اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-04-14-حجت الاسلام نظافت- شناخت فضائل امیرالمومنین علی علیه‌السلام

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. ُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ المعصومین علیهم صلوات الله. سلام می‌کنم به همه دوستان عزیزم، خانم‌ها و آقایان، ایام و اعیاد بر همه شما مبارک باشد. حجت الاسلام نظافت: سلام بر شما و همه بینندگان عزیز و عرض تبریک ایام دهه امامت و ولایت و عید الله الاکبر، عید بزرگ غدیر محضر مولامان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به همه شما عزیزان.

جشن غدیر و شادی کردن که موضوعیت ندارد، طریقیت دارد. اینها همه بهانه‌ای است برای رسیدن به ولایت. از علی گفتن و آشنا شدن. حقیقتش این است که اگر معرفت نداشته باشیم به سعادت نمی‌رسیم. گمراه می‌شویم. جزء ظالینی که در نماز نگران هستیم، جزء همان‌ها می‌شویم. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ. صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين‏» اگر بخواهیم از آن ضلالت نجات پیدا کنیم باید بشناسیم. در عصر غیبت گفته‌اند این دعا را زیاد بخوانید. «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَك لَمْ أَعْرِفْ رسولک َ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏» که اگر حجت را نشناسم گمراه می‌شوم. برای امروز من می‌خواهم در مورد راه‌های شناخت امیرالمؤمنین مطالبی را خدمت شما عرض کنم. در نهج البلاغه هم داریم که فرمود: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوه» شرط ورود به بهشت، جنة، شناخت امیرالمؤمنین است. شناخت دو طرفه که ایشان هم ما را بشناسند. به ولایتی بودن، به شیعه بودن، به پیرو بودن، دو طرفی باید باشند.
شریعتی: به حضرت منسوب باشیم.
حجت الاسلام نظافت: بله. حالا راه شناخت. در این دعا که الآن خواندم داشتیم که باید پیامبر را شناخت. یعنی یکی از راه‌های شناخت امیرالمؤمنین شناخت پیامبر هم هست. راه‌های دیگر هم دارد که عرض خواهم کرد. در رابطه با شناخت پیامبر اکرم ما باید به قرآن مراجعه کنیم. یک سندی است بین ما و همه مسلمان‌ها، معجزه خدای متعال. قرآن کتاب مبین است. هم خودش را معرفی کرده است و هم پیامبر اکرم را معرفی کرده است و پیامبر را که بشناسیم بعد می‌توانیم امیرالمؤمنین را بشناسیم و اصلاً راه همین است. من می‌خواهم نمونه‌هایی از شئون پیامبر اکرم را بگویم بعد از آن طریق ببینیم به امیرالمؤمنین نیاز داریم یا نه؟ یعنی امیرالمؤمنین چه شخصیتی دارند، چه ویژگی‌هایی دارند؟ هر آنچه که پیامبر دارد، هر فضیلتی که دارد، امیرالمؤمنین دارد. اگر نداشته باشد یعنی امیرالمؤمنین اگر کمتر داشته باشند باید بگوییم خدای ناکرده خدای متعال تبعیض قائل شده است. خدا تبعیض قائل نشده است. یعین چه؟ یعنی خدای متعال فرموده است: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ» همه فرزندان آدم محترم و ارزشمند هستند. ارزش مسلمانان صدر اسلام بیشتر از ما نیست. یعنی اگر در اختیار آنها شخصیتی مثل پیامبر که با این ویژگی‌هایی که عرض کردم قرار داده است نسل‌های بعد هم همین نیازها را دارند. نمی‌شود مثلاً شما یک دبیرستان تأسیس کنید، ده سال اول مدیر خوب، بهترین مربی‌ها را داشته باشد، بعد از آن دیگر هیچی. در صورتی که به آن دانش‌‌آموزها توهین شده است. باید بگوییم به ما توهین شده است ولی تئوری‌ای که شیعه دارد می‌گوید، حرف حقی که شیعه می‌زند، می‌گویند فرقی نمی‌کند. جان پیامبر. انفسنا، نفس پیامبر که همه فضیلت‌های او را دارد در اختیار شما از امیرالمؤمنین هست. حالا شئون پیامبر که در قرآن آمده است. یک، پیامبر معلم است. یعلهم الکتاب و الحکمه؛ معلم قرآن، معلم حکمت. دنیا کلاس درس و انبیاء معلمان این کلاس هستند. سؤال: این نیاز تمام شد؟ این نیاز هست. «وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئا» هر انسانی که بیاید نیاز به چنین معلمی در این سطح و در این کلاس دارد. نمی‌توانیم بگوییم فقط رسول معلم بود. بعد از رسول امیرمؤمنین همین نقش را ایفا کردند. دوم، پیامبر مبیّن قرآن بود. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاس» قرآن تفسیر می‌خواهد، توضیح می‌خواهد. تبیین قرآن را کی باید انجام دهد بعد از پیامبر؟ پیامبر که نرسیدند تمام آیات قرآن را شرح و تفسیر کنند. باز ما می‌بینیم امیرالمؤمنین مفسر قرآن هستند. یک بخش از مطالب و معارفی که از امیرالمؤمنین رسیده است بحث همین تفسیر قرآن است. آیاتی است که امیرالمؤمنین تفسیر کردند، توضیح دادند و اصلاً مصداق‌هایی در عصرها و نسل‌های بعد پیش می‌آید. یک کسی باید این مصداق‌ها را، می‌گوید مصداق آن آیه الآن چیست؟
شریعتی: مبیّن می‌خواهد و مفسر.
حجت الاسلام نظافت: مفسر می‌خواهد که خب این شأن را امیرالمؤمنین می‌تواند انجام بدهد. یعنی دیگر اصحاب، آنهایی که تکیه زدند بر مسند پیامبر، آنها نگفتند ما مفسر قرآن هستیم. نگفتند. آخه اول یک کسی باید ادعا کند، بعد ادعای او را بررسی کنیم که راست است یا دروغ است.
شریعتی: حتی ادعا هم نکردند.
حجت الاسلام نظافت: ادعا هم نکردند. در رابطه با خود پیامبر اکرم در امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه دارد که فرمودند پیامبر را خدا مبعوث کرد در حالی که هیچ‌کس ادعای نبوت نمی‌کرد. پیامبر آمد گفت من نبی هستم، ادعا بررسی شد، همه ایمان آوردند. اثبات شد. حالا ادعاهای شئون پیامبر را خلفا بکنند تا بعد ما بگوییم شما جانشین باشید. خب ادعا نمی‌کنند. نکته سوم، پیامبر مزکی است. یزکیهم و یعلمهم؛ مربی است. ما نیاز به مربی داریم. ما جانشینی برای رسول می‌خواهیم که ما را تربیت کند، ما را رشد بدهد. خیلی تزکیه و تربیت مهم است. ما نمی‌خواهیم مغز ما پر از اطلاعات دینی شود. ما می‌خواهیم یاد بگیریم چگونه از این منجلاب دنیا عبور کنیم. پیامبر این نقش را ایفا کردند. بعد از پیامبر از بین اصحاب کی مدعی بوده که مزکی نفوس هستم، من تربیت‌کننده شما هستم. پیامبر طبیب بود. یعنی همیشه در کنار کتاب آسمانی مرد آسمانی بوده است. «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنين‏» ‏درست است؟ آیات قرآن مایه شفا است. خب خوددرمانی که نمی‌شود کرد. الآن من و شما را در یک داروخانه قرار بدهند، از داروها می‌توانیم استفاده کنیم؟ نمی توانیم. آیات قرآن دارو است. ما در داروخانه قرآن قرار می‌گیریم. یک طبیبی می‌خواهد و امیرالمؤمنین فرمود: پیامبر طبیب دوار بطبه؛ بعد از پیامبر کی ادعای طبابت دارد؟ امیرالمؤمنین ادعای طبابت دارد. ائمه معصومین یکی پس از دیگری طبیب نفوس هستند. یکی از شئون پیامبر تلاوت آیات هست. یک وقت آدم برای خودش قرآن می‌خواند، یک وقت برای دیگران قرآن می‌خواند. «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيات» این یتلوا علیهم همان وسیله‌ای برای مداوا کردن است. مثل پزشک داروخانه که این دارو را برمی‌دارد به ما می‌دهد. این آیه را از میان این همه آیات کدام آیه را بخوانم؟
شریعتی: دستورش را هم روی آن می‌نویسد.
حجت الاسلام نظافت: آفرین. این کار پیامبر است. «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ» یعنی پیامبر می‌دانست کدام آیه را کجا بخواند. یکی از مصیبت‌های ما هم همین است که ما نمی‌دانیم جای هر آیه کجا است و لذا تبلیغ خیلی سخت است. بعضی از آیه‌ها آیات بشارت است. آیات بشارت را نباید در موضع انذار خواند. بعضی از آیات، آیات انذار است. آنها را نباید در موضع بشارت خواند. بعضی از آیات دارد تهدید می‌کند، بعضی از آیات دارد تشویق می‌کند. بعضی از آیات می‌گوید ساده‌زیست باشید، مصرف زیاد نکنید. بعضی از آیات می‌گوید مصرف اشکال ندارد، حرام نیست. اینها هر کدام جایی دارد.
شریعتی: بعضی از آیات محکم است، بعضی از آیات متشابه است.
حجت الاسلام نظافت: ببینید پس بقیه اصلاً ادعایی ندارند. تسلط بر قرآن ندارند، انس با قرآن ندارند. جانشان با آیات قرآن عجین نیست. اصلاً تماس با روح قرآن نمی‌توانند داشته باشند. «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون» باید مطهر باشد. پاک پاک از همه جهت. کی مطهر است؟ «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا» نگویند این اهل البیت شامل خانم‌های پیامبر می‌شود که خدای متعال خانم‌های پیامبر را یک جاهایی در کمال احترامی که دارند ولی یک جاهایی حد آنها را مشخص کرده است و گفته شما یک گیر و گورایی دارید، شما آدم‌های عادی‌ای هستید. این اهل البیت مشخص است چه کسانی هستند. نه از آن خانم‌هایی که خدای متعال به پیامبر اکرم می‌گوید به این خانم‌ها بگو که اگر دنبال دنیا و زینت دنیا هستند بیایند خلاصه ما بگوییم بروند در شأن تو نیستند. اهل البیت که روحشان طهارت محض است، این پنج تن آل عبا و ائمه معصومین (ص) هستند. این هم یک نکته. نکته دیگر قرآن می‌گوید مکرر از پیامبر سؤال می‌شده است. اصلاً ویژگی قرآن این است که دعوت به پرسشگری می‌کند. ترسی ندارد. می‌گوید بپرسید. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون» آیات زیادی داریم: «يَسْئَلُونَكَ، يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّة، يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُون‏» سؤال می‌کردند. اصلاً اسلام تشویق به سؤال می‌کرده است. حالا بعد از پیامبر از کی سؤال کنند؟ با سؤالات برخورد می‌کردند ولی امیرالمؤمنین می‌فرمود: «سلونی قبل عن تعبدونی». ببینید اینکه می‌فرماید اگر پیامبر را نشناسی، جانشین را نمی‌‌شناسی همین است.
شریعتی: و این ادعا که من به راه‌های آسمان آشناتر هستم تا راه‌های زمینی.
حجت الاسلام نظافت: این نکته بسیار مهمی است که ما از این راه. و چون قرآن یک سند مشترکی است، اینطوری بهتر می‌توانیم. ما دنبال چنین خلیفه‌ای هستیم. آخه ببینید رئیس یک بیمارستان که می‌رود، همینطوری یک نفر را جای او نمی‌گذارند. باید یک کسی باشد که بتواند خلأ وجودی او را پر کند. توانایی‌های هم علم او، هم توانایی‌های روحی او را، هم مهارت‌های او را داشته باشد. و لذا امیرالمؤمنین که قرآن در آیه مباهله می‌گوید: انفس الناس، نفس پیامبر است، یعنی خدا برای مسلمانان دیگر هیچ کم نگذاشته است. همان امتیازات هست، همان شخصیت هست و جالب است که امیرالمؤمنین دست‌پرورده پیامبر اکرم است. از کودکی امیرالمؤمین فرمود من کودکی بودم پیامبر من را بغل می‌کرد، لقمه را می‌جوید در دهان من می‌گذاشت. از بوی خوش او به مشام من می‌رسید. وقتی وحی نازل شد صدای وحشتناکی شنیدم، گفتم یا رسول الله این چه صدایی است؟ فرمود این نعره شیطان است که از عبادت مأیوس شد. بعد فرمود: علی تو آنچه که من می‌شنوم، می‌شنوی. آنچه من می‌بینم تو می‌بینی. فقط تو نبینی نیستی. ادعای کردند گفتند: حسبنا کتاب الله. قرآن می‌گوید نه، در کنار کتاب خدا مرد آسمانی لازم است. اگر خدای متعال فرمود ما هدایت می‌کنیم، «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَم‏»، اگر این را فرمود، به پیامبر اکرم فرمود: «إِنَّكَ لَتَهْدي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيم» یعنی هدایت قرآن به تنهایی کفایت نمی‌کند. پیامبر باید هدایت کند.
شریعتی: «کتاب الله و عترتی»
حجت الاسلام نظافت: «کتاب الله و عترتی»‏ خود قرآن دارد این را می‌گوید. خب بعد از پیامبر کی دارد این کار را می‌کند. «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُه‏» خدا می‌گوید چرا کافر می‌شوید؟ شما بهانه‌ای ندارید چون هم آیات تلاوت می‌شود هم پیامبر حضور دارد. حالا پیامبر اکرم رفتند. «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُون» پس ما بهانه داریم که کافر بشویم چون پیامبر نیست.
شریعتی: با امیرالمؤمنین بهانه گرفته می‌شود.
حجت الاسلام نظافت: قرآن دارد می‌گوید: «كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُه‏»؛ دو چیز هست که بهانه‌ای ندارید که کافر شوید. بر شما تلاوت آیات می‌شود و رسول هست.
شریعتی: یعنی بعد این راه توجیه باز می‌شود پیغمبر که نیست تمام شد.
حجت الاسلام نظافت: یکی از شئون پیامبر که ما دنبال چنین خلیفه‌ای هستیم، دنبال چنین ولی‌ای هستیم، شأن استغفار است. استغفار که ولی برای ما استغفار کند. ما غرق در گناه هستیم. ما محتاج استغفار پیامبر هستیم. استغفار پیامبر هم ما را بی‌نیاز از استغفار خودمان نمی‌کند ولی قرآن می‌گوید: بهترین راه برای آمرزیده شدن این هست که استغفارتان در محضر رسول باشد. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما» می‌گوید بیایند نزد تو ای پیامبر، در محضر تو استغفار کنند، تو هم برای آنها استغفار کنی. حتماً خدا را آمرزیده می‌یابند، مهربان می‌یابند، توبه‌پذیر می‌یابند. خب حالا بعد از پیامبر چکار کنیم؟ می‌خواهیم توبه کنیم. راه بسته شد. نه، شیعه می‌گوید بسته نشد. اینجا هم یک پیامبر هست. بروید محضر او. و لذا ما زیارت می‌رویم. زیارت امام رضا (ع) می‌رویم. یک جلسه اینجا عرض کردم. اینجا جای توبه و استغفار است. بچه‌های یعقوب با آن خطایشان گفتند تو استغفار کن. پس ما نیاز به خلیفه‌ای داریم که استغفار بکند. پدری کند. و این ادعا را داشته باشد. قرار بود که کسی خلیفه بشود که هیچ تردیدی نسبت به قضاوت او نباشد. همه در برابر او تسلیم محض باشند. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما» در برابر کی تسلیم بشود که دیگر مو لای درزش نرود؟ خاطر جمع باشیم. صد درصد. و این را می‌خواهم بگویم چون من ندیدم تفسیر اینطوری که اگر پیامبر را نشناسی علی را نشناختی. این رابطه‌اش چیست؟ فکر می‌کنم رابطه‌اش همین است.
شریعتی: و اینها حکم عقل است.
حجت الاسلام نظافت: حکم عقل است. یعنی بالاخره در نبود یک رئیسی، ولی‌ای، این کسی که می‌خواهد جانشین باشد با تمام شئون باید وسط میدان بیاید. چون می‌خواهد آن نیازها را برآورده کند. اگر نداشته باشد کار پیش نمی‌رود. و بعد خدای ناکرده باید بگوییم که طرح خدا ناقص است یعنی نپذیرفتن ولایت امیرالمؤمنین هم توهین به ما است و هم توهین به رسول است، ناخواسته کسی قصد ندارد توهین کند، هم توهین به خدای متعال است. توهین به ما است نعوذ بالله از ناحیه خدای متعال که ما را تحویل نگرفت، چنین شخصیتی در اختیار ما قرار نداد. توهین به پیامبر است باید بگوییم خدای ناکرده پیامبر اکرم به فکر بعد از خودشان نبودند. در خطبه اول نهج‌البلاغه داریم «خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا» همان کاری که همه انبیاء و عقلا می‌کردند که جانشین تعیین می‌کردند پیامبر جانشین تعیین می‌کردند. «إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلا» فرمود انبیاء مردم را سرگردان رها نکردند. «بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ» انبیاء که رفتند دو چیز باقی گذاشتند. هر پیامبری. یک ریل‌گذاری تربیتی کرده است، ریل‌گذاری مدیریتی کرده است. سنت‌هایی را حاکم کرده است، راه واضحی را مشخص کرده است. دو، علمی برافراشته است داده است دست علمدار. «عَلَمٍ قَائِمٍ» به همین دلیل الآن ما می‌گوییم در دوران غیبت فقهاء هستند چون امام زمان هم با این غیبت طولانی نمی‌توانیم بگوییم امام زمان که نفس پیامبر هست، جان پیامبر است باز ما شیعیان را سرگردان گذاشته باشند. سرگردان نگذاشته‌اند. در دوران غیبت گفته‌اند به فقهاء مراجعه کنید. این پس توهین است که بگوییم آقا خلیفه اول جانشین تعیین کرد، خلیفه دوم برای بعد از خودش شورا تعیین کرد گفت این کار را بکنیم، بعد بگوییم پیامبر اکرم جانشین تعیین نکرد. ناخواسته بدون اینکه کسی قصدی داشته باشد این نوعی توهین به پیامبر است. توهین به خدای متعال هم هست که آقای طرح شما ناقص بود، یا الله، ربوبیت شما ناقص بود نعوذ بالله. نه، ناقص نبود. طرح جامع است، طرح مو لای درزش نمی‌رود.
شریعتی: و قرار است راه توجیه و بهانه بسته بماند.
حجت الاسلام نظافت: حجت قرار است تمام شود. استغفار را هم که خدمت شما عرض کردم. تطهیر. پیامبر قدرت تطهیر دارد. تطهیر جان ما از آلودگی‌ها.
شریعتی: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم‏» پیامبر صدقه که می‌گیرند به این نکته توجه می‌کنند. پیامبر مخرج من از ظلمات است. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» امیرالمؤمنین می‌توانند ما را از ظلمت بیرون بیاورند. چرا؟ چون امیرالمؤمنین خودشان نورانی هستند. یعنی اگر کسی نور محض نباشد نمی‌تواند دیگران را از ظلمت بیرون بیاورد. این هم که امیرالمؤمنین بعد از قصد خلافت فرمودند که ماندم که چطوری صبر کنم بر این ظلمت، این ظلمت مال چیست؟ چون نور را کنار زدند. اصبر علی تخیة امیاء، آیا صبر می‌کنم بر این ظلمت متراکع یا صبر نکنم و مقابله کنم. که حضرت صبر را انتخاب کردند ولی نور مهربان است. نور مهربان را کنار می‌زنند، همه در تاریکی می‌روند و امیرالمؤمنین غصه می‌خورد که مردم در تاریکی قرار گرفتند. علی نور محض است. و در نامه 45 فرمود: هر کسی یک امامی دارد که باید به آن امام اقتدا کند و از نور او پرت. بگیرد. بحث نورانیت است و پیامبر کارشان این بوده است که امت را از ظلمت بیرون بیاورند. کما اینکه خدای متعال به موسی فرمود:«أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمات‏» قوم خودت را از ظلمت بیرون بیاور. یعنی تک تک ما نورانی شویم، کل جامعه هم نورانی بشود. این کار هر کس نیست. این کار معصوم است. کار برگزیده خدا است.
شریعتی: و چقدر سخت است برای یک پدر دلسوزی مثل امیرالمؤمنین با آن همه توصیه و سفارش که تمام زحمات پیامبر نادیده گرفته شود و بعد مردم در تباهی و ظلمت و سیاهی سرگردان.
حجت الاسلام نظافت: دو میلیارد مسلمان. چرا اینطوری؟ چرا جلوی آن رشد گرفته شد؟ مسلمان‌ها به سرعت رشد کردند. پیامبر خیلی زحمت کشیدند. چرا داعش به نام اسلام انقدر آبروریزی کند؟ کی‌ها تبدیل به داعش می‌شوند؟ هر کس دستش از علی و اولاد علی کوتاه شود در معرض خطر است. حالا ممکن است بعضی‌ها بگویند که آقا این بحث‌ها چه فایده؟ فایده‌ای دارد؟ ما دلمان می‌سوزد. ما دوست داریم همه بیایند سر سفره معارف علوی بنشینند. ما دوست داریم دیگران محروم نباشند. ما از سر محبت به برادران اهل سنت داریم... امیرالمؤمنین مال همه است.
شریعتی: و مهم‌تر از همه اینکه ما قدر داشته و نعمت خودمان را بدانیم. چه کسی امام ما است.
حجت الاسلام نظافت: پس یک راه شناخت پیامبر است. دوم شناخت سخنان امیرالمؤمنین. خود امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه دارد فرمودند: هر کسی شخصیتش، افکارش، عظمتش، کوچکی و بزرگی او، پشت زبانش پنهان است. حالا امیرالمؤمنین را می‌خواهم بشناسید. این نهج البلاغه حیف است ما به این گل و شیرینی اکتفا کنیم. جان ما با معارف علوی شیرین می‌شود، لذت می‌بریم، ابتهاج پیدا می‌کنیم. نهج البلاغه معجزه علی است. نه معجزه اصطلاحی که برای ادعای نبوت است یعنی دیگران نمی‌توانند اینطوری حرف بزنند.
شریعتی: به قول احمد عربی نهج‌البلاغه مرجع حل المسائل است.
حجت الاسلام نظافت: امیرالمؤمنین شاگرد پیامبر مکتب نرفته است. حرف‌هایی زده است که هنوز تازه است. خیلی عجیب است. واقعاً بشر عادی نمی‌تواند اینطوری حرف بزند. یک کسی پرسید که این قرآن چطور کتابی است که همیشه تازه است. همیشه طراوت دارد. آخه یک کتاب را یکبار می‌خوانیم، دو بار می‌خوانیم، سه بار می‌خوانیم. دل‌مان این را می‌زند. تازه کتابی که خدا گفته تدبر کنید. آقای شریعتی من بیش از 30 سال است که پیوسته دارم نهج‌البلاغه می‌خوانم و خسته نمی‌شوم. برای من تکرار نیست. یعنی هر چه تدبر می‌کنیم می‌بینی عجب. مطلب تازه. انگار همین امروز این بیانات گفته شده است. دوای دردهای امروز است. دردهای امروز با دردهای صد سال پیش فرق می‌کند. مشکلات امروز فرق می‌کند ولی این حرف‌ها فرازمانی است.
شریعتی: نسخه تازه است.
حجت الاسلام نظافت: تازه تازه است.
شریعتی: کاربردی است. راهگشا، مؤثر، مظهر جامعیت قرآن، مظهر جامعیت اسلام. مثل قرآن. هم فرازمانی است و هم همیشه تازه است و اصلاً اینکه ما می‌گوییم اهل البیت قرآن ناطق هستند، راه آن همین قرآن است. یک کسی نهج‌البلاغه را بخواند می‌فهمد امیرالمؤمنین علی (ع) چگونه قرآن ناطق هستند. بسیاری از خطبه‌ها در تفسیر آیات هست. به امیرالمؤمنین به آیات قرآن استشهاد کردند. به آیات قرآن تفسیر کردند و نسخه عملی ارائه کردند. جردی زیدان، نویسنده و متفکر مسیحی می‌گوید که ما که نه علی را داریم و نه معاویه را ولی نامه‌های معاویه هست، خطبه‌های معاویه هست، خطبه‌های امیرالمؤمنین هم هست. اینها را با هم مقایسه کنید. یعنی این بچه شیعه‌ها حیف است. جرج جردان می‌گوید بیش از 200 بار نهج‌البلاغه را مطالعه کردم و هر دفعه چیز تازه‌ای فهمیدم. و برای ما حیف است. دقیقاً مثل قرآن تناقض ندارد. جملات و مطالب نهج‌البلاغه ناظر به یکدیگر است همچنان که قرآن ناظر به یکدیگر است.«أن القرآن يفسّر بعضه بعضا» مطالب نهج‌البلاغه هم اینطوری است. امیرالمؤمنین فرمود: قرآن ظاهرش زیبا است و باطنش عمیق است. «إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيق‏» نهج البلاغه همینطوری است. در اوج فصاحت و بلاغت.
شریعتی: و یک وقتی هم در برنامه راجع به آن صحبت کردیم. حالا که اینجا فرصت هست و با توجه به تجربه‌ای که حاج آقای حجت الاسلام نظافت دارند، برای نوجوان‌ها، جوان‌هایی که می‌خواهند نهج‌البلاغه را شروع کنند، چطوری شروع کنند.
حجت الاسلام نظافت: کلمات قصار تقریباً می‌شود گفت ساده‌ترین است. یعنی از کلمات قصار شروع کنند، بعد بروند سراغ نامه‌ها، بعد بروند سراغ خطبه‌ها، منتها حالا می‌شود یک وقت معرفی کنیم که از توی کلمات قصار اول کدام، دوم کدام. یعنی باز بعضی از کلمات قصار هم سخت است. فی الجمله ما در مدرسه این کار را می‌کنیم. اول کلمات قصار، بعد نامه‌ها، بعد خطبه‌ها ولی بعضی از کلمات قصار هست دشوار است. بعضی از نامه‌ها، بعضی از خطبه‌ها، تقریباً اینطوری است که اول کلمات قصار باشد بهتر است ولی در بگیرند. یعنی دقیقاً مثل نخود و لوبیایی که، گوشتی که در اختیار یک آشپز قرار می‌دهند. وقتی درس می‌گیریم حلاوت آن را بیشتر می‌چشیم. مثل شمش طلا داریم و اینکه تبدیل می‌شود به انگشتر و... این یک کارشناسی می‌خواهد که نشان بدهد و حلاوت را بچشاند ولی خود افراد هم بخوانند بی‌نصیب نخواهند ماند. گفته‌اند: اخوا القرآن. ابن ابی الحدید معتزلی که عالم اهل سنت هست در بیست جلد نهج‌البلاغه را شرح کرده است. چقدر مطالب نابی در وصف امیرالمؤمنین گفته است و این عبارت است از اخوا القرآن فوق کلام المطلوب دون کلام الخالق. یعنی گفته بعد از قرآن دیگر کتابی مثل نهج‌البلاغه نیست. بعد از قرآن کتابی که پیرامون او بیشترین کتاب نوشته شده نهج‌البلاغه است. حدود 600 کتاب پیرامون آن نوشته شده است. مجلدهای فراوان. در عظمت امیرالمؤمنین همین است که دو تا خطبه، البته این دو خطبه در نهج‌البلاغه نیست. هست که امیرالمؤمنین یک خطبه دارند بدون الف. دارد که تذاکر قوم من اصحاب رسول الله، گروهی از اصحاب با هم بحث‌شان شد که کدام حرف از حروف الفبا هست که بیشترین استفاده از آن می‌شود؟ همه گفتند الف هست. الف بیشترین استفاده می‌شود. امیرالمؤمنین بلند شدند. یک خطبه‌ای بدون الف خواندند. معجزه یعنی این. فقط این نیست که الف ندارد. مطالب ناب، مطالب عمیق. یک وقت هست یک کسی یک شعری می‌گوید ظاهر آن قشنگ است ولی محتوا ندارد. محتوا همان محتوای. هم در لفظ فصیح و هم در مفهوم قوی. یک خطبه‌ای هم حضرت دارند خطبه بدون نقطه. از حروفی استفاده کرده‌اند که نقطه ندارند. باز هم در اوج فصاحت و بلاغت و محتوای عمیق. مطالب عمیق توحیدی و فلسفی شما در نهج البلاغه یکباره مواجه می‌شوید با یک فرمانده بزرگ نظامی که هم شجاعت دارد، هم علم نبرد دارد. یکباره با یک سیاست‌مدار مواجه می‌شوید. سیاست‌مداری البته سراسر صداقت و درایت. یک نمونه آن نام 53 است. نامه حضرت به مالک اشتر. یعنی اگر مدیران جمهوری اسلامی هفته‌ای یکبار این نامه را بخوانند و ملتزم باشند ما هزار برابر پیشرفت داریم. خیلی از این مشکلات نبود. مدیران ما چوب پشت کردن به امیرالمؤمنین را در بعضی از جاها می‌‌خورند. نامه 53 خیلی عجیب است. و دیگر نامه‌ها؛ نامه‌های سیاسی که به فرماندارها نوشتند، بعضی از آنها هم ملامت‌نامه هست. آیین حکمرانی را نشان می‌دهد. و ما بیش از هر زمانی به نهج‌البلاغه نیاز داریم. صد سال پیش شاید نیاز نداشتیم. چرا؟ چون امیرالمؤمنین تنها امامی هستند که حکومت تشکیل دادند. حکومتی پر از چالش. ما هم حکومت تشکیل دادیم. همان چالش‌ها برای ما هم هست. همان سختی‌ها برای ما هست. باید یاد بگیریم چگونه برخورد کنیم. هم مشکلات چیست و هم راه‌حل‌ها چیست. آیین حکمرانی. این هم یک بعد هست. یکبارگی شما با یک مورخ مواجه می‌شوی که اطلاعات تاریخی او در گستره همه تاریخ است یعنی خطبه اول نهج‌البلاغه، بعضی از خطبه‌ها، از ابتدای خلقت که این خدا این عالم را چطوری آفرید. یکبارگی مواجه می‌شوید با یک کسی که گویا در میان فرشتگان سال‌ها بوده است. انواع و اصناف فرشتگان. چه می‌کنند، چه ویژگی‌هایی دارند. عرض شود با یک حیوان‌شناس. یعنی در عراق و عربستان که طاووس که نیست ولی عزیزان در یک خطبه طاووس را توصیف می‌کنند. چقدر انواع، چقدر دقیق. البته با هدف نشان دادن عظمت خدا.
شریعتی: بله دیگر. به عنوان یک آیه به آن اشاره می‌کنند.
حجت الاسلام نظافت: بله، به عنوان یک آیه ولی گفتن این مطالب چهارده قرن پیش، اینها معجزه است. در مورد ساختمان مورچه. شکل مورچه. یکهو می‌شوند یک زیست‌شناس، یک جانورشناس، یک حیوان‌شناس. در مورد ملخ. این هم یک جنبه است. یکبارگی شما مواجه می‌شوید با یک جامعه‌شناس. که می‌داند عوامل صعود یک ملت و از عوامل سقوطش چیست و دقیقاً می‌گوید. یک جامعه‌شناسی که مشکلات اجتماعی را بیان می‌کند و می‌گوید چی شد که امت‌های گذشته سقوط کردند، چه شد که صعود کردند که من عزیزان را ارجاع می‌دهم به خطبه 192، خطبه قاسعه. آن هم از بزرگترین خطبه‌های نهج‌البلاغه است. مواجه می‌شوی با یک حقوقدان. این خطبه 216 حیلی عجیب است. اگر یک وقت فرصت کنیم این خطبه را اینجا بخوانیم. یعنی دقیقاً اگر خطبه 216 را کسی بخواند  تحلیل درستی از مشکلات امروز پیدا می‌کند. الآن کی مقصر است؟ مسئولین یا مردم؟ خطبه 216 می‌گوید هر کدام یک سهمی از تقصیر دارند. اینطوری نیست یکطرفه باشد. امیرالمؤمنین می‌گویند تا مردم اصلاح نشوند، مسئولان اصلاح نمی‌شوند. تا مسئولان اصلاح نشوند مردم اصلاح نمی‌شوند. می‌گویند به هم گره خورده است. آدم‌ها روی هم اثر دارند. می‌گویند مردم بر مسئولین حقوقی دارند، مسئولین بر مردم حقوقی دارند. گاهی یکبارگی شما با یک روانشناس مواجه می‌شوید که عظمت انسان را و پیچیدگی‌های یک انسان را می‌شناسد. جوان‌هایی که می‌خواهند بروند خواستگاری من می‌گویم چند تا از بیانات امیرالمؤمنین برای شما بخوانم؟ کاربردی کاربردی. مثلاً می‌خواهی بشناسی. امیرالمؤمنین می‌گویند: «مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه». بخواهی ما فی الضمیر کسی را بشناسی، باطن او را بشناسی، می‌گویند یکی به قیافه نگاه کن، دوم ببر حرف بزن. هیچ‌کس هیچ چیزی را پنهان نکرد مگر اینکه در لابه‌لای لغزش صحبت‌هایش آن چیزی را که پنهان کرد آشکار شد. اگر به چهره او هم دقیق بشوی متوجه می‌شوی. البته بستگی دارد گوینده چقدر قوی باشد، شنونده چقدر قوی باشد ولی بالاخره یک راهی است. دوم، امیرالمؤمنین می‌گویند هر کسی را از طریق دوستش بشناس. ببین دوستان او چه کسانی هستند. از سخنانش و به چهره‌اش نگاه کن. ببینید الآن بعضی از چشم‌ها دوربین عکس‌برداری است، دروبین فیلمبرداری است. عکس‌برداری اینطوری است: یک لحظه برق می‌زند از این جوان خوشش می‌آید. در دانشگاه می‌بیند، این دختر را می‌بیند، او پسر را می‌بیند، روی این لحظه قفل می‌کند. به قبل و بعدش کاری ندارد. ولی امیرالمؤمنین می‌گوید آدم‌ها ظاهری دارند و باطنی دارند. گول ظاهر را نخور. فرمود: از نشانه‌های بی‌ارزگی این است که کسی اعتماد کند به یک کسی بدون اینکه او را ‏آزمایش کرده باشد. یعنی مؤمنین را کیّز بار می‌آورند. بنابراین خیلی نکات فراوانی داریم. الآن ما در تربیت چکار باید بکنیم؟ باید آدم‌ها را وادار کنیم یا نه، اصلاً وادار کردن نداشته باشیم. امیرالمؤمنین می‌فرماید: وادار کردن عوارضی دارد، وادار نکردن هم عوارض دیگری دارد. هر دوی آنها باید با هم باشد. یعنی در تربیت حضرت سهمی قائل هستند برای الزام. از یک طف می‌گویند الزام به تنهایی اجبار کردن فرمود دل آدم‌ها را کور می‌کند. إن القلب إذا أكره عمي‏، انسان را خدا اینطوری آفریده است. او را مجبور کنی لج می‌کند. کسی را در دنده لج نینداز. آگاهی بده، راه را انتخاب کند. اغنا کن، توضیح بده. از آن طرف هم فرمود پیامبر اکرم بالای سر آدم‌ها می‌ایستاد تا آنها را برساند. دقیقاً همین روش عقلا. روش عقلا همینطوری است. الآن یک مربی فوتبال الزاماتی ندارد؟ یک مربی کشتی الزاماتی ندارد؟ الزامات دارد. الزام سهمی دارد. همیشه نگوییم الزام بد است. من دقت کردم کسانی که این جامعیت نهج‌البلاغه را نمی‌بینند، گاهی در نظریه پردازی یک چیزهایی می‌گویند که باز ده سال دیگر باید بگویند منظور ما این بود. یعنی نهج‌البلاغه دارد اگر کسی جامع آن را نگاه کند، سخنان امیرالمؤمنین، در تربیت حرفی برای گفتن خواهد داشت به دور از افراط و تفریط. گاهی گرفتار افراط می‌شویم و گاهی گرفتار...
شریعتی: و گاهی پدرانه حضرت نصیحت می‌کند. نامه 31 نهج‌البلاغه. موعظه‌های حضرت.
حجت الاسلام نظافت: ویژگی‌های نهج‌البلاغه این است که روح‌افزا است. خطبه قرار حضرت خواندن، بدن‌ها می‌لرزید، اشک‌ها جاری شده بود. کلمات امیرالمؤمنین مثل شلاق است. آدم‌ها را از خواب بیدار می‌کند. آدم‌ها را تکان می‌دهد.
شریعتی: و خود حضرت فرمودند: احی قلبک بالموعظه. مواعظ نهج‌البلاغه همین خاصیت را دارد و چقدر نکته‌های خوبی شنیدیم و متأسفانه من اصلاً متوجه گذشت زمان نشدم.
حجت الاسلام نظافت: یک جایی حضرت خطبه متقین که ایراد کردند اوصاف متقین را، همام ماند. صحبت‌های علی طرف جان داد. خود حضرت فرمود:«اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظ» از چراغ واعظ متعظ شما شعله بگیرید. حضرت خودش را مثل یک چراغ گرمابخش، انرژی‌بخش معرفی می‌کند و نوردهنده. بعد می‌فرماید من واعظی هستم که خودم به موعظه‌هایم عمل می‌کنم.
شریعتی: یا امیرالمؤمنین.
حجت الاسلام نظافت: در یک جا فرمودند یک جاهایی حضرت مجبور شدند از خودشان تعریف کنند برای اینکه اعتماد جلب کنند، برای اینکه استفاده کنند. فرمود: ای شگفتا عجب مثل‌های صائبی، عجب موعظه‌های شفابخشی. کاش بخورد به دل‌های پاک و به اندیشه‌های پر از عزم و تصمیم. می‌گوید موعظه‌های من اثر می‌گذارد به شرطی که طرف دلش آماده باشد و اهل تصمیم گرفتن باشد. به هر حال این هم وقتی ما...
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. صفحه356 قران کریم

حجت الاسلام نظافت: نهج‌البلاغه معجزات قولی به مقدار فهم ما زیاد دارد. یک دو کلمه‌هایی پرمحتوا دارد. مثلاً الصبر الشجاعه؛ کی می‌توانست در دو کلمه صبر را یک جوری تعریف کند که بد برداشت نشود. معمولاً ما فکر می‌کنیم صبر هی بنشینیم. حضرت می‌گویند نه، انسان صبور، انسان شجاعی است یعنی در دل این دو کلمه اولاً می‌گوید دنیا میدان جنگ است. باید با مشکلات بجنگی. و صبر همیشه منفعل بودن نیست، تدبیر کردن است. موانع را دور زدن است. مشکلات را حل کردن است. چه صبر در برابر گناه نکردن، چه صبر در برابر مشکلات، چه صبر در برابر طاعت. یا حضرت مثلاً دو کلمه دارد تخفف طلحه سبک شوید تا برسید. خیلی حرف دارد. این یک ساعت منبر دارد. از بار گناه سبک نشوی نمی‌رسی. از بار نعمت‌ها. الآن عید غدیر است باید دست در جیب خود کنیم. می‌گوید اگر می‌خواهی روحت سبک بشود تا بتوانی پرواز کنی پول خرج کن. اگر پول خرج نکنی، روحت را سبک نکنی، ملحق نمی‌شوی. از این دست عبارات هست.
شریعتی: با حاج آقا صحبت کردیم ان‌شاءالله اگر بشود ما این بحث را ادامه بدهیم در جلسات آتی و ان‌شاءالله همه ما بهره‌مند شویم. خیلی ممنون و متشکرم.