بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از چهره های محبوب خدا که دیگر محبت های الهی نیز به آن وابسته هست انسان های مؤمن هستند. ساحت مقدس رسول خدا می فرمایند که خداوند عجل فناه فرمودند وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ مِنْ خَلْقِي خَلْقاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن، می گوید من خیلی ها را خلق کردم در عالم وجود پدیده های زیادی، موجودات زیادی را خلق کردم بهتر از انسان مؤمن خلق نکردم و از آن طرف محبوب تر از انسان مؤمن هم محبوبی ندارم. لذا ایمان بنیادی ترین ساختار شخصیت انسان های والا، آسمانی و عرشی و محبوب خدا هستند. این قدر انسان مؤمن دارای ارزش هست که امام صادق می فرماید الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَة، همین شخص انسان مؤمن یک حریمی دارد، یک حرمتی دارد، یک ارزشی دارد که از خانه خدا هم این حرمت ارزشمندتر هست. این نیست فقط به خاطر این ایمان او. لذا ایمان فوق العاده بالا می برد، بالایی می آورد، نجات می دهد، انسان را در مسیر کمال قرار می دهد. امام صادق (ع) ویژگی هایی برای انسان مؤمن بیان کردند. چون ایمان با اسلام فرق دارد. اسلام همین که انسان شهادتین را بگوید و خود را از فضای کفر و شرک دور کند کفایت می کند که عنوان اسلام به خود بگیرد. اما ایمان خیر. ایمان یک فضایی در درون انسان ترسیم می کند که در آن فضا انسان معرفت به نظام خلقت و خالق این نظام این قرار به زوال و عمل به ارکان هست. باید مطابق آن ایمان عمل کند. مطابق آن ایمان سخن بگوید و معماری قلب خود را با مبانی ایمانی نسبت به ذات اقدس باریتعالی طراحی کند و مهندسی کند. یکی از ویژگی های انسان مؤمن که امام صادق فرمودند گفتند حِرْصٌ فِي جِهَاد. انسان مؤمن خیلی علاقه دارد، خیلی مایل هست که در جهاد در راه خدا شرکت کند. جهاد بر دو قسم هست. یکی جهاد نرم هست. یعنی جهاد غیر نظامی. یکی هم جهاد سخت هست. جهاد نظامی. به همین خاطر خداوند می فرماید که شما جهاد با اموال خود کنید که جهاد نرم می شود و جهاد به انفس خود کنید که جهاد سخت می شود. به این جهت هست انسان های مؤمن در همه شرایط که نظام اسلامی، دین اسلام نیاز به جهاد دارد چه جهاد نرم، چه جهاد فرهنگی، جهاد اقتصادی، جهاد سیاسی، جهاد در عرصه های علم و فناوری، جهاد در عرصه تولید محصولات دانش بنیان که در شرایط کنونی بسیار مهم هستند، جهاد اجتماعی، جهاد احسان، اینها همه از نوع جهاد نرم هستند. لذا همیشه در این حالت هستند، کوشا هستند، و به گاه دفاع از مردم، از نظام، از مسلمین، اینها در عرصه جهاد سخت هم پیشران هستند و پیشگام هستند. به همین خاطر انسان های مؤمن این چنین هستند. جهاد چه جهاد نرم، چه جهاد سخت، به ویژه جهاد سخت که جان را انسان در طبق اخلاص می خواهد بگذارد این نصیب همه کس نمی شود. امیرالمؤمنان می فرماید که این بابی هست که من ابواب الجنه هست فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِه، لذا این رزمنده های عزیز ما، این شهدای عزیز ما بودند، این شهید سلیمانی عزیز ما بودند، این شهدای بسیاری که ما ملاحظه کردیم اینها خداوند جهاد نصیب آنها کرده بود حضور در صحنه جهاد پیدا کردند باب بهشت از همان روزی که وارد جهاد شدند به روی آنها گشوده شد و با شهادت به اوج تعالی انسانی دست پیدا کردند. شهید با شهادت خود والایی و عرشی بودن شخصیتی پیدا می کند. افتخار خانوادگی تولید می کند. عزت ملی ایجاد می کند و اقتدار دینی می آفریند. لذا جهاد و شهادت این همه آثار دارد. جهاد نرم هم همین طور هست. جهاد غیر نظامی هم
شریعتی: همین جهاد تبیینی که آقا اشاره کردند.
حجت الاسلام صفایی: بله. که این از نوع جهاد نرم هست که انسان واقعیت ها را باید بیان کند. توطئه های دشمن که با تهاجم تحریف آمده است همه چیز را تحریف کند، وارونه نشان دهد این با جهاد تبیین مقابله کند و این نوع جهاد هست. ساحت مقدس امیرالمؤمنین می فرماید مجاهدون، آنهایی که اهل جهاد هستند 1 ـ خداوند نعمتی به آنها می دهد و آن فتح عرش هست. خداوند عرش را برای اینها باز می کند که ارتباط عرشی پیدا کنند. به همین خاطر کسانی که اهل جهاد هستند حالا چه در فضای ملی خود ما، هشت سال دفاع مقدس، این شب ها عزیزان هر جا می رسید نوای دعا و نیایش و نماز شب بود. از آن طرف هم خدا عنایت می کند. ساحت مقدس رسول خدا یک مقایسه ای کرده است که انسان مؤمن جهادگر با انسان هایی که جهاد نمی کنند چه تفاوتی دارند؟ چه مقایسه ای، چه حدی نسبت به هم دارند. حضرت می فرماید تمام اعمال بندگان، همه آنها، شما روی هم جمع کنید در مقابل جهادی که فی سبیل الله یک جهادگر انجام می دهد نسبت آن این هست مثل یک قطره آبی هست که در دهان یک پرستو هست اعمال غیر جهادی این هست، جهاد دریا هست. اصلاً قابل مقایسه نیست. می گوید اصلاً این چنین هست. این کلام رسول خدا هست. می گوید انسان اهل نماز باشد، روزه باشد، این در منزل نشسته است این کار را می کند. اما آن کسی که می رود و جهاد می کند جان خود را گذاشته است. برای دین خود، برای ملت خود، برای مملکت خود، برای مردم خود، این خیلی متفاوت هست. ما الان متنعم هستیم و عزیزانی که در مرزها دارند زحمت می کشند مرزبانی می کنند، در شهرها امنیت مملکت را محافظت می کنند. ساحت مقدس رسول خدا فرمودند که رِبَاطُ يَوْمٍ فِي سَبِيلِ اللَّه، مرزبانی یک روز در راه خدا خیر من الدنیا و ما علیها، یعنی یک روز مرزبانی به اندازه تمام دنیا و هر چه که روی دنیا هست از ذخائر، آن یک روز مرزبانی ارزش آن بیشتر هست تا این دنیا و ما علیها.
شریعتی: از همین جا به همه مرزبان های عزیز در هر کجا که هستند آبی و خاکی و زمینی با دل و جان خود سلام می کنم و بدانند که این مرزبانی که در راه خدا باشد دارای چه ارزشی هست. که رسول خدا (ع) می فرمایند که یک روز آن از دنیا و ما علیها ارزش آن بیشتر هست. از آن طرف فرمودند که حرس ليلة في سبيل اللَّه، یک شب نگهبانی در راه خدا برای حفظ امنیت مردم، أفضل من ألف ليلة، ارزش آن بالاتر از هزار شب هست که شب آن انسان نماز شب خوانده است روز آن روزه گرفته است. یک شب نگهبانی، یک شب ایجاد امنیت برای مردم. بنابراین این عزیزانی که حافظ امنیت مملکت ما هستند در هر رده ای، در هر لباسی که باشند چه پیدا، چه پنهان، اینها بدانند که این ایجاد امنیتی که می کنند عبادت هست. حرس ليلة في سبيل اللَّه، یک شب نگهبانی، یک شب مراقبت، یک شب حفظ امنیت، یک شب پاسداری در راه خدا برای مردم أفضل من ألف ليلة، والاتر از هزار شب هست که انسان شب آن را با نماز شب و دعا و مناجات طی کند و روز آن را روزه بگیرد. تازه این کلام پیامبر هست، این مدالی هست که ساحت مقدس رسول خدا به سینه حافظان امنیت ما زدند. مرزبانان عزیز ما زدند. لذا انسان مؤمن عشق او جهاد هست. جهاد را دوست دارد. پیشتاز هست. حرس یعنی پیشتازی. و از آن طرف پیشران هم هست. جلو می رود که دیگران بیایند، راه را باز می کند. آقا امیرالمؤمنین تجلی عالی این جهادگری بود. هم پیشاهنگ بود، هم پیشران بود. و این شهدای عزیز ما هم این چنین بودند. یکی دیگر از ویژگی های انسان مؤمن که امام صادق می فرماید صَلَاةٌ فِي شُغُلٍ. انسان در محیط زندگی از صبح زود که بیرون می آید تا آخر شب خیلی مشغولیات دارد. اطراف آن تکثرات بسیاری هست. گرفتاری ها، چالش ها، کار. خدا رحمت کند یکی از بزرگان می فرماید این قدر انسان گرفتار کار می شود که دیگر کار به کردگار ندارد. انسان های مؤمن حواس آنها جمع هست. نماز خود را مبانی ساحات قرار می دهند. بر اساس آن کار خود را تنظیم می کنند. مدیریت زمان و مهندسی زمان آنها بر اساس محور قرار دادن نماز هست. این طور نیست که به نماز بگویند کار داریم به کار می گویند نماز داریم. ساحت مبارک رسول خدا می فرماید که حَسْبُ الرَّجُلِ مِنْ دِينِهِ، می خواهید حسابرسی یک شخصی در رابطه با دین کنید این را ملاحظه کنید. كَثْرَةُ مُحَافَظَتِهِ عَلَى إِقَامَةِ الصَّلَوَات. اگر خواستید دین کسی را بررسی کنید ببینید به گاه نماز چه برخوردی می کند. چگونه رفتار می کند و آیا نماز خود را تأخیر می اندازد. خدایی نکرده قضا می شود. یا به دقت زمان بندی ها را تنظیم کرده است، ساعت ها را تنظیم کرده است، چند دقیقه قبل از نماز کار را تعطیل می کند. آن قول هایی که داده است، وقت هایی که داده است تعطیل می کند به نماز خود می پردازد. یک نکته ای محضر شما در رابطه با نماز عرض کنم در رابطه با وقت نماز اگر انسان بخواهد نافله بخواند بهتر این هست که اول نافله را بخواند بعد نماز واجب خود را. مثلاً نافله صبح بخواند بعد نماز صبح را بخواند. نافله ظهر را بخواند بعد نماز ظهر. نافله عصر بعد نماز عصر. اما یک نماز هست می گویند سر اذان نماز خود را بخوانید و آن نماز مغرب هست. نماز مغرب یعنی همین که الله اکبر گفتند وقت آن رسیده است. خدا رحمت کند یکی از بزرگان از مراجع عالیقدر بودند ایشان وقتی که اذان می گفتند اذان یا تمام شده بود یک مقداری نماز مغرب تمام می شد. این قدر نماز مغرب محافظت دارد. به همین جهت هست که مثلاً بزرگان نماز صبح را با یک تأخیر اندکی می خوانند چون وقت نافله صبح سر اذان هست. یا نماز ظهر را با یک تأخیر 8 رکعتی انجام می دهند. چون آن جا وقت نافله هست که مؤمنین نافله بخوانند، خود آنها نافله بخوانند بعد نماز را شروع کنند. نماز عصر هم همین طور هست. فقط این نماز مغرب هست.
شریعتی: الله اکبر گفتند وقت نماز مغرب هست.
حجت الاسلام صفایی: مستحب هست آن قرمزی هوا نرفته است آن وقت این نماز مغرب انسان بخواند. فقط نماز مغرب یک سرعت این چنینی دارد. امام صادق می فرماید فضل وقت الاول علی الاخر می گوید فضیلت اول وقت با آن آخر وقت این هست، مثل فضل آخرت بر دنیا هست. یعنی وقتی انسان بخواهد مهندسی زمان برای نماز کند باید فوق العاده روی اول وقت فضلیت نه اول وقت اذان چون عرض کردم بعضی از نمازها وقت نافله هست اول وقت فضلیت نماز خود را بخواند و این خیلی نکته مهمی هست. امیرالمؤمنان گاهی مواقع به فرزندان خود نصیحت می کردند. یکی از فرزند خوانده های ایشان محمد بن ابی بکر بود که خیلی هم حضرت ایشان را دوست داشتند. کوچک بود کنار امیرالمؤمنین آمد. به ایشان گفت ارْتَقِبْ وَقْتَ الصَّلَاة یک طوری مهندسی زمان کن، یک طوری مدیریت زمان کن که وقت نماز هنوز نرسیده تو انتظار نماز بکشی. فَصَلِّهَا لِوَقْتِهَا، درست به وقت آن نماز بخوانید. چون وقتی که اذان می گویند یعنی خداوند از مؤمنین خواسته است بیایند. به سمت خدا بیایند. اگر تأخیر بیندازند یعنی خدا می گوید بیایید آنها می گویند کار داریم. وقت نداریم. یک کار دیگری داریم. لذا ایشان می فرماید که شما وقت نماز را که می دانید چه زمانی هست منتظر آن باشید. فَصَلِّهَا لِوَقْتِهَا وَ لَا تَعْجَلْ، نه عجله کنید که قبل از وقت بخوانید وَ لَا تُؤَخِّرْهَا، نه این که تأخیر بیندازید. بلکه به موقع به آن ساعت خاصی که خداوند این درب رحمت خود را برای انسان باز کرده است و گفته است بیایید ما انتظار باشیم. دیدید برخی از انسان ها خیلی دوست دارند فردی را ببینند. می گویند ساعت ده تشریف بیاورید. این ساعت 9 می رود آن جا می ایستد. در را که باز کرد حرکت می کند.
شریعتی: اصلاً از شب قبل از آن بی تاب هست، بی قرار هست.
حجت الاسلام صفایی: بله. نماز می گویند این طور هست. شما می خواهید ملاقات خدا بروید. به همین خاطر خداوند در قرآن گفته است «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» (ماعون/4) وای بر نمازخوان ها، «الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون» (ماعون/5) یعنی در رابطه با نماز خود توجه ندارند. دقت ندارند. لذا انسان مؤمن کسی هست که در فضای پر از شغل و کار و تلاش و مراجعه و یک تکثرات بسیار حواس او به زنگ نماز هست. آن ساعتی که باید نماز خود را بخواند با دقت چند دقیقه قبل از آن کارها را تعطیل می کند و به سمت نماز می رود. یک حدیثی خیلی عجیب در رابطه با نماز هست. ما مطلع هستیم این از معارف قرآنی هست که هر انسان دو فرشته مواظب او هستند تمام اعمال انسان را ملاحظه می کنند. گاهی به انسان خدمت می کنند، گاهی می نویسند. شرایط خاصه ای در این جا هست که یک بحث معرفتی فوق العاده ای هست. این دو فرشته نماز اول وقت که انسان می خواند می نویسند فرشتگان دیگر هم برای دیگران می نویسند آن فرشته هم برای آن فرد دیگر می نویسد. آنهایی که اول وقت می نویسند نگاه می کنند به به آنهای دیگر هم که اول وقت نماز خواندند فرشته های آنها نوشتند دارند بالا می روند. آن که مدام تأخیر می اندازد فرشته ها این پایین می مانند از دیگران عقب می افتند. لذا آن فرشته هایی که اول وقت می نویسند و عرش می روند می گویند ما را روسفید کردی خدا تو را روسفید کند. آن کسانی که تأخیر می افتند عرش بروند به ویژه آنهایی که دیگر آخر وقت هست می گویند ما را روسیاه کردی. خدا تو را روسیاه کند. خیلی بد هست فرشته برای انسان نفرین کند. لذا انسان های مؤمن در فضای تکثرات و تمام این فشارهایی که در فضای کاری انسان هست مواظب نماز خود هستند.
شریعتی: جالب هست که شاید همه ما شنیدیم و در خاطرات و در حکایت ها خواندیم از مرحوم آ سید علی آقای قاضی که ایشان فرمودند دنیا می خواهید نماز اول وقت، آخرت می خواهید نماز اول وقت، هر چه می خواهید نماز اول وقت. شاید به واسطه همین دعای ملائکه هست که کار آدم جلو می افتد.
حجت الاسلام صفایی: فرشتگان می گویند خدا شما را روسفید کند، شما را آبرومند کند. خیلی ارزش دارد. مرحوم آقای قاضی گفته بودند که اگر کسی نماز اول وقت بخواند خدا هر چه می خواهد به او می دهد. از آقای بهجت سؤال شد خدا ایشان را رحمت کند، اینها انوار الهی بودند که نصیب ما کرده بودند و از حضور محروم شدیم. از آقای بهجت سؤال شد که این نمازی که مرحوم آقای قاضی می گوید اول وقت بخوانید خدا همه چیز به شما می دهد، دعای شما را مستجاب می کند این یعنی نماز عرفانی و نماز آن چنانی؟ ایشان گفت نه همین اول وقت بودن. و الا اگر غیر از این بود آقای قاضی توضیحات می داد. همین اول وقت بودن. این نشان می دهد خدا می گوید بیا، این می گوید من آمدم. همین که خدا با اذان می گوید بیا اذان یعنی گفتن بیا. این قبول کرده است آمده است، یعنی من هستم پشت در بودم دویدم آمدم می گوید همین کارها را درست می کند. این که بزرگان همیشه روی این نکته تأکید داشتند که یکی از نشانه های مؤمن این هست که زمان زندگی خود را با نماز تنظیم کند وقت نماز تنظیم کند. این از نشانه های انسان مؤمن هست. یکی دیگر از ویژگی های انسان مؤمن وقار هست. وقار یعنی با شخصیت بودن. به هم نریختن، در هم نشکستن، زانو نزدن در مقابل مشکلات، محکم بودن. لذا فرمودند یکی از نشانه های مؤمن این هست. فِي الْهَزَاهِزِ وَقُور. هزاهز یعنی تکانه های دنیا. انسان در زندگی خیلی این تکانه ها را تجربه می کند. گاهی تکانه های مالی هست. اوضاع مالی انسان به هم می ریزد. خدا نکند انسان مقروض باشد و طلبکار مهلت ندهد. خیلی ذهن را به هم می ریزد. امام سجاد در یکی از دعاهای او این هست که خدایا من این طوری نشوم که بدهکاری باشم که طلبکار می آید طلب خود را از من می خواهد و من ندارم. آن هم پول خود را به دست این آقا داده است پول خود را می خواهد، حق او هست از آن طرف هم انسان ندارد پرداخت کند. فشار روحی، فشار قلبی فراوانی بر انسان مستولی می شود. انسان هایی که گرفتار شدند این را تجربه کردند، نفس انسان را می گیرد. حالا اگر آن طلبکار هم پافشاری کند فشار بیشتر به او می آید. این تکانه های اقتصادی هست. گاهی تکانه، تکانه های خانوادگی هست. یک مشکلی در خانواده رخ می دهد. پدر قهر می کند، مادر قهر می کند، بچه ها قهر می کنند، خانم، آقا قهر می کنند. این تکانه خانوادگی هست. این زلزله ای در خانه هست. این هزاهز هست. یک وقت مشکلات و مصائب هست. انسان پدر بزرگوار خود را از دست می دهد. یک تکانه وحشتناکی هست. خدا ان شاءالله تمام پدران ما را عمر طولانی بدهد. همچنین مادران ما. اینها را وقتی انسان از دست می دهد قدر می داند. می گویند می خواهید قدر چیزی را بدانید آن را حذف کنید ببینید چه به روز می آید. این یک تکانه هست. وقتی انسان مادر خود را از دست می دهد، پدر را از دست می دهد یک تکانه بر انسان وارد می شود. من دیشب مسجد بود. یک جوانی پشت سر من آمد فراوان گریه می کرد. گفت آقا پدر من از رزمندگان هست. شیمیایی هم شده بود. سرطان گرفت خدا شفا داد الان دوباره مشکل ایجاد شده است پزشک ها هم گفتند هیچ امیدی نیست. همین طور این جوان برای پدر خود گریه می کرد می گفت آقا دعا کنید. یعنی هنوز عارض نشده است این تکانه آمده است. خیلی سخت هست انسان فرزند خود را از دست بدهد. همسر خود را از دست بدهد. خدا رحمت کند برخی از بزرگان همسر خود را از دست می دادند اصلاً انسان باور نمی کرد اینها مثل کوه بودند، همسر که از دست می رفت زار زار گریه می کردند. می گفتند این با من از جوانی همراهی کرد. سختی ها، گرفتاری ها، نداری ها، تحمل کرد. یک پشتوانه محکم برای من بود. الان همه چیز خود را از دست دادم. گویا الان غربت را احساس می کنم. لذا آقایان قدر خانم های خود را بدانند. خانم ها هم قدر آقاهای خود را بدانند. اینها تکیه گاه الهی برای انسان هستند. مشکلات هم به اندازه کافی ایجاد تلخی می کند. دنیا هست، آخرت که نیست. لذا خیلی باید در مدیریت نشاط و راحتی و آسایش هم بکوشیم. مشکل روی مشکل نباشیم، بلکه مشکلات را برطرف کنیم. به همین خاطر این تکانه ها که آمد انسان مؤمن به هم نمی ریزد. مصیبتی آمد به هم نمی ریزد.
شریعتی: المؤمن کالجبل الراسخ.
حجت الاسلام صفایی: محکم هست. مشکل اقتصادی آمد به هم نمی ریزد. سر در گریبان کند بگوید چه کنم. محکم هست می خواهد آن را مدیریت کند. چه جوری من مشکل را برطرف کنم؟ چه جوری مشکل را تحمل کنم؟
شریعتی: حاج آقا اگر ایمان نباشد خیلی کار سخت می شود نمی توانید آن را تحمل کنید.
حجت الاسلام صفایی: اصلاً ممکن نیست. بدون ایمان سختی ها و مشکلات دنیا قابل حل نیست چون باید به یک جایی وصل باشید. حضرت سیدالشهداء ما در تاریخ نداریم یک انسان این همه در عرض 2 ساعت، کربلا بیان کردند 2 ساعت بیشتر نبوده است، جریان عاشورا. در دو ساعت این همه مصیبت ملاحظه کند، ببیند بر او وارد شود از بچه 6 ماهه تا صحابی 90 ساله. از بچه های خود تا بچه های خواهر، از صحابی درجه یک تا برادر. همه ایشان یک کلام گفت الهی رضاً برضائک. خدایا اگر این مصائب در محضر تو نبود اصلاً قابل تحمل نبود. ولی می دانم در محضر شما هست و شما خیر الحاکمین هستید. این هدایا، این تلاش و جهادی که من در راه شما می کنم در منظر شما هست از این طرف پاسخ خواهی داد «إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلا» (کهف/30)، و از آن طرف دشمنان را که این جوری دارند ظلم و جنایت می کنند شما با آنها برخوردی خواهید کرد که خدایی با آنها برخورد می کنید. «وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون» (شعرا/227) چون در محضر شما هست خدایا قابل تحمل هست. لذا انسان مؤمن به هم نمی ریزد. طلبکار آمد از او مطلبی خواست، پول خواست نداشت به هم نمی ریزد. برای او توضیح می دهد، آن هم فشار می آورد می رود مدیریت می کند، می رود یک شرایطی را فراهم می کند که بتواند کار را بیرون بیاورد. از مشکل بیرون بیاید. یا مصیبتی بر آن وارد شده است واقعاً سخت هست. اما این طور نیست که می گوید زندگی تمام شد. بلکه زندگی به یک شکل دیگری آغاز می شود. بدون پدر، تا حالا با پدر ادامه داشت، از این به بعد بدون پدر آغاز می شود. یکی از خوبان پدری بود بسیار شریف و بزرگوار. حال ایشان خیلی بد شده بود. یک فرزندی هم داشتند فوق العاده به این پدر علاقه داشت. به طوری که تمام کارهای خود را تعطیل کرده بود آمده بود پرستاری پدر را می کرد ایشان بیان می کردند که برخی مواقع من شب که کنار تخت پدر پایین تخت می خوابیدم می گفتم پدر من تا صبح فوت خواهند کرد. من فردا پدر نخواهم داشت. آن پدر خیلی حکیم بودند. متوجه این فرد بودند که این پتو را دور خود می گیرد و دارد گریه می کند. پدرها این طوری هستند. هر چه در دل بچه ها می گذرد پدر و مادر درک می کنند. ایشان در یک فضایی که ایجاد شده بود گفته بود که یکی از سلاطین، یکی از بزرگان پدر او فوت کرد به او تکانه وارد شد. خیلی جزع و فزع می کرد. خیلی ناراحتی می کرد. به مادر خود گفت که من می خواهم یک مراسم برای پدر خود بگیرم. مادر او گفت خیلی کار خوبی می کنید. مادر هم مادر پخته ای بود. با این که همسر خود را از دست داده بود. گفت که مراسم بگیر اما من می گویم یک شرطی بگذار. گفت بفرمایید. گفت بگویید که در مراسم کسانی شرکت کنند که مصیبت ندیدند. گفت چشم. اعلام کردند و خود آنها هم رفتند صندلی زدند و آن تشریفات. دید هیچ کس نیامد. خیلی ناراحت برگشت به مادر گلگی کرد مردم قدر من را نمی دانند. مردم فلان. هیچ کس نیامد. مادر گفت مگر شما چه شرطی کرده بودید. مگر چه گفتید؟ گفت همان که شما گفتید. گفتم که در این ختم پدر من کسانی بیایند که مصیبت ندیدند. گفت خب پس معلوم هست که همه مصیبت دیدند. تو هم سر آنها. مردم هم مصیبت دیدند. شما هم مصیبت می بینید. این طور نیست که مصیبت برای شما تنها باشد. همه مصیبت دیدند. لذا همان طوری که مردم تحمل می کنند خدا هم صبر می دهد بعد از یک مدتی فراموش می شود تو هم این طور خواهی بود. این قدر جزع و فزع نکن. امام کاظم (ع) می فرماید که کسی که مصیبت دیده است تحمل می کند یک مصیبت دیده است. اما کسی که مصیبت دیده است جزع و فزع می کند دو تا مصیبت می بیند یکی مصیبت پدر، یکی مصیبت بیماری خود. لذا انسان مؤمن در تکانه ها، در شدائد، در گرفتاری ها فوق العاده با شخصیت، با وقار و پر تحمل هست. به همین خاطر امیرالمؤمنین فرمودند جمال الرجل الوقار. زیبایی یک انسان این هست که در سختی ها ببینید که این شخص چه نوع رفتاری می کند. آن وقت زیبایی شخصیت انسان وقتی پیدا می شود که در مقابل مشکلات با وقار برخورد می کند به هم نمی ریزد. نمی شکند. جزع و فزع نمی کند. تسلیم نمی شود. می ایستد مشکل را حل می کند. برخی از انسان ها وقتی مشکل آمد در مشکل حل می شوند. در مشکل ذوب می شوند. مشکلات اینها را حل می کند. مشکلات اینها را خرد می کند. اما برخی از انسان ها هستند که آنها مشکل را حل می کنند. نه در مشکل حل می شوند.
شریعتی: به قول یک لطیفی می فرمود اگر تو در دل دردها و رنج ها رشد نکنی آن درد و رنج هست که در تو رشد می کند.
حجت الاسلام صفایی: کاملاً همین نکته هست. اگر ما مشکل را حل نکنیم در مشکل حل می شویم. انسان های با وقار، با شخصیت، با ایمان این طوری هستند که مشکل را حل می کنند نه در مشکل حل می شوند.
شریعتی: بسیار خوب. ان شاءالله که همه ما با ایمان مثل کوه باشیم. گفت در طوفان حوادث با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن هست و ان شاءالله به او بسپاریم و ان شاءالله که خدای متعال هم نظر لطف خود را از ما دریغ نکند. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. سپاسگزار هستم. خدایا گرد غربت از ساحت کلام خود بردار و جان های ما را به نور قرآن جلا ببخش. تا فردا و تا سلامی دوباره. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم.
صفحه549قرآن کریم