اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا. و منن علینا بالرضا و هب لنا رأفته و رحمته و دعاه و خیره. تسلی دل امام زمان هم یک صلواتی هدیه کنید.
شریعتی: یک وقت هایی آدم ناامید می شود، یک وقت هایی دچار یأس می شود، یک وقت هایی احساس می کند که زندگی تمام شده است دیگر هیچ امیدی ندارد قرآن پر از آیه های امیدبخش هست. امروز راجع به همین موضوع امید با حاج آقای حجت الاسلام ماندگاری صحبت خواهیم کرد. یک سلام ویژه هم به همه نوجوان های عزیز می کنم که مخاطب خاص سه شنبه های ما هستند.
حجت الاسلام ماندگاری: ممنون از لطف شما که موضوع برنامه را لو دادید. من خواهش می کنم همچنان که فرمودید با نوجوان های عزیز، جوان-های عزیز، دختر خانم ها، آقا پسرها بزرگترین حربه سپاه ابلیس ناامید کردن هست. ناامیدی ام الامراض هست. در واقع من می خواهم این جوری بگویم امید موتور حرکت انسان هست. انسان ناامید مرده متحرک هست. مرده عمودی هست. امید را از انسان بگیریم امید حیات، امید ازدواج، امید اشتغال، امید مجاهدت، امید حرکت، آدم هایی که امید ندارند سه تا اشکال عمده در جامعه به وجود می آید که الان وقتی نگاه می کنید می بینیم همه اشکالات با همین سه تا می شود دسته بندی شود. 1 ـ کم می آورند. نمی توانند دو دو تا چهار تا را تنظیم تحلیل کنند. چرا این جوری، چرا آن جوری، چرا من زشت هستم، چرا من بی پول هستم؟ چرا من فقیر هستم؟ چرا من در خانه فقیر به دنیا آمدم؟ چرا معلول هستم؟ چرا پدر و مادر من این جوری؟ چرا هر چه می-خواهیم نمی شود؟ ناامیدی آدم کم می آورد. کم می آورد بعد کم می گذارد. اشکال دوم. الان اشکالات را که نگاه می کنیم می بینیم یا از کم آوردن هست که ریشه آن ناامیدی هست بعد کم گذاشتن-ها هست. در تربیت خود کم می گذارم، در کار خود کم می گذارم. در مسئولیت های خود کم می گذارم. در مدیریت خود کم می گذارم. در رفاقت خود کم می گذارم. در تعهدهای خود کم می گذارم. بعد محصول خراب در می آید. خدمت ناقص می شود. تعلیم و تربیت ناقص می شود. کار به سرانجام نمی رسد. بعد وقتی حالا کم آوردم و کم گذاشتم اشکال سوم خود را نشان می دهد. کج می روم این جا سر و کله شیطان دوباره پیدا می شود. بارها گفتیم قرآن می فرماید «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» قدم به قدم، اول ما را ناامید می-کند بعد کم می آوریم، حالا یکی بی تفاوت می شود، گوشه گیر می-شود، منزوی می شود، بعد کم می گذاریم، کم گذاشتن باعث می شود برای ما هم کم بگذارند بعد کج می رویم. کج رفتن یعنی چه؟ در جاده ابلیس می رویم. در جاده گناه می رویم. در جاده خطا می-رویم. در جاده آدرس های دروغی که گفتیم شیطان می رود می رویم. بعد آخر کجا می رود؟ از ناامیدی می بینیم سر از خودکشی در می-آورند. من یک آماری را دیدم من همیشه می گویم ان شاءالله این آمارها درست نباشد. ولی آمار را دیدم. در 8 سال دفاع مقدس شهدای ما حدود 180 هزار نفر هستند با شهدای حوادث دیگر حدود دویست و سی و خرده ای هزار هستند در همان 8 سال کشور ژاپن بر اساس آماری که من دیدم و دوستان من با تحقیق به من گفتند حدود 320 هزار خودکشی دارد. آمار خودکشی در دنیا خیلی هست. ریشه آن ناامیدی هست. ریشه آن یأس هست. قرار ما در این برنامه مخصوصاً برای جوان ها و نوجوان ها این بود که پس ما این نکته مقدمه را بگوییم امید موتور حرکت انسان هست. ناامیدی موتور خاموش هست. انسانی که موتور حرکت او انگیزه ندارد، برنامه ندارد، هدف ندارد، لذا حرکت هم کند اشتباه می رود. راه کج را می رود. اما اگر امید داشت، موتور روشن بود، برنامه هم داشت، هدف هم پیدا می کند، این آدم هیچ وقت متوقف نمی شود. هیچ وقت کم نمی گذارد. کج نمی رود. در درس جلو می رود. به قول معروف می گویند آدم های امیدوار صد بار هم زمین بخورند بلند می شوند. یا علی می گویند چرا؟ الان ارکان امید را با آدرسی که خدا داده است می گوییم. این جا قرار ما بر این بود که قراردادهای خدا در قرآن را برای عزیزان بیان کنیم. خدای تبارک و تعالی بارها در قرآن فرموده است که با من قرارداد ببندید «أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» (بقره/40) آیه 40 سوره مبارکه بقره. و جالب این هست که آقای شریعتی خدا دقیقاً پای قرار هست. آن کسی که قرار هست تخلف کند ما هستیم. و جالب این هست که ما تخلف می کنیم یقه خدا را می-گیریم که تو چرا به ما نمی دهی، سر قرار نیستی.
یک خاطره بگویم قشنگ هست. ان شاءالله خیلی برای جوان ها مفید باشد. یک دختر و پسر خوبی بودند همدیگر را دوست داشتند و با هم ازدواج کنند. نمی شد. از داخل دانشگاه با هم دوست شده بودند می خواستند با هم ازدواج کنند به من گفت چرا خدا به ما کمک نمی کند؟ دارد ناامیدی می شود، دارد کم می آورد. گفتم واقعاً قصد ازدواج دارید؟ گفت آره. گفتم می خواهید خدا شما را کمک کند؟ گفت آره. گفتم باید این رابطه دوستی خود را قطع کنید. حاج آقا ما همدیگر را دوست داریم چه طوری قطع کنیم؟ گفتم ببینید اگر می خواهید خدا کمک شما کند این رابطه را باید قطع کنید تا خدا کمک شما کند. طبق قرارداد خدا باید عمل کنید. بعد یک مثال برای او زدم چون ما همیشه می-گوییم پدر و مادر عزیز، معلم های بزرگوار، مبلغین عزیز، اگر نتوانیم مطالب خود را برای مخاطب خود قابل فهم کنیم متوجه نمی شود. قابل فهم با مثال هست. گفتم ببینید شما دو نفری سوار ماشین شدید در جاده ماشین شما خراب شد. زنگ می زنید امداد خودرو بیاید. امداد خودرو آمده است آن شما را پیدا نمی کند، شما هم آن را پیدا نمی کنید. می دانید چرا؟ گفت چرا؟ چون از جاده بیرون رفتید. گفتید یک چشمه ای هست برویم آبی بخوریم، شما از جاده منحرف شدید او شما را نمی بیند شما هم او را نمی بینید. گفتم تا در جاده حرام هستید این رابطه شما الان نامحرم هستید حرام هست تا در جاده حرام باشید از امداد الهی خبری نیست. باز آن آیه که دوست داریم همیشه بخوانیم «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» (محمد/7) اگر قانون خدا را احترام گذاشتید خدا شما را کمک می کند. شما را امداد می کند. حالا سراغ قرارداد امید برویم. 2 ـ 3 تا قرارداد را تا این جا گفتیم. قرارداد تعلیم و تربیت را گفتیم. قرارداد کسب معرفت از قرآن و عترت را گفتیم. قول دادیم این جلسه قرارداد امید را بگوییم یک قرارداد هم ان شاءالله به زودی برای عزیزان بگویم قرارداد اقتصادی با خدا هست. قرارداد اقتصادی خیلی وقت ها من از روی همین قرآن هم برای مردم خواندم. همین قرآنی که همه می گویند صدق الله العلی العظیم. خدا راست می گوید. من به دوستان می گویم بیایید یک قرارداد اقتصادی را مو به مو چون خدا خیلی دقیق هست کدام آیه می گوید خیلی دقیق هست؟ «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه» (زلزله/7) خدا پای قراردادهای خود خیلی جدی هست. یک آیه ای اصلاً من را تکان داده است من می-خواهم بخوانم همه تکان بخورند عزیزترین خلق خدا چه کسی هست؟ وجود نازنین خاتم انبیاء محمد مصطفی (ص) که فرمود لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك، خدا به پیامبر که عزیزترین خلق خود هست آخر سوره حاقه هست «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويل» (حاقه/44) تو هم طبق قراردادی که با من بستی که بنده من باشی یک قدم، یک کلمه کج بگویی، پای خود را بگذاری، رگ حیات تو را قطع می کنم. هر کس حاضر هست این جوری با خدا قرارداد ببندد یا علی مدد بگوید و جلو بیاید. بعد ببینید خدا برای او چه کار می کند. این حدیث قدسی را گذاشته بودم یک موقع دیگر عرض کنم ولی بگذارید همین جا که عرض به خدمت شما فکر می کنم به قول ما می چسبد، تنور داغ هست می چسبد قشنگ می شود گفت خدا به حضرت موسی فرمود كُنْ لي أكُنْ لك تو در قرارداد با تمام وجود خود برای من کار کن. مگر ما چه قدر هستیم. امام یک موقعی برای شهید رجایی می فرمودند ما یک نفر هستیم از 80 میلیون 90 میلیون جمعیت ایران که ایران یک قطعه قاره آسیا هست. آسیا یک قطعه کره زمین هست. کره زمین یک قطعه منظومه شمسی، منظومه شمسی یک قطعه کهکشان راه شیری، کهکشان شیری هم تازه یک قطعه از مخلوقات خدا هست. حالا ما چه قدر شدیم؟ هیچ. آن ذره ای که در حساب ناید ماییم. خدا می-گوید آی ذره تو بیا برای من کار کن من با تمام خدایی خود برای تو کار می کنم. چه قدر قشنگ هست. همین جا به نوجوان ها یک هدیه بدهم که مخاطب برنامه هستند. هم دختر خانم ها، هم آقا پسرها، (14:53 قطعی صدا)
مستقیم می خواهم با شما قرارداد ببندم. دیگر شما بچه نیستید. شما بزرگ شدید.
شریعتی: به یک سنی رسیدید که دیگر می توانید طرف قرارداد من باشید.
حجت الاسلام ماندگاری: الان حضرت عباسی با وجود جمهوری اسلامی بودن رئیس جمهور می آید با یک آدم معمولی قرارداد ببندد؟ با یک استاد، با یک شرکت، با یک نهاد، با یک سازمان، با یک مجموعه پروتکل امضا می کنند. با یک نفر که نمی رود قرارداد ببندد. خدا می گوید آی دختر نه ساله، پسر 15 ساله من خدا می خواهم با تو قرارداد ببندم، حاضر هستید. حالا من ناز بیایم. همه دنیا دنبال این هستند که بزرگی بیاید با اینها سلام کند. آنها را داخل آدم حساب کند. خدا به من و شما می گوید که بیا با خود من قرارداد ببند. بعد ببینید من چه جوری برای شما کار کنم. حتی این را مثال زدم. مثال از یک جهت ما را نزدیک می کند، از صد جهت ما را دور می کند. خیلی مثال، به قول ما قیاس مع الفارغ هست. مثل این که من به یک مورچه ای بگویم امروز تو بیا برای من باربری کن، من برای تو باربری کنم. آن برای من باربری کند چهار تا دانه گندم می آورد. من اگر درست برای او باربری کنم یک ماشین آجر خالی می کنم. چه فرقی هست، چه قدر خدا برای من و شما عظمت قائل شده است، حساب باز کرده است. بعد من از این خدا غافل شوم. الهی کیف أنساک و لم تزل ذاکری؟ و کیف الهو عنک و انت مراقبی؟ چه جوری تو را فراموش کنم، تو لحظه به لحظه حواست به من هست و من را داری صدا می زنی. بیا با من قرارداد ببند. حالا سر قرارداد امید بیاییم. در قرارداد امید یک نکته خلقت ما را این جوری قرار داده است. بزرگان اهل معرفت می گویند خدا انسان را سر بالا خلق کرده است، حیوان را سر پایین. ما انسان ها فقیر و نیازمند هستیم. «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّه وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد» (فاطر/15) من نیازمند می گوید اگر سرت بالا بود و دست نیازت به سمت من بود من سه تا کار برای نیازهای تو می کنم. 3 تا کار می کنم که هیچ وقت چراغ امید تو خاموش نشود. اصلاً مبانی امیدواری همین سه تا کاری هست که خدا برای ما می کند. ولی می گوید اگر برای تأمین نیاز خود سر شما پایین بود یعنی دست خود را پیش غیر خدا دراز کردید یعنی یا مردم یا شیاطین، دشمنان، یقین بدانید این سه نکته که رعایت نمی شود، هیچ و شما ناامید می شوید. حالا یک مقدار واضح تر بگویم. ما اولین چیزی که برای تأمین نیازهای خود می خواهیم آدرس هست. یاد شما هست که داستان آدم ابو البشر (س) را گفتم. گفتم حضرت آدم و حوا را چه جور ابلیس گول زد؟ نیاز او را درست گفت. گفت مگر شما نیاز به جاودانگی ندارید؟ آن درختی که خدا گفته است نخور درخت جاودانگی هست. آدرس غلط داد. خدا می گوید اگر شما می خواهید در تأمین نیازهای خود هیچ وقت ناامید نشوید، جوان هستید می خواهید ازدواج کنید، می خواهید پولدار شوید، می خواهید عزیز شوید، می خواهید مشهور شوید، می خواهید محبوب شوید، می خواهید قدرتمند شوید، می-خواهید از لحاظ اقتصادی بی نیاز شوید، می خواهید از لحاظ امنیتی ـ اطلاعاتی، همه نیازها مگر شما نمی خواهید؟ اگر سر شما بالا باشد اولین مبنای امیدواری را من به شما می دهم. آدرس صادق به شما می دهم. گفتیم آدرس های خدا صادق هست. «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين» (بقره/2) خدا دو نوع آدرس هم داده است. کتبی داده است قرآن صامت، شفاهی داده است، قرآن ناطق، پیامبر و آل پیامبر و ولایت. اما اگر همین نیاز خود را در خانه ابلیس رفتید او آدرس غلط به شما می دهد و شما ناامید می شوید. در خانه مردم رفتید، مردم تقصیری هم ندارند، بلد نیستند، جاهل هستند آدرس مشکوک به شما می دهند شما متحیر می شوید. اینها را چون قبل گفتم دیگر تکرار نمی-کنم. اما اگر سراغ من آمدید هر آدرسی بخواهید به شما می-دهم. تضمینی هم آدرس شما را تأمین می کنم، هم تضمین می کنم، این سه تا نکته می خواهم مدنظر باشد، من آدرس نیاز شما را تأمین می کنم، تضمین هم می کنم، صد درصد عزیزت هم می کنم، منت نمی گذارم. این قشنگ هست. لذا ما می گوییم اگر بندگی خدا کردیم عزتی پیدا می کنیم که بر همه عالم سلطان می شویم. آن شعر زیبا می گوید اگر مصرع دوم آن را بلد هستید شما بخوانید.
بندگی کن تا که سلطانت دهند. خیلی زیبا هست. اما اگر دست خود را پیش دیگران دراز کردید، این منبع تأمین نیاز بی نیاز هست، الله الصمد هست. و الله هو الغنی الحمید هست، کجا چون بی-نیاز هست در تأمین نیاز خود از شما سوء استفاده نمی کند. لذا خدا به حضرت موسی گفت نمک آش خود را هم از من بخواه. حاج آقا این خدا نیاز من را مفتکی می دهد؟ نه، چون مربی هست، چون ربوبیت دارد، همان قراردادها را می بندد. برای تأمین نیاز با من و شما قرارداد می بندد. می گوید این کار را شما بکنید این کار را من، شرط و شروط می گذارد. «أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» (بقره/40) حالا من این جا بخواهم لیستی بگویم همه قراردادها لو می رود. ولی مثلاً یکی از آنها را اشاره می کنم که خیلی همه دوست دارند. بگذارید همان آیه که اول خواندم بخوانم. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» (محمد/7) و همان مثالی که به آن جوان ها گفتیم. خدا می گوید پس من آدرس می دهم ولی آدرس من همراه با قرارداد تربیت هست. آدرس می دهم شرط دارد. شما سهم خود را بیاورید من هم سهم خود را می آورم. از تو حرکت از خدا برکت.
شریعتی: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَه» همه اش من، یعنی یک شرطی کنار آن می گذارد. یعنی یک حرکتی ما باید بکنیم.
حجت الاسلام ماندگاری: اصلاً تمام قراردادهای ما همین شرط های قرآنی هست. حاج آقا مگر خدا نمی گوید بی نیاز هست پس از ما چه می خواهد؟ می خواهد ما را تربیت کند. دوست نداریم خدا ما را لوس کند. من همین جا به پدر و مادرها می گویم پدر و مادر خوب خدا کوچولو خانه هستند. این تشبیه هست. تو را خدا بچه های خود را لوس نکنیم. هر چه می خواهیم به بچه های خود بدهیم یک شرط بگذاریم. حاج آقا تربیت شرطی می شود، هیچ اشکالی ندارد. یک سوم قرآن بهشت و جهنم هست خدا شرط گذاشته است. این جاده را بروید به بهشت می روید این جاده را بروید جهنم می روید. شرط گذاشته است. ولی دور برگردان هم برای آن بگذارید. پس اولین مبنای امیدواری آدرس درست هست. الان ورزشکارها می خواهد قوی باشند یک راه قوی شدن تمرین هست و مربی محوری و کار محوری و تلاش محوری هست، یک مبنای قوی شدن هم دوپینگ هست. من که بلد نیستم ولی آن که دوپینگ کرده است چه مسیری را رفته است؟ مسیر غلط رفته است. لو می رود آبروی هم می رود. خدا می-گوید می خواهید قوی شوید بیایید خود من به شما کمک کنم. بعد در دعاهای خود هم بگویید رَبِّ قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِي (23:13 قطعی صدا)
بعد می شود یحسبون هایی که قبلاً گفتیم باز هم خواهیم گفت. پس کسی که می خواهد امیدوار باشد باید آدرس درست داشته باشد. آدرس درست در عالم فقط در اختیار خدا هست. «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُو» (انعام/59) «لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين» (انعام/59) «وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبين» (یس/12) قرآن هم که می گوییم باز بارها می گوییم قرآن و عترت. لذا حضرت فرمودند که امیرالمؤمنین فرمودند پیامبر فرمودند هر چه برای سعادت شما در هر موضوعی لازم بود ما به شما گفتیم. چیزی نبود که نگفته گذاشته باشیم. پس هر کس می-خواهد امیدوار باشد دنبال آدرس درست بگردد. و یقین بدانید از سه تا آدرس که در عالم در مدرسه تربیتی گفتیم وجود دارد، آدرس خدا، آدرس شیاطین، آدرس مردم. صادق آن برای خدا هست، مال شیاطین کاذب هست، مال مردم هم مشکوک هست. چه قدر ماها با مشورت بعضی از دوستانی که خیلی خبره نبودند رفتیم یک کاری کردیم بعد در چاله افتادیم. بعد به آن می گوییم می-گوید که من که علم غیب نداشتم. هندوانه در بسته بود ببخشید. باور کنید نیت من خیر بود. من باید به خود بگویم چرا رفتی سراغ کسی که علم غیب ندارد، خب بیا سراغ جایی که علم غیب دارد. «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» (بقره/3) کسی که یؤمنون بالغیب باشد این کتاب برای او «هُدىً لِلْمُتَّقين» (بقره/2) هست. امیرالمؤمنین معدن علم غیب هست. پیامبر معدن علم غیب هست. وَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَاب اینها هستند. پس کسی می-خواهد ناامید نشود ... یاد شما هست نخست وزیر شاه به امام نوشته بود سیاست پدر سوخته بازی هست شأن شما علما عجل از این هست که در سیاستی که در آن پدر سوخته بازی هست وارد شوید. همه آن کلک هست. امام فرموده بودند آن سیاست شماها هست که با آدرس غلط رفتید حالا پدر سوخته بازی تعبیر من هست، کلام شهید مدرس سیاست ما هم عین دیانت ماست. در سیاست جامعه به اهل بیت وَ سَاسَةَ الْعِبَاد می گوییم. سیاست یعنی مدیریت، سیاست درست یعنی مدیریت صحیح، مدیریت صحیح هم یعنی در طول اراده خدا حرکت کنید. چون «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد/11) خدا می گوید اگر در طول اراده من حرکت کردید حتماً پیروز می شوید. حتماً موفق می شوید. حتماً مشهور می شوید. حتماً به فلاح می رسید، به فوز می رسید، به رشد می رسید، به هدایت می رسید. این هم آیه قرآن هست. آدرسی که شما برای سیاست رفتید غلط هست. امروز هم الان نزدیک انتخابات هستیم. هر کاندیدایی می خواهد با کلک از مردم رأی بگیرد یقین بدانید یک روز مردم او را لعنت خواهند کرد. طبیعی هست شما امروز با کلک سر مردم را کلاه بگذارید یک روز هم مردم شما را با لعنت بدرقه خواهند کرد. اما صادقانه اصلاً رسم انتخابات هست، حضرت آقا فرمودند هم مشارکت، هم رقابت، هم سلامت، هم امنیت، چهار تا ویژگی انتخابات. رقابت یعنی چه؟ من یک روزی به یک کاندیدای عزیز گفتم اگر من کاندیدا باشم به شما می گویم بیا با همدیگر در مجلس برویم در یک جلسه ای من طرح های خود را می گویم خود را معرفی می کنم طرح های خود را هم می گویم، ایده های خود را هم می گویم پرونده و کارنامه خود را هم نشان می دهم. تو به هم بگو و به مردم بگو «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/17 و 18) مردم عاقل هستند چرا می خواهید با کلک از مردم رأی بگیرید؟ با پلو دادن رأی جمع کنید؟ این آدرس غلط هست. ما وعده های الکی آی مردم من از همین جا بگویم مردم نماینده مجری نیست. نماینده مجری نیست، نماینده قانونگذار هست. به تعبیر بزرگان ریل گذار هست. لذا هر نماینده ای بیاید وعده-های اجرایی به مردم بدهد احتمال بدهیم دارد کلک می زند. آدرس را دارد غلط می رود. باید بگویند مردم من می روم از حقوق شما در قانونگذاری دفاع می کنم. قانون های خوب در مملکت ما باشد همه به حق خود می رسند، همه به وظیفه خود آشنا می-شوند، هم مسئولین، هم دستگاه ها، هم مردم ریل مملکت (27:52 قطعی صدا)
اینها را خدا در قرآن فرموده است. اگر آدرس را از من گرفتید، من و شما می خواهیم یک آدرسی را با هم برویم وقتی می بینیم آدرس درست دارد ما را می رساند امیدوارانه حرکت می-کنیم. پس مبنای ناامیدی آدرس نداشتن هست. یا نداشتن هست یا آدرس غلط هست. پس خواهش می کنم هر کس می خواهد ناامید نشود و کسی را ناامید نکند خود او به آدرس اسلام مراجعه کند «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (آل عمران/19) یعنی این آیه را باید ان الآدرس بگوییم. آدرس از ناحیه خدا اسلام هست. و بعد در آیه دیگر می فرماید «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً» (آل عمران/89) هر کس غیر از اسلام آدرسی را انتخاب کند «فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْه» (آل عمران/89) اولاً از او قبول نمی شود، شهرداری باید مهر پایان کار بزند. اگر نقشه ما مورد تأیید مهندس شهرداری ناظر نباشد پایان کار نمی زند. خدا اگر زندگی من و شما بر اساس آدرس اسلام نباشد مهر پایان کار نمی خورد. یعنی چه؟ یعنی همه عمر من به بطالت رفته است. این خیلی ناامیدی دارد. این روز حسرت خیلی حسرت می خورد. بعد آیه می فرماید «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْه» (آل عمران/89) اولاً این ازدواج قبول نیست، نه که این درست نیست، قبول نیست، یعنی این ازدواج شما را رشد نداده است. قرار هست ازدواج ما را رشد بدهد. اقتصاد، مدیریت، همه اینها باید ما را رشد بدهد. ما را جلو ببرد پس اگر آدرس درست باشد ما را رشد می-دهد. باید به ما آرامش بدهد. باید اینها را به ما بدهد تا به امیدواری برسیم. خدا می گوید «فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْه وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دیناً» (آل عمران/89) هر کس غیر از اسلام برای هر موضوع زندگی خود آدرس دیگری را انتخاب کند اولاً از او قبول نیست «وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين» (آل عمران/89) آن جا ناامیدی خیلی دردناک هست. 70 سال عمر کردم، 80 سال عمر کردم هیچی ندارم. ناامیدی آن روز خیلی دردناک هست. پس اولین مبنای امیدواری آدرس هست. خدا می گوید خودم آدرس دقیق به شما دادم سر خود را بالا بگیرید از من آدرس بخواه. دومین مبنا یک نفر را آدرس داد. آقا می خواهید خانه بسازید باید زمین داشته باشید امکانات هم داشته باشید بروید. دومین آدرس امیدواری، حالا آدرس را به من دادید چه کسی پشتیبانی می کند؟ الان خیلی ها جاها می گویند پشتیبانی می کنیم اما خیلی جاها پشت آدم را خالی می کنند. هر کس امید او به مردم بود خود خدا بلد هست. پشتیبانی هم آدرس غلط هست. ولی خدا می-گوید دومین مبنای امیدواری «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه» (طلاق/3) خودم برای تو بس هستم. به پیامبر فرمود «حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنين» (انفال/69) خدا و خدایی ها برای شما بس هستند. به ما گفتند هر روز بگوییم «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل» (آل عمران/173) «نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير» (انفال/40) یکی از ذکرهایی که خیلی گره باز می کند همین حسبی الله هست. خدایا تو ما را بس هست. امام حسین (ع) در دعای عرفه فرموده است مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك. آن کس که تو را ندارد چه دارد/ و آن کس که تو را دارد چه ندارد. خدا برای ما بس هست. هر کس می خواهد ببینید خدا چگونه پشتیبانی می کند بد هست این حرف را بزنم ولی رزومه خدا را یک نگاه کنیم بعد هم برویم آن را امتحان کنیم. یک خبری امروز برای من در فضای مجازی آمد قشنگ بود. یک پیرمردی در یکی از کشورها مشکل تنفسی پیدا کرد او را بیمارستان بردند و برای یک روز که با دستگاه به او تنفس دادند فکر 500 هزار با پول آن کشور باید پول بدهد گفتند نه 500 هزار قیمت آن هست ولی این جا خیریه ای هست به شما بخشیدیم. دیدند دارد گریه می کند. گفتند اگر پول نداری ما از شما پول نمی گیریم چرا گریه می کنید؟ گفت نه آن قدر پول دارم همه بیمارستان شما را هم می توانم بخرم. پس چرا گریه می کنید؟ گفت دارم فکر می کنم من برای یک روز تنفس 500 هزار تومان خرج من شد، 70 سال تنفس مفت و مجانی خدا به من داده است یک بار نگفتم دست شما درد نکند. این خدایی که رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاك، در دعای ماه رجب هست. برای آنهایی هم که با تو دشمنی می کنند و گناه می کنند شما سفره خود را پهن کردید. این خدایی که این جوری تا الان ما را پشتیبانی کرده است به نظر شما در بقیه راه ما را رها می کند؟ برای چه ناامید شویم؟ خدایی که در 45 سال انقلاب از اول انقلاب حدود 50 فتنه از سر ما گذشته است، از روز اول انقلاب، از کودتایی که به نام نوژه بود گرفته است تا امروز که جنگ ترکیبی و جنگ اقتصادی هست. همین دیروز زدند سید رضی موسوی را به شهادت رساندند. روزی نیست که ما شهید ندهیم. خدایی که تمام این فتنه ها را از سر ما دور کرده است، خدایی که در جنگ هشت ساله ما را حفظ کرده است، خدایی که در تحریم چهل و چند ساله ما را حفظ کرده است، خدایی که آبروی ما را حفظ کرده است، امنیت ما را حفظ کرده است، خدایی که عزت ما را حفظ کرده است، یک روزی رضاشاه که شاه این مملکت بوده است و می-خواهند در فضای مجازی او را بزرگ کنند وقتی کودتا شهریور 1320 شد ظاهراً نامه به او می دهند که انگلستان به تو یک هفته فرصت داده است با قطار و هواپیما هم نه، از طریق دریا بیایی و بروی. از مملکت بیرون بیایی. می گوید می شود یک مقدار به من بیشتر مهلت بدهید؟ می گویند نه. شاه مملکت ما برای ماندن خود باید از انگلستان اجازه می گرفت. امروز یک ستوان دو ما ناو انگلستان را می گوید اگر پای خود را در آب-های ما بگذارید هر چه بلا سرتان بیاید گردن خود شما هست و آن دم خود را روی کول خود می گذارد و فرار می کند. خدایی که این عزت را به ما داده است، خدایی که این قدرت را به ما داده است. اگر یمن دارد قدرت نمایی می کند، می گویند ایران هست. حماس دارد قدرت نمایی می کند می گویند ایران هست، جهاد اسلامی دارد قدرت نمایی می کند می گویند ایران هست. حزب الله دارد قدرت نمایی می کند می گویند ایران هست. می گویند مشکل منطقه را باید ایران حل کند. مشکل عربستان را ایران باید حل کند. مشکل سوریه و عراق و یمن را ایران باید حل کند. خدایی که این همه عزت به ما داده است به نظر شما بقیه راه تا ظهور ما را کمک نمی کند؟ امیدوار باشید. پس ببینید 1 ـ خدا می گوید مبنای اول امیدواری شما با من. آدرس می دهم از هر جای دیگر آدرس بگیرید غلط هست. آدرس من هم اسلام هست. 2 ـ من شما را پشتبیانی می کنم. پشتیبانی شما هم باز قرار دارد. توکل و توسل. آیات توکل را خواندیم که آیات زیادی هم دارد. خیلی آیات داریم که خدا متوکلین را دوست دارد یحب المتوکلین، آیه توسل هم که همه بلد هستند «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون» (مائده/35) این جا یک توضیح ویژه ای دارد. خدا می گوید من این عالم را عالم اسباب و مسببات قرار دادم. برای هر چیزی من سبب گذاشتم. شیاطین نگذاشتند. اسباب آنها قلابی هست. اسباب مردم هم جاهلانه هست نمی دانند همین جوری یک کاری کردند. به قول ما عرض به خدمت شما که ببخشید شانسی هست گاهی وقت ها خوب در می آید، گاهی وقت ها غلط در می آید. برای همین مردم خیلی به شانس معتقد هستند. خدا می گوید ببینید این آب را من وسیله رفع تشنگی گذاشتم ولی سبب ساز آن هم من هستم، سبب سوز آن هم من هستم. این رفع تشنگی را در آب من گذاشتم می توانم هم از آن بگیرم. سوزندگی را با آتش من به آن دادم می توانم آن را از آن بگیرم. از ابراهیم گرفتم. برندگی را برای آهن برای چاقو من گذاشتم می توانم هم از آن بگیرم. چون از گلوی اسماعیل گرفتم. این قدرت من هست. پس به قدرت من تکیه کنید. از مسیری که من گفتم بروید. آن اسبابی که من گفتم انتخاب کن حالا چه اسباب مادی، چه اسباب معنوی. خدا دو تا دسته اسباب گذاشته است و این جا یک تعبیر دیگری برای آن دو تا جلسه اول می گویم خدا مسیریاب اسباب مادی را علم گذاشته است، علم دارد می رود پیدا می کند. مسیریاب اسباب معنوی وحی هست. یعنی مسیریاب هست. اسباب را دارد در راه به من نشان می دهد. ذکر یک سبب هست ولی کنار اسباب مادی. این دو تا با هم مکمل هستند. جدا نیستند. مریض شدید دارو را بخورید حمد شفاعت را هم بخوانید. قرآن هم شفای اسباب مادی هست، صدقه هم اسباب مادی هست. اینها را ان-شاءالله در قرارداد می گوییم. اینها قرارداد هست. پس ببینید اگر می خواهید ناامید نشوید آدرس درست می خواهید فقط سر شما بالا باشد از خدا. 2 ـ پشتیبان می خواهید توکل و توسل. لذا از من پرسیدند جبهه ها چه جوری پیروز شد؟ گفتم اسباب مادی آن تفکر بود، برنامه ریزی بود، ادوات نظامی، ولی اسباب معنوی آن همان خاطره قشنگ شهید حاج حسین خرازی هست. عملیات گره خورد پشت بی سیم گفت محمدرضا تورجی را بگویید بیاید. محمدرضا تورجی که فرمانده نیست. مداح هست. بگویید بیاید. پشت بی سیم آمد. گفت حاج حسین چه می خواهی؟ گفت محمدرضا عملیات به گره خورده است یک سبب معنوی می خواهم. حالا ادبیات من هست، چه می خواهید؟ محمدرضا روضه بخوان. گفت همه بی سیم ها را باز کنند محمدرضا تورجی روضه حضرت زهرا (س) را شروع کرد پشت بی سیم خواندن صدای ناله فرمانده و حاج حسین و همه بلند شد. حاج حسین خرازی گفت محمدرضا خط شکست، معبر باز شد، ای یک دله یا صد دله، دل یک دله کن/ مهر دیگران را ز دل خود یله کن/ یک دم تو ز اخلاص بیا در بر ما/ گر کام تو بر نیامد آن وقت گله کن. همین سال گذشته بود یا سال قبل بچه ها گفتند در حرم ابا الفضل العباس (س) شب رحلت مادر نازنین ایشان هست یک خانمی داشت داد می زد. گریه می کرد. دور او ریختند که چه خبر هست؟ گفت اهل بصره هستم. دو تا دختر خود را با شوهر خود اجازه گرفتم آوردم، گفت دخترها لال هستند، در شلوغی اربعین ببری گم می شوند خاک بر سر ما می شود. گفتم نه آقا ابا الفضل و امام حسین نگهدار بچه های من هستند. آنها را آوردم حالا آنها را گم کردم. بچه های لال را چه کسی می تواند پیدا کند؟ چه قدر سخت هست. ابو فاضل، ابو فاضل می گفت. گشت-های خود را زده است، اسباب مادی را رفته است ولی نگاه او به بالا هست نگاه او به پایین نیست. نگاه او به بالا هست. این دوست ما می گویند رفتم حرم امام حسین زیارت کردم گفتم بروم ببینم چه خبر هست، گفت آمدم دیدم حرم حضرت ابا الفضل غوغایی هست دیدیم مادر نشسته است دو تا بچه ها در دامن او هستند. گفتیم الحمدلله پیدا شدند دیگر نگران نباش ابا الفضل ... گفت این مهم نیست. ابا الفضل پیدا کرده است زبان بچه-های من باز شده است. بچه ها از دور آمدند یوما یوما یوما کردند مادر، مادر گفتند. چه کسی گفته است ما در خانه اهل بیت خالص برویم جواب ما را ندهند؟ چرا جوان ما امروز ناامید هست؟ چرا مادر ما ناامید هست؟ چرا پدر ناامید هست؟ چرا بعضی مسئولین ناامید هستند؟ چرا حتی بعضی از بزرگان ما ناامید هستند. مشکلات زیاد هست قبول هست. گرانی هست. اختلاس هست، مشکل فساد هست، مشکل حیاء و عفت هست. قبول هست، همه اینها را قبول داریم. ولی ناامیدی حق نداریم. حضرت آقا فرمودند این مشکلات باید به دست با کفایت همین مردم، همین مسئولین حل شود. کس نخوارد پشت من جزء ناخن انگشت من. با توکل بر خدا و توسل بر اهل بیت. پس مبنای اول امیدواری آدرس هست. بدانیم، حتی آقای شریعتی یکی از بزرگترین مشکلات ما حتی در برنامه سازی های ما ... من یک بار به عزیزان صدا و سیما که واقعاً از این همه زحمات آنها تشکر می کنم گفتم آدرس را از غربی ها بگیرید ناامید می شوید. آدرس را از اسلام بگیرید. اسلام که با هنر مخالف نیست. اسلام که با حضور زنان مخالف نیست. اسلام به خدا با شادی مردم مخالف نیست.
شریعتی: می آید جهت می دهد.
حجت الاسلام ماندگاری: بیایید بپرسید آدرس شادی چیست؟ شادی حتماً باید با گناه عجین شود؟ حتماً باید با اختلاس باشد؟ حتماً باید خدایی نکرده با بی حیایی باشد؟ بیاییم آدرس بگیریم. پس مبنای اول امیدواری آدرس هست. خدا می گوید آدرس دقیق شما دست من هست. مبنای دوم امیدواری پشتیبانی هست. خدا می گوید توکل و توسل دست من هست. (41:32 قطعی صدا)
و چه قدر قشنگ امام مناجات شعبانیه را خیلی دوست داشتند این جمله را مضاعف، إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْك. نمی دانم مبنای سوم امیدواری را می رسم بگویم یا بگذاریم برای ...
شریعتی: بگذاریم بعد از تلاوت قرآن ببینیم چه قدر فرصت داریم. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم حاج آقای حجت الاسلام ماندگاری. سپاسگزار هستم. صفحه 530 را امروز دوستان من تلاوت می کنند. آیات نورانی این صفحه را به اتفاق خواهیم شنید ان شاءالله لحظات نورانی همه شما منور به نور قرآن کریم باشد آیات نورانی سوره مبارکه قمر را امروز تلاوت خواهیم کرد. بعد از تلاوت آیات ان شاءالله همراه شما هستیم و در کنار شما بفرمایید خواهش می کنم.
صفحه530 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. از نوجوان های عزیز صمیمانه ممنون و متشکر هستم خاصه قاریان خوب نوجوان که سه شنبه ها همراه ما هستند ثانیه های پایانی برنامه هست وقت در اختیار حاج آقای حجت الاسلام ماندگاری.
حجت الاسلام ماندگاری: این تعبیر آیه مبارکه 32 چند بار در این سوره تکرار شده است. وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ. یک پیام قشنگی به همه ما دارد. خدا می گوید من اگر قرآن را ساده نمی کردم شما نمی فهمیدید. همین جا می گویم پدر و مادرهای عزیز، معلم ها، مبلغ ها، بیایید بیان خود را برای بچه ها، برای مخاطبان خود ساده کنیم. دین را ساده برای مردم بیان کنیم. «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (بقره/185) سخت نگیریم. کف دین داری را بگوییم. کف دینداری انجام واجبات، ترک محرمات هست. همین جا دعا می کنیم.
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خیلی ممنون از همراهی شما.