اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-04-01-حجت الاسلام والمسلمین عاملی- انضباط مالی در نگاه دین

شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد. بسم الله الرحمن الرحیم. سلام می کنم به حضور تک تک مخاطبین عزیزمان. خانم ها و آقایان در هر کجا که هستید انشاءالله حال دل شما خوب باشد خوشحالیم که امروز هم با شما هستیم، در کنار شما هستیم. حجت الاسلام عاملی: محضر مبارک هموطنان عزیزم، جای جای ایران عزیزمان عرض سلام دارم و دعا دارم مخصصوصاً در این لحظه های بسیار مبارک. دهه اول ذی الحجه.

خدا را شاکریم که توفیق داد ما دهه اول ذی الحجه را درک کردیم. آنهایی که در برزخ هستند حسرت یک لحظه دهه اول ذی الحجه را می خورند. پیامبر ما فرمود هیچ ایامی مثل دهه اول ذی الحجه ازکی برای اعمال و قبولی اعمال نیست. یعنی پا ک-ترین، مستعدترین، آن رحمت ریزترین لحظه برای اعمال دهه اول ذی الحجه است و خدا از این دهه دو بار در قرآن ذکر کرده است. والفجر والعیال العشر. اذکر الله فی ایام محدودات. قدر این لحظه ها را ما چطور بدانیم؟ بعد از اینکه حصار زمان و مکان بشکند ما می فهمیم که دهه اول ذی الحجه چه غوغایی از رحمت و عنایت بود. عزیزان شب عرفه را قدر بدانند. روز عرفه چه غوغایی است و شب دهم از شب هایی است که احیای آن مستحب است. روز عید قربان هم که روز جایزه است، روزعنایات خداوند است و مخصوصاً آن دعایی را که از امیرالمؤمنین رسیده است. لا الله الا الله عدد اللیالی و الدهور، آن را قدر بدانند. و الله العظیم. آنهایی که از این راه غافل شده اند. در برزخ وقتی می بینند خدا واقعاً به تعداد آن چیزهایی که در این دعا آمده است ذکر ثبت می کرده، هزار بار دل مرگ می شوند، ملامت ندارند. لا اله الا الله عدد اللیالی والدهور. اگر به اندازه لیالی و دهور لا اله الا الله ثبت نمی شد نمی گفتند که ما این را بگوییم. لا الله الا الله عدد هجر و المدد، لا اله الا الله عدد شوک والشجر، لا اله الا الله عدد ریاح فی البراری و الصغور. دیگر اصلاً تمام حاسب ها، کامپیوترها از کار می افتند که بتوانند ثبت کنند  که چه ثوابی. خدا یک سفره ای باز کرده است مثل یک بهانه ای است که انسان وقتی از این دنیا می خواهد برود با توشه خوبی برود. قدرش را دبدانند. بعضی از دعاها هم هست که لسانش لسان همین دعا است. ثم ان یکی را که خودم خیلی مواظبت می کنم این است: از رسول خدا است سبحان الله و بحمده عدد خلقه و رضا نفسه و زینت عرشه و مداد کلماته ببین کجا رسید. چه غوغایی شد. صبح در نماز رسول خدا این دعا را خواندند، رفتند ظهر که برگشتند دیدند یک آقایی که صبح برای دعا نشسته بود هنوز دارد دعا می خواند. حضرت فرمود من یک دعایی خواندم که هنوز ثواب آن را نتوانستند مضمون آن هست بنویسند که تو داری از صبح تا حالا دعا می خوانی. یعنی خیلی خیلی با دعای تو فاصله دارد. اینطور فرصت ها را که خدا برای ما درست کرده است نباید از دست بدهیم. خوش به حال کسانی که این مطالب را می شنوند. بعضی ها که اصلاً به گوش شان نمی خورد. از مسجد و موعظه و از تفسیر و از نمار جمعه فراری هستند. این گاهی عقوبت خدا است. و نقلب افئدتهم و افسارهم کما لم یؤمنوا اول مرَّ. آن اول مر که ایمان نیاوردند، ما به آن طرف هل دادیم. ذهن شان را معکوس کردیم، قلبشان را معکوس کردیم، ذائقه آنها را تغییر دادیم که از هر چه معنویات و دین و قرآن و تفسیر و معارف باشد خوش شان نیاید.
شریعتی: خدمت شما هستیم و با دل و جان بحث شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما در وظایف مالی است که دین ما برای یک فرد مسلمان معین کرده است. این وظایف مالی بسیار سرنوشت ساز است. هم در جامعه، هم در زندگی فرد و هم دنیوی و هم اخروی. دین ما به معارف خودش به یک چشم نگاه نکرده است. مقایسه کرده است. حساسیت هایی دارد بسیار ویژه برای بعضی از احکام. شما حساب کنید یک مجری آرمانی تعیین شده است گفت علی اکملت لکم دینکم. یا ملاحظه بفرمایید که در فقط مسئله رهبریت صالح گفته که فما بلغت رسالته. در 23 سال هیچ کاری برای ما نکردی اگر این کار را انجام ندادی. این نهایت حساسیت است. یا در بحث امر به معروف و نهی از منکر گفته که تمام واجبات در برابر امر به معروف و نهی از منکر کنفسة فی بحر لجی، مثل یک قطره در برابر دریا است. آنهایی که می خواهند ثواب ببرند قرآن می خوانند ثواب ببرند، نماز می خوانند روزه می گیرند، اگر آن کانون اصلی ثواب را می خواهند امر به معروف و نهی از منکر است. این دریا است. آنها نوک سوزن است. مقایسه است. آن قدر این مقایسه ها را من جمع کرده ام در روایاتی که وارد شده است. اینها دقیقاً نشان حساسیت دین ما است. یعنی در جامعه وقتی ما در برابر قبح قبیح حساسیت نداشته باشیم، رفته رفته قبح قبیح از بین می رود. می بینید که دیگر عادی عادی شد. از جمله حساسیت ها به این است که ممر شما از کجا است، معیشت شما از کجا است. آن معیشت سرنوشت شما را تعیین می کند. هم در دنیا و هم در آخرت. حضرت امام صادق را گفته اند که چرا اصحاب عیسی روی آب راه می رفتند اما اصحاب پیغمبر ما روی آب راه نمی رفتند. گفت انهم کفوا المعاش. چون معاش آنها کفایت شده بود ولی اینها مبتلا به معاش شدند.
شریعتی: باید بروند در آورند خرج کنند.
حجت الاسلام عاملی: یعنی در درآوردن وقتی که آداب رعایت نمی شود
شریعتی: یعنی انقدر حساس هستند.
حجت الاسلام عاملی: ببینید چه تعبیری دارد. یعنی این احادیث از آن احادیث هشداردهنده است. یعنی کسی که رمز می خواهد، اینها همه رمز است، کلید است. حساسیت ها را می-شمردیم یک روایتی است وصیت امیرالمؤمنین امام حسن مجتبی که می خواهد به فرزندش آن رمز را یاد بدهد و قدر خوب است که ما یک سفارشاتی که حکمتاً اینها را پدر و مادر یاد بگیرند، به عنوان گنج، تراث اصلی، میراث فرهنگی به بچه های خودشان یاد بدهند. مرحوم آقا محمد خوانی مرآة الرشاد را نوشته است برای فرزندانش. گفته تا روز قیامت تمام فرزندانم باید این را بخوانند تا آن زمان که ملکه شود. اگر در ذهن و قلب آنها این حرف ها ملکه نشود، عاق من هستند. روز قیامت می آیند عاق من هستند. چنان کتاب اخلاقی خوبی است ترجمه هم شده است. به صورت جیبی هم چاپ شده است. حالا امیرالمؤمنین آن دین پدری را دارد ادا می کند. به امام حسن مجتبی فرمود: و لا یرد علی رسول الله، به محضر پیغمبر وارد نمی-شود روز قیامت، من اکل مالاً حراماً، آنی که رشوه می گیرد، او دیگر نمی تواند پیغمبر را ببیند. می دانید که بهشت جمال پیغمبر است. چرا به ما گفتند در دعاها خیلی بگویید اللهم لا تحرمنی رویته، اللهم لا تحرمنی رویته، اللهم لا تحرمنی رویته، اللهم لا تحرمنی رویته، یعنی از بهشت محروم شدی. یعنی فهرستی از باب صفات حق است در این عالم نمی تواند ظهور کند. فرمود: من رأنی فقدره الحق. هر کس من را دیده خدا را دیده است. تمام اسباب الصفات در وجود پیغمبر ما ظهور کرده است. آن وقت دیگر لایرد علی رسول الله. وقتی که مال حرام خورده است. فرمود: لا والله، لا والله، لا والله. 3 بار. بعضی وقت ها اینطوری تأکید داریم. در دعای رجب خدا فرمود که هر کس توبه کند من اگر او را نبخشم، لست بربکم، لست بربکم، لست بربکم. خدا به بشر می گوید. اگر او را نبخشم دیگر رب او نیستم. یعنی این بخشش برای این ظهور ربوبیت است. مگر می شود من رب نباشم. و لا یشرب من حوضه، از حوض پیغمبر هم آب نمی خورم. یک شندر غازی گرفتی از کجا محروم شدی. و آخرش کمر می شکند. ولا ینال شفاعته. شفاعت پیغمبر هم به او نمی رسد. حضرت فرمود: افتخرت شفاعتی لکبائر امتی. من ذخیره کردم شفاعتم را برای کبائر امتم. آقای اشتهاردی می گفت ذخیره را آخر سر می آورند. آخر سر برزخ نیست، آخرت است. آنجا پیغمبر ما به حضرت زهرا گفت پدر جان من تو را در، آخرین لحظه های پیغمبر را که حضرت زهرا دید گفت یا ابا، من تو را در روز قیامت، یوم الحول العظیم، کجا پیدا کنم؟ گفت در فلان موقف هستم، گفت اگر آنجا نباشی، گفت فلان موقف هستم. گفت اگر آنجا نباشی. آن قدر می ترسید. در فلان موقف است.
شریعتی: نگران بود.
حجت الاسلام عاملی: نگران. پیغمبر ما فرمود: زهرا جان خودت کارهایت را بکن. من نمی توانم چیزی را از تو بی نیاز کنم. این که می بینید برخی از عرفا خلوت را پیدا کرده اند فقط گریه است و ریاضت است و اشک است و هی او هر کاری می کند می گوید نشد، هر کاری می کند می گوید نشد، آخر سر می گوید الهی لا احسی ثنائاً علیک انت کما اثنیت علی نفسک. خدا یا ما نمی توانیم ثنایت را بحقه کنیم. تو خودت، خودت را باید ثناء کنی. ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک. نه آنطوری که باید بشناسیم توانستیم بشناسیم و نه آنطوری که حقت هست عبادت کنیم عبادت کردیم. گفت پدرجان آنجا نبودی چکار کنم؟ بیا فلان موقف. تا رسید به اینجا که گفت اگر در اینجاها من را پیدا نکردی، بیا من را در شفیر جهنم پیدا کنم. پدر جان شفیر جهنم شما چه کار می کنید؟
شریعتی: شفیر جهنم کجا است؟
حجت الاسلام عاملی: شفیر جهنم لبه جهنم است. گفت لبه جهنم شما چکار می کنید؟ گفت دخترم من آنجا ایستاده ام، امت من را که به آتش می ریزند، من آنها را می گیرم. شفیع المذنبین همین است. اول کسی هم که در محشر از قبر بیرون می آید پیغمبر ما است. خدای متعال به جبرئیل می گوید برو صدایش کن که حشر شروع شود. می -گوید یا خاتم النبیین، صدا نمی آید. یا اباالقاسم، یا محمد، هر چه می گوید معلوم نمی شود. می آید می گوید خدایا هر چه صدا می زنم جواب نمی آید. گفت برو صدایش بزن یا شفیع المذنبین. پیغمبری که انقدر هوای ما را دارد که روز قیامت همه می گویند وانفسا. ابراهیم می گوید لو ارید الا نفسی. خدایا غیر از خودم به هیچی فکر نمی کنم. آنجا هم پیغمبر ما می گوید خدایا! امتی، امتی. خدا هم جواب می دهد می گوید رحمتی، رحمتی. چه می شود در روز وفات یا ولادت او یک پیمانی ببندی، یک وصف پیغمبر را بگیری شباهت پیدا کنی. مگر نگفت من پدر هستم؟ پسر گر ندارد نشان پدر/ تو بیگانه خوانش، نخوانش پسر. شیر را بچه همی ماند بدو/ تو به پیغمبر چه می مانی؟ بگو. پس پیغمبر در شفیر جهنم است، آن لحظه که کسی به جهنم می رود، از آن وحشتناک تر لحظه هست؟ چون رشوه گرفتی پیغمبر می گوید برو.
شریعتی: تو نتوانستی یک پیوندی برقرار کنی.
حجت الاسلام عاملی: یا لیتنی التخصت مع الرسول سبیلا. خدا می گوید یک روزی هست که کفار می گویند ای کاش ما لو تسوی بهم الارض، با خاک ما یکسان می شدیم. یا لیتنی التخصت مع الرسول سبیلا. ای کاش یک شباهتی به پیغمبر می رساندم. صحبتم در آن مال حرام است چون مال حرام را اخذ کرده، آن لحظه پیغمبر اعتنا نکند. این رشوه به چه درد تو می خورد؟ اصلا یک جمله بگویم. با رشوه می خواهی وسعت پیدا کنی. این وسعت را کی می دهد؟ سببیت را کی می دهد؟ خدا. خدا می گوید من در رشوه سببیت نگذاشته ام، من در دروغ سببیت نگذاشتم. اگر تو معتقد باشی که رشوه کارت را حل می کند، تو خدای دیگر داری. و لذا در روایت هست الرشوة شرک بالله العظیم. چه روایتی است. نه از حوض، نه رویت پیغمبر و نه شفاعت یغمبر. یک روایت هم باز از رسول خدا بخوانم. یک تکه رشوه را بدن با آن تغذیه کرد. هر جزئی، یک جزئی از بدن از حرام تغذیه کند، از بیت المال، از اختلاس، از رانت، از حق ویژه ای که حقش نبوده تصرف کرده است، تغذیه بکند، بعضی ها خیال می کنند که مثلاً حتماً باید بروی یک جایی را بچابی بشود حرام. اینطور نیست. یک قیراتی از زکات را منع کنی حرام خوردی. هشت جو می شود یک قیرات. من منع قیرات من الزکات. می شود حرام. کارمند هستی، پول می گیری، زمان مال تو نیست. دانشگاه می روی، استاد دانشگاه هستی، زمان مال تو نیست. عمرت را فروختی. معلم هستی سر کلاس می روی، عمرت را فروختی. کارمند هستی، عمرت را فروختی. کارگر هستی عمرت را فروختی. کارگر خارجی ایران کار کرده است آمده بعد از 6 ماه به کارفرما گفته است که ما را حلال کن. گفته چی را حلال کنم؟ گفته هر روز ما چند لحظه خارج می شدیم نماز بخوانیم. آن را به ما حلال کن. آن مال تو بود. ببین سیستم تربیتی آنها را، دینداری آنها را، یکی از عرفای شهر ما رفته بود به کارگر یک پزشکی که ساختمان درست می-کردند مرغش را داده بود که بکشند. بعد فهمیده بود که چند لحظه وقت کارگر را گرفت. آن دکتر پزشک خودش می گفت، آمد پیش من گفت من را حلال کنم. من چند لحظه وقت کارگر تو را گرفتم.
شریعتی: اگر این دقت ها و ظرافت ها در زندگی ما باشد، در ادارات ما باشد، در جامعه باشد چقدر کار ما درست می شود.
حجت الاسلام عاملی: ملکه حساسیت تو را آفرید، ملکه حساسیت را... یک ثروت است. ثروت است. گرنه موش دزد در اموال ماست/ گندم اعمال 40 ساله کجاست؟
شریعتی: یک جا نشتی داریم.
حجت الاسلام عاملی: اول ای جان دفع شر موش کن/ بعد از آن در جمع گندم کوش کن. اگر سرانه آرد 8 کیلو است، 11 کیلو، 13 کیلو به تو داده است، چرا نان اینطوری شده است؟ وقتی که یک دست تو کارت را گرفته است، هی کارت می کشم و کارت می کشم و کارت می کشم. معلوم شده نصف شب ساعت 2 دارند کارت می کشند. ساعت 2 نصف شب که نان پخت نمی کند. می آید نان بخرد، نان را می گیرد، نانوا پول به او می دهد. البته همه نانواها اینطور نیستند. نانواهای خوب داریم. نان را می گیرد نانوا پول هم می دهد. می گوید آخه من نان گرفته ام، چرا پول می دهی؟ گفت ده تا کارت کشیدم که آن را هم برای یک کسی دادم. ای خدا، ای خدا، ای خدا. چند دستگاه تربیتی فرهنگی بودجه می گیرند؟ خروجی را باید نشان بدهند.
شریعتی: خیلی نکته مهمی است.
حجت الاسلام عاملی: یک ذره بدن او از حرام تغذیه کند، دیگر خدا بهشت راه نمی دهد. پیغمبر ما فرمود: ان الله حرم الجنة ان یدخلها جسد قضی بحرام. هر جسدی که قضی به حرام، او را راه نمی دهند. طیب است؟ لا یقبل الا الطیب. روح کافر را می گیرند می برند آسمان بالا. روایت هست که هیچ دری باز نمی شود. برگردید درها باز نمی شود. از آنجا رهایش می کنند. آن آیه ای که یتخدف الطیر کانما آخر من السماء، ذیل آن بخواند این حدیث آنجا است. کسی که مشرک است انگار از آسمان افتاده است. یتخدف الطیر. خود قرآن هم می گوید لا تفتح لهم ابواب السماء. آیه قرآن است. فقط روایت نیست. در باز نمی شود. خدا عمل او را نگاه می کند می گوید اجعلونی سجین. این را ببرید در سجین قرار بدهید. در جهنم قرار بدهید. فانه غیری اراد. این من اراده نکرده است. پیغمبر ما فرمود: کل لحم، هر لحمی، ینبته الحرام، حرام آن را برویاند فالنار اولی به. اگر کسی که رشوه می گیرد یا از در بیت المال تصرف می کند، اگر خون گریه کند جای ملامتی است. اگر دق مرگ شود این روایت را بشنود، باز جای ملامت نیست. یعنی آنکه می گفتم حساسیت دین کجاها است، ببینید حساسیت دین در این کجا است. با اینجا باید ما حساس باشیم. حدیث قدسی یعنی حدیثی که خود خدا به پیغمبر گفته است. گفته که هر کس توجه نکند که از چه راهی من این پول را کسب می کنم، من هم توجه نمی کنم که از چه دری او را وارد جهنم می کنم. لاابالی. خدا چند جا گفته است که لا ابالی. مثلاً بعضی از افراد را می گوید که فلان کار را بکند، لا ابالی فی ایام حاد هلک. اصلاً به خیالم نمی رسد که فی ای حاد هلک. در چه وادی ای این هلاک شد. وکله الله الا نفسه. بدترین مرگ در نزد خدا مرگی است که خدا به خودش واگذار کرده است. پل ها را خراب کردی، حالا رفتی دکتر، دکتر گفته که بچه مثلاً فلان نارساییی حساس را دارد. می خواهی چکار کنی؟ محسوس هستی به تمام بلاها در یک لحظه همه چیز عوض می شود. چهره کریح دنیا خودش را نشان می-دهد. پل را خراب کردی؟ آیات قرآن را زیر پا گذاشتی. چموشی کردی؟ با خدا سر نقار به تعبیر آیت الله ملا حسین قلی همدانی، نقار با خدا می گوید معصیت است. نقار با خدا است. نقار یعنی دعوای با خدا. پل را خراب کردید؟ می گفت آقای دکتر عمل کن. گفت دیگر عمل فایده ندارد. گفت آقای دکتر عمل چقدر فایده دارد؟ التماس می کرد مریض. پولدار پولدار. می گفت چقدر تأثیر دارد؟ گفت یک درصد. گفت به یک درصد هم راضی هستم. در روایت هست المیت کالغریب. گاهی از اینجا کالغریب می شود. فکر آن روز را نکردی؟ آن وقت الآن در برابر خدا دکان باز کردی. به خدا پناه می بریم. چه روایتی است. از جمله آیاتی که خیلی به من تأثیر دارد، این آیه است: و لا یخاف عقبی. هلاک می کند و خوف هم ندارد که عاقبت آن چی شد. آنقدر این آیه سنگین است. بعضی آیات پیغمبر غش می کرد. به ابن مسعود گفت برای من قرآن بخوان. شروع کرد: یا ایها المزمل، قوم اللیل الا قلیلا تا رسید به وَ ذَرْنی‌ وَ الْمُکَذِّبینَ اُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلیلاً  اِنَّ لَدَیْنا اَنْکالاً وَ جَحیماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً اَلیماً گفتند این مسعود دست نگه دار، دست نگه دار، پیغمبر غش کرد. آیه نازل شد که جهنم له سبعة ابواب. لکل باب منهم جزء مقسوم پیغمبر از حال رفت. هر چه خواستند پیغمبر را تزکین دهند دیدند نمی شود. آن قدر منقلب شده است. می دانید چرا؟ چون می-بیند. فحکم بما اراک الله اراک الله. علم هم علم ارائت اللهی است.
شریعتی: چون می بیند برای او سنگین و سهمگین است. ما خیلی ساده رد می شویم.
حجت الاسلام عاملی: اصحاب عاجز شدند چکار کنند. هر چه جمع شدند دیدند پیغمبر آرام نمی-شود گفتند فقط راه آن این است که حضرت زهرا را بیاوریم. سلمان را مأمور کردند. حضرت سلمان اول صدر اسلام بود، سختی بود، حضرت زهرا لباسش را دید سلمان خیلی ناراحت شد. تا آوردند که چی شده پدرم اینطوری است؟ گفتند آیه نازل شده است. کدام آیه نازل شده است؟ «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ» این بار حضرت زهرا از حال رفت. چقدر خوب است ما آن محرمیت را پیدا کنیم با قرآن که با پهنای صورت تفیذ و من الدم اشک جاری می شود. انبساطی که درست می شود، اتصالی که درست می شود، محرمیتی که درست می شود.
شریعتی:چقدر رفتارهای ما تنظیم می شود. من داشتم فکر می کردم از ابتدای فرمایشات شما و حتی جلسات قبل که این بحث را آغاز کردیم، اگر باور به معاد نباشد، اوضاع خیلی پس است یعنی یاد مرگ و آخرت است که رفتارهای ما را تنظیم می کند و در بحث حلال و حرام هم به نظر من خیلی مؤثر است.
حجت الاسلام عاملی: بله. یک مردی را محضر رسول خدا آنقدر تعریف کردند. گوش داد. وقتی تعریف و توصیف تمام شد، فرمود: کیف یکون صاحبکم بالموت، با مرگ، با ابدیت، صاحب شما چگونه است؟ گفتند چیزی نشنیدیم. گفت: لست صاحبکم هناک. این رتبه ای که بالا بردید، صاحب آن نیست. حالا خدای متعال در اینجا می گوید که هر کسی توجه نکند که از چه راهی، می دانید که حیوان پوزه دارد. با پوزه امتحان می-کند، بعد می خورد. دیدید حیوان یک چیزی را بخورد ببیند تلخ است بریزد؟ پوزه دارد. بعضی ها آنطور هم نیستند. هر چه باشد می خورند. اینطور افراد را خداوند فرموده است اگر کسی توجه نکند از چه راهی درهم و دینار دست او می آید، من هم توجه نمی کنم که از چه دری او را وارد جهنم کنم. امیرالمؤمنین یک جمله خاص الخاصی گفته است. گفته لیس بولی لیک، آنی که همش می گوید علی ولی الله، علی ولی الله، علی ولی من است، لیس بولی لیک من اکل مال مؤمن حراماً. من او را به ولایت خود نمی پذیرم.
شریعتی: سرپرستی او را قبول نمی کنم.
حجت الاسلام عاملی: در روایت هست هر کس گناه کند و به گناه خودش خوشحال باشد، خدا محبت علی را از قلب او بیرون می آورد. من یموت یرنی. آن وقت در آن لحظه در چه حالی امیرالمؤمنین را می خواهد ببیند وقتی حضرت می گوید: لیس، لیس بولی لیک. بعضی ها در حالت احتضار که وضع آنها وخیم است، امیرالمؤمنین حاضر می شود. تمام ائمه حاضر می شوند. حضرت موسی بن جعفر فرمود: إنّي ومن يجري مجراي من الأئمّة عليهم السلام لابدّ لنا من حضور جنائزكم من و سایر ائمه، هر شهری باشید بالای سر جنازه شما می آیم. في أيّ بلد كنتم، امیرالمؤمنین می آید سرش را پایین می-آورد می گوید یا فلان انا علی بن ابیطالب الذی کنت تحبه اما والله انفعک. من همان علی هستم که من را دوست داشت، سیره من را انتخاب کردی، شباهت به من رساندی، از من تبعیت کردی اما قسم به خدا این لحظه در این حال به نصر تو وارد عمل می شوم. اما رشوه گرفت همه چیز تمام شد. لیس بولی لیک، علی به ولایتش نمی پذیرد، ولایت علی ولایت خدا است. لا ینال ولایتنا الا بطاعة الله. اول بروید با خدا تسویه حساب کنید، بعد بیایید سراغ ما به ولایت ما. اگر علی ولایتش را نپذیرد، ولایت خدا را هم که نپذیرد، می رود ولایت شیطان. در روایت هست شیطان هم نمی پذیرد. می گوید طرف من هم نیا. آخرین جمله بعد بحث را ادامه بدهم. پیغمبر ما فرمود عبادت با حرام. هم نماز می خواند و هم جنس را بالا می برد، اگر کسی یک شب آرزو کند که جنس ها بالا برود من سود بیشتری داشته باشم، خدا اعمال 40 ساله او را باطل می کند. یک لحظه، شد هواء منصورا. خدا فرمود عمل یک عده را محشر می-آوریم هواء منصورا می کنیم. آنها چی ها هستند؟ حضرت فرمود عبادت می کردند ولی حرام که پیش می آمد نه نمی گفتند. آن را دارد پیغمبر به ما می دهد که عبادت با اکل حرام، کالبناء علی الرمل. مثل ساختن ساختمان است روی رمل. رمل یعنی شنزار. شما به جای سفت زمین که نرسید فندانسیونت در مقابل باد هیچی. یعنی عبادت نمی شود کرد. این عبادت می کند ولی نمی داند که این عبادت، عبادت نیست. به تعبیر کیمیای سعادت، کس باشد که ترینه را لوزینه نام نهاد. ترینه ای از آن لذت لوزینه نبرد. ترینه آبگوشت، لوزینه، لوز یعنی بادام. لوزینه یعنی باقلوا.
شریعتی: خیلی مهم است که وقتی به حرام می رسی بتوانی خودت را حفظ کنی مخصوصاً بحث رشوه که در ادبیات شما هم خیلی پررنگ بود، چه اتفاقی باید در آن لحظه بیفتد که تو دست رد بزنی و نپذیری.
حجت الاسلام عاملی: حضرت آقا قل کل یأمل علی شاکلة، هر کس آن شاکله اعتقادی، شاکله ایمانی ای که دارد، معرفتی که دارد، حضرت فرمود: اولکم اولکم معرفة. بعضی ها زیاد نماز می خوانند، بعضی ها زیاد روزه می گیرند ولی اینها اول نیستند. اولکم اولکم معرفة. من از شما سؤال می کنم که اگر شما بدانید که این سیم لخت است، برق هم دارد، دست به آن می زنید؟
شریعتی: اصلاً و ابدا.
حجت الاسلام عاملی: یکی به مراجع گفته بود که الآن یک دختر خیلی خوشگل و فلان و فلان دارد می آید، شما می گویید مثلاً معصوم از جهت اینکه حرام انجام بدهد نفرت دارد. مگر می شود؟ چطور نفرت درست می شود؟ مثال زده بود به همین. که سیم لخت باشد شما نسبت به آن معصوم هستید. نسبت به آن سیم لخت عصمت دارید.
شریعتی: چون عواقب آن را می دانی، می دانی چه بلایی سر تو می آورد.
حجت الاسلام عاملی: کسی که درس می خواند، عاقبت درس را بخواند، به تمام سختی ها متحمل می شود. وقتی یک مؤمن، یک انسان عارف می داند که اینجا نه نگوید چه مقامی دارد در نزد خدا، در کل کائنات، محال است که به آن دست بزند. تمام بدبختی ها از آنجا شروع می شود که جاهل است. در روایت هست که گناه در نگاه یک کافر مثل یک مگس است. در نگاه مؤمن یک کوهی است بالای سر او ایستاده است که اگر این را انجام بدهد له می شود. اگر آن نگاه را داشته باشد، هیچ وقت گناه نمی کند.
شریعتی: و تک تک این روایت ها همان کوه بود.
حجت الاسلام عاملی: آنها را درست می کند. پمپاژ معنویت از یک جا باید برای جامعه شود. این پمپاژ معنویت نشود، با پلیس، با قوه قهریه، با اینها نمی شود.
شریعتی: هر کدام از ما باید مراقب خودمان باشیم.
حجت الاسلام عاملی: یعنی کسانی که می توانند چطور خوب قانون را دور بزنند، انسان ها را بخرند. انسان ها قیمت دارند. بعضی ها آنقدر ارزان، خیلی راحت می شود سر مردم بلا بیاورند، حق را ضایع کنند. اما کف نفس داشته باشد. وقتی که پیغمبر ما یک کسی را مدینه گذاشت و گفت ما می رویم جنگ آذوقه به خانه ها بخر. آمد در را زد یک خانمی خیلی زیبارو پیدا شد، نتوانستند بگذرد. دستانش را جلو آورد، زن گفت النار، النار، النار. دیوانه وار در کوچه های مدینه می گذشت و می گفت: النار، النار، النار. پیغمبر هم که آمد در آخر صف نشست. پیغمبر ما شروع کرد: الهئکم التکاثر. تا رسید و لتسئلن یومئذ عن النعیم دیدند مرد. یعنی صیانت بخواهیم درست کنیم، بالاترین صیانت اعتقادات دینی است. این باید در جامعه، در مدرسه، در دبستان درست شود. فرض بفرما من الآن به دبستان بروم. وا اینطوری می شود. همش باید قصه بگویم. آن قصه را آنقدر آن بچه ها خوب می گیرند. قصه این است که حضرت عیسی حواریون گفتند تو مرده را زنده می کنی، مرده ای را زنده کن که ما می گوییم. گفتند باشد. شما بگویید. رفتند یک قبری که وا رفته بود و لو رفته بود و رنگ و رو رفته که آب آمده و خراب کرده است. آنجا چون نفس او در محاذات حق قرار گرفته بود، یکبار اراده کرد، دیدند خاک ها همه رفت کنار، یک مردی بیرون آمد دارد اینها را نگاه می-کند، اینها دارند او را نگاه می کنند. همه ساکت، حضرت عیسی صحبت را شروع کرد. گفت تو کی هستی؟ آنجا چکار می کنی؟ آنجا الآن وضع تو چطوری است؟ گفت یا نبی الله: کنت حمال فی الدنیا. در دنیا حمال بودم. حملت حطب لرجل. برای یک مردی هیزم حمل می کردم. فکسبت خلال. یک چوبی شکستم. فاقلت بی اثنانی. دندانم را اخلال کردم. از آن روزی که من مردم من را نگه داشتند، گفتند حساب این چوب ها را که جدا کردی بده. این که می گویم حساب ذره در اینجا ممکن نیست. فمن یعمل مثال ذرة خیراً یره. اگر اینجا مکافات باشد، توفیه نیست. توفیه مال آنجا است. اینجا می شود مکافات مثلاً ظالم مکافات خود را می بیند. آنچنان گرم است بازار مکافات عمل، دیده گر روشن بود هر روز روز محشر است. اما توفیه نیست. توفیه آنجا است. توفیه یعنی وافی کاملاً استخثائة تمام جزاء را تسویه کند. تسویه حساب کامل. آخرین آیه ای که نازل شد این بود. قرآن با این تمام شد. وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ‌. شما یک روزی با من دارید. بترسید از آن روزی که پیش من می آیید. من یک روزی با شما دارم، آنجا با شما توفی حساب می کنم. غرضم این بود که پمپاژ معنویت از یک جا اگر به جامعه تزریق نشود، جامعه یله می شود. جامعه یک یک نقطه ای می رسد که یک کوه شده مار، یک افسونگر چکار می کند؟ افسونگر یعنی آنی که افسون می کند مار را می گیرد. می گوید اگر یک کوه تماماً مار شود، این مارگیر چکار می کند؟ اینجا است که حساب خاصی باید باز کرد. حالا آن روایت را که می خواندیم در مدرسه برای طفل، دیگر همچنان که روی سنگ بنویسید، روی قبل او جای گرفت. این طفل حساس حساس شد. آنجا باید کار را درست کنیم. حالا صحبت ما این است که حرام، الحرام یعطی کالسیل. مثل سیل می آید. والحلال یعطی قطرة قطرة. حلال قطره قطره می آید. الآن هم که می بینید. پول ها نامشروط، کارهایی که انجام می دهند مثل سیل می آید. اینجا است که یک اراده قوی می خواهد که الآن که از سیل دارد می آید اگر بخواهد این کار را بکند. اما سراغ آن نمی رود. یکی از وظایف مالی می خوانیم کنز مال است. کنز مال بکنی میلیاردها ثروت دارد. یعنی مال جامد، مال راکد. دلار خریده و یک جایی حبس کرده است. می گویند الآن در ایران در خانه ها 800 میلیارد دلار هست. 300 هزار خودرو الآن ماشین در خیابان ها نیست. فروخته شده در خیابان ها نیست. در پارکینگ نگه داشته اند. به این مال راکد می گویند. امام صادق فرمود درد مال راکد از درد همه چیز در روز قیامت بالاتر است. خدا پول را داده است که برای انسان ها قوام باشد نه اینکه برود در بانک بخوابد. این حرامی که یعطی کالسیل، رفته رفته خودش را در کجا نشان می دهد؟ در اراده انسان تأثیر می گذارد، در فکر انسان تأثیر می-گذارد، نیت انسان تأثیر می گذارد، در اولاد انسان تأثیر می گذارد، و یک هشداری بدهم. آن هم این است که روایات ما می گوید طرق حرام در آخر الزمان بیشتر می-شود، سهل می شود. در آخرت پیشگویی هایی که شده، ملاحم، کتاب های ملاحم را بخوانید، در آنجا یکی هدیه است.
شریعتی: این هم جزء سختی های کار ما است.
حجت الاسلام عاملی: آفرین. پیغمبر ما فرمود برادران من در آخر الزمان هستند. مثل اینکه در دستش روایت هست آتش را حمل می کند. می شود در دست آتش حمل کند؟ شمع را روشن کنی از شرق به غرببروی در طوفان. می شود؟ گیاهی که خارهای وحشتناکی دارد، خارها که بالا رفته دستش را اینطوری بکشی که صافش کنی. دست چطوری می شود؟ به آن خبط الغطاط می گویند. این هم درآخرت تعبیر شده است. چه بگویم. همین که مرحوم نراقی گفته که الآن دیگر حلال است، یقینی ندارد. آن زمان مرحوم نراقی نوشته، الآن دیگر حلال یقینی نداریم.
شریعتی: آن وقت. حالا ببین چه شده است.
حجت الاسلام عاملی: پیغمبر ما فرمود یک روزی می آید یعطی علی الناس زمان لا یبالی المردَ، مرد دقت نمی کند. بما اخذ المال، مالی که اخذ می کند اَمِن حلال است، اَمن حرام است. لا یبالی، خدا هم لایبالی.
شریعتی: این برایش مهم نیست، آنجا هم مهم نیست که از کدام در جهنم بیاید. پناه بر خدا.
حجت الاسلام عاملی: یک روایتی بخوانم خیلی شیرین است. پیغمبر ما فرمود: الرجل یتکلم بیتکلم بکلمة لایبالی. لا یلقی بها بالاً. کلمه از دهان او خارج می شود، دقت نمی کند که این کلمه که گفتند، جای آن بود یا جای آن نبود، به کسی برخورد یا برنخورد، دل کسی شکست یا نشکست، آبروی کسی رفت یا نرفت، زمینه کشتن کسی شد یا نشد. برای صورت بعضی ها خون می پاشند در محشر می آورند محشر. می گویند خدایا بی آبرو شدیم، این لکه های خون چیست؟ خدا می گوید یک کلمه از دهان تو باز شد، پیچید، گردش کرد، گردش کرد، آخر سر منجر به کشته شدن کسی شدن. به این مقدار تو در ریخته شدن خون او سهم داشتی. همین که می گویم بالاترین جمال در آخرت است چون بالاترین عدالت در آخرت است. حالا در اینجا این مباحث را که خدمت شما داریم، اولین آثار آن را که شروع می کنیم، وظیفه مالی را که شروع می کنیم، وظیفه اول یادمان باشد که کسب باید از ممر حلال باشد. فقط نترس. از فقر نترس. ترس منشأ حرام است. نگو از دستم می رود. نه، این کار را نکن. این فکر را نکن. این ضعف توحید شما است. مرحوم آخوند خراسانی یک وقتی اصلاً پول به نجف نیامده بوده است. طلبه ها گرسنه گرسنه در حوزه نجف. یک وقتی همه طلبه ها منتظر هستند شهریه بدهد، پول نیست. یک وقت یک آقایی می آید وجوهات مفصلی می آورد، طلبه ها خیلی خوشحال می شوند. یک سیدی بلند می شود، یک چیزی گوش آخوند می گوید، آخوند کل پول را به سید می دهد. یک اضطرار خاص الخاصی این طلبه داشته است. همه ناراحت می شوند. می گویند که آقا منتظر بودیم که شهریه شروع شود. می گوید من 40 سال با شیخ همسایه شدم. یکبار دود از اجاق ما بلند نشد. یعنی غذای گرم نداشتیم. نگذاشتم که شیخ متوجه شود چون توکل من بر خدا بود اما من الآن که این را از شما دیدم، گریه می کنم که چرا شاگردان من به توحید نرسیده اند. اگر آن است که بیده ناصیة کلی شیء، بیده ملکوت کل شیء، والله من وراءهم محیط، الهی بیدک لا بیده غیرک زیادتی و نفسی و نفعی و ضری. حاج شیخ مؤسس حوزه می گفت اگر خدا بخواهد از دیوار پول در می آورد. عنوان دومین اثر این است که در یک عرصه حساس خودش را نشان می دهد. دعا می کنی که خدا بگوید لبیک ولی خدا دیگر نمی گوید لبیک. خدا می گوید در هر صورتی، فمنک الدعاء، دعا از تو و علیه الاجابه. تو من را صدا بزن، من هم بگویم لبیک. زیر هر یا رب تو لبیک ماست. درست؟ اما فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَةً اِلَّا دَعْوَةَ آکِلِ الْحَرَامِ. خدا می گوید من به هیچ دعایی نه نمی گویم. یا آنی که خواسته می دهم، یا مقامات می دهم یا جای دیگر جبران می کنم. حدیث دیگر هست هیچ دعایی از من محجوب نیست. فقط یک دعا محجوب است. کلا انهم ان الربهم یومئذ لمحجوبون. کلا انهم لصالوا الجحیم. ثم یقالها هذا الذی کنتم به تکذبون. کجا محجوب است؟ دعوة آکل الحرام. رشوه را که خوردی، اختلاس که کردی، مردم را که به اذیت و آزار انداختی، این هر چه خدا را صدا بزند، خدا می گوید من لبیک نمی گویم. بدبیاری گرفته است، همه جا در معرض آفت ها قرار گرفته است. چنان ناله و تضرع اما جواب نمی گیرد. چرا؟ از آنجا زمین خورده است. این یک توضیحاتی دارد انشاءالله هفته آینده.
شریعتی: ان شاءالله با این نکته هایی که حاج آقا حجت الاسلام عاملی عزیز فرمودند حواس مان باشد آن زیست حلال، زندگی حلال و مهمتر از همه لقمه حلال و کسب حلال ان-شاءالله عادت ما شود و جزء دغدغه های ما و خیر و برکت آن را هم در زندگی ببینیم.
صفحه343قرآن کریم
حجت الاسلام عاملی: سوره مؤمنون آیه 27، وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ، خدا عمداً این را آورده است که گاهی من شفاعت یک پیغمبر را رد می کنم. حضرت نوح شفاعت پسرش را می کند، خدا می گوید تو نباید برای انسان های ظالم واسطه شوی. کسی که ظلم کرده است پیغمبر هم بیاید خدا نمی پذیرد. آیات مشابهی هم هست. وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ. پیغمبر دفاع نکن از کسانی که به خودشان خیانت می کنند. و گاهی می گوید اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ هفتاد بار هم برای یک عده استغفار کنی، ما حرف تو را نمی پذیریم. رد می کنیم. خیلی وحشتناک است. ابن نذیر هم دارد در روایات ما هست که گاهی شفاعت پیغمبر ما رد می شود. در روایت هست که پیغمبر ما فرمود که بر من کسانی از اصحاب لیردنّ علیّ الحوض رجال ممّن صاحبنی حتّی إذا رأیتهم و رفعوا إلیّ اختلجوا. اینها را از من جدا می کنند. بعضی از اصحاب من را جدا می کنند. جای دیگر می برند. آن وقت دل من می سوزد، آنجا می گویم که خدایا اصیحابی. ان ربی اصیحابی، اصیحابی. این تصویر، تصویر عطوفت است. خدایا اصحاب من، اصحاب من، بروند جهنم؟ شفاعت اصحاب خود را می کنم. این در منابع اهل سنت هست. خدا هم می گوید که به من گفته می شود که انک لا تدری ما احدثوا بعدک فلیقالنی انک لا تدری ما احدقوا بعدک. تو نمی دانی که بعد از تو اینها چها کرده اند. بنابراین شفاعت پیغمبر هم که رد شود، دیگر من چه بگویم. آن یک لحظه دل عزیزان محضر امام حسین برود. وقتی که حضرت زهرا حامله بود به امام حسین، جبرئیل نازل شد. پیغمبر ما خبر داد که، پیغمبر ما به سجده افتاد، انقدر گریه کرد، گریه کرد، بلند شد، گفتند چی شد؟ گفت جبرئیل نازل شد گفت که فرزند تو زیر ثم اسب ها تشنه کنار آب فرات اینطوری می شود، گفتم امت من این کار را می کند؟ گفت بله. گفتم خدا با امت من چکار می کند؟ گفت تا روز قیامت مبتلا به اختلاف می شوند. پیغمبر ما دید خیلی سخت شد، به جبرئیل گفت: افل اراجعوا؟ افل اراجعوا؟ به خدا مراجعه نکنم بگویم خدایا این کار را نکن؟ گفت مراجعه نکن. لانه امر قد قضی. یک امری است که حکم شد دیگر تمام شد. بنابراین کسی که ظلم می کند در خانه، در اداره، در بازار، در سیاست، در تجارت، حواسش باشد که حتی پیغمبر هم حق شفاعت بر ظالم را ندارد.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم.