شریعتی: خوشحالیم در خدمتتان هستیم و از محضر پر فیضتان بهرهمندیم. خوش به حال همه آنهایی که دنبال عزت هستند و عزت را در بزرگی و عمل به دستورات حضرات اهل بیت و در طاعت و بندگی خدای متعال میبینند و خوش به حال آنهایی که دیگران را عزیز و محترم میشمارند ما این هفتهها داریم راجع به عزت صحبت میکنیم و آدابی که به ما کمک میکند و انشاالله نکتههای شما را مثل همیشه با لطافت تمام خواهیم شنید.
حجت الاسلام نظافت: یک روایتی خواندیم تتمهای مانده است یک روایت قشنگ که این بود که امام صادق فرمودند هست گروه را آدم حساب نکنید ما به هشتمی رسیدیم که « المفتخر يفتخر بآبائه و هو خلو من صالح اعمالهم» افتخار میکند به پدرانش ولی خودش اعمال صالح آنها را ندارد، پدرش عالم است، پدرش مسئول است، پدرش شهید است، این دو جنبه دارد یک وقت میگوییم که ما یک ارزشی را قبول داریم افتخار میکنیم این خوب است اما وقتی میگویی پدر من؛ حالا که میگویی پدر من خودت باید سهمی داشته باشی یک وقت میگوییم که ما علما را قبول داریم افتخار میکنیم خوب است، میگوید پدر من عالم است پس خود تو چه سهمی داری؟ و فخر نکتهی ظریفش این است که همراه با تکبر است و همراه با تحقیر است.
شریعتی: فخر فروشی.
حجت الاسلام نظافت: فخر فروشی فرقش این است و الا ما عرض کردیم فخر مثبت هم داریم.
شریعتی: که به داشتههای خودمان افتخار میکنیم.
حجت الاسلام نظافت: الان یادم آمد مرحوم امام در وصیت نامهشان اصلاً چند جملهای از افتخارات میگویند افتخار میکنیم که نهجالبلاغه از ما است، افتخار میکنیم به صحیفهی سجادیه، افتخار میکنیم...
شریعتی: خود امام سجاد حضرات ما در خطبههای خود در سخنرانیهای خودشان.
حجت الاسلام نظافت: پس فخر مثبت که پای افتخارات ملی و عقاید که این افتخارات باعث میشود که یک ارزشی زنده بماند یعنی وقتی که من به زبان میگویم افتخار میکنم بچه من آن راه را میرود به زبان آوردن هم خوب است ولی وقتی من میگویم از باب تحقیر فرد دیگری نیست حتی اشکال ندارد از باب تحقیر باطل باشد من یک ارزشی را افتخار میکنم و ضد ارزشی را تحقیر میکنم این اشکال ندارد اما افتخار کنم به خودم به امتیازم از باب کوچک کردن دیگران این بد است. در روایت هست که در دعای مکارم هست « هَب لي مَعالِيَ الأَخلاقِ وَ اعصِمني مِنَ الفَخر» بعد فرمود اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد «لا ترفعني لِلنّاس درَجَةً إلّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا» خدایا من را یک درجه بالا نبر مگر اینکه در درونم به همان اندازه بیاری پایین.
شریعتی: در درونم که فکر نکنم خبری است.
حجت الاسلام نظافت: در درونم که ظرفیت داشته باشیم. خدا رحمت کند آیت الله حائری شیرازی را، ایشان تشبیه میکردند به ترازو که وقتی که یک طرف سنگین میشود یک طرف بالا میرود. یک توازنی است اگر ما در جامعه در چشم مردم بالا میآییم و عزتی پیدا میکنیم حتی فخر مثبتی میخواهیم داشته باشیم از آن طرف برویم پایین، یعنی یادمان باشد که ما کسی نیستیم هر چه داریم از او است. این نورافکنهایی که الان دور و بر من و شما هست اینها رفتند بالا اگر ناز بیاورند میآوریم پایین، تا بفهمند از خودشان چیزی ندارند چه قدر دقیق فرمود من را در بین مردم بالا نبر حتی یک درجه مگر اینکه نزد خودم به اندازه یک درجه پایین بیاوری، یعنی توازن؛ « و لاتحدث لى عزّاً ظاهراً الّا» عزت ظاهری خوب است اما فرمود عزت ظاهری ایجاد مکن مگر اینکه ذلت باطنی به همان اندازه ایجاد کنی ذلت باطنی یعنی چه؟ یعنی بگویم خدایا من بندهی تو هستم از خودم چیزی ندارم خودم را گم نکنم ظرفیت؛ عزت ظرفیت میخواهد این را میخواهم بگویم که گفتند عوامل عزت آن عوامل را اگر میخواهی داشته باشی ظرفیت را هم داشته باش که در درون خودت را کسی ندانی، نه اعتماد به نفس نداشته باشی نه، اعتماد به نفس کاذب نداشته باشی، اعتماد به نفس صحیح چیست؟ خدا به من این توانایی را داده است اعتماد به نفس صحیح، حتی میتوانیم به دیگران بگوییم « أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» الحمدالله خدا این قلم را به من داده است الان شما با شعر انسی دارید اگر بگویید خدا به من این لطف را کرده است این نه تکبر است نه تفاخر است.
شریعتی: به نیت آدمها بستگی دارد.
حجت الاسلام نظافت: بله خوب است گفتن آن اصلاً امید بخش است به دیگران دقت میکنید ولی توجه باید باشد که لطف او بود و فضل او بود، اگر اتفاقی بیفتد حافظه از دست میرود ذلت باطنی خیلی خوب است و لذا اگر این نباشد عزت ظاهری به ضرر ما میشود، یعنی باید انسان ظرفیت عزت ظاهری را داشته باشد عزت ظاهری خوب است همراه با ظرفیت، ظرفیتش هم این است که ذلت باطنی باشد. در رابطه با فخر یک داستانی داریم از بزنطی از اصحاب علی بن موسی الرضا هست فردی که عالم است و مورد اعتماد است میگوید یک بار رفتم مدینه و در ابتدای شب خادم امام آمد گفت امام رضا(ع) این مرکب را فرستادند سوار شو و پیش ما بیا، مثل اینکه الان فرض بفرمایید عالم بزرگی، رئیس جمهور در خانهی شما ماشین بفرستد بگوید بیا، میگوید رفتم تا پاسی از شب مهمان امام بودیم و حرف میزدیم من میخواستم بروم امام گفتند که الان دیر شده است اینجا بخواب و بمان، چه از این بهتر، ماندم به کنیزشان گفتند که رختخواب من را برایش پهن کن ملحفهای که من روی آن مینشینم آن را بگذار، بالش من، میگوید که خلاصه دائم در فکرم بود که عجب چه شبی داریم یک وقتی هم امام رضا گفتند که فلانی... سعد بن سقهان امیرالمومنین به عیادتش آمدند بعد گفتند که فلانی به دوستانت فخر نفروشی بگویی علی آمد به دیدن من، یک وقت نروی بگویی که امام رضا و دل بقیه را بشکنی، و ما گاهی حواسمان نیست فلان وزیر ما را تحویل گرفت رهبر ما را تحویل گرفت از چه بابی داریم میگوییم؟ از باب فخر، فخر یعنی اینکه دل دیگران را میشکنی ولی از باب اینکه خدا لطف کرده است که دیگران امیدوار شود که خدا حاجت میدهد این خوب است یعنی آن نیتی که شما فرمودید اینجا خیلی کمک میکند. آخر این روایت داریم که فرمود این هشت دسته « إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً» فرمودند اینها نیستند مگر مثل چهارپایان، بلکه از چهارپایان گمراهتر، یعنی به نظر من معیار دارند برای این هشت تا، معیار چیست؟ این است که باطنت حیوانی باشد پس مصداقها در این هشت تا خلاصه نمیشود هر جا که کالانعام بودن بر ما صدق کند در هر مصداقی میشود جز همین عرض شود نهم و دهم و... حالا چرا من هشت تا گفتم؟ احساس میکنم که آن شنونده به آن هشت تا نیاز داشته است مصادیق باطن حیوانی داشتن زیاد است مثلاً یکی در شیوهی خوردن، مثل حیوانات میخوریم یا انسان؟ انسان بسم الله میگوید، انسان طوری غذا نمیخورد که دل دیگران آب شود میگویند که امام حسن مجتبی غذا میخوردند در برابرش سگی نشسته بود برایش لقمه میانداختند.
شریعتی: انسان نگاه میکند که این غذا از کجا میآید مبدأ آن کجاست؟
حجت الاسلام نظافت: چگونه مصرف میکنم شادیهای ما نباید مایهی غم دیگران باشد بفرما بزنیم متأسفم شهرداریها گاهی پولهای بیخودی در میآوریم این پولها را میخواهیم صرف چه کنیم صرف فرهنگ کنیم؟ شهرداری آمده است پیادهرو را فروخته است ملت دارند رد میشوند ملت دارند رد میشوند یک عده دارند بستنی میخورند این چه پولی است میخواهی کار فرهنگی کنی؟ یا تبلیغات تلویزیون کاش این تلویزیون یک چاه نفت در اختیارش بود چون دل دیگران هوس میکنند میخواهند دیگران، خانمها در دوران بارداری گاهی با اندک چیزی میل به یک غذایی پیدا میکنند. قدیمیها وقتی میخواستند غذا ببرند خانهشان، میوه را در پاکت میکردند در پارچه میکردند دیده نشود.
شریعتی: و این زرق و برق این اتفاقات چه پدرهایی را که شرمندهی بچههایشان نمیکند.
حجت الاسلام نظافت: روایت داریم مضمون روایت است که ظلم به همسایه است که اگر میوه خریدید بچهی شما میوه را بیاورد در کوچه بخورد، خوب نیست اشک بچه دیگران را درمیآورد. پسته و میوه همراه بچه میکنند که در مدرسه بخورد بیاید درخانه بخورد بعد هم میگوید که به کسی ندهی، یعنی بچه را هم دارد بخیل بار میآورد. به هر حال...
شریعتی: خدا همه ما را در امان نگه دارد.
حجت الاسلام نظافت: معیار اصلیاش این است الان اگر کسی شاکر نیست صحیفهی سجادیه داریم که آدم نیست، اهل شکر نباشد «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ» سپاس مخصوص خدایی است که اگر حبس میکرد باز میگذاشت بندگانش را از شکر و حمد، فرمود در نعمتها تصرف میکردند شکر نمیکردند «وَ لَوْ کانُوا کذَلِک لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیةِ» حضرت میگوید از حد انسانی خارج میشوند آنهایی که اهل شکر نیستند پس مصداقهای آدم نبودن زیاد است حالا چرا یک جایی میگویند چهار تا، یک جایی میگویند هفت تا، هشت تا؟ اینها میخواهند یک طوری حرف بزنند که مخاطب فیض ببرد، و دیگران هم فیض ببرند اگر بخواهند همه را یک جا بگویند درس لطافت میخواهد این چهار تا و هشت تا و ده تا، به تناسب و مکان و زمان و مخاطب گفتند ولی معیار دادند گفتند اینطور آدمها هستند.
شریعتی: چه روایت پر برکتی بود.
حجت الاسلام نظافت: میرویم در مصداقهای دیگر، یکی از مصداقها توانمندی است بیعرضه نبودن، ماهر بودن، عاجز نبودن، چه قدر در تربیت نیاز است کاش آموزش و پرورش ما علم بیخود به ما نمیداد علم لاینحل به ما نمیداد عمر ما را هدر نمیداد.
شریعتی: چه قدر حافظهمان بیخودی پر شد.
حجت الاسلام نظافت: پر شد، هیچ چیز هم یاد آدم نمیماند ولی مهارت، «الحِرفَةُ مَعَ العِفَّةِ خَيرٌ مِنَ الغِنى مَعَ الفُجورِ» حرفه به بچهات بده عفیف و پاکدامن و با طبع بلند باشد دنبال مال حلال باشد این بهتر از ثروت حرامی است که به بچهات میدهی در نهجالبلاغه داریم «العجز آفة» ناتوانی آفت است یعنی تا میتوانیم خود و بچهها را ماهر کنیم. مهارتهای ابتدایی تخصصش را که نمیداند در یکی دو مورد میتواند متخصص باشد ولی مهارتهای دم دستی را باید همه داشته باشند همه میتوانند بهترین نویسنده شوند؟ نه ولی همه میتوانند یک حداقل قلم معمولی را داشته باشند، همه میتوانند شاعر شوند؟ نه ولی همه میتوانند شعرهایی را حفظ باشند تا یک حدی، که خودشان لذت ببرند و دیگران هم از این لذت ببرند.
شریعتی: اهل شعر باشد اهل ذوق باشد.
حجت الاسلام نظافت: استعدادها همه یک نوع نیست همه نمیتوانند خیاط باشند ولی همه میتوانند سوزنی دست بگیرند، و هر چه خانمها مهارتشان بیشتر باشد هم عزیزترند و هم گاهی درآمد زا است یعنی بعضی از این مدرکها به درد نمیخورد خانم دکتر، بعد از این همه شما درس خواندید حالا آمدید خانهداری حالا میبینید که بلد نیستی، به بچه اگر دختر است حتماً آشپزی یاد بدهیم حالا ما مردها همین تخم مرغ را که بلدیم درست کنیم باز هم خوب است.
شریعتی: آشپزی میکنید شما؟
حجت الاسلام نظافت: در حد تخم مرغ بله، راستش نمیرسیم بهانه هم میآوریم. ولی در عین حال یک مهارتهای ویژه بانوان است خانمی که آشپزیاش خوب نیست نقص است حالا اگر شوهری دید از حرف بنده سوء استفاده نکند تحمل کند.
شریعتی: کمک کند.
حجت الاسلام نظافت: کمک کند فرصت بدهد تا یاد بگیرد ولی باید مادرش این کار را میکرد.
شریعتی: پسرهای ما یک نوع دیگر.
حجت الاسلام نظافت: یعنی باید به این دختر از همان چهار پنج سالگی مشارکت بدهند مشارکت دادند کودکان در آشپزی حال آن مادر را میگیرد ولی نتایج خوبی دارد چون خرابکاری میکنند ولی یاد میگیرند بعد خیلی عزت دارد میگویند خدا پدر و مادرش را بیامرزد.
شریعتی: هم عزت دارد و هم زندگیشان لذت دارد.
حجت الاسلام نظافت: و درآمدزا هم هست حالا بافندگی هست، شیرینی درست کردن هست هر چیزی که مفید است هر چیزی که زندگی ما را بچرخاند، و ما چهقدر نیاز داریم به این توانمندیها در عرصههای مختلف؛ حضرت زهرا (س) مهارت داشتند مهارت مدیریت وقت داشتند چهقدر ایشان عبادت میکردند، بچهداری میکردند، شوهرداری میکردند، جارو میزدند، پخت و پز میکردند، مهارت مدیریت وقت خیلی مهم است، که آدمها به همه کار برسند مهارت سخنوری داشتند، چهقدر خوب است که بچههای ما بتوانند از حق خودشان دفاع کنند، با شخصیت باشند در کلاس بتوانند به معلمشان اعتراض کنند محترمانه، معلمهای عزیز خواهش میکنیم به بچههایی که انتقاد میکنند شخصیت بدهید، درست است اینها بلد نیستند انتقاد را...
شریعتی: ادبیاتش را هنوز یاد نگرفتند و یادشان بدهید.
حجت الاسلام نظافت: ولی تحمل کنید، ما در مدرسهمان همان سال اول یک ابتکار صورت گرفت یک تختهای گذاشته شد اسمش را گذاشتند پا در کفش، برد پا در کفش، یعنی چه؟ یعنی اگر میخواهی پا در کفش مدیر کنی پشت سرش نگو اینجا بنویس، غیبت نکنید اینجا بنویسید آقای شریعتی اتفاقات قشنگی میافتاد جنگهای قلمی، یک چیزی مینویسد دیگری میآمد یک کاغذی میچسباند، همه اینها را گاهی من برمیداشتم اینها سوژه درس اخلاق میشد بعد میفهمیدیم که عجب چه تند دارد میرود از این روایت برداشت میکند آدمها حر بار بیایند «الغیبة جهدٌ عاجز» بیعرضه و ناتوان پشت سر دیگران حرف میزند، ما هم گاهی مقصریم که افراد سانسور میکنند خودشان را، مسئولین باید سعه صدر داشته باشند بگذارند مردم انتقاد کنند که میگذارند البته بیایند توضیح هم بدهند سوء تفاهمها را برطرف کنند.
شریعتی: نه فقط انتقاد کنند و بیجواب بماند.
حجت الاسلام نظافت: و اصلاً جایزه به منتقد باید بدهیم منتقد خیرخواه و دلسوز است که دارد میگوید.
شریعتی: و تمام این نکاتی که حاج آقای نظافت از جلسات گذشته ما داریم در بحث عزت و نکتههایی که در این جلسات اخیر داریم میشنویم من احساس میکنم که چهقدر خلأ داریم در حوزهی تعلیم و تربیت نوجوانها و جوانهای ما، یعنی شخصیت بچهها برای عزیز شدن و عزیز ماندن در همان دوران غالباً شکل میگیرد.
حجت الاسلام نظافت: اصلاً خدا آدم را اینطوری آفریده است اگر همه بخواهند روی او عملیات تربیتی انجام بدهند نمیپذیرد، باید طرف را سهیم کنیم یعنی از همان بچگی به آنها بر میخورد خیلی عجیبند یعنی من الان بچهام چاقو دستش میگیرد میگویم بگو پوست کنم ناراحت میشود دستت را میبری، بعد مجبورم بگویم بیا با هم، چاقو را بر عکس گرفته است میخواهد ببرد.
شریعتی: خدا انشاالله حفظشان کند.
حجت الاسلام نظافت: صبر کنید دیگر، من بعد که با او مشارکت میکنم میبینم بال در میآورد شخصیت پیدا میکند، حرفم را میپذیرد.
شریعتی: هم منتقد بودن هم انتقاد پذیری را بچههای ما باید از کودکی تمرین کنند.
حجت الاسلام نظافت: چه اشکالی دارد یک معلمی نظرخواهی کند بچهها کلاس من چه طور است؟ چه طوری درس بدهیم بهتر است؟ چه اشکالی دارد تنظیم امتحانات با خود بچهها باشد، چرا از مشارکت بهره نمیبریم؟ ما در مدرسهمان عمدتاً دخالت میکنند در کارها، هر جایی هم که دخالت ندادیم کار خراب شد، یعنی من یک وقت برای موبایل میخواستم قانون بگذارم بعد میدانستم اگر من بنویسم بچهها اجرا نمیکنند گفتم بچهها در مورد موبایل خودتان قانون بنویسید، چون دیدم نمیشود موبایل را که حذف کرد باید منطقی کنار آمد خودشان رفتند نوشتند که مثلاً در کتابخانه نباشد، سر کلاس درس نباشد، آنقدر نباشد و نباشد که همان چیزی که ما میخواستیم شد. بعد آوردند من هم گفتم که شما نوشتید من هم یک مورد اجازه است اضافه کنم؟ بله شما هم یک نظر بدهید دیگر، اگر من میخواستم بنویسم به این جامعی نمیشد ثانیاً نمیپذیرفتند. آدمها نظری که میدهند پای آن میایستند رمز و راز انتخابات این است مقام معظم رهبری چهقدر پافشاری برای انتخابات میکنند؟ انتخابات گاهی نتایج خوبی ندارد، ولی ملت بالغ بار میآید چرا؟ چون شما بهترین فرد را هم که بگذاری یک وقت با او همکاری نکنند فایدهای ندارد. اما اگر فرد ضعیف را مردم انتخاب کنند خودشان همکاری کنند میشود مثل آن فرد قوی، فرد ضعیفی که مردم با او همکاری میکنند نتایج خیلی خوبی خواهد داشت از آن فرد قوی که اصلاً با او همکاری نمیشود.
شریعتی: این طرف رشد است آن طرف سقوط است.
حجت الاسلام نظافت: و لذا مردم در انتخابات شرکت کنند منتها یاد بگیرند انتخاب صحیح را، انتخاب صحیح چیست؟ حرفهایش را گوش کنند، به جناحی رأی ندهند انتخاب صحیح این است که دشمن را شاد نکند، شاخص دارد، از آن طرف هم بزرگترها هم تن به بعضی انتخابات اشتباه بدهند. بچههایمان هم همینطوری هستند. بابا کجا برویم مسافرت؟ بگذارید فکر کند و نظر بدهد، چه بخوریم؟ چه کتابی بخوانیم؟ چه کتابی برایت بخرم؟ ببریم کتاب فروشی که کتابهای خوبی دارد خدا رحمت کند مرحوم علی شاملو را، موسسه کتابرسان داشتند.
شریعتی: بله آنجا رفته بودم.
حجت الاسلام نظافت: کتابها مطمئن است یعنی ایشان زحمت میکشید کتاب را میخواند خود من بارها به او زنگ میزدم میگفتم که علی در این زمینه کتاب بگو میخواهم معرفی کنم چون میدانستم که این دارد وقت میگذارد. و میدانست برای بچه ابتدایی پسر چه کتابی؟ نوجوان، جوان...
شریعتی: در چه سنی بسته به مشکلش، نگاهش.
حجت الاسلام نظافت: لازم است که یک عدهای این کار را کنند. آن کتاب فروشی که مطمئن است بچه را ببریم بگوییم که خودت بخر فرقی هم نمیکند گر چه ممکن است که یکی بهتر باشد ولی او انتخاب کند لباسش هم همینطور، گر چه اشتباه میکند یعنی آن شخصیت خیلی بهتر از آن است که اشتباه نکند، بله ممکن است بچه یک لباس پر زرق و برق که زور خراب میشود را انتخاب کند اما لباس مستحکم را انتخاب نکند.
شریعتی: شما میتوانید به او کمک کنید و پیشنهاد بدهید میارزد.
حجت الاسلام نظافت: اشکال ندارد ولی میارزد. اعتماد به نفس و حقیر ندیدن خود و معلمان و مدیران چه قدر خوب است نظرخواهی کنند و سعه صدر داشته باشند. به آنها بر نخورد چون جوان محافظه کار نیست جوان تیز و تند است و گاهی که در این جلسات دانشجویی من دیدم بعضیها حرمت مقام معظم رهبری را نگه نمیدارند آقا با چه سعه صدری... بعد با چه برخورد خوبی و چه اثرخوبی دارد، چهقدر دیدگاه عوض میشود ما با اخلاق میتوانیم میلیاردها پول دشمن را فاتحهاش را بخوانیم.
شریعتی: آن گونه که پیغمبر ما.
حجت الاسلام نظافت: آنها دستشان باز است خدا دست شیاطین را باز گذاشته که پول خرج کنند علیه ما، ما درست عمل کنیم نتیجه نمیگیرند بلکه نتیجه عکس میگیرند برای مهارت مردها، سیم کشی منزل، تعمیرات اولیه ماشین، خلاصه وابستگی اسارت میآورد هر چه وابستگیها را بتوانیم کم کنیم بهتر است حالا آمد و مثلاً فرض بفرمایید دم عید است و این آرایشگرها شلوغ است ما که دیگران را نباید از نان خوردن بیندازیم همه کارها را خودمان انجام دهیم آدمها باید زندگیشان با هم بچرخد، ولی اگر کسی نیست من بتوانم اگر کسی میتواند این مهارت را به دست بیاورد این کار را بکند. حالا اولش هم ممکن است یک کمی خراب کند بعد مادر هم باید اجازه بدهد، پدر گاهی خرابکاری میکند سر بچه را خراب بزند یاد میگیرند یعنی همه همینطورند الان هیچ پرستاری بدون خرابکاری پرستار میشود؟ بالاخره باید میدان داد باید البته کاهش بدهیم خرابکاریها را.
شریعتی: آزمون و خطا هست غالباً.
حجت الاسلام نظافت: مهارتهای اولیه بسیار اهمیت دارد مهارت بانوان جداست مهارت همسرداری، شناخت روحی مردان که بسیار سخت است، شناخت روحی خانمها، باز هم سخت است دو طرف همدیگر را بشناسند، مهارت برخورد با بدیها، مهارت کسب محبوبیت، فرزند پروری، مهارت آشپزی، خیاطی، بافندگی، رانندگی، اگر ماشین دارند خانوادهای خانم رانندگی بلد باشد، این به عفت کمک میکند بعضی فکر میکنند که خانمها اگر رانندگی بلد نباشند عفتشان بیشتر حفظ میشود این برود میخواهد سوار کدام ماشین شود؟
شریعتی: راحت خودش رانندگی میکند.
حجت الاسلام نظافت: البته دیگر خانمها که رانندگی یاد میگیرند بعد اقایان باید همیشه با مترو بروند اشکال ندارد. خط زیبا، دیروز یکی از طلبههای ما به مناسبت روز معلم هدیه آورد هدیهاش خط زیبا چهار قل برای من نوشته بود، بعد به او گفتم که ماشاءالله شما کجا یاد گرفتید؟ گفت پنج جلسه در مدرسه کلاس گذاشتند بچهها هم گفتند که این ادامه داد، لذت بردم از خطش. بوسیدم او را...
شریعتی: اصلاً هنر چیز خوبی است حاج آقا.
حجت الاسلام نظافت: بله، قرآن هنر است رمز ماندگاری قرآن هنر است.
شریعتی: هنر است که ماندگار میکند.
حجت الاسلام نظافت: الحمدالله فقط از مردهها و شهدا نگوییم از زندهها هم بگوییم، رهبری داریم هنر دوست و هنرمند.
شریعتی: بله خدا حفظشان کند.
حجت الاسلام نظافت: یعنی خورشید سیاست سایه افکنده بر ابعاد دیگر رهبری.
شریعتی: اهل شعر، اهل علم، اهل فضل، اهل کتاب.
حجت الاسلام نظافت: صوت زیبا، صاحب نظر در عرصههای گوناگون، کم داریم این شکلی این هدیه خداوند است به ملت ما، بنده اهل تملق نیستم ایشان هم نیازی ندارند ولی باید بگوییم ما هم همچنان که عادت کردیم قدر نعمتهای دم دستی خودمان را نداریم قدر رهبرمان را نداریم. در دنیا این شکلی نداریم. ما که نمیشناسیم هر کسی میشناسد بگوید، که این همه فضیلتها را جمع کرده باشد شجاعت، ساده زیستی در اوج، علم، تقوا، مدیریت بچهها، آقا وقتی کسی پدرش رهبر میشود سخت است کنترل کردنش، بعضی از مسئولین نتوانستند. اینها واقعاً امتیاز است و این بعد هنری را هم مردم توجه ندارند. این بعد هنری ارزشمند است. یکی از راههای عزت پنهان کردن مشکلات است.
شریعتی: یعنی اگر مشکل داری داد و فریاد راه نیندازی.
حجت الاسلام نظافت: خودت را خوار میکنی اگر خانمی میبیند شوهرش مشکل دارد به مادر و خواهر و دوستان نگوید خودش را خوار میکند یعنی همه او را با این دید نگاه میکنند که این شوهری دارد با این مشکلات، به مشاور آگاه امین دلسوز با تجربه بگوید. چه شد؟ هر مشاوری نه.
شریعتی: آگاه، امین، دلسوز، باتجربه.
حجت الاسلام نظافت: بعضی تجربه ندارند کار را خراب میکنند، یعنی همه چیز در کتابها پیدا نمیشود.
شریعتی: تجربه در مشاوره خیلی مهم است.
حجت الاسلام نظافت: خیلی مهم است یعنی هر لیسانس روانشناسی نمیتواند مشاوره دهد اصلاً بنده جسارت نمیخواهم بکنم بخشی از افزایش آمار طلاق به خاطر مشاورههای غلط است. یعنی زود راحت میکنند و طلاق.
شریعتی: یک بخشی هم به خاطر مشاوره نگرفتن است.
حجت الاسلام نظافت: بله، لذا مشاوره دادن کار سختی است و در آن روایت امام سجاد(ع) رساله حقوق، یکی حق مشیر و مستشیر است یعنی مشورت گیرنده و مشورت دهنده بر گردن هم حقوقی دارند. در نهجالبلاغه داریم «رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ» کسی که پرده از روی مشکلاتش برداشته است رضایت داده است به ذلت؛ خدا نخواسته است که تو ذلیل شوی شما سِرّ خود را گفتی به دیگران، غصههایت را گفتی، یک حکمتی است در نهجاللاغه خیلی قشنگ است حکمت 289 حضرت از یک دوست به عظمت یاد میکند اسمش را نمیآورم فرمود «كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ» شروع کردن صفاتی را گفتن یکی از صفات این است که فرمودند آن مشکلاتش را نمیگفت «لا يَشْكُو وَجَعاً» از دردهایش نمینالید «إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ» مگر هنگام خوب شدن این دو معنا دارد هنگام خوب شدن، یعنی وقتی که خوب میشد میگفت که ما یک مریضی داشتیم الحمدالله خدا لطف کرد خبر خوش میدهد. یک وقت یک آقای طلبهای با دوستشان رفتند بیمارستان عمل کردند بعد به خانوادهشان گفتند که ما عمل کردیم. اینها را غصه ندادند چهقدر خوب است آدمها که بزرگ میشوند پدر و مادر را غصه ندهند.
شریعتی: بار نباشند روی دل و دوش کسی.
حجت الاسلام نظافت: و تا جایی که امکان دارد دعواهایشان را کتمان کنند در همه زندگیها دعوا هست و صبر کنند حل میشود و غصهدار نکنند البته به مشاور بگویند عِندَ بُرئه یک معنایش این است که وقتی در هنگامی قرار میگیرند که اگر بگویند امید خوب شدن است آن موقع میگوید مثل دکتر، نمیشود به دکتر بگوییم که خودت بفهم، به ما گفتند که مشکلاتتان را نگویید به دکتر که باید گفت، مشکل حقوقی داریم به حقوقدان باید گفت، مشاور حقوقی چه قدر خوب است، چهقدر دادگاههای ما شلوغ است آقای شریعتی، چرا؟ شما میلیارد میخواهی معامله کنی پانصد هزار تومان یک میلیون بده یک قرارداد را ببینند، سرشان در قرارداد نوشتن کلاه میرود بزرگترین آیه قرآن در رابطه با قرارداد است. عادت نداریم همینطوری میرویم معامله میکنیم پس یک جاهایی مشکلات را باید گفت آمده خاستگاری دختر ما یک عالم فرزانهای اسم نمیبرم برای دختر ایشان چون من مدیر مدرسه بودم یکی از دغدغههای من ازدواج طلبههای من است خودام را موظف میدانم که برایشان همسر پیدا کنم به این عالم گفتم که میخواهیم خاستگاری بیاییم برای دختر شما، گفت دختر من شر شیطان است.
شریعتی: گفت؟
حجت الاسلام نظافت: بله، یعنی این آقا خیلی محجوب بود میدانست اینها به درد هم نمیخورند اگر دختر ما عیبی دارد که این عیب بعداً رو میشود بگوییم.
شریعتی: البته شر و شوری نه به معنای عیب سازگاری ممکن است نداشته باشد.
حجت الاسلام نظافت: خدای متعال زن و شوهر را لباس معرفی کرده است لباس یعنی چه؟ یعنی شما به یک فروشگاهی میروید یک لباس را انتخاب نمیکنید آن لباس بد نیست به ما نمیخورد، خیلی مهم است به ما خوردن البته پیدا نمیشود یک زنی یا یک مردی که صد در صد به ما بخورند. نگرد پیدا نمیشود ما گشتیم پیدا نمیشود. خطوط انگشتان هیچ کسی مثل دیگری نیست این تفاوتها وسیلهی آدم شدن و رشد ما است اینکه بعضی میگردند غذایش به ما بخورد رنگی که میپسندد، سلیقههایش به ما بخورد، پیدا نمیشود خسته میشوید.
شریعتی: دیگر وقتی هم که سن ازدواج رفته بالا حالا همین است.
حجت الاسلام نظافت: موش در کاسه آدم وسواسی میافتد آخر هم که ازدواج میکند میبیند... انتظار بالایی داریم در همین حد که مومنه است، این مرد مومن است، متدین است، ظالم نیست کفایت میکند اما میخواهی اصلاً اشتباه نکند مگر میشود؟ نه ما علی(س) هستیم و نه خانمها حضرت زهرا(س) همه به هر حال به هم میخوریم دیگر.
شریعتی: دو سه دقیقه وقت داریم تا قرآن.
حجت الاسلام نظافت: یک جا در قرآن داریم که خدای متعال فقیر را ستایش کرده است فقر ستایش ندارد فقر انتخابی ستایش دارد میگوید من ساده زندگی میکنم پدری ساده زندگی میکند میگوید که بچهام خانه داشته باشد، این فقر انتخابی است پیامبر فرمود «اَلْفَقْرُ فَخْرِي وَ بِهِ أَفْتَخِرُ» فقر من فخر من است یعنی من ساده زندگی میکنم غم امت را میخورم فرمود: «للفقرا» کدام فقیر را ستایش کرده است فرمود به این فقرا پول بدهید از غذا، «الذين أحصروا في سبيل الله» کسانی که در راه خدا گیر کردند در سنگر تربیت است در سنگر طلبگی است وظیفهاش است درس میخواند وظیفهاش است تربیت کند نمیتواند به دنبال پول برود، «لا يستطيعون ضربا في الأرض» مدافع حرم است نمیتواند برود تجارت کند دیگران باید به اینها رسیدگی کنند بعد ویژگی اینها چیست؟ «يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» نادانها فکر میکنند که اینها پولدارند چون اینها عفیفند، غفت فقط مال پاکدامنی نیست، عفت فقط مال زیبا حرف زدن و فحش دادن نیست، یک بخش از عفت برای این است که غصههای اقتصادی خود را به دیگران نمیگویی، خانم محترم آبروی شوهرت را نبر صبر کن درست میشود، از این سربالاییها عبور خواهید کرد ببینید درد و غصهها را نباید بگوییم، جالب است خودمان میگوییم بعد هم پشیمان میشویم بعد میگوییم به کسی نگویی، امیرالمومنین میگوید که تو عرضه نداری سِرّ خودت را نگه داری توقع داری دیگران سِرّ تو را نگه دارند؟ او هم این حرف روی دلش سنگینی میکند میرود به مادرش میگوید ولی به مادرش میگوید که مادر به کسی نگو، مادرش هم میرود در روضهی زنانه به چهار نفر دیگر میگوید ولی میگوید به کسی نگویید، فرمود «کُلُّ سرٍّ جاوَزَ الاثنَینَ شاع» اثنین یعنی چه؟ دو نفر، ولی اهل دقت گفتند یعنی دو لب، سِرّی که از دو لب بیرون آمد شیوع پیدا میکند. ما اشتباهاتی در جنگ داشتیم چه بوده است؟ بعضی رزمندهها روی سادگی خبرها را میآمدند میگفتند فرض کنید میرفتیم اهواز منافقین هم بودند دیگر، منافقین یک تکه خبر از این، یک تکه از آن، میگذاشتند روی هم عملیات لو میرفت، بعد عده زیادی شهید میشدند به بچههایمان یاد بدهیم که سِر زندگی را به کسی نگویند بچه باید در عمل ببیند که پدر جلوی مادرش میگوید که خانم من خانم خوبی است، به مادرمان بگوییم که زن خوبی برای ما انتخاب کردی، این خانم درست میشود ولی میروی با مادرت درد دل میکنی مادر احساسی، اولاً دلش کباب میشود ثانیاً نمیتواند خودش را کنترل کند، میآید کار را خراب میکند بنابراین مشکلات را تا جایی که امکان دارد نگوییم، مشکلات کشورمان را چرا به بی بی سی بگوییم فرمود «مـَنْ شـَكـَا الْحـَاجـَةَ إِلَى مـُؤْمـِنٍ. فـَكَاءَنَّهُ شَكَاهَا إِلَى اللّهِ» اگر خواستی درد دل کنی با مومن، مومن یعنی امام رضا، مومن یعنی امام زمان، غصههایتان را به امام زمان بگویید عزیز و عزیزتر میشوید، ولی پیش بقیه مردم ذلیل میشوید نگاه کن ببین طرف مقابلت چه کسی است؟ اگر مطمئن است اگر مجبور شدی بگو، متدین است اگر مجبور شدی بگو، کریم است اگر مجبور شدی بگو، اینها از بیانات امام حسین(ع) است به کریم، به جوانمرد...
شریعتی: به خانوادهدار.
حجت الاسلام نظافت: لذا در ابوحمزه ثمالی این جمله قشنگ بود در ماه رمضان، که (أظهر مُرُوَّتي) خدایا مروت من را آشکار کن، با مروتها عیبهای دیگران را به کسی نمیگویند امین و محرم اسرار دیگران است چون آدمها بالاخره نیاز دارند به راهنمایی گرفتن، سوء استفاده نمیکنند. گفتن مشکلات کشورمان نگوییم هر جا هر جا نگوییم نومیدی ایجاد میکند جای جایش بگوییم، جایی که فایده دارد.
شریعتی: مشکلات خانواده را هم جایی نگوییم.
حجت الاسلام نظافت: مشکلات خانواده را هم نگوییم مشکلات بچهها را هم همینطور، بچه خطا کرده است سیگاری شده است به همه میگوییم نمیگذاری توبه کند یا با یکی ارتباط نامشروع داشته است چرا میگویید؟ به بچهی خودتان ظلم میکنید یعنی باب توبه را میبندند بعضی خانوادهها، یا یک کسی یک پسری با یک دختری ارتباط بدی دارد چرا میرویم به دیگران میگوییم؟ باب توبه را میبندیم.
شریعتی: و اینها لطافتها و ظرافتهای زندگی ما است که باید حواسمان باشد و آن بحثی که ما مدتها قبل با حاج آقای عباسی داشتیم خدا انشاالله حفظشان کند و بعد هم حاج آقای تراشیون، که باید هنرمندانه زندگی کنیم هنر خوب زیستن و امیدوارم که این هنر را یاد بگیریم و زندگیها سرشار از آرامش و آسایش باشد انشاالله، حاج آقای نظافت خیلی ممنون و متشکرم از شما. صفحه 307 قرآن کریم را دوستانم امروز تلاوت میکنند از صحن گوهرشاد و حرم مطهر امام رضا این آیات را خواهید دید بر میگردیم در لحظات پایانی برنامه همراه شما هستیم و در محضر حاج آقای نظافت اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم بفرمایید خواهش میکنم.
اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد
صفحه 307 قرآن کریم
اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد
شریعتی: اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم سلام میکنیم به حضرت رضا که تمام دلخوشی ما است امیدوارم که نگاه سرشار از لطفش و پرتو شعاع رحمتش و رأفتش شامل حال ما شود انشاالله، کربلا عمری است که با تربتش دارالشفاست، مشهد اما نسخهاش با اب سقاخانه است. امیدوارم که دوستانی که آرزوی زیارت مشهد را دارند زود مشرف شوند و ما را هم آنجا دعا کنند خیلی وقت نداریم فقط قبل از نکتهی قرآنی امروز که حسن ختام ما خواهد بود عرض کنم برای مشارکت در قربانی ماه ذیالقعده به عشق حضرت رضا میتوانند همراه شوند به کانال ما و سایت ما میتوانید مراجعه کنید یا با ارسال عدد 14 به 20000303 از نحوه مشارکت مطلع خواهید شد امیدوارم تک تک دوستانی که از ابتدای این طرح قرآنی با ما همراه هستند بلا از آنها به دور باشد و خدا به زندگی آنه برکت دهد آقا خدمت شما هستیم نکتهی قرآنی را بشنویم و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام نظافت: در این صفحه داستان زندگی حضرت مریم(س) است و هم لطف و عنایت ویژه خدا به حضرت مریم، به او عیسی داد، و در شرایط سخت بارداری خدا به کمک او آمد، شرایط سخت زایمان، و معجزهوار خدای متعال برای او آب در دسترس او و درخت خشک خرما تازه شد و خدای متعال فرمود بتکان خرمای تازه آمد و بعد نگرانی داشت زنی که ازدواج نکرده است خدا به او بچه داده است مردمی که دقت نمیکنند در حرف زدنشان خدای متعال به حضرت مریم فرمود اگر کسی را دیدی بگو من روزه سکوت گرفتم نباید حرف بزنم، آمد نزد قومش تا دیدند شروع کردند و تهمت زدند تو کار زشتی کردی پدرت که بد نبود مادرت که بدکاره نبود، اشاره کرد که با این گهواره و کودک حرف بزنید. گفتند چهطوری با بچه حرف بزنیم؟ به اعجاز خدای متعال حضرت عیسی در کودکی به حرف آمد و از مادرش دفاع کرد و از قضا فرمود که خدا به من توصیه کرده است که با مادرم مهربان باشم. نکتهی اصلی این است که زود قضاوت نکنیم آن روایت که گفتم که حضرت فرمودند یک دوستی داشتم صفاتی داشت یکی از آنها این است که «لا یلوم عهداً حتّی یسمع اعتذاره» زود سرزنش نمیکرد توضیح میخواست اکثر قضاوتهای ما با توضیح حل میشود قضاوت نکنیم اجازه بدهیم طرف دفاع کند فرمود نسبت به کاری که در مشابه آن عذر داشت عذری میتوانست وجود داشته باشد سرزنش نمیکرد. تا عذر طرف را بشنود نگذاشتند حضرت مریم حرف بزند شروع کردند توضیح بخواهید، و البته خدا دفاع کرد « إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا» خدا آبروی مومن را میخرد اگر کسی با آبروی مومن بازی میکند به جنگ خدا رفته است و بداند که نمیتواند نتیجه بگیرد انشاالله که خدای متعال دست همه ما را بگیرد و مواظب زبانمان باشیم و خدای ناکرده بیجهت آبروی کسی را نبریم.
شریعتی: انشاالله، خیلی ممنون و متشکرم از شما، دعا کنید و انشاالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام نظافت: خدایا به حق محمد و آل محمد حوائج همه مومنین به ویژه عزیزانی که بینندهی این برنامه هستند برآورده بفرما. مشکلات مادی و معنوی و روحی و اخلاقی را برطرف کن. بین خانودههای عزیز سمت خدا با یکدیگر انس و الفت روز افزون برقرار بفرما. دلهای ما را متوجه مولایمان بگردان. فرجش را نزدیک بفرما. ما را از بهترین یاورانش قرار بده. لبخند رضایت امام زمان را شامل حال ما بگردان.
شریعتی: الهی آمین و من هم دعا میکنم همان گونه که حضرت عیسی علی نبینا و علیه السّلام « وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ» امیدوارم هر جا که هستید و هستیم مایهی برکت باشیم به حق حضرت رضا(ع) که با دل و جان به ایشان سلام میکنیم، آقا خیلی ممنون و متشکرم از شما.