تراشیون: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. و الحمدلله رب العالمین درود میفرستم بر نبی مکرم اسلام و اهل بیت آن پیامبر بزرگوار. عرض احترام و ادب و محبت و تبریک و تهنیت هم دارم به محضر ولی نعمتمان حضرت ولیعصر روحی و ارواح العالمین لمقدمه الفداء.
ما یک سلسله مباحثی را در برنامه های گذشته تقدیم بینندگان خوب خود کردیم. به این جا رسیدیم که حالا اگر آن فردی که از سلامت شخصیت برخودار است در میدان عمل یعنی در میدان خانه باید چه ویژگی هایی را در خود نشان بدهد به نوعی متبلور کند که بقیه هم متوجه این سلامت شخصیت بشوند که یک خروجی دارد. نکاتی را بیان کردیم، شاید حدود 9 نکته را در دو برنامه گذشته بیان کردیم یک چند نکته هم باقی مانده است که ان شاءالله امروز تقدیم عزیزان خواهیم کرد. یکی از نکاتی که نشان دهنده سلامت شخصیت در محیط خانواده است راستگو بودن است. یعنی وقتی زن و شوهر بالاخره با صداقت، راستگویی با هم مواجه شوند در هیچ شرایطی به یکدیگر سعی کنند دروغ نگویند یعنی حتی اگر می بینند به زیان آنها می شود و این را خیلی باید مراقبت کنند. چون می دانید اولین دروغ هایی که بین زن و شوهر رد و بدل می شود انگار آن تیشه به ریشه زندگی زده می-شود یعنی آسیب ها شروع می شود آن دیوار اعتماد فرو می ریزد. شما یک لحظه همین را تصور کنید آدم حس کند که طرف مقابل او، شریک زندگی او ممکن است به او دروغ بگوید. دیگر نمی شود آن اعتماد را به آن طرف مقابل داشت. می گوییم نکند این حرف را هم زد دروغ باشد. نکند فلان جا را گفته است رفتم، نرفته است. یا یک جایی رفته است که به من نگفته است. یا یک جایی رفته است که به من نگفته است. یعنی ناامنی روحی و روانی در خانواده شکل می گیرد. لذا باید آن صداقت و راستگویی باشد. به هیچ عنوان من می خواستم یک تعبیری را به کار ببرم گفتم شاید پیاز داغ آن زیاد باشد. یعنی ما راست بگوییم ولو پای طلاق رسیدیم، یعنی تا این جای پای راستگویی خود باشیم. دائم نگوییم من این را گفتم که زندگی من از هم نپاشد. اتفاقاً من یک تجربه عینی را در جلسات مشاوره بگویم خیلی مواقع می-بینیم زن و شوهر با همین نیت ها به همدیگر دروغ گفتند که زندگی خود را حفظ کنند اتفاقاً همان تعبیری که به کار می-بردیم که خدا در بدی خیر قرار نداده است این اصلاً زندگی آنها را نابود کرده است. یعنی غیر از آن تصور ذهنی که آنها داشتند، یک نکته دیگر هم در صداقت و راستگویی وجود دارد که این را هم ما نباید فراموش کنیم. زن و شوهری که تلاش کنند به یکدیگر راست بگویند تلاش می کنند خطا هم نکنند. یعنی من اگر بگویم یک جایی می توانم به زن خود دروغ بگویم یا به شوهر خود دروغ بگویم اصلاً باب خطا را هم باز می کنم. همان تعبیری که پیامبر شخصی به ایشان مراجعه کردند گفتند یا رسول الله یک توصیه ای به من در زندگی خود کنید. حضرت فرمودند برو و دروغ نگو. یعنی مقید باش دروغ نگویی. تصور او این بود که کار ساده ای است، دروغ نمی گویم. حضرت فرمودند این محور زندگی است. برخی خطاها را آمد انجام بدهد، تصور ذهنی او این بود که الان این کار را بکنم الان روی دیوار مردم هم یکی من را ببیند باید راست بگویم که می خواهم داخل خانه مردم می خواهم بروم لذا چون این قول و قرار را گذاشته بود یک به یک آن خطاها کنار رفت. و آن تعبیری هم که ما در روایت داریم جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ كُلُّهَا فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهَا الْكَذِب، همه بدی ها در یک خانه ای جمع است که کلید آن دروغ است. یعنی وقتی ما به خود اجازه بدهیم که دروغ بگوییم یعنی داریم فتح البابی می کنیم، به میدان خطاکاری ورود پیدا می-کنیم. یعنی به هر خطایی دست بزنیم. در زندگی ها همین جور است. زن و شوهری که مقید به هم هستند که این صداقت را داشته باشند جای دیگر هم سر و گوش آنها نمی جنبد. خطا نمی-کنند. دنبال گناهی نمی روند. پس این را مقید باشیم انسان-هایی که از سلامت شخصیت برخوردار هستند در یک کلام گناه نمی-کنند. یعنی احیاناً هم اگر یک جایی گناهی و خطایی از آنها سر بزند واقعاً سر زده است. یعنی انگار ناخودآگاه بوده است. آگاهانه به سمت گناه و خطا نمی روند.
شریعتی: داخل پرانتز یک سوال بپرسم، ما چه قدر حق داریم برای کشف واقعیت در زندگی مشترک تلاش کنیم؟
تراشیون: ببینید تا جایی که منجر به تجسس نشود. ورود به آن لایه های زیرین طرف مقابل ما نشود اشکالی ندارد. گاهی اوقات این یک خطا است که به خود حق می دهیم که هر تجسسی را انجام بدهیم. باور شما نمی شود یک موقع یک نمونه ای بگویم که به کجاها کشیده می شود. یک موقع ما یک مراجعی داشتیم خانمی بود، می گفت من اول موبایل آقامون را چک می کردم، تلفن همراه او را چک می کردم. یک ذره گذشت چیزی پیدا نکردم، دیگر می-رفتم جیب های او را می گشتم می گفت کار من الان به جایی کشیده شده است که متأسفانه می روم در ماشین او را بو می کشم که ببینم بوی عطر و ادکلن غریبه ای در ماشین او نباشد. این خود هم آسیب می بیند، این خود یک بیماری می شود. تبدیل به یک بیماری می شود. چرا؟ چون ما به خود حق می دهیم که بخواهیم همه چیز را از طرف مقابل خود بدانیم. در زندگی مشترک زن و شوهر باید صداقت داشته باشند. پنهانکاری نداشته باشند، دروغگویی به همدیگر نداشته باشند. از طرف دیگر طرف مقابل هم نباید به خود حق بدهد تجسس کند. یعنی من مقید به راستگویی و صداقت و عدم پنهانکاری باشم، طرف مقابل من هم مقید به این باشد که تجسسی نکند که ببینید این چیزی که در واقع دارد اتفاق می افتد در واقعیت هم همین است یا نه؟ دنبال لایه بندی بروم. نهایتاً هم می دانید چیست؟ گاهی اوقات ما وقتی می گردیم یک چیزهایی پیدا می کنیم که باب طبع ما نیست و واقعاً زندگی های ما به هم می ریزد. ممکن است طرف مقابل واقعاً خطا نمی کند ولی باب طبع من نیست، من خوشم نمی-آید این جوری باشد. خود این هم یک درگیری ذهنی می شود که انجام و سرانجام آن به کف خانه کشیده می شود که منجر به اختلافات بین زن و شوهر می شود. حتی من نکته دیگری را عرض کنم اسلام عزیز هم به ما این اجازه را نمی دهد یعنی نه مرد تجسس در امور همسر خود داشته باشد، نه زن تجسس در امور مرد خود داشته باشد. ولی این را هم بگویم آن اعتمادسازی هم هست. چون ما زندگی را نمی توانیم بخشی نگاه کنیم. اتفاقاً یکی از خطاهایی که منجر به آسیب رسیدن به برخی از زندگی ها می شود چیست؟ من آن چیزهایی که باب طبع خود من است می گیرم پلاکارد می کنم سر دست می چرخانم که زن باید این جوری باشد. ببینید حاج آقا تراشیون در تلویزیون هم گفت تو باید این باشی. نمی گوییم بالا این را اگر گفته است 50 تا نکته دیگر هم گفته است. همه اینها را باید توجه کرد. حتی من یک گله مندی از سخنران ها کنم گاهی اوقات من بر کرسی سخنرانی و تریبون داری هم که می روم یک جایی جامع صحبت نمی کنم و واقعاً این را من دیدم، مثالی برای شما بزنم منزل یکی از دوستان ما رفته بودیم در جوار آن جا هم یک مجلس روضه و سخنرانی بود یک فرد متمولی هم این مجلس روضه را برگزار می کرد من دیدم سخنرانی که آن جا دارد سخنرانی می کند دائم از ثروت حضرت خدیجه می-گوید من هر چه گوش کردم گفتم لااقل متعادل، یک عده هم آن جا هستند واقعاً شاید ندار باشند. یک چیزی هم بگویید آنها دل خود را خوش کنند. نه این که فکر کنند حالا ندارند دیگر بدبخت هستند. باید حتماً داشته باشید تا همه چیز باشید. یک جایی می بینید حتی ما در بحث ها و سخنرانی ها خود دقت به همه جوانب نمی کنیم. همه مخاطبین نمی کنیم. مثلاً خانم می بینیم گاهی اوقات ممکن است بعد آن طرف هم ما داشتیم، یک موقعی یک آقایی آمده بود می گفت آقای تراشیون من در زندگی واقعاً بدبخت شدم. منشأ آن چه بود؟ این خانم پیش یک خانم مشاوره رفته بود، آقا یک خطایی کرده بود و ایشان را زده بود، بعد بدن ایشان هم آسیب هایی دیده بود، خانم به او گفته بود می-روید طول درمان می گیرید برای ایشان پرونده تشکیل می دهید، پیگیری هم نمی کنید بگذارید پرونده ایشان باز باشد. در همین حالت بماند. ایشان می گفت من یک موقعیت استخدامی خوب برای من فراهم شد رفتم، گفتند پرونده دارید. گفت دیگر نشد. آقا می گفت تقریباً 10 سال است که سفره خانه ما جدا است. دیگر من رغبت ندارم. می گفت من نمی گویم من خطا نکردم، ولی چرا خطای من باید این جوری ادامه دار می شد که همه زندگی ما به هم بریزد. فقط این نیست که من مشکل پیدا کنم خانواده با مشکل روبه رو است. قطعاً این تدبیر، تدبیر درستی از جانب آن مشاور نبوده است، مشاور باید حل مسئله کند. نه این که یک مسئله را انتهای آن را باز بگذارد که مشکلات خود را در هر جای زندگی نشان دهد. من پرسیدم اتفاقاً مشاور ایشان هم یک خانم بوده است. بعداً هم برای ایشان پیغام فرستادم، گفتم این خطا است که شما فکر کنید این جوری دارید از خانم ها دفاع می-کنید. نباید این جوری عمل کنید. آقایان هم همین طور. یعنی ما باید بدانیم، آن حد تعادل، حق را بگیریم. حق هم در منظومه روایات دینی ما هست. یعنی وقتی نگاه می کنیم می بینیم اسلام یک دین کاملاً متعادل است. نه می خواهد بگوید مردسالاری، نه می خواهد بگوید زن سالاری. نه می خواهد بگوید حق با مرد است، نه می خواهد بگوید حق با زن است. می گوید حق با حق است. حالا اگر مصداق آن خانم بود، مصداق آن آقا بود، حق با حق است. بعد همین گونه هم ما عمل کنیم. اصل دروغگویی در زندگی مذموم است. دنبال توجیه هم برای آن نگردیم. مثلاً یک توجیه کنیم بعد ببینیم آسیب های بیشتری را ما آن جاها می بینیم. این نکته که در مورد تجسس هم فرمودید، من یک نکته به ذهن من آمد این را بگویم. گاهی اوقات متبلا در زندگی ها است. مثلاً یک موقع می بینید اقا یک درآمدی دارد الحمدلله زندگی خود را هم دارد اداره می کند حالا یک جایی می خواهد به یک اقوام خود هم یک رسیدگی کند پدر او است، مادر او است، برادر او است، خواهر او است، اقوام دورتر، نزدیک تر، بعد می بینید خانم تجسس می کند. کار آقا اشتباه نیست چون او از زندگی خود که کم نگذاشته است، دارد زندگی خود را اداره می کند. تمول مالی هم دارد. بالاخره در این زمینه توان آن هست، به یک کسان دیگر هم می خواهد کمک کند. بعد خانم وقتی می رود تجسس می کند حساب بانکی آقا را چک می کند، ممکن است واقعاً طاقت آن را نداشته باشد، حال او بد شود وقتی می فهمد شوهر او دارد این کار را می کند. ما می گوییم تو وقتی حال خود را می دانی این کار ا نکن، چرا می روید تجسس می کنید. ما می گوییم این کار را نکن، تو وقتی حال خود را می دانی چرا می روی تجسس می کنی. هم حال خود را خراب می کنی، هم او را از یک کار خیری باز می-داری. مثلاً حالا این را داشته باشیم چه بشود. بیشتر داشته باشیم که چه. همه شما در آموزه های دینی و اسلامی بحث انفاق و کمک به دیگران و یاری رساندن به دیگران و خصوصاً شما ببینید از آن اقوام و نزدیکان شروع می شود. شما حتی یک جایی حقوق واجبه را که می خواهید بپردازید می گوید اول اهل شهر خود شما. اول به اینها می رسد. بعد اگر نبود به شهر دیگر. یعنی اسلام این قدر دقت دارد که بالاخره آدم کسان خود را توجه کند. ولی تجسس من مانع این خیر می شود. تأیید هم می-کنند. گاهی اوقات خانم ها می گویند ندانیم راحت هستیم، زندگی ما هم دارد اداره می شود وقتی می فهمیم اذیت می شویم. می گوییم خب خود شما هم نروید و تجسس کنید. نکته دوم که می خواهم عرض کنم این است که در زندگی مشترک قدردان یکدیگر هم باشیم. یعنی یک از ویژگی های سلامت در میان اعضای خانواده همین است که قدردان همدیگر هم هستند. تشکر می کنند. هر کار خوبی را که از طرف مقابل می بینند به آن توجه می کنند. به نظر من این جا زن و شوهر احق هستند نسبت به این موضوع. خوبی های همدیگر را ببینند و بیان کنند. در زندگی مشترک ما باید انگیزه سازی کنیم. یکی از راه های انگیزه سازی هم توجه کردن است. وقتی همسر من بنده خدا از صبح می رود تا غروب برای یک لقمه نان حلال زحمت می کشد خانه می آید آن تشکری که من به او می کنم منجر به این می شود که از لحاظ روحی و روانی این تجدید شود. یعنی به نوعی تقویت بشود. یعنی فردا با انگیزه بیشتری سر کار برود. حال خوب دارم به زندگی خود تزریق می کنم. با این که ممکن است همه امورات زندگی من هم به خوبی نمی گذرد ولی در همین حد که می گذرد شکرگزار خدا هستم. الحمدلله رب العالمین این ویژگی در زن و مردهای ما هست که قدردان همدیگر هستند. ولی من می گویم سر بزنگاه ها اینها بیشتر باشد. مثلاً وقتی که فقدانی دست می دهد. آن جا تازه می فهمیم که چه مرد خوبی بود. بهترین مرد دنیا بود یا بهترین زن دنیا بود. تا هستیم این قدردانی ها را داشته باشیم. یاد شما هست که یک تعبیری را شاید چند ماه پیش به کار می بردم، می-گفتم خدایی این گل هایی که سر مزار یکدیگر می بریم در زمان حیات خود برای همدیگر ببریم. اصلاً آن جا به درد فرد نمی-خورد. یعنی غیر از یک اسراف و تجملات بی جا و هیچ خاصیتی هم برای میت ندارد. باور کنید شما یک سبد گل چند میلیونی هم روی قبر او بگذارید این که یک حسنه به او بدهند. خدا استاد محمدی را حفظ کند، یک موقعی در مباحث معادشناسی خود یک تعبیری ایشان داشتند می فرمودند شما کنار آن سنگ قبر یک سجاده ای پهن کنید یک دو رکعت نماز برای آن میت بخوانید بهتر از هر آن چیزی است که در این دنیا است و در راه او بخواهیم بدهیم، این را انجام بدهیم. یک موقع هایی می بینید در همین بهشت زهرا تهران آدم می رود می بیند تجملاتی که شروع کردیم، کارهایی که می کنیم، سر این سنگ قبر می نشینیم مثلاً گل شبیه قلب درست می کنیم، چه کار می کنیم. به نظر من برای دل خود او است، به آن میت یقیناً چیزی نمی رسد و چه قدر این اسراف ها دارد در مجالس ختم انجام می شود. یک موقع ما جایی بودیم یک آقایی کنار من نشسته بود، شروع کرد درد دل کردن، می گفت آقای تراشیون من یک مجلس ختمی در تهران رفتم می گفت ایشان که از دنیا رفته بود فرد سرشناسی بود باور شما نمی-شود سبد گل های چند ده میلیونی، خدایی این فردا باید بروید جواب هم بدهید. کاری نکردید، نه به آن میت چیزی رسیده است، برای خود هم با این کاری که دارید می کنید یک عذاب قبری خریدید. این نگاه غلطی است که ما گاهی اوقات در زندگی های خود داریم. در حالی که ممکن است همین آقا در زمان حیات خود واقع نشده بوده که یک شاخه گل برای او ببرد. یک مقداری اینها را ما ببینیم، توجه کنیم. در زمان حیات یکدیگر قدردان یکدیگر باشیم. و این فرد از سلامت شخصیت هم برخوردار است. افرادی که زبان به سپاس و قدردانی می گشایند اینها آدم-های سالمی هستند تا آدمی هایی که زبان باز می کنند در آن متلک، زخم زبان، طعنه زدن، رنجش خاطر، سرزنش کردن طرف مقابل، تهدید طرف مقابل، تمسخر طرف مقابل اینها بیماری است وقتی آدم زبان باز کند با این شاخص ها و این ویژگی ها، این خوب نیست. یعنی باید حتماً مدیریت کرد و چیزی که در قدردانی بالاخره به آن می رسیم مطمئن باشید در سرزنش و توبیخ و تنبیه و این چور چیزها به آن نخواهیم رسید، خصوصاً بین زن و شوهر. ان شاءالله ما به این یک توجهی کنیم و این قدرشناسی را داشته باشیم. نکته سومی که امروز من می خواهم عرض کنم نسبت به زندگی خود هم مسئولیت شناس باشیم. گاهی اوقات ما یک عبارت-هایی را در خانواده ها می شنویم، حتی در خانواده های متدین، آدم خیلی اذیت می شود. مثلاً خانم خانه را مرتب کن، وظیفه من که نیست. من شیر هم به بچه می خواهم بدهم باید به من پول بدهی. یعنی این جوری شروع می کند. آقا فلان کار را بکنید، مگر وظیفه من است، من دارم نفقه شما را می دهم، نفقه هم معلوم است این چهار مورد است والسلام. ببینید اینها درست است، تکالیف شرعی است ولی آیا اسلام همه آن فقط مسائل شرعی است؟ پس اخلاقیات آن چیست؟ این که پیامبر فرمودند إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق. اصلاً پیامبر برای تکمیل اخلاقیات آمده است. وقتی این روایات را ما می بینیم، در باب اخلاقیات ما در زندگی مشترک چه قدر روایت داریم و کلمات نورانی اهل بیت (ع) من جمله خود نبی مکرم اسلام. اگر این جوری بخواهید خط کشی کنید که اصلاً نمی توانید زندگی کنید. خیلی هم آزار رسان می شود و خود شما هم حظ نمی برید. من همیشه می گویم آن اخلاقیات است که زندگی را تلطیف می کند. آن فضیلت ها است که زندگی را قشنگ و خوشرنگ می کند. این جا باید به اینها توجه کرد و لذا این نباشد که من فکر کنم باید یک خط وظیفه شرعی برای خود قائل باشم بله آنها را باید انجام بدهیم این که برای ما واجب است. ولی اخلاقیات است که به زندگی رشد می دهد. لذا ما این اخلاقیات را می گوییم در قالب آن حس مسئولیت شناسی در زندگی باید نمود و نماد بدهیم و نشان بدهیم. یعنی بالاخره یک تقسیم کار، همان جور که شما می بینید بعد از ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره محضر نبی مکرم اسلام رسیدند و آن تقسیم نقش زیبا را پیامبر برای آنها داشت. که علی جان مأموریت های بیرون خانه به عهده شما و زهرا جان مأموریت های داخل خانه هم به عهده شما. این منطقی-ترین، متعادل ترین و زیباترین نقش دهی به زن و شوهر است. ما می گوییم همین را ما به آن توجه داشته باشیم و به این نگاه کنیم. وقتی انسان مسئولیت های خود را به خوبی انجام بدهد یک آرامش ذهنی برای طرف مقابل ایجاد می کند. مثلاً الان شما یک آقایی را فرض کنید قبض برق، تلفن، آب، گاز اینها را مرتب ندهد، امروز اخطار بیاید، فردا زنگ خانه را بزنند آمدیم گاز شما را ... این خانمی که در این خانه است از دست این مرد چه می کشد؟ چرا؟ چون به مسئولیت خود به خوبی عمل نکرده است. نه این که نداشته باشد، دارد، بی مسئولیتی می کند. لذا آرامش را در محیط زندگی برای همسر خود به هم می ریزد. نسبت به همسر هم همین است. یعنی این خانم مسئولیت هایی که در محیط خانه دارد باید انجام بدهد. امروز یک جریان فکری در جامعه ما، در بیرون از جامعه ما، حتی در جوامع بشری، همان تفکرات فمنیستی که تقریباً اوج آن از سال 1907 در دنیا شعله-ور شد دارد به همین آسیب می زند. عجیب هم این است که وقتی خانم ها از آن نقش آفرینی زنانه خود دور می شوند این نیست که راحت شوند، یا این که آقایان از نقش آفرینی های مردانه خود دور شوند این نیست که بگویند آخیش داریم آرامش پیدا می-کنیم. من واقعاً می بینیم برخی از آقایانی که نقش خود را در زندگی به خوبی ایفا نمی کنند، آدم های عصبی، تند، پرخاشگر، نا آرام، یعنی اصلاً حظی از زندگی نمی برد. یعنی وقتی وارد محیط خانه می شود می بیند همه گله مند هستند. چرا؟ چون آقا به وظایف خود عمل نکرده است. حالا این گله مندی را یک موقعی به زبان، یک موقعی به رفتار است، یک موقعی به دور شدن اعضای خانواده از همدیگر است. یا خانم همین طور. وقتی از آن مسئولیت های زنانه خود در محیط خانه دور می شود و به سمت آن نمی رود اصلاً خود او نا آرام می شود. من برخی خانم ها را می-شناسم، گاهی اوقات در مشاوره ها می آیند می گویند مثلاً می بینید شاغل هستند، مشغولیت بیرون دارند، می گویم یک موقعی ما در این ایام کرونا که یک مقدار دور کار و حضور در خانه زیاد بود، می گویند چه حس خوبی داشتیم، وقتی در محیط خانه خانم بودیم، داشتیم کارهای خانه را انجام می دادیم. ما نمی خواهیم بگوییم زن بیرون شغلی نداشته باشد، کاری انجام ندهد، بالاخره مرد هم همین طور است، مرد هم بیرون برای کسب درآمد یک شغلی دارد، درآمدی را دارد ولی یک مسئولیت های خاص پدرانه، همسرانه هم نسبت به زندگی دارد. هر کدام یک نقشی در خانه داریم. اینها را باید ایفا کنیم. اگر ایفا کنیم اصلاً برآیند زندگی رو به رشد است، یعنی حس خوبی در خانه شما شکل می گیرد. انگیزه ها بیشتر می شود. حتی نسبت به فرزندان خود. یعنی وقتی ببینیم مادر حس مسئولیت نسبت به فرزند نداشته باشد، پدر مسئولیت شناس نسبت به فرزند نباشد، خب تکیه گاه این بچه چه می شود؟ در موضوعات تربیتی به چه کسی باید تکیه کند؟ بعد می بینید اینها دقیقاً می شوند همان بچه-های ناآرام که بعد می بینید یک جامعه با مشکلاتی که ایجاد می-کنند به چالش می کشانند و ریشه آن در این است که آن حس مسئولیت تربیتی نسبت به فرزندان نبوده است. یک موقع دیدم یک مستندی را شبکه افق اتفاقاً پخش می کرد آن جا با یک خانمی مصاحبه می کرد البته چهره ایشان را نشان نمی دادند، مثلاً می-گفت شما برای بچه خود چه کار می کنید؟ می گفت هیچی. می گفت چرا؟ می گفت مگر برای ما پدر و مادرهای ما کاری کردند. همین جور که ما بزرگ شدیم، آنها هم بزرگ می شوند. بعد خود این خانم چه قدر دچار آسیب هایی بود، دلیل آن هم همین آسیب هایی که به آنها رسیده بود در این مستند داشت مطرح می کرد. می-خواهم بگویم ما مسئولیت خود را ایفا کنیم بعد من یک خواهشی هم دارم این است که ما الگوهای خود را آدم های غلط قرار ندهیم. آدم هایی که مسیر اشتباه رفتند ولو پدر و مادر خود ما بودند. پدر و مادر ما به مسئولیت خود عمل نکردند. دلیل نمی شود که ما هم بگوییم من هم مثل پدر و مادر خود من. گاهی اوقات حتی در جوان هایی که می خواهند ازدواج کنند من دیدم مثلاً پدر تمکن مالی خوبی دارد، مادر می آید خیلی ناراحت است می گوید من به همسر خود می گویم این بچه موقع ازدواج او است دست این را بگیریم و به او کمک کنیم ازدواج کند. می گوید نگاه به چشم من می اندازد می گوید زن مگر بابای من برای من چه کار کرده است که من برای بچه خود بکنم؟ حالا پدر شما کاری نکرده است، اولاً شرایط آن موقع را باید ببینیم، نهایت آن این است که او اشتباه کرده است، من که نباید اشتباه او را تکرار کنم. من هم نمی خواهم بگویم همه حمایتی از فرزند خود بکنیم ولی یک جایی دستگیری کنیم، کمک کنیم که یک انگیزه ای پیدا کند بتواند ازدواج خود را پیش ببرد. اینها آن حس مسئولیت شناسی است که ما باید حتماً در محیط خانواده به آن عمل کنیم. اتفاقاً آدم های سالم همین طور هستند. البته آدم در محیط های شغلی می بیند. می بیند آدم هایی که از سلامت روحی و روانی برخورداری هستند، آدم های متعادلی هستند، شما بهتر می توانید کار را به او بسپارید. خیال شما راحت است که این کار را خوب انجام می دهد. مسئولیت شناس است. ولی آدم-هایی که با خود دعوا دارند، درگیر هستند، واقعاً آدم جرأت نمی کند یک کار ساده را به آنها بسپارد. می گوید همه کار را می زند و خراب می کند، کار زمین می ماند. آن روند کار مختل می-شود. پس این هم یکی از ویژگی هایی که در افرادی که از سلامت روح و روان برخوردار هستند باید به آن توجه داشته باشیم. من نکته دیگری را عرض کنم. یکی از نکات این است که ما باید محیط خانه را واقعاً مصفا کنیم. با صفا قرار بدهیم. این خیلی مهم است. حالا من این جا اجازه دهید یک نکته به خود ما آقایان بگویم. من همیشه می گویم ما مردها اگر هوای زن های خود را داشته باشیم خیلی محیط خانه با صفا می شود. یعنی اگر به این توجه کنیم. یک مقدار بیشتر هوای خانم های خود را داشته باشیم. یعنی جنس بانوان چون لطیف تر است، ریحانه ای تر است، همان جوری که اگر رسیدگی خوبی به آنها بشود طراوت خوبی هم به آن محیط می هد. ما این را باید دقت کنیم و اسلام هم دقیقاً همین را می گوید وقتی حضرت می فرماید الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة، یعنی همین، زن ریحانه است، قهرمان میدان که نیست که از او کارهای سخت و دشوار بخواهید. اگر آن ریحانه ای عمل کردن محقق شود شما می بینید آن محیط خانه هم آن صفا و صمیمت در آن شکل می گیرد. و حقیقت امر هم این است. من می خواهم یک واقعیتی را بگویم، واقعاً در خلوت های خود هم بنشینیم فکر کنیم می بینیم همین است. زن در محیط خانه به خوبی می تواند محیط خانه را جمع کند. ما مردها نمی توانیم. من یک موقعی در جلسات حضوری که دارم برای آقایان مثال می-زنم. می گویم دور از جان در یک خانه ای یک مردی از دنیا برود، هنوز آن نظام خانواده جلو می رود. خانم نقش مرد را هم ایفا می کند. بالاخره چرخ زندگی می چرخد. ولی خدا نکند پای خانمی از میان برداشته شود و از دنیا برود. در آن خانه فروپاشی اتفاق می افتد. این نشان می دهد که نقش بانوان در محیط خانه چه قدر مهم است و خدا از سر تقصیرات آنها نگذرد که می خواهند نقش زن را در خانواده بی رنگ کنند. کسانی که در این مسیر دارند قدم بر می دارند واقعاً خیانت بزرگ به بشریت من نمی خواهم بگویم به اسلام، نمی خواهم بگویم به ما شیعیان، نمی خواهم بگویم به ما مسلمان ها، به بشریت اینها دارند خیانت می کنند. و یک عده ای در این زمینه انگار کمربندهای خود را سفت بستند که این خیانت را به بشریت بکنند. یعنی فضای خانه را بی روح کنند. بی لطافت کنند. این محیط خانه را بی زن بکنند. یعنی وقتی آن قانون ها را می آیند ترسیم می-کنند، قوانین را متأسفانه به خاطر آن سیطره تفکرات مادی-گرایانه خود دارند انجام می دهند خروجی آن هم همین می شود که شما خانه ها را واقعاً بی روح می بینید. یک بحث هایی در این زمینه ها وجود دارد ارزیابی ها و حتی آمارهایی که داده می شود مثلاً ما آمارهایی را داریم خود سازمان بهداشت جهانی که ما با همه افکار آن ها موافق نیستیم اینها را می گویند. می گویند در خانه هایی که بچه ها تک والد هستند یعنی مثلاً مادر نیست. خصوصاً در این زمینه بیشتر، مثلاً حضور مادر کمرنگ است، مادر دچار اعتیاد است، مادر دل به خانه نمی سپارد تمام پارامترها و تمام آمارها تغییر می کند. یعنی در آن بچه ها در آینده آمار طلاق بیشتر است، در آن بچه ها ترک تحصیل بیشتر است، در آن بچه ها فرار از خانه آمار آن بالا می رود. در همان بچه ها بزهکاری افزایش پیدا می کند. تمام آن آمارها می بینیم به زیان خانواده و به تربیت فرزندان رقم می خورد. و لذا ما باید زمینه و بستر را برای تقویت حضور بانوان در محیط خانه حتماً داشته باشیم، و ارزش هم قائل شویم. این که من شاید چند ماه قبل این را عرض کردم، واقعاً دولت مردان ما فکر کنند قوانین کاری که ریخته می شود، قوانین خانوادگی که ریخته می شود، به نفع حضور پر رنگ خانم ها را محیط خانه باشد. من نمی خواهم بگویم خانم شاغل نباشد، شاغل هم باشد، ولی شغل او به میزانی باشد که نقش او در خانواده کمرنگ نشود. او را تأمین هم بکنند، از لحاظ حقوقی تأمین کنند، از لحاظ پشتوانه های بیمه ای تأمین کنند و بدانیم این به نفع یک جامعه رقم خواهد خورد نه به زیان یک جامعه. پس این صفا و صمیمت در محیط خانه باید باشد، این جا یک مقداری نیاز به خود کنترلی هم هست. مثلاً خانم یک جاهایی ناراحت است، حالا همه اعضای خانواده دور همدیگر جمع هستند. آقا یک جایی ناراحت است، همه اعضای خانواده دور هم جمع هستند. این جا یک مقداری به نفع خانواده خوش خلق و خوش برخورد باشیم، خوش رفتار باشیم، که همه اعضای خانواده در محیط خانه یک احساس امنیت و آرامش کنند.
شریعتی: یک بخشی هم بر می گردد به حق و حقوق دیگران یعنی ما وقتی بدخلقی می کنیم، وقتی حال ما بد است، در واقع حقوق دیگران را داریم نادیده می گیریم. حال بقیه را داریم بد می-کنیم.
تراشیون: و این حق را ما نداریم. این هم جنس خود حق الناس است اگر مراقبت نکنیم. چه برسد که این فرزند ما باشد. یعنی فکر نکنیم ما حق داریم حال فرزند خود را بد کنیم. حق همسر خود را این جا ضایع کنیم. واقعاً باید حال همه در جامعه، در محیط های اجتماعی خوب باشد، و اینها اگر اتفاق بیفتد حس می-کنم به نفع خود ما هم هست. یعنی من وقتی به همسر خود انرژی مثبتی بدهم، رفتار خوبی داشته باشم، واکنش مثبتی را به سمت او ارسال کنم قطعاً یک واکنش مثبتی را هم دریافت می کنم. در خود محیط، محیط سرزنده تر است. بچه ها با نشاط تر هستند. گاهی اوقات ما در مشاوره ها و برخی خانه ها می بینیم خدا شاهد است بعضی خانه ها صد رحمت به قبرستان. باز می بینیم در قبرستان یک خنده ای ممکن است یک گوشه آن اتفاق بیفتد در این خانه هیچی. واقعاً چرا این اتفاق دارد می افتد؟ شاید دلیل آن این است که ما نسبت به این موضوع یک احساس تکلیف نمی کنیم. توجه نداریم که مثلاً بابا خود را فقط مأمور به کار می داند. مأمور به این نمی داند که تو مرد این خانه هستید، پدر این خانه هستید. خانم خود را مأمور به کار می داند. شما مادر هستید، شما همسر هستید. یعنی اینها را هم ما باید به آن توجه کنیم. شاید دلیل این که ما در روایات داریم خیلی از ما زن و مردها جهنمی می شویم به خاطر نحوه عملکرد خود نسبت به همسر خود. فرقی هم نمی کند مرد یا زن. این آدم را بیرون همه می بینند می گویند به به. شما همان سعد بن معاذ را ببینید دیگر بزرگ تر از او. این پیامبر آمد، جبرئیل آمد، هفتاد هزار ملک در تشییع جنازه او آمدند ولی عذاب قبر داشت، چرا؟ دلیل آن بدخلقی در محیط خانه بود. یعنی گاهی اوقات ممکن است بیرون خیلی آدم خوبی باشد، و به واسطه نحوه عملکرد خود در محیط خانه جهنمی بشود. فرقی هم نمی کند زن باشد یا مرد یا حتی فرزندان. حالا تابستان هم هست، جوان های ما، نوجوان-های ما در محیط خانه هستند. حتی آنها هم توجه کنند. یعنی ما هم نباید بدخلقی کنیم. یک جوان، نوجوان در محیط خانه او هم باید هوای اعضای خانواده را داشته باشد و توانمند هم هستند. ما برخی از این نوجوان ها و جوان ها را می بینیم ماشاءالله وارد یک محیط کلاس یا جمعی می شوند آن جا را می-ترکانند. یعنی همه را همراه خود با نشاط و شاداب می کنند. آن وقت در خانه می نشیند اصلاً با یک من عسل هم نمی شود او را شیرین کرد. معلوم است آن توانمندی وجود دارد و لذا باید این نگرش و رویکرد و نگاه در محیط خانه این جور باشد. مثلاً شما خانم می بینید که در محیط خانه با همه بدخلق و بداخلاق است، ولی مهمان می آید نگاه می کند، اصلاً یک شخصیت دیگری است این فرد. چه قدر بگو و بخند و شوخی کن. آقا با آن جمع آقایان، و خانم با آن جمع خانم ها. ولی وقتی به خود می رسند آسمان می پکد. می بینید دیگر آن بدخلقی، ناراحتی ... در حالی که نه اولویت را ما باید برای خانواده خود قرار بدهیم. انرژی را این جا باید بیاییم مصرف کنیم. این صفا و صمیمیت این هم نشان می دهد که خانه ای این ویژگی را دارد اعضای این خانواده از سلامت روحی و روانی برخوردار هستند. ولی اگر خانواده به سمت دلمردگی، بی حالی، بی رمقی، جزیره ای علم کردن رفت باید نگران آن خانواده باشیم. و لذا خانه این که ما می گوییم می تواند مثل بهشت باشد این کتابی که حالا حضرتعالی هم لطف فرمودید یک موقع معرفی کردید، تحت عنوان خانه ای مثل بهشت واقعاً انگیزه خود حقیر در نوشتن این کتاب همین بود. گفتم شما ببینید بهشت یک ویژگی دارد به نام آرامش، یعنی ویژگی منحصر به فرد بهشت این است که انسان ها آن جا آرامش پیدا می کنند. ویژگی خانه هم همین است. خود خداوند در آیه بیست و یکم سوره روم یکی از فلسفه های زوجیت را لتسکنوا الیها می گوید. یعنی قرار است کنار همدیگر آرامش داشته باشیم. پس خانه می تواند مثل بهشت شود ولی بستگی به عملکرد خود زن و مرد در محیط زندگی مشترک خود دارد. این هم یک نکته که ما باید به آن توجه کنیم. یک نکته دیگر هم عرض کنم. این که با همدیگر مهربان هم باشیم. یعنی آدم هایی که از سلامت روحی و روانی برخوردار هستند این مهربانی را نسبت به یکدیگر دارند. اصلاً مهربانی یک حس است، یعنی اگر شما به خانمی گفتید که آقای شما مهربان است یا نه؟ گفت بله. معلوم است ما موفق بودیم. به آقایی گفتید خانم شما مهربان است یا نه؟ گفت بله. تعارف هم نه. آبروداری هم نکنیم. یعنی واقعیت قلبی خود را بگوییم. این نشان دهنده این است که در این زمینه ما بالاخره توجه داریم. حالا مهربانی یعنی چه؟ من یکی ـ دو تا مصداق آن را عرض کنم. مثلاً یک مصداق آن این است که طرف مقابل ما یک جایی ناراحت است، ما مثل یک طبیب کنار او بنشینیم، خانم جان چه هست ناراحت هستید؟ یک موقع یک دستی به سر و گوش او بکشیم. یک محبتی به او بکنیم. قشنگ هم طرف حس می کند. ادا هم نباشد. یعنی ما هم از عمق وجود خود این کار را برای طرف مقابل انجام بدهیم. یا مثلاً آقا از بیرون آمده است، ناراحت است، گرما، گرانی، بالاخره مشکلاتی که بیرون وجود دارد، زن مهربانانه با او برخورد کند. نه این که ناراحت است، آقا وارد خانه می شود، خانم هم با بدخلقی بگوید چه مرگت است، چرا این جوری دوباره داخل خانه آمدید؟ من کم از دست بچه ها می کشم از تو هم باید بکشم. یک مقدار مهربانانه آن وقت ببینید چه قدر فضا خوب می شود. اصلاً واقعاً نیاز داریم. گاهی اوقات بین خود زن و شوهر یک جایی برای همدیگر انگار ناز می کنند که آن یک مقدار بیشتر به او توجه کند، یک مقدار بیشتر به او محبت کند. ما این جا لبیک بگوییم نه این که ما لجاجت کنیم، مقاومت نکنیم. یعنی بدانیم وقتی او می گوید مهربانی نیاز دارم، واقعاً نیاز او است. باید توجه به این نیاز طرف مقابل خود هم داشته باشیم. لذا در روایات هم ما داریم، مثلاً در روایت داریم که پیامبر 3 ویژگی برای بانوان بیان می فرمایند. دقیقاً یکی از ویژگی ها همین است که باید نسبت به شوهر مهربان و دلسوز باشد. تُشْفِقَه، یعنی مهربانی و دلسوزی را داشته باشد. دقیقاً در نقطه مقابل مرد هم باید نسبت به زن همین ویژگی را داشته باشد. آن جایی که حضرت فرمودند التفهم باهل. باید مهربان-ترین باشید با همسر خود. این را ما وقتی در زندگی خود پیاده کنیم خیلی زمینه رشد و تعالی در محیط خانه فراهم می-شود. آن وقت در این خانه کار علمی بخواهد بشود خوب است، معنوی خوب پیش می رود، کار اقتصادی بخواهد بشود خوب است، تربیت فرزند باز ببینید خوب انجام می شود. این رفتار مهربانانه را در محیط خانه ما باید پرورش بدهیم.
شریعتی: ان شاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. سپاسگزارم. ما دیگر کم کم داریم به اجتماع بزرگ سمت خدایی-ها نزدیک می شویم در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی همزمان با اختتامیه هفتمین دوره ختم قرآن کریم برنامه سمت خدا که با حضور کارشناسان عزیز و نازنین و مخاطبان گرانقدر روز شنبه بیست و پنجم تیر ماه همراه با نماز ظهر و عصر در حرم حضرت عبدالعظیم برگزار می شود. کم سعادت هستیم خدمت حاج آقای تراشیون باشیم. حاج آقای حسینی قمی، حاج آقای فرحزاد، حاج آقای بهشتی، حاج آقای شریفیان، حاج آقای عابدینی، حاج آقای کاشانی حضور دارند، خدمت شما هستیم و بی صبرانه مشتاق زیارت شما. یک اتفاق خوبی هم که قرار است بیفتد به 14 نفر از آنهایی که تا به حال نجف نرفتند و مشرف نشدند و در جلسه ما حاضر هستند بنا است سفر نجف اهدا شود و امیدوار هستم شما یکی از همین بزرگواران باشید که آن جا می روید، حضرت را زیارت می کنید، سلام ما را هم خواهید رساند. مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم، صفحه 595 را با هم تلاوت می کنیم آیات نورانی سوره مبارکه شمس و آیاتی از سوره مبارکه لیل، بر می-گردیم با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در کنار شما هستیم.
صفحه 595 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ایام بر همه شما مبارک و مهنا باشد، چهارشنبه امام رضایی است و تصاویر هم از مشهد دیدیم. از همین به حضرت رضا (ع) سلام می-کنیم و امیدوار هستم دوستانی که مشهد مشرف هستند حتماً برای ما و همه مخاطبان عزیز، برای مردم نازنین ایران اسلامی ما دعا کنند. خیلی از مریض ها هم التماس دعا گفتند. خدمت حاج آقای تراشیون هستیم و ادامه فرمایشات ایشان را با دل و جان می شنویم.
تراشیون: اگر اجازه بفرمایید من یک نکته دیگر باقی مانده است این را هم عرض کنم. یکی از ویژگی های سلامت شخصیت این است که آدم محبت پذیر و قهرگریز در زندگی مشترک باشد. یعنی وقتی طرف مقابل می خواهد به من محبت کنم او را پس نزنم. یعنی ممکن است الان زمینه و بستر پذیرش محبت را ندارم. گاهی اوقات آدم برای محبت پذیری هم باید حال او خوب باشد. یعنی هر جایی نمی شود. مثلاً دیدید یک بچه که دارد بازی می کند، گرم بازی است، حالا شما بروید به او محبت هم کنید تازه اعصاب او خرد هم می شود. گاهی اوقات در زندگی مشترک هم همین است. آن احساسات طرف مقابل خود را در نظر بگیریم. او حالا احساسات خود را می خواهد به سمت ما بیاورد ما در ذوق او نزنیم. باور شما نمی شود یک موقع یک خانم بزرگواری در جلسه مشاوره می-گفت. می گفت آقای ما آمد، به سمت او رفتم که به او محبت کنم می گوید دوباره کنه آمدید. این خیلی بد است، آدم می تواند دفعه دیگر برود و محبت کند. درست است شما ممکن است خسته هستید و حوصله ندارید، ولی او می خواهد احساسات خود را به سمت شما بیاورد باید بپذیرید. اتفاقاً آن آدم هایی که از سلامت روح و روان برخوردار هستند این طوری هستند. یعنی این جور نیست که این فرد را پس بزنند. جملات خدای نکرده بدی را به او بگویند. و نکته بعدی عدم قهر کردن است. ما باید قهر گریز هم باشیم. قهر دفن کردن مشکلات است، نه حل مشکلات. ممکن است هر لحظه این بیرون بزند. یک موقعی این کارتون پلنگ صورتی را نشان می داد که این آشغال ها را همه در یک گودالی جمع کردند، نگو این خود یک آتشفشان بود زد همه جا را دوباره آلوده کرد. گاهی اوقات قهر هم همین است. خود یک آتشفشان پنهانی است که بیرون می زند و همه چیز را دوباره نابود می کند. و لذا در زندگی های دینی این چیزها که اسلام عزیز تأکید می کند حل مشکل است و لذا من در روایات ندیدم جایی اهل بیت توصیه به قهر کرده باشند. یعنی حتی در آن آیه شریفه سوره نساء که در واقع نشوز می گوید آن جا هم وَ اهْجُرُوهُنَّ می گوید، و اهخروهن نمی گوید، این دو با هم فرق می-کند. آن جا هم نمی گوید با همدیگر قهر کنید. و لذا می خواهم بگویم ما توصیه ای به قهر نداریم در فرهنگی دینی خود که خصوصاً زن و شوهر به سمت قهر بروند. لذا این آداب را در زندگی خود رعایت کنیم. یعنی محبت پذیر باشیم و قهر نکنیم این یک هنر است. یعنی ان شاءالله خیلی از زوج هایی که بیننده برنامه ما هستند بگویند من بعد از سی سال، چهل سال با همسر خود تا به حال قهر نکردم. این معلوم است آدم هنرمندی است. ولی این که طقی به طوقی بخورد قهر کنیم، از قهرهای کم هم شروع شود به طولانی این ضعف است. من یک موقعی برای فرهنگیان و معلمین می گفتم. می گفتم معلمی که از کلاس قهر کرد این دیگر باید به خانه خود برود. یعنی او دیگر نمی تواند اثرگذار باشد. این ضعف است. این قدرت نیست.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. امروز آخرین جلسه-ای است که ما در این فصل خدمت حاج آقای تراشیون عزیز هستیم و امیدوار هستم که به زودی باز هم از فرمایشات ایشان، از مباحث بسیار ارزنده ایشان که هنر خوب زیستن را به ما آموختند بهره مند شویم. من خیلی چیزها از شما یاد گرفتم. حاج آقای تراشیون، بدون تعارف و بدون اغراق و بدون مبالغه عرض می کنم تخصص شما در این حوزه واقعاً ستودنی است. چه در حوزه تربیت کودک و نوجوان و چه در حوزه خانواده. الحمدلله رب العالمین خیلی خوشحال هستم که تألیفات متعددی از شما به جا مانده است و خیل عظیم مشتاقان مباحث تربیتی می توانند مراجعه کنند و مطالعه کنند و به تفضیل این مباحث را آن جا دنبال کنند. ان شاءالله هر جا که هستید برای شما آرزوی موفقیت می کنم.
تراشیون: برای بنده هم واقعاً یک توفیقی بود در تقریباً 65 برنامه ای که در خدمت بینندگان خوب بودیم. تقریباً یک و نیم سال گذشت و توفیقی بود. من یک حلالیت هم جا دارد بطلبم از بینندگان بزرگوار ما اگر یک جایی جمله ای گفتیم برخی دلخور شدند، ناراحت شدند، قصد ما همیشه خیر بوده است در این برنامه که بتوانیم به زندگی ها کمک کنیم. البته یک ویژگی مباحث خانواده برعکس مباحث اخلاقی دیگر دارد، پر آن یک نفر را در خانواده می گیرد و من گاهی اوقات دیدم صحبت هم می کنیم یک جایی آقا یک آرنجی به خانم می زند که گوش کن. او می گوید خود شما گوش کنید. این در مباحث خانواده هست و لذا حلالیت می طلبم اگر دلخوری شکل گرفته است.
شریعتی: هم از شما باز تشکر می کنم، هم از خانواده محترم که بالاخره حاج آقای تراشیون از شهر مقدس قم هر چهارشنبه مهمان ما بودند. ان شاءالله خدا به شما و خانواده محترم سلامتی عطا کند. دعا کنید و ان شاءالله خداحافظی کنیم.