از همین جا خدمت یکی از کارشناسان فرزانه برنامه سلام عرض کنم حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای عابدینی یک فصلی را یکشنبه ها در خدمت حاج آقا بودیم و بودید از اینجا از طرف دوستدارانم در برنامه تسلیت عرض کنم محضر حاج آقای عابدینی درگذشت پدر بزرگوارشان را که این روزها از دست دادند پدر گرامیشان را درخواست رحمت و غفران از خدای متعال برای ایشان داریم و صبر و اجر برای حاج آقای عابدینی این هم شاید بد نباشد شما بدانید امروز در تهران و فردا در شهر مقدس قم مراسم بزرگداشتی برای ابوی بزرگوار حاج آقای عابدینی برگزار می شود که جزئیات مراسم را می توانید در کانال برنامه اگر عضو پیام رسان های ایرانی و اگر عضو کانال ما هستید انشاالله ببینید و دوست داشتید بالاخره عرض تسلیت و عرض ارادت اونجا حضور پیدا کنید خیلی متشکرم و اما حاج آقا رفیعی عزیز و بزرگوار سلام و علیکم و رحمت الله.
رحجت الاسلام رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم خدمت بینندگان عزیز و شنوندگان گرامی و حضرتعالی همانطور که شما هم اشاره کردید تسلیت عرض می کنم خدمت برادر عزیزمان جناب آقای عابدینی مدتی قبل هم والده شان را از دست دادند والده بزرگوارشان به رحمت خدا رفتند انشاالله که محشور شوند با ابرار و خود ولد صالح داشتن برای یک پدری امتیاز است دیگر چند چیز است که بعد از مرگ می ماند یکی اش فرزند صالح است انشاالله احادیثی که ایشان می خوانند و تفسیری که ایشان می کنند و منبرهایی که می روند ثواب و اون اجرش برای پدرشان هم محفوظ باشد انشاء الله
ملایی: شاگردانی که در دانشگاه و حوزه تربیت می کنند
رحجت الاسلام رفیعی: خیلی متشکرم ازتون حاج آقای رفیعی ما و شما و دعای مکارم الاخلاق
ملایی: بله بحث ما این روزها یعنی یکشنبه ها در ارتباط با فرمایشات امام سجاد در دعای وزین مکارم الاخلاق است همانطور که قبل تر هم اشاره شد این دعا بیشتر دعای در واقع از امام به تغییر و تبدیل و تحول است یعنی امام یک معضلی را ذکر می کنند بعد می گویند این رفع بشود و اینطور بشود حالا بعضی هایش اجتماعی است و بعضی هایش فردی است و واقعا هم تمام این مواردی که در این دعا آمده از نیازهای ضروری جامعه است یعنی مبتلا به به قول ما طلبه ها بین مردم هم اینها گرفتاری است که باعث فاصله شده امروز هم سه چهار فرازش را عرض می کنم یکی اش این است که به خدا عرض می کند و من عقوق ذوی الارحام المبره ذوی الارحام یعنی همین فامیل میگوییم صله رحم خدایا به من توفیق بده خدایا تبدیل کن عقوق و بی مهری بعضی از فامیل ها را به مهر و دوستی و محبت اینی که حالا این بی مهری ممکن است به قطع رابطه باشد وممکن است به کم شدن رابطه باشد ممکن است به دعوا و نزاع و درگیری باشد خدایا ذوی الارحام من اگر نسبت به ما و نسبت به همدیگر بی مهری دارند و بی توجهی دارند و قطع رابطه ای دارند این تبدیل شود به المبره به بر و نیکی و خوبی و چرا در این عمر محدود باید با هم نسازند و با هم دعوا کنند مخصوصا اولویت ها در رحم هم ما یک اولویتی داریم مثلا بالاترین رحم پدر و مادر هستند بعضی با پدر و مادرشان نمی سازند خیلی بد است متاسفانه این مادر تو را به دنیا آورده و بزرگ کرده و این پدر بالای سر تو بوده مرحله بعد می آید برادر و خواهر این هم جزو اولویت هاست و بعد می آید عمه و خاله و دایی و عمو بعد می آید برادرهای اینها و بعد می آید نوه ها و نتیجه ها خوب همه اینها باید با هم دوست باشند البته میزانش فرق می کند ممکن است جنابعالی اینقدر که منزل پدرتان می روید منزل برادرتان نروید و منزل پسر برادرتان فرصت نکنید بروید قبلا گرچه در مورد صله رحم صحبت کردیم ولی اینقدر جا دارد که باز می شود این مباحث را بهش پرداخت.
من دو سه تا آیه اشاره کنم ببینید در سوره رعد آیه نوزده به بعد که من همیشه گاهی در جمع اعضای هیئت علمی و دانشگاهیان و فرهیختگان که دعوت می شوند این آیات را می خوانم خدای تبارک و تعالی می فرماید خردمندان و فرهیختگان هشت ویژگی دارند اینطوری هم آیه شروع می شود انما یتذکروا اولو الالباب یعنی صاحبان لُب و اندیشه اینها ویژگی هایشان این است می شمارد اون هشت تا مثلا یکی اش این است که الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ (رعد، 20) با خدا بد قولی نمی کنند اهل نماز هستند و اهل خشیت هستند و عزیزان بیننده از این هشت ویژگی خدا یکی اش را می فرماید آدم های فهیم و عاقل این است که والذین یصلون ما امر الله به ان یوصف اهل صله رحم هستند و اهل رابطه هستند البته این یصلون معانی دیگر هم شده ولی از امام صادق روایت داریم یکی از ویژگی های خردمندان صله رحم و توجه به فامیل است امام سجاد به پسرشان امام باقر فرمودند با قاطع رحم کسی که با فامیل همه اش قهر است و درگیر است و توقع می کند رفیق نشو چون سه جای قرآن او را ملعون یافتم کسی که قطع رحم می کند از پدر و مادر و برادر سه جای قرآن او را ملعون یافتم خیلی حرف است و خطرناک است در آغاز سوره نساء خدا می فرماید اتقوا الله که در قرآن زیاد داریم الذی تسائلون به و بعد از اتقو الله می گوید والارحام تقوا در مورد خدا و در مورد ارحام یعنی نزدیکان و اینها نکات کمی نیست این آیه شریفه ای که یک وقت در کتابی خواندم که اون کتاب را اسم ببرم بد نیست کتابی است به نام جاذبه قرآن آیاتی که پر جاذبه است و جمع آوری کردند منتهی بعضی از آیاتی که جذب کرده و تاثیر در زندگی شان گذاشته این کتاب مال آیت الله کریمی جهرمی است خیلی کتاب خوبی است ایشان در اون کتاب نقل می کند این آیه ای که الان می گویم چقدر آدمها را مسلمان کرده و اون آیه معروف است سوره نحل آیه نود ان الله یامروا بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی شما ردیف بحث را نگاه کنید عدل و احسان و رسیدگی به خویشاوندان ذی القربی در قرآن یعنی خویشاوندان و لذا قرآن وقتی یک جایی سفارش همسایه ها را می کند می فرماید همسایه غریبه و همسایه قربی یعنی اگر همسایه شما فامیل شماست دو تا حق به گردن شما دارد یکی همسایگی و یکی هم نزدیکی و فامیل بودن است خیلی حرف داریم من نمی خواهم اینجا وقت بگیرم امام سجاد فرمود خدا دو تا قدم را خیلی دوست دارد عزیزان بیننده ما همه مون از صبح که از خانه بیرون می آییم قدم بر می داریم دیگه گفت یکی برای غذا خوردن می رود و یکی برای هضم غذا هر دو هم دارند راه می روند یکی داشت می رفت طرف رستوران خیلی گرسنه بود یکی هم داشت می آمد بیرون گفت شما کجا می روی گفت می روم برای خوردن غذا گفت برای هضم غذا راه می روم یکی می رود خانه و یکی می رود مسجد و یک دستگاهی بود قدم های مردم را آمار می گرفت و کجا می رود هر کسی خوب اما در میان همه این گام هایی که آدم ها بر می دارند دو تا گام را خدا خیلی دوست دارد خدا یک قدمی دوست داشته باشد مهم است دیگر ما من خطوۀ احب الی الله من خطوتین چی است اون دو گام؟ یک خطوۀ یصدوها المومن سفاً فی سبیل الله قدمی که برای جهاد برداشته می شود آدمی که می رود مبارزه و جهاد کند دو خطوۀ ا لی من ذیره من قاطع قدمی که بر می دارد برای فامیلی که قطع رحم کرده و شما بروید بهش سر بزنید ببینید شما قدم برداشتن برای رسیدگی به فامیل معادل شمرده شده با قدم برداشتن جهاد در راه خدا خیلی حرف است
رحجت الاسلام رفیعی: جالب است جهاد می روی که قطع کنی مثلا ریشه دشمن را بکنی اما اینجا می روی وصل کنی چیزی را که طرف باعث قطعش شده قطع عوامل اختلاف و دوری خیلی داستان داریم من سه تا داستانش را به شما بگویم داستان که می گویی قدری بیشتر جا می افتد رسول خدا نشسته بودند خوب پیغمبر است و وحی بهش می شود علمک ما لم تکن تعلم همه چیز را خبر دارد وقتی نگاه می کند به این جمعیت همه را می شناسد و در مشتش است دید یک جوانی نشسته و این جوان با خاله اش قهر است البته پیغمبر هیچی نفرمود که تو می دانم اصلا یکی از خصوصیات اولیاء الهی این است که مثل خدا که ستار است حضرت فرمودند که لا یجالسنی قاطع رحم اگر کسی قطع رحم دارد در مجلس ما ننشیند این فهمید بلند شد بعد حضرت فرمودند که ان الرحمه حالا ادامه اش این است ان الرحمه إنّ الملائكةَ لا تَنزِلُ على قَومٍ فيهِم قاطع رحم رحمت خدا تو جمعی که یک قاطع رحم باشد نازل نمی شود این دیگه حسابی فهمید خلاصه خودش را جمع و جور کرد و از جلسه رفت بیرون و مستقیم رفت سراغ خاله اش پیغمبر اینطور به ما گفته احوالی پرسید و برگشت و آمد پیش پیغمبر رسول خدا یک لبخندی بهش زد این یک نمونه، نمونه دوم پسر عمویی دارد امام صادق آقایان عزیز و خواهران گرامی ائمه ما بی نظیر هستند هیچ کس هم باهاشون مقایسه نمی شود
ملایی: لا یغاث بنا احد
رحجت الاسلام رفیعی: ولی ممکن است در فرزندان ائمه و نوه های ائمه کما اینکه پسر نوح هم بود کسی باشد که بالاخره نمره اش بیست نباشد هفده باشد و پانزده و دوازده باشد ایشان حسن افتص معروف است پسر عموی امام سجاد است و خیلی هم شجاع بوده بهش می گویند رمح ابیطالب یعنی نیزه ابوطالب در جریان های سیاسی که بنی امیه سقوط می کردند و بنی عباس سر کار اومدند این از بنی عباس حمایت می کرد و امام صادق هم می دانست که اینها سرو ته یک کرباس هستند بنی امیه و بنی عباس ندارد مثل اینکه الان در آمریکا این می آید یا اون می آید فرقی ندارند لذا آقا حمایت نمی کرد این از آدم های داغ بود یک بار اومد خدمت امام صادق چرا حمایت نمی کنید عصبانی شد و چاقو کشی کارد کشید برای امام صادق منتهی جمعش کردند و حرف هایش را زد و رفت کنیز امام صادق اون خادم منزل سالمه نامی است می گوید آقا در بستر مرگ افتاده بودند و وصیت می کردند عزیزان می دانید محتذر کسی که از دنیا می رود مالش یک سوم مال خودش است و می تواند ازش وصیت کند آقا داشتند وصیت می کردند غیر از موضوع ارث اینقدر دینار بدهید به حسن افتص خادم عصبانی شد گفت آقا جوابش را ندادید پول چرا آقا فرمودند که چون خدا در قرآن می فرماید وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ (رعد، 21) این آیه شریفه را می خواند.
داستان سوم برادری دارد امام کاظم به نام اسماعیل آدم خیلی خوبی بوده من چند بار سر قبرش هم رفتم الان اسماعیلیه امام هم می داند البته بله ایشان البته خودش همچین ادعایی نداشت و وقتی هم از دنیا رفت امام صادق چندین بار کنار بدنش آمدند و به مردم نشان دادند و حتی روی کفنش نوشته اند ان اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله مردم ببینند این از دنیا رفته و بعد بساط درست نکنند ایشان قبرستان بقیع دفن است پسری دارد به نام علی ابن اسماعیل خیلی باب نبود نوه امام صادق بود امام کاظم می شود عمویش این را تحریکش کردند و گفتند برو پیش هارون الرشید علیه موسی ابن جعفر صحبت کن علیه عمویت که هارون الرشید موسی ابن جعفر را زندان کند پول خوبی بهت می دهد گفت باشه از مدینه راه افتاد برو د بغداد گفت قبلش بروم یک سری به امام بزنم فکر نمی کرد که امام متوجه شود امام است حجت است به اذن خدا آمد خدمت امام و عرض سلام کرد و گفت عمو جان من دارم می روم بغداد اگر سفارشی و چیزی دارید انجام بدهید آقا فرمودند که در قتل من شرکت نکن جا خورد آقا این حرفها چیه سه مرتبه امام فرمودند پسر برادرم تو خون من شرکت نکن لاتشرک فی دمی در خون من شرکت نکن قطع رحم نکن چون قاطع رحم مراتب دارد اگر مخصوصاً نزدیک تر باشد و شدیدتر باشد امیر المومنین فرمود از گناهانی که عمر را زود کوتاه می کند قطع رحم است من الذنوب التی تعجل الفناء گوش نداد باز آقا سیصد دینار طلا هم بهش داد یعنی تو اگر گیرت گیر پول است این هم پول، که اگر برای پول می روی پیش هارون الرشید اما الله اکبر که بعضی ها توجه نمی کنند و از دست می دهند و پل ها را خراب می کنند بلند شد مستقیم آمد پیش هارون الرشید گفت در یک مملکت دو تا خلیفه هارون گفت چطور گفت عموی من در مدینه دارد حکومت می کند و پول برایش می آورند و فلان می آورند هارون الرشید را تحریک کرد که موسی ابن جعفر را زندان بندازد اومد از پیش هارون کار خودش را کرد و با خودش یک جایی در بغداد در نظر گرفتند برای استراحتش چهار هزار درهم هارون کرد در گونی و یک ظرفی اون موقع حواله و کارت نبوده برایش فرستادند آوردند خانه نشسته بود سر سفره پول ها از در وارد شد یک نگاهی کرد وغذا در گلویش گیر کرد سرفه سرفه سر سفره مرد و تمام پول را برگرداندند این نتیجه قطع رحم است یک بار دیگر هم عرض کردم یک کتابی دارد مرحوم آقای دوانی خدا رحمتشان کند صحنه های تکان دهنده تاریخ عزیزان بیننده تاریخ خیلی بخوانید اینها هست اندر صورت هر قصه ای خرده بیننان را ز معنا حصه ای البته یک نکته ای من اینجا عرض کنم بعضی سوال می کنند صله رحم یعنی چی من چند تایش را بشمارم.
- دید و بازدید بالاخره هر کاری مه ما در عید و ماه رمضان انجام می دهیم
- فضای مجازی شما در فضای مجازی گروه داشته باشید این خیلی زیاد شده این یکی از مصادیق صله رحم است طرف رفته مثلا مشهد برادر جان قبول باشد زیارت شما بچه دار شده اطلاع رسانی کنند به همدیگر این هم صله رحم است البته اولی تعطیل نشود.
- سومین شیوه صله رحم توجه در بیماری و مرگ است کسی از دنیا رفت البته این را ما غالباً عمل می کنیم در مرگ ها می آوریم این را همه پایه هستند و عیادت اگر مریض شد.
- مراسم، عروسش و دخترش ازدواج کرده و پسرش داماد شده و مثلا برای فرزندش جشن تولد گرفته این چیزها دیگه که حالا مستحب است از مشهد آمده و کربلا و مکه آمده این جور موقع ها یک توصیه کنم خواهش می کنم اینها حرف های ساده ای است آقای ملایی من می گویم ولی باور کنید مبتلا به است این جور موقع ها اون صاحب مراسم دغدغه هایی که دارد شما به اطرافیان به دغدغه هایش نیفزاید من را خوب تحویل نگرفت کارت دیر داد این آدم چهارصد تا پانصد مهمان دارد و تالار و مراسم دارد و میوه و شیرینی دارد نمی تواند به تک تک موارد شاید متوجه نشد وقتی شما سلام کردی جواب سلام بدهد شاید در همه این گروه یادش رفت به شما ویژه بگوید بیا یا غذایی مثلا شما توقع داشتید را نداد ما خودمان از منبر که می آییم پایین گاهی واقعا اینطور است همه افراد هم امکان ارتباط با همه را ندارند می دانید بالاخره دو تایش هم از دست در می رود آدم نمی تواند پاسخگو باشد این توقع ایجاد نکند این هم یک راه صله رحم پس دید و بازدید و فضای مجازی و مراسم و تشییع جنازه و عیادت مریض رسیدگی به مشکلات که این را من در بخش بعد می گویم و یکی از درواقع مصادیق مهمش خیلی مهم است در روایت داریم بالاترین صله رحم کف العزاء آزار نرسانید با زبانتان و با توقع و بهانه جویی تان آقا خیر شما را نخواستیم شر مرسانید این خیلی ها ما داریم در فامیل ها کسانی که همه هم می گویند خدا پدرش را بیامرزد کاری به کار کسی ندارد این خودش صله رحم است سرک نکشیدن و فضولی نکردن اینهاخودش یک یک نوع صله رحم است روایت است از صله رحم کف العزاست من اگر اجازه بفرمایید این بخش اول را عبور کنم که امام سجاد به خدا عرض می کنند و من عقوق ذوی الارحام اگر خدایا اگر در ذوی الارحام ما یکی پیدا شده که با ما رابطه قطع کرده این را تبدیلش کن به نیکی و تمام بشود و طول نکشد المبره البته عزیزان می دانند اینها با دعا حل نمی شود باید گام عملی هم برداشت اما بخش بعدی این بخش هم مربوط به همان است منتهی تفاوتش این است و من خذلان الاقربین النصرهه (صحیفه سجادیه) خدایا بعضی از بستگان من شاید ما را یاری نکردند اون موقع که نیاز داشتیم ما می خواستیم خانه بخریم یک ریال به ما قرض ندادند دختر شوهر بدهیم یکی شان بلند نشد مثلا بگوید من کمک می کنم مراسم داشتیم کسی بلند نشد یک چایی بدهد من خزلان الاقربین یک روزی خلاصه ما را تنها گذاشتند خدایا توفیق بده ما مقابله به مثل نکنیم این خزلان تبدیل شود به نصرت هم اینها خوب بشوند و هم ما خیر برسانیم به همدیگر این هم نکته بسیار مهمی است حالا یک روایتی هم دارد که من اینجا یادداشت کردم شخصی به امام صادق علیه السلام این را عرض می کنم برای اینکه عزیزان بدانید ماها به هم وابسته هستیم نمی توانیم در یک جزیره جدا زندگی کنیم شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد اُدْعُ اللّهَ لى اَنْ لا يَجْعَلَ رِزْقى عَلى اَيْدِى الْعِبادِ ـ (تحف العقول، ص 361) خدایا آقا جان شما یک دعا برای ما بکن دعا کن خدا روزی ما را دست مردم ندهد آقا مگه نمی شود؟ بالاخره ما نانوا نگاهش به مشتری است راننده تاکسی نگاهش به مسافر است همه اینطور هستند دیگه عرض می کنم که دائما در تعامل هستیم همه نگاهشان به هم گفت پس چی بگویم و چطور دعا کنم فرمود ادعوا الله ان یجعل علی ایدی خیار خلقه بگو خدایا روزی ما را به دست آدم های خوب قرار بده اشکالی نداره که خدایا امروز مشتری خوب به ما بده و مسافر خوب به ما بده و لذا اگر انسان بخواهد منهای مردم زندگی کند که نمی شود خدایا آدم هایی که به ما مراجعه می کنند به هر حال کاری که دست من می دهید و زمینه ای که فراهم می شود آدم های خوب باشند لذا اینی که انسان می گوید خدایا من را محتاج خلق نکن امام معصوم بهش فرمود این دعا به اجابت نمی رسد چون همه به هم احتیاج داریم گفت آقا پس چی بگویم گفت خدایا من را محتاج شر نکن خداوندا من را محتاج نا اهلان نکن پشت بعضی از ماشین ها نوشته در بیابان ها اگر صد سال سرگردان شوی بهتر از آن باشد کسی محتاج نامردان شوی در وطن ات محتاج نامرد نکن خدایا من را یک ذره نامرد نکن و این هم از این همین جا من یک حدیثی بخوانم بخش دوم هم تمام کنم بخش اول چی بود؟ خدایا اگر بستگان ما با ما قطع کردند این را تبدیلش کن به مبره و نیکی، بخش دوم خدایا اگر از بستگان ما ما را خذلان کردند و اقربین ما را فرق می کند با قطع کمک نکردند
ملایی: رابطه داریم ولی دستی از ما نگرفتند
رحجت الاسلام رفیعی: حتی یک جایی ما را ول کردند و تنها گذاشتند در مشکلات خدایا این تبدیل شود بین فامیل ها به نصرت همه بگردند دنبال هم بار از روی دوش هم بردارند و مشکل هم را حل کنند فرا فکنی کنند اون که بیشتر دارد آقا ما به شما گفتیم کمک بکن کمک می کنی بکن نمی کنی خدا حافظ چرا حواله می دهی خودش بلد است به بقیه هم بدهد این خیلی مهم است همین جا من یک روایتی بخوانم خواهش می کنم بینندگان عزیز عنایت بفرمایید یکی از آیات قرآن در سوره نساء این آیه معروف است می فرماید خدای تبارک و تعالی چهار گروه قرار داده من النبیین و صدیقین و شهداء و الصالحین روایاتی هم داریم که منظور از شهدا فرض کنید که جعفر بن ابی طالب است مثلا همزه سید الشهدا است صدیقین که معلوم است امیر المومنین اولادش انبیا هم معلوم است و صالحین هم معلوم است اینها آدم های برگزیده هستند قرآن می فرماید هر کس اطاعت کند از خدا و پیامبر فاولئک مع الذین انعم الله علیهم در واقع ما روزی ده بار در نماز از خدا می خواهیم با این چهار تا مشحور شویم می گوییم صراط الذین انعمت علیهم خود خدا در سوره نساء می گوید انعمت علیهم این سه تا هستند نبیین و صدیقین و شهدا و صالحین عزیزان بیننده روایت داریم هشت تا کار است هشت گروه از مردم هستند که اینها با نبیین و صدیقین و شهدا و صالحین محشور می شوند بگویم این هشت تا را؟
ملایی: چرا که نه من در ذهنم اومد بگویم خدا وقت بابت کنگره جعفر بن ابیطالب اتفاقا در خبرگزاری ها مشروح فرمایشات حضرت آقا در اختیارتان اومد
رحجت الاسلام رفیعی: آقا که بیست دقیقه صحبت خیلی خوبی داشتند و آیت الله العظمی سبحانی خیلی خوب صحبت کردند وزیرارشاد آقای دکتر صالحی منظم و منقح بسیار همایش وزین در شان و عنایت خودشان بود ما هیچ کاره بودیم و ما خادم بودیم الحمدلله نام جعفر ابن ابیطالب مطرح شد در این همایش اما اون هشت گروهی که با این چهار تا محشور می شوند ثمان و خصالٍ هشت ویژگی است در فضای مجازی هم بزنند زود می آید من عمل بها من امتی هر کس از امت من این هشت تا را عمل کند حشره الله مع النبیین و صدیقین و شهداء و الصالحین.
- زود حاجا توشه یک حاجی را فراهم کنید حاجی که حاجی پولدار است خودش ثبت نام هم کرده و فیشش هم گرفته مثلا حالا شما یک کمی پسته ای و بادامی بدهید تو راه می خواهی بخور
ملایی: یا خیلی سال پیش ثبت نام کرده الان کم دارد
رحجت الاسلام رفیعی: باید فقهی اش را حل کرد که مستطیع باشد، انه شما لباس احرام داری بهش بده نمی خواهد بخری آقا بیا من کیسه دارم همیان دارم سنگ ها را توش بریز حاجی را بهش توشه بده.
- اقاص ملهوفا لهو به معنای داغ است یعنی غمی از دل یک داغدیده ای بردار این داغ جهیزیه دارد دخترش سه ساله عقد بسته است داغ عروسی این فرزند دارد نمی تواند یک مجلس برایش نگیرد حتی نه بابا پدرش فوت کرده میهمان اومده الان امشب خیلی حرف است گاهی اوقات بعضی ها توجه دارند به این نکات که آقا این آقایی که کسی را از دست داده من دیدم می شناسم آدم هایی که مثلا آمده یک کارتی و یک پولی به صاحب عزا می گوید این باشد هزینه کن یکی از اصحاب امام صادق پدرش از دنیا رفت عبدالله بن صیاب است معروف است پدرش از دنیا رفت می گوید اون شبی که پدرم از دنیا رفت نان در خانه نداشتیم اینقدر وضعمان خراب بود همان شب یکی از تاجرها و کاسبانی که با پدرم رفیق بود اومد در خانه ما را زد گفت این هزار درهم قرض هر وقت وضعتان خوب شد پس بدهید خیلی کار راه انداز است خیلی کار راه انداز است ایشان می گوید ما دیگه کارمان راه افتاد مراسم و برنامه و کاسبی بعد هم من وضعم خوب شد و هزار درهم هم بهش دادم رفتم خدمت امام صادق علیه السلام فرمود حالت چطوره؟ گفتم الحمدلله پدرت؟ گفتم آقا خدا رحمتش کند از دنیا رفت زندگی تان چطور می گذرد گفتم یک کسی آمد هزار درهم داد ما هم حالا من داستان را تازگی ها ندیدم نقل به معنا می کند آقا فرمودند که خوب کاری کردی پرداختی ببین به این آقا فرمود دو تا ویژگی ا گر داشته باشی با مال مردم شریکی یکی صداقت و یکی امانت پول آورده برگردان راستگو باش خوب این خیلی مهم است این الان پدرش از دنیا رفته و مادرش از دنیا رفته شاید الان قبرها هم گران است یعنی طرف اقل یک شستشو و یک قبر چند میلیون پول آقا بیا این بیست تومن خدمت شما انشاالله کارتان که تمام شد من از شما می گیرم
ملایی: دیگه داغی روی داغ اضافه نشود
رحجت الاسلام رفیعی: یا نه بیمار الان عمل جراحی دارد الان می دانید هزینه ها سنگین است این دو تا هشت گروه با انبیا و صدیقین و شهدا محشور می شوند حاجی را تامین کند و داغی از دلی بردارد او اعتق مملوکا البته امروز دیگه ما برده نداریم ولی اون زمان برده آزاد کردن خیلی مهم بود او ربا یتیما یتیمی را سرپرستی کنید الان همین عزیزان ما در لبنان و غزه عده ای یتیم شدند احتیاج دارند به اینکه با کرامت جالب است عزیزان بیننده خدا در باب یتیم نمی گوید پول بهش بدهید می گوید چرا اکرام نمی کنید كَلَّا ۖ بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ (فجر، 17) أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ (ماعون، 2فَأَمَّا ٱلۡيَتِيمَ فَلَا تَقۡهَرۡ (ضحی، 9) یتیم فقط پول نباید بهش داد باید با کرامت بهش داد فقیر هم اینطور است منتهی یتیم یک ضربه ای خورده این چند تا چهار تا چهار تا دیگه حاجی و داغدار و غمدید و مملوک و یتیم پنجم اهدی ضالا گمراهی را هدایت کنید یا راه را به کسی نشان بده او اطعم جائا گرسنه ای را سیر کند او أرضا تشنه ای تشنه ای را سیراب کند عزیزان بیننده خدا را ببینید چقدر مهربان است هشت تا چیز باعث می شود خدا مردم را با انبیا محشور کند هفت تایش مال خودمان است بین خودمان است تشنه و یکی اش را خدا خودش مایه گذاشته او صام یوم شدید الحر روز گرم روزه بگیرد تو این هشت تا یکی از اون چیزهایی که انسان را با انبیا محشور می کند روزه در گرماست خود حضرت امیر هم دارد می فرماید عبادت در سرما و روزه در گرما را دوست دارم این هم من دو بخش از این مطالب را گفتم فرصت هست؟
ملایی: بله می رسیم یک بخش دیگر بفرمایید
رحجت الاسلام رفیعی: یک بخش دیگر شارحین صحیفه سجادیه اینجا به زحمت افتادند این را معنا کنند من بخوانم بعد معنا کنند پس یک خدایا اگر در فامیل من حقوقی و قطع رابطه ای است تبدیل شود به وصل و نیکی اگر خذلان و ترک و بی توجهی و نرسیدن به فامیل است که این یک بخش دیگری از اون است خدایا این تبدیل شود به نصرت و یاری و من حب المدارین تصحیح المقه این توضیح می خواهد خدایا توفیق بده اونهایی که با ما مدارا می کنند این تبدیل بشود به نهایت محبت ببینید عزیزان بیننده مدارا دو جور است مدارا به این معناست که ما درگیر نشویم با دیگران بسازیم و راه بیاییم پیغمبر خدا فرمود خدا وقتی من را مبعوث کرد همانطور که به من دستور داد واجبات را انجام بدهم دستور داد با مردم هم مدارا کنم مثلا یکی گنهکار است اومده پیش شما فلان خطا را کردند توبه را بهش یاد بده نگو خدا تو را نمی آمرزد من یک وقت رفتم پیش یک آقایی خدا رحمتش کند ایشان یک خورده عصبانی بود و پیرمردی بود دیگه حالا یک کسی اومد گفت حاج آقا سلام علیکم گفت سلام گفت من هفتاد سال است متوجه شده ام حمد و سوره ام اشتباه بوده حالا چه کنم؟ گفت توکه تا حالا اشتباه خواندی بقیه اش هم اشتباه بخوان فایده ندارد آقا نشد راه حل آقا ده سال دیگر هم بخواهد زنده بماند بگذار درست بخواند مدارا در روایات داریم نشانه عقل است أعقَلُ النّاسِ أشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ . حالا مدارا کنید با دشمن مثلا اونجایی که البته باعث نشود حقی ضایع شود و ما تحقیر شویم مثلا توی فتح مکه پیغمبر مدارا کردند در صلح حدیبیه پیغمبر مدارا کردند خود حضرت امام در قطع نامه در جنگ پذیرفتند شیوه ای از مدارا است مدارا یک وقت در برخورد با همسر است زنش یک خطایی کرده به دل نگیرد و کینه نگیرد این مداراها مدارای مثبت است اما بعضی از اوقات بعضی ها یک گونه ای با آدم برخورد می کنند که به نظر می رسد که این نفاق است یعنی مدارا مثلا شما جلسه می بیند تعریف می کند و تمجید می کند اما در دلش شما را دوست ندارد و پشت سرت حرف می زند امام سجاد می گوید اینطور مدارها که ملاحظه ما را می کند ولی بعدش ممکن است اینها تبدیل بشود به محبت واقعی این یک معنایش است.
یک معنایش هم شاید این است که گاهی بعضی از اصحاب ائمه به خاطر شرایط سخت امامان نمی توانستند محبتشان را به امام اظهار کنند مثلا حتی دارد امام عسگری به یک گروهی که آمده بودند فرمود به من اشاره نکنید اسمی از من نبرید فقط من را از دور ببینید امام می خواهد بگوید خدایا شرایط جامعه تغییر کند که اینها بتوانند راحت به من محبتشان را اظهار کنند یک وقت من روایت دیدم که امام صادق علیه السلام می رفتند آقا زاده شان آقا کاظم هم پشت سرشان بود یک در واقع آقایی می گوید من رفتم خیلی عجیب است به این آقا زاده گفتم که ایشان کی است؟ گفت نمی دانم امام صادق بود پدرش بود یعنی شرایط اجتماعی به گونه ای بود که اجازه نمی داد آشنائیت بدهد این است که من مثلا فرض کنید جنابعالی را خیلی دوست دارم به خاطر شرایطی مجبورم این را مخفی کنم خدایا به من توفیق بده که این طور مدارا در زندگی مان نباشد شرایط جامعه اینقدر راحت باشد که انسان برود دست امام صادق را ببوسد و مثل شرایط امام عسگری نباشد که طرف جرات نمی کرد محبتش را اظهار کند
ملایی: من حب المدارین تصحیح المقه
رحجت الاسلام رفیعی: یعنی محبتش دید راحت بتوانیم اظهار کنیم محبت مان را
ملایی: ممنونم حاج آقای رفیعی عزیز و شما بیننده های عزیز و شنونده های گرامی برنامه سمت خدا انشاالله که کیف کرده باشید شما هم چون شیوه بحث حاج آقای رفیعی تلفیقی از روایت و آیه در کنارش حکایت و داستان است و گفتن حاج آقای رفیعی چندین نفر که این شیوه جذابیت بیشتری میدهد بحث ها را برویم محضر قرآن کریم و ثواب تلاوت صفحه ای که الان عرض می کنم زیر نویس هم می شود برایتان امروز تقدیم شود به همه خود شماها و هر کسی که برای کمک به مردم مظلوم لبنان و غزه و فلسطین دست دهنده دارد این روزها می دانید پویش مثلا هر خانواده یک پتو و رسانه ملی دارد می گوید و پویش جمع آوری طلا را داریم ایران همدل کارهای اینطوری انجام می دهد ولی به نظر می رسد پول اگر باشد باهاش همه چیز می شود خرید پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری و راههای دیگری که ما در برنامه می گوییم و در زیر نویس ها هست خدا خیر دنیا و آخرت بدهد ثواب تلاوت آیات صفحه 248 سوره مبارکه یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام آیات 104 تا 111تقدیم به شماهایی که در این کار مشارکت خواهید فرمود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
(قرآن کریم صفحه 248 سوره مبارکه یوسف آیات 104 تا 111)
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خیلی متشکرم از اینکه همچنان فعال برنامه خودتان را دنبال می کنید به این معنا که اگر نکته و دیدگاه و مسئله ای دارید از طریق همین سامانه پیام کوتاه 20000303به همکاران اعلام می فرمایید این چند دقیقه پایانی در محضر قرآن باشیم و نکات قرآنی حاج اقای رفیعی عزیز
رحجت الاسلام رفیعی: من خواستم بخش دیگری از دعا را بگویم هم فرصت کم است دیدم چند آیه ای که خوانده شد آیات پایانی سوره یوسف است 103 تا 111 بینندگان عزیز این را بدانید تا آیه 102 داستان حضرت یوسف است از 103 تا 111 که 9 تا آیه کلی است یعنی این سوره همه اش داستان حضرت یوسف است 111 آیه است 102 تایش داستان حضرت یوسف است 103 سیاق کلام عوض می شود نکات کلیدی که مثل پایان نامه هایی می نویسند آخرش نتیجه و چکیده می نویسند دو تایش را من عرض می کنم پیغمبر قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرتٍ انا و من اتبعنی بگو راه من شفاف است روشن است نه پیچیدگی توش است و نه خرافات توش است کاملا شفاف است من چیزی نمی گویم که نیاز به مخفی کاری داشته باشد من می گویم توحید شفاف است می گویم خودم پیامبر هستم دلیل دارم می گویم قرآن وحی است این حرف مهمی است که عزیزان بیننده دین با بصیرت و آگاهی هفتصد و هفتاد و نه بار در این قرآن کلمه علم آمده دین با شفافیت است حتی احکام و حتی تمامش دلیل دارد این را برای کسانی می گویم که گاهی این روزها یک شبهه ای پیدا می شود و دین را کنار می گذارند آقا برو اون شبهه را حل کن این آیه می گوید همه جای دین با بصیرت و آگاهی است اگر امامت و نبوت دارد این یک نکته، آیه 108 آیه 110 به درد شرایط امروز جامعه می خورد خوب گاهی از اوقات بلا روی بلا می آید الان تو غزه و لبنان یک سال بیشتر است خود ما در جنگ حوادث پیش می آید و قرآن می فرماید گاهی از اوقات اونقدر بلایا پیش می آمد که انبیا هم به مرز نا امیدی می رسیدند البته نا امید نمی شدند چون یاس غافر است حتی اذ استیئس الرسل نمی گوید یأس استیئس یعنی اینها هم می گفتند و ظنوا انهم قد کذبوا (یوسف، 110) می گفتند لابد دیگه ول شدیم دیگه و ما دیگه به هر حال رها شدیم و اینها دارند هی دیدید بعضی وقتها برگ همه اش طرف دشمن یم چرخد در احد حمزه عموی پیغمبر فلان قرآن می فرماید جائهم نصرنا در اوجی که فکر می کنی همه چیز بسته شده یک مرتبه یاری خدا می رسد همانطور که حضرت موسی رسید فرعون پشت سر دریا جلو و این همه زن و بچه داد و فریاد یک مرتبه یک عصا دریا شکافت و عزیزان بیننده از این عصایی که دریا می شکافد غافل نباشید انشاء الله این حوادث اخیر هم به نفع جبهه مقاومت تمام خواهد شد انشاء الله.
ملایی: چند تا دعا
رحجت الاسلام رفیعی: از همین جا دعا می کنم خدایا به آبروی این قرآن و اهل بیت قسمت می دهم مظلومان عالم را یاری بفرما خدایا صهیونیست ها را خوار و ذلیل و نابود بگردان حامیانشان را خوار بگردان و امنیت را برای کشور ما و برای کشورهای اسلامی حفظ کن و سرداران رشید اسلام عزیزانی که جانشان را فدا کردند به ویژه امام عزیز و شهید سید حسن نصر الله سایر شهدا روحشان را از این قرآن و از این جلسات بهره مند بگردان.
ملایی: الهی آمین آرزوی سلامتی دارم برای شما و باز هم تسلیت خدمت حاج آقای عابدینی عزیز که پدر بزرگوار را از دست دادند امروز تهران و فردا قم در کانال مراجعه کنید جزئیات مراسم آمده هشت را بفرستید به پانزده پانزده عضو کانال می شوید در پناه حضرت حق باشید تا سلامی دوباره خدا نگهدارتان.