حجت الاسلام نظافت: سلام علیکم سلام بر شما و همة بینندگان عزیز، در خدمتتان هستیم.
شریعتی: بزرگوارید، حالتان چطوره؟
حجت الاسلام نظافت: الحمدلله
شریعتی: الحمدلله رب العالمین، امشب شب وفات بانوی کرامت حضرت فاطمة معصومه سلام الله علیها است، من همین ابتدای برنامه سرچراغی عرض کنم که انشاءالله ما فردا حوالی ظهر، همین حوالی ساعت یک که برنامه سمت خدا تقدیم نگاه شما میشود، از شبستان بزرگ حضرت امام خمینی، در حرم حضرت معصومه به شما سلام خواهیم کرد، خیلی مشتاق هستیم که انشاءالله روی ماهتان را آنجا ببینیم، حاج آقای فرحزاد هم انشاءالله فردا مهمان ویژة ما هستند بعد کلی فراغ انشاءالله این وصل اتفاق خواهد افتاد و انشاءالله زیارتشان میکنیم و از محضر پرفیضشان بهره مند میشیم، حاج آقای حجت الاسلام نظافت هم انشاءالله فردا در کنار برادر بزرگوار حضرت معصومه، حضرت رضا، سلام رسان ما باشند انشاءالله، خدمتتان هستیم و در محضر نامه سی و یک نهج البلاغه.
حجت الاسلام نظافت: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، من هم عرض تسلیت دارم پیشاپیش رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را. از شما هم که تشریف میبرید قم، استدعا دارم ما و همه بینندگان را دعا کنید. بحث ما نامه سی و یک به این جا رسیده بودیم که امیرالمومنین بعد از مقدمات اولین سفارش فرمود اوصیک بتولا، درستش را بخواهم بگویم تقوای الهی. در مورد تقوا مفصل توضیح دادیم و گفتیم تقوا دامنهاش گسترده است. هم تقوای سیاسی داریم، هم تقوای اقتصادی داریم، هم تقوای در میدان جنگ داریم، هم تقوا در اظهار نظر دینی و سیاسی، که با اطلاعات متقن باشد، هم تقوا در قضاوت کردن، این هم تقوا میخواهد که عقدهها و کینهها و اینها دخالت نکند، هم تقوا در حرف زدن،هم تقوا در سکوت کردن، سکوت نکردن، یک جاهایی باید سکوت کرد، یک جاهایی نباید سکوت کرد، این هم تقوا میخواهد، تقوا در مصرف بیت المال دامنهاش گسترده است، یک نکتة دیگر که هست، این است که نسبت تقوا و اخلاق،
شریعتی: نسبت تقوا و اخلاق
حجت الاسلام نظافت: ببینید ما دوگانهای به نام اخلاق و تقوا نداریم، از نظر امیرالمومنین در نهج البلاغه این است که حضرت فرمود التقی، رئیس الاخلاق، حکمت چهل و یک، تقوا، رئیس اخلاق است یعنی چه، یعنی تمام بحثهای اخلاقی در ذیل تقوا، تعریف میشود یعنی اگر از تقوا گفتیم، از اخلاق گفتیم، اگر از اخلاق اسلامیگفتید در حقیقت از تقوا گفتیم، این جوری نیست که بگوییم بر یکی تاکید میشود، بر دیگری تاکید نشود، ببینید، ما از طرفی پیامبر را به عنوان الگو میدانیم، خداوند متعال فرمود اسوة حسنه،از طرفی میفرماید انک لعلی خلق عظیم. یعنی نمیفرماید تقوای تو عظیم است میفرماید خلق تو عظیم است، از طرفی میفرماید پیامبر عبد است، عبد است یعنی چی، یعنی با تقوا است، عبودیت یعنی با تقوا دیگر، اگر کسی تقوا نداشته باشد، نمیتواند بنده خدا باشد، اینها با همدیگر منافاتی ندارد، یک خطبهای هست در نهج البلاغه به نام خطبة متقین، معروف است، خوب در آن خطبة متقین ما در آن میبینیم امیرالمومنین اوصاف متقین را میگویند ولی از اخلاقیات هم میگویند که حالا همین اخلاقیات ارتباطی مثلا دارد که شب متقین اگر نماز شب میخوانند، اگر تلاوت قرآن دارند، بعد فرمود اما النهار فعلما ابرار، اتقیا، روز که میشود فرمود اینها اهل حلم هستند، اهل حلم هستند یعنی چی، چه صفاتی در اخلاق از حلم بالاتر، دارند خصوصیات متقین را میگویند، بعد فرمود اینها اهل حلم هستند، یعنی شب که نماز شب میخوانند روز که نمیخوابند حلم هستند یعنی چی، یعنی میروند در اجتماع، با آدمهایی که بد برخورد میکنند برخورد شایسته دارند
شریعتی: متخلق هستند به آن اخلاق اسلامی
حجت الاسلام نظافت: بعد فرمود ابرار هستند، ابرار یعنی نیکان هستند اهل بر و نیکی هستند فرمود الخیر منه معمول، الشی منه معمول، سلم قطعک، یصل من قطعک، زیاد است خطبة متقین را نگاه کنید بسیاری از آن اوصافی که حضرت فرمودند مربوط به اعتقاد..
شریعتی: این خلقیات و اخلاق میآید در ذیل تقوا در واقع معنا میشود و تعریف میشود
حجت الاسلام نظافت: حالا چرا میگوییم در ذیل، چون که همه جا لبخند خوب نیست
شریعت: بله..
حجت الاسلام نظافت: باید لبخند زد برخواسته از تقوا باشد، همه جا اخم خوب نیست، همه جا داد خوب نیست، همه جا..
شریعتی: خوب تقوا است که میاید این را جهت میدهد
حجت الاسلام نظافت: امر خدا را بر خودتان..
شریعتی: در آن لحظه تو باید چکار کنی...
حجت الاسلام نظافت: پس ما منافاتی نمیبینیم، یعنی خدای نکرده یک وقت علم اخلاق را ندهیم دست دیگران، بگوییم ما علم تقوا را برمیداریم علم اخلاق دست دیگران، عرض کردم در قرآن نمیفرماید پیامبر، تقوای عظیمیدارد، میفرماید خلق عظیمیدارد. البته یک جاهایی هم میفرماید پیامبر اکرم عبد است. مکرر میفرماید عبد است، که پیامبر، تبعیت میکند از اوامر خداوند خوب میشود با تقوا هستند، پس منافاتی نیست منتها در نهج البلاغه داریم که در ذیل است، یعنی تقوا مدیریت میکند اخلاق را، مدیریت میکند مهربانی را، ما.. کسی که دزدی کرده دوستش داریم یا نه، ولی قرآن میگوید دستش را قطع کنید این جا مهربانی را چکار میکنیم کنترل میکنیم، قطع دست دزد، این خلاق اخلاق نیست، هم ترحم بر آن دزد است، هم ترحم بر جامعه است. تقوا
شریعتی: این جا نمیشود گفت خوش اخلاق باشیم
حجت الاسلام نظافت: خوش اخلاقی .. اصلا هرجا ما یک اخلاقی داریم، الان مثلا یک کسی که میخواهد کشتی بگیرد. چطوری باید کشتی بگیرد، اخلاق کشتی چیست؟ خوب فنش را باید خوب اجرا کند، اول با هم دست میدهند، روی هم میبوسند، درست؟ بعد ضربه فنی میکند دوباره هم رویش را میبوسد این میشود اخلاق، یعنی کشتی گرفتنش هم و ضربه فنی کردنش هم اخلاقی است، این که کینه به دل نگیرد و بعد هم ببوسد آن هم اخلاقی است، اخلاق در هرجایی یک جلوه دارد، ما الان اخلاق سیاسی داریم، تقوای سیاسی داریم، اخلاق اقتصادی داریم، اخلاق کسب و کار، تقوای کسب و کار هم داریم یعنی شما هرچیزی که میگویید اخلاق،میشود اسمش را گذاشت تقوا، این خوب نیست ببینید ما متدینین، گاهی کم میآوریم اتفاقا در اخلاق، ناراحت میشویم از بی دینی بعضی، بعد این ناراحتی را نمیتوانیم کنترل کنیم طبق خلق پیامبر با بی دین برخورد نمیکنیم، ولی خدای متعال فرمود در برخورد با گنه کار، در برخورد با مشرک، با آن هم سعی کن اخلاق را رعایت کنی،هرچیزی اخلاق دارد، اخلاق دامنهاش گسترده است، همچنان که اخلاق دامنهاش وسیع و گسترده است. خوب از این وجه، بعد حضرت فرمود و لزوم امره، پسرم سفارش میکنم ملازم باش با امر خدا، یعنی بزرگترین جلوه تقوا میتواند همراهی با دستور خدا باشد، یکی از مشکلات ما این است که اصلا ما عاشق امر نیستیم،
شریعتی: میخواهیم فرار کنیم غالبا
حجت الاسلام نظافت: چرا عاشق امر نیستیم .. چون نمیدانیم دنیا پر از خطر است. اگر کسی توی میدان مین باشد، و تخریب چی نباشد، و از آرایش این میدان با خبر نباشد، جنب نمیزند، همه اش دوست دارد آن کسی که بلد است، امر کند بگوید پایت را کجا بگذار، ما جایی که خطر را میفهمیم، طالب امر هستیم، عاشق امر هستیم، ما اگر برویم دکتر، دکتر دستور ندهد، اصلا ناراحت میشویم، دوست داریم امر کند،
شریعتی: یک چیزی بگو یک چیزی بنویس..
حجت الاسلام نظافت: آفرین، آن جاهایی که حب سلامت داریم، آن جایی که نگران خطر هستیم، آن جایی که میفهمیم که نمیفهمیم، طالب امر هستیم، فلذا یکی از مشکلات این است که ما از امر شروع میکنیم، از امر شروع نکنید، از نیاز به امر شروع کنید، یعنی آدمهای تشنه امر خدا کنید، بعد امیرالمومنین باز همه مباحث را باز میکندها،یعنی نامه خیلی عجیب است، اینها عنوانش است، بعد میگویند که چکار باید بکنیم که طرف ملازم با امر شود، چه کار کند که باتقوا شود، آن وقت اوامر خداوند دو جور است، بعضی از اوامر خداوند باب دل ما است، بعضی از اوامر خداوند خلاف میل ما است، مثل داروهای دکتر، گاهی میگوید قرص جوشان، گاهی میگوید کباب بخورید باب دلت گاهی هم میگوید این دوای تلخ را بخورید، این شربت تلخ را بخورید خدا هم مثل طبیب است دیگر، یک تقسیم بندی دیگر هم برای اوامر خداوند داریم، گاهی قابل فهم است، حکمتش را میفهمیم، گاهی قابل فهم نیست، حکمتش قابل فهم نیست، مثل دستورات دکتر،بعضیهایش را میفهمیم بعضیهایش را نمیفهمیم واقعا، اگر از جهل خودمان با خبر باشیم، که ما احاطه نداریم، اگر اعتماد به خدای متعال داشته باشیم، که فرمود الی یعلم من خلقه و هو الطیف الخبیر، تسلیم امر میشویم، همچنان که تسلیم حکم دکتر میشویم دیگر، در برابر دکتر، تسلیم هستیم دیگر بگوید جراحی باید صورت بگیرد میگوییم باشد هرچه شما تشخیص بدهید، وقتی اعتماد داریم.
شریعتی: بله..
حجت الاسلام نظافت: حالا سوال، آیا میشود دستوری از دستورات خداوند قابل فهم نباشد؟ بله.. فراوان است که جزئیات احکام با عقل ما سازگار نیست، نمیتوانیم بفهمیم رمز ورازش را نمیتوانیم بفهمیم باید با اعتقاد به خدا مساله را حل کنیم. یک روایت قشنگی داریم، فرمود ان دین الله لا یساو بالعقول، دین خدا را با عقل نمیشود فهمید، یعنی چی، اصل نیاز به دین را که با عقل میشود فهمید وجود خداوند متعال را با عقل میشود فهمید، این که این پیامبر راست میگوید پیامبر راستی هست یا متنبی است، نبی یا متنبی است پیامبر دروغین است عقل میتواند تشخیص دهد، خیلی چیزها را عقل میتواند تشخیص دهد
شریعتی: اما دستورات را چی؟
حجت الاسلام نظافت: جزئیات را نه.. همه را نمیتواند بفهمد.. فرمود ان دین الله لا یصاب بالعقول الناقصه، والآراء الباطله، و افکار باطل نمیشود دین خدا را فهمید والمقائیس الفاسدک، که همین جور پیش خودمان بسنجیم، قیاس کنیم، ولا یصاب الا بالتسلیم، میخواهی متدین شوی، باید تسلیم حکم خدا بشوی، ولذا یک عده ای بایستی استخوان خرد کنند، ریشهایشان را سفید کنند، تا حکمهای خدا را بتوانند برای ما دربیاورند، لذا ما نیاز داریم به تقلید، نیاز داریم به فقها، بعد فرمود فمن سلم، اگر کسی تسلیم حکم خدا شود، سلم سالم میماند و من اهتدی بنا، اگر کسی با ما اهل البیت هدایت شد، هدایت میشود اگر کسی هم رفت با فکر خودش ساخت با قیاس، با آراء باطله فرمود هلاک میشود. یک فردی بود به نام نعمان ابن ثابت، این خودش میگوید که امام صادق به من گفتند که به من خبر رسیده تو با قیاس حکمیرا به دست میآوری، گفت بله، حضرت فرمود وای برتو یا نعمان، اول من قاس ابلیس، این .. قیاس را بنیانش را ابلیس گذاشته،
شریعتی: که من از آتشم آن از خاک
حجت الاسلام نظافت: بله، مقایسه کرد سنجید باید ابلیس، که شش هزار سال عبادت کرد، باید تسلیم حکم خدا میشد، بعد فرمود که.. حالا، مثال زدند امام صادق فرمود ایهما اکبر،کدام یک ا زاین دوتا که میخواهم بگویم بزرگتر است، قتل یا زنا؟ آن بدتر است یا این بدتر است، گفت قتل، حضرت فرمود چرا خدا برای اثبات قتل، دو تا شاهد فرمود، برای زنا چهار تا شاهد؟ دیدی با عقل خودت نمیتوانی بفهمی
شریعتی: این از آن جاهایی است که عقل بهش نمیرسد..
حجت الاسلام نظافت: شما میگویی قتل بدتر است، درست هم میگوید، ولی خداوند متعال برای اثبات قتل فرموده دو تا شاهد، بعد امام صادق به او گفتند میشود قیاس کرد، گفت نه نمیشود. فرمود کدام یکی بدتر است، کدام یکی بزرگتر است، برترا ست، نماز یا روزه، گفت آقا نماز، حضرت فرمود پس چرا بر خانمها آن وقتی که نباید نماز بخوانند.
شریعتی: عذر دارند..
حجت الاسلام نظافت: وقتی عذر دارند،چرا باید روزهشان را قضا کنند اما نماز را نباید قضا کنند، اگر طبق عقل تو باشد که نماز مهمتر است، پس نماز را باید قضا کنند، یعنی نماز، قضا نمیخواهد ولی روزه قضا میخواهد
شریعتی: یعنی خیلی جاها عقلمان نمیرسد..
حجت الاسلام نظافت: آفرین، از این مثالها حضرت زدند، پس ما چاره نداریم، اوامری که حکمتش را نمیدانیم، اگر مسلم شد خدا گفته دستهایمان را ببریم بالا، همان را اجرا کنیم.
شریعتی: یک جاهایی میفهمیم یک جاهایی نمیفهمیم
حجت الاسلام نظافت: حالا حکمتش را چه بفهمیم چه نفهمیم نتیجه یکی است، نتیجه یکی است، الان پزشک هم که بیمار میشوند، پزشکها هم مریض میشوند بالاخره، آنها حکمت را میفهمند عمل میکنند به دستور یک پزشک دیگر، یا به دستور خودشان نتیجه میگیرند، ما حکمت را نمیفهمیم، نتیجه میگیریم، آن پزشک که حکمت را میفهمد عمل نکند نتیجه نمیگیرد. ما که نمیفهمیم عمل کنیم نتیجه میگیریم نتیجه میدهد دیگر، تو به دستورات عمل کن، و لزوم امره معنایش این است با امر خدا، ملازم باش
شریعتی: به دستوراتش پایبند باش
حجت الاسلام نظافت: آن وقت حالا، اوامر خداوند گاهی اتفاقا آزمایشش از این جهت است، در خطبه قاصعه داریم، که فرمود خدای متعال، آزمایش میکند آدم ها را با چیزهایی که اصلش را نمیدانند، مثل این که خدای متعال به شیطان گفت در برابر آدمیکه او را آفریدم از گل تیرة بدبو، در برابر او سجده کن، شیطان نمیدانست خدا دارد آزمایش میکند .. امیرالمومنین فرمودند اگر خدا به آدم نور چشم را میداد، بوی نفسگیر میداد، چهره بسیار زیبا میداد، شیطان هم سجده میکرد، این جوری است، خدا به حضرت ابراهیم دستور داد فرزندت را شهید کن، خیلی سخت است، اگر دشمن را شهید کن، یک چیزی، باید خودت شهید کنی، تسلیم شد، آمد به فرزندش گفت، بابا من توی خواب میبینم سر تو را میبرم نظرت چیست؟ گفت هر کاری که امر شدی.. اونجا هم باز کلمة امر است.
شریعتی: لزوم امره
حجت الاسلام نظافت: این لزوم امر هم آنجا هم اسماعیل گفت ما عبدت ان ما تامر، این جا هم بحث امر مطرح شده است، بعد خدای متعال فرمود فلما، ببخشید اسلما، هر دو تسلیم حکم خدا شدند، ما چاره نداریم، راه نجات تسلیم حکم خدای متعال شدن..
شریعتی: و این یعنی تقوا
شریعتی: بله تقوا یعنی این، یعنی همه در به در به دنبال فرمان خدا باشیم، عاشق فرمان خدا باشیم، نجات خدا را در امر به فرمان بدانیم، پیش از خودمان نظر ندهیم، خودمان را گرفتار میکنیم، اطمینان نمیشود به دیگران کرد، فقط به خدا میشود اطمینان کرد، جمله بعدی. و امارت قلبک بذکرک، فرمود پسرم، از تو میخواهم که دلت را آباد کنی با نام خدا، این جا سه تا مساله را باید مطرح کنید، خود قلب چی.. بحث امارت،بحث ذکر، اما خود قلب.. قلب یعنی چی، قلب همان حقیقت وجودی انسان است، ما متاسفانه با خودمان آشنا نیستیم، ما چه کسی هستیم، در مقابل آیینه میایستیم میگوییم همین هیکل من هستم دیگر، نیستی.. نه این چشم نمیبیند، روح من دارد به وسیله چشم میبیند، این گوش نمیشنود این روح من دارد به وسیله گوش میشنود، آن روح است، ما کی هستیم، ما وقتی که میخوابیم شب، خودمان را خواب میبینیم دیگر، رویا، با چشم بسته خودمان را میبینیم، روح یعنی این، دقت کردید، ما توی خواب گاهی میترسیم، گریه میکنیم ولی از این چشمها اشکی جاری نمیشود، میخندیم در حالی که این لب، تکان نمیخورد، ما یک حقیقت دیگری داریم،
شریعتی: آن من واقعی است؟
حجت الاسلام نظافت: اکثر آدمها من واقعی را نمیشناسند، غافل هستند، از آن غافل هستند، به فکر آن نیستند، قلب بعد اصلی است که از آن غافل هستیم، غصه اش را نمیخوریم و به فکرش نیستیم، اگر ما فهمیاز قلب نداشته باشیم اصلا دستورات را نمیتوانیم سیره را نمیتوانیم بفهمیم، یا رسول الله، شما.. حضرت زهرا را از همه بیشتر دوست داشتید .. خوب چرا زندگیشان فقیرانه است؟ یا فاطمه الزهرا (س) شما حسنین را از همه بیشتر دوست دارید، چرا با این که آنها فقیر هستند و گرسنه هستند، شما انفاق میکنید به آن پیرمرد فقیر؟ آدم کسی که دوست دارد باید کمکش کند، حضرت زهرا، قلب بچههایش رو روح بچههایشان را، از جسم بیشتر دوست دارد.
شریعتی: آن برایش مهمتر است..
حجت الاسلام نظافت: آن مهمتر است. لذا در نهج البلاغه داریم، امیر المومنین، توضیح دادند که اولیای خدا ویژگیهایی دارند، یکیش این است یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِمْ فرمود اولیای خدا وقتی نگاه میکنند به آدمهای عادی، میبینند که ما نگران مرگ بدن هستیم ، نگران بیماری جسم فرزندمان هستیم، حق هم داریم، ولی فرمود اولیای خدا مثل شما هستند، وهم اشد اعظاما لموت قلوب احیائهم اولیای خدا خیلی خیلی بیشتر عظمت قائل هستند برای مرگ دل، خوب حالا این قلب، پس شد حقیقت، حالا در قرآن گاهی به آن حقیقت وجود انسان میگویند از جهت تعقل و تفکر، این آیه را دقت کنید، فرمود ان فی ذلک لایات لذکرا لکان له قلبا، یعنی اگر فکر داری، اگر عقل داری، یعنی آن بعد تفکری است، گاهی فرمود بلغت القلوب الحناجر، وقتی دلها میرسد به این جا، این جا مراد همان روح است که موقع مردن به این جا میرسد گاهی فرمود ولو کنت فظا غلیظ القلب، این جا مراد آن بعد احساسی است، همان روح ما یک احساساتی دارد، حیاتی دارد، فکر و درکی دارد، خوب خدمتتان عرضه بدارم در نهج البلاغه در حکمت.. یکی از حکمتها هست فرمود الی و ان من البلا ؟ حضرت فرمود، بلا، مشکل مالی، داشتن یک نوع بلایی است، ما داریم با مشکلات مالی آزمایش میشویم، بعد فرمود بدتر ازا ین هم هست؟ گفت بله. بدتر ار این بیماری بدن است،
شریعتی: مریضی..
حجت الاسلام نظافت: بله، بیماری جسمیبدتر از مشکل مالی است، و واقعا این جوری است، الان آن ثروتمندانی که کلیههایشان مشکل دارد، حاضر نیستند..
شریعتی: هرچه دارند بدهند و سلامتشان..
حجت الاسلام نظافت: نابیناها چی؟
شریعتی: خدا انشاءالله.. به این روشن دلان عزیز، صبر بدهد..
حجت الاسلام نظافت: انشاءالله
شریعتی: انشاءالله که آخرت جبران شود، ولی اگر کسی مشکل جسمی دارد و ثروتمند است حاضر است .. ثروتش را بدهد این مشکل جسمیاست حل شود خوب حالا یک عده مریض هستند، بالاحره مشکلات جسمیدارند، دارند همینجوری آزمایش میشوند بدتر از این هم هست یانه، امیرالمومنین فرمودند بدتر از بیماری جسم، بیماری قلب است، این جا بیماری قلب، یعنی چی، یعنی بیماریهای روحی، یعنی مرض حسادت، مرض کفر، مرض نفاق، مرض قساوت قلب، مرض ریا، مرض عجب، مرض استرس، مرضهای گوناگونی
حجت الاسلام نظافت: اینها بدتر از مریضهای جسمی ماست.. بله،
شریعتی: چرا بدتر است، چون بیماریهای جسمیفوقش تا لب گور همراه ماست، اما بیماریهای روحی تا ابد ما را اذیت میکند، اگر کسی بیماری جسمیداشته باشد و معرفت داشته باشد، میتواند با بیماری جسمیش کنار بیاید، مثل بعضی از این روشندلان عزیز، استاد دانشگاه هستند، نویسنده هستند، هنرمند هستند، کنار آمدند. درست است، و خیلی از کسانی که بیماری دارند..
حجت الاسلام نظافت: صابر هستند..
شریعتی: واز زندگیشان دارند لذت میبرند..
حجت الاسلام نظافت: بله.. بنابراین اگر کسی بیماری روحی نداشته باشد، مشکل بیماری جسمیرا یک جور حل میکند، اما اگر کسی بیماری روحی داشته باشد، جسم سالم هم داشته باشد، جی پرپول هم داشته باشد، نمیداند با این غصههای دلش چطوری کنار بیاید، پس به فکر قلب باشید، حضرت فرمود این بدتر است، در نهج البلاغه یک عبارت داریم، فرمود القلب مصحف البصر، شنیده بودید این رو؟
شریعتی: نه خیر
حجت الاسلام نظافت: قلب دفتر چشم است،
شریعتی: چقدر خوب..
حجت الاسلام نظافت: یعنی چی
شریعتی: یعنی هرچه میبیند آن جا ثبت میشود؟
حجت الاسلام نظافت: آفرین، یعنی مثل یک قلم است، پس به هرچیزی نگاه میکند فرمود غضوا ابصارکم طرف العجائب، حیره خیره به نامحرم نگاه نکنید، بعد ببینید شگفتیهای عالم را میبینید یا نه، دیدنیها فقط این چیزهایی که ما میبینیم نیست، اینها را که کفار هم میبینند.
شریعتی: آن چه نادیدنی است آن بینی..
حجت الاسلام نظافت: آفرین.. غضوا ابصارکم خوب چه کسانی این غض بصر را دارند؟ کسانی که میدانند القلب مصحف البصر، قلب، .. حالا این مثال است، با گوش هم همینجوری، با لمس هم اینجوری، با غذا هم این جوری است، یعنی هرکاری میکنیم یک اثری روی قلب دارد، یک آیه هست در مورد پیامبر اکرم فرمود .. لعلک باخع نفسک الی آثارهم، یعنی چی، یعنی پیامبر، پیامبر خیلی مهربان بودند دیگر نه؟ خدای متعال میفرماید میخواهی خودت را بکشی، براثرهای اینها، یعنی مثل مادری که حرض میخورد، میبیند که این بچه دارد با این چاقو دستش را خونی میکند،لباسهایش را دارد کثیف میکند، همیجوری است دیگر، مادرها حرص میخورند، بچه خودش.. خودش ناراحت نیست از کثیف کاریهایش، پیامبر گفته است این پدر است، از پدر مهربانتر، اشراف دارد به ما، میداند رفتار ما چه اثر منفی بر روی قلب ما دارد، نه تنها قلب ما، آثارش، یکیش قلب است، دیگر چی هست، بر روی طبیعت اثر میگذارد،
شریعتی: بر عالم..
حجت الاسلام نظافت: بر عالم اثر دارد، بر عوالم بعدی که بعد مشاهده میکنیم همان آثار را، پس این خیلی اهمیت دارد که ما توجه داشته باشیم مدام داریم قلبمان را شکل میدهیم، دو تا مسیر هست، کلمه مسیر یکی با سین یکی با صاد، مصیر با صاد از چی هست، صار، صار یعنی چی در عربی، یعنی درگشت، یعنی ما داریم سیرورت پیدا میکنیم،
شریعتی: یک جور تحولی درش هست..
حجت الاسلام نظافت: یعنی باطنمان .. دارد یک شکلی پیدا میکند دقت میکنید، با سلوکمان با نحوة رفتارمان با نگاههایمان، باطنمان را داریم نقاشی میکنیم، باطنمان را داریم شکل میدهیم..
شریعتی: تراش میدهیم..
حجت الاسلام نظافت: آفرین. یوم تبل السرائر، یک روزی.. پرده از روی باطن برداشته میشود که خودمان هم از خودمان بدمان میآید، خودمان هم از خودمان فراری هستیم، حالا آیه دقیق یادم نیست، که بگوید ای کاش بین من و تو به اندازه مشرق و مغرب فاصله بود، کشفنا عنک قطائک فبصرک یوم حدید، پرده که از روی چشمت برمیداریم خودت خیره خیره نگاه میکنی. اگر ما بی جا قضاوت میکنیم بی جا حرف میزنیم، خلاصه بی تقوایی میکنیم چون نگران آن دل نیستیم، و جالب است، آتش میدانید، آتش جهنم از کجا شروع میشود؟ آتش دنیا از جسم شروع میشود، خوب، بعد هم که جسم نابود شد، روح میرود دیگر تمام میشود، آتش جهنم از دل زبانه میکشد، یعنی ما با عملمان داریم دلمان را آمادة اشتعال به آتش جهنم میکنیم، آیهاش چی هست؟ آیهاش این است نارالله الموقده التی تطلع علی الافئده آتش جهنم از فواد شروع میشود، فلذا روز قیامت دارد که.. کلا انها لذا تدعوا من ادبر و تولی آتش جهنم میداند دنبال چه کسی برود، هرجهنمیکه میاندازند توی جهنم آتش جهنم شعله ور میشود چون روح ما با این گناهان با این خطاها، اماده اشتعال به آتش جهنم شده است، یعنی سوخت جهنم دو چیز است، یک ، مالهای حرام، آن بتها، این طلاها که روی هم جمع میشوند، مالهای حرام، دو، خود آدمها،
شریعتی: خودشان با اعمالشان..
حجت الاسلام نظافت: خودشان، یعنی کسی را که میفرستند جهنم، جهنم شعله ور میشود. و جهنم که فرمود جهنم بیشتر میخواهد چون سوخت میخواهد، سوختش چی هست؟ همین آدمها هستند
شریعتی: هل من مزید.
حجت الاسلام نظافت: آفرین هل من مزید، در خطبة صد و هشتاد و سه، فرمود اظهر عیونکم. چشمانتان را بیدار نگه دارید، بروید نماز شب بخوانید، ؟ بطونکم، لاغر کنید خودتان را، یعنی پرخوری نکنید، اول مال حرام نخورید، مال حلال هم زیادی نخورید، چون قساوت قلب میآورد، پرخوری قساوت قلب میآورد، و استعملوا اقدامکم، بعد فرمود قدمهایتان را در راه خدابه کار بگیرید، انفقوا اموالکم، اموالتان را انفاق کنید، چون انفاق اموال سبب میشود انسان سبک روح شود، چون پول آدم را سنگین میکند، علم هم انسان را سنگین میکند، انفاق علمیهم داریم دیگر، و مما رزقناهم ینفقون امام صادق فرمودند.. و مما علمناهم یقصون، من اگر کسی میگوید بیا مشاوره بده بیا سخنرانی کن، نباید ناز بیاورم، باید بگویم این دارد بار من را سبک میکند تخففوا، تلحقوا، سبک کنید خودتان را.. حالا این قسمت آخرش را میخواهم بگویم، این عبارت خیلی قشنگ است، یک وقت ما در مدرسه، من گفته بودم این را روی پرده نوشته بودند که همیشه مقابل چشم باشد.
شریعتی: چه چیز هست عبارت؟
حجت الاسلام نظافت: خضوا من اجسادکم، فرمود از بدنتان بگیرید، چه کار کنید فجودوا بها علی انفسکم از بدنتان بگیرید بر روحتان ببخشید، بعدش قشنگ است، و لا تبخلوا بها عنها، فرمود برای روحتان بخل نورزید
شریعتی: این جا جای خسیس بازی نیست.
حجت الاسلام نظافت: و متاسفانه ما بخیل هستیم، برای روح بخیل هستیم، برای جسم بخیل نیستیم، یعنی هرچه پول داریم میگوییم بهترین ماشین، بهترین خانه، بهترین باغ، بهترین غذا، ولی روزه، غذا نمیخوریم، آن جا قلب را تقویت میکنیم
شریعتی: اصلا آنجا قلب سلیم میخرند و ما اصلا به این قلب خیلی وقتها فکر نمیکنیم.
حجت الاسلام نظافت: فکر نمیکنیم اصلا توجه نداریم، حواسمان نیست، غافل هستیم، در روایت داریم که تعجب میکنم از کسی که چیزی را گم میکند دنبالش میگردد، خودش را گم میکند چرا دنبال خودش نمیگردد. چرا نمیگوید خدا مرا به خودم بشناسان، این دعاست دیگر، خدایا من را به خودم بشناسان، چرا ناراحت نیست از غفلت از خودش، روزها، فکر من این است و همه شب سخنم، که چرا غافل از احوال دل خویشتنم، حواسمان نیست، بعد لذت زندگی را نمیچشیم، دیدید انسان از حرم امام رضا که میآید بیرون، وقتی خوب گریه کرده، چه حس قشنگی دارد.
شریعتی: انگار روی ابرها داری راه میروی
حجت الاسلام نظافت: آفرین، بزرگترین لذت مال همین جور آدمهاست که این دلشان را تمیز میکنند با گریه با مجاهده در راه خدا
شریعتی: به من واقعیشان به این قلبشان بها میدهند
حجت الاسلام نظافت: بها میدهند، خوب حالا فرمود امارت قلب بفکرک، قلب، عمران و آبادی دارد و خرابی دارد، قلبت را آباد کن با یاد خدا، قلب هم برایش حیات مطرح است، هم ممات مطرح است، مرگ و زندگی دارد، قساوت و نرمش دارد، آبادی و خرابی دارد، ضعف و قوت دارد، اینها را میرسیم، حالا اگر میخواهیم قلب ما آباد باشد، باید اهل ذکر باشیم، لاتکونوا کالذین نسوا الله، فانساهم انفسهم چرا ما به خودمان توجه نداریم، چون یاد خدا نیستیم،
شریعتی: غفلت..
حجت الاسلام نظافت: وقتی یاد خدا باشیم، یعنی نماز باحال بخوانیم، قرآن با حال بخوانیم، ذکر، حالا توضیح خواهیم داد، خود حقیقی را پیدا میکنیم، من که دارم غذا میخورم، خود حقیقی را پیدا نمیکنم، اتفاقا گمش میکنم، چون این جسم است، هی به آن لذتهای جسمیمیشود، اما وقتی که اشک میریزم، لذت واقعی را پیدا میکنم، لذتی که نه حیوانات دارند نه کفار، نه اهل معصیت، اهل معصیتی که عناد دارند و توبه نمیکنند، فلذا فرمود، عمرتان را چهار بخش کنید، یک بخش را بگذارید برای مناجات، فلذا فرمود بگویید خدایا کمک کن گریه کنم، فلذا فرمود اگر اشکت جاری نمیشود خودت را به گریه بزن، فلذا فرمود متقین شبها که قرآن میخوانند یک جوری میخوانند جانشان غمگین بشود، این غمیاست که شادی خوب در پی دارد، به ارمغان میآورد پس ذکر خیلی مهم است، حالا ذکر یعنی چی، ذکر یعنی توجه به خدا، یعنی از صمیم دل، دلم را متوجه خالقم کنم
شریعتی: حواسم هست که هستی
حجت الاسلام نظافت: آفرین، توجه به خدای متعال، بعد جالب است که یکی از چیزهایی که افراط در آن اشکال ندارد ذکر است. اسلام دین اعتدال است، میگوید در هرچیزی حد نگه دارید؛ در توجه به خدا..
شریعتی: ذکر کثیر
حجت الاسلام نظافت: اذکروالله ذکراً کثیرا، افراط ندارد، هرچه میتوانی بیشتر بهتر، بله نماز ممکن است افراط داشته باشد، ذکر در قالب نماز ممکن است افراط داشته باشد، ذکر در قالب تلاوت قرآن ممکن است افراط داشته باشد، افراطش چطوری است من تکلیف دیگری دارم نشستم قرآن میخوانم، تکلیف دیگری دارم نماز مستحبی پشت سر هم میخوانم، ولی ذکر، یعنی توجه، اشکالی ندارد منافات هم ندارد، میتواند با زندگی عادی جمع کند.
شریعتی: کارت را انجام بدهی ذاکر هم باشی دیگر
حجت الاسلام نظافت: میتوانیم غذا بخوریم اولش بگوییم بسم الله الرحمن الرحیم. آخرش هم بگوییم الحمدلله رب العالمین، و .. خیلیها هستند که با هر لقمه بسم الله میگویند،یعنی اسلام یک دین است که این زندگی عادی را یاد داده که چگونه با یاد خدا میشود جمع کرد بدون این که لازم باشد ترک کنیم برویم در غار، بدون این که لازم باشد مثل مسیحیها اهل رهبانیت باشیم، لا رهبانیت فی الاسلام، در دنیای مسیحیت اگر بخواهی خیلی معنوی بشوی باید چکار کنی، باید ازدواج نکنی، این جا میگوید بابا ازدواج وسیله قرب به خدا است، اگر ازدواج نکنی، پیامبر فرمود از من نیستی، یک وقت جلوی امام صادق از یک خانم تعریف کردند، حضرت فرمودند مثلا خوبیش چی هست، گفتند این بتول است، فرمود بتول یعنی چی، یعنی این از دنیا بریده ازدواج نمیکند، فرمود اگر خوب بود که مادرم حضرت زهرا علیه السلام ، ازدواج نمیکردند، حضرت زهرا بتول است، بتول واقعی دل کنده است، پس اسلام یاد داده چگونه ترک نکنیم دنیا را دل بسته اش هم نباشیم و زندگی مادی را .. آمیخته کنیم با یاد خدا، حالا دیگر فراوان است، دعاهایی که در این زمینه است، فرمود در آیینه میخواهی نگاه کنی سه بار بگو الله اکبر الله اکبر، اللهم کما حسنت خلقی حسنت خُلقی، رفتی سرویس بهداشتی سه چهار تا دعا دارد، عرض شود سوار ماشین میشوی بگو سبحان الذی سخر لنا هذا و ما کنا لنا ؟ میخواهی غسل کنی، سمت چپ که میرسی بگو اللهم طهرنی و طهر قلبی، لباس نو، لباس میخواهی بپوشی، دعا دارد، از خانه میخواهی بروی بیرون دعا دارد، خیلی جالب است، یعنی، مطالعه، اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم، و اکرمنی بنورالفهم بعد این است که در مورد انبیا داریم اینها ابواب هستند یعنی همین ابواب یعنی چی، یعنی کثیر الرجوع الی الله، یعنی اینها به هر بهانه ای میگویند خدا وقتی هم که موقع نماز میشود دیگر کلا منقطع میشوند از ما ؟ الله، چون در نماز، مستقیما دلمان متوجه خداست، دل اولیای خدا.. ؟؟ این طرف آن طرف هست متاسفانه، اما در بیرون از نماز چه؟ هرچیزی را بهانه قرار میدهیم، در بیرون از نماز هرچیری را بهانه قرار میدهیم مثلا ما در بیرون از نماز، یاد نعمت میافتیم، باید بگوییم چی؟ الحمدلله، لذا در زیارت امین الله داریم میگوییم، ذاکرت لفواضل نعمائک یا .. شاکرتا لسوابق آلائک، یکیش، شاکرتا لفواضل نعمائک .. ذاکرتا لسوابق آلائک، ذکر نعمت هم خوب است، مومن وقتی متوجه به نعمت میشود میگوید الحمدلله،
شریعتی: یعنی حس رضایت چقدر قشنگ است؟
حجت الاسلام نظافت: چقدر قشنگ است و به این واسطه خورد،
شریعتی: بله..
حجت الاسلام نظافت: یا یاد مرگ میافتیم میگوییم انا لله و انا الیه راجعون، بهانه قرار دادیم دیگر، یاد اولیای خدا میافتیم دیگر چرا میگویند ذکر علی عباده، برای این که امیرالمومنین ما را یاد خدا میاندازد دیگر، واذکرعبادنا ابراهیم، اسماعیل، ذکر مردان خدا، ذکر خداست با واسطه، هرچیزی همین جوری است، میگویند اگر بچه تان را دیدید، نعمتی دیدید، بگویید ماشالله، گاهی آدم از بچه خودش لذت میبرد از سلامتیش، از شیرین کاریهایش، برای این که نعمت دوام پیدا کند بگو ماشالله و لاقوة الا بالله، تا نعمت باقی بماند، پس اگر میگوییم ذکر، معنایش این نیست که ترک کنیم، نه.. ذکر، بعد ذکر هم حالا نماز هست قرآن هست، دوست خوب، دوست خوب ذکر است،
شریعتی: وقتی او را میبینی یاد خدا میافتی
حجت الاسلام نظافت: آفرین من یذکرکم الله رویته، دوست خوب ذکر است، شهدا ذکر هستند، شده شما خاطره ای از شهدا کتابی بخوانید و یاد خدا نیفتید، اصلا زندگی اینها این جوری است دیگر عالم ربانی آدم را به یاد خدا میاندازد، نه تنها نگاه به چهره اش عبادت است، النظر الی وجه العالم عباده، نگاه به در خانه اش هم عبادت است. ما را.. دل کنده میکند کنده میکند از دنیا و ؟ الله
شریعتی: خود عالم هم ذکر است، آن که ما نمیشنویم، آنها همه آیه است، عالم، منظورتان این است .. عالم از آن جهت که آیه و نشانه است ذکر است،
حجت الاسلام نظافت: اگر خوب نگاه کنی آنها هم ذکر است دیگر،
شریعتی: بله..
حجت الاسلام نظافت: با چه کسی زندگی کنیم، با کسانی که ما را به یاد خدا میاندازند، و کمک کنیم در این جهت، یعنی .. توی ازدواج باید به هم کمک کنیم در جهت ذکر، آن وقت یاد خدا، زندگی را شیرین میکند، متها یاد خدا باید کاربردی باشد، کاربردیش چی هست؟ یعنی اثری داشته باشد، یک وقت یک... جوانی چقدر با ائمه راحت بودند، کاش با ما هم مردم راحت باشند، به امام حسین گفت من نمیتوانم گناه نکنم، خیلی رو میخواهد، به امام بگویی من نمیتوانم گناه نکنم لا اصبر علی المعصیه، حضرت فرمودند پنج تا کار را انجام بده، هرچی دلت میخواهد گناه کن، یکیش این است که برو جایی که خدا تو را نبیند، یعنی.. توجه به این که خدا میبیند این حیا درست میکند بازدارنده است، گاهی بعضی از این خواهران محترم که یک مقدار حجابشان شلتر است، من را که میبینند میبینم که حالا انگار ما نامحرمیم، خوب این حیاست، حالا اگرا ین خواهر محترم توجه داشته باشد خدا میبیند، ما مهمان که میآید خانه مان، مودبتر میشویم، گاهی اصلا بروید خانه دیگران این سبب میشود که آشتی کنند با هم، چون مردم گاهی حیا دارند با هم جلوی چشمان مهمان دعوا نمیکنند، خوب اگر همیشه، چشم خدا را ناظر بر خودمان ببینیم، پس ذکر،میتواند هم بازدارنده از گناه باشد، هم میتواند شوق انگیز بر اعمال عبادی باشد. تماشاگراان چقدر اثر دارند،
شریعتی: خیلی..
حجت الاسلام نظافت: در انرژی گرفتن، اگر ما بدانیم خدا دارد ما را میبیند انرژی میگیریم روحیه میگیریم، صبر میکنیم این حوادث غزه خیلی تلخ بود، و انشاءالله که خدای متعال، گشایشهای بیشتری ایجاد کند، ما.. در مقتل حضرت علی اصغر داریم که امام حسین علیه السلام چه فرمودند؟ خیلی سخت بود فرمود: این مصیبت سخت قابل تحمل است چون تو میبینی، چون در برابر چشم توست، پس ذکر هم بازدارنده، هم .. انرژی بخش، این ذکر خوب است، و فرمود الی بذکر الله تطمئن القلوب، البته الله را گفتند بازش کنید، و الا کلمة الله به همین راحتی آرامش نمیآورد، آنهایی که وقتی میگویند الله یاد مهربانیش میافتند آنهایی که وقتی میگویند الله یاد حکمتش میافتند.
شریعتی: الله با همه صفات و خصوصیاتش
حجت الاسلام نظافت: آفرین، فلذا علما میگویند الله اسم مستجمع لجمیع صفات، برای الله وصف میآورند، درست..
شریعتی: بله..
حجت الاسلام نظافت: الله صفت چیزی واقع نمیشود نمیگوییم به نام خدای رحمان الله، به نام خدای رحیم الله، میگوییم بسم الله الرحمن الرحیم
شریعتی: الله که این گونه است
حجت الاسلام نظافت: الله را اگر باز کنیم آرامش میآید، بی نهایت قدرت، حواسش به من هست، من را دوست دارد، از عیبهای من با خبر است، حکمت دارد مهربان است، توجه به اینها این آرامش را میآورد.
شریعتی: انشاءالله خیلی ممنون و متشکرم انشاءالله که زندگیها و لحظاتتان سرشار از آرامش باشد با ذکر و یاد خدای متعال، و امیدوارم که نامه سی و یک بهانه ای شد سفارش و توصیه امیرالمومنین به امام مجتبی را بشنویم انشاءالله در امارت و آبادی قلبمان موثر باشد، خیلی خوب، قبل از تلاوت آیات، میخواهم دعوت کنم از تک تک عزیزان، زائران و مجاوران حضرت کریمه اهل بیت، فاطمه معصومه سلام الله علیها که فردا، پنج شنبه همزمان با ارتحال کریمة اهل بیت، ما از شهر مقدس قم، از شبستان بزرگ امام خمینی در حرم حضرت معصومه به شما سلام خواهیم کرد و منتظر دیدارتان هستیم مهمان ویژه برنامه فردای ما هم حاج آقای فرحزاد عزیز خواهند بود. که انشاءالله دیدار تازه میکنیم، آیات را بشنویم بعد از تلاوت آیات انشاءالله در دقایق پایانی همراه شما هستیم در کنار شما.
صفحه468 قرآن کریم
حجت الاسلام نظافت: در این آیاتی که تلاوت شد دعاهای فرشتگان هست. یکی از دلگرمیهای ما فرشتگان هستند. چون فرشتگان دوستدار ما هستند، مهربان با ما هستند، حواسشان به ما است و دعاگوی ما هستند. این مهم است. و ما باید اینها را دعا کنیم. لذا در صحیفه سجادیه یک دعا هست ویژه فرشتگان. دعا برای فرشتگان، در حق فرشتگان. حالا فرشتگان چه دعایی میکنند. میگویند خدایا این فرشتگان را به بهشت ببر. با کی؟ بهشتی که وعده دادی. «وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ». با پدران صالح، با همسران صالح، با فرزندان صالح. یعنی بهشت خانواده. دعای فرشتگان است که اینها در بهشت هستند، اینجا هم دور هم هستند زندگی شاد دارند، آنجا هم دور هم باشند. یک آیه دیگر همه داری که بچههایشان را به آنها ملحق میکند. «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُم» دعای دیگر فرشتگان این است که خدایا اینها را از گناهان حفظ کن. «وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَه» بعد فرشتهها میگویند خدایا اگر کسی را از گناهان حفظ کنی در حقیقت رحم کردی. رحم واقعی، رحمت واقعی این است که انسان گرفتار گناه نشود چون گناه آتش تولید میکند و جان ما را به آتش میکشاند. حرم امام رضا که میرویم یکی از جاهایی است که باید دل ما متوجه به فرشتهها شود و از آنها اذن دخول میگیریم. یعنی از آن ملائکه که موکل هستند، مختلف الملائکه، از آنها اجازه میگیریم.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکر