حجت الاسلام حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه مخاطبین عزیز و من هم گرامی می دارم روز بسیار بسیار بزرگ در تاریخ مقاومت ایران سوم خرداد فتح خرمشهر امروز دیدم یکی از روزنامه ها تیتر بزرگی زده بود که خرمشهر آزاد شد ولی آباد نشد واقعا بعد از چهل سال هنوز هم شما یک روز بارانی بروید خرمشهر کوچه ها و خیابان ها مشکلات فراوانی دارد حق شهر مقاومت حتما بیش از این است در دنیا اگر یک همچین شهری داشتند نماد مقاومت تمام در و دیوارش را طلا می گرفتند ما هنوز حق این مردم را متاسفانه ادا نکردیم گرامی می داریم اجازه بدهید من قبل از ورود به سخن دو تا مطلب را هم یادآوری کنم یکی اینکه الان سه هفته بیشتر ما تا غدیر نداریم هجدهم ذی حجه بنابراین عزیزان اگر می خواهند کاری انجام بدهند زودتر بسم الله نگویید ما یادمان نبود دیگر شب عید غدیر گفتن اینها فایده ای ندارد بارها این روایت را خوانده ایم خیلی حدیث عجیبی است فرمود اگر کسی در روز غدیر یک نفر را اطعام بدهد غذا بدهد من اطعم مؤمنا کان کمن اطعم جمیع الانبیاء و الصدیقین مثل این است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده بارها من این مثال را زدم جناب آقای ملایی اگر به من و شما بگویند روز عید غدیر امیر المومنان مهمان سفره شماست و امام رضا مهمان سفره شماست ما چه می کردیم جانمان را فدا می کردیم کسی یک نفر را روز عید غدیر غذا بدهد چرا از الان می خوانیم اگر شب عید غدیر می خواندیم می گفتند دیر گفتید هر کسی هر کاری می خواهد انجام بدهد اگر می خواهد اطعام بدهد و کمک کند به اطعام روز غدیر بسم الله اگر می خواهد مجلس و جشنی بگیرد هر کاری می خواهد انجام بدهد سه هفته مانده هر هفته یادآوری کنیم این روایت امام رضا که شیخ طوسی در مصباح نقل فرمودند خیلی حدیث زیبایی است حضرت روز عید غدیر میهمان داشتند عین روایت این است احتبسهم للافطار اینها روزه بودند روزه روز عید غدیر معادل هفتاد سال است می گفتند ما روزه هستیم احتبسهم حضرت در خانه را بستند فرمودند نمی گذاریم کسی از اینجا برود همه را زندانی و حبس کردند فرمودند همه باید افطار بمانید و بهترین غذاها را بهشون دادند وقتی می خواستند بروند برای خانواده هایشان ببرید عبارت این است قدم الی منازلهم طعام و البر و صلات و کثره حتی الخواطیم انگشتر و لباس دادند و غذا دادند ببرید برای خانواده هایتان خودشان اونجا حضرت افطاری بهشون دادند من باز این را اضافه کنم عین روایت است گفتم شیخ طوسی نقل کردند غذا می خواهیم بدهیم عید غدیر غذای خوب بدهیم فرمود ساوا بکم ضعفائکم فی معاکلکم البته می دانید اطعام غدیر اختصاص فقیر اختصاص ندارد به فقرا حالا آدم بتواند ضعفا را هم میهمان کند می فرمود سارو فی معاکلکم اون روز غذایی که خودتان مصرف می کنید همان غذایی که خودتان می خورید و مصرف می کنید روز غدیر را با عدس پلو ختمش نکنید خودتان چی میل می فرمایید همان غذایی که خودتان می خورید روز عید غدیر به نیازمندان و ضعفا بگذارید نیازمندان روز عید غدیر یک غذای خوب و گوارایی بخورند روز عید غدیر امیر المومنین سلام الله علیه ما از حالا یادآوری می کنیم هر کسی هر کاری می خواهد انجام بدهد و هر کار خیری شریک شود ما مدیون امیر المومنان سلام الله علیه هستیم بیش از این حرفها جانمان را فدا کنیم حق امیر المومنان را قطعا نتوانستیم ادا کنیم یادآوری دومی که عرض می کنم دوشنبه ای که در پیش داریم شب سه شنبه شب شهادت پاره تن امام رضا علیه السلام امام جواد سلام الله علیه است این هم یادمان نرود تعظیم شعائر و احترام به امام جواد ما میهمان امام رضا علیه السلام هستیم در این کشور و بارها عرض کردم ببینید الان گزارش را بروید ببینید سه شنبه گزارش روز شهادت امام جواد علیه السلام را در کاظمین ببینید میلیون ها نفر عزاداری می کنند شهادت آقا موسی ابن جعفر 25 رجب در کاظمین و سامرا و نجف و کربلا ما هم یاد بگیریم اون هم هر برنامه ای عزیزان دارند من قصه می خورم گاهی یک روز مانده به شهادت آقا امام جواد یا دیگر ائمه تعطیل رسمی نباشد مردم خبر نمی شوند تعطیل رسمی باشد به هوای تعطیلی از قبل حسابش را می کنند که می خواهند بروند مسافرت یادشان باشد علی ای الحال دوشنبه شب سه شنبه شهادت وجود مقدس امام جواد سلام الله علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه 99 نحمده علی ما کان یک سطر این خطبه را اون جلسه دو سطرش را توضیح دادیم حضرت ابتدای خطبه حمد بر گذشته دو نستعینه من امرنا علی ما یکون برای آینده هم از خدا کمک می خواهیم و نسئله المعافات از خدا عافیت دنیا و آخرت می خواهیم این قصه را گفتیم کسی به پیامبر مریض شده بود حضرت فرمود چرا مریض شدی گفت من از خدا خواستم اگر بناست قیامت من را عقوبت کنی هر بلایی است همین دنیا سر من بیاور ما مریض شدیم حضرت فرمود چه دعایی است؟ ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخرۀ حسنه حضرت فرمود این اول فراز جدید است اوصیکم عباد الله سفارش می کنم به شما بندگان خدا به رفض لهذه الدنیا وابسته به دنیا نباشید و اسیر دنیا نباشید دنیا را رها کنید التارکت لکم و ان لم تحبوا ترکها شما دوست دارید همیشه در این دنیا باشید دنیا شما را ترک می کند التارکت لکم و ان لم تحبوا شما دوست ندارید دنیا را ولی دنیا از شما جدا خواهد شد و المبلیت الاجسامکم و ان کنتم تحبون تجلیلها دنیا بدن های شما را می پوساند آقا انسان به مرور زمان چقدر ضعف پیدا می کند این صریح قران کریم این آیه را همه در سوره مبارکه یاسین بلد هستیم و من نعمره ننکسه فی الخلق وقتی عمری به کسی دادیم نکس بر وزن عکس و به معنای واژگونه می شود تمام قوایش از بین می رود و یا سوره مبارکه روم الله الذی خلقکم من ضعفه بچه بودیم به دنیا آمد یم ضعیف بودیم ثم جعل من بعد ضعفٍ قوتاً بعد جوان نیرو ثم جعل من بعد قوتٍ ضعفا و شیبتا دوباره به ضعف و پیری می رسیم نه ما همه عالم همینطور است افلاک اینطور هستند ستارگان اینطور هستند منظومه خورشیدی و اذا الشمس کورت همه عالم بنابراین وَ الْمُبْلِيَةِ لِأَجْسَامِكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ تَجْدِيدَهَا، فَإِنَّمَا مَثَلُكُمْ وَ مَثَلُهَا كَسَفْرٍ سَلَكُوا (نهج البلاغه، خطبه 99) حضرت فرمود مثل شما و مثل دنیا مثل مسافری است که مسافرانی که سلکوا سبیلاً راه افتادند تا راه افتادند فکأنهم قد قطعوا خودشان را رساندند به اون مقصد خودشان را باید رسیده حساب کنند یک تعبیری خیلی زیبایی دارد سید الشهدا سلام الله علیه دیدم ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه اش می گوید این جمله حضرت مثل جمله امام حسین سلام الله علیه حضرت فرمودند کأن الدنیا لم تکن کأن الآخرت لم تضل کأنه الدنیا گویا دنیا نبود یک نامه ای نوشتند به برادرشان محمد حنفیه گفتند هر کی می خواهد با ما همراهی کند کأن الآخرت لم تضل همیشه آخرت بوده قوماً فرمود مثلها کصفر مسافرانی که راه افتادند تا راه افتادند گویا به آخر رسیدند این جمله معروف از امام مجتبی فرمود یابن آدم هر قدمی که بر می داری داری از عمر خودت کم می کنی و عموا عملا فکأنهم قد بلغ حواسشان این است که به یک پرچم و نشانه ای در این سفر برسند راه نیفتاده گویا رسیدند کم عسل مجری الی الغایت ان یجری الیها حتی یبلغها خیلی تعبیر عجبی است کم هستند چه نزدیک است کسی که به مقصدی می خواهد حرکت کند تا راه می افتد در این سفرها دیدید تا چشم به هم بزنی عمر سفر کوتاه است و تمام است دنیا هم همینطور است و ما اساء ان یکون بقاء من له یومٌ چه انتظار داری ما عمر جاودانه داریم ما مرگی سراغ داریم که لا یدوهم حتما به اون مرگ خواهیم رسید امکان ندارد کسی نرسد و طالبٌ حصیص یهدوه فی الدنیا اجل و مرگ دارد به سرعت ما را به طرف دنیا به طرف پایان این عمر حرکت می دهد حالا که اینطوری است بارها عرض کردیم امیر لمومنین مذمت دنیا و ترک دنیا به دلیل اینکه ما خیلی وابسته هستیم و خیلی دلبسته هستیم همین امیر لمومنان دوتا تعبیر دارند خواهش می کنم عزیزان عنایت کنند یک وقت می فرماید الدنیا جیفۀ و طالبها کلاب یا طلاب دنیا مردار است کی دور مردار می گردد؟ سگ دور مردار و حیوانات دور مردار ولی همین امیر لمومنان در حکت 130 نهج البلاغه تجارت خانه است حضرت دنیایی را مذمت می کند که ما وابسته باشیم از هر راهی بخواهیم به دست بیاوریم و رحم نکنیم به دیگران و حواسمان به ارحام مان نباشد و حواسمان به فقرا و بیچاره ها نباشد همین دیروز دو نفر آمدند پیش ما گفتند آقای حسینی شما که راجع به مستاجرها صحبت کردید چرا دیگر نمی گویی گفتم چی شده دو نفرشان هر دو گفتند یکی اش گفت من ودیعه مسکنم 150 میلیون بوده کرده 300 میلیون صندوق قرض الحسنه و بانکی سراغ دارید من بروم 150 میلیون دوبرابر شده ودیعه اون یکی بوده مال من 350 میلیون بوده شده 500 میلیون شما صاحب خانه هستید واقعا اگر به خودت سخت نمی گذرد و اگر محتاج این ودیعه و اضافه کردن این اجاره نیستید رحم کنید کنار بیایید بسم الله شما خودت یک صندوق قرض الحسنه ای به این آقا معرفی کن بگو برود اونجا وام بگیرد شما 150 میلیون به ودیعه اضافه کن یک جایی معرفی کن کجا هست که به این آسانی بهش وام بدهند بانکی که سی درصد سود ازش نگیرد اگر انسان حواسش به دیگران باشد این آخرت است دنیا نیست تمامش آخرت است لذا حضرت بعد از این مقدمه می فرماید فَلَا تَنَافَسُوا فِي عِزِّ الدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا (خطبه 99 نهج البلاغه) تو چیزهایی که می خواهی دنیا بهش فخر فروشی کنی ماشین من مدل چند است و فلان محله است و پست و مقامم چی است در این چیزها با هم رقابت نکنید تنافس یعنی رقابت یک آیه نورانی قرآن است می فرماید سوره مبارکه سوره مطففین آیه 26 ۚ وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ اگر می خواهیم در کارهای خوب رقابت کنیم آقا همسایه ماست بیست درصد و سی درصد تخفیف داده به مستاجر اون میگه من چهل درصد تخفیف دادم بزرگواری خبر شده بود که مستاجرش بچه دار شده بود رفته بود در خانه اش شنیدم بچه دار شدید شما چهار نفر بودید پنج نفر شدید گفت بله آقا اضافه شدیم چیکار باید بکنیم از این به بعد گفت هیچی آمدم بهتون بگم از این ماه اجاره باید کمتر بدهی یک بچه اضافه شده خرجتان بیشتر شده به من کمتر بدهید و فی ذلک فالیتنافسوا المتنافسون اگر می خواهیم رقابت داشته باشیم در اینها رقابت کنیم فلا تنافسوا فی عز الدنیا و فخرها برای عزت دنیا نفرمودند دنیا شما را از دنیا باید برویم شما هم نخواهید دنیا شما را ترک می کند برای عزت دنیا نمی خواهد رقابت داشته باشید و لا تعجبوا بزینتها و نعیمها از زینت دنیا نعمت دنیا لا تعجبوا خیلی شما را به شگفتی وا ندارد خیلی چشمتان را سرگرم نکند و چشمگیر نباشیم برای شما و لا تعجزعوا من ضرائها و بعثها یک گرفتاری پیش اومد اینقدر جزع و فزع نکنید حضرت هر سه را دلیلش را می آورند چرا در عزت دنیا و فخر فروشی در دنیا رقابت نداشته باشید حضرت می فرماید به خاطر اینکه فان عزها و فخرها الی انقطاع بالاترین مقام را داشته باشیم و بالاترین پست را داشته باشید و بالاترین افتخارات ظاهری الی انقطاع پایان می پذیرد به جایی می رسد و تمام و زینتها و نعیمها الی زوال شما بهترین زیور آلات را دستت داشته باشی و بهترین گردنبند و بهترین انگشتر همه را ازت می گیرند زینتها نعیمها الی زوال شما می بینی مادر بزرگ و مادر می دانی فرزندت و عروس و پسرت گرفتاری دارد می توانی یک کمی از این زیور آلاتت بگذاری و گرفتاری اونها را برطرف کنی البته خیلی زیاد داریم الحمدلله انصافا هم باید بگوییم آقای ملایی من فراوان می بینم خدایا صد هزار مرتبه شکر خانم هایی که می گویند ما می خواهیم چیکار کنیم این گردنبند چند روزی دست ما باشد و این دستبند چند روزی دست ما باشد بگذار یک گرفتاری را ما نجات بدهیم آخرش چی می خواهد بشود و نمی دانم این را بگویم یا نه شاید هم خوب نباشد من رفتم بهشت زهرا سلام الله علیه سخنرانی داشتم برای این پرسنل بعد رفتیم قسمتی که این اموات را شستشو می دهند قسمت تطهیر یک چیزی دیدم گفتم وای آدم آخرش به کجا می رسد بعضی از این جنازه ها دیدم روی صورتشان موانعی بود و لابد مریض بوده و بیمارستان بوده چسبی و چی زده بودند این برطرف نمی شد این صورت این مانع بالاخره می خواهد غسل بدهد باید مانعی نباشد دیگر من دیدم این آقایی که تطهیر می دهد یک سنگ پا برداشته سنگ پا می زند که این موانع برطرف شود گفتم این صورتی که چقدر جراحی پلاستیکی و بیا و برو و چقدر بهش رسیده الان عمل جراحی در ایران می گویند رتبه اول جراحی پلاستیکی است بینی و صورتش را درست می کند من اسم هایش را بلد نیستم پای چشمشون را چیکار می کند چقدر خرج کرده صورتش را درست کرده اینجا با سنگ پا می کشد صورتت را موانعش را برطرف کند این آخرش است چقدر خوب است آدم باور کند که ان نعی زینتها و نعیمها الی زوال همین امیر المومنان سلام الله همین دین سفارش می کند ما از دنیا درست استفاده کنیم و خودمان را رها نکنیم ما چقدر روایت داریم راجع به استفاده از عطر و آدم بوی خوش بدهد و زیبا باشد و ظاهرش خوب باشد لباسش خوب باشد اما اینقدر دیگر اسیر نباشیم الان می بینی یک گرفتاری حاج خانم نوه شما و پسر شما مستاجر است یک کمی کمکش کنید صاحب خانه می شود نوه شما بیکار است یک سرمایه بهش بدهی یک شغلی پیدا می کند این هشت تا النگو اینجا نباشد و این دستبند و سینه ریز نباشد به کجای عالم بر می خورد
ملایی: کنار این ببخشید میان فرمایش شما صرفا ذهن ها نرود به صرف مثالی که حضرتعالی می زنید اینقدر پدر بزرگ ها و پدرها هستند ملک و زمین دارند چند واحد خانه دارد داده اجاره بچه های خودش مثلا
حجت الاسلام حسینی قمی: من دیدم خدا شاهده کسی آمده می گوید پدرم پنج خانه اجاره داده من می روم یک جای دیگر مستاجری گفتم یکی اش رو بده من مستاجر تو باشم تو خونه هست و ملک هست و تو ماشین هست و در باغ هست در عین حالی که ببینید همان امیر المومنان سلام الله علیه که می فرماید الدنیا جیفتٌ دنیا مردار است حیوان دنبال مردار می گردد همان امیر المومنان می فرماید متجر اولیاء الله تجارت خانه است اگر درست ازش استفاده کنید و می فرماید لا تجذبوا از ناراحتی اش هم یک مشکلی پیش اومد جزع و فزع نکنید چرا؟ وضراءها الی نفادٍ اینها تمام می شود و ناراحتی اش همیشگی نیست و کل مدتٍ فیها الی انتهائ همه مدت هایی که خدا به ما داده مهلت هایی که خدا به ما داده تمام می شود و کل حیٍّ فیها الی فناء هر زنده ای پایانش فقط حیّ ای که نمی میرد هو الحی الذی لا یموت حضرت ادامه می دهد اولیس لکم فی آثار اولین مزدجرٌ گذشته ها را می بینی این برای بازدارندگی شما کافی نیست و فی آبائکم الماضین تبصرتٌ پدر و مادرهایی که از دست دادید برای تبصره و برای بینایی کافی نیست ان کنتم تعقلون اولم تروا الی الماضین منکم لا یرجعون دیدید گذشته ها بر نگشتند این قصه را یک وقت گفتیم امیر المومنین سلام الله علیه تشییع جنازه بودند حکمت ها حکمت 123 یک کسی می خندید تشییع جنازه جای عبرت است واقعا جای تأسف است من جایی تشییع جنازه رفته بودم تقریبا دقت می کردم روی این کلام امیر المومنان سلام الله یادم اومد تقریبا دیدم عموم کسانی که آمدند تشییع دارند با هم حرف می زنند در حالی که در روایت داریم رسول خدا در تشییع جنازه که شرکت می کردند حرف نمی زدند با کسی حدیث نفس می کردند یک بار اشاره کردیم رساله ها را ببینید سلام جناب آقای ملایی سلام به نمازگزار شما می توانی سلام بکنی نماز می خواند بهش سلام کنی ولی کسی که تشییع جنازه است کراهت داری بهش سلام کنی به نماز گزار شما سلام بکن ولی کسی که تشییع جنازه است سلام نکن بگذار حواسش به این مرگ و قبر و قیامت باشد شما امتحان کنید همه رفقایشان را پیدا کردند و دیدار تازه می شود و با هم حرف می زنند فرمود اولم تروا الی الماضی ندیدید اونهایی که رفتند دیگر بر نگشتند و الی الخلف الباقی لا یبقون آنهایی که هستند عمر جاودانه ندارند اولستم ترون اهل الدنیا الله اکبر یمسون و یسبحون علی احوالٍ شتا مردم دنیا از این چند دسته بیرون نیستند فمیتون یبکون همین الان و همین ساعت مردم دنیا این چند دسته هستند میت یبکون بعضی از اونها جنازه ای دارند دور جنازه گریه می کنند آخر یعزا یک عده صاحب مصیبت هستند بهشون تسلیت می گویند سریعٌ مبتلا یک عده هم در بستر بیماری افتادند و مبتلا هستند و عائدٌ یعود یک عده اومدند عیادت این بیما رو آخر بنفسه یجود یک عده هم دارند در حال جان کندن هستند بنفسه یجود این آیه نورانی قرآن پناه بر خدا سوره مبارکه معارج را عزیزان ملاحظه بفرمایید خیلی هشدار سنگینی است عزای دهم به بعد این همه رفاقت ها و دوستی ها برای رفیق ات خودت را به گناه انداختی برای فرزندت و لا یسئل حمیمٌ حمیم فردای قیامت لایسئل حمیم یعنی چی؟ رفیق گرم حمام را چرا می گویند حمام چون گرم است رفیق گرمابه و گلستان لایسئل حمیمٌ اون رفیق صمیمی از رفیقش سوال نمی کند بلکه یفروا فرار می کند یبصرونهم اینها را نشان هم می دهند این رفیق صمیمی است یودوا المجرم لو پناه بر خدا لو یفتدی من فکر می کنم اگر در قرآن کریم همین هشدار ثلث قرآن راجع به قیامت است ثلث آیات قرآن اگر همین یک دونه آیه بود این دسته آیات بود یودوا المجرم فردای قیامت گنهکار آرزو می کند لو یفتدی عذابٍ یومئذٍ حاضر است از عذاب جهنم خودش را نجات بدهد کی را فدا کند؟ یفتدی کی را قربانی کند که خودش نجات پیدا کند؟ ببنیه بچه اش را بگذار پسرهایم فدا بشود صاحبته بگذار همسرم فدا بشود اخیه برادرش فدا بشود و فصیحت التی و من فی الارض جمیعا ثم ینجیه حاضر است همه عالم را همه ی عالم را فدا کند تا خودش نجات پیدا کند فرمود عده ای هم و آخر بنفسه یجود و طالبٌ للدنیا و الموت یطلبه یک عده هم به شدت دارند می روند دنبال طلب دنیا ولی مرگ هم به دنبالشان است دنبال دنیا رفتن عیبی ندارد ولی نه یک جوری که دیگه هیچی یادمان نباشد شب و روز یک نمازی و یک عبادتی و یک دستگیری از بیچاره ای و یک صله ارحامی و یک فقیر و همسایه ای یک پدر و مادری و یک اولادی آخرین باری که به این پدر و مادر سر زدی کی بود؟ آخرین باری که از برادر و خواهرت حال پرسیدی کی بود آخرین باری که وضع مالی و گرفتاری شون را برطرف کردی کی بود فقط طالبٌ فی الدنیا فقط می دود یک مرتبه یک آزمایش یک پزشکی در قم بود خیلی پزشک خوبی بود واقعا من قصه خوردم از دست دادن همه قصه دار است ولی بالاخره خدمتگزارانی در روایت داریم به پیامبر گفتند فلان یهودی از دنیا رفت حضرت ناراحت بود یهودی فرمود مگر نگفتی طبیب بوده مفید است برای جامعه خدا رحمتش کند ایشان یک بیماری گرفتند به مریض هایش می گفتند صبر کنید من بر می گردم دو هفته دیگر بر می گردم باور نمی کرد سر دو هفته من اعلامیه وفاتش را دیدم کجا خبر داری طالبٌ للدنیا و الموت یطلبه و غافلٌ عده ای هم غافل هستند و لیس بمغفولٍ عنه مرگ از اونها غفلت نمی کند و علی اثر الماضی یمضی الباقی چطور امروز در تشییع جنازه انشاالله یک روزی هم بخواهی و نخواهی می برند یک روز شما را علی فذکروا حضرت می فرمود مواظب باشید همه اینها را برای چی گفتند مواظب باشید وقتی می خواهید بروید سراغ گناه و اعمال زشت این چند تا چیز یادتان باشد فاذکروا هادم الذات اون مرگی که تمام این شهوت رانی ها را از بین می برد و منقص الشهوات اونی که گلوگیر است گلوگیر شهوات ماست دیگر نمی گذارد چیزی آب خوش ناگوار شهوترانی از گلوی ما پایین برود و قاطع الامنیات همه آرزوها را از بین می برد اینهایی که یک مرتبه در بستر پناه بر خدا مخصوصا کسانی که با خبر بیماری اینها یک هفته در بستر می افتند اینقدر فکر و آرزو داشتند تمام این آرزوها از بین می رود قاطع الامنیات تمام آرزوها را قطع می کند عند کی یاد مرگ باشید؟ زندگی ات را داشته باش چرا اینقدر از مرگ می گویی دنبال زندگی باش ولی عند المساورت للاعمال القبیح اون وقتی که مساور یعنی حمله و پریدن وقتی می پری برای گناه و حمله می کنی برای اینکه مال دیگری را بخوری و حمله می کنی برای ظلم به دیگری و حمله می کنی برای تجاوز به مال مردم آبروی مردم یادت باشد هادم الذات داریم مرگ می آید همه چیز را از بین می برد قاطع الامنیات داریم همه آرزوها را قطع می کند بالاخره آقای ملایی یک واقعیتی است نگوییم که فایده ای ندارد ما در بحث حرام خواری ما چقدر مشکل در جامعه مون داریم یک وقتی گفتم اگر همین امروز مردم ما هشتاد میلیون جمعیت ما اگر امروز ملت ما تصمیم بگیرند کسی به مال دیگری تجاوز نکند اگر تجاوز کرده پس بدهد میلیون ها پرونده در دستگاه قضایی بسته می شود این مال اون را خورده این زمین اون را خورده و ملک اون را خورده و کلاه سرش گذاشته وقتی عند المساوره یعنی حمله می کند پریدن حمله کردن و برای خوردن مال مردم و برای گناه اون وقت یادت باشد هادم اللذات داریم مرگ سراغت می آید یک چیزی داریم وقتی در بستر مرگ افتادی یک هفته بیشتر اجلت نمانده تمام این آرزوها مقابل چشمت می آید می رود می بینی تمام شد این همه جمع کردی و ظلم کردی کجا می خواهی ببری قاطع الامنیات واستعینوا علی اداء واجب حقه از خدا کمک بخواهید برای اینکه حق واجب خدای متعال را ادا کنید و ما لا یحصی من اعداد نعمه و احسانه نعمت هایی که قابل شماره نیست حق اون نعمت ها را ادا کنید این یک تعبیر است.
من یک تعبیر هم از این خطبه 116 نهج البلاغه بخوانم این هم واقعا عجیب است بسیار بسیار تکان دهنده است من یک فرازش را می خوانم خطبه 116 را بیشتر ببینید لو تَعلَمُونَ ما أعلَمُ لاگر می دانست اون طرف چه خبر است ما نمی دانیم یود المجرم فردای قیامت گنهکار حاضر است همه عالم را فدا کند و قربانی کند تا خودش رنجات پیدا کند قران می فرماید و بدا من الله ما لم یکون لایحتسبون قیامت یک چیزهایی آشکار می شود که ما باور نمی کردیم می دانید یکی از اسامی قیامت چی است یوم التغابن سوره داریم سوره تغابن یعنی چی؟ یعنی کلاه سر کسی گذاشتن مغبون شدن آقا چرا به قیامت می گویند یوم التغابن اونجا بهت می فهمانند که چه کلاه هایی سرت گذاشتند چرا می گویند یوم التغابن مغبون شدی و کاسبی و رفیق ات کلاه سرت گذاشته قیامت کی سر ما کلاه می گذارد خدا سر ما کلاه گذاشته! معاذ الله که یوم التغابن می گویند نه نه فرمودند قیامت وقتی انسان اون پاداش های پروردگار را می بیند می گوید کلاه سرم رفت کاش بیشتر از این من کار خوب می کردم یک سفره افطار می دادم عید غدیر کمن اطعم جمیع الانبیا اونجا می بیند می گوید کلاه سرم رفت کاش بیشتر می دادم مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ (بقره، 261) یک دانه می شود هفتصد تا باز دوبرابر یضاعف من یشا والله واسعٌ علیم وقتی اون پاداش را می بیند می گوید کلاه سرم رفت کاش بیشتر کار می کردم و دستگیری می کردم از اون طرف گنهکار وقتی عقاب پروردگار را می بیند باور نمی کند وقتی اون عذاب و عقاب در برابر یک ظلم تو گوش یک کسی زدی آقا یک متر از زمین کسی را غصب کردیم و مال کسی را بالا کشیدیم و آبروی کسی را بردیم وقتی عقاب و عذاب اونجا را می بیند می گوید کلاه سرم رفته و فکر نمی کردم عذابش اینقدر سنگین باشد لذا قیامت را می گویند یوم التغابن سوره داریم سوره تغابن خدا کلاه سر کسی نمی گذارد اونجا می فهمیم چه کلاهی سرمان رفته و کوتاهی کردیم امیر المومنان فرمود لو تعلمون ما اعلم مما توی عنکم غیب الان از شما غایب است شما الان نمی دانید امیر المومنان همه چیز را می دید خود حضرت مکرر می فرمود لو کشف الغطاء مزدت یقینا تمام پرده های عالم برود کنار به یقین من چیزی اضافه نمی شود اون یقین درجه یک را من دارم اگر بدانید اونی که من می دانم چه می کردید الله اکبر فرمود اذاً اگر می دانستیم لخرجتم الی الصعدات یعنی چی؟ سر به صحرا می گذاشتیم تبکون علی اعمالکم تو صحرا می نشستید گریه می کردید تلدمون علی انفسکم یعنی چی؟ مادر عزیز از دست داده فرزند از دست داده چطوری به سینه می زند سر به بیابان می گذاشتید و به سینه می زدید و ضجه می زدید و گریه می کردید برای کارهای خودتان و لترتکم اموالهم لا حارث لکم جوری که هیچ تمام ثروت و خانه و زندگی تان را می گذاشتید سر به بیابان نگهبانی ولش کن آقا خانه نمی خواهم ولش کن اگر پرده ها کنار می رفت می دانستید اونجا چه خبر است و ترتکم اموالکم لا حارث لها و لا خائف یک نفر جانشین خودت ولش کن خونه را می خوام چیکار کنم و لهمت کل امرءٍ نفسٌ همه فقط به فکر خودشان بودند لایلتطف الا غیر دیگر به دیگری نگاه نمی کردند همه فقط گرفتاری خودشان بودند و لکن لهم نسیت ما ذکرتم علی مکرر گفت امیر المومنان سلام الله علیه مکرر فریاد زد جناب آقای مولایی نهج البلاغه می دانید یک بخش عمده نهج البلاغه خطبه های امیر المومنین مال همین تذکر است چیزی که ما یادمان رفته مثال هم زدیم شما تا تریبون در اختیارتان قرار می گیرد می گویید مرگ و قبر و قیامت بگویید زندگی زندگی چرا مرگ می گویید زندگی را مردم خودشان به سرعت می روند یک کسی باید بهشون بگوید مواظب باشید تند نروید مثال زدم گفتم در این بزرگراه ها یک حداکثر سرعت 110 و 120 پلیس تذکر می دهد نرو 110 تا گفتند تو 180 تا می روی حداقل سرعت هم نوشته شما تا حالا دیدید پلیس کسی را نگه داشته باشد خواهش می کنم چرا چهل تا می روی تو رو خدا هفتاد تا کمتر نرو اینجا بزرگراه است نمی توانی جریمه ات می کنند تند برو نداریم ما ندیدیم پلیس هی نگه می دارد می گوید چه خبره سرعت 180 تا است دویست تا می روی وایسا به این سرعت به کجا می رسی این که امیر المومنان نوعا این تذکر را می دهند ما خودمان به سرعت می رویم حلال و حرام و چی است حرام چی است حرام اون است که گیرت نیاید حرام اون است که گیرت نیاید یک خانمی چند روز پیش من واقعا قصه خوردم انواع و اقسام کلاهبرداری ها خیلی خانم محترمی و خیلی من واقعا ناراحت شدم می گفت من استاد دانشگاه هستم و اسمش را گفت و رشته اش را گفت دانشگاه درس می دادم یک آقایی اومده بود اینجا ازدواج با من خانم محترم و استاد محترم کسانی که کلاه سر اینها می گذارند ببین چه خبره این آقا اومده برای ازدواج و بیا و برو و بررسی ازدواج گفت من مقیم فلان کشور هستم و می روم کارهای اقامتت را انجام می دهم شما می آیی پیش من گفت باشه وقتی رفت این هزینه دارد اقامت پنج هزار دلار واریز کن به حساب من کارهای اقامتت را درست کنم گفت پنج هزار دلار از من گرفته گفتم چی شد اقامت گفت کدوم ازدواجی و کدام سندی و کدوم مدرکی
ملایی: به به!! منکر همه چیز
حجت الاسلام حسینی قمی: کجا می خواهی بروی کجا را می خواهی ببری امیر المومنان می فرماید و لکنکم نصیتم ما چرا سر به بیابان نمی گذاریم حضرت می فرمود اگر اونچه من می دانستم شما می دانستید سر به بیابان می گذاشتید و همه هستی تان را رها می کردید پس چرا ما اینقدر بی خیال نشستیم، فرمود لکنکم نصیتم و ما ذکرتم این همه خطبه ها و فریادهایی که من زدم اینها را فراموش کردید عمنتم ما حضرتم هی من گفتم بر حضر باشید خودتان در سایه امن و امان می دانستید فتاه عنکم رأیکم و تشتت علیکم امرٌ حالا سرگردان شدید و تشتت می بینید که هر کاری می خواهید می کنید مهم نیست حلال چی است و هر چی دست رسید چون نصایح من را فراموش کردی حالا این ادامه دارد که ببینیم اگر رسیدیم بعدا عرض می کنم.
ملایی: خیلی تکان دهنده است بعضی از عبارات و کاش که عبرت هم بگیریم انشاالله گفت که قصه خیلی است اما عبرت نیست
حجت الاسلام حسینی قمی: ما اکثر العبر و اقل الاعتبار
ملایی: خیلی ممنون حاج آقای حسینی قمی از شما بیننده های عزیز و بزرگوار هم سپاسگذاری می کنم این نکات را اگر بعد از تلاوت قرآن کریم وقت داشته باشیم ادامه بدهیم راضی هستیم به خاطر اینکه خیلی مهم است و حیف است الان عرض می کنم خدمت تان که صفحه 443 قران کریم را اگر در محضرش هستید سوره مبارکه یاسین آیات 41 تا 54 تلاوت می شود همراهی می کنیم ثوابش را از همین جا نیت کنیم تقدیم بشود به همه شهدای عزیزمان از جمله شهدای عملیات بیت المقدس به ویژه شهدایی که در خرمشهر خونشان باعث شد این شهر ما خونین بشود سلام و درود خدا به همه
صفحه 443 قران کریم
حجت الاسلام حسینی قمی: قبل از اینکه شرفیاب شویم محضر قرآن ما دلمان می خواهد در شادی مردم شریک شویم عزیزانی که می گویند آقا به احترام این کلام امیر المومنین سلام الله علیه ما رحم کردیم به مستاجرمان و ما تخفیف دادیم و ما در اجاره تخفیف دادیم در اضافه کردن ودیعه مسکن به ما پیام بدهند ما خوشحال می شویم اگر عزیزی تا الان اختلاف مالی داشته می داند حق با این نبود بگوید ما همین الان حلش کردیم میلیون ها پرونده تشکیلات قضایی را ببیندیم جنگ اعصابی که آدم برود اونجا دعوا و وکیل و قاضی ارزش ندارد عزیزانی که این کار را می کنند به ما پیام بدهند ما خوشحال می شویم به 20000303 را گفتم یک چیزی هم من اضافه کنم بعد محضر قرآن شرفیاب شویم برای مشارکت در قربانی سمت خدا عایدات و خیراتی که شما زحمت می کشید خیلی جاها در جغرافیای ایران اسلامی و در قلب های مردم محروم نفوذ پیدا می کند عدد 14 را به 20000303 پیامک کنید با یک صلوات محضر قرآن کریم باشیم . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
(تلاوت قرآن کریم)
ملایی: سپاس بابت همراهی تان با ادامه سمت خدا در دقائقی که زمان داریم با حاج آقای حسینی قمی.
حجت الاسلام حسینی قمی: من جمله ای را عرض کنم این را یادداشت کرده بودم اضافه کنم در منابع تقریبا مال هفتصد سال پیش است الکامل فی التاریخ البدایه و النهایه مال ابن اثیر اینها از نویسندگان اهل سنت هستند سند مال هفتصد سال پیش است می نویسد سال 352 این را می گویم برای اینکه عزیزان فکر نکنند جشن غدیر را ما درست کردیم نه سال 352 در حکومت آل بویه غدیر تعطیل رسمی بوده و جشن عمومی بوده و آذین بندی شهر بوده و زیارت مشاهد مشرفه بوده و قربانی شتر و غذا و اطعام به مردم بوده این را من به این جهت عرض کردم اگر کوتاهی کردیم الان هم کوتاهی نکردیم تا اینجا بیشتر از این کوتاهی کنیم مسلمات از دست ما می رود این قصه را لابد شنیده اید یک وقتی به یک کسی گفتند به یکی از علمای شیعه گفتند شما روز عاشورا برای چی دسته در می آورید؟ می خواهید عزاداری کنید امام حسین سلام الله علیه شهید شده بنشینید در حسینیه دسته و علم و کتل و سر و صدا و کوچه و بازار چرا؟ بنشینید یک جا عزاداری کنید چه جواب زیبایی داده فرموده ما در غدیر این کار را نکردیم یعنی اون کاری که در زمان آل بویه می کردم تعطیل شد در غدیر دسته در نکردیم بیرون نیامدیم و داد نزدیم و علم و کتل دست نگرفتیم و فریاد نزدیم به مرور زمان عده ای غدیر را منکر شدند می گفتند نه آقا کجا غدیری بوده اصل غدیر را نمی توانند منکر شوند پیام غدیر را از بین برد گفتند اگر ما در عاشورا علم و کتل و دسته راه نمی انداختیم شما شهادت امام حسین علیه السلام یقین داشته باشید اگر این عظمتی که شیعه و این تعظیم شعائری که شیعه در عاشورا داشت نداشت مسلم نهضت امام حسین اینطوری زنده نمی ماند در داستان غدیر هم همینطور است کمش بگذاریم نسل آینده ما کم کم سالهای اخیر بهتر شد و امیدواریم که گفتیم یادآوری کردیم هر کی هر چی می خواهد برای اهل بیت اقدام کند
ملایی: از همین الان برنامه ریزی هایمان بکنیم حاج آقا دعایمان کنید مخصوصا خیلی از ایرانی ها الان سرزمین وحی هستند
حجت الاسلام حسینی قمی: خدایا به حق محمد و آل محمد سفر همه مسافرین اسلام و مخصوصا زائران مدینۀ الرسول و زائرین بیت الله الحرام بی خطر قرار بده همشون رو با حج مقبول و زیارت مقبول و دست پر حاجات روا شده به وطن برگردان خدایا به حق محمد و آل محمد همه اونهایی که آرزوی این سفر را دارند اون هفته گفتم نیت المومن خیر من عمله خدایا آنچه به زائران خانه خودت و ائمه بقیع عنایت می فرمایی به همه ما عنایت بفرما خدایا به ما هم توفیق بده به هر مقداری که در توانمان هست مدینه نتوانستیم مشرف شویم به حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم مشرف شویم سر به یک مومنی بزنیم که ثواب زیارت مومن داشته باشد همه ما را در این مسیر موفق بدار
ملایی: خدایا حاج آقای حسینی قمی را برای ما نگه دار خدا سلامتی تان بدهد فردا با حاج آقای بهشتی عزیز خدمت تان هستیم استاد رفیعی یکشنبه ها با ما بودند ایشان جزو حجاج بیت الله الحرام هستند از فردا یکشنبه ها با حاج آقای بهشتی هستیم الهی به حق آقایمان امیر المومنین تن تان سلامت و سرتان سبز و دلتان خوش و اوضاع تان روبه راه محضر حضرت مشرف می شویم.