و تسلیت هم می گویم امروز را که سالروز شهادت حضرت همزه سید الشهدا و سالروز وفات و بزرگداشت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام است خیلی خوش آمدید به دوشنبه دیگر و حاج آقای پناهیان عزیز و گرامی که خدمت شان هستیم سلام علیکم و رحمت الله
حجت الاسلام پناهیان: سلام علیکم خدمت بینندگان عزیز سلام عرض می کنم در شهادت حضرت همزه سید الشهدا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم توصیه می فرمودند به عزاداری برای سید الشهدای مدینه و حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها دائما هفتگی جلسه روضه داشتند برای همزه سید الشهدا و دائما زائر او بودند و زائر مزار او و از تربت او برای تسبیح خود برداشته بودند و تسبیحی درست کرده بودند و اینها خیلی برای ما الهام بخش است این تکریمی که رسول الله از حضرت همزه سید الشهدا
ملایی: یک نکته ای را دیروز بد نیست ما این را شما هم تشریف دارید یادآوری کنم بعد برویم در بحث ببخشید ما اگر خاطرتان باشد جناب حاج آقای رفیعی توصیه کردند به عوامل برنامه که فرمایش های رهبر معظم انقلاب در خصوص حضرت همزه سید الشهدا را در برنامه به نوعی خلاصه تقدیم شما دوستان بکنیم و انجام وظیفه شد به کانال های برنامه مراجعه کنید انشاالله دوستانم بسته تصویری معظم له بارگذاری کردند عضو کانال هم نیستید همین الان هشت را به 30001515 بفرستید و از همه اطلاعاتی که اونجا هست بهره مند شوید حاج آقا مدیریت ذهن و ادامه ی بحث.
حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم
واقعا مدیریت ذهن یک بحث اساسی و گسترده است من امیدوارم از گستردگی بحث مدیریت ذهن ما به اهمیتش پی ببریم و از ارتباط مفاهیم دینی مفاهیم متنوعی که در دین هست و حتی دستورات دینی به مدیریت ذهن پی ببریم خوب تا اینجا یک مقداری از نسبت بین مفاهیم مهم و کلیدی دین و مدیریت ذهن را با هم بحث کردیم بعضی وقتها نه مفهوم بلکه عبادت ها مثل قرائت قرآن و مثل ذکر و مثل نماز که همین جلسه ی قبل بحث کردیم را ربطش را با مدیریت ذهن دیدیم البته جلسۀ قبل بحث ما در مورد نماز ناقص ماند و روایات در این زمینه فراوان ماند نخواندیم ولی به هر حال به اندازه یک جلسه که مرور کنیم کفایت می کرد همۀ مباحثی که ما در این روزها خدمت عزیزان خودم تقدیم می کنم همۀ این مباحث در واقع سرفصل است در حد معرفی است اینطور نیست که این جلسه مجال این را داشته باشد که ما به تفصیل بهش بپردازیم ولی همین که ما توجه مان جلب بشود که ما باید ذهن خودمان را مدیریت کنیم نگذاریم به هر سو برود و بسیاری از دستورات دینی برای کنترل ذهن و برای جهت دادن ذهن و برای فعال کردن ذهن در مسیر مطلوب هست این خیلی ارزشمند است من در این جلسه می خواهم خدمت شما و بینندگان عزیز رابطۀ یک مفهوم بسیار مهم و مدیریت ذهن را عرض کنم و اون مفهوم توکل هست، توکل برای ما آشناست و خیلی وقت ها هم ازش استفاده می کنیم مخصوصاً جاهایی که دیگر ناچار هستیم توکل کنیم به خدا اونجا توکل می کنیم به پروردگار عالم ولی توکل آن بخش زیبایش اینجاست که شما حتی اسباب و علل دیگر هم موجود باشد باز توکل کنید به خدا و اسباب و علل را مؤثر نبینید و دشمنان تان را موثر نبینید و دوستان تان را موثر نبینید و باز توکل کنید به خدا.
در برخی روایات آمده که مقام رضا راضی بودن به رضای الهی بالاتر است یا مقام توکل به خداوند متعال به عنوان آخرین مراتب قرب، آخرین روحیه هایی که بالاترین نمره را می گیرند از جانب پروردگار عالم شاید خیلی ها تصور بکنند راضی بودن به رضای الهی بالاترین مقام است اما فرمودند که در روایات توکل بالاتر از رضایت درجه اش بالاتر است و انسان ها را بهتر به خداوند متعال نزدیک می کند توکل اون انفعالی که در رضایت هست را ندارد یک مقدار فعالانه هم هست رضایت خوب است حالا انفعالش چیز بدی نیست ولی راضی بودن به رضای الهی تسلیم است اما توکل انگار بالاتر از تسلیم یک چیز دیگر هم دارد شما تحرکی که دارید با تمسک به قدرت پروردگار تنظیم می کنی و دیگر از چیزی نمی ترسی روایات در این باره هست من این را توضیح می دهم اما این سه ضلع مدیریت ذهن و توکل و یک مفهوم دیگرش شرک باید اینجا توی جلسه ی ما امروز یک کمی مورد بحث قرار بگیرد می دانید چرا شرک را وسط می آورند؟
ملایی: مدیریت ذهن و توکل و شرک
حجت الاسلام پناهیان: شما از توکل هر چی فاصله بگیرید به سمت شرک می روید و شرک هم مراتبی دارد مراتب اندک شرک که آدم را از مسلمانی خارج نمی کند ولی خوب حال آدم را بد می کند و مزه ایمان را به آدم نمی چشاند مراتب پایین شرک را همه دارند خواهش می کنم هیچ کس خودش را مبرا نداند من همین جا یک آیه قرآن بخوانم بعد بگویم ربط شرک با توکل چی است ببینید ویژگی هایی که پروردگار عالم برای آدم های خوب بر می شمارند و توصیه می کنند اگر این ویژگی ها را نداشته باشیم آدم خنثایی نخواهیم بود می رویم به سمت دوزخ و می رویم به سمت بدی ها وسط بهشت و جهنم چیزی بینابینی وجود ندارد لذا ما باید اون طرفش هم بگوییم اگر توکل یک شوقی در ما ایجاد کند که برویم به سمت توکل بدانیم نرویم به سمت توکل با مدیریت ذهن رفتیم قطعاً به سمت شرک
ملایی: یعنی هر چی از لا موثر فی الوجود الی الله فاصله بگیریم ولو به اندازۀ خیلی کم
حجت الاسلام پناهیان: همان خیلی کمش دچار شرک هستیم یک نمونه مثال بزنم البته قبل از اینکه این مثال را عرض بکنم و این سه گانۀ مدیریت ذهن از یک سو ارتباطش با مفهوم توکل از سوی دیگر و ارتباطش با مفهوم شرک را در یک روایتی مثال بزنم بگذارید یک آیۀ قرآن برای شما قرائت کنم در این آیۀ قرآن خداوند متعال می فرماید که وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ (یوسف، 106) اکثر مردم به خدا ایمان نمی آورند مگر اینکه مشرک هستند خیلی واضح است دیگر از آیات سورۀ یوسف هست دو آیه بالاتر می فرماید و ما اکثر الناس ولو حرصت بالمومنین اکثر مردم پیامبر من هر چی هم شما حرص داشته باشید و دلت بخواهد که اونها ایمان بیاورند مومن نخواهند شد دو آیه بعد می فرماید و ما یؤمنوا اکثرهم بالله دوباره همان مضمون تکرار می شود و ایمان نمی آورند اکثر مردم ایمان نمی آورند الا و هم مشرکون مگر اینکه مشرک هستند حالا شما که ایمان آوردید پس چرا مشرک می شوید؟ ایمان بیشتر یک صفت روانی است شهید مطهری خدا رحمتشون کند فرمود ایمان یک گرایش است عقیده بیشتر جنبۀ ذهنی دارد عقیده به خدا دارد ولی تو موقع خطر دلش می لرزد اسباب و علل می بینند می رود به سمتش تمسک بجوید از اینها برای هر چیزی خداوند متعال می فرماید از اسباب استفاده کن ولی دلت نرود و برای اینکه دل نرود باید چیکار کنیم؟ از ذهنمان استفاده کنیم می دانید هر جا به ما توصیه می شود دل قوی دار دلت را مخلص کن قلبت را پاک کن و قریب به اتفاق موارد دارد می گوید از ذهنت استفاده کن برای قوی کردن دلت چون انسان مستقیم به دل خودش نمی تواند دسترسی پیدا کند درسته؟ ما الان بیایید یک موضوع قلبی را با همدیگر تمرین کنیم یک موضوع قلبی را شما پیشنهاد بدهید من یک محبتی را افزایش بدهم و یا یک ترسی را افزایش بدهم و یا یک آرزویی را از بین ببرم و محبتی را از بین ببرم شما مثال بزنید ما تمرین کنیم ببینیم که مستقیم می توانیم در دلمان این محبت را کم و زیاد کنیم یا نه
ملایی: اگر درست بفهمم یا نه کشش در دل و قلب وجود دارد نسبت به چیزهایی یا تنفر وجود دارد من با ذهنم اون تنفر و گرایش را کم و زیاد کنم
حجت الاسلام پناهیان: بدون ذهن مستقیم بروم در قلب امکان ندارد حالا یک مثال بزنید شما مثلا ترس از مرگ بیایید این را از بین ببرید الان من و شما تلاش کنیم این را از بین ببریم مگر می شود؟
ملایی: از بین نمی رود ولی می توانیم
حجت الاسلام پناهیان: چطوری می توانیم مستقیم دستمان را ببریم در دل چیکار کنیم؟
ملایی: می توانیم ذهن مان را منصرف کنیم
حجت الاسلام پناهیان: در واقع تلاش می کنیم این ترس از مرگ را بریزیم پایین داریم کار ذهنی می کنیم ابزارش ذهنی است البته یک ابزار دیگر هم هست عمل است اعمال دیگری است که انجام می دهیم روی قلب و گرایش های انسان موثر است یک رفتار دیگرامان ذهن است یا فکر می کنیم رویش یا هر اتفاق دیگری در ذهن رقم می زنیم که جلسات قبل مفصل گفتیم مثلا ما حب الدنیا داریم می خواهیم این را از بین ببریم یک وقت حب ریا و حب جاه و همینطوری فوتش کنیم از بین می رود فوت کردنی است مگر غباری که روی دل می نشیند و حجابی که روی دل می نشیند مگر با دستمال تمیز می شود با چی مثلا اینطور فشار بیاوریم روی خودمان دست هایمان را اینطوری بنشینیم مگر تغییر می کند اصلا انسان مستقیم راه ندارد به قلب درسته؟ خوب در روایت هم هست توکل عامل قوت قلب است قوت قلب چطوری به دست می آید از طریق ذهن انبری که ما داریم دستگیره ای که ما داریم وسیله ای که داریم به قلب نفوذ می کنیم ذهن است ذهن برای این اهمیت پیدا می کند اصل جایی که باید درست شود گرایش هاست ولی از طریق ذهن راه دیگری نداریم مستقیم نمی شود روی قلب کار کرد و آقا شما بیایید با بینندگان الان همه با هم تمرین کنیم محبت مان را به امام زمان ارواحناه له الفداء اینقدر بیایید شدید کنیم که در فراقش گریه کنیم نمی شود من چطوری زیاد کنم محبت را من دوستش داریم حضرت را نه ببر بالاتر مگر ولوم دارد که من ببرم بالاتر با کار مدیریت ذهن رویش کار می کنیم و فکر می کنیم و معرفت کسب می کنیم و ذهن مان را از امور دیگر منصرف می کنیم با همان اولین جلسات مدیریت ذهن یک روایت را بهش اشاره کردیم که فرمود چیزی را که دوست داری زیاد بهش فکر نکن و دوست داشتن قوی می شود و کورت می کند منصرف کن ذهنت را پس ما وقتی که از مدیریت ذهن داریم صحبت می کنیم از مهمترین وسیله برای کم و زیاد کردن ایمان در قلب داریم صحبت می کنیم می فرماید اکثر مردم ایمان نمی آورند خوب آن امنیت خاطر را در ارتباط با خدا پیدا نمی کنند بعد یک عده ای ایمان می آورند نه اجمالا این امنیت خاطری نسبت به خدا پیدا کرده این یک تعبیر است در تفسیر امان ولی باز مشرک می شود چون نمی تواند کنترل کند ذهن خودش را و از طریق ذهن نمی تواند کنترل کند قلب خودش را و گاهی بهش می گویند شرک خفی ولی من خفی و جلی اش را کاری ندارم در یک مراتبی این شرک سیاه می کند انسان را بگذارید الان که بحث از شرک شد قبل از اینکه برویم سراغ توکل برای اینکه قدر توکل دانسته شود من دو تا آیه قرآن بخوانم حضرت لقمان بنابر فرموده پروردگار عالم به پسرش گفت اذ قال لقمان لابنه و هو یعظه داشت موعظه می کرد او را و یا بنی لا تشرک بالله به خدا شرک نورز إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان، 13) شرک ظلم عظیمی است ظلم می کنی به خودت در کنار اون قدرت لایتناهی یک قدرت دیگری را می بینی به خودت ظلم می کنی می تواند شامل همۀ مراتب شرک باشد به ویژه می تواند شامل شرک ما مومنین باشد که گاهی بهش گفته می شود شرک خفی چون فرض در این آیه این است پسر لقمان که کافر نبوده که مومن است درسته؟ نمی فرماید ایمان بیاور به خدا
ملایی: یعنی جناب لقمان به عبارتی ایمان فرزندش را با توجه به عبارت لاتشرک بالله یعنی تو ایمان به خدایت را من قبول دارم
حجت الاسلام پناهیان: بله یعنی احساس می کند انسان این فرض است اینجا لا تشرک باللهی که قبول داری شرک نورز به اللهی که قبول داری می دانی که مشرکین خدا را قبول دارند کلاً اونهایی که شرک جلی هم دارند اونها هم خدا را قبول دارند کنار خدا چیزهای دیگر را می گذارند نمی توانند در نظر نگیرند آنها را ما بچه بودیم یک بازی مرسوم بود در مدرسه ها شاید سن شما هم بخورد به این بازی می گفتند که از من می ترسی یا از خدا؟ بعد ما هم دانش آموز دیگر می گفت از خدا بعد این یک پخ می کرد یا فوت می کرد اون پلک می زد می گفت چرا ترسیدی بازی عرفانی است بعضی ها رندی می کردند به جای پخ کردن فوت هم می کردند این چشمش فیزیکی به هم بخورد اینجا می گفت نه تو جر زنی می کنی تو غیر از ترساندن فوت هم کردی الی آخر من الان فکر می کنم ما در چه عالمی بودیم در آن دوران کودکی مهم بود برایمان که از غیر خدا نترسیم
ملایی: یک آموزه خیلی دقیقی را تمرین می کردیم کدام بزرگتر است حکیم این را یاد داده این را در کری خواندنشان استفاده می کردند شرک می شود ظلم عظیم، کدام شرک ظلم عظیم است هر چی شرکش کاملتر باشد ظلمش بیشتر است ولی جنس شرک فرمود ان الشرک لظلمٌ عظیم برای مومن آدم حسابی هم شرک ظلم عظیم است تو دیگر چرا؟ تو که خدا را معتقد هستی و تو که عبادتش هم می کنی تو دیگر چرا؟ چرا به خود داری می زنی اون آیۀ ابتدا که خواندیم مجاز کرد ما را درسته؟ که اکثر مومنین مشرک هستند که می توانیم در مورد این صحبت بکنیم مجاز کرد که بگوییم خیلی از مومن ها دچار شرک می شوند حالا این شرک یعنی چی؟ باز در مورد شرک صحبت خواهیم کرد ولی بگذارید یک آیه دیگر در مورد ایمان بدون شرک من قرائت کنم می فرماید الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ (انعام، 82) کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را با هیچ ظلمی قاطی نکردند می شود ایمان داشته باشی با ظلم هایی هم قاطی شود حالا یکی از ظلم ها چی است؟ شرک است الان آیه قبل خواندیم اولئک لهم الامن اینها به امنیت می رسند ایمان دارند ایمانشان با ظلم و هیچ چیزی دیگری قاطی نشده یکی از ظلم ها مسلماً شرک است دیگر ظلم عظیم شرک است دیگر آقا اینها را از روی قرآن می گوییم و از خودمان نیست قبول است شما قبول کنید انگار هفتاد میلیون نفر قبول کردند می فرماید اولئک لهم الأمن اینها به امنیت می رسند امنیت می دانید چقدر قیمت دارد امنیت باعث شکوفایی تمام استعدادهای انسان می شود و اگر شکوفا شود استعدادهای انسان این انسان چه ها می تواند بکند نگویم و بگذرم حداقلش خلقت است خلق می تواند بکند من خاطراتی را از برخی از عرفا در ذهنم است منتهی چون اهل این جور نقل خاطره ها و کشف کرامات نیستم نمی خواهم بهشون اشاره کنم بروند از این کتاب های اهل معرفت که آدم های معتبر نوشته اند از علما بخوانند دوستان یک کسی به امنیت برسد به چه قدرتی می رسد اگر کسی به امنیت برسد به چه ذهن با بصیرت و فکر سالمی خواهد رسید اگر کسی به امنیت برسد به چه نشاطی می رسد و اگر کسی به امنیت برسد دیگر عصبانی نمی شود یک نکته ای را عرض کنم از قول یکی از علمای بزرگ اهل معرفت نام نبرم سر بسته هم بگویم این عالم بزرگ با کلاس های اخلاق خیلی مخالف بودند می فرمودند آقا طرف ایمانش ضعیف است هی تو می خواهی بروی اخلاقش را درست کنی این ایمانش قوی شود اخلاقش هم درست می شود با یک تعبیری درست است من البته نمی خواهم نفی کنم حالا مهارت ها و نکاتی که در مباحث اخلاقی به معنای خاص کلمه گفته می شود ولی واقعش این است که ریشه اش در اون احساس امنیت است آدم احساس امنیت بکند ابلیس ملعون حضرت آدم جد ما را از بهشت اینطوی اخراج کرد یک کمی احساس نا امنی بهش داد در بهشت نا امنی وجود ندارد نه گرگی بود نه هیچی ولی این اومد گشت و گشت من چطوری این را یک نا امنی ایجاد کنم گفت که هل ادلک علی شجرۀٍ خلد این همه نعمت داری خیلی عالی است می خواهی این را نگه داری ببینید ته این یک مبادا اینها برایم باقی بماند است مبادا اینها برایم باقی نماند و برود از دستم ته این دلالت بر درخت جاودانگی این است که مبادا اینها از دستم برود یک احساس نا امنی دست بدهد
حجت الاسلام پناهیان: اگر می خواست این حس نیاید شجرۀ الخلد را یک چیز دیگر هم می توانست شجرۀ الخضراءسبز است و با برکت است خیلی چیزها اونجا همه مزه ها در اختیارشان است و همه ی تفریحات در اختیارشان است خیلی ها بالاخره جای فوق العاده است خالد می خواهی باشی او اینطوری گفت و یک نگرانی ایجاد کرد هر نگرانی شرک است هر نگرانی ای شرک است نکته مقابلش چی است؟ توکل باید ذهن مان را مدیریت کنیم وقتی که پس از شرک حرف می شود خیلی وقتها در مورد مدیریت ذهن داریم صحبت می کنیم و وقتی داریم در مورد توکل صحبت می کنیم خیلی وقتها در مورد مدیریت ذهن صحبت می کنیم وقتی که از اثر گذاری ابلیس داریم صحبت می کنیم وسوسه می کند وسواس خناس از مدیریت ذهن داریم صحبت می کنیم این که یوسوس فی صدور الناس صدر کجاست؟ صدر از ذهن آغاز می شود عمیق که شد در وجود آدم نام صدر به خودش می گیرد شما صدر را بخواهی کنترل کنی از راس باید کنترلش کنی درسته؟ وسوسه این نشود این نشود این چی می شود این چی می شود مدیریت ذهن همه اش مباحث مدیریت ذهن است من می ترسم بینندگان عزیز بعد از یک مدتی که این بحث ادامه پیدا کند و خوب پیگیری هم می کنند دوستان برای من خیلی جالب است که من حالا قبلن می آمدیم سمت خدا خدمت دوستان بودیم و دوستان هم می آیند ابراز لطف می کنند و با حسن ظنشان برخورد می کنند ما همیشه شرمنده محبتشان هستیم کلا می گفتند ما بحث را استفاده می کنیم و یا سمت خدا را می بینیم یا هر چی ولی مدتی است من می بینم که همه از مدیریت ذهن صحبت می کنند این بحث مدیریت ذهن اینطوری برخورد می کند و خوب من می ترسم بعد از یک مدتی بگویند که اسلام برنامه ای است برای مدیریت ذهن واقعش این است واقعش بسیاری از برنامه های دین می بینید مال مدیریت ذهن است یک معنای لایکلف الله نفسا الا وسعها همین است من تکلیفی که تو نتوانی بهت نمی گویم و ازت انتظار ندارم نمی توانی و نداری ذهنت را که داری اون وسع تو است لایکلف الله نفسا الا وسعها این بهترین مصداقش ذهن است انفاق می خواهی بکنی پول ند اری نمی خواهم ازت جهاد می خواهی بکنی در راه خدا مرزها بسته است نمی توانی بروی از بچه های فلسطین دفاع کنی نمی خواهد خیلی چیزها هست تو نمی توانی این کار را انجام بدهی ازت نمی خواهم ولی این ذهنت که دست خودت است این را کنترلش بکن حتی صفت خودت را نمی توانی تغییر بدهی نه ژنتیک کل یعمل علی شاکلته هر کسی عمل می کند بر اساس شاکله روحی که دارد نمی تواند که آدم یک شبه خلق خودش را تغییر بدهد حتی بعد از یک عمر هم نمی تواند جالب است شما عرفای بزرگ را می بینی هیچ کدام شبیه همدیگر نیستند این اخلاقش یک جور است و اون اخلاقش یک جور است خدا می فرماید تو اخلاق خودت خوب باش یکی می گفت من آدم شوخی هستم گفتم نه شوخ خوبی باش کنارش یک جوان بود گفت من اتفاقا از شوخی بدم می آید خیلی آدم بد دماغ خوبی هستم گفتم بد دماغ خوبی باش شوخی نمی تواند شوخی کند بعدش این روحیه اش نیست خوب عیبی ندارد تو با اخمی که داری همانطوری ابراز محبت کن بگو دوستت دارم عزیزم شوخی نکن جدی بگو با محبت برخورد کن یعنی خیلی ازویژگی های خلقی را لازم نیست کسی تغییر بدهد ولی تو همان ویژگی های خلقی مدیریت کند و مهمترین امکانی که ما داریم برای مدیریت کردن که معمولاً بهش بی اعتنا هستیم ذهنمان است این که دیگر دست خودمان است بهش فکر نکنیم و به اون ترس ات فکر نکن
ملایی: من یادم است در جلسات آغازین هفته های اول که مدیریت ذهن تعریف می شد و مراتبش گفته می شد یک بحث خیلی مهمی شما مطرح کردید که چگونه ما هی می گوییم چگونه یادم است یکی دو نکته خیلی جدی داشت یکی ورودی های ذهن و کنترل بشوند داده هایی که می آید پردازش بشوند و یک خروجی درست ازش گرفته شود اگر این اجرا شود فرمول فارسی اش چی می شود این کار را درست انجام بدهیم فکر می کنم که
حجت الاسلام پناهیان: حالا ما نمی خواهیم برگردیم به مباحث قبل نگاه حرام چرا حرام است؟ چون مدیریت ذهن را تخریب و تضعیف می کند و چیزهای دیگری می آید ذهن تو را مدیریت می کند از نظر فیزیولوژی اومدند بررسی کردند دروغ گفتن ذهن آدم را خراب می کند ضعیف می کند ذهن آدم ها را و این ضعف روی جسم آد م اثر می گذارد خیلی چیزها یعنی آقا این گناه را نکن که ذهنت را تخریب نکند و تو را ضعیف نکند در مدیریت ذهن بعد شما ذهن دیگران را خراب بکنی این عمل عکس العمل ندارد؟ دارد دیگر قطعا دارد چی می کشد کسی که مثلاً با بد حجابی دارد ذهن ها را تخریب می کند بازتابش روی خودش خیلی واضح است این را روان شناسان محترم خیلی بهتر می توانند توضیح بدهند بعضی ها فکر می کنند یک مسئله صرفا عقیدتی است عقاید و احکام چی هستند همه چیزی که به نفع انسان است توصیه کردند یکی توصیه نداریم به ضرر انسان یا بی فایده برای انسان خدا می گوید این را به خاطر من انجام بده هیچ فایده ای ندارد ما برایش چونه بزنیم خدایا تو کوتاه بیا این یکی را خواستی بیخیال شو ان احسنتم لانفسکم پس ببینید ما بخواهیم نفوذ پیدا کنیم به قلب خودمان و ایمان خودمان را تقویت کنیم از طریق مدیریت ذهن باید چیکار کنیم؟ باید مدام او را از شرک باز بداریم و او را به سوی توکل ببریم الان معادلۀ امروزمان معلوم شد دیگر برویم روایتی که ابتدا عرض کردم بخوانم به عنوان نمونه می فرماید وَ الطِّیَرَةِ، وَ الشِّرْکِ، طیره یعنی فال بد زدن نمی شود مذاکره جواب نمی دهد مثلاً اونجایی که وظیفه است اونجایی که شما وظیفه ات نیست چرا مبادرت می کنی اونجایی که خود خدا اعلام کرده مثلاً به اصطلاح شما وقتی که از طریق گناه و خلاف امر خدا به نتیجه نمی رسید در هر زمینه ای باشد فردی یا اجتماعی اونجایی که وظیفه است و مصلحت است و اونجایی که توکل به خداست فال بد زدن یعنی چی؟ نمی شود اوضاع مملکت درست نمی شود آقا می فرماید شرک است فال بد زدن شرک است این بچه هیچی نمی شود فال بد زدن شرک است تو به جایی نمی رسی فال بد زدن شرک است بله گناه ثمر ندارد خلاف امر خدا ثمر ندارد بله درسته اون معلوم است که عقوبت هم دارد نتیجه هم ندارد قصه اش فرق می کند از طریق گناه به هیچ فایده ای نمی شود رسید از طریق خلاف امر خدا به هیچ عزتی و به هیچ مکنت و مالی به هیچ فایده ای نمی رسد ولی وقتی که در دایره امن خدا قرار گرفت و یا در دایره حالا امر که می گویم از واجب تا مستحب تا هر چیزی که انسان تشخیص می دهد درست است نه نتیجه نمی دهد من می دانم از سر منفی بافی منفی نگری من الان می ترسم این عبارت را بگویم لذا با شما مشورت می کنم بگویم یا نگویم این عبارت را شما مشورت بدهید مثلا منفی بافی شرک است این بگویم این را به نظر شما؟
ملایی: آره
حجت الاسلام پناهیان: بگذار نگوییم شلوغ می شود دیگر
ملایی: یک توجیهی دارد من که منفی باف هستم شما می فرمایید برو انشاالله موفق باشی به امید خدا من می گویم نمی دانم نمی شود یعنی یک چیزی را موثر در این قصه می دانم به غیر از موثر واقعی
حجت الاسلام پناهیان: منفی بافی نوعی فال بد زدن است منفی بافی درباره اشخاص
ملایی: این مشاور مسری شده من کوتاه اومدم تو چرا کوتاه نمی آیی
حجت الاسلام پناهیان: منفی بافی یک درجاتش بالاخره در مورد اشخاص درجاتش در مورد افعال و اینهاست درجاتش در باره آینده ی زندگی و آیندۀ نتیجه افعال و اینهاست الخیرۀ الشرکٌ و ما منا الا هیچ کدام از ما نیستیم مگر اینکه مبتلا به منفی باقی می شویم منفی بافی یک رفتار دفاعی است مثلاً طرف می گوید اگر من شکست بخورم چی؟ خیلی بد می شود حالا احتمالش چقدر است شکست بخورد یک درصد است می گوید ولی من خیلی صدمه می خورم رفتار دفاعی اش در مقابل همین احتمال یک درصد این می شود آقا به احتمال زیاد من شکست می خورم به احتمال زیاد محاسبه عقلانی می گفت یک درصد جواب نمی دهد می خواهد خودش را آسوده کند از فشار همان یک درصد از اول می زند زیر میز از یک جور روش غلط تسکین دادن خود است بهش می گویند رفتار دفاعی می خواهد خودش را آرام کند خیلی از آن یک درصد ترسیده درسته؟ طرف طرفدار تیم الف است مثلاً یا طرفدار تیم ب است اینقدر اضطراب دارد پای تلوزیون یکی دو تا حرکت منفی از اعضای تیم خودش می بیند ما این بازی را باختیم آقا فال بد داری می زنی دارد این را می گوید که اگر باخت از قبل گفته باشد دیدی من گفتم تسکین بدهد بعد اگر برد دوبرابر هیجان پیدا می کند یک نوع رفتار دفاعی است برای چی؟ پیغمبر اکرم می فرماید فال بد زدن در واقع شرک است و هر کدام از ما آلوده به این هستیم و ما منا الا و لکن الله یذهبه بالتوکل خدا این شرک را از بین می برد با توکل حالا به سرچشمه زلال توکل رسیدیم توکل بر خدا تو بررسی هایت را بکن همیشه یک احتمال خطا و یک احتمال شکست و یک احتمال بقیه اش فال بد نزن توکل کن به خدا این روحیه روحیۀ بدی است که بعضی ها در منفی بافی مبالغه می کنند حالا برویم سراغ توکل الان از نظر شما
ملایی: الان خیلی موضع بحث کامل روشن است و شاکلۀ سه ضلع مان هم در آمده
حجت الاسلام پناهیان: حالا ببینیم توکل را حضرت رسول از جبرئیل امین می پرسند که چیست؟ من توکل علی الله عزوجل از جانب خدا جبرئیل امین دارد اینها را توضیح می دهد برای رسول خدا العِلمُ بأنّ المَخلوقَ لا يَضُرُّ و لا يَنفَعُ ، یعنی آگاهی به اینکه آقا همین که گفتم العلم معلوم شد ذهن است مشخص است العِلمُ بأنّ المَخلوقَ لا يَضُرُّ و لا يَنفَعُ ، و لا يُعطي (معاني الأخبار : 261/1 ، انظر تمام الحديث في بحار الأنوار : 77/20/4.) مخلوق خدا نه ضرر می تواند به ما برساند و نه نفع می تواند به ما برساند الکی است اینها معادلات الکی است یمنی ها خیلی این را خوب فهمیدند می گوید آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند ما تا الان هم این را از امام یاد گرفتیم و اجرا کردیم و در نهایت هیچ غلطی نتوانسته بکند بعضی ها می گویند نتیجه مذاکرات چی میشه می گویم در نهایت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند در نهایت شما می بینید در هر صورتی صلح یا جنگ اون شکست می خورد حاج آقا از کجا می دانید؟ قرآن نوشته ان الذین کفروا و صدوا ان سبیل الله اضل اعمالهم می فرماید من اثر عملشان را تباه می کنم نه حالا اگر یک ضرری به ما زد چی؟ ما که باید برویم تشخیص بدهیم وظیفه مون در هر مرحله چی است جنگ است یا صلح بحثش جداست ولی ما وظیفه مون را انجام بدهیم توکل بر خدا سه به هیچ همیشه به نفع مومنین است خدا این را در قرآن به صورت های مختلف بیان کرده یک نمونه اش را می خوانیم با هم از کلام امیر المومنین علی علیه السلام مخلوق ضرر نمی رساند و نفع هم نمی رساند و لا یعطی و لا یمنع مخلوق نه چیزی می تواند به ما بدهد و نه ما را می تواند منع بکند از چیزی که باید بهش برسیم و استعمال الیأس من الخلق استفاده کردن از یأس من از دست مردم نا امید هستم هر چی بخواهد برسد از خدا می رسد درسته؟ ، فإذا كان العبد كذلك لم يعمل لأحد سوى اللّٰه،
وقتی اینطوری شد برای کسی جز خدا کاری نمی کند اخلاص قبلا یادتان است اخلاص را و لم یرجوا و لم یخف سوی الله نه به کسی امید دارد و نه می ترسد از کسی غیر از خدا و لم یطمع فی احدٍ سوی الله و طمع نمی کند در کسی غیر از خدا فهذا هو التوکل این یعنی توکل آثار روحی توکل را چقدر زیبا بیان می کند همه این لم یخف و لم یطمع اینها همه اش مدیریت ذهن است ذهنتان را نبر جای دیگر یا مثلا در روایتی می فرماید مَن أحَبَّ أن يَكونَ أقوَى النّاسِ فلْيَتَوكَّلْ علَى اللّه ِ (جامع الاخبار) کسی می خواهد قوی ترین انسان باشد توکل کند به خدا این ورزش های شرقی هست ژاپن و چین و کره یک ورزش هایی دارند توش خیلی کار ذهنی می کنند که ذهنشان را منصرف نکنند بعد حالا توی این فیلم ها نشان می دهد واقعیت دارد آدم خبر دارد که اینها واقعیت دارند در فیلم ها هم ممکن است مبالغه آمیزش را نشان بدهند بخواهد وارد شود می فهمد پشت در کسی است سامورایی اینها چیزی نیست وقتی که شما کنترل ذهنت را به دست گرفتی و افکار بیهوده را کنار گذاشتی ذهنت خیلی چیزها می فهمد محدود به این حواس پنج گانه نخواهد بود یا می فرماید اصل قوت القلب التوکل علی الله اصل قوت قلب توکل بر خداست، توکل بر خدا انسان را قوی می کند یک اتفاق دیگر هم رقم می زند امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید مَن تَوکَّلَ عَلَی اللهِ ذَلَّت لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَت عَلَیهِ الأسبابُ (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 197 ، ح 3888) تو توکل کردی به خدا بیرون همه چیز به هم می ریزد به نفعت یک کسی تصمیم گرفته با شما دشمنی می کند شما می گویید توکل بر خدا می خورد به دیوار شما مثلا می خواهی یک کسی می خواهد به شما ضرر بزند ضربه ای بزند شما توکل می کنید چاقویش کند می شود و تیرش به خطا می رود و بیرون یک اتفاقاتی می افتد
ملایی: یا عکسش من توکل می کنم اسباب را خدا جوری می چیند که من
حجت الاسلام پناهیان: یک روایت دیگر بخوانم شما در محضر قرآن ما را قرار دادید وقتی قرآن به دست می گیرید یعنی وقت تمام شد این شد یک قرارداد نا نوشته.
و ما کان الله امیر المومنین می فرماید و ما کان الله لیفتح باب التوکل خدا باب توکل را برای کسی باز نمی کند مگر اینکه و لم یجعل للمتوکل مخرجاً یعنی خدا باب توکل را برای کسی باز نمی کند مگر اینکه راه خروج از مشکلات را بهش نشان بدهد بعد می فرماید فانه سبحانه یقول من یتقی الله یجعل له مخرجا اینجا من یتقی الله را تو مصداق اعلایش توکل که آیه ی بعد هم در مورد توکل است و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه کسی توکل کند به خدا، خدا برای او کافی است ببینید چقدر جالب است ما با یک کار ذهنی که توجه مان را به قدرت خدا معطوف بداریم و یک وقت فریب قدرت دیگران را نخوریم و مرعوب قدرت دیگران نشویم درسته؟ با این می توانیم مقدرات خودمان را تغییر بدهیم در بیرون آدم های دیگر با ما نسبت هایشان تغییر می کند گاهی از اوقات خودمان را تغییر بدهیم در بیرون آد م های دیگر با ما نسبت هایشان تغییر می کند گاهی از اوقات مثلا گاهی از اوقات آدم های ترسناکی را خدا می آورد می بیند ما نترسیدیم بر می دارد می برد اینها همه امتحان های خداست اولین آزمایش خدا وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَيۡءࣲ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوع (بقره، 55)
خوف یک امر ذهنی است ابتدائاً بعد می رود در غرب اثر می گذارد دیدید آدم وقت می ترسد در مراتب اولش ذهنش درگیر می شود و عمیق شود می ریزد در قلب می گوید دلم حری ریخت و بعد شما می خواهی اون دل را هم درست کنی باید باز ذهنت رویش کار کنی نه کسی نمی تواند به تو ضرر بزند چی چی اینقدر می گویی ذهن را باید مدیریت بکنی و به چی توجه کند و به چی توجه نکند تا این قلب آزاد بشود
ملایی: حیف است بحث آدم دلش می خواهد یک وقت موسعی بدهند بگویند دو سه ساعت این را استیفا کنید هفته بعد بروید سراغ یک بحث دیگر
حجت الاسلام پناهیان: نه کارگاهی باید باشد اینها احسنت این که شما می فرمایید من نه نگفتم در جهت تایید بود بعضی وقتها نه گفتن مثل لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ (سوره بلد، آیه 1) است که نه قسم می خورم به این شرح
ملایی: یک جاهایی استخدام واژه به هر حال خیلی ممنونم ازتون به خاطر این بحث و برای هفته آینده هم صلاح دانستید همین بحث را می توانیم دوباره یعنی توکل
حجت الاسلام پناهیان: ما داریم مفاهیم مختلف دینی را ذیل مدیریت ذهن جلو می بریم چون من خیلی می بینم در فضای مجازی بحث از مدیریت ذهن می شود از دانش های مختلف استفاده می شود و خیلی هم مشتری دارد در حالی که مومن ها و مسلمان ها می توانند ببینند که خدا چقدر در مورد مدیریت ذهن صحبت کرده و چقدر عمیق و جدی است
ملایی: یک تجربه ای را من به شما بیننده های عزیز در خصوص بحث های برنامه بگویم یک بار امتحانش کنید اگر شد خیلی پشت صحنه برنامه زحمت می کشند رفقای من در کانالی که در بله یا ایتا داریم اول همین امروز احتمالا مثلا یا چند ساعت بعدش بسته صوتی بحث اون روز گذاشته می شود صفر تا صد برنامه صدایش را دوستان ما می گذارند کم کم روزهای بعد تقطیع می شود ویدئو صدا ازش بگذاریم یک بار با خودرویتان یک جایی می روید در مسیر می روید بسته صوتی برنامه را بشنوید مثلا بحث دیروز حاج آقای رفیعی را صدایش هم یک بار گوش کنید بحث امروز را عجیب در نشستن مباحث در قلب و دلمان اثر فوق العاده می گذارد این تجربه ماست حاج آقا یک خواهشی بکنم از شما و بعد محضر قرآن کریم باشیم در حالی که همین قرآن در دست ما هست و خدمت قرآن هستند بیننده هایمان چند تا دعا برایمان بکنید به حق این قرآن خدا برایمان اجابت کند با قرآن حسن ختام باشد و برنامه را تمام کنیم انشاالله یک چند تا دعا که آمین را شما بگویید
حجت الاسلام پناهیان: خدایا ذهن ما را خودت مدیریت کن و اگر ذهن ما هر کجا به انحراف رفت خودت او را در مسیر درست قرار بده الذکر الاول من المذکور و ثانٍ من الذاکر ذکر اولش از مذکور شروع می شود خدایا ما را به یاد خودت بیانداز در لحظه هایی که به تو احتیاج داریم متوجه تو باشیم
ملایی: خیلی متشکرم حاج آقای پناهیان عزیز اما صفحۀ 403 آیات 53 تا 63 سوره مبارکه عنکبوت ثوابش تقدیم به محضر نورانی آقا امام حسن و امام حسین که دوشنبه ها به نامشان است و تقدیم به حضرت عبدالعظیم حسنی و همزه سید الشهدا علیهم الصلات و علیهم السلام اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
صفحه403 قرآن کریم