اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1404-01-31-حجت الاسلام رفیعی - شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه ( زینت متقین - اخلاق نیکو )

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: سلام که نام زیبای خداوند متعال است تقدیم به شما عزیزان بیننده همراهان خوب شبکه سه سیما و مخاطبان ارجمند برنامه سمت خدا الهی که زندگی هایتان روشن و دلهایتان شاد و لب هایتان متبسم باشد و سرتان به قول قدیمی ها سبز باشد و سفره و جیب تان از مال حلال پر برکت باشد و آماده باشید برای اینکه این یکشنبه هم با برنامه خودتان سمت خدا همراهی بفرمایید خیلی خوشحالیم از اینکه از اینجا از استودیو برنامه در شهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه علیه السلام خدمتگزار شما خوبان هستیم با حاج آقای رفیعی عزیز این یکشنبه هم دقائق پیش رو را در خدمت شما باشیم سلام علیکم و رحمت الله آقا ارادت داریم

معرفی برنامه

حجت الاسلام رفیعی:  بسم الله الرحمن الرحیم هم سلام و هم ارادت و هم آرزوی خوشبختی برای جنابعالی و بینندگان عزیز و شنوندگان گرامی که بعدا برنامه را دنبال می کنند انشاالله همه دعاهای شما مستجاب شود و دل های مردم خوش باشد و اخبار و مطالبی که دریافت می شود انشاالله دریافت کننده مطالب خوب و دلشاد کننده ای باشد من اول سال 1404 عرض کردم سال 1403 خیلی برای ما پر حادثه و شخصیت هایی را از دست دادیم انشاالله این سال، سال دلخوشی و سال موفقیت و پیروزی باشد و همین جا دعا می کنیم انشاالله که مظلومان غزه را خدا یاری کند و شر صهیونیست ها را به خودشان برگرداند و این مردم هم روی زندگی انشاالله ببینند

 

ملایی: دیشب یکی از برنامه های تلوزیونی را می دیدم یک بسته ویدئوی تصویری یک کلیپ مانندی را تولید کرده بودند در مورد غزه، غزه جایی است که اینطوری است و غزه جایی است که بیمارستان ها می شود قبرستان و غزه جایی است که کبوترها و پرندگان می افتند زمین و هم زمان نشان می داد غزه جایی است که انسان ها پرواز می کنند و صحنه دهشتناک بمبارانی که صحنه تلخ را خیلی هم دعا می کنیم و هم از مردم می خواهیم که هر کاری از دستشان بر می آید برای کمک به مردم مظلوم و از جمله بودن در صحنه ها واقعا آزار دهنده است حاج آقا یکشنبه شد دوباره رسیدیم محضر امام سجاد

حجت الاسلام رفیعی:  بحث دعای مکارم الاخلاق در فصل البسنی زینت المتقین خدایا به ما بپوشان پوشش افراد با تقوا را معلوم می شود که خود قرآن هم می گوید لباس التقوا دیگر تقوا یک پوششی است منتهی پوشش ها دو جور است بعضی ها دیده می شود مثل مثلاً کت و شلوار جنابعالی و عبای بنده بعضی لباس ها دیده نمی شود ظاهراً ولی در رفتار خودش را نشان می دهد مثل حیا، حیا یک لباس است و تقوا یک لباس است و متقین یک لباسی دارند امام بیش از بیست ویژگی را برای این لباس ذکر کرده که ما بخش هایی اش را هفته های گذشته عرض کردیم اگر یک کسی بخواهد پوشش اش پوشش اهل تقوا باشد لباس التقوا که قرآن می گوید برای شما بهتر است خوب چه خصوصیاتی باید داشته باشد دوتایش را هم امروز عرض می کنم بعضی هایش را گفتیم و بعضی ها را هم در آینده انشاالله اگر زنده باشیم عرض خواهیم کرد اون دو ویژگی که امام سجاد در این دعا ذکر می کنند امروز مورد بحث ماست والطیب المخالقه مخالقه به معنای معاشرت است به معنای خلق است اخلاق نمی گوییم طیب هم به عطر هم می گویند طب چون خوشبو است یعنی نیکویی، طیب المخالقه یعنی خدایا به ما توفیق اخلاق خوب بده خوش اخلاقی حسن معاشرت با مردم، خیلی عزیزان این واژه را شنیدند اما جا دارد باز هم بشنویم که چقدر مسئلۀ حسن خلق مهم است، رسول خدا فرمود اقربکم توی یک روایتی اشبحکم در یک روایتی احبکم نزدیکترین و شبیه ترین و محبوب ترین شما پیش من روز قیامت احسنکم خلقاً هستند اونهایی که خلق شان نیکو باشد.

رسول خدا فرمودند سه ویژگی است اگر در کسی نباشد نه از من است و نه از خدا، فلیس منی و لا من الله خیلی عجیب است ثلاثٌ من لم تکن فیه فلیس منی و لا من الله بینندگان عزیز دقت بفرمایید این سه ویژگی که اگر نباشد ما را از خدا و پیغمبر دور می کند:

  1. حلمٌ یرد به جهل الجاهل تحمل کن بردباری نه صبر تحمل صبر ممکن است در مصیبت باشد تحمل اونجایی که فحش بشنوی جلویت بپیچند و باهات تندی کنند اما شما آستانه ات بالا باشد چیزی نگویی.
  2. حسن خلقٍ خوش اخلاقی که یعیش به فی الناس بر اساس اون خوش اخلاقی با مردم زندگی کنید.
  3. ورعٌ یهجزهُ عن معاصی الله تقوا و ترمزی که انسان را در گناه نگه می دارد ببینید سه تا عامل مهم زندگی است یکی اش تحمل، یکی اش خوش اخلاقی و یکی اش هم ترمز در گناه و ورعی که هست عزیزان بیننده خیلی عجیب است امیر المومنین در یکی از کلماتشان می فرماید رب عزیزٍ اضله خلقه الله اکبر چقدر آدم های عزیزی که خلقشان ذلیل و خوارشان می کند بچه ات است پاره تنت است و دوستش داری اما بد اخلاق است وقتی بد اخلاق است از چشمت می افتد پرتش می کنی یک گوشه ای حتی کوچک هم باشد عرض می کنم که رب عزیزٍ دیگر از اولاد که بهتر نمی شود مادرت است و پاره تن ات است و همسرت است و برادرت است اما این عزیزت است اما بد اخلاقی اش نمی روی بهش سر می زنی الان چند روز قبل یک خانمی می گفت من می روم خانه مادرم به من محل نمی گذارد ناسزا می گوید برای چی آمدی شما طلبه ها به ما می گویید بالوالدین احسانا شما قهر نکن زنگ بزن کمتر برو خودش را به عبارت ساده ترش از چشم می اندازد ولو اولاد ولو حتی عرض کردم بچه کوچک شما یک بچه مثلاً دو ساله که هیچی سرش نمی شود وقتی زیاد بد قلقی می کند آدم یک جایی می برد پرتش می کند یک گوشه ای و برعکس و ذلیلٍ اعزه خلقه چه بسا آدم هایی که ذلیل هستند و به چشم نمی آیند اما خلقشان آنها را عزیز می کند می گوید با این برویم مسافرت و منزل این برویم و عید زودتر دیدن این برویم ذلیلٍ اعزه خلقه خدا رحمت کند همه گذشتگان ما را والده ما خیاط بود و مثلا وقتی لباس را می دوخت به ما می گفت شما این چادر و لباس را ببر تحویل فلان خانه بده کوچک بودیم پنج الی شش سالمان بود آقای ملایی بعضی ها را سوال می کردیم مادر چادری چیزی ندارید ببریم از بس تحویل می گرفت ما را مثلا یک فرض کنید آب خنکی می داد و شربتی می داد و خوش اخلاقی می کرد و دعوا بود سر اینکه من یا سایر اعضای خانه این لباس را در خانه طرف ببریم صرف خوش اخلاقی است خیلی مهم است مرجع خوش اخلاق و پزشک خوش اخلاق و آخوند خوش اخلاق و مسئول خوش اخلاق بعضی ها را واقعا من در جلسات مثلا آدم می گوید آقا یک چیزی به این بده لبخند بزند آقا این پول را بگیر لبخند بزن خیلی تلخ هستند و نچسب هستند و راه نمی آیند اینها از چشم می افتند دیگر ببینید عزیزان خیلی عجیب است من دو سه تا روایت بخوانم لا قرینک حسن الخلق هیچ رفیقی از خوش اخلاقی بهتر نیست آقا شما خوش اخلاق باش در ماشین بنشینی جذبت می شوند و در قطار و هواپیما مسافرت می روی همان دو سه ساعت اول کلی رفیق پیدا می کنی

ملایی:  به قول قدیمی ها آدم خوش اخلاق همه جا جایش است

ملایی:  سرباز باشی سربازها باهات رفیق می شوند

حجت الاسلام رفیعی:  فرمود که صحیفۀ المومن حسن الخلق وقتی پرونده ها را روز قیامت می آورند بالا و تیترش خوش اخلاقی است بعضی عزیزان نگویند ما شنیدیم نماز و حق الناس است

حجت الاسلام رفیعی:  صحیفۀ المومن فلان چیز گفتند او صفحۀ عبادات سر عنوانش نماز است صفحه اموال حق الناس است صفحه اخلاق حسن الخلق است بعد فرمود که

ملایی:  این خیلی عجیب است

حجت الاسلام رفیعی:  من حسن خلقه کسی که خلقش را نیکو کند بلغه الله درجت الصائم القائم به درجه روزه دار نماز شب خوان می رسد یعنی خوش خلقی ببینید من خدمت بینندگان عزیز عرض می کنم ما که تو عبادات واقعا ناقص هستیم نماز شبی داریم و روزه ای داریم اقلا این چیزهایی که ساده است رعایت کنیم یک خوش اخلاقی و یک لبخند در چهره ی مردم سه چهار تا داستان بگویم شاید بیشتر بحث جا بیفتد خوب است

ملایی:  کلا داستان خیلی دوست دارم

حجت الاسلام رفیعی:  امام صادق علیه السلام در آستانه شهادتشان قرار داریم فرمودند چند نفر اسیر آوردند که حکمشان اعدام بود قرار شد حکم را اجرا کنند به اولی و دومی و سومی یکی از اینها را جبرئیل آمد گفت به این کاری نداشته باشید پیغمبر فرمودند که ایشان را آزاد کنید سوال کرد یا رسول الله من هم مثل بقیه بودم جرمم با اینها یکی بود حضرت فرمودند من نمی دانم از دیوان عالی بالای بالا از مبدأ اعلا حکم لغو شده از جبرئیل سوال کردند جبرئیل عرض کرد یا رسول الله این پنج تا صفت مثبت دارد ولو کافر است به خاطر همین از اعدامش گذشتیم یکی غیرت دارد ناموسش حساس است درسته کافر است ولی زنش ولنگار نیست دوم خوش اخلاق است این حسن خلقی که اشاره کردم و حالا ویژگی های دیگر شجاعت دارد و سخاوت دارد و این یک کمی فکر کرد گفت چه دین خوبی است اشهدان لا اله الا الله بهشتی شد و مسلمان شد خوش اخلاقی اش او را نجاتش داد.

شیخ جعفر کاشف الغطاء من سر قبرشان هم رفتم آمد اصفهان ایشان به هر حال کتابی دارد به خاطر همین کتاب معروف شده به کاشف الغطاء مرد بزرگی بوده خیلی بزرگ یک پول زیادی را کسی آورد پیش ایشان گفت بین فقرا تقسیم کنید ایشان هم گفت باشه شروع کرد بین فقرا تقسیم کردن و تمام شد اومد برای نماز جماعت یک سید بد اخلاقی آمد گفت شیخ سهم ما را بده ما سادات هستیم و حق جد ما پیش شماست و دست شما افتاده این پولی که به شما داده بودم شاید هم بخشی اش مال سهم سادات بوده گفت تمام شد دیگر نیست گفت تمام شد؟ آب دهان انداخت روی صورت کاشف الغطاء اون هم کجا؟! در صف جماعت کاشف الغطایی که مریدانش کفشش را جفت می کردند و دستش را می بوسیدند جمعیت بلند شد که حمله ور بشود به ایشان گفت بنشینید عبایش را در آورد و گفت بنشین خودم برایت پول جمع می کنم خودش افتاد بین صف های نماز جماعت خیلی حرف است گفت هر کی ریش شیخ را دوست دارد کمک کن یک پول خوبی جمع کرد داد به این آقا این می شود مرید این خیلی آقا ما کمتر از اینهایش عصبانی می شویم یک حرفی آدم از دهانش در می رود در خانه به خانمش می گوید با کی بودی؟ سه روز قهر می کند ول کن شما را به خدا یا مرد فرق نمی کند یا بچه بعد شما برخورد می کنی و مادر برخورد می کند و بچه برخورد می کند می ریزیم و نابودش می کنیم طرف رو یکی گفت بقیه دیگه ادامه ندهند ببینید خیلی از این نمونه ها داریم مرحوم آیت الله بافقی می دانید در شهر ری تبعید بود داستانش معروف است محمد تقی بافقی رضا شاه رضا خان پهلوی آمد روز عید نوروز در ماه رمضان بود 27 رمضان زن و بچه اش را فرستاد قم اومدند در حرم حضرت معصومه بی حجاب آقای بافقی رفت برخورد کرد حرم حضرت معصومه است حرمت نگه دارید بالاخره به رضا شاه برخورد و آمد قم و ایشان را کتک مفصلی زد و تبعیدش کرد به شهر ری ایشان سالها اونجا تبعید بود یک روز رفت حمام گفت در حمام که معلوم است کی آیت الله است و کی دکتر و سرهنگ است یک آقای دیگری اومده بود حمام اون سرهنگ بود و این آیت الله بود نه سرهنگی اون معلوم بود و نه آیت اللهی ایشان نه این لباس داشت و نه اون

ملایی:  آن هم حمام های قدیم نسبتا تاریک

حجت الاسلام رفیعی:  دید این سرهنگ این آقا دارد ریش می تراشد حالا من احکام نمی خواهم بگویم حاج آقای فلاح زاده انشاالله احکام را بگویند اینجا تراشیدن ریش با تیغ فتاوی علما را نقل کنند که چقدر جایز است و چقدر حرام است و تا کجا فتواها مختلف است به هر حال از نظر این عالم بزرگوار این حرام بود و فتوای اون موقع هم که زمان آیت الله العظمی بروجردی بود حرمت داشت آمد جلو گفت که آقا عزیزم این کار حرام است انجام نده اون هم نه گذاشت و نه برداشت یک سیلی خواباند توی گوش آیت الله ایشان فرمودند که یکی دیگر هم بزن این طرف ولی این کار را انجام نده کوتاه نیامد منکر را بگذار کنار یک سیلی خورده بعد که اومد توی بیرونی حمام و بهش معرفی کردند و شد مرید شد مرید آقای بافقی و مدافع ایشان در مقابل رضا خان این نتیجه حسن خلق اون کاشف الغطاء این آقای بافقی امیر بیان علی علیه السلام مولی الموحدین کوچه های کوفه دیدند یک دختر بچه ای گریه می کند معروف است سوال کردند گفت یک درهم ارباب به من داده بروم خرما بخرم خریدم و بردم خانه می گوید خوب نیست برو پس بده اومدم صاحب مغازه پس نمی گیرد بروم خانه کتک می خورم آقا دنبالش اومد جلوی مغازه دار این بچه کاره ای نیست این را اربابش فرستاده این را بگیر و پولش را بده مشت را کوبید در سینه ی امیر المومنین مشت زد امیر المومنین خلیفه بود گفت تا مردم کوفه ایشان را نمی شناختند چون کوفه نبوده ایشان تازه آمده آقا جمعیتی جمع شد عه علی را زدی علی ابن ابیطالب آقا فرمود کارش نداشته باش من ترجمه اش را عرض می کنم عربی اش را عرض می کنم فرمود رفتارت را اصلاح کن من ازت گذشتم ایستادند این پول را پس گرفتند و خرما را دادند و رفتند اینها سیره بزرگان ما بوده و ائمه ما بوده فراوان شما اینها را توی منابع شنیدید دو تا روایت دیگر نقل کنم هر دو هم از امام صادق تحمل دارم که از امام صادق عرض کنم چون که در آستانۀ شهادت ایشان قرار داریم لما سئل عن حد حسن الخلق از امام صادق علیه السلام سوال شد حد خوش اخلاقی چی است؟ آقا من می خواهم خوش اخلاق باشم می شود ملاک هایش را برای من بگویید امام صادق فرمودند حد خوش اخلاقی سه چیز است:

1- نرم برخورد کنید لین به معنای نرمی است یکی تلین جانبک با مردم نرم خویی کن

2- طتیب کلامه کلامت پاکیزه باشد بعضی کلام ها ببینندگان عزیز دقت کنید نه دروغ است نه تهمت است و نه غیبت است زیر مجموعه هیچ کدام از اینها نیست اما تحقیر کنید و درش شکنندگی است حرف درشتی است یعنی مثلا فرض کنید که حالا من بگویم بد آموزی دارد ولش کن بلد هستم نمی خواهم بگویم و سوم فرمود تلقاء اخاک این که برخورد کنی با مردم با وجه حسن و نیکو پس چهره نیکو و کلام پاکیزه و نرمی اینها حسن خلق است.

روایت دوم که این بحث را جمع می کنم امام سجاد به خدا عرض می کند خدایا لباس متقین را به ما بپوشان متقین بیش از بیست تا ویژگی دارند اگر کسی اینها را داشته باشد این می شود لباس متقین و تقوا یکی اش معاشرت نیکوست اما قبل از اینکه دومی را بگویم این روایت هم می خوانم عزیزان در فضای مجازی هم می توانند پیدا کنند شما هم در کانال می گذارید بعضی از اینها را این روایت هم خیلی جالب است امام صادق فرمودند خدا به انبیاء ده تا ویژگی داده مردم شما که به خدا می گویید قرآن است دیگر خدا می فرماید انبیاء الگوی شما هستند لقد کان لکم فی رسول الله اسوۀٌ حسنه شما که دلتان می خواهد خلقتان خلق نبوی و انبیا بشود خودتان را امتحان کنید اگر این ده تا را داشتید بگویید الحمدلله اگر نداشتید بروید چیکار کنید؟ پیدا کنید پس مهم است من متن روایت را بخوانم ان الله خس رسوله بمکارم الاخلاق خدا پیغمبرش را به یک ویژگی های خاصی متصف کرده فمتحنوا انفسکم عزیزان ایام امتحانات نزدیک است ده تا دو نمره بیست تا امتحان کنید فامتحنوا انفسکم یک آزمون، آزمون خلق انبیاء آزمون خلق نیکو فان کانت فیکم فاحمدوا الله اگر در شما بود بگویید الحمدلله این ده تایی که امروز فلانی گفت در ما هست فارغبوا الیه فی الزیاده افزایش اش بدهید بگویید داریم ولی بیشتر شود اگر ندارید که از خدا طلب کنید الیقین اولی اش یقین است خیلی مهم است شک نداشته باشید مطمئن باشد به قیامت و مطمئن باشد به مرگ و مطمئن باشد لقمه حرام آتش می شود و مطمئن باشد غیبت فشار قبر می شود یقین می دانید بینندگان عزیز یقین یعنی چی یعنی چیزی که شما جاذبه دارید و خودتان را از بالا پرت نمی کنید و می دانید که می خورید زمین اطمینانی که به برق 220 دارید و دست بهش نمی گیرید دو القنائه قانع بودن، دو، صبر و بردباری ما برای شما نمره می گذاریم یکی دو نمره اش را می گذاریم دیگر و شکر حس تقدیر و الحلم بردباری و حسن الخلق ان الله خس رسوله بمکارم الاخلاق الیقین و قناعه و صبر و شکر و حلم و حسن و سخاء دست و دلبازی غیرت شجاعت و مروت این شد ده تا دقت فرمودید یقین و قناعت و صبر و شکر و حلم و خوش خلقی و سخاوت و غیرت و شجاعت و مروت امتحان کنید اینها ویژگی هایی است که خدا به انبیاء داده پیامبر داده خس رسولاً خوب اگر اجازه بفرمایید برویم سراغ بخش دوم.

بخش دوم گفتیم دو ویژگی است که امام سجاد اینجا از خدا تقاضا کرده اولی اش چی شد؟ حسن اخلاق و معاشرت یا حسن المخالقه طیب المخالقه اما دومی اش این هم خیلی مهم است و السبق الی الفضیله یک توضیحی بدهم کلمۀ سبق را باید توضیح بدهم و کلمه ی فضیلت سبق یعنی سبقت گرفتن در جاده ها می نویسند سبقت ممنوع و سبقت مجاز خدایا به من توفیق بده سبقت بگیریم به فضیلت نه به رذیله بعضی ها سبقت به رذیله دارند سبقت می گیریم به فضیلت بینندگان عزیز کلمۀ سبقت در قرآن هم آمده فاستبقوا الخیرات این همان ادامه یعنی توضیح همان است السابقون السابقون ما تو کارهای خیر و فضیلت افراد گاهی انجام می دهند آقا همه دارند تو این مسیر می روند این نمی شود اما ما جلو می زنیم این می شود سبقت همه الان دارند مثلا در کار خیری کمک می کنند ما هم کمک می کنیم این می شود انجام کار خیر اما سرعت و سبقت غیر از انجام است سرعت یعنی تندتر و سبقت یعنی از دیگران جلو می افتیم آقا امشب تولد پدرمان است مثلا مادرمان است همه برادرها یک چیزی می خریم می بریم خانه اش این نشد سبقت همه انجام می دهیم اما دردعوت پدر و مادر و در مادر و دارو گرفتنش و مایحتاج منزلش من از بقیه سبقت بگیرم شما فکر کنید پنج الی شش برادر و خواهر همه بخواهند سبقت بگیرند در کمک به پدر و مادر چه شود؟! اصلا پدر و مادر می ماند دعوت کی را اجابت کند و نسخه اش را دست کی بدهد سر نسخه گرفتن این مادر دعواست این می گوید بگذار من این ثواب را ببرم یک لطیفه ای بگویم اینطوری نشود گفت که معلمی به دانش آموزانش گفت که یک کار خیری انجام می دهید یک کار مثبتی و خدمتی به مردم فردا می آیید سر کلاس تعریف می کنید همتون بیایید بگویید فردا اولی را صدا زد طبق لیست آقای مثلا فلان شما چه کردی استاد من یک پیرزنی می خواست از این ور خیابان برود اون طرف دستش را گرفتم و بردم گفت خیلی ممنون دو سی چهل تا محصل داشت گفت شما چی من هم به ایشان کمک کردم این پیرزن را بردیم اون طرف سه من هم به این دو تا کمک کردم و پیرزن را بردم اون طرف سی و پنج و سی و شش معلوم شد همه اینها ایشان گفت مگر این پیرزن چند نفر می خواست گفتند استاد نمی خواست برود اون طرف خیابان ولی به زور بردند یک وقت اینطور نشود این مادر نمی خواهد نه سبقتی که مورد رضایت خودشان است من چند تا نمونه بگویم که خدا در قرآن سبقت را اولویت داده بهش یکی همین آیه السابقون السابقون اولئک المقربون مصداق این السابقون کی ها هستند؟ امیر المومنین سبقت در ایمان و سبقت در نماز و سبقت در جهاد سبقت در انفاق السابقون السابقون اولئک المقربون خدیجه کبری سبقت در انفاق مالش همه را در راه اسلام سبقت در اسلام و سبقت در نماز حتی سبقت در سلام خود پیغمبر اکرم که اینطور بودند که ساده ترینش است یک آیه دیگر بخوانم که ببینید فرق می کند لایستوی القاعدون من المومنین خدا می گوید قاعدون اونهایی که می نشینند مساوی نیستند غیر اولی الضرر مریض هم نیست سالم است جهاد شده نمی رود و المجاهدین لا یستوی القاعدون و المجاهدون آدمی که نشست هشت سال جنگ تمام شد گفت عه تمام شد یا نه روزهای آخر گفت برویم ببینیم چه خبره با اونی که از شهریور 59 در جنگ شرکت داشت مساوی نیست باز یک آیه دیگر سوره حدید آیه 10 لایستوی منکم من انفق من قبل الفتح اونهایی که قبل فتح مکه انفاق کردند و قاتل جهاد کردند اولئک اعظم درجتاً من الذین انفقوا من بعد یک عده ای قبل فتح مکه ایمان آوردند و جهاد کردند مثل همزه یک عده ای هم مثل ابوسفیان بعد فتح مکه مسلمان شدند و در جنگ حنین شرکت کردند این با اون یکی است؟ فرق می کند و لذا این سبقت شما از جای خوبی شروع کردید سبقت در سلام سبقت در میهمانی دادن آقا اونی که بیشتر میهمانی می دهد برد کرده بیشتر آقا بنده خدایی بود اومد پیش پیامبر گفت این زن ما از میهمان خوشش نمی آید حضرت گفت این دفعه من را دعوت کن من کاری می کنم که ایشان نیاید آمدند و غذا خوردند حضرت همینطور که می رفت بیرون تصرف است دیگر رسول خدا طرف را غیبت کرده تصرف می کند حضرت گوشت مردار از دهانش بیرون می آید حضرت موسی علیه السلام با چوب اژدها ایجاد کرد دیگر تصرف حضرت یک تصرفی کردند و این خانم یک لحظه پیغمبر که دارد می رود دنبالش همینطور مار و عقرب و گزنده و چرنده و این چیزها می روند بیرون وحشت کرد گفت اینها کجا بودند گفت میهمان از خانه که می رود بیرون این آفت ها را با خودش می رود آقا دیگر ول نمی کرد شوهرش را می گفت از فردا میهمان دعوت کن این خیلی مهم است سبقت در سلام سبقت در دیدار و سبقت در میهمانی دادن آقا این اجری که در میهمانی دادند سبقت در عیادت مریض و سبقت در خدمت به پدر و مادر سبقت در جهاد و سبقت در انفاق سبقت در ایمان سبقت در هر چی شما فکر کنید من موارد زیارت آقا رسیده کربلا بدو زیارت سبقت در زیارت سبقت در عرض می کنم که همه ی امور خیر ببینید من یک بار دیگر بگویم السبق الی الفضیله فضیله به چی می گویند در مقابل رذیله است هر کاری که ارزش حساب می شود بینندگان عزیز سبقت گرفتن به اون کار مهم بود حالا ایمان باشد مثل امیر المومنین سبقتش مهم است یک روایت داریم که سبقت گیرندگان کلیدی تاریخ سه نفر هستند سبقت گیرندگان کلیدی و مهم یکی اش امیر المومنین است صباح الامم ثلاثه یک علی ابن ابیطالب علیه السلام است که و هو افضلهم که دیگر حالا افضل است.

دو، صاحب یاسین سوره یاسین دارد و جاء من اقصی المدینۀ رجلٌ یسعی با سرعت خودش را رساند قال اتبع المرسلین و سوم مؤمن آل فرعون مؤمن آل فرعون هم در میان فرعونیان بوده اما مرید حضرت موسی علیه السلام است در یک روایت دیگر دارد که السابق من الاُمم اینجا دارد سباغ اونهایی که سبقت گرفتند از امت ها چند نفر هستند یکی بلال از حبشه است سلمان از فارس سلمان که منتظر نماند ببیند هنوز نامه خسرو پرویز هنوز اسلام به ایران نیامده بود سبقت گرفت از ایران به اسلام عرض کردم بلال از حبشه و سلمان از فارس و صهیب از روم و مخیرق از یهود این هم جالب است سبقت را ببینید روز شنبه ای بود یهودی ها تعطیل بودند جمع شده بودند مسلمان ها رفته بودند جنگ احد چون جنگ احد شنبه شروع شد هفتم شوال این مخیرق اومد جمع یهودی ها اومد گفت شما که می دانید این پیغمبر حق است خودمان به مردم گفتیم الان هم درگیر جنگ شدیم جنگ هم مسلمان و یهودی ندارد مدینه در تهدید است اگر مشرکین مکه مدینه را بگیرند به ما هم لطمه می خورد بیایید بزرگان یهود بلند شویم برویم دیدن پیامبر و پیامبر را مسلمان شویم گفتند برو بابا ما این کار را بکنیم بگذاریم نبوت از آل اسحاق بیاید بیرون خلاصه قبول نکرد مخیریق از اینها جدا شد سبقت را می خواهم بگویم بلند شد که الله اکبر بعضی ها چه توفیق هایی دارند خدمت رسول خدا در احد سلام کرد گفت من فلان هستم آمدم اسلام بیاورم بجنگم و آقا مسلمان شد و رفت میدان و به شهادت رسید الان در میان شهدای احد ایشان است در حالی که یک نماز هم نخوانده و یک روزه هم نگرفته مهمتر این است جاهدوا باموالهم و انفسهم درباره شون آیات است یعنی این مصداق این آیات می شوند به رسول خدا گفت که یا رسول الله من هفت تا مزرعه پر محصول دارم من اگر بروم جبهه شهید شوم اینها به دردم نمی خورد زن و بچه و کس و کار ندارم اینها را بخشید به پیغمبر خدا و پیغمبر خدا هم اینها را بخشید به حضرت زهرا و حضرت زهرا سلام الله علیها شبی که داشت جان می داد اینها را بخشید به امیر المومنین و امیر المومنین به امام حسن و امام حسن به امام حسین الله اکبر که مال یک آدم اینطوری یک یهودی بشود سرمایه ای برای اسلام خودش هم جانش را بدهد شما الان در شهر قم هستید حضرت معصومه وارد این شهر شد اون اقا موسی خزرج سبقت گرفت خانه اش را داد بعد هم که از دنیا رفت باغش را داد الان شما بروید در همین قم بروید بگویید من خانه را می خواهم بیت النور این همان خانه است باغ هم که شده حرم حضرت معصومه این همه خان و رئیس و آدم مهم در این شهر بوده کی الان نامش هست هر سال می گویند موسی خزرج سبقت گرفت و زرنگی کرد بینندگان عزیز فعل خیر خوب است مهمتر از فعل خیر سرعت به کار خیر است و مهمتر از سرعت سبقت در خدمت به پدر و مادر و در سلام و در میهمانی کردن و در نماز جماعت خیلی عجیب است آقای ملایی ما وقتی می آییم مسجد باید به گونه ای باشد که صف اول را زودتر از ما یعنی سر صف اول باید دعوا باشد دیدید مشهد می رویم بالا سر می خواهیم نماز بخوانیم دعواست حرم امام حسین زیر قبه صف اول به منزله مجاهدت در رکاب پیغمبر با مشرکین است سبقت در جماعت سبقت در نماز و سبقت در انفاق و سبقت در خمس پنج روز دیگر خمسم است زودتر بیا بده آقا می خواهد راهی پیدا کند اینجاش را می توانم ببخشم بگو نه نه بگیر بگذار بدهم اینها هنر است و الا چون که عمرت برد دیو فاضله بی نمک باشد اعوذ فاتحه حق همی گوید چه آوردی مرا اندرین عمری که من دادم تو را آقایان بال بال می زنند وقت ما تمام شده؟!

ملایی:  نه وقت داریم زمان را بالاخره دوستان اشاره ای می کنند یک چیزی در ذهن من است اول این بحث شاید یک خورده اش به خاطر اینکه یک ذره شخصی خودم دو سه روز است درگیر این مسئله شدم و دارم بهش واقعا فکر می کنم سبقت در رفع کدورت ها مثلاً یا آقا بین دو نفر است در محیط کار است و در خانه

حجت الاسلام رفیعی:  اونی که جلوتر می کند

ملایی:  آقا برو جلو بسم الله الرحمن الرحیم آقا شده دیگر با هم جر و بحث کردیم بحث کاری و خانوادگی

حجت الاسلام رفیعی:  بسیار مهم است حرف خیلی خوبی اشاره کردید فضیلت است هر چیزی که زیر چتر فضیلت می آید سبقت بهش در این مصداق این جمله است حالا شما صدقه بگو و خدمت به والدین بگو و نماز بگو و رفع کدورت بگو

ملایی:  خیلی خوب بحث تان چیزی مانده یک مقداری برگردیم ببینیم چقدر زمان داریم بسیار خور خیلی متشکرم حاج آقای رفیعی عزیز  قبل از اینکه در خدمت قرآن کریم باشیم معمولا کارشناسان عزیزمان به این نکته اشاره می کنند خوب است من هم یک یادآوری بکنم یک کانالی دارد برنامه سمت خدا در پیام رسان های ایرانی که حالا بله و ایتا و سروش و اینها هر کدامش را که شما دارید در گوشی تان برای مثلا عضویت در کانال ایتای برنامه ما عدد هشت را بفرستید به 30001515 حالا روایت هایی که خوانده می شود و آیه هایی که تلاوت می شود و نکاتی که گفته می شود به اضافه خیلی چیزهای دیگر در این کانال ها بارگزاری می شود از جمله اطلاع رسانی در مورد روزهای پیش رو یک برنامه ای داریم و یک جابجایی داریم ممکن است برنامه از یک جای خاصی تقدیم شما بشود اینها همه اونجا بارگزاری می شود از جمله مباحثی که حتی در برنامه نمی آید قهرمانان توحید یک بحثی است که حاج آقای بهشتی می گویند برایمان سه شنبه ها مثلا یکی اش همان است خیلی خوب است به نظرم بفرستید عدد هشت را به 30001515 برویم صفحه 409 قرآن کریم سوره مبارکه روم آیات 42 تا 50 را تلاوت کنیم و برگردیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

( قرآن کریم صفحه 409 ، سوره مبارکه روم آیات 42 تا 50 )

ملایی:  الهی به زودی زود زیارت از نزدیک برای شماهایی که آرزومند زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام هستید نصیب بشود زیارت امام رضا سلام الله علیه و زیارت اهل بیت و ائمه طاهرین علیهم السلام چون که ما امروز میهمان سفره با کرامت کریمۀ اهل بیت هستیم این دعا را کردم برایتان می دانم دورترین نقاط به لحاظ جغرافیایی هستید نزدیک ترین جاها کسانی که می گویند فرصتی شود الهی به حق قرآن کریم خیلی زود نصیب شما بشود ولی یک چیز خیلی مهمی یادتان باشد ما قرار مهمی داریم سمت خدایی ها هر کجا که رفتیم برای زیارت مشرف شدیم یاد کنیم من یکی مطمئن هستم همکاران و خودم به این عهدمان همیشه وفادار هستیم بفرمایید خدمت حاج آقای رفیعی.

حجت الاسلام رفیعی: در پایان برنامه مجدد تاکید می کنم عجله خوب نیست اما سبقت و سرعت به کار خیر و فضیلت خوب است به همین دلیل در قرآن داریم سارعوا الی مغفرت من رسوله یسارعون فی الخیرات فاستبقوا الخیرات السابقون السابقون این واژه های سرعت و سبقت به کار خیر می رساند که زرنگ تر و موفق تر کسی است که در همه ی فضائل زود بشتابد چون گاهی دیر موجب می شود که فضیلت از دست برود و کربلایی نباشد و مثلا فرض کنید فقیر غنی شده باشد و یا اون پدر و مادر از دست رفته باشند به همین جهت اگر فرهنگ سبقت به کار خیر در جامعه جا بیفتد حالا سبقت به کار خیر که می گوییم همه مصادیقی که گفتیم تکرار نمی کنیم اینها موجب می شود که جامعه یک جامعه ی مطلوب در واقع یک مسابقه کار خیر در بین مردم راه بیفتد در روایت هم داریم امیر المومنین می فرمود این دنیا علی و ان الیوم المضمار این دنیا میدان آمادگی است و روز قیامت میدان مسابقه است پس هر کسی که در این مسابقه بیشتر بتواند تلاش کند ببینید بازیکنی که توی بازی فوتبال است همان نود دقیقه باید گل بزند اگر تمام شد و بعد گفت حالا می روم در زمین گل می زنم دیگر به درد نمی خورد دروازه خالی تماشاچی ها هم رفتند بازی نیست و باهات حساب نمی کنند لذا ما هم در این فرصت عمر گل بزنیم در گل زدن هم سبقت بگیریم چون ممکن است بقیه این گل را بزنند و ما عقب بمانیم من یک نکته ای عرض کنم از امام حسین علیه السلام است که فرمود نافسوا فی المکارم و سارعوا فی المغانم شما مسابقه بدهید با هم در مسائل اخلاقی و با هم با سرعت حرکت کنید در کسب سود اخروی و کسب ثواب با این نگاهی که عرض کردم یک سوال چرا با این همه تاکیدی که در قرآن داریم سارعوا و سابقوا و واستبقوا و سارعون روایتی که داریم سرعت بگیرید در خدمت به پدر و مادر و در مریض و صلح کردن چرا بعضی ها اینطور نیستند و چرا فرصت ها از دست می رود من یک بحثی نوشتم سریع عرض می کنم موانع سبقت شما در جاده هایی که می روید موانع سبقت چی است پیچ خطرناک موانع سبقت دست انداز است موانع سبقت تقاطع خطرناک است و دو طرفه بودن و دید نداشتن و الا اگر جاده باز باشد آدم سبقت می گیرد موانع سبقت چی است ما به این موانعی که گفتم سبقت نمی گیریم یک بخل، بخل نمی گذارد خودم پیری و کوری دارم و آینده دارم داداش بزرگتر بدهد چرا همه خرج ها گردن من افتاده آقا ول کن دو تصویف یعنی فرصت سوزی، فرصت زیاد است سر می زنیم مریض مرد از دنیا رفت تا تو اومدی بجنبی به عیادتش بروی باید به تشییع جنازه اش بروی یکی از اون عوامل هم غفلت است حواسمان نیست که این سبقت چقدر ارزش دارد چهارم وسواس بعضی ها می گویند فقیر هست یا فقیر نیست برویم یا نرویم کمک کنیم یا نکنیم این قدر وسوسه می کند که از کار می ماند موانع سبقت بخل و تصویف و فرصت سوزی و غفلت و وسواس و یکی هم فرافکنی می گویم آقای ملایی کمک کند ایشان می کند شما کار خودت را انجام بده به هم می گوییم دولت بدهد و پولدارها بدهند من عرضم تمام.

ملایی:  خیلی خوب عالی خیلی لذت بردیم حاج آقای رفیعی عزیز و حالا دوستان خوبم در معاونت سیمای مرکز قم پخش و رفقای عزیز و نازنین دم همتون گرم واسطه رسیدن این مباحث به سمع و نظر بینندگان هستید دو تا دعایمان کنید و خداحافظی کنیم

حجت الاسلام رفیعی:  خدایا ما را از سبقت گیرندگان به کار خیر و انفاق قرار بده و خدایا ما را از سابقون به بهشت انشاالله قرار بده

ملایی:  الهی آمین خیلی متشکرم عمری باشد و سعادت فردا دوشنبه با حاج آقای پناهیان محضر شما خوبان بیننده خواهیم رسید و تا ا ون موقع دلمان برایتان تنگ می شود التماس دعا خدا نگهدار شما.

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها