اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1404-05-19-حجت الاسلام رفیعی - شرح دعای مکارم الاخلاق صحیفه سجادیه ( غلبه بر ظالمان )

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک سلام بر حسین و سلام بر کاروان آزادگان کربلا و سلام بر همه شهدایی که با تاسی به اباعبدالله در راه خدا و قران و اسلام جان فدا کردند اگر یک نگاهی به تقویم جمهوری اسلامی ایران بندازید دیروز شنبه روز بزرگداشت مقام شهدای مدافع حرم بود و هر روز روز بزرگداشت مقام شهداست سلام و درود ویژه و تقدیم ثواب برنامه ی امروز سمت خدا محضر همه شهدای مدافع حرم انشاالله خیلی خوش آمدید به امروز و به محضر حاج آقای رفیعی عزیزی که می دانم مشتاقانه منتظر هستید بحث شان را ببینید و بشنوید با سلام خدمت همه تون دعوت می کنم بفرمایید سلام علیکم و رحمت الله

معرفی برنامه

حجت الاسلام رفیعی:  بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام خدمت جنابعالی و همه بینندگان عزیز عرض قبولی برای کسانی که عازم کربلا هستند نزدیک هستند به اربعین نائب الزیاره جاماندگان هم باشند چون اونهایی که نمی روند خیلی بیشتر هستند میلیون ها نفر زمینه اش فراهم نمی شود انشاالله یاد همه عزیزان هم بکنند و خداوند از همشون این زیارت را مانور بزرگ اسلامی را قبول کند انشاالله

ملایی:  یکی از کارهای قشنگی که زائرین اباعبدالله انجام می دهند هر ساله حضرت عالی مشرف هستید می بینید نیابت از کسانی می کنند قدم هایشان را نذر امام زمان و نذر شهدا شهدای حرم و شهدای اخیر را هم فراموش نکنند پیشنهاد برنامه ماست که هر شهیدی را که صفا می کنید با یاد و نامش سرداران و دانشمندان چند قدم به نیابت از او بردارید

حجت الاسلام رفیعی:  بحث ما در شرح دعای مکارم الاخلاق هست اصلا در واقع شاکله ی این دعا اینطور هست که ما با حرکت های منفی برخورد مثبت مصلحانه داشته باشیم تا اون حرکت منفی را اصلاح کنیم و تبدیل بشود به یک حرکت مثبت برنامه هفته ی گذشته راجع به مکر بود که امام سجاد به خدا عرض کردند خدایا به من قدرتی بده که من بتوانم کسی می خواهد برای من مکر کند خدعه کند مکرش به خودش برگردانم نه اینکه من هم مقابله به مثل کنم خدعه کنم باهاش نه اون می خواهد من را در این چاه بیندازد خودش بیفتد او می خواهد فرض کنید که رسول خدا را ترور کند خودش دچار آسیب بشود این راجع به بخش مکر بود امروز در ادامه این بخش را عرض می کنیم که امام سجاد به خدا عرض می کند و قدرتاً علی من ازدتحدنی خدایا به من قدرتی بده که اونی که می خواهد بر من غلبه کند بر ما مسلط شود می خواهد ما را نابود کند بتوانیم شرش را به خودش برگردانیم خودش نابود بشود مثل صهیونیست هایی که در جنگ دوازده روزه خواب تجزیه ایران و سرنگونی نظام را دیده بودند اما به فضل الهی خداوند قدرتی به ما داد با همت مردم و با رهبری های رهبر عظیم الشان انقلاب نظام حفظ شد و اونها هم سرافکنده شدند در احزاب ده هزار نفر آمدند که فاتحه اسلام را بخوانند واقعا هم یک کمی اگر بی دقتی می شد این اتفاق می افتاد اما خدای تبارک و تعالی کاری کرد رعب در دلشان افتاد و خودشان با ترس برگشتند و دیگر بعد از جنگ احزاب موضوع حمله به مسلمان ها دیگر منتفی شد و رفتند دیگر در نخ مذاکره و گفتگو و صلح حدیبیه گرچه مذاکره شون دروغ بود به هر حال این پیشنهادها مطرح شد این مطلب بسیار مهمی است عزیزان که گاهی دشمن می خواهد غلبه پیدا بکند بر ما ما البته باید آماده باشیم ولی می بینید دقیقاً خدای تبارک و تعالی یک قدرتی می دهد عنایتی می کند که اون توطئه که انجام نمی شود هیچ خود اون دشمن مبتلا می شود به همان خدعه یا  اون گرفتاری و قدرتاً علی من استهدنی مثلا حضرت موسی علیه السلام فرعون بچه های پسر را می کشت یک زنی باردار می شد و فرزند به دنیا می آورد و پسر بود می کشتند خیلی جنایت است مادری 9 ماه بچه را در شکم گرفته به دنیا آورده و مشرکین دختر زنده به گور می کردند و اینها پسر می کشتند ولی خدا می خواهد موسی حفظ بشود موسی را در صندوقچه قرار می داد و می گذارند در اون آب نیل یک جوی در واقع نحر فرعی که می رفت در کاخ فرعون آب از اونجا رد می شد بچه را روی آب می بیند و بر می دارد نمی داند این موسی است کی غرق شد؟ فرعون اون غرق شد موسی در خانه خود فرعون موسی علیه السلام بزرگ شد این قدرتاً علی من استهدنی این خیلی نمونه دارد باز یک نمونه دیگر عرض کنم در سال شصت و سه مسلم بن عقبه حمله کرد به دستور یزید به مدینه دو سال بعد از واقعه کربلا بهش می گویند واقعه ی حره جنایت کرد سه روز جنایت کرد تعداد زیادی هم آماده گذاشت از این آدم های سرشناس و بنام و اصحاب پیغمبر که می گفت نگویید ما پیرو یزید هستیم بگویید ما عبد یزید هستیم تا ولتان کنم حالا یک عده زیادی هم آماده کردند برای اعدام همه را نگه داشته بودند گردن بزنند غیر از اینکه آخر کار دیگر اینها باید کشته شوند از جمله گفت امام سجاد را بیاورید علی ابن الحسین علیه السلام را آوردند مسلم بن عقبه که بهش می گویند مسرف بن عقبه از بس که اسراف کرد در قتل یک مرتبه ابهت امام گرفتش بلند شد امام را نشاند کنار خودش احترام کرد و عزت کرد شما چه بزرگوار هستید عجیب است عرض می کنم به آقا عرض کرد هر تقاضایی دارید من در خدمت تان هستم آقا فرمودند اینها را ببخشید به من حکم اعدامش داد ما همه را آزاد کردیم چقدر خانواده هایشان خوشحال شدند وقتی رفت مسلم بن عقبه آدم این کار نبود آدم این کار نبود آدم پستی است گفت لقد ملئ قلبی منه رعبه یک رعبی از این ها در دل من افتاد یک ترسی از این آقا در دل من افتاد این می شود همان قدرتاً علی من استهده اونی که می خواهد من را خوار و ذلیل کند بر من مسلط شود یک قدرتی در برابر او در واقع به من بده حضرت امام دارد شبی که از قم دستگیر شدند به سمت تهران می گوید این افسر کنار من می لرزید مامور شهربانی من که چیزی ندارم شما مسلح هستید چند تا ماشین هستید و چند تا نیرو دارید ترسی از شما دل من افتاد باز یک نمونه دیگری عرض کنم یک کسی آمد پیش منصور دوانیقی از امام صادق علیه السلام سعایت کرد گفت ایشان اسلحه جمع می کند و نیرو جمع می کند و قصد حمله دارد منصور هم خبیث بود و امام را با یک حالت بسیار به هر حال ناپسندی شبانه از خانه کشیدند بیرون و آوردند دربار منصور دوانقی وقتی اقا امام زمان یک مدتی هم عراق بوده وقتی وارد شد این تعبیر را می خواهم عرض کنم اون کسی که این را نقل می کند می گوید دیدم لب های امام تحرک دارد یعنی یک چیزی زیر لب زمزمه می کند آمد و آقا انکار کردند و فرمودند نه چنین چیزی نیست با اینکه می گوید شمشیر منصور کنارش بود و غضب چهره اش را گرفته بود یک مرتبه از این رو به اون رو شد گفت کی گفته این آقا را بیاورید برش گردانید با احترام و عزت اون شخص می گوید من اومدم دنبال این آقا و برگرداندم اون آقا گفت چی می گفتید زیر لب که اینطوری رعب در دل منصور دوانیقی افتاد و حکم آزادی شما را داد و اصلا ورق برگشت ما گفتیم امشب شما به شهادت می رسید آقا فرمودند دعای جدم امام حسین را خواندم سکن غضبه غضبش فروکش کرد حالا این دعا را هم شما مرحوم شیخ عباس هم آورده بود مفاتیح دوستان زیر نویس کنند بعدا بد نیست در کانال می توانید بگذارید این دعا برای حفظ از دشمن اَللَّهُمَّ يا عُدَّتي عِنْدَ شِدَّتي، وَ يا غَوْثي عِنْدَ کُرْبَتي، اُحْرُسْني بِعَيْنِکَ الَّتي لاتَنامُ، وَاکْنُفْني بِرُکْنِکَ الَّذي لايُرامُ (دعای امام صادق برای رهایی از سختی ها) خدایا من را حفظ کن با اون چشمی که خواب نمی رود لاتاخذه سنۀٌ و لا نوم با اون رکنی که استوار است کلمۀ الله هی العلیاء عرض می کنم که باز یک بار دیگر هم این را اشاره کردیم امروز هم عرض می کنیم

ملایی:  این دعا جسارتا مال امام سجاد علیه السلام بود این دعا را ممکن است جستجو کنند

حجت الاسلام رفیعی:  نه امام صادق در مقابل منصور دوانیقی گفتند این دعای جدم امام حسین علیه السلام است یک بار دیگر هم در برنامه عرض کردیم باز هادی عباسی خبیث امام کاظم را احضار کردند آقا اومدند و خیلی احترام کرد و آقا را برگرداند و گفتند چی خواندید فرمود جدم رسول خدا به من یاد داد همین جوشن صغیر است پس خدایا به من قدرتی بده در مقابل اون کسی که می خواهد من را زمین بزند و من را تحقیر کند مبارزه نظامی کند البته بینندگان عزیز یک بخشی از معنای این دعا همانطور که عرض کردم قدرت، قدرت معنوی است مثل امام که این دعا را خواندند و در مقابل در واقع اونها قرار گرفتند وقتی عمروعاص و عده ای اومدند پیش نجاشی که بدگویی کنند از جعفر ابن ابیطالب و همین جوان هایی که رفته بودند حبشه خدای تبارک و تعالی انداخت به دل اینها سوره مریم را بخوانند آیاتی که نجاشی به گریه افتاد بعد هم همه اونها را بیرون کرد اون مشرکین را و به اینها جا و مکان داد و تکریم کرد یک بخشی از این قدرت منظور قدرت معنوی است یک بخشی هم قدرت نظامی است خدایا به من قدرتی بده که دشمن نتواند ما را مقهور کند ما قاهر باشیم یعنی بتوانیم چیره بشویم آقایان موشک و سلاح داریم و هواپیما و توان داریم و نیروی رزمی داریم و دنیا هم همین را میگوید مثلا شما در طول تاریخ نگاه کنید وقتی بنیه ی نظامی یک کشور قوی باشد نمی توانند مقابلش بایستند کوتاه می آیند این یک بخشی از دعا.

بخش دیگر دعا امام سجاد به خدا عرض می کنند و تکذیباً لمن قسمنی این هم چیز جالبی است خدایا به من قدرتی بده اونهایی که به من دشنام می دهند ناسزا می گویند و توهین می کنند و تهمت می زنند من اینها را رسوا کنم معلوم شد دروغ می گویند تکذیبشان کنم و به عبارت دیگر اتفاقی بیفتد که مشخص بشود این حرف درست نیست مثلا خود امام سجاد علیه السلام در همین ماه صفر وارد شام شدند در شام هم تبلیغات علیه ایشان است همه ی افراد دارند دشنام می دهند و ناسزا می گویند و با سب علی بزرگ کردند مردم شام را حالا خدا امام سجاد اجازه گرفتند و گفتند من بروم صحبت کنم یزید که گفت نمی شود پسری دارد بهش می گویند معاویه ی صغیر گفت بابا این چه حرفی است بگذار ببینیم چی می گوید کاری نمی تواند بکند بالاخره خود یزید یک جمله ی قشنگی گفت، گفت ایشان اگر برود مشغول سخنرانی بشود پایین نمی آید از منبر الا به فضیحت آل ابی سفیان ما را مفتضح می کند اون خطبه ای که امام خواند شخصیت داریم من پدرم کی بود کی بود این شد تکذیباً لمن به اصطلاح غصبنی تکذیب و آبرو ریزی و به هر حال رسوایی اون کسانی که می خواستند به ائمه لذا دارد در بعضی از نقل ها که یزید شروع کرد به عذرخواهی کردن و کار من نبوده و از این بازی هایی که می دانید بلد هستند و بعد هفته پیش هم اشاره کردم هفت روز به اینها اجازه عزاداری نداده بود حتی به امام سجاد عرض کرد اگر چیزی می خواهید ما آماده ایم که امام در بعضی نقل ها دارد که امام فرمود این سرها را از نیزه ها پایین بیاورید و اموالی که باقی مانده به ما برگردانید این هم یک نکته که در مقابل سختی ها بتوانیم استقامت کنیم همین جا عرض کنم بینندگان عزیز در مذهب و مرام ما و مکتب اسلام و مکتب اهل بیت سب و فحش و ناسزا گویی ممنون است حتی داریم لا تسب الشیطان به شیطان هم فحش ندهید یک جایی صحبت می کردم روی این موضوع بحث این بود که لعنت کنید یزید شمر عمر بن سعد زیارت عاشورا هم لعنت می کنند ولی فحش های زشت و ناسزا و اینها ندهید همینطور که صحبت می کردم اعمال زشت اینها را هم می گفتم تیر به گلوی فلان علی اصغر زدند و یک کسی از وسط جمعیت گفت مثلافلان فلان شده مستحق فحش نیست؟ یک فحشی داد بعد مستحق امیر المومنین در جنگ صفین دیدند بعضی از اصحابشان دارند ناسزا می گویند به سپاه معاویه سب می کنند فرمود من کراهت دارم ان تکونوا سبابین دوست ندارم دوستانم سب، سب غیر از لعنت است لعن دوری از رحمت خداست در قران هم داریم کسانی که خدا و پیغمبر را اذیت می کنند قرآن می گوید خدا اینها را لعنت می کند إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ (احزاب، 57) کسانی که مومنین و مومنات را اذیت می کنند و تهمت می زنند خدا لعنتشان کند لعنت الله علیه القوم الظالمین لعنت بر منافقین داریم روایت هم فراوان داریم آکل ربا ملعون است مثلا یا کسی که بین فرزند و مادرش جدایی می اندازد ملعون است و یا فرض بکنید در خود زیارت عاشورا به نام داریم لعن الله آل زیاد و آل مروان اللهم العن اول ظالمٍ اما سب یعنی فحش ناسزا لذا اگر کسی به دنیا ناسزا گفت حضرت امیر منعش کرد همان زن و گناه دنیا چی است این جالب است

ملایی:  یک جاهایی هم می گوید فحش نده سب نکنید معنی اش این نیست که اون مثلا آدم خوبی است یا لایق یک مکری است نه این فعل، فعل خوبی نیست

حجت الاسلام رفیعی:  شما یک کمی زودتر از من شروع کردید این هوش و زکاوت شما را می رساند حضرت فرمود که سب نکنید و لکنکم لو وصفتم اعماله کارهای زشت شان را توصیف کنید بگویید تیر زده و بگویید عمار رو به شهادت رسانده به این مالک اشتر همین اسرائیلی های ملعون و صهیونیست های ملعون ببینید کسی بیاید توضیح بدهد هجده هزار کودک کشته شده خودبخود بدتر از اون سب است اون سبی که می شود فحش داده می شود کسی به حرف شما گوش نمی دهد بله مرگ عیبی ندارد و لعن عیبی ندارد در قرآن هم داریم قتل ویلٌ لعنهم الله بعد حضرت فرمود که اگر اعمال اینها را توصیف کنید و حال اینها را ذکر کنید که آقا ببینید این یزید چه کرده این ابن زیاد چه کرده فرمود کان اسوب فی القول این بهتر تاثیر می کند قول ثواب و صحیح است پس این هم یکی از نکات بسیار مهم که خدا امام سجاد به خدا عرض می کنند به من توفیق بده تکذیب کنم اونهایی که به من دشنام می دهند البته این تکذیب می تواند با افشاگری باشد و می تواند با گذشت زمان باشد من یادم است در همین قم من دانش آموز دبیرستان بودم سال دوم دبیرستان صدوق قم بودم چه ناسزاهایی که به شهید بهشتی داده نمی شد حتی تظاهراتی شد در اینجا که اون زمان یکی از همین کسانی که بعد اعدام شد قطب زاده مسئول صدا و سیما بود دیگه این را گرفته بودند و تظاهراتی شد در دبیرستان و اینها بچه ها توهین می کردند به آقای بهشتی که قوه قضا بود دیگه و شهید قدوسی چه ناسزاها و بعد از آن که ایشان شهید شد ورق برگشت که شاید بعضی از اوقات این تکذیب با شهادت زودتر اتفاق می افتد تا با تلاش ما مرحوم شهید رئیسی رضوان الله تعالی علیه خیلی من در تلوزیون دیدم که ما بهشون رای ندادیم و چیزی هم گفتیم واقعا در این سه سال دیدیم مرد عمل بود همه جا حضور پیدا می کرد و توجه می کرد و کم خواب بود و کم خوراک بود و حضور در میان روستاها اینها خیلی مهم است و قابل تامل است یک وقتی شهید رجایی همسرشان نقل می کرد که سوار ماشین شدند اونها اینقدر بگیر و ببندد نبود اینقدر خطر منافقین جدی نبود می گفت که دیدم راننده تاکسی علیه آقای رجایی صحبت می کند خونه اش فلان است و زندگی اش فلان است گفتم من می خواستم فلان مسیر را بروم می شود کرایه بیشتری بگیرید من را ببرید فلان جا گفتم آقا میشه پیاده شوید گفت خانم شما که رسیدید گفتم نه یک لحظه تشریف بیاورید من همسر شهید رجایی هستم این هم خانه اش است بیا ببین خونه اش را فیلمش هم هست در تلوزیون که کرسی و زندگی ساده و خیلی از اوقات عزیزان بیننده حواسشان جمع باشد من یادم نمی رود یک وقتی یک مطلبی را راجع به یک آقایی یک کسی به من گفت که من مطمئن بودم که اون آقا را من خیلی قبول داشتم اون آقایی که این حرف را زد یک مدتی من دل چرکین شده بودم نسبت به این شخصیت شاید هم یکی دو جا نقل کرده بودم یک بار در جلسه ای من با این آقایی که بهش تهمت زده شده بود مواجه شده بودم گفتم یک همچین حرفی را فلان آقا که اون هم آقا بود قسم جلاله یاد کرد گفت دروغ است گفت بیاید باهاش مباهله کنم این باید خیلی حواس جمع باشد که وقتی تکذیب گاهی با عملکرد انسان اتفاق می افتد و گاهی با مرور زمان و گاهی با شهادت و گاهی با دفاع لذا شما ملاحظه بفرمایید در سیره معصومین علیهم السلام فراوان اتفاق افتاده طرف اومده ناسزا گفته از شام اومده خوب به امام حسن حرف هایش را زده یک برخورد امام حسن را در واقع تغییر داده یک خاطره ای را از مقام معظم رهبری یکی از این آقایان ائمه جمعه دیروز برای من نقل می کرد می گفت که آقا فرمودند که من در مسجد کرامت مشهدنماز می خواندم منتهی مقید بودم که نیم ساعت چهل و پنج د قیقه به اذان بیایم در محراب بنشینم یا قران می خواندم یا ذکر گفتم یکی اذان می خواهد به گوش بچه اش بگوید این خیلی چیز مهمی است که موقع قد قامت الصلات نیایند در مسجد یک نیم ساعت سبک می شود طرف این که حرف هم نداشته باشد می آید احوال پرسی می کند فرمود یکی از روزهایی که من نشسته بودم یک جوانی وارد شد شما یادتان نمی آید من هم یادم نمی آید یک تیپی قبل از انقلاب رسم شده بود در اینترنت بزنند دوستان می دانند مدل هیپی مدل موها اینطوری یک جوانی وارد مسجد شد دست ها همه خالکوب و لباسش هم به شکلی پوشیده بود که توجه جلب کند تعبیر ایشان این طور بود که غیر عادی بود لباس آمد و صف اول نشست پشت سر امام جماعت گفت آقا فرمودند یکی از این پیرمردهای اونجا با تندی گفت خجالت بکش این چه تیپی است بلند شو برو بیرون یا جای دیگر آقا فرمودند آقا برای چی خجالت بکشد جوان است مسلمان است آمده مسجد خوش آمدی احسنت خیلی این جوان را تحویل گرفت اون پیرمرد قهر کرد و رفت مرید بیست ساله و سی ساله رفت از مسجد آقا فرمودند من دیدم که اون را می شود آورد اگر رفت اما این اگر رفت دیگر نمی شود آوردش قدری صحبت کردم و شب اومد و فردا اومد و یواش یواش تغییر لباس داد و آقا فرموده بود الان این را در جلسه ی بعضی از ائمه جمعه فرموده بود و اسم نیاورده بود گفته بود الان بعد از پیروزی انقلاب این آقا یکی از مسئولین است خیلی هم شماها قبولش دارید من هم نپرسیدم و اونها هم نپرسیده بودند اگر سندی خواستید میگم کی نقل کرد مورو وثوق بود آقا فرمودند من یک روز رفتم این آقا مغازه داشت در بازار سر شور در مشهد یک روزی بین روز در مغازه حاجی سلام حال شما چطوره اون برخورد شما با جوان باعث می شد زده شود و من هم به خاطر این زدم و اون رو هم از دلش در آورد و برگرداند به مسجد این می شود لااقل یک نکته ای که انسان خدایا به من توفیق بده با کسی که با من یک تندی می کند و دشمنی می کند اگر بشود که تبدیل به دوست بشود که خیلی خوب است یک آقایی بود مرتب به امام کاظم توهین می کرد از نوادگان در واقع یکی از خلفا هم هست خیلی به هر حال ظاهراً اگر اشتباه هم نکنم اسمش حسن بن عبدالله است شاید خیلی خلاصه اصحاب ناراحت می شدند عصبانی می شدند اومدند باهاش برخورد کنند آقا فرمود کارش نداشته باش یک بار امام کاظم سوار مرکب شد و رفت در مزرعه ای که این کار می کرد اون هم داد و بیداد کرد ناسزا گفت توجه نکرد آقا رفتند نشستند و احوالی ازش پرسیدند و بعد فرمودند درآمدت چقدر است اینجا؟ گفت سالی صد دینار کشت می کنم و سیصد دینار برداشت می کنم دویست دینار سود دارم آقا یک کیسه هایی داشت همیان سره می گویند سیصد دینار درش بود بهش داد و تمام شد ببینید من که گفتم تکذیب الزاماً به این معنا نیست که خدایا اون که ناسزا می گوید یک چیزی هم به من بگو سفت جوابش بدهم بزند به زمین گرم ثابت شود که من خوبم و اون اشتباه می کند امام صادق علیه السلام در یک عرض می کنم که سفری ایشان را آوردند عراق می دانید ایشان مدتی در عراق بوده و بعضی از شاگردان ایشان مال عراق هستند در بغداد بالاخره مدتی گیر بودند و اسیر بودند و بالاخره منصور دوانیقی مجوز داد که اینها برگردند مدینه بعد از ظهری بود آقا با دو نفر از دوستانش به نام مراضم و شخص دیگری عرض می کنم اینها اومدند از بغداد بیرون یک مقداری که آمدند شب شد رسیدند به یک روستایی در منطقه ای که در تاریخ دارد اسمش هست صالحین آقا گفتند امشب برویم اینجا استراحت کنیم در بیابان حرکت نکنیم خطر دارد مراضم و مصادف یاران امام اومدند دروازه داشت نگهبان داشت آقا فرمودند که ما امشب توی روستای شما استراحت کنیم صبح هم گفت نمی شود گفت ساعت خاموشی است در بسته احدی حق ندارد اینجا وارد شود اون دو تا گفتند ما سه تا هستیم این یکی می گیریم می زنیمش و در را باز می کنیم می رویم آقا کاریش نداشته باشید می زنیم چیه نشستند کنارش چند تا بچه داری و چیکار می کنی چه خبر به قول قدیمی ها اختلاط کردند بد است شما اینجا باشید اون هم در شهر ما خودش در را باز کرد و گفت بفرمایید آقا به اون دو تا فرمود هذا خیرٌ ام الذی قلتماه این بهتر بود یا اینکه شما می خواستید آدم کشی کنید و می خواستید آدم را بزنید پس کسی که علیه ما دشنام می دهد و علیه ما تبلیغ می کند راه دارد خدا امام سجاد می گوید به من قدرت بده من این دشنام و ناسزا گویی و این توهین هایش را تکذیب کنم حالا چطوری تکذیب کنم؟ گاهی با همین عملکرد و با همین نکته یک وقتی یک کسی پشت سر شیخ بهائی آمدند غیبت کردند شیخ نبودی یک کسی غیبت شما را کرد ایشان رفت یک ظرف خرمای خیلی خوبی خرید و یک نامه ای نوشت آقای فلان گفته شده شما در جلسه ای پشت سر من این حرفها را زدید طبعا غیبت است و موجب می شود بخشی از گناهان من به پرونده شما منتقل شود و بخشی از ثواب های شما هم در پرونده من بیاید پس یک خدمتی به من کردی من هم این خرما را برای تشکر فرستادم این از صد تا فحش بدتر است یعنی طرف تغییر می کند و تحول درش پیدا می شود من یک چیزی عرض کنم من این را خیلی می شنوم از بعضی از رفقا و دوستان حالا سادات و غیر سادات دوستانم بهشون می گویم جد شما رسول خدا خوش اخلاق بود شما مسلمان هستید اون پیغمبر بود اگر من هم اونطور می شدم پیغمبر بود خدا در قرآن می فرماید لقد کان فی رسول الله اسوۀ حسنه می فرماید شما از پیغمبر الگو بگیرید و اقتدا کنید و اما یک فراز دیگری از دعای امام سجاد دو فراز را امروز عرض کردیم این فراز سوم است و سلامتاً ممن توعدنی این هم چیز جالبی است مخصوصا در این شرایط کشور ما که حالا توضیح بدهم روشن می شود قدرتاً علی من استهدنی قدرتی بده کسی که می خواهد با من مبارزه کند تکذیباً علی من القسمنی ناسزا می گوید و سلامتاً ممن توعدنی ببینید بعضی ها بعضی ها را تهدید به قتل می کنند می گویند ما می کشیم شما را مثل همین صهیونیست های غاصب که خیلی سرداران ما را تهدید کردند و به شهادت هم رساندند و اونها هم به فوض رسیدند و اینها هم انشاالله به عذاب علیم همانطور که رهبر عظیم الشان انقلاب را تهدید کردند با کمال پررویی عرف دنیا و بین الملل نباید اینقدر رها باشد که مسئول یک کشور و رئیس یک کشور و رئیس یک قوه رئیس یک تشکیلات ولی خوب عرف بهم خورد حالا امام سجاد به خدا چی می گوید؟ می گوید خدایا به من از دست این تهدیدها سلامت بده یعنی او هر چه تلاش می کند که من را ترور کند و از بین ببرد من بمانم و او موفق نشود که حالا همین جا من نکاتش را عرض می کنم مثلا یکی از نکاتی که توی همین دعا می شود گفت این است که خداوند یکی از راههایی که در دل دشمن باعث می شود دشمن از تهدیدش برگردد رعب و ترسی است که در دلش می آید لذا پیغمبر اکرم می فرمود نصرت من الرعب من با رعب پیروز شدم در احزاب ده هزار آدم بودند حذیفه را پیغمبر فرستاد به عنوان نیروی نفوذی برو ببین تصمیم اینها چی است عمرابن عبدود کشته شده بود حذیفه آمد دید اینها به هم ریختند اباسفیان گفت برگردید فایده ای ندارد رعب در دلشان انداخت قرآن هم دارد سنلقی فی قلوب الذین کفروا الرعب خدایا سلامت بده از کسی که من را تهدید می کند به قتل یک آقایی بود به نام ثمامه این رئیس قبیله ی یمامه است یمامه شهر مسیلمه کذاب است همان شهری است که اون زمان صادرات گندم به مکه داشته و محل مهمی بود چند بار پیغمبر را تهدید به قتل کرد سلامتاً ممن توعدنی می گفت یا رسول الله من شما را می کشم پیغمبر هم تنها دعایی که می کرد همین بود خدایا من را بر این مسلط کن این به هدفش نرسد اتفاقا توی درگیری گرفتنش آوردنش مدینه بستند به ستون مسجد این کتابی است به نام استالقابه زندگی نامه اصحاب پیغمبر است البته نویسنده ابن اثیر شیعه نیست از دانشمندان اهل سنت است در میان دانشمندان اسلامی و شیعه هم کتاب زیاد درباره اصحاب پیغمبر نوشته شده که دوتاش را نام می برم یکی اش سیمای فرزانگان هست که آیت الله سبحانی دارند و یکی هم کتابی است به نام پیغمبر و یاران از مرحوم آیت الله عالمی پنج جلد است خیلی خواندنی است اگر در بازار پیدا بشود به حروف الفبا اصحاب پیغمبر را معرفی کردند عرض می کنم که پیغمبر آمدند و دیدند این دستگیر شده فرمودند دیدی خدا من را بر تو مسلط کرد سلامتاً ممن توعدنی تو من را تهدید به قتل کردی اما به دست من افتادی و الان گفت بله آقا فرمود من با تو چه کنم؟ خوب هر کاری می توانی انجام بده من اسیر شما هستم فرمود یکی از این سه تا کار را می توانم انجام بدهم یک بگویم بکشنت چون تو در حال جنگ دستگیر شدی گفت آقامی توانی ولی همینقدر بدان که آدم بزرگی را کشتی من رئیس یک قبیله هستم فرمود دو آزادت کنیم و بگوییم در ازای این آزادی قبیله ات پول بدهند گفت این هم انجام بدهی پول خوبی گیرت اومده گفت من یک سال صادرات گندم به مدینه داریم اونها هم موظف هستند انجام بدهیم فرمود سه آزادت کنم گفت آقا اگر این کار را بکنی کرامت به خرج دادی اولی و دومی پیغمبر فرمود خلوا سبیله بازش کنید بروید رفت مرید شد برگشت گفت اشهدان لا اله الا الله جالب است بینندگان عزیز این خیلی مهم است تغییر و تحول و کادرسازی تربیت نیرو این آدم بعداً با مسیلمه کذاب جنگیده دقت کردید پس صادرات گندم به مکه را قطع کرده و از مدافعین سر سخت پیغمبر اسلام است پسر عمویی دارد پیغمبر به نام ابوسفیان نه اون ابوسفیان معروف اینها یا ابوسفیان است یا سفیان می گویند ابوسفیان یا سفیان بن حارث، حارث عموی پیغمبر است هم سن و سال پیغمبر بوده و برادر رضاعی پیغمبر است و خیلی هم با پیغمبر مانوس بوده رسول خدا که مبعوث شد این شد از دشمن های پیغمبر به بچه ها می گفت سنگش بزنید و اذیتش کنیدو شعر علیه پیغمبر می گفت و حتی تصمیم به قتل پیغمبر می گرفت و در قضیه فتح مکه پشیمان شد اومد مسلمان شد و تو حنین مثل پروانه دور پیغمبر می چرخید و از پیغمبر دفاع می کرد ما در ایران خودمان هم داشتیم دیگه مثلا شهید بزرگوار شاهرخ ضرغام ایشان اون که در میدان تهران بو حاج طیب داشتیم این هم یک نکته ای که به اصطلاح در دعای امام سجاد آمده دو مورد دیگر هم بگویم اگر فرصت هست یک مورد دیگر خدایا وفقنی لطاعت من صددنی حالا دیگه فاز عوض شد یعنی به هر حال از دشمنان و بد خواهان اونها را امام مکر می کند به من توفیق بده مکرش را باطل کنم و اون که قدرتی علیه من است تهدید به قتل کند قدرتی بده باهاش مقابله کنم اما خدایا آدمی که و وَفِّقني لِطاعَةِ مَن سَدَّدَني، آدمی که خوب است و سالم است می خواهد من به ثواب برسم و می خواهد من به خدا و پیغمبر برسم توفیق بده از این اطاعت کنم همانطور که توفیق بده مقابل دشمن بایستم توفیق بده مقابل این آدمی که می خواهد من را دارد هدایت می کند خیرخواه است من اطاعت کنم و بعد فرمودند مطابعت من ارشدنی به من توفیق بده اونی که می خواهد من را ارشاد کند ازش تبعیت کنم کی می خواهد ما را ارشاد کند؟ انبیاء إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا · (سوره انسان، 3) کی می خواهد ما را ارشاد کند؟ رسول خدا یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله کی می خواهد ما را ارشاد کند؟ ائمه راجع به امیر المومنین داریم که لکل قومٍ هاد هدایت گر است هدات المهدیین کی می خواهد ما را هدایت کند؟ علما و دانشمندان همین جا عرض کنم بینندگان عزیز منظور امام از این فراز که خدایا توفیق بده از کسانی که قصد ارشاد ما را دارند تبعیت کنیم انبیا و ائمه و علما و حتی عقل استرشدوا العاقل آقا حرف آدم عاقل را لذا الان بعضی از عزیزان ما بچه ها و جوان ها خدا همشون رو حفظ کند گوش نمی دهد حرف پدر و مادر را شما دهه چهل و پنجاه هستید آقا حرف منطقی که دهه چهل و پنجاه و هشتاد و نود ندارد دختر خانم مادر و پدری که به شما می گوید مواظب عفاف و روابط ات باش مواظب باش بیرون می روی حیثیت و جایگاه ات باش این دهه هشتاد شصت دارد این حرف عاقلانه است این عفت و خویشتن داری تو پس فردا ازدواج می خواهی بکنی جامعه بخواهد چه معنا دارد با نامحرم و جوانی که همسر تو نیست بیرون و پارک بروی و بی احتیاطی کنی و بعد مادر و پدر چه خبر دارند چه ندارند وقتی مانع می شوند جلویشان بایستی بگویی شما درک نمی کنید شما قدیمی هستید 404 است خود چهار هم که باشد خود سال 4 هم باشد این حرف منطقی است جوانی که پدر و مادر به شما می گوید سراغ اعتیاد نرو و سراغ رفاقت نادرست نرو اهل دین باش اینها خیلی حرف سنگینی است که مثلا پدر و مادر می خواهد دخترش و پسرش ازدواج کند دخترم و پسرم می رویم خواستگاری مشاوره می رویم اما اونی که تو می گویی اما روشی که تو داری می روی اون روش، روش منطقی نیست قوام جامعه بهم می ریزد بگذار یک سری اصولی من خواهش می کنم بیننده ها این را دقت کنند مخصوصا جوان تر ها اینها زمان بر نیست مگر کسی می تواند بگوید صداقت مال چهارده قرن پیش است مگر کسی می تواند بگوید احترام و ادب مال چهارده قرن پیش است، مثلا خوبی و بدی مال قدیم ها بوده این نکته ای که من حس کردم خدمت شما هستیم.

ملایی:  حاج آقای رفیعی خیلی متشکرم تا اینجای کار و سپاسگذاری می کنم از شما بینندگان محترم و شنوندگان برنامه تا اینجای کار همراهی تان خوب اگر دوست داشته باشید بین الحرمین باشید و به ظاهر فراهم نشود آیا راهی برای جایگزینش هست خوب بزرگان به ما یاد دادند که بله هست شما می توانید در اعزام زائرین در برپایی موکب ها و در پذیرایی از زائرین اباعبدالله و در تامین آب  و غذا و اسکانشان مشارکت کنید اینطوری اسم خودتان را در فهرست زائرین ا باعبدالله بنویسید به کانال های ما مراجعه کنید برای عضویت در کانال هم یک راه ساده وجود دارد الان خواهم گفت اگر دوست دارید مشارکت کنید در اعزام زائر اولی ها یا در کمک به هزینه های مواکب و پذیرایی و اینها عدد 40 را به 20000303 پیامک بفرمایید برای عضویت در کانال که روایت ها و آیه ها و اشعار و حرف های مختلف درشون بارگذاری می شود عدد 8را با تلفن همراه تان بفرستید به 30001515بسیار متشکرم ثواب تلاوت آیات قرآن کریم باشد برای شماهایی که در امر اباعبدالله الحسین کمک می کنید سوره مبارکه ذاریات صفحه 521 آیات 7 تا 30 این سوره گرانقدر اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

( قرآن کریم سوره مبارکه ذاریات صفحه 521 آیات 7 تا 30)

ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوستان عزیزم بینندگان و شنوندگان مخاطبان ارجمند حاج آقای رفیعی اینجا هستند و حالا ادامه فرمایش های شما را حاج آقای رفیعی می شنویم

حجت الاسلام رفیعی:  بله جمع بندی عرائض ما نه از این بحث، از بحث هفته ها و ماه های گذشته این است که واقعا ما از سبک زندگی اسلامی نباید دور بشویم سبک زندگی اسلامی یعنی سبک زندگی عقلایی، یعنی سبک زندگی اسلامی ندارد سبک زندگی که مورد پذیرش خردمندان عالم است و من خیلی آقای مولایی قصه می خورم از اینکه گاهی می بینیم جامعه ما از این سبک دارد فاصله می گیرد جدا می شود من یک روایتی را از امام حسن مجتبی علیه السلام دیدم حالا اگر شد شما هم بارگزاری کنید من الان همه اش یادم نیست خیلی عجیب است به دوستان گفتم چند روز قبل گفتم اگر همین روایت دیگه هم هیچی تو جامعه ما پیاده بشود جامعه ما می شود یک جامعه ی مطلوب عقلایی خردمند در واقع مورد پذیرش همه ی آدم هاییکه آدم های خوبی هستند اونجا امام می فرماید مکارم الاخلاق عشره حالا بعد رفقا پیدا کنند مکارم اخلاق ده چیز است صدق اللسان راست گویی همین صداقت را شما ببینید مسئول به مردم در تجارت صداقت در خانواده صداقت در بازار در رفاقت و در همه اینها صدقٌ اللسان در روابط بین الملل صدق البعث با صدق اللسان فرق می کند صدق السان یعنی راستگویی همیشگی صدق البعث یعنی راستگویی در سختی من یک جای کارم گیر است و اونجا هم کلک نزنم صدق البعث این و اعطاء السائل مراجعان را پاسخ دادن و همینطور حسن الخلق تا ده تاست مکارم الاخلاق عشره واقعا اگر این دعای مکارم الاخلاق برای دوستان حفظش و یا دیدن همه اش یا گوش کردن همه اش سنگین است این خلاصه اش است می تواند جایشان باشد حالا شما هم در فضای مجازی پیدا کنند بگذارند تمام اخلاق ده کلمه است شروعش هم این است صدق اللسان و صدق البعث انشاالله موفق باشید

ملایی:  خیلی عالی و خیلی ممنونم از حاج آقای رفیعی عزیز ما زمانی برای ادامه نداریم انشاالله عمری باشد و سعادت با حاج آقای پناهیان با شما هستیم دعاگویتان هستیم به حق اباعبدالله عاقبت همه مون به خیر بشود آمین یا حسین

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها