اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-03-14-حجت الاسلام صفایی بوشهری-انسان‌های محبوب در نگاه قرآن و اهل بیت علیهم السّلام

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می‌کنم خدمت همه دوستان و عزیزانم، سلام می‌کنم به روح پرفتوح امام راحل عظیم الشأن‌مان، سلام می‌کنم به همه شهدای انقلاب اسلامی، شهدای دفاع مقدس، شهدای پانزدهم خرداد و سلام می‌کنم به تک تک مردم عزیزمان. شمال و جنوب و غرب و شرق، در هر کجا که هستید ان‌شاءالله حال دل شما خوب باشد. تسلیت می‌گویم ایام سالگرد ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه را. امروز هم با شما هستیم و در کنار شما هستیم با سمت خدا و با احترام در محضر حاج آقای صفایی بوشهری عزیزمان.


صفایی بوشهری: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم سلام عرض می‌کنم محضر مبارک حضرتعالی و همه مردم عزیز، گرانقدر و شریف ایران و تسلیت می‌گویم سالگرد رحلت امام عظیم الشأن، بزرگ‌مردی از تبار حضرت ابا‌عبدالله حسین در تاریخ ایران و اسلام. امیدوارم آن حضرت در اعلا علیین در کنار امیر مؤمنان همنشین باشند و دعای خیرش نصیب همه ما باشد ان‌شاءالله.
شریعتی: هفته گذشته از محسنین شنیدیم و ان‌شاءالله این هفته هم بحث جدیدی را آغاز خواهیم کرد و با دل و جان در خدمت شما هستیم.
صفایی بوشهری: بسم الله الرحمن الرحیم. ابتدائاً من نکته‌ای در رابطه با شخصیت والای حضرت امام در این روز خاص عرض کنم که در پژوهش‌های تاریخی جهان اسلام بعد از معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) شخصیتی به جامعیت آن حضرت، حضرت امام دیده نشده و یا فوق‌العاده کم دیده شده است. شخصیتی که جامعیت علمی داشتند، جامعیت اخلاقی و عرفانی داشتند. احیاگر بسیاری از مسائل مهم اسلامی بودند مثل فقه حکومتی، تلاش برای استقرار نظام اسلامی و مدیریت فوق‌العاده الهی در عرصه‌های میدانی. محبوب خدا بودند و خداوند به ایشان خیلی عنایت کرد و از آن طرف به مردم ایران که همچنین رهبری با همچنین توانی و با همچنین حماسه‌آفرینی‌ای و در جغرافیای ملی و تاریخی ایران بلکه کار بزرگی که امام انجام داد و مردم ایران یک تحول بزرگ جهانی است که هر روز شعای این طلوع خورشید احساس می‌کنیم در اقصی نقاط جهان به ویژه جهان اسلام. امام واقعاً تاریخ ایران را نجات داد. تاریخی که وابسته بود. پیوسته به فرهنگ و روحیه و رویه غرب‌گرایی بود. تسلط جهان استکبار بر این مملکت بود. عرصه‌های علم، پژوهش، فناوری، دانش‌بنیانی. همه تحت الشعاع برنامه‌های استعماری غرب بود. آمد کار بزرگی انجام داد در تاریخ ایران و تاریخ انقلابات و نهضت‌های جهان. بر اساس آموزه‌های اسلامی هدایت کرد مردم را، جهت داد و همسان و همسنگ حرکت انبیاء ایران را متحول کرد و اوج این عظمت تحقق انقلاب، استمرار انقلاب، پیشرفت‌های انقلاب در عرصه‌های مختلف و مقاومت در مقابل تهاجم 8 ساله جهان استکبار، پیروز شدن و یک وجب خاک به دشمن ندادن و فضا را برای پیشرفت همه‌جانبه، تمدن‌آفرینی و عدالت‌خواهی را فراهم کردند و بعد از حضرت امام مقام معظم رهبری مثل ستاره‌ای در این منظومه درخشیدند و الحمدلله متنعم هستیم به وجود مبارک ایشان و علمدار این نهضت شدن. و شکر خدا ایشان با همان روحیه الهی که حضرت امام داشتند کار را ادامه دادند و الحمدلله مایه سرفرازی و عزت ایران هستند. خدا آن بزرگمرد را غریق رحمت واسعه خودش بدارد و به مقام معظم رهبری طول عمر و سرافرازی روزافزون ان‌شاءالله عنایت کند و به ملکت ما پیشرفت، عدالت، تمدن و به این مردم عزیز عزت مضاعف. واقعاً اینکه امام می‌فرمودند مردم ایران از مردم زمان رسول الله بالاتر هستند، در صحنه میدان نشان دادند و بزرگی ایران اسلامی هر روز که می‌گذرد بیشتر نمایان خواهد شد و این امید و این انتظار بی‌جا نیست که ان‌شاءالله آن نصرت الهی و آن پیشرفت بر پایه‌های دانش، عدالت و این تمدن‌آفرینی ان‌شاءالله به زودی خواهیم دید.
شریعتی: ان‌شاءالله. و باشیم و عصر ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را هم ببینیم و درک کنیم و بچشیم. خدمت شما هستیم و وارد بحث خواهیم شد.
صفایی بوشهری: موضوع بحث با حضرت امام خیلی عجین هست. یکی از محبوبان خدا انسان‌های متوکل هستند. انسان‌هایی که اهل توکل هستند و در زندگی الهی خود در مسیر اعتماد به خدا، تکیه به خدا حرکت می‌کنند و از هیچ چیز دیگری غیر از خدا نمی‌ترسند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «ان الله یحب المتوکلین» جالب این است که حضرت امام در 40 حدیث خود در حدیث سیزدهم از توکل بحث می‌کند. یک بحث اخلاقی، عرفانی، معرفتی که واقعاً خواندنی است و انسان وقتی که آن مطالب را می‌خواند متوجه می‌شود در تمام وجود حضرت امام این حرف‌هایی که آنجا زده است، این مطالبی که آنجا نوشته در وجود خودش مستقر بوده است و از این ویژگی توکل حضرت امام چقدر بهره‌مند شده است. در رابطه با تعریف توکل، تعاربف متعددی است اما توکل یعنی اعتماد کردن، تکیه کردن، امید داشتن، واگذار کردن رسیدن به هدف در یک حرکت الهی. گاهی انسان در زندگی خود یک حرکت خوب انجام می‌دهد ولی معلوم نیست به نتیجه برسد. گاهی مواقع می‌شود انسان تمام محاسبات را انجام می‌دهد برای رسیدن یک حرکت به هدف اما بعد از مدتی متوجه می‌شود به هدف نرسیده است. گاهی مواقع به هدف می‌رسد اما حد‌اقلی. به آن حالت عالیه هدف نرسیده است. بنابراین انسانی که یک حرکت انجام می‌دهد، مثل یک تیری که پرتاب می‌کند بخواهد به هدف بخورد، دیگر تیر از دست او خارج است. او فقط محاسبه کرده است و آن تیر را پرتاب کرده است. رسیدن به هدف، خوردن به هدف او، خیلی حوادث دیگر در آن نقش دارد. مثل اینکه جو تغییر نکند، آن سیب جابه‌جا نشود. به همین خاطر انسان‌های بزرگ وقتی که یک حرکت را الهی ترسیم کردند که حتماً باید حرکت الهی باشد، انجام دادند، فرمودند توکل به خدا کنید. اعتماد دیگر به خدا کنید چون کار خدایی است و شما دیگر نتیجه آن را به خدا واگذار کنید. این معنای توکل است. توکل این نیست که انسان در خانه بنشیند بگوید خود تو وکیل من، برو هر کاری من می‌خواهم شما انجام بده. نه، توکل یعنی فعالیت، مجاهدت در راه خدا، در راه صحیح و از خدا کمک خواستن و به او اتکا کردن هست. یک روزی شخصی آمد خدمت رسول خدا گفتند که من شتری دارم پای آن را ببندم یا توکل به خدا کنم بگویم خداوند آن را حفظ می‌کند. حضرت فرمود که ببند و توکل به خدا کن. اینطور نیست که انسان کاری نکند و بگوید توکل به خدا و کار به سرانجام برسد. خدا می‌گوید شما باید در فضای فعالیت تلاش کنید. تلاش پرمحاسبه باید باشد، دقیق باشد، سالم باشد، حلال باشد، الهی باشد. این تلاش را که شما می‌کنید دیگر توکل به من کنید. اعتماد به من کنید. نگویید من راه دیگری بروم این فعالیت به ثمر می‌رساند. نه، دیگر توکل به من کنید. چون کار کار الهی است، کار کار صحیحی است، دیگر مابقی کار، شما که دارید تلاش می‌کنید من هم به آن عنایت می‌کنم و کار را به سرانجام می‌رسانم. امیرمؤمنان می‌فرماید: «توکل علی الله سبحانه» توکل به خدای سبحان کنید «فانه قد تکفل بکفایة المتوکلین علیه» خداوند خودش متکفل شده است که هر کس توکل به او کند، کارش را به سرانجام می‌رساند. به همین خاطر است که توکل مترتب بر یک کار هست نه بر این معنا هست که انسان بنشیند کار نکند.
شریعتی: و یک چیزی در ذهن او باشد.
صفایی بوشهری: بله. یک روزی ساحت مقدس رسول خدا (ص) وارد مسجد شدند. دیدند تعدادی دعا می‌کنند و افرادی هم برای آنها مقداری غذا می‌آورند. گفت شما چکار می‌کنید؟ گفت ما توکل بر خدا می‌کنیم. گفت نه، شما توکل نمی‌کنید، تکدی دارید می‌کنید. تأکل می‌کنید. توکل نمی‌کنید. توکل یک امر ثانویه هست که مترتب بر فعالیت صحیح و الهی است. یک روحیه‌ای است که در نهاد انسان هست از باب معرفت، ایمان به خدا که انسان در حوزه فعالیت کاری که می‌کند الهی است، دیگر خوفی ندارد. می‌گوید چون کار الهی است دیگر من کار را نتیجه‌اش را به خدا می‌سپارم. فعالیت از من، نتیجه از خداوند. امام صادق وقتی که به او گفتند توکل را تعریف بفرمایید، گفتند ان لا تخالف مع الله شیئا. با خدا باشید، از چیزی نترسید. هر کس خدا داشت، هیچ چیزی هم نداشته باشد، همه چیز دارد چون خدا را دارد. اگر کسی به ظاهر همه چیز را داشت، خدا را نداشت، سکوت می‌کند، هیچ ندارد چون خدا را ندارد. به همین جهت هست شخصی که متوکل هست، در راه خدا مجاهدت می‌کند. این مجاهدت گاهی در راه حفظ نظام دینی، مملکتش هست. گاهی تلاش برای رزق حلال برای خانواده آوردن هست، گاهی در رابطه با استقلال در عرصه‌های سیاسی هست. گاهی در رابطه با رسیدن به پیشرفت‌ها در حوزه علم و فناوری است. گاهی در راه خدمت‌های متفاوت به مردم هست. اینها همه کارهای الهی است. انسان در این امور تلاش می‌کند و از خداوند بخواهد کمک کند و توکل به خدا کند. این نشانه معرفت و ایمان انسان است که اولاً فعالیت مجاهدانه می‌کندو بعد این تلاش را مستمر ادامه می‌دهد. از کسی نمی‌ترسد. راه را چپ نمی‌کند و از آن طرف فقط اتکای او به خدا است و به خدا عرضه می‌دارد خدایا این را هم به نتیجه نهایی و الهی برسان لذا این فرد با این نگاه، یک نگاه سراسر معرفت، سراسر ایمان است. به همین خاطر خداوند می‌فرماید: «فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین». مگر توکل به خدا کنید که خداوند متوکلین را خیلی دوست دارد. امام اینطوری بودند. امام برای تحقق این نهضت و این انقلاب، یک فعالیتی نه از 15 خرداد سال 42، از قبل از آن شروع کردند. شروع کردند از هیچ نترسیدند. «الله تخاف مع الله شی» این فعالیت را بر پایه‌های جامعه‌شناسی و روانشاسی مردم ایران و بر اساس آموزه‌های دینی و شناخت سیاسی ایران و جهان طراحی کرده‌اند. این مسیر را ادامه دادند، توکل به خدا کردند و این توکل به خدا و این فعالیت نتیجه داد و این انقلاب به نتیجه رسید که این انقلاب الآن شما می‌بینید تجلیات آن در جغرافیای خاورمیانه، در عرصه‌های مبانی اندیشی در ایران، در عرصه‌های توسعه علم، فناوری، استقلالی که برای ایران آفریده است، استقلال در همه عرصه‌ها مشاهده می‌شود و دشمن هم دارد با تمام توان دشمنی می‌کند ولی انقلاب هست. آسیب می‌زند ولی این انقلاب حیات دارد. حیات بالنده دارد. روز به روز قوی‌تر و آنها را روز به روز ضعیف‌تر می‌کند. توکل این آثار و برکات را دارد. امام مظهر توکل به خدا بودند. همه چیز را خدایی می‌دیدند. همه چیز را از خدا می‌گرفتند و از دین می‌گرفتند. همه چیز را خدایی انجام می‌دادند و همه چیز را برای خدا انجام می‌دادند و تمام این فعالیت را توکل به خدا می‌کردند.
شریعتی: و جالب است که در آثار و تألیفات اخلاقی و عرفانی امام و در سخنرانی‌هایشان که گهگاهی ما می‌شنیدیم و می‌شنویم توحید محض موج می‌زند و همین توحید و همین توکل است که از امام یک شخصیتی مثل کوه ساخته است.
صفایی بوشهری: اما در کتاب ولایت فقیه‌شان که یک کتاب فوق‌العاده‌ای است و اصلاً نظر حضرت امام در رابطه با نظام سیاسی اسلام این را شما مشاهده می‌فرمایید، ایشان تمامی امور را، چون خود ایشان ساختار الهی پیدا کرده بودند. در رابطه با مسائل علمی، مسائل عرفانی، چه حوزه عرفان نظری، چه عرفان عملی، امام یک شخصیت فوق العاده‌ای بودند که در حجاب امور انقلاب سیاسی یک مقدار واقعاً مجهول ماندند. امام یک شخصیت فوق‌العاده‌ای هستند و واقعاً پیرامون شخصیت حضرت امام ما هنوز باید تحقیق کنیم. من روزی که حضرت امام فوت کردند خدمت یکی از بزرگان رسیدم. ایشان یک کتابی را به من نشان دادند. در عرصه ادبیات عرب علم عروض. به خط خود حضرت امام. خط زیبا که اصلاً  امام با علم عروض، علم قافیه، یک جامعیت علمی و صاحب‌نظر بودن، یعنی یک وقت انسان جامعیت علمی دارد ولی صاحب‌نظر نیست. تولید علم صاحب نظریه بسیار قوی. در آن شرایط سخت زندگی ایشان. ایشان در همه ابعاد خودساخته بودند. یعنی کاملاً الهی بودند. هر چیزی از امام شما می‌دیدید، تجلی یک هدایت الهی بود یعنی انسان وقتی که امام را ملاحظه می‌کرد یاد خدا می‌افتاد. به حضرت عیسی گفتند با کی بنشینیم؟ گفت با کسی بنشینید که شما را یاد خدا می‌آورد. یعنی وجود ایشان شما را الهی می‌کند. یک شخصیت فوق العاده‌ای بودند که هر آن کو ز دانش برد توشه‌ای/ جهانیست بنشسته در گوشه‌ای. امام یک گوشه نشسته بود اما یک جهان بود. مرحوم سید مرتضی وقتی که در بغداد آمدند و بعد از تحصیلاتشان به درجه‌ای از مدارج عالی علم رسیدند، علما که در بغداد بودند به ابو علاء معری گفتند که شما بروید این شخصیت را ببینید. بررسی کنید، وزن علمی، اخلاقی، روحی ایشان را به ما بگویید. ایشان یک ساعت رفت پیش مرحوم سید مرتضی نشست و برگشت. گفت ای کسی که از کسی سؤال می‌کنید که من خدمت او رسیدم. هر چه بدی و ناهنجاری است، یک ذره در وجود ایشان پیدا نمی‌کنی. پاک. پاک. پاک. اگر شما بروید پیش ایشان بنشینید فکر می‌کنید تمام مردم در وجود ایشان خلاصه شده است. گویا روزگار در همین یک ساعت است که پیش ایشان نشستم و کل جهان همین اتاق ایشان بود. امام اینطوری بود. این به خاطر توکل بود. انسانی که توکل می‌کند، بعد از آن تلاشی که دارد، دارای روحیه امید، آن نشاط ادامه کار که به سرانجام می‌رسد، آن اتکای به خدا و وقتی کار به نتیجه رسید، ارتقای سطح ایمان. به همین خاطر خداوند می‌فرماید که یکی از ویژگی مؤمنین این است که به خدا توکل می‌کنند. اصلاً نشانه ایمان است توکل. چون اگر انسان به خدا و قدرت خدا ایمان نداشته باشد، توکل به خدا نمی‌کند، اعتماد به خدا نمی‌کند. اگر انسانی برود وکیل بگیرد ایمان دارد که او می‌آید کارهای او را انجام می‌دهد و اگر کسی ایمان به آن وکیل نداشته باشد که نمی‌رود وکیل بگیرد. خدا می‌گوید من نعم الوکیل هستم. بهتر از من پیدا نمی‌کنید. لذا در خانه من بیایید، در خانه هیچ‌کس نروید. شما بیایید فعالیت کنید، تلاش کنید، به من اتکا کنید. آن وقت من برای شما یک وکالتی انجام می‌دهم و این توکل شما را یک جوابی انجام می‌دهم که دیدنی و شنیدنی است. امیرالمؤمنین می‌فرماید: «اقوی الناس ایماناً» قوی‌ترین مردم از حیث ایمان «اکثرهم توکل علی الله سبحانه» آن کسانی که هستند که توکلشان بیشتر است. هر چه توکل بیشتر، نشان از ایمان بالاتر هست. یکی از ویژگی‌های اهل توکل این هست که اینها فوق‌العاده قوی هستند. دیده‌اید برخی از انسان‌ها با ترس و لرز یک کاری را انجام می‌دهند. کار خوب هم هست ولی با ترس و لرز انجام می‌دهند. یا اگر انجام می‌دهند امید به کار ندارند. از آنها سؤال کنید که شما چطوری، می‌گوید ما حالا کار را انجام می‌دهیم ولی امیدی نداریم، خوشبین نیستیم. «من احب ان یکون اقوی الناس» هر کس دوست دارد قوی‌ترین مردم باشد، «فلیتوکل علی الله» انسانی که توکل به خدا می‌کند، اعتماد به خدا می‌کند
شریعتی: پشت او گرم و قرص است.
صفایی بوشهری: بله. آن وقت کاری که انجام می‌دهد به ضرس قاطع، با تمام توان، با اعتماد به خدا، پایش را محکم روی زمین می‌گذارد و حرکت می‌کند. این دانشمندان هسته‌ای ما، این دانشمندان ما، اینها این تلاش را می‌گویند توکل.
شریعتی: رزمنده‌های ما، فرمانده‌هان ما.
صفایی بوشهری: این توکل به خدا بود.
شریعتی: یکی از ویژگی‌های توکل این است. البته توکل در کارهای بزرگ هست، در کارهای کوچک هم هست. انسان بخواهد ازدواج کند. مثال را بررسی کند، محاسبه‌های صحیح داشته باشد. وقتی همه چیز تنظیم بود دیگر توکل به خدا کند. خداوند سختی‌ها را آسان می‌کند. امور را راحت پیش رو می‌گذارد. امیرمؤمنان می‌فرماید: «من توکل علی الله» کسی که همه کارها را انجام داد بر اثر محاسبات صحیح، مشاوره کرد، محاسبه کرد، همه کارهای خود را تنظیم کرد، الهی بود، «ذلت له الصعاب» توکل به خدا کند، سختی‌ها آسان می‌شود. اصلاً سختی‌ها ذلیل می‌شود، برای آنها خوار می‌شود. با توکل به خدا سنگ آب می‌شود. «تسهلت علیه الاسباب» و اسباب زندگی، اسباب امورات زندگی‌اش آسان می‌شود. اینها آثار توکل است. باز حضرت می‌فرمایند: «من وثق بالله» هر کس اعتماد به خدا کند، «أَرَاهُ السُّرُورَ» شادی و شادمانی در زندگی‌اش می‌بیند. کسی که اعتماد به خدا می‌کند یعنی زندگی‌اش را الهی برنامه‌ریزی می‌کند، مدیریت می‌کند، دور از گناه هست، یک شادی و شادمانی خداوند به او عنایت می‌کند. سرور در زندگی‌اش ملاحظه می کند. «وَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْهِ كَفَاهُ الْأُمُور» کسی هم که توکل به خدا کند، خداوند امورش را متکفل می‌شود، تنظیم می‌کند، امور او تنظیم می‌شود به سمت آن اهدافی که در نظر او بوده است. به همین خاطر هست که کسانی که اهل توکل هستند فعالیت می‌کنند، فعالیت‌های آنها حساب شده است و با این محاسبه و الهی بودن توکل به خدا می‌کنند به سرانجام می‌رسد. حالا احتمال دارد یک نفر بگوید خب وقتی ما همه این کارها را کردیم توکل به خدا برای چیست. محاسبه کردیم، فعالیت می‌کنیم. می‌رسد. عرض کردم مثال می‌زنند مثل تیری که از کمان رها شود، هزار و یک امور می‌خواهد که به این هدف بخورد. یک آقایی بود نجف، این محضر مبارک حضرت امیرالمؤمنین بارگاه ایشان رسیده بودند، گفته بودند که یا امیرالمؤمنین اوضاع من خیلی خراب است از جهت مالی و شما یک عنایتی بفرمایید، یک محبتی بکنید و خیلی گرفتار هستم. این به کرات این کرامات در نجف عنایت بوده است. و همه این جاهایی که حضرات معصومین علیهم آلاف تحیة والثنا هستند. ایشان می‌گوید که من وقتی که از کنار ضریح بعد از این نجوا برگشتم، یکی از اهالی روستای خودم را در ایران دیدم که آمده بود عتبات زیارت کند. گفت مرا دید خیلی خوشحال شد و گفت من برای شما از ولایت 100 تومان پول آوردم. گفت خیلی خوشحال شدم، گرفتم و روی خود را به طرف ضریح برگرداندم و گفتم آقا تو ندادی. از روستای ما برای ما فرستادند. گفت این پول را گرفتیم و گذاشتم در جیب و آمدم در منزلی که داشتیم محل زندگی. نگاه کردم دیدم پول نیست. در جیبم دست کردم. نبود. گفتم شاید افتاده است. مسیر را طی کردم تا آنجایی که این دوستم را دیده بودم دیدم نیست. گفت عجیب بود. گفت خیلی پژمرده شدم، خیلی ناراحت شدم، رفتم خدمت یکی از بزرگان گفتم اینطور شد. ایشان به من گفت که شما خیلی اشتباه کردید. شما از حضرت خواستید، حضرت هم عنایت کرد ولی به او خطاب کردید که این مال شما نبوده است. شما یک تقاضا از حضرت کردید، آنها هم برای شما پول فرستاده بودند اما این جمع شدن این امورهای مختلف که آن آقا تو را ببیند نه دست تو بود و نه دست آن کسی که پول فرستاده بود. اینها یک نظام تکوینی و محاسباتی دارد. یک لحظه شما از آن آقا عبور می‌کردید، آن آقا از شما عبور می‌کرد، همدیگر را نمی دیدید. اینها کار خود ایشان بوده است. گفت خیلی ناراحت شدم از این بی‌معرفتی و این کلام گفتن. آمدم کنار ضریح حضرت و گفتم آقا ببخشید ما خیلی اشتباه کردیم. معرفت نداشتیم، جهل داشتیم این کلام را گفتیم. شما به خود نگیرید. گفت برگشتم از دل بیرون بیایم، یکی از خدام من را دید. گفت فلانی آن روز که یک آقایی به شما پول داد من دیدم. به جای اینکه در جیب بگذاری از جیبت افتاد. من از دور دیدم آمدم برداشتم شما رفتید. هر چه دنبال شما گشتم شما را پیدا نکردم. الآن شما را پیدا کردم. گفت پول را گرفتم، نگاه به ضریح کردم گفتم آقا تو دادی. شما دادید. حالا شاید به خاطر این بوده است که دیگر گم نشود. این است که «مَنْ وَثِقَ بِاللَّهِ أَرَاهُ السُّرُورَ وَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْهِ كَفَاهُ الْأُمُور» امور تنظیم می‌شود برای کسی که این توکل را دارد. یکی دیگر از ویژگی‌های انسان متوکل این است که واقعاً بی‌نیازی و عزت پیدا می‌کنند. این خیلی مهم است. انسان در زندگی‌اش عزیز باشد، با عزت زندگی کند. غنا داشته باشد یعنی بی‌نیاز باشد. امام صادق گفته‌اند: «إِنَّ الْغَنَاءَ وَ الْعِز» بی‌نیازی و عزت. سرفرازی. شکسته نباشد، سرشکسته نباشد، از آن طرف بی‌نیاز هم باشد، یجولان. اینها حرکت می‌کنند در فضای زندگی انسان. «فَإِذَا ظَفِرَا» وقتی که دست پیدا کردند «بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنَا» وقتی دیدند یک جا توکل هست، همان‌جا می‌ایستند. این عزت به غنا مثل یک سیاره همینطور دو تا سیاره حرکت می‌کنند، هر جا دیدند که فردی توکل دارد می‌گوید اینجا فرودگاه ما است. همین‌جا می‌نشینند و این شخص متوکل هم عزیز می‌شود و هم غنی می‌شود. این از آثار توکل هست. یکی دیگر از ویژگی‌های توکل خدایاوری است. یعنی کسی که توکل داشته باشد خداوند می‌گویند که هیچ کسی نیاز نیست به او کمک کند. من خودم به او کمک می‌کنم. این خیلی زیبا است. در دنیا خیلی‌ها می‌خواهند به انسان کمک کنند اما انسانی کمک می‌کنند. خیلی‌ها می‌خواهند نمی‌توانند. خیلی‌ها می‌خواهند می‌توانند وسط راه ریزش می‌کنند. برخی‌ها هم می‌آیند، آن کمکی که شایسته است نمی‌توانند بکنند. خداوند می‌فرماید همه کنار بروید. «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» کسی که توکل می‌کند من خودم برای او هستم. هیچ‌کس دیگر نیاز نیست بیاید. «ان الله بالغ امره» من خودم می‌دانم چکار می‌کنم. خودم زورم می‌رسد که کارهای خودم را به سرانجام برسانم. لذا خداوند می‌گوید همه کنار بروند. کسی که توکل کرده است، بر من توکل کرده است، بر من اعتماد کرده است. من این اعتمادش را رد نمی‌کنم. این نشان از معرفت ایشان است. دارد فعالیت صحیح می‌کند. و از آن طرف به من هم توکل کرده است برای رسیدن به آن نتایج. پس همه کنار بروید من خودم فهو حسبه.
شریعتی: و اینکه توکل کرده است محبوب من است. یعنی او با تمام خدایی‌اش وسط می‌آید. «ان الله یحب المتوکلین». یعنی من خودم محبوبم هست و من خودم با خدایی خودم به او محبت می‌کنم. امیرمؤمنان می‌فرماید که یک تذکر جدی به همه می‌دهد. مثل همان آقایی که رفته بود کنار حرمش او اشتباه کرد. می‌فرماید که «ایاک و الثقة بفنسک» ای مخاطب، ای آقا، اعتماد به نفست که من آنم که رستم بود پهلوان کنار بگذار. چرا؟ چون «فان ذلک من اکبر مصائد الشیطان» اینکه بگویی من خودم می‌توانم، خودم می‌توانم کار کنم، نیازی به عنایات خدا نیست، نیازی به توکل نیست، این از دام‌های سخت شیطان است چون شما را به قدرت خودتان محدود می‌کند، شما هم قدرت چندانی ندارید، شکست می‌خورید. شما را از منبع قدرت جدا می‌کند. آن ذات اقدس باری تعالی است. لذا کسی که توکل می‌کند اقوی الناس است. همانطوری که فرمودند و ان‌شاءالله این گونه باشیم و امام مظهر تحقق و تجلی این توکل عالیه بوده‌اند.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم و خیلی ممنونم از لطف و همراهی شما.

صفحه325قرآن کریم
صفایی بوشهری: یکی از عبرت‌های تاریخ این هست که هر حرکت الهی و بعثتی که صورت گرفت یک جمعیتی در مقابل آن قرار گرفتند. بویژه گروه‌هایی که آن آیین الهی را به استهزاء می‌گرفتند. تخریب می‌کردند. حتی مثلاً وقتی که دعا می‌خواندند، نماز می‌خواندند، به مسخره می‌گرفتند. در زمان رسول خدا هم این چنین بود. وقتی پیامبر مبعوث شدند افرادی بودند که این حرکت الهی را انکار می‌کردند. حتی مسخره می‌کردند و با القاب و الفاظ بد این اعمال الهی که نشان از معرفت و بزرگی انسان هست هم انکار می‌کردند و هم دست می‌انداختند. خداوند در آیه چهل و یکم این سوره می‌فرماید: «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ» یا رسول الله قبل از تو هم افرادی بودند که با انبیاء برخوردهای سخیف داشتند، برخوردهای خیلی بد داشتند. «فَحاقَ بِالَّذينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ» ما آنها را احاطه عذاب کردیم و با کسانی که این چنین با شما برخورد می‌کنند «ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» همین عملی که با آنها کردیم با اینها هم خواهیم کرد که با شما اینطور برخورد می‌کنند، با جامعه اسلامی اینطور برخورد می‌کنند، با فرهنگ اسلامی اینطور برخورد می‌کنند. این یک عبرت است. اگر تاریخ حیات حضرت عیسی، حضرت موسی، حضرت ابراهیم، پیامبران اینها اولوالعزم بودند، پیامبران تشریح بودند، پیامبران تبلیغی هم انسان مثل حضرت یوسف و دیگران ملاحظه کند، می‌دیدی گروه‌هایی می‌آمدند و در آغاز این حرکت و این بعثت و این نبوت شروع می‌کردند به حرکت‌های ضد فرهنگی. یک تهاجم فرهنگی، تحقیر، استهزاء، مسخره کردن شروع می‌کردند. حتی الآن هم شما می‌بینید در خیلی از فضاها حرکت‌های دینی را در فضاهای مثلاً کشورهای دیگر به مسخره می‌گیرند. خداوند می‌فرماید که این در تاریخ برای آنها عبرت باشد که همان عذابی که مترتب بر آن کار بود آماده نزول بر آنها هست.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. قرار است صحبت‌های رهبر معظم انقلاب را بشنویم پیرامون شخصیت امام راحل‌مان.
رهبر: مهمترین کاری که امام بزرگوار ما در سطح دنیای اسلام انجام داد این بود که ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلامی را احیاء کرد. سلطه‌گران برای اینکه استیلای خودشان را بر ملت‌های اسلامی، بر منابع کشورهای اسلامی هر چه بیشتر گسترش بدهند، خود را ناچار می‌دیدند که ابعاد سیاسی اسلام را از اسلام جدا کنند. اسلام را به معنای تسلیم در مقابل حوادث، تسلیم در مقابل اشغالگر و تسلیم در مقابل دشمن ظالم و قوی‌پنجه تفسیر کنند. امام احیاء کرد حقایق فراموش‌شده اسلام را. عدالت‌خواهی اسلام را امام  بر سر دست بلند کرد. جدیت اسلام را با تبعیض، با اختلاف طبقاتی، با اشرافیت‌ها امام علنی کرد. از روز اول تا روزهای آخر عمر امام بزرگوار بر روی قشر مستضعف، پابرهنه‌ها، محرومان تکیه کرد. بارها و بارها در آغاز تشکیل نظام اسلامی و در طول ده سال عمر بابرکتش در مقام رهبری نظام اسلامی به مسئولان، به همه ما تأکید کرد که باید رعایت حال ضعفا را بکنید. شما مرهون طبقه پابرهنه این کشور هستید. عزیزان من، ملت بزرگ ایران، هر جا در هر موردی ما این توصیه امام را مورد توجه قرار دادیم در برنامه‌ریزی‌ها، در قانون‌گذاری‌ها، در اجرا، در عزل و نصب‌ها، هر جا این نصیحت را عمل کردید، پیروزی نصیب ما شد.