یک نکتهای را بد نیست اطلاع داشته باشید شما عزیزان که به همت برنامۀ سمت خدا، در این سالها، طرحهای مختلفی، اجرا شده در کنار بحث محتوای برنامه، از جملۀ طرحهایی که عمومی هست، طرح فرزندان غدیر هست، الهی همه غدیری و علوی باشیم إنشاءالله. طرح فرزندان غدیر هر ماه هجدهم ماه قمری آغاز میشود و برکات فراوانی هم دارد در جهت حمایت از زوجهایی که در حال درمان ناباروری هستند. برنامۀ سمت خدا کمک میکند به اتفاق مؤسسۀ حضرت أم المؤمنین خدیجۀ کبری (سلام الله علیها) تسهیلاتی به این زوجها داده میشود که بروند برای درمان ناباروری و فرزندپروری إنشاءالله و شما از همین الآن میتوانید برای مشارکت در این طرح و کمک کردن به این زوجها، عدد هجده را به سامانۀ بیست هزار، سیصد و سه، پیامک بفرمایید. خیلی متشکرم، یک نکتۀ جذاب هم دارد که اجازه دهید با حاج آقای رفیعی که سلام علیک کردم مطرحش کنم، به نظرم آن جا یک صلواتی حاج آقا از شما بگیرند که به دلها بنشیند. سلام علیکم و رحمة الله آقا ارادتمند شما هستیم.
حجت الاسلام رفیعی:سلام علیکم، إنشاءالله موفق باشید هم جنابعالی و هم بینندگان عزیز و هم زائران کریمۀ اهلبیت، حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها).
مولایی: متشکرم، حاج آقای رفیعی، مردم عزیز، بینندگان محترم، زائرین به همت همین طرح فرزندان غدیر شبکۀ سه، برنامۀ سمت خدا، امسال چهارصد و هشتاد و چهار نو رسیده، اولین بهار زندگیشان را تجربه میکنند، ببینید که این کمکهای شما چقدر میتواند مؤثر باشد، عدد هجده به بیست هزار سیصد و سه، صلواتی به نظرم باید بفرستیم به شکرانۀ این نعمت. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد.
حجت الاسلام رفیعی:اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، الصلاة و السلام علی سید المرسلین، حبیب إله العالمین أبی القاسم المصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المنتجبین، سیما بقیة الله فی الأرضین و العن علی أعدائهم أعداء الله الأجمعین. اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن، صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعه ولیاً و حافظا و قاعداً و ناصرا و دلیلاً و عینا، حتی تسکنه، أرضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
ایام پایانی سال و در آستانۀ شبهای قدر قرار داریم، خدا را شاکر هستیم تا این ساعت، به ما توفیق داد این ماه را درک کنیم. دو نکته عرض میکنم یکی هفدهم ماه مبارک رمضان، آن چه که نقل شده، سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران است، مسجدی که بیش از هزار سال قبل، تأسیس شده و کانون توجه علماء، بزرگان، شخصیتها، مراجع بوده. خیلی از بزرگان ما، توجه به این نقطه داشتند و نماز امام زمان ارواحناه فداه، که خب همه جا خواندنش توصیه شده، از جمله در این مسجد. اولاً این مناسبت را گرامی میداریم. بنابر پارهای از نقلها، شب هفدهم، شب معراج پیامبر گرامی اسلام هم هست. حالا گر چه نقلهای دیگری هم آمده، معراج هم از مکه بوده شب مهمی بوده، در قرآن کریم، در سورۀ اسراء به آن اشاره شده، «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ» (اسراء، 1) طبعاً این مناسبت هم، باید گرامی داشته شود إنشاءالله خداوند به همۀ ما، توفیق بدهد و بتوانیم از این مناسبتها، به نحو أحسن بهرهمند شویم.
آیۀ سیام و سی و یکم سورۀ توبه، امروز مورد بحث من است. میدانید سورۀ توبه، سخن راجع به مشرکین بود، منکرین خدا، بت پرستها، کسانی که خدا را اصلاً قبول ندارند و رو به بتها آوردند، بتها را میپرستند. این دو آیه، راجع به اهل کتاب است به صورت خاصّ یهودیان و مسیحیان، میخواهد بفرماید: حالا فکر نکنید اعتقادات شما، مورد تأیید اسلام است. نه شما هم در اعتقاداتتان، کفر وجود دارد شرک وجود دارد درست است خدا را قبول دارید، معاد را قبول دارید، پیغمبرتان را قبول دارید کتاب دارید ولی اگر کسی بخواهد اقوال شما، اعتقادات شما را کاوش کند، بررسی کند، شبیه همان مشرکین، رگههای کفر و شرک در آن است. به همین جهت در این دو آیه، خدا پرده از این مسئله بر میدارد. میفرماید: یهودیان شما میگویید: عزیر، پسر خداست این شرک است، خدا که پسر ندارد. کسی بخواهد اولاد داشته باشد، باید جسم باشد باید پدر باشد، باید همسر داشته باشد، بالأخره شما دارید یک صفات بشری به خدا نسبت میدهید.
البته من اینجا یک توضیح عرض کنم، یهود امروز، این اعتقاد را ندارند، این اعتقاد برای یهود زمان پیغمبر بوده، یعنی کسانی که در مدینه زندگی میکردند حضرت عزیر را، پیغمبر خدا را، پسر خدا میدانستند. امروز یهودیان فعلی میگویند: ما چنین حرفی نمیزنیم، وقتی قرآن دارد نقل قول میکند، همان زمان را دارد نقل میکند.
حالا این قصۀ عزیر چیست؟ من یک توضیح دهم، آقایان عزیز، خواهران گرامی میدانید حضرت موسی (علیه السّلام) وقتی آمدند کتابی داشتند به نام تورات، که یهودیان به آن عمل میکردند و این تورات را، در زندگیشان به هر حال آن چه که نقل شده، حالا خوب داشتند، بد داشتند مثل مسلمانها که بعضی به قرآن عمل میکنند، بعضی نمیکنند. به هر حال یکی از ستمکاران تاریخ، شخصی است به نام بُخت النصر، حتماً اسمش را شنیدید، بخت النصر، نصر اسم یک بتی است، بخت النصر یعنی عبد این بت، مطیع این بت. حالا قصهاش چه هست، من نمیخواهم الآن وارد شوم کتاب زیاد نوشته شده، شما هم میتوانید در فضای مجازی، کتابهایی که نوشته مطالعه کنید. من یک خلاصهای فقط میگویم.
این آدم، که نوشتند دوران کودکی سختی داشته حتی تا یک سال نوشتند از سگ، شیر میخورده و تغذیه شده، با یک بیماریهایی هم در بدنش بوده. چهرۀ زیبایی هم نداشته به هر حال این آدم، وقتی بزرگ شد، تبدیل شد به یک ستمکار خون خوار، لشکری فراهم کرد و به بیت المقدس حمله کرد و خیلی یهودیان را آزار داد، خیلی کشت و خیلی آنها را از آن منطقه بیرون راند. تمام نسخههای تورات را آتش زد و تقریباً چیزی از تورات و کتابهای یهودیان، بُخت النصر، باقی نگذاشت.
حالا بخت النصر چه سالی بوده؟ ششصد سال قبل از میلاد حضرت عیسی (علیه السّلام)، یعنی حدود دو هزار و ششصد سال قبل بیشتر، الان دو هزار و بیست و پنج هستیم، تقریباً دو هزار و ششصد و خردهای سال قبل، که این آدم جنایتکار، خونخوار، ستمگر، خیلی جنایت کرد. کشتاری از کودکان و در واقع زنان و مردان یهودی را انداخت در همین سرزمین بیت المقدس و فلسطین، فلسطین خیلی سابقه دارد، کسی مطالعه کند، خیلی حوادث دیده و کاری کرد که دیگر نسخهای از تورات، پیدا نمیشد.
خدای تبارک و تعالی بعد از مرگ او، پیامبری را فرستاد به نام عزیر، اسم ایشان، در کتابهای تورات و انجیل عَزراء است، منتهی قرآن این را تبدیل به عزیر کرده، عربیاش را عزیر کرده، چون میدانید اسامی که در قرآن آمده، با تورات و انجیل، یک تفاوتهایی دارد مثلاً حضرت عیسی، در انجیل یسوع اسمشان است ولی قرآن تبدیل کرده به عیسی. یا حضرت یحیی را آن جا، یوحنا میگویند اینجا یحیی میگوییم، عَزراء همان عزیر است الآن در تورات و انجیل، در کتابهای آنها، به عنوان عَزراء آمده. خداوند این پیغمبر را فرستاد، دقیقاً هم زمانی بود که هخامنشیان در ایران، کوروش کبیر و اینها حکومت داشتند. به کمک هخامنشیان به هر حال فتنهای که در بیت المقدس علیه یهود، به پا شده بود این فتنه را خواباندند و این عزیر، در واقع پیامبر الهی است که برای اینها مبعوث شد.
من میخواهم توضیح دهم چرا میگویند ایشان پسر خداست؟ عزیر همان کسی است که قصهاش را شنیدید، از خدا خواست که معاد را به او نشان دهد که چطور مرده، زنده میشود. سوار الاغش بود، یک ظرف غذایی هم دستش بود، رسید به یک روستایی، دید این روستا، همه مردند ظاهراً حالا عذاب آمده بود، هر چه بود، گفت: خدایا اینها چطوری زنده میشوند، نه اینکه من قبول ندارم، میخواهم اطمینان پیدا کنم. خداوند عزیر را صد سال به او مرگ داد، همان جا مرد بعد از صد سال زنده شد «مِائَةَ عامٍ» (بقره، 259) جالب است بعد از صد سال، معجزۀ خداست این الاغی که ایشان سوار شده بود، این استخوانهایش... خب صد سال خیلی است، استخوانهای این، دیگر پودر شده بود، لذا خدا به او گفت: «انْظُرْ إِلى حِمارِكَ» (بقره، 259) چون خودش متوجه نشد، گفت: فکر میکنم یک مقداری خوابیدم. گفتند: نه، یک مقدار نخوابیدی، صد سال است الآن اگر در شهر بروی، مردم را نمیشناسی، صد سال است گذشته. «انْظُرْ إِلى حِمارِكَ» یک نگاهی به این الاغ بکن، نگاه کرد وای استخوانهایش هم پوسیده و جالب است گفتند: یک نگاهی به غذایت هم بکن، غذا همان غذا بود و تکان نخورده بود سالم مانده بود. حالا یک غذا چند روز فاسد میشود؟ یک هفته، کمتر بیست و چهار ساعت. صد سال یک ظرف غذا، حالا آبگوشت بوده هر چه بوده، سالم مانده بود، این قدرت خداست اینهایی که گاهی بعضی سؤال میکنند امام زمان (ارواحناه فداه) چگونه هزار و خردهای سال عمرش است؟ جوابش همین است. یک غذا طبیعتاً سه روز، چهار روز، فاسد میشود اما شما حساب کنید، بگویید: یک هفته، یک ضرب کنید صد سال را ببینید چند هفته میشود؟ عمر امام زمان (ارواحناه فداه) الآن مثلاً فرض کنید چهل برابر یک آدم طبیعی است تازه کمتر. مثلاً فرض کنید یک آدم طبیعی اگر سی سال، چهل سال، پنجاه سال، شصت سال عمر کند ببینید هزار سال چقدر میشود؟ شاید کمتر از بیست برابر میشود. اما این غذا، مانده بود.
ایشان زنده شد و احیاء شد و آمد پیش این بنی اسرائیل، گفت: من پیغمبر خدا هستم اینها هم زیر بار نمیرفتند. گفتند: یک شرط دارد، بخت النصر تورات ما را از بین برده، آثار حضرت موسی را نابود کرده شما این کتاب را برگردان، اگر میتوانی این کتاب را برگردان و عزیر این کار را کرد، یعنی تورات را به اینها برگرداند. به خاطر همین، خیلی به او معتقد شدند گفتند: خب این صد سال مرده، دوباره زنده شده، کتابی که ما اصلاً پیدایش نمیکردیم آورده، پس این پسر خداست. علت اینکه به ایشان میگویند: پسر خداست این است.
یک وقتی رسول خدا، از یهودیان پرسید فرمود: شما چرا موسی را نمیگویید پسر خداست؟ چرا هارون را نمیگویید؟ عزیر از نسل هارون است سالها بعد از حضرت موسی، چند ده سال، چند صد سال بعد از حضرت موسی آمده، چرا ایشان را نمیگویید؟ تازه موسی پیغمبر اصلی است، عزیر اصلی نیست، پیغمبر تبلیغی است. ایشان همان دین حضرت موسی را تبلیغ میکردند، حضرت موسی پیغمبر اولوالعزم است.
گفتند: علتش این است ایشان یک کاری برای یهودیان کرد، که هیچ کس انجام نداده. البته چون این منبر پخش میشود عرض میکنم، الآن عزیزانی میشنوند گاهی مرامشان، دینشان، چه جاهای دیگر یهودی هست، یهودیان امروز این اعتقاد را ندارند این مربوط به همان زمان است. قرآن میفرماید: «وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ» (توبه، 30) یهودیان گفتند: عزیر، یعنی همین آقایی که صد سال از دنیا رفت و دوباره زنده شد و همین آقایی که آمد دوباره تورات برای اینها پیدا کرد و احیاء کرد و همین آقایی که آمد دوباره به یهودیان حیات داد، دوباره آنها را به این منطقه برگرداند و جلوی آن ظلمهایی که شده بود گرفت، ایشان پسر خداست. این اعتقاد شما یهودیها است.
اما مسیحیها، قرآن میفرماید: «قالَتِ النَّصارى» (توبه، 30) نصارا چه میگویند؟ میگویند: «الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ» مسیح، پسر خداست، البته این عقیده را امروز هم دارند، تمام مسیحیهایی که الآن در دنیا هستند، آمارشان هم از مسلمانها بالاتر است بالای دو میلیارد هستند، همه معتقدند عیسی بن مریم، فرزند خداست. حالا اینها چرا این را میگویند؟ اینها هم دلیلشان این است که به هر حال حضرت مریم، شوهر نداشته خدای تبارک و تعالی با فرشتهای که پیش او فرستاد، او بچه آورده و این بچه، فرزند خداست.
یک وقتی امام رضا (علیه السّلام) با یکی از اینها وارد بحث شد فرمود: شما اگر مسیح را، فرزند خدا میدانید چون پدر نداشته آدم که مادر هم نداشته، چرا او را پسر خدا نمیگویید؟ آدم ابوالبشر، نه پدر دارد و نه مادر دارد، هیچ کدام را ندارد. آن بندۀ خدا ماند، فرمود: اگر صرف پدر نداشتن باعث میشود یک کسی... ما یک موجوداتی در عالم داریم که اصلاً نسل ندارد، مثلاً شتر حضرت صالح، پدر و مادری دارد؟ نر و مادهای دارد؟ خیر. شتر حضرت صالح، ناقة الله است از کوه بیرون آمد بدون اینکه قبلش، ما چندین موجود در عالم است عصای حضرت موسی، اژدها شد، من با عصا کار ندارم، با اژدها کار دارم. آن اژدها پدر و مادر دارد؟ نسلی ندارد یک مرتبه، خدای تبارک و تعالی، قدرتش واسعه است همانطور که عیسی را از... حضرت آدم را از خاک آفرید.
اتفاقاً خود خدا در قرآن میگوید: مثل حضرت عیسی، مثل حضرت آدم است و ما مسلمانها افتخار داریم به «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ» بینیاز، «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» اصلاً خدا تصور اولاد در او نمیشود، خدا جسم نیست خدا هستی محض است. حالا خدا میفرماید: شما خودتان قضاوت کنید، این دو حرفی که ما زدیم، که یهودیها میگویند: عزیر پسر خداست، یهودیهای آن زمان. مسیحیها هنوز هم میگویند عیسی پسر خداست، این شرک نیست؟ «ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ» (توبه، 30) اینها در زبانشان میگویند و الا دلشان خودشان میدانند که این نیست. «يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا» این یضاهؤن، یعنی شبیه کافر، شما شبیه کافران هستید. «قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا» بعد خدا نفرین میکند همه را، یعنی همۀ کسانی که خدای واحد را منکر هستند، «قاتَلَهُمُ اللَّهُ» مرگ بر شما، «أَنَّى يُؤْفَكُون» کجا میروید؟ و الله بالله، هیچ پیغمبری مردم را به غیر از خدا دعوت نکرده، هیچ پیغمبری مردم را به غیر از معاد دعوت نکرده. اصلاً شما همه بلد هستید «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ» ما همه پیغمبرها را قبول داریم، خدا میفرماید: من هر چه پیغمبر فرستادم، گفتند: خدا یکی است این را شما درست کردید.
اولاً عیسی زنده است گفتید: به صلیب کشیده شده، عیسی بن مریم الآن هم زنده است. ثانیاً آمدید او را پسر خدا خواندید، این چیزی است که ما به شما اعتراض داریم، این یک. عرض کردم این دو آیه، نقد اهل کتاب، یعنی یهودیان و مسیحیان، این دو تا است. نقد دومی که خدا به اینها کرده، این است آقایان مسیحی و یهودی، علمایی داشتند به آنها میگفتند: أحبار، با حـ جیمی، جمع حِبر، عالمانشان را أحبار میگفتند. یکسری متدینینی هم داشتند که الآن هم هستند در کلیساها، به آنها میگفتند: رُهبان یا رهبان، هم زن و هم مرد، میدانید راهبها و راهبان ازدواج نمیکنند، تا آخر عمرشان هم در کلیسا هستند، میگویند: ما ترک دنیا میکنیم. البته خود داستان اینها هم در فضاهای مجازی، دنبال کنید خودش یک قصههایی دارد، بعضی از اینها دچار خیلی از انحرافات شدند.
به هر حال رهبان، به راهبان و دیر نشینان و کسانی بودند که در کلیسا، ساکن بودند أحبار هم، علمایشان بودند. ببینید تبعیت از عالم خوب است حالا هر کسی، ما در پزشکی از عالم تبعیت میکنیم، در مهندسی از عالم تبعیت میکنیم. الآن از علمایمان تقلید میکنیم منتهی این أحبار و رهبانها، قرآن میفرماید: اینها خلاف حضرت موسی و عیسی حرف میزدند. حضرت عیسی گفته: شراب حرام است، اینها میگفتند: حلال است! بنده خودم در یکی از همین کشورها، تبلیغات شراب را دیدم در تابلوها، با عکس کشیش، تبلیغ میکنند آقا بنوشید به نام حضرت عیسی مثلاً! خب حضرت عیسی حرام میدانستند.
حضرت عیسی میگفتند: من عبد الله هستم، شما میگویید: عسی ابن الله است، دارید تحریف میکنید او میگفت: در گهواره، بچۀ یک روزه گفت: من عبدالله هستم! شما میگویید: ابن الله است. شما یهودیها میگویید: ما جهنم نمیرویم، میگویید: ما خودمان هم پسر خدا هستیم حالا این خیلی عجیب است، «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ» (مائده، 18) ما اولیاء خدا هستیم الآن هم همین حرف را میزنند، چه جنایتی در دنیا میکنند امروز؟ به اسم اینکه ما قوم برتر هستیم، به اسم اینکه ما نژاد برتر هستیم، چقدر همین چند روز از مردم فلسطین را به شهادت رساندند، چه فیلمی سر اینها در آوردند با آتش بس کاذب، دوباره شروع کردند جنایاتشان را، قلدریشان را. قرآن میفرماید... الآن در بین اینها همین الآن عالم دارند به هر حال بزرگانی دارند، خاخامهایی دارند، آنهایی که در دنیا حُر هستند مخالفت میکنند اما خیلی از اینها یکی از همینها، همین روزها گفته بود که باید نسل فلسطین و مسلمانهای غزه، ریشهکن شود ما مجاز هستیم همۀ اینها را به قتل برسانیم. این عالم را نباید لعنتش کرد، اگر در شیعه هم یک عالمی پیدا شد عذر میخواهم فاسد بود، خلاف حکم خدا حرف زد...
یک عالمی پیدا شد، ما داشتیم کسانی که گاهی اوقات در همین لباس، کتاب علیه دین نوشتند، امام آن کتابهایی که نوشت علیه آن کسروی و دیگران، برای همین بود. آدمهایی پیدا شدند الآن هم داریم، چنین عالمی، از نظر اسلام مطرود است لذا خدا میفرماید: اشکال دوم شما این است «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ» (توبه، 31) یعنی علمای شما «وَ رُهْبانَهُمْ» راهبهایتان، «أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» خدا را کنار زدید و آنها را ارباب قرار دادید. این اشکال بزرگی است! باز دوباره میفرماید: «وَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ» شما آمدید گفتید: مسیح، پسر خداست.
«وَ ما أُمِرُوا» این آخرین جمله را بگویم و دعایتان کنم، این آخرین جمله، عقاید ما مسلمانها است. شما که میگویید: عزیر پسر خداست، شما که میگویید: مسیح پسر خداست، شما که علمایتان خلاف خدا و حضرت موسی و حضرت عیسی حرف زدند، ما مسلمانها عقیدهمان این است «وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (توبه، 31) لذا بزرگترین کلمۀ توحید لا اله الا الله است.
آمد پیش رسول خدا، یک کسی گفت: میخواهم بهشت بروم، آقا فرمودند: بهشت مجانی نمیشود، هزینه دارد. گفت: آقا میپردازم بفرمایید. «ما ثمن الجنه؟» پول بهشت چقدر است؟ پیغمبر فرمود: «لا اله الا الله مخلصا» پول بهشت، توحید است.
ما اگر آدمهایی پیدا شدند که متأسفانه پیدا شدند، آمدند گفتند: ما علی اللهی هستیم، علی خدای ماست، داریم الآن افرادی که... بنده هم گاهی بین اینها بودم در تبلیغ که رفتم، با آنها گفتگو کردم. عرض میکنم که این کفر است اگر در شیعه هم کسی آمد چه در شعرش، چه در گفتارش، صفات خدا را به امیرالمؤمنین و ائمه نسبت داد، این غلو است این کفر است. آقایان حواسشان جمع باشد. فضائل امیرالمؤمنین بیشمار است اما دون الخالق، در طول خدا، در عرض خدا هیچ کس قرار نمیگیرد، پیغمبر هم قرار نمیگیرد. نخست خداست! در طول خدا. تمام انبیاء آمدند... اصلاً شما نگاه کنید نهج البلاغه، کتاب توحید است امیرالمؤمنین میگفت: «إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً» (بحار الأنوار، ج 74، ص 400) این عزت برای من بس است که من عبد تو هستم.
«كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً» این افتخار برای من هست که تو رب من هستی، همین زیارت جامعۀ کبیره، که ما میخوانیم و شناسنامۀ اهلبیت است من یک بار شمردم، الآن یادم نیست چقدر خدا در آن آمده، مدام میگوییم خدا خدا، «إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ» (بحار الأنوار، ج 99، ص 151) شما برای خدا آمدید، ما زیارت ائمه هم که میرویم، خدا میگوییم مگر نمیگوییم؟ حرم امام رضا میرویم میگوییم: «اللَّهُمَّ إِلَيْكَ صَمَدْتُ مِنْ أَرْضِي» (زاد المعاد مفتاح الجنان، ص 546) من پیش امام رضا نیامدم، چون امام رضا بندۀ توست، چون عبد توست، چون تو را، ما را با تو آشنا کرده، «إِلَيْكَ صَمَدْتُ» در واقع زیارت امام رضا، به سوی خدا رفتن است «اللَّهُمَّ إِلَيْكَ صَمَدْتُ مِنْ أَرْضِي» و لذا خود همین آقا، علی بن موسی الرضا یک وقتی نزد او، یک شخصی شروع کرد به امیرالمؤمنین نسبتهایی دادن، علی خالقنا، رازقنا، آن قدر امام رضا ناراحت شد، سه مرتبه به پیشانیشان زدند، فرمودند: سبحان الله! این حرفها را نزنید. خیلی باید حواس جمع باشد، غلو یعنی چیزی را نسبت دادن به افراد، که صفت خداست این اشتباه است.
اگر عزیزانی گاهی حواسشان نیست بعضی از روایاتی که سندش ضعیف است، مبنایش ضعیف است، یا همۀ آنها... این توجه شود امیرالمؤمنین (علیه السّلام) پیامبر گرامی اسلام، اهلبیت در اوج قلۀ فضائل هستند، فضائلشان بیشمار است. «السلام علیکم یا اهل البیت النبوه و موضع الرساله» اما یکی از صفات خدا، نباید مخلوط شود. خدا «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» (توبه، 129) این مهم است!
مولایی: خدا خیر دنیا و آخرت به شما بدهد، جناب حاج آقای رفیعی عزیز و متشکرم از شما مجاورین و بینندگان ارجمند، که همراهی میفرمایید إنشاءالله در ادامه در قرائت سورۀ نمل، آیات آغازین آن، صفحۀ سیصد و هفتاد و هفت و ثوابش را تقدیم کنیم ذکر ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) شد در آستانۀ شبهای قدر و ایام شهادت مولی الموحدین، ثواب این صفحه را محضر ابا عبدالله تقدیم کنیم و از ایشان بخواهیم برای ما، که توان نگه داشتن حرمت ایام شهادت پدر بزرگوارشان را به ما إنشاءالله بدهند این روزها، خیلی متشکرم که دستها را بالا میآوریم، اینجا در حریم امن حضرت معصومه هستیم و شما در خانههایتان روزهدار نشستهاید، دستها بالا بیاید آمین بگوییم برای اجابت دعاهایی که میفرمایند.
حجت الاسلام رفیعی:باسمک الأعظم بالحسین یا الله، به آبروی ابا عبدالله در ظهور فرزندش تعجیل بفرما، ما را از یاران امام زمان قرار بده، اسلام و مسلمین را در سراسر دنیا، یاری بفرما، پرچم کفر و نفاق و ظالمان را سرنگون بگردان. خدایا این مردم مظلوم غزه را که با دهان روزه دوباره مورد هجمه قرار گرفتند، خودت یاری بفرما. خدایا شر این ستمگاران، خونخواران، فرعونهای زمان ما را، به خودشان برگردان. خدایا نسل ما، اولاد ما، بچههای ما را سالم، صالح، اهل دین و نماز و روزه، قرار بده. خدایا دین ما، ناموس ما، مملکت ما، تمامیت ارضی ما، حجاب ما، در پناه امام زمان حفظ بفرما. بالنبی و آله صلواتی عنایت بفرمایید. ـ ادامه قرائت قرآن ـ