اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

1403-07-28-حجت الاسلام حسینی قمی - سیری در نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام ( خطبه ۳۴ - بعد از جنگ نهروان )

ملایی: سلام به روی ماه شما بینندگان عزیز و ارجمند آقایان بزرگوار و بانوان گرامی خیلی خوش آمدید به سمت خدای این هفته شنبه آغاز یک مسیر با شما و یک تلاش همگانی برای اعتلای مفاهیم دینی و معارف اهل بیت علیهم السلام و معارف قرآن، روز شنبه و آغاز هفته در واپسین روزهای مهر 1403 امیدوارم که مهرتان به مهر گذشته باشدو روزهای خوبی هم پیش روی همه شما عزیزان همراه با برنامه باشد حاج حسینی قمی عزیزا ینجا هستند طبق شنبه های گذشته و دعوت می کنم بفرمایید برای آغاز برنامه و انشاالله از محضر شما

معرفی برنامه

حجت الاسلام حسینی قمی:  عرض سلام و ارادت دارم خدمت همه مخاطبین عزیز از شبکه های مختلف شبکه ولایت و شبکه جام جم و شبکه افق و رادیو معارف خدمت همه سلام عرض می کنم

ملایی:   این روزها محور مقاومت همچنان دارد قهرمانان خودش را یکی یکی بهتر معرفی می کند مثل شهید یحیی سنوار مثل الگوی قهرمانانه شهید شدن و مردن سر پا و ایستاده مردن هست تسلیت می گم هم محضر شما بیننده ها و شنونده های عزیز و دعوت می کنم با برنامه همراه باشید.

حجت الاسلام حسینی قمی:  بسم الله الرحمن الرحیم من هم در همین مناسبت و در همین فضا خطبه ای را انتخاب کردم که انشاء الله در ادامه اشاره خواهم کرد بسم الله الرحمن الرحیم خطبه 34 و و من خطبة له عليه السّلام فى استنفار النّاس الى أهل الشّام (نهج البلاغه، 34) فضایی دارد این خطبه فضای خطبه را من عرض کنم امیر المومنان سلام الله علیه وقتی جنگ نهروان تمام شد یک سخنرانی کردند و فرمودند که از همین جا مستقیم برویم سراغ جنگ با شامی ها چون می دانید جنگ صفین با توطئه ای که پیش آمد و قرآن ها را به نیزه کردند عملاً نیمه کاره ماند به نتیجه نرسید و از جنگ صفین قصه نهروانی ها و خوارج پیش آمد جنگ نهروان قائله نهروانی ها که تمام شد حضرت فرمود برگردیم برویم ادامه کارمان را برای نبرد با شامی ها پی بگیریم عده ای گفتند نه یا امیر المومنین الجراد فاشیت مردم در این جنگ نهروان خیلی مجروح شدند اجازه بدهید ما برویم کوفه استراحتی کنیم و با یک فاصله ای برویم برای نبرد بعدی آماده بشویم حضرت نپسنیدند و نپذیرفتند ولی خوب چاره ای نبود لشکر آمادگی نداشت وقتی رسیدند به کوفه باز حضرت فرمودند که عبارت این است این گزارش نصر بن مزاحم است در کتاب وقعۀ الصفین  تقریبا مال اوائل قرن سوم یکی از منابع بسیار بسیار قدیمی هست یعنی مال 1200 سال پیش امیر المومنان سلام الله علیه وقتی رسیدند به کوفه لشکر را در نخیله لشگرگاه محل لشکر که بیرون شهر بود اونجا نگه داشتند فرمودند که اگر هم می خواهی بروید در خانه و سری بزنید به زن و بچه عبارت این است امر الناس ان یقلوا زیارتاً نساء و ابنائهم یک سر کوتاهی و مختصری بزنید و زود برگردید نروید اونجا بنشینید با زن و بچه و زندگی دیگر آمادگی نداشته باشید برای نبرد بعدی باز به این کلام امیر المومنان هم توجه نکردند جز یک عده کمی از یاران با وفای امیر المومنان سلام الله علیه همه رفتند امروز می آیند و فردا و پس فردا می آیند نیامدند امیر المومنان یک سخنرانی کردند باز اون سخنرانی و خطبه اثر نداشت این خطبه را خواندند خطبه 34 در حقیقت فضای این خطبه در حالتی است که امیر المومنان اسرار دارند لشکریانشان حرکت کنند و ادامه نبرد صفین را انجام بدهند ولی اینها آمادگی ندارند از طرفی هم می دانید از شام از سپاه معاویه قبلا هم اشاره کردیم حرکت های  ایذائی فراوانی صورت می گرفت ضحاک بن قیس را معاویه می فرستاد یا بصر بن ارتاد را می فرستاد این گزارش تاریخ است جناب آقای ملایی عزیزان ببینند در منابع دست اول تاریخی آمده فقط بصر بن ارتاد راه افتاد در شهرهای امیر المومنان سی هزار نفر را به شهادت رساند ما این آمارها را الان دیگر برایمان عادی شده شاید در گذشته وقتی می گفتند سی هزار نفر لشکریان معاویه کشتند تعجب می کردیم ضحاک بن قیس الان خیلی عادی است می شنوید این روزها هی آمار می رود بالا و جنایاتی که صهیونیست ها انجام می دهند بالای چهل هزار نفر زن و کودک بنابراین به شهرهای قلمرو امیر المومنان حمله می کردند و دهها هزار نفر را می کشتند حضرت به یارانشان می فرمود بلند شوید برویم قائله را از بین ببریم این جمله در خطبه 27 خواندیم فرمود ما قضی قومٌ فی اقر دارهم به خدا قسم هیچ گروهی در داخل خانه شون با دشمن نجنگیدند مگر اینکه ذلیل شدند ما نباید اجازه بدهیم دشمن بیایدداخل خانه وقتی دشمن اینطور عملیات ایذائی انجام می دهد و دهها هزار نفر را کشته نباید ما منتظر باشیم این خطبه 27 امیر المومنان از کلمات بسیار زیبای حضرت است خطبه جهاد بهش می گویند اشاره کردیم بله فو الله از زیباترین کلمات حضرت است فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ اگر یک مردمی نشستند تادشمن بیاید در خانه اینجا باهاش بجنگند اینها ذلیل می شوند به هر حال حضرت هر چی فرمودند به اینها اینهااعلام آمادگی نکردند این خطبه بسیار سنگین و پر از عتاب و خطاب را در این فضا آقا ایراد کردند فرمود افٍ لکم نفرین بر شما لقد سعمته عتابه از سرزنش شما خسته شدم  أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ ( توبه 36 )عوضا آیا راضی شدید که دنیا را داشته باشید ولی آخرت را نداشته باشید اون هم چه دنیایی؟ وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً؟ با ذلت اینجا زندگی کنید و سپاه دشمن بیاید و قتل و غارت کند و دهها هزار نفر را بکشد إِذَا دَعَوْتُكُمْ إِلَى جِهَادِ عَدُوِّكُمْ دَارَتْ أَعْيُنُكُمْ وقتی شما را دعوت می کنم به جهاد با دشمن دارت اعینکم کأنکم من الموت فی قمره چشم هایتان را از ترس در حدقه می چرخد گویا از ترس مرگ هوش از سرتان رفته من الظهور فی سکرته مثل آدم های مستی می مانید که از خود بیخود شدید كَأَنَّكُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِي غَمْرَةٍ وَ مِنَ الذُّهُولِ فِي سَكْرَةٍ. يُرْتَجُ عَلَيْكُمْ حِوَارِي دیگر سخن من به گوش شما نمی رسد  فَتَعْمَهُونَ [فَكَأَنَ] سرگردان و حیران هستید وَ كَأَنَّ قُلُوبَكُمْ مَأْلُوسَةٌ گویا عقل از سرتان پرید  فَأَنْتُمْ لَا تَعْقِلُونَ. گوئیا عقل و خرد ندارید نمی فهمید من چی دارم می گویم ما انتم لی بثقۀ من دیگر نمی توانم به شما اعتماد کنم سجیل الیالی شما مردمی نیستید که به شما اعتماد کنم و ما انتم ما رکن یقال بکم شما اون استوانه و رکنی نیستید که قابل اعتماد باشید و لا ظوافروا عزٍّ یاران عزت که یفتقر الیکم من مشکلم را بخواهم با شماها برطرف کنم ما انتم الا کالابل ضل رعات حضرت تشبیه می فرمودند شما مثل اون گله شتری شدید که صاحبش رفته بی صاحب است از هر طرف جمع کنی از یک طرف دیگر پراکنده می شوند فکلما جمعت من جانبٍ انتشرت منها خیر البعث لامر الله سعر نارٍ حربه انتم عجیب است امیر المومنان عرض کردم حالا اشاره می کنم باز هم چندین قسم از شدت ناراحتی نباید امیر المومنان ناراحت باشد اینطور دشمن آمده قتل و غارت و کشتار می کند و زن و بچه را از بین می برد و آتش می زند و خانه و زندگی را ویران می کند و حضرت داد می زند وفریاد می زند می گوید اگر می خواهید بروید تو شهر کوتاه بروید زود برگردید خطبه می خواند و اثر ندارد لبعث امرالله سعنا نار الحرب انتم به خدا قسم شما بد شعله افروز جنگ هستید شما کسانی نیستید که با شما بشود آتش جنگ را به پا کرد و ایجاد کرد و نیروهای اولی که حرکت کند بعد به چهار تا ایراد اینها حضرت اشاره می کند عیب شما چی است؟

  1. تکادون و لا تکید دشمن برای شما نقشه می کشد ولی شما هیچ نقشه ای ندارید هیچ برنامه ای ندارید قومی که بنشیند دشمن هر روز یک نقشه جدیدی ولی اینها هیچ نقشه ای نداشته باشند و تنتقص اطرافکم فلاتنتهضوا شهرهایتان را اشغال می کنند حتی خشم هم نمی گیرید تمتهضوا یعنی عصبانی هم نمی شوید گرفته که گرفته شهر ما را اشغال کرده که کرده اطراف و یاران ما را گرفته بر نمی خورد بهتون لَا يُنَامُ عَنْكُمْ وَ أَنْتُمْ فِي غَفْلَةٍ سَاهُونَ. (نهج البلاغه، 34) دشمن بیدار است لا ینام دشمن نخوابیده ولی شما تو غفلت هستید.

4- غُلِبَ وَاللهِ المُتَخاذِلون (نهج البلاغه، 34) باز دوباره حضرت قسم می خورد به خدا قسم متخاذلون در برابر متناصرون یعنی جمعی که همدیگر را یاری می کنند تخاذل یعنی همراهی و یاری نکردن غلبت به خدا قسم والله به خدا قسم جمعی که حاضر به یاری همدیگر نباشند مغلوب می شوند و أیم الله بازدوباره حضرت قسم می دهد أیم الله اشاره کردیم یک وقت می گوییم والله یک قسم یک وقتی در فارسی هم هست می گوییم به خدا به خدا والله والله ایم الله جمع است قسم ها والله والله والله انی لأن بکم من باورم این است لَوْ حَمِسَ الْوَغَى وَ اسْتَحَرَّ الْمَوْتُ قَدِ انْفَرَجْتُمْ عَنِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ انْفِرَاجَ الرَّأْسِ اگر جنگ شدت بگیرد واستحر الموت یعنی مرگ بازار شهادت گرم بشود جدی بشود مسئله قد انفرجت شما از علی جدا می شوید ان ابن ابیطالب حضرت تشبیهات عجیبی دارد می دانید اینها هر کدام واژه هایشان توضیحات می خواهد و استفاده زیبایی که امیر المومنان از این واژه ها می برد ما برای مخاطب عام صحبت می کنیم دیگر سراغ واژه شناسی نمی رویم می فرماید شما علی را تنها می گذارید انْفِرَاجَ الرَّأْسِ چطور سر اگر در بدن نباشد و سر از بدن جدا شود هیچ کاری نمی توانید بکنید با این یارانی که حاضر نیستند همراهی کنند حضرت را چیکار می کنید باز دوباره قسم ببینید چندمین قسم حضرت است شاید در مجموعه خطبه های امیر المومنین کمتردیدم این قدر قسم یاد کند بسیار حضرت ناراحت است از کوتاهی حضرت والله ان امر نمکن عدوه من نفسه یعرق لحمه و یحشم عزمه و یفری جلده به خدا قسم کسی که دشمن را بر خودش مسلط کند گوشتش را بخورد استخوانش را بشکند و پوستش را بکند مگر انسان نشست و دشمن پوستش را کند و استخوانش را شکست و گوشتش را خورد لعظیم عظمه این آدم معلوم است عجزش بسیار بسیار بزرگ است نه فقط ناتوانی جسمی ضعیفٌ ما ذمت علیه جوانه صدری اراده ندارد اراده اش ضعیف است ضعیفٌ ما ذمت علی جوانه اراده اش و قلبش ضعیف است بعد حضرت می فرماید انتفع ذات الشئت یعنی چی وسط خطبه انت به کی دارند اشاره می فرمایند تو اینچنین باش اگر می خواهی من اهل سازش بادشمن نیستم تو اگر می خواهی کنزاک ان شئت اگر می خواهی تسلیم دشمن باشی باش دشمن استخوانت را بشکند گوشتت را بخورد و پوستت را بکند این که می خواهی این کار را بکنی ولی من نیستم ولی به کی حضرت خطاب می کند دو تا احتمال دادند شارحین نهج البلاغه یک احتمال اینکه حضرت دارند به تک تک یارانشان خطاب می کنند و یک احتمال هم به یکی از کسانی که در میان لشکر حضرت بود و نمی گذاشت لشکر با امیر المومنان همراهی کند از منافقین در حقیقت همان آدمی که در داستان صفین هم اون باعث شد که جنگ به نتیجه نرسد نامش را عزیزان فراوان شنیدند اشعث بن قیس جزو یاران حضرت است ولی در داستان صفین همین باعث شد وقتی قرآن رفت بالای نیزه اثر نکرد هر چی حضرت فریاد می زد اثر نکرد وقتی هم حکمیت را بر حضرت تحمیل کردند و حکمیت را حضرت پذیرفت خیلی عجیب است این را بینندگان عزیز یادشان باشد ببینید مظلومیت امیر المومنان اگر بنا باشد امام حرفش اثر نداشته باشد همین اشعث بن قیسی که تحمیل کرد پایان جنگ و حکمیت را تا حکمیت امضا شد پا شد گفت حکمیت کفر است نباید حکمیت را می پذیرفتیم توبه می کنیم حضرت می خواست قائله ختم بشود دیگر باز دوباره یک قائله جدید به پا نشود گفت ما باید توبه کنیم حضرت فرمود استغفر الله به کل زمین نفرمودند حکمیت کفر است استغفر الله کل ذنب و اتوب از همه گناهان پیامبر خدا روزی دهها بار نمی فرمود استغفر الله این منافق متوجه شد گفت استغفر الله کل ذنب فایده ندارد باید اعتراف کنید حکمیت کفر است شما کافر شدی از کفرت توبه کن آقا فرمود اگر این را می خواهی حکمیت اصلا کفر نیست می خواهم توبه کنم اون وقت داستان نهروانی ها پیش آمد و جنگ نهروان پیش آمد همین آدم باز در این جریانی که حضرت مردم را دعوت می کردند به ادامه نبرد با شامی ها گفت نه نمی خواهد لذا حضرت می گوید به او خطاب کرد انت فکن زاک ان شئت یک حدیثی در کافی مرحوم کلینی رضوان الله علیه است امام صادق علیه السلام فرمودند اشعث بن قیس خودش در خون امیر المومنان سهیم بود دخترش جعده است که امام مجتبی علیه السلام را سم داد پسرش محمد بن اشعث در خون سید الشهدا سهیم بود این پدر و اون دختر و این پسر به هر حال می خواهی تسلیم دشمن باشی با فانا انا من مسیرم را بگویم فوالله دون ان اعطی ذلک ضربٌ بالمشرق من تسلیم دشمن نمی شوم به جایش ضربٌ مشرفیه یک نوع شمشیری بوده که در اون زمان معروف بوده از بهترین نوع شمشیر ضرب المشرق من با شمشیر می جنگم تطیروا منه فراش العام یک شکلی می جنگم که استخوان سر دشمن پراکنده شود و تطیع سوائد و الاحکام قدم ها و بازوهایشان از بین برود نکته ای را اشاره کنم باز هم این هم شارحین نهج البلاغه تذکر دادند نکته بسیار مهمی است عزیزان این مقدار حتما آشنا هستند یک وقت می گویید زیدٌ عدن زیدٌ عادلٌ زید عادل است یک وقت می گویید زیدٌ عدلٌ عادل نمی گوییم می گوییم عدلٌ مجسمه عدالت حضرت نمی فرماید ضاربٌ من می زنم می فرماید ضربٌ من مجسمه شجاعت و حضور در میدان نبرد هستم این تا اینجا بعد هم در پایان فرمود من وظیفه ام را باید انجام بدهم و یفعل الله بعد ذلک این نکته هم خیلی نکته مهمی است یفعل الله بعد ذلک ما یشر ما باید برویم به میدان نبرد بقیه را به خدا واگذار می کنیم این که امام رضوان الله علیه مکرراً می فرمود ما موظف هستیم و مامور به وظیفه هستیم امام حجت خداست و ولی خداست ما باید برویم در لشکر خدا بجنگیم هر چی خدا خواست خدا خواست ما پیروز شویم و خدا خواست ما کشته شویم و به شهادت برسیم این هم تسلیم است اجازه بدهید من نکته ای همین جا اشاره کنم همین مطلبی که جنابعالی هم اشاره فرمودید من به گمانم این تعبیرات امیر المومنان سلام الله علیه مخصوصا جملاتی که خواندیم می فرماید دشمن نقشه دارد و شما ندارید و شهرهایتان را می برند حتی غضب نمی کنید دشمن بیدار است و شما خوابیدید مغلوب و ذلیل کسی که حاضر نباشد یاران خودش را کمک کند من به گمانم امروز باید بگوییم مخاطب این فریادهای امیر المومنان این داستان است می خوانید نه امروز نمونه فریادهای امیر المومنان سلام الله علیه بر سر سران کشورهای اسلامی است شما ببینید الان یک جمله و یک حرف و یک حرکتی و یک عکس العملی محکوم کردند یک بار جرات کردند که صهیونیست ها را محکوم کنند من این را مکرر عرض کردم دیروز هم یک جلسه ای بود عرض کردم گفتم واقعا این افتخار است داستان در قصه شهادت سید حسن نصر الله من همینجا عرض کردم شاید خیلی ها بگویند چرا سید حسن نصر الله در زاویه ایستاد احتمال نمی داد صهیونیست ها بمباران کنند منطقه را چرا اینجا ایستاد اون جلسه عرض کردم گفتم سید حسن نصر الله مرامش این بود که ما بایددر خط مقدم بایستیم و در میدان باشیم در اتاق عملیات به شهادت رسید می توانست اون روزها از زاویه برود بیرون حتی در جنگها و نبردها در خط مقدم می جنگید شهادتش هم در اتاق عملیاتش بود امروز هم یحیی سنوار همین طور است واقعا یک فخر بزرگی است من دیدم خود غربی ها گفتند صهیونیست ها اشتباه کردند که فیلم آخرین لحظات یحیی سنوار را نشان داد برای اینکه این اسطوره را دنیا ببیند و بشناسد و بهتر شناخت شوخی نیست آقای ملایی ما یک چیزی داریم می گوییم شخصیتی که بیش از دو دهه از عمرش را در بند رژیم صهیونیستی ما ظاهرش را می بینیم زندان چه می کند در زندانی ها دو دهه از عمرش در بند رژیم صهیونیستی باشد بیش از دو سه سال اینقدر صهیونیست ها را تبلیغ می کردند که اینها در تونل ها هستند و جای امن دارند زندگی می کنند و گروگان ها را سفر خودشان قرار دادند دیدید یکه آمد به میدان نبرد دشمن ایستاد عرض کردم تا لحظه آخر مقاومت کرد و همین داستانی که در شهادت سید حسن نصر الله هم همین بود اینها در اتاق عملیات مرکز خودشان ولی خوب واقعا این خطاب ها و فریادهای امیر المومنان بر سر این 52 کشور اسلامی حداقل محکوم کنید و جرات کنید دیدم یکی از این کاربران در فضای مجازی کاربران مطلب جالبی نوشته سران کشورهای اسلامی بابا اگر می گویید بین عرب و عجم فرق می گذارید این که عرب بود و عجم نبود که شما می ترسید از عجم ها حمایت کنید این که از عرب بود از عرب ها حمایت کنید اگر می گویید مسلمان این که مسلمان بود عرب بود تیر به طرف شما هم که پرتاب نکرده بود به طرف صهیونیستها پرتاب کرده بود از چی می ترسید که محکومش کنید آقای ملایی واقعا آدم وقتی اینها را می بیند این فضای امروز را درد و دل امیر المومنان را متوجه می شود شما همین روزها ببینید همین کشورهای خلیج فارس هر روز جلسه می گیرند که چی است ما راجع به جزائر سه گانه ایرانی مرد باشید یک بار هم اعلامیه بدهید راجع به بالای چهل هزار کشته ای که الان در غزه و فلسطین هست شما شنیدید کسی شنید هر روز که صبح می شود آقا غربیها را همراه خودشان می کنند کشورهای همسایه ما در هر اجلاسیه بنشینند و یک اعلامیه راجع به جزائر سه گانه ایرانی بدهند بسم الله دنیا نمی گوید شما دهها جمع بزنید تا امروز دهها اعلامیه دادید یک بار بیایید همین داستان فلسطین و غزه را محکوم کنید.

ملایی:   حاج آقای حسینی یک مقدار پله بالاتر برویم نمی خواهد حمایت کنید از غزه و لبنان و یمن از حق دفاع کنید یک بیانیه بدهید آقای رژیم صهیونیستی حق نداری از آسمان ما مثلا یا از حریم ما استفاده کنید همین را هم جرات نمی کنند

حجت الاسلام حسینی قمی:  یک وقتی من اشاره کردم ما از اینها توقع نداریم اینها صهوینیست ها و اسرائیل را محکوم کنند اینها برده اسرائیل هستند ما توقع نداریم محکوم کنند این که دیگر عرف متعارف است همه تمام این آقایان در کشورهایشان سفیر رژیم صهیونیستی هستند یک روز سفیر را احضار کنید و اعتراض کنید این را اشاره کنم عزیزان حتما دیدند دیشب و امروز مکرر دیدم در رسانه ملی مکرر پخش می کنند این فیلم یحیی سنوار را که این شعر امیر المومنان سلام الله علیه می خواند ای یوم من الموت افر شعر منصوب به امیر المومنان است اَيّ يومىّ من الموت اَفِر يومَ لايُقْدَرُ أويومَ  قدر انسان مگر می تواند از مرگ فرار کند کدام روز از مرگ فرار کنیم اون روزی که مقدر ما نشده یا روزی که مقدر شده البته مقدر است همراه با شهادت این از همه ارزشش بیشتر است به هر حال من به گمان امروز این خطبه را بنا بود از خطبه هایی که نخواندیم بخوانیم رسیدیم به این خطبه دیدم نه خطبه بسیار مناسبی است یک داستان دیگری هم ذیل این خطبه اشاره کنم و یک تتمه خطبه را بخوانم ابن ابی الحدید می نویسد که به این خطبه که می رسیم یک فصلی دارد عزیزان می دانم بسیاری از فرهیختگان و آقایان اهل علم مباحث را می بینند جلد دوم ذیل همین خطبه 34 یک فصلی دارد مناقب علیٍ به مناسبت این خطبه مناقب امیر المومنان است من یک داستان خیلی زیبایی نقل می کنم عزیزان داستان را بیشتر عنایت کنند ذیل همین خطبه یک وقتی امیر المومنان نشسته بودند با مالک اشتر درد و دل می کردند چرا یاران ما با ما همراهی نمی کنند حضرت اینقدر خطبه بخواند و فریاد بزند چرا یاران حضرت به معاویه پناهنده می شوند عبارت ابن ابی الحدید است شکی علیٌ علیه السلام شکایت می کردند و درد و دل می کردند به مالک اشتر تخاذل اصحابه و فرار بعدهم چرا حضرت را یاری نمی کنند حتی حاضر هستند به معاویه پناهنده شوند مالک اشتر گفت دو جهت دارد یک عدالتشان دو شما بین افراد فرق نمی گذارید باج نمی دهید بیت المال را به همه به سویه تقسیم می کنید از اون طرف وقتی می روند شام می بینند نه معاویه حسابی تحویلشان می گیرد و باج می دهد و پول می دهد و امیر المومنان سلام الله علیه سه جمله جواب دادند عرض کردم اصلا این گفتگو باعث شده ابن ابی الحدید یک فصلی باز کند فرمودند اما ما ذکرت من عملنا بالعدل گفتی چون به عدالت رفتار می کنی اینها پناهنده شدند فان الله یقول این آیه قرآن را نخواندید سوره فصلت آیه 46 من عمل صالحا فلنفسه و من عسی علیها ما ربک بضلام للعبید خدا به بنده ها ظلم نمی کند انتظار دارد ماها هم به کسی ظلم نکنیم این خطبه پنج نهج البلاغه را امیر المومنان سلام الله علیه خیلی تعبیر زیبایی دارند به حضرت گفتند چرا بیت المال را بالسویه تقسیم می کنید فرق بگذارید به بعضی ها بیشتر بدهید فرمود أتأمرونی آیا به من اینطوری پیشنهاد می کنید و فرمان می دهید أتأمرونی ان اطلب النصر بالجور با باج دادن و باظلم کردن من پیروزی به دست می آورم لو کان المال لی اگر مال شخصی خودم بود به عدالت تقسیم می کردم حالا که بیت المال است این که دیگر بیت المال است فرمود به مالک اشتر فرمودی عدالت یک جمله ای دارد خدا می داند اگر آدم ده بار و صد بار هر روز این جمله را تکرار کند کم است فرمود مالکا انا ان اکون مقصرا فی ما ذکرت اخوف من هنوز نگرانم با این عدالت علوی که همه فرار می کردند از عدالتش فرمود من نگرانم مقصرا نکند من کوتاهی کرده باشم من بیش از این نگرانم که نکند در اجرای عدالت کوتاهی کرده باشم. این یک.

و اما ما ذکرت من اهل الحق فقل علیه حق برایشان سنگین است به شام پناهنده می شوند و به معاویه پناهنده می شوند فقد علم الله خدا رو شکر خدا انهم لم یفارقونا من جورٍ به خاطر ظلم از ما جدا نشدند ما ظلم نکردیم به کسی و لا نجوا الا عدلٍ اونجا هم عدالتی در کار نیست و لم یلتمسوا الا دنیا زائلتا عنه اونجا اگر می روند برای دنیا می روند و اما جمله آخر و اما ما ذکرت من بذل الاموال گفتی آقا شما مثل معاویه پول پاشی کن فانا لا یسونا ان نؤتی امرا من نمی توانم از بیت المال به هر کسی بیش از سهمش بدهم چون قران فرمود عیبی ندارد می روند از طرف ما بروند غصه ای نداریم حضرت یک آیه دیگری خواندند کم من فئۀ قلیله و فئۀ کثیرتا والله مع الصابرین البته می دانید امیر المومنان سلام الله علیه این خطبه را خواندند با این فریاد و لشکر آمدند و جمع شدند ولی امیر المومنان در محراب عبادت به شهادت رسیدند و دیگر فرصت نشده که حضرت جنگ دوم با شامیان را داشته باشد ولی می فرمایند ما به وظیفه عمل می کنیم فرمود مگر تاریخ اسلام را ندیدید مگر تاریخ پیامبر را ندیدید بعث الله محمدا صلی الله علیه محمد و آله وحده پیامبر یکی و تنها بود پیامبر که از غار حرام آمد کی بود همراهش هیچ کس و فکثره الله بعد القله و اعزه خدا این همه عزت بهش داد و یاورانی بهش داد پیامبر یکه و تنها پیروز شد من به خاطر اینکه عده ای از اطرافم پراکنده می شوند عدالت را کنار بگذارم ان یرد الله خیلی زیباست آقای ملایی در بحث توحید خیلی مهم است باور به قدرت الهی باور به نصرت الهی که آقا ما وظیفه داریم برنامه مون را انجام بدهیم بقیه اش را به خدا واگذار می کنیم ان یرد الله ان یولی نا هذا الامر یذل لنا سبعه خدا اگر اراده کند ما کارمان به خوبی پیش برود در برابر همه دشمن ها با اینکه اونها باج می دهند و پول می دهند ولی خدا مشکلات را برطرف می کند یک جمله پایانی هم دارد این خطبه ایها الناس ان لی علیکم حقاً و لکم علیَّ حق چقدر زیباست یک حقی شما به گردن من دارید و یک حقی من به گردن شما دارم حق متقابل است هیچ وقت یک طرفه نیست اگر امام و حاکم بر مردم حقی دارد مردم هم حقی دارند حضرت اول از حق مردم شروع می کند شما چه حقی بر گردن من دارید فاما حقکم علیه شما چهار تا حق به گردن من دارید مردم یک جامعه طلب دارند از حاکمشان حق دارند به گردن حاکمشان چی است؟

  1. النصیحت لکم خیر خواهی بخواهیم النصیحت لکم را ترجمه روان بگوییم امام و حاکم باید برنامه ریزی کند که این جامعه به رفاه برسد و دنیا و آخرت داشته باشد همه چیز خوب بخواهد برایشان و خیر خواه باشد و برنامه ریزی باشد و شب و روزش برای مردم.
  2. وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا بیت المال را به بالسویه بین همه تقسیم کند فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا.
  3.  تعلیم و آموزش حقی که مردم بر گردن حاکم دارند تعلیم است آموزش.
  4.   پرورش تادیبکم کی ما تادب در یک جمله بخواهیم خلاصه کنیم برنامه ریزی و مسائل اقتصادی و تو زیع مناسب بیت المال و آموزش و تربیت و اما حق مردم وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْکه من به گردن شما دارم وظیفه ای که شما دارید فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ شما به بیعتی که ما من کردید وفادار باشید وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ خیر خواه حکم باشید و فی المشهد و المغیب. حاضر و غایب پشت سر حاکم نروید یک حرفی بزنید و جلوی رویش یک چیزی بگویید ظاهر و باطن یکی باشید،

 سوم وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ حضور در صحنه حاکم و امام وقتی شما را می خواهد حاضر در صحنه باشید نه فقط حضور

چهارم، وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ فرمانی به شما می دهم فرمانم را اطاعت کنید پس چهار حق به شما می دهم از این طرف از طرف مردم حقی که مردم بر حاکمان دارند برنامه ریزی و عدالت اقتصادی و آموزش و پرورش این مهمترین حقوقی که مردم بر حاکم دارند عکسش هم هست وفاداری به بیعت یک، خیر خواهی در حضور و غیاب منافقانه عمل نکنیدو الاجابه حضور در صحنه چهارم و طاعت حین آمارکم وقتی هم می گویم اطاعت بکنید این خلاصه این خطبه نورانی، سی و چهارم شبیه این تعبیر امیر المومنان در خطبه های دیگر هم دارد من فقط اشاره کوتاهی می کنم محضر قرآن شرفیاب شویم می دانید عزیزان نهج البلاغه یک بخش عمده ای از نهج البلاغه گلایه های امیر المومنان البته این هم باز توضیح بدهم شاید سوال در ذهن دوستان بیاید آیا همیشه حضرت از مردم کوفه گله می کردند؟ نه مردم کوفه اگر پای کار بودند حضرت تعریف می کردند از شما وقتی نمی آمدند گلایه می کردند بصره پای کار بودند حضرت تعریف می کردند با جملی ها همراهی می کردند شارحین نهج البلاغه مفصلا توضیح دادند یک وقت تصور نکنید امیر المومنان همیشه فریاد می زند نه اگر مخاطب به کلام امیر المومنان توجه کند ولی این هم خیلی زیباست نامه 37 فراز پایانی اش را می خوانم ابن عباس از امیر المومنان سوال کرد که شما چیکار می خواهید بکنید آیا با دشمن می خواهید بجنگید برادرشان عقیل نامه سی و شش برادرشان عقیل گفت در برابر هجوم لشکر معاویه که هر روز کشتاری راه می اندازد یاران شما با شما همراهی نمی کنند شما تصمیم تان چی است خیلی زیباست الله اکبر فرمود فان رأی قتال المهلین کسانی که آمدند در برابر ما می جنگند خون ما را حلال می دانند ما با اینها می جنگیم حتی القی الله این جمله را عنایت کنید لا يَزِيْدُنى كَثْرَةُ النّاسِ حَوْلى عِزَّةً، وَ لا تَفَرُّقُهُمْ عَنّى وَحْشَةً. انی وحشت اگر همه مردم من را تنها بگذارند من وحشتی ندارم من به مسیر خودم ادامه می دهم و اگر همه مردم هم دور من جمع شوند بر عزت من چیزی اضافه نمی شود یعنی امیر المومنان شخصیتی نیست با آمدن یک جمعیت با سرو صدا و سلام و درود بخواهد چیزی در روح و روان حضرت اثر بگذارد و لا تحسبن ابن ابیک به برادرشان عقیل گمان نکن علی ولو اسلمهم الناس ولو تنهای تنها بماند متضرعا متخشعا به تضرع بیفتد و لا مقراً لزیم واهنا تسلیم ظلم بشود و لا ثلث الزمام للقاعد و لا وطع الظهر للراکبین فکر نکنید علی به دشمن حاضر است در برابر دشمن زمام خودش را به دشمن بدهد و به این و اون سواری بدهد یک شعری حضرت استناد کردند خیلی زیباست فإن تسألنی کیف أنت فإننّی اگر از من بخواهی که من خودم را می خواهم معرفی کنم من خیلی برایم جالب بود واقعش مجال نیست هر چی امروز از این قهرمان فلسطین یحیی سنوار می گفتیم واقعا کم بود شوخی نیست کسی بیست و دو سال بیش از بیست و دو سال بهترین دهه دوران زندگی اش را اسیر دست دشمن صهیونیستی باشد در صف اول در خط مقدم کسی توقع نداشت در خط مقدم خودش بجنگد فرمود من مصداق این شعر هستم خیلی جالب بود آقا هم شعر امیر المومنان را خوانده بود

 فَإِنْ تَسْأَلِينِي كَيْفَ أَنْتَ فَإِنَّنِي صَبُورٌ عَلَى رَيْبِ الزَّمَانِ صَلِيبُ (نهج البلاغه، 36)

من در برابر حوادث زمانه هم صبور هستم و هم محکم ایستادم صلیب محکم ایستادم صبور يَعِزُّ عَلَيَّ أَنْ تُرَى بِي كَآبَةٌ فَيَشْمَتَ عَادٍ أَوْ يُسَاءَ حَبِيبُ

او یصاحبی فرمود خیلی بر من سخت است دشمن حالت ناراحتی در من پیدا شود و ظاهر شود که یشمت عادٍ دشمن شماتت کند و دوست و حبیب ناراحت شود حتی من چهره و ظاهرم را غمبار نشان نمی دهم که دل دشمن شاد بشود و دوست نگران بشود همین گزارشی که این روزها همه شنیدند در رسانه که یحیی صنوار تا آخرین لحظه ایستاد و با دست مجروحش چوب را پرتاب کرد به طرف دشمن

ملایی:   خیلی عالی متشکرم حاج آقای حسینی قمی عزیز عرض کنم که حالا شاید این جمله خیلی تکرار دارد می شود در رسانه ها و در فضای مجازی خیلی خواندیم و شنیدیم و فرمایش حضرتعالی را در واقع یک جورایی تکرار می کنم که گفتند یک روزی که یحیی سنوار مردم را سپر دفاعی کرده برای اینکه تیر نخورد و فلان یک روز گفتند خیلی متهتکانه و خیلی توهین آمیز که با پوشش مبدل از توی تونل ها فرار کرده و حالا وقتی این تصویر را نگاه می کنید که اون لحظه پایانی با دو بازوی مجروح در حالی که خونی در بدنش حتی نمانده و از اون ابزار ساده ای که در دستش است حتی برای اثبات ایستادگی و ایستاده شهید شدن و جان دادن استفاده می کند و پرتاب می کند به سمت ابزار تصویر برداری که دارد فضای اونجا را گزارش می کند برای سربازان و اون خلاصه نیروهای مهاجم فوق العاده است تقدیم کنیم ثواب تلاوت قرآن کریم امروزمان را به همه شهدای جبهه مقاومت و به ویژه شهدایی که در این یکی دو ماه اخیر از دست دادیم از جمله شهید یحیی سنوار رئیس دفتر سیاسی حماس سوره مبارکه هود آیات 38 تا 45 صفحه 226 با صلواتی بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

(قرآن کریم سوره مبارکه هود صفحه 226)

ملایی:   اللهم صل علی محمد و آل محمد و وعجل فرجهم خیلی ممنونم از اینکه تا اینجای کار کنار برنامه هستید و یکی دو کار دیگر باید انجام بدهیم و از محضر حاج آقا بهره مند باشیم اگر نکته ای جا می ماند اگر شماره آیه ای و متن روایتی چیزی هست و حتی برخی از محتواهای دیگری که کمتر در دسترس تان ممکن است باشد کانال های برنامه را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید حاج آقای حسینی قمی با شما هستیم.

حجت الاسلام حسینی قمی:  من یک کتابی می خواستم به عزیزان معرفی کنم ذیل همین خطبه ای که خواندیم داستان حضرت امیر به طرف صفین بود جنگ صفین تاریخ بسیار بسیار گسترده ای دارد و امیر المومنان سلام الله علیه در نهج البلاغه خطبه های فراوانی به مناسبت جنگ صفین ایراد فرمودند جنگ جمل هم همینطور دو ماه تاریخ جنگ جمل را می گفتیم این خطبه چون به مناسبت جنگ صفین بود عزیزانی که به دنبال پیگیری مباحث هستند این کتاب را می خواستم معرفی کنیم تحلیل و واکاوی جنگ صفین استاد نجم الدین طبسی کتاب جملشان را هم معرفی کردیم دو جلد بود انصافا خیلی خیلی مفصل بود من کتاب راجع به تاریخ جمل زیاد مطالعه کردم ولی کتاب ایشان چون تمام کتاب های قبل را هم ایشان دیدند انصافا از همه جامع تر و کامل تر است فارسی هم هست این جنگ صفین ایشان یک جلد است و این هم بسیار بسیار زیباست اگر کسانی بخواهند تاریخ جنگ صفین را ببینند من به گمانم در این ایام این روزها ندیدم کتاب به این جامعیت دو تا کتاب دیگر هم همراهم نیاوردم فقط اسامی شان را می خوانم عزیزان یادشان باشد ناگفته هایی از سقیفه استاد طبسی دارند کتاب خوبی است شورای شش نفره دارند اون هم تاریخ داستان شورا است نهج البلاغه مکرر حضرت بهش پرداختند این چهار کتاب را در موضوع زندگی امیر المومنان سلام الله جنگ جمل و این هم جنگ صفین تحلیل و اکاوی جنگ صفین یکی هم شورای ناگفته هایی از سقیفه است یکی هم شورای شش نفره این چهار تا کتاب را عزیزان بخواهند در فضای تاریخ امیر المومنان قرار بگیرند

ملایی: هر چهار اثر از محقق ارجمند حضرت نجم الدین طبسی از ایشان هست نگه می دارم دوستان عزیز بسته ای از روی جلد این کتاب بهتون بدهند می بینید جنگ صفین و خلاصه موقعی که در دست های حسینی قمی هم بود هنرمندی کردند دوربین یک مان خلاصه دوربین سه مان خوب حاج آقا در خدمت هستیم 

حجت الاسلام حسینی قمی:  من در این فاصله کوتاهی که هست دو نکته قرآنی عرض کنم این صفحه که تلاوت شد دو نکته بسیار بسیار مخصوصا در این فضا شاید بعضی ها بگویند دشمن می زند و فرماندهان حزب الله را گرفت و فرماندهان حماس را گرفت نگران نباشید قرآن کریم صدها هزاران وعده پیروزی داده از جمله همین آیاتی که تلاوت شد و آیه قبلش داستان حضرت نوح واصنع الفلک بأعیننا و وحینا ما اگر باور داشته باشیم قرآن کریم به پیامبرش خطاب کرد و به حضرت نوح تو کشتی را بساز بأعییننا و وحینا اگر ما باور داشته باشیم خدای متعال همه حوادثی که می گذرد می بیند و به هر  حال روز آزمون است همان تعبیری که از امیر المومنان خواندیم ما وظیفه داریم به میدان بیایید خداوند قطعا خیر را برای مومنین مقدر می کند پس یقین داشته باشیم باعیننا ووحینا هست تمام این حوادث و لحظات را خداوند می بیند و خداوند چیزی را فراموش نکرده و خداوند امتی را واگذار نکرده وَ لَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (هود، 37) کسانی که پیامبر و دین خدا را یاری نکند فرمود راجع به اونها با من حرف نزن انهم مغرقون جالب است آیه بعد و یصنع الفلک حضرت نوح داشت کشتی می ساخت کلما مر علیه سخروا الان تاریخ تکرار می شود نوح پیامبر را مسخره می کردند می گفتند تو با این کشتی می خواهی نجات پیدا کنید همیشه پیامبران و اولیاء خدا و حزب الله و همیشه مردان میدان نبرد را مسخره می کردند ولی قرآن می فرماید عیب ندارد قال ان تسخروا منها منکم تسخرون انشاالله روز جشن و پیروزی این ملت در نابودی صهیونیست ها و ملت ها خواهد رسید.

ملایی:   الهی آمین حالا که دستمان به آمین گویی بلند شد

حجت الاسلام حسینی قمی:  دعا می کنیم خدایا در فرج امام زمان ارواحناه فداه تعجیل بفرما و به ما توفیق نصرت و یاری اش و جلب رضایتش و شهادت در رکابشان عنایت بفرما، خدایا ملت مظلوم فلسطین و غزه و لبنان به حق محمد و آل محمد پیروز بگردان خدایا شر صهوینیست ها و امریکایی ها را به خودشان برگردان خدایا به حق محمد و آل محمد حوائج همه ملتسمینیس که به برنامه التماس دعا می گویند به حق محمد و آل محمد حوائجشان برآورده به خیر بفرما و مریض هایشان را لباس عافیت بپوشان و گرفتاری هایشان را بر طرف بفرما

ملایی:   من خواهش می کنم بینندگان و شنوندگان برای شفای همه بیماران مخصوصا عزیز بزرگواری که در ذهن من هست ممکن است همه دوستان دیگر کم و بیش اطلاع داشته باشند نوعی منسوب به برنامه خودمان هستند سمت خدا یک حمد و شفا قبلش صلوات بر محمد و آل محمد و خیلی متشکرم ازتون در محضر آقایمان امیر المومنین یعثوب الدین اسد الله الغالب علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه خواهیم بود.

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها