اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1403-02-18-قهرمانان توحید (شاهجراغ)

حجت الاسلام بهشتی

معرفی برنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

برنامه قهرمانان توحید رسید، به دهه کرامت قهرمانی که من اسم آن را گمنام گذاشتم. شاید حدود ۲۰۰ سال مرقد او ناپیدا بوده است. پنهان بوده است. تا یک ماجرایی روشن شده و بعد گنبد و بارگاه پیدا کرده است. احمد بن موسی که بعد به شاه چراغ شهرت پیدا کرده است. فرزند بزرگ امام موسی بن جعفر علیه السلام، کرایم کلمه ایست که در نهج البلاغه و سخنان ائمه آمده جمع کریمه به معنای نفیس، یک شیء نفیس، را کریمه می گویند. حالا ما ۱۰ تا از فضائل و کرامت ‌های احمد بن موسی را می‌ خواهم در این برنامه برای شما محبان و عزیزان و علاقه ‌مندان قهرمانان بیان کنیم. دهه کرامت، بیان ده کرامت از احمد بن موسی، می باشد.

کرامت اول: داشتن مادری با فضیلت در حدیث می‌ خوانیم که خوشبخت کسی است که در شکم مادر خوشبخت هست. بدبخت کسی است که در شکم مادر بدبخت هست. نه اینکه معناش این باشد. که اجباری در کار هست. می‌ خواهد این حدیث به ما بفهماند مادر چقدر نقش دارد. حدیث داریم تربیت یک دختر معادل است؛ با تربیت ۷ پسر افتخار کنید. به مادرانتان، حدیث داریم خوشا به حال کسی که مادری با عفت دارد. مادر احمد بن موسی کنیه اش همین ام احمد، امام موسی بن جعفر علیه السلام به شدت به او علاقه داشت. رازدار امام معصوم بود. امام هفتم در روزگار سختی زندگی می ‌کرده است. جاسوسان دستگاه خلافت دنبال یاران اش بودند. دنبال به زندان انداختن خودش بودند. تا اینکه در روزی در مسجد در حال نماز، به دستور خلیفه عازم زندان شد. به خانه آمد امه احمد را صدا زد. امانت‌های خود را و اسرار خود را به این بانو سپرد. یک بانوی با فضیلت، و به او فرمود: من به زندان می روم. از زندان برنمی ‌گردم در زندان شهید می شوم. اول کسی که آمد از تو این امانت‌ ها را خواست آن امام بعد از من هست. و موسی بن جعفر علیه السلام راهی زندان شد. مدتی در بصره، مدتی در بغداد، و این بانو در خانه، امام رضا علیه السلام که جانم فدایش در این مدتی که پدرش در زندان بود. در آستانه در؛ بستر می‌ انداخت. و همانجا شب‌ ها می ‌خوابید تا مأموران حکومتی به داخل خانه هجوم نیاورند. یک شبی اهل خانه دیدن امام رضا علیه السلام نیست. فردای آن روز از حضرت رضا علیه السلام آمد. و نزد امه محمد مادر احمد بن موسی، و فرمود: امانت‌ های پدرم را بده. اینجا بود که شیون امه محمد بلند شد. و فهمید که همسرش امام کاظم علیه السلام به شهادت رسیده است. اول کسی که با امام رضا علیه السلام، در امامتش بیعت کرد این بانو هست. این افتخار دارد، یک کسی چنین مادری داشته باشد. با معرفت، با اعتقاد، صبور، شوهرش سال ‌ها در زندان، او بچه ‌ها را سامان می دهد تربیت می کند. این کرامت اول، احمد بن موسی بود.

کرامت دوم: محبوبیت نزد پدر، در خانه ها بچه ها متفاوتند، متنوع هستند. بچه ها مثل میوه ها هستند. مثل گل‌ ها هستند، مثل ستاره ها هستند، رنگارنگ هستند، بعضی خوش رنگ تر، بعضی کم سوتر، پدر مادرها هم همه بچه ‌ها را دوست دارند. ولی بعضی را بیشتر دوست دارند. بقیه هم حساسیت نشان می دهند. به خاطر کمالاتی که در یوسف بود. یعقوب نبی ناخودآگاه یوسف را بیشتر دوست داشت. برادرها حسادت می‌ ورزیدند. احمد بن موسی در بین خواهر، برادرها، از یک محبوبیت خاصی، نزد پدر برخوردار بود.

شیخ مفید این عالم بزرگ شیعه، این کلمه را به کار برده که موسی بن جعفر علیه السلام این پسر را بیشتر دوست داشت. و مقدم می ‌داشت بر دیگران، ما در احوالات پیامبر عزیز اسلام می‌ خوانیم که عبدالمطلب جد پیامبر عصرها که می ‌شد یک فرشی می‌ انداختند. در هجر اسماعیل بچه ‌هاش را هم می ‌نشاند. اما نوه خود محمد صلی الله علیه و آله و سلم را پیش خودش می ‌نشاند. بیشتر ارج می ‌نهاد. می ‌دانست چه آینده ‌ای در انتظار اوست؛ احمد بن موسی بیش از بقیه برادران، نزد پدر محبوب بود.

همین جا می ‌خواهیم برای خودمان یک درسی بگیریم. که قرآن کریم در آیات زیادی وظایف ما را نسبت به والدین شمرده است. مثل احسان به والدین، انفاق به والدین، احترام به والدین، محبت به والدین، اطاعت از والدین، و در حدیث می ‌خوانیم که رضایت خدا را می ‌خواهی برو سراغ رضایت پدر و مادر، نزد پدر مادرها محبوب بشوید. پدر مادرها اعلام کنند این بچه را خیلی دوستش دارم. همیشه دعاش می ‌کنم. این یکی از درس‌هایی است که ما از احمد بن موسی الهام می‌ گیریم. نزد پدر فوق العاده بود. حتی نوشتن که پدرش موسی بن جعفر علیه السلام در مدینه مزرعه ‌ای داشت. بستگان را، فرزندان را، برد کنار آن مزرعه و آن مزرعه را به احمد بن موسی به این پسر بخشید. که شایستگی در او می‌ دیده است. محبوبیت نزد پدر دومین کرامتی است که؛ برای شما بیان می ‌کنیم.

قرآن کریم در سوره یوسف آیات ۹۹ و ۱۰۰ این نمایش را برای ما به تصویر می ‌کشد. که یوسف وقتی رسید به قدرت، عزیز مصر شد. همچنان احترام پدر و مادر را دارد. نمی گوید من وزیرم، پدرم کیست؟ فلما دخلو علی یوسف خاندان یعقوب وقتی وارد مصر شدند. بر یوسف وارد شدند. آبا الیه ابویه پدر و مادر را یک جایگاه ویژه‌ای داد. و قال ادخلو مصر ان شاءالله آمنین در کمال امنیت پدر جان مادر جان وارد مصر بشوید. و رفع ابیه علی العرش پدر و مادرش را بر یه تخت بلندی نشاند. این الگوی است که قرآن به ما یاد می دهد. احترام پدر و مادر نقل شده در روز عید غدیری مسئولین آمده بودند. جماران، دیدار حضرت امام خمینی، یکی از مسئولین پیرمردی پشت سرش بودند. حضرت امام از او پرسیدن ایشان کی هستند؟ عرض کرد پدرم هست آوردم دستبوسی شما امام فرمود پدر باید جلو برود. شما وزیر هستید وزیر باشید.

کرامت سوم: نوشتن قرآن اعیان الشیعه شیخ مفید کتاب‌های مختلف نوشته‌ اند که احمد بن موسی قرآن زیاد می ‌نوشته حتی تا عدد چند صد قرآن، خوب قرآن در آغاز که از آسمان نازل شد خداوند بر قلب پیامبر نازل می‌ فرمود و یک کاری کرده بود. که پیامبر فراموش نکند. سنقره که فلا تنسا ای فرستاده ما، ما برات این کتاب را قرائت می‌ کنیم، یک کاری هم کردیم فراموش نکنی. به جز پیامبر هم کسانی بودند، حافظه ‌های قوی داشتند. آیات قرآن را حفظ می‌ کردند. به جز آنها کسانی می‌ نوشتند  کاتبان وحی بودند. اسامی شان در تاریخ آمده است. اینگونه کتاب خدا حراست شد. حفاظت شد. خود خدا اراده کرده بود، که این کتاب دین اسلام بدون دستبرد سالم بماند. انا نحن نزلنا ذکر و انا له حافظون این قرآن را ما که خدا هستیم نازل کردیم. ما هم مواظبش هستیم کسی کم و زیاد نکند.

خوب روزگار گذشت. و این آیاتی که نوشته شده بود. سامانی پیدا کرد. و شد این قرآنی که الان دست ما هست؛ تقریباً همه امامان ما از بس عشق داشتن به کتاب با دست خودشان یک قرآن نوشته ‌اند. الان در موزه آستان قدس رضوی، در موزه آقا امیرالمؤمنین در نجف، در موزه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهم اجمعین قرآن هایی است که؛ به امامان منسوب است. همین الان قابل روؤیت است. کسانی که به زیارت امام رضا علیه السلام می روند. یا زیارت حضرت فاطمه معصومه، یا زیارت نجف اشرف تو موزه ها وجود دارد. قرآنی به خط کوفی به دست مولای متقیان امیرمؤمنان علی علیه السلام، در همین آستان قدس قرآنی به دست امام حسن مجتبی علیه السلام، قرآنی به دست سالار شهیدان، قرآنی به دست امام سجاد علیه السلام در همین موزه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها قرآنی هست؛ به دست خط امام عسکری علیه السلام، اینها می‌ خواستند به دنیا نشان بدهند. چقدر به قرآن عشق دارند. به نوشتن قرآن، به خواندن قرآن، به فهمیدن قرآن، به آموزش قرآن، به تفسیر قرآن، حالا احمد بن موسی کسی است که؛ نوشتند که هزار بار قرآن نوشته است. عشق داشت آن وقت که چاپخانه نبوده است. که باید یکی یکی، نسخه به نسخه، قرآن را با دقت این علامت‌ ها درست حفظ بشود. چقدر زحمت داشته است. مدت زیادی شب و روز باید این کار را می‌ کردند.

ما وقتی می گوییم قهرمان توحید یعنی فدایی قرآن، در زمان شیخ صدوق، یکی از اصحاب شیخ صدوق که قرن چهارم هست؛ ابو البرکات به عنوان خوشنویس قرآن نام او در تاریخ به ثبت رسیده است. در طول تاریخ هم خوشنویس ‌ها می ‌نوشتند. با دقت، با نظارت، تا رسید به روزگار ما در ایران عزیز ما هم خوش نویسان زیادی، پس از انقلاب که خیلی زیاد است، قبل از انقلاب هم، طاهر خوش نویس، مرحوم نیریزی، خوش ‌نویس اصفهانی، که ۱۲۹ بار قرآن نوشته است. رنانی در اینترنت اگر سرچ بکنید. رنانی اصفهانی، قرآنی از این خوشنویس در آستان قدس رضوی است  که نوشته این ۱۲۹مین قرآنی است که نوشته ‌اند. ارسنجانی ‌ها از قرآن نویس ‌های درجه یک بودند. وصال شیرازی، بعد هم چاپ خانه آمده است. میلیون‌ ها نسخه به زبان‌ های مختلف، با ترجمه های مختلف، از این کتاب آسمانی در جهان پخش شده است.

از من و شما چه کاری ساخته است؟ ما اگر هنرمند هستیم، قرآن را با چاپ‌ های قشنگ، با فونت‌ های قشنگ، با تهذیب با تذیب قشنگ، و یک پله از آن بالاتر، مفاهیم قرآن را با ادبیات زیبا، به دنیا منتشر کنیم. احمد بن موسی تا می ‌توانست قرآن می ‌نوشت در اختیار دیگران، یعنی در نشر این کتاب آسمانی ما می‌ توانیم، همه ما الان موبایل داریم. می ‌تونیم معارف قرآن را منتشر کنیم. یه زمانی مُبَلِغ باید حوزه علمیه قم می رفت، صرف و نحو و معانی و بیان و فقه و اصول می خواند الان هم همه ما می توانیم مبلغ باشیم. معارف قرآن را از منابع معتبر، فرض کنید سایت آیت‌الله مکارم شیرازی که غیر از اینکه ایشان فقیه هستند. مفسر قرآن هم هستند. مطالب قرآنی را به مناسبت با سلیقه، کوتاه کوتاه، برداریم برای ۱۰۰ نفر بفرستیم. می شویم شبیه احمد بن موسی قهرمان این برنامه، این کرامت سوم

کرامت چهارم: حق شناس، حق ‌پذیر، بعضی‌ ها در شناخت حق گرفتار می‌ شوند. حق را نمی ‌شناسند. به بیراهه می روند. گمراه می شوند. بعضی نه! حق را می‌ شناسند، ولی نمی ‌پذیرند این سیلی دارد. اگر که کسی نتوانست حق را بشناسد خدا می ‌بخشد. در دنیا می ‌بخشد، در آخرت می ‌بخشد. اما کسی حق را شناخت مثل یهودیان و مسیحیانی که پیامبر اسلام را شناختند. یعرفون کما یعرفون ابناءهم مثل اینکه پسر خودش را، فرزند خودشان، می شناخت با همین دقت دانست که؛ این آقا اسلام هست، وجهدو بهاسیقنتها انفسهم یقین داشتند اسلام از طرف خدا آمده است. قرآن از طرف خدا نازل شده است. پیامبر از طرف خدا فرستاده شده است. جهدو انکار کردند. در همیشه تاریخ بوده یه کسانی حق را نمی‌ شناختند. اما یک کسانی حق را می شناختند. زیر بار نمی رفتند. رهبر حق را می شناختند از او اطاعت نمی ‌کردند. حتی در تاریخ اسلام کسانی اسلام آوردند به پیامبر اسلام ایمان آوردند، پس از پیامبر زیر بار فرمان جانشین او امیرالمؤمنین نرفتند. افراد زیادی داریم پیامبر را دوست داشتند. از پیامبر اطاعت می‌ کردند پس از پیامبر به امیرالمؤمنین پشت کردند. در غدیر خم یک کسی تفاسیر شیعه و سنی نوشته‌ اند. از پیامبر اسلام پرسید اینی که علی را معرفی کردی به عنوان جانشین پس از خود؛ کار خودت بود، یا کار خدا؟ پیغمبر فرمود دستور خدا بود. گفت: من نمی ‌توانم زیر بار علی بروم نفرین کن سنگی، سنگ ‌هایی از آسمان نازل بشود بمیرم. رهبری علی را نبینم.

عزیزان من امروز هم، این قصه هست. انسان سختش هست اطاعت کند. حتی اگر بداند یک رهبری بر حق است. از پیغمبر اطاعت کرده به امیرالمؤمنین رسیده چونه می زند. از امیرالمؤمنین اطاعت کرده است. به امام حسن مجتبی می رسد، بی احترامی می کند. ما حتی در شیعه چهار امامی داریم، شش امامی داریم. هفت امامی داریم. اینها معناش چیست؟ متوقف شدند در امام هفتم متوقف شد. حتی عالمانی بودند به یقین می‌ شناختن نماینده امام هفتم بوده است. ولی وقتی امام رضا علیه السلام برای شان نامه نوشت؛ که وجوهاتی که از پدرم نزد شماست بیاورید، نیاوردند. گفتن بعد از موسی بن جعفر امامی نیست.

ما در انقلاب خودمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی، بعد خبرگان مقام معظم رهبری را انتخاب کردند. یک رهبر شایسته بی ‌نظیر که مخالفین بیش از ما او را می‌ شناسند. یک کسانی امام خمینی را پذیرفتند. مقام معظم رهبری نپذیرفتند. به قول حاج آقای قرائتی واقفیه زمان ما یعنی روی امام خمینی متوقف شدند.

حالا احمد بن موسی برادر بزرگ امام رضاست. دانشمند هست، حدیث شناس هست. موسی بن جعفر علیه السلام خبر شهادتش رسید. به مدینه مردم هم به طور طبیعی گفتند جانشین او پسر بزرگتر هست، آمدند در خانه احمد بن موسی، و با عزت و احترام احمد بن موسی را به مسجد آوردند. شعار می ‌دادند به نفع او، بیعت کردن با او، انسان هم دیگه طبع دارد، هوس دارد، خوشش می آید. احمد بن موسی رفت بالای منبر از مردم تشکر کرد. بعد این را فرمود: امروز امام به حق برادرم علی بن موسی الرضا است، اگر من را قبول دارید. من دارم می روم با او بیعت کنم. آن وقت فضائلی از امام رضا علیه السلام را بیان کردند. بعد پیشاپیش مردم راه افتادند، جمعیت شعار می ‌دادند، در خانه امام رضا علیه السلام آمدند. احمد بن موسی یه چنین قهرمانی است. چرا ما گفتیم قهرمانان توحید؟ این قهرمان هست امروز روزی است که امام رضا علیه‌السلام، که خدا او را تعیین کرده به مردم معرفی بشود. نه خیانت کنیم به مردم، یک کس دیگری را به عنوان رقیب مطرح کنیم. امام رضا علیه السلام فرمود: حق را ادا کردی، خدا زحمات تو را ضایع نکند. و خدا هم آوازه این شهید را جهانی کرد. زیارتگاه او، پناه زائران شده است. این کرامت چهارم احمد بن موسی است. حق شناس حق ‌پذیر، حق شناس حق ‌پذیر است.

کرامت پنجم: احمد بن موسی عالم بوده است. ما امامزاده ‌های زیادی داریم، چون فرزند امام بودند مورد احترام هستند. اما همه آنها عالم نبودند. احمد بن موسی راوی حدیث است. کتاب شریف اعیان الشیعه می ‌گوید: احادیث زیادی احمد بن موسی از پدرش و از پدرانش نقل کرده است. همین جا یک نکته ‌ای را من برای شما عزیزان بیان بکنم. بعضی ها می گویند حاج آقا فلان مطلب کجای قرآن نوشته است؟ منظورشان این هست که؛ اگر در قرآن نیست، ما قبول نداریم. پاسخ اش این هست اسلام فقط قرآن نیست، اسلام یک مجموعه است، یک بسته است، عقل، کتاب خدا، سنّت، اجماع، این مجموعه اسلام است.

سنت یعنی چه؟

یعنی فرمایشات پیامبر و ۱۳ معصوم دیگر این مجموعه را، می گوییم سنت. به جز سخنان آنها، عملکرد آن ‌ها، سیره آن‌ ها، برای ما الگو هست. به جز آن تأییدهای آن ‌ها، یک کسی مثلاً وضو می ‌گرفته پیغمبر فرمود: امام صادق علیه السلام فرمود: این وضو درست هست. این مجموعه را سنت می گوییم. آن وقت یک کسانی باید این ‌ها را برای ما می ‌نوشتند. ضبط می ‌کردند. روزگاری بوده که ما دشمن داشتیم. دشمنان زیاد دروغ بافی می‌ کردند. احادیث نادرستی را لابلای احادیث جا می ‌دادند. ما احتیاج داشتیم به راویان امانتدار، صادق، احمد بن موسی یکی از اونهاست، که احادیث زیادی از پدرانش برای ما به جا گذاشته است.

قرآن کریم هم تفسیر لازم داره توضیح لازم دارد. سوره نحل آیه ۴۴ تفسیر قرآن را خداوند بر عهده پیامبر گذاشته است. و انزلنا الیک الذکر ما این قرآن را بر تو نازل کردیم. لتبین للناس ما نزل الیهم تا این آیات نازل شده بر مردم را تو تفسیر کنی. و لعلهم یتفکرون خود مردم هم باید تدبر بکنند. پیامبر در پایان عمرش نمی ‌رسید که؛ همه آیات قرآن را برای مردم آن روزگار با محدودیت ‌هایی که بوده تفسیر کند، این معارف را که خدا به او آموخته بود. به شاگرد خود و جانشین خود امیرالمومنین تعلیم داد. امیرالمومنین علیه السلام هم تا امکانش بود، بیان می ‌فرمود. بقیه را به امام حسن علیه السلام، بقیه آن به امام حسین علیه السلام، این‌ ها همه به صورت حدیث به ما رسیده است. دنیای حدیث یه منبع مطمئن برای عملکرد ما، برای فهم ما، برای باورهای ماست. احمد بن موسی یک چنین خدمتی کرد. عالم و راوی حدیث

کرامت ششم: مهاجر در راه خدا، بعضی ها مسلمان هستند. ولی می‌ نشینند. جابجا نمی شوند. جبهه نمی روند. مهاجرت نمی ‌کنند. خودشان را به زحمت نمی ‌اندازند. قرآن اسم آنها را گذاشته است. قاعدون، نشستگان. در مقابل آنها مجاهدین، مهاجرین هستند. من خواهش می ‌کنم علاقه ‌مندان بروند، اطلس جغرافیای اسلام را نگاه کنند. اطلس جغرافیای شیعه را نگاه بکنند. از قرن اول تا الان که قرن پانزدهم هستیم. تمام قرن‌ ها جمعیت مسلمان‌ ها، رو به افزایش است. جمعیت شیعیان رو به افزایش است. این گسترش را چه کسانی به وجود آوردند؟ مهاجران کسانی که به شرق و غرب عالم خودشان را به خطر انداختند. یا عالمان بودند؟ یا تجار بودند؟ نویسندگان بودند؟ اسلام مدیون آنها هست. مسلمان‌ ها مدیون مهاجران هستند. از همین شیرازی که تو این برنامه ما گفتگو می ‌کنیم. جمعیتی از تجار رفتند، به یکی از کشورهای آفریقایی به نام زنگبار تشیع را به آنجا بردند. احمد بن موسی تشیع را به ایران آورده است. این یکی از بزرگی‌ های اوست. هجرت مهاجران به حبشه، تا هجرت پیامبر به مدینه، تاجرت علویون و فاطمیون به ایران، به آفریقا، به اروپا، هجرت شیعیان از قم به تایلند، یک مستند تلویزیون نشان داد. حتماً شما دیدید که شیعیانی در تایلند هستند. از ۳۰۰ سال پیش یه عالمی از قم رفته آنجا، یا بزرگانی از قزوین که به چین رفته ‌اند. این مهاجرت خیلی مهم هست. چه علما چه تجار می‌ توانند نقش آفرین باشند. احمد بن موسی یکی از قهرمانان توحید که با هجرت خودش دین خدا را گسترش داده است. قرآن کریم در سوره نساء آیه ۱۰۰ می‌ فرماید اگر در راه هجرت مهاجری از دنیا برود. و شهید بشود. اجرش فقط با خداست. یعنی قابل توصیف نیست. و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله ورسه ثميدررک الموت فقط وقع اجره علی و کان الله غفورا رحیما این همان آیه‌ ای است که حضرت امام در پیامی که برای کشتگان زائران خانه خدا دادند. این آیه را به کار بردند این ‌ها برای مراسم حج هجرت کردند.

امروز هم کسان زیادی از شهرهای بزرگ مهاجرت می ‌کنند. گروه‌ های جهادی، مسجد می ‌سازند، جاده می‌ سازند، مدرسه می‌ سازند. کشاورزی را گسترش می دهند. تو همین مسیر بعضی هاشان بیمار می شوند. بعضی هاشان از دنیا می روند. بعضی هاشان به دست دژخیمان به شهادت می ‌رسند. این هجرت یکی از کرائم احمد بن موسی است. یکی از فضائل احمد بن موسی است.

کرامت هفتم: ناشر مکتب تشیع در ایران، تشیع انصافش این هست که؛ از زمان پیامبر شکل گرفته است. این کلمه شیعه را خود پیامبر به زبان جاری کرده است. پس از کربلا نه در زمان پیامبر کلمه شیعه اصلاً کسانی بودند، زمان پیامبر به آنها می گفتند شیعه علی، شیعه علی، مسعودی یک تاریخ نویس کتاب مروج الذهب نوشته است. جلد ۲ صفحه ۵۱ نوشته عباس عموی پیامبر می‌ گوید نزد رسول خدا بودیم که؛ ناگهان علی بن ابی طالب وارد شد. همین که چشم پیامبر به او افتاد چهره‌ اش شکفت. و فرمود: خداوند نسل هر پیامبری را از پسرش ولی نسل مرا از دخترم قرار داده است. به شیعیان علی اشاره کردند، پیغمبر به امیرالمؤمنین فرمود خدا گناهان شیعیان و دوستداران شیعیان تو را بخشیده است. پیغمبر فرمود: تو و شیعیانت در حوض کوثر بر من وارد می شوید. از آن سیراب خواهید شد. و صورتتان سفید خواهد بود. اینها زمان پیامبر هست، کلمه شیعه به کار می رود. در تفسیر خیر البریه در سوره بینه پیغمبر فرمود یا علی انت و شیعتکم الفائذون این خیر البریه منظور تو و شیعیان تو از کلمه شیعه زبان پیامبر پرکاربرد بوده است. به دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: یا فاطمه علی و شیعیان او رستگارانند. منتها در دوران خلافت امیرالمومنین علیه السلام شیعه گسترش پیدا کرد. بعد از واقعه کربلا، شیعه گسترش پیدا کرده است. در زمان امامت امام صادق علیه السلام به خاطر شاگردان زیادی که اعزام می‌ شدند به اقصی نقاط جهان شیعه گسترش پیدا کرده است. سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مالک اشتر، مقداد اسود، اینها بهترین شیعیان زمان پیامبرند. یکی از نقاط عطف گسترش شیعه همین مهاجرتی است. که زمان امام رضا علیه السلام صورت گرفته است. کاروان‌ های زیادی از حجاز به سمت ایران آمدند. از پرجمعیت ‌ترین شان که هفتصد نفر بودند، کاروانی ‌ست که سرپرست آن کاروان، احمد بن موسی شاه چراغ است. به بصره رسیدند. راهی ایران شدند. به هر روستایی به هر شهری می‌ رسیدند. جمعیت اضافه می شد. نزدیک های شیراز به پانزده هزار نفر رسیدند. یک عالم بزرگ، یک فقیه، یک محدث، آمده برای دیدار امامش، امام رضا علیه السلام، نرسیده به شیراز، خبر شهادت امام رضا علیه السلام را شنید.

پس مهاجرت، یکی از عامل‌ های گسترش مکتب اسلام و مکتب تشیع هست.

امروز حالا آمارهایی که اروپایی ها، آمریکایی ها، بیان می کنند. جمعیت شیعه در جهان بیش از ۳۰۰ میلیون نفر است. این ۳۰۰ میلیون نفرو چه کسانی شیعه کردند؟

گرایش به اسلام و گرایش به شیعه به خصوص در جهان غرب، فوق تصور ماست. یک چیزی را جوان‌ های غربی، در اسلام، در قرآن دیدن که گرایش پیدا می ‌کنند. علی رغم اینکه قرآن را آتش می ‌زنند. چاپ قرآن بلافاصله تیراژش بالا می رود. برای پیامبر اسلام کاریکاتور می‌ سازند. عشق به پیامبر اضافه می‌ شود. این پیشگویی است که امامان ما هم فرمودند. غربی‌ ها زودتر از عرب‌ ها به امام زمان علیه السلام لبیک خواهند گفت. احمد بن موسی یکی از شخصیت‌ هایی است که در گسترش شیعه علیرغم اینکه بنی امیه، بنی عباس، شیعیان را به زندان می ‌انداختند، شکنجه می ‌کردند، می‌کشتند. به دلیل ناب بودن مکتب تشیع به دل ‌ها می نشست.

کرامت هشتم: احمد بن موسی کمک به امام زمانش هست. ما در قرآن آیاتی داریم که می ‌فرماید: به خدا کمک کنید. خوب آدم خنده‌ اش می ‌گیرد. خدا که کمک نیاز ندارد. او جهان را آفریده است. رزق ما به دست اوست. بی نیاز است. صمد است.

یعنی چه خدا را یاری کنید؟ رهبران ما اینطور معنا کردند، نصرت خدا ان تنصر الله اگر خدا را یاری کنی سه معنا دارد؛

  1. یاری کردن دین خدا
  2. یاری کردن خلق خدا
  3. یاری کردن حجت خدا

اینها نصرت خداست. وگرنه خدا چه نیازی به نصرت ما دارد. او بی نیاز است. پیامبر می ‌فرمود: کمک کنید تا ما حقانیت اسلام را نشان بدهیم. قرآن کریم می‌فرماید هو الذی ایدک به نصره و بالمومنین او خدایی است که با نصرت خود و به دست مؤمنان ای پیامبر تو را یاری کرد. رهبران حق به کمک مردم نیاز دارند. سالار شهیدان حضرت حسین علیه السلام می‌ فرمود هل من ناصر آیا کسی هست به من کمک کند؟ هل من معین آیا کمک کار هست؟ احمد بن موسی از آن افراد هست. به یاری امام رضا آمد. می ‌دانست امام رضا علیه السلام کمک لازم دارد. نه برای شخص خود او برای مکتب او، حرکت کردن از حجاز به سمت ایران، بعضی از افراد خوش سلیقه تشبیه کردند، احمد بن موسی را به ابوالفضل العباس نسبت به امام حسین علیه السلام، که جان خودش را در این راه گذاشت.

کرامت نهم: زاهد و اهل تهجد پول یک چیزی است که انسان را می ‌برد به سمت لذت‌ های مادی، خانه بزرگ، مرکب راهوار، غذای خوشمزه، پول وقتی باشد. انسان تو این مسیرها به کار می برد. حالا یک کسی شما پیدا کنید. پولدار هست؛ اما زندگی ساده دارد. مثل مولای متقیان امیرمؤمنان جانم فدای او شود. در آن ۲۵ سالی که از خلافت کنار بود، دارایی زیادی را جمع کرد. اما زندگیش تغییر نمی ‌کرد. وقف می ‌کرد. به یتیمان می ‌داد. به مستمندان می ‌داد. احمد بن موسی یکی از کسانیست، که خیلی به جدش امیرالمؤمنین شباهت دارد. پدرش یک مزرعه را به نام او کرده است. او هم می‌ رفت برده آزاد می‌ کرد. برده آزاد کردن امروزی ترجمه‌ اش این می شود، آزاد کردن زندانی، ما زندانی‌ هایی داریم که فراوان بی ‌گناه هستند. یک اشکالی اشتباهی تو زندگیش پیش آمده به زندان افتاده، پنج سال، شش سال، هفت ساله، به خاطر یک مبلغ کمی در زندان هست. عمد هم در کارش نبوده است  این همه ثروتمند در کشور ما هستند. چه کاری بهتر از آزاد کردن برده، برده امروز همان زندانی هست. آزاد کردن او یعنی سامان دادن به یک خانواده، بچه ‌هاش منتظر هستند. همسرش چشم به راه هست.

احمد بن موسی را هرکی به زیارت شاه چراغ می رود، یکی از کرامت‌ هاش این هست؛ که هزار برده آزاد کرده است. پول داشت ولی زندگی ساده داشت. یک کسانی در خدمتش بودند. اما لذتی که از زندگی می ‌برد، این بود که لبخندی را بر لب بی نوایی ببیند. این احمد بن موسی است. ضمناً اهل تهجد شب زنده داری، عبادت جالب این هست که؛ در قرآن کریم حتی آیاتی که راجع به نماز شب هست. راجع به انفاق هم هست می ‌فرماید: تتجاف جنوبهم عن المزا یک کسانی هستند نیمه‌ های شب پهلوهایشان را از بستر خواب جدا می ‌کنند. یدعون ربهم خوفاً و طمعا خدای خود را با امید و از روی ترس صدا می ‌زنند. و مما رزقناهم ینفقون از آنچه ما روزیشان کردیم انفاق می کنند. یک نماز شب است، انفاق کنارش هست. ۲۸ بار امام رضا علیه السلام فرمود: ۲۸ بار زکات کنار نماز هست، یعنی نمازخوان ها باید اهل سخاوت باشند. دستگیر ضعفا باشند.

سوره حج آیه ۷۷ می فرماید: یا ایها الذین آموا ای مومنان ارکو رکوع کنید. وسجدو سجده کنید. وعبدو ربکم پروردگارتان را عبادت کنید. و افعل الخیر کار خیر انجام بدهید. کار خیر خیرین کجا هستند؟ خیرین باید اهل نماز باشند. اهل کار خیر باشند. این دو را با هم داشته باشد. رابطه با خدا، رابطه با خلق خدا، لعلکم تفلحون

و اما کرامت دهم: احمد بن موسی قهرمان این برنامه، شهادت در حدیث داریم. که در عاشورا این را گفتن عاشورایان کرامتنا الشهادة، کرامت ما شهادت است. احمد بن موسی فرزند شهید است. پدرش شهید شده است. برادرهایش شهید شدند. خواهرش معصومه در ساوه مسموم شده است. خیلی داغ دیده است. خبر شهادت برادرش و امامش حضرت رضا را شنیده است. دو فرسخی شیراز که رسیدند این کاروان، مامون عباسی پیغام داده بود. که علویون را هرجا دیدید سرکوب کنید. یک لشکری مجهز آمدن به جنگ این کاروان زیارتی، اینها که اسلحه نداشتن که؛ احمد بن موسی به محض اینکه مطلع شد. که از طرف دستگاه خلافت آمدند با آنها برخورد کنند یارانش را در یک جایی جمع کرد. مثل امام حسین علیه السلام که شب عاشورا یارانش را جمع کرد. فرمودند: قصه این هست هر کسی می ‌خواهد می ‌تواند فرار کند فرار کند. هر کسی می ‌خواهد برود مدینه برگردد. وظیفه ما امروز جهاد است. و همه اعلام وفا کردند، برادرهاش، برادرزاده ‌هایش، یارانش اعلام وفا کردند. مبارزه جانانه‌ ای مثل جدش امیرالمؤمنین، مثل جدش امام حسین علیه السلام، انجام دادند. چندین بار لشکری که از طرف مأمون آمده بودند شکست دادند. تا به دروازه شیراز رسیدند. جنگ به داخل شهر منتقل شد. تعداد زیادی از یاران احمد بن موسی به شهادت رسیدند. این آخری دیگه مخفی شدن اندر خانه مخفی شدند. جاسوسان حکومت جای جای شهر شیراز را می ‌گشتند. تا این شخصیت را پیدا کنند. من که تو این روزهای گذشته این تاریخچه را می‌ خواندم با چشم اشکبار، به یاد سید حسن نصرالله افتادم. که اسرائیلی‌ ها پس از سال‌ ها مطالعات جای این قهرمان را پیدا کردند. با آن بمب ‌هایی که در جهان بی ‌نظیر بود. این عزیزان را، این قهرمانان را، زیر خاک ها اینطوری به شهادت رساندند. وقتی جاسوسانی بالأخره احمد بن موسی و برادرانش را پیدا کردند. جرأت با او طرف بشوند آن خانه را بلکل روی آنها خراب کردند. و تا سالیان دراز پنهان بود. احمد بن موسی زیارتگاهی نداشت. و مردم می ‌ترسیدند دنبال کنند.

تا اینکه یک کسی شب ‌های جمعه برمی ‌خاست عبادت بکند  از یک نقطه ‌ای نوری را می ‌دید. دوره دیلمیان بوده است. اسدالدوله دیلمی، خبر داد به حاکم که آنها علاقمند به شیعه بودند. حاکم هم یا خودش، یا کسی را فرستاد. ببیند این خبر درست هست؟ دیدن خبر درسته رفتن آنجا را خراب کردند. با بدن تازه‌ ای که رنگ بدن از بین نرفته بود. و از راه انگشترش چون امامان ما عشق داشتن به انگشتر و ذکرهایی را، جملات معناداری را روی انگشترهاشان می ‌نوشتند. انگشتر احمد بن موسی کلمه ‌ای که روش نوشته شده بود. این کلمه بود العزت لله این موحده قهرمانان توحید یعنی این، روی انگشترش این را نوشته عزت از آن خداست. نه از طاغوت‌ ها، نه از قدرتمندها، نه از سرمایه داران، و ثروتمندان، بعدهم زیارتگاهی ساختند. و امروزه پایگاه رفت و آمد خداپرستان شد. چند سال قبل زائرانش را هم به شهادت رساندند. خودش شهید هست، فرزند شهید هست، برادرش شهید شده است. زائرانش را هم به شهادت رساندن. و چند سال قبل که رهبر عزیز انقلاب به شیراز رفتند. شیراز را و زیارتگاه و مرقد این قهرمان توحید را سومین زیارتگاه شیعه، در ایران اعلام کردند. بچه‌هایمان را ببریم به زیارتگاه، مطمئن باشیم خیر می ‌بینیم. راه درست را خداوند با آبروی آنها به ما نشان می دهد. حاجاتمان را برآورده می کند. گناهانمان را پاک می کند.

 خدانگهدار

 

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها