اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1403-08-12-حجت الاسلام حسینی قمی -سیری در نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام ( خطبه ۸۲ )

بسم الله الرحمن الرحیم ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمدو عجل فرجهم سلام عرض می کنم خدمت شما مخاطبان عزیز برنامه سمت خدا خانم ها و آقایان و کوچکترها و بزرگترها خیلی خوش آمدید به یک هفته تازه و یک شنبه و آغاز یک مسیر دوباره برای تلاش همگانی جهت ارتقاء آموزه های دینی و تمرین بهتر و بیشتر برای درک هر چه صحیح تر مفاهیم ارزشی عرض می کنم خدمت تان که شنبه ها که خدمت شما می رسیم حاج آقای حسینی قمی عزیز چند هفته ای هست روال برنامه این است که چون یک دور تفسیر و شرح نهج البلاغه امیر المومنین بیان شده در برنامه خطبه هایی که احیانا جا ماندند از اول تا انتها اونها را یکی یکی می رویم سراغش و نکاتی را در بیان ایشان یاد می گیریم به نظرم کافی است برای شروع برنامه بفرمایید.

معرفی برنامه

حجت الاسلام حسینی قمی: عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه مخاطبین عزیز مخاطبینی که از شبکه ولایت برنامه را می بینند و شبکه جام جم می بینند از شبکه افق می بینند و از رادیو معارف صدای برنامه را می شنوند عرض ارادت و اخلاص خدمت همشون داریم

ملایی:   زنده باشید ما هم علاقه حسابی به حضرتعالی و بحث نهج البلاغه داریم

حجت الاسلام حسینی قمی:  بسم الله الرحمن الرحیم خطبه 82 سید رضی ضوان الله علیه می نویسد و هی من الخطب العجیبه از خطبه های بسیار شگفت انگیز امیر المومنان سلام الله علیه است در پایان خطبه هم می فرماید سید رضی لما خطب بهذه الخطبه وقتی امیر المومنان سلام الله علیه این خطبه را خواندند اقشعرت لها الجلود و بكت العيون و رجفت القلوب دلها به لرزه آمد و اشک ها جاری شد وقتی امیر المومنان سلام الله علیه این خطبه را خواندند و من الناس من یسمی هذه الخطبه الغراء اسم این خطبه را غراء گذاشتند غراء یعنی درخشان خطبه چون بسیاردرخشندگی دارد از خطبه های نسبتا طولانی نهج البلاغه است یک عبارتی من از ابن ابی الحدید بگویم راجع به عظمت این خطبه ذیل همین خطبه 83 ابن ابی الحدید که از علمای اهل سنت است و حدو د هفتصد هشتصد سال پیش بوده می گوید واعلم بدان که ما تردید نداریم که ان امیر المومنین افصح من کل ناطقٍ بلغت العرب من الاولین و الآخرین امیر المومنان کسی است که سخنش رثاتر از همه است و فصیح تر از همه است و خلق اول و آخر چرا؟ دلیل هم آورده می گوید لان فضیلت الخطیب یک سخنران یک نویسنده وقتی سخنرانی و نویسندگی اش و نوشته هایش ممتاز است که دو تا ویژگی داشته باشد یکی در مفردات الفاظی که استفاده می کند یکی در ترکیب جمله بندی اش در مفردات باید این عبارت ابن ابی الحدید می گوید مفردات و کلمات باید کلمات روان باشد پیچیدگی نداشته باشد در جمله بندی هم باید جملاتی باشد که معنای زیبایی داشته باشد و زود مخاطب دریافت کند و امیر المومنان سلام الله علیه خطبه هایش هم کلماتش کلمات ممتازی هست و هم جمله بندی ها جمله بندی های بسیار زیبایی هست باز همین آقای ابن ابی الحدید در ادامه می گوید که و الفصحاء تنقطع انفساهم علی اثره اونهایی که بسیار با فصاحت و بلاغت سخن می گویند نفس شان وقتی به خطبه امیر المومنان می آید نفس شان بند می آید در برابر عظمت کلام امیر المومنان سلام الله علیه می گوید نیازی هم نیست ما دلیل بیاوریم تکلفی که به زحمت بندازیم خودمان را دلیل بیاوریم که کلمات امیر المومنین خودتان بروید ببینید مثل این است که می خوایم دلیل بیاوریم خورشید تابان است نگاها کن می بینیم اگر کسی بخواهد دلیل بیاورد برای تابان بودن خورشید سفیه و نادانی همانطوری که تابان بودن خورشید دلیل نمی خواهد فصاحت کلمات امیر المومنان نیاز به دلیل ندارد آفتاب آمد دلیل آفتاب می گوید این از لطائف و معجزات امیر المومنان است که اخرس الفصحاء همه صاحبان بیان دیگر در برابرش لال شدند و زبانشان بند آمده یک داستانی هم می گوید خیلی جالب است می گوید آدم چاپلوسی آمد پیش معاویه فکر کرد یک کمی علیه امیر المومنان سلام الله علیه یک حرفی بزند امیر المومنان جایزه ای بهش می دهد می گفت من از پیش کسی آمدم که اعی الناس بلد نیست حرف بزند از همه بخیل تر است من عند اجبن الناس از همه ترسوتر است من عند اعلم الناس کسی که هیچ حسب و نسبی ندارد معاویه به عکس بهش گفت به کی داری می گویی اگر منظورت علی ابن ابیطالب است هل سن الفصاح لقریش اصلا کسی فصاحت و بلاغت را غیر از علی ابن ابیطالب پایه گذاری کرد؟ به هر حال اینها دشمن بودند اما مقامات امیر المومنین سلام الله علیه اینقدر روشن بود نمی توانست منکر شود معاویه بهش گفت تو می گویی ان جئت ابخل الناس بخیل ترین مردم لو ملک گفت امیر المومنان کسی است که لو ملک بیتا من طبٍ اگر یک خانه و یک اتاق و محلی داشته باشد من طبٍ او طبنٍ یعنی یک اتاقی داشته باشد همه اش طلا باشد و همه اش پر از کاه باشد اول اتاقی که پر از طلا هست در راه خدا انفاق می کنیم می شود به امیر المومنین بگویی بخیل ترین مردم اما اینکه گفتی ترسوترین مردم والله مالتقت فئتان قدته به خدا قسم نشده دو لشکر با هم برخورد کنند و درگیر بشوند هر گروهی که امیر المومنان سلام الله علیه اونجا باشد گروه مقابل فقط باید دفاع کند از خودش غیر از دفاع جرات حمله ندارند در لشکری که امیر المومنان حضور داشته باشد اما اینکه گفتی الامن العرب این که از نظر خانوادگی کیف چطوری می گویی و ابو طالب جده عبدالمطلب وامرته فاطمۀ سیدۀ النساء العالمین به قول معاویه کسی غیر از علی ابن ابیطالب و امیر المومنین پایه گذار فصاحت و بلاغت در میان عرب نبود این عظمت خطبه از نظر فصاحت بسیار طولانی هم هست حداقل شاید ما با همین که خیلی هم به عجله می گوییم شاید هفت هشت جلسه ای طول بکشد ما خیلی هم به تعجیل توضیح می دهیم قبل از اینکه خطبه را شروع کنیم جالب است من فضای ایراد خطبه را هم بگویم چی شد داستان این خطابه چی است؟ امیر المومنان سلام الله علیه داشتند عبور می کردند عده ای جنازه ای را دفن می کردند و بازماندگان گریه می کردند و ناله می کردند و ضجه می زدند برای عزیز از دست رفته شون حضرت ایستادند قسم خوردند فرمودند و الله اگر اینهایی که اینطور ضجه می زدند اگر می دیدند این میتی که دفن کردند الان چشمش باز شده و دارد می بیند اگر اینها چشمش را بصیرت داشتند می بینند اونچه که میت مرده می بیند اونوقت گریه بر او فراموش می کردند و به حال خودشان گریه می کردند ما نمی بینیم که دفن کنیم یک جنازه بی حرکتی را بعد حضرت در این فضا این خطبه را خواندند خیلی عجیب است جناب آقای ملایی امیر المومنین سلام الله علیه از کنار تشییع جنازه رد می شوند و خاکسپاری جنازه ای جمع می شوند و می خواهد اینها را موعظه کند خطبه به این زیبایی خطبه به این عظمت خطبه 83 را مفصلاً در چنین فضایی می نویسیم و مباحثه می کند همانجا بد نیست همین جا اشاره کنم اصولا چرا حضرت اونجا را انتخاب کردند؟ چون فضای خاکسپاری فضای مناسبی است برای عبرت گرفتن آدم قبرستان که می رود بالاخره جایی است برای عبرت گرفتن دیگه یک داستانی از ابی ذر هست در منابع قدیمی ما هست داستان جالب توجهی است یک وقتی جناب ابیذر فرزندی داشت اسم بچه اش ذر از دنیا رفت یک جمله خیلی مفصلی هنگام خاکسپاری فرزندش گفت از جمله این را گفت پدر آمده جنازه فرزندش را دفن کند این جمله را گفت و قد شغلنی الاهتمام لک عن الاقتمام بک گفت اینقدر من نگران تو هستم که الان خاکسپاری تو را بدنت را به خاک سپردم اینقدر نگران تو هستم که دیگر مشغول شدم از قصه بر تو یادم رفته در حالی که ماها اینطوری نیستیم ماها همه اش قصه از دست دادن عزیز ولی جناب ابیذر فرمود من مشغول این هستم که الان چی می شود یا لیت شعری کاش می دانستم ما قالوا لک و ما قلت له چی بهت گفتند و چی ازت پرسیدند و تو چی جواب دادی به هر حال ببینید خاکسپاری این مراسم تشییع که اینقدر هم اسلام سفارش کرده برای اینکه یک عبرتی باشد می دانید در کسی که در تشییع جنازه است رساله ها نوشته اند آنچنان باید سرگرم فکر این تشییع باشد حوادث بعدش حتی گفتند سلام نکنید بهش خیلی عجیب است سلام که اینقدر سفارش شده یکی از جاهایی که کراهت دارد آدم سلام کند خوب نیست سلام سر تشییع جنازه می رود سلام نکن بهش شما به نمازگذار می توانی سلام کنی کسی که نماز می خواند با خدا گفتگو می کند شما می توانی بهش سلام کنی ولی گفتند کسی که تشییع جنازه می رود کراهت دارد سلام نکن بهش بگذار فکر همین تشییع جنازه و قبر و قیامت باشد یک خطبه ای دارد بخش حکمت ها حکمت 123 یک بیانی دارد امیر المومنان طبع جنازت و سمع رجلاً یضحک حضرت تشییع جنازه ای بودند دیدند یک کسی می خندند ببین چقدر بلند می خندیده که صدایش به امیر المومنان سلام الله علیه رفته تشییع اونقدر بلند بلند می خندد که حضرت شنیدند و خیلی ناراحت شدند ایستادند فرمودند کانه الموت فیها غیرنا می خندی تو فکر می کنی مرگ بر ما نوشته نشده؟ کأن الحق فیها علی غیرنا وجب مرگ حق است بر دیگران نوشته شده بر ما ننوشته اند کان الذین من الاموات صفرٌ تو فکر می کنی بدرقه مسافر اومدی؟ آدم بدرقه مسافر که می رود ناراحتی که ندارد خوشحال است و هر چی هم دوری اش ناراحت کننده باشد بالاخره بر می گردد فرمود تو فکر می کنی مسافر اما قلیلٍ الینا راجعون بر می گردد دوباره نبوئهم اجلاسهم جنازه شون را دفن می کنیم و حرصشان را می خوریم و ما عمر جاویدانه داریم خیلی حضرت ناراحت شدند ببینید فضای تشییع جنازه فضای فکر است و نگرانی است و آدم قصه بخورد در حالات خاتم النبیین هست وقتی می رفتند تشییع جنازه غلبه کعابت یک غم و قصه سنگینی بر حضرت غلبه می کرد و اکثر من حدیث النفس پیامبر در تشییع جنازه با کسی حرف نمی زدند و حدیث نفس می کردند البته می دانید ماها متاسفانه چون نمی خواهیم باور کنیم که یک مرگی هست و قبر و قیامتی هست الان در قبرستان هایمان یک کاری کردیم که خیلی به فکر قبر و قیامت نیفتیم همه را اینقدر زیبا می کنیم گل و گیاه و سنگ قبرهایی که در خبرها می شنویم متاسفانه سنگ قبرهای خیلی سنگین و اینهایی که نوشته اند بعید هم نیست چند ده میلیونی بابا سنگ قبر قبرستان این حرفها را ندارد باید یک محلی باشد و مسئول عبرت باشد نه این بساطی که ما درست کردیم این هفته گلزار شهدای قم بودم خیلی متاثر شدم الحمدلله گلزار شهدای قم عصر جمعه و پنج شنبه خیلی ازدحام جمعیت مردم می آیند و به هر حال عبرت است و هم مزار شهدا هست و هم در گذشتگان خودشان هست دیدم در چند گوشه نه یک جا چند جا یک عده ای جمع هستند و نی می زنند و ساز می زنند و از این آوازها می خوانند دیگه مرده را بگذارید قرآن برایش بخوانید و یک حدیثی و عبرتی چرا ما این کار را می کنیم؟ من به نظرم انگیزه چرا حالا با ساز و آواز مخلوطش کردیم می خواهیم حتی قبرستان برای ما ترسی نداشت یک وقت نکند ما بترسیم نکند ناراحت بشویم و نکند یک وقت افسردگی بگیریم تمام زندگی که غفلت است حداقل اونجا بیداری باشد من واقعا تعجب کردم گفتم بابا اصلا مومنین احترام به این شهدا احترام بگذارید و این بساط خوبی نیست جاهای دیگر هم هست و قم هم هست به هرحال امیر المومنان سلام الله علیه در این فضا این خطبه را خواند پس اولا عظمت این خطبه از نظر فصاحت و بلاغت و ثانیا فضای ایراد خطبه آقا دیدند جنازه ای را دفن می کنند ایستادند عبارت های بسیار بسیار عجیب واقعا همین که سید رضی می فرماید وقتی کسی این خطبه را اونهایی که شنیدند دلهایشان به لرزه در آمد و اشکشان جاری شد حالا ما شروع کنیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله با حمد خدا شروع می شود مثل همه خطبه های حضرت الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا بِحَوْلِهِ وَ دَنَا بِطَوْلِهِ، مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ وَ كَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَ أَزْلٍ؛ أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ، وَ أُومِنُ بِهِ أَوَّلًا بَادِياً وَ أَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً، وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً (نهج البلاغه، 83)

حالا این فضا را ببینید چقدر حضرت کلمات زیبایی را در استخدام خودشان قرار دادند الحمدلله همان خدایی که علی بحوله حول یعنی قدرت خدایی که به خاطر اون قدرت و عظمتی که دارد علی اعلاست در بالاترین درجه است ما یک قیام و قعود داریم می گوییم بحول الله و قوته اقوموا و اقعد اگر حول و قوه الهی نباشد همین قیام و قعود را هم ما نمی توانیم داشته باشیم پس خداوندی که علی بحوله چون قدرت دارد چون قوت دارد و چون این در اوج علی اعلاست ولی بلافاصله و دنی بطوله همین خدایی که در اوج قدرت و عظمت است ولی به بندگان خودش دنی نزدیک هست اون هم به طول یعنی به فضلش و به رحمتش این آیه را همه بلد هستیم اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب نزدیک تان هست با همه عظمت ولی انی قریب اوجیب دعوت الداء اذا دعاء پس علی بحوله دنی بطوله مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ تمام غنیمت ها و تمام اونچه که ما گیرمان می آید و تمام فضل الهی عطا کننده اش پروردگار است از اون طرف هر بلایی اگر بناست از ما دور بشود این دعا را دیگر همه بلد هستند اماً یجیب مضطر اذادعاه و یکشف السوء خدا همانطور که نعمت ها را می دهد بلاها را هم خدا دفع می کند مانح کل غنیمتٍ و فضل و کاشف کل عظیمتٍ و عظم مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ وَ كَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَ أَزْلٍ؛ بلاها را هم خدا دفع کند همه امیدمان باید به خدا باشد و أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ هم به خدا می گویم وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ، دارد خدا اون هم کرم پی در پی ما آن به آن و لحظه به لحظه مشمول عنایت پروردگار هستیم و سوابق نعمه نعمت های فراوان پروردگار باور بفرمایید جناب آقای ملایی داشتم این خطبه را می خواندم می گفتم ماها چقدر بی انصاف هستیم همه ماها خیلی بی انصاف هستیم به هر حال این همه غرق نعمت پروردگار هستیم خدا نکند یک جایی یک گوشه ای یک مشکل پیدا کنیم همان مشکل را می بینیم و از همان داد و فریاد می زنیم و گلایه می کنیم و ایمانمان سست می شود غرق نعمت هستیم یک وقتی گفتم یکی از آقایان عرض کنم که آقای پروفسوری است در سرطان الان دنبال کشف واکسن سرطان هستند یک وقت من به ایشان گفتم که آقا چند نوع سرطان داریم شما که دیگه استاد تمام این رشته هستید گفت نمی دانم گفتم شما نمی دانی من هم نمی دانم پس شما چطور پرفسوری هستید گفت نه من فقط تخصصم سرطان خون هست گفتم تو سرطان خون بگو چند نوع داریم باور می کنید آقای ملایی گفت الان چهار هزار نوع سرطان خون شناخته شده آقا ما نداریم ما چهار هزار نوع سرطان خون نداریم این را نمی گوییم احمده لذا حضرت می فرماید علی عواطف کرمه تمام نعمت پروردگار است در برابر یک بلایی که بهمون می رسد اینقدر ناله نزنیم یکی از عزیزان گفت عزیزی دارم بیمار شده بیماری که خیلی از خانه ها پیش می آید ولی چند نفره می خواهیم از این بیمار پرستاری کنیم باز کم می آوریم ببینید یک بیمار من خواهش می کنم الان خیلی از عزیزانی که دارند برنامه را می بینند حتما یک مشکلات و بیماری هایی دارند و یک گرفتاری هایی دارند مثلا می گوید انگشتم شکسته و دستم شکسته یک دست شکسته شب و روزت را به هم زده چقدر شکستگی نداریم صدها هزاران شکستگی می تواند در بدن ما ایجاد شود یک قطعه و دو سانتش دکتر می گوید ترک برداشته آقا ترک برداشته شما ببین چقدر اون قسمت های سالم را چرا نمی بینید من دیشب داشتم این دعای جوشن صغیر را مرور می کردم خواهش می کنم وقتی انشاالله برسیم برنامه کامل دعای جوشن صغیر را بخوانیم الان جوشن صغیر معروف است مردم می خوانند خواهش می کنم عزیزان یک مروری کنند در دعای جوشن صغیر خط به خط از آقا موسی ابن جعفر سلام الله علیهما حضرت هی بلاها را نام می برند خدایا این بلاهایی که به ما نرسیده حمد خدا بر بلاها و مصیبت هایی که ما نداریم ما الان چند تا بیماری نداریم چند تا بیماری داریم حاج خانم الان داری برنامه را می بینی و حاج آقا برنامه را می بینی قبول است بشمر چند تا بیماری داری فشار خون و قند داری بشمار دو تا سه تا چهار تا پنج تا چند تا نداری در این دعای جوشن صغیر آقا موسی ابن جعفر یاد ما داده من فرازی اش را بخوانم صل علی محمد مکرر این جمله تکرار می شود صل علی محمد و آل محمد و جعلنی نعمائک من الشاکرین چندین بار خدایا ما را شاکر قرار بده بعد حضرت عرضه می دارد خدایا کم من عبدٍ امسا و اصبح السقیم الموجا چقدر آدم هایی هستند که الان گرفتار هستند و درد دارند فی عمت و عویلٍ دارند ناله و فریاد می زنند یتقلبه فی غمه از این پهلو به اون پهلو می شوند لا یجد محیصا نه غذا می تواند بخورد نه آبی می تواند بخورد و انا فی صحت من البدن

ملایی:   من چهارچوب بدنم درست است

حجت الاسلام حسینی قمی:  و سلامت هستم و سلامت کل ذلک منه و لک الحمد یا رب حضرت هی بلاهایی که به ما نرسیده خیلی مهم است هزاران هزار عرض کردم یک سرطان خون می گوید چهار هزار نوع است بلاهایی که به ما نرسیده تو این دعای جوشن صغیر امام موسی ابن جعفر سلام الله علیه هی نام می برند الهی کم من سحاب مکروه چقدر بلاها و مکروهات و چیزهای بدی که و اعین احداثٍ خیلی مفصل است عزیزان خودشان نگاه کنند به نظرم خیلی ما بی انصافی می کنیم این جمله را احمده علی عواطف کرمه حمد خدا خدایا ممنونت هستم علی عواطفه پی در پی نعمت برای ما می آید آن به آن ما غریق نعمت تو هستیم غرق دریای نعمت هستیم قدیم ها و دانش آموزان گلستان و بوستان می خواندند و منت خدایی را عزوجل چقدر این عبارت را این ادبیات ها فراموش شده این عبارت سعدی خیلی زیباست همین نفسی که ما داریم می کشیم همین نفس در هر نفس دو نعمت موجود بر هر نعمت شکری واجب آقا نفسی چون که فرو می رود ممد حیات است چون بر می گردد مفرح ذات پس در هر نفس دو نعمت موجود است بر هر نعمت شکری واجب از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش به در آید خیلی قشنگ گفته واقعا حرف  دل است می گوید بنده همان به که ز تقصیر پیش عذر به درگاه خدای آورم و رنه سزاوار خداوندی اش کز نتواند احمده علی عواطف کرمه و سوابق نعمه آن به آن ما مشغول نعمت خدا هستیم و لطف و کرم خدا شامل حال ماست و فقط نقطه ضعف را نبینیم و اوموا به ایمان می آورم به خدا کدام خدا؟ خدایی که اولا بادیا خدایی که اول است و خطبه شصت و پنج را اون هفته خواندیم هو الاول و الآخر و ظاهر و الباطن گفتیم هو الاول یعنی چی؟ خدایی که ازلی است و خدایی که ابدی هست اول معنا ندارد و الاول یعنی چی اولاً معنا کردیم یعنی مبدأ و مصدر عالم هستی بادیاً یعنی ظاهر هو الظاهر و الباطن حدیث امام رضا علیه السلام خواندیم یعنی چی خدا ظاهر است یعنی بر همه عالم مسلط است و استهدیه قریباً هادیا از خدا طلب هدایت می کنم اون خداییکه قریباً به ما نزدیک است هادیاً هدایت گر هست و استعینه از کی کمک بخواهیم؟ قاهراً قادرا خدایی که هم مسلط است و همه چیز در اختیار خداست و به همه قدرت دارد و اتوکل علیه کافیاً ناس حالا این خدایی که قدرت دارد به این خدا توکل کنیم اتوکل علیه بر خدایی که هم کفایت می کند و هم یاور است عزیزان این آیات سوره مزمل را به نظرم خیلی ها بلد باشند

يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱

قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۲

نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿۳

أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿۴

تا می رسد به اینجا خیلی زیباست ببینید الان تو دعاوی حقوقی دیدید دیگه الان می خواهد یک آدم وکیل بگیرد می گوید یک وکیلی پیدا کنم که قوی باشد و قدرت داشته باشد بتواند از من دفاع کند و حق من را بگیرد خدا خودش را معرفی کرده می گوید من حاضر هستم وکیل شما باشم قدرتم را اول بگویم به شما این وکلا دیدید می نویسند مثلا ما تحصیلات و رزومه و سوابق ما وکیل قوی ای هستیم و پرونده تون را به ما بدهید خدا اول قدرتش را بیان می کند بعد می گوید پرونده ات را بده به من لله المشرق و المغرب و اتخذه وکیلا شرق و غرب عالم مال من است برو بگرد ببین غیر از من خدایی هست؟ نیست من را وکیل خودت قرار بده فاتخذه اتوکل علیه بر خدایی توکل می کنم که کافیا و ناصرا بنده را کفایت می کند و بنده را ناصر و یاور است جالب است یک حدیثی دیدم در معانی الاخبار صدوق رضوان الله علیه حدیث قدسی هست خدای متعال به توسط جبرائیل به پیامبر ما خطاب کرد معنای توکل چی است؟ خیلی زیباست العلم ما بدانیم بأن المخلوق لا یضروا و لا ینفع خیلی مهم است آقای ملایی ما در همین اعتقادات و باورهایمان است توکل معنایش این است باور کنیم المخلوق لا یضر و لا ینفع مردم خیر و صلاح ما دست مردم نیست دست خداست تا خدا نخواهد کسی نمی تواند کاری انجام بدهد بنده خدا نمی تواند به ما نفعی برساند و نمی تواند به ما ضرری برساند لا یعطی و لا یمنع و استعمال الیأس من الخلق از بندگان نا امید باش فقط به خدا امید داشته باش اون وقت در این حدیث قدسی فرمود اگر انسان رسید به اینجا لم یعمل لاحد سوی الله جز برای خدا کار نمی کند و لم یرجوا و لم یخف سوی الله جز به غیر خدا امید ندارد جز از غیر خدا نمی ترسد و لا یطمع فی احد سواه همه این آموزه های دینی باید زیبایی خدا را معرفی می کند علی بحوله دنی بطوله آقا قدرت دارد ولی به شما نزدیک است همه خیرات از او است همه بلاها را او از شما دور می کند چرا اینها را بیان می کنید برای اینکه ما به خدا توکل داشته باشیم و سراغ دیگری نرویم بعد اشهد انا محمدا صلی الله علیه و آله عبده و رسوله همه خطبه ها اینطوری است بعد از حمد شهادت به اسارت خاتم النبیین است و دیدید در همه خطبه ها هم اشهد انا محمدا اول صلی الله علیه و آله عبده و رسوله اول عبد است بعد رسول است یک تعبیری دیدم یکی از عزیزان خیلی پسندیدند تعبیر جالبی بود فرمودند پیامبر ما اگر به آسمان می رفت چون عبد بود به آسمان می رفت آیه را بخوانید سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ (اسراء، 1) اگر آسمان را به زمین می کشید باز چون عبد بود این کار را می کرد اگر از آسمان بر پیامبر آیات قرآن نازل می شد سوره مبارکه حدید هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ عَلی عَبْدِهِ آیاتٍ بَیِّناتٍ پیامبر ما به آسمان می رفت اگر به آسمان ها می رفت چون عبد بود اسری بعبده اگر آسمان را وحی الهی را از آسمان به پایین می آورد چون بنده خدا بود هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ عَلی عَبْدِهِ آیاتٍ (حدید، 9) بگذارید این لطیفه را هم بگویم خیلی زیباست ملا صدرا در این شرح کافی شریفش خیلی لطیفه زیبایی می گوید آیات قران را ببینید خیلی جالب است شما یک آیه بگردید یک آیه پیدا نمی کنید که وقتی خدای متعال اسم پیامبر را به عنوان عبدش از پیامبر خودش به عنوان عبد تعریف می کند اونجا اسم پیامبر نمی آید نداریم شما یک آیه پیدا کنید عبودیت یعنی وقتی اونچنان پیامبر عبودیتش محض است خالص است و تمام است اسم هم ندارد اونجا راجع به پیامبران دیگر اینطوری نیست اسمش هم هست واذکر عبدنا ایوب اسم دارد ایوب یا داستان ذکریا ذکر رحمته عبده زکریا عبد زکریا شما یک آیه عزیزان با قرآن مانوس هستند پیدا کنید یک جا که خدای متعال وقتی از عبودیت خاتم النبیین تعریف می کند اسم یعنی حتی اسم هم ندارد دیگر مثلا فاوحی الا عبده و اوا اسم نیامده هو الذی ینزل علی عبده هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ همین آیات سوره مبارکه حدید سبحان الذی اسری بعبده لیلاً اسم این عبد چی است می گوید اسم ندارد تَبَارَكَ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ لِيَكُونَ لِلۡعَٰلَمِينَ نَذِيرًا  (فرقان، 1) یعنی انسان در پیشگاه مولا دیگر اسم نباید داشته باشد یک داستانی است معروف است می گویند یک کسی عرض کنم که بنده ای را یک خادمی را آورد خانه خودش یک مولایی خادمی را آورد خانه خودش گفت وقتی آمد گفت بفرمایید ببینم اسم شما چی است من اسم ندارم شما هر چی انتخاب کن ظهر شد گفت چی می خوری؟ گفت من اختیاری ندارم هر چی شما غذا بخورید گفت بروم یک لباس جدیدی برایت بیاورم چی می پوشی گفت من اختیار ندارم هر چی مولا تن من بکند گفت چیکارها بلدی انجام بدهی هر چی مولا از من بخواهد تو مگر از خودت اختیار نداری؟ گفت اگر اختیار داشتم عبد نبودم چون نه اسمی برای خودم دارم نه لباسی برای خودم دارم نه غذایی برای خودم تعیین کردم هیچی خدای متعال وقتی پیامبر ما را نام می برد به عبودیت از عبودیتش ستایش می کند دیگر اسمی ازش پس بنابراین اشهد انا محمدا مقدم بر همه عبده و رسوله رسالت پیامبر چی است؟ سه تا چیز در سه جمله حضرت رسالت پیامبر را بیان کردند ارسله لانفاق امره و انهاء عذره و تقدیم نزله این سه تا ماموریت پیغمبر است اوامر پروردگار را اجرا کنید اجرای امر پروردگار انهاء عذره اتمام حجت کند بر مردم کسی نگوید ما خبر نداشتیم اگر چیامبری آمده بود به ما گفته بود ما اطاعت می کردیم و تقدیم نذره نذره جمع نذیر است پیامبران به عنوان بشیر و نذیر پیامبر اومد هم بشیر باشد هم نذیر تقدیم نزله با این مقدمه اوصیکم عباد الله بندگان خدا شما را سفارش می کنم به تقوی الله تقوا کدام خدا؟ الله اکبر ده تا ویژگی چرا ما باید تقوا داشته باشیم دلیل اینکه ما تقوا داشته باشیم چی است خدایی که الَّذِي ضَرَبَ الْأَمْثَالَ وَ وَقَّتَ لَكُمُ الْآجَالَ وَ أَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ وَ أَرْفَغَ لَكُمُ الْمَعَاشَ وَ أَحَاطَ بِكُمُ الْإِحْصَاءَ وَ أَرْصَدَ لَكُمُ الْجَزَاءَ وَ آثَرَكُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ وَ الرِّفَدِ الرَّوَافِغِ وَ أَنْذَرَكُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوَالِغِ، فَأَحْصَاكُمْ عَدَداً وَ وَظَّفَ لَكُمْ مُدَداً.(نهج البلاغه، 83)  به این ده دلیل باید تقوا داشته باشیم

  1. ضرب لکم الامثال برای هدایتان اینقدر مثال زده در قرآن می دانید بخشی از آیات قرآن ضرب المثل است یک کتابی است مال آیت الله مکارم شیرازی است ماه رمضان ایشان کلا بحثشان ضرب المثل های قرآن است چاپ هم شده کتابش قرآن کریم بیساری از هدایت هایش را در قالب ضرب المثل است این آیه را همه بلد هستند سوره مبارکه حشر لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَل لَّرَأَيۡتَهُۥ خَٰشِعا مُّتَصَدِّعا مِّنۡ خَشۡيَةِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ (حشر، 21) این آیه سوره مبارکه بقره خدا با مثل ها بیان کرده ضرب الله مثلا ما فراوان اون آیه را خواندیم این هفته همین آیه ای که اشاره کردیم یا ایها الناس ضرب مثلوا ان الذین تدعون من دونه یا این آیه سوره مبارکه بقره مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله خدا می خواهد ما را تشویق کند به انفاق با ضرب المثل مثل کسانی که در راه خدا انفاق می کنند کمثل حبت انبت سبع سنابل فی کل سنبلت معها یک درختی که هفتصد تا والله یضاعف لمن یشاء خدا دوبرابرش می کند شد هفتصد تا یضاعف دو برابرش کن 1400 تا والله واسعٌ علیم باز هم بیشتر اگر اینها را باور می کردیم خیلی خوشحال شدم همین جا اشاره کنم هفته ای که گذشت بحمدلله این بحث ایران همدل که رسانه ملی هم همه شبکه ها شبکه سه و دیگر شبکه ها پای کار ایستادند و حسابی مردم را تشویق می کنند مردم هم وظیفه دارند به هر حال در این آستانه فصل سرما حداقل کاری که ما می توانیم همراهی و همدلی با مردم مظلوم لبنان و مردم فلسطین و مردم غزه همین کمک های مردمی است جنابعالی هم فرمودید همین جا تقدیر و تشکر کنم در یک برنامه در حرم حضرت معصومه در یک برنامه حدود چهار ساعت شش بعد از ظهر تا ده شب بیش از چهار کیلو و نیم طلا بود مجموعه کمک ها بیش از 220 میلیارد ریال کمک کردند آقا شما یک درهم دادید یک درهم می دهی می شود هفتصد تا یضاعف لمن یشاء دوبرابر باز والله واسع علیکم ضرب لکم الامثال خدای متعال بسیاری از حقائق را با ضرب المثل برای ما بیان کرد و وقعت لکم الآجال اجلی برایتان تعیین کرد آیه را همه بلد هستید و وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ یک لحظه جلو و عقب نداریم هم یستقدمون یک لحظه جلو و عقب نداریم هم امت ها اجل دارند و هم انسان ها سوره مبارکه اعراف وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ (اعراف، 34) یک لباس فاخر قرآن کریم باز به این نعمت اشاره می فرماید و انزلنا علیکم لباساً یواری سواتکم لباس خیلی ارزش دارد می دانید در احکام فقهی ما ملاحظه بفرمایید وقتی می خواهیم دیه تعیین کنند می گوید صد تا شتر صد تا جامع اینقدر لباس مخصوصا در گذشته اینقدر ارزش داشته اگر لباس نبود یواری و ریشاً ریش همین باعث زینت شماست البته و لباس التقوی ذلک الخیر و ارفق لکم المعاش و خداوند معیشت شما و زندگی شما و ارفق لکم توسعه داده به زندگی شما قرآن کریم هست وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ ۗ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ من این را اشاره کنم نکته بسیار بسیار لطیف قرآنی اولا می دانید تمام بیانات امیر المومنان سلام الله علیه تمام بیانات حضرت را می توانید شما دهها شاهد از قرآن برایش پیدا کنید دهها شاهد مثلا همین بیان حضرت ارفق لکم المعاش خدا به شما زندگی داده قرآن می فرماید وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ ۗ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ (اعراف، 10)

ملایی:   ولی شماها خیلی کم

حجت الاسلام حسینی قمی:  سپاس جالب است آقای ملایی نگاه می کردم نوعا قرآن کریم وقتی از نعمت های خدا یاد می کند بلافاصله یادآوری می کند که مردم سپاسگذار نیستند خواهش می کنم عزیزان آیات سوره ابراهیم را ببینند ده تا نعمت را خدا یاد می کند آیه 32 به بعد

ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآء فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقا لَّكُمۡۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡفُلۡكَ لِتَجۡرِيَ فِي ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ

32

وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ دَآئِبَيۡنِۖ وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ

(ابراهیم، 32)

آسمان و زمین را خلق کرده و باران و رحمت برای شما نازل کرده و دریاها و روز و انهار در اختیار شماست و خورشید و ماه در اختیار شماست شب و روز و وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ‌ (ابراهیم، 34) بعدش می گوید وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا (نحل، 18) نمی توانید نعمت های خدا را بشمارید إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ اونها شاکر نیستند غالباً گلایه دارد خدای متعال چون ما سپاسگذار نیستیم إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ (ابراهیم، 34) بنابراین ده تاش و پنج تایش را عرض کردم برسیم بعد از قرآن قبل از اینکه شرفیاب شویم محضر قران سعی می کنیم کتاب هایی که در شرح نهج البلاغه نوشته شده به عزیزان معرفی کنیم این کتابی که امروز همراهم آوردم فروغ حکمت است شرح نهج البلاغه هست مال استاد محمد علی انصاری از فضلای بسیار گرانقدر مقیم مشهد هستند ایشان یک شرح نهج البلاغه دارد به نام فروغ حکمت تا الان حدود ده جلدش چاپ شده تفسیر قرآن دارند به نام مشکات تا الان 25 جلدش چاپ شده صحیفه سجادیه دارند به نام شکوه نیایش تا الان حدود هفت هشت جلدش چاپ شده نکته ای را یادآوری کنم برای عزیزان جالب توجه است شاید عزیزان بگویند ما در توانمان نیستم که بخواهیم 25 جلد تفسیر تهیه کنیم و 25 جلد شرح نهج البلاغه تعریف کنیم خوشبختانه ایشان یک نرم افزاری به نام منیب منظور این است که دوستان هم زیر نویس می کنند و هم در کانال می گذارند تمام صوت این جلساتشان من نگاه می کردم دو هزار جلسه تفسیر قرآن دارند پانصد جلسه شرح نهج البلاغه دارند و سیصد جلسه شرح صحیفه سجادیه دارند بنابراین اگر کتاب هم نتوانند عزیزان تهیه کنند از این نرم افزار منیب می توانند استفاده کنند فروغ حکمت این شرح نهج البلاغه است

ملایی:   بسیار متشکرم این منیب که می فرمایند دوستان عزیزم نمایش می دهند روی جلد کتاب فروغ حکمت حاج محمد علی انصاری این پایگاه اطلاع رسانی منیب را مراجعه کنید در فضای مجازی همین پایگاه به شما خواهد گفت چطوری به اون مجموعه چاپ شده به صورت دیجیتال دسترسی پیدا کنید از مجموعه آثار استاد محمد علی انصاری

حجت الاسلام حسینی قمی::  لابراهیم لحلیم ابواب المنیب

ملایی:   منیباً الیک اونهایی که ما یک لحظه این کتاب را رفتید بخرید تهیه کنید دوستان من در برنامه سمت خدا راهنمایی تان می کنند برای این اطلاع و کیفیت تهیه کتاب یک پیامک کافی است بدهید به بیست هزار سیصد و سه دوستان ما راهنمایی تان می کنند این کتاب فروغ حکمت و کتاب هایی که معرفی می شوند را تهیه کنید حاج آقای حسینی قمی فردا اول ماه هم هست و خوب است آماده باشیم دوباره برای یک هماوردی با نفس مان و برای اینکه انشاالله گذشت کنیم و تو قربانی ماه برنامه هم مشارکت کنیم انشاالله توجه دارید برای این مسئله هم می توانید به کانال مراجعه کنید راههای مشارکت دائما برایتان زیر نویس می شود چطوری عضو کانال شوید عدد هشت را بفرستید به سر شماره ای که رفقا همین الان برایتان زیر نویس می کنند عضو کانال شوید و جزئیات را مشاهده بفرمایید

حجت الاسلام حسینی قمی:  حاج آقای ملایی نماز اول ماه هم صدقه اول ماه همه عزیزان سمت خدایی هم صدقه و هم نماز اول ماه می دانید پنج شنبه پنجم ماه جمادی الاولی هست و روز ولادت عقیله بنی هاشم زینب کبری و روز پرستار که ما پیشاپیش تبریک عرض می کنم.

ملایی:   خیلی هم عالی حاج آقا رفت تا پنج شنبه هفته آینده

حجت الاسلام حسینی قمی: به زینب ها مخصوصا جدی تقاضا می کنم نام ها تکریم کنیم بعضی ازنام ها مخصوصا هر کسی در خانه نام زینب دارد خانمش و دخترش و نوه اش و عزیزانش هر کی هست عروسش نام زینب را برای روز پرستار

ملایی:  من یک زینب دارم ویژه باید تجلیل کنم افتاد گردنمان جدی تر از همیشه برویم سراغ صفحه 240 قرآن کریم سوره مبارکه یوسف آیات 38 تا 43 همراهی کنیم زمان داشته باشیم یک کم دیگر با حاج آقای حسینی قمی بمانیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

(تلاوت قرآن کریم صفحه 240 سوره مبارکه یوسف آیات 38 تا 43)

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ملایی:   به یکی دو دقیقه باقیمانده از وقت مان خوش آمدید

حجت الاسلام حسینی قمی:  عرض کنم جناب آقای ملایی این آیاتی که تلاوت شد در سوره حضرت یوسف علی نبینا و آله و علیه السلام داستان اینهایی است که در زندان با یوسف بودند و خوابی دیدند و حضرت یوسف خوابشان را تعبیر کرد من اتفاقا یک روایتی یادداشت کردم از یکی از منابع بسیار قدیمی ما کتابی داریم به نام معدن الجواهر مال علامه کراجکی همین منطقه جبل عامل لبنانی که علمای بزرگی از اون منطقه آمدند از علمای بزرگ شیعه و شاگرد شیخ مفید بوده و استاد بسیاری از شخصیت هاست و کتاب های فراوانی دارد در این کتاب حدیثی نقل کردند در هیچ کجای دیگر از منابع بسیار قدیمی است می نویسد جناب یوسف تو این هجده سالی که زندان بود حضرت یوسف هجده سال زندانش طول کشید. و كَتَبَ عَلى بابِ السِّجنِ : هذا قُبورُ الأحياءِ ، و بَيتُ الأحزانِ ، و تَجرِبَةُ الأصدِقاءِ ، و شَماتَةُ الأعداءِ (مجمع البیان، 370)زندان کجاست سه جمله محل گرفتاری و دار البلوا قبور اهل الدنیا قبرستان زنده هاست و شماتت الاعداء دشمن هم شماتت می کند من به این مناسبت و به تناسب این آیات یک تقاضا دارم جلسه ای گفتم الان ببینید آدم به مرده هایش سر می زند مرده هایی که می گویند شب جمعه بروید زیارت اموات اما به این به تعبیر حضرت یوسف زندانیانی که در قبور اهل دنیا هستند کمتر می گویند آقا برویم سر بزنیم و امکانات ملاقات به این آسانی نیست به بیمار سر می زنند رسم است رسم است برویم بیمارستان و به مریض و مرده سر می زنیم اما از زندانی خبر نمی گیریم من دو تا تقاضا دارم اولاً خواهش می کنم از آقایان قضات و دادستان ها و متواضعانه می خواهم تشکر هم می کنم می دانیم اینها سر می زنند گاهی به تازگی یک خبری در قم خواندم حضور دادستان و چند نفر از قضات در زندان قم چهل پنجاه نفر که اواخر زندانشان بود یا امکان بخشش بود و امکان رضایت اینها همه آزاد شدند و رفتند یک حضور یک روز آقایان برکت حضور مسئولین پنجاه نفر و صد نفر این کار انجام می شود خواهش می کنم بیشتر انجام شود از خود مردم به هر حال زندانی است ما جرائم سنگین اونها هیچ حساب جداست یک کسی جرمی مرتکب شده و هزار چهره است این بیچاره هایی که اشتباه و خطا کردند باور کنید آقای ملایی من کربلا مشرف بودم هفت هشت ماه پیش یک مادری تو صحن امام حسین من را در برابر یک سوال عجیبی قرار داد گفت آقای حسینی این عکس پسرم است چند ماه پیش کشتنش به نظر شما چیکار کنم رضایت بدهم یا نه قاتلش در زندان است من چی باید می گفتم بروم کربلا زیارت امام حسین اونجا تصمیم می گیرم هر چی شما بگویید من انجام می دهم گفتم مادر قاتل اگر این کاره است و شیاد و جانی است رضایت نده بیاید بیرون دوباره اما اگر نه اشتباهی بوده گفت نه اشتباه کرده گفت به حق امام حسین من الان رضایت دادم و می روم اعلان می کنم من عرضم این است زندان قبور اهل الدنیاست اگر کاری از دستمان بر می آید برایشان انجام بدهیم.

ملایی:   خیلی هم ممنون از حاج آقای حسینی قمی که چهره نازنین شان هم دیدیم برای لحظه هایتان در برنامه امروز مان انشاالله عمری باشد و سعادت فردا دوباره خدمتگذار شما خوبان هستیم در برنامه سمت خدا در پناه حضرت حق باشید و باشیم با یک صلواتی خداحافظی می کنم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها