حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمة الله. محضر همۀ عزیزانم، عرض ادب، احترام، دعا دارم. از خدای متعال عنایت خاص حضرت حق را برای عزیزانم میخواهم. مطالب بزرگ، حاجتهای بزرگ، عنایتهای بزرگ، نصیب عزیزان شود. این جمله را من خیلی علاقه دارم: «إنک أنت الله المعدی جلاعل النعم المکرمه لمن ناجاک بالطائف و رحمتک» جلاعل النعم دارد خدا، إنشاءالله نصیب عزیزان شود، محرمیت با سید الشهداء، با مرام سید الشهداء و شفاعت حضرت، وساطت حضرت، زیارت حضرت و مخصوصاً از خدای متعال، عنایت خاصه میخواهم برای شهدای دفاع مقدس أخیر، إنشاءالله که با سید الشهداء محشور شوند.
شریعتی: إنشاءالله ما دلمان تنگ شده بود برای شما، به واسطۀ شرایطی که اتفاق افتاده بود، کم توفیق بودیم و محروم بودیم از دیدن روی شما و حالا خوشحال هستیم که در کنار ما هستید و إنشاءالله بحث این هفته را در کنار دوستان إنشاءالله با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، دستگاه سید الشهداء، دستگاه بسیار خطیری است این باید بحث شود و لذا شایسته است که تمام آداب رعایت شود و از این جهت، بنده بحث عزاداری آرمانی را انتخاب کردم که محضر عزیزان داشته باشم.
شریعتی: یعنی یک عزاداری طراز باید چه ویژگیهایی داشته باشد.
حجت الاسلام عاملی: بله، أحسنتم. عزادار آرمانی، عزاداری آرمانی و آداب، رمز بازدهی است. اگر آداب رعایت شود این دستگاه، دستگاه کوچکی نیست مقصد و مأموریتی که سید الشهداء داره، مقصد بسیار بسیار بزرگ است، بسیاط خطیر است که إنشاءالله بحث میکنیم. محرم که میآید ما در واقع با ملحق شدن به دستهجات عزاداری، به یک سفر معنوی میرویم، سفر تاریخی ملحق میشویم به کاروان سید الشهداء، با سید الشهداء حرکت میکنیم، از مدینه به مکه، از مکه به کربلا، از کربلا، کوفه و شام و این سفر، یک مدرسۀ کاملی است.
شریعتی: که با قافلۀ عشق، تو همراه میشوی.
حجت الاسلام عاملی: لذا باید ملاحظه شود که خروجی این سفر معنوی چه شد؟ آنها شخصیتهایی هستند که «الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ» (من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 610) اگر آنها را بخواهیم تعریف کنیم. سهم ما از مرضاة الله چه شد؟ آن بزرگان، یعنی حضرات معصومین، شهداء و دار الفناء و شفاء دار البقاء هستند. یعنی اول در اینجا الگوهای جاودانهاند، الگوهای آسمانیاند، بعداً در عالم آخرت، برای ما شفیع هستند. حالا که الگو هستند چه سهمی گرفتیم؟ صرف آداب شکلی، که سهم نیست. آن عزیزان، میزان هستند، خدا میگوید، من سه چیز نازل کردم در قرآن میفرماید: کتاب است و پیغمبران هستند و میزان. یعنی علاوه بر کتاب، علاوه بر پیغمبر، ما احتیاج داریم به میزان، «السلام علیک یا میزان الأعمال» که در زیارتنامۀ امیرالمؤمنین میگوییم. میزان یعنی ما باید خودمان را با آنها تنظیم بکنیم، فکر ما، آداب ما، سلوک ما، چه سهمی در این سفر معنوی از جهت میزانیتی که...
شریعتی: میشود خطکش زندگی ما.
حجت الاسلام عاملی: أحسنتم، تعبیر عالیست. آنها شخصیتهایی هستند که به ما «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ» (انسان، 30) به نقطهای رسیدند که حرف شخصی ندارند، ذوباند در ارادۀ خدا. تمام کارهایشان تجلی ارادۀ خداست. «اللهم أغننی بإرادتک عن ارادتی و بتدبیرک عن تدبیری» توحید یعنی همین. یعنی خدایا با ارادۀ خودت، ارادۀ مرا بگیر. با تدبیر خودت، تدبیر مرا بگیر. تو نگاه کن، تو تصمیم بگیر. در مغز من بنشین. «أقوم مقام عقله» خدا میگوید: میآیم در عقل بندهام مینشینم، من تدبیر میکنم. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي» یعنی بیا در قلب من بنشین.
آن عزیزان، رؤسای کاروانی هستند که قرار است این کاروان ما را از این عرشه، به سلامتی عبور بدهد. از پل صراط، که همان صراط انسانیت است، ما را به سلامتی از اینجا عبور بدهد. در این سفر معنوی که ما ملحق شدیم، آیا در این باب، سهمی گرفتیم؟ آنها آمدند جامعۀ آرمانی برای ما تشکیل بدهند جامعهای که فضیلت پرور است، جامعهای که تربیت محور است. جامعهای که هدایت محور است خدا فرموده در قرآن: شما انسانها بر ضمۀ من حق دارید «إنّ علینا» علینا علی، تعهدی است. یعنی تعهدی من دارم در برابر شما، «إنّ علینا علی الهدی» قرار است من شما را هدایت بکنم. اگر خلق بکنم هدایت نکنم، خلقت میشود لغو.
این ؟؟؟ را اگر بخواهیم ببریم، این زمانی برابر میشود که عزاداری ما، عزاداری آرمانی باشد، آداب در آن رعایت شود. عزاداری آرمانی از چند جهت بحثش مهم است. اولاً سید الشهداء بر اساس معرفت هدایت میکند به هر انسان، یعنی حضرات معصومین، همه این گونه هستند، پایۀ معرفت هر کسی را نگاه میکنند، بعد حضرت فرمود: هر کس از اصحاب ما را بخواهد بشناسد که چه مرتبهای در پیش ما دارند، «اعْرِفُوا مَنَازِلَ الرِّجَالِ مِنَّا عَلَى قَدْرِ رِوَايَاتِهِمْ عَنَّا» (وسائل الشیعه، ج 27، ص 150) که ما چه مطالبی به اینها تحویل بدهیم. بعضیها را نگاه میکنی مطالب پیش پا افتاده، ؟؟؟ ولی از دست کمیل میگیرد از شهر خارج میکند، کلاس خصوصی میگذارد. چه مطالب عرشی! این دعای کمیل، یک تراث با عظمت بشری است، میراث فرهنگی این است نه در و دیوار، در و دیوار، جایش احترامش بماند. اصل میراث فرهنگی ما، قرآن است. میراث فرهنگی ما دعای عرفه است، دعای عرفه قاب تصویر است از سید الشهداء، واقعاً قابل تصویر است. یعنی به تنهایی نشان میدهد که چه اوجی گرفته است از جهت معرفت، یعنی به تعبیر حضرت امام، دهان غیر معصوم ؟؟؟ که این حرفها را بزند.
شریعتی: دعای عرفه، دعای ابو حمزه، مناجات شعبانیه...
حجت الاسلام عاملی: به تعبیر علامه طباطبایی میگوید: عجیب است که مناجاتها اوج که میگیرد، تا آخر در همان حد اوج، حرکت میکند پایین نمیآید یعنی اتصال به نوعی است که... از حضرت سؤال کرد که حاجتی دارم، حضرت فرمود: سؤال میکنم حاجتت را میدهم. گفت: «مثلک تسأل مثلی» مثل تو از من سؤال بکند؟ یعنی یک وقت معنیاش این است که شما سخی هستید، جواد هستید، نباید با سؤال، شرط میکنید به سؤال. یک وقت هست که علم شما، علم آسمانی است من چطور میتوانم جواب بدهم؟ حضرت فرمودند: سیرۀ ما، سیرۀ پیغمبر معظم اسلام است، پیغمبر ما، پایۀ معرفت هر کسی را نگاه میکرد به آن مقدار برای خودش نزدیک میکرد و نزدیکی با او پیدا میکرد، رابطه برقرار میکرد، ما هم همینطور هستیم.
پس از این معلوم میشود که وقتی میخواهیم به اردوگاه سید الشهداء وارد شویم، باید بر پایۀ معرفت باشد، این یک مطلب است. مطلب دیگر هم این است که مرام سید الشهداء، بالأخره حضرت برای اینکه برای ما سرگرمی درست کند، این کارها را نکرده است. یک مرامی دارد، یک مقصدی دارد تا طفل شش ماههاش هم قرار است... مطلب انقدر بزرگ است که پرداخت کند هدیه بدهد به ساحت حضرت حق. این مرام چه زمانی درست میشود؟ زمانی که عزاداری ما، آرمانی باشد، عزاداری ما بر اساس آداب باشد، بر اساس معرفت باشد.
شریعتی: آن وقتی که آن جایی که محرم امسال ایستادی، سال بعد اینجا نایستادی، خیلی جلوتر رفتی!
حجت الاسلام عاملی: أحسنتم أحسنتم! جابه جا شدی.
شریعتی: حرکت کردی.
حجت الاسلام عاملی: یعنی اصلاً سفر معنایش به جا است. «إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِينِ» (صافات، 99) جابه جایی است یعنی شما دیروز واهمۀ قدسی نداشتید، غیبت میکردید، اما الآن میترسید، واهمه دارید. پارسال یک حاجاتی داشتید، موبایلم را عوض کنم، ماشینم را عوض کنم، خانه را عوض بکنم.
شریعتی: امسال میبینی چقدر دغدغههایت فرق کرده، بزرگتر شدی.
حجت الاسلام عاملی: أحسنتم، أحسنتم. بر اساس آرزوها، انسان را تعریف میکنند.
شریعتی: بله، قدرش آن جا مشخص میشود.
حجت الاسلام عاملی: بعد مطلب سوم هم این است که عزاداری اگر بر اساس آداب باشد و آرمانی باشد، سید الشهداء بالأخره عنایت خاص خداست، تقرب خاصی محضر خدا دارد میشود که راههای بزرگ اینجا برای ما باز بشود، میشود که ما از این خاک بلند شویم، چیست این برخواستن از روی خاک/ تا که آگه گردد از خود جان پاک. یعنی خدا در شأن خودش برای ما، ضیافت درست کرده، کل خلقت، ضیافت است. «أنت دعوتنی الیک» ما گرفتار روزمرگی شویم و قانع شویم یک چیزهایی که مثلاً از دنیا و از ؟؟؟ به آن رسیدیم، نمیتوانیم حرکت بکنیم.
اینجا سید الشهداء خیلی میتواند برای ما کمک کند. علامه طباطبایی میفرماید: کسانی که در سیر و سلوک، به یک جایی رسیدند، از دو مسیر رسیدند. یکی از طریق قرآن است، قرآن که میخواندند، یک دفعه قرآن را از خود صاحبش شنیدند و لذا حروفش، فرق میکند، کلماتش... این را از سر تحقیق عرض میکنم خدمت عزیزانم. یعنی یک وقتی شما آیات را نگاه میکنید، سطوح را میخوانید، ولی یک وقتی به یک نقطهای میرسید، کاملاً تشخیص میدهید که آن حروف، حروف عادی نیست کلمات، کلمات عادی نیست مفاهیم، مفاهیم دیگری است یک محرمیتی شما با این مفاهیم دارید، یک سنخیتی با این دارید، یک گمشدههایی اینجا پیدا کردید، یک آرامشی پیدا کردید هنگامی که کلماتی شما را برد بالا، «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» (فاطر، 10) دیگر نگاه کن در عوضش به کتاب، این واقعاً اینطوری است یعنی هر چقدر که پایۀ تهذیب انسان، بالا برود نوع تخاطبش با خدا فرق میکند.
میگویند: وقتی که آیات قرآن نازل میشد پیامبر ما، غش میکرد مرحوم صدوق در ؟؟؟ میگوید: در اثر تخاطب، در اثر مخاطبة الله بود، یعنی تخطابی که داشت و پیغمبر «فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ» (بقره، 97) اول به قلب پیغمبر نازل میشود، مستقیم بیاید سراغ ما، نمیتوانیم! نزلنا نزلنا نزلنا، صدرای شیرازی میگوید: هزار یعنی به هزار حجاب ما این را پوشاندیم، تا با گوشتان بشنوید و با چشمتان ببینید و با عقلتان درک بکنید، حالا چه ؟؟؟ داشته رسول خدا که آیات، که مظهر لاحدی خداست، یک ضیافت بزرگ، یک تکریم بزرگ، به اندازۀ یک قرآن با ما حرف زده است. ولی وقتی انسان آلوده باشد، نمیفهمد.
من یک وقتی رفتم محضر یکی از عشایر، یک جملۀ جالبی گفت، گفت: این چوپان مرا میبینی؟ این چوپان من، وقتی میخواهد با گوسفندان صحبت کند، یک صدای خاصی دارد معنایش این است که راه بیافتید، یک صدای خاصی دارد که یعنی بایستید، یک صدای خاصی دارد که یعنی آبتان را بخورید، یک صدایی دارد یعنی برگردید به روستا. میگفت: این حیوانهای زبان بسته، زبان این چوپان را میفهمند، ولی چطور شده که بعضی از انسانها، زبان خدا را که با ذره حرف زده است، ذره را به حساب آورده است.
شریعتی: و خالق آنهاست.
حجت الاسلام عاملی: خطابی که «فيهِ ذِكْرُكُمْ» (انبیاء، 10) شما مذکور نبودید، من شما را در کتاب یاد کردم شما را مذکور کردند، یعنی تماماً تکریم، صدر آن تکریم است.
حالا این اولینش است، دومش علامه طباطبایی میگوید: عبارت است از عنایات سید الشهداء، میگوید: حضرت برای اهل سلوک، عنایتی عظیم دارد، بالأخره آدم عادی نبوده است. علامه طباطبایی این طور میگوید که در اینجا، اگر یک محرمیتی با سید الشهداء پیدا بکنیم، «وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ» (بحار الأنوار، ج 98، ص 200) هر چه هست در این اطاعت است. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» (آل عمران، 31) اگر این درست شود، راهها باز میشود. «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت، 69) عزاداری هم مجاهدت است، عزاداری تقویت مرام سید الشهداء است، سید الشهداء هم برای تقویت دین خدا، حرکت کرده است، تمام حرکات و سکناتش در همین مسیر بوده است که مثل فرزندش مهدی، «یؤلی أمر الله» خودش هم میگوید، میگوید: «لِنُرِيَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ» (تحف العقول، النص، ص 239) من حرکت کردم معالم دین، تابلوهای دین، یعنی حیات اجتماعی دین را درست میکنم، نه اینکه بگویم: نماز بخوان! نماز میخوانم. روزه بگیر! روزه میگیرم، اما حیات اجتماعی دین، با شاخصههایی که به عنوان معالم دین... یعنی شما یک شهری وارد شوید، یک کشوری وارد شوید، ببینید این کشور، کشور دینی است یعنی ارادۀ خدا، آنجا حاکم شده است.
ما حالا شروع میکنیم میگوییم: سید الشهداء، یک اصولی داشته، با آن اصول به جنگ آمده است. بنی امیه هم یک اصولی داشتند، آنها هم با آن اصول آمدند کربلا. شما هم باید اصول سید الشهداء را بگیرید، بروید کربلا. کورکورانه نرو در کربلا/ تا نیافتی چون حسین اندر بلا. به آقای مهندسی عرض کردم این چه میگوید؟ تا نیافتی چون حسین اندر بلا! یعنی هم چنان که حسین میافتاد. تا نیافتی، چون حسین که حسین اندر بلا.
حالا ما همان با آن اصول و آنها هم که با آن اصول آمدند در کربلا، ما هم با اصول میرویم کربلا. در کربلا امام حسین با عمر سعد، یک جلسهای داشت، جلسۀ خصوصی که فقط دو نفر بودند. حضرت آن جا پیشنهاد کرد که از یزید جدا شود، این مسیر را ادامه ندهد مسیر رو سیاهی است، مسیر نفرت است در تاریخ. عمر سعد به او گفت: من با او بیعت کردهام، نمیتوانم با امام عصر خودم، بیعت را بشکنم! ببینید با اصول خودش آمده است کربلا، میگوید: امام عصر است. چرا اسم این را گذاشتند عاق؟ ابن زیاد میگوید: حسین را کشتی، به عمر سعد مینویسد، حتماً زیر سم اسبها بگذار، میدانم که اگر از دنیا رفت، درد سم اسبها را نمیداند، ولی من نذر کردم! ببین با مفاهیم دینی وارد شده، نذر من میشکند، باید کفاره دهم برای اینکه کفاره ندهم، این کار را بکن. بعد میگوید: فإنه عاق ظلوم. این بر امام عصر خودش عاق شده! میگوید: أوت الخیر ظهره و صدره. یعنی نذرم این گونه است که یک بار بر سینهاش اسبها را دواندی، جنازه را پشت و رو کن، آن وقت پشتش هم اسب بتازان. معاذ الله! یعنی این جنایت، آنقدر بزرگ بوده است، آنقدر جنایت شنیع بوده است آن روزی که حجاج بن یوسف، برای گرفتن عبد الله بن زبیر، با منجنیق کعبه را خراب کرد، لشکر حجاج بن یوسف گفتند: ما عجب اشتباهی کردیم! خدا ما را میزند، لشکر به هم ریخت، برای اینکه لشکر را تنظیم بکند، باز هم رفتند سراغ اصول خودشان، داد زدند بنی امیه، الطاعه الطاعه الطاعه! مگر نمیدانید طاعت امام زمان، بالاتر از کعبه است؟ پس ببینید که دشمن که میآید از جهت ذهنی اول تصرف میکند، یک باورهای غلطی در ذهنها درست میکند، بعد کاخ خودش را بر اساس همان باورهای غلط، به راحتی میتواند بنا کند که این تحریفها، این تأویلها، با هفتاد هزار منبر، آنقدر فضا را سنگین کرده بود در آن فضای سنگین، هیچ کس حرکت نمیکرد، نمیتوانست حرکت کند، هر کس که بود، میگفت: ممکن نیست! اما سید الشهداء یک تنه، اعتنا نکرد به این فضای سنگین، این خیلی درس بزرگی است. یعنی ما الآن خودمان را بگذاریم به آن زمان، به آن لحظه، که سید الشهداء حضور داشته از هر جهت، ذهنها را تصرف کردند افراد جمع شدند کلاً «یتقرب إلی الله بدمه» به قصد تقرب آمدند جمع شدند آنجا.
شریعتی: و این روضه را سنگینتر میکند.
حجت الاسلام عاملی: خیلی، یعنی مبارزه سنگینتر میشود که الآن سید الشهداء میخواهد اوضاع را عوض بکند، عوض میشود هر کسی میگوید: نه، عبدالله بن عباس گفت: نرو! اول کسی که گفت: وا حسین وا حسین، عبدالله بن عباس بود. گریه کرد گفت: اگر میدانستم کارت ذرهای فایده دارد میآمدم! ولی سید الشهداء (علیه السّلام) خیلی جلوتر از ایشان بود.
شریعتی: خیلی جلوتر.
حجت الاسلام عاملی: همچنان که حضرت علی اکبر در رجزش میگوید: بعداً میفهمید ما چه کار کردیم، الآن نمیفهمید «الْحَرْبُ قَدْ بَانَتْ لَهَا حَقَائِق/ وَ ظَهَرَتْ مِنْ بَعْدِهَا مَصَادِق» (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 4، ص 109) بعداً میفهمید ما چه کار کردیم.
شریعتی: بعدها این پردهها کنار میرود.
حجت الاسلام عاملی: بله، بله! بیست میلیون، چه کسی میتواند بیست میلیون جمع بکند در اربعین؟ در دنیا، در تاریخ بشریت، جاذبۀ به این پایه دیده نشده است. نتیجۀ ؟؟؟ است که حضرت داشته است. عبدالله بن عمر، بدن حضرت را بوسید و گفت: نمیتوانم بیایم، مفسر قرآن بود چون میدانم فایده ندارد. اما سید الشهداء نمیگوید فایده... همۀ اوضاع علیه من است، پس من نباید حرکت کنم یک انتحاری محض است، اصلاً این حساب و کتاب... خدا میگوید: حساب و کتاب را بده، من محاسبه بکنم، خدا میگوید: «وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً» (نساء، 6) میگوید: ظاهر را نگاه نکن، بده من خودم حساب و کتاب میکنم، محاسبه با من! سید الشهداء در اینجا میخواهد تغییر دهد بگوید: أنا حق ؟؟؟ غیر از من هیچ کسی نمیتواند اوضاع را تغییر بدهد. دین جدش است، مأموریت آسمانی دارد و در مأموریت ثانویه دارند کار میکنند، مأموریت اولیه را به هم ریختند. «أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيهَا» (کامل الزیارات، النص، ص 176) قرار نبود امیرالمؤمنین تا پیشانی، سرش شکافته شود، قرار نبود حضرت زهرا، بین در و دیوار بماند، قرار نبود که سید الشهداء بدنش زیر سم اسبها، پامال بیابان شود. اما در این مأموریت ثانویه، آنقدر دقیق هستند که دین خالص عرضه میشود، خلوص دین حفظ شود.
شریعتی: بدون غل و غش!
حجت الاسلام عاملی: بدون اینکه چیزی قاطی شود، آن وقت نگاهشان در... یعنی از اول تا آخر زندگی ائمه را بخوانید، با این نگاه شما توجه کنید که دارند در آن مأموریت ثانویه، که خدا میگوید: ابلاغ! و ابلاغ دین خالص. آنهایی که به پیامبر نازل نشده، بیان نشده شما بیان کنید، در ده سال که نمیتوانست بیان بکند. آن وقت دین خالص، سید الشهداء میگوید: علت اینکه من آمدم کربلا، سه چیز است. یکی اینکه دین از خلوص افتاده، که توضیح میدهیم چه انحراف عظیمی درست شده بود، «اتخذوا عباد الله خولا و مال الله دولا و دین الله دخلاً» این سه تا را آورده است حضرت آورده است میدان.
شریعتی: همه چیز درهم برهم شده.
حجت الاسلام عاملی: این سه، یک انسانها را برده کرده. الآن من از شما سؤال میکنم دنیا برده است یا نه؟ شما ؟؟؟ سراغ دارید؟ وزیر خارجۀ أسبق آمریکا میگوید: دنیا مثل یک قطار میماند، ما میگوییم: کجا حرکت کند. حرف این است که صهیونیستها گفته: مواثیق بین المللی، قانون بین المللی، صلح اینها چه هست؟ روزگار اینها گذشته است. یعنی یک قدرت اهریمنی یک عفریت مستکبر، که پاسخگو نیست میگوید: منم و تمام! الشرق لنا، و الغرب لنا، و الاینجا لنا، و الآنجا لنا و الهمه جا لنا، هر کجا هم، هر کاری خواستیم انجام میدهیم. یک جایی را میخواهیم جهنم بکنیم، دیدید که همین هفته ترامپ به اهل غزه گفت، گفت: جهنم را دیدید؟ حالا صلح کنید. قبلاً گفته بود: من غزه را جهنم میکنم. یک انسانهای اطفال و زنان و کودکان و آنهایی که بیسلاح هستند، بیایید برای اینها جهنم درست کنید دنیا چقدر ثابت شده و بشر چقدر سقوط میکند.
خدا رحمت کند مرحوم سهروردی را، شاه آبادی سهروردی، ایشان میگوید: انسان را نمیشود تعریف کرد، چون عروج میکند دیده نمیشود، سقوط میکند دیده نمیشود. حد جامعهای در کار نیست این گونه است قضیه؟ حالا غرضم این است که خارج نشویم، این است که اینها با اصولشان آمدند کربلا. عمر سعد را بعداً خیلی مذمتش کردند، این چه کاری بود کردی؟ گفت: چرا مرا مذمت میکنید؟ من از امام زمان خودم، تبعیت کردم، مگر پیغمبر نگفته بود که من فارغ ؟؟؟ من به دستور پیغمبر عمل کردم. مگر پیغمبر نگفته بود: هر کس از ما جدا شود، از دین ما جدا شده، همین الآن همین الآن همین الآن، از وهابیها هستند که بخش زیادی از آنها میگویند: حسین غیر مسلم! در یوتیوب فیلمش هست. مفتی میگوید: حسین غیر مسلم! دیگر سقوط، جهالت، بالاتر از این میشود؟ در حالتی که پیغمبر ما، دین ناب، ناب را اگر بخواهید بگیرید، باید از دست اهلبیت ؟؟؟ این تلفظ درست شود.
حالا سید الشهداء، اصولی دارد و قرار هست که ما از آن اصول، دفاع بکنیم.
شریعتی: رسیدیم به اینجا که جامعه منحرف شده بود و حضرت باید جامعه را به مسیر اصلی خودش بر میگرداند.
حجت الاسلام عاملی: بله، با آن اصولی که حضرت دارد و بکاء ما، گریۀ ما بر اصول است. اگر شما بخواهید با عزاداری لبیک است، عزاداری بیعت است، عزاداری دعوت سید الشهداء به شهر هست.
شریعتی: یعنی ما هم هستیم.
حجت الاسلام عاملی: بله، این نصرت سید الشهداء است. بکاء به علاوۀ نصرت، بکاء بدون نصرت، بدون نصرت مرام حضرت اگر بکاء داشته باشی، نصرت نداشته باشی، میشوی اهل کوفه. اهل کوفه روز عاشورا بالای تپه، داخل لشکر عمر سعد، گریه میکردند برای سید الشهداء، باور میکنید؟ اشراف کوفه، که خیلی به سید الشهداء گفتند بیا بیعت کن، بیا بیعت کن، ما را گرفتار نکن، یک بله بگو! حضرت این کار را نکرد. آن قدر اصرار کرد عبدالله بن عمر که یا حسین بیا یک بله بگو، بیعت کن، تنها یک جایی حضرت این کلمه را به کار برده، گفت: «تب الله هذا الکلام» تب الله شجاعت را بببنید! اوج را ببینید، سروری را ببیند، هویت را ببینید. سید اهل العبا را ببینید، میگوید: «تب الله هذا الکلام ؟؟؟» که اتفاقاً میگوییم: من با ظالم؟! تأییدش کنم ظالم را؟ حاکم ظالم را تأیید بکنم؟ زندگی مسالمت آمیز با او داشته باشم؟ همراهی بکنم؟! به من چنین جملهای میگویی؟ تعبیر، یک تعبیر استثنایی است. روحیۀ حماسی، روحیۀ ظلم ستیزی، ظالم ستیزی، جاعل ستیزی، آن ارکان اصلی شخصیت سید الشهداء است و راهی را که انتخاب میکند برای رسیدن به مقصد، آن راه، علو همتش را میرساند.
شریعتی: بله دیگر، بین عزت و ذلت، من را مخیر کردند و من زیر بار ذلت نمیروم و این آزادگی چقدر قشنگ است.
حجت الاسلام عاملی: بله، حضرت ختمی مرتبت در یکی از سفرها، خیلی گریه کرد. آنقدر گریه کرد اصحاب همه ناراحت شدند چه خبر است و اینها، حضرت رفت منبر، مفصلاً خبر داد که با حسین من چه کار میکنند، میدید! «مَا أُوذِيَ نَبِيٌ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ» (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 247) مثل ما أوذیت، مثل من هیچ پیغمبری اذیت نشده، بعضی از پیغمبرها را با اره، دو نصفش کردند، بعضی از پیغمبرها را داخل دیگ جوشاندند، پیغمبر ما که اینها را نداشته است. اما صحنهها را میدید، آنقدر گریه کرد. ببینید برای حضرت زهرا گریه کرد، برای امیرالمؤمنین گریه کرد، برای سید الشهداء انقدر گریه کرد، تو هم گریه کن. اهل سنتی این سنت پیغبمر است گریه کن!
امام حسین میگوید: شادی جد ما، این بود که با ما یک جا جمع شود، وقتی با هم جمع میشدیم اصحاب کساء، میدیدم که بی سر و صدا، به صورت مادرم نگاه میکند گریه میکند. یک وقتی با امیرالمؤمنین خارج شده است از مدینه. یک باغ خوبی به او رسیده است امیرالمؤمنین گفت: عجب باغی! گفت: «و لک أحسن منها» بهتر از این برای توست. به دومی رسیدند، نخلستان، خرما، انگور، گفت: یا رسول الله عجب باغی! گفت: «و لک أحسن منها» تا هفتمی که رسیدند، در هفتمی دستهایش را انداخت گردن امیرالمؤمنین، های های آنقدر گریه کرد، گفت: یا رسول الله ما یبکیک؟ چه گریهای درست کرد، گفت: گریه نیست، گفت: آن أحقادی که بعد از من سر تو میریزند، مصیبتی که امت من، بر سر تو درست میکنند، آنها را نگاه کردم و الآن دارم گریه میکنم.
شریعتی: بغضهایی که علنی خواهد شد.
حجت الاسلام عاملی: اصلاً اینکه خدا در قرآن، از منافقین صحبت کرده، منافقین چه شدند؟ بعد از پیغمبر، زمین رفتند؟ چه شدند؟ چقدر داد میزند قرآن از منافقین.
شریعتی: کجا هستند اینها؟
حجت الاسلام عاملی: چه شدند اینها؟ کجا رفتند؟ چه کسانی بودند؟ خدا رحمت کند حضرت آیت الله میانجی، اینجا خیلی بحث مفصلی داشتند. گفت: برای سید الشهداء که مفصل گریه کرده، آن قصهها را سر منبر گفت، اصحاب شروع کردن گریه، سر منبر! حضرت گریه میکند، اصحاب گریه میکنند. ما یک روضه خوانی داشتیم اردبیلمان، این یک روضه خوان بسیار خالصی بود. امام جمعۀ سابق ما، حضرت آیت الله مروج میگفت: ایشان منبر رفت، یک روضهای خواند، اصلاً همه بیتاب شدند، من هم از حال رفتم. آنقدر مردم گریه کردند، روضههایش عجیب بود. آمد پایین و رفت، ولی مردم اصلاً خاموش نمیشدند. نوبت من بود منبر بروم، حضرت آیت الله میانجی میگوید: رفتم منبر، دیگر من هم نتوانستم صحبت بکنم، آنقدر گریه کردم سر منبر، دیگر ؟؟؟ نمیکرد. من بلند شدم رفتم یعنی روضه و اوضاع را به هم ریخته بود.
آن گونه شد مجلس پیغمبر، اصحاب دارند های های گریه میکنند، حضرت یک جملهای گفت، از آن کلمات ؟؟؟ است فرمود: «أتبکونهم و لا تنصرونهم» تمام است! فلسفۀ عزاداری همین است. گفت: أتبکونهم و لا تنصرونهم، گریه میکنید حسین من را کمک نمیکنید؟! استنصار حضرت، استنصار شخصی که نبود، استنصار حضرت، برای آب که نبود تشنۀ آب که نبود، تشنۀ لبیک بود برای آن اهدافی که داشت.
ما با سید الشهداء، سه تا سنخیت باید داشته باشیم تا عزاداری ما عزاداری باشد، یکی سنخیت اخلاقی است با سید الشهداء، اخلاق بسیار فاخری دارد، آقا است در اخلاق. دومی عبارت است از سنخیت مرامی با سید الشهداء، سومی سنخیت در روش، آن روشی که انتخاب کرده برای رسیدن به مرام، خیلیها مرام دارند، تعطیل شد مرد. مرام دارند اما با راه شرع، حضرت فرمودند: «ما خیر خیر الله ینار الله الا بشر» چه خیری دارد آن خیری که با شر به آن رسیدی، با دروغ به آن رسیدی، با جنایت به آن رسیدی، با ربا به آن رسیدی، سر کسی کلاه گذاشتی به این ثروت رسیدی، آن خیر است؟ آن شر است! «مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ» (نهج البلاغه، ص 533) الآن امر تو غالب است؟ اصلاً و ابدا! امیرالمؤمنین این جمله را هر کسی نمیتواند بگوید، فرمود: «مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ» کسی که گناه بر او پیروز است، او پیروز نیست او شکست خورده است. «وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ» کسی که با شر غالب شود، نگویید غالب است، بگویید: او مغلوب است. کل بنی امیه مغلوب بودند
تمام فرمان حضرت زینب (سلام الله علیها) این روزها که منصوب است به حضرت زینب، دردش گرفته بود، حضرت زینب اسیر نبود آنها اسیر بودند در سلسلۀ حضرت زینب (سلام الله علیها). حرف که شروع میشد، غوغا راه میانداخت! خطبه را اینطوری شروع کرد در کربلا «الحمدلله و الصلاة علی أبی رسول الله» همه چیز به هم خورد، چون فکر میکردند خارجی است. گفتند: اِ این پدرش که پیغمبر است. چون از بالا خانه یک کسی گفت، خیلی سرش را پایین انداخته بود که شناخته نشود، از آن بالا خانه یک کسی گفت: «؟؟؟» ای خارجیها شما از کدام کشور آمدید اینجا؟ حضرت زینب دیگر نتوانست خودش را نگه دارد، سرش را گرفت بالا، گفت: من «من أسار آل محمد!»
حالا این سنخیتها اگر باشد، میشود علت الإنضمام، مشهور است که میگویند: «السنخیة علة الإنضمام» سنخیت پیدا بکنی، با آنها هستی. سنخیت پیدا نکنی... «اولئک الذین معه» معیت چه زمانی درست میشود؟ «فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً» (نساء، 69) عجب رفقای خوبی، خدا بیاید تعجب بکند «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً» حسن، وزن فعل است میتواند هم میتواند مدح را برساند، هم انشاء مدح باشد و هم انشاء تحجر باشد، مثل ؟؟؟ عند الله! عجب غضب بزرگی درست میکند در محضر خدا «أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» (بقره، 169) «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»!
آخرین جملهای که امیرالمؤمنین به زبانش آورد از دنیا رفت، این آیه است، یعنی پیام به شیعه، پیام به مسلمانان، «إِنَ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ» (نحل، 128) معیت، همنشینی با خدا، آن است که کف نفس داشته باشد، ؟؟؟ قدسی داشته باشد.
یک آقایی میگوید: من سید الشهداء را زیارت کردم در عالم مکاشفه، گفتم: این همه زائر، این همه عزادار، کدام یک مقرب است در نگاه شما؟ گفت: آن کسی که در مواجهۀ با گناه، یک واهمهای داشته باشد، او از همه برای ما، عزیزتر است. یعنی محصول عزاداری، بعد از دهه، باید این باشد که دیگر از ؟؟؟ میترسد، در خانه بد اخلاق بود الآن میترسد. خدای نکرده نسبت به بیت المال، تمنایی داشت غلول «وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ» (آل عمران، 161) آنقدر این آیه سنگین است، غلول دزدی از بیت المال است. «وَ مَنْ يَغْلُلْ» خدا میگوید: با همۀ غلولش، او را به محشر میآورم. هر چه دزدی کرده از بیت المال، او را میآورم در نگاه اهل محشر، مفتضح میشود. «اللهمّ لَا تَفْضَحْنِي عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ» (بحار الأنوار، ج 94، ص 229) اما سنخیت داشته باشد، هر کجایی باشد میروند پیدایش میکنند. رسول خدا فرمود: من روز قیامت، میگردم بعضیها را هر کجایی باشند، پیدا میکنم ولو در یک چالهای هم باشند، پیدا میکنم و دستش را میگیرم میآورم با خودم. گفتند: یا رسول الله نشانهای دارد؟ گفت: بله، نشانهاش این است که روی پیشانیاش نوشته شده، این را تقدیم میکنم به اربعینیها که دارند میروند: «هذا زائر قبر الحسین» روی پیشانیاش نوشته شده است.
من حالا حرفم را خلاصه کنم، یک جمله بگویم. به نظر شما هذا زائر قبر الحسین، ببینیم این شکلی است؟! اینکه میگوید: هر کسی برود زیارت امام حسین، «؟؟؟ و ما تأخر» ببینیم این شکلی است؟ برای کارهای حاشیهای است یا برای متن محتواست؟ میگوید: هر کسی برود زیارت سید الشهداء، فقط «أداء حقنا» مگر میشود حق آنها را اداء کرد؟ این برای آدم این شکلی است؟ برای طبل زدن است؟ بالاتر از اینها میگوید: هر کسی برود زیر قبۀ سید الشهداء زیارت بکند «كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ» (بحار الأنوار، ج 98، ص 76) مثل اینکه خدا را در عرش زیارت کرده. ما باید هر لحظه خدا را در عرش زیارت کنیم، عرش یعنی کل کائنات، کل کائنات هر کجا را که نگاه بکنی، «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره، 115) الآن ما داریم در عرش، لحظه به لحظه، همۀ انسانها خدا را زیارت میکنند در عرش، آن چه زیارتی است که مخصوصاً ذکر کرده، یعنی خدا چطور در وجود مبارک سید الشهداء، تجلی کرده که با اینکه، هر لحظه در زیارت خدا، در عرش خدا هستیم؟ آن را مخصوص به ذکر میکنند. آیا به نظر خدا، ؟؟؟ آدم این شکلی است؟ نه، معلوم میشود که سید الشهداء، سهم عظیمی دارد در اعتلای فردی و...
شریعتی: در تحول انسانها و تحول درون، که «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ» (بحار الأنوار، ج 98، ص 331) آقا خیلی ممنون و متشکرم. چند سال قبل، یعنی شاید پارسال پیارسال بود، راجع به قتیل العبرات، صحبت کردیم، شما فرمودید: عبره، چیزی است که تو را عبور دهد و من به نظرم این اشک و عزاداری، باید ما را حرکتمان بدهد و عبورمان دهد از خیلی بندهایی که گرفتارش هستیم متأسفانه.
بسیار عالی، حاج آقا خیلی ممنون و متشکرم، سپاسگذارم آیات را بشنویم، عزیزانم امروز آیات سورۀ مبارکۀ زخرف را تلاوت خواهند کرد، این روزها متعلق به زینب کبری (سلام الله علیها) است، ثواب تلاوت آیات را هدیه بکنیم به حضرت، صفحۀ چهارصد و نود قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد عزیزانمان، من یادآور شوم که شبهای جمعه، حوالی ساعت ده، حاج آقای فرحزاد، در فضای مجازی با شما به صورت زنده، به گفتگو خواهند پرداخت و نکتههای نابی را بیان میکنند، مثل همیشه شیوا و شیرین، إنشاءالله ببینید و بشنوید و لذت ببرید و به کانال ما میتوانید مراجعه بکنید، کانال ایتا را زیرنویس خواهند کرد، اگر عضو نیستید عضو شوید و امیدوارم که بهترین اتفاقات و برکات، برای مردم عزیز و نازنینمان رقم بخورد و إنشاءالله که همۀ ما زیر پرچم ایران عزیز و سربلند و زیر پرچم سید الشهداء، عاقبت بخیر شویم. بعد از تلاوت آیات، إنشاءالله با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما. بفرمایید خواهش میکنم.
( تلاوت قرآن صفحۀ 490، سوره مبارکه زخرف)
اللهم صلّی علی محمداً و آل محمد و عجّل فرجهم. إنشاءالله که بهترین برکات، نصیبتان شود، خیلیها التماس دعای ویژه گفتند، برای شفای مرضا مخصوص هم برای عاقبت بخیری جوانها، برای حل گرفتاریها و مشکلات مالی، برای آزادی زندانیان، دعا بکنیم برای هم و حتماً این دعاها اثر دارد، اشارۀ قرآنی امروز را، حاج آقای عاملی بفرمایند و إنشاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، سورۀ زخرف، آیۀ یازده «وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ- فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ» خدای متعال در این آیه، به یکی از آیات بزرگ نشانههای بزرگ توحید، اشاره کرده، تابلویی سر راه گذاشته، تا انسانها راه را گم نکنند، آن هم این است که یک محاسبۀ بسیار بسیار دقیق، علمی، در کائنات حاکم است. یک بخش آن این است که حوادث همه، از روی اندازه است، تا زندگی روی کرۀ زمین قطع نشود، میلیاردها شاید عمر داشته باشد کرۀ زمین، اما هیچ وقت حوادث، به جایی نرسیده که زندگی قطع شود. مثلاً باران از اندازه خارج شود، کلاً زندگی در روی کرۀ زمین تعطیل شود. سیل به حدی برسد که زندگی روی کرۀ زمین قطع شود، زلزله آنقدر شدید باشد که دیگر کلاً روی زمین به درد نخورد. باد به اندازهای باشد که در کل همه چیز در کرۀ زمین، مختل شود. طوفان به نوعی باشد که دیگر در کرۀ زمین، همه چیز تعطیل شود. حرارت به نوعی باشد که دیگر بشر نتواند از آن عبور بکند.
شریعتی: یعنی اگر خورشید یک مقدار نزدیکتر میشد، زمین میسوخت، دورتر میشد زمین یخ میزد.
حجت الاسلام عاملی: بله، ما به چشم عادی نگاه کردیم به اینها، برودت به نوعی باشد که دیگر از طاقت انسان خارج شود. نور، ظلمت، همه به اندازه است، ابر، باران، همه به اندازه است. قحطی به جایی نمیرسد که در کل، زندگی در کرۀ زمین، تعطیل شود، انسانها جان خودشان را از دست بدهند. صیحۀ آسمانی در رعد و برقها، به حدی نمیشود که همۀ انسانها، دیگر از بین بروند. جمال، جمال در طبیعت، اندازه دارد این عجیب است برای اهلش عرض میکنم. حساب شده است گاهی جمال را میتواند انقدر بالا ببرد که همه از شدت جمال، از بین بروند، چند جا جمال را بالا برده، مشکل پیدا کرده. یکی در جمال حضرت یوسف بود، یکی در صوت داودی بود که حتی در فصاحت و بلاغت، در دوران اندازه را رعایت کرده. ممکن بود اگر بالا میبرد باز برای بشر، مشکل پیدا میشد.
علمی که مرز انسانها تولید میکند، همه اندازه است به حدی نمیرسد که زندگی در کرۀ زمین، مختل شود، مثل اینکه علم به جایی برسد که انسان بشود نامرئی، در اثر نامرئی بودن، نقد بزند همه جا را غارت بکند، تاراج بکند.
شریعتی: دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود.
حجت الاسلام عاملی: آفرین، آفرین یعنی علم انقدر پیشرفت پیدا میکند، به همچین نقطهای نمیرسد. بعد اجرام آسمانی که الآن دارند حرکت میکنند، همۀ عالم را که نگاه بکنی، مثل یک معادلات ریاضی، چنان دقیق است حرکت اینها. قدرت تخریبی که انسانها دارد در کرۀ زمین، باز به حدی نمیرسد که بیایند در کل کرۀ زمین دیگر از بین برود.
به نظر شما، یک عاقلی میتواند بپذیرد که اینها همه از روی تصادف است؟ اینها یکی نیست، دو تا نیست، همه صد در صد، یک فرماندهی بسیار حکیمانه، پشت این قضایا هست. به چشم عادی نباید این را نگاه کرد، میتوانیم بگوییم روزگار خودش این را تنظیم کرده؟ بگوییم: اینها همه فرایند طبیعی است، اینها همه محصول یک انفجار بینگ منگ و امثال اینها است؟ اگر کسی این حرفها را بزند صد در صد عقلش را تعطیل کرده.
حالا خداوند بارها این را اشاره کرده، که این یک آیه است، خدا در آیۀ دیگری میگوید: «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ» (شوری، 27) اگر روزی را زیاد بکنم، اوضاع در کل به هم میریزد. «وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ» اگر روزی را بخواهم زیادش کنم. «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر، 21) خزینۀ، همه چیز دست ماست. آن مقداری که حساب شده است، همان مقدار رها میکنیم نازل میکنیم برای بشر.
در آیۀ دیگر «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِ شَيْءٍ قَدْراً» (طلاق، 3) برای همه چیزی اندازه گذاشتم. باز یک آیه میگوید: «وَ خَلَقَ كُلَ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً» (فرقان، 2) هر چیزی را که خلق کردیم، حساب شده خلق کردیم. «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ» (الرحمن، 5) همه حساب شده است، اول سورۀ الرحمن میخوانیم. «إِنَّا كُلَ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» (قمر، 49) این بهترین نشانه است برای کسانی که میخواهند متوجه شوند که یک ارادۀ حکیمانه، دنیا را اداره میکند و ما باید یک حساب خاصی برای اراده پیدا بکنم، تقرب پیدا بکنم، علم دست اوست، قدرت دست اوست، مقامات دست اوست، عنایت دست اوست، سرنوشت دست اوست. حساب خاصی، بهرۀ خاصی، نصیب خاصی، از عنایتش داشته باشم.
شریعتی: بسیار عالی، آقا خیلی ممنون و متشکرم و این نگاه، چقدر آرام بخش است، إنشاءالله دست پر مهر و قدرتمند خدا، همیشه بالای سرتان باشد، باید خداحافظی بکنیم، حاج آقای عاملی دعا بفرمایند و إنشاءالله از محضر عزیزانمان مرخص شویم و امیدوارم که ما همه را از دعای خیرتان بیبهره نگذارید.
حجت الاسلام عاملی: من به عزیزانم توصیه میکنم که یک دعایی است، دعای علوی مصری، این را در اینترنت بنویسند میآید، دعایی است از امام زمان، متنش را هر کسی نگاه بکند میبیند که کاملاً کاملاً انشاء شده است. آنقدر عالی... در قرآن هر کجایی خداوند متعال ریشۀ جباران تاریخ را قطع کرده، آن آیات را آنجا آورده است، خیلی با اشراف. این برای از بین بردن آن افرادی که بالأخره ظلم میکنند، دنیا را به هم میریزند، شب جمعه اجرا میشود بعد از نماز شب، نماز شب را که خواندی، این دعا را بخوانید. دعای علوی مصری...
شریعتی: حالا من میگویم دوستان إنشاءالله در کانال قرار بدهند، عزیزان ما مراجعه کنند. خیلی هم خوب.
حجت الاسلام عاملی: شاه اسماعیل دوم، زندانی شد در قعلۀ قهقهه، قلعۀ قهقهه خیلی دیدنی است، در مشکین شهر اردبیل، هجده سال، بعد از هجده سال که شاه طهماسب از دنیا رفت، آزاد شد. شاه طهماسب پدرش آنجا زندانی کرد. انتقام گرفت از صفویه، هر چه شاهزاده بود کشت. شاهزادگان صفوی را، شاه عباس آن زمان در هرات، مشغول جنگ بود او سالم مانده بود. جد ما که فرزند محقق کرجی است، ما از نوادۀ محقق کرجی هستیم، از جبل العامل. بعد ایشان را گفت: برو منبر که باید از من تعریف و تمجید بکنی، او قبول نکرد و او را زندانی کرد. او این دعای علوی مصری را خواند، این دعای علوی مصری خیلی مهم است إنشاءالله شر کسانی که مثل اختاپوست خودشان را بر دنیا مسلط کردند، ظلم میکنند در غزه، در لبنان، در یمن، در عراق، در دنیا هر کجایی که دستشان میرسد، إنشاءالله برای دفع شر آنها، این دعا، ذاتاً دعای خوبی است برای آن نیت هم حالا نخوانیم، با متنش آشنا شویم، برای حاجتهای بزرگ، برای اینکه از خدا بگیری، بسیار خوب و شایسته است.
شریعتی: بسیار عالی، آقا خیلی ممنونم و متشکرم، خیلی ممنونم از لطف و عنایت و محبت و مرحمتتان، آخر هفتۀ بسیار بسیار خوبی را بری همۀ شما مسئلت میکنم در این روزها و شبها، در هیئات مساجد، تکایا، در دستهجات عزاداری، حتماً ما را یاد بکنید و همینطور همۀ اهالی خوب سمت خدا را، در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید و آخر الدعوانا علی الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی محمداً و آله الطاهرین. متشکرم از شما حاج آقای عاملی.