اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1404-07-20-حجت الاسلام رفیعی - شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه ( عوامل دوستی و اختلاف و رفع آن )

ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین سلام عرض میکنم محضر شما مخاطبان عزیز برنامه سمت خدا آقایان بانوان کوچکترها بزرگترها بینندگان جان شنوندگان عزیز رادیو معارف و خیلی خوش اومدید همه تون به برنامه امروز یکشنبه و تو هفته رویداد ملی رسانه ای "ایران جان فارس ایران" و در روز بزرگداشت حافظ شیرازی لسان الغیب اجازه بفرمایید که اول برنامه شما رو به یکی از غزلیات تو حافظ که در واقع مایه توحیدی داره مهمان بکنم و بعد انشالله برنامه را خدمتتون با حضور مهمان ارجمندمون انشالله آغاز بکنیم و اون غزلی که من انتخاب کردم آشناست براتون احتمالاً خوندید شنیدید یا احتمال زیاد حفظ باشید خیلی هاتون گفت که:

معرفی برنامه

    

 ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم   از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم

 رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم    تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم

سبزه ی خط تو دیدیم و ز بستان بهشت         بطلب کاری این مهر گیاه آمده‌ایم

 با چنین گنج که شد خازن او روح امین    به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم

لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست        که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم

 آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار            که به دیوان عمل نام سیاه آمده‌ایم

حافظ این خرقه پشمینه بینداز که ما         از پی قافله با آتش آه آمده‌ایم

انشالله انس بیشتری با اشعار توحیدی اینگونه داشته باشیم و این هم هدیه از جنس شعر به شما تو این هفته و تو این روز و حالا دیگه بفرمایید مشرف بشیم محضر آقا امام سجاد علیه السلام از مسیر دعای شریف مکارم الاخلاق و بیان نازنین و دوست داشتنی حاج آقای رفیعی عزیز. سلام علیکم

حجت الاسلام رفیعی: سلام علیکم آقا ارادت داریم بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ارادت خدمت جنابعالی و همه بینندگان گرامی می‌دارم این ایام و روزهایی رو که مربوط به استان فارس و عزیزانمون در شهر شیراز هست انشالله که همیشه شاد باشند و انشالله شاد هم زندگی کنند و آرزوی توفیق برای همه مردم ایران آرزوی امنیت و سلامت برای مردم غزه و انشاالله کم شدن شر همه اجانب و دشمنان به ویژه شر صهیونیست‌ها که انشالله از سر جهان اسلام کم بشه الهی آمین الهی آمین.

 عرض می‌کنم که بحث ما در دعای مکارم الاخلاق رسید به اینجا که امام سجاد علیه السلام تقاضاهایی رو از خدا مطرح می‌کنند اون امروز مورد بحث منه اینه به خدا عرض می‌کند خدایا من توفیق بده فی ضم اهل الفرقه یعنی کسایی که با هم اختلاف دارند تفرقه بینشونه من این‌ها رو ضمیمه کنم. یعنی پیوند بدم به عبارت دیگر اختلافات رو کم کنم و اصلاح ذات البین روابط بین مردم فامیل ها و به هر حال انسان‌ها رو اصلاح کنم و خوب بشه . خب موضوع مبتلا بهیست خیلی من آقای ملا گاهی غصه می‌خورم از مراجعاتی که فراوان به من می‌شه می‌بینم می‌شنوم از برادرانی که با هم قهرند فرزند و پدرانی که با هم اختلاف دارند پسر عمو پسرخاله‌ها بستگان عمه دایی اختلافاتی که بین خانواده‌ها هست حالا یا به حد قهر می‌رسه یا به حد کم شدن روابط و براهم زدن به روی هم پریدن برای هم خوردگی کردن من یه مثالی رو همیشه می‌زنم شاید مثال ناقصی باشه من یادمه قدیم که مثلاً مرغ توی منازل داشتیم وقتی جوجه‌های او از تخم سر در می‌آوردن مثلاً ۱۵ تا ۲۰ تا دیده بودید شما با هم بودن بله دنبال این مرغ می‌دویدند با هم بودن دوره چیزی با هم می‌خوردن جیک جیک می‌کردن خب اینها بزرگ می‌شدند بعد می‌دیدی همین‌ها با هم دعوا می‌کنن اصلاً همدیگه رو نمی‌شناسن دیگه. مثلاً کافی بود شما پنج تا از این جوجه‌ها رو ببرید خونه خودتون پنج تا رو هم خواهر برادرن با همدیگه، دعوا می‌کردن اختلاف داشتن خب حالا اونها حیوانند و جوجه‌اند و مرغند و بچه غریزه است اما من خیلی گاهی غصه می‌خورم مثلاً هفت تا شش تا پنج تا الان که کمتر شده دو تا سه تا بچه توی خونه واقعا همدیگه  رو دوست دارن با هم بازی می‌کنن اگه به هم می‌زنند با هم صلح میکنند با هم یه جا هستن اونوقت اینا میان بزرگ می شن ازدواج میکنند همسر دار میشن فرزنددار میشوند می‌بینی اصلاً اون رفاقته و اون دوستی دیگه نیست یا ماه به ماه همدیگه رو نمی‌بینند یا اگرم ببینن بینشون اختلافه یا توقعات زیاد بهانه جویی خرده گیری و حالا این رو شما تعمیم بدید توی رفقا و دوستان دوستانم گاهی این‌طوره کوچک مثلا با هم اختلاف پیدا می‌کنند که قابل حله اولاً که بالاخره ما انسانیم انسان‌ها بینشون اختلاف پیش میاد دیگه من یه چیزی میگم آقای ملایی خوشش نمیاد این دلیل نمیشه که ایشون دیگه مثلاً ارتباطش رو با من قطع کنه یا صحبت نکنید شما یه چیزی میگید مثلا بنده ممکنه بهم بر بخوره ولی خوب در کنار هزاران حرف خوبی که تا حالا به من زدید اینا رو باید با هم ببینم.

این نکته رو برای این عرض می‌کنم که اینی که در میان خانواده‌ها دوستان همسایگان همکاران اختلاف پیش نیاد این محاله، غیر ممکنه دیگه بین اصحاب و پیغمبرم گاهی اختلاف پیش میاد بله این آیاتی که تو قرآن میگه اصلحوا اصلاح کنید به خاطر همین اختلافات و مسائل پیش میومده لذا امام سجاد این معلومه عزیزان بیننده این مهمه به عنوان یه عبادته، امام سجاد به خدا عرض می‌کند خدایا به من توفیق بده اختلافا رو کم کنم تفرقه رو تبدیل به وحدت و صمیمیت کنم. حالا من ناظر به این بحث دو تا مطلب می‌خوام عرض کنم یک عوامل اختلاف ۲ عوامل دوستی و عوامل رفع اختلاف در هر بخشی هم ۱۰ تا رو عرض می‌کنم که مجموعاً بشه ۲۰ تا. بیشتر از این فکر نمی‌کنم برسیم انشاالله برسیم منبع این عرض من هم چیزی جز روایات نیست که همه اینها توی احادیث آمده، خب می‌دونید فراوان تاکید شده در اسلام با هم باشید اختلاف نکنید وآیات قرآن هم داره.

 اما ریشه اختلافات چیه؟ یک اون بد طینتی خبث باطنی، روایت داریم انتم اخوان علی دین الله ما فرق بینکم الا خبس السرائر و سوء الضمایر گاهی اون خبس و به اصطلاح ناپاکی و پلیدی درونی رو خویش را صد آب شوی از کینه‌ها.. گاهی موجب می‌شود که بعضی ها مثل اینکه لذت می‌برن ایجاد اختلاف کنند لذت می‌برن از اینکه جدا بشن لذت می‌برن از اینکه بهانه جویی کنند این یک عاملش حالا فعلاً راهکارهاش هم عرض نمی‌کنیم

دومین عامل خود شیطانانه اینا شک نکنید هر کجا اختلاف می‌بینید ریشه شیطان آیه قرآنه انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء هرچی عداوت و اختلافه حالا فی الخمر والمیسر حالا چرا خدا می‌فرماید شراب و قمار چون خود این دو عاملم عامل اختلاف میشه، طرف با طرف قماربازی می‌کنه یه خونه‌شو از دست میده ماشینشو از دست داد اصلا فلسفه حرمت قمار یکیش همینه، ایجاد اختلاف می شه ماشین من رو گرفت رسول خدا رد می‌شدن دو نفر قمار می‌کردن البته هنوز ایشون پیامبر نشده بود دید که خب مثلاً حالا من حدودی عرض می‌کنم این یکی خانه‌ش رو به اون باخت دوباره شروع کردن زمینش رو هم باخت این دفعه شروع کردن کنیزها رو باختن گفت یه بار دیگه بزنیم تو که چیزی نداری که دیگه گفت این دفعه رو خودم قمار کنم اگر باختم من می شم عبد تو تو میشی ارباب من.. عجب و همینطور دوباره هم باخت پیغمبر خیلی ناراحت شد. گفت: خدایا بعثت من رو برسون من جلوی این کارها رو بگیرم یه صاحب مالی بی‌مال شد یک حری عبد شد یک غنی فقیر شد صرفاً به خاطر چرا این در واقع حرمتش روشنه علتش چون موجب می‌شود که کینه ایجاد میشه ...خمرهم همینه شراب می‌خوره داد می‌زنه فریاد میزنه کاسه می‌شکنه کوزه می‌شکنه اینکه اسلام عزیزان بیننده یه چیزایی رو حلال کرده چیزایی رو حرام شک نکنید اونچه که حلال کرده پاکیزه است و آنچه که حرام کرده ناپاکه، یحل لهم الطیبات و یحرم لهم خبایث چرا آدم دنبال چیزی بره که خبیثه آقا همه میرن همه اشتباه می‌کنن این آیه خیلی عجیبه سوره مائده آیه ۱۰۰ "لایستوی الخبیث والطیب ولو اعجبک کثرة الخبیث" خبیث یعنی پلیدی با طیب یعنی پاکی مساوی نیست ولو پلیدی بیشتر باشه یا پلیدان بیشتر باشه بیشتر باشند حالا این خبیث و طیب چند تا قول پیرامونش هست. بعضی ها گفتن منظور افراد اقوالند، اعمالند، عقایدن هر کدوم باشه پس دومین عامل اختلاف شیطانه شک نکنید. اونی که داره ایجاد اختلاف بین برادر و خواهر و پدر و فرزند و من الان می شنوم گاهی مادرها زنگ میزنن میگه دو ساله بچه من قهرن بله متاسفانه مادر شماست اولین جایی که سعی کردی حرکت کنی کجا بود؟ شکم مادرت بود. اولین غذایی که خوردی کجا بود؟ غذای مادرت بود. اولین جایی که گهواره تو شد کجا بود؟ پای مادرت بود. حالا ممکنه پدر مادر مقصر باشن یه اخلاقی دارند اخلاقی دارند اگر علت نداشته باشه که اختلاف نیست که ولی اینا دلیل نمیشه دلیل جایگاه پدر و مادری بله

ملایی: حاج آقا قدیمی‌ها می‌گفتن که توی این اختلافات یه جا که یه جر و بحثی چیزی می‌شد برید برید شیطون رو لعنت کنید آره اعتقاد داشتن که شیطون این وسط است.

حجت الاسلام رفیعی: آیه قرآنه اعتقاد صحیحیه.

 عامل سوم در ایجاد اختلاف که البته تو این روایت سه تا عامل ذکر شده منتها ما دیگه تعاونی حساب می‌کنیم یکی حساب می‌کنیم ثلاثة مااکسب للبغضاء النفاق وظلم والعجب اینطور شده اول نفاق اینطور میشه جلوی اقای ملایی تعریف می کنم پشت سر می رم بدش رو می گم این می‌شه اختلاف لذا رودررو و پشت سر یکسان باشیم خیلی هم کار سختیه خیلی هم کار سختیه بله یه خاطره دارم لطیفه ماننده.. خیلی سال پیش شاید مثلاً ۳۰ سال پیش کنار کسی تو اتوبوس نشسته بودم این نمیدونست رفیعی رو می‌شناخت منم کنارش نشستم. تطبیق نمی‌کرد..خب شروع کرد یه مطالبی گفتن و گفتن و گفتن بعد گفت ایشون رو می شناسید؟ گفتم با اجازه خودم هستم! خیلی خجالت کشید.. واقعا اینی که من پشت سر شما می‌گم باید بتونم جلو روتون هم بگم، اگه نمی‌تونم بگم یه اشکالی توش هست. یعنی حرام است جایز نیست. یا غیبته یا تهمته یا سخنچینی است یا هرچی اسمش رو می‌خواهید سه چیز اختلاف میاره یکی هم ظلم خب ببینید مثلاً بعضی فرزندان میگن پدر به ما ظلم کرده مالش رو به این اولاد داده به اون اولاد نداده ..برای این خانه خریده برامون نخریده مثال عرض می‌کنم بله بچه‌های این رو تحویل می‌گیره بچه‌های خونه محل نمی‌ذاره.. خب ببینید من دارم اختلاف نه اما آقای پدر شما هم همچین کاری نباید بکنی. بچه نباید به خاطر این به پدرش قهر کنه ها الان نگه شما مجوز دادید نه ولی پدرم یه همچین زمینه رو نباید ایجاد کنه اینه که شما ملاحظه می‌کنید یا فرض کنید که برادر و خواهرها مخصوصاً حوزه پدر و مادرها من این رو تاکید می‌کنم تو دلت عیبی نداره حسن و از حسین بیشتر دوست داری اشکال نداره علی رو از تقی بیشتر دوست دارید اما تو رفتارات اگه علی آقا رو یک شب دعوت می‌کنی تقی رم یک شب دعوت کن. ابراز نکن اگر به حسن میگه قربانت بشم به حسین هم بگو قربانت بشم.. اینها خیلی مهمه. آقا مگه من اصلا از این اولاد بدم میاد بعضی ها میگن مثلاً به دلایلی ولی از اولاد ب خوشم میاد آقا این رو توی رفتار نشون نده .این نکته بله پسر نوح باشه آدم فاسدی ولی اکثراً قصه این نیست میگه بچه‌های این مهربان‌ترند. زن این بیشتر ما را تحویل میگیره. خودش بیشتر هوای مارو داره.مگه این پنج تا انگشت من الان با هم مساوی اند نه؟ برادرند کنار هم مساوی نیستند . یکی هم عجب این سه تا بله ثلاث فرمود سه چیز اختلاف بغض ایجاد می‌کنه نفاق و ظلم و عُجْب چیه من نگاه از بالا به شما دارم ببین شما برادر منی حالا جنابعالی فرض می‌کنید که مدرکتون فوق لیسانسه من فوق دیپلم هستم. این دیگه نباید دخیل باشه تو رابطه من و شما این برادر کارگره اون برادر آیت‌الله‌العظمی ست خب باشه برادر شماست من یادم نمیره روایتی دیدم که حالا یه خاطره‌ای هم اگه فرصت کنم عرض روایت دیدم یه شخصی میگه من اومدم همسایه‌ای داشتیم میگه این بیرون از مدینه دیدم خونش خیلی شلوغه کفش‌های زیادیه و این ها رفتم گفتم این همسایه ما میگه داداش امام صادق علیه السلام بود برادر امام صادق یکی از برادرای ایشون بود گفتند چه خبره گفتن آقا امام صادق تشریف آوردن به ایشون سر بزنن به برادرش نمیگه من امام صادق هستم من باید مثلا چی؟ میگن من بنشینم آره خیلی مهمه این نکته به هر حال این من دیدم خیلی از بزرگان مراجع شخصیت ها که اینها در واقع خودش یه جایگاه عظیم و رفیعی داره ولی میره سر می‌زنه مثلاً برادرش که کارگریه یه آدم ساده‌ایه بله این هم عامل بعدی. پس اول عرض کردیم خبث باطن دوم عرض کردیم شیطان سوم نفاق و ظلم و عُجْب از بالا نگاه داشتن خود برتر بینی.

البته ببینید یه وقت برادر شما عالم احترام کنید یه وقت بزرگتره اینها درست است اما نباید شما یه وظیفه‌ای داری من باید احترامش رو نگه بدارم اما اون خودش رو بالاتر نباید ببینه این نکته مهمیست.

 عامل بعدی که موجب اختلاف می‌شود شوخی است. حالا طبیعتاً شوخی اشکال نداره، پیامبرهم خودش اهل مزاح بود اما المِزاحُ يُورِثُ الضَّغائنَ شوخی کینه‌ای ایجاد می‌کنه معلومه این منظور چیه منظور شوخیی‌هایست که از حد بگذره و برنجونه برنجونه گاهی بعضی از اوقات شوخی شما قصدی نداری اما موجب می‌شود که طرف طرد بشه آبروش ریخته بشه به هر حال مورد اشاره قرار بگیره مزاح رسول خدا فرمود من خودم اهل مزاحم ولی دروغ نمیگم یه کسی خوابیده بود تو جبهه شمشیرهم کنارش بود یکی شوخی کرد شمشیرش رو برداشت شوخی کرد این بلند شد خیلی ترسید. چون سلاح هم خیلی مهمه دیگه بعد خندیدن و بهش دادن رسول خدا فرمود کسی در دل مومنی ترس ایجاد کنه همینطور خدا رو روز قیامت درش ترس ایجاد می کنه. این  چه شوخیه دل طرف ریخت ترسید.. لذا مزاح‌هایی که از حد می‌گذره مزاح‌هایی که در واقع دیگه از اون جنبه‌های ادب رد می‌شه بعضی جنبه‌های ادب رد می‌شه

 عامل بعدی توی اختلاف خانواده‌ها خوردگیری است. این خیلی مهمه چون زیاده من ناقش الاخوان قلّ صديقه. کسی که خرده گیری می کنه از اطرافیان رفت و آمد و رفاقت‌ها کم میشه.. خیلی لاغر شدی ..خیلی چاق شدی.. موهات سفید شده .. چه کار داری؟! دیدی چقدر بر میخوره ؟ هی میره جلو آینه میگه من لاغر شدم من چاق شدم من زشت شدم من صورتم فلان شده.. یا لباس‌هاشون رو به لباس.. فرق نمیکنه چه کار دارید آقا ؟خوردگی زیاد دقت می‌کنید این فرش قحطی بود این فرشو خریدی مثلاً فرض کنید که یا حالا دارد که یه وقتی اسمعی وزیر هارون الرشید بوده در بیابان‌های بغداد و این مسیر رو گم کرد بالاخره تشنه شد گرسنه شد، همینطور که داشت تلف می شد یه خیمه‌ای دید خیلی خوشحال شد رفت جلوی خیمه و دید که یه خانم جوانی تو این خیمه است سلام کرد و گفت خانم نترس من وزیرم وزیر هارونم تشنه و گرسنه م به من یه غذایی بده گفت بفرمایید. خودش اومد بیرون زن و مرد نامحرم نباید با هم خلوت کنن سومیشون شیطان و این خلوته بینندگان عزیز شامل فضای مجازی هم میشه معنا ندارد که یک مرد نامحرم با زن نامحرم خدایی نکرده ارتباط چت و این ها داشته باشند. آقا این ها یواش یواش به گناه کشیده می‌شه لذا من یه وقتی یه استادی داشتیم الان هم هست ایشون یه مجموعه آموزشی داریم ایشون می‌نشست و به سؤالات جواب می‌داد یک ساعت مشاوره خانوما هم میومدن می گفت در باز باشه ..حالا نمی‌خواستن طبیعتاً خانم می‌خواست خصوصی حرف حرفش رو بزنه منم راهکار بهش میدم این پیرمردی هم بودها عالم پیرمردی حالا اسمش رو نمیارم . عرض می‌کنم که من آب خوردم و غذا خوردم تشکر کردم از این خانم هم بیرون موند تا یه وقت دیدم یک صدای اسبی آمد نگاه کردم دیدم یه آقایی ظاهراً شوهرش بوده یعنی واقعاً شوهرش بوده یه مرد بداخلاق بد قیافه ای پیاده شد خیلی هم نق می‌زنه به این زنه این کیه گفت این فلانیه وزیره بالاخره اینجا چیکار می‌کنه ..خب دید من اینطوریم چیزی نگفت و اومد تو نشست و میگه من دیدم خیلی عنقه خیلی بد اخلاقه خانم تشکر کردم و گفتم انشاالله جبران کنیم به قول خودمون من دیگه دارم میرم ولی میشه چیزی به شما بگم ناراحت نمیشید گفت بفرمایید گفتم حیف نیست با این مرد زندگی می‌کنی آخه اینکه نه قیافه داره نه پول داره تو رو توی بیابانی آورده گفت اسم خدا لعنتت کنه چرا زندگی من رو به هم می‌زنی شوهرمه دوستش دارم.. ببین این خیلی حرف توشه بعضی ها اینطورن این آقای شماست حیف تو نبود زن این بشی؟  تو ذوق طرف می‌زنه خرده گیری از زندگی مردم از غذای مردم از چهره مردم چه کار داری آقا به این مسائل گاهی اصلاً طرف رو مریض می‌کنه هی میاد نگاه میکنه تو آینه آخ آخ چقدر رنگت زرد شده این ها خیلی مهمه حرفایی که واقعاً میمونه دختر بچه مخصوصاً جوونا میره خونه رو این فکر می‌کنه ...

ملایی: همینایی فرمودید واقعا ملموسه یه دختر نوجوونی جوونی میاد مثلا یه ذره به خودت برس آره این چه وضعیه این فلانیه بینی تو جراحی کن نمی‌دونم چهره تو فلان کن همون که گفتی چقدر لاغری تو به هم می‌ریزن دیگه

حجت الاسلام رفیعی: افراد خورده گیری نکنید خرده گیری باعث اختلاف میشه. عامل بعدی تکبره متکبر صدیق کسی که کبر می‌لرزه آقا من دخترم فلانه من پسرم فلانه من خانم فلانه.. آقا تکبر؟ رسول خدا با این عظمتش به کودکان سلام میکرد رو زمین می‌شست با بندگان غذا می‌خورد سوار بر حمار در واقع عاری می‌شد عریان بدون پوشش یا پالان عرض می‌کنم که شما سیره معصومین ما رو ببینید کسی آمد پیش پیغمبر گرامی اسلام یه خرده به لکنت افتاد زبانش فرمود ناراحت باش من خودم با دست خودم شیر می‌دوشم من پسرم اون زنی هستم که با دست خودش شیر می دوشید این ها مهمه.. میگن سلطان عیاض بله معروفه خب ایشون چوپان بود و بعد شد وزیر به جایی رسید گاهی می‌ اتاق نمی‌داد یه صندوقچه‌ای هم داشت داستانش تو اشعار شعرا اومده دیگه بله سلطان ایاز رو همین الان جستجو کنن مشکوک شدن مواد مخدر اینجا گذاشته یه کاری می‌کنه کسی رو راه  نمیده در صندوق هم قفله بالاخره فشار آوردن و آقا آدم نباید ایجاد شبهه کنه موضع تهمت گفت بیاید ببینید صندوق رو باز کردن لباس‌های چوپونی همون چوب و اون نمد و کلاه و این ها چیه گفت من گاهی در می‌بندم این ها رو می‌پوشم تو این اتاق قدم می‌زنم میگم سلطان عیاض تو یه چوپان بودی یادت نره

خدا رحمت کنه امام رو روحش شاد فرمودند به مسئولین یه وقت بشینید به خودتون به این مضمون بله فکر کنیم کجا بودید این مردم شما رو به کجا رسوندن به نظرم توی حکم شهید رجایی این رو فرمود: این مردم شما را از زندان بیرون آوردن این مردم شما رو به این بالاخره این مهمه این مهمه کی بودی حالا کی شدی خدا همه مسئولین حفظ کنه خدا بهشون توفیق خدمت بده دیدم که آقای رئیس جمهوری صحبت میکنن فرمودند من نمی‌دونستم این کاره قراره بشم مثلاً فرض کنید فلان کارو انجام بدم پزشک بودم چی بودم یه مرتبه خدا خواست رئیس جمهور شدم من از این جمله خوشم اومد بالاخره این معلوم میشه که به هر حال غرور در این آدم تکبر در این آدم نیست بناش بر اینه که بتونه یه کاری رو انجام بده انشاالله خدا کمکشون بکنه ما به همه مسئولین دعا می‌کنیم که کمک کنن بالاخره این کشور انشالله به اعتلا برسه

حالا این نکته قابل توجهه لیس لمتکبرا صدیق من بازهم تو این برنامه این خاطره رو گفتم ولی خب یادشون بره عزیزان. من خدمت مقام معظم نشسته بودیم سفره شام بود اون موقع که خب یه مقداری راحت‌تر بود به هر حال رفت و آمدها و اینها آقا یه وقتی نگاهشون انداختن اون آخرای سفره یه آقایی نشسته بودن سید بزرگواری که ایشون مباحثه آقا بودن چند سال و حالا اسمشون رو هم بیارم اشکال نداره جناب آیت الله سید جعفر شبیری ایشون برادر آیت‌الله عظمای شبیری هستند. خود ایشون اخیراً تو مشهد به من گفتن من چند سال با مقام معظم رهبری با هم هم مباحثه و هم گفته بعد این رو هم گفتن گفتن ایشون وقتی بحث می‌کردیم خوب مطالعه می‌کرد معلوم بود که روی این بحث کار کرده و خیلی به هر حال تو مباحث از چی میگن چنته پر میان ..خیلی عجیب بود آقای ملایی سفره بود و جا هم تنگ و وزیر و معاون وزیر و رئیس مجلس و اینها آقا فرمودند که آقای فلانی تشریف بیارید جلو مباحثه من بودند ایشونم تا اونجا اومد بیاد خیلی سخت بود چون سفره بود آوردنشون نشوندنشون کنار خودشون این ببین تواضع ایشون در برابر یه وقتی این دو بزرگوار با هم رفیق و اما  هم مباحث بودند بله الان رهبر انقلاب رهبر انقلابند در رأس هرمن اما یادشون نمیره که این بعضی ها اینطور نیستن این ها فراموش میکنن تکبر نداشته باشیم برادر من بوده ایشون خواهر من بوده حالا بنده به یه جایگاهی رسیدم تکبر رفاقت از بین می‌بره

عامل بعدی شاید هشتم باشه حسادت الحسود لا خللت له حسود رفاقت براش رفیق براش وجود نداره حسادت نورزیم به همدیگه و خیلی از ماها خیلی از اختلافاتمون به خاطر حسادته یعنی ماشین آقای ملایی که عوض میشه رفتار منم باهاش عوض میشه! چرا ایشون ماشینش مدل بالاست مال من مدل پایین خانه‌ای می‌خره حتی ازدواج می‌کنه دخترش پسرش مثلاً شرایط برای بچه من فراهم نشده این ها خوب نیست چرا حسادت دعا کنید خدایا همون ماشینی که به ایشون دادی به منم البته مثال می‌زنم ها بله خوشحال باشه بگه  آخه خدایا همونطور که فرزند ایشون ازدواج کرد زمینه ازدواج فرزند من رو هم فراهم می‌کنه خدا رحمت کنه آقای مجتهدی رو چقدر شیرین بود این مرد خدایا فرمود تو دعا تعمیم بدید بگو خدایا همه دختر پسررا ازدواج کنن پسر منم ازدواج کنن خدا که بخل نداره که چرا حسادت خدایا همین منبر خوبی که به ایشون دادی به منم بده باریکلا همین سخنرانی این ها می‌شود حسادتم گاهی باعث اختلاف میشه

عامل بعدی کینه است اینم خیلی بده آقا یه چیزی بین من و شما گذشته؛ هی نبش قبر کنم نه نمیشه... ایشون اینطور گفت می‌دونم گفت حالا که میگه نه باید بیاد بگه غلط کردم بعضی ها اینطورند. بابا روحیه‌اش نیست بیاد بگه غلط کردم معلومه از اینکه پا شده اومده خونه شما معلومه که دیگه دوست داره که فراموش بشه.. نه باید بگه.. این خوب نیست من شنیدما بعضی ها این تعابیر به کار آقا جون کینه از اتفاقات بده دل نگیر اتفاقاتی که خدا حفظ کنه حاج آقای قرائتی عزیزما رو می‌فرمودند اونقدر گاهی بچه‌گانه است بچگانه‌ست حالا آقای قرائتی همیشه مثالش این بود آقا شب عروسی من با مینی‌بوس اومدم همه با سواری پدر عروس به من تعارف سواری نکرد. خب این چیه آخه چه مسئله چه اختلافی؟ لذا این مسائل نباید موجب اختلاف بشه کینه هم گاهی هست 

عامل دیگرهم که باز این خیلی نکته مهمه تو روایات داریم که بله مَن أطاعَ الواشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ کسی که از سخن چینی اطاعت بکنه چون سخن چینان باعث اختلاف میشن، تو تلفن‌ها شروع می‌کنه اون اینطور گفت.. آقا یه وقت می‌بینی من بودم دیدم این ها رو. یه اتفاق ساده یعنی اونقدر می‌تونه ساده باشه اما اونقدر اطرافیا حاشیه بهش چیدن تبدیل شد به یه حادثه بزرگ و یه اتفاق بزرگ اصلاً می‌شد خیلی راحت از کنار این گذشت گذشت عبور کرد، اما با حواشی با حواشی قصه ساختن. الانم که می‌دونید دیگه فضای مجازی کارش حاشیه‌سازیه همون یک کلاغ چهل کلاغ واقع این‌ها ۱۰ موجب اختلاف می‌شود

 قبل از آنی که اون ده عامل موجب اتحاد رفاقت و خوبی رو بگم بینندگان عزیز خواهشاً اون ده تا رو یاد نگیرید که عمل کنید اون ده تا رو یاد بگیرید که فراموش نشه مثل اینکه حالا مثلاً پزشک بخورن و نخوردم اشتباها عمل کن نه اون ده تا رو بگید نه. اونها نباید ولی قبل از آن که اون ۱۰ عامل رفاقت و دوستی رو بگم بذارید از امیرالمومنین موول الموحدین علیه السلام شب بیست و یکم بچه‌هاش دورش امام حسن و امام حسین کنارش داره این دو تا آقازاده و همه بچه‌ها و همه مردم رو، چون نمیگه فقط حسن و حسین میگه جمیع اولادم و جمیع کسایی که این پیام بهشون می‌رسه، برادران عزیز خواهران گرامی امیرالمومنین حتماً اون شب تو وصیت چیزهایی که داره می‌فرماید گزینش کرده

ملایی: درسته بالاخره یه فرصتی داشته در آستانه شهادت مهم‌ترین حرف‌ها را شاید آخرین گفتارش در میان سفارش می کنن

حجت الاسلام رفیعی: سه تا سفارش کلیدی را اول فرمود فکر می کنید اوصیکم بتقوا الله؛ تقوا خیلی مهمه بالاخره خویشتن داری ترمز پرهیزاست.  بعدی نظم امرکم آدم به ذهنش میاد مثلاً دومیش نماز باشه روزه باشه نه نظم است. این رو غالباً شنیدیم ولی سومیش کمتر می گیم و اصلاح ذات بینکم اصلاح روابط بین مردم بعد جالبه اون دو تا رو آقا حاشیه نزد تقوا و نظم کلی فرمود. اما سومی رو یه تأکیدی کرد فرمود حسنم حسینم فنی سمعت جدکما من از جد رسول خدا شنیدم فرمود اصلاح ذات البین افضل من عامه الصلاه والصوم اصلاح رابطه دو نفر از عمری نماز و روزه بالاتر است. حالا عامه رو من معنا می‌کنم عموم نماز حالا یک سال هم معنا کردن بعضیها ... حالا ببینن دوستان اهل لغت، به هر حال از انبوهی از نماز که درسته دیگه.

ملایی: بله از انبوهی از نماز و روزه بالاتره اساساً قیاسش با نماز خودش خیلی مهمه و روزه

حجت الاسلام رفیعی: نماز و روزه و اینی که گاهی ائمه بزرگوار ما وقت میگ‌ذاشتن، گاهی پول می‌گذاشتن برای اینکه اختلاف دو نفر حل بشه. من یه بار دیگه هم تو همین برنامه گفتم مفضل میگه: امام صادق پول به من داد فرمود شما این پول رو هزینه کنید جایی که اختلاف دو نفر حل می شه خب این تا اینجا اون ده تا رو شروع کنیم.

ملایی: دو دقیقه تقریبا وقت داریم؟

حجت الاسلام رفیعی: بله عوامل و راهکارهایی که دوستی رو زیاد می‌کنه، یکی رفت و آمد است.  شما رو به خدا رفت و آمدها رو قطع نکنید اما با پرهیز از اون ده تا، خرده گیری نکنید. سروصدا نکنید بهانه جویی نکنید تکبر رفت و آمد ها با چیزهای ساده اگر قرار شه رفت و آمدها با پذیرایی‌های گسترده توی این اوضاع تورم گرونی باشه سر نمی‌گیره آقا یک شب دعوت کنید برادر خواهر بیاد یه آبگوشتی یه نان و پنیر و هندوانه حالا نگید آقا این هام گرانه بعضی هاش ولی بالاخره ساده ی ساده، با یه چایی با یه پذیرایی رفت و آمدها یه بهانه خوبی هم هست که این رفت‌وآمدها با به بهانه مراسم اهل بیت باشه؛ امام هادی امام باقر بارها گفتم فامیل‌ها هر کدام یکی از ائمه را به عنوان یه مراسم توی خونشون پذیرا بشن .جمع کنن بله حضرت زینب تولدش مال من شهادتش مال شما امام هادی تولدش مال شما، مناسبت‌های خوبی هم هست.

عامل دوم برای ایجاد رفاقت و کسب کاهش اختلاف حسن ظنه منفی نگاه نکنیم. اگر شما رو دیر دعوت کرد به خواستگاری می‌خواست شکل بگیره وقت شما گرفته نشه، نگو می‌خواست من رو کوچیک کنه آخر از همه به من گفت اگر به شما کارت نداد زنگ زد شما رو خودی حساب کرد. نگو ما رو کوچیک شمرد. کسی حساب نکرد اگر تو فلان مراسم نتونست بیاد مثلاً شما حسن ظن داشته باش شاید فرض کنید یه مصیبتی داشت شاید یه کاری داشت این ها نکته دوم

نکته سوم برای رفت و آمدهای زیاد تواضع خودتون رو برتر نبینید. خود شما هم اینطوری اگه کسی بخواد کلاس بگذاره باهاش رفت و آمد نمی‌کنیم تواضع و فروتنی این بسیار نکته مهمیست

عامل چهارم اظهار دوستی بگید به بچه‌هاتون بگید دوست دارم بعضی از پدر و مادرها فرق بین بچه‌ها می‌گذارن تو شوخی ها آره اصلاً هر دو بچه کوچیک‌کند. نکنید این کار رو، خوب نیست تو ذهن بچه میمونه میمانه دختر باشه یا پسر باشه اظهار دوستیتون علی السویه باشه. پیش پیامبر یه کسی یه بچه‌شو بوسید به اون یکی دست کشید فرمود بیا اونم ببوس

 پنجمی هم ادب ادب باعث میشه دوستی‌ها این دوست شما ادب داره رعایت می‌کنه

ملایی: این ۵ عامل ۵ تاشم انشالله طلبمون بعد قرآن انشالله خیلی متشکرم آن چیزی که توی حالا این بحث تا اینجای کار اومد حاج آقای رفیعی برامون فرمودند اون ده تای اول عوامل اختلاف و همینطور ده تای عامل رفع اختلاف این‌ها رو توی کانال بچه‌ها بارگذاری خواهند کرد هشت رو بفرستید به 300001515عضو کانال ما بشید و این مطالب رو دریافت کنید دو تا نکته و تلاوت قرآن نکته اول اینکه چهارشنبه که پیش رو هست خوب در هفته ایران جان فارسی ایران برنامه سمت خدا میره به شیراز دیروز هم عرض کردم آقای شریعتی حاج آقای نظافت حرم حضرت شاه چراغ احمد بن موسی الکظم علیه السلام انشالله خواهند بود. غائبین خبردار بشن از طریق شما که حاضرید پای برنامه بهشون بگید

نکته دومم اینکه تو ایامی هستیم که خب مرحله جدید فرزندان غدیر فعال شده تو برنامه سمت خدا خانواده‌هایی که دوست دارن از تسهیلات طرح فرزندان غدیریه تحصیلات حمایتی هست برخوردار بشن لطفاً به صفحات ما و به کانال برنامه مراجعه بفرمایید و کسایی که دوست دارید مشارکت کنید و یه پولی هزینه کنید برای اینکه درمان زوج‌های نابارور انشالله اتفاق بیفته شما هم به سایت ما به کانال ما مراجعه کنید در انتها یا عدد ۱۸ رو به 20000303 پیامک بفرمایید و اما با یه صلوات محضر قرآن کریم هستیم آیات ۱۶ تا پایان سوره مبارکه نازعات دیگه داره قرآنمون ختم می شه الحمدالله یه مراسم خواهیم گرفت که بریم جلوتر برای اختتامیه بهتون خواهم گفت اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

قران کریم صفحه584

حجت الاسلام رفیعی: به خاطر دوستان عزیزی که در نودال داریم و کمک می‌کنند که از صدا و سیمای مرکز قم تصویر و صدای ما به خونه‌های شما بیاد رفقای اعظم در نودال پخش ثواب تلاوت آیات امروز تقدیم آقای صدری و بقیه رفقایی که حالا دیگه من اسم خیلی هاشون رو نمیدونم متشکرم ازتون حاج آقا با شمای پنج تای باقی مونده

حجت الاسلام رفیعی: بله ببینید من همه این ها که گفتم روایت داشتا منتها اگه می‌خوندم دیگه وقت اجازه نمی‌داد احادیثشون نخوندم عرض کردیم برای اینکه رفاقت‌ها بیشتر بشه رفت و آمد زیاد خوشگمانی تواضع اظهار دوستی بگید به بچه‌هاتون به همسرتون ابراز کنید مادرتون بگید دوست دارم. و پنجم ادب

اما اون پنج تای باقیمانده که موجب می‌شود باز رفاقت‌ها زیاد بشه یکی سخن نرم بله قول لین عرض می‌کنم که قولو للناس حسنا قرآن می‌فرماید قولا لینا

عامل هفتم صداقت بله دروغ ایجاد اختلاف می‌کنه دروغ به همدیگه البته راست گفتن واجب نیست شما یه وقتی مثلاً حضرت‌عالی با پسرتون رفتید بیرون یه غذایی با هم خوردید اگه بیاید به اون یکی بچه بگید ممکنه ناراحت بشه نیاید بگید اشکال نداره

ملایی: هر راست رو نباید گفت. اما دروغ نگیم چون افشا میشه

حجت الاسلام رفیعی: بله عامل هشتم هدیه این خیلی خوبه که افرادی که تو فامیل هستن بالاخره تولد سالگرد ازدواج به هر بهانه‌ای هر قدیم رسم بوده الانم رسمه علما و بزرگان خانه افراد که می‌رفتن یه چیزی با خودشون می‌بردن این کتاب یه پولی هدیه‌ای این موجب میشه که امیرالمومنین می‌فرماید احسن الی الناس شما به مردم احسان کن می شی امیر مردم  فکن امیره.. واقعا اینطوره یعنی همیشه طرف یه نگاهی به شما میکنه میگه آقا این اون روز اومد خونه ما فلان چیزو با خودش جذب می‌کنه و

دو تا عامل بعدی نهم و دهم بسیار مهمه نهم پرهیز از رازگشایی تو زندگی مردم نخواهید سر در بیارید که آقا این مثلاً بیماریش چیه.. شاید نمیخواد به شما بگه می‌پرسه آقا چی شده میگه الحمدالله بهترم خیلی نه بگو چطور شده؟! نمیخواد بگه شاید. اصرار نکن این گاهی رازگشاییه موجب اختلاف میشه

عامل آخرهم چشم پوشی از داشته‌های مردم اینه که انسان در واقع بدی‌های مردمو فراموش کردن با هم میگم و چشم پوشیدن هم از بدی مردم هم از داشته‌های مردم نباشه به هر حال ۲۰ عامل رو شما هم به هر حال بارگذاری کنید یادداشت کنید خوبه که افراد البته هر کدومش موضوع یک سخنرانی میتونه قرار بگیره

ملایی: تشکر از سخنان ارزشمندتون سلامتی‌تون آرزوی ماست و به امید دیدار دوباره انشاالله موفق باشید سلامت دعا می‌کنیم که دل‌ها به هم نزدیک بشه اختلاف‌ها کم بشه انشاالله و خانواده‌ها به هم مهربان باشند الهی آمین

خیلی ممنون و سپاسگزارم از همکارای عزیزم در سیمای نور صدا و سیمای مرکز قم و از شما که تا این لحظه دل به برنامه خودتون سپردید عمری باشه و سعادت فردا با حاج آقای پناهیان خدمت بریم محضر آقای بزرگوار ابوالائمه امیرالمومنین

    

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها