حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از بحث های بسیار پر دامنه و حساس به ویژه از نظر اجتماعی و سیاسی و یکی از بحث-های بسیار تأثیرگذار در تاریخ اسلام هم زمان پیامبر گرامی اسلام و هم زمان امیرالمؤمنین (ع) همین بحث زمان جنگ هست. آیات قرآن هم در این باره آمده است و خب در مورد زمان جنگ گاهی می فرماید که چرا مقاتله نمی کنید وقتی می بینید شما را دارند بیرون می کنند از شهرهای خود، بچه ها را دارند می کشند، یا دستور جهاد و قتال می دهد وقتی که بین دو گروه از مؤمنین اختلاف هست، هر چه کار می کنید که اینها صلح کنند صلح نمی-کنند، یک گروه آنها به دیگری دارد ظلم می کند می فرماید علیه آنها بجنگید. جنگ داخلی دستور آن در قرآن هست. جنگ خارجی که اصلاً کاملاً معلوم هست. جنگ خارجی با کسانی که تعدی می کنند یا جنگ داخلی با کسانی که ستم می کنند دستور آن در قرآن آمده است اما زمان آن چه زمانی هست؟ چه زمانی باید اقدام کرد؟ با محاسبات خیلی پیچیده ای این زمان به دست می آید. از نظر فقهی، از نظر دینی کار ولی جامعه دینی، کار در واقع سرپرست جامعه دینی چه معصوم باشد، چه غیر معصوم باشد، یکی از کارهای حساس او تعیین زمان جنگ و صلح هست. امیرالمؤمنین علی (ع) تعیین می کرد حالا مردم او گوش نمی کردند یک بحث دیگری هست. رسول خدا تعیین می کرد. گاهی مردم منتظر بودند آیه نازل شود. خدا تعیین می کرد. خدا در آیات قرآن در این باره مطالب متعددی دارند. می فرمایند بعضی ها تا آیه برای قتال نازل می شود چنان وحشت زده می شوند که انگار دارند می-میرند. یا شرایطی ممکن است برای غیر از کلیت جامعه اسلامی یک فرد در یک جا پیش بیاید. یک خاطره ای را بگویم خاطره جالبی هست. یکی ـ دو تا دزد مسلح در یکی از پاساژهای قم به یک طلافروشی حمله کرده بودند خب رهگذرانی هم طبیعتاً هستند، یکی از این رهگذران اقدام کرده بود که اینها بگیرد با آنها مقابله کند. چون بالاخره درست است دزدی از اموال این بنده خدا نبوده است، خود او طلافروش نبوده است ولی دزدی در جامعه ناامنی ایجاد می کند. وقتی که رفته بوده است با اینها درگیر شود با آن شجاعتی که بالاخره داشته است آن مسلح بوده است
شریعتی: مثل قصه شاهچراغ.
حجت الاسلام پناهیان: بله. البته ایشان به شهادت می رسد. آقای جوادی آملی خدا ایشان را حفظ کند در نماز جمعه یک بحث مفصلی دارند درباره این که او شهید هست و او وظیفه خود را درست انجام داده است. یعنی گاهی از اوقات جهاد با تشخیص خود فرد در مقابل یک تعدی که دارد به جامعه صورت می گیرد مورد آن مورد محدودی ممکن است باشد اتفاق می افتد.
شریعتی: آن جا برای او میدان می شود.
حجت الاسلام پناهیان: برای او میدان نبرد می شود. ما نمونه این شهید را در تهران داشتیم. یک بچه بسیجی رفته بود یکی از دزدهای مسلح را در شهرک غرب بگیرد که به یک داروخانه یا یک مغازه-ای تعدی کرده بود، خب او هم به شهادت رسید. مملکت تکان خورد. پس ببینید جهاد مقوله ای هست که تشخیص این که من الان باید کوتاه بیایم، من الان باید صبر کنم، من الان باید به امام حسن مجتبی (ع) تأسی کنم یا به امام حسین تأسی کنم، ببینید این حرف هایی هست که خیلی حرف های دامنه داری هست. امیرالمؤمنین علی (ع) خیلی مورد اتهام واقع شد که آقا شما در مملکت اسلامی خود در 5 سال حکومت خود 3 تا جنگ راه انداختید و بعد موجب شدید در آن دو سال و نیم بعد هم با غارات با این حمله های ایذایی که معاویه می کرد مدام در جامعه ناامنی پدید بیاید. این چه جور جامعه اداره کردن هست. ببینید این حرف ها خیلی سنگین هست.
شریعتی: گره ها را باز کردن خیلی کار سختی هست.
حجت الاسلام پناهیان: ما باید واقعاً بدانیم علی القاعده می دانیم. امیرالمؤمنین علی (ع) کم کسی نیست دیگر تنها کسی که در خانه کعبه به دنیا آمده است وصی بلافصل پیامبر اکرم، علی بن ابیطالب با تمام فضائل خود که آدم وقتی شروع می کند دیگر دوست ندارد تمام کند اداره کننده صحرای محشر، چون مدیریت را رسول خدا به ایشان می دهند و ایشان اداره می کنند.
شریعتی: قَسِيمُ النَّارِ وَ الْجَنَّة.
حجت الاسلام پناهیان: یک چنین شخصیتی 5 سال حکومت می کند. این 5 سال همه آن درگیری هست آیا خدا نمی خواهد به ما بگوید که به خاطر حرمت امیرالمؤمنین بیایید درباره این که چه زمانی باید جهاد کرد، چه زمانی باید صلح کرد فکر کنیم؟ نمی خواهد به ما آموزش بدهد. ما یک دفعه به زهد علی بن ابیطالب (ع) بپردازیم و جنگ امیرالمؤمنین را به آن نپردازیم این ظلم به امیرالمؤمنین نیست؟
شریعتی: حتماً این قابلیت تحلیل دارد.
حجت الاسلام پناهیان: قابلیت دارد، ضرورت دارد و خیلی باید به آن پرداخت. ما اگر چند واحد در مورد جنگ های داخلی امیرالمؤمنین (ع) پاس کنیم خیلی از مشکلات مملکت ما برطرف می شود. چون از یک جریان هایی پیشگیری می کند که ما اسم آن را جریان سازش می گذاریم. حالا در مقابل تشخیص این که چه زمانی جنگ باید کرد، چه زمانی صلح باید کرد یک جریانی وجود دارد همیشه طرف صلح را می گیرد، همیشه طرف سلامت و عافیت را می-گیرد این جریان را ما به آن سازشکار می گوییم. پس حالا قبل از این که بیاییم به این موضوع بپردازیم در مورد سازشکارها صحبت کنیم و جریان سازشکاری که هیچ وقت جریان سازشکاری نمی-گذارد شما به نتیجه برسید درباره این که الان زمان مقاومت هست. الان زمان جنگ هست. جریان سازشکاری حرف های درشتی برای زدن دارد.
شریعتی: یعنی قائل به جنگ نیست. قائل به مقاومت نیست.
حجت الاسلام پناهیان: ولی حرف های درشتی برای زدن دارد نه حرف های درست. می گوید بچه ها دارند کشته می شوند خانواده دارد کشته می شود چرا ما باید صدمه بخوریم؟ حالا که می شود با یک مذاکره حل کرد، ببینید اینها حرف های درشتی هست زمان پیامبر اکرم کار پیامبر را داشت خراب می کرد. زمان امیرالمؤمنین کار امیرالمؤمنین را خراب کرد. زمان امام حسن مجتبی (ع) آن صلح را به امام حسن خائنین تحمیل کردند. زمان امام حسین (ع) البته دیگر نتوانستند. حالا من قبل از این که درباره سازشکارها و این که سازشکارها همیشه برای شما دلایل منطقی دارند به ظاهر منطقی، حرف های درشتی دارند در واقع به نفع صلح، در مورد آنها بگذارید عرض خود را یک مقدار با تأخیر به آن بپردازم در مورد زمان جنگ صحبت کنم. احتمالاً یکی از دلایل جنگ این هست که به منافع امت اسلامی حمله شود. خب دقیقاً چه زمانی ما چه قدر صبر کنیم؟ ما آیا حمله پیش دستانه داشته باشیم یا نه؟ در مورد اینها حرف های فراوانی هست. امیرالمؤمنین علی (ع) صریحاً می فرمایند اگر دیدید دشمن شما خارج از مرزها می خواهد به شما حمله کند برو همان جا قبل از این حمله کند او را بزنید و الا زیر چکمه های او باید از خواب بیدار شوید. همین جریان مقاومت منطقه ای برای دفاع از حرم که حالا به دفاع از حرم مصطلح شد. همین طور بود ما رفتیم دشمن های خود را خارج از مرزها زدیم. دفعه قبل چرا این کار را نکردیم در دوران دفاع مقدس؟ شما چیزی از آن زمان یادتان می آید یا ...؟
شریعتی: بله تلویحاً و تقریباً.
حجت الاسلام پناهیان: چون رئیس جمهور ما بنی صدر بود و بنی صدر خود با آن طرف بسته بود. روی همین تلویزیون یک خاطراتی پخش شده است حتماً شما دیدید که بعضی از بچه های خلبان می گفتند که ما طراحی حمله می کردیم تا آن طرف مرز می رفتیم می دیدیم که گره ما دارند و ما را می زنند. خیلی از هواپیماها و خلبان های خود را این جوری از دست دادیم. بعد ایشان که خاطره تعریف می کند یکی از فرماندهان نیروی هوایی گفت دیگر ما به تهران وقتی خبر می دادیم که شما این مسیر را برای ما در نظر بگیرید که می خواهیم حمله کنیم بعد از یک مسیر دیگر می رفتیم هر موقع از یک مسیر دیگر می رفتیم موفق بودیم. بعد می گوید بنی صدر بلند شده است و مرز آمده است در پادگان نیروی هوایی آن جا و می گوید چرا شما از یک مسیر دیگر غیر از آن مسیر اعلامی می روید؟ ببینید خیلی ساده هست و بعد این که می-گفت من زمین می دهم، زمان می گیرم. مدام بعثی ها داشتند داخل می آمدند. خب وقتی که ما یک چنین سیاستمدارانی داشته باشیم به جای این که دشمن را برویم در اعماق سرزمین خود راکد کنیم و بزنیم
شریعتی: باید بیاییم در خرمشهر و آبادان و کردستان
حجت الاسلام پناهیان: درست هست، نمونه های دیگر هم البته هست من از فرماندهان سپاه شنیدم مطالبی را که نمی خواهم حالا گفتگوی ما حاشیه دار شود که یک امکاناتی را وسط جنگ از مسئولین دولتی خواستند یکی از مسئولین حالا چه کسی بوده است کاری نداریم، گفته بوده است که این امکانات را بدهیم که شما می روید بغداد را هم می گیرید. گفته بوده است که برویم بگیریم مسئله جنگ حل می شود. گفت نه اگر بگیریم آمریکا با بمب اتم خود می-آید و ما را می زند. من امیدوار هستم این خاطراتی که صریحاً گفته شده است و ثبت شده است یعنی مدارک اینها هست واقعاً دقیق نباشد. چون اگر دقیق باشد یعنی ما به خاطر ترس از بمب اتم آمریکا جنگ را تمام نکردیم در لحظه ای می توانستیم تمام کنیم و قدرت آن را داشتیم و صدمات زیادی خوردیم و مردم عراق صدمات زیادی خوردند. اینها آن نگاه ها و روحیه های سازشکارانه هست که خیلی ظریف هست. امام آخر آن هم وقتی صلح را پذیرفتند فرمودند که من جام زهر را نوشیدم. جام زهر هم یک اصطلاحی در ادبیات هست که معلوم هست. یعنی خود من را به این قصه وادار کرد. توانایی واقعاً نبود یا بود، نمی دانم دیگر ما که آن زمان دفاع 33 روزه مردم لبنان را ندیده بودیم. ما که آن زمان دفاع مردم غزه را ندیده بودیم. آن زمان دیگر به ما می گفتند دیگر نمی توانیم شاید می پذیرفتیم. ولی هیچ وقت به این سختی آن زمان مقاومت نکرده بودیم و درصد بسیاری از امکانات مملکت در خدمت دفاع مقدس نیامده بود. آمارها عجیب هست. من نمی دانم چرا کسی به این بحث ها نمی پردازد. مثلاً امام می فرمودند که امروز دو هفته یا سه هفته قبل از پذیرش قطعنامه فرمودند امروز کوتاهی کردن در جنگ خیانت به رسول الله هست. خب من از شما سؤال می کنم امام این حرف را برای هوا می گفتند؟ یعنی هیچ مخاطب خاصی نداشت؟ یا نه یک کسانی بودند که داشتند از جنگ کم می گذاشتند که امام دارند نهیب می زنند.
شریعتی: یک کسانی داشتند آن زمان به جنگ و رزمندگان خیانت می کردند
حجت الاسلام پناهیان: خب آنها چه کسانی بودند؟ هیچ وقت از اینها صحبت نمی شود. خیلی جالب هست. معلوم می شود سمبه جریان سازشکاری خیلی پر زور هست. معلوم می شود این طرز تفکر طرز تفکر رایجی هست لااقل بین طبقه ای از نخبگان و خواص. خب حالا به هر حال این بحث زمان جنگ و زمان صلح بحث بسیار حساسی هست. ما در مورد امیرالمؤمنین علی (ع) لازم هست این موضوع را مطالعه کنیم. ابن عباس صریحاً می گفت آقا شما نباید با معاویه بجنگید. الان صلاح نیست این مشکلات را دارد. یا حضرت نمی-خواستند با خوارج بجنگند. خوارج اردو زده بودند. قیام کرده بودند. آنها را رها کردند فرمودند به سمت معاویه بروید که کار ناتمام معاویه را تمام کنید. اشعث آمد گفت نه ما احساس امنیت نمی کنیم باید اول برویم خوارج را از بین ببریم که وقتی خوارج از بین رفت یک التهابی در شهر پدید آمد. شما حساب کنید از یک شهر کوفه دو هزار نفر کشته شود. خیلی هست. بعد چه به هم ریختگی ایجاد می شود. یعنی گاهی سازشکارها می-آیند یک جنگ فرعی درست می کنند تا آن جنگ اصلی انجام نگیرد. خیلی پیچیدگی دارد. من فقط می خواهم بگویم که صحبت باید بشود. در مورد ابا عبدالله الحسین (ع) یک جنگی اتفاق افتاد عجیب ترین جنگ در طول تاریخ هست.
شریعتی: همین چنگی که در نصف روز عاشورا اتفاق افتاد.
حجت الاسلام پناهیان: امام حسین می توانستند صلح کنند. صلح ایشان یعنی تسلیم. اگر صلح می کردند اسارت شاید برای بچه ها دیگر رخ نمی-داد. اگر صلح می کردند یاران ایشان هم کشته نمی شدند. فوقش خود ابا عبدالله الحسین را شهید می کردند شاید امام حسین هم شهید نمی شد. جنگ ها معمولاً به خاطر حمله دشمنان به منافع جامعه اسلامی هست. ظلم کردن های خیلی صریح برای غارت مردم. حالا ممکن است یک دزد مسلح در خیابان باشد یک حزب بعث باشد که علیه یک کشور
شریعتی: بیاید به شما و حقوق شما تعدی کند.
حجت الاسلام پناهیان: نبرد ابا عبدالله الحسین خیلی با این ماجرا فرق داشت. نبرد ابا عبدالله الحسین علت آن با علت تمام نبردهای امیرالمؤمنین و تمام نبردهای پیامبر اکرم فرق داشت. آن چه بود؟ فرمود هيهات من الذّله، من به خاطر عزت خود مقاومت می-کنم و می جنگم و می کشم و کشته می شوم.
شریعتی: ولی زیر باز ذلت نمی روم.
حجت الاسلام پناهیان: ذلت و عزت یک چیز دیگر هست. غیر از بحث منفعت هست. در ماجرای جنگ شهر ما را گرفته بودند. آقا ما این رودخانه را می خواهیم بگیریم، آن منطقه را می خواهیم بگیریم، شهر نفتی شما را می خواهیم بگیریم، در صدر اسلام به صورت دیگری ماجراها دائماً رقم می خورد. ولی این جا گفت هیهات من الذلّه. من چند روز پیش در یکی از این کانال های عربی که بر و بچه های مقاومت راه انداختند نمی دانم بچه های عراق هستند یا لبنان هستند، ما را هم عضو کردند، بالاخره به زبان عربی هست. یک پوستری را دیدم نمی دانم این پوستر چه قدر پخش شده است نوشته بودند که غزه دارد هزینه عزت خود را می دهد. واقعاً اگر این جور باشد خیلی فوق العاده هست. یعنی یک چیز خاصی هست. یعنی ترجمه هیهات من الذله، یعنی اینها دیگر حاضر نیستند تحت ذلت رژیم صهیونیستی زندگی کنند چون رژیم صهیونیستی خیلی ذلیلانه با فلسطینی ها برخورد می کند. خیلی آنها را خوار می کند. یک وقت هست برای سلامت خود دارید می-جنگید، برای منفعت مادی خود دارید می جنگید. خانه خود شما را گرفتند. دارند شما را آواره می کنند. پس یکی از مواقف جهاد حفظ عزت هست. و استاد این کیست؟ ابا عبدالله الحسین (ع). در حالی که جریان سازش ممکن است گاهی از اوقات در مقابل ظلم های فاحش لال شود ولی در مقابل این که شما جهاد برای عزت کنید زبان درازی دارد. و حالب این هست که من به شما بگویم وقتی حضرت زینب (س) مدینه برگشتند شماتت ها ادامه داشت. حالا آمده بودند گریه می کردند اطراف بنی هاشم، در همان وسط به عبدالله ابن جعفر همسر حضرت زینب گفتند ببین این مصیبت ها را حسین تو سر ما آورده است. چه کار داشت برود مقاومت کند؟ لذا حضرت زینب (ع) دیگر گریه نکرد. حتی در مدینه، نه فقط پیش اعداء پیش مردم مدینه هم گریه نکرد. بعد دیگر با یک سال و یکی دو ماه در واقع به شهادت رسیدند. دیگر کسی که آن داغ عظیم را داشته باشد از تیرهایی که به بدن او خورده باشد آن داغ سنگین تر هست. پس جهاد چه وقتی هست؟ وقت دقیق آن را خیلی باید تحلیل کرد تا به آن رسید. مسئولیت نهایی آن هم با ولی جامعه اسلامی هست. چون جامعه نمی شود اداره شود اگر از یک نقطه فرمان نهایی صادر نشود. ولی جریان سازش همیشه در مقابل زمان قتال ان قلت و قلت دارد. حالا یک نمونه از این موارد در قرآن از جریان سازش ببینیم بعد خدمت جریان سازش برسیم.
شریعتی: حالا این جریانات از نگاه حاج آقای حجت الاسلام پناهیان به دو دسته تقسیم می شوند فقط یا نه بینابین آن هم هست؟
حجت الاسلام پناهیان: بله معقول به تشکیک هست. بعضی ها یک مقدار سازشکار هستند، بعضی ها خیلی سازشکار هستند،
شریعتی: می خواهم بگویم اگر این طرف سازشکاری هست، آن طرف جنگ طلبی نیست؟
حجت الاسلام پناهیان: بله آن هم ممکن است باشد. جنگ طلبی های بیجا، مگر زمان امام حسن مجتبی (ع) نبود. می گفتند یا مذل المؤمنین چرا صلح را پذیرفتید. بله آن طرف آن هم هست. یا کسانی که زمان صلح ابا عبدالله الحسین آمدند به امام حسین گفتند بلند شو و قیام کن. آقا می فرمودند چه فرقی هست امام حسن برای چه صلح کرد؟
شریعتی: و این جا این مرز مشخص می شود که چه قدر حساس هست.
حجت الاسلام پناهیان: یعنی دو تا مرز هست، یکی مرز قتال نابجا با قتال صحیح، یکی مرز سازشکاری با قتال صحیح.
شریعتی: یا جنگ طلب محض هستند یا سازشکار محض.
حجت الاسلام پناهیان: بله. حالا جالب این هست که آنهایی که جنگ طلب محض هستند معمولاً عاقبت آنها با سازشکاری تمام می شود. سلیمان بن صرد جزء کسانی بود که می گفت به امام حسن مجتبی (ع) یا مذل المؤمنین. سلیمان جزء 4 نفر اصلی دعوت کنندگان ابا عبدالله الحسین به کوفه بود. بعد ایشان امام حسین را یاری نکرد. نیامد. بعد البته قیام کرد و به شهادت رسید ولی دیگر کار از کار گذشته بود. بالاخره جریان سازش چیزی که در اسلام خیلی لطمه زده است و آیات قرآن و حوادث تاریخی بیشتر شامل حال آن می شود جریان سازش هست. چون جریان افراطی جنگ طلب این جریان معمولاً پایگاه اجتماعی زیادی پیدا نمی کند خود به خود. ولی جریان سازش و توجیهات سازش پایگاه اجتماعی گسترده ای پیدا می کند. معمولاً کسانی که جنگ طلب هستند و خارج از قاعده جنگ طلبی می کنند اینها گروه های اندکی هستند. ولی جریان سازش گروه های گسترده، وابسته به قدرت ها، و مشتری آن هم زیاد هست. ببینید مثلاً این جا یک نمونه هست از آن توجیه ها. «وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا» (احزاب/13) این جا دستور جنگ داده شد. «وَ يَسْتَأْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ» (احزاب/13) گروهی آمدند از پیامبر اجازه بگیرند که در مدینه بمانند، جنگ نروند. «يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُريدُونَ إِلاَّ فِرارا» (احزاب/13) گفتند خانه های ما بی پناه و بی حفاظ هست، ما بیاییم نگران خانه ها و خانواده-ها هستیم. خدا می فرماید اینها دارند بهانه می آورند. اینها دنبال فرار از جنگ هستند. این یک نمونه هست. یا مثلاً یک نمونه دیگر از جریان سازشکاری این آیه قرآن هست که می-فرماید که «فَتَرَى الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فيهِم» (مائده/52) در آیه قبلی می فرماید که «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ» (مائده/51) آنها را به دوستی نگیرید. دشمنان دین خود را به دوستی نگیرید. بعد می-فرماید حالا آن آیه ادامه دارد. می فرماید شما رسول من می-بینید که کسانی که در قلب آنها بیماری هست مدام سعی دارند بروند با آنها طرح دوستی بریزند «يُسارِعُونَ فيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصيبَنا دائِرَة» (مائده/52) می گویند نه ما برای این که به ما ضرری نرسد داریم با آنها مذاکره و گفتگو می کنیم. این توجیه های جریان سازشکاری را شما ببینید حالا روحیه اینها که روحیه جالبی هست. می فرماید اینها کسانی هستند که در موقع جنگ با آنها طرح دوستی می ریزند پالس سازش می دهند، در موقع فتح می آیند می گویند ما که با شما بودیم. در غنائم ما هم هستیم و این حرف ها نیست و الی آخر. در مورد جریان سازشکاری من یکی ـ دو تا نمونه تاریخی بگویم خیلی جالب هست. یک داستان عجیب که در قرآن آمده است درباره داستان حضرت موسی (ع) چه قدر قوم بنی اسرائیل زجر کشیدند. فوق العاده یعنی چه قدر خانم های خود را کشتند و بچه ها را کشتند که مبادا موسی به دنیا بیاید و بردگی می کشیدند و اینها. این یک مقطع. چه قدر اینها زجه زدند، دعا کردند که موسی آنها را نجات بدهد حضرت موسی چند صد سال زودتر ظهور کردند از آن چیزی که قرار بود برای این قوم طبق روایات.
شریعتی: به واسطه استیصال و اضطرار آنها.
حجت الاسلام پناهیان: دیگر اینها آمدند و حضرت موسی اینها را نجات داد در جا دشمنان آنها نابود شدند. دیگر جنگ نیاز نبود. قبلاً شما زجر کشیدید. در جا خود ایشان نجات پیدا کردند. از آسمان غذا در اختیار آنها قرار می گرفت. چشمه آب می رفتند. اینها داستانی هست که در قرآن آمده است. دوازده چشمه که همه دوازده قوم سر یک شیر آب و یک چشمه نروند. بفرمایید دیگر چه می خواهید. پر معجزه ترین قوم در قرآن قوم حضرت موسی هست. البته زجر هم زیاد کشیدند. حضرت موسی برای آن داستان میقات رفتند اینها گوساله پرست شدند. باید گفت سامری تو دیگه کی هستی که آش را با جاش این جوری برداشتی. سامری را شما ببینید. تو چه کار کردی؟ مردمی که این مراحل را گذراندند، به سختی نجات پیدا کردند. بعد شما چه جوری آخر؟ حاال درست هست بحث گوساله هست ولی در مجموع سامری خیلی موضوع مهمی هست در داستان بنی اسرائیل. حالا این در کلام امیرالمؤمنین علی (ع) ببینید چه جوری هست. می فرماید هر قومی یک سامری دارد. حضرت علی (ع) می فرماید سامری زمان حضرت موسی چه کار کرد؟ آمد ایمان مردم را که پشتوانه آن، آن همه معجزه بود، آن همه دلیل، آن همه شکنجه، این همه نجات، این همه نعمت، آن ایمان را خراب کرد. فرمود سامری زمان ما کسی هست که سازشکار هست. سامری قوم موسی می گفت لا مِساس، کلمه لا مساس شعار آن سامری بوده است که حالا برای آن ترجمه های مختلفی دارند. می گفتند بیماری پوستی داشته است می-گفته دست به من نزنید، یا اصلاً آدم اهل عزلت و گوشه نشینی بوده است می گفته است با من ارتباط نگیرید. سامری قوم موسی شعار او لا مساس بود سامری قوم من شعار او لا قتال هست. جنگ نباشد. یعنی سازشکاری چه جوری خود را نشان می دهد. در یک روایت دیگری این عنوان به ابوموسی اشعری داده شده است. ابوموسی اشعری می رفتند می گفتند علی و معاویه با هم جنگ دارند، می گفت خب جنگ خوب نیست. جنگ چیز بدی هست. چه قدر پدرها کشته می شود. خب از دو طرف گروه کثیری کشته شدند، گفت خب من که گفتم. سازشکارها حرف های درشتی می زنند. امیرالمؤمنین علی (ع) لعن می کردند در قنوت نماز خود یکی ابوموسی اشعری را، یکی هم اشعث را. اشعث چه کسی بود؟ گاهی از اوقات سازشکارها با کوچکترین و کمترین پالس به دشمن چه هزینه هایی به جامعه تحمیل می کنند. اشعث یکی از فرماندهان سپاه حضرت بود. اهل یمن هم بود. سلحشور هم بود. یک ریاستی برای خود داشت. شبی که بحث و گفتگو در اردوگاه امیرالمؤمنین بالا گرفت در مورد این که چه قدر جنگ کنیم، چه قدر دیگر، همین بحث های دامنه داری که عرض می کنم که زمان جنگ ... ماجرا را ببینید خیلی داستان غم انگیزی هست. در مجموعه سکوتی می شود همه منتظر بودند اشعث تو یک حرفی بزن، اشعث بلند می شود این حرف ها را می زند. می گوید اگر در شما کسی باشد علیه شام من از همه با آنها دشمن تر هستم. اگر در شما شجاعی باشد، از خودگذشته ای باشد پرونده من نشان داده است ولی تا چه زمانی؟ همین یک جمله. دو جمله دیگر هم خودش اضافه کرد و نشست. جاسوس های معاویه این سخنان اشعث را به معاویه خبر رساندند. عمر و عاص در جلسه معاویه بود گفت کار سپاه علی تمام شد. فردا صبح قرآن ها را سر نیزه کنید.
شریعتی: با همین ولی تا کی؟
حجت الاسلام پناهیان: ولی تا کی؟ تا کی بجنگیم؟ ببینید وقتی یک فرمانده، یک مقام ارشد سیاسی می آید از گروه امیرالمؤمنین، از جامعه امیرالمؤمنین یک پالس سازش می فرستد در کنار آن هزار تا حرف هم زده است، که می توانید آنها را برای جهاد و قتال و اینها تیتر کنید، کلمات خیلی خوبی هستند. ولی پالس را فرستاد. به جای پالس چه بگوییم که فارسی را پاس بداریم؟
شریعتی: یک نشانه، یک گرایی داد.
حجت الاسلام پناهیان: یک گرایی داد. همین گرا ... در کشور ما بعضی از سیاستمدارها هستند به دشمن گرا می دهند به همین دلیل تمام دشمنان حرف های آنها را تکرار می کنند می گویند ببین این، این را گفت، این، این را گفت، اینها هزینه را بالا می برند. اینها امید دشمن را بالا می برند. وقتی امید دشمن بالا رفت چه اتفاقی می افتد؟ حملات خود را بیشتر می کند. بر شما سنگین تر فشار می آورد. اگر آن شب اشعث همین جمله را نمی گفت امیرالمؤمنین شاید خود ایشان گفتگو را جمع می کرد و کار به یک جنگ دیگر هم به نام خوارج نمی کشید. آن جنگ خوارج هم مولود همین حرکت اشعث بود که بعداً اینها به خود آمدند که یا علی چرا شما حرف ما را پذیرفتید، حرف ما خیلی غیر منطقی بود و آن ماجراهایی که باید مفصل در مورد آن صحبت کرد.
شریعتی: یک بخشی از آن حاج آقا بر می گردد به این حالا برای این که بحث ما بلوغ برسد و خیلی وقت ما کوتاه هست، یک بخشی از آن به دشمن شناسی ما بر می گردد. این طور نیست؟ اگر دشمن را دشمن به معنای واقعی فرض نکردیم ...
حجت الاسلام پناهیان: بله این که کاملاً درست هست. ما الان بعضی ها را داریم که این دشمن خارجی دشمن کش صهیونیست را هنوز نمی-شناسند. آن که هیچ. بعضی ها دشمن داخلی را نمی شناسند آن جا کار سخت تر می شود و در جریان امیرالمؤمنین و نزاع او با معاویه بحث دشمن داخلی بود. آن که جزء کفار نبودند، اگر جزء کفار بودند شاید کار امیرالمؤمنین خیلی راحت تر بود. امیرالمؤمنین علی (ع) برای رهبری و مدیریت بزرگترین امتحانات الهی آمده بودند. کار ما الان خیلی راحت تر از زمان امیرالمؤمنین علی (ع) هست. خیلی شفاف تر هست. به همین دلیل سازشکارهای زمان ما خیلی جهنمی تر هستند. آقا این دیگر به این واضحی، حضرت امام یک حرفی به ما زد و این حرف در آخر الزمان یکی از اصول هست. یکی از اصول تا زمان ظهور. یکی از عوامل نصرت الهی تا زمان ظهور هست که این عامل زمان امیرالمؤمنین اصلاً این جوری نبود. آن هم با یک دشمن خارجی.و
شریعتی: حالا راجع به جنگ صحبت کردیم، راجع به سازشکاری صحبت کردیم، جای نرمش قهرمانانه، جای نرمش عزت مند که در نگاه رهبری بود و ایشان تأکید داشتند جای آن کجا هست؟
حجت الاسلام پناهیان: آن را عرض می کنم این کلام به پایان برسد. ما در جریان امروز اشتباهات باید برای ما کمتر پیش بیاید. چرا؟ چون امتحانات ما راهتر هست. یاران دین بیشتر هستند. ارتباطات برای اتمام حجت بیشتر هست. به همین دلیل چه بسا منحرفین این زمان بیشتر معاقب باشند تا زمان صدر اسلام. ولی به هر حال این بحث سازش، پالس سازش دادن این خیلی اهمیت دارد. الان دولت ما الحمدلله پالس سازش نمی دهد و این بزرگترین کمک به غزه هست. همین که شما پالس سازش نمی دهید، مسئولین شما این کار را نمی کنند، حالا ممکن هست سیاستمدارهای حاشیه-ای این کار را بکنند که واقعاً هم دلیل آن این هست که خیلی تکرار می شود در فضای دوستان صهیونیست و آن صهیونیست ها آن حرف ها را می گیرند و برجسته می کنند ولی واقعاً چرا بعضی ها اصرار دارند گرای سازش بدهند. ابوموسی اشعری وار عمل کنند. اشعث وار عمل کنند. این اشعثی که یک گرای سازش به معاویه داد که بعضی ها می گویند اصلاً از قبل قرار گذاشته بودند ولی خب دلیل تاریخی نیست، آن دیگر تحلیل هست ولی بعد از این که این اتفاق افتاد سیاسیون بردند اینها دیگر در تاریخ ثبت شده است. خود آن نتیجه اش به کجا رسید؟ به آن جا رسید که ابن مجلم شب آخر شمشیر زهردار را از خانه او گرفت و برد. دختر او مشهور هست که امام حسن مجتبی را به شهادت رساند. پسر او ابا عبدالله الحسین را. ببینید جریان سازش خیلی جریان ملعونی هست و باید به آن توجه کرد. اما کجا ما چه کار می-کنیم؟ کوتاه می آییم، نرمش قهرمانانه. وقتی قدرت داریم، و وقتی که ولی جامعه از بالا ببیند صدمه بیشتر جامعه نمی خورد. در واقع یک محاسبه دقیق عقلانی منفعت و ضرر هزینه و فایده هست. ممکن است امروز شما این کار را بکنید به ضرر شما باشد. فردا ممکن است این کار را بکنید به ضرر شما نباشد. مثل تجارت. حضرت آقا یک بار فرمودند. فرمودند در یک حرف کلی فرمودند ما محاسبه کردیم دیدیم سازش هزینه دارد مقاومت هم هزینه دارد. هزینه سازش بیشتر است مقاومت کردیم. چه قدر معقول و دقیق. یعنی بحث را ارزشی نکنیم. سازشکار کسی هست که محاسبه منفعت نمی تواند بکند و مقاوم و اهل قتال کسی هست که محاسبه منفعت می کند. این جا پای خدا هم به میان می آید و من هم این جا هستم. شما قیام کنید من کمک می کنم. من کمک کنم دیگر کسی از پس من بر نمی آید. یعنی اهل جهاد روی خدا هم حساب می کنند. این هم هست که در آیات قرآن باید مفصل به آن پرداخت. پس ماجرای جنگ و صلح ماجرای پر دامنه ای هست. ما این جا اصلاً ادعا نداریم کامل در مورد آن صحبت کردیم. ولی این هست که باید در این باره مطالعه کنیم. مطالعه زمان پیامبر اکرم همان جور که ائمه معصومین می فرمودند ما جنگ های زمان پیامبر را به بچه های خود آموزش می دهیم مثل سوره ها قرآن که آموزش می دهیم. مطالعه جنگ های زمان امیرالمؤمنین این خیلی مهم هست. دیگر بحث های عقیدتی در مورد امیرالمؤمنین را به اندازه کافی انجام دادیم، نمی خواهم بگویم آنها مهم نیست حالا آنها هم انجام شده است دیگر همه می دانند. سراغ این نبردها برویم، این نبردها را کالبدشکافی کنیم. خصوصاً برترین نبرد ویژه تاریخ بشریت. نبرد ابا عبدالله الحسین. چه جوری ایشان محاسبه کرد؟ چه جوری زمان ایشان همه می گفتند آقا کوتاه بیایید؟ چه کسانی به امیرالمؤمنین گفتند کوتاه بیا؟ چه کسانی گفتند نه یا علی بجنگ؟ اینها را آدم می تواند شناسایی کند. در زمان خود ما اینها را نتیجه گیری کنیم که الان ما زمان مقاومت ما هست یا زمان سازش ما هست. بالاخره ما در جریان فلسطین یاسر عرفات ها را داشتیم. چه قدر سازش کردند. به چه نتیجه ای رسیدند. و چه هزینه هایی را واقعاً به ملت خود تحمیل کردند. این یاسر عرفات ها الان هم جالب هست که هستند. یعنی بعضی ها را آدم صحبت های آنها را می-شنود یاد یاسر عرفات و محمود عباس و اینها می افتد که روحیه سازش دارند، تفکر سازش دارند. من فکر می کنم این دیگر تحلیل خود من هست کسانی که سازش را تئوریزه می کنند عذاب اینها بیشتر از آن کسانی هست که از سر ترس سازش می کنند.
شریعتی: یعنی یک افق و یک جهان بینی را القاء می کنند.
حجت الاسلام پناهیان: اینها می آیند منطقی جلوه می دهند. خدا از دست اینها غضبناک هست. بعضی ها بودند می آمدند می گفتند یا رسول الله من می ترسم. خدا دستور داده است که این که می ترسد اصلاً جهاد نبر. می آید کار شما را هم خراب می کند. آقا بنشین نمی خواهد بیایی. آسوده شو جانی مکن. یکی می آید صادقانه می گوید آقا من جگر آن را ندارم. و الا من بودم طاقت نمی آوردم. من نمی-توانم. من بعید می دانم خدا یک چنین آدمی را خیلی عذاب کند یا آن را عذاب کند حتی اگر صادقانه بیاید بگوید و توبه کند، سوره توبه به خاطر توبه سه نفری هست که جنگ نرفتند. اسم آن سوره توبه شده است. خدا توبه پذیر هست. ولی بعضی ها می آیند برای جامعه تئوری می دهند، الان که زمان جنگ نیست. الان زمان صلح هست. خدا با اینها خیلی سخت گیرانه برخورد خواهد کرد همان جوری که امیرالمؤمنین این تیپ افراد را در قنوت نماز خود لعن می کرد. خیلی سنگین هست. جالب است من به شما بگویم خوارج را امیرالمؤمنین کشت اما لعن نکرد. گفتند که یا علی اینها کافر بودند، فرمود نه. گفتند منافق، فرمود نه. دنیا طلب بودند فرمود نه. فرمود برادران دینی ما بودند اشتباه کردند. اما اشعث را لعن می کرد.
شریعتی: این بحث ما را اگر من بخواهم در یک خط خلاصه کنم و نکته ای را عرض کنم می توانم بگویم که این بحث، بحث جنگ طلبی یا سازشکاری نیست. بحث بر سر این هست که کجا جای جنگ هست و کجا جای صلح هست.
حجت الاسلام پناهیان: بله. ما هر کدام را باید در جای خود بگذاریم. آن جایی که در صلح حدیبیه رسول خدا صلح کرد چه کسی نپذیرفت؟ نمی توانیم اسم آن را ببریم ولی خیلی بد با رسول خدا برخورد کرد به حدی که خداوند متعال به رسول خود دستور داد به مؤمنین بگو دوباره همه بیایند با تو بیعت کنند. یک نفر به رسول خدا بی احترامی کرده بود یه خاطر صلح حدیبیه اما در واقع همه افراد مجبور شدند دوباره به امر خدا بیعت کنند. آن را داریم ولی همیشه من به شما عرض می کنم حجم اثر اجتماعی اینها و حجم خیانت آنها قابل مقایسه با جریان سازش نیست آنها خیلی راحت تر قابل کنترل هستند یعنی می شود راحت منطق آنها را افشا کرد. توضیح داد که آقا این دارد اشتباه می کند. و آنها را راحت تر می شود بطان تئوری های آنها را ثابت کرد.
شریعتی: کار خیلی سخت و پیچیده نیست.
حجت الاسلام پناهیان: ولی ثابت کردن بطلان جریان سازش آن جایی که می آید سازش و ترس خود را تئوریزه می کند خیلی دشوارتر هست.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم حاج آقای حجت الاسلام پناهیان. بحث پر دامنه ای هست. حالا دوستانی که اهل مطالعه هستند بروند مطالعه کنند ان شاءالله و اگر پیشنهادی حاج آقای حجت الاسلام پناهیان برای مطالعه دارند به دوستان بفرمایند که دوستانی که اهل تحقیق هستند بروند تحقیق کنند و بیشتر راجع به این موضوع اطلاعات کسب کنند و ما باید الان خداحافظی کنیم.
صفحه487 قرآن کریم