اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1404-01-24-حجت الاسلام رفیعی - شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه ( زینت متقین - وقار و رفتار نیکو )

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: سلام عرض می کنم حضور شما مخاطبان عزیز و گرامی برنامه سمت خدا آقایان و بانوان و کوچکترها و بزرگترها و همراهان خوب این لحظه های شبکه سه سیما و بینندگان محترم شبکه جهانی افق و شبکه جهانی ولایت و همینطور شنوندگان خوب رادیو معارف که شبانگاه صدای برنامه را حوالی ساعتع 23 می شنوید خیلی خوش آمدید به برنامه امروز یکشنبه خوشحالیم از اینکه به اتفاق همکاران خوبم در سیمای نور از شهر مقدس قم خدمتگزار شما هستیم قرار است همه مون مثل یکشنبه های معمول برنامه در محضر حاج آقای رفیعی بزرگوار باشیم از مباحث ایشان در ادامه شرح و توضیح فرمایشات امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق بهره ببریم سلام علیکم حضورتون حاج آقای رفیعی خیلی خوشحال هستیم در خدمت تان هستیم

معرفی برنامه

حجت الاسلام رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام داریم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز انشاالله روزهای خوب و پر نویدی داشته باشند سال 1404 سال آرامش و سکون و خوش رویی و خوش رفتاری و سال ارزانی و سال پر برکتی برای مردم ایران باشد و از خدا می خواهیم که دلهای همه را انشاء الله شاد کند.

ملایی:  الهی آمین دیروز یک بارش های پراکنده ای در تهران و پایتخت جمهوری اسلامی ایران و چقدر مردم خوشحال بودند و چقدر لذت بخش است باران های تند بهاری انشاالله خدا امسال ببارد بیشتر در این فرصت بهار برایمان و از برکت و رحمت آسمانی هم بهره مند بشویم بیشتر از پیش انشاالله، حاج آقا ما با شما هستیم برویم زیر باران رحمت فرمایشات امام سجاد.

حجت الاسلام رفیعی: بله قبل از اینکه وارد بحث شوم اجازه می خواهم یک یادآوری کنم این ایام که ماه شوال است سالروز جنگ احد است، جنگ احد جنگ پر درسی است و پر حادثه ای است و پر مطلبی است و پرآیه ای است آیات متعددی در قرآن دارد عزیزان می دانید سه هزار نفر از مشرکین قصد حمله به مدینه را داشتند به انتقام جنگ بدر و کشته هایی که در بدر داده بودند که بعضی هایشان از سران بودند در واقع عتبه و شیبه و دیگران به هر حال حتی زن هایشان هم با خودشان آورده بودند آلات موسیقی هم آورده بودند هفتم شوال جنگ احد آغاز شد شنبه هم بود روز تعطیلی یهود بود به هر حال این نبرد آغاز شد و منجر به حوادث زیادی شد در آغاز 23 نفر از مشرکین به درک واصل شدند اولی اونها طلحۀ ابن ابی طلحه بود که به دست امیر المومنین به درک واصل شد و بعد عثمان بن ابی طلحه برادرش بود و بعضی از اینها به دست حضرت همزه به درک واصل شدند و اما خوب یک کوتاهی مسلمان ها منجر به این شد که مثل امشبی و فردایی حضرت همزه سید الشهدا به شهادت برسد و هفتاد نفر از مسلمان ها و در نهایت نبرد احد با آن شکست مواجه بشود که فاجعه ای واقعا سخت بود من تاریخ را نگاه می کردم دارد که در یک مقطعی پیامبر بیهوش شدند اقمی علیه اینقدر کار سخت شد در یک مقطعی دیگر دور پیامبر کمتر از ده نفر ماندند خیلی ها فرار کردند عزیزان بیننده بد نیست بدانید یکی از کتاب های کهن تاریخی ما المغازی است مغازی به معنای غزوه ها و جنگ ها این کتاب خیلی اهمیت دارد به از نظر تاریخی چون حدود قرن دوم و سوم 209 و اینها فوت کرده نویسنده اش هنوز دوران امام رضا و امام کاظم و اینهاست 1200 و خورده ای سال پیش می شود ایشان اواخر حکومت امویان بوده و طبیعتا دوران بنی عباس حتی ظاهراً در زمان مامون هم مسئولیت قضاوتی داشته نویسنده اش واقدی است این کتاب ترجمه فارسی شده و بخش احدش طولانی است بیش از صد صفحه است و خیلی نکات جالبی دارد از جمله اینکه او نقل می کند رسول خدا قبل از نبرد احد یک خطبه ای خواند مسلمان ها را توصیه به تقوا و صبر و خویشتن داری و ترک گناه و مقاومت کرد و بالاخره احد با همه حوادثش به پایان رسید ولی خوب تلخ بود مخصوصا آن شهادت حضرت همزه سید الشهدا که فرداست من همین جا چون عده ای به هر حال این برنامه را زنده ملاحظه می کنند خواهشم از همه مساجد ائمه جماعات و هیئات این است که امشب را به نام حضرت همزه برنامه ای بگیرند ولو شده یک ذکر مصیبت و ولو شده یک یادی چون این شخصیت، شخصیتی است که رسول خدا بر او گریسته حضرت زهرا بر او گریسته و پیامبر گله کرده فرموده عمویم همزه گریه کن ندارد این شخصیتی است که زندگی اش را با شجاعت و دلاوری اش برای رسول خدا گذاشت و درسته عمرش کوتاه بود در اسلام سال سوم در احد به شهادت رسید اما همان ایام مکه و همین جنگ بدر و بعضی از صحنه های دیگر تمام وجود به دفاع از پیامبر پرداخت ایشان علاوه بر اینکه عموی پیامبر هست برادر رضائی پیامبر است و مادرش دختر عموی آمنه مادر پیامبر است و با هم فامیل هستند و مادر ایشان هاله بوده و شخصیتی است رسول خدا فرمود اگر کسی بیاید به زیارت من زیارتش نرود به من جفا کرده این شخصیت بزرگوار که نامش پیش رسول خدا محبوب بوده یک کسی یک وقتی آمد گفت خدا به من پسری داده نامش را چی بگذارم فرمود همزه احب الاسماء لیین این اسم پیش من خیلی محبوب است من خواهشم از همه عزیزانی که صدای من را در سراسر کشور می شنوند این است که به پاس توصیه رسول خدا و به پاس رشادت حضرت همزه سید الشهدا از صدا و سیما این تقاضا را دارم حداقل برنامه شما که امکانش هست فرمایشات مقام معظم رهبری را فردا اگر ممکن است در این برنامه یک بخشی اش را پخش کنید ایشان راجع به حضرت همزه بیش از بیست دقیقه صحبت کردند و گریه کردند حضرت آقا ما خودمان خدمتشان رسیدیم

ملایی:  آقای رکنی تهیه کننده محترم برنامه را مدیریت می کنند

حجت الاسلام رفیعی: من بخشی از فرمایشات رهبر انقلاب را ولو ده دقیقه اش را از کارشناس محترم اجازه بخواهند و برای حضرت همزه پخش کنند اجرشان با خدا

ملایی:  بسیار خوب

حجت الاسلام رفیعی: خیلی همزه مظلوم است من تاکیدم به آقایان استاندارها و شهردارها همین است که این همه بلوار و خیابان می زنید یکی از نامهایش را به نام حضرت همزه بگذارید همزه در مثلثی قرار دارد که اون دوتایش یکی جعفر ابن ابیطالب است و یکی علی ابن ابیطالب است این سه نامشان غالباً کنار هم می آو رند همتایی همزه و امیر المومنین و جعفر این جایگاه را می رساند و من دلم می خواست واقعا کل برنامه را راجع به ایشان صحبت کنم ولی چون دیگر موضوع، موضوع دعای مکارم هست و فردا هم طبیعتا کارشناسان شما به این موضوع خواهند پرداخت عزیزانی که هستند البته پانزدهم شوال به عنوان بزرگداشت و یادبود حضرت عبدالعظیم حسنی هم در واقع نامگذاری شده که این شخصیت هم شخصیت والایی است و ولایتمداری است نوۀ امام حسن است از نوادگان امام حسن مجتبی است و همه عزیزان می دانند که بالاخره ایشان امام معصوم به او فرموده مرحباً بک یا ابا القاسم انت ولینا حقا این یادکردی از شهدای احد من خواسته ام گفتم شهدای احد همزه که سید الشهدای احد است ولی شخصیت هایی مثل حنظله و مصعب بن عمیر و عبدالله بن آمر و شهدای زیادی که انشاالله عزیزانی که عمره مشرف می شوند و حج هم اونجا کنار قبور این عزیزان تقدیر خواهند کرد نثار روح پر فتوحش همه عزیزان ما که اینجا هستیم و همه بینندگان یک صلواتی عنایت می کنیم. (صلوات)

و اما عزیزان شرح دعای مکارم الاخلاق رسیدیم به این جا که امام سجاد از خدا می خواهد خدایا به من زیبایی متقین را بده البسنی زینت المتقین زیبایی هایی انسان های با تقوا چی است؟ منظور امام زیبایی های جسمی که نیست زیبایی های معنوی و روحی است. حدود بیست مورد را امام اونجا شمرده می فرماید اگر یک انسانی این زیبایی ها را داشته باشد این ها زیبایی های اهل تقواست.

دو موردی که هفتۀ گذشته عرض کردیم یکی لین الأریکه نرم خویی توضیح هم دادیم یکی خفض الجناح تواضع، تواضع و نرم خویی از صفات انسان های با تقواست از صفات انسان های خوب است آدم را زیبا می کند دو تا را هم امروز عرض می کنیم حسن السریره و سکون الریح یعنی نیکو رفتار بودن حسن یعنی نیکو، حسن السیره عذر می خواهم سیره یعنی رفتار، و سکون الریح یعنی وقار و آرامش که من این هر دو را توضیح می دهم ببینید عزیزان سیره یعنی رفتاری که از ما ظاهر می شود نمی گوییم سیره پیامبر سیره امام رضا مثلاً سیرۀ خانوادگی پیامبر یعنی چی؟ یعنی برخوردی که با همسرش و خانواده اش داشته سیرۀ نظامی پیغمبر یعنی چی؟ یعنی رفتاری که در جنگ داشت سیرۀ اجتماعی پیامبر یعنی چی؟ یعنی رفتاری که با مردم داشت پس سیره یعنی رفتار منش، آن وقت این سیره منشأش سریره است ما یک سیره داریم و یک سریره داریم سیره یعنی رفتارهایی که از من ظاهر می شود به قول شما منش سریره یعنی اون خوی و خصلت درونی عزیزان بیننده هر سیره ای از سریره ناشی می شود آدمی که در سریره اش بخل است سیره اش هم خست و بخل است آدمی که در سریره اش سوء ظن است در بروز اعمال هم به مردم سوء ظن دارد هر چی که در درون ما باشد رفتار ما هم بر اساس همان خودش را نشان می دهد، از کوزه همان برون تراود که در اوست این آیه قرآن هم هست قل کلٌ یعمل علی شاکلته من حدیث هایش را برایتان بخوانم امیر المومنین فرمود حسن السیره عنوان حسن السریره حسن رفتار ناشی از حسن باطن و سریره و طینت انسان است یک روایتی امیر المومنین دارد حکمت نهج البلاغه است خیلی عجیب است این روایت در علم روان شناسی می فرماید هر کسی در درونش یک زشتی داشته باشد یا یک خوبی داشته باشد هر کاریش کنی در چهره و در گفتار خودش را نشان می دهد شما نسبت به بنده در دلتان مثلا بدبینی دارید خوب نیستید یک جوری در الفاظ ات نشان می دهی یک جایی بروز می دهی این خیلی مهم است به طرف حالی می کنید ما اضمر احدٌ شیئاً هیچ کسی در درون و ضمیرش صفتی نیست الا ظهر فی فلتات لسانه مگر اینکه توی زبانش آشکار می شود و صفحات وجهه مثلاً ترس اگر کسی در درونش ترس باشد فوراً رنگش می پرد در هواپیما تا تکان می خورد رنگش می پرد تا یک جایی تیری در می رود رنگش می پرد اگر کسی در درونش نفاق باشد فوراً در حرف ها خودش را نشان می دهد لذا قرآن می فرماید در سورۀ محمد که به نام رسول خداست آیه سی می فرماید و لتعرفنهم فی لحن القول پیغمبر منافق ها را از حرف هایشان می شود شناخت یک شعری دارد سعدی گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست رنگ رخساره نشان می دهد از سر ضمیر شما به یک چهره سرخ شده نشان غضب است چهره رنگ پریده نشانۀ ترس است درست می گویم؟ لذا الفاظ ما و لذا این خیلی نکته مهمی است باز از امام معصوم روایت بخوانم امام صادق علیه السلام فرمود فساد الظاهر من فساد الباطن پس اینی که ما در دعاها می گوییم اللهم اصلح سریرتی خدایا باطن مان را اصلاح بکن اگر افرادی توی کلامشان به گونه ای حرف می زنند که نشان از بغض است و نشان از کینه است این معلوم است در دلش یک چیزی از شما خلاصه دارد لذا عزیزان یکی از امور بسیار مهم اصلاح رفتارهای ماست یعنی حسن السیره حالا سیره اقسامی دارد سیره ی خانوادگی حسن السیره با زن و بچه و با فرزندان سیرۀ اجتماعی با همسایه و با معلم و با اطرافیان و با دست و سیره ی سیاسی آقا بنده یک رجل سیاسی هستم و یک آدم هستم و برای خودم یک موضعی دارم در کشور ولی همۀ مردم موضعشان با من مساوی نیست با مخالفین و با عرض می کنم کسانی که خط سیاسی شان متفاوت است و سیره سیاسی مان با همدیگر منجر به توحید و جسارت و اینها نشود مراعات کنید ایشان به ضد رای داده و ایشان به عمر در مناظرات و انتخابات خیلی خودش را نشان می دهد حسن السیره سیره اقتصادی شما در یک جامعه زندگی می کنید عده ای فقیر و نیازمند هستند و برادری داری و خواهری داری و واجب النفقه ای داری خیلی بحث سیره نخستین کتاب هایی که درباره پیامبر نوشته شده اسمش سیره است مثلا می گوییم سیره ابن هشام چرا؟ چون اینها آمدند رفتار پیامبر را در قالب روایات و آثاری که هست آوردند این یک تقاضایی که امام سجاد از خدا می کند خدایا به ما حسن السیره بده حالا این حسن السیره توی کلام هست و توی نگاه آقا رسول خدا نگاهش مساوی بود یعنی این ور جلسه را نمی کرد اون ور را نگاه نکند همه را مواظب بود توی عرض می کنم که برخوردهای اجتماعی یک داستانی است

ملایی:  حتی حاج آقا خلوت و جلوت ندارد این همینی که هستی اینجا نشان می دهی و در خلوت ات هم همینی و دیگر عمومیت پیدا می کند خوابیدن و بیدار شدن و لباس پوشیدن

حجت الاسلام رفیعی: من همیشه در سخنرانی ها می گویم که اینطور نباشد که بنده رفیعی در برنامه سمت خدا یک ویترینی دارم این هم که نشستم الان می روم پشت ماشین در خیابان ویترینم متفاوت بشود این خیلی بد است همان مخاطب ممکن است در خیابان هم من را ببیند او نبیند خدا که می بیند این ویترینی که در برنامه زنده تلوزیونی بود این ظاهری که روی منبر بود این مجری که مثلاً اینقدر با کلاس بود مودب بود یک وقتی یک آقایی که حالا من زنگ زده بودم بهش یک کاری داشتم یک آدم خوبی است من به خوبی ایشان را می شناختم خدا من را ببخشد نمی خواستم این اتفاق بیفتد ولی زنگ زدم ایشان گوشی را جواب داد ولی متوجه نشد که دارد جواب می دهد یعنی گوشی باز شد صدا را قطع کردند ولی فحاشی در خانه می کرد ناسزایی داشت می گفت به اهل من فورا قطع کردم اون رو از ذهنم بیرون کنم چون جایز نیست ولی این نباشد که بالاخره وقتی در خلوت آن کار دیگر می کنند این نباشد.

من یک داستانی را امروز دیدم طولانی است ولی حیفم می آید در واقع به نوعی همان مفاد روایات ماست ولی حیفم می آید برای بینندگان نگویم در امالی شیخ صدوق شیخ صدوق همین ابن بابویه بزرگواری است که در شهر ری دفن است کتاب های متعددی دارد این روایت در امالی شیخ صدوق و در کمال الدین ایشان کمال الدین هم یک کتابی است راجع به امام زمان ارواحناه الفداه نوشته به مناسبت این اونجا آورده ترجمه فارسی هم شده این دو کتاب و در بحار جلد دوازدهم و هیچ کدام از اینها هم نبود یک تیکه از این که من می گویم در اینترنت دوستان بزنند داستان را پیدا می کنند داستان این است جناب ذوالقرنین، ذوالقرنین سه بار نامش در قرآن آمده من کاری ندارم ایشان کی بوده هر کسی یک چیزی گفته یک کتاب نوشته و گفته فلانی کی گفته فلانی هر کسی از ظن خود شد یار من من گاهی می گویم اگر خدا می خواست خودش صریح می گفت ذوالقرنین فلان بن فلان است چیکار دارید ذوالقرنین یک شخصیت متدین و مومن و عاقل و عالم و شجاع و دلاور است با عمر طولانی بوده و سد ساخته در قرآن سوره کهف آمده و شخصیتی است که نامش در قبل از اسلام هم مطرح بوده چون ایشان قبل از اسلام بیش از دو هزار سال پیش بوده یهودی ها می آمدند از پیغمبر می پرسیدند ذوالقرنین کی است یسئلونک عن ذی القرنین من نمی خواهم وارد شخصیت ایشان بشوم همینقدر می دانیم بچه مثبت بوده یک شخصیت کاملا مثبتی بوده شجاع و دلاور و عاقل و تلاشگر ایشان در سفرهایی که می کرد پر سفر هم بوده چون خدا هم سوره کهف می گوید سفر طولانی به کجا و کجا داشته در سفرهایی که می کرد رسید به یک شهری دید این شهر خیلی عجیب است ده پانزده تا ویژگی در این شهر دید که توجهش را جلب کرد لذا مردم شهر را جمع کرد و گفت من فلانی هستم و در شهر شما چیزهای عجیبی دیدم مثلا خانه های شما در ندارد هر خانه ای در دارد و قفل دارد شما قفل و بست ندارید شما قاضی ندارید در این شهر من پرسیدم اینجا قوه قضائیه دارد گفتند نه دادگاه و قاضی ندارید شما در این شهر من هر چی گشتم پرسیدم دیدم دعوا ندارید کسی با هم دعوا نمی کند می شود علت اینها را برای من بگویید من حدود فکر می کنم ده موردش را می گویم اگر برسم در این برنامه چون فکر می کنم مطرح نشده باشد این بحث شما هم شاید مثلا

ملایی:  من نشنیدم واقعا

حجت الاسلام رفیعی: شما که خیلی شنونده اید نشنید معلوم است دیگران هم کمتر شنیدند خوشش آمد گفت من آدم پر سفری هستم جایی قرار نمی گیرم ولی من در این شهر شما می مانم ولی ایشان آخر عمرش در این شهر ماند و همانجا مرد و همانجا دفن شد پس ببینید ذوالقرنینی که قرار ندارد همه اش این طرف و اون طرف دنبال سفر است خوشش آمد از این شهر عزیزان بیننده من که نمی خواهم رمان بگویم من که نمی خواهم داستان بگویم من می خواهم بگویم شهرهایمان را اینطوری کنیم من نمی گویم در ها را از فردا بردارید اما این ویژگی ها می تواند شهرهای ما را امن کند و جامعه ما را حسن السیره من این را به عنوان حسن السیره انتخاب کردم برای شما عرض می کنم سوال اول گفت فما بال بیوتکم لیس علیها ابواب چرا تو شهر شما خانه ها قفل ندارد و در ندارد من رفتم بعضی شهرهایی که ماشین را قفل نمی کنند اسم نمی آورم موتور را در خانه ها می گذارند می گویند در این شهر دزدی نمی شود جناب ذوالقرنین علتش این است که لیس فینا 24:52 لُث ما دزد نداریم و لا ظنین به کسی هم سوء ظن نداریم بد گمانی و سرقت در بین ما نیست پس یک حسن السیره این است که دزدی و سوء ظن در یک جامعه ای نباشد مخصوصا دزدی های جدید، جدید یعنی شسته و رفته کم کالا می کند و جابجا می کند و دزدی ها که همه اش از دیوار بالا رفتن نیست شیک و مجلسی احسنت دزدی های شیک و مجلسی.

2- فما بالکم لیس فیکم حکام شما چرا قوۀ قضائیه ندارید به خدا اگر کشور ما همچین اتفاقی بیفتد اون وقت سرور عزیزمان آقای اژه ای می روند کنار می گویند باشد ما کاری نداریم اگر اتفاق بیفتد تا الان اینطور نیست گفتند لا نختصب ما دعوا نداریم وقتی ما اختلاف و دعوا نداریم با هم قاضی می خواهیم چیکار کنیم اگر فردا دعواها تمام شود کلانتری ها خلوت است شما عزیزان می دانید شلوغ ترین مراکز ما مراکز قضایی است من همین امروز صبح از درس می آمدم در خیابان ساحلی قم که چند تا دادگاه است خانواده و مدنی دیدم نشستند مردم هفت صبح در این آفتاب زن و بچه که دادگاه باز بشود بروند مشغول پرونده هایشان بشوند چرا اینطور است.

3- گفت ما بالکم چی هست که شما یکی از ویژگی هایتان این است که لا تتفاوتون و لا تتفوفون خیلی بینتان فرق نیست بالا و پایین ندارد شهرتان خانه توی تهران الان بالای شهر دویست میلیارد است خانه هم ممکن است پایین شهر باشد 5 میلیارد و توفق هم نیست اینطور نیست که بگویند اینها مثلاً ژنشان فلان است ژن هایتان با هم گفتند علتش این است که ما نحن متراحمون به هم رحم می کنیم و ما سعی می کنیم که متواسون به هم مواسات کنیم جفتش باب مفاعله است به هم دیگر رسیدگی کنیم نگذاریم یکی از سیری خفه شود و یکی از گرسنگی بمیرد نگذاریم کسی گیر یک شیر خشک بچه اش باشد و یکی هم گیرش این باشد که فلان لباس گران قیمت را تهیه کند این سوم.

چهارم،

ملایی:  فرمایش حضرت آقا یادم اومد رزمایش مواسات

حجت الاسلام رفیعی: احسنتم، فما بالکم چهارم سیره داریم می گوییم دیگر لا تتنازعون و لا تختصمون ما هر چی در این منطقه گشتیم چند روزه یک دعوا ندیدیم گفتند اینها را دارند جواب می دهند من قبل الفت قلوبنا و صلاح ذات بیننا ما دلهایمان با هم است همه اش بین هم اصلاح ایجاد می کنیم لذا درگیری و دعوا نداریم خیلی بد است

ملایی:  مدینۀ فاضله ای بوده

حجت الاسلام رفیعی: چیز عجیبی است کجا بوده نگفته

ملایی:  امام زمان بیاید اینطوری می شود؟

حجت الاسلام رفیعی: انشاءالله، آب دریا را اگر نتوان چشید          هم به قدر تشنگی باید چشید

ما اینها را بیاوریم پایین آمارش را در جامعه مون سعی کنیم با این نگاه جلو برویم، گفت فما بالکم چی است که لا تصتبون و لا تقتلون ما ندیدیم در بین شما کسی به کسی فحش بدهد سب، حالا با تشدید نقل شده و بدون تشدید هم من در بعضی نسخه ها دیدم سب و فحش و آدم کشی و این چیزها در بین شما نیست عربده کشی و قداره کشی و گفتند من این خیلی مهم است من قبل انا غلبنا تبائعنا العزم و العلم ما سرشت خودمان را با بردباری و حلم بار آوردیم اینقدر روی خودمان کار کردیم که در ذات ما حس انتقام و فریاد زدم و قدراه کشی نیست چقدر قشنگ است چه جامعه قشنگی بوده گفت یک چیز دیگر ما هر چی در این شهر گشتیم دیدیم همه تون با هم هستید اختلاف بینتان نیست اون نزاع دعوا بود این در واقع دست تان در هم است وحدت کلمه فما بالکم کلمتکم واحده و طریقکم مستقیمه چی است که شماها همه دستتان در هم است و با هم هستید واعتصموا بحبل الله آقا اگر وقت بود عزیزان بیننده من تک تک اینها را از آیات و روایات برای شما شاهد می آوردم منتهی چی شده این که حدیث نیست چی شده که کتاب امالی صدوق این را آورده مرحوم مجلسی در جلد دوازده بحار کتاب حدیثی است ایشان آورده گفتند علتش این است من قبل انا لا نتکاثر ما دورغ به هم نمی گوییم لذا با همدیگر هم دل هستیم و لا نتخادع خدعه هم به هم دیگر نمی کنیم و لا یقتاب بعضنا بعضها غیبت همدیگر را هم نمی کنیم برای هم نمی زنیم رو در رو حر فهایمان را با هم می زنیم این شش تا ده تاش را من عرض می کنم و الا بیشتر است.

گفت که پرسید فاخبرونی آقایان به من بگویید لم لیس فیکم مسکین ما تو این شهر گدا ندیدیم الان فقیر حقیقتش چی است در این شهر قالوا من قبل انا نتعاطی الحق و نحکم بالعدل ما بر اساس عدالت و حق رفتار می کنیم اگر توی جامعه ای عدالت باشد فقر نیست حق باشد اصلا جایی فقر ایجاد می شود که یک ناحقی باشد و حق یک کسی خورده بشود.

هشتم پرسید که چرا شما تو زندگی تان فما لکم لا تقهطون قحطی بین شما نیست به این معنا که باران کم باشد و چاه هایتان خشک شود و زمین هایتان زراعتش از بین برود قحطی است گفتند من قبل انا لا نغفل ان الاستغفار ما زیاد استغفار می کنیم این آیه قرآن است فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًايُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَار (سوره نوح، آیه 9-10) استغفروا ربهم انه کان غفارا و یرسل السماء انه مدرارا دیگر جمعش کنم بحث را نهم گفت چقدر با نشاط هستید این مهم است امید و نشاط فما بالکم لا تحزنون ما در شهر شما هر چی نگاه کردیم غم و افسردگی نبود این خیلی مهم است گفتند علتش این است که ما وطنا انفسنا علی البلاء خیلی مهم بود ما در بلاها و حوادث خودمان را تطبیق دادیم مرعوب حوادث و وقایع نمی شویم ما آدم داریم یکی اومده بود پیش من عزیزی را از دست داده پدر و مادری می گفت هشت ماه است گذشته هنوز نه عروسی می آید و نه میهمانی می آید نه خانه کسی می رود ما عزدار هستیم شما عزاداری تان تمام شد بروید خانه هم و در مراسم ها شرکت کنید این که انسان در حوادث و وقایع خودش را در واقع می اندازد دیگر بلند نمی شود این باعث افسردگی می شود آخری اش هم بگویم.

پرسید  که لایصیبکم الآفات من ندیدم کشور شما و منطقه شما آفتی یک وقت ملخ می زند یک جایی و یک وقت سیل می زند و یخ می زند من آفات ندیدم گفتند من قبل لا نتوکل علی غیر الله ما هیچ وقت به غیر خدا توکل نکردیم فاقام عندهم ذوالقرنین حتی قبض اونجا ماند تا از دنیا رفت این روایت دارد حسن السیره را به ما یاد می دهد اگر سعی کنیم در رفتارهایمان این ها را رعایت کنیم اون می شود حسن السیره اما دومی اش سکون الریح

ملایی:  می رویم محضر قرآن بر می گردیم ببینیم شرایط چطور پیش می رود خیلی ممنون خیلی انتخاب بی نظیری بود انصافا و دوم اینکه ببینم چی می شود سعی می کنم فردا حاج آقا هم حضرت عبدالعظیم حسنی روز بزرگداشت است هم ابن بابویه که ازشون اسم بردیم علیه الرحمه این روایت را فردا نائب الزیاره باشید انشاالله قبل از برنامه سمت خدا شاه عبدالعظیم فوق العاده بی نظیر بود یک چیزی هم بگویم بعضی وقتها شما می پرسید و پیام می دهید یا یک جایی همدیگر را می بینیم شما می پرسید من یک تیکه از فرمایشات فلان کارشناس بزرگوار را می خواهم چیکار کنم حق هم دارید تصویر یک کاری کردند رفقای من چندین سال است در کانال های برنامه مخصوصا در ایتا تیکه های فرمایشات کارشناسان گرانقدر را ما بچه ها می بینند این را یک بخشش کنند همین روایت و قصه را این کار را انجام می دهند شما چطوری دسترسی داشته باشید گوشی تان را بردارید عدد 8 را بفرستید به 30001515 اونجا هم روایت ها و هم آیه ها و هم حکایت ها و قصه ها با این بیان جذاب حاج آقای رفیعی الهی خدا حفظشان کند و شما هم برای سلامتی شان صلوات بفرستید آنجا بارگزاری می شود و البته اطلاعات دیگری که می توانید داشته باشید و اما سوره مبارکه عنکبوت هستیم صفحه 402 قرآن کریم آیات 46 تا 52 این سوره حاج آقا تقدیم کنیم ثوابش را به ابن بابویه رحمت الله علیه و حضرت عبدالعظیم حسنی همزه سید الشهدا خیلی عالی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

( قرآن کریم صفحه 402 قرآن کریم آیات 46 تا52)

ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یک چند دقیقه ای زمان داریم این فرصت را هم دوباره خدمت حاج آقای رفیعی باشیم بخش دوم فرازی که انتخاب کرده بودند برای امروز

حجت الاسلام رفیعی: دو تا صفتی که امروز مورد بحث قرار دادیم:

1- حسن السیره اعرابش را اگر نگاه کنیم بعد طبیعتاً این را توضیح دادیم یعنی رفتارمان رفتار نیکویی باشد دومی اش سکون ریح سکون یعنی آرامش ریح هم به معنای باد است ما کلمه ریح را در قرآن داریم به معنای قدرت قرآن می فرماید اختلاف با هم نکنید تذهب ریحکم یعنی قدرت تان از هم می پاشد این سکون و ریح یعنی چی؟ من ساده بگویم دو سه تا معنا شده من معنایش که بیشتر به ذهن می رسم یعنی وقار و آرامش عزیزان بیننده یکی از صفات مومن این است که تو راه رفتنش و تو گفتارش و در تصمیم گیری اش یک وقار و سنگینی و آرامشی برایش حاکم باشد حالا مثلا روایت داریم جمال الرجل الوقار زیبایی انسان این است که وقار داشته باشد وقار نقطه مقابل سبک بودن و سبک سری و کارهای لغو و بیهوده انجام دادن است یا امام صادق می فرماید اذا خرجت من منزلک وقتی از خانه بیرون می آیی علیک بالسّکینة؛ فإنّها أفضل زینة. درونی است وقار بیشتر بیرونی است اون وقار و سکینه و آرامش را خیلی هم مهم است و شما ببینید صحبت هایی که با آرامش می شود روی مخاطب بیشتر اثر می گذارد معلمی که با آرامش درس می دهد دانش آموز بیشتر جذبش می شود و راننده ای که با آرامش رانندگی می کند خانمی که توی خانه محیط خانه را آرام نگه می دارد ما داریم در صدر اسلام مثلا طرف فرزندانش یا فرزندش حالا من الان داستان را خیلی وقت است مراجعه نکردم شوهرش رفته بود سر کار بچه دو تا بچه رفتند توی خانه های قدیم آب انبار داشت بازی کنند خفه شدند در آب انبار از دنیا رفتند این زن بچه ها را گذاشت یک گوشه مرده که اومد غذایش را آورد و رسیدگی کرد و توجه کرد گفت آقا اگر یک کسی امانتی به ما بدهد مثلا یکی از همسایه ها کاسه ای کوزه ای و امانتی بدهد خانم باید بهش بدهیم دیگر ناراحت نمی شوی گفت برای چی ناراحت بشوم مال خودمان نبوده که گفت تو می دانی که اولاد هم امانت است خدا به ما داده گفت خدا این امانت را از ما گرفت این چقدر فرق می کند با یک کسی که بپرد وسط کار جیغ بزند و تو سرش بزند و اون طرف هم با جیغ و داد این از بین برود و دچار آسیب شود خیلی مهم است دیدید بعضی ها در مصیبت ها وقارشان را از دست می دهند حتی در همه امور در عزاداری هایمان ضمن اینکه ما عزاداری هایمان باید با نشاط باشد حفظ وقار عزاداری و وقار روضه و وقار مجلس عروسی هایمان و شادی هایمان کلاً سبکی نکنیم در یک کلمه حالا من یک چند تا روایت بخوانم چیکار کنیم این وقار برایمان پیدا بشود؟

  1. السمت وقارٌ و سلامه یکی از نشانه های وقار سکوت است آدم هایی که کم حرف هستند و سکوت بیشتر دارند این وقارشان بیشتر است.
  2. سبب الوقار الحلم بردباری یکی از نشانه های وقار هست
  3. کثرت الضحک الرجل تذهب وقاراً اینهایی که خیلی قهقهه می زنند و خنده های نادرست می کنند وقارشان از بین می رود لذا شوخی زیاد وقار را از بین می برد یک وقتی حاج آقای قرائتی خدا حفظشان کند فرمودند اگر من ایشان شوخی دارد در برنامه هنر ایشان این است که با طنز معارف دینی را بیان می کند و با مثال خنده فرمودند اگر یک وقتی یک طوری شد یک جایی وارد شدند آقای قرائتی یک جوک بگو بخندیم این دیگر خطر است من را به این نگاه نگاه می کنند من را باید با معارف قرآن بشناسند بله من معارف قرآن را در قالب یک لطیفه ای بیان می کنند اما من را یک لطیفه گو نباید ببینند این نکته مهمی است عزیزان بیننده عرضم را تماما می کنم با این روایت خیلی روایت قشنگی است که دارد پنج تا مستی، مستی وقار را از بین می برد ینبغی للعاقل انسان عاقل از پنج چیز باید پرهیز کند که هر کدام از این پنج تا روایت دارد مثل یک باد وقار انسان را از بین می برد و سکینه و آرامش را از آدم می گیرد عزیزانی که دنبال آرامش هستید این پنج تا آرامش زداست ینبغی للعاقل ان یحترص انسان باید  دوری کند یک، من سکر المال مستی ثروت ثروت بد نیست اما سکرش بد است آقا طلا بالا می رود یک جوری بالا می پرد یک جوری پایین می آید یک جوری اخم می کند آقا یک جوری خودت را درگیر این مسائل نیانداز زندگی ات را می کنی زندگی ات را پیش ببر خداوند مال را وسیله عون و کمک قرار داده زندگی مان بچرخد که بالا می رود ناراحت می شوی دیدی بعضی ها یک دفعه بالا رفتن طلا و دلار چقدر به هم می ریزند زندگی ات را بکن دو سکر قدرت مستی و قدرت آرامش را از انسان می گیرد عبدالملک مروان یک وقتی نگاه کرد می گویند یک غسال و مرده شویی آرام خوابیده گفت لیت لی کنت غسالا کاش من جای این مرده شور بودم اینقدر آرام است سه سکر العلم علم هم مستی دارد مثل بلعم باعورا دانش و علم داری تواضع داشته باش.
  4. سکر المدح وقتی تعریف آدم را می کنند وقارت را از دست نده من دیگر با غیر این تهیه کننده کار نمی کنم من فقط مجری فلان برنامه می شوم من فقط در شبکه فلان می آیم ول کن کارت را انجام بده بعضی ها اینطور می شوند یک خورده که اعتبارشان بالا می رود خودشان را گم می کنند و دیگه تحویل نمی گیرند.
  5. بعد سکر شباب

پس پنج تا مستی، مستی مال، قدرت، علم، مدح ، شباب و جوانی فرمود فان لکل ذلک ریحاً خبیثه هر کدام از اینها یک باد زشتی دارد که عقل را میگیرد و تستخف بالوقار وقار انسان را از بین می برد دو تا صفت را من امروز بحث کردم تو سی ثانیه بگویم.

  1. حسن السیره رفتارمان نیکو باشد
  2. سکون الریح وقار و آرامش داشته باشیم

ملایی:  حاج آقا دعایمان بکنید

حجت الاسلام رفیعی: خدایا همین صفات ارزشمند را به ما عنایت بفرما و در ظهور آقای بزرگواری که سکون دلهاست و بهار طبیعت و زندگی و مردم است اون آقایی که در حکومتش به احدی ظلم نمی شود یملأ الارض قسطاً و عدلا خدایا تعجیل بفرما

ملایی:  خیلی متشکرم ازتون حاج آقای رفیعی عزیز انشاالله دو تا کتابی هم که حاج آقا فرمودند ترجمه فارسی اش را هم کمال الدین و تمام النعمه و هم امالی ولی حداقلش این است که داشته باشیم یک نوری دارد مخصوصا کمال الدین خیلی مطالب خوبی دارد خیلی ممنون و متشکرم ازتون به خدای بزرگ می سپاریمتان و انشاالله عمری باشد و سعادت فردا در محضر حاج آقای پناهیان خدمت تان برسیم در پناه حق باشید خدا نگهدار.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها