حجت الاسلام رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان و کسانی که زنده و غیره زنده می بینند همشون عرض سلام داریم انشاالله موفق باشند گرامی می داریم اعیاد پیش روی ماه رجب و آرزو می کنیم عزیزان ما در این ماه رجب موفق به دعاهای ماه رجب و موفق به روزه ماه رجب و موفق به ذکر قل هو الله و ذکر استغفار و ذکر لا اله الا الله و همچنین موفق به انشاء الله اون ادعیه ای که در مفاتیح آمده خدا رحمت کند شهید مطهری را ایشان نقل می کنند از یکی از اساتیدش می گوید ایشان به من گفت که شما این دعای ماه رجب را در ماه رجب فقط نخوان همه ماه ها بخوان اون دعایی که دارد خاب الوافدون علی غیرک خدایا هر که به غیر تو تکیه کرد نا امید شد و خسر المتعرضون الا لک عزیزان به همین دعای یا من ارجوه اکتفا نکنند چند تا دعای بسیار بلند دیگر هم در مفاتیح هست مخصوصا این دعای خاب الوافدون که کاملا امید آفرین است و یک آشتی با خدا و یک در واقع ایجاد تکیه گاهی برای انسان هست.
ملایی: حاج آقا بعضی ها خوش سلیقگی می کنند مثل همین کلام شما که یک گوشواره است نقل می فرماید این دعا را فقط در ماه رجب نخوانید برای اینکه یادآوری بشود متن دعا یا یک بخش هایی اش را برای یادآوری می چسبانند در روی یخچال جلوی چشم مان باشد این توصیه را عمل کنیم حاج آقا امیدواریم حالتان خوب باشد و ماه رجب هم برایتان مبارک باشد و دیگر ما منتظر بحث شما هستیم مشتاقانه.
حجت الاسلام رفیعی: بسیار خوب ما در بحث دعای مکارم الاخلاق بودیم امروز یک فرازی را عرض می کنم که فکر می کنم خیلی ها مبتلا باشد در بین مردم و اون این است که امام به خدا عرض می کند و سددنی خدایا من را محکم کن لأن اعارض من غشنی بالنصح هر کسی که با من غش بکند غِش اسم مصدر است یعنی خیانتی بکند و ضرری بزند بالنصح من با او با نصیحت برخورد کنم دو تا واژه را باید برای بینندگان توضیح بدهم یکی واژه غِش و یکی واژه نصح خیلی هم روان هم سعی می کنم عرض می کنم غِش یعنی ناخالصی یعنی خورده شیشه، کسی که خلاصه تو برنامه هایش در زندگی اش روراست نیست خوب و بد را قاطی می کند چیز دیگری جلوه می دهد نا امنیتی ایجاد می کند در مسائل مختلف این را می گویند غِش یعنی در واقع خدعه است و کلک می زنند به این می گویند
ملایی: این الان خیلی روشن شد
حجت الاسلام رفیعی: به این می گویند غِش من پنجاه شصت مثال می توانم بزنم بعضی ها بلد نباشند یاد بگیرند مثلا کسی بیاید برنج خوب و بد را قاطی کند به اسم برنج خوب بفروشد این یک نوع غِش است شیر را آب درش قاطی کند این یک نوع غِش است عطر قلابی را جای عطر اصلی جلوه بدهد که این قصه خیلی در بازار زیاد است من نمی دانستم یک وقت نیاز به یک پمادی و کرمی پیدا شده بود خلاصه رفتیم و پول هم دادیم و بعد که آوردیم گفتند این اصلی نیست از کجا هم متوجه شدند افرادی که بودند یک اصطلاحی هم دارند که می گویند مثلا فیک است و چی است خلاصه عرض می کنم که الان مثلا ما عطر در بازار داریم پنج میلیون و ده میلیون یک کسی بیاید یک عطر بسیار قلابی را جای اون عطر جلوه بدهد خرمای خوب و بد را به اسم خرمای خوب بفروشد اینها همه اش می شود غِش گفتم عطر اجازه بدهید یک قصه بگویم خانمی بود در مدینه عطر فروش بود به نام زینب عطاره هولاء هم بهش می گویند در فارسی احول داریم به مردها که چشمشان یک مقداری ایراد دارد در خانمها هم اگر کسی این آسیب چشمی را داشته باشد هولاء می گویند این مونث است اسمش زینب است زن های پیامبر و خود پیامبر از ایشان عطر می خریدند و این از بس عطر همراهش بود وقتی جایی وارد می شد بوی عطر می پیچید می فهمیدند کی اومده پیغمبر اکرم وارد خانه شد دیدند زینب عطاره آمده فهمیدند به محض اینکه وارد شدند فرمودند تو هر کجا می روی عطرهای همراهت اونجا را خلاصه معطر می کند عجب زن با ادبی است گفت یا رسول الله بیوتک باریحک اطیبوا بوی عطر شما خیلی از اینها بالاتر است خانه شما با عِطر شما معطر است حالا منظورم اینجاست اون زمان این حقه های حالا نبوده این کلک های حالا نبوده و طبیعتا این زن عطرهایی که داشته محدود بوده حضرت فرمودند که اذا بعطه فاحسنی عطر خوب دست مردم بده و لا تغشی غِش با مردم نکن فانه اتقی و ابقی للمال هم مالت ماندگار می شود اگر غش نکنی و هم به تقوا نزدیکتر است پس غِش یعنی کلک حالا عرض کردم من پنجاه شصت مثال در این زمینه دارم یک زمین را به پنجاه شصت نفر فروخته همه هم سند دارند این غش است خانه ی مثلا الان که یک خورده سخت شده این کارها ولی کهنه ای را انسان یک جوری بازسازی کند نو جلوه بدهد کیلومتر ماشین را پایین بیاورد صد هزار تا رفته میگه ده هزار تا
ملایی: تا اینجا همه رو بلد بودیم حاج آقا
حجت الاسلام رفیعی: انجام که ندادید!؟
ملایی: نه بلد بودیم
حجت الاسلام رفیعی: فرض کنید شما در مثال هایی که می شود زد بعضی هایش مبتلا به هم هست در دادگاه ها پیش من می آیند فرض کنید ببخشید یک مقداری نمی خواهم تعرضی به کسی داشته باشم چندی پیش یک آقایی اومد پیش من ازدواج کرده بود و هفت هشت ماه گذشته بود خیلی هم مهربان این متوجه یک ازدواج ناموفق در اون خانم شده بود در عقد بستگی منجر به جدایی شده به ایشان هم نگفتند این برایش خیلی خوب نیست من خیلی نصیحتش کردم اتفاقی نیفتاده ولی اگر یک کسی مثلا بیاید حالا سابق در کتابها می خواستند مثال بزنند غش و تدلیس را می گفتند موی بلندی برای خودش یک خانمی ایجاد کند کسی می آید خواستگاری فکر کند این مو را دارد متوجه شود موی خودش نبوده مثلا و نمونه های تدلیس ماشته ماشاءالله مکاسب هم وارد هستید در مکاسب محرمه می آید عرض می کنم که به طور کلی من یک چیزی عرض کنم به همه بینندگان رسول خدا فرمود چهار چیز در مومن نیست المومن عذر می خواهم از امیر المومنین است لا یغش اخاه غش نمی کند و کلک نمی زند و لا یخونوا خیانت نمی کند و لا یخذله مومن را خوار نمی کند و لا یتهمه تهمت هم نمی زند همین بس است آقا این برنامه سمت خدا همین از توش در بیاید کافی است نسبت به همسایه و برادر و خواهر و دیگران غش و عرض می کنم که خیانت و خوار کردن و یکی هم تهمت زدن ببینید بینندگان عزیز غش یک بحث فقهی دارد من اون را نمی خواهم مطرح کنم در مکاسب محرمه آمده غش چطور باشد و چگونه باشد حکمش چی است من اونها را نمی خواهم بگویم من دارم غش را از حوزه اخلاقی بررسی می کنم و از حوزه روایی لذا پنج قسم غش می خواهم بگویم امیدوارم اینها توجه شود و حواسمان هم باشد بهش یک غش اقتصادی من غش مسلماً رسول خدا فرمود کسی با مومنی غش کند فی شراءٍ او بیعٍ در خرید یا فروش فرشی که کهنه است رو رفو کند نو بفروشد وسیله ای که استفاده شده یک جوری تلقی بدهد که مثلا این نو است فلیس منا و یحشره یوم القیامت مع الیهود با یهود محشور می شود نمونه اش هم این است پیغمبر اکرم رد می شد دید یک کسی شیر می فروشد نهی أنه نهى عن شَوْب اللبن بالماء للبيع. فرمود آب قاطی شیر نکنید لانه یکون غشا رد می شد کسی خرما می فروخت فرمود لیس من المسلمین من غشه خرما خوب ها را رو نگذارید خرما ترشیده ها را زیر طرف بیاید باز کند ببیند زیرش خراب است عرض می کنم که باز روایت دیگر عزیزان ببینید من غش اخاه المسلم کسی با کسی غش کند همین مثال هایی که زدیم هست به طور کلی تعبیر نوشتم غش این است که انسان یک چیزی را چیز دیگری جلوه بدهد نزع الله برکت ان رزقه خدا برکت را از رزقش می گیرد این یعنی اب هایی که تو شیر می ریزد می آید یک جایی می برد خدا رحمت کند مرحوم آقای دستغیب را از ایشان است می گوید آقایی بود در نجف کاسب بود در کربلا همین مغازه داشت به قول امروزی ها سوپر داشت و وضع خوبی داشت و بچه های خوبی داشت ایشان می گوید به مرض سختی گرفتار بود و افتاد به بستر همه ثروتش از دست رفت و همه برشکست شد یکی از آقایان علمای کربلا که اسمش هم اونجا آورده می گوید من رفتم دیدنش گفتم فلانی حاجی تو آدم خوبی بودی زندگی ات هم خوب می چرخید چی شد؟ گفت کربلا وبا آمد پزشکان آبلیمو تجویز کردند برای بیمارانی که وبا دارند و من غیر از آنی که آب قاطی آبلیموها کردم آب کاه بعضا به اسم آبلیمو دست مردم دادم و سود زیادی به دست آوردم این غس من را به این روز به این غَش انداخت عرض می کنم که برکت خدا از رزقش می گیرد و افسد علیه معیشته این همانی است که عرض کردم معیشتش و زندگی اش دچار آسیب می شود لذا خواهشم این است عزیزانی که در حوزه اقتصاد هستند و کارخانه دارها و صاحبان عرصه های اقتصادی خیلی حواسشان جمع باشد چیز خوب دست مردم بدهید، من یک داستانی را خیلی قبل یادم نیست کجا دیدم که یک حالا نسبت به بهلول هم می دهند کاری ندارم بهلول راجع به چه شخصیتی بوده بالاخره اومدند بهش گفتند برو بازرس بشو تو بازار قدیم می گفتند محتسب مستی به ره دید و دارد محسب بازرس گفت باشه آمد رفت یک جایی دید یک آقایی گندم می فروشد و جو می فروشد ولی یک گونی خاک هم این بغلش هست دو کیلو و سه کیلو گندم که می کشد یک مشت از این خاک هم می زند قاطی اش بنده خدا هم متوجه نمی شود مثل الان سیب زمینی گاهی گِل دارد اومد و بهش گفت آقا این چیه؟ گفت آقا نمی چرخد زندگی گرفتارم، بالاخره بچه دارم و زن دارم تا شب این ده کیلو خاک می شود پول یک کیلو گندم این آقایی که پنج کیلو سیب زمینی برده یک مشت خاک به جایی اش بر نمی خوره گفت حالا زندگی ات چطوره؟ گفت آقا دست رو دلم نگذار بدبختم و فلانم و بیسارم می گوید آمدم یک مغازه ای دیدم کسی گندم می فروشد الک دست گرفته کاه هایش را می گیرد و آشغال هایش را می گیرد و خاکش را می ریزد گفتم آقا مگر شما اینها را نخریدی از بازار گفت چرا مردم پول گندم به من می دهند پول خاک و کاه به من نمی دهند من اینها را تمیز می کنم تمیز دست مردم می دهم گفت زندگی ات چطوره گفت الحمدلله خوبم و زن و بچه ام برگشت پیش حاکم گفت بازار محتسب نمی خواهد اونی که خاک قاطی اش می کرد به خاک نشسته بود و اونی هم که خاکش را گرفته بود زندگی اش روی روال بود این خیلی نکته مهمی است که مخصوصا صاحبان کارخانه ها و اقتصادی بدانند لطمه می خورند پیغمبر فرمود من که نمی گویم من غش اخاه المسلم کسی با کسی غش کند خدا برکت را از رزقش می گیرد و در معیشتش فساد ایجاد می شود در عطر باشد و زمین و ماشین باشد در کالاهای توی بازار باشد جنس قلابی را جای جنس اصلی انسان جلوه بدهد انشاالله البته اونهایی هم که کار دستشان است یک مقداری بیشتر روی این نکته توجه کنند من همین جا یک گریزی بزنم مردم از ما توقع دارند جناب آقای ملایی از ائمه جمعه و جماعات روحانیون و سمت خدا و اون هم خواهشم از دولت مردان است که یک مقداری بحث غش نمی خواهم بگویم مستقیم به این مربوط می شود چون بحث اقتصادی شد عرض می کنم یک مقداری این نا امنی در بازار را جلویش را بگیرند خیلی بد است خدا رحمت کند آیت الله رئیسی را من یک وقتی در حرم قم روی منبر یک نقدی کردم به ایشان در ارتباط با گران شدن ارز اون موقع ارز شده بود 42 الی 43 تومن محترمانه هم گفتم آقای رئیس جمهور شما خودتان منتقد بودید در نطق ها و انتخابات الان اینطور شده توضیح داده بشود و جلویش گرفته شود آمدم خانه فکر می کنم ظهر بود حرم منبر بودم چند ساعت بعد وزیر اقتصاد وقت ایشان زنگ زد که ایشان مامور کرده به فلانی توضیح بدهید علت این است فرض کنید که ما این کار را نکردیم این البته نمی خواهم بگویم از توضیحات وزیر قانع شدم یا درد دوا شد و ارز اومد پایین اما این اهمیت را می رساند جناب آقای ملایی الان ببینید عده ای از مردم ازدواج می خواهند بکنند و عده ای مهریه سکه بدهکار هستند و عده ای طرف پنج الی ده تا سکه قرض گرفته می خواهد پس بدهد چهل میلیون پولش بوده الان ندارد بدهد جالب است گفت که یک قدیم داستانی نقل می کردند شاید هم جدید باشد که طرف چاله می کند یکی هم پر می کرد گفت چه می کنی اونی که لوله می گذارد نیامده شما آخوندها کار خودتان را بکنید من توصیه به ازدواج می کنم با این وضع؟ من توصیه به فرزند آوری کنم گوش نمی دهند به مردم من توصیه به فرزند آوری و تقوا بکنم و توصیه به ازدواج کنم من به یک کسی گفتم هوش مصنوعی که الان خیلی رونق پیدا کرده به این هوش مصنوعی داده می دهند تحلیل کند یکی 15 میلیون حقوقش است اگر 15 میلیون باشد کمتر هم داریم سرویس بچه دارد و اجاره خونه و پوشک برای بچه اش میخواهد یخچال موتورش بسوزد فکر می کنم اونجا هوش مصنوعی بگوید من می گویم این حماقت طبیعی است به جای هوش مصنوعی من نمی توانم اصلا این را به عنوان یک هوش مصنوعی نمی توانم این را تحلیل کنم و بروندادی بیاید فکری شود و نکته بسیار مهمتر این که این در واقع نا امنی فکری توی مردم یک گونه ای اخبار دنبال می شود خبرها دنبال می شود آقا او می خواهد تحریم کند و ببندد و بگیرد و کجا آب بسته شد و کجا نون بسته شد بالاخره این حرف را من نمی پذیرم از مسئولین اقتصادی که بگویند آقا چند تا دلال توی بازار قیمت ارز تعیین می کنند این حرف منطقی نیست خواهش می کنم آقایان دولتمردان رهبر انقلاب فرموده اند ما هم خودمان را سرباز می دانیم و موظف می دانیم به حمایت از نظام و دولت و هیچ وقت هم دولتمان را تضعیف نمی کنیم دولت خود ماست همه این دولت ها مال ما بوده در همه این سالها اما مسئولین اقتصادی یک تجدید نظر و دقتی بالاخره این اتفاق انشاالله جلویش گرفته بشود و یک جایی مردم این به یک کلمه عرض کنم شما را به خدا شما را به این مقدسات ماه رجب انقدر تو سر پول ملی ما نزنید اینقدر ارزش پول ملی را کاهش ندهید آقا اطراف ما کشورهای مختلف هستند یا به مردم توضیح بدهید نمی توانیم دست ما نیست کجای کار ایراد دارد که اینطور مردم باید نسبت به پول ملی خودشان بی اعتماد باشند بروند یک کشور دورافتاده ای و یک کشور ضعیف اقتصادی ببینند این پول را تمسخر می کند نباید این باشد ارزش پول ملی برای ما اقتدار ماست خواهشم این است حالا من گاهی شقشقه حدقت گاهی ارزش تدریجی است یا در یک طول زمانی است یک موقع سقوط آزاد این دیگه انصافا با این سرعت قابل پذیرش نیست این یک.
غش اقتصادی که من از کنارش رد می شوم عمده اش هم همین است که باید توجه کرد گفتم پنج نوع غش را می خواهیم بحث کنیم.
قسم دوم، که این به مراتب از اون بالاتر است غش در دین مردم یک کسی بیاید با دین مردم بازی کند، من غََش الناس فی دینهم ببینید کسی با مردم غش کند در دینشان فهو معاندٌ لله و رسوله این دیگه می شود معاند خدا و رسول خدا مثل عمروعاص، عمرو عاص چیکار کرد؟ با دین مردم و با قرآن سربه نیزه کردن بازی کرد و فرقه های انحرافی که الان دارد یکی پس از دیگری در واقع ظهور می کند این خیلی خطرناک است یک کسی با قرآن با حدیث و با آیه بیاید با دین مردم بازی کند اعتقادات مردم را سست کند به قول قرآن کریم فرمود که اتخذوا دینهم لهواً ولعبا دین مردم را لهو و لعب بگیرد بازی کردن با دین مردم ممکن است امیر المومنین جرداق یک جمله قشنگی دارد این که علی در محراب با شمشیر مسلمانی با آیه قرآن به شهادت رسید وقتی زد فرق را شکافت گفت ان الحکم الا لله اون کسی که آقای مطهری را به شهادت رساند که می شناختید اسمش هم در تلوزیون و رادیو گفتند آقای گودرزی نامی بود گفت من از آیات قرآن به این نتیجه رسیدم این می شود غش در دین مردم همین کاری که الان دارند داعشی ها و وهابی ها با جوان های مردم انجام می دهند طرف فکر کند خودش را منفجر کند میان یک مشت جوان و بچه و زن اینها کشته شوند این بهشت می رود کجا این حرف را زده بنده دیشب کرمان بودم در جمع خانواده های شهدای پارسال در کنار قبر شهید سلیمانی نود و هفت نفر صد نفر تروریسم آقای ملایی یک خانواده که اونجا اسمشان نوشته بود سلطانی نژاد هفت نفر تصویرهایی که اونجا خورده بود بسیاری اش بچه های پنج ساله و چهار ساله کی گفته اون آقا خودش هم از بین رفت دیگه چه کردند در غش در دین چطور این را شستشوی مغزی دادند که این بیاید با انفجار بچه پنج ساله زن و مردمی که اومدند برای تجلیل از مراسم به شهادت برسانند بهشت می روند این می شود همان غش در دین مردم خیلی آقایان حواسشان جمع باشند این که گفتند دستتان باید در دست علما باشد برای اینکه این غش شامل مان نشود به این سادگی سر مرجع تقلید یر عالم دینی کلاه نمیتوان گذاشت تاریخ هم این را نشان می دهد لذا خیلی حواسمان جمع باشد در دوران غیبت دستتان در دست روات احادیث ما یعنی علما باشد غش در دین گاهی با یک آیه صورت می گیرد مگر همین منافقین در این مملکت چند هزار نفر کشتند عنوان کارشان فضل الله علی المجاهدین عنوان چیزشان چی بود عنوان کارشان فضل الله مجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما این دومین غش که بسیار خطرناک است همان یاد اون داستان آدم می افتد که امام صادق علیه السلام فرمودند دیدم که یک کسی انار می دزد و نان می دزد و در خانه فقرا می برد این غش در دین است یعنی این برداشت غلطش از یک آیه قرآن که خدا فرموده هر کسی کار خیر بکند ده برابر می شود هر کسی عرض می کنم یک گناه کند یک برابر ما چهار تا دزدی کردیم می شود چهار ده تا صدقه دادیم می شود چهل سی و شش تا برنده هستیم چهار تا دزدی و گناه را کم می کنیم از چهل تا خوبی نمی فهمد انما یتقبل الله من المتقین امیر المومنین دلش خون بود از این آدمها و کسانی که در دل شب قرآن می خواندند و با علی هم می جنگیدند کربلا هم همین است کربلا وقتی سر مقدس اباعبدالله را در مجلس یزید ملعون آوردند و امام سجاد را اینها وارد شدند اون نانجیب گفت ما اصابکم من مصیبتٍ فما کسبت ایدیکم بروید ببینید چه گناهی کردید که این حادثه برایتان اتفاق افتاده یزید شده دین شناس.
قسم دوم غِش در دین است خیلی مواظب باشید.
ملایی: حاج آقا اشکالی ندارد رد نشویم می خواستید بروید مورد سوم یک مسئله مبتلا دیگر هست الان تو فضای مجازی حتی برخی محافل مثلا توی ببخشید باید گفت گاهی بعضی از اساتید ما یک جاهایی بعضی می آیند به گل دخترهای عزیز جامعه ما بچه های معصوم ما مثلا این گزاره را می گویند که خیلی درگیر و دار و قید و بند چهار تا تار مویت نباش یا لباس یا پوشش ات دلت پاک باشد این یک نکته، نکته دوم اینکه
حجت الاسلام رفیعی: بازی با دین است
ملایی: دومی را بگویم می گویند که آقا تو به دین خودت و من هم به دین خودم من دوست دارم اینطوری بگردم چشمت را درویش کن من قشنگ کف خیابانی اش را گفتم
حجت الاسلام رفیعی: چند شب قبل پروازی داشتم برای یکی از استان ها برای سخنرانی یک خانمی بود خیلی هم مسن نبود ولی پایش آسیب دیده بود یک قدری سختش بود آمد وارد هواپیما بشود هواپیما دو سه تا خانم هم ایستادند مهماندار یک آقای جوانی هم اونجا ایستاده بود گفت پسرم دست من را بگیر این آقا دست این را گرفت در صورتی که خانم ها هم ایستاده بودند یک کسی اونجا نشسته بود گفت خانم ایشان نامحرم است گفت اینجات پاک باشد دست مهم نیست این تایید فرمایش شما که بعضی از اوقات می گوید با نامحرم دست بده اما دلت پاک باشد من یک داستانی بگویم عیبی ندارد در اون داستان پاسخ شما را عرض کنم دیروز شهادت امام هادی علیه السلام بود شخصی به نام ابو دعامه می گوید من رفتم عیادت آقا در بیماری و مسمومیتی که منجر به شهادتشان شد خیلی ناراحت شدم گفتم آقا امام 42 ساله جوان در بستر افتادند احوالی پرسیدم آقا فرمودند ابو دعامه تو یک حقی به گردنم پیدا کردی اومدی عیادت من می خواهم این حق را جبران کنم فدای این مهربانی ات به زیارت امام رضا می روند گفتم من حق را می خواهم جبران کنم و اون حق را اینطور جبران می کند جدم رسول خدا یک حدیثی فرموده امیر المومنین هم نوشته این حدیث صحیفه امیر المومنین است یعنی نوشته امیر المومنین و املای رسول خداست خیلی مهم است دیگر و این را جز امام هادی نمی تواند بفرماید ما که نه پیغمبر را دیدیم و نه امیر المومنین ابودعامه هم ندیده دویست و خورده ای سال شده من تایید فرمایش شما این را می خواهم بگویم امام هادی فرمودند ابو دعامه جدم فرمود حضرت علی هم نوشت الایمان ما وقرته القلوب و صدقته الاعمال ایمان اون است که در دل باشد عمل هم تایید کند الان شما بفرمایید ازا ین دانش آموزانی که مدرسه می روند گاهی هم می گویند عه در ذهنم بود نتوانستم بنویسم شما معلم نمره می دهید؟ کدام معلمی نمره می دهد من چی می شناختم کنکوری یعنی دانشجو دانش آموز کنکور شرکت کرد عجیب در حافظه و در درس اصلا همه می گفتند این رتبه اول دانشگاه فلان است آقای ملایی یک شماره در تست اشتباه کرده بود یکی را ندیده بود یک رقم همه جوابها جابه جا می کند کدام وزارت خانه ای قبول می کند محال است قبول کند اتفاق افتاده فراوان ما خودمان سی سال است معلمی می کنیم در آموزش و پرورش طرف یک سوال را چیز دیگری متوجه می شود این سوال من را به خدا جوابش را بلد بوده ولی اشتباهی اون را جواب می نویسد نمره نمی دهد چطور ما بگوییم تار مو مهم نیست و دست دادن به نامحرم درست نیست و شرب خمر مهم نیست این می شود همان داستان شیر گفت که نه یال می خواهد نه کوپال پس چی می شود این چنین شیری را خدا همچین شیری نیافریده این حرف کاملا غلط است دلیلش هم قرآن است لیس للانسان الا ما سعی بله یک یک مطلب هست بنده منکری در جامعه می بینم نسبت به اون منکر به میزانی باید تذکر بدهم که تاثیر داشته باشد به گونه ای باید تذکر بدهم که طرف را زده نکند بله بنده می خواهم نسبت به حجاب این خانم و نماز این آقا و نسبت به رابطه اش با نامحرم محترمانه اون یک بحث دیگری است اما این جواب نیست که آخه از جواب شما بالاترش جواب دیگری هست به بعضی ها می گوییم آقا این کار را نکن می گوید برو اقتصاد را درست کن برو جلوی اختلاس را بگیر من بارها گفتم یک کسی سرماه خورده برود دکتر بگوید برو خجالت بکش برو جلوی سرطانی ها را بگیر اونها را خوب کنید بابا اونها را هم خوب می کنیم ولی فعلا من سرما خوردم
ملایی: حوزه صحبت الان این است
حجت الاسلام رفیعی: مثلا این راننده کرایه اضافه گرفته می گوییم چرا میگه آقا میلیاردی می خورند این ده تومنو بذار من بگیرم نه این اشکال کاره لذا فرمایش درستی فرمودید این در این بخش از عرائض من ما پنج نوع غش را گفتیم بگوییم غش در اقتصاد و غش در دین فکر کنم وقت هم خیلی نباشد همین جا یک حدیث بخوانم پیغمبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم که الان میلیون ها بیننده این برنامه را می بینند هر کدام یک صلوات بفرستند خیلی می شود اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وارد مسجد شدند یک آقایی بلند شد خیلی قشنگ است گفت یا رسول الله نجات آدم در چی است؟ فی من عن النجاه آدم چطوری نجات پیدا می کند کلاه سر خدا نگذارد من عربی اش را می خوانم انّما النّجاة في أن لا تخادعوا الله به خدا خدعه نکنید گفت آقا مگر خدا را کسی می تواند کلاه سرش بگذارد کیف یخادع الله یا رسول الله چگونه آدم با خدا خدعه می کند فرمود یعمل بما امر الله ثم یریدوا به غیره خدعه با خدا این است کاری که خدا گفته مال خداست و انجام بدهید اما غیر خدا را در نظر بگیرید مثلا نماز مال خداست دیگه شما بخوانید ریا کنید این می شود خدعه با خدا خدا می گوید تو که داری فیلم بازی می کنی نماز برای من نمی خوانی هیئت و مسجد برای خدا باید باشد شما بیا ان المساجد لله بسازی برای اینکه مسجد قبا را بزنی زمین خدا می گوید این دیگه مال من نیست این مسجد ضرار است یک نکته ای هم بگویم بینندگان عزیز خدا تو قرآن می فرماید اونهایی که به من مکر می کنند خدعه می کنند حواسشان باشد خدعه با خودشان می کنند با من خدعه نمی کنند کلاه سر خودشان می کنند مکر با خودشان نمی کنند با من نمی کنند با خودشان می کنند غِش سوم من غَش المسلمین فی مشورتِ فقد برئت منه رسول خدا فرمودند امیر المومنین فرمودند کسی در مشورت با کسی غِش کند اومده با شما مشورت کند یک مشورت غلطی بهش بدهید که حالا به دلیل اینکه یک سودی برای خود شما دارد یک مثلاً ثمره ای برای خود شما دارد من یادم است خیلی سال پیش یک چیزی می خواستم بفروشم بیشتر توضیح بدهم شاید متوجه شوند عزیزانی که مخاطبش هستند یک آقایی گفتم که مثلا نه آقا این ارزشی ندارد و فلان است بیسار است و خلاصه نمی خواهد بفروشی بعد از مدتی خودش اومد برای خرید فهمیدم این مشورت این برای این بود که خودش بیاید گاهی از اوقات فرض می کنیم که حالا یک کسی می آید پیش شما خواستگار خوبی برای دختر من آمده نظر شما چی است؟ شما یا نمی خواهی اون دختر ازدواج کند یا می خواهی کسی از خودت خواستگار بفرستی بگویی که نه احتیاط کنید همچین آدم علیه السلامی هم نیست این خیلی می شود خوب این قسم سوم را حضرت فرمود که من از او بریء هستم کسانی که مشورت غلط می دهند غش در مشورت دارند مخصوصا آقایان و مسئولین باز حواسشان در این زمینه جمع باشد از هر کسی مشاوره نگیرند مشاور باید اهل غش و خدعه و کلک نباشد این هم سومین قسمی که من در این اقسام خدمت بینندگان عزیز عرض کردم.
چهارم، ان اقش الناس اقشهم لنفسه غش با خود بعضی وقتها آدم با خودش رو راست نیست چیزی را ادعا می کند که به قول قرآن ما یخدعون الا انفسهم عرض می کنم که قرآن سوره کهف هم دارد که بدترین آدم ها کسانی هستند که بدی خود را خوبی ببینند قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا حالا یک مثال هم اگر بخواهم بزنم مثلا فرض کنید که بنده می خواهم بروم تهران وارد نیستم به جاده افتادم به سمت کاشان تندتر هم می روم که زودتر برسم ولی حواسم نیست دارم چیکار می کنم؟ اشتباه می کنم قرآن می فرماید که یهدی سبون انهم یحسنون آیه هم در قرآن دارد زیّن زینت داده می شود کار زشت خواجه پندارد که طاعت می کند بی خبر از معصیت جان می کند اگر انسان یک عینک سبزی زد به لجن گفت به به چه چمنی این دارد با خودش خدعه می کند بعضی از وقتها خدایی بگویم بینی و بین الله بینندگان عزیز ما که با شما روراست هستیم خودمان می فهمیم داریم فیلم سر خمس بازی می کنیم می خواهیم خمس را ندهیم آقا به بچه ام بخشیدم و به زنم بخشیدم و به نیت فلان گذاشتم و این ببین این جور کارها خدا خوشش نمی آید اینها در واقع یک نوع غِش با خودم، خودم می فهمم این کاری که من دارم انجام میدهم این مزدش نیست خودم می فهمم اضافه از این گرفتم خودم توجه دارم این حرفی که دارم می زنم خیلی از اوقات زندگی ما اتفاق می افتد یک حرفی را می زنیم و خودمان کاملا حس می کنیم که این مبنا ندارد این هم چهارم، و پنجمین مورد فرمود غِش به امت است خیانت به امت است اینها که همه اش بد است اما اگر یک کسی به مردم یک مسئول و رئیس حکومتی یک کسی که پست بالایی دارد فرمود إنّ أعْظَمَ الخِيانَةِ خيانَةُ الاُمّةِ (الأمَنةِ) ، و أفْظَعَ الغِشِّ غِشُّ الأئمّةِ (نهج البلاغه، فراز 26) بالاترین خیانت ها این است که به امتی در واقع رهبرانشان کاری که در طول تاریخ خودمان دیدیم صدام با مردم عراق کرد چه کرد؟ هم ایران و هم عراق یک آدم کسی بیاید این گونه انجام بدهد.
ما تا اینجا در مورد غش صحبت کردیم نسخه مقابلش می شود نُصح برویم محضر قرآن و بیاییم
ملایی: اگر بفرمایید برویم محضر قرآن با اجازه دوستانم می توانیم برویم می فرمایند برویم خدمت قرآن باشیم و برگردیم ببخشید دیگر از همان جملات کلیشه ای رسانه ای است از اتاق فرمان می فرمایند بیایید اتاق فرمان و برگردید قربانی ماه رجب را به نظرم یادآوری بکنم برای خودم و برای همه شمایی که اهل دهش و بخشش و کرامت هستید و انشاء الله خدا برکت به زندگی هایتان بدهد برکت ماه مبارک رجب هر کی می خواهد در قربانی ماه سمت خدا مشارکت کند عدد 14 را بفرستد به 20000303 یک روایتی را حاج آقای رفیعی ازامام بود روایت معروف به ابودعامه در کنار همه آیات و روایت هایی که خوانده می شود در کانال خواهیم گذاشت این از اونهایی است که می شود تابلو شود من خودم این کار را انشاالله خواهم کرد اما سوره کهف اشاره شد حاج آقا یک ذکر از این سوره نورانی کردند صفحه 304 آیات 98 تا 110 را با هم تلاوت کنیم و زمزمه کنیم یا حداقل این که گوش بسپاریم ثوابش باشد برای دختر موسی ابن جعفر حضرت فاطمه معصومه علیها السلامی که همه مون سایه نشین این همسایه با صفا هستیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
( قرآن کریم سوره کهف صفحه 304 آیات 98 تا 110)
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا
این ابتدای آیه 103 و آیه 104 سوره کهف که حاج آقا در بحثشان اشاره کردند اون آیه آخر به سوره مبارکه کهف هم که الان تلاوت شد اون هم از آیاتی است که می دانید خیلی جایگاه رفیعی دارد حاج آقای رفیعی و سه چهاردقیقه ای که برای بحث نصح.
حجت الاسلام رفیعی: نقطه مقابل غِش نصح است قرار شد ساده صحبت کنیم یعنی رو راست بودن نصح یعنی کلک نداشتن انبیاء الهی می گفتند وَأَنَا۠ لَكُمۡ نَاصِحٌ أَمِينٌ انصح لکم ما ناصح هستیم و وَأَنَا۠ لَكُمۡ نَاصِحٌ أَمِينٌ نصح این است کسی از شما مشورت می خواهد درست بدید کاسبی انجام بدهید درست انجام بدهید قدیم در قم می گفتند راست حسینی ببینید رسول خدا فرمود کسی پنج چیز را ضمانت کند برای من، من بهشت را برایش ضمانت می کنم من یضمن لی خمسا اضمن له الجنه اینها را می شود در کانال هم بعداً گذاشت پنج تایش چی است النَّصيحَةُ للّه ِ عَزَّ و جلَّ ، و النَّصيحَةُ لرَسولِهِ ، و النَّصيحَةُ لكِتابِ اللّه ِ ، و النَّصيحَةُ لدِينِ اللّه ِ ، و النَّصيحَةُ لجَماعَةِالمُسلِمينَ . پنج تا نصیحت است خیر خواه بودن و راست بودن با خدا با خدا راست باشید و با پیغمبر و با کتاب خدا و با دین خدا و با جماعت مومنین تو زیارت نامه حضرت ابوالفضل هم می گوییم أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ پس نصح معنایش این است که انسان با مردم رو راست باشد و به عبارت دیگر خدعه و کلک در کارش نباشد عرضم را با این روایت تمام می کنم که رسول خدا فرمود آدم های ناصح چهار تا علامت دارد نشانش است اما علامت الناصحه فاربعه روشن است علامت آدم های ناصر یک یقضی الحق همیشه حق می گویند ناحق نمی گویند دو یأتی الحق من نفسه اگر یک جایی حق به ضررشان بود باز هم می گویند یعنی به عبارت دیگر حق را به دیگران می دهند نسبت به خودشان، سه یرضی للناس ما یرضی لنفسه هر چی برای خودشان می پسندند برای مردم هم می پسندند و چهارم لا یعتدی علی احد به کسی ظلم و ستم نمی کنند ما دو تا واژه داریم مقابل هم است جمع می کنم عرائضم را غِش نُصح غِش یعنی کلک و نُصح یعنی رو راست بودن.
ملایی: خیلی عالی تشکر می کنم ازتون خیر دنیا و آخرت انشاالله نصیب شما باشد چند تا دعا هم بکنید برایمان ماه رجب است و ظهر روز چهارم این ماه است آمین بگویند مردم به برکت نفس های شما.
حجت الاسلام رفیعی: انشاالله خدا به برکت این ماه اولا همه مون را ببخشد و بیامرزد جزو رجبیون ما را قرار بدهد، توفیق عبادات و ادعیه این ماه را به همه مون عنایت بفرماید انشاالله خداوند همه کسانی که در این ماه به هر حال یا غیر این ماه و ماه های دیگر از دنیا رفتند یا به هر حال دستشان کوتاه است غریق رحمت واسعه اش بگردان مخصوصا روح شهید سلیمانی و این شهدایی که در حمله تروریستی سال گذشته به شهادت رسیدند خداوند انشاالله یک شفای عاجل و کامل هم به بیماران عنایت بفرماید یک دعای دیگر هم می کنم خدایا باران رحمتت را بر این مردم نازل بفرما و این در واقع ثبات اقتصادی در کشور ما قرار بدهد انشاء الله.
ملایی: سپاسگذارم حاج آقای رفیعی از شما بینندگان و شنوندگان عزیز و بزرگوار برنامه امروز را تقدیم کنیم به همه شهدای عزیز مخصوصا روز شهدای دانشجو شهید علم الهدی و رفقایش یک مطالعه ای کنید امروز شهید شدند در دفاع از هویزه قهرمان ما در پناه حضرت حق باشید و باشیم تا سلامی دوباره خدا نگهدار.