حجت الاسلام نظافت: سلام علیکم. سلام بر شما و همه بینندگان عزیز. أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ، در خدمتیم
شریعتی: حالتون چطوره؟ خدا را شکر. الحمدلله. خدا را هزار هزار مرتبه شکر. انشالله که همیشه سلامت باشید. ما هم بتونیم از محضرتون بهرهمند بشیم.
الحمدلله. خدا را هزار هزار مرتبه شکر. انشالله که همیشه سلامت باشید. ما هم بتونیم از محضرتون بهرهمند بشیم و خدا توفیقی دست داد تا در این روزهای نورانی سمت خدا، از محضر امیرالمؤمنین مدد بگیریم و با کلام ناب او در زیر نامه ۳۱ نهج البلاغه آشنا بشیم.
قصه قِصَّة اعْتِدَالٍ بود و نکتههایی که شما فرمودید و بحث ناتمام موند و انشالله ادامه بحثتون رو خواهیم شنید. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ.
حجت الاسلام نظافت: خب راجع به اعتدال و اهمیتش و عرصههای گوناگونش که در یک کلام میشه بگیم که همه دین را و همه عصاهای زندگی را تحت پوشش خودش این بحث قرار میده. چون تو هر بحثی واقعاً تو ساحتهای مختلف قِصَّةُ اعْتِدَالٍ مطرح هست. و اصلاً اگر ما بخواهیم در یک کلمه بگیم اسلام چه دینی است، بگیم دِین اعْتِدَالٍ، میتونیم بگیم دِین عَقْلَانِیَّةٍ، میتونیم بگیم دِین مَهْرَبَانٍی. یعنی از منظرهای گوناگون میشود نگاه کرد. دِینُ قَصْدٍ وَ اعْتِدَالٍ وَ إِیْتِدَالٍ. حالا آخرش حضرت میگن: وَ إِذَا انْتَدَیْتَ، اگر تو هدایت شدی برای اون قَصْدٍ. چون عرض کردم سخته پیدا کردن نقطه اعتدال در شرایط گوناگون، نیاز به هدایت داره.
شریعتی: عوامل مختلفی هم داره دیگه، اشاره کردید مثل جایگاه، اقتضای زمانه.
حجت الاسلام نظافت: و خب حالا اگر ما هدایت شدیم، خدا کمک کرد، پیدا کردیم، چه واکنشی نشان بدیم که حالا ما اون نقطه اعتدال رو پیدا کردیم؟ خَاشِعٌ باش، یعنی فکن أَخْشَعَ حَالَتَکَ نَسْبَةً إِلَى رَبِّکَ. خشوع، نقطه مقابل عجبْهَ، یعنی به خودت ننازی، بگی آقا من معتدلم، فلانی معتدل نیست. خدا بهت لطف کرده، فراموش نکن لطف خدا را. تو هر عرصهای بگو: الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین... این لطف خدا بود، این خدا کمک کرد که من نقطه اعتدال رو پیدا کردم، هدایت شدم، هَدَایَت الهی رو به خودت منتسب نکن، خاشِعْ باش، یعنی به خودت منتسب نکن، نگو من، من من نکن. نسبت به این اعتدال هم نداشته باش. به خاطر این هدایتی که شدی هم خشوع فراوان در برابر پروردگارت. نسبت به شکر این اعتدال داشته باش. عبارت بعد فرمود: وَاعْلَمْ أَنَّ إِمَامَکَ طَرِیْقٌ ذَا مَصَافَةٍ بَعِیْدَةٍ. بدان پسرم که جلوی روی تو یک راهی است طولانی، دارای مسافتی طولانی. خب این یک نکته، چی میخوان حضرت بگن؟ میخوان بگن ما مسافر منزل ابدیت هستیم و چقدر مهمه توجه به این سفر. شما فرض کنید ما الحمدلله، شما سفر زیاد میرید، فرض کنید تو سفر یادتون بره، مسافرین از پرواز عقب میمونید.
شریعتی: بله، خب مهیا نشدی، اصلا
یعنی این توجه دائمی به اینکه ما مسافریم، خیلی مهمه. از این شهر به اون شهر. حضرت مَصَافَةٌ بَعِیْدَةٍ، مسافت طولانی، یعنی ابدیت در پیش داریم.
شریعتی: میگفتن مرحوم علامه، یه جاهایی علامه طباطبایی رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ، میرفتن هی مکث میکردن، به نقطه خیره میشدن. اطرافیان گفتن: آقا چیزی شده؟ ایشون میفرمودند: أَبَدِیَّةٌ فِی الْأَمَامِ، ابدیت در پیش داریم. آقای ابدیت، فکر نمیکنیم هستیم که هستیم، اصلاً حواسمون نیست. یعنی من خودم هرچی فکر میکنم، کم یادم میاد، فراموش میکنم. و هر موقع انسان دقیقاً فکر میکنه به أَبَدِیَّت، تکان میخوره، واقعاً از میشه، تنبلیها کنار میره، کسالتها از بین میره. هستیم که هستیم و هستیم با چه حالتی؟ با هر آنچه که با خودمون بردیم. اگر فقیر رفتیم اون دنیا، فقیریم که فقیریم. اگه کور رفتیم، کوریم. که حواسمون نیست... و این درک مسافر بودن، یه پیام تربیتی داره که ما باید به فرزندانمون، به خودمون این مطلب رو بفهمانیم: سفری تا ابد در پیش داریم، سفر زاد و توشه میخواد، سفر همسفر میخواد. جمعی از جوانان بودم، بحث ازدواج میکردم و اکثراً میبینم استنکاف میکنن. میگم بابا هَمْسَرَهْ، هَمْفسَرَهْ، همسر یعنی همفسر تا بهشت. چرا میخوای تنهایی زندگی کنی؟ اینکه بعضیها پناه میبرند به روشهای مضر برای پر کردن تنهایی، چون واقعاً انسان تنهایی اذیت میکنه انسان را. و خدا دِینٌ اومده که بگه این تنهایی رو چه پر کن که مضر نباشه. این جای خالی اینجوری پر میشه.
حالا ما بیقراریم چون مسافریم و جدا افتادیم از اون مقصد اعلا، تا به اونجا نرسیم آرام نمیگیریم. یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فملاقیه داریم با رنج میریم، اصلاً تو ذات انسان بیقراری، اضطراب هست. حالا خدای متعال میگه: یک مسکنهایی تو این دنیا برات پیشبینی کردم، یک عوامل آرامبخش دائمی هم پیشبینی کردن. این دو تا رو با هم داشته باش. بعضی از مسکنها هم غافل میشن. و هَمْسَرَهْ مسکن خوبیه و فرزند مسکن خوبیه، لِتسْکَنٌوا الیه. بله دیگه. و دوست مسکن خوبیه. حالا اگر این مسکنها در کنار ذِکْرُ اللَّهِ باشد، در کنار نماز باشد، چقدر جالب میشه، واقعاً خلأ پر میشه. خب حالا نه ازدواج میکنه، ازدواج، بچه، مونس انسانه، انقلابی از شادی ایجاد میکنه. بعد ما که میمیریم، این ها هستند بَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتِ، ما هستیم. این به نظرم یه بحث پایهایه. اگر ما این رو جا نندازیم، آقای شریعتی، نه حجاب جا میافته، نه هیچ دستوری، هیچ توصیهای جا نمیافته. چرا؟ چون برای ۶۰ سال دنگ و فنگ ها نمیخواد که بخش زیادی از درک مطالب دینی، خاطر این در پیش داشتن أَبَدِیَّةت است. ما مسافریم. جالبه، اموات هم مسافرند، یعنی اونها هم که رفتن، باز دارن میرن، هنوز. منتها اموات مسافرانی بی بازگشتند.
این عبارت، نگاه کنید، حِکْمَةُ ۱۲۲، تبعه جنازت امیرالمؤمنین در یک تشییع شرکت کردن، فَسَمِعَ رَجُلٌ یضحک، یعنی کسی میخنده، خنده غافلانه بده، خنده آدم حواسش جمعه، راه رو گم نمیکنه، خوبه. خنده قهقهه بده، شادی خوبه، سرمستی سرمستی بده. و لذا گفتن: اگه خنده قهقهه داشتی، آخرش بگو: برای چند ثانیهای غافل شدم، بر من خشم نگیر. این خنده تو تشییع جنازه پیداست که طرف حواسش نیست، سرمسته، غافله، یعنی این مرده اون رو تکان نداده.
حضرت شنیدن کسی میخنده، فرمود: گُوْیَا الْمَوْتُ عَلَى غَیْرِنَا کُتِبَ، گویا مرگ بر غیر ما نوشته شده است. گُوْیَا الْحَقُّ عَلَى غَیْرِنَا وَاجِبٌ. مرگ حقه دیگه، الْمَوْتُ حَقٌّ. بعد فرمود: گُوْیَا الْأَمْوَاتُ مُسَافِرُونَ یَعُودُونَ قَرِیْبًا. پس حضرت داره میگه اموات مسافرن، اما مسافران که بر نمیگردند، اما اون ها هم مسافرند، اون ها هم دارن همینجور میرن. ما تو این مرحله داریم میریم، عالم دیگه است. این یک جا در حِکْمَةت ۱۳۰ هم داریم که حضرت از جنگ صفین که برمیگشتند به قبرستان کوفه که رسیدن، شروع کردن با مردهها حرف زدن: یَا أَهْلَ الدِّیَارِ مِنَ الْمُوْحشَةِ وَالْمَحَالِ الْمَغْفِرَةِ وَالْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ، ای اهل خانههای پر از وحشت، ای اهل قبرهای تاریک، شما جلوتر از ما رفتید، ما هم پشت سر شما داریم میآییم. حضرت گزارش دادن، فرمودند: خونههاتون دیگران ساکن شدن، اموال تو تقسیم کردن، خانم رفت ازدواج کرد، یا مثلاً همسرت ازدواج کرد. فرمود: این خبر ماست، شما چه خبری دارید؟ حضرت رو کردن به اصحاب، فرمود: اگر به این ها اجازه میدادن حرف بزنن، این ها به شما میگفتن: إِنَّ خَیْرَ زَادِ التَّقْوَى، یعنی سفر زاد توشه میخواد الْمُسَافِرِ و بهترین زاد و توشه تَقْوَى. اون که رفته، اونجا میفهمه تَقْوَى به درد میخوره، وَلَا غَیْرَ، دیگه چیز دیگهای به درد اونجا نمیخوره. و لذا در زِیَارَةُ آمِینِ اللَّهِ داریم که: مُتَزَوِّدِه بالتَّقْوَى لیوم جزایک، خدایا کمک کن من زاد و توشه تَقْوَى بردارم برای روز جزا. ضمناً این رو بهتون میگم، تو نَهْجُ الْبَلَاغَةِ داریم که همه متزود، همه دارن زاد برمیدارن. مومن و کافر، همه ساعی هستند، همه دارن تلاش میکنن. مومن و کافر، منتها جهتها فرق میکنه، اون چه زادی برمیدارن، مومنین هم محتواش فرق میکنه، هم جهتش. جهتش فرق میکنه. در مورد سعی، قرآن میگه: وَ أَنَّ لَکُمْ فِی الدِّینِ لَکُمْ مَا اسْتَحْسَنْتُمْ، همه تون تلاش میکنید، ولی تلاشها پراکنده، جهتها فرق میکنه، محتواها هم فرق میکنه. دستهبندی آدمها تو نَهْجُ الْبَلَاغَةِ، یه جهتش از جهت تزود است، یعنی چگونه زاد و توشه برمیدارن، آدمها فرق میکنند.
این خُطْبَةُ ۱۳۳ رو نگاه کنید، فرمود: إِنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَہَى بَصَرِ الْأَعْمَى، یه دسته اعمال، یه دسته بصیرند، یعنی بینادل هستند، اما دنیا نهایت برد دید آدم کردل، کردل دیگه، ماورای دنیا رو نمیبینه. لَا یُبْصِرُ مِنْ مَا وَرَاءَهُ وَالْبَصِیْرُ بَصِیْر، فرمود چشمش رو از دنیا عبور میدهد که برای این دنیا سرای دیگری هم هست. فرمود: بَصِیْرٌ مِنْهَا شَاخِصُ، چشمش رو از دنیا برداشت، نگاهش دور دست رو دید. وَمَا إِلَیْهَا شَاخِصُ، کل به دنیا نگاه میکنه، جلو پا شدی، فقط همینجا. بعد فرمود: وَالْبَصِیْرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ بَصِیْرٌ، بصیر از این دنیا زاد و توشه برمیداره. وَالْأَعْمَی لَهَا متزود لدنیا هم بصیر متزود، برمیداره، اون برای دنیا، اون برای آخرت. این برای دنیا، بصیر زاد برمیداره برای آخرت، چیزی اینجا نمیخواد بزاره. اون کسی که کوردل هست، زاد برمیداره ولی برای دنیا، همینجا میذاره. پس اینم همه متزود هستند، جهت این زاد برداشتن و محتواش فرق داره. بله، مثلاً توی خطبه داریم، چقدر قشنگ فرمود: خذ ما یبقی لک من ما لاتبقی لک بردار بگیر آنچه را که برات باقی میمونه، از همین فانیها، از همین چیزایی که باقی نمیمونه. آنچه را که باقی میمونه، برگیر. از کجا؟ مِنْ مَا لَا یَبْقَى لَهُ، از همین چیزایی که تو باقی نمیمونی، برای اینها.
بعد فرمود: خُذْ ما يَبقى لَكَ مِمّا لا تَبقى لَهُ ، و تَيسَّرْ لِسَفَرِكَ ، و شِمْ .حديث بَرقَ النَّجاةِ ، و ارحَلْ مَطايا التَّشميرِ برای سفرت آماده باش. ببین برق نجات از کجا درخشیدن میگیرد. فرمود موکب سفر را آماده کن، آماده کوچ از این دنیا باش. دیدید این هایی که هواپیما را آماده میکنند، قبلش از جهات مختلف دارن آمادهش میکنن. یک عده برن دیگه سفر. اینجوری اگه توجه داشته باشند آدمها خودشون رو آماده میکنند.
در خُطْبَةُ ۱۲۳ داریم: مَنْ تَذَکَّرَ بعد السَّفَرَ اسْتَعَدَّ، یعنی کسی به خودش بیاد، سفری ابدی در پیش دارد، راه طولانی، خودش رو آماده میکنه. خاصیت تذکر به سفر ابدی، اسْتِعْدَادٌ، آماده شدن برای مرگ، آماده شدن زاد و توشه برداشتن. حالا آماده شدن یعنی چی؟ که داره إِمَامُ حَسَنُ الْمُجْتَبَى عَلَیْهِ السَّلَامُ، آخرین لحظات به جناده فرمود: استعد لسفرک. آمادگی یعنی چی؟ در یک روایت، آمادگی مرگ چیه؟ حضرت فرمود: إِدَاءُ الْفَرَائِضِ أَوْلًا، اول انجام واجبات. یعنی هر کسی فکر کنه: واجبات تشکیلاتی داریم، واجبات خانوادگی داریم، واجبات همسایگی داریم، واجبات فردی داریم، واجبات تربیتی داریم، واجبات گوناگون داریم. من واقعاً واجبات انجام میدم یا انجام نمیدم؟ یا خدا نکرده ترک فعل داریم نسبت به واجبات؟
دوم: اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ. واجبات به تنهایی کفایت نمیکنه، از حرام باید اجتناب کرد. حرام معصیت، نکبت میاره. کسانی که بیاعتنا هستند به حرامهایی که مربوط به پوشش یا مربوط به خورد و خوراکه یا مربوط به ارتباطه یا مربوط به تشکیلات، به حرامها بیاعتنا هستند، دارن خودشون رو بدبخت میکنن، خودشون رو گرفتار میکنند، برای خودشون نکبت درست میکنند. پس انجام واجبات، ترک محرمات. این دوتا کفایت نمیکنه. وَالِاشتمال عَلَى الْمَکَارِمِ، اهل کرامت باشیم. سخاوت واجبه، نه بخل، حرامه نه، ولی سخاوت نداری، کمبود داری، بخیلی یک عیب نقصانی داریم. عفو واجبه نه، ولی اهل عفو نیست، یک کمبودی دارید، کرامت نداره. بعد این ها تو رو آراسته به فضیلتها میکنه. این ها رو نداری، کمبود داری، نداری، میگه آماده نیستی. این سومیش، خیلیها غافل میشن، یعنی هر تیپی یه بخشش غافل میشه. تو جامعه بعضیها حساس بر واجبات هستند، بعضیها حساس بر محرمات هستند، فضیلتها رو فراموش میکنن. بعضیها میشناسن، حساس بر واجبات و محرمات نیستند، یکم دقت نمیکنن تو واجبات و محرمات، ولی فضیلت دارند، ولی سخاوت دارند، ولی کریمند، ولی جوانمردند، ولی اهل عفوند، ولی دست به جیبند. حتماً شما هم دیدید، خب اون عزیزم باید بدونه که آقا، شما اینم به تنهایی کفایت نمیکنه. تو باید به فکر واجبات باشی. خدا خیرتون رو میخواد. تو که دست به جیب هستی، چرا اونجوری که خدا میگه دست به جیب نمیشه؟ چرا نسبت به خدا، تو داری نسبت به خدا، چرا وفادار نیستی؟ چرا به دستورات خدا توجه نمیکنی؟
این اسْتِعْدَادُ الْمَوْتِ، در یه خطبه فرمود: اِستَعِدّوا للمَوتِ فقد أظَلَّكُم وكُونوا قَوما صِيحَ بِهِم فانتَبَهوا ،یعنی آماده شوید برای مرگ، یعنی آماده شوید برای سفر ابدی، چون مرگ درب سفر ابدیه، آغاز سفر ابدیه. جُنْتُکُمْ، فرمود مرگ سایه افکنده است. فرمود مثل یه قومی باشید که دم گوششون فریاد زدند و همه از خواب بیدار شدن، اینجوری باشید، بیدار، آماده و اون ها فهمیدن که دنیا سرای ماندن نیست. فَاسْتَبْدَلُوا. دیر یا زود خودمون میفهمیم و خوش به حال اون هایی که زودتر، زودتر دنبال یک سرای جدیدی بودند، دنبال عوض کردن این خانه بودند. باز در روایت داریم: اسْتِعْدَادُ الْمَوْتِ تَجْنبوا الْحَرَامِ، از حرامها اجتناب کردن و سخاوتمند بودن و انفاق کردن است. این میشه آمادگی، دست به جیب بودن، بَذْلُ النَّدَىْ الْخَیْرِ، یعنی انسان بذل کنه، خیرات داشته باشه. و الحمدلله، به نظرم دو هفته قبل بود، برنامه ایران همدل، شما مجری بودید.
شریعتی: بله بله، حسینیه امام خمینی، چقدر جالب. من اونجا گفتم تابلوهای تماشایی، خلق انگار عصاره ملت ایران اونجا بود، در عرصههای مختلف، یک ایران همدل، یک ایران همدل همیشه، و الانم ادامه داره.
حجت الاسلام نظافت: ما خودمون برای همین عرض شود، مجتمعی که مشغول هستیم، چه صحنههایی مواجه میشیم، یعنی افرادی هستند نادارند، ولی از کم دریغ نمیکنند. گاهی میبینیم گوشواره شون رو فرستاده، بعد که بررسی میکنیم، خانواده برخورداری هم نیست. بعضی برخوردهای ریز و درشت، چقدر برکت درست میکنه که تو انفاق کوچک را هم براش ارزش قائل باشید. نگین ارزش نداره نه، اگر خدا بخواد برکت بده، فرق میکنه، وقت
شریعتی: بله. فرمود: گاهی عیار این بالاتر از اونه
حجت الاسلام نظافت: .کار خیر کم و کوچک نشمارید، اگه خدا بپذیره، دیگه کم نیست. ای خدا قبول کنه، یکم نیست. الحمدلله، ما ملت شریفی داریم، الحمدلله، خیلی این صحنهها خیلی قشنگه. و وقتی همه میان پای کار، مشکلات حل میشه، همه همدل میشن. و کاش این همدلی در همه عرصهها توسعه پیدا کنه. در جریان جنگ ۱۲ روزه همدلی نشان داده، تو کرونا ما همدلی داشتیم، تو سیل همدلی داشتیم.
حجت الاسلام نظافت: بله، تو این جنگ همدلی داشتیم، یعنی در حقیقت میشه بگیم جز ملتهایی بودیم که توی بلاها زود کمر راست میکنیم، نمیذاریم یک عده موفق بشن چون غصه هم میخوریم و این امتیاز ماست و این ها رو میخوان از ما بگیرن، این ها رو بگیرن زود بر ما مسلط میشن. اصلاً خدا به وسیله همینها امداد میرساند. یه آیه هست، خدای متعال به پیامبر اعظم میفرماید: هُوَ الَّذِیْ أَیْدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ، ای پیامبر، خدا تو رو تقویت کرد، به نَصْرِهِ، یعنی امدادهای ویژه، و به وسیله مومنین، یعنی مومنین وسیله نصرت خدا هستند. نصرت از آن خداست، همه کاره خداست، ولی اسبابش میشن همین، همه این مردم. و مردم رو اینجا باید شناخت. خیلی ها تو جنگ ۱۲ روزه، تلقیشون از مردم جامعهشون عوض شد، دشمن هم تلقیش عوض شد، فهمید اشتباه کرده. یعنی توی بلاها میتونن آدمها همدیگه رو بشناسن، جوهرهها آشکار میشه، دشمن دشمن، امید بسته بود، امیدش ناامید شد. انشالله که همیشه ناامید، انشالله.
خب، فرمود: پسرم تو سفری طولانی در پیش داری. بعد فرمود: مَشَقَّةٌ شَدِیْدَةٌ، سفرش آسان نیست، دارای مشقته میگه، باز میگه شدیده، یعنی مشقت روی مشقت. همینجا یه جایی آه میکشن: آهْ مَنْ قله ازاد و طول الطَرِیْقٍ، و بعد سفرش همینه دیگه. پس مسیر ابدیت هم طولانی است، هم مشقت، سختی زیادی داره، نه سخته عادی، مشقت شدیده. و این مشقت از همون ابتداست، از همون ابتدا، یعنی از ابتدای زندگی، انک کَادِحٌ تو این دنیا. اگر انسان آرام، دنیا دنیای بلاهاست، سختیهاست، گرفتاریهاست، فراز و فرود داره. ولی اگر بگیم مشقت از ابتدای سفر، از ابتدای مرگ بگیریم، و ان للْمَوْتُ غَوْرَاتٌ، مرگ مردن، جان دادن، گردابهایی دارد که نمیشود توصیف کرد، عقل اهل دنیا نمیتونه اون ها رو درک کنه، این سختیها. حالا سختیها رو میشه آسان کرد؟.
بله، خودت رو آماده کن، سختی آسان میشه. آدمهای سخاوتمند، مرگشون سخت نیست، چون انسان وقتی که اون خانمی که گردنبند نشون دادن، نمیدونم گوشواره دادن، النگو دادن، این در حقیقت داره دلبستگیاش رو کم میکنه، داره دل میکنه، خب آسان میشه رفتن دیگه.
بعد فرشته خاصی برای قبض روح این فرد میاد. بعضی از فرشتهها هستن، قرآن میگه: وَالنَّازِعَاتِ ، یعنی چی؟ یعنی کندن، یعنی اون ها باید بیان روح این آدم رو بکنن از این عالم ببرن، چون خودش زودتر نکنده...اما برای مومنین چی؟ وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا، با احترام قبض روحش میکنن، با احترام.
من گاهی مثال زدم به میوه رسیده و میوه نارس. میوههای رسیده رو وقتی میخوای از درخت بکنی، شاخه گاهی کنده میشه، میوه کنده نمیشه. بله، اینجوری بچرخونی، یه جاها هم با شاخه میاد. ولی میوه رسیده چی؟ با باد کنده میشه، با یه اشاره دست. زایمان هم همین جوریه، بچهای که رسیده میشه، این زایمان آسانه، نارس باشه هم خودش اذیت میشه هم زایمانش سخت میشه. میخوام بگم در حقیقت آدمهایی که انفاق میکنند، دارن خودشون رو آماده میکنن برای رفتن، انگار دارن به خودشون یادآوری میکنن: ما نمیمونیم اینجا، پس برای خودمون بفرستیم.
در نَامَةُ ۲۷ به مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّةِ، امیرالمؤمنین فرمود: لَا تَتَمَنَّوْا الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِیْقٍ، تمنای مرگ نکنید مگر با شرطی محکم. چرا؟ چون سفر مشقت داره، تو نمیدونی، نگو خدایا مرگ ما رو برسون، از این مشکل نجات پیدا کنیم. خب اونجا که مشکل صدبرابره ..بله، اگر خاطر جمعی، بگو خدایا مرگ منو برسون. چه کسانی خاطر جمع؟ حاج قاسم سلیمانیها، دستاشون احساس میکنن پره، احساس میکنن رسیدن، احساس میکنن باید برن. اون دیگه خودش خیلی مهمه، برسه، بالغ بشه انسان به معنای واقعی. شریعتی: سیب سرخی سر نیزه است، دعا کن من نیز این چنین کال نمانم، به شهادت برسم.
حجت الاسلام نظافت: آفرین، احسنتم. و شهدا معمولا اینجوری اند. و کسی نباید همینجوری اگه تا اطمینان نداره، نباید بگه خدایا مرگ من رو برسون. اشکالی نداره، توی دعاها میگیم: مُشْتَاقٌه لِفِرحهِ لَقَائِکَ، مرا عاشق یک مرگ شاد بگردان. ولی واقعاً بدون تحریک که نمیشه، دست آدم خالی باشه، عاشق نمیشه اصلاً، مرگش مرگ شادی پس. چرا حضرت میگه تمنای مرگ نکن؟ چون سفری که مشقت داره. یهودیا رو خدا تو قرآن چگونه به چالش میکشه؟ میگه: فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِیْنَ، راست میگید آخرت مال شماست، خب چرا تمنای مرگ نمیکنی؟ چرا از مرگ میترسید؟ پس تمنای مرگ نکنیم مگر اینکه خاطر جمع باشیم. چرا مشقت داره؟ فرمود: مُرتَّهَنوْنَ بِنَا أَسْلَفْتُمْ، اعمال شما، حرفهای شما تو گردن شما جدا نمیشه. آقای شریعتی، کافیه روزی یک گناه کرده باشه، نه همه هست، این ها از ما جدا نمیشه. بعد کاش این فقط همین عمل باشه، این عملها پیامد دارد. نامه عمل رو قرآن میگه: طَائِرٌه فِیْ عُنْقِهِ، چرا میگه طائر؟ چون مثل پرنده پرواز میکنه. چون یه حرفی زدم، اون حرف عوارضی ایجاد کرده، با اون حرف عوارضی ایجاد کرده، همینجور عارضه پشت عارضه، گرفتاری پشت گرفتاری، و میگن مسبب تو بودی، تو این جمله رو گفتی، این دردسرها درست شد. مُرَتهنُوْنَ بِنَا أَسْلَفْتُمْ. وَمَدِیْنُوْنَ بِنَا قَدَمْتُمْ، با همین اعمالتون، فرمود مدین میشوید، مدین یعنی جزا داده شده. و لذا فرمود: هَمَّتُکَ بَعْدَ الْمَوْتِ، همت بعد از مرگ باشه، ولی به این سفر فکر کن. همت و دغدغه از هست که خدایا اکبر، همه ما دنیا، لَا تَجْعَلْ دُنْیَاكَ أَکْبَرَ همنا وَلَا مَبْلَغَ عِلْمِنَا، میگه نهایت عالم شدن دنیا داری نباش، و هم اكبر هم آخرت باشد، چون مَصَافَةٌ بَعِیْدَةٍ، چون این سفر مشقت داره، همتت بعد از مرگ باشه.
در خُطْبَةُ ۲۰ حضرت فرمود: اگر اون چیزهایی را که مردهها دیدن، شما میدیدید، بیتاب میشدید و گوش شنوا پیدا میکردید و اطاعت میکردید. ولی شما چشماتون دید نداره نسبت به اون عالم. مَحْجُوْبٌ عَنْکُمْ مَا قَدْ آینَوْا، آنچه را که مردهها دیدند از شما در حجاب است.
باز توی خطبه داریم، حضرت فرمود: اون چیزایی رو که من میدونم، اگه شما میدونستید، سر به بیابان میذاشتید. الله أَکْبَرْ، فرمود به سر و صورتتون میزدید، خودتون رو میزدید. بعد از حضرت فرمود: اموالتون رو بدون نگهبان رها میکردید و حاضر نبودید به احدی فکر کنید که اون بر چه خبرهها. اگر مطلع میشدی از اون عالم، حاضر نبودی تو این دنیا به کسی دیگه فکر کنید، فقط به خودت فکر میکردی و به سفر.
البته به سفر فکر میکنه، از خاستگاه فکر کردن به سفر، بعد میفهمه که خب حالا باید به خاطر اون سفر به زن و بچهاش توجه کنه، استقلالاً
شریعتی: اون توجهاتی که رنگ و بو و سوش فرق میکنه، جهت میده به همون.
حجت الاسلام نظافت: بله، یعنی تو در حقیقت به خودت توجه داری، بعد متوجه میشی نمیشه، یعنی اگه به نیازمندی هم توجه کردی، در واقع داری به خودت توجه کردی. بله.
خُطْبَةُ ۱۸۸، سَابِقُوْا رَحْمَکمُ اللَّهُ، سبقت بگیرید، خدا شما رو رحمت کنه، به سمت چی؟ إِلَى مَنَازِلِکُمْ، شما یه جایگاه دارید، منزلهایی دارید. أُمِرْتُمْ أَنْ تُعْمُرُوْهَا، به شما امر کردن، اون منزلهاتون رو آباد کنید، نرید برید اونجا ویرانه و خرابه، اونجا مصالحی نیست برای آباد کردن. سَابِقُوْا إِلَى مَنَازِلٍ، نه یک منزل، منزلهایی که امر شدید، آبادش کنید. وَالَّتِیْ رغِبْتُمْ فِیْهَا، شما هم رغبت دارید به چنین منزلهایی، دوست دارید اونجا آسایش داشته باشید. میریم یک شهر دیگه، دسته جمعی، بعضیا میدوند خونه خوب رو، سوئیت خوب و جای خوب رو دیدید، تخت خوب. میگه طبیعت اینجوریه، تو رغبت داره به جای آباد. ودعیتم الیها فرمود شما دعوت کردن به سمت اون منزلها، اون منزلها را اگر آباد نکنیم، مشقت شدیده میشه. پس مشقت میشه تبدیل کرد به آسایش، به آرامش. مشقت جبر نیست، میگه مشقت داره، اگه آبادش نکنی، مشقت داره، آباد کنی، مشقت برداشته میشه. مثل جان دادن که عرض کردیم، مشقت داره، ولی اگه حواست جمع باشه، میتونی مرگ رو آسان کنی.
حالا یک اشکال، ممکنه کسی بگه اگر مشقت شدیدی داره، چرا امیرالمؤمنین میفرماید: من نسبتم به مرگ، ما کنت الا کقارب ورد و طالب وجد میگن: حیوانی که تو بیابان هست و تشنه و یه بار کی به برکه آب میرسه، چقدر اشتیاق داره، خودش رو میندازه. حضرت میگه: من نسبتم با اون عالم اینجوریه، تشنه، بیقرار اون عالم است. و طالب وجد، آدمی که گم شده، داره گمشده ش رو پیدا میکنه. اونجا هم که گفت، حضرت فرمود: انَّسُ بِالْمَوْتِ، انس پسر ابیطالب به مرگ. مِنْ أَنْسِ الطِّفْلِ بِالْمَرْضِعِ أَکْثَرُ، من به خدا قسم، میخوره اهل بیت کم قسم به خدا قسم. إِنْسُ أَبِیْ طَالِبٍ بِالْمَوْتِ، از انس طفل به پستان مادر بیشتره. نوزادها رو هم تغذیه جسمی، هم تغذیه عاطفی، این سبک تربیتی ما باید اینجوری باشه. خب جواب اون اشکال، جوابش چیه؟ امیرالمؤمنین از یه طرف خودشون میگن مشقت داره، از یه طرف میگن من انس دارم که دست پره. اون مشقت رو، اون دغدغهها رو یه جوری برطرفش میکنن با چی؟ با زاد و توشه. کسی که دستش پره، داستان تمام میشه.
شریعتی: یعنی اگه مصالح زیاد فرستاده باشی، اون رو ساخته باشی، دیگه مشتاقی بره ببینی چه خبره. حجت الاسلام نظافت: بله. و بعدم خوشبینی به فضل و رحمت خدا. حالا ما که خوشبینیم هم به خدا، هم به شفعامون، ما امیرالمؤمنین، ما رو عاشق ما اند، دوست دارن ما رو، ما رو تنها نمیذارن. ما دست اهل بیت میبندیم برای شفاعت، دستش رو نبندیم. برامون کار انجام، چه جوری دستشون بسته میشه؟ وقتی ما هیچ کار نکنیم، اون ها نمیتونن معجزه بکنن، یعنی خدا اجازه نمیده. ما باید اسبابش رو فراهم کنیم، اسباب شفاعت اون ها رو. من گاهی مثال میزنم به ماشینهای امداد خودرو تو جادهها، ماشینت خراب شده، میان کمک میکنن، درست میکنن. حالا اگه ماشین نداری چی؟ پیاده برو بیزحمت. ماشین نیاوردی، ماشین ببریم ولو خراب، درستش میکنند. ما امیدواریم. این حرفها ایجاد دلهره مثبته. اینکه میگه سفر طولانی داری، مشقت شدیدی داری، این دلهره مثبت ایجاد میکنه. دلهره مثبت چیه؟ اینه که من رو به تکاپو وادار میکند، هیجانی از فعالیت ایجاد میکنه، پرکاری میاره.
شریعتی: با این همه تحذیرها، بازهم من بیخیالم، چه برسه اگه این ها نبود.
حجت الاسلام نظافت: متاسفانه به قول شما. پس این امیرالمؤمنین جواب: دستتو پر کن، تو هم اشتیاق پیدا میکنی. منتها ولی قانع نمیشه آدم، هرچی انسان معرفتش به این طولانی بودن بیشتر بشه، قانع نمیشه. برای همین یه جاهایی وقت کم میآرن، و عجب ندارن، میگه زاد توشه م کمه، از معرفت به سفر طولانی، این جلوگیری میکنه از خودشیفتگی، دست خودش رو پر نمیبینه، ولی ترس هم دیگه نداره. یعنی انگار گویا ما یک حالات متضاد میبینیم، از یه طرف امیرالمؤمنین میگه آه من قله الزاد، چرا؟ چون میگه راه طولانی، از این طرف مشتاقم، از میگه مشتاقم. پس نگاه شدت معرفتها، صفت و پری، از یه میوه رسیده انس داره به اون عالم، از یه طرفم نگاه میکنه راه طولانیه، میگه حجم ندارم، محتاج فضل و رحمت خدا هستم. در ادامه حضرت میفرماید: وَلَا غِنَى بِهِ فِیْهِ عَنْ حُسْنِ الِارتِیَادِ، میگه خب حالا سفر طولانی هست، مشقت هم داره، تو نیاز به سه چیز داری، یک نیاز، بینیاز نیستی از حُسْنِ الِارتِیَادِ. ارتیاد یعنی چی؟ یعنی طلب کردن. وقتی یه گروهی میخوان برن مسافرتی، یه نفر زودتر نمیره ببینه چه خبره، چه چیزایی باید بیاره، این میشه ارتیاد، یعنی طلب کردن. برای اینکه آدم بدونه چه مقدماتی رو باید فراهم بکنه. حضرت میگه: تو بینیاز نیستی از حُسْنِ الِارتِیَادِ، یعنی طلب کردن، طلب فهم، شناخت راه، شناخت سختیها، شناخت نیازها، شناخت میزان زاد و توشه. این رو میگن ارتیاد میگن تو بینیاز گریه شناسایی چی میخوای. حالا این ها انبیا به ما گفتن. بله، امیرالمؤمنین فرموده پیشاپیش برای ما آوردن، پس ما نیاز داریم به مطالعه حرفها. این میشه حُسْنِ الِارتِیَادِ. ما که نمیتونیم بریم، بریم، بله، هرکی رفت دیگه برنگشت. پس این خبرهای مفتی که برای ما آوردن، این خبرها رو مطالعه کنیم، حدیث بخوانیم، گوش بدیم به این حرف. در یک کلام، برای خودمون وقت بذاریم. یه نکته تربیتی داره که آقا دارند خودخواهی ما را تحریک میکنند، چون هر مسافر به فکر زاد و توشه خودش است، به فکر خودت باش، منتها خودت رو بشناس. باز آمدن اهل بیت به ما بگن که آقا تو چه موجودی هستی، خودت رو بشناس،
شریعتی: اون وقت خودخواه باش و فکر روزی باش. یَوم لا ینفع نفسا الا ایمانها
حجت الاسلام نظافت: تو نیاز داری، قَدْرَ بَلَاغَکَ مِنَ الزَّادِ، نیاز داری بدانی چقدر زاد، مبلغ لازم داری. زاد مبلغ لازم داری. یعنی چی؟ بنزین گاهی آدم داره ولی نمیرسه، میگه این زاد و توشه باید کفاف راه را بدهد، باید اندازهگیری کنی. اون زادی که بَلَاغَکَ مِنَ الزَّادِ، یعنی زادی که تو را به مقصد برساند. میگه اندازهگیری باید بکنی. حالا مورد از زاد چیه؟ قبلاً گفتیم تَقْوَى. خب پس باید تدبیر بکنیم برای اینکه زاد و توشه تهیه بکنیم، برای اینکه تَقْوَى داشته باشیم، بدون برنامه و تدبیر نمیشه.
سوم قدر بلایی که عرض کردیم. سومش چیه؟ مع خفت الظهرمسافر میگه هم باید بدونه چه خبره اونجا، هم باید زاد و توشه کافی برداره، هم بارش باید سبک باشه. سبک، شما که زیاد میرید سفر، معمولاً سبکتر راحتتری.
شریعتی: آره، ولی وقتی که چمدان و اولا دیگران میرن، شما وایسیم تا بارها رو بیارن، بعدم گاهی چک میکنن، کافیه، مشکوک هم بشن، میگردن، اینجوریه دیگه. مسافر وقتی سفر بهش خوش میگذره، مشقتش کم میشه که سبکبار باشد. خَفَّتْ ظهْرَ یعنی پشت سبک. پس سه نیاز مسافر منزل ابدیت: یک ارتیاد، یعنی طلب کنه، سعی کنه بفهمه چه چیزایی اونجا نیاز هست. ۲ اندازهگیری کنه چقدر زاد میخواد. سوم سبکباری. قرآن را بشنوید، ببینیم چقدر فرصت داریم.
شریعتی: خیلی ممنون، متشکرم، خیلی نکتههای خوب، یه تلنگر خیلی جدی، واقعاً کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش، کی روی ز که پرسی، چه کنی... امیدوارم به خودمون بیایم. واقعاً با این تلنگرها و امیدوارم با فضل و عنایت امیرالمؤمنین، با تفضلات حق تعالی، انشالله عاقبت هم همون ختم به خیر بشه. و چه دعایی بهتر از این آیات رو بشنویم. بعد از تلاوت آیات انشالله با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما. بفرمایید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
صفحه594 قران کریم
شریعتی: واقعاً آدم فکر میکنه، یه وقتایی چقدر نیاز به تذکر داره، یه وقتایی نیاز به خلوت داره، یه وقتایی به خودش برسه. و به نظرم سمت خدا، فرصت و یک مجال برای اینکه به خودمون بیایم، به معنای واقعی کلمه و از کلمات ناب اهل بیت، از آیات نورانی قرآن بهرهمند بشیم و انشالله راه رو پیدا بکنیم و به سمت خودش حرکت بکنیم. یه قرار دستهجمعی هم ما داریم که برکت اوقات ماست و برکت عمر ما، یک همدلی که اول هر ماه قرارش رو یادآوری میکنم خدمت شما، برای مشارکت در قربانی اول ماه، میتونید همراه بشید با ما. دوستان، مسیرهای همراهی شما رو زیرنویس میکنند، هم به کانال ما میتونید مراجعه بکنید، هم عدد ۱۴ رو به ۲۰۰۰۰۳۳۳ پیامک بکنید که نحوه مشارکت برای شما ارسال بشه، و هم به زیرنویسها میتونید دقت بکنید. خدا انشالله به بهترین وجه از همه تون قبول بکنه و ممنونم از لطف و مشارکت و همراهی شما که خانوادههای عزتمند زیادی رو خوشحال می کنید انشالله، خدا خوشحالتون بکنه.حسن ختام فرمایشات شما رو بشنویم، باید خداحافظی بکنیم.
حجت الاسلام نظافت: بله، حضرت: سبکبار باید باشی. در یک خطبهای هم داریم فرمود: تَخَفَّفُوا تلحقوا خودتون رو سبکبار کنید، به مقصد میرسید. تو این پیادهرویها، این ها که بار سنگین دارن، عقب میمونن دیگه.سبک میکنن خودشون رو میرسن. یک نسبتی هست بین سبکباری در این دنیا و اون دنیا و نامه عمل. یعنی چی سبک شدن؟ یعنی چی؟ یعنی این طلا رو میده، این پول رو میده، این انفاق را می کنه سبک می شه
شریعتی: مثل بالن که این وزنها رو میندازن، هی اوج میگیره.
حجت الاسلام نظافت: خب بعد چی میشه؟ بعد اونجا که میره، میبینه نامه عملش سنگینه، اگه اینجا نزد خودش نگه داره، این کار نکنه، اونجا میره نامه عملش سبکه. حالا آیه قرآن فرمود: فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِیْنُهُ، فهو فی عیشه راضیه اون هایی که ترازو تو اون عالم سنگینه، وزنههاشون سنگینه، در یک زندگی سراسر شادی و خوشنود هستند. فَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِیْنُهُ فامه هاویه، اون هایی که موازینشون سبکه. یه نسبتی هست، سبکبار کنی، اونجا ثقلت موازین میشه نکنی، اونجا خفت موازین میشه. آیه دیگه فرمود: مَا لَکُمْ إِذَا قِیْلَ لَکُمْ أَنْفِرُوْا فِیْ سَبِیْلِ اللَّهِ، وقتی که میخواید برای نماز بلند شی، سنگینی، میخوای بری جبهه، سنگینی، میخوای بری تو ایران همدل شرکت کنی، سنگینی. چسبیدی به زمین، زمینگیرم، خودت سبک کن. وقتی زمینگیر میشه انسان، یا نماز نمیخونه، یا بخونه مزه نمازو نمیچشه، یعنی روح نمیره عالم بالا، صلاتش، نمازش مِعْرَاجُ الْمُؤْمِنِ نمیشه. نماز خونده ولی با سنگینی، با سختی، لذت هم نخواهد داشت. این هم نتیجه اون سبکبار شدن. حالا چه چیزهایی انسان رو سنگین میکنه، به نظرم باید بگذاریم بعد
شریعتی: باشه، هفته آینده انشالله. خیلی ازتون ممنونم، متشکرم. دعا بفرمایید.
حجت الاسلام نظافت: خدایا به حق محمد و آل محمد، ما رو سبکبار بگردان، الهی آمین. تا نمردیم بر دستان ما، بر زبان ما، بر قلم ما، خیرات ماندگار به نفع جامعهمون، به نفع کشورمون، به نفع مستضعفان، به نفع امام زمانمون و دین جاری بگردان،
شریعتی: الهی آمین. خیلی ازتون ممنونم و متشکر.
شب میرسد و ستاره برمیگردد، آن رفته به یک اشاره برمیگردد.
دل مثل کبوتر حرم میماند، هر جا برود دوباره برمیگردد.
خداحافظ تا سلام دوباره. متشکرم از شما آقا. طَیِّبَ اللَّهُ انشالله. خدا حفظتون کنه .