حجت الاسلام نظافت: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین. به این جا رسیدیم که حضرت فرمودند أَمْسِكْ عَنْ طَرِيقٍ إِذَا خِفْتَ ضَلَالَتَه، انسان همیشه سر دو راهی قرار می گیرد و بعضی از راه ها شفاف نیست. واضح نیست. امیرالمؤمنین توصیه می کنند از آن راهی که می ترسید منجر به گمراهی شود آن راه را نرو. امسک یعنی امساک کن. امسک عن طریق، امساک کن، نرو در راهی که می ترسی منجر به گمراهی شود. بعد فرمود فَإِنَّ الْكَفَّ عِنْدَ حَيْرَةِ الضَّلَال یعنی وقتی حیرت گمراهی ممکن هست پیش بیاید وقتی متحیر هستی که آیا ضلالت پیش می آید یا نمی آید خودداری کردن بهتر از خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ الْأَهْوَال، بهتر از این هست که سوار موج-های هول انگیز شود. بنابراین امیرالمؤمنین می گویند إِذَا خِفْتَ ضَلَالَتَه، یعنی مؤمن نگران ضلالت هست و راه های ضلالت زیاد هست. راه مستقیم یکی بیشتر نیست. در قرآن که در نماز می خوانیم صراط جمع بسته نشده است. «أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيم» (یس/61) و ما هم در هر نماز باید بگوییم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» (حمد/6) یعنی احتمال ضلالت هست. نگرانی از ضلالت هست. احتیاط شرط عقل هست. چون احتمال ضلالت هست چون راه های ضلالت زیاد هست راه مستقیم یکی بیشتر نیست باید احتیاط کرد. این «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» (حمد/6) را باید تکرار کرد. باید همیشه نگران ضلالت باشیم و باید این احتیاط را داشته باشید که مسئله بسیار حساس هست. ضلالت حیرت آور هست. یعنی وقتی انسان ضال هست، گمراه هست، متحیر هست، سرگردان هست، وقتی راه پیدا می شود انسان آرامش خاطر پیدا می کند. کند هم که برود می رسد. یعنی انسان راه را که پیدا نکند دور خود می-چرخد به قول قرآن یتیهون سرگردان می شود. بهترین راه این هست که انسان در تمام عرصه ها خودداری کند. حالا یک وقت مثلاً شرکت در یک مجلسی پیش می آید احتمال می دهیم که این منجر به ضلالت شود. یا یک فعالیت اقتصادی پیش می آید احتمال می دهیم منجر به ضلالت شود، باید خودداری کنیم. یا فعالیت های سیاسی یا فعالیت های تربیتی. بچه خود را یک اردویی می خواهیم بفرستیم. یک مجلسی می خواهیم شرکت کنیم، فعالیت تربیتی برای فرزندان خود. عرصه های آن مختلف هست. چون حضرت فرمود امسک عن طریق، طریق نکره هست، یعنی شامل همه راه های ممکنی که در شبانه روز مکرر برای انسان پیش می آید شامل همه اینها می شود.
شریعتی: یعنی حاج آقا غالباً ما سر دو راهی ها هستیم.
حجت الاسلام نظافت: به همین دلیل باید مکرر گفت «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» (حمد/6). ممکن هست در مصداق ها آدم ها اشتباه کنند. یعنی کلی آن را همه متوجه شوند. ولی سر مصداق ها گاهی انسان ها گیج می شوند و متحیر می شوند سرگردان می شوند این جا هست که احتیاط شرط عقل هست. در یک خطبه ای امیرالمؤمنین فرمود فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَر، فرمود آن کسی که با چشم دل خود دارد نگاه می کند. آن کسی که با بصیرت حرکت می-کند و عمل می کند يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِه فرمود آغاز عمل او این باشد بداند، اول برای او روشن شود عَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَه اول این سؤال را جواب بده. این کار را که می خواهم انجام بدهم، این تصمیم را که می خواهم بگیرم. این جایی که می خواهم بروم به نفع من هست یا به ضرر من هست. ببینید حضرت می گوید ترمز بزنید. اول برای خود شفاف کنید. اول به این سؤال جواب بده آیا این کار به نفع من هست یا به ضرر من هست. نفع خود را در منافع محدود دنیوی نبینیم باید منافع را در عرصه ابدیت دید. ما مسافر منزل ابدیت هستیم. منافع آنی را نباید دید. منافع ابدی را اگر ببینیم منافع آنی در آن خواهد خوب بود. عملهُ آیا عمل او به نفع او هست یا به ضرر او هست. بعد فرمود فَإِنْ كَانَ لَهُ، اگر جمع بندی کرد دید سرجمع به نفع او هست اگر به نفع او هست مَضَى، حرکت کند، برود، وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ، بایستد. ترمز بزند. بعد حضرت فرمود فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ کسی که کاری را انجام می دهد مسیری را می رود که آگاهی ندارد، مثل کسی هست که در جاده حرکت نمی کند. فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِح، هر چه بیشتر برود از راه واضح دور می شود و هر چه از راه دور شود از حاجت دور می شود. به مقصد نمی-رسد. زحمات او هدر می رود. وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ، کسی که آگاهانه حرکت می کند، مثل کسی هست که در راه و جاده واضح حرکت می-کند. فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ، دوباره حضرت می گویند بیننده آن کسی که با چشم دل، با چشم عقل نگاه می کند باید خوب نگاه کند. أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ، آیا دارد می رود یا دارد بر می گردد.
شریعتی: کلاً حضرت می خواهند بگویند چشمان شما باز باشد. بدون آگاهی حرکت نکنید.
حجت الاسلام نظافت: بدون آگاهی حرکت نکنید. شفاف شفاف. اگر شما در میدان مین باشید پای خود را هر جایی نمی گذارید. تا روش نشود که زیر پای شما مین نیست پای خود را نمی گذارید. در تاریکی که دارید حرکت می کنید حاضر نیستید می گویید ممکن هست چاله ای باشد. باید شفاف باشد. در یک خطبه ای حضرت فرمود خدا رحمت کند شخصی را که سَمِعَ حُكْماً فَوَعَى، حکم را بشنود فراموش نکند، وَ دُعِيَ إِلَى الرَّشَادِ، به سمت راه رشد دعوت شد. فَدَنَا خودش را نزدیک کرد أَخَذَ بِحُجْزَةِ هاد، دامن یک هادی را بگیرد. ببینید یکی از راه های نجات این هست بالاخره بزرگانی هستند که راه را بهتر می شناسند. أَخَذَ بِحُجْزَةِ هادٍ فَنَجَا بعد نجات پیدا کند. رَاقَبَ رَبَّه، پیوسته مراقب باشد. از گناه خود بترسد بعد فرمود رَمَى غَرَضاً، در زندگی خود هدف روشنی داشته باشد. هدف گیری کند. هدفمند حرکت کند. تمام اعمال ما باید نسبتی با هدف زندگی داشته باشد. با مقصد اعلی، با مقصد اصلی. خوردن ما، خوابیدن ما، پول در آوردن ما، رفت و آمدهای ما، هر کاری می کنیم. نماز ما، نماز باید نسبت داشته باشد. اگر من نیت نداشته باشم. اگر نماز را درست انجام ندهم، باز هم نسبت ندارد. ظاهر آن نسبت دارد. رَمَى غَرَضاً بعد فرمود وَ أَحْرَزَ عِوَضا، خوش به حال کسی که هدف دارد، هدفمند حرکت می کند و عوضی را به دست می آورد. در ازای عمری که می دهد یک چیزی به دست می آورد. آن وقت آخر آن این جوری دارد. رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاء، غراء یعنی واضح، روشن، شفاف، مرکب او راهی هست که واضح هست. در راه روشن سلوک می کند. مسیر مشبهات را نمی رود. وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضَاء، محجه یعنی دلیل واضح، باز با تأکید حضرت می گویند بیضاء، یعنی روشن روشن. ملازم هست با راه واضح روشن روشن.
شریعتی: یعنی همین جوری سر خود را پایین نیندازیم هر راهی جلوی پای ما بود برویم.
حجت الاسلام نظافت: باید توقف، این دغدغه را داشته باشیم. حساس باشیم. چون اگر انسان در راه اشتباه رفت برگشت سخت هست. گاهی من مثال می زنم به برخی از این اتوبان های تهران، سر دو راهی اشتباه کردید دیگر دنده عقب ندارید. دو ـ سه ساعت. در کل عمر گاهی ممکن هست ده سال آدم عقب بماند. گاهی 5 سال عقب می ماند. به ویژه تصمیم های حساس، وقتی انسان می خواهد ازدواج کند. می خواهد عروسی انتخاب کند، دامادی انتخاب کند، باید دقت کنند، باید مشورت بگیرند. می خواهد رشته تحصیلی انتخاب کند. شغلی، رفیقی، همسایه ای، اینها همه حساس هست. بنابراین ما یک دو راهی داریم آیا توقف کنیم یا برویم در مسیری که گمراهی هست. حضرت می گوید امساک کن، رکوب الاهوال حتماً هلاکت دارد. چرا باید امساک کنیم؟ برای این که شیطان قدم به قدم می برد. اگر ما قدم اول را نتوانیم نه بگوییم، اگر قدم اول انحراف نتوانیم ترمز بزنیم، قدم آخر را صد درصد نمی توانیم. کسی که در ساحل نمی تواند توقف کند وسط گرداب ها حتماً غرق می-شود. کسی که قدم اول گناه را که خیلی نه گفتن سخت نیست نمی-تواند نه بگوید قدم آخر را بر می دارد. حضرت آدم (ع) و حضرت حوا اینها خدا به آنها گفت لا تَقْرَبا، گفت قدم اول را بر ندارید اصلاً نزدیک نشوید. قدم اول را برداشتند وقتی نزدیک آن شجره ممنوعه قرار گرفتند نزدیک گناه که قرار می گیریم ترمزها می برد. جان سنگین می شود.
شریعتی: یعنی نزدیک آن شعاع هم نباید شد.
حجت الاسلام نظافت: به خاطر این که خاطر جمع باشیم. ببینید خدای متعال می خواهد ما تضمینی حرکت کنیم. قرار هست که سعادت تضمینی باشد. سعادت احتمالی نباشد. خاطر جمع باشید. اگر قرار هست خاطر جمع باشید باید احتیاط کنید. قرار هست همه ما معصوم شویم. یک مدل کوچکی از عصمت اهل البیت را داشته باشیم. حالا آن عصمت چه جوری هست در روایت داریم مِنْ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي. یک کاری کنید که معصیت برای شما محال شود. یعنی خود را با یک انتخاب صحیح در یک جبری قرار بده که نتوانی معصیت کنی. مثل این که کمربند را می بندیم. موتورسوار کلاه را می گذارد. در جاده حرکت می کنیم. خواب آلوده هستیم رانندگی نمی کنیم. یعنی یک کاری می کنیم خاطر جمع باشیم. ببینید ما برای دنیای خود داریم همین کار را می کنیم چه قدر آدم ها پول برای بیمه می دهند؟ می خواهند خاطر جمع باشند. بنابراین باید یک مدلی حرکت کنیم که خاطر جمع باشیم. کسی که نمی تواند عادت به سیگار را ترک کند آیا می تواند عادت به مواد مخدر وحشتناک را ترک کند؟ قطعاً نمی تواند. لذا اسلام می-گوید از همان اول دقت کنید. از همان اول نروید. از احتیاط ضرر نمی کنید. حالا این امسک عن طریق، این در حقیقت همان دستور لا تقربوا الزنا، لا تقربوا الفواحش، لا تقربا هذه الشجره، اینها دستورات بهداشتی اسلام هست. یعنی این جا حضرت به این طریق فرمودند، قرآن فرمود نزدیک نشوید. نزدیک به زنا نشوید، نزدیک به فواحش نشوید،
شریعتی: اینها حدود الهی هست.
حجت الاسلام نظافت: نزدیک که شود دیگر تضمینی ندارد که انسان شود. اگر کسی نمی تواند چشم چرانی را ترک کند یک دستور هست به نظر شما وقتی در خلوت قرار می گیرد مثل حضرت یوسف و شیطان فشار بیاورد و شهوت تحریک شود می تواند؟ نمی تواند. یعنی باید انسان اعتماد به سقف نداشته باشد. یعنی این جا از آن جاهایی هست که گفتند احتیاط کنید. گفتند پرهیز کنید. البته کسی که در شرایط عادی تمرین می کند، اراده خود را قوی می-کند، و پرهیز می کند اگر اتفاقی خدا او را در شرایط سختی قرار داد قطعاً خدا به او کمک می کند. ولی کسی نباید خود، خود را مهلکه و در پرتگاه، در معرض قرار دهد. به این بهانه که باید اراده قوی باشد، باید اگر راست می گویید در معرض گناه باشید و گناه نکنید. اینها وسوسه های شیطانی هست. گاهی شیطان توجیهات خوبی می آورد. می گوید این پرهیز که هنر نیست، اگر راست می گویید در دل معرکه باشید بعد ترمز بزنید. باید بگوییم ما راست نمی گوییم. ما چنین توانی نداریم. اگر انسان صداقت دارد اتفاقاً باید پرهیز کند. اگر خدا انسان را در آزمایش های سختی قرار داد کسی که در این شرایط آسان تمرین کرده است شنا را یاد گرفته است اگر در گرداب قرار گرفت ان-شاءالله خدا او را کمک می کند ولی هیچ کس نباید خود را در گرداب بیندازد.
شریعتی: و کسی هم نباید خود را از گرداب ها مصون بداند.
حجت الاسلام نظافت: که بگوید من در گرداب قرار نمی گیرم یا اگر قرار می-گیرم از پس آن بر می آیم. نه این نیست. اتفاقاً این جور آدم-ها ضربه می خورند. اکثر عزیزانی که گرفتار اعتیاد شدند اول نمی خواستند معتاد شوند. عمداً خود را مهلکه نینداخته است. قدم به قدم رفتند. گفتند چیزی نیست. هر موقع اراده کنیم ترک می کنیم. بعد رفتند دیدند نمی شود. هنر شیطان این هست. این عبارات از خطبه 83 دقت کنید. فرمود زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِم، شیطان جرم ها را زیبا جلوه می دهد. هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِم، گناه-های هلاک کننده را سبک می شمرد. هوَّن، از هون، یعنی می گوید چیزی نیست. مهم نیست. خیلی خطر ندارد. کار شیطان تزیین و تهوین گناهان هست. حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَه، شیطان می آید کنار ما قرار می گیرد ما قرینه شیطان می شویم. قرینه خود را یعنی انسان را درجه به درجه می برد. وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَه، فرمود در یک شرایطی قرار می دهد در را روی آن می بندد. او را گیر می اندازد. گیر می کند. چاره ای ندارد که دست های خود را بالا ببرد. چاره ای ندارد که گناه کند. در خطبه 192 هم الان یاد من آمد، آن جا دارد که فی حلقۀ ضیق، در تنگنا قرار می دهد. راه پس و پیش ندارد. فرمود استغلق، در را می بندد. بعد که دیگر آن را گرفتار گناه کرد أَنْكَرَ مَا زَيَّن، شیطان همان چیزهایی که قبلاً می گفت زیبا هست حالا می گوید زشت هست. بعد از این که طرف گناه کرد. چرا؟ اول می گوید زیبا هست، بعد از این که گرفتار فاحشه شد می گوید کار زشتی انجام دادید چرا؟ برای این که توبه نکند. کار زشتی بود ولی توبه نکردن زشت تر هست. ناامیدی زشت تر هست. شیطان ناامیدی را زیبا جلوه می دهد. فرمود وَ اسْتَعْظَمَ مَا هَوَّن، قبل از آن هون می گفت چیزی نیست، حالا می گوید خیلی کار بدی انجام دادی. گناه را خیلی با عظمت جلوه می دهد که راه توبه را ببندد که دیگر انسان نتواند برگردد. بنابراین اگر می خواهیم تضمینی حرکت کنیم این توصیه حضرت هست. در مسائل دیگر هم همین جوری هست. یعنی خیلی وقت-ها آدم در شناخت حق و اهل حق و جریان ها اشتباه می کنند. گاهی آدم ها در تشخیص یک راهبر اشتباه می کنند. می خواهند یک استادی داشته باشند. ببینید همه این جوری نیست که توفیق پیدا کنند در محضر آیت الله قاضی قرار بگیرند که خاطر جمع باشند. شیاد زیاد هست. آدم هایی که به نام عرفان و به نام سلوک دکان باز می کنند بعد فریب می دهند زیاد هست چه کار باید بکنیم. راه حل چیست وقتی تشخیص نمی دهیم؟ آن جا هم فرمود احتیاط کنید. در مسائل سیاسی هم همین جوری هست. شیادهای سیاسی زیاد هستند. انقلابی نماها زیاد هستند. دلسوزنماها زیاد هستند. آن جا هم می گویند احتیاط کنید. این عبارات را نگاه کنید امیرالمؤمنین فرمود مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّق، اولاً از ته دل از خدا نصیحت بخواهید. بگویید خدایا خیر را سر راه من قرار بده. خیر را به ذهن من برسان. هر کس از خدا نصیحت بخواهد فرمود خدا او را موفق می کند. پس این دعا هم اثر دارد. بعد فرمود مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهُ دَلِيلًا هُدِيَ لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ یعنی قوی خدا را، این آیه را دلیل قرار دهید. می گوید بر اساس این آیه من دارم حرکت می کنم. فرمود هدیَ فعل مجهول هست. حتماً هدایت می شود. لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ پس این که فرمود «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَم» (اسراء/9) آن مال کسی هست که آیه را دلیل قرار بدهد. قرآن محور باشد. قرآن محوری خیلی کمک می کند. البته قرآن ما را به اهل بیت (ع) متصل می-کند. اما این که ما بخواهیم تشخیص بدهیم کدام روایت را به اهل البیت بستند و دروغ هست فرمود قرآن ملاک هست. بعد فرمود فَلَا تَنْفِرُوا مِنَ الْحَقِّ نِفَارَ الصَّحِيحِ مِنَ الْأَجْرَب مثل آدم سالمی که از یک آدم عفونی فرار می کند مثل یک آدم سالمی که از یک مریض فرار می کند شما از حق نگریزید. گاهی انسان این جوری می شود. حق گریز می شود. حالا راه حل چیست؟ حضرت می گوید شاخص داشته باشید. شاخص ها هم دو نوع هست. شاخص های ایجابی، شاخص-های سلبی. شاخص های ایجابی چیست؟ همان که در نماز می گوییم «صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» (حمد/7) خدای متعال می خواهد راه مستقیم را به ما معرفی کند. ما می گوییم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» (حمد/6) راه مستقیم چیست می فرمود راه منعم علیهم. منعم علیهم صدیقین هستند، شهداء هستند، انبیاء هستند. ولی خدای متعال به این اکتفا نمی کند. می فرماید «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» (حمد/7) نه راه غضب شدگان. این طرف آن را هم باید ببینید تا بتوانید پیدا کنید. تا بتوانید شاخص داشته باشید و در این فتنه ها و این حیله گری ها راه را گم نکنید. شیاد زیاد هست.
شریعتی: أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم و الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ این صراط این جا مشخص می شود.
حجت الاسلام نظافت: وسط این دو تا هست. یعنی انعمت علیهم مرزی را دارد نشان می دهد، غیر المغضوب مرزی را دارد نشان می دهد بعد الضالین هم نباشید. یعنی دو تا ملاک سلبی این جا هست. یهود و نصارا. حالا همین تعبیر در همین خطبه هست. حضرت می فرماید وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي تَرَكَه اگر نقطه مقابل حق را باطل را شناختید می توانید حق را بشناسید. هرگز راه رشد را نخواهید شناخت مگر این که تارکان رشد را بشناسید. باید ببینید چه کسانی ترک کردند. لَنْ تَأْخُذُوا باز لن، لن در زبان عربی برای نفی عدد هست. هرگز نمی توانید اخذ به میثاق الکتاب کنید مگر این که ناقضان میثاق الکتاب را، چه کسانی این پیمان را نقض کردند، آنها را بشناسید. دوباره حضرت می فرماید هرگز نمی توانیم به قرآن تمسک کنید مگر این که بشناسید چه کسانی قرآن را کنار انداختند. بعد فرمود فَالْتَمِسُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْد. اهل البیت این شاخص ها را به شما می-دهند، هم شاخص شناخت حق، هم شاخص شناخت باطل. اهل حق را اگر بشناسیم اهل حق ممکن هست منحرف شوند. انقلابی هایی بودند چپ کردند. اهل باطل ممکن است بعد بر گردد خوب شود. فرمود شاخص ها را بشناسید. شاخص ثابت چیست؟ شاخص ثابت امام زمان (عج) و کسانی که در خط اهل البیت هستند. شاخص ثابت باطل شیطان هست. شیطان اصلی توبه نمی کند. شیطان کوچولوها ممکن هست توبه کنند. شیطان هم جن و انس داریم. امریکا شاخص می-شود. شیطان انس، اسرائیل شاخص می شود. بعد ببینید چه کسانی در آن خط دارند می روند. بالاخره اگر شاخص نداشته باشیم سرگردان می شویم. بنابراین هم شاخص های ایجابی، هم شاخص های سلبی در روایت داریم کفی بک خیانتاً ان تکون امین من فضل می-خواهید ببینید خائن هستید یا نه؟ فرمود اگر خائن ها شما را قبول دارند آره. اگر شما را قبول داشتند به خود شک کنید. اسرائیل در کار خود اشتباه نمی کند. آمریکا در باطل خود اشتباه نمی کند. آنها اگر تو را قبول دارند تو باید به خود شک کنی. «وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُم» (مائده/51) فرمود اگر دیدید از بین شما مسلمان ها یک کسی هست رابطه ولایتی با کفار دارد بدانید این نفوذی هست. به هر حال پس بایستی احتیاط کرد. حالا روش امیرالمؤمنین هم این جوری بود. در یک خطبه ای داریم حضرت می فرماید امیرالمؤمنین خود ایشان می-گویند من بطیء القیام هستم. بطیء القیام یعنی چه؟ یعنی تصمیم گیری من سریع نیست. حضرت احساسی تصمیم نمی گرفتند. هیجانی تصمیم نمی گرفتند. دیدید الان بعضی ها می گویند آقا انتقام، انتقام. نباید احساسی تصمیم گرفت باید جوانب را سنجید. حضرت در یکی از خطبه ها فرمود خَلَّفَ فِينَا رَايَةَ الْحَق، پیامبر پرچم حق به جا گذاشت. پرچم را باقی گذاشت. پرچم را دست کسی داد و فرمود هر کسی از این پرچم جلو بزند از دین خارج است. هر کس عقب بماند نابود می شود. باید با این پرچمی که پیامبر باقی گذاشت با این پرچم ملازم باشد. آن وقت فرمود پرچم دست کیست؟ این جا می شود دست خود امیرالمؤمنین. دَلِيلُهَا، دلیل پرچمی که پیامبر باقی گذاشت فرمود مَكِيثُ الْكَلَام، حرف که می خواهد بزند، درنگ می کند. اول فکر می کند. بَطِيءُ الْقِيَام، دیر تصمیم می گیرد. احساسی و هیجانی تصمیم نمی-گیرد. سَرِيعٌ إِذَا قَام، اما اگر قیام کند دیگر معطل نمی کند. یعنی امیرالمؤمنین به حرف هایی که می زنند عمل می کنند. اگر به دیگران می فرماید که اول ترمز بزنید ببینید راه هست، چاه هست، خود حضرت این جوری هستند. بعد که روشن می شود راه همین هست دیگر باز سرعت می گیرند. سرعت در راه خوب هست. سرعت در بیراهه شما را از مقصد دور می کند. این یک خطبه. بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) که آن اتفاق تلخ افتاد و مسیر منحرف شد و غصب خلافت صورت گرفت ببینید حضرت چه عبارتی دارند فرمود وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي فکر کردم آیا حمله کنم با دست بریده یا صبر کنم بر این ظلمتی که پیش آمده است بر این ظلمت متراکم. أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاء. این ظلمتی که فرمود بزرگ ها در آن پیر می شوند و جوان ها پیر می شوند، بزرگ ها به فرتوتی می رسند و مؤمن به رنج می افتد. فرمود جمع بندی کردم دیدم صبر بهتر هست. فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَا، یعنی خود حضرت دارند معیار می دهند، می گویند من فکر کردم دو تا راه را در نظر گرفتم دیدم بخواهم حمله کنم یار ندارم، نیرو ندارم، دست بریده هست. آن طرف هم دیدم ظلمت هست. دو طرف آن بد هست. بعد می گویند فکر کردم دیدم این بهتر هست. صبر کردن بهتر هست. دارند معیار می دهند. در رابطه با جنگ با معاویه فرمود لَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هَذَا الْأَمْر، فرمود بینی این قضیه را زدم. چشم آن را زدم. آن را چپه کردم شکم آن را نگاه کردم. پشت آن را نگاه کردم. یعنی این مسئله را از زوایای مختلفی من بررسی کردم که بجنگم یا نجنگم. فَلَمْ أَر، باز این جا واژه رویت، جمع بندی فکری. ندیدم، نتیجه نگرفتم مگر این که یا باید بجنگم إِلَّا الْقِتَالَ أَوِ الْكُفْر، یا این که به آیین پیامبر اکرم کافر شوم. ببینید سر هر مسئله ای حضرت می فرماید من اهل جمع-بندی هستم. جوانب را دارم نگاه می کنم. اشکالی ندارد می-خواهید خانه بخرید قرارداد خود را به یک حقوقدان نشان دهید. می خواهید ازدواج کنید نزد مشاور آگاه امین دلسوز بروید. می خواهید رشته تحصیلی انتخاب کنید، بالاخره در تصمیم-ها می خواهید با یک کسی رفیق شوید، می خواهیم وارد یک حزب و گروهی شویم، اینها مسائل خیلی مهم هست. احتیاط خیلی اهمیت دارد. حالا ممکن هست بعضی بگویند ای بابا اگر سر هر قضیه ای ما بخواهیم ترمز بزنیم راه نمی توانیم برویم. این که نمی-توانیم سرعت بگیریم. این باعث کندی می شود. باعث عقب ماندن از رقیب نمی شود که سر هر موضوعی ما فرصت را از دست بدهیم و باز فکر کنیم و بررسی کنیم دو جواب دارد. اشکال چیست؟ باعث کندی می شود. عقب می مانیم. فرصت ها را از دست می دهیم. 1 ـ اخذ به محکمات جواب می دهد. اگر کسی در کوچه و پس کوچه ها سریع برود نمی داند از کجا دارد می رود. در خیابان اصلی بروید. محکمات به اندازه کافی هست. محکمات به اندازه که ما نجات پیدا کنیم و به مقصد برسیم و عقب نمانیم هست. 2 ـ هدف رفتن نیست. هدف رسیدن به مقصد هست. خود رفتن که هدف نیست. به مقصد رسیدن هدف هست. پس باید مطمئن شویم که به مقصد می-رسیم یا نمی رسیم. بنابراین سرعت در محکمات خوب هست در مبهمات خلاف عقل هست. حالا محکمات چیست؟ قرآن هست، اهل البیت هست، دلیل محکم عقل هست. پس جمع بندی می کنیم. امسک عن طریق آن راهی که همین که می ترسید کفایت هست، می ترسید گمراهی باشد خودداری کنید. أَمْسِكْ عَنْ طَرِيقٍ إِذَا خِفْتَ ضَلَالَتَهُ فَإِنَّ الْكَفَّ عِنْدَ حَيْرَةِ الضَّلَال، خودداری کردن وقتی تحیر دارید نگران ضلالت هستید بهتر از این هست که سوار موج های هول انگیز شوید. عبارت بعدی وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ، این هم تنها جایی که هست در نهج البلاغه هست من در هیچ کجای دیگر ندیدم. خیلی زیبا هست در بحث بزرگ و مهم امر به معروف امیرالمؤمنین یک جمله عجیبی می گویند آخر خیلی وقت ها ما شنیدیم که اگر خودت اهل عمل نیستید نگویید. اثر ندارد. پیامبر اکرم گفتند برو فردا بیا، خودم رطب خوردم امروز نمی توانم منع کنم. ولی امیرالمؤمنین می گویند نه این دلیل نمی شود. البته بهتر هست انسان وقتی به دیگران امر کند که خود او عامل باشد. اما این که من خود عامل نیستم دلیل نمی شود امر به معروف نکنم. این قدر مسئله امر به معروف مهم هست. عبارت چیست؟ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ، امر به معروف کنید خود شما هم کم کم اهل معروف می شوید. این قدر مسئله امر به معروف اهمیت دارد که اگر کسی خود عامل نیست ولی اعتقاد دارد مثلاً یک کسی اعتقاد به نماز دارد تنبلی می کند، یک آقایی را دیدم نماز نمی خواند گفت من گاهی می خوانم گاهی نمی خوانم خیلی تعجب کردم، چرا؟ دیدم نفی نمی کند جواب روشنی هم ندارد. تنبلی می-کند. حالا این آقا به پسر خود بگوید نماز بخوان یا نگوید؟ بله بگوید. به دیگری بگوید یا نگوید؟ چون خود او اعتقاد دارد مثل مثلاً فرض بفرمایید یک کسی خود او سیگار می کشد، به پسر خود می گوید تو سیگار نکش. یا پزشکی ممکن است خود عمل نمی کند ولی بالاخره الان می خواهد نظر صحیح را بگوید. به آن مریض خود می گوید این کار را نکن چه بسا خود عامل هم نباشد. حالا می گویم این برای خود شما هم فایده دارد، فقط برای او فایده ندارد.
شریعتی: تکن من اهل
حجت الاسلام نظافت: چند تا فایده دارد. 1 ـ اول روی خود شما اثر مثبت می گذارد. حتماً برای شما پیش آمده است، برای من خیلی پیش آمده است برای همه پیش می آید ماها که حرف می زنیم از این جا می رویم سخنان خود ما در ذهن خود ما مرور می شود. برای خود ما یادآوری می شود.
شریعتی: برای خود ما موعظه هست.
حجت الاسلام نظافت: بعد گاهی آدم عذاب وجدان می گیرد. شما همین را رفتید به مردم گفتید خوب خود شما هم عمل کنید. یعنی آرام آرام روی خود انسان اثر مثبت می گذارد. برای خود ما یادآوری می-شود. طرف متقابل هم باب او باز می شود امر می کند. مثلاً ممکن هست طرف متقابل بگوید پس خودت چه؟ می بینیم راست می گوید. باب او هم باز می شود او هم به ما امر کند. خدا می خواهد ما دست هم را بگیریم. خدا می خواهد ما به هم بگوییم تواصعوا بالحق. تواصی یعنی چه؟
شریعتی: توصیه کردن، سفارش کردن
حجت الاسلام نظافت: متقابل. تواصی با وصیت فرق می کند. بنابراین وقتی من به خانم خود بگویم ایشان هم به من می گوید. همه به همدیگر می گویند. این باید باب شود که همه حرف حق را به هم بگوییم، به هم توصیه کنیم. سوم، معروف و منکر فراموش نمی شود. ارزش-ها را باید زنده نگه داشت. آرمان ها را باید به قول حضرت آقا سر دست نگه داشت. اگر نگوییم که دیگر کلاً مسیر گم می-شود. به این بهانه که ماها اهل عمل نیستیم نگوییم کار بدتر می شود. پس باید گفت تا زنده نگه داریم و چهارم انتظار مردم را از خود بالا می بریم. یعنی بنده اگر الان بخواهم خیلی خلاف-ها را هم بکنم نمی کنم مردم می گویند شما. مکرر هم دنبال بهانه هستند. یعنی کافی هست ما در رانندگی یک خطایی کنیم می گویند حاج آقا از شما بعید هست. خوب هست. همین انسان را حفظ می کند. ما انتظار مردم را بالا ببریم این که بد نیست. این سبب می شود که وادار به حرکت کردن در مسیر صحیح باشیم. پس از جهات مختلف خوب هست فتوای فقها هم همین هست. البته بهتر هست که ما عمل کنیم. یا اگر پدری هستم که در یک زمینه عمل نمی کنم باید بگویم پسرم از من عبرت بگیر. مسیر درست این هست، من این اشتباه را کردم شما این اشتباه را نکن. اگر فرض بفرمایید یک کسی پسر خود را داماد کرده است، دختر خود را عروس کرده است می گوید بابا از من و مامانت یاد نگیرید. خوب هست عیب ندارد. می خواهد توصیه کند. ما الگوی خوبی نیستیم ما اشتباه کردیم. شما دیدید گاهی ما بگو و مگو می کنیم. ما دعوا می کنیم. ما اشتباه کردیم. ما دوست داریم زندگی شما از ما بهتر شود. هر نسلی باید پا بگذارد روی شانه های نسل قبل بالاتر برود. یک مقدار اوضاع بهتر شود. حالا چه از تجربیات تلخ خود و چه از تجربیات شیرین استفاده کند.
شریعتی: بسیار خوب. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. یک کتاب می خواهم معرفی کنم منتها قبل از این کتاب با توجه به این که هفته آینده روز میلاد حضرت زهرا (س) هم هست که بر همه شما مبارک یک طرحی را مجموعه حاج آقای حجت الاسلام نظافت دارند و بسیار طرح خوبی هست وقف ماندگار برای تربیت نونهال ها و نوجوان ها و نسل مهدوی هم برای مادران آسمانی که در بین ما نیستند و هم برای مادرانی که هستند و فرشته های روی زمین هستند توضیحات این طرح را خود حاج آقا بفرمایند. به نظر من بهترین هدیه برای روز مادر می تواند باشد.
حجت الاسلام نظافت: البته یکی از معروف ها همین تکریم مادر هست و هدیه دادن هست هدیه ها هم می تواند هدیه مادی باشد و هم هدیه معنوی باشد. این طرح هدیه معنوی هست. مادری که به رحمت خدا رفته است ما یک سهم یا ده سهم هر مقدار که می توانیم می خریم ثواب را برای ایشان هدیه می کنیم. اسم پویش هدیه ماندگار هست برای مادران آسمانی و فرشته های زمینی یعنی ممکن هست از برگه های این سهام های خیر بگیرند به مادر خود در کنار آن هدیه مادی تحویل بدهند.
شریعتی: یعنی یک برگه، یک سندی دارد.
حجت الاسلام نظافت: یک سندی دارد. آن سند را می گیرند و به مادر در کنار آن هدیه مادی می دهند که مادرجان من فکر آخرت تو هم بودم. قرآن هم می گوید پدر و مادر خود را همیشه دعا کنید.
شریعتی: به نظر من بهترین هدیه روز مادر خواهد بود و آن هم این که این در مسیر تربیت مهدوی
حجت الاسلام نظافت: و بعد برکات ماندگار آن خیلی بیشتر از این هست، خوشحال کردن مادر هست. یعنی بالاخره نسل تربیت می شود. قرآن آموزش داده می شود اینها خیلی کمک می کند.
شریعتی: کتاب را معرفی کنم زندگی حضرت ام البنین و کرامات آن بانو، شیخ اشرف ظهیری این کتاب را نوشتند و جناب آقای محفوظی ترجمه کردند عزیزانی که می خواهند این کتاب را تهیه کنند. آیات را بشنویم و ثواب آن را هدیه کنیم به روح بلند حضرت ام البنین و فرزندان او و انشاءالله بعد از تلاوت آیات همراه شما و در کنار شما هستیم. صفحه 531 قرآن کریم.
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. نکات پایانی را بشنویم و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام نظافت: به آن جا رسیدیم که حضرت فرمودند وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ دامنه معروف هم گسترده هست. اولاً بحث امر به معروف و نهی از منکر یعنی دل ما برای هم بتپد. فضولی نیست. غصه خوردن برای همدیگر هست.
شریعتی: دوست داریم که این زیبایی ها در جامعه ما حاکم شود.
حجت الاسلام نظافت: هوای هم را می خواهیم داشته باشیم به فکر هم می-خواهیم باشیم. نمی خواهیم بی تفاوت باشیم. امیرالمؤمنین فرمود امر به معروف مصلحت عموم مردم هست. این خیرخواهی، این دلسوزی را برای هم داشته باشیم نگذاریم این اصل خدشه-دار شود. البته باید عملکرد آمران به معروف هم خدشه دار نکند. عملکرد یک جوری باشد که این اصل روز به روز پر رنگ تر و پر ارزش تر شود. و امر به معروف مسئولان مهمتر از امر به معرو ف های عادی هست.
شریعتی: بسیار خوب. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. دعا بفرمایید و ان شاءالله خداحافظی کنیم.