اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-10-19-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری-جایگاه قرآن در زندگی انسان (اقتصاد)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم‌ها، آقایان، سلام. وقت شما بخیر. ان‌شاءالله هر جا که هستید تن شما سالم باشد، تن شما سلیم باشد و خداوند متعال پشت و پناه شما. خیلی خوشحال هستیم که امروز هم با هم هستیم و در کنار هم و با احترام و با افتخار به رسم سه‌شنبه‌ها در محضر حاج آقای حجت الاسلام ماندگاری عزیز.

 حجت الاسلام ماندگاری: اعوذ بالله سمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صلی علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. من هم خدمت شما همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان عزیز در شبکه سه، شبکه افق، شبکه جهانی ولایت، رادیو معارف، شنوندگان عزیز، عرض سلام و ادب و احترام و روزبخیر داریم و امیدواریم در روزهای آخر ماه جمادی و در آستانه ماه رجب، ماه خدا آماده شویم برای ضیافت خصوصی الهی. من یک نکته‌ای را در روایات دیدم که ماه رمضان، ماه مهمانی عمومی خدا است. ماه رجب ماه مهمان خصوصی خدا است. هر کس فرق مهمانی عمومی و خصوصی را بفهمند، فرق ماه رجب و ماه رمضان را می‌فهمد. و چقدر قشنگ است که مردم عزیز ما، با این سنت زیبایی که برنامه نورانی سمت خدا راه انداخته است ماه رجب را از همین الآن نیت کنند با مشارکت در این قربانی که چقدر خانواده‌هایی که تحت فشار هستند، برای همین مقدار گوشت تبرکی ماهانه که به محضر آنها می‌رسد چقدر دعا می‌کنند و چقدر بلاها دفع می‌شود. من همین‌جا این روایت را بگویم که در قیامت داریم بعد از انجام واجبات و ترک محترمات هیچ چیزی به اندازه صدقه و خیرات و خدمت به مردم به درد آدم نمی‌خورد. لذا حالا که این بستر فراهم شده است نذر مشارکتی، قربانی مشارکتی. هر کسی بگوید یک مقدار گوسفند گران شده است تنهایی نمی‌توانم. دوست دارم ولی نمی‌توانم. آقای یک هزار تومانی. با یک هزار تومانی بیایید ما خودمان، بچه‌هایمان، خانواده‌هایمان، در اقوام‌مان، در کانال‌هایی که داریم تبلیغ کنیم آقا یک مجموعه مطمئن، مؤسسه حضرت خدیجه (س) با مشارکت سمت خدا دارند کار رساندن گوشت قربانی‌های مردم را به دست کسانی که واقعاً نیازمند هستند و دعاگو هستند. چقدر دعا می‌کنند. و ان‌شاءالله آن عزیزان هم دعا کنند که باران رحمت الهی بیشتر و زودتر و وسیع‌تر نازل شود تا ان‌شاءالله برکات بر ما بیشتر شود. و امیدواریم مردم قدر این ورود به ماه رجب را با این قربانی بیشتر بدانند. دعای سلامت امام زمان را برای تبرک بخوانیم. «اللهم كن لوليِّك الحُجَّةِ بن الحسن، صلواتُكَ عليه و على آبائهِ، في هذه السّاعة و في كلِّ ساعةٍ، وليّاً و حافظاً، و قائداً و ناصراً، و دليلًا و عيناً، حتى تسكنه أرضك طوعاً، و تُمتّعَهُ فيها طويلا وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِرِضَاهُ وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَه‏» یک دسته‌گل صلوات را هم محضر آقاجان‌مان، بنی‌نعمت‌مان حضرت صاحب الزمان تقدیم کنیم.
شریعتی: ما خدمت شما هستیم و بحث امروز شما را با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام ماندگاری: البته من یک نکته‌ای را بگویم. به عشق امیرالمؤمنین، به عشق امام باقر که روز اول ماه رجب ولادت ایشان است، به عشق امام عادی که روز سوم روز شهادت ایشان است، به عشق امام جواد که روز دهم روز ولادت ایشان است، به عشق موسی بن جعفر که بیست و پنجم شهادت ایشان است و به عشق آقا رسول الله که بیست و هفتم مبعث ایشان است و به عشق امیرالمؤمنین و به عشق زینب کبری که پانزده رحلت شهادت‌گونه ایشان است. یعنی انقدر ماه رجب می‌شود ماه عشق‌بازی با اهل بیت و ان‌شاءالله همچنان که فرمودید از قربانی، از خدمت، از اعتکاف، از مناجات‌ها، از نمازها و از زیارت‌های او غفلت نکنیم که «انْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ فَإِنَّهَا تَمُرُّ مَرَّ السَّحَاب‏» به سرعت می‌گذرد. در همین برنامه دو سه هفته دیگر می‌‌شود می‌گویی ماه رجب تمام شد، از دست ما رفت.
شریعتی: ماه شعبان آمد و ماه رمضان.
حجت الاسلام ماندگاری: قطعاً ان‌شاءالله از خدا بخواهیم خدای تبارک و تعالی به همه ما توفیق بهره‌مندی از ماه رجب را بدهد. همین‌جا فکر می‌کنم جایش هست که من یک مثالی را بگویم. البته جای آن در قرارداد آن می‌گویم. کوتاه‌ترین مسابقه، مسابقه دو صد متر است. 8 ثانیه است. این را از من یادگاری داشته باشند مخصوصاً نوجوان‌های عزیز که مخاطب ویژه سه‌شنبه‌های ما هستند. همه برای عزیزان خود یادداشت کنند. این مسابقه دو صد متر که 8 ثانیه است، فاصله نفر اول و دوم صدم ثانیه است. دونده وقتی می‌دود، شما زیباترین نمایشگاه را هم دو طرف مسیر مسابقه بگذارید، دونده نگاه نمی‌کند. چرا؟ چون می‌داند فرصت او خیلی خیلی کم است. فقط تمام هم و غم و فکر و ذکر را، تمام آن را برای دویدن می‌گذارد. آقای شریعتی به خدا اگر همه ما بدانیم فرصت ما در دنیا خیلی کم است. «إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون» حتماً بازیگوشی‌های خود را کنار می‌گذاریم. حتماً حواس‌پرتی‌های خود را کنار می‌گذاریم. از لحظه به لحظه خود مضاعف بهره‌برداری می‌کنیم. مضاعف یعنی چه؟ مضاعف یعنی هم عمل صالح می‌کنیم و هم نیت تکرار می‌کنیم. شاید من فرصت تکرار پیدا نکنم. بگویم خدایا هر وقت اول ماه را درک کردم در قربانی مشارکت می‌کنم. شاید من فردا مردم. ولی همین که نیت کردم خدا برای من می‌نویسند.
شریعتی: این همان بذر است که باید بکاریم.
حجت الاسلام ماندگاری: همان بذر است. ‏این را حالا ان‌شاءالله در موقعیت آن، قرارداد مسابقه ان‌شاءالله عرض خواهم کرد به حول و قوه الهی. اما در رابطه با قرارداد اقتصادی که با خدا جلسه قبل گفتیم به قول ما یک معرکة الآراء است. خیلی‌ها می‌گویند خب ما اینها را داریم رعایت می‌کنیم. پس چرا اینطوری نمی‌شود؟ چرا درست نمی‌شود؟ چرا مشکلات ما حل نمی‌شود؟ اولاً من دو نکته را دوباره بگویم. یکی را نگفته‌ام، یکی را گفته‌ام تکرار می‌کنم. نکته اول که آقای شریعتی همه ما بدانیم قرآن داروخانه مطمئنی است. صدق الله العلی العظیم. پس به این داروها کسی شک نکن. اگر منِ طلبه این داروها را می‌گویم. من بارها گفته‌ام. ما طلبه‌ها داروفروش هستیم. داروخانه هستیم. هیچ بعید نیست دکتر داروخانه که دارد به من داروی کلیه می‌دهد خودش ناراحتی کلیه نداشته باشد. دارد به من داروی قلب می‌دهد، خودش ناراحتی قلب نداشته باشد. هیچ‌بعید نیست. خودش هم مبتلا هست. برادرها، خواهرها، بیننده‌ها، چون گاهی وقت‌ها می‌گویند حاج آقا خودتان خوب هستید؟ می‌گوییم نه، ما از شما گرفتارتر هستیم. به خدا ما خودمان را گرفتارتر از همه می‌دانیم، مشکل‌دارتر از همه می‌دانیم. ما ایمان مردم را از خودمان بهتر می‌دانیم. مردم را خیلی از خودمان جلوتر می‌دانیم. ما سر و صدای‌مان زیاد است. قبول. دستان خود را بالا می‌بریم. لذا خواهش می‌کنم به داروها شک نکنند. «لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين‏». آیه دیگر می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا» در آیات خدا شک نکنید. اگر ما می‌گوییم خدا فرموده است بذر قرارداد اقتصادی 5 تا است، گفتیم تنبلی نکنید. حالا هی بیاییم همدیگر را متهم کنیم خودت تنبل هستی، آن یکی بگوید خودت تنبل هستی، مسئولین تنبل هستند، روحانی‌ها تنبل هستند، دانشگاهی‌ها تنبل هستند. فقط خودمان را معطل کردیم اذیت کردیم. خودمان بیاییم ببینیم این کلامی که خدا دارد می‌گوید، ببینید اول مخاطب کلام خدا خود من هستم. اول مخاطب کلام معصوم خود من هستم. وجود نازنین امام باقر (ع) که در آستانه ولادت ایشان هستیم، البته امشب هم می‌دانید که شب شهادت فرزند امام باقر حضرت سلطان علی بن محمد بن باقر مشهد اردهال است. مردم اردهال امشب و فردا مراسم خیلی قشنگی دارند برای این شهید اردهال که مثل امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. سرهای ایشان و یاران ایشان از بدن‌شان جدا شد و در قالی مردم این بزرگوار را پیچاندند و دل خاک گذاشتند. یعنی شبیه صحنه کربلا برای این فرزند نورانی امام باقر (ع) و یاران ایشان اتفاق افتاد که از همین‌جا درود می‌فرستیم بر روح بلند این فرزند نورانی امام باقر و به اهالی اردهال و همه شیعیان تسلیت این شهادت را هم عرض می‌کنیم. امام باقر به اسحاق فرمودند روایت خیلی عجیبی است. برای اینکه این روایت را واضح کنم، من می‌گویم آقای شریعتی ما در تحلیل مشکلات معمولاً سه کار می‌کنیم. یعنی یکی از این سه راه. یک، فرافکنی. همش می‌خواهیم در گردن دیگران بریزیم. در خانواده این زن و مرد با همدیگر مشکل دارند، خانم می‌گوید آقا، آقا می‌گوید خانم. بچه می‌گوید بابا، بابا می‌گوید بچه. خواهر می‌گوید برادر، برادر می‌گوید خواهر. با همسایه داریم، این می‌گوید با او، او می‌گوید با این. گاهی وقت‌ها با خانم‌ها سر به سرشان می‌گذاریم می‌گوییم از بعد از آدم و حوا چون حضرت حوا مادرشوهر نداشتند. از بعد حضرت آدم و حوا یک دعوایی پیش آمده است دعوای عروس و مادرشوهر. عروس می‌گوید تقصیر مادرشوهر است، مادرشوهر می‌گوید تقصیر عروس است. الآن مردم می‌گویند مسئولین، مسئولین نمی‌گویند مردم، آنها هم می‌گویند خب مردم هم صبر کنند. هیچ‌کس را گیر نیاوریم می‌گوییم آمریکا. خدا آمریکا را لعنت کند. بابا آمریکا انقدر ارزه ندارد انقدر برای ما مشکل درست کند. یک نگاه به خودمان بیندازیم. امام صادق به امام باقر می‌فرماید فرافکنی نکنید. چون فرافکنی نه تنها مشکل شما را حل نمی‌کند، بلکه در مشکل غوطه‌ور می‌شوید. دو، خودزنی هم نکنید. این راه‌حل دوم است که این هم غلط است. خودزنی یعنی چه؟ الآن داستان مشروطه را خیلی دارند مطرح می‌کنند. خیلی هم خوب است. خودزنی این است که در زمان مشروطه تقی‌زاده معروف است. یک عامل انگلیسی بود. گفت ما باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم. ما خودمان هیچ ارزه‌ای نداریم. این هم غلط است. هویت‌فروشی هم غلط است. متأسفانه در زمان هم مشابه این جملات گفته شد که ما فقط بلد هستیم آبگوشت بزباش درست کنیم. ارزه دیگری نداریم. باید وابسته به آمریکا و اروپا باشیم. جوانان ما ثابت کردند که ما می‌توانیم. واقعاً می‌توانیم. من یک کلمه داستان غنی‌سازی را برای شما بگویم. ما سه و نیم درصد برای رآکتور تهران لازم داشتیم. من با دقت پرسیدم. غربی‌ها جلوی آن را گرفتند و گفتند به شما نمی‌دهیم. گفتیم خودمان درست می‌کنیم. گفتند مگر بلد هستید؟ به ریش ما خندیدند. سه و نیم درصد درست کردیم، پنج درصد درست کردیم، بیست درصد درست کردیم. الن با اجازه حضرت آقا، ایشان اجازه نمی‌دادند، اجازه دادند 60 درصد هم داریم درست می‌کنیم. دنیا دارد تعجب می‌کند که چطور ممکن است. پالایشگاه ستاره خلیج فارس من برای بازدید رفتم. وقتی آلمانی‌ها رها کردند یکدفعه وسط کار رفتند، رمز کامپیوترها را هم بردند. واقعاً اگر این پالایشگاه راه نمی‌افتاد، از لحاظ بنزین اینها می‌توانستند روی گرده ما پا بگذارند. ما را فلج کنند ولی بچه‌ها مجاهدانه با همت و با تکیه به توان و اراده و حمایت الهی، توانستند و وقتی راه انداختند من آنجا برایم توضیح می‌دادند. گفتند وقتی به آلمانی‌ها خبر دادیم ما رمز کامپیوترها را هم پیدا کردیم. این پالایشگاه را راه انداختیم، آنها تعجب کردند که چطور ممکن است. پس خودزنی هم غلط است. در تحلیل مشکلات، چه مشکلات فردی، چه خانوادگی. این حیف است که نگوییم. مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی. اگر فرافکنی کنیم غلط است. اگر خودزنی کنیم، این هم غلط است. امام باقر به اسحاق فرمودند از خدا بخواه تو را از حال تقصیر بیرونت نکند. از این جمله وجود نازنین امام باقر من راه‌حل درست را درآوردم. تقسیم تقصیر.
شریعتی: در کوتاهی‌ها همه ما مشارکت داریم. من درصد نمی‌گویم که بگویند آقا مدرکت چیست. می‌گویند آقا اگر الآن مشکل اقتصادی است، سه تا عامل دارد. بیایید آن را تقسیم کنیم. من منکر نیستم که مسئولین ما شاید سوء‌مدیریت داشته باشند. یک مشکل، پایه مشکل اقتصادی ما که قرارداد اقتصادی بود، گاهی وقت‌ها آنطوری که می‌خواهیم مورد پذیرش مردم قرار نمی‌گیرد. می‌گویند نمی‌شود. می‌گویم آقا باور کنید یک بخشی از آن مربوط به ما است. یک عامل مشکل اقتصادی ما جنگ اقتصادی است. جنگ اقتصادی هم جدی است. نه فقط در کشور ما، در کل دنیا. که جنگ منطقه اوکراین، می‌گویند غریب به چهل درصد غله دنیا اینجا تأمین می‌شده است. خب جنگ است. الآن دوستانی که اهل جستجو در فضای مجازی و در کانال‌ها و سایت‌ها هستند بروند ببینند بنزین در کشورهای دیگر چقدر است، غذا چقدر است، گوشت چه قیمتی است. ارزاق چه قیمتی است. حتی حقوق‌ها چه مقداری است. از حقوق بالایی، هزینه‌ها بالایی چقدر برای آنها می‌ماند. روند زندگی آنها... ما که جلوی کسی را نگرفته‌ایم. بروند ببینند. پس جنگ اقتصادی است. روز به روز هم این جنگ دارد شدیدتر می‌شود. ما داریم هی تحریم‌ها را دور می‌زنیم، باز می‌روند رد دور زدن ما را پیدا می‌کنند جلوی آن را می‌گیرند. نمی‌گذارند ما از منبع اصلی آن، ما خیلی از موارد را خودکفا شدیم ولی همان درصدهایی که هنوز نیازمند به واردات هستیم پا روی خیره ما گذاشته‌اند. طبیعی است. آن جنگ است، او باید دشمنی خود را بکند ولی یک عامل جنگ است. یک عامل هم قبول دارم سوء مدیریت بعضی از مدیران است. این را به مسئولین هم گفته‌ایم، الآن هم می‌گوییم. اگر انتصاب‌های ما مشکل‌دار باشد، اگر آدم کاردان را سر یک کاری نگذاریم، شایسته‌سالاری حاکم نباشد، پارتی‌بازی باشد، رانت‌خواری باشد، اختلاس باشد، خدای ناکرده بده بستان‌ها باشد، ریشه‌خواری باشد خب سهم مردم نابود می‌شود. بعد مردم هم فقط به دولت بدبین نمی‌شوند. به نظام اسلامی بدبین می‌شوند. بابا به حضرت عباس اسلام به ذات خود ندارد عیبی. هر عیب که هست از مسلمانی امثال من و مسئولین و همه ما است. پس یک عامل اینها را در نظر بگیریم برویم پای بعضی از قراردادها بنشینیم. یک عامل جنگ اقتصادی است. همه باید باور کنیم جنگ است. آقای شریعتی در زمان هشت سال دفاع مقدس چون گلوله کنار مردم می‌خورد باور داشتند جنگ است. اگر می‌گفتید صرفه‌جویی کنید، اگر می‌گفتیم ملاحظه کنید، اگر می‌گفتیم صبوری کنید، آجیر را هر روز می‌شنیدند ولی الآن جنگ اقتصادی همه ما می‌گوییم ولی همه آن را باور نداریم. من حتی به مسئولین گفتم. از اینجا هم می‌گویم. مسئولین اگر شما هم باور دارید که جنگ است، تشریفات خود را کم کنید. بریز و بپاش‌ها را کم کنید. بابا جنگ است. مردم دارند فشار می‌بینند. بریز و بپاش‌ها را کم کنید. سمینارهای بیهوده را کم کنید. گاهی وقت‌ها می‌بینیم هزاران سمینار هست، صدها سمینار است، هیچی از توی آن در نمی‌آید. اینها را حذف کنید. مرد و مردانه حذف کنید. بگویید این الآن هزینه‌اش بیشتر از فایده آن است. هر چیزی در این مملکت هزینه‌اش دارد بیشتر از فایده‌اش می‌شود، آن را حذف کنید. جنگ است. نباید همه فشار روی مردم بیاید. ما محضر بزرگان هم گفته‌ایم. محضر آقای رئیس‌جمهور، محضر معاون اول، حتی یک موقعی محضر آقا عرض کردیم. آقا مردم می‌گویند اگر فشار است همه فشار را تحمل کنند، اگر آسایش است همه داشته باشند. مگر ما بلد نیستیم آسایش را مصرف کنیم؟ اگر قرار است سختی بکشیم همه سختی بکشند ولی اگر قرار است که یک عده‌ای سختی نکشند و یک عده‌ای سختی بکشند، معذرت می‌خواهم ببخشید آقا گور بابای من و مسئولین، به این اسلام دارند بدبین می‌شوند من این وسط چکاره هستم!؟ مردم دارند به اسلام بدبین می‌شوند. نباید بگذاریم مردم به اسلام بدبین شوند.
شریعتی: ناکارآمدی نظام است.
حجت الاسلام ماندگاری: ما احساس می‌کنیم نظام ما می‌تواند کارآمدترین نظام در جهان امروز باشد چون ما نقشه کارآمد داریم. الگوی کارآمد داریم. بهترین مردم را داریم. بابا 45 سال است این مردم وفادار باصفا پای همه مشکلات ایستاده‌اند. از این مردم اگر صدا... آقا فرمودند دولت باید تو از مردم کمک بگیری. نه با شعار، با عمل. پس ببینیم تقسیم تقصیر چه شد. یک جنگ اقتصادی. دو، سوء مدیریت بعضی‌ها. نمی‌گویم همه. سوءمدیریت‌ها، سوء‌انتصاب‌ها، سوء‌برداشت‌ها، سوء‌تدبیرها، سوء‌برنامه‌ریزی‌ها. اینها هم دارد مشکل درست می‌کند. سوم، سبک نادرست زندگی همه ما. از منِ طلبه گرفته تا همه، سبک زندگی ما سبک درستی نیست. آقای شریعتی دو سه شعار عمومی داریم بر اساس آموزه‌های قرآن. چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن. آقا وقتی نداری یک کم مناسب‌تر، یک کم برنامه‌ریزی خود را در حد خودت بریز. من یک جمله‌ای را از پدر خدابیامرزم یک موقعی نقل می‌کردم که پدر خدابیامرزم می‌گفت به اندازه گلیمت پای خود را باز کن. من می‌گویم یک وجب کمتر از گلیم خود پای خود را دراز کن، به اندازه یک وجب، حالا پدر خدای بیامرز ما به لهجه مشهدی می‌گفت. گفت جای جفتک زدن داشته باشی. امروز می‌گویند قدرت مانور. بعد آن موقع بابای من مثال زد. گفت اگر سه هزار تومان حقوق گرفتی، (این مال 30 سال قبل است) سیصد تومان آن را بگذار برای آن یک وجب قدرت مانورت، برای حوادث غیرمترقبه، می‌ماند دو هزار هفتصد دومان. نهصد تومان برای دهه اول، نهصد تومان دهه دوم، نهصد تومان دهه سوم. این می‌شود تدبیر. امام باقر که در آستانه ولادت ایشان هستیم فرمودند: الکمال کل الکمال التفقه فی الدین. منظور از تفقه فی الدین فقاهت و مرجعیت نیست. یعنی نگاهت را دینی کن، فکرت را دینی کن. با این نقشه مطمئن جلو برو. بعد فرمودند: و تقدیر المعیشه. با نگاه دین برنامه‌ریزی زندگی‌ات را بریز. برنامه‌ریزی زندگی این است که تو برنامه‌ریزی داشته باش. برای خرجت برنامه‌ریزی داشته باش. هم یک بخشی را برای حوادث خود پس‌انداز کن، هم تقسی‌بندی کن برای این روزها و ماه‌ها و هفته‌های خود. حالا اگر بر خورده نگیرند می‌گویم الآن کارمندها و کاسب‌ها، هر کسی حقوق می‌گیرد، دهه اول ماه خود خیلی خوشحال هست. خوب خرج می‌کنند. دهه دوم کمی ناراحت است چون کم آورده است. دهه سوم باید برود گدایی کند، مساعده بگیرد. خب چرا؟ اینها سبک غلط زندگی است. اگر خاطرتان باشد حدود 20 سال پیش در سفر خراسان شمالی آقا فرمودند سبک زندگی دینی. یک خاطره شیرینی من دارم حالا که بحث به اینجا رسید عیبی ندارد. بگویید دوباره قرارداد خود را هم دنبال می‌کنیم. من یک موقعی از فرودگاه مهرآباد بیرون آمدم، یک جوانی گفت حاج آقا بیایید با من برویم. تا هم به جوان‌ها می‌رسیم شما می‌دانید اولین سؤال من این است که ازدواج کرده‌ای یا نه. گفت آره حاج آقا من تازه داماد هستم. گفتم پس ساعت یک و نیم شب در خیابان چکار می‌کنی؟ گفت حاج آقا دست روی دل من نگذارم. تازه عروسم صبح تا شب کار می‌کند، تازه داماد هم صبح تا شب کار می‌کند، شب مثل دو جنازه کنار همدیگر می‌افتیم. گفتم اولاً پیوند دو جنازه مبارک باشد. من که نمی‌شناختم. خودشان معرفی کردند. گفتم قربان شما برم چرا اینطوری شده است؟ باید چهار سال هی اول زندگی خود لذت‌های خود را ببرید. هلال. گفت حاج آقا چهار سال دو نفری با هم کار کنیم، تازه قسط تالار عروسی تمام می‌شود. گفتم خدا گفته بود؟ پیغمبرها گفتند؟ امام‌ها گفتند؟ ما گفتیم؟ خب نداری در خانه می‌گرفتی. نمی‌توانی صد نفر را دعوت کنی 20 نفر را دعوت می‌کردی. سه رقم غذا نمی‌توانی بدهی یک رقم غذا می‌دادی.
شریعتی: حالا این شاید استثنا باشد ولی کلاً اجاره‌بهایی که در تهران هست، هزینه مسکن.
حجت الاسلام ماندگاری: قبول دارم. ما می‌گوییم آن سهم مسئولین است. اگر اگر مسئولین همت کنند هم باید خانه ارزان شود و هم باید اجاره‌بها ارزان شود. شک نداریم. هم باید سطح حقوق‌ها بالا برود. این مال مسئولین. اما بابا یک بخشی را گفتم مال مسولین است. من سهم خودم را می‌خواهم باور کنم. آقا من سهم خودم را. آقا کی گفته من هر وقت می‌روم مغازه میوه‌فروشی باید چهار پنج تا پلاستیک بخرم؟ دانه‌ای بخرم. به خدا من کشورهای اروپایی رفته‌ام دانه‌ای می‌خرند چون گران است. باید یک مقدار اسراف‌های ما کم شود، مصرف‌های خود را کم کنیم. حتماً این است که گفتم. سهم مسئولین ارزانی است، کنترل قیمت‌ها است. خانه باید... ما در مملکت خود زمین کم داریم. باید مسکن برای مردم مخصوصاً زوج‌های جوان ارزان شود. باید اجاره ارزان شود. باید قیمت‌ها کنترل شود، تصاعدی بالا نرود. باید حقوق‌ها متناسب بازار شود. اینها سهم مسئولین است. و می‌شود. مسئولین ما نشان داده‌اند کاری که بخواهند بکنند ان‌شاءالله می‌توانند بکنند، خدا هم به آنها کمک می‌کند، مردم هم همراه می‌کنند ولی سهم مردم هم یادمان نرود. ما الآن از لحاظ انرژی بیشترین مصرف‌کننده در دنیا هستیم. بابا هشتاد نود میلیون جمعیت چرا باید انقدر اسراف کنیم؟ از لحاظ جراحی زیبایی در دنیا مقام اول را آوردیم. کجای آن ضرورت است؟ اسراف‌های ما، مصرف‌های ما، گاهی وقت‌ها ببینید. لذا گفتیم. اگر آن 5 تا را درست رعایت کنی با نگاه خدا. حالا آقای حجت الاسلام ماندگاری خودت عمل می‌کنی، من عمل کنم به نفع خودم است، عمل هم نکنم به ضرر خودم هست. آیه آن را هم خواندیم. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» هر چه کنی به خود کنی. ما درست به این قوانین خدا و این نسخه الهی عمل کنیم، سود آن در جیب خودمان، آباء و اجدادمان، نسل‌مان، اطرافیان ما می‌رود. بد عمل کنم دود آن در چشم خودم می‌رود.
شریعتی: و جالب است که در عمل کردن به این کتاب آسمانی، در عمل کردن به آن دیگران از ما سبقت گرفته‌اند. همان گلایه امیرالمؤمنین است.
حجت الاسلام ماندگاری: ما قبول داریم. «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ، لَا يَسْبِقُكُمْ فی الْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُم‏» نگذارید... ما به خدا خجالت می‌کشیم برویم نظم را از آنها مثال بزنیم. وجدان کاری را از آنها مثال بزنیم. مصرف را از آنها مثال بزنیم. احترام به قانون را از آنها مثال بزنیم. رعایت حق الناس را از آنها مثال بزنیم. به خدا بد است. ما مسلمان هستیم. ما پیروی امیرالمؤمنین هستیم. امام ما، الگوی ما، مقتدای ما اینها را فرموده است. خدا هم فرموده است من عرض کردم این آیه‌ای که هفته قبل خوانده‌ایم: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى» نگفته است لیس للمسلمان. انسان را فرموده است. یعنی هر کجا عالم کسی به این قانون عمل کند بیشتر گیر او می‌آید. پس بیاییم تنبلی‌های خود را کنار بگذاریم. اصلاً من از همه تنبل‌تر. به خودم هم می‌گویم تنبلی‌ات را کنار بگذار. به بچه‌ام هم می‌گویم. به مسئولین هم می‌گویم. به حوزه و دانشگاه هم می‌گویم. به کسبه و بازار هم می‌گویم. آقا خدا ناظر است. خدا متوجه است که چه کسی دارد تنبلی می‌کند، کی دارد... بگذارید من یک مثال راهیان نوری هم بزنم. امسال راهیان نور از 22 بهمن است تا 22 اسفند که روز اول ماه رمضان است و توصیه می‌کنم نوجوان‌ها و پدر مادرها این سفر زیبا را بروند و بروند نسبت به شهدای عزیزی که به این نسخه عمل کردند و مدال گرفتند. خدا با هیچ‌کس تعارف ندارد. هر کسی عمل کند مدال می‌گیرد. مدال شهداء چه بوده است؟ با مرگ نمرده‌اند. ‏ «أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُون‏»، «أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون‏» در راهیان نور به بچه‌ها گفتم بچه‌ها توی مشتاق بود، مانور بود. گفتم بچه‌ها چقدر می‌دوید؟ گفتند 300 متر، 400 متر. 500 متر. بیشتر از این نمی‌کشیم. گفتم گرگ دنبال شما کند چقدر می‌دوید؟ گفتند تا جایی که گرگ بدود. گفتم زمان جنگ گرگی به نام صدام دنبال بچه‌‌های می‌کرد. در عملیات رمضان سه روز دویدند و نخوابیدند. من شاهد بودم. در خیلی از عملیات‌ها. خیبر، بدر، کربلای 4، 5، در آب، در خاک، بچه‌ها دویدند. بعد خدا ناظر است. خدا به منِ جوان می‌گوید چرا ندویدی؟ می‌گوید نتوانستم. می‌گوید تو هم نتوانستی؟ او که هم هم‌سن و سال تو بود چرا توانست؟ سن او از تو کمتر بود. بارها گفته‌ایم 36 هزار شهید دانش‌آموز داشته‌ایم سن آنها زیر 17 سال بود. هم دویدند و هم گرسنگی کشیدند، هم گناه نکردند، هم نق نزدند، هم شاکر بودند، هم استغفار می‌کردند و هم به دیگران کمک می‌کردند. خدا چه برکتی به عمر آنها داده است. شهدای عملیات رمضان سال 61 است، الآن 1402 است. یعنی حدود 41 سال است که شهید شده‌اند الآن داریم یاد آنها را می‌کنیم. پشت بی‌سیم بود شهید مجید نعیمی داشت با من حرف می‌زد. خدا بر درجات او بیفزاید. گفتم گوشی را به عباس سریف بده. گفت عباس سریف شهید شد. صدای خود او هم قطع شد. او هم شهید شد. بعد از 20 سال، جنازه‌های آنها، استخوان‌هایشان آمد. من از عزیزی که 40 سال قبل فوت کرده است یاد نمی‌کنم ولی از شهید نعیمی یاد می‌کنم. این برکتی است که خدا به وجود اینها داده است. مثل امام حسین السلام علیک و علی الارواح التی حلت بفنائک. برویم راهیان نور. بعد به این بچه‌ها می‌گویم بچه‌ها وسع من و شما را خدا می‌داند. چون بعضی‌ها می‌گویند حاج آقا این تکلیفی که خدا بر دوش ما گذاشته است بالاتر از وسع ما است. می‌گویم خدا می‌گوید: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» یک جای دیگر می‌فرماید: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها» آیه 7 سوره طلاق. بر اساس داشته‌هایت. من که داشته‌های خود را از خدا بیشتر خبر ندارم. مثلاً حتی داغ دین‌ها. من می‌خواهم بگویم این ناظر خدا است، سر خدا را که نمی‌توانیم کلاه بگذاریم. می‌گوید خدایا من طاقت این داغ را نداشتم. به او می‌گویم تو خبر داشتی وسع تو چقدر است یا خدا؟ گفت خدا. گفتم خدا می‌دانست وسع تو چقدر است به تو داد. ولی ما هنوز از تمام وسع خود استفاده نکرده‌ایم. مثل اینکه بگویند از تمام ظرفیت یک کارخانه‌ای هنوز استفاده نمی‌شود. از تمام انرژی من استفاده نمی‌شود. از تمام استعداد من استفاده نمی‌شود. خب این استعداد را کی می‌داند؟ خدا می‌داند. لذا در مقابل نظارت خدا ما تنبلی می‌کنیم یا نمی‌کنیم؟ و من راحت می‌گویم. برای تقسیم تصیر، همه ما یک درصدی از تنبلی را داریم. همه ما. الّا مجاهدان فی سبیل الله. تازه مجاهدان فی سبیل الله می‌گویند ما کم آوردیم. «وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا إِلَهِي بَعْدَ تَقْصِيرِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي» امیرالمؤمنین (س) که شما نام مبارک ایشان را امروز آوردید در آستانه ماه رجب، تمام عمر او مجاهدت است. می‌گوید: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ» خدایا کم آوردم. اگر امیرالمؤمنین بگوید من احتمالاً تنبلی کردم که ما قبول نداریم، آقا دارد به قول ما شکسته‌نفسی می‌کند، من چه بگویم آقای شریعتی!؟ یک روز محضر آقا بودیم، آقا فرمودند دشمن دارد سه شیفته علیه ما کار می‌کند. من و شما چند شیفته داریم کار می‌کنیم؟ اینطور کار کردن را خدا می‌گوید بکنید، می‌بینید به شما برکت می‌دهم یا نه. دوباره آن قصه هفته قبل را می‌خواهم بگویم. آقا خدا فرموده است تو تلاش خود را بکن، من رزق تو را می‌دهم. نه آن نقطه تلاش مثل قصه هاجر (س). در نقطه دیگر به تو می‌دهم. ما در عملیات کربلای 4 تلاش کردیم، آن توفیقی که می‌خواستیم گیر نیاوردیم ولی یک نقطه آن باعث شد دریچه عملیات کربلای 5 باز شد. من به آن دوستان گفتم. بچه‌های کربلای 4 که الآن سالگرد آنها است و امروز 19 دی ماه سالگرد عملیات کربلای 5 است. بچه‌های کربلای 4 و 5 واقعاً تلاش خود را کردند. خدا یک نقطه دیگر به ما فرج داد، پیروزی داد، نصرت داد، برکت داد. این را به خدا شک نکنید. در یک خانواده ده نفر هستند، اگر دو نفر تنبلی کنند، بار دو نفر روی دوش هشت نفر می‌افتد. همین‌جا می‌گویم مسئولین اگر شما تنبلی کنید، بار شما روی دوش مردم می‌افتد. مردم اگر من و شما تنبلی کینم، بار روی دوش مسئولین می‌افتد. در یک خانواده ده نفره، اگر سه نفر تنبلی کنند، بارشان روی دوش هفت نفر می‌افتد و آن هفت نفر به خدا بدبین می‌شوند. می‌گویند خدایا سهم ما بود انقدر ما زحمت بکشیم؟ یکی زمان جبهه به یکی گفت چرا انقدر جبهه می‌روی؟ گفت من سهمیه شما که نمی‌روید دارم می‌روم. خجالت کشید. الآن آنهایی که دارند تنبلی می‌کنند، بقیه باید سهم جور آنها را بکشند. پس بیاییم همه خودمان را مقصر بدانیم. از منِ طلبه کوچک گرفته، خودم را مقصر بدانم. مسئولین خودشان را مقصر بدانند. من بارها همین الآن از همین‌جا به رئیس‌جمهور محترم می‌گویم. بیایید در تلویزیون بگویید مردم من ده قول به شما دادم، دو تا از آنها را نتوانستم. دو تا از آنها دارد انجام می‌شود، دو تا هم الحمدلله انجام شده است. صادقانه به مردم بگویید. نگذارید بار روی دوش مردم بیفتد. اگر خدا می‌گوید من اقتصاد شما را تأمین می‌کنم، به شرطی که همه شما تنبلی نکنید. همه ما شنید‌ه‌ایم تر و خشک با هم می‌سوزد. یک بنده خدایی چند روز پیش یک جایی بودیم گفت حاج آقا من جزء استعدادهای درخشان هستم، نخبه هستم. ولی چون در کانادا به دنیا آمده‌ام، بچه‌های من هم آنجا به دنیا آمده‌اند، همه زندگی من آنجا بوده است، الآن من را اینجا جذب نمی‌کنند. گفتم تو گناهی نداری ولی آن کسی که آنجا وابسته به آنجا بود و آمد اینجا خدای ناکرده خیانت کرد، حق تو را هم ضایع کرده است. این معنی همان چیزی است که می‌گوییم تر و خشک با هم می‌سوزد. تو گناه نکردی. اینها هم که دارند به تو جواب رد می‌دهند، اینها هم یک مستندی دارند. می‌گویند خیلی از آنهایی که وابسته به آنها بودند، وامدار غربی‌ها بودند، آمدند اینجا به جای اینکه خدمت کنند به ما ضربه زدند. یک کم آرام شد. گفتم پس به خدا بدبین نشو، به جمهوری اسلامی بدبین نشو. مشکل تو را آن کسی باید جوابگو باشد که یک کاری کرده است حق تو ضایع شود. امروز هر کسی در هر جایگاهی تنبلی کند، به بقیه مردم ظلم شود، او باید روز قیامت جواب بدهد. یا کم بگذارد. کم گذاشتن‌ها دارد مشکل اقتصادی برای مملکت درست می‌کند. والّا چرا باید تولید ایرانی در صف اول نباشد؟ چرا باید خدمت ایرانی در صف اول نباشد؟ چرا باید محصول ایرانی در صف اول نباشد؟ من در محصول کم گذاشتم، چوب آن را دارند همه 80 میلیون می‌خورند.
شریعتی: چون همه فقط خودشان را می‌بینند.
حجت الاسلام ماندگاری: متأسفانه این است. پس باز یک بار دیگر این قرارداد اقتصادی چون مهم است، اساسی است، عرض می‌کنم. برادرها، خواهرها، بینندگان عزیز، شنوندگان عزیز، ما باید باور کنیم تنبلی نکنیم. در خانه‌مان، در زندگی فردی‌ام، در زندگی خانوادگی‌ام، در زندگی اجتماعی‌ام. در مسجد. خیلی ساده. در مسجد اگر همه مردم کمک کنند، آن بنده خدای خادم عزیز دیسک کمر پیدا نمی‌کند. اما موقعی که می‌خواهیم مسائل را جاری کنیم، هر کسی جای خودش را جارو کند، هیچ‌کس اذیت نمی‌شود. ولی اگر من فکر در مسجد یک نفر دیگر نوکر من است، در مملکت عده‌ای نوکر من هستند، همه باید کار کنند، من باید آقایی کنم، نمی‌شود.
شریعتی: چند سال پیش شهرداری یک تبلیغات محیطی کار کرده بود که هر آشغالی که شما روی زمین می‌ریزی، یک قامتی باید خم شود این آشغال را بردارد.
حجت الاسلام ماندگاری: چقدر قشنگ.
شریعتی: من نمی‌گویم حتی تنبلی. من اسم آن را نامردی می‌گذارم. چون اگر بچه خودم همان پاکبان بود، می‌گفتم خدا انصاف بدهد آنهایی که الکی آشغال‌ها را در خیابان ریختند. بچه من در جوانی کمردرد گرفته است. حتی متأسفانه بعضی‌ها توجیه بد می‌کنند. می‌گوید کار او این است. حقوق می‌گیرد برای این کار. بابا کار او این است. تو نباید انصاف داشته باشی؟ پس ببینید قاعده اول قرارداد اجتماعی. اگر ما تنبلی نکنیم، کم‌ نگذاریم، نامردی نکنیم، بی‌انصافی نکنیم، همه تلاش کنند. آن هم گفتیم کار همراه با تعاون و همکاری را داشته باشیم یک، و همه ما قانون حرام و حلال را رعایت کنیم. هیچ‌کس هیچ حرامی را برای خودش حلال نکند. توجیه نکند. رشوه را شیرینی نداند. ربا را با یک قندان عوض نکند. اختلاس را حق خودش نداند. من یک صبح جمعه‌ای بود به همه گفتیم، همه ما منتظر امام زمان ارواحنا له الفداه هستیم. این را حیف است نگوییم. گفتیم امام زمان می‌خواهد بیاید چکار کند؟ سفره عدل را پهن کند، سفره ظلم را جمع کند. محور عدل چیست؟ حق است یا نفی است؟
شریعتی: قطعاً حق است.
حجت الاسلام ماندگاری: ولی ما نفی خود را حق می‌دانیم. مشکل ما این است. این قانون خود ما است.
شریعتی: برای ما چی دارد؟
حجت الاسلام ماندگاری: ما چی. مثال‌های آن را هم گاهی وقت‌ها گفته‌ایم. اینجا هم 4 مثال را حالا نمی‌دانم این جلسه بگویم فرصت داریم یا نداریم، می‌توانم برای یک جلسه دیگری بگذارم که فرمول انتظار و قرارداد انتظار را می‌خواهم بگویم. ولی اینا فقط بگویم ما نفع خودمان را حق می‌دانیم. امام زمان می‌خواهد بیاید عدالت اجرا کند. محور عدالت حق است. محور حق ولایت است. «الحق مع علی و علی مع الحق یدور معه حیثما دار» با دو سه تعبیر آمده است. یعنی محور تشخیص حق ولایت است. من نمی‌توانم تشخیص خودم را حق بدانم و بخواهم آن را اینجا انجام بدهم، بعد بگویم اگر خلاف این باشد ظلم به من شده است. مثال خیلی فراوان داریم که همه ما درگیر هستیم. پس اگر تقوای الهی را رعایت کردیم، باز ناظر تقوا هم خدا است. سه، شاکر هم بودیم. من امروز روایات زیادی جمع کرده بودم آورده بودم ولی فکر می‌کنم فرصت نشود که عوامل برکت را یعنی آبیاری را هم آورده‌ایم که اگر بخواهید فقط لیست آن را می‌خوانم.
شریعتی: دو سه دقیقه تا قرار قرآن ما مانده است.
حجت الاسلام ماندگاری: پس من برای یک فرصت دیگر بگذارم چون حیفم می‌آید نمی‌خواهم آن را ذبح کنم و حق آن ادا نشود. باز در قرارداد تکرار کردیم تلاش کنیم تنبلی نکنیم. قانون خدا آنگونه که در قرآن و روایات و رساله‌های مراجع تقلید آمده است رعایت کنیم، بی‌قانونی نکنیم، بی‌قانونی‌های خود را توجیه نکنیم.  یک تعبیر زیبایی حضرت استاد عابدینی داشتند. تمام آنهایی که در دوران انبیاء گناه کردند، تعبیر ایشان از قرآن این بود که کار خودشان را توجیه کردند. شیطان هم کمک می‌کند. «زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِه‏» عمل زشتش را تضییع می‌کند. نفسش را حتی به این کار تحسین می‌کند چون توجیه کرده است. بی‌قانونی را توجیه نکنیم. بی‌قانونی بی‌قانونی است. از هر کسی باشد بی‌قانونی است. شاکر هم باشیم. شاکر به معنای این است که یک بنای خیلی زیبایی را نماز می‌خواندیم مسجد خیلی قشنگی بود. گفتم مردم این مسجد را یکی بیاید به این کاشی‌کاری‌ها میخ بزند، جلوی آن را نمی‌گیرید؟ گفتند چرا. گفتم برای چی؟ گفتند معماری آن خیلی قشنگ است. گفتم مگر معماری خدا زشت بوده است؟ گفتند نه. گفتم چرا هی میخ در آن می‌‌کوبی؟ «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين» چرا میخ در معماری خدا می‌کوبی می‌خواهی جاهای آن را عوض کنی؟ در فکر رفتند. گفتند عجب حرفی زدی؟ گفتم شکر یعنی بگویی سبحان الله. خدا عجب معماری قشنگی گذاشته است. شکر یعنی بگویی الحمدلله. شکر یعنی بگویی «لا اله الا الله». شکر یعنی بگویی الله اکبر. همان تسبیحات اربعه. بعد هم آخرش گفت که باید انفاق هم بکنی. باید به دیگران هم کمک کنی. همین قربانی اول ماه اندک کاری است که ما می‌توانیم انجام بدهیم. حالا سمت خدا، هر کسی می‌تواند در خانه‌ها و در خانواده‌های خود همین سنت زیبا را انجام بدهد. همین اطعام ماه رجب. اینها را می‌توانیم انجام بدهیم. و گفتیم استغفار کنیم. به محضر حضرت آمد. گفت آقا من می‌خواهم مالم زیاد شود. حضرت فرمودند استغفار. گفت می‌خواهم اولادم زیاد شود گفتند استغفار. همین آیه 10 تا 12 سوره نور را خواندند. «يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ» باور کنیم ما امروز قرارداد قبلی خود را با اضافات آن تکرار کردیم. با قرارداد تقسیم تقصیر. با قرارداد اینکه من داروفروش هستم، داروها مطمئن است. شاید خودم از همه مریض‌تر باشم که حتماً اینطوری است.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. نکته‌های خوبی را شنیدیم. ان‌شاءالله خدا شما را حفظ کند.
صفحه 544 قرآن کریم. آیات دوازدهم تا بیست و یکم سوره مبارکه مجادله.