حتما می دانید امروز در کشورمان و در هرمزگان هم سه روز عزای عمومی به مناسبتی که عرض کردم اعلام شده خوب است قبل از اینکه وارد برنامه شویم یک نکته را یادآوری می کنم ممکن است وقت نداشته باشم آخر کار طبق سه شنبه های هفته های گذشته حاج آقای بهشتی عزیز و نازنین فردا هم در بخش معرفی برنامه های قهرمانان توحید قرار است دیگر قهرمانی را معرفی کنند این بار به شخصیت حضرت معصومه پرداختند به عنوان یک قهرمان کم نظیر توحید برای شما مخاطبان عزیز ویژه ی دخترخانم های دبستانی دوره اول و دوم از همین بستۀ صوتی و بعداً تصویری و صوتی حاج آقای بهشتی در معرفی قهرمانان توحید یک مسابقه ای طراحی شده ویژه شما دانش آموزان عزیز و دختر خانم های اول و دوم دبستان به کانال ما مراجعه کنید بسته قهرمانان توحید را ببینید و بشنوید و اینها مسابقه یک فرمی دارد و یک سازوکار اجرایی دارد اونجا مشارکت کنید در مسابقه و حالا ما چیکار می کنیم؟ به احترام و به نشانۀ تشکر به چهارده نفر از شما دخترخانم های دبستانی که در مسابقه شرکت می کنید به قید قرعه جوایزی را فردا تو برنامه ای که در حرم حضرت معصومه علیها السلام داریم تقدیم خواهیم کرد فردا برنامه مون بعد از نماز ظهر و عصر در حرم حضرت معصومه است آنهایی که در با خانواده محترم در برنامه فردا حضور داشته باشید در حرم حضرت معصوم دختر خانم ها به چهارده نفر به قید قرعه جوایزی تقدیم خواهد شد امروز حتما قهرمانان توحید در کانال ما همراهی کنید و در مسابقه اش شرکت داشته باشید قرارمان فردا بعد از نماز حرم حضرت معصومه مقدمه طولانی شد معذرت می خواهم به خاطر شما و این مسابقه بود. حاج آقای پناهیان سلام عرض می کنم.
حجت الاسلام پناهیان: سلام علیکم خدمت بینندگان عزیز سلام عرض می کنم به ویژه مردم خونگرم منطقه بندرعباس و این حادثه ای که پیش آمد واقعا برای همه مردم ما مصیبت تلقی می شود و تسلیت عرض می کنیم انشاءالله که نه چنین حادثه هایی پیش بیاید و هم بازماندگان عزیز و مجروحین عزیز خدا هم شفایشان بدهد و انشاالله این همدلی که مردم ما نشان دادند مخصوصا مردم خونگرم بندرعباس که بلافاصله صف های طولانی برای اهداء خون تشکیل شد این همدلی را حفظ کند برای این مردم خداوند متعال و حتی انشاالله بیشتر هم بشود.
ملایی: بله همینطوره حتما حاج آقای پناهیان بحث مدیریت ذهن را خدمت حضرتعالی بودیم هفته پیش دو خط بگویم یادمان بیاید چی بوده ادامه اش را با شما باشیم فرمودید فال بد نزنیم با توکل اتفاقات پیرامون مان را به نفع خودمان در بیاوریم ممکن است این در ذهن یک نفر بیاورد این شد همان حرف های دیروزی به هر چی فکر کنی انرژی مثبت بهش می رسی اتفاقا گفتیم شد این آموزه دقیق ترین و کامل ترین شکلش در اسلام است در نگاه توحیدی است که خدا به نیات ما نگاه می کند و بر اساس نیت ما کمک مان می کند و هر چی نیت مثبت تر کمک خدا بیشترتر بعد رسیدیم به جایی که گفتید یک هدیه می خواهم بدهم یک روایت از امام رضا علیه السلام است وعده دادید به امروز
حجت الاسلام پناهیان: آن هدیه مربوط به روایت امام صادق علیه السلام بود تقدیم شد بعد یک هدیه دیگری در مورد امام رضا علیه السلام بود که این هدیه دوم به حساب می آید یعنی آن هدیه جلسه قبل از بین نرود.
بسم الله الرحمن الرحیم
واقعا این بحث مدیریت ذهن خیلی بحث عجیبی است چطوری ما می توانیم همانطور که نشستیم سر جایمان و هیچ کاری هم نکردیم هیچ تلاش خاصی و هیچ فداکاری خاصی نکردیم با اتفاقی که در ذهن مان می افتد مقدرات خودمان را تغییر بدهیم مقدرات دیگران را تغییر بدهیم قدرت ذهن چقدر قدرت بالایی است واقعا هم منفی اش و هم مثبت اش منفی مثل ضربه ای که یک حسود می زند چشم زخم هم یک جور مدیریت ذهن است دیگر یعنی ذیل مدیریت ذهن شما باید چشم زخم زدن به دیگران را کنترل کنید حسادتی که می آید در ذهنت چرا این جلوتر از من رفته این را کنترل کنیم و الا همین را رها کنید از ذهن خودت و هم به او ضربه می زنی و هم ترکشش به خودت اصابت می کند یعنی طرف نشسته ظاهرا ظلم نکرده ولی در روایت دارد اکثر کسانی که در قبرستان ها هستند زودتر از عمرشان در اثر چشم زخم ها مریض شدند و تصادف کردند و مردند و الی آخر چشم زخم یک امر واقعی است و در قرآن هم آمده که به خدا پناه ببرید حاسدٍ اذا حسد مگر حسود چیکار می کند در واقع تو ذهن خودش دارد یک شلیک می کند به سمت محسود به سمت آن کسی که از او به نوعی جلوتر افتاده و یا اصلا ربطی هم ممکن است به این نداشته باشد وای این چرا به این موفقیت رسید حتی نمی گوید از من جلوتر افتاده ولی ضربه می زند به او اون وقت چنین کسی خودش هم خبر ندارد چه ضربه ای زده یک مریضی را اونجا ایجاد کرده به خودش یک صدماتی خواهد رسید خوب بدون اینکه از جایش تکان بخورد بدون یعنی فقط عیبش این بوده که مدیریت نکرده ذهن خودش را و بعد این ضربه را به دیگران زده این ضربه را به خودش زده یا مدیریت نکرده ذهن خودش را خدا داشته می برده که او را موفق بکند یک دفعه ای یک رفتار دفاعی از احتمال شکست خوردن اومده در ذهنش می دانید آدم احتمال می دهد شکست را و دوست ندارد شکست بخورد
ملایی: تلاش می کند زمینه را فراهم کند برای اینکه پیروز شود
حجت الاسلام پناهیان: ولی وقتی کسی خیلی ترسید از شکست خوردن یک رفتار دفاعی توش شکل می گیرد اون رفتار چی است می گوید من می دانم به نتیجه نمی رسم این را از قبل می گوید بعدا به نتیجه نرسید زیاد شکست نخورده باشد این را بهش می گویند فال بد زدن همین موجب سقوط و عدم موفقیتش می شود ببینید چون مدیریت نکرد ذهن خودش را ذهنش یک گزاره منفی درست کرد بعد اون گزاره منفی را بهش بال و پر داد و داشت می رسید داشت موفق می شد از بین رفت ما نه می توانیم اگر ما نه خودمان مدیریت کنیم ذهن خودمان را و نه اطرافیان مان ذهنشان را مدیریت کنند دائماً داریم ا زدست می دهیم توفیقاتی را و موفقیت هایی را معنوی و مادی به همین دلیل در روایات فرمودند قبل از اینکه یک کاری مستحکم نشود اعلام نکنید به کسی نگویید حتی حرفش را نزنید اینها روایت است به کسی نگویید کارهایی که دارید انجام می دهید سرّ نگه داشتن پنهان کردن نه به معنای منافقانه یک کلمه نه به معنای رفتار غیر صادقانه به معنای محافظت کردن از سخن منفی سخن منفی و نگاه منفی دیگران سخن هم بحثش نیست اصلاح کنم نگاه فکر منفی دیگران نشسته پیش شما دارد نگاه به شما می کند شما می گویید من دو تا پروژه را دارم هم زمان دنبال می کنم درد و دل می کنی مثلاً می خواهی بگویی که بعد چه مشکلاتی دارم بعد او می گوید دو تا پروژه را چطوری داری هندل می کنی به قول عوام پشتیبانی می کنی و ولی بقیه دردهای تو را گرفتاری گوش نمی کند که دلش بسوزد برای تو
ملایی: سختی هایش را یادش نمی آید
حجت الاسلام پناهیان: همان ابتدازده یکی از پروژه ها پرید در هر دو پروژه مشکلاتی پدید آمد می فرماید چرا می گویی مسیر خودت را طرح هایی که داری کنترل کن چون مردم مدیریت ذهن ندارند به جای ماشاء الله لا حول و لا قوۀ الا بالله العلی العظیم گفتن می زنند نابودت می کنند غرضی هم ندارد فقط مدیریت نکرده ذهنش را بلد نیست ببینید ما چطوری می گوییم یک کسی رفت میهمانی باید دست و پای خودش را جمع کند و هر جوری ننشیند و هر جوری دهن دره نکند و هر جوری کج و معوج نشیند و هر جوری عطسه نکند و باید بدنش را مدیریت کند وقتی می رود در محیط عمومی در تاکسی می نشیند بدن خودش را باید مدیریت کند و در اتوبوس می رود و در میهمانی می رود بدن خودش را مدیریت کند الان شما چطوری بدن خودتان رامدیریت کردید و آراسته نشستید و دست هایتان را اینطوری پاشو بر نمی دارد در جلسه رسمی آدم بندازد روی این یکی پایش و رفتارهای مثلا چرا بدن را باید مدیریت کرد موقع غذا خوردن چطوری باید بدن و دهان را مدیریت کرد حتی اونجا توصیه شده به دهان همدیگر نگاه نکنید کسی غذا می خورد به صورتش نگاه نکنید بگذارید راحت باشد همانطور که بدن را باید مدیریت کرد ذهن را هم باید مدیریت کرد بعضی ها ادب ظاهر را هم بلد نیستند چه برسد به ادب مدیریت ذهن بعضی ها هستند که ادب ظاهر را بلد هستند ولی ذهنشان شارلاتان بازی در می آورد ول است هرزه است هیچ وقت به ذهن خودش نمی گوید این فکر را نکن اینقدر منفی نرو پس اون که رسول خدا فرمود فال بد نزنید و دوست نداشت کسی در اطرافش فال بد بزند این یک کمی نزدیک می شود به اون حرفی که بعضی ها می زنند که آقا هر چی منفی فکر کنی همانطوری سرت می آید بعد اونها می گویند هر چی مثبت فکر کنی به دست می آوری ما فقط اینجا یک استثنا زدیم گفتیم این حرف پر بیراه نیست ولی یک کمی اش ایراد دارد اون هم اینکه آیا شما هر چی مثبت نگاه کنی قطعا بهش می رسی در دالان امتحان خدا بله چون اینجا کلاً ما آمدیم برای امتحان چون اینجا ما آمدیم برای انتخاب برای اینکه انتخاب بکنیم امتحان بشود قدرت های وجودی مان همیشه باید در یک موقعیت های خطیری قرار بگیریم که این امتحان برایمان سهل بشود امتحان گرفتن امکان پیدا بکند خوب پس بر اساس قواعد امتحان الهی بله مثبت نگری شما جواب می دهد شما را در بهترین امتحان قرار می دهد نه بدترین امتحان شما را در امتحان کمک ات می کند بی کمک شما را در امتحان رها نمی کند در امتحان اشتباه بکنید جبران می کند ذهن مثبت شما را از امتحان خارج نمی کند انسان کی از امتحان خارج می شود وقتی که از دنیا می رود شما می گویی خدایا دیگر از من امتحان نگیر حیف است چند سال دیگر عمر کنید زندگی تان را ادامه بدهید و کسب و اکتسابی داشته باشید رشدی این که ما توی مقدمه تو جلسه قبل باقی ماندیم مقدمه این بود که زندگی ما اساساً امتحان است حالا در این فضای امتحان ما چیکار کنیم در امتحان های بهتری قرار بگیریم در هر امتحانی کمک بشود بهمون که خوب جواب بدهیم در هر امتحانی اگر خوب جواب ندادیم خدا جبران کند چیکار کنیم؟ بله با مثبت نگری با مدیریت ذهن، مدیریت ذهن اگر کسی گفت شما مدیریت کنید ذهنت را تمام مشکلات ات برطرف می شود این دروغ است اگر شما مثبت فکر کردید به هر چه فکر کردی قطعا بهش می رسی این صحیح نیست ولی مثبت نگری و اینکه شما درست فکر کنید این یک وظیفه بزرگ انسانی و الهی و یک قدرت برجسته بشری است چون انسان ذهنش را کنترل نکند بدترین ضربه ها را به دیگران و به خودش می زند آن سوال را من جلسه قبل خیلی ها توجهشان جلب شده بود می گفتند چیکار کنیم من در ادامه بحث قبل این را عرض می کنم که ما اولا باید خودمان را در چه فضایی ببینیم؟ در فضای امتحانات الهی خوب در فضای امتحانات الهی مدیریت می کنیم ذهن خودمان را که دچار منفی بافی، فال بد زدن و ضربه به دیگران زدن و علیه خود سخن نگفتن نشویم این هم یک فعل است کار است و خیلی ها فکر می کنند فکرشان هر جا رفت این کار نیست نه این خیلی کار بزرگی است زدی خودت را و دیگران را داغون کردی همانطوری که آدم در رانندگی باید مراقبت بکند یک لحظه شما مراقبت نکنی چه بسا بدترین حادثه ها برایت پیش بیاید این مراقبتی که برای فرمان هست اون مراقبت هم برای ذهن هم باید صورت بگیرد و می خواهم قسم بخورم بگویم والله مدیریت ذهن و فرمان ذهن نگه داشتن مهمتر از فرمان ماشین است دقت فرمودید چون این ذهن فرار است و ذهن حرف گوش نکن است و ذهن بچه چموشی است که به این سادگی رام نمی شود و جلوی این حرف منفی اش را می گیری این نگاه منفی و این تلقی منفی یک تلقی منفی دیگری در می آید جلوی اون را می گیری یکی دیگر جلوی اون را می گیری یکی دیگه من اینجا بود که گفتم سخن امام رضا علیه السلام را هدیه کنم به دوستانم و این برای این روایت حالا روایت دیگری از امام رضا علیه السلام هست که برای بحث امروز قسمت دومش که بحث توکل هست خیلی بحث مهمی است اون را هم تقدیم خواهم کرد ولی این روایت را شما دقت کنید در سیطره امتحان های الهی هستیم هیچ حادثه ای در زندگی ما بدون فلسفۀ امتحان پدید نمی آید یک خاطره ای را عرض کنم یک سالی از این دهه های محرم دو یا سه شب من از مردم یک سوالی پرسیدم گفتم مهمترین و موثرترین عامل در مقدرات زندگی ما چی است؟ مهمترین عامل تعیین کننده در مقدرات، اون چیزهایی که از طرف خدا تدبیر می شود برای ما بعد شاید هفت هشت ده تا عامل را شمردم کار خوب، یا کار بد موثر است دیگر دعا، موثر است دعای دیگران در حق ما موثر است حلال خوری و حرام خوری موثر است خیلی چیزها را من یکی یکی زندگی کردن در جامعه بد تو انتخاب کردی حالا ضربه اش هم بخوری طبیعتا خدا رهایت بکند الی آخر بعد عرض می کردم هر کدام از این عوامل را می شمردم می گفتم که این مهمترین نیست بعد دیگر مسابقه شد دیگر که مردم بگویید مهمترین کدام است اینها هیچ کدام نیست هیچ کس جواب نداد
ملایی: از من هم که انتظار ندارید بگویم
حجت الاسلام پناهیان: نه می خواهم بگویم توجه ما به این موضوع چقدر ضعیف است شب سوم یا چهارم بود گفتم مهمترین عامل در تعیین مقدرات ما حالا دقت و مراقبت و برنامه ریزی و هر چیزی که شما شنیدید تا حالا موثر است برای مقدرات ما انتخاب همسر و انتخاب شغل و تجارت خوب و هر کاری که شما می خواهید انجام بدهید یک مقدراتی هم هست همه اش که در اختیار شما نیست باید خدا هم اینها را توفیقش را بدهد و اجازه بدهد و در واقع هیچ کس جواب نداد من هر چی عوامل در ذهن مردم ممکن بود بیاید گفتم و عرض کردم این مهمترین نیست بعد عرض کردم که مهمترین عامل امتحانات الهی است خدا می خوهد ازت امتحان بگیرد حالا تو خیلی آدم خوبی باش من چیکار کنم می خواهم ازت امتحان بگیرم من الان می خواهم از تو یک امتحانی بگیرم با همسر بد خلق تو یک جوری یک شاکله وجودت الا و لابد باید اینطوری ازت امتحان بگیرم حالا شما خودت را به زمین و آسمان بدوز برای اینکه همسر خوبی داشته باشی خوب امتحان من چی می شود تو اصلا آفریده شدی برای امتحان ، امتحان یعنی چی؟ انتخاب، انتخاب یعنی چی؟ یعنی انسان، انتخاب نکنیم انسان نیستیم دیگر یا فرشته هستیم یا حیوان دیگر ارزش ندارد هر چی خوبی هم داشته باشیم انسان نیستیم تو باید انتخاب کنی برای این که انسان آفریده شدیم برتر از حیوان و فرشته و وقتی می خواهی انتخاب کنی باید در شرایط خاصی قرار بگیری این شرایط خاص خیلی وقتها شرایط سختی است من این شرایط سخت را باید برای تو پدید بیاورم برا اولیاء خودم پدید آوردم بدون اینکه هیچ گناهی نداشته باشم و معصیتی کرده باشم حضرت ابراهیم خلیل الرحمان را بردن در منجنیق می خواستند بندازند در آتش خدا می خواهد امتحان کند در قرآن کریم آمده که من بنده خودم را مبتلا کردم امتحان کردم بعد امامت بهش دادم حضرت ابراهیم را می فرماید خوب می خواهد امتحان کند آیا توکل ایشان به خدا چند درجه است وقتی که در آسمان بود که داشت پرتاب می شد و بالا بود جبرئیل امین اومد گفت شما کاری ندارید از من کمکی نمی خواهید اینقدر دلش به خدا قرص بود که جبرئیل امین خودی است گفت نه از تو درخواستی ندارم خدا، خدا قانون کائنات را بهم زد آتش شد برداً و سلاما باید امتحان چطوری بگیرند باید اینطوری بگیرند اسماعیل ات را قربان کن خدا این چه دستوری است مگه آدم بچه خودش را سر می برد می فرماید بروید کنار من امتحان می گیرم من که نمی گذارم بچه اش را قربانی کند ولی امتحان همیشه در شرایط سخت می شود این شرایط سخت را تو هیچ گناهی نکردی و نیت ات هم صادق است و دقت هم کردی امتحان نگیرم ازت؟ نمی شود پس ما مدیریت ذهن را عامل موفقیت می دانیم در جرگه امتحان خدا نه خارج از امتحان خدا شویم خارج از امتحان خدا کی می شویم؟ وقتی که نباشیم دیگر زیر تابوت مان را گرفتند می گویند بگو لا اله الا الله امتحان خدا اینقدر قانونش محکم است اینقدر محکم ترین قانون عالم هستی است که این روایت امام رضاست اذا اراد الله امراً خدا اگر اراده کند امری را سلب العباد عقولهم عقلشان را می گیرد بعد این طرف می رود اشتباه می کند فانفد امره چون این اشتباه را خدا می خواهد این انجام بدهد و تمت ارادته فاذا انفذ امره رد الی کل ذی عقلٍ عقله اراده خودش را که خدا اعمال کرد اراده او این بودکه اینجا این اشتباه و بی دقتی را بکند بعد عقلش را بر می گرداند بعد این چی می گوید فیقول کیف اذا و این اذا چرا من این کار را کردم چی شد آقا خودت را سرزنش نکن خدا اراده اش را کرده تقصیر تو هم نیست بعضی از اشتباهات ما اینطوری است نباید برایش تاسف بخوریم خدا با همه دقتی که شما داشتید می خواسته این امتحان را از شما بگیرد چه مصلحت هایی پشت سر داشته این روایت چقدر به انسان آسودگی می دهد و چقدر نفس زدن های بیخود و زیادی و استرس ها وناراحتی ها و نگرانی ها را از انسان می گیرد این را بهش می گویند توکل این نتیجه ای که می دهد که می گویی حالا من یک مقداری دقت می کنم ولی منم نمی زنم چون من با هر دقت و توانایی و با هر علمی نمی توانم جلوی امتحان خدا را بگیرم ولی توکل بر خدا خوب حالا امتحان گرفته نمی شود باز هم صادقانه با مردم صحبت می کنم امتحان گرفته نمی شود نداریم ولی امتحان سه تا ویژگی پیدا می کند آسان می شود و برای پاسخ دادن به این امتحان کمک می شوی و اگر اشتباه کردی خدا جبرانش را راحت می کند امروز ما سه مرتبه این را گفتیم پس ما در یک بستر امتحان می رویم سراغ مدیریت ذهن برای تغییر اوضاع خودمان واقعا هم موثر است آقا شما دو جور داری حرف می زنی من از طرف بینندگان عزیز خودم سوال می کنم یک وقت می گویی با مدیریت ذهن اوضاع و اطراف ات را درست کن اوضاع روحی خودت را درست کن و ذهن فکر منفی نکن تا خراب نکنی چیزی را درباره دیگران فکر منفی نکن مثل حسادت که می زنی نابودش می کنی درباره خودت فکر منفی نکن که خدوت را محروم نکنی و این حرفهار ا می زنیم درست هم هست فال بد نزن مثبت فکر کن و مثبت فکر کردن مثل شکر که قبلا هم صحبت کردیم تا به نتیجه برسیم اینها را می گوییم اینها به معنای این نیست که همه چیز مطلق درست شود پس خدای متعال امتحانش را چطوری بگیرد اگر خدا امتحان را بخواهد بگیرد دیگر چه فایده ای دارد ما این همه مدیریت ذهن بکنیم و یا اون همه تلاش بکنیم در مقام عمل نکته ی جذابش این است اگر خدا می گفت فقط توکل کنید به من رها کنید کارها دست من است این خیلی آسان می کرد زندگی را واگذار می کردیم دیگر ولی مشکل این است که خدا هم به من دستور داده برنامه ریزی کن و هم اسباب و علل مقابل من گذاشته هم می گوید تلاش بکن و هم می گوید من بهم می زنم جذابیت زندگی مال اینجاست چی زندگی را جذاب می کند؟ با توکل زانوی اشتر ببند
ملایی: دقیقا این به ذهنم اومد
حجت الاسلام پناهیان: این برگرفته از حدیث است دیگر اگر بناست توکل کنم چرا ببندم زانوی شتر را؟ نه تو کارت را بکن من هم کار خودم را می کنم قاعده کار خدا چی است چرا سختی می دهد خودت را زیاد مذمت نکن سختی می دهد امتحان بکند بیماری می دهد امتحان کند و سلامتی می کند امتحان کند و پول مید هد و موفقیت می دهد امتحان بکند و زیاد غره نشو به خودت و خوشحال نشو اه من چه کردم نه این را بهت داده خدا که امتحان بگیرد نه موقع مصیبت خودت را بزن موقعی که اشتباه هم کردی خودت را نزن به صورت مأیوسانه نه موقعی که موفق شدی خیلی حالا الکی خوشحال باش طغیان کنی هر دویش امتحان است امتحان یک مرحله آدم را آرام می کند ولی با امتحان هیچ وقت وظیفه ما برای مدیریت ذهن برای تلاش حذف نمی شود حضرت رسول حضرت علی علیهما آلاف التحیۀ و السلام آمدند از هر دو بزرگوار نقل شده در مسجد دیدند یک گوشه ای یک عده ای نشستند فرمود شما چیکار می کنید اینجا بیکار نشستید ما چیکار می کنیم روزی رسان خداست هر چی رسید می خوریم فرمود شما جزو سرباران جامعه هستید نه جزو متوکلین شما خودتان سربار دیگران می کنید توکل نیست کار نکنی و بگویی خدا روزی را می رساند باید بلند شوی حرکت کنی این حدیث امام رضا علیه السلام که جلسه قبل گفتم خیلی ویژه است می خواهم بگویم قانون امتحان است انقدر محکم است گاهی خدا هوش شما و فکر شما را می گیرد تا اراده خودش را اعمال کند با اشتباه خود شما خیلی ها در زندگی شان این را تجربه می کنند خودت را نزن آدم بدی نیستی این اشتباه را کردی به دلیل این بود که اگر هشیار بودی اصلا این کار را نمی کردی حالا در موقعیت جدید قرار گرفتی حتی در مورد دیگران این فکر را بکنید هیچ کس را نباید سرزنش کنید چرا این کار را کردی آقا شاید خدا لحظه ای که این کار را کرده عقلش را سلب کرده اذیتش نکن و شکنجه اش نکن واقعا چقدر سرزنش بد است می فرماید هر کسی را سرزنش کنی حتی آدم گنهکار خدا نمی گذارد تو از این دنیا بروی مگر اینکه اون بلا را سر خودت می آورد و دیگران سرزنش ات می کند هیچ کس را سرزنش نکن یکی از دلائل عدم سرزنش چی است آقا شاید خدا عقلش را گرفته این اشتباه را انجام می دهد او را در موقعیت جدید سخت و بد قرار می دهد امتحان کند که چه عملی انجام بدهد پس ما بیایم حالا قسمت دوم بحث که برویم شروع کنیم مدیریت کردن ذهن خودمان را با مدیریت ذهن خرید کنیم هیچ کاری هم نمی خواهی بکنی نشستی فقط به خدا توکل کن سختی است چون من از توکل جلسه قبل صحبت کردم الان دیگر یادآوری نکنم شاید اشکالی نداشته باشد ولی یادآوری بشود ما سر چی داریم صحبت می کنیم خداوند متعال خیلی به کم قانع است مثلا خدا از ما انتظار ندارد که دلمان را به یک باره عوض کنیم جلسه قبل یک کمی در این باره صحبت کردیم می فرماید علاقه دل را که تو به این سادگی نمی توانی زیاد و کم کنی ولی ذهنت را چقدر می توانی کنترل کنی هر چقدر می توانی ذهن خودش فرار است عاصی است تحت تاثیر اون قلبی است که آدم نمی تواند کنترلش بکند می گوید هر چقدر تلاش می توانی بکنی ذهنت را معطوف کن به ذهن خودت تلقین کن و حرف های خوب بزن کارها همه اش دست خداست و کسی نمی تواند بدون اجازه خدا به من ضرری برساند با بحث امتحان این جمله را هم اضافه می کنیم اگر کسی به من ضرری می رساند این خداست که خواسته امتحان کند هیچ کس قدرت ندارد هیچ کس کسی هم نمی تواند به من کمک کند جز خدا اگر کسی به من کمک کند خداست که او را آورده و وصله قرار داده انتقاد داشته باشی این در مدیریت ذهن باید جواب بدهد نه کسی را جای خدا بگذاری به عنوان نجات دهنده و نه خدا را عاجز بدانی از دفع شر دیگران خدا می تواند و می زند داغونشان می کند خدا هم اگر خودش بخواهد کاری با من بکند من که نمی توانم کاری بکنم باید تسلیم شوم این را بهش می گویند توکل شما وقتی که در مدیریت ذهن همین جملات را گفتی همین جملات مثبت را با حضور خدا در فضای مجازی خیلی می گویند منفی فکر نکن خوب مثبت فکر کن چی است من گاهی خنده ام می گیرد مثبت فکر کند چه پیشنهادهایی است برای مثبت فکر کردن تو بگو من به این می رسم بنده خدای عاجز تو به چی می رسی باید خدا اسبابش را فراهم کند اون خدایی که سبب ساز است خودش هم باید نتیجه بدهد پس بگو با خدا مثبت فکر کن بگو که خدا من را می رساند اگر مصلحت بداند چه گره هایی در زندگی ات باز می شود خدا من را دوست دارد خدا من را رها نمی کند اگر این را ندهد قطعا بهترش را می دهد بعضی ها می گویند که ما نمی توانیم بگوییم اگر خدا این را ندهد چی می ترسیم خیلی علاقه داریم به این برسیم باشه خیل علاقه داریم باز رابطه ات را با خدا خراب نکن بگو خدا یا این را به من می دهد یا بهترش را می دهد تمام این مثبت ترین حرفی که در عالم تو ذهن خودت باید تکرار کنی تا همه اوضاع عالم را به نفع خودت تغییر بدهی بدی رسیده به شما بگو خدا خیر من را می خواهد حتماً خوبی جایش گذاشته می خواهد به جای این ایرادی که در زندگی من ایجاد کرده واای خدا چه نعمتی می خواهد به من بدهد خوشحال بشو به خدا توکل بکن انسانی که به خدا توکل می کند تا مشکلی برایش پیش بیاید خوشحال می شود آقا تو چقدر خوشحال می شوی خدا می خواهد چیزی جایش بهم بدهد صبر کن خدا هیچ نعمتی را نمی گیرد مگر اینکه بخواهد بهترش را بدهد
ملایی: یک بنده خدایی زنده بود به یک دانش آموزی در مسیر بیرون از مدرسه با ماشین زده بود به یک دختر بچه ای بعد ما بعد از تصادف رفتیم خانه اش که عذرخواهی بگوییم بگوییم پیش اومده این بنده خدا اینطوری است و دختره هم سرش ضربه خورده بود اتفاقاتی من لحظه مواجه با پدر این دختر خانم یک روحانی و یک سید هم بود گفتم حاج آقا گفت که نگران چی هستید دخترت بیمارستان است گفت من نماز مغربم را بخوانم و لحظه اذان بود بعد بعد از قصه بهشون گفتم اون آرامش بال بال می زدیم ماها همه شما نماز مغرب و عشا گفت من اون لحظه فکر کردم خدا چی می خواهد بدهد که دختر را در معرض این امتحان و من راچی قرار است بدهم بگذار نمازم را بخوانم و شکر خدا بگویم و برویم بیمارستان.
حجت الاسلام پناهیان: بله متوکل هیچ وقت در دلش هیچ زلزله ای رخ نخواهد افتاد ما می خواهیم ذهن مان را مدیریت کنیم برای اینکه کسی غیر خدا را واقعا موثر ندانیم در زندگی خودمان دوباره عرض می کنم این معنایش این نیست که هر چی می خواهیم دقیقا بهش برسیم ولی هر چی می خواهیم اگر خدا ندهد قطعا می خواهد بهترش را بدهد و هر چی می خواهیم اگر خدا بگیرد قطعا بهتر جایش می گذارد هر چی می خواهیم اگر فقط به خدا تکیه کنیم وظیفه مون را در قالب اسباب و علل هم اجرا کنیم حتما بهش خواهیم رسید حالا یک کمی توضیحات جانبی که خدا ببینید در قرآن من چند نمونه فقط عرض می کنم که خدا ببینید کجاها از ما مدیریت ذهن می خواهد در موضوع توکل یک بار دیگر من باز مبنایش را عرض بکنم خدا در این دنیا اسباب و علل برای رسیدن به نتیجه قرار داده ولی هیچ وقت هیچ وقت خداوند متعال انسان را اسباب و علل فراهم شده یا فراهم نشده را تنها نمی گذارد درسته؟
ملایی: یعنی آن اسباب و علل به اضافه خدا هیچ وقت تنها نمی گذارد
حجت الاسلام پناهیان: اسباب و علل هست خدا باید اجازه بدهد برویم از کی وام بگیریم فلانی آشنا دارد برویم صندوق قرض الحسنه ما اهل اون مسجد نیستیم شاید به ما هم وام دادند کی می خواهد معرفی ات کند فلانی کاملا بسپری به فلانی خدا ناراحت می شود اسباب و علل رفیق ات است تو را هم می تواند معرفی کند ولی من اینجا همه کاره هستم امتحان من اجازه می دهد قانون قوی امتحان من اجازه می دهد الان تو به این وام برسی یا نه؟ چی تو را فقیر کرده بود که الان تو این وام را می خواهی امتحان من باز هم باید امتحان من اجازه بدهد من اگر نخواهم تو از این امتحانات در بیایی بیرون اسباب و علل نمی شود یعنی نگاه استقلالی به اسباب و علل آدم نباید داشته باشد حتی این اسباب و علل اگر توانمندی خود آدم باشد آقا شما می توانی این گردنه را با این سرعت رد کنی؟ آره می توانم صد تایش را رد کردم این دفعه را نمی توانی رد بکنی اسباب و علل مهارت خودت بود خدا را حفظ کردی یک دفعه این مهارت را ازت می گیرد نه اشتباه کردم این دفعه خدا انسان را با اسباب و علل هیچ وقت تنها نمی گذارد این یعنی با خدا زندگی کردن قدیمی ها یک اصطلاحی داشتند می گفتند آدم با خدایی است با خدا یعنی چی؟ یعنی متوکل آدم با خدایی است بعضی ها دیندار هستند ولی با خدا نیستند با خدا زندگی نمی کنند یکی از معانی دقیق برای تقوا همین است اتقوا الله یعنی خدا را مراقبت کن یعنی با خدا باش حواست به خدا باشد دقت فرمودید ما هم می گوییم اتقوا الله هم می گوییم اتقوا النار هم می گوییم مراقبت کن خدا را هم می گوییم مراقبت بکن آتش را منتهی کلمه مراقبت دو تا معنا دارد یک بچه ای را بچه را مراقبت کن بغلش می کند حفظ و بر حذر داشتن است آتش را مراقبت کن دور می اندازد مراقبت دو تا معنای مثبت و منفی توش جمع می شود به همین دلیل وقتی می گوییم اتقو الله مثل اتقوا النار نیست کلمۀ مراقبت این خاصیت را دارد یکی را در آغوش بگیر وچشم ازش برندارد یکی را مراقب باش آتش نزد وجودت را دشمن جونت است خدا می فرماید در ذهنت مراقب من باش هیچ وقت من تو را با اسباب و علل تنها نمی گذارم از هیچ اسباب و عللی حساب نبر حالا من چند تا آیه قرآن بخوانم و باز یک روایت امام رضا علیه السلام می فرماید فاذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم معلوم است آیه قران است وقتی قران می خوانی پناه ببر به خدا از شیطان رجیم انه لیس علی الله سلطانٌ علی الذین آمنوا او نمی تواند مسلط باشد بر مومنین و علی ربهم یتوکلون شیطان نمی تواند مسلط شود بر کسی که به خدا توکل می کند بر مومنی که به خدا توکل می کند نمی تواند مسلط باشد بر کی می تواند مسلط باشد؟ مومنی که توکل نمی کند و حواسش به خدا نیست مومنی که اسباب و علل را جدی می گیرد امام می فرماد آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند امام قائل به این است که هیچ کس هیچ غلطی نمی تواند بکند شما وظیفه ات را انجام بده خدا می آید پشتشت آمریکا چیه! این مثل آیه قرآن است که می فرماید الذین کفروا و سدوا ان سبیل الله اضل اعمالهم خدا عملشان را تباه می کند اثر عملشان را از بین می برد در آیات قرآن هست مثلا در مواجهه با دشمن توکل کنید به خدا ان ینصرکم الله فلا عالم لکم اگر خدا کمک ات کند هیچ کس پیروز نمی شود و ان یحذرکم فمن الذین ینصرکم اگر خدا رهایت کند کی کمک ات می کند من بعدٍ علی الله فالیتوکل المتوکلون در برخورد با دشمن بین مومنین اختلاف پیش می آید آخرش می فرماید سوره آل عمران آیه 22 و علی الله فالیتوکل علی المومنون هیچ وقت خداوند متعال دو تا روایت دیگر را اشاره کنم وقت کم است رسول خدا می فرماید صلی الله علیه و آله و سلم لو ان رجلاً توکل علی الله بالصدق النیت اگر کسی با صدق نیت اینقدر مدیریت کنی ذهنت را وقتی می گویی من واقعا به خدا ایمان دارم به قدرتش و این که هیچ کس بدون اجازه او هیچ کاری نمی تواند بکند اگر هم کسی کاری کند در واقع خدا خواسته و اون هم می گذاریم برای موقعیت هایی که در امتحان می خواهد اگر دقیق مدیریت کنی ذهنت را متزلزل نباشد لحتاجت الیه الأُمراء اونهایی که فرمانده و پادشاه هستند را محتاج تو می کند همان هایی که ما فکر می کنیم کار دست اونهاست اونها را محتاج تو می کنی تو از اونها می خواهی ضربه بخوری فمن دونهم فکیف یحتاجه و مراء و کمتر از اونها محتاجش می شوند هر کسی توکل بکند به خدا بزرگان جامعه محتاجش می شوند زنگ می زنند می شود این کار را برای ما انجام بدهی قبلا اگر توکل نمی کردی خودت را محتاج او می دید او بهت زنگ می زند یک روزی به پایت می افتد تو به خدا نگاه کن می پیچوند خدا همه را در اختیار بنده اش قرار می دهد فقط برای اینکه با بنده اش عشق و حال کند می گوید ببین خوشت اومد به من توکل کردی نه به اونهایی که قدرت دستشان است تو با من باش پادشاهی کن می فرماید فکیف یحتاج الیه الغنی الحمید چطوری محتاج کسی بشوی کسی که مولای او غنی حمید است نه غنی ناستوده است غنی ای که خیلی ناز است یا مثلاً در جای دیگری روایت ها هست من حالا وقت نگیرم می فرماید اگر به کسی غیر از من امید ببندی من که می خواستم کارت را درست کنم حالا کارت را خراب می کنم قسم می خورد به عزت و جلالش سوگند اگر به کسی غیر از من توکل بکنی من امیدت را نا امید می کنم پس خطرناک است خطرناک است مدیریت ذهن نکنیم و به خدا توکل کنیم کاری که می خواست درست شود خراب می شود یک روایت هم بخوانم جالب است امام کاظم علیه السلام می فرماید رجلٌ من اهل القم یدعوا الناس الی الحق مردی از مردمان قم امشب شب میلاد حضرت معصومه یاد قم باشیم قم جایی است که حضرت معصومه پرسید نزدیک های ساوه که قم اینجا چقدر نزدیک است شاید حضرت را مسموم کرده باشند نمی دانم یعنی می دانست کجا باید برود و به کجا باید برود وقتی که دید نمی تواند به امام رضا علیه السلام برسد و آن حمله را به کاروانشان انجام دادند فرمود برویم قم، پس قم جایگاه خاصی دارد این قم حالا ازش یک روایت بخوانم امام کاظم می فرماید یجتمع معه قومٌ کضبر الحدید می گوید قومی مانند پاره های آهن دور ون مرد جمع می شوند که حالا خیلی ها این روایت را تطبیق می دهند به حضرت امام لا تضلهم الریاح العواصف طوفان ها نمی تواند اینها را تکان بدهد اینها از نبرد با دشمن خسته نمی شوند نمی ترسند و علی الله یتوکلون در مورد این قوم می فرماید اینها کسانی هستند این انقلابیون کسانی هستند به خدا توکل می کنند یعنی صفت انقلابی ها چی است همین توکل کردن به پروردگار عالم است حضرت حق انشاالله ما بتوانیم ذهن خودمان را از قدرت اسباب و علل خارج کنیم به قدرت خدا معطوف کنیم این اون مدیریت ذهنی است که چکیده 40 الی 50 دقیقه
ملایی: خیلی ممنونم ازتون تا دیدار دوباره که انشاالله قسمت شود هفته آینده با اجازه تون عرض کنم حاج آقا اشاره فرمودند امشب شب میلاد با سعادت حضرت معصومه علیها السلام به خاطر عزای عمومی که اعلام شد برنامه های جشن های کرامت یک شب عقب افتاده به جای اینکه از امشب شروع شود از فردا شب شروع می شود سمت خدا فردا حرم حضرت معصومه علیها لسلام با حضور مردم تقدیم خواهد شد برویم در کانال لطفا بسته ی مربوط به معرفی قهرمان توحید که حضرت معصومه علیها السلام باشد در بیان حاج آقای بهشتی ببینیم مسابقه ما را دختر خانم های دبستانی دوره اول و دوم لطفا شرکت کنید فردا با خانواده بیایید حرم قرعه کشی شود این خلاصه قصه است برای اینکه چطوری ببینید هشت را بفرستید به سه هزار پانزده پانزده عضو کانال ما در ایتا شوید این فرایند را طی کنیم خیلی ممنونم چشم انتظارتان هستیم در حرم حضرت معصومه فردا بعد از نماز ظهر و عصر سمت خدا آیات پایانی سوره مبارکه سجده صفحه ای است که در انتها حسن ختام برنامه امروز با یک صلوات برویم محضر قرآن کریم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. صفحه417 قرآن کریم