اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1403-03-31-حجت الاسلام والمسلمین نظافت-نکاتی پیرامون زیارت امام رضا علیه السلام

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم به همه دوستان و عزیزان و سروران در هر کجا که هستند. امیدوارم که حال دلتان خوب باشد. خوشحالیم که امروز هم با هم هستیم، در کنار هم هستیم و با احترام در محضر حاج آقای حجت الاسلام نظافت عزیزمان. حجت الاسلام نظافت: سلام بر شما و همه بینندگان عزیز. بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. امروز سالروز شهادت شهید چمران هست. رحمت و رضوان خدا بر شهید چمران و همه شهدای عزیز و روز بسیج اساتید هم هست. تبریک عرض می‌کنم محضر همه اساتید بسیجی. احساس کردم که ما خیلی مدیون شهداء هستیم، مدیون شهید چمران هستیم که یک شخصیتی است شاید بشود گفت دیگر تکرار نمی‌شود ولی برای ما یک ثروت ماندگار است. یک ظرفیت است و حیف است ما استفاده نکنیم. یعنی چمران مثل چاه نفتی نیست که تمام شود. ثروتی است که همیشه می‌ماند.

برای همه عصرها و نسل‌ها. یک مکتب تربیتی است. و نشان این است که مکتب تربیتی علی (ع) عقیم نیست. مربوط به یک دوره‌ای نیست. پویا است. همیشه زایش دارد و این هنر مکتب امیرالمؤمنین علی (ع) است. و در این عصر که عصر هجوم شیاطین بویژه به نوجوان‌ها و جوان‌های ما است، چقدر لازم است که ما بچه‌های خود را با امثال چمران آشنا کنیم. من به خانواده‌های عزیز توصیه می‌کنم. بچه‌های خود را بیمه می‌کنید. وقت بگذارید برای اینکه بچه‌ها با شهداء بویژه با چمران باشند. چمران یک شخصیت استثنایی است و به ما و به نسل ما اعتماد به نفس ملی می‌دهد که به کشورشان افتخار کنند، به این دین افتخار کنند و یاد بگیرند. یاد گرفتن خیلی... بهترین روش تربیتی این است که ما الگو نشان بدهیم. حالا ما سه نوع الگو داریم. الگوهای متعالی که دیگر یک ذره هم عیب ندارند و ائمه معصومین هستند. یک الگوهای میانی داریم یعنی افرادی که خودشان را به ائمه نزدیک کرده‌اند مثل مرحوم امام. انصافاً امام اینطوری بود. در شهداء چمران، حاج قاسم. اینها ظرفیت زیادی از خودشان نشان دادند. بقیه شهداء هم بالاخره در این دامنه هستند. ما وقتی از شهدایی که نزدیک به عصر ما هستند، از آنها شاهد می‌آوریم، خاطره می‌‌گوییم، داستان می‌گوییم، این باور بیشتری را ایجاد می‌کند. اثر بهتری دارد. و خیلی اثر دارد. و مکرر دیده‌ام خانواده‌هایی که از طریق شهداء بچه‌های خود را نجات دادند.
شریعتی: و شهداء دست گرفته‌اند.
حجت الاسلام نظافت: بله، دستگیری می‌کنند و واقعاً باید متوصل شد و بیندگان عزیز حتماً این کار را بکنند. حتماً متوسل شوند. حتماً سر مزار شهداء که می‌روند بگویند بابا این کسی که اینجا دفن شده است این فضیلت را داشت. اصلاً یک مدل قشنگی است یعنی سر قبر هر شهیدی یک نکته بگوییم. برویم هم متوصل می‌شویم به آنها و هم آنها را شاد می‌کنیم و هم دست بچه‌هایمان در دست آنها گذاشته‌ایم. شیاطین خیلی دارند فشار وارد می‌کنند. یعنی ویژگی آخر الزمان همین است یعنی شیطان تجربیات فراوانی کسب کرده است. تمام تجربیاتش را یکجا دارد اعمال می‌کند. حالا که دیگر ابزار جدیدی هم دارد. یک زمانی بود زمان حضرت شعیب شیطان کارش چی بود؟ فساد اقتصادی. از زمان حضرت ابراهیم بت‌پرستی. هر دوره‌ای... زمان حضرت لوط مثلاً فساد جنسی. هم‌جنس‌بازی. حالا همه چیز با هم است.
شریعتی: جنگ ترکیبی تمام عیار.
حجت الاسلام نظافت: یعنی تمام توان را به کار گرفته است. خب ما هم باید از همه ظرفیت‌های خود استفاده کنیم.
شریعتی: و همین سختی آخر الزمان است.
حجت الاسلام نظافت: بله. و لذا گفته‌اند فضیلت انتظار زیاد است. حالا ویژگی‌های چمران در یک کلمه جامعیت او است. یعنی ما به اندازه ایشان کسی جامع نداریم. چرا؟ چون اولاً یک شخصیت علمی بود یعنی از نظر علمی به عالی‌ترین مقام. یعنی ایشان شاگرد اول دوره مهندسی برق می‌شود. استادش به ایشان 22 می‌دهد یعنی می‌گوید واقعاً تو بالاتر از 20 هستی. بعد در یک رقابت علمی نفس‌گیر ایشان هجرت می‌کند و به آمریکا می‌رود. باز آنجا برتر از همه می‌شود. یعنی هجرت کرده است. مهاجر بوده است. هجرت برای کسب علم. آن وقت حالا ویژگی چمران این است که در آمریکا مرعوب نمی‌شود. ریشه خودش را فراموش نمی‌کند. خودش را حفظ می‌کند. صفای جوانی‌اش را حفظ می‌کند. پاکی و طراوتش را حفظ می‌کند. این خیلی مهم است. این الگوی خیلی قشنگی است که یک کسی در محیط فساد باشد ولی آنقدر ریشه داشته باشد، آنقدر اراده داشته باشد که تحت تأثیر قرار نگیرد و ملت خودش و کشور خودش را فراموش نکند. و همین‌جا این توصیه را می‌کنیم به عزیزانی که هجرت کرده‌اند. در کشورهای دیگر هستند. توصیه می‌کنیم که ما را فراموش نکنند، دل ما با آنها است. آنها را دوست داریم. آنها هر جا هستند ایرانی هستند. این هم یک نوع جهاد است. یعنی من اگر در قم هستم، در مشهد هستم، همش با طلبه‌ها هستم هنر نمی‌کنم. همراه جریان آب شنا کردن هنر نیست، خلاف جریان شنا کردن هنر است. و کسی که خارج از کشور است و در محیطی است که آنها فرهنگ دیگری کاملاً جدای از فرهنگ ما دارند و تو خودت را آنجا حفظ کنی ارزشمند است. من گاهی گفته‌ام. آن خانم محترمی که در کانادا، در آلمان، در فرانسه، هر جا، حجاب خود را در حد یک روسری دارد، حجاب کامل در حد یک روسری. او ارزش پوشیه ایران را دارد. ما خانم‌هایی داریم که حجاب‌شان خیلی محکم است. در حد پوشیه او ارزش دارد. چرا؟ چون آنجا جو سنگین است و خیلی ثواب دارد. من مجاهد شهید فی سبیل الله باعظم اجرا مِن مَن قدر فعفواً. فرمود آن مجاهد شهید اجرش بیشتر نیست از کسی که قدرت بر گناه دارد ولی عفتش را حفظ می‌کند. و خیلی‌ها هستند. ایرانی‌های فراوانی هستند که خودشان را آنجا حفظ کردند، نه تنها حفظ کردند، روی دیگران اثر می‌گذارند. هوای هم را دارند. ان‌شاءالله که بتوانند خودشان را حفظ کنند و چمران الگوی خوبی است. یعنی کتاب خاطرات چمران را بگیرند بخوانند به بچه‌های خود بدهند، بسیار می‌تواند اثرگذار باشد. حالا چمران با سواد بود. به درجات بالا رسید ولی علم زده نبود. این هم خیلی قشنگ است. نقل شده در رقابت سخت علمی که اگر یک کسی قبول می‌شد یعنی دیگری نباید قبول شود. چمران به رقیبان خود کمک می‌کرد. الله اکبر. خیلی عجیب است. این که من می‌گویم عجیب است یعنی از نظر عظمت عجیب است نه اینکه بعید است. چمران به رقیب خود کمک می‌کند. انقدر فارغ از دنیا است.
شریعتی: و این غالباً رسم ما نیست.
حجت الاسلام نظافت: نیست. برای همین عجیب است. بالاخره من می‌خواهم خودم قبول شوم. چمران می‌خواسته قبول شود ولی به همه کمک می‌کرده است.
شریعتی: و این تمرین از خودش گذشتن است. تا شهید نباشی شهیدت نمی‌کنند.
حجت الاسلام نظافت: آفرین. سخاوت علمی داشته است، زکات علمی داشته است. یک آقایی می‌گفت من پشت در جلسه امتحان نکاتی را که خودم مطالعه کرده بودم به دیگران می‌گفت. نکات را می‌گفتم. و خدا عنایت می‌کند. از چشمه تا آب برنداری آب جدید نمی‌جوشد. تا علمی که داری ندهی علم جدید به تو نمی‌دهند. و این آرامش چمران است که می‌داند یک مقدری دارد. اللهم جعلنا فی مطمئنة بقدرک راضیة بقضائک. می‌گوید این دلش خوش است بگذار این را به او یاد بدهم. بعد جالب است با تمام اینها باز چمران نفر اول می‌شود.
شریعتی: چمران یک دانشمند شهید عارف بودند. مناجات‌های او را شما دیده‌اید حتماً که چقدر بلند است.
حجت الاسلام نظافت: بله. مناجات‌های او خیلی عجیب است. شخصیت جامع. هم مبارز بود، هم چریک بود و هم فرمانده بود اما لطیف بود، اهل شعر بود، نقاش بود. اهل مناجات بود. اهل سوز و اشک بود. واقعاً می‌شود؟ چطوری می‌شود یک کسی هم بجنگد و هم دشمن خود را بکشد و هم لطیف باشد. سخت است. به این راحتی نیست. ولی اگر کسی برای هوس نجنگد، برای خدا بجنگد، این آدم کشتن برای خدا روح را لطیف می‌کند. اگر کسی برای هوس نماز بخواند، این نماز قلب او را قسی می‌کند. از نماز که بالاتر نداریم دیگر. چقدر بنده‌ای. بندگی، تکلیف مداری. چمران اینطوری بود. در نهج‌البلاغه داریم «قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ وَ لَطُفَ غَلِيظُه» مرد الهی عقلش را زنده کرد، نفس اماره‌اش را میراند، به لطافت دست پیدا کرد. روح لطیف. و چمران اینطوری بود. این الگوی قشنگی بود. بریده از دنیا. حب دنیا نداشت. نه جلوه علمی‌اش، نه جلوه شهرت، نه جلوه رفاه. بریده بود. چقدر لذت دارد. ایشان چند تا هجرت دارد. یک هجرت ایران را رها می‌کند می‌رود آمریکا آنجا هم خوشد را حفظ می‌کند. یک هجرت از آمریکا ایشان دارد. آمریکا را رها کرد. کجا رفت؟ ایشان مصر رفت تا توان نظامی پیدا کند. می‌خواست سرباز امام زمان باشد. سرباز بی‌عرضه به درد نمی‌خورد. اگر در غرصه فرهنگ هستیم زبان گویا، اگر در عرصه اقتصاد هستیم باید سرباز با عرضه باشیم، اگر در عرصه علم هستیم مثل شهریاری سرباز با عرضه باشیم. مثل شهید تهرانی مقدم که این امنیت را مدیون او هستیم. خدا همه آنها را رحمت کند. چمران اینطوری بود. دلبسته دنیا نبود. رفت مصر مسجد عرض شود آموزش‌های سخت دید و چقدر بد آن آموزش‌ها به درد رزمندگان جنوب لبنان خورد. به درد ما خورد. ما وقتی جنگ شد کشور ما به همریخته بود. بچه‌ها بلد نبودند. سابقه نداشتیم. دلبسته دنیا نبود. وزیر دفاع بود. رفت جبهه، رفت خط مقدم. نگفت بروید. رفت و گفت بیایید. چقدر قشنگ است. من اینجا هستم. بیایید. کاش فاصله مسئولین ما با چمران زیاد نشود.
شریعتی: و همین اخلاص‌ها است که آدم‌ها را ماندگار می‌کند و آنقدر مؤثر.
حجت الاسلام نظافت: خدا رحمت کند امام فرمود مثل چمران بمیرید. برای چمران هم خیلی سوء تفاهم بود. شایعه کرده بودند ایشان آمریکا بوده است، جاسوس آنجا است. خیلی پشت سر او حرف و حدیث بود. خیلی غربت حتی در ایران داشت. ولی نور را نمی‌شود پنهان کرد. کسی که به نور الهی متصل شده است و بعد از دهه‌ها همچنان می‌درخشید. و امام پیام دادند مردم آمدند تشییع جنازه ایشان، حقش ادا شد. تقریباً می‌شود گفت بزرگترین تشیعع جنازه بود. هنوز امام فوت نکرده بودند اصلاً ما چنین تشییع جنازه‌ای ندیده بودیم. و مسئولین ما این الگو را فراموش نکنند. به دیگران بگویند مثل ما. ما هم مثل شما هستیم. نمی‌شود در این حد انتظار داشت ولی فاصله‌شان را با مردم زیاد نکنند. مصداق این عبارت از نهج‌البلاغه بود. طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا. امیرالمؤمنین می‌گویند خوش به حال آن کسی که واجبات خود را انجام داده است. سختی‌ها را تحمل کرده است. شب‌ها نمی‌خوابد. «هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا» انقدر نمی‌خوابد که خواب بر او غلبه می‌کند. «افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا» چون خواب بر او غلبه می‌کند زمین می‌شود تشک، کف دست می‌شود بالش. چمران اینطوری بود. مجاهد خستگی‌ناپذیر. پس هجرت که به مصر هم کرد. بعد هجرت به لبنان، هجرت سوم. به لبنان هم در کنار امام موسی رحمت الله علیه و خودسازی و شاگردی کردن و هم برای دستگیری از شیعیان جنوب لبنان. یعنی اینها مرز نمی‌شناختند. اسلام مرز ندارد. دل مومن برای هر مؤمنی در هر جای عالم هست می‌تپد. رفاه را رها کرد. رفت جنوب لبنان در شرایط سخت. بعد جالب است. در لبنان ایشان یتیم‌خانه تأسیس کرد. خانم ایشان با بچه‌های او هم به لبنان آمدند. خانم ایشان که به لبنان آمد، بعضی موارد را گفت دیگر نمی‌توانم تحمل کنم. بیا برویم. چمران گفت ببخشید. من اینجا بچه دارم، یتیم‌خانه تأسیس کردم. اینهمه بچه را نمی‌توانم رها کنم. نقل شده خانم ایشان رفتند، گفتند چمران می‌آید چون خیلی خانواده‌اش را دوست داشت، بچه‌هایش را خیلی دوست داشت. از لطافت‌های او هم این بود. من توصیه می‌کنم به اینهایی که فعال اجتماعی هستند. ما باید خانواده‌های خود را دوست داشته باشیم. نباید نزدیکان خودمان را فراموش کنیم. انقدر به دیگران توجه کنیم که نزدیکان خود را فراموش کنیم. چون می‌دانست چمران این روحیه را دوست دارد، گفت نمی‌آید. رفت و زنگ زد گفت نه، نمی‌آید. گفت یعنی چه؟ گفت من نمی‌توانم این بچه‌ها را رها کنم. تو هر جوری دوست داری. می‌خواهی بیا اینجا من آنجا می‌مانم. و آنها مانند. امریکا ماندند. و چمران در فراق اینها ماند. ولی یتیم‌نوازی کرد. ما الآن گرفتار یک عده انقلابی شدیم، همش غر می‌زنیم و مطالبه می‌کنیم. این می‌گوید او باید انجام بدهد، این می‌گوید او باید انجام بدهد. از چمران یاد بگیریم. یک عکسی دارد بین یک عالمه بچه که آنها خوابیده‌اند، ایشان نشسته است. خیلی عکس قشنگی است. حالا اگر یک وقت این عکس را بتوانند در برنامه نشان بدهند، خیلی خوب است. خیلی حس قشنگی است. ما این کار را باید بکنیم. بعد وقتی انسان به یتیم محبت می‌کند، این اثر معنوی بیشتری دارد از محبتی که به فرزند خودمان می‌کنیم. چرا؟ چون برای فرزند خودمان غریزه خدادادی هست. محبتی که انسان به یتیم می‌کند، یک محبتی است که برخواسته از عبودیت و عقلانیت است. آن ارزش دارد. و باید بسازیم. همش دنبال این هستیم که دیگران بسازند. بعد همان بچه‌ها بزرگ شدند و جزء مبارزان شدند و بعدها خیلی از آنها شدند حزب الله لبنان، جنبش عمل. انقلاب که پیروز شد چمران آمد، جمعی از آنها آمدند. اول جنگ در غربت آنها کمک کردند.
شریعتی: جنگ‌های نامنظم. چمران نبود کار پیش نمی‌رفت.
حجت الاسلام نظافت: نمی‌رفت. ابدا. خیلی. بنابراین چمران انسان دوست بود. این روحیه لطافت و انسان‌دوستی خیلی مهم است. اگر کسی انقلابی است، حزب اللهی است، غر می‌زند، نق می‌زند و انسان‌ها را دوست ندارد، به نظر من انقلابی نیست. از چمران یاد نگرفته است. انسان‌ها ارزشمند هستند. و ما باید خودمان را بدهکار بدانیم. بگوییم ما چکار کردیم؟ خودمان محاسبه کنیم. چند تا آدم تربیت کردیم؟ این چمران اینش خیلی قشنگ است. بعد جالب است که چمران انقدر لطافت داشت و جذبه اخلاقی داشت که همسر ایشان، خانم قائده که با ایشان ازدواج کردند محو اخلاق چمران شده بود و حواسش نبود که سر ایشان مو ندارد. دوستان ایشان گفته بودند بابا این مصطفی که می‌خواهی با او ازدواج کنی، دوستش داری این مو ندارد. چون برای خانم‌ها خیلی مهم است. بعد ایشان آمده بود گفته بود جدی می‌گویی؟ دوباره نگاه کرد دید آره راست می‌گوید، مو ندارد. اصلاً ندیده بود. جذبه چقدر مهم است، چقدر زیبا است. خوب است اینطوری باشیم.
شریعتی: روح شما انقدر بزرگ می‌شود و لطیف، آن بیشتر از جسم تو به چشم می‌آید.
حجت الاسلام نظافت: و این چمران، یک ثروتی به نام ثروت اخلاق داشت. من قبول دارم مشکلات مادی زیاد است ولی می‌گویم این مشکلات مادی دو صد چندان می‌شود وقتی ما مشکلات اخلاقی داریم. اگر ثروت اخلاق داشته باشیم، مشکلات مادی قابل تأمل است. و در روایات ما داریم گفته‌اند: «إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُم»‏ شما انقدر پول ندارید به مردم وسعت بدهید با پولتان. «فَسَعُوهُمْ بِأَخْلَاقِكُم‏» با خلق‌تان دل آدم‌ها را باز کنید. حالا دل دیگران را باز نمی‌کنیم دل خانواده خودمان را که باز کنیم.
شریعتی: خیلی نکته مهمی است.
حجت الاسلام نظافت: یعنی به قول معروف قوز بالا قوز می‌کنیم. هم مشکل مادی داریم
شریعتی: یک درد نداری، یک درد بداخلاقی.
حجت الاسلام نظافت: درد بداخلاقی آن را دو برابر می‌کند، سه برابر می‌کند. اگر مشکل مالی داریم بیشتر توجهات اخلاقی کنیم. بویژه پدر، بویژه مادر، بویژه بزرگترها. ما می‌توانیم به همدیگر انرژی مثبت بدهیم. صبح که از خانه بیرون می‌آییم به این سلام کنیم، به او سلام کنیم، به او توجه کنیم. به این محبت کنیم. احوال این را بپرسیم. روحیه بدهیم، امید بدهیم. چمران اینطوری بود. و در نهج‌البلاغه داریم که «لَا يَكُنْ أَهْلُكَ أَشْقَى الْخَلْقِ بِك‏» مبادا خانواده تو به خاطر تو شقی شوند. جنابعالی پر کار هستید، من پر کار هستم، از این شهر به آن شهر. از این برنامه به آن برنامه. وقتی که فرصت پیدا می‌کنیم از آن فرصت اندک استفاده کنیم انرژی مثبت بدهیم. حضور کیفی در خانه خیلی خوب است. چمران اینطوری بود. چمران به همه می‌گفت عزیزم. خیلی جالب است. الگوی قشنگی است. وزارء، مدیرکل‌ها، توجه کنید. از یک کنار به همه عزیزم می‌گفت. با کلامش انرژی می‌داد.
شریعتی: یک وقت‌هایی ما فکر می‌کنیم اگر بخواهیم خیلی اینطوری قربان و صدقه برویم دیگر کسی از ما حساب نمی‌برد ولی واقعاً اینطوری نیست.
حجت الاسلام نظافت: مشهد یادتان هست خدمت آقای دکتر نبی رسیدیم؟
شریعتی: بله. ان‌شاءالله خدا ایشان را حفظ کند.
حجت الاسلام نظافت: خیلی تجربه زیبا است که ایشان یا باید دزد باشد استخدامش کند، سابقه دزدی.
شریعتی: شرط استخدامشان داشتن سوء‌پیشینه است نه عدم سوء پیشینه.
حجت الاسلام نظافت: خیلی جالب است. من آنجا از ایشان پرسیدم تا حالا نارویی هم خورده‌اید؟ یعنی یک کسی خیانت بکند شما پشیمان شوید. گفت: نه. علت آن چیست؟ آنها که دیگر نباید بترسند. علتش این است که اخلاق. با اخلاق طرف آن وجدانش را زنده کرده است. می‌گوید این به من اعتماد کرده است. و جوه. همیشه فضایی را فراهم کرده است. ویژگی دیگر چمران این است که نگاه آیه‌ای به هستی داشت. ایشان از کوه و درخت و از اینها واقعاً توجه به خدا پیدا می‌کرد و این خیلی هنر است. این خیلی معنویت بالایی می‌خواهد که من پدیده‌ها را که می‌بینم، در آن غرق نشوم. از اینها عبور کنم دست قدرت خدا را ببینم و جالب است که می‌گویند در یک عملیاتی یک پیرمردی خودش را انداخت در آن جایی که چمران بود و گفت چمران محاصره شدیم. وقتی چمران دارد به او می‌گوید بیا ببین چه گل قشنگی. گفت بابا محاصره شدیم. آرامش عجیبی است. مؤمن اینطوری است. می‌داند آنچه که خدا می‌خواهد، همان اتفاق می‌افتد.
حجت الاسلام نظافت: و این آرامش از او کوه می‌سازد که هیچ بادی تکانش ندهد.
حجت الاسلام نظافت: و به دیگران آرامش می‌دهد. خدا رحمت کند جنگ که شد، تلویزیون امام را که نشان داد اصلاً همه کشور آرامش پیدا کرد. تازه انقلاب کرده بودیم. همه چیز به هم ریخته بود. تسلط عجیبی ایشان بر اعصابشان داشتند. عصبانی نمی‌شدند. خیلی هنر است. دارد که یک وقت چون اینها خیلی غریبانه جنگیدند. ستاد جنگ‌های نامنظم. بنی‌صدر امکانات نمی‌داد و می‌گویند یک جیب در اختیار چمران بود و یک راننده‌ای بود خیلی بد رانندگی می‌کرد. هی هم به او می‌گفت آقا آرامتر. امکانات نداریم و اینها. بالاخره یک وقت ایشان مأموریتی رفته بوده است، به چمران خبر دادند که این آقا به جایی زده و تصادف کرده است. چمران دوان دوان بالاسر او می‌رود و اول می‌گوید عزیزم طوریت نشده است؟ در آن شرایط باید عصبانی شود. البته تذکر هم می‌دهد من به تو گفتم ولی اولش نه. این خیلی تسلط بر اعصاب می‌خواهد. این را از خدا بخواهیم که ما این تسلط را داشته باشیم. حالا من در این بخش پایانی چون یک راه شناخت آدم‌ها جملات آنها است. جملات چمران عجیب است. اولاً ایشان در یک مناجاتی می‌گوید خدایا دردمند هستم. روحم از شدت درد می‌سوزد. قلبم می‌جوشد، احساسم شعله می‌کشد. بند بند وجودم از شدت درد سیحه می‌زند. تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش. خیلی مهم است دردمندی. در نامه 45 داریم امیرالمؤمنین فرمود:  «حسبك داء أن تبيت ببطنة» می‌خواهی ببینی مریض هستی یا نه؟ ببین اگر بی‌دردی بدان تو مریض هستی. برای درد تو و مرض تو همین بس که بی‌دردی. و غصه فقراء و غصه گرفتارها را نمی‌خوری و این بی‌دردی درد بزرگی است. بی‌دردی نشان این است که انسان‌نما هستی، انسان واقعی نیستی. بعد ایشان یک جایی می‌گویند که من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می‌دهد. بعد می‌گویند می‌بینیم مردان خدا بیش از هر کس در زندگی گرفتار بلا و رنج و درد شده‌اند. علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است. اینها عبارت چمران است که گویی بند بند وجودش با درد و رنج جوش خورده است. حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفته است که نظیر آن در عالم دیده نشده است. زینب کبری را ببیند که با درد و رنج انس گرفته است. بعد ایشان می‌گوید درد دل آدمی را بیدار می‌کند. روح را صفا می‌دهد. غرور و خودخواهی را نابود می‌کند. رخوت و فراموشی را از بین می‌برد. انسان را متوجه وجود خدا می‌کند. دردمند بوده است و کسی که توجه به پاداش الهی می‌کند تحمل درد آسان می‌شود. نه تنها آسان می‌شود که شاگر هم می‌شود. چمران اینطوری بود یعنی در دردها نمی‌نالید، صبور بود بلکه می‌گفت خدایا ممنون تو هستم که به من درد دادی. این همان است که در سجده زیارت عاشورا داریم اللهم لک الحمد حمد الشاکرین. می‌گوید تشکر می‌کنم. الحمدلله علی عظیم رذیتی. بر مصیب بزرگ نه تنها صبور هستند که حامد و شاکر هستند. یک عباراتی دارد خیلی به درد می‌خورد. الگوی معاشرت سازنده. چون ما خیلی گله داریم فلانی بدی کرد. شوهر فلانی، زن فلان، همینطور اطرافیان. ایشان می‌گوید: آنان که به من بدی کردند مرا هشیار کردند. شاید منظورش این است که دلبسته نباشیم. آنان که از من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند. چقدر نگاه قشنگی است. بسیاری از اختلافات سر انتقاد است. کینه به دل می‌گیرد چرا انتقاد کردند. می‌گوید بابا دارد عیب تو را می‌گوید. از انتقاد استقبال باید بکنیم. عیب‌های خود را بفهمیم. آنان که به من بی‌اعتنایی کردند، به من صبر و تحمل آموختند. یعنی به ما یاد می‌دهد مواجهه خوب با بی‌مهری‌ها. روح که بزرگ است اینطوری است. برای او مهم نیست انتقاد کنند، بی‌مهری کنند، بی‌اعتنایی کنند. آنان که به من خوبی کردند به من مهر و وفا و دوستی آموختند. به همه آنانی که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا کن. یعنی ایشان می‌گوید به کسانی که بدی کردند، آنکه غیبت کرده است، آنکه محبت کرده است، آنکه بی‌اعتنایی کرده است، همه زمینه رشد مرا فراهم کرده‌اند. دقیقاً مثل اینکه خدا نعمت می‌دهد، بلا هم می‌دهد. اگر ما با سختی‌ها و با نعمت‌ها درست برخورد کنیم، هم نعمت عامل رشد است و هم بلا. حالا اگر نعمت بدهد خوب برخورد نکنیم، نعمت عامل جهنمی شدن می‌شود. اگر بلا بدهد با بلا خوب برخورد نکنیم، عامل جهنمی شدن می‌شود. چمران می‌گوید حالا این نعمت‌ها و بدی‌ها از ناحیه انسان‌ها هم بیاید، من بلد هستم چگونه برخورد کنم. مواجهه صحیح با خوبی‌های دیگران و بدی‌های دیگران. از جمله چیزهایی که چمران داشته است مثبت‌اندیش بوده است و سعی می‌کرده از زاویه قشنگ به هر چیزی نگاه کند و اگر اینطوری باشد آدم‌ها همیشه از زندگی خود لذت می‌برند. ما بیشتر گرفتار عذاب محدودیت هستیم. بعد بهانه هم البته درست می‌شود. بدی‌های دیگران بهانه می‌شود، مشکلات مالی بهانه می‌شود ولی مشکل اساسی آن محدودیت ما است. نگرش‌های محدود ما است. مثبت‌اندیش نبودن. کسی که می‌داند عالم دست خدا است. از دست خدا در نرفته است. خدا خیر بنده مؤمن خود را می‌خواهد. به هر حال ما باید از ظرفیت چمران استفاده کنیم و نباید فراموش شود ولی ایشان یک عبارت دارند خیلی قشنگ است. ایشان می‌گویند که دیگران می‌گویند، مثلاً آدم‌های معنوی، علماء، می‌گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است. ایشان می‌گوید من قبول دارم اما من می‌گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد بی‌تقوا است. چقدر قشنگ و دقیق. چرا؟ چون مسئولیت امانت است. خدا می‌گوید امانت را به چه کسی بدهید؟ «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها» کی اهل است؟ تخصص داشته باشد، تقوا هم داشته باشد. اگر پستی را می‌دهیم به بی‌تقوا، خیانت کردیم. اگر پستی را می‌دهیم به کسی که مهارت ندارد باز هم خیانت کردیم. بعد جالب است در این مورد روایت دیدم. قابل توجه وزراء و هر کسی که می‌خواهد به یک کس دیگری پست بدهد یا کسی که به او پیشنهاد می‌شود و می‌داند بهتر از او هست. از امام صادق (ع) فرمود: «مَا أُبَالِي ائْتَمَنْتُ خَائِناً أَوْ مُضَيِّعا» امام صادق (ع) می‌گویند برای من فرقی نمی‌کند به خائن اطمینان کنم یا به مضیّع. مضیّع یعنی کسی که مهارت ندارد کار را خراب می‌کند. یعنی شما پشت مثلاً خلبان بگذارید یک کسی که مثلاً خدای ناکرده خوابش می‌برد، مست است یا یک آدمی که خلبانی بلد نیست. نتیجه آن یکی است. پس چقدر ایشان دقیق بوده است. جملات چمران، اینها الهامات الهی است. این نکته مهمی است. ایشان می‌گویند خدایا ارشادم کن که بی‌انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد. این تعبیر شرف ندارد یعنی چه؟ یعنی چمران با بند بند وجودش متنفر از ظلم و بی‌انصافی است. بی‌انصافی یعنی چه؟ بی‌انصافی یعنی انتظار داشته باشیم از کسی که توان یک چیزی را ندارد. آیا خدا فرموده است بدون ایمان عمل صالح داشته باش؟ می‌گوید اول ایمان، بعد عمل صالح. پس ما باید ایمان را ترویج کنیم. این پایه می‌شود چون خیلی جاها هستند که حجاب داری مسخره‌ات می‌کنند. یک وقت در مورد بعضی از طلبه‌ها که لباس‌های خود را در می‌آورند. بندگان خدا حق هم دارند. مثلاً در یک جاهایی سرزنش می‌شوند. سخت‌شان هست. گفتم تو هم اگر چادری بودی، چادرت را برمی‌داشتی. همان است. پس حالا بفهم دین به این آسانی‌ها نیست. مصداق‌های گوناگونی دارد. انصاف خیلی مهم است. اگر این طرف و آن طرف می‌رویم خانواده ما داخل خانه هستند و حواسمان نیست ما مدام تنوع داریم. تنوع ما بیشتر از خانواده ما هست. پس ما باید درک کنیم. همین که درک می‌کنیم آنها آرامش پیدا می‌کنند.
شریعتی: به نوعی انصاف را رعایت کردیم.
حجت الاسلام نظافت: بله. خودش خیلی برای طرف دلنشین است، گوارا است.
شریعتی: می‌گوید من می‌فهمم تو چقدر سختت است.
حجت الاسلام نظافت: آفرین. و چقدر شیرین می‌شود. همین که می‌فهمد که ما سختی‌های او را می‌بینیم. برای تنفر از ظلم در نهج‌البلاغه به این روایت دقت کنید. امیرالمؤمنین فرمود: به خدا قسم مرا شب تا صبح روی خار قرار بدهند و بیدار باشم، مرا کشان کشان در غل و زنجیر قرار بدهند و بکشانند، این را بیشتر از این دوست دارم که بمیرم، به ملاقات و رسول بروم در حالتی که یک ذره ظلم کرده‌ام، یک ذره مال کسی را غصب کرده‌ام. این تنفر است. تا کسی تنفر از چیزی نداشته باشد نمی‌تواند از آن جدا شود. نفرت از بدی‌ها را در وجود خودمان بیاوریم، عشق به خوبی‌ها را بیاوریم کار آسان می‌شود. اگر من می‌خواهم یک خوبی را انجام بدهم ولی عاشق آن نیستم. کار سختی است. اگر می‌خواهم یک بدی‌ای را ترک کنم ولی نفرت ندارم. کار سخت است. بویژه اگر عادت هم دارم. چمران از بی‌انصافی آنقدر متنفر است که می‌گوید کسی که انصاف ندارد شرف ندارد. ایشان می‌گویند خدایا تو را شکر می‌کنم که با فقر آشنایم کردی. ما زیاد داریم افرادی که می‌نالند ولی این نگاه چمران خیلی قشنگ است. چمران درد مستضعفان را چشیده است. دارد که یک وقتی یک فقیری از ایشان کمک خواست، زمستان بود. ایشان نتوانست کمک کند، تا صبح در شرایط سرما خودش را قرار داد. مثل او. ایشان خیلی عجیب بوده است. بعد ایشان می‌گویند خدایا تو را شکر می‌کنم که با فقر آشنایم کردیم تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم. عزیزانی که مشکل دارند این نگاه قشنگ است و البته همیشه اینطوری نمی‌ماند. روزگار است می‌چرخد. سربالایی است تمام می‌شود. این هم به این معنا نیست که ما حالا بخواهیم توجیه کنیم. مسئولان باید تلاش کنند. اگر مسئولی که عنوان انقلابی را یدک می‌کشد که این عنوان هم خوب است و شعارش را می‌دهد، شعارش هم خوب است، باید سعی کند مشکل فقراء را لمس کند.
شریعتی: ممنون و متشکرم.
صفحه342قرآن کریم
حجت الاسلام نظافت: چمران چون بارش را بسته بود عاشق شهادت بود و دنیا برای او مثل یک قفس شده بود. دنیا برای او زندان شده بود. در عبارتی دارد برای مرگ آماده شده‌ام. این امر طبیعیست که مدت‌ها با آن آشنا هستم. خوشحالم در چنین راهی به شهادت می‌رسم. خوشحالم که از عالم بریده‌ام. همه چیز را ترک گفته‌ام. علائق را زیر پا گذاشته‌ام. با آغوش باز به استقبال شهادت می‌روم. ایشان خیلی عجیب بوده است. یعنی مصداق همان عبارت و زیارت امین الله. مشتاقة الی فرحة لغائک. انشاءالله ما هم شهید شویم. لیاقت پیدا کنیم  و از دنیا دلکنده شویم و از مرگ نترسیم و وقتی که باز خود را بسته باشیم خود به خود اینطوری می‌شود. امیدوارم که ان شاءالله به این درجه برسیم و  چمران و امثال چمران و همه شهداء دستگیر ما باشند و به برکت امثال چمران نسل ما ان‌شاءالله همچنان نسلی سرافراز بماند.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم.