حجت الاسلام پناهیان: سلام علیکم خدمت بینندگان خوب سلام عرض می کنم هزاران تبریک برای بزرگترین عید، تقدیم همه دوستداران امیر المومنین همه ولایت مدارانی که در این عید سعید غدیر بالاترین برکات برای دوستان امیر المومنین برای شیعیان امیر المومنین نازل می شود تبریک می گویم به خاطر همه این برکت ها تبریک می گویم به خودمان و به همه ولایت مداران که الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام.
ملایی:بله این جمله را چقدر باید بگوییم و چقدر خواهیم گفت مخصوصا روز عید غدیر خم خیلی باعث خوشحالی است این به نظرم تلاقی روزهای خوب مردم ایران از یک سو روزهای هیجان روزهای شور از سمت دیگر روزهای شادی و هیجان این اتفاق بزرگی که در کشور دارد رقم می خورد در عرصه سیاسی و اجتماعی و عید غدیری که خودش یک نماد از مشارکت مردم و حضور مردم و قصه حکمرانی اسلامی است.
حجت الاسلام پناهیان: بله بسم الله الرحمن الرحیم
بحث را می خواهید شروع کنید
ملایی: من این را گفتم که شروع کنید.
حجت الاسلام پناهیان: خوب، ما واقعا تصادفا از حسن اتفاق مباحث مان یک جوری رقم خورد که به دو مناسبت تناسب پیدا کرده مناسبت عید غدیر و مناسبت انتخابات، ماداشتیم چی صحبت می کردیم؟ تلقی صحیح از دین یکی از ابعاد تلقی صحیح از دین تلقی سیاسی داشتن از دین است که دیگر حالا گذشته اش هر چی بوده بحث نکنیم سیاست ورزی در دین سه تا عنصر لا اقل ازش صحبت کردیم تا حالا یعنی دو تا عنصر یکی احساس مسئولیت و دیگری احساس مشارکت و زندگی جمعی ارتباط مومنین با یکدیگر که هم هرفردی احساس مسئولیت باید بکند در جامعه وهم هر فردی با دیگر افراد مرتبط و متشکل باید باشد برای جامعه، در این باره من یک آیه قرآن را بخوانم به عنصر سوم که کلیدی ترین هست بپردازیم، یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا این آیه آیه آخر سوره آل عمران است از همه بینندگان خوب تمنا می کنم و تقاضا می کنم عاجزانه خواهش می کنم تفسیر المیزان ذیل آیه 200 سوره آل عمران را مطالعه کنند
ملایی: خود المیزان هم موضوعیت دارد
حجت الاسلام پناهیان: بحثی که علامه طباطبایی ذیل آیه دویست سوره آل عمران یعنی آخرین آیه سوره ال عمران می شود آیه هم این است یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا یعنی هر کی به تنهایی صبر کند وَصابِرُوا یعنی یک زندگی جمعی با همدیگر صبر کنیم در صبر در مقاومت هم افزایی کنید وَرابِطُوا نه فقط درصبر هم افزایی کنید برای اینکه نیروهایتان را روی هم بگذارید در روایت یک کلمه اش را من عرض می کنم نوشته رابطوا علی الامام می خواهید امام تان را کمک بکنید جمعی بروید کمک کنید یک زمانی ما توی سخنرانی گفتیم که کسی می خواهد برود جمکران تنهایی بلند نشود برود ایراد ندارد تنهایی هم برود ولی بلند شود دست دیگران را هم بگیرد ببرد با یک جمعی برود بگوید ما با هم اومدیم من بعضی از روزنامه ها اون زمان مثلا به استهزاء این سخن را مسخره کردند ولی به نظر من سخنی است که نباید ازش کوتاه اومد مناجات فردی با امام زیارت فردی یا فوقش خانوادگی خوب است نمی خواهد اینها را کم کنند ولی ترجیح این است که رابطوا علی الامام با هم بشویم برویم در محضر امام، یک عنصر سیاست ورزی در دین می شود احساس مسئولیت کلکم راع یعنی همه شما رهبر هستید الان در این انتخابات تک تک ماها به عنوان رهبر باید بیاییم رئیس جمهور بگذار مسئولیت داریم مسئولیت بزرگی داریم نگوییم رای من یکی از آراء است روز قیامت اینطوری حساب نمی کنند می گویند تو چرا این را منصوب کردی تو چرا به این رای دادی حالا رای بیاورد یا نیاورد کلکم راع و کلکم مسئول ان رعیته از ملت درباره ملت از شما سوال می کنند خیلی عجیب است علامه شهید صدر چقدر توضیح می دهند این روایت را ازش حکومت و حزب خیلی چیزها استخراج می کنند عنصر اول سیاست ورزی این است که تو را در حد رهبر بزرگ می کند و تو را در حد حالا بگوییم لیدر می گویند فارسی را پاس نداشتیم می خواهم چند تا کلمه دیگر هم بگویم
ملایی: پیشرو
حجت الاسلام پناهیان: حتی پیشرو هم نه رئیس و دارای ولایت بر دیگران چه عبارتی به کار ببرم که معنا را بهتر توضیح بدهد عنصر اول این است که دین می آید تو را بزرگ می کند اصلا دینی که آدم را اینقدر بزرگ نکند واقعا دین نیست یک چیز بی مزه ای است کلکم راع و کلکم مسئول ان رعیته سوال می کنند از شما که چیکار کردید مثلا مثل اینکه ما روز قیامت ما کاره ای هم نیستیم بگویند شما ملت ایران را چیکار کردید من کاره ای نبودم ملت ایران به من چه من زندگی خودم راداشتم نخیر شما مسئولیت سیاسی ات را باید بیایید به عنوان یک رهبر پاسخ بدهی، چقدر حساس می شود اگر ما هر کدام رهبر بودیم و نصب رئیس جمهور بر عهده ما بود چقدر حساس می شدیم در رای مان
ملایی: اینطوری حالا خیلی نزدیک شد به چیزی که شما منظورتان بود
حجت الاسلام پناهیان: باید واضح بگویم دیگر مثلا ما اگر به سادگی تحت تاثیر کسی می توانستیم قرار بگیریم پس ببینید مسئله این است که عنصر اول سیاست ورزی چقدر انسان را بزرگ می کند عنصر دوم سیاست ورزی که با هم صحبت کردیم این است که هیچ کس در فردیت خودش باقی نماند زندگی جمعی و واقعای زندگی جمعی سخت است ما در مسیر تکاملی شیعه به هر جا رسیده باشیم هنوز به زندگی جمعی نرسیدیم شاخصه های زندگی جمعی خیلی عجیب است اگر بخواهم خیلی واضح بگویم برایمان حرف در می آورند آقای ملایی می فرماید امام باقر علیه السلام به جایی رسیدید که دوستان تان از جیب شما پول بردارند و نیاز داشته باشند و شما هم فهمیدید ناراحت نشوی اون هم می داند شما راضی هستی نه اینکه جیب بری کند، من این را می خواهم مثال بزنم یک جلسه خیلی خصوصی داشته باشم که کسی برایمان حرف در نیاورد می گویم مثل این می ماند که این کارت بانکی ات را شماره رمزش را بنویسی و بگذاری روی جا مهری اگر کسی لازم دارد بردارد اینطوری هست؟ نمی توانیم ما به این جا برسیم یعنی روایات تااینجا ما را بردند در زندگی جمعی جلو
ملایی: بعضی ازنمونه های رفتاری این طوری در مملکت مان همه گیر می شود و یک روستایی است در آذربایجان یک مغازه دارد تمام اهالی روستا به تعداد اهالی کلید از قفل مغازه ساختند جنس می برند
حجت الاسلام پناهیان: چرا برایمان عجیب است چون کم است باید زیاد شود، این دو عنصر بسیار برجسته سیاست ورزی در اسلام سیاست از اسلام جدا شود یعنی این دو تا بردار ببر بیرون چی می ماند برای دین؟ این خیلی مسئله بزرگی است حالا عنصر سوم را بهش بپردازیم که مناسبت این زمان هست عنصر ولایت هست و امامت و ولایت پذیری و پذیرش یک امام برای جامعه و همه آنچه که باید در این باره بدانیم منتهی اجازه بدهید من یک شعر از مولوی درباره معرفی امامت و ولایت که اتفاقا درباره غدیر خم هم هست برای دوستان قرائت کنم یک تقاضا دوباره می کنم عاجزانه در همه مساجد این شعر مولوی به زیبایی مکتوب بشود نصب بشود ایراد دارد؟
ملایی: نه
حجت الاسلام پناهیان: مولوی که شاعر معتبری است و در مورد غدیر هم هست بالاخره غدیر بزرگترین روز و بزرگترین امر دینی یعنی ولایت را در بر می گیرد این قطعه ای از اون شعر است آقای مولوی ببینید چطوری ولایت را معرفی می کند قابل توجه همه معلم های دینی و همه دوستان و اساتید اهل فضل و طلبه زین سبب پیغمبربا اجتهاد نام خود نام علی مولا نهاد حالا من می خواهم فارسی اش را بخوانم نام خود وان علی مولا نهاد گفت هر کورا منم مولا و دوست ابن عم من علی مولای اوست معلوم شد که حالاغدیر است نام خود و علی علیه السلام را مولا نهاد گفت هر کورا منم مولا و دوست ابن عم من علی مولای اوست مولا و دوست کنار همدیگر اومده شاید معنایش این باشد که مولا به معنای سرپرستی و ولایت امامتی که ما می دانیم معنایش چیست در کنارش دوستی را هم آورده نه اینکه مولا معنایش دوستی است صرفا کیست مولا اینجا مولوی می آید مولا را معرفی می کند کیست مولا؟ آنکه آزادت کند بند رقیت ز پایت بر کنند مولا را با آزادی معرفی می کند ولایت یعنی آزادی بخش و اگر جوان های ما معنای ولایت را به آزادی و آزادی بخشی تلقی نمی کنند تلقی غلطی از دین دارند هر چند همه معانی دیگری که در کتابهای درسی نوشتنددر ذهنشان باشد ولی کی است؟ آزاد می کند بعد پاسخش را عرض کردم کوتاه بود این پاسخ و یک بحث عمیق چالشی زود جمع شد نگاه کردم تو چشم ها دیدم همه آرام شدند و نفس راحتی کشیدند گفتم آزادی در دین ما مهمتر از نماز است و مهمتر از روزه و مهمتر از حج و مهمتر از همه عبادات است منتهی خدا ریشه آزادی و عامل آزادی و تضمین کننده آزادی را اینقدر بهش اهمیت داده یعنی ولایت کیست مولا آنکه آزادت کند مگر نماز بدون ولایت قبول می شود؟ ولایت کارکردش چی است؟ انسان را آزاد می کند من می خواهم ولایت را الان در یک بیان کوتاهی توضیح بدهم ولی از اساتید خودم از مبلغین ارجمند و از مروجین امر ولایت یک تقاضایی دارم اون هم اینکه توجه کنند اگر ما جور دیگری غیر از این بیانی که حالا من با لسان الکن خودم توضیح می دهم اگر جور دیگری ما ولایت را توضیح بدهیم جوان ما بد برداشت کند از ولایت یا خوب برداشت نکند از ولایت و لذت نبرد و عاشق ولایت نشود ما روز قیامت مقصر هستیم
ملایی: پس اگر می گوییم درست بگوییم
حجت الاسلام پناهیان: به زبان قوم باید صحبت کنیم به زبان نسل امروز باید صحبت کنیم به زبان جامعه جهانی امروز باید صحبت کنیم امروز بشر به آزادی رسیده و ما باید بهش بگوییم ولایت مهمترین کارکردش آزادی است ولایت چطوری مهمترین کارکردش آزادی است وقتی که شما ولایت یک ولی خدا را می پذیریددر سطح ولی خدا و اولیاء معصومین علیه السلام در سطح ولایت فقیه یک قدرتی در جامعه پدید می آید و ولی جامعه دینی یک رسالتی برای خودش قائل است که بیاید با دیکتاتورها بجنگد با دیکتاتورهایی مثل طلحه و زبیر و دیکتاتورهایی که مثل خوارج حتی بودند منتهی دیکتاتور مآبانه برخورد می کردند ولی جامعه به جامعه قدرتی می دهد که قدرت تقابل با دیکتاتورها را پیدا می کنند، پس ولایت کارکردش مبارزه با طاغوت است.
حضرت امام فرمود پشتیبان ولایت فقیه باشید و تعبیر شبیه این که دچار دیکتاتوری نشوید ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است و من عرض کنم هیچ عامل دیگری علیه دیکتاتوری موثر نیست جز ولایت اگر هم یک عامل دیگری علیه دیکتاتوری موثر باشد بعد از مدتی بر می گردد دیکتاتوری به انواع دیگری بر میگردد بر سر جامعه خراب می شود تاریخ انقلاب های جهان را می توانیم ببینیم پس ولایت اولین کارکردش این است که درگیری باطاغوت پیدا می کند خود حضرت رسول فرمود من کنتم مولاه اولین کارکردش چی بود؟ درگیری با فراعنه مکه حضرت امیر علیه آلاف التحیۀ والثناء فرمودند که اگر موسی مقابل یک فرعون قیام کرد پیامبر ما مقابل فراعنه ای قیام کرد بعد اسامی اون فراعنه را نام می برند یا صاحب رئیس قبیله هستند یا افراد ذی نفوذ در مردمی که اینها مردم را خفه کرده اند و دیکتاتوری روانی در جامعه ایجاد کردند، حضرت امیر علیه السلام فرمود اینها فرعون هستند کیست مولا آنکه آزادت کند پیغمبر چرا اول جنگ می کندو اول او را می خواهند از بین ببرند که مجبور شود جنگ کند برای اینکه اینها طاغوت و فرعون هستند و پیامبر اکرم اینهارا باید اول آزاد کند پس رسالت اول ولی خدا و مهمترین اثر و قدرتش این است که ما را از طاغوت و فشار و تحمیل آزاد می کند.
دومین کارکرد ولی خدا این است که ما را از نفس خودمان آزاد می کند وقتی دوستش داشته باشی و باهاش ارتباط بگیری از نزدیک ولایتش را بپذیری اون را تبدیل می کنی به یک انسان حر و آزادگی بهت می دهد و می آید چیکار می کند؟ امام حسین علیه السلام چیکار کرد با شهدای ما و چطوری پاک باختگی بهشون داد و چه آزاد مردهایی درست کرد هیچ عامل و عنصری در جهان به اندازه ابا عبدالله الحسین علیه السلام آزاده و انسان حر تربیت کرده؟ قطعا نه خوب پس ولایت اونجایی که ارتباط فردی می گیرد خودت را آزاد می کند اونجایی که ارتباط جمعی می گیرد جامعه را آزاد می کند خوب آیا ولایت بین ما و خدا رابطه برقرار نمی کند؟ چرا ولی اون بعد از این آزادی است و وقتی ما آزاد شدیم فطرت خودمان هم کمک می کند بیدار می شود ما را به سمت خدا سوق می دهد با راهنمایی ولی خدا بله ولی خدا وسیله ای است بین ما و خدا ولی این وسیله کارکرد اصلی اش از بین بردن اون غل و زنجیر است ولی خدا چطوری یک نفر را آزاد می کند؟ علت اسارت ماعشق و علاقه های ماست امیر المومنین در قلب ما می نشیند فرمود لو احبنی جبل لتحافت کوه من را دوست داشته باشد متلاشی می شود و می آید در دل ما می نشیند و این محبتش چیکار می کند؟ غلبه پیدا می کند بر هوای نفس آزادمان کرد.
کیست مولا آنکه آزادت کند بند رقیت ز پایت برکند
حیف نیست این شعر را ما روی در و دیوار مدارس مان و مساجدمان چه استحسانی و چه صنعتی اساساً ما تا صحبت از مولا می شود می گوییم مولا و بنده بعد حالا کیست مولا اون که در بندت کند یا نه مولا اونی است که آزادت کند خیلی موافقم باهاتون که این شعر باید تجلیل شود بله باید تجلیل شود و به زبان امروز سخن بگوید بله ما می گوییم ما عبدت هستیم مولای من و ما غلامت هستیم ولی حواسمان باشد این مولا همان مولایی است که امام معصوم غلامش را صدا زد و غلام نیامد و صدا زد نیامد اومد دید پشت در نشسته فرمود چرا اینجا نشستی جوابم را ندادی؟ گفتم آقا تنبلی ام اومد می دونستم که شما که من را اذیت نمی کنی بعدا جوابت را می دهم حضرت سجده کرد فرمود خدایا ممنونتم علی ابن الحسین را جزو کسانی که دیگران از او بترسند قرار ندادی ما می گوییم نوکرتیم و غلامت هستیم فدایت هستیم ولی امام حسین شب عاشورا به همین غلامان و فدایی های خودش فرمود آزاد هستید می خواهید بروید بروید، کیست مولا آنکه آزادت کند چقدر این شعر عمیق است انصافا چقدر با ادبیات و فرهنگ امروز آشناست چرا ما ولایت رادر جهان اینطوری معرفی نمی کنیم ما مقصر هستیم در حق امیر المومنین علی علیه السلام ما جزومقصرینی هستیم که امر رسول خدا را اجرا نکردیم فرمود هر کی حرف من را شنید به دیگران بگوید ما باید به زبان مردم اروپا با مردم اروپا حرف بزنیم اونها الان چی می فهمند اونها الان سطح فهمشان رسیده به مفهوم آزادی چرا صریحا نگفت آزادی چون با کلمه آزادی خیلی ها را فریب می دهند و صهیونیست ها با کلمه آزادی همه را به بردگی کشیدند خدا رفت سراغ ریشه آزادی گفت ولایت، ولایت مداری هم آزادی فردی بهت می دهد و هم آزادی اجتماعی بهت می دهد یعنی آزادی جامعه ولایت این کاررا می کند حالا در این زمینه یک نکته ای را می خواهم عرض کنم، نکته ای که شاید در کلمات امیر المومنین علی علیه السلام ما شنیده باشیم الان برداشت عمومی از ولایت نه تنها آزادی نیست به قول شما چی بود؟ بندگی فرمودید صرفا اطاعت است و در کنار اطاعت باید یادمان باشد لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصدر می فرماید کسی نمی تواند همراه من بیاید مگر اینکه اهل بصیرت باشد آقا دیگر بصیرت می خواهیم چیکار؟! شما بگو ما هم اطاعت می کنیم
ملایی: از تو به یک اشارت از من به سر دویدن
حجت الاسلام پناهیان: اینها شعر است می گوییم دیگر اینها را آقای ملایی اینها شعر است حقیقت نیست
ملایی: می خواهم همین را بگویم راحت می گوییم
حجت الاسلام پناهیان: ولی آقا چی از ما می خواهد؟ باید خودت بفهمی و درک کنی، درک نکنی نمی توانی پا به پای من بیایی من جای درک تو کار نخواهم کرد و اولیاء خدا سوختند پای این که مردم به بصیرت برسند ولایت بیشتر از اینکه از ما اطاعت بخواهد بصیرت می خواهد با صدای بلند این را می گویم ولایت بیشتر از اینکه از ما اطاعت بخواهد بصیرت می خواهد بصیرت نداشته باشیم اونجایی که امر می کند نمی توانیم تحمل کنیم بصیرت نداشته باشیم اونجایی که امر نمی کند خودمان تشخیص نمی دهیم که باید چیکار کنیم.
ملایی: این هم خیلی چالش مهمی است خیلی ها هستند مومن و ولایت مدار تو رو خدا آقا نظرش اینه یک اشارتی بکند ما بفهمیم
حجت الاسلام پناهیان: در طول تاریخ خیلی وقتها اینطوری بوده اولیاء خدا بگذارید یک قصه بگویم قصه های تاریخی امیر المومنین علیه علیه السلام در طول تاریخ خیلی وقتها مردم یک افرادی را به امیر المومنین تحمیل کردند مردم خوب گاهی از اوقات حضرت همه استاندارها را عوض کردند بعد از اینکه خلافت را به عهده گرفتند غیر از ابو موسی اشعری در کوفه چرا او را عوض نکردند؟ مالک اشتر اومدند گفتند آقا ایشان را عوض نکن آقا حرفشان را پذیرفتند ببینید اطرافیان امیر المومنین هم باید بصیرت داشته باشند حرفشان را پذیرفتند و وقتی که ابو موسی اشعری خیانت کرد و لشکر نفرستاد برای جنگ جمل که حضرت فرمود آقای مالک برو رفیق ات را جمع کند و برو این کاری که خراب کردی خودت درست کن، درست شد؟
یک بار دیگر بعد از ماجرای جنگ جمل حضرت می خواستند از سیادت و ریاست اهل یمن ابوموسای اشعری را بردارند فرد ذی نفوذی بود باز اومدند جمعی آقا این کار را نکن این آدم ذی نفوذی است و آدم بدی هم نیست بعدا نقشی که ایفا کرد در ماجرای فتنه و مذاکره درست شد؟ ببینید اینها داستانهای عجیبی است یک کسی هست به نام قیس بن سعد بن عباده این خیلی مردبزرگی است به پیغمبر اکرم خیلی کمک کرد خیلی یاری رساند درزمان رسول خدا حتی مسئولیت انتظامی حالا چی می گویند پلیس مدینه را به عهده داشت ایشان را برداشت فرستاد حضرت علی علیه السلام برای مصر، معاویه می گفت از لشکرده هزار نفره قیس ضررش برای من بیشتر است اینقدرآدم هشیاری است معاویه چیکار کرد؟ اینقدر شایعه پراکند علیه قیس، قیس را خراب کرد حزب اللهی های پای رکاب امیر المومنین فشار آوردند حضرت قیس را برداشت
ملایی: تحت تاثیر اطرافیان
حجت الاسلام پناهیان: تحت تاثیر شایعه هایی که معاویه پخش کرده بود ولی فشار را مردم آوردندو حضرت مجبور شد برداشت محمد بن ابی بکر را جایش گذاشت خیلی دلسوزانه است این جمله قیس وقتی که داشت کار را تحویل می داد به محمد بن ابی بکر گفت که محمد کی بین من و مولای من به هم زده بعدش هم قهر نکرد بعدش هم اومد پای رکاب حضرت معمولا کسی را اون زمان عزل می کردند قهر می کردند و رقیب هم معاویه بود می رفتند اون ور
ملایی: الان هم همینطور است یکی را عزل می کنی قهر می کند
حجت الاسلام پناهیان: اینها تاثیراتی است که مردم می گذارند حالا اون جاهایی که مردم گوش نمی دهند حرف امام حسن مجتبی علیه السلام را گوش ندادند و حرف حضرت امیر علیه السلام را گوش ندادند اونجاییکه بعد از رسول خدا وصیت پیغمبر را گوش ندادند دیگر اینها همه مواردی است که ما می دانیم این مولا وقتی میخواهد جامعه را آزاد کند با زور جامعه را آزاد نمی کند با کمک خود جامعه جامعه را آزاد می کند با کمک دو تا عنصر قبلی مسئولیت پذیری و زندگی جمعی.
دو سال و نیم حضرت حکومت کرد سه تا جنگ داشت بعد از دو سال و نیم غارات شروع شد از طرف معاویه بعد حضرت دیگر نمی توانست بلند شود برود دنبال گروه های نمی دانم چریکی معاویه بیفتد که ایذائی می آمدند حمله می کردند و می رفت فرمود بروید مقاومت کنید دیگر کسی نمی رفت و حرف حضرت را گوش نمی کردند و خون به دل حضرت کردند یک دونه خطبه دارد امیر المومنین علیه السلام در نهج البلاغه که این خطبه را نخوانده حضرت نوشت داد یک کسی خواند خود ایشان مریض شده بود در اون خطبه است می فرماید اگر آدم از این خبر بمیرد دق کند جا دارد و اون خبر چی بود؟ خلخال از پای یک زنی ربودند نه به خاطر اینکه خلخال ربودند کسی بشنود بمیردحق دارداین اشتباه نشود فرمود من شنیدم هیچ کس بلند نشد دفاع کند هیچ کس بلند نشد یک شمشیری بکشد در دفاع، این خبر را آدم بشنود بمیرد حق دارد ولایت یعنی بیدار کننده ملت، ولایت مثل معلم است معلم جای بچه ها مشق نمی نویسد معلم یک کاری می کند ضعف هایش را دانش آموز ببیند که اصلاحش بکند خودش ما باید باورکنیم پای رکاب ولی خدا می توانیم اشتباه کنیم وولایت اجازه نمی دهد ما اشتباه کنیم حتی در انتخابات هم یک جوری این دین را تنظیم کرده امام می فرمود اگر اشتباه کردند بگذارید اشتباه کنند نتیجه کار را خودشان ببینند حس عجیبی است گاهی از اوقات ما در زندگی شخصی اشتباه می کنیم به بزرگترهایمان گیر می دهیم می گوییم چرا شما جلوی ما را نگرفتید گاهی به خدا گیر می دهیم در قرآن هست که به خدا می گوییم خدایا دیدی ما منحرف می شویم چرا جلوی ما را نگرفتی و چرا ما را هدایت نکردی که به این جهنم نخوریم، خدا در قیامت جوابشان را می دهد فرمود باور نکرده بودید که آزاد هستید باور نکرده بودید پس این هم پیغمبر برای شما برای چی فرستادم آیا شما بره بودید مگر من برای کلاغ ها پیغمبر می فرستم
ملایی: چون آدم هستید و اختیاردارید و آزاد هستید من پیغمبر باور کنیم می توانیم خطا کنیم باید باور کنیم که می توانیم اشتباه کنیم مدرسه های ما یکی از مهمترین تعلیماتش برای بچه ها این است که بچه ها شما می توانید اشتباه کنید بچه ها را ببریم در آزمایشگاه بگوییم اگر این دو تا مایع را با هم قاطی کنیم این صدمه ایجاد می شود اینجا اینجا بعد بگوییم می توانید اشتباه کنیم ما از اینجا می رویم بیرون بچه بترسد من یک وقت مراقب باشم اشتباه نکنم ما می توانیم اشتباه کنیم یک جامعه می تواند و این یعنی ولایت و این یعنی حقیقت آزادی در غرب آیا آزادی هست؟ مردم را با هزار ترفند فریب می دهند کی ها؟ کارتل هایی که پشت پرده صهیونیست هایی که پشت پرده جامعه را اداره می کنند جامعه حرف خنده داری درش وجود دارد خیلی عجیب است می گویند صهیونیستها پشت هر کی بروند او برنده می شود مردم شما به یکی دیگر رای بدهید اصلا اونها باور نمی کنند می شود می گویند خوب آخه این بیشتر تبلیغات می کند و می برد و فیتیله اون را می کشند پایین و رسانه ها هم که همه دست اونها هست یک روزی خواهد رسید آزادیکه در ایران هست مقایسه شود با آزادی که در غرب هست با همه تهمت هایی که می زنند
ملایی: همین الان هم وجدان بیدار و منصف می تواند مقایسه کند ببینید ولایت آزادی دهنده است برای اینکه شما از این آزادی ات خوب استفاده کنید بصیرت دهنده است برای اینکه شما به بصیرت برسید گاهی سکوت می کنید و گاهی حرف غلط تو را می پذیرد پیامبر اکرم حرف غلط مردم را پذیرفت در برخی موارد، فرمود من می گویم این کار را نکنید ولی اگر شما می گویید باشد اینجایی که خدا بهش اجازه می داد مثل ماجرای احد که مثل ماجرای بدر فرمود این اسرا را نباید ما آزاد کنیم فرمود به تعداد این اُسرا آزاد کنید سال بعد کشته خواهید داد مردم گفتند عیبی ندارد چون شما می خواهید این کار را می کنیم سال بعد به همان تعداد 72 نفر کشته دادند یکی اش همزه سید الشهدا است.
ملایی: سیره حضرت امام و مقام معظم رهبری در حکمرانی اسلامی در این دهه ها همین است دیگر حضرت امام با یک موردی مخالف بوده
حجت الاسلام پناهیان: من دلم می سوزد عذر می خواهم وسط کلامتان
ملایی: نه همین بود حرفم
حجت الاسلام پناهیان: که دهه هفتاد متهم می کردند ولایت را به اینکه ولایت میخواهد رای به مردم تحمیل کند و انتخابات الکی است و اینها چه شایعه گسترده ای من اون موقع سر کلاس دانشگاه می رفتم برای تدریس هی مجبور بودم توضیح بدهم آقا اینطوری نیست فلسفه وجودی ولایت این است که مردم رای خودشان را بیابند بفهمند و مردم تا نتیجه رای خودشان را نبینند رشد نمی کنند مردم باید امتحان بشوند و ولی خدا که نمی آید جلوی امتحان های خدارا بگیرد خیلی اون زمان امتحان سنگین بود بعدها در انتخابات معلوم شد که نه مثل اینکه تحمیل در کار نیست و مثل اینکه ما داریم انتخاب می کنیم چقدر ریشه کن خواستند بکنند انتخابات را در کشور که با القاء این مطلب که اینها فرمالیته و صوری است و چطوری است ولی هی در طول زمان هر چند هزینه دادیم ثابت شده که انتخابات واقعی است ووقتی من می خواهم انتخاب کنم واقعا دارم انتخاب می کنم واقعا دارم انتخاب می کنم جدا از اینکه روز قیامت از من سوال خواهد شد نتیجه اش را در دنیا خواهم دید در این نتیجه دنیا همه مون باهم صدمه می خوریم آدم خوبها نمی توانند کنار بکشند بگویند به من چه این اون یکی برداشته انتخاب غلط کرده اون اگر انتخاب غلط داشته باشد آوارش سر تو هم خراب می شود و با هم دیگر تر و خشک می سوزند.
پس امر ولایت امری است که آزادی می دهد و آزادی از دشمن، سلطه دشمن را از بین می برد آزادی می دهد از أعدى عَدوِّكَ نَفسُكَ الَّتي بَينَ جَنبَيكَ .که در جان انسان هست خوب بعد چیکار می کند برای اینکه این آزادی را ما ازش استفاده کنیم بصیرت به ما می دهد بصیرت چطوری است؟ بصیرت قدرت شناسایی خودت است نه اینکه فقط اطلاع بدهد باید کاری کنی خودت قدرت تشخیص پیدا کنی ما از ولایت بیشتر تکلیف دریافت می کنیم یا تشخیص؟ تشخیص
ملایی: که اگر قرار بود تکلیف باشد یکسره امر و نهی بود
حجت الاسلام پناهیان: یک نکته بسیارمهمی عرض کنم صدر اسلام مشکل این بود که مردم نمی خواستند اطاعت کنند از امیر المومنین؟ نه مشکل این نبود، اونها می گفتند یا علی کمتر از تو هم هر کی بیاید دستور بدهد ما می گوییم چشم مشکل این بود که نمی خواستند به قدرت تشخیص برسند و امیر المومنین می خواست مردم را به قدرت تشخیص برساند به همین دلیل خوارج می گفتند ما یک خلیفه ای می خواهیم قاطع باشد حرف ما مردم را گوش نکند، می گفتند یا علی تو حرف ما را گوش کردی بیا استغفار کن پیشنهاد نهایی را عرض بکنم پس مسئله اعتقادات و احکم و اینها زیاد نبود صدر اسلام، مسئله رسیدن به این بصیرت بود عید غدیر خیلی باعظمت است ولی غدیر اسم مکان است دیگر می دانید که من پیشنهادم این است که بیشتر از اینکه بگوییم عید غدیر بگوییم عید ولایت چون محتوای این عید ولایت است من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه است چرا اینقدر می گوییم عید غدیر؟ عید ولایت
ملایی: جا بندازیم این را
حجت الاسلام پناهیان: بله این را جا بندازیم درسته؟! ما تا معنای حقیقی عید غدیر بیشتر خودش را نشان بدهد انگار یک کمی ابا داریم از گفتن کلمه ولایت، ولایت دلنشین ترین مفهوم دینی است هیجان انگیزترین مفهوم دینی است چه در ارتباط فردی بامولا خودت را می خواهی تصور کنی و چه ارتباط جمعی، واقعا از خدا ممنون هستیم که اللحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت امر المومنین
ملایی: ای جانم به فدای امیر المومنین بیننده ها و شنونده های عزیز برنامه سمت خدا عیدتان پیش پیش مبارک باشد اطعام روز عید ولایت را از حالا اینطوری تمرین کند که این کلمه بماند در دهان و ذهن و قلب مان اطعامش خیلی اهمیت دارد و برنامه سمت خدا این کار را انجام می دهد برای مشارکت در اطعام روز عید بزرگ و عید ولایت و عید غدیر خم عدد 12 را می توانید به 20000303 پیامک کنید و کانال های برنامه هم هست می توانید بهش سر بزنید و اینکه عضوش هستید و اینها بسیار ممنون هستم از همراهی تان و با اجازه شما عزیزان بیننده و شنونده در محضر قرآن کریم خواهیم بود صفحه 109 آیات 10 تا 13 سوره مبارکه مائده ثوابش را از همین الان تقدیم کنیم محضر آقایمان امیر المومنین علیه الاف و علیه السلام از همراهی تان تا این لحظه متشکرم و با اجازه تون رفع ز حمت می کنم حاج آقای حجت الاسلام پناهیان؟
حجت الاسلام پناهیان:یک کلمه فرصت دارم بخوانم از تاریخ؟
ملایی: خواهش می کنم
حجت الاسلام پناهیان: یکی از یاران معاویه می گوید می دانی تو چرا موفق می شوی ولی امیر المومنین موفق نمی شود؟ علی ابن ابیطالب علیه السلام معاویه می گوید چرا؟ بهش می گوید که معاویه تو جرات نمی دهی کسی در مقابل ات حرف بزند اما علی ابن ابیطالب هر موقع حرف می زد چهار نفر بلند می شدند علیه اش حرف می زدند او رو می داد ولی تو رو می دهی
ملایی: عجب کیست مولا آن که آزادت کند.
خیلی خوب یک خبر خوب و شیرین هم در آستانه عید غدیر بهتون بدهم عید ولایت،
حجت الاسلام پناهیان: اشکالی ندارد بگوییم غدیر
ملایی: هی باید تمرین کنیم در آستانه عید ولایت یک خبر شیرین دوستداران برادر عزیزم آقای نجم الدین شریعتی نازنین و دوستداشتنی بدانید که ایشان برنامه را فردا اجرا خواهند کرد و می توانید چهره دوست داشتنی و صدای دلنشین و حضورش را مجددا تجربه کنید و عیدتان مبارک و با اجازه همه خوبان خدا نگهدار.
صفحه109 قرآن کریم