب الرجال و ارحام النساء تا قیام قیامت امیر المومنان خطبه دوازده تا قیام قیامت هر کس به دنیا بیاید دلش با ما بوده در ثواب با ماست مگر جابر همین اربعین نیامد کربلا به امام حسین علیه السلام عرض کرد که لقد شارکناکم ما شریک بودیم عطیه گفت جناب جابر ما کاری نکردیم گفت رسول خدا فرمود من احب قوماً بشر معه من احب هر کسی قومی را با اونها محشور می شود من احب عمل قومٍ اشرک هر کس کار یک دسته ای را دوست داشته باشد یقین داشته باشید خواهش می کنم گریه نکنید و ضجه نزنید و ناراحت نباشید و قصه نخورید و اسم خودتان را جامانده و جواب شده امام حسین ندانید شما که دلتان بوده بروید اربعین یقین داریم ثواب اربعین را به ما خواهند داد انشاالله

ملایی:  حالا که اینطوری شد بگذارید حرف حرف می آورد من از محضر قرآن کریم عذرخواهی کنم یک نتکه ای را اضافه کنم دیگر قرآن کریم حسن ختام برنامه بشود می خواهم به شما عزیزان بیننده و شنونده بگویم که دم شماها گرم مرحبا بهتون دور و بر سه هزار نفر الان تا این لحظه اعزام شان و شرایط دریافت هدیه ی برنامه برای تشرف به کربلای معلی از اون 3313 نفر فراهم شده زائر اولی ها بقیه هم فرصت ثبت نام دارید و به کانال ما مراجعه کنید و زیر نویس ها را نگاه کنید برای کسانی که می خواهند به قول حاج آقای حسینی قمی هوایشان با اباعبدالله باشد و دلشان دوست دارید مشارکت کنید در امر زائر اولی ها یا دوست دارید به مواکب و به پذیرایی و به زائرین کمک کنید عدد 40 را بفرستید به 20000303 خیلی متشکرم سی چهل ثانیه ای زمان داریم

حجت الاسلام حسینی قمی:  فقط کلامی که از امیر المومنان سلام الله علیه باقی مانده عرض کنم همین خطبه 12 فرمود اهواء اخیک معنا یک تتمه ای هم دارد و یک شرطی دارد مجال نبود من اون شرط را اشاره نکردم حضرت فرمود سیعرف بهما زمان و یغوا بهم الایمان اونهایی با ما سهیم هستند و شریک هستند که میلشان با ما باشد و ایمان به وسیله اونها تقویت شود اون جلسه عرض کردیم مرحوم علامه مجلسی معنا کرده روایتی که می فرماید نیت المومن خیرٌ من عمله فرمود به شرطی که شما در حد توان تان سهیم باشید آقا الان دلش می خواسته برود اربعین نتوانستی کمک کن به اینهایی که می خواهند مشرف شوند به حد توان خودت یک ده هزار تومنی و صد هزار تومنی اونی که در توانش زیاد است بیشتر می خواستی اربعین مشرف شوی نتوانستی این شب ها دهه آخر ماه صفر همه جا مجلس سید الشهدا هست که اربعین مشرف بشوی نتوانستی این را حضرت عبدالعظیم حسنی سلام الله علیه امام فرمود من زار عبدالعظیم به ری کمن زار الحسین علیه السلام یعنی یک جا خودمان رانشان بدهیم نه اینکه اباعبدالله ما که دلمان می خواست بیاییم کربلا تا نشد تا مسجد محل هم نشد؟! تا حسینیه و امام زاده محل هم نشد؟! پول هم داری یک جوان و نوجوان سفر اولی بفرستی قطعا یقین داشته باشید خداوند ثواب هر نیتی و هر کار خیری ولی به شرطی که ما در حد توانمان یک قدم اون هفته مثال زدم گفتم کسی از کنار بیمارستان هزار تخت خوابی رد می شود می گوید خدایا ببین پول دادی بانی اش تابلو بزرگ نوشته بانی این بیمارستان فلان آقا این آقا پول داشته بیمارستان هزار تخت خوابه اگر من هم داشتم می ساختم آیا خدا اون ثواب به من می دهد بلکه تو بیمارستان هزار تخت خوابی نتوانستی بسازی همسایه ات بیمار بوده نسخه اش رو می تونستی بدی در اون حد که می توانستی بدی مدرسه ها شروع می شود و دانش آموز نتوانسته وضع مالی اش خوب نبود و کیف و کفش نتوانسته بخرد تو آرزوی مدرسه 14 کلاسی داشتی در این حد یک قدمی برداریم یقین داشته باشیم غصه نخوریم حتما خدا اون ثواب را به ما عنایت خواهد کرد

ملایی:  من یقین دارم حرف های شما چون حرف های شما برآمده از دل و دغدغه مند است موثر است و این بازخورد را در سامانه 20000303 می توانند به ما هم بگویند خیلی ممنون حاج آقا

حجت الاسلام حسینی قمی:  به ما دعا کنند شما که مشرف شدید

ملایی:  ما چند روزی نائب الزیاره شماها هم بودم بینندگان و شنوندگان صفحه 520 قرآن کریم اطلاعات را یکبار دیگر اشاره کنید همین الان به جمع ما اضافه شدند زیر نویس شدند آیات پایانی سوره مبارکه قاف و ذاریات است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

صفحه 520 قرآن کریم