اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1404-02-15-حجت الاسلام پناهیان - مدیریت ذهن ( اهمیت فکر، رضایت )

اعوذو بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مولایی: سلام عرض می کنم محضر شما مخاطبان ارجمند برنامه سمت خدا آقایان و بانوان و بینندگان جان و همراهان خوب برنامه که الان دارید از طریق شبکه سه سیما نگاه می کنید برنامه رو و شمایی که ممکن است از شبکه جهانی ولایت یا شبکه محترم افق ببینید و شمایی که صدای برنامه را می شنوید مخصوصا شنونده های رادیو معارف مبارک باشد ایام نورانی و خجسته دهه کرامت به همه شما عزیزان که این دهه بین دو ولادت بزرگ از فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام هست و این ایام، ایام بزرگداشت برخی دیگر از فرزندان امام از امامزادگان گرامی از جمله دیروز که روز بزرگداشت حضرت سید السادات الاعاظم احمد بن موسی الکاظم شاه چراغ علیه السلام بود و از شیراز خدا رو شکر توفیق داشتیم خدمت تان رسیدیم

معرفی برنامه

 جا دارد همین جا تشکر کنم از همه مردم عزیز و نازنینی که همراهی کردید در شیراز و در حرم حضرت شاهچراغ برنامه را و از میهمان نوازی تان سپاسگذاری می کنم و از آستان مقدس و نورانی امامزاده شاهچراغ همکاران خوبم در صدا و سیمای مرکز فارس رسیدیم به یک دوشنبه دیگر طبق قرار اینجا حاضر شدم محضر شما خوبان به اتفاق حاج آقای پناهیان عزیزی که تا چند لحظه دیگر بحث را باهاشون آغاز می کنیم فقط عرض می کنم در طول تماشا و شنیدن برنامه زیر نویس ها را نگاهی بهش داشته باشیم ممکن است برخی نکاتش را بیشتر توضیح بدهیم آقا سلام علیکم و رحمت الله

حجت الاسلام پناهیان:  سلام عرض می کنم خدمت بینندگان خوب و مجدداً می خوهم داغداران حادثه بندر عباس را تسلیت عرض بکنم و در عین حال ایام دهه مبارک منسوب به امام رضا علیه السلام و بستگانشان هم از معصومه سلام الله علیها و هم شاه چراغ که یادآوری فرمودید را تبریک عرض بکنم نه تسلیت گفتن های ما در مصائب اهل بیت با شادی ما منافات دارد و نه تبریک گفتن ها در محبت اهل بیت با اندوه و عزای ما منافات دارد اینها در دو طبقه در کنار همدیگر هستند مثل یک خانواده ای که کسی ازشون از دنیا می رود روز دیگری یک نوه دیگری در آن خانواده به دنیا می آید این دو تا غم و شادی را این خانواده با هم در دلشان دارند هیچ کدام ترک نمی کنند نه به خاطر میلاد اون عزیزشان را از یاد می برند و نه به خاطر آن عزیزی که از دست رفته این میلاد را به خاطرش شاد نیستند اینطوری نیست انشاالله که خداوند متعال به ما توفیق بدهد دهه کرامت را با زیبایی و کرامت پشت سر بگذاریم و حالا دهه کرامت من نمی دانم چرا اسم دهه را کرامت گذاشتند شاید اسامی دیگری هم مناسب بود ولی در مورد زیبایی این نام خیلی می شود حرف زد در واقع یاد اهل بیت گرامیداشتن انسان هست ما وقتی که از امام رضا یاد می کنیم از کرامت خودمان داریم حرف می زنیم تو زیارت عاشورا می خوانیم خدایا ای خدایی که اکرمنی بمعرفتکم ای امام حسین آن خدایی که ما را گرامی داشت به واسطۀ معرفت شما و معرفت اولیاء شما یعنی این گرامیداشتن محترم می شویم وقتی به یاد امامان مان می افتیم چون نسبت امامان اساساً با انسان ها این هست که انسان ها را در اوج کرامت قرار می دهند اللهم انی انا نرغب الیک فی دولتٍ کریمه تعزوا به الاسلام و اهله به دولت امام زمان هم می گوییم دولت کریمه پس دهه کرامت یعنی دهه کرامت انسان و جامعه انسانی و مومنین و محبین اهل بیت به واسطه کسانی که در اوج کرامت انسان را رعایت می کنند تأمین می کنند و تضمین می کنند

مولایی:  بسیار خوب شاید یک نگاه دیگری شود به بحث شادی و غم کرد که انشاالله اگر شاد هستیم و اگر غمگین هستیم و اگر تسلیت و تبریک می گوییم همه در مسیر حضرت حق باشد یعنی همان شادی را ما تبریک می گوییم بهم نگاه خدایی داریم و غم دیگران را غم می دانیم چون نگاه خدایی داریم و به بنده گفت که غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد ساغیا باده بده شادی آن کین غم از اوست هر چه هست و نیست انشاالله دل های غمگین شاد بشود به برکت اهل بیت بشود بیایند برویم سر خط بحث و یک دو جمله ای اگر درست یادم مانده باشد انشاالله تقریب ذهن ایجاد بکند فرمودید که ما با توکل می توانیم اتفاقات پیرامون را به نفع خودمان در بیاوریم فرمودید که عون و کمک خدا با مثبت اندیشی ما و مثبت اندیشی نسبت به حق حضرت عون و کمکش شامل حال ما خواهد شد به قدر مثبت نگاه کردنمان به خدا خدا به ما کمک می کند یک روایت ویژه از حضرت رضا سلام الله علیه فرمودید خلاصه اش توکل آدم را آرام می کند توکل کا ر را راه می اندازد من یک سوال می خواهم بپرسم کسی هم سوالش این هست دقیق گوش بدهد یک وقتی من آدم متوکلی هستم و مومن هستم یک موقع هایی تلاطم ها و طوفان هایی در زندگی می شود هی می گویم خدایا آخرش چی می شود نکند هی این تشویش ایجاد می شود این نسبتش با توکل و اینکه چه کنیم بفرمایید شما.

حجت الاسلام پناهیان:  بسم الله الرحمن الرحیم من یک مقدمه عرض کنم که بحث مدیریت ذهن را یادآوری کنیم برخی کلیاتش را به ذهن بسپاریم این سوالی که شما فرمودید بخشی اش بر می گردد به تعبیری که می گویند نشخوار ذهن نگرانی و فکر کردن درباره این که چه می شود یا نشود خدا نکند که بشود و از این جور حرف هایی که در ذهن انسان می آید اینها سر و صدای بی جای فکر ماست و فکر مان را اگر رها کنیم دائماً دارد سر و صدای بیجای خودش را به ما می رساند و ما را آزار می دهد سر و صدای بیجای ذهن انواع و اقسام دارد بیجا خودمان را با دیگران مقایسه کنیم بیجا خودمان را تحقیر کنیم و بیجا دیگران را زیادی از خودمان بهتر یا موفق تر بدانیم بیجا در مورد گذشته فکر کنیم هی حسرت بخوریم اصلا علامت ایمان در قرآن این است که درباره گذشته حسرت نخوریم بیجا در مورد آینده نگران بشویم که مثال شما در سوال تان یک بخشی اش به این تعابیر نزدیک بود این بیجا فکر کردن ها یا بیجا کنجکاوی کنیم ذهن خودمان را معطل دانستن چیزهایی بکنیم که اصلا ارزشی ندارد اینها همه مثل خوره روح ما را از بین می برد اگر فکر کردن عطر و بویی داشت و وقتی فکر بد می کنیم مثلا بوی بد از ما به مشام دیگران می رسید اون وقت همه ما می رفتیم مدیریت ذهن را انجام می دادیم می گفتیم نه نه الان در جمع هستیم بگذار فکر بد نکنیم ونشخوار ذهن نکنیم چون بوی آن به مشام دیگران می رسد اگر نشخوار ذهن و فکر منفی و فکر بیجا و مشغولیت بیجای فکر از بیخود فکر کردن تا بد فکر کردن رنگ ما را عوض می کرد چون شدیدش رنگ ما را عوض می کند انصافا اون وقت دیگر خودمان خیلی مراقبت می کردیم اگر نشخوار فکر بیجا و بد فکر کردن و مشغولیت های ذهنی مریضی سریع به ما می داد مریضی می دهد ولی در طولانی مدت مریضی می دهد اون وقت همه ما برای درمان نشخوار فکر یک پیش بینی می کردیم و اقدام می کردیم من همین جا در مورد درمان فکر بیجا عرض کنم اگر خیلی از فکرها آمد سراغ مان یکی از بهترین کارها این است که بگیریم بخوابیم خوابیدن زیاد هم خوب نیست ولی بیخود فکر نکن فکر بیخود نکن البته همیشه این درمان جواب نمی دهد همیشه که آدم نمی تواند بخوابد باز همین جا یک درمان دیگری بگویم نمی دانم چرا اول برنامه می خواهم درمان بگویم ولی این درمان ها را به صورت عملیاتی دوستان ثبت می کنند در ذهن خودشان با آدم های خوب نشست و برخواست کنیم ای کاش هر کدام از ماها در محلی زندگی می کردیم که در نزدیک محل مان یک سالن تجمع بود که آدم ها با آرامش بنشینند توش با هم حرف بزنند آن وقت شهرمان قشنگ تر می شد و حالمان بهتر می شد و کاش اسلام یک همچین پیش بینی کرده بود اگر اسلام یک همچین پیش بینی نکرده واقعا دین ناقصی است به نظر من ولی کرده

مولایی:  بله کرده کل تجمعاتی که اسلام توصیه اش به جمع است دیگر

حجت الاسلام پناهیان:  باید یک سالن فیزیکی را پیش بینی کنند یکی اش مسجد و نماز جماعت است قبل از شروع نماز هم بروید ربط مدیریت ذهن با مسجد چی می شود؟ همین گفتگو که ما را از عالم خودمان که معمولا بد می شود در می آورد بیرون ما را از فکرهای مشوش در می آورد بیرون هر مومنی در مسجد مامور این است که کمک کند به بغل دستی اش و دیگران او را از فکر و خیال در بیاورد بیرون چه خبره کشتی هایت مگر غرق شده همه اونجا با فکر خوب وارد شوند با نیت خوب که وارد شدند اداره که نیست و ماشین که نیست سوار شوند و مجبور باشند بازار هم نیست برای خدا آمدند اونجا محل خیلی این اسلام دین کاملی شده الان در ذهن من همچین محیطی دارد اگر نداشت واقعا دین ناقصی بود واقعا دین ناقصی بود ای خدایی که می گویی ما بیاییم مدیریت ذهن کنیم و فکر بد نکنیم برای ابزارش یک پیش بینی کن نمی شود که ما را ول کنی بگویی به من چه تصادفا نه تصادفاً از سر حکمت این پیش بینی صورت گرفته نمی خواهم مسجد را شأنش را بیاورم پاییم در حد مدیتیشن تمرکز پیدا کردن می خواهم بگویم یک جایی آدم ها به هم کمک می کنند که فکر خوب بکنند امام جماعت هم کمک می کند رهبر ارکست الان برایمان حرف در نیاورند بگویند امام جماعت شانش بالاتر از این حرف هاست چی بگویم مثال است دیگر بالاخره که هدایت بکند همه را هم جهت بکند و هماهنگ کند و سکوت مسجد و سروصدا نباشد قبله مسجد چقدر جالب است هیچ کس کسی را تماشا نمی کند همه به یک نقطه دور متوجه می شوند جهت پیدا می کنند اونطوری هم نیست که همه حواس هم را پرت بکنند همه کمک می کنند به این که کسی حواسش پرت نشود خیلی ویژگی های جالبی دارد مسجد اونهایی که اهل مسجد رفتن هستند مسجدشان زنده است بعضی ها مسجدشان نماز خانه است محل تجمع نیست محل ارتباط گرفتن نیست نماز خانه است نماز خانه هم خوب است بالاخره ولی نماز خانه می خواهد باشد همان خانه شاید بهتر باشد از مسجد و باز هم آنجا را بهتر کنترل می کند

مولایی:  مهم کارکرد است که باید داشته باشد

حجت الاسلام پناهیان:  یکی از راه حل های مدیریت ذهن این است که آدم برود جایی که همه دارند این کار را می کنند مدیریت ذهن می کنند همه دارند اونجا توجه خودشان را به یک نقطه جلب می کنند این امواجش روی ما اثر می گذارد بدون اینکه با ما حرف بزنند بعد از نماز هم دوباره با هم حرف می زنند این آدم ها واونها را از کشتی های غرق شده نجات می دهند کشتی ات غرق شده ولش کن کشتی اصلا مال تو نبود از کشتی های غرق شده اینها را نجت می دهند می آورند بیرون پس امروز من متوجه شدم اسلام دین ناقصی نیست اگر مسجد نداشت واقعا راه برای ساختن و پرداختن یک جامعه خوب خیلی سخت می شد بعد شما اون شلوغی ذهن را می خواهی آرامش بکنی بله ما قبلا گفتیم درباره آینده توکل کن به خدا خدا برای تو خیر می خواهد اما یک نکته باقی می ماند که سوال شماست پس مقدمه بحث ما امروز بازگشتن به اصل این مطلب بود که شلوغی فکر بد است منفی فکر کردن بد است و انواع و اقسامش را داریم خود تحقیری ها از توش در می آید و عدم اعتماد به نفس از توش در می آید و اثر پذیری منفی از دیگران از توش در می آید حسرت خوردن به گذشته از توش در می آید و نگرانی برای آینده از توش در می آید و داشتم مثال می زدم که به اصطلاح این ذهن ما اگر اتفاق بدی توش بیفتد اگر در ما با رنگ و با بو مثلا خودش را نشان می داد همه ی ما می رفتیم یک فکری به حالش می کردیم ولی الان فکر می کنیم که اگر فکر کنیم کاری نکردیم که در حالی که فکر کردن کار است کار خیلی مهمی هم هست من این لیوان را از اینجا بردارم بگذارم اینجا کار است یا نه؟ این آب را اگر بپاشم مثلا به جایی کار است یا نه یک حرکت است بعضی ها ممکن است عجیب باشد ممکن است در این جلسه که اصلا زشت است این کار را چرا کردی کار است دیگر فکر کردن هم کار است اثرش بیشتر از این است بعضی آدم های با صفایی هستند به جای اینکه فکر خراب بکنند کار خراب می کنند ولی فکره را سالم نگه می دارند

مولایی:  یعنی ممکن است یک جایی کار خراب و اشتباهی ولی فکر را سعی می کنند مدیریت کنند

حجت الاسلام پناهیان:  بعضی از کسانی که مشورت می دهند یک کسی را نگاه می کنند این دارد منفجر می شود از خودخوری فکر بدی که می ریزد از درونش و مریضش کرده خوب چرا عصبانی می شوی نمی زنی لیوانی بشکنی یک جیغ و دادی بزن البته اینها اگر در خانه باشد باید مورد توافق زوجین باشد مثلا به همسرش بگوید تو چرا اینقدر خودخوری می خوری و خودت را کباب می کنی یک جای دیگر اونجوری می زند بیرون که الی آخر بیا الان بنشین داد و بیدادت را بکن و یک لیوان هم بزن بشکن می شکند خوب آرام شدی این زدن این لیوان شکستن کنترل شده نزنیم تو سر همدیگر واقعا اگر بناست من را از اتفاق بدتر یعنی فکر بد و فکر منفی هی در فکرم به بن بست برسم و برگردم خوب این کار بد از فکر بد بهتر است شما خیلی مراقب هستید من یک وقت حرفی نزنم که اثر منفی روی مخاطب داشته باشد به خاطر همین مجری ها ولی من تا مقایسه نکنم نمی توانم منظور خودم را برسانم

مولایی:  باید مثال را زد و توضیح داد چی می خواهیم بگوییم

حجت الاسلام پناهیان:  برای توضیح همیشه مقایسه لازم است و مقایسه می خواهی بکنی باید یک کار بد وحشتناکی را بهتر از این قرار بدهی در روایات ما هم هست می فرماید یهودی از آن به یهودی سلام بکنم اما کسی که با نماز بد برخورد می کند سلام نکنیم این روایت یعنی چی؟ یعنی یهودی ها را تحویل بگیریم مثلا یهود آن زمان در آن مناسبات شدید اجتماعی که امت اسلامی داشت شکل می گرفت این حرف خیلی معنا داشت حالا الان که نه یهودی هست هم وطن ماست اون یک مقوله دیگری است در فصل خودش آن زمان این حرف خیلی حرف سنگینی بود یا مثلا ادبای ما می گفتند که می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن مثلا اینها الان ما بخواهیم واضح بگوییم می گویند بیا هم می خوردن و هم منبر سوزاندن را تجویز کرده نه تجویز آدم نمی خواهد بکند کار در اثر عصبانیت را اتفاقا کار صحیحی هم نیست عصبانیت آدم را تشدید می کند ولی خودخوری از این بدتر است چون فکر را این وجود انسان را نابود می کند ما باید فکر کردن را یک کار بدانیم بعد دیگر آدم ها خسته می شوند می دانید چیکار می کنند؟ می روند سراغ یللی و تللی و فکرشان را می سپارند به یک برنامه ای که از این افکار در بیاییم بیرون یا حتی مشروبات الکی می خورند دیگر مراتب مختلفی و کارهای مختلفی انجام می دهند فکر را خسته می کند چرا چاره ای نمی اندیشی که اساساً فکر بد نکنی این را من عرض می کنم که دین اساساً و اکثراً و اصالتاً برنامه مدیریت ذهن است بسیاری از اهداف دین احکام دین مربوط به مدیریت ذهن است و گسترده ترین برنامه مدیریت ذهن را دین دارد و قدرت مندترین وسیله ها برای مدیریت ذهن را دین دارد پای خدا و امام زمان را وسط می کشد و از معاد استفاده می کند برای مدیریت ذهن بعضی ازا ین برنامه هایی که در روان شناسی و یا برخی از مکاتب و این فضای مجازی هم زیاد شده اساتیدی می آیند جایی که تازه اساتید حرف های اصیلی می زنند و استاد هستند آدم نگاه می کند بدون استفاده از دین آدم دلش می سوزد حرف های خوبی است ولی بدون خدا چطوری ممکن است یک کمی اثر دارد یک تعدادی از آدم ها یک مقداری اثر می پذیرد تا یک زمانی خدا وقتی بیاید وسط در این اتفاق هایی که اتفاقا خیلی از این توصیه هایی که می کنند توصیه های خوبی است خدا دین ندارد ایمان ندارد می گوید شکر کنید تا حالتان خوب بشود شکر کنید کائنات را شکر کنید همینطوری خوشحال باشید حرف خیلی خوبی است با خدا باشید چی با موجود زنده و مهربان و مقتدر شکر بیشتر تاثیر می گذارد با یک کسی که زندگی مان دستش است و لئن شکرتم لأیدنکم ما را به طمع می اندازد برای شکر خیلی از این برنامه هایی که برای مدیریت ذهن می گویند با خدا که بشود خیلی قشنگ تر می شود به همین دلیل اساساً باید گفت دین برنامه ای است برای مدیریت ذهن اگر کسی حالا دیندار بود و ایمان داشت و مدیریت ذهن بلد نبود ذهنش مشوش بو د چی؟ خیلی بد است دیگر خدا پرست است و تو که خدا را می شناسی تو که به خدا اعتقاد داری پس تو چرا؟ تو چرا ذهنت را رها کردی که شیطان مغزت را اینطوری تسخیر کند یک جاهایی تو را درگیر کند به امور بیخود توجه ذهنی تو را اینطوری خراب بکند واقعا اینها به مثابه گناهانی باید استغفار کرد ازشون فکر بد به مثابه یک گناه باید ازش استغفار کرد یک روایت را شاید قبلا ما با هم خوانده بودیم اینجا شکر یک اتفاقی است که در مدیریت ذهن اتفاق می افتد دیگر می فرماید توجه کنید کی نعمت بهت داده شکر است حتی اگر هیچی نگوییم این روایت است معلوم شد شکر پایگاه اصلی اش در ذهن است یعنی توجه به نعمت نه توجه به منعم که کی بهت این را داده؟ بدانی این خودش شکر است الان ما اینجا گفتگو می کنیم با مردم کی این فرصت را به ما داده؟ خدا، خدایا ممنوتم، خدایا ممنوتم نگویی هم توجه به منعم بکنی می فرماید شکر است پس شکر را ما می توانیم در مدیریت ذهن تلقی بکنیم حالا اگر این کار را نکنیم چی می شود؟ در روایت می فرماید نعمتی که شکر نشود گناهی است که بخشوده نمی شود کسیئلتٍ لا تغفل مثل گناهی که یادت رفته عذرخواهی کنی و پاکش کنی و اثرش را از بین ببری ما امروز به بحث مان نمی رسیم ما در مقدمه باقی ماندیم ولی عیبی ندارد ایام، ا یام زیارت امام رضا علیه السلام است خیلی باب شده زیارت امین الله در حرم مطهر امام رضا علیه السلام سالهاست هوشمندانه چند دهه است شاید دائما زیارت امین الله خوانده می شود من بی تردید عرض می کنم زیارت امین الله قوی ترین زیارت برای مدیریت ذهن است اصلا مضامینی که درش هست می خواهد ذهن شما را مدیریت کند و بیشتر از دعا این زیارت نامه سناست سنا یعنی چی؟ داری می گویی به به! مدح می کنی چقدر اوضاع خوبی است و چقدر قشنگ است یک سوم دعاست کمتر از یک سوم و بیشتر از دو سوم سنای وضعیتی است که درش داری زندگی می کنی و تو حرم خصوصاً که جوایز سائرین آماده است و راهها به سوی تو باز است نشستی داری تعریف می کنی ببین تو رو خدا چیکار می کند این زیارت نامه بعد از معتبرترین زیارت نامه های ماست از نظر سند امام باقر علیه السلام خواندند خود این زیارت نامه با یک موضوعی شروع می شود که ما امروز می خواهیم بیشتر بهش بپردازیم به عنوان مفهوم دیگری که وارد بحث مدیریت ذهن می کنیم ولی زیارت عاشورا را مثلا مثال بزنم شما در زیارت عاشورا مدتهاست می خواهم البته این نکته را بگویم در این برنامه بالاخره به تاخیر افتاده تا الان ولی بگذارید الان که حالا بابش باز شده بگویم شما در زیارت عاشورا لعن می کنید آدم بدها را درسته؟ وقتی از ذهنت لعن می کنی کسانی که امام حسین را به قتل رساندند به شهادت رساندند خدایا لعنت ات را بفرست بر اونها این یک کار ذهنی است که داری انجام می دهی درجا اثرش در تو ظاهر می شود و تو را دورتر می کند از آنها آقای مولایی اگر یک روزی این را فیزیکی به ما نشان دادند تعجب نکنید آزمایشگاه هایی کنترل کردند فیزیک بدن انسان را و نشان دادند که این از اخلاق شمر بن ذی الجوشن ها دور شده چی شد چیکار کردی؟ زیارت عاشورا خواندم برا فرایند خواندن زیارت عاشورا و این عبارات و تو ذهنت وقتی لعن می کنی آنها را از آن منش و سیره و از آن نگاه و از آن وجود دور می شوی توی ذهنت داری سلام می دهی به امام رضا به این روح نزدیک می شوی تناسب پیدا می کنی شاید یک روزی قدرت آزمایشگرهای تجربی به اینجا برسد که این را نشان بدهند یکی از علمای تهران خودش به من می گفت، می گفت حاج آقا فخر را در مسیر دیدم فکر کنم حتی به من فرمودند در خیابان ایران یا ری یا کجا خدا رحمتشان کند حالا اسمشان را نمی برم این خاطره ای که می خواهم ازشون نقل کنم زیاد ممکن است تمجید ایشان نباشد ایشان از کنار من اومد رد بشود برگشت دلسوزانه به من گفت تو چرا اینطوری هستی وضعیت برزخی من یا مثلا آنچنانی من را دید بعد برایم توضیح داد این حاج آقای عزیزم یک مقدارش را برای من گفت که قیافه این آقا یک قیافه ای شده بود خوب نبوده توضیح داده بود برایش این گفته بود که خوب من تازه ازدواج کردم و تو ماه عسل هستم و اینها توی حال و هوایی بوده برای خودش در حرام هم نبوده ولی بالاخره خیلی ذهنش درگیر یک چیزهایی بوده حتما ایشان فرمودند خوب ذهنت را چرا اینقدر درگیر می کنی بعد یکی دو کلمه بهش گفته بود و اومد خداحافظی کند گفت بهتر شدی چیکار کردی همین الان تو همین مجلس و در همین دیدار داشتند رد می شدند گفت استغفار کردم بیشتر استغفار کن ببینید ذکر است دیگر ذهن است خدایا من نمی خواهم اینطوری باشد خدا می فرماید باشد جالبیش این است که خدا هم بیکار است می دانید که خدا کاملا بیکار است با همه قدرت و مهربانی اش نشسته در کنار ما همه ی عالم هم در اختیارش بگو من چیکار کنم تنهایی نمی توانی بگو من چیکار کنم ای کاش همه کارهایمان را می کرد اگر همه کارهایمان را می کرد می شد این فرشته و ولی خوب خودش خواسته یک کارهایی را ما انجام بدهیم ولی کمک بگیریم ایاک نعبد و ایاک نستعین تو سوره حمد آمده این خیلی مهم است یعنی بدون کمک من عبادت من هم نمی توانید انجام بدهید خدا می فرماید من هم بیکار در 24 ساعت تو از من کمک نمی گیری بگو من چیکار کنم همین جوان که البته از زمانی که من ایشان را دیدم شاید بیست سی سال پیش بود یک عالم پیرمردی بودند و مریض بودند و اینها دلسوزانه به من خاطراتش را نقل می کردند بعد ایشان یک استغفار می کند یعنی خدایا من دوست ندارم این وضع خودم را خدا زود درست می کند برایش یعنی شما با ذهنتان واقعیت های دیگر زندگی خودتان را درست می کنید و جبران می کنید امروز مقدمه طولانی شد در اهمیت مدیریت ذهن یادمان نرود مدیریت ذهن چه بحث اساسی و گسترده ای است خلاصه نکنم حرف امروز را کار فکر ما کار است و این اثر دارد به هر سو که می بری او را اثراتش را می بینی یک کم دیدیم حالمان خوب نیست برویم حرم، حرم امام رضا چرا؟ از اینجا شما بلند شوی هزینه کنی بروی حرم امام رضا از اینجا هم سلام بدهی جواب می دهند یک ذره توجه ات در حرم بیشتر هست یا نه؟ یک ذره فقط یک ذره به خاطر اون میلیون ها خرج کنی می ارزد

مولایی:  که اون یک ذره توجه بیشتر را به دست بیاوری

حجت الاسلام پناهیان:  البته خیلی ها هستند از یک ذره خیلی بیشتر توجه پیدا می کنند

مولایی:  بله ما پایین ترین سطح را می گوییم این یک ذره توجه ات بیشتر می شود می ارزد آدم این همه راه را برود اگر ما بدانیم یک ذره توجه به خوبی ها به خوبان عالم توجه خوب پیدا کردن چقدر ثمر دارد چقدر تعابیری که فارسی را پاس نداریم به تنظیمات کارخانه آدم را بر می گرداند تنظیمات کارخانه یعنی تنظیمات فطری یک دفعه آدم احساس می کند چقدر عاشق پرستش خداست شما حرم را مثال زدید هم مسیرهای دیگری هست و هم راه های دیگری می شود ولی بهشت تجلیات خداست دیگر اونجا توجه را حسابی جذب می کند

حجت الاسلام پناهیان:  خوب حالا برسیم به جواب این سوال پس ما به طور کلی بیایید به مدیریت ذهن اهمیت بدهیم و ذهن هر جا رفت مثل یک بچه شیطان و چموشی که مراقبش هستیم بچه ها تازه که راه می افتند هی دنبالش می رویم از پله خودش را می اندازد در آشپزخانه این می تواند در کابینت را باز کند همه چیز از تو خونه سطح پایین می آید بالا این بچه چون راه افتاده و فکر انسان هم اینطوری است درسته؟ بعضی ها فکرشان در این عالم کنجکاوی کودکانه باقی می ماند تا آخر عمر بچه بزرگ می شود دیگر به هر چیزی که دست نمی زند که بچه ذهن خیلی ها دیگر هیچ وقت بزرگ نمی شود درسته؟ همه چیز را می خواهد دست بزند و همه جا می رود و اصلا نمی بیند اینجا پرتگاه است و داری تو پرت می شوی الان همینطوری باید یکی مراقبش باشد و کسی هم مراقب انسان نیست جز خود انسان خدا هم البته مراقبت می کند تا حدی که انسان یک لیاقتی از خودش به خدا نشان بدهد حالا اگر کسی خواست این آشفتگی ذهنی که شما فرمودید بعد از توکل اصلاح بکند چی؟ توکل کاری که می کند خیلی از نگرانی های ما را درباره آینده از بین می برد منتهی جای سوال شما باقی می ماند که اگر یک اتفاق بدی افتاد چی اونجا از یک مفهوم دیگری باید برای مدیریت ذهن استفاده کنیم و اون هم راضی به رضای الهی بودن این رضایت را از امام رضا خیلی بیشتر می شود طلب کرد اصلا اثر امام رضا علیه السلام خیلی وقتها این است که آدم را راضی می کند یک آقای دکتری و پزشک از دوستان حضرت آیت الله بهاء الدینی رضوان الله تعالی علیه من همه قصه اش را نمی گویم شاید بشنود بعدا قصه بنده را ایشان می فرمودند که حالا سمتی هم ایشان در وزارت بهداشت داشتند و رفاقتی هم با ایشان داشتند من یک کمی بیشتر بگویم لو می رود شخص داستان ایشان می فرمودند که یک بار ما با آقای بهاء الدینی بنا شد برویم مشهد داستانی هم داشت من یک طلبه و آقای بهاء الدینی سه نفره برویم مشهد بگذریم از اینکه مشهد جایی را تعیین نکرده بودیم ایشان فرمودند جایی را نمی خواهد تعیین کنیم صاحبخانه خودش برای ما تعیین می کند داستانی شد که یک دفعه چطوری به ایشان مثلا آدرس دادند که برو در فلان کوچه و منزل کسی رفتیم و الی آخر این هم داستان مفصلی دارد من در منبرها گفتم ولی اینجا صرف نظر می کنم آخرش که می خواستیم برگردیم خدا به من فرزند نمی داد یک دفعه آقای بهاء الدینی گفتند آقا راستی برای من دعا کردید گفتم نه گفتم خوب برای من میشود یک دعایی بکنید گفتم باشه یادم رفته بود برایتان دعا کنم نشستند در درگاهی رو به حرم قبل از اینکه از در بیاییم بیرون مثلا دعا کنند گفتم بگویم چه دعایی بکنید؟ فرمود تو چه می فهمی چه دعایی برایت لازم است برو بیرون من خودم برایت دعا می کنم من می خواستم بهش بگویم دعا کن خدا بهم فرزند بدهد این آقای دکتر می گفتند بعد ایشان دعا کرد و اومد بیرون من که نگفتم که چه دعایی می خواهم ولی ایشان اومد بیرون احساس کردم دیگر نمی خواهم که خدا بهم بچه بدهد راضی شدم نکته همین است نکته مهمی است برای مدیریت ذهن توکل خیلی فوق العاده است رضایت هم خیلی فوق العاده است امروز تازه بنا بود در مورد رضایت صحبت کنیم الان رسیدیم به سر خط بحث یک بار یک کوچولو یک ذره برگردیم عقب می دانم خیلی ها تازه اومدند ما بحث مان این بود که توکل یک مفهوم کاملاً مثبت راهگشا و رساننده است و وقتی توکل می کنیم آرام می شویم و به احتمال خیلی زیاد به خیلی از چیزهایی که می خواهیم می رسیم اما یک وقتی توکل داریم اما یک اتفاقی می افتد من آدم متوکلی هستم توکلت علی الله حقیقتا یک اتفاقی می افتد هی می گویم نکند حالا اینطوری چرا اینطوری شد نکند اینطوری بشود این تشویش ها می فرمایید کلید واژه اش راضی بودن به رضای الهی است خیلی مهم است این بحث این بحث رضایت خیلی مهم است روایته ای خیلی جالبی است یک کلام از امام رضا علیه السلام می خواهم عرض کنم توکل معنایش این نیست که ما تلاش نکنیم دوباره برگردیم به یک بحث چون یک مثال خوب به ذهنم رسید عرض کنم توکل معنایش این نیست که فکرمان را درگیر حل مشکل نکنیم توکل معنایش ولی زیادی درگیر نشویم توکل معنایش این است مثل کودکی که تلاش می کند برای جور کردن اسباب بازی اش و هر کاری ولی بچه به شدت به بابا و مامان متوکل است از همه ی فعالیت های ذهنی هیچ وقت خسته نمی شود چرا؟ چون در ذهنش این است نتوانستم مامان بابا صدا می زنند بچه فعالیتش را دارد توکلش هم دارد تلاشش را می کند ولی توکلش هم دارد من تا گیر کردم صدا می زنم می رود کارش هم خراب می کند تا خراب شد مامان این خراب شد چرا درست نمی شود این را بهش می گویند متوکل کارت را بکن تا خراب شد بده به خدا بگو این خدا ما را نتوانستم درست کنم زورش را زدم نتونستم توکل خیلی زیباست نمونه اش کودکان هستند که جلوی چشم ما هستند بازی می کند این چی است و طراحی می کند و کنجکاوی می کند و تغییر می دهد و خرابکاری می کند ولی آرامشش را بچه حفظ می کند هیچ کدام این فعالیت ها ذهنشان نابود نمی کند چون متوکل به پدر و مادر است همین ها ما بزرگ می شویم باید به جای پدر و مادر خدا بگذاریم معمولا این فرایند در تعلیم و تربیت از هفت سالگی به بعد خوب اتفاق نمی افتد بچه ها قدرت پدر و مادر را بالا می دانند ابر قدرت می دانند بهش توکل می کنند و بعد پنج شش هفت سالگی کم کم متوجه می شوند پدر و مادر قدرت مطلق نیستند اینجا خدا باید بیاید باید یک انتقالی صورت بگیرد و بچه هایمان می نشانیم پای کارتن مرد عنکبوتی و چی و چی قدرت مطلقی که به این بچه ها نشان می دهیم این جور شخصیت های کارتنی هستند در واقع بچه ها را آدرس انحرافی بهشون می دهیم که اتکا می کنند به اونها بچه دیدید بچه ها چقدر این انیمیشن ها را دوست دارند قدرت هایی که همه کار می کنند و مرد عنکبوتی و فلان و اینها چرا بچه ها توجه می کنند چون بچه ها از اون سن به بعد دنبال قدرتی می گردند جایگزین پدر و مادر بکنند و ما هنوز شیوه اش را یاد نگرفتیم که چطور خدا را بگذاریم جای پدر و مادر در حال انتقاد این از توکل ولی رضایت هر کاری خواستیم بکنیم نشد واگذار می کنیم به خدا خدایا تو انجام بده من نتوانستم خیلی هم خدا خوشش می آید شما خودتان فرزند دارید دیگر بزرگ کردید دیگر وقت هایی که بچه یک دفعه می گوید بابا من نمی توانم و به شما اتکا می کند یک لذتی شما نمی برید از اینکه بزرگتر این بچه هستید این درست نمی شود اصلا بیا اینجا ببینم لحن شما خیلی قشنگ می شود حس خوبی پیدا می کنید خدا هم حس خوبی پیدا می کند تعبیر حس خوب شاید برای خدا مناسب نباشد خدا خوشش می آید از بنده متوکل می فرماید من دوستش دارم به من مراجعه کرد من دوستش دارم یک مرحله دیگرش هم این است که خوب حالا اگر ما توکل کردیم و باز خراب شد چی؟ این نگرانی یا اگر واقعا خراب شد چی راضی باشیم به رضای الهی راضی بودن به رضای الهی دوباره یکی دیگر از مفاهیم بسیار کلیدی برای مدیریت ذهن است راضی نباشیم به رضای الهی به قضای الهی تعبیر دقیق ترش راضی نباشیم به قضای الهی چه اتفاقی برایمان می افتد؟ همیشه این نشخوارهای ذهنی وجود دارد چند تا روایت بخوانم

مولایی:  دو سه دقیقه زمان داریم چیزی جا نماند و حیف نشود

حجت الاسلام پناهیان:  امام رضا علیه السلام می فرماید من رضی بالقلیل من الرزق کسی که کم از روزی راضی هست قبل منه الیسیر من العمل یک کم هم انجام داد خدا ازش قبول می کند کار خوب کم هم انجام بدهد خدا ازش قبول می کند می فرماید تو برای زندگی ات نق نزن من هم برای گناهان تو سخت نمی گیرم چطوری تعبیر کنم همین است

مولایی:  یا من یقبل الیسیر

حجت الاسلام پناهیان:  از کی یسیر می پذیرد؟ از کسی که از نعمت دنیا بهره مند باشد راضی باشد یک قطعه ای بسیار زیبا یا می فرماید من رضی بالیسیر من الحلال خفت معونته و نعم اهله و بصره الله داء الدنیا و دوائها و اخرجه سالما الی دار السلام چه عظمتی کسی از رزق حلال کم راضی باشد معونه اش در زندگی کم می شود کم خرج در می آید زندگی اش آسان می گذرد بهش و این منافاتی با تلاش بیشتر و اینها ندارد اهلش و نعم اهله خانواده اش همه اش نعمت به دستشان می رسد من باور کنید دیدم پدر و مادرهای راضی بچه هایشان از در و دیوار برایشان می بارد خیلی هم چیز عجیبی است شما شاید خودتان تجربه کردید همه مون به نوعی یک جایی دیدیم نعم اهله به اهلش نعمت می دهد خدا بعد می فرماید بصره الله داء الدنیا و دوائها این سخنرانی خداست خدا بینا می کند به دنیا و دوای دنیا و اخرجه منها سالماً آخرش سالم از این دنیا بر می دارد می برد بیرون فقط کسی که به کم راضی بشود باز هم به کم راضی بشود یعنی نه اینکه تلاشت را نکنی ولی کم بودن اذیتت نکند این اذیت نکردن خیلی مهم است روایات دیگری هم داریم که خیلی این روایت ها از اول این بحث من دوست داشتم بخوانم اجازه بدهید این روایت از قول امیر المومنین علیه علیه السلام نقل شده می فرماید که کان امیر المومنین صلی الله علیه یقول امیر المومنین معمولا می گفت این را کان یقول یعنی خیلی این حرف را تکرار می کرد نه اینکه یک بار این سخن را بیان فرموده باشند ان کنت تریدوا من الدنیا ما یکفیک فان ایسیر ما فیها یکفیک اگر از دنیا این مقداری را می خواهی که کفایت ات می کند و زیاده خواهی نکنی با کمترین دارایی های دنیا نیازت را برطرف خواهد شد و اگر بیشتر می خواهی اون وقت تو چی می شوی؟ به اونها نمی رسی و همین دنیای کم هم کفایت ات نمی کند یعنی ذهن شما در ارتباط با واقعیت دنیا تعیین کننده است در یک روایت دیگری باز امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید خدا وحی فرستاد به حضرت داوود این روایت پیشنهاد می کنم دوستان یادداشت کنند یا داوود تریدوا و ارید یا داوود یک چیزهایی تو می خواهی یک چیزهایی من می خواهم یا داوود تریدوا و ارید تو یک چیزهایی می خواهی من یک چیزهایی می خواهم و لا یکون الا ما ارید البته تو می دانی که اول و آخر چیزی که من می خواهم اتفاق می افتد فان اسلمت لما ارید اعطیتک ما ترید اگر تسلیم شدی به چیزهایی که من می خواهم اونی که می خواهی بهت می دهم و ان لم تسلم لما ارید اگر تسلیم نشدی به اون چیزی که من می خواهم اطعتبتک فی ما ترید به سختی می اندازم برای اینکه به چیزهایی که می خواهی برسی ثم لا یکون الا ما ارید آخرش هم اون چیزی که من می خواهم می شود

مولایی:  چه روایتی در کانال برنامه بارگزاری می کنند بچه های خوب فضای مجازی این روایت را و خیلی قشنگ و لطیف این تحف العقول یک عدد هشت با گوشی تان الان بفرستید به 30001515 جزو کانال برنامه ما بشوید در ایتا این روایت و آیه ها و حرف های دیگر به نظرم روایت خیلی جذاب و دلنشین است مثل همیشه حاج آقای پناهیان دوست دارم شما را بگویم که آقای معلم عزیز ایام و هفته، هفته تقدیر و تجلیل از مقام معلمین عزیزمان است و همه کارشناسان ما در رسانه ملی شبکه سه سمت خدا از جمله حضرتعالی در جایگاه استاد و معلم ما هستید قدر دان شما انشاالله هستیم

حجت الاسلام پناهیان:  من خودم را شایسته معلمی نمی دانم مقام خیلی بلندی است یک روزی اگر معلمی هم مباحثه ای بود

مولایی:  خیلی ممنونم ازتون خدا حفظ کند حضرتعالی را برویم برای ادامه اش جلسه آینده خیلی متشکرم از شما عزیزان بیننده و شنونده ای که در قربانی ماه ذی القعده برنامه ما هم مشارکت دارید همانطور که زیر نویس ها را مشاهده کردید راه های مختلفی برای مشارکت هست از جمله عدد 14 را به 20000303 ارسال کنید راهنمایی می شوید که چطوری می توانید در کار بزرگ و شایسته مشارکت بفرمایید و و اما صفحه 424 قران کریم آیات سوره مبارکه احزاب آیات 44 تا 50 تلاوت خواهد شد انشاالله ثوابش را از همین جا تقدیم کنیم حاج آقا به محضر همه محدثین و معلمین و راویان امروز روز بزرگداشت شیخ صدوق سلام الله تعالی علیه است پیشنهاد بنده کمترین است که ثوابش را نیت کنیم برای همه گرامیان و بزرگواران از جمله شیخ صدوق که همه روایتها را خیلی هایش را بزرگان برای ما هدیه آوردند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم فردا آقای نجم الدین شریعتی اینجا میزبان شایسته شما تا شنبه بعد خدا حافظ.

( قرآن کریم صفحه 424 آیات سوره مبارکه احزاب آیات 44 تا 50)

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها