حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمة الله. خیلی خیلی سلام و رحمة الله. سعادت است برای ما که محضر عزیزان باشیم، عزیزانی که در خانهها اجازه دادند ما میهمان باشیم. کلماتی از اهل بیت، از قرآن، سخنهای حکمت محضرشون داشته باشیم. خدا را شاکریم. انشاءالله که این نشست، نشست مبارکی برای همه عزیزان باشه و بتونیم دین خودمون رو از جهت معارف، از جهت تربیت، فرهنگ، ادا بکنیم انشاءالله.
شریعتی: انشاءالله. حالتون چطوره؟
حجت الاسلام عاملی: الحمدلله رب العالمین.
شریعتی: ما هفته قبل درباره خلق و خو و سیره نبی مکرم اسلام صحبت کردیم. دلمون مالامال از عشق حضرت شد. گفت: عاقلان تشدید میخوانند و عشاق تو تاج. ای بنازم نیمنامت با مشدد بودنش. خوش به حال همه اونهایی که به محمد صلی الله علیه و آله و سلم عشق میورزند. و امروز هم از ویژگیها و خصوصیات حضرت، حاج آقای عاملی بر ما خواهند گفت انشاءالله. قد می کشیم و کلی هم کیف میکنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما در منظومه فکری رسول خداست. مقدمتاً حالا یک مطالبی راجع به احترام خدا، توصیف خدا نسبت به رسول خدا داشته باشم. میدونید که ما مشتاق هستیم که کسی که نزدیکتر به خداست، از خدا برای ما صحبت بکنه. این برای ما خیلی مهمه، چون عظمت خدا رو از نزدیک درک کرده و ما از اون طریق یه قاب تصویر خوبی میتونیم داشته باشیم. اون کسی نیست جز رسول خدا. هیچ پیغمبری، هیچ نبی مرسلی به این پایه از معرفت نرسیده است. معراجش هم یکبار، دوبار نبوده است. چندین بار خدای متعال در عظمت خودش سیر داده است رسول خدا رو.
یه نکته مهمی که در قرآن ملاحظه میشه، احترام خاص خداست به پیغمبر. یعنی شخصیتی داره که خدا احترامش رو نگه میداره. اونقدر با ادبیات فاخر صحبت کرده: وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیمًا. فضل خدا، یعنی این مسئله، مسئله نیستا! عنایت خدا، زحمت خداست. لَامَرْکَ أَنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتهم یَعْمَهُونَ. اگر کسی ببینه، چقدر اونها که منحرفند و مست هستند، باید زندگی تو رو نگاه بکنن. زندگی تو برهان است، دلیل است، بینه است. یعنی قسم، قسم به بینه است. در دادگاه یک قسم داریم، یک بینه داریم. بله، اینجا قسم به بینه است. یعنی هر کس زندگی تو رو نگاه کنه میگن این ها در سکرند
یه تعبیر جالبی که خدا داره، اون هم اینه که: تا تو هستی، من حیا میکنم از اینکه این ها رو عذاب بکنم. جایی که پیغمبر هست، خدا عذاب نمیکنه. وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ. یعنی خدا دافعه بلا معرفی کرده نازنین پیغمبر ما رو. به چه رتبهای از عبودیت و معرفت باید رسید که صاحب کائنات اونقدر احترام داشته باشه؟ میگه: بده، الان با وجود این، مثلاً مست بکنم؟ در امت مرسوم مست نیست. به احترام پیغمبر، عذاب نازل نمیشه تا پیغمبر ما هست.
شریعتی: واقعاً عجیبه این مقام. حالا این شخص پیغمبر که یه مطلبه، ولی مرام پیغمبر، فکر پیغمبر هم خیلی مهمه. درسته؟
حجت الاسلام عاملی: بله، خدای متعال به احترام معلوم میشه که چند مطلب دافعه بلاست. حالا این رو عرض میکنم، خیلی خوبه. یکی عبارت از استغفار. این آیه هم میگه: وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ. اون هم جمله اسمیه آورده که یعنی دائمی است. پیغمبر جمله فعلیه آورده، یعنی پیغمبر همیشگی نیست. استغفار اون خرابیهایی که درست شده در سلوک، مخصوصاً که مانع میشه رحمت نازل بشه، تمام کسریهای طول مسیری که خراب کردیم، این استغفار برطرف میکنه. اونقدر مقام استغفار بالاست. یعنی سهل نگیریم استغفار رو. استغفار باعث میشه که اون خلاها پر بشه، خرابیها جبران بشه، عنایت خدا برگرده و دنبالش انسان مستعد مقاماتی بشه.
می فرماید: وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ وَتُوبُوا إِلَیْهِ. اولی استغفار، دومی رسول خدا، سومی تضرع است. خدا در قرآن میگه، گلایه میکنه: من وقتی بلا رو فرستادم، چرا تضرع نکردید؟ یعنی اگر تضرع میکردید، من بلا رو برمیگردوندم. این رو خیلی دقت کنید
شریعتی: یعنی بلاها یک وقتی هایی میاد که تکونت بده تا تو نگاهت رو به آسمون برگردونی
عاملی: بله، خدا گلایه می کند که چرا وقتی من سختی، گرفتاری، بیپولی، مرض، گرفتاری فرستادم، چرا تضرع نکردن این ها؟ ولکن قست قلوبهم، بهجای اون قساوت، قلب پیدا کردند. تضرع یک هنراست. تضرع زبان خاص داره. تضرع یعنی تذلل، یعنی در برابر خدا اظهار تذلل کردن، اظهار بندگی کردن.
عبارتهای مدرسه هم لازم نیست باشه. خدایا، تب علی توبه عبد ذلیل خاضع خاشع لایملک لنفسه نفعا ولاضرا ولاحیاتا ولانشورا خدایا، همهچیز دست توست. من چه عددی هستم که به من غضب بکنی؟ بگو: خدایا، من انا حتی تَغْضَبَ علی؟ من کیم که به من غضب بکنی؟ شأنت خیلی بالاست که من رو با عملم مقایسه بکنی. در دعا هم هست که خدا میگه: خدایا، بالاتر از اینه ان یقایسنی بعملی... چقدر جالبه! عمل با عمل مقایسه، به حساب من برسی، اون وقت بگو: خدایا، اگر عذاب من، غضب بر من، ولملکت اضافه میکنه، ایراد نداره، من راضیام، غضب کنید. این هم فرمایش امام سجاد است.
شریعتی: فقط باید معصوم باشی که اینجوری دلبری کنی از خدا
یه جایی میگوید من انا من یعنی چه کسیام؟ یک جایی فتیله را می کشد بالا می گوید ما انا یعنی چه چیزی هستم؟ یه چیزی حساب میکنه نه یه کسی. اقای میانجی می گفت در اول دعای کمیل، امام علی حسابشده حرف زده، گفته: اللهم انی اسءلک برحمتک التی وسعت کل شیء. یعنی حداقل من را یک شیئ حساب کن. اینهاست که سنگ را میترکونه. یعنی خدا اونقدر مشتری اینه چه چشمه ی رحمت خدا رو به جوش میاره. الهی من انا حتی تَغْضَبَ علیه؟ دنبالش بگو که: خدایا، من آتش باشم، کجا رو میسوزونم؟ من و ما انا یا سیدی و ما خطری؟ اصلاً این جملات، عزیزان، خواهش میکنم که حفظ کنند. خلوتخانه با خدا، با حرفهایی که معصوم صحبت کردن، صحبت کنه. خدایا، من چه خطری دارم؟ چه اهمیتی دارم؟ یعنی آتیش باشم، کجا رو میسوزونم که برای من غضب بکنی؟ پر از تعبیراتی که عزیزان یاد بگیرند. با خدا تضرع اینه. تضرع بگی: الهی عبیدک به فناک، الهی مسکینک که به فناک، الهی ساعلوک به فنائک، الهی فقیر که به فناک. عبید یعنی اون بنده کوچک، کوچک، یعنی اون کمترین بنده. من کمترین بنده توام که دم درت آمدم. مسکین توام، فقیر توام، سائل توام. این تعبیراتی است که حضرات معصوم...یه جمله یاد بدم، عزیزان. این رو یادگاری از من داشته باشید. من که خودم روزی نیست این و نگم. خدای متعال به موسی گفت:یا موسی انا بدک اللازم، یعنی گفت: موسی! چاره ی تو فقط من. هر روز میگم: خدایا، انت! انت بدی اللازم. یعنی اسباب دست ما نیست که توفیق، یعنی جمع اسباب. ما که مگه میتونیم جمع بکنیم؟ ما در محاصره حوادث هستیم. هر لحظه ممکنه بزنه. استعاذه فقط این نیست که اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. استعاذه، پناه میبرید به خدا از این حوادثی که در اطراف ماست، محاصره کرده، داره بالبلاء محفوفه. اون وقت تضرع اینجوری، یه تضرع بکنه که معلوم بشه که نه کبری داره، نه تکبری داره، نه منیتی داره، نه اصرار بر گناه داره، ندامت داره، پشیمانی داره، داره میسوزه. میگه: خدایا، من که سوختم، دیگه منو چرا میسوزونی؟ و حبی لک شفیعی الیک. چقدر خوبه! امام سجاد به خدا عرض میکنه: حب، به من شفیع من است در درگاه تو. یعنی انسان بسوزه، میگه: من سوختم، خدایا، دیگه شفیع چی میگه؟ میگه: رحم کن.
شریعتی: این خیلی عمیقه! حالا غیر از استغفار و تضرع، چیز دیگهای هم هست که دافعه بلا باشه؟
حجت الاسلام عاملی: بله، یه چیزی که دافعه بلاست، وجود انسان صالح، وجود مومنه. اگه یه جایی مومنی وجود داشته باشه، بلا دفع میشه. خدا یه جمله عجیب عجیبی در قرآن گفته: لو تَزَیَّلوا لعَذَّبْنَا الذِینَ کَفَرُو علت اینکه من اینها رو عذاب نمیکنم در مکه، چون بین اینها انسانهای صالح است، انسانهای مومن است. مومن اگه از این جدا بشه، من عذاب میکنم. میدونید چرا؟ خدا رحمت کنه حاج محققی رو می گفت می دونید چرا موسی یخه ی چرا حضرت هارون رو گرفته بود که این چه کاری بود که شد؟ که من رفتم اونجا، این ها گوسالهپرست شدن. میدونی چرا یخه شو گرفته بود؟ برای اینکه میگفت: این ها که گوسالهپرست شدن، چرا نرفتی بیرون؟ تو اگه میرفتی بیرون خدا این ها رو عذاب می کرد. تو نرفتی بیرون، تو بینشون بودی که عذاب نشدند. یعنی معلوم میشه که ولی نعمت ما هستن، انسانهای صالح. روایت است که: ان الله یدفع من یصلی عمن لایصلی خدا به خاطر نمازخون ها از بینمازها، بلا رو دفع میکنه. ان الله یدفع من یحج عمن لایحج خدا با کسی که به حج رفته، از کسی که مستطیع، بلا رو دفع میکنه. ان الله یدفع من یزکی عمن لایزکی کسی که زکات میده، به خاطر اون خدا بلا رو از کسی که زکات نمیده دفع می کنه، حقوق فقرا رو حبس کرده، بلا رو دفع میکنه. اون زنی که عفیفه است، اون خانمی که عفت داره، به خاطر عفت اون، بلا از این دیگری دفع میشه. امام زمان هم که اباصالح است، فرزندی به نام صالح نداره که. یعنی چون انسان صالح، میگه: بی یدفع الله البلا، ان اهلی وشیعتی. خدا به خاطر، بلا رو دفع میکنه از اهل من. در قران هست که خدا وقتی میخواهد قوم لوط را عذاب کند به پیامبرش می وید از آن قوم بیرون برو در روایت است حتی یک نفر از اهل صلاح بین آن ها باشد خدا عذاب ننی کند. در جنگ عمار به امیرالمومنین گفت تعدادی که من از دشمنانن کشتم بیشتر از شما بود. حضرت فرمود من نگا می کنم اگر یک نفر در صلب او اهل صلاح باشد او را نمی کشم به این علت است که تو فکر می کنی بیشر شمشیر زدی
شریعتی: این خیلی نکته مهمی بود. حالا بریم سراغ سیره نبوی. چه ویژگیهایی از سیره پیغمبر میتونید برامون بگید؟
حجت الاسلام عاملی: حالا از سیره نبوی میخوام صحبت بکنم که سیره نبوی، بزرگترین جمال سیره نبوی، عبارت است از حساسیت پیغمبر ما به سوژههای خاص اجتماعی. از این منظر باید به حضرت نگاه کرد. اون سوژههای حساس اجتماعی که اگر اونها در جامعه متروک بشه، هر کاری انجام بدیم،روی آب نوشتن است. اونها رو باید حساس بود. حسن مدیریت رسول خدا اینجاست. من اول فهرستشون رو بگم، بعد بعضی از این ها رو مفصلاً بحث کنیم. به فقر حساس، خیلی حساس. تعبیرات تکاندهنده. فقر و نداری در جامعه اسلامی اصلاً پذیرفته نیست. در فقر، مورد مدح نیست. یه فقیر عرفانی داریم که خودت رو در حال آویختگی ببینی از قیومیت خدا، اون رو داره که: الفقر فخری. اون رو داره، میگه: یعنی فقرا الی الله. بله، که ما در داخل قیومیت خدا فقیریم. در داخل فضل خدا، نعمت خدا، ربوبیت خدا، ملک خدا، ملک خدا داریم زندگی میکنیم. اون هرچقدر بیشتر درک کردی، دست از پا خطا نمیکنی . هرچی بیشتر درک کردی، تمام حرکات و سکنات حسابشده است. اصلاً زندگی زیر و رو میشه وقتی این اعتقاد رو داشته باشه که در حال آویختگی از قیومیت خدا، اون یه حساب دیگه داره، اون یه نعمتی است.
شریعتی: اگر نه این فقر اصطلاحی مادی و این ها، این که اصلاً فخر نیست.
مسئله ازدواج، بسیار حساس بودن. خیلی از سهولت ازدواج میدونستن که تأثیر میذاره در تمام شئون. خشم و شهوت مرد رو احول کنه، استقامت روح رو مختل کنه. رئیس یک دولت نباید بیخیال باشه، یک ملت نباید بیخیال باشه. اگه ببینن که اوضاع جوریست که یک عده مسئولیت دارن، بیعدالتی، تبعیض. پیغمبر بسیار حساس بود. حساسترین نقطه پیغمبر ما اونجا بود. آداب و رسوم غلط که جامعه رو بگیره، برخلاف:لیضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم. که پیغمبر آمدن غل و زنجیرها رو باز بکنند، نه اینکه اونقدر آداب و رسوم غلط درست بشه که جامعه قفل شه. همه مسئولیت دارند. مسئله خروج از استطاعات، خیلی حساس. از استطاعت خارج نشید، قلبها مهربان باشید. فرمود: استوو تستدع قلوبکم وخودش اول عامل به این مطالب. بهترین دختر عموی خودش رو تزویج کرد برای یه سفید، جوان سفیدپوستی که جز مهاجرین بود، چیزی نداشت. سروصدا بلند شد که: چه کاری بود کردی؟ همه دختران خوب انصار رو برمیداری میدی به مهاجرین که مهاجرین چیزی ندارن. حضرت فرمود: در کفویت معیار غلط باید از بین بره. بعد از من ازدواج آسان بشه. شما بیاید بگید که این از فلان طبقه، اینجوریست، ازدواج مشکل بشه، عبودیت هم مشکل پیدا میکنه.
و مطالب نفیسی گفت شوهوا المرأة فی کثرت معونتها. بعضی ها تشکیک میکنن در صحت این روایت، اصلاً اینجور نیست. بعضی اسناد اونقدر تکرار شده که ضعف اونها رو همه رو جبران میکنه. شهامت کجاست؟ شهامت ما که خوب، خیلی خرافاتیان. میگن که ملت انگلستان بالاترین ملت خرافی دنیاست. از زیر پله رد بشی، دیگه بدبخت شدی. در میدانهای فوتبال هم کارایی میکنن که نمیخوام وارد بشم که مثلاً فلان کارو کردیم، پیروز شدیم. عالم هست، پیروز میشیم. تأثیر دست خداست، عقلتو تعطیل نکن. روی عقلت، روی تدبیرت سرمایهگذاری کن. پیغمبر ما در این خصوص خیلی حساس بودند که مسئله خروج از استطاعت عمومی صورت نگیره. استطاعت عمومی خارج بشه، گرفتاری درست میشه.
بسیار باید بحث بکنیم در این خصوص. روی حریت، روی حریت حضرت حساس بودند. جامعه باید حر باشه، مدیر باشه، وزیر باید حر باشه، رئیسجمهور باید حر باشه. ترک فعل، ترک فعل، ترک فعل، شده تهش میرسی به بنبست دیگه. بله، رأی خودم از دست میدم، رأی خودم از دست میدم. این رو مفصل بحث میکنیم. مقداری بحث کردیم، شروع کردیم. توجه به ریشهها. حضرت وقتی مدیریت میکرد، سراغ ریشه میرفت. ریشه باید حل بشه، نه اینکه سطحی، یه مسکن درست کنی
توجه به حقالناس، پیامبر خیلی حساس بود. پمپاژ معنویت، خیلی حساس بود. ما سه تا پمپاژ لازم داریم: پمپاژ معنویت، پمپاژ عطوفت، پمپاژ بصیرت. از کجا واهمه قدسی درست بشه؟ برای یه جوانی که دانشجو، فردا حساسترین پست رو میگیره و امضای طلایی هم دستشه. یک خلوتخانه، یک میخانه خوب تو خونه درست کنه با خدا. همه عالم خانه اوست، دل هر ذره پیمانی اوست. چطور درست میکنه این جوان؟ کی این رو درست کنه در جامعه ما؟ بزرگان اخلاقی که از دنیا میدن، میدونی چقدر فاجعه است؟ خیلی. در مجلس خبرگان ما، آقای مشکینی، اول شروع جلسهای، درس اخلاقی میگفت. خدا رحمتشون کنه. اونقدر معنویت مهمی، حاکم مراکز حساس تصمیمگیری، بیشتر احتیاج دارند به پمپاژ معنویت، چون حساسترین تصمیمات دست اون هاست. پمپاژ معنویت یعنی علمایی باشند، نفسشون اونقدر مثل مرحوم سید صدرالدین کاشف دزفولی، اونقدر عجیب بوده در دزفول که میگن که بچهها رو مریض میشد، می آوردن شفا بگیره. بچه، اونقدر نفسش عجیب بود. شیخ انصاری هم که میخواست بره عتبات درس بخونه، از ایشون اومد اجازه بگیره دید پشت بوم خوزستان، زیر آفتاب داغ، داره نماز میخونه. نشست کنارش، تموم بشه، گفت: شیخ، برو به عتبات خدا تو را مثل این آفتاب، روشن بکند. ما این ها، این نمره علما رو احتیاج داریم. شیخری رو که وقتی اومد تهران، اهالی تهران همه رفتن استقبال، زمان قاج. سفیر روسیه، منم رفتم، مگه چه خبره؟ میگه: یه شیخ لاغر اندامی رفت بالای مرکبی، اونجا همه گفتن که برای ما موعظه کن. یه جمله گفت: مردم، مواظب باشید در محضر خدایید. یه اشکی از مردم گرفت.
شریعتی: الله اکبر. این معنویت، نفس پاک اینهاست
عاملی:. یعنی اگر اون رفت، اصلیتره، سرمایه رو از دست دادیم. یعنی یه تحملی از خودش بکنه. چقدر من دیر شده، برای چقدر عقب ماندم. من عجب اشتباهی کردیم. ساحت ابدیت میخوایم. بالاخره روز چرخ، انجام سربهسر بازیستی، گر نه این روز درازه، دهر را فرداستی. عجب اشتباهی کردم. همه همتم تیمار بدن مادی بوده. قرار شده که خلقت من سفره باشه برای موریانه، مورچهها در قبرستان، قبری که اونجا میذارن، چی شد؟ چیکار کردم من؟ اینجاست که مسابقه فردا شروع میشه. امیرالمومنین فرمود: خدا همه رو به مسابقه وارد میکنه. روز قیامت: یالا، حسناتتون رو بیارید. چقدر گره دل باز کردی؟ گره کار باز کردی؟ چقدر کسی رو شاد کردی؟ حسناتتون رو بیارید.
شریعتی: اینجا مقدمات آمادگی فردا، مسابقه است.
بعداً از وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبَقَةُ الْجَنَّةُ .جایزه چیه؟ الجنه و النار، غایت رو تعبیر کرد جهنم یعنی اون ناخواسته است دیگه. وقتی پیاده است، هیچی نداره، توقف کرده در مشتهیات. کنا نخوز مع الخائذین. اونقدر این تعبیر عجیبه. میگه: مردی که عیاشی بود و کیفی بود و پارتیهای مشهور بودیم، ها، اینجا اینجاست. پیغمبر فرمود: انه هو الله الجد ااعب و صدق لالکذب. والله، زندگی، زندگی جدیست. این عالم شوخی نیست. و به اصطلاح، انسان بیاد برای بازیچه. خدا میگه: بازیچه قرار بود درست کنم؟ برای خودم در عالم شهود درست میکردن، میرفتم در عالم غیب درست میکرد. این هم یه مطلب.
خوف از آخرت برای پیغمبر خیلی موضوعیت داره، چون میداند که آنچه اصلاح میکنه انسان رو اون خوف قدسی است. کسی که از هیچی نمیترسه، آلوده میشه دیگه. باید بترسه از زنا، باید بترسه از اینکه بیاد اختلاس بکنه، بترسه رانتخواری بکنه، بترسه پول بیجا، بیجهت بگیره، بترسه از احتکار، بترسه از اینکه از اضطرار مردم سوءاستفاده بکنه، بترسه. این ترس رو کی درست بکنه؟ سرمایه ترسه. نیروی انتظامی که جامعه باید پمپاژ عطوفت، جامعه باد عاطفی باشه، جامعه بیرحم نباشه، تماشاگر نباشه. عبودیت، نماز. لا خیر فی دین . دینی که نماز نداره، حضرت فرمود: چه فایدهای داره؟ اینی که در محاذات ذات لایتناها قرار بگیری، در برابر عظمت خودش و عظمت کائناتش، خضوع بکنی. خضوع درباره، چرا رکوع داره؟ چرا سجده داره نماز؟ چون خضوع میکنه در برابر این علم، در برابر این فوران جمال و بهتر. رکوع بهتر، سجده نیست که بیاختیار باشه. حالا یه مثالی بزنم، شاید مثال یه خورده... مثلاً در مثال مناقشه نمیشه. همه ما فدا بشیم به عظمت مقام معظم رهبری. اون روزی که رؤسای قوای ثلاثه نشسته بودند و در بحبوحه جنگ که معلوم نبود آقا وارد بشه. حضرت آقا که یهو بیخبر وارد شد، دیدید بیاختیار چقدر رؤسای ثلاثه بلند شدند؟ در برابر عظمت خدا، رکوع و سجود اونه. اون دستش اینه که برید جناب، در برابر یوسف. این اختیاری نبود که زنان مصری، اون بیاختیار نبود که اندر جمال یوسف گر دست ها بریدند. دستی به جان ما بر بنگر، چه ها بریدند. ضرورت روح تعاون، روح تعاضر همراه. حالا یه نکته ادبی هم بگم. مساعده که میگن مساعدت، یعنی برای من ساعد باش. اینجا رو میگن: ساعد، ساعد باش، کمکحال. مساعدت میگم معاضدت، اون هم به معنی مساعدت است، یعنی برای من عضد باش، بازوی من باش. یعنی از پام نگیر، دست غمگساری، همدردی. خیلی مذمت کرده که کسی که خار باشه. حساسیت داشته به کرامت انسانها. اول حساسیت داشته به نوع دعوت به دین. اینجا عصبانیتش اوج میگرفت. عبا روی زمین کشیده میشد. نوع دعوت به دین. این برای پیغمبر... وهابیت یه دعوته دیگه. ببینید، کسی مونده، تمام وحدت امت رو شکستند، بزرگترین اختلاف امت درست کردند.
حالا که اینجا رسیده، داخل جمله بگم: وهابیت درست کردن تا سه رکن اهل سنت از بین ببرند. اهل سنت سه رکن داره: یکی عقیده است، یکی فقه است، یکی اخلاق. بله، در عقیده، اهل سنت تابع امام اشعری و ماتریدی هستن. امام اشعری، اهل سنت، تمام عشرین. وقتی اون رو تکفیرش کنن، رسیدیم به فرقه مذاهب اربعه. هر چهار امام تکفیرش کردن. عجب! پس فقه شونم از بین بردند. اهل سنت والجماعت در اخلاق تابع صوفیه پاکان. تصوف رم کلاً تکفیرش کردند.
شریعتی: دیگه چیزی نمونده. ببین چه ماموریت مهمی دادن برای اینها.
عاملی: من به عزیزان اهل سنت میگم: ما شما رو با شواذتون نمیشناسیم، شما هم ما رو با شواذمون نشناسید. یعنی اون استثناها، در نشسته، شیعه انگلیسی. در انگلستان، کانال هوای دو ساعت بخوام اجاره بکنم، پولشو ندارم. وقتی هم میرم به حجاز، سیستم بانکی در اختیار اون هاست.
شریعتی: خیلی بحث جالبی بود. حالا چه حساسیتهای دیگهای؟
حجت الاسلام عاملی: حساسیت به عقلانیت جامعه، حساسیت به نشاط اجتماعی جامعه، حساسیت به نهاد خانواده، حساسیت به علم و تحصیل علم. اولین کلاس درست کردن، هم برای خانمها، هم برای مردها. در تاریخ، مثلاً یه فرد عادی باشه، میگه: بابا، این پیرمردی دیگه، به چه درد میخوره؟ این پیرزنه. به تمام زنهایی که داشت، یه زن پیدا کرد که سواد بلد بود که سواد یاد بده. یعنی شرافت ذاتی داره. حضرت فرمود: اگر یه نهال دستته، میخوای بکاری، قیامت برپا شد، سریع اون رو بکار تا قیامت برپا بشه. خب، قیامت برپا شد، این از بین میره. میگه: باشه، تو کارت رو بکن. این شرافت ذاتی داره. حساسیت به بدعت در دین و حساسیت به لزوم خلوص دین. حساس بودن تمام ائمه، ۱۴ معصوم که دین خالصاً عرضه بشه.
حساسیت به خرافه، اعتقادات خرافی. اعتقاد به توصیف تأثیر امور موهوم. طرف، ما عروس خانم رفته بود، بچهدار شده بود. اون روزی که بچهدار شده بود، پدرشوهرش فوت کرده بود. گفته بودند: شهامت داره. اون بنده خدا اونقدر تحت فشار شد، شیرش خشکید، بچه زردی گرفت...
حساسیت برای امانتداری، حساسیت به وحدت، اتحاد جامعه اسلامی، مبارزه با نحله های قومی، مبارزه با مرزبندیهای متعارض بین انسانها، با اینکه انسانها رو به همدیگه بیگانه بکنی، حساسیت برای بالا بردن آستانه تحمل جامعه. این در جامعه اگه نباشه، میدونید که خیلی مصیبت درست میشه. تحمل جامعه بره بالا. یه وقتی طرف اخلاقش بده، تحملش بده بالا. یه وقت یه فکری داره، با فکر شما مخالفه. اگر من بگم همه مثل من فکر بکنن، این صد مقدمه داره. مگه میشه بدون مقدمه بگم همه باید مثل من فکر بکنن؟ وهابی میگه: من هر کسی تکفیری کردم، تو هم باید تکفیر کنی. اگه تکفیر نکردی، تو هم کافری. به الازهر میگن، میگن: ما شیعه رو تکفیر کردیم، تو هم تکفیر میکنی؟ اگه شیعه نکردی، ما گفتیم توسل شرکه، تو هم باید بگی توسل شرک. اگه نگید، تو هم مشرکی. مثل نقل و نبات تکفیر میکنند." وجوب التکفیر من کفرنا" است. اون قدیم وحشتناکه. شاید اون مبتلا به تحمیل، شاید مبتلا به جهالت، شاید یه برهان دیگری داره. به این سادگی نمیشه سخت گرفته رو و حساسیت برای حسن روابط افراد جامعه داره. مخالفت شدید با نزاع و کینهورزی. حساسیت جامعه اسلامی باید جامعه عاطفی باشه. بهعنوان مادری، عنوان مادری، عنوان حساس بود. عنوان مادری که الان بالاخره ارزش از دست داده متأسفانه. عنوان مادری که فضیلتش رو نقل کنیم که من همیشه به شما میدم: بیا، بچه خودت نگهدار. یعنی ملکوت است اینی که الان مادر شده، برای طفلی که ممکن است یک کشور مدیون این طفل باشه، ممکنه یه ملت مدیون این طفل باشه، ممکن است یه تاریخ مدیون طفل باشه، اگه قدرت تربیتش رو داشته باشی. بسم الله. حالا آقا، رسول الله میفرماید که: اول کسی که حلقه بهشتی میگیره، وارد بهشت میشه، منم. همون لحظه که حلقه رو میگیرم، یه افتخار بزرگیست. در بهشت برای کی باز میشه؟ چه کسی اول چشمش بیفته به بهشت؟ این افتخار، تکریم بزرگ بزرگیست. خدا این رو میده به پیغمبر. حضرت فرمود: وقتی که داره حلقه بهشت و بازمی کنم، یه خانم میگه که: یا رسول الله، شما تشریف ببرید کنار، این مقام من است. من باید دررو باز بکنم، من باید اول وارد بهشت بشم. میگم: من هذه المرأة التی تنازعونی. این زن کیه که منازعه میکنه با من در برابر این مقام؟ میگه: یا رسول الله، این زن است که بچهدار شد، بچه تربیت کرد. دو روز پیش یه خانمی میگفت که: الجنه تحت اقدام امهات، زیر پای مادران است. سختی بچهها، بچهداری صحبت میکرد، میگفت که اینجوری است. گفتم: اصلاً معنی، میدونی معنیش چیه؟ الجنه تحت اقدام امهاتمیخواد بگه: هر کس پایش به بهشت رسیده، در اثر عنایات تربیتی مادر، مادر رسیده است.این هم یه حساسیت. حساسیت اینکه جامعه طلب تشریفات نره. و این فهرست بود. بعضی از اینها رو برمیداریم، ما در آینده
شریعتی: انشاءالله خیلی خوب...یه گفتگویی با یه بچهای، من میدیدم، حاج آقای عاملی گفت: پدرت چهکارست؟ گفت: پدرم مهندس عمران. گفت: مادرت چیکارست؟ گفت: مادرم مادره. قشنگ بود. احساس کردم که چقدر خوب فهمیده معنای مادری رو. و سلام میکنم به همه مادران عزیز، به همه اونهایی که پای ثابت برنامه سمت خدا هستند و البته پدران بزرگوار و همه بچهها. و خوشحالیم که با هم یک خانواده شدیم و سالهاست در کنار هم هستیم. الحمدلله.
الام مدرسه، این در کشور عربی روی دیوارها خیلی جا نوشتن: الام مدرسة اذا اعددتها. اعددت شعبا طیب الاعراق مادر، یه مدرسه است. واقعاً همین. مدرسه اگر مدرسه جامعه باشه، یه ملت طیب العراق، یه ملتی که بسیار عالی.
شریعتی: آقا، خیلی ممنونم، متشکر از شما و خیلی ممنونم از لطف و عنایتتون. عزیزان، امروز صفحه ۵۶۷ قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد. آیات رو بشنویم. برای مشارکت در قربانی ماه ربیعالثانی، از همه تون دعوت میکنم که همراه باشید. ممنونم از لطف و همراهی هر ماهتون. این یه قرار ثابت سمت خداست. در آغاز هر ماه قمری، اگر صدقه دارید، هدیهای دارید، نذری دارید، میتونید در قربانی مشارکتی ما همراه باشید. اتفاقات خوبی طی این سالها رقم خورده. برای اطلاع از نحوه مشارکت، کافیه عدد ۱۴ پیامک بکنید یا به زیرنویسها دقت بکنید یا به سایت و کانال ما مراجعه بکنید. انشاءالله که خداوند به بهترین وجه از همه تون قبول بکنه. و ممنونم از لطف و همراهی همه اونهایی که دست به دست هم میدن تا این هدایای شما و این لطف و همراهی و همدلی شما به دستان خانوادههای آبرومند و نیازمند برسه. بعد از تلاوت آیات نورانی قرآن کریم، با احترام، با عشق، در لحظات پایانی سمت خدا همراه شما هستیم و در کنار شما. بفرمایید، خواهش میکنم.
صفحه567 قران کریم
شریعنی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. الهی که حالتون خوب باشه. از طریق کانال، از طریق پیامک 20000303میتونیم با هم مرتبط باشیم و این ارتباط خیلی کمک میکنه به ارتقای سطح برنامه و همراهی شما هم که مثل همیشه مایه دلگرمی ماست. اشاره قرآنی، صفحه آیات نورانی سوره مبارکه حقه رو، حاج آقای عاملی بفرمایند و انشاءالله حسن ختام بحثمون باشه.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. آیه ۱۸ سوره تا آخر صفحه: یومئذن تعرضون. روز قیامت، روزی است که شما عرضه میشید به خدا. در مخفیگاه، هر کاری کردی، هر کاری کردی، هیچکس اطلاع نداشت، اونجا مکشوف میشه. کسی که کتابش در یمینش است، یعنی کتاب پر میمنتی داره، یمن داره کتاب. یعنی مطالب خوبیست، کارهای خوبی در اون نوشته شده. اونقدر خوشحال میشه، فیقول: همه بیاید ببینید چه کتاب خوبی، چه عمر خوبی، من چقدر خوب زندگی کردم، چقدر عاقبتبهخیر شدم. من یقین داشتم که یه روزی هست برای حساب و کتاب. یه راننده تا یه آقایی میاد که عربه، سوار تاکسی شدم. وقتی پیاده میشدم، عمداً کرایه رو ندادم. اون آقا برگشت: الحساب. گفتم: الحساب، یوم الحساب مونده دریوم الحساب بهت میدم. گفت که: عد الان هست، الان پرداخت کن، برات ارزان تمام میشه... خدامیگه یه بساطی براش درست میکنم که خودش رضایت داشته باشه. فی جنه عالیه جنتی که جنت دارای علو است. بخورید، بنوشید، این نتیجه کار شماست در ایام گذشته. این تکریم از خداست. به خاطر اعمال ما نیست. ما چه اعمالی داریم که نتیجه بهشت باشه؟ ما رو اصلاً پرورش میده خدا. و لذا آیه دیگه میگه: هرچه میدم برای شما فضل است.
م عما من اوتی کتابه بشماله، اما کسی که کارهایی کرده که کارهای شریه. کتاب که باز میکنه، میبینه سر کسی کلاه گذاشته، یه بار نماز جمعه نرفته، یه بار خلوت نکردی قرآنی بخونه، به اندازه قرآن حرف زده است. هیچ یک از این ها نیست. اونجا وان فرد می گه یالیتها کانت الغالیه ای کاش با مرگ همهچیز تمام میشد. ما اغنی مالی مالیه چه ثروتی داشتم، چه ویلاها، چه خونهها، چه دلارها، چه از سکهها، هیچ کدوم به من فایده نکرده. بعد خدا می گوید: خذو ه فغلوه اینجا یه جمله میگم، حرفم همین است. یه بحثی است که شدیدترین آیه قرآن کدوم آیه است؟ بله، مرحوم شیخ جعفر شوشتری میگوید که یک عده میگن این آیه است. شوشتری میگه: ولی من میگم از این بالاترش هست. این آیه میگوید: خدا میگه: خذوه بگیرید، وارد آتش کنید که آتش رو خودش تهیه کرده، دلها رو سوزونده. بعد در سلسله زنجیری که یه ذرع که نیممتره، ۷۰ زراع است، اون وارد کنید. چرا؟ انه کان لا یومن بالله العظیم. اعتقادی نداشت که این عالم صاحبی داره، مقصدی داره، مرامی داره، هدفی داره، ولایحض علی طعام مسکین که یکه خوار بود. شیخ جعفر شوشتری میگید که میگن از این وحشتناکتر آیه نیست، ولی من میگم: نه، این نیست. و حشتناک ترین آیه این است: انا نسیناکم. عجب! فراموشی خدا. روز قیامت که ما شما رو فراموش کنیم. خدا که هیچی رو فراموش نمیکنه، یعنی حکم فراموششده رو به تو بار میکنه، یعنی دیگه به چشمم نمیاد. شیخ جعفر، فوائد المشاهدش رو تو خونه داشته باشید، بخونید، خیلی خوبه. خدایا، به همهچیز راضیم، اما انا نسیناکم در حق من نباشه...
شریعتی: انشاءالله، انشاءالله. حاج آقای عاملی، خیلی ممنونم، متشکرم از شما. حاج آقای عاملی، هر روز و روزهایی که خدمتشون هستیم، آخر برنامه یه دعا میخونن و این دعا، دعای بلند، اگرچه شاید به ظاهر کوتاه باشه. این دعاها رو دوستان در کانال ما قرار میدن. امروز هم از همون دعاها بشنویم و آمین بگیم انشاءالله.
حجت الاسلام عاملی: رسول خدا، قسم خورده، گفته که: من یه دعایی یاد میدم به امتم، قسم خورده که این دعا مستجاب است. اللهم انا نسئلک برکت فی العمر،صحت فی الجسد وسعه فی الرزق خدایا عمر من برکت داشته باشه، یعنی ارزش داشته باشه. به خاطر برکت خدا، من رو خلق کنه در معیشت نباشم، تا مزاحم عبودیت مننباشد، عبادت من، ذهنم درگیر نباشه. چقدر دعای خوبی.
شریعتی: خیلی ممنون، متشکرم. ای ناب ترین صبح خداوند، بیا ای نور دریچههای پیوند. بیا، آن آینههای صاف یادت هست؟ آن آینهها خاک گرفتند، بیا. و حالا برای سلامتش، همه با هم دعا میکنیم. خداحافظ، متشکرم.