حجت الاسلام پناهیان: سلام عرض می کنم خدمت شما بینندگان عزیز واقعا دعا می کنم خدا ما را جزو ذاکرین قرار بده مخصوصا ذاکرینی که در روایات فرمود در میان غافلان ذاکر باش و در میان ذاکران جزء غافلان مباش این وصفی است که البته امیر المومنین علی علیه السلام از متقین بیان می فرمایند من به حالت توصیه ای عرض کردم و از سوی حضرت انشاء الله در میان ذاکران کم نیاریم جزو غافلان نباشیم و در میان غافلان هم رنگ نشویم جزو ذاکران باشیم.
ملایی: حاج آقا هفته قبل فرمودید ذکر خیلی مهم است در مدیریت ذهن مدیریتش یعنی ذکر چیزهایی که در ذهنمان فراوان است فرمودید که ذکر موضوعات مثبت ذهن ما را به سمت مثبتات می برد و ذکر مثلا یک چیز نکوهش شده ای مثل دنیاست که ما را به سمت دنیا می برد من می خواهم ذکرم درگیر مثبتات باشد چی ها مثلا؟
حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم. درست می فرمایید واقعا کنترل ذهن مدیریت ذهن کار سختیه من مقدمتاً عرض کنم این مطلب را که ما هنگام نماز اگر بتوانیم توجه مون را تمرکز داشته باشیم روی معانی الفاظی که داریم قرائت می کنیم توجه داشته باشیم به خدا به قدرت های فوق العاده ای خواهیم رسید به قدرت های خارق العاده در ذهن مان و در روح و قلب مان و به صورت عجیبی زندگی متحول خواهد شد با خدا ارتباط برقرار می کنیم قبل از اینکه بخواهیم در قیامت خدا را ملاقات کنیم این جا حقیقتاً خدا را ملاقات خواهیم کرد در یک لایه های عمیق تری به خدا دست می دهیم و حسش می کنیم پروردگار عالم را خوب این یک آرزو است برای همه، که چیکار کنند در نماز دچار خواطر نشوند یعنی چیزی که به ذهن خطور می کندو اختیارش دست آدم نیست کنترلش خیلی سخته یکی از علما می فرماید از علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه پرسیدیم چطوری بتوانیم ذهن خودمان را سر نماز کنترل کنیم ایشان فرمودند به اجمال نمی شود نه اینکه بخواهند بفرمایند نمی شه یعنی می خواستند بگویند اینقدر دشوار است و شاخص خیلی عجیبی هم هست برای زندگی روزمره ما بین دو نماز بین دو نماز ذهن ما کجاها رفته باشه و چقدر تمرین کرده باشیم برای مدیریت ذهن اثرش را در نماز می بینیم خوب ما حالا از نماز شروع کردیم ممکنه کسی برای تحصیلش نیاز به قدرت ذهن داشته باشه نیاز داشته باشد یک مدیری برای تفکر راهبردی و برنامه ریزی خلاق به مدیریت ذهن قوی نیاز داشته باشه ممکنه هر کسی به یک دلیلی به مدیریت ذهن نیاز داشته باشد بعضی هاذهنشان آشفته است و از این آشفتگی رنج می کشند بعضی ها ذهنشان اسیر ترس هاست و اسیر اندوه ها و اسیر کینه ها خوب اینها احساسات ما ذهن ما را اسیر می کنند دیگه خوب اینها اذیت می کند انسان را اینجاهاست که آدم دنبال مدیریت ذهن می گردد و می خواهد ذهنش رو مدیریت کند خیلی ها هستند از کار می رسند و خسته هستند و می گویند که خوب حوصله هیچ حرف جدی را نداریم تلوزیون رو باز می کنند می بینند یک برنامه سرگرم کننده است از تلوزیون استفاده می کند برای مدیریت ذهن خودش یک مدتی به چیزهایی که معمولا فکر می کند فکر نکند و این یک رفع خستگی برایش مثل کسی که داره کار می کنه چند لحظه بنشیند کار یدی می کنه استراحت می کند و مثل یک کوهنوردی که داره راه میره چند لحظه می نشیند و می خواهد استراحت کند می خواهد ذهنش استراحت کنه میزنه فوتبال میگه دیگه این الان ذهن منو مشغول می کنه حداقل نود دقیقه من به چیزهای دیگه فکر نمی کنم ببینید چقدر مسئله مدیریت ذهن برای همه مهمه و بعد میگه حالا یک هیجان نمکی هم تو این فوتبال ممکنه باشه و توی اون فیلم سینمایی و یا سریال و یا مجموعه طنز بتواند تمرکزی در من ایجاد کنه و توجهم رو جلب کنه و یک لذتی هم عائد من بشود و یک هیجانی هم پدید بیاید و الا اگه هیجان نداشته باشه آدم نمی نشینه اون فیلم ها رو هم ببیند بعضی ها به بازی می پردازند بازی هم گاهی از اوقات راهی است برای مدیریت ذهن می نشیند پای کامپیوتر انواع و اقسام بازی ها یا بازی هایی که روی میز می گذارند و یا بازی هایی که احیانا با ورزش همراه باشد که دیگه چه بهتر اینها خیلیهایش برای مدیریت ذهنه دقت فرمودید ذهنش خسته شده میخواد ذهنش رو بفرسته یک جای دیگه یک تفریح و تفرجی داشته باشه برگردد ذهنش عمیقا که متمرکز بشه تو اون بازی یا کامپیوتره یا نگاه می کنه و یا خودش عملاً داره بازی می کنه لذت می بره بعضی ها روش های دیگری دارند روش هایی که خیلی خدا بدش می آید مثلا می روند در وادی قمار و در وادی های دیگری که روی ذهن خودشان تاثیر بگذارند یا حتی بعضا با مشروبات الکی می خواهند روی ذهن خودشان تاثیر بگذارند ببینید این که انسان نیاز داره مدیریت کنه ذهن خودش رو ذهن خودش رو ببره توی یک گوشه ای از این روزمرگی خلاص کنه ذهن رو این یک مسئله خیلی گسترده است مسئله ساده نیست ذهن خودش رو میخواد گرم کنه از بس ذهنش سرد شده در اثر فکر کردن به امور منفی ما اگه بخواهیم همینطوری در مورد ابعاد مدیریت ذهن صحبت بکنیم و اینکه انسانها چه چاره هایی می جویند برای مدیریت ولو موقت ولو ضعیف ولو اینکه این مدیریت اصلا شما رو ضعیف تر می کنه چرا با یک برنامه تلوزیونی داری ذهن خودت رو مدیریت می کنی و ذهنت باز ضعیف تر میشه یا موسیقی گوش کردن مثلاً میره با این موسیقی توی حال و هوای دیگری یعنی ای آهنگ مطلوب من بیا ذهن منو ببر به اون نقطه ای که من یک کمی اونجا استراحت کنم ذهنم رو بهش راحتی بدم مسئله ذهن خیلی مسئله مهمیه بخش عمده ای از زندگی ما معطوف به این است که ما چطوری این ذهن رو مدیریت کنیم
ملایی: من الان دارم فکر می کنم که خیلی از بیننده های عزیز ما الان و خیلی از شنونده های بعدا اتفاقا خیلی از موارد رو تطبیق می دهند با رفتارهای روزمره ما و می گوییم عه ما ناخودآگاه داریم ذهنمان را پس مدیریت می کنیم یک جورایی ولی با چه ابزاری این مهمه
حجت الاسلام پناهیان: فرمود من احب شیئا لهج لذکره کسی یک چیزی رو دوست داشته باشه اشتیاق داره به ذکرش و ما دوست داشتنی های متنوعی داریم و همه اش به یادشون می افتیم بعد از یک مدتی خسته میشیم از اینکه این همه به یادشون می افتیم چون یاد اینجاها روی زمین دردی رو دوا نمی کنه یک نکته خیلی مهم برای این آشفتگی ذهن ما اینه که اگر شما به یاد خدا باشید یا به یاد خوبان عالم خوبان عالم شاهد هستند دارند عمیقاً ما رو می بینند شهدا را به همین دلیل می گویند شهید این خوبان را وقتی به یادشان باشید در واقع دارید با این قدرت مرکزی عالم یعنی پروردگار که اصلاً غیر از او قدرتی نیست یا قدرتمندانی که فی مقعد صدقٍ عند ملیکٍ مقتدر از خدا قدرت یافته اند و با اونها ارتباط برقرار می کنید وقتی که به یادشون باشید فرقش با ذکر دنیا چیه؟ ذکر دنیا هیچی دست شما رو نمی گیره مثل اینکه نون از روی شیشه عسل بکشی و بخواهی میل کنی فقط یک کمی خودت رو سرگرم کردی ولی مثلا شما به یاد یک غذای خوب باشید با اینکه یک غذای خوب بخورید چقدر فرق می کنه خیلی، ذکر غیر خدا و ذکر غیر خوبان عالم چون اینها قدرتی ندارند و اینها اثری ندارند فقط آدم رو مأیوس می کنند شما یک حیوانی را بیار به سمت گوشتی بوی گوشت به مشامش برسه و گوشت رو بگذار تو شیشه یک کمی دورش می گردد و ول می کنه و می ره چند لحظه ای هیجان داره ذکر غیر خدا چند لحظه ای برای انسان هیجان می ده و هیچی دست آدم نمی ده تبدیل به یک سرخوردگی و افسردگی میشه پس بهتره به غیر خدا زیاد فکر نکنیم خیلی این مهمه انسان ها هم این رو می دونند می گه در این فکرهای روزمره ای که درگیر هستم خسته شدم ازشون از این فکرهای روزمره ای که ثمر نداشت خسته شدی چرا می ری سراغ فکر دیگری که از اینها نجات پیدا کنی اون فکر هم دوباره خسته ات می کنه ببینید اون هم دوباره بعد از یک مدتی خسته ات می کنه همون موسیقی و همون فوتبال و همون سریال حالا همون مواد مخدر همونطور ادامه بدید همون افسرده ات می کنه زیادش باشه حالا آدم ها هوشمندانه یک کمی اش رو استفاده می کنند یک دونه فوتبال می بینه یک تیم دیگه بازی داره میگه نه دیگه بسه از همین هم خسته شدی طرفی نمی بینند آدم ولی معده روح آدم با ذکر خدا سیر میشه یک لقمه خورده یک محبت می چشه و یک ارتباط واقعیه زیارت عاشورا می خونید با اباعبدالله الحسین ارتباط برقرار می شه یک کمی فقط آدم آرام باشه می تونه شاید صدای حضرت رو هم شنید در جوابی که برای سلام می ده صدا رو نشنود آدم هم مهم نیست اون جواب سلامش بالاخره به من میخوره مگه میشه اثر نداشته باشه شما یک دعای عهد صبح می خونید به یاد امام زمان ارواحناه له الفداء حضرت هستند و کاری ندارند جز سرپرستی ما بر می گردند به ما نگاه می کنند شما خودت یک لحظه در پرتو نور نگاه گرم حضرت قرا ربدید یک بار دیگه این کار رو بکن یک بار دیگه این کار رو بکن ببینید چه اثری داره اساساً آدم من اصلا نمیخوام دینی حرف بزنم برنامه شما سمت خداست من می خوام بگم بیاییم برویم سمت حقائق عالم خوب چیکار کنیم خدا در مرکز حقائق عالم اصل حقائق عالم است ولی بیایید به یاد یک چیزهایی باشیم که به نفع مان باشه با یادش خرید کنیم با یادش الان میگن که ممکنه کامپیوتر و موبایل و لب تاب و یک جایی برسه که شما با نگاه تون به جای موس یا کلید و اینها بتونید اراده کنید یک زمانی به شما می گفتند دست می زنید روی این صفحه صفحه های تاچ کامپیوتر یا لمس می کنید اتفاق هایی می افته باور نمی کردیم یعنی چی مگه میشه بعد تلفن هایی اومد که یک دونه کلید می زدی به جای اینکه این شمارو بچرخونی یک کلید می زدی جای شماره ای که می رفت و می اومد و بعد الان دیگه داریم با چی ها نگاه می کنیم و چطوری استفاده می کنیم می گن کامپیوتر به جایی خواهد رسید که شما به هر چیزی نگاه کنی اون همون رو برات میاره از روی نگاهت دریافت می کنه شاید هم اومده باشه بعضی از تجهیزات اینقدر پیشرفته است پس قابل تصور است برای ما این تشبیه معقول به محسوس است قابل تصور هست ما با نگاه مون نگاه خدا را تغییر بدیم بیاد به سوی ما نگاه امام زمان ارواحناه له الفداء رو تغییر بدیم بیاد به سوی ما قدیم ها می گفتند این مرتاض های هندی نگاه می کنند قطار رو نگه می دارند چه نگاه قوی دارند یک اتفاقاتی می تونند اینها انجام بدهند کسی رو آورده بودند پیش علامه طباطبایی که میگفتند ما دیدیم این تو خارج از محضر علامه می تونست فرد رو روی سینی بگذاره و ببره بالا از روی زمین با نگاهش اون هم حالا ما یک استادی داریم خیلی هم از حضرت علامه تقاضا کردندکه ایشون بذار بیاد و اینها ایشون راه داد گفت شما این رو نظر دادید این چطوریه بعد اون هم اومده بود می خواست گفته بود من همین که در حال نوشتن هستم علامه طباطبایی مثلا بیاد یک دیداری داشته باشه اون اومده بوده بلافاصله متوجه رو با عظمت و قدرت فکری و تمرکز علامه شده بوده گفته بوده من بگذار تمرکز ایشون رو بهم بریزم بعد سعیش رو می کرده ما که نمی دونیم اینها چطوری سعی کردند ولی علامه طباطبایی یک نگاه که بهش می کرده این بهم می ریخته و بلند شده بعد از دو سه مرتبه گفته این کیه من رو آوردی پیش ایشان قدرت او چیزی نبوده برای ما قرض اینکه مرتاضی بیاید قطاری رو نگه داره خیلی حرف مهمی است در حالی که ما همین الان بنده و شما قدرت بالاتر از مرتاض هندی داریم یک توجه کن به خدای عالم و خدا توجه اش به شما برگرده قطار چیه می تونی در عالم تصرف کنی همین که خود خدا که برگردد به ما نگاه کنه و جواب بده خودش یک اتفاق بزرگ است خود این مسیر قهر خدا قطع بشه با یک توجه من با یک احساس عمیق من سوره توبه به خاطر داستان سه توبه کننده که از جنگ تبوک باز مانده بودند و نرفته بودند نامش شد سوره توبه ثلاث فی الذین خلفوا ببینید یک مدیریت ذهن و یک اتفاق در ذهن موجب توبه اینها شد این سه تا بعد از اینکه حضرت رسول برگشتند اومدند عذرخواهی کردند و حضرت بهشون نگاه نکردند وقتی حضرت بهشون نگاه نکردند همه باهاشون قهر کردند و خانواده شون هم باهاشون قهر کردند یکی شون خانمش اومد پیش حضرت رسول عرضه داشت که حالا ایشون پیرمرده و حالا مثلا غذا من براش فقط می برم فرمود اشکال نداره ظاهرا توصیه هم نکرده بودند مردم از سر ادب نسبت به رسول خدا این قهر رو اینها دلشون گرفت سه تایی بلند شدند رفتند خارج شهر بعد از یک مدتی اونجا دیدند سه تایی دارند به هم دلگرمی می دهند گفتند بگذار تنها بشیم بعد رفتند هر کدام تنهایی وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا (توبه، 118) یعنی ذهنشان و احساسشان یعنی عمیقا به این رسیدند که من غیر از خدا کسی رو ندارم خودش رو عملا تنها کرد که بتونه مدیریت ذهن این عملا تنها شدن کمکش کند مردم شهر باهاش قهر کردند که بتونه بیاره تو ذهن خودش که من غیر خدا کسی رو ندارم بعد خدا می فرماید من توبه کردم به سوی آنها و اونها به سوی من توبه کردند و رسول خدا فرمود بهشون که خدا توبه تون رو پذیرفت این همه اتفاقات می افته تا طرف حس کنه غیر خدا کسی رو نداره و همه اتفاقات خوب بعدش بیفته خوب این حس کردن را ما همین الان سر سجاده انجام بدیم نه لازم است کسی با ما قهر کنه و نه لازمه قبلش ما گناه کنیم و نه لازمه مطرود جامعه بشویم و تنها بشویم و فلان
ملایی: همین الان این کار رو بکنید
حجت الاسلام پناهیان: با عمیقا و ... أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ (توبه، 18) نظر خدا رو نسبت به خودت برگرداندی اصلا قطار چیه عذرخواهی باید کرد از این مقایسه ما قدرت این رو داریم حالا داستان مدیریت ذهن می خوام امروز یک راه حلی عرض کنم خدمت بینندگان عزیز ببینید پس راه حل های متعددی وجود داره به طور کلی هم که می دانیم ما هم لازم داریم مدیریت ذهن مان را انجام بدیم قوی باشیم در این باره و بدمان هم می آید اونهایی که اهل نماز هستند بدشون میاد سر نماز حواسشون پرت بشه اونهایی که تو کار علمی نیاز به تمرکز دارند تو کار مدیریتی نیاز به یک ذهن قوی برنامه ریزی راهبردی دارند هر کسی نیاز به ذهن قوی داره هر کسی تا دچاراذیت نشه و دچار راه حل های کاذب برای مدیریت ذهن خودش نشه گاهی من نمیگم موسیقی گوش کردن بده و فوتبال نگاه کردن بده و تلوزیون نگاه کردن بده ولی اینها را اگر به عنوان مدیریت ذهن و خلاص شدن از افکار رایج بدون انتخاب بدون اینکه ارزشی برامون داشته باشند و خودمان هم ارزشی برایش قائل نیستیم داریم بهش پناه می بریم مثل مواد مخدر این کار را نکنیم این راه حل نیست این فرار است این فرار از ضعف مدیریت ذهن این فیلم رو من نیاز دارم اصلا خودم کارگردان هستم می خواهم ببینم چطوری کارگردانی کرده اینقدر مردم توجه کردند اون کسی که داره یک فیلم رو اینطوری نگاه می کنه برای فرار کردن از ضعفش در مدیریت ذهن نیست برای استفاده از اون به عنوان یک مواد مخدر نیست ماهیتا این کار متفاوت است حکیمانه داره نگاه می کنه یک نفر فوتبال نگاه می کنه می بیند که می خواهم ببینم این چرا جذاب است میلیاردها انسان رو اسیر خودش کرده اون نگاهی که اون داره حکیمانه است یا می خواهم ببینم اصلا این مربی چگونه این تیم رو داره اداره می کنه که رمز موفقیتش چی است موفقیت های خاصی پیدا کرده این نگاه باز حکیمانه است این که سرگرمی نیست آدم بیفتد خودش را در اختیار این فیلم ها و موسیقی ها و سرو صداها و مواد افیونی قرار بده به عنوان مواد مخدر که ذهنش رو خلاص کنند پس ما به مدیریت ذهن نیاز داریم مدیریت ذهن هم خیلی کار سختیه اگر راحت بود مومنین سر نماز می توانستند این کار رو بکنند اگر راحت بود خیلی ها به اوج خلاقیت علمی می رسیدند و الا آخر خیلی ها این راه های انواع و اقسام راه های مواد مخدری را برای مدیریتذهنشان انتخاب نمی کردند قرآن چه پیشنهادی به ما داره؟ این خیلی مهمه قرآنی که یک صفحه در میان درباره مدیریت ذهن لااقل به طور متوسط سخن گفته اگر نگوییم همه صفحات کل قرآن البته نامش ذکر است یعنی این می خواهد مدیریت کند ذهن شما را قرآن کریم برای مدیریت ذهن مان یک پیشنهاد عملی در متن خودش داره و اون این است که با یاد قیامت یک زنجیر قوی ذهن خودت را به بند بکش فرار نکند به هر سو نرود از هررزگی دست بردارد تو یک قیامت در پیش داری که قیامت است و خدا سنگ تمام گذاشته در توصیف قیامت میگه کافی است بتوانی تمرین کنی به قیامت فکر کنی مقدمه به قیامت فکر کردن چیه؟ یاد مرگ است مرگ هم هولناک است برای انسان قیامت از مرگ هولناک تر است کسی نتوانست یاد مرگ کسی توانست یاد قیامت قرآن پیشنهادش این است می فرماید انسان من تو رو می شناسم تو به این سادگی به یاد خدای غائب هم نمی توانی بشوی بیا به این سادگی به یاد خوبی ها و خوبان عالم و اهداف آرمان های عالی انسانی نمی توانی باشی لذا بگذار منطقی باشیم ما باهم واقعی صحبت کنیم رو راست باشیم با هم بگذار من از جهنم باهات حرف بزنم بگذار من از معاد باهات حرف بزنم بگذار من تو رو یاد مرگ بیاندازم تو از این دنیا می روی مرگ خیلی هولناک است دیگه هر کی یک بار مرگ رو تجربه می کنه و هر کی مرگ رو تجربه کرد دیگه خبری نیاورد حالا البته یک بحث هایی هست کسانی که تجربه اندکی از مرگ دارند واقعا اینها تجربه اندکی هست نسبت به اون واقعیت اتفاق بیفتد به حدی که می شود گفت تقریبا چیزی نیست هر چند اینهایی که تجربه مرگ دارند خیلی چیزها را ببینند بیایند به ما بگویند هنوز چیزی نیست هنوز اون اتفاق بزرگ نیست و الا اصلا نمی گذاشتند برگردند بیایند به ما چیزی بگویند
ملایی: چون خود تجربه ای که اونها می کنند برای خودشان هم ناچیز است در مقابل حقیقت
پناهیان:ببینید قرآن پیشنهادش این است کسی به معاد معتقد نباشد می گوید یاد مرگ کن ذهنت فربه می شود قدرت تمرکزت افزایش پیدا می کند البته آدم ها می توانند بد به یاد مرگ بیفتند و افسرده شوند آدم ها می توانند بد به یاد قیامت بیفتند و افسرده شوند اون دیگه خدا می گوید از زاویه خوبی نگاه کن چرا از زاویه بدی نگاه می کنی یاد مرگ عین این است که می خواهند یک کسی را شنا یاد بدهند بندازند تو قسمت عمیق استخر دست و پا بزند تا در بیاید از توش بیرون مرگ هولناک است وقتی که آدم به یادش می افته گیج میشه دچار بحران و طوفان و احساسات مختلفی برایش پدید می آید می گه شنا کن بیا برون یا دستت رو به من بده که غریق نجات تو هستم مثلا یک نمونه اش را در قرآن بگویم که چطوری این مدیریت در قرآن انجام می گیرد سوره الرحمان را دیدیددر ختم ها می خوانند شاید به خاطر این آیه است کل من علیها فان همه می میرند و شاید به این دلیل و الا و الرحمان سوره عروس قرآن است و باید در عروسی ها خواند ولی خوب حالا دیگه اینطوریه دیگه ما توی ختم می خوانیم عیبی نداره چون که ماهیت بشارتی است و ذکر نعمات و خوبی ها و اینهاست شیرین است
ملایی: فبأی آلاء ربکما تکذبان خیلی هیجان انگیز و تکراری است این آیه انشاالله یک جلسه ای ببینیم این سوره را بخوانند با هیجات شادی و نشاط یکی از دوستان می گفت من سر سفره عقد به خانمم گفتم قرآنر ا باز کنیم و قرآن که هست باز کنیم تفألی بزنیم سوره الرحمان اومد حاج آقا یعنی ما زود می میریم گفتم نه سوره الرحمان عروس سوره های قرآن است فبأی آلاء ربکما تکذبان کی میگه این نعمت های من دروغه و کی تکذیب می کند نعمت های من را چقدر تکرار حالا کاری ندارم قرآن در همین سوره می فرماید کل من علیها فان یعنی آدم یک دفعه می خواهد غرق شود در فنا و نیستی و نابودی بعد دست آدم را می گیرد و آیه بعدی می کشد بیرون و ابقا ربک ذوالجلال و الاکرام اگر ما اینطوری بتوانیم توی این استخر عمیق غرق نشویم و دستمان را بگیریم به آیه بعدی یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام تو باقی می مانی به عشق بقاء او اصلا خودمان احساس فنا را بگذاریم کنار درسته؟ و تعبیر فناء من فی الله است می میرم و متصل به این جا می شوم او از بقاء خودش به تو می ده خداوند متعال از بقاء خودش به ما میده بقاء خودش ابدی است می فرماید از خدای ابدی به بنده ابدی حالا ما چیکار می کنیم معمولاً؟ این راه حل قرآن است می فرماید یاد مرگ کن روایت هایی برای شما و بینندگان عزیز می خوانم ولی قبل از این روایتها ما چیکار می کنیم؟ سعی می کنیم به مرگ فکر نکنیم سعی می کنیم در این استخر عمیق شیرجه نزنیم می ترسیم غرق شویم ولی کی می خواهی شنا یاد بگیریم هیچ وقت نباید بهش فکر کنیم اون لحظه ای که می خواهیم برویم چی آخرش چی تمام پاداش ها مال آدم دور اندیش و عاقل است
ملایی: به قول حاج آقای قمی پریروز اینجا در جایگاه حضرتعالی بودند فرمودند که کاری کردیم که تشییع جنازه هایمان قبرستان هایمان اصلا سر خاک رفتن هایمان هم یک کاری می کنیم که یادمان نباشد اینجا قصه مرگ و اینهاست بگذار شاد باشیم بگذار بگذرد.
حجت الاسلام پناهیان: یک روایتی هست از امام باقر علیه السلام می فرماید وقتی دیدی یک تشییع جنازه ای را چقدر هم سفارش شده تشییع جنازه برویم چقدر هم سفارش شده برای تشییع پیکر مومن اینقدر تشویق قرار دادند و فرمودند چهل نفر دنبال یک جنازه ای راه بیفتند می گویند خدایا از این بدی ندیدیم همه گناهانش رو می بخشم لذا هر کسی عزیزی دارد باید تشییع کند چهار نفر می آیند پشت سرشان یک فاتحه می خوانند می گویند خدایا ما ازش بدی ندیدیم یک اتفاق خوب براشون می افتد همه کسانی که دارند از دنیا می روند البته ما هم از دنیا می رویم باید وصیت کنیم تشییع بگیرید برای من تشییع بگیرید و رفقا را خبر کنید خیلی ها هستند از من بدی ندیدند بیایند در تشیع شرکت کنند این آخرین محبتی است که به من می کنند چرا اینقدر مشوق قرار دادن شاید این روایت جواب بده امام باقر علیه السلام می فرماید مدیریت ذهن را ببینید با استفاده از قدرت خیال تا تشییع پیکری را دیدید خودت را جای اون مرده قلمداد کن تمام شد فرصت تمام شد چی می خواستی بگویی الان بگو در حال تشییع خودت آخرین حرف هایت را با خدا بزن دیگه حرفی نمی توانی بزنی دیدی تمام شد و عمر گذشت دیدی اینها را بگو به خودت بعد اونجا آخرش به خدا میگه خدایا میشه منو برگردانی تشییع که تمام شد بگو خدایا ممنونتم که من را برگردانی که زندگیم رو درست کنم این خیال پردازی را امام باقر علیه السلام توصیه می کند که ما اینقدر جدی بگیریم مسئله مرگ را قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم افضل الزهد فی الدنیا بهترین زهد در دنیا با فضیلت ترین زهد، زهد یعنی کناره گیری از زیادی های دنیا با فضیلت ترین زهد چیه؟ ذکر الموت یاد مرگ أفضل العبادة خصلة و أفضل (غرر الحکم و درر ا لکلم، صفحه 155) عبادت ها چیه؟ ذکر الموت و افضل التفکر با فضیلت ترین تفکر چیه؟ ذکر الموت بعد می فرماید که ، فمَن أثقَلَهُ ذِكرُ المَوتِ وَجَدَ قَبرَهُ رَوضَةً مِن رِياضِ الجَنّةِ (جامع الاخبار، 473) می فرماید کسی که زیاد به ذکر موت بپردازد در دنیا خدا یک معامله عجیبی باهاش می کنه قبرش رو باغی از باغ های بهشت قرار می دهد نمی گذارد از مرگ رنج بکشد چون یک رنج ملسی دارد و یک رنج کوچکی دارد یاد مرگ بالاخره جشن عروسی که نیست بالاخره ختم است و فوت است هر کی خودش رو به یاد مرگ می اندازد به یاد یک اتفاق طبیعی و پایان عمر خودش افتاد الان تو حقی نداری به گردن خدا که خدا بیاید به تو پاداش بدهد چیکار کردی یاد مرگ است خیلی عاقل بودی یاد مرگ کردی کسی هم به تو بدهکار شده مگه خدا می گوید نه من آوردمش یک مرگی برایش قرار دادم براش سخته وقتی که یاد مرگ می کند من بهش پاداش می دهم و برایش آسان می کنم عزیزم ناراحت نباش بهش می گویم درسته؟ جبران می کنم براش می آیم چون من این طبیعت را قرار دادم او که نمی خواسته او دوست داشته جاودانه بماند این دوست داشتن جاودانگی را من درش قرار دادم دوست نداشتن مرگ را هم من قرار دادم پس داره اذیت می شود کمکش کنم جبران می کنم برایش اوه چه حکمت ها و چه نورانیت ها حاصل می شود برای کسی که یاد مرگ می کند خوب این یک شلاق بزرگی است و یک زنجیر محکم است و یک چه تعبیری به کار ببرم شما کمک کنید برای کنترل ذهن مگر ذهن را به این سادگی می شود کمک کرد مقدمه ای که گفتیم خیلی طول کشید مگر ذهن را به این سادگی میشه کنترل کرد یاد مرگ نگه می دارد آدمها را خدا کنه یاد مرگ آدمها را نگه داره نه خود مرگ، خود مرگ آدم را نگه داره از فرار کردن و از خرابی ها می گویند تمام شد هر چی دست و پا می زنند تمام شد و مهمتر از اون خدا کند یاد قیامت آدم را نگه داره که آدم بگه خدایا مرگ مهم نیست قیامت با من چیکار می کنی بعد از مرگ با من چه می کنی؟ که امیر المومنین علی علیه السلام خطاب به جوانشان در وصیت شان می فرماید ای بنی اکثر ذکر الموت زیاد به یاد مرگ بیفت مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ وَ ذِكْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ وَ تُفْضِي بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَيْهِ (نهج البلاغه، 31) ذکر اون لحظاتی که در مرگ برای انسان پدید می آید که حالا من برای اینکه مومنین را نگران نکنم بعضی از روایت ها را در این زمینه ها نخوانم و ذکر این که در واقع بعد از مرگ چه اتفاق هایی می افتد اولیاء خدا اصلا از قصه مرگ می گذرند و می آیند به معاد می رسند و به حساب و کتاب می رسند و به دوزخ الهی می رسند هر چی هم بهشون اطمینان داده شود و برای یک آدم خوب عارف که این جهنم مال شما نیست اون یک حرف دیگری می زند می گوید عظمتش نمی گذارد من بهش بی توجه باشم نمی توانم بی خیال باشم قد ابصارهم ذکر المرجع می فرماید این چشم های اونها را بسته یاد مرگ یاد این رفتن و یاد بازگشتن به اونجا حالا در معاد همه اش هم ترس نیست بهشت و نعمات الهی هم هست یک پیشنهاد بسیار عملیاتی شب ها قبل از خواب سوره واقعه را بخوانید اون وقت جالب است سوره واقعه خواندن شب ها قبل از خواب ثروت آدم را زیاد می کن چرا؟ شما یاد قیامت می کنید دو برابر یاد بهشت یک برابر هم کمتر یاد دوزخ، و یاد جان دادن این تمام سوره واقعه است که من فهرستش رو عرض کردم دو برابر یاد بهشت دو بهشت بهشت السابقون السابقون و بهشت اصحاب یمین و یک کمی درباره جهنم مال اصحاب شمال واقعا یک کمی و بعد یک کمی هم درباره مرگ و طبیعت و خلقت عالم و اینها و بعد بگیر بخواب چرا ثروت ما زیاد می شود؟ به حدی که آیت الله حق شناس رضوان الله تعالی علیه از نزدیکانشان پرسیدند شما هر شب سوره مبارکه واقعه را می خوانید؟ ایشان می فرماید می خواندم از بس برکات مالی زیاد شد در زندگیم الان دیگه نمی خوانم دارم یک صور دیگری از قرآن را می خوانم اینقدر واقعی است سوره واقعه اینقدر ثروت را زیاد می کند چرا شاید دلیلش این است تویی که اومدی ذهنت را متمرکز کردی درباره معاد و مشکلات دنیایت را یک مقدار آسان می کنم ثروت ات را زیاد می کنم راحت تر زندگی کنی تو حیفی که درگیر دنیا بشوی ذهنت رو بیاور برای آخرت چون یک معلم یک دانش آموز با استعداد می بیند چطوری باهاش برخورد می کنه؟ میگوید تو حیفی بیا این کار را بکن و وقت خاص برایش می گذارد عرفا چرا قدرت پیدا می کنند مس را طلا کنند و از این حرفها برای اینکه خدا می فرماید من دیگه نمی خواهم شما درگیر این دنیا باشید پس ما راه حلی که قرآن به ما می دهد توجه بهش بکنیم و اون یاد معاد است بعد اون وقت لذت زندگی را خواهیم چشید می فرماید هم و غم و افسردگی بخواهد از دلت برود بیرون یاد مرگ زیاد بکن درسته یک کمی تلخی ممکن است داشته باشد ولی شما رو تغییر می دهد نگاه ا ت به جهان را تغییر می دهد و می گوید حالا بحث در اینجا اگر زمان نداریم بماند تا بعد
ملایی: حالا بر می گردیم دوباره شاید توانستیم همین اروز یک کمی اش رو ادامه بدهیم پس شما یک فهرستی از آنچه که سزاوار و خوب است که ما ذهنمان متمرکز به اون باشد ارائه می کنید که سر فهرست اولی اش شد مرگ و معاد درسته؟ اجازه هست
حجت الاسلام پناهیان: خواهش می کنم
ملایی: ممنونم امروز سیزدهمین سال است که این دانشمند برجسته و این پارسای بی ادعا به قول آقا رهبر عزیزمان پر کشیده و قریب موشک هایی که حالا داره دشمن را هدف قرار می دهد و برای ما امنیت واقعی ایجاد می کند هر کدامش ما را یاد فریادهای الله اکبر او می اندازد شهید حسن تهرانی مقدم 21 آبان 1390 آسمانی شد امروز یادش می کنیم ثواب تلاوت آیاتی که عرض می کنم و خواهیم خواند تقدیم همه شهدای عزیز کنیم به ویژه شهید حسن تهرانی مقدم پدر صنعت موشکی ایران که امروز سالروز شهادتشان هست سوره مبارکه رعد دارد در واقع آغاز می شود در برنامه مون صفحه 249 و آیات آغازین سوره مبارکه رعد است اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم.
(قرآن کریم سوره رعد صفحه 249 )
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم با تشکر از شما به خاطر همراهی تان تا این لحظه چند لحظه دیگر هم با حاج آقای پناهیان باشیم خدمت شماهستیم حاج آقا
حجت الاسلام پناهیان: بله من واقعا آرزو می کنم خود خداوند متعال ذهن ما را مدیریت کند هر کسی ضعیف بود در مدیریت ذهنش به سوی خدا توجه کردن برایش سخت بود و به سوی خدا توجه کردن فقط در بدبختی ها و بلاها بود و وقت عادی نمی توانست به خدا توجه کند اگر توجه به خدا می کند مدتش موقت است و نمی تواند مدت طولانی به خدا و قیامت وا ولیاء خدا فکر کند تمنا کند از خدا خدایاذهن من را دستت بگیر دل من را متوجه کن این رو که می توانیم بگوییم خدایا خواطر منفی که به ذهن ما می رسد به ویژه سر نماز و هنگام عبادت همه را از ذهن ما ببرد و قدرت کنترل و مدیریت خیال و ذهن و توجه به خودت برای مدت طولانی توجه توام با لذت به ما عنایت بفرما.
ملایی: الهی آمین هم شد دعا و هم توصیه و نکته
حجت الاسلام پناهیان:البته این که من عرض کردم روایت است که پرسید از رسول خدا که راه سعادت چیه؟ فرمود غلبه پیدا کنی بر نفس خودت که این یک جلوه اش است نفس در همین خواطری که ایجاد می کند در ذهن و بعد گفت چطوری من غلبه پیدا کنم بر نفسم؟ گفت از خدا بخواه
ملایی: ممنونم آقای پناهیان عزیز الهی به حق آقا اباعبدالله الحسین و دعاهایی که می فرمایید و در حقمان می فرمایند همه مستجاب باشد یا حسین تا سلامی دوباره خداحافظ.