حجت الاسلام حسینی قمی: سلام علیکم و رحمت الله عرض سلام و ارادت خالصانه و عرض تبریک ولادت وجود مقدس امام حسن عسگری دارم خدمت همه مخاطبین عزیز.
ملایی: خیلی خوشحالیم حاج آقا در خدمت تان هستیم یک شنبه دوباره و یک مسیر تازه و ادامه بررسی خطبه هایی که فرمودید در شرح نهج البلاغه بعضا جا می افتد.
حجت الاسلام حسینی قمی: سه خطبه را امروز انشاالله می خوانید خطبه 53. و 51 و 41 همانطور که جنابعالی اشاره فرمودید هر چی خطبه جا مانده اونها را بخوانیم که مجموع خطبه ها را کامل کنیم.
خطبه 53 عنوانش سید رضی رضوان الله علیه می نویسد و فیه یصف اصحابه بصفین حین طال منعه له من قتال اهل شام خوب عده ای به امیر المومنان سلام الله علیه می گفتند آقا نمی خواهدبا معاویه بجنگید صلاح نیست کوتاه بیایید حالا اول حکومت تان هست و عده ای هم می گفتند نه حتما بجنگید حضرت آمدند در صفین قبلا هم اشاره کردیم در ذیل خطبه 54 مدتی تقریبا سه ماه توقف کردند شاید جمعی از لشکریان شام هدایت شود و همینطور هم شد عده ای هدایت شدند و برگشتند و ملحق شدند به امیر المومنان سلام الله علیه و جلسه قبل هم اشاره کردیم نامه های فراوانی بین امیر المومنان سلام الله علیه و معاویه رد و بدل می شد حضرت نامه می نوشتند بلکه او سر عقل بیاید سید رضی می نویسد در این خطبه حضرت دارند توصیف می کنند حالت اصحابشان را وقتی حضرت نمی خواستند جنگ را شروع کنند هنوز مقدمات بود و نامه ها بود و بررسی بود خیلی بیان زیبایی دارد حضرت می فرماید فتداکوا علیَّ و فيها يصف أصحابه بصفين حين طال منعهم له من قتال أهل الشام
فَتَدَاكُّوا عَلَيَّ تَدَاكَّ الْإِبِلِ الْهِيمِ يَوْمَ وِرْدِهَا آن چنان ازدحام آوردند که برویم بجنگیم با معاویه تشبیه می کنند حضرت مثل شتر تشنه ای که روز شرب آبش هست و شتربان رهایش کرده چطوری هجوم می آورد برای سیراب شدن اینطوری فشار آوردند که آقا بجنگید حتی وَ قَدْ أَرْسَلَهَارَاعِيهَا وَ خُلِعَتْ مَثَانِيهَا حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُمْ قَاتِلِيَّ من نگران شدم که در این هجوم مردم یک وقت ناخودآگاه من را بکشند و در زیر دست و پا از دست بین بروم أَوْ بَعْضُهُمْ قَاتِلُ بَعْضٍ اینقدر هجوم بود که من گفتم بعضی ها زیر دست و پا از بین می روند شبیه چیزی که در خطبه سوم نهج البلاغه است که حضرت فرمودند وقتی هجوم آوردند برای بیعت با من اینقدر هجوم آمد که نزدیک بود امام حسن و امام حسین علیه السلام زیر دست و پای مردم کشته شوند اینجا می فرماید یک همچین هجومی بود لَدَيَّ وَ قَدْ قَلَّبْتُ هَذَا الْأَمْرَ بَطْنَهُ وَ ظَهْرَهُ خیلی عجیب است ببینید با این هجوم ولی امام یک شبه تصمیم نمی گیرد و می فرمود ما مسئله را بررسی کردم ظاهرش و باطنش را و جوانب مختلف جنگ با معاویه را بررسی کردم حَتَّى مَنَعَنِي النَّوْمَ اونقدر فکرم مشغول بود که خواب از من گرفته شد بررسی می کردند به هر حال کار مهمی است باید جوانب امر بررسی بشود مخصوصا عرض کردم حضرت نامه های فراوانی جمعا سی و پنج نامه سی و پنج نامه بین امیر المومنان و معاویه رد و بدل شد خوب بعد از همه این نامه ها و بعد از همه این بررسی فَمَا وَجَدْتُنِي يَسَعُنِي إِلَّا قِتَالُهُمْ به این نتیجه رسیدیم که باید بجنگیم و زیر بار حرف حق نمی رود یا باید بجنگم أَوِ الْجُحُودُ بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ (صلى الله عليه وسلم یا خدایی نکرده به اون مطلبی که پیامبر به من گفته بود اون را منکر شویم چون پیامبر خبر داده بود از جنگ ناکسین و قاسطین و مارقین و پیامبر خبر داده بود که در برابر ظلم نباید سکوت کرد در برابر ستم نباید یا باید می جنگیدم یا معاذالله اون حرفها را منکر می شدم فَكَانَتْ مُعَالَجَةُ الْقِتَالِ أَهْوَنَ عَلَيَّ مِنْ مُعَالَجَةِ الْعِقَابِ جنگ سخت است ولی دیدم سختی جنگ را کردن آسانتر است که عقاب الهی متوجه من بشود من برای اینکه منافع شخصی خودم آدم نجنگد راحتر و آسان تر است حکومت که امیر المومنان سلام الله علیه داشت حکومت بی دردسری داشت همین را ادامه می دادند حالا یک استانی دست حضرت نباشد استان شام دست حضرت نباشد طوری نمی شد ولی می فرماید می گویم جنگ سخت است ولی پذیرش این سختی ها آسان تر از اینهاست که من عقاب الهی را بپذیرم در برابر چنین ظلمی سکوت کنم وَ مَوْتَاتُ الدُّنْيَا أَهْوَنَ عَلَيَّ مِنْ مَوْتَاتِ الْآخِرَةِ منافع دنیایی را از دست بدهم بالاخره یک عده مخالفت می کنند دیگر سختی دارد برای من آسایش و راحتی خودم را از دست می دهم اینها را از دست بدهم برای من آسانتر است بعد دیدم شارحین نهج البلاغه چند نکته خیلی زیبا از این خطبه استفاده کردند اونها را هم اشاره کنم بیان خیلی زیبایی است نکته اول خطبه را به عجله ترجمه کردم یک کمی هم پیام هایش را عرض می کنم اولاً امام تسلیم فشار مردم نمی شود برای جنگ با معاویه این خیلی مهم است مردم هجوم آوردند خود تعبیر حضرت است تداکوا علیَّ آنچنان ازدحام کردند من نگران بودم در میان جمعیت از بین بروم ولی حضرت تسلیم فشار نمی شوند و همه جوانب را بررسی می کنند.
- امام معصوم یا حتی غیر امام اگر بخواهد یک نبردی بکند باید بررسی کند جو سازی ها نباید در رهبران تاثیرگذار باشند و باید خودشان بررسی کنند.
- اگر به این نتیجه رسیدند اگر جنگ مصلحت در جنگ است کما اینکه حضرت می فرماید غلبت الامر باطنه و ظاهره همه جوانب را بررسی کردم تا حدی که خواب از من ربوده شد ولی به این نتیجه رسیدم باید بجنگیم این آدم ظالم حرف حق حالیش نمی شود اگر جنگ اصلح بود نباید عافیت طلبی پیشه کرد باید مسیر را به جد ادامه داد.
- حرکت امام برای رضای مردم نبود برای رضای خدا بود بله ممکن است مردم هم یک تصمیم بگیرد خداراضی و مردم هم راضی ولی ملاک رضایت الهی بود اگر ملاک رضایت مردم بود همان روز اول که هجوم آوردند شما که آماده اید برویم بجنگیم اما حضرت این کار را نکردند خیلی بررسی کردم و شبیه این تعبیر تقریبا ندیدم در نهج البلاغه اونقدر مسئله جنگ را بررسی کردم خواب از من گرفته شد پس ملاک من هجوم مردم و رضای مردم نیست کسی که می خواهد رهبر یک جامعه است و می خواهد یک تصمیمی بگیرد رضایت الهی ملاکش است بله ممکن است رضایت الهی ملاک باشد یک چیزی بخواهند مردم رضایت الهی درش نباشد پیام چهارم این خطبه کوتاه این است که حضرت فرمودند معالجت القتال اهول الیه معالجت اقبال موتات الدنیا اهون الی معتاد دشمن جنگ ایمان و کفر بود یعنی می فرماید یا من باید بجنگم یا منکر شوم حرف های پیامبر را الجهود ما جاء به محمد صلی الله علیه و سلم پیامبر اینطور فرموده در برابر ظلم سکوت نکنیم جنگ و نبرد امام نبرد ایمان و کفر بود یا باید حرف پیامبر را زمین می گذاشتم یا باید می جنگیدم.
- نکته چهارم در این پیام ها دیدم جالب است حضرت فرمودند مردم اعلام آمادگی کردند چون مردم اعلام آمادگی کردند و من هم دیدم این رضایت الهی هست حضور مردم هم شرط است اگر یک روزی مردم هماهنگ نباشند و همراهی نکنند با ولی خدا و با حجت خدا و با امام باز شبیه همان که در خطبه سوم هست سوم نهج البلاغه لو لا حضور الحاضر و قیام الحجه به وجود الناصر اگر مردم نمی آمدند پای کار من وظیفه ای نداشتم چون مردم آمدند و ما هم به خدا پیمان دادیم و ما اخذ الله علی العلما ان لا یقارو خدا از ما پیمان گرفته که ما در برابر ظلم ظالم سکوت نکنیم ما جنگ را آغاز می کنیم جالب است ذیل این داستانی بگویم اول خواستم خطبه را کامل خوانده باشم یک داستانی بگویم در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است وقعت الصفین تاریخ است مال حدود 1200 سال پیش از منابع دست اول است تاریخ جنگ صفین مال شخصی است به نام نصر بن مزاحم معروف است ابن ابی الحدید از او نقل می کند می نویسد امیر المومنان سلام الله علیه قبل از این که جنگ را شروع کنند اسعت بن سوهان را خواستند فرمودند که برو پیش معاویه بهش بگو انا اکره القتالکم من دنبال جنگ نیستم عزیزان خیلی مهم است قبلا هم اشاره کردیم در هر سه نبردی که امیر المومنان سلام الله علیه داشتند جمل و صفین و نهروان شروع کننده نبود شما یک تاریخ پیدا کنید که امیر المومنین شروع کننده جنگ باشد تا شده نصیحت و موعظه کردند و نامه نوشتند حتی در جنگ جمل که مفصل تاریخش را گفتیم هزار نفر از یاران امیر المومنان سلام الله علیه را کشتند و شهید کردند گفتیم جمل اول داریم و جمل دوم جمل صغری و جمل کبری هزار نفر از یاران حضرت را شهید کردند حضرت باز دست به شمشیر نبرودند و موعظه کرده و نامه نوشته در صفین سه ماه حضرت صبر کردند این خطبه بعد از 53 که 54 است این را قبلا خواندیم اونقدر امیر المومنان صبر کردند عده ای به حضرت طعنه زدند گفتند نکند از کشته شدن می ترسید یا در حقانیت نبرد خودت با معاویه تردید داری که نمی جنگی این خطبه بعدی است اما قولکم اکل ذلک کراهیتا موت فوالله به خدا قسم برای من فرق نمی کند مرگ به سراغ من بیایم یا من به استقبال مرگ یا شهادت بروم اما اینکه می گویید شک کردم بنا بود تردیدداشته باشم در جنگ قبلی تردید می کردم جنگ جمل کی مقابل امیر المومنان بود اصحاب درجه یک پیامبر مثل طلحه و زبیر و همسر پیامبر اگر بنا بود تردید داشته باشم اونجا تردید می کردم بنابراین نگران نیستم پس برای چی است؟ والله این جمله را اگر انسان روزی هزار بار بخواند زیبایی اش باز باقی می ماند انسان افتخار می کند به وجود امیر المومنان والله ما دفعت حرب یوم اگر سه ماه اینجا جنگ را معطل کردم 35 نامه رد و بدل شده بین من و معاویه برای چی است الا و انا اطمع امید دارم انت الحق بی طائفۀ شاید یک گروه هدایت شوند بیایند این طرف چون رسول خدا فرمود لان یهدیک الله لک راجلا بک واحداً یک نفر را بتوانی هدایت کنی خطر لک مما طلعت علیه الشمس از همه اونچه که خورشید برایش می تابد ارزشش بالاتر است من همینجا این حدیث را هزار بار هم بخوانیم کم است به همه عزیزانی که کار فرهنگی دستشان است عرض می کنم خسته نشوند دیروز هم در جلسه ای گفتم اخبار و کارهای فرهنگی خیلی جذاب نیست بیشتر خبرهای اقتصادی و سیاسی و خبرهای نظامی همه اینها را پیگیری می کنند اما الان شما می گویید فلان شهر یک مدرسه زدند حافظان قران و نهج البلاغه و یک کلاس حافظ دین و یک جلسات قرآنی و جلسات مذهبی این اخبار فرهنگی خیلی جاذبه ندارد اما اخبار نظامی طبیعی است همه دنیا همینطور است نظامی و سیاسی و اقتصادی بیشتر شنونده هستند اونها بیشتر ولی امیر المومنان سلام الله علیه می فرماید و الله ان یهدی الله لام قسم است به خدا قسم پیامبر به من فرمود علی اگر یک نفر به وسیله تو هدایت شود خیر لک علی طلعت علیه الشمس هر چی خورشید برایش می تابد حالا چون روز ولادت وجود امام عسگری سلام الله علیه است یکجمله زیبایی از حضرت بخوانم حضرت می فرمایداشد من یتمل یتیم الان شما یتیم می بینید چقدر جگرتان می سوزد امروز صبح تلوزیون رو روشن می کردم این پدرهایی که جنازه بچه های فرزندانشان دستشان بود یاایتامی که آدم طاقت ندارد در غزه و فلسطین و لبنان خدا را قسم می دهیم به حق محمد و آل محمد شر صهیونیست ها و اسرائیلی ها را به خودشان برگردان امام عسگری می فرماید شما یتیم می بینید و شما جگرتان می سوزد و از این بدتر یتم و یتیم انقطع الامامه ایتام آل محمد صلی الله علیه و سلم اونی که امامش را از دست داده دستش به امام لا یقبل وصول الیه نمی تواند به محضر امام برسد بعد فرمود اگر کسی این یتیم را هدایت کند فمن هداه و ارشده پاداشش چی است این کلام نورانی از امام عگسری سلام الله علیه می خواستم امروز کلا عرض ارادتم به حضرت عسگری باشد ولی گفتم خیلی عقب می مانیم از نهج البلاغه فرمود اگر کسی یک نفر را هدایت کند یتیمی که این سخت تر از اون یتیمی است که شما جگرت می سوزد فمن ارشده و هداه جایزه اش چی است؟ عزیزانی که کار فرهنگی می کنید تو رو خدا خسته نشوید فمن ارشده بهداه کان معنا فی الرفیق الاعداء ما شبیه این تعبیر آقای ملایی واقعا کم داریم کان معنا فی الرفیق الاعلاء همان درجه ای که امام معصوم حجت خدا هست او با ما خواهد بود کسی که یک نفر را هدایت می کند کسی یتیم را هدایت کند الان واقعا در این هجوم فرهنگی که ما می بینیم کارهای فرهنگی الان اشاره کنم در این جلسات مذهبی که ما داریم باید یک بخش عمده اش همین بخش هدایت باشد بخش تعظیم شعائر و عزاداری و سینه زنی ما خاک پای همه مداحان و سینه زن ها و روضه خوانها هستیم ولی مقدمه اش بخش هدایت فرهنگی اش راغفلت نکنیم من مکرر عرض کردم مخصوصا جوانهای عزیز عرض می کنم یک مجلسی است آقا اینطور پسندیده نیست که اول جلسه تلاوت قرآن و سخنرانی و احکام و اینها خلوت باشد آخرش که می رسد به سینه زنی جمعیت دیگر چند هزار نفر جمع می شوند عرض کردم ما مخلص همه این برنامه ها هستیم اینها هم باید باشد بارها گفتیم اینها احساسات دینی و عواطف قلبی است و رابطه عاطفی است امام عسگری فرمود اگر کسی بتواندیتیمی را هدایت کندو اولا سعی کنیم سخنران و بخش های فرهنگی خوب داشته باشیم اونهایی که بخواهند استفاده کنند از اول مجلس استفاده کنند امیر المومنین فرمود پیامبر به من گفت لان لام قسم است به خدا قسم یک نفر را هدایت کنی خیر لک مما طلعت الشمس امیر المومنان 35 نامه بین حضرت و معاویه رد و بدل شده سه ماه ایستادند امروز و فردا طعنه یاران خودشان راهم تحمل کردند ولی می گویند انتظار دارم یک عده هدایت شوند این تا اینجا
- اون چیزی که در سیره اباعبدالله الحسین هم هست چقدر حضرت فرمودندمن شروع کننده جنگ نیستم یک جا پیدا کنید اهل بیت شروع کننده نبرد باشند خطبه 51 را این خطبه 53 و حالا 51 را می خواهم بخوانم باز در همین فضا هست من کلامه علیه السلام لما غلب اصحاب معاویه اصحابه علی شریعت الفرات عزیزان فراوان شنیده اند لشکر معاویه آمدند فرات را در اختیار خودشان قرار دادند وقتی لشکر امیر المومنان سلام الله علیه رسیدند اجازه نمی دادند یاران امیر المومنان از آب استفاده کنند حضرت می فرماید قد اسطعموکم القتال من اول داستانش را بگویم بعد خطبه را بخوانم ابن ابی الحدید از تاریخ صفین که مال نصر بن مزاحم است نقل می کند امیر المومنان صعصعۀ ابن سوهان همان شخصیتی است که دو تا از برادرانش در رکاب امیر المومنان به شهادت رسیدند دو برادر شهید خطیب سخنران بسیار بسیار قدری هست حضرت صدایش کردند فرمودندبرو پیش معاویه به معاویه بگو انا اکره القتال قبل الاعذار ا لیکم من اول می خواهم باز هم حالا که اومدم اینجا حجت را بر شما تمام کنم نمی خواهم قبل از اینکه اتمام حجت کنم با تو تمام کنم تو شروع کردی اول درگیری مختصری پیش آمد تو شروع کردی قاتلت قبل ان نقاتلک تو جنگ را شروع کردی و نحن مما رعیناا لکف صبر کنید اول حجت تمام بشود و باز هم حرف بزنیم و خطبه بخوانیم و سخنرانی کنیم و باز هم هدایت کنیم ولی یک کاردیگری هم کردی و هذه اخری این هم کاردومت است قد هلت بین الناس و الماء آب را بستی آب که نمی شود روی لشکر ببندی لشکر اومدند چند هزار نفر تشنه آب را باز کنی وقتی صعصعه آمد پیش معاویه پیامبر امیر المومنان را آورد معاویه به اطرافیانش که نشسته بودندگفت ما تروا نظر شما چی است آب را آزاد کنیم یا نه ولید بن عقبه این همان کسی است که سابقه شرب خمر دارد در مسجد کوفه و استاندار از طرف خلیفه سوم بود و حضرت امیر نمازی در حال مستی و امیر المومنان تازیانه اش زد کسی جرات نمی کرد ولید بن عقبه در جلسه بود گفت نه آب بهشون نده بگذارا ینها تشنه بمانند عمروعاص در جلسه بود با همه شیطنتی که داشت فکرش فکر به نفع لشکر معاویه بود به معاویه گفت نه خل بین القوم آب را آزاد کن انهم لن یعطوا این را مطمئن باش امیر المومنان کسی نیست بایستید اینجا تشنه با یارانش چند هزار نفر یارانش تشنه باشند و شماها سیراب باشید به یک اشاره آب را از شما می گیرد خودت آب را بده بدون درگیری یک کسی اونجا بود به نام عبدالله بن سعید از یاران معاویه گفت نه ابن اخوه آب بهشون نده منعهم الله یوم القیامه خدا روز قیامت اینها را تشنه قرار می دهد صعصۀ بن سوهان یاربا وفا و خطیب و بلیغ گفت انما یمنعه می دانی فردای قیامت خدا آب به کی نمی دهد الفجر و الکفر و شربت الخمر یک آدم های فاجر و فاسق و شارب الخمرهایی مثل شما که نشستید اینجا شما باید فردای قیامت بگوییدکه به شما آب می رسد یا نه به شما خدا آب نمیدهدنه با یاران امیر المومنان سلام الله علیه امثال تو همین فاسق یعنی ولید این گفتگو هم بین صعصعۀ ابن سوهان پیش آمد ابن ابی الحدید خیلی جمله زیبایی دارد الله اکبر فروان ازش شنیدم که امیرا لمومنان سلام الله علیه دید معاویه حاضر نیستآب را بدهد با یک درگیری خیلی مختصر خیلی زود آب را آزاد کردندو آب راا ز لشکریان معاویه گرفتند و آب دراختیار خودشان قرار گرفت ابن ابی الحدیدوقتی این داستان امیر المومنان را نقل می کندکه حضرت فرمود آب رابدهید عده ای از یاران حضرت گفتند نوبت ماست آب ندهیم به لشکریان معاویه ابن ابی الحدید عالم اهل سنت هذه سجیته اخلاق معنوی همین است ملک اهل الشام الماء وقتی اون آب در اختیارشان قرار گرفت حضرت با یک درگیری مختصر آب به دستشان آمد گفتند اقتلهم به سیوف شما این کار را بکنید فرمود نه ان فی حد سیف لقن القتال ما مرد میدان نبرد هستیم ما با تشنگی کسی را نمی کشیم راوی گزارش می دهد می گوید والله الله اکبر ماامسی الناس به بعد از ظهر نرسید حتی یزدهمون لشکرمعاویه و لشکر امیر همه می رفتند سر آب ما یؤذی انسانکسی به کسی کاری نداشت هر کسی می خواست آب را بر میداشت بلافاصله بعد اینکه آب را باز کرددر اختیار اون باشد ابن ابیا لحدیدنقل میکند این هم جالب است عمروعاص به معاویه گفت اگر امیر المومنان همان کار را با تو بکند اگر آب را به تو ندهد تو هنر و جراتش راداری بجنگی در چند لحظه آب را پس بگیری؟ معاویه گفت این حرفها را بگذار کنار به نظر تو الان علی با ما چه خواهد کرد پیش بینی کنی اینجا مشاور منی عمروعاص را وعده حکومت مصر را دارد از نظر فکری کمکش کند گفت ما ظنک بعلی چی فکر می کنی علی با ما چه خواهد کرد عمروعاص گفت ظنی انه لایستحل منک مستحب ترین کاری که تو کردی علی نخواهدکرد و انا الذی جاء له غیر ماء امیر المومنان نیامده آب به روی کسی ببنده اومده آدمها را هدایت کند جالب است در تاریخ هست مالک اشتر همین ابن ابی الحدید نقل می کند مالک اشتر اجازه خواست شبانه حمله کنیم به لشکرمعاویه در گذشته می دانیدجنگ روز بودشبیخون بزنید مگر شبیخون می زدندکار معاویه را یکسره می کردند حضرت فرمود لها رسول الله ان یبیت پیامبر حتی شبیخون زدن به مشرک را اجازه نمی داد و اون وقت ابن ابی الحدید می گوید توارث بنو هذا الخلق نسل امیر المومنان و فرزندان امیر المومنان این اخلاق را یاد گرفتندهیچ وقت شب با کسی نمی جنگیدند همین جا اشاره کنم آقای ملایی شب و روز آدم قصه می خورد می بینید همه عزیزان می بینند جنایتکاران صهیونیست شب را اصلا انتخاب کردند برای جنگ مردم مظلوم و بی پناه لبنان شما در لبنان جنگنده ببری و جنگ در لبنانی که هیچ پدافندی ندارد و شما هنر کردید و بعد هم این همه خانه و طفل غیر نظامی های که دارید می کشید رسول خدااجازه نمی داد یبیت المشرکون حتی بامشرکین اجازه نمی دادکسی شبیخون بزندفرمود من اجازه نمی دهم مالک اشتر اجازه خواست از او پس امیر المومنان سلام الله علیه نه اجازه شبیخون دادند و نه جنگ را زود شروع کردند بعد از نامه ها خود خطبه را بخوانم خطبه 51 امیر المومنان سلام الله علیه فرمودند من آب را بستم قد استطعتموه قتال اینها تشنه جنگ هستند ما هر چی گفتیم و پیام دادیم صعصعۀ ابن سوهان رفت فایده ای ندارد اینها تال باهاشون نجنگی آرام نمی نشینی انتخاب با شما این خطبه خیلی زیبایی است فرمود یاالله به لشکریانش اقروا علی مظلت او رم سیوف من الدماء یا ذلت بپذیرید اقروا اقرار کنید ثابت بمانید و به ذلت و تاخیر محلت بگویید آقا ما ابایی نداریم که بجنگیم یا نه رووا السیوف من الدماء شمشیرتان را از خون دشمن سیراب کنید تروا من الماء به آب برسید نامردی می کنند کجای دنیا آب را می بندند پیام دادیم و نامه دادیم صعصعۀ بن سوهان رفت اینها تشنه جنگ هستند یاذلت بپذیرید یا شمشیرهای خودتان را از خون اینها کار به درگیری سنگین هم نکشیدبا یک حمله مختصر آزاد کردند بعد این جمله را فرمود این ازکلمات بسیار تاریخی امیر المومنان است فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیات فی موتکم غالبین فالموت فی حیاتکم فَالْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِينَ مرگ شما تو زندگی همراه با شکست است امیر المومنان حیات و زندگی را تفسیرش را عوض کرده این که انسان زنده باشد ولی باذلت این مرگ است الموت فی حیاتکم مقهورین اگر مقهور دشمن باشید شکست خورده دشمن باشید به ظاهر زنده هستید ولی مرده اید عکسش والحیات فی موتکم قاهرین اگر به شهادت هم برسید ولی پیروزمندانه شما زنده اید الحیات این جمله ای که خود ابن ابی الحدید ذیل این خطبه ببینید بارها گفتیم در حد یک ترجمه و توضیح مختصر عبور می کنیم ذیل این خطبه عزیزان ببینید هشتاد صفحه، ابن ابی الحدید این عالم اهل سنت در نهج البلاغه اش یک فصلی باز کرد برای همین یک جمله الموت فی حیاتکم مقهوریم و الحیات یک فصلی باز کرده ابات الزین می گوید کسانی که در تاریخ حاضر نشدند زیر بار ظلم بروند کی ها بودند ابا کردند نپذیرفتند ظلم را نپذیرفتند هشتاد صفحه می گوید ولی می گوید در صدر کسانی که ظلم را نپذیرفتند سید الشهدا علیه السلام هستند به امام حسین اشاره می کند سید اهل العبا الذی علم الناس تحت ضلال السیوف اباعبدالله استناد می کند به این جمله امام حسین روز عاشورا ایستاد فرمود مِن كَلامِهِ يَومَ عاشوراءَ ـ : ألا وَإنَّ الدَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ قَد رَكَّزَ بَينَ اثنَتينِ بَينَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَهَيهاتَ مِنّا الذِلَّةُ. این جمله سید الشهدا سلام الله علیه اوج آزادگی است الموت فی حیاتکم اگر شما زندگی تان همراه با شکست بود و ذلت دشمن را پذیرفتید این زندگی نیست این مرگ است اما الحیات فی موتکم اما اگر نه ایستادید و پیروزمند ولو به شهادت رسیدید این زندگی است بعد فرمود علی ان معاویۀ قاد لومۀ من القوات فرمود معاویه قاعد رهبری کرده یک جمعی را گمراهان یک عده آدم های سرگردان و حیران دور خودش جمع کرده و امس علیهم الخبر اخبار را بر اینها مبهم گذاشت نمی گذارد واقعیت ها را بفهمند حتی جعلوا نهورهم احراز البنیه کار به جایی رسید اینها حاضر هستند کشته شوند از خونشان ولی به خاطر غرض های شخصی که هوی پرستی که معاویه می کرد پس بنابراین امیر المومنان سلام الله علیه سخنرانی کردند وقتی سخنرانی اثر نکرد با یک حمله خیلی مختصر آب را آزاد کردند آب هم که آزاد کردند بین هر دو لشکر قرار دادند و همه می رفتند استفاده می کردند عرض کردم این نکته بسیار مهمی است سه ماه عزیزان این آمار یادشان باشد سه ماه حضرت ایستادند 35 نامه بین امیر المومنان و معاویه رد و بدل شد ولی کار به اینجا کشیده نشود ولی بعد از این جنگ را شروع کردند خطبه دیگری که بخوانم خطبه 41 هست و من خطبت له علیه السلام این هم در حقیقت در همین فضا هست بعضی از شارحین نهج البلاغه می گویند این ادامه خطبه 35 است که قبلا خواندیم داستانش هم این است که وقتی امیر المومنان سلام الله علیه فراوان عزیزان شنیدند در آستانه پیروزی قرار گرفت گفتیم عمروعاص معاویه برده بود برای کمک وعده حکومت مصر را بهش داد برای اینکه مشورت بهش بدهد وقتی لشکر امیر المومنان به یک قدمی خیمه معاویه رسید عمروعاص گفت معاویه خدمتی بهت می کنم یک طرحی داشتم نگه داشتم برای امروز، امروز جانت را نجات می دهم قرآن را ببر بالای نیزه قرآن بین ما حکم برای چی با ما می جنگید خدمت بزرگی کرد عمروعاص به معاویه واقعا شکست معاویه تمام بود قبلا گفتیم مالک اشتر با چشم گریان برگشت خوب این ها آمدند و حکمیت را تحمیل کردند به امیر المومنان در حکمیت هم کلاه سر نماینده تحمیلی امیر المومنان چون ابو موسی اشعری تحمیل کردند به امیر المومنان کلاه سر ابوموسی گذاشت مکر و حیله بود فریب بود و قرآن به نیزه رفتن فریب بود این هم فریب بود امیر المومنان در خطبه سی و پنج اصحابشان اشاره کردم خطبه 35 را قبلا خواندیم فرمودند من به شما گفتم حکمیت را نپذیرید حکمیت به صلاح شما نیست ابیتم علیَّ با اینکه خواندم یک جمله اش را بگویم این از مظلومیت امیر المومنان است خیلی متاثر می شوم چرا عده ای با امیر المومنان اینطور رفتار کردند فرمود ابیتم علیّ گفتم این داستان حکمیت کلک است و نقشه است و فریب است نپذیرفتید چطوری نپذیرفتید ببینید جناب آقای ملایی و بینندگان عزیز گاهی با امامش مخالفت می کند حالا جاهل است می گوید صلاح نیست بگذار یک نظری می دهد ولی حضرت می گوید شما چطوری با اون مخالفت کردید اباء المخالفین جفات و المنابضین الاساد با خشونت ظالمانه با من مخالفت کردید باامام خودشان به امیر المومنین می گفتند مصلحت این است شما کوتاه بیا چاره ای نداریم ما از جنگ خسته شدیم اباطل المنابضین الاساد با خشونت در تاریخ هست به امیرالمومنان صریحا گفتند اگر کسی که رفت پیش مالک گفت اگر می خواهی علی را زنده ببینی برگرد اینها علی را می کشند بعد از این جریان حضرت این خطبه را خواندند ان الوفاء توعم الصدق وفا و صداقت همزاد هستند ان الوفاء توام الصدق می دانید وفا یعنی پایبندی به پیمان اگر انسان به پیمانش پایبند بود نشانه صداقتش است چرا حضرت می فرمایند وفا و صداقت همزاد و دوقلو هستند چرا؟ وفا یعنی آدم به پیمانش پایبند است صداقت داشته باشد باز از اون طرف صداقت یعنی چی؟ وقتی شما می گویید آدم صادقی هستی یعنی وفا کنید به واقعیت ها و حقیقت های تاریخ بعد می فرماید و لا اعلم جنت اوفا منه سپری بهتر از وفا من پیدا نمی کنم و ما یقدر من علم کیف المرجع الله اکبر اگر کسی بداند باور به رستاخیز داشته باشد دنبال مکروهین نمی رود چرا ما الان اینقدر کلاه سر هم می گذاریم می دانید این بحث وفا نقطه مقابلش قدر و فریب و نیرنگ است یک وفاداری داریم و یک نیرنگ داریم ولو داستان خطبه ای که می خوانیم مال جنگ جمل و صفین است ولی در تمام زوایای زندگی ما هست تو مسائل اقتصادی و در معاملات مان ودر روابط خانوادگی مان و در روابط سیاسی مان و در همه جا اگر جامعه ای حاضر شد خیانت بکند این معلوم می شود باور به قیامت ندارد ما یقدر من علم کیف المرجع آقای محترم کاسب محترم تو خانه وخانواده سیاسیون اگر کسی به رستاخیز باور داشته باشد سراغ مکر و حیله و نیرنگ نمی رود من برای اینکه اشاره کنم در عین حال که در جنگ صفین است همه شارحین نهج البلاغه هم اشاره کردنددر مسائل خانوادگی چرا کلاه سر همدیگر می گذارید مکرر به من بگویید خانم محترم می روی خواستگاری برای دختر خانم از پسرت می خواهی تعریف کنی چرا تعریف بیخودی می کنی اخلاقش اخلاق محمدی خودت می دانی پسرت اخلاق خوبی ندارد چرا دروغ می گویی و چرا خلاف می گویی کسب و کارش سکه است و درآمد کجا یا عکسش آقا شما از خانم از دختر خانمت عیبی دارد و نقصی دارد نقصش را بگو می دانید در فقه ما من مجال نیست وارد این بحث بشوم بعضی از عیوب خانواده ها توجه داشته باشند بعضی از عیوب اگر استفتا کردند در رساله ها هست بعضی از عیوب را اگر شما پنهان کنید موقع خواستگاری پنهان کنید پسر شما و دختر خانم عیبی دارد پنهان می کنید بعدا نه تنها طلاق نیاز به طلاق نیست طرف می تواند خودبخود عقد فسخ میش ود وقتی متوجه شود حق دارد این عقد را بهم بزند نیاز به طلاق ندارد چرا یک جامعه دینی برسد به اینجا چرا در مسائل خانوادگی کلاه سر هم می گذارید در مسائل اجتماعی در بازار ما به هر حال خوب خیلی داریم الحمدلله اگر شما بدی می گویید خوب خیلی داریم ولی کلاه نداریم در بازار ما کلاه نداریم در روایتی داستانی است پیامبر خدا عبور می کردند یک کسی داشت گندم می فروخت حضرت فرمود به به چه گندم پاکیزه ای داری فرشته وحی الهی نازل شد یا رسول الله یک دست بگذار زیر این گندم ها رویش را نگاه نکن یک کم پایین را نگاه کن پیامبر در زندگی شخصی اش بنا نبود از علم غیب استفاده کند بنا نبود حضرت دستی زدند او اوه پایین ها خراب به این کاسب فرمود و جمعت الخیانت و غش للمسلمین فریب و خیانت به مسلمین الان نیست در بازار سبدها را دست می زنیم شک داریم یک وقت زیر و رو یکی باشد در بازارش هم نیست شما می روی ماشین می خری ماشین دولتی می خری آدم خجالت می کشد از پارکینگ نیامده بیرون پیامک بدهید سامانه پیامکی برنامه منفجر می شود مردم چقدر پیامک می دهند رفتند ماشین خریدند هنوز از پارکینگ نیامده بیرون چهار پنج تا اشکال دارد خدمات پس از فروشش عذاب است چرا این فهیم مشتری است چرا در مسائل اقتصادی کلاه سر هم می گذارید در مسائل خانوادگی کلاه سر هم می گذارید در مسائل سیاسی یک تعبیری دارد امیر المومنان سلام الله علیه الله اکبر نامه به مالک اشتر خدا می داند اگر امروز دنیا این نامه مالک امیر المومنان به مالک اگر دنیا بهش عمل می کرد امروز ما این همه گرفتاری نداشتیم این دانشمند مسیحی است جرجرداق آمده بود بین عهد نامه مالک اشتر و بیست و هشت ماده اعلامی حقوق بشر مقایسه کرده یک کتاب نوشته می گوید عهد نامه امیر المومنان قابل قیاس نیست با اعلامیه حقوق بشر یک کتاب را چطوری بگویم در دو دقیقه
ملایی: برویم پیدا کنیم بخوانیم
حجت الاسلام حسینی قمی: یک مسیحی یک کتابی نوشته عهد نامه های امیر المومنان به استاندارانشان مقایسه کرده با اعلامیه جهانی حقوق بشر این اعلامیه جهانی که همه اش حرف است و کشک است یک سال کشتند مردم مظلوم فلسطین و غزه کجاست سازمان های بین المللی چیکار کردند یک مسیحی اومده من یک جمله اش را بخوانم ای کاش اینها امروز در دنیا اجرا می شد حضرت به مالک فرمود نقطه مقابل فریب مکر و حیله و وفاداری ان اعقدت بینک و بین ادم لک عقدته اگر بین خودت مالک بین خودت عدو و دشمن ات یک پیمانی بستی دشمن پیمان بستی او البسته منک ذمتاً لباس امان بهش دادی فاحط عهدک بالوفاء وفادار باش ورع ضمتک بالامانه اون امانی که دادی رعایت کن واجعل نفسک جنتاً جان عالم به فدایت یا امیر المومنین مالک جان خودت را سپر عهد و وفای خودت قرار بده از جانت بگذر ولی پیمانی که با دشمن بستی را عزیزان ما مسلمان هستیم شیعه امیر المومنین هستیم این نهج البلاغه را روی سرمان می گذاریم میگوید با دشمن ات با دوستمان در جامعه مون در بازارمان و در کسب و کارمان و در اقتصادمان و در اتومبیل مان و در خانواده و مسائل اجتماعی مان و در مسائل خانوادگی مان با دشمنت جانت را سپر کن واجعل نفسک جنتا جانت را سپر کن دون ما عهده به خاطر این پیمانی که دادی چرا؟ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً، مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَتَشَتُّتِ آرَائِهِمْ، می فرماید وفای به عهد یک چیزی است که در همه عالم مردم با مذاهب مختلفی که دارند می گویند پای عهدمان بمانیم و نامردی نکنیم به عهدمان وفادار باشیم وَقَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ با مسلمان ها قرارداد می بستند و پیمان می بستند و غالبا مراعات می کردند غالبش مراعات می کردند ِلمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ چون فریب و مکر و حیله آثار و زیانش را دیده بودند فَلاَ تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِکَ، وَلاَ تَخِيسَنَّ بِعَهْدِکَ، وَلاَ تَخْتِلَنَّ عَدُوَّکَ، فَإِنَّهُ لاَ يَجْتَرِئُ عَلَى اللهِ إِلاَّ جَاهِلٌ شَقِيٌّ. این کلام امیر المومنان سلام الله علیه است عرض کردم نرسیدم خطبه را بیشتر توضیح بدهم یادتان باشد در مسائل اجتماعی و خانوادگی ما و در مسائل سیاسی ما آقا وعده ای می دادیم در مسائل سیاسی می خواهی از مردم رای بگیری پایش وایسا روز عید است مخاطبین خسته نشوند یک لحظه بگویم عرض کنم که اگر مجال نیست بگذاریم بعدا
ملایی: بله کاممان انتهای برنامه شیرین باشد به امام امام حسن عسگری عرض کنم خدمت تان که خوب برنامه سمت خدا از محضر کارشناسان فرهیخته و عزیزی بهره برده الحمدلله رب العالمین از اول تا الان همچنان برخی از مباحثی که در برنامه مطرح می شود به شکل مکتوب کتاب می شود و شما از جمله حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای عابدینی هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ایشان بحث یادتان هست سیره تربیتی پیامبران را داشتند و حالا چون دو تا کتاب هست من دوتایش را کنار هم نگه می دارم توأمان به قول حاج آقای حسینی عبارتی داشتیم در بحث شان سیره تربیت پیامبران حضرت موسی و حضرت نوح علی نبینا و آله و علیهم السلام که خوب این را می توانید انشاالله پیام بدهید به برنامه خودتان 20000303 پیامک بفرمایید که می خواهیم کتاب را تهیه کنیم چطوری راهنمایی می شوید و انشاالله کتاب را تهیه می کنید.
حجت الاسلام حسینی قمی: هم ما و همه بینندگان مشتاق وجود نازنین حاج آقای عابدینی با بیانی بسیار بسیار لطیف و زیبای ایشان هستیم خیلی دیدم فراوان مخاطبین
ملایی: سلامت باشند و به زودی خدمتشان برسیم و اما قرآن کریم صفحه 219 تلاوت می شود آیات 89تا 97 سوره مبارکه یونس انشاالله محضر قرآن کریم هم باشیم و برگردیم خدمت شما خوبان اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
( قران کریم صفحه 219 آیات 89تا 97 سوره مبارکه یونس)
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یک باردیگر عیدتان مبارک ولادت امام حسن عسگری علیه السلام و خواهش ما این است که انشاالله هر کدام هر چقدر می توانید در تجلیل از مقام شامخ امام یازدهم علیه السلام شیرینی و جشنی و کاری انجام بدهیم در حد توانمان تجلیل کنیم از پدر بزرگوار امام زمان علیه السلام
حجت الاسلام حسینی قمی: من تتمه این خطبه را در حد ترجمه بگویم دیگر باقی نمانده باشد خطبه 41 حضرت می فرماید . وَ لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِي زَمَانٍ ما در زمانی هستیم که قَدِ اتَّخَذَ أَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً بیشتر مردم فریب و مکاری و حیله را نشانه زرنگی می دانند وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلَى حُسْنِ الْحِيلَةِ، جاهلان می گویند اینها عجب آدم های مدیر و مدبر و زرنگی هستند خود حضرت در خطبه 200 فرمود به خدا قسم معاویه از من زیرک تر و سیاستمدارتر نیست لکنه یقدر و لایفجر مکر و فریب می زند لو لا کراهیت القدر اگر فریب بد نبود اون وقت من نشان می دادم که ولی می خوام حضرت می فرماید نصبهم اهل الجهل جاهلان می گویند اینها سیاست دارند اینها سیاست نیست سیاست شیطانی هست فرق سیاست علوی و شیطانی این است در سیاست علوی مکر و حیله نیست قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِيلَةِ وَ دُونَهَا مَانِعٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ، نترسید ما بلد هستیم آدم های مجرب اونها هم بلد هستند ما هم بلدیم چطوری حیله بزنیم ولی مانع ما چی است دونها مال من امر الله امر خدا و نهی خدا جلوی ما را گرفته فَيَدَعُهَا رَأْيَ عَيْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَيْهَا، با اینکه می تواند قدرت به مکرو حیله دارد ولی جلوی قدر و فریب و مکر را گرفتیم وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لَا حَرِيجَةَ لَهُ فِي الدِّينِ. بله کسی تقوا نداشته باشد بهترین فرصت استفاده از مکر و فریب و حیله است
ملایی: یک خاطره هم طلب ما شنبه دیگر
حجت الاسلام حسینی قمی: اگر شنبه دیگر بگوییم فایده ندارد الان زمان نداریم
ملایی: انشاالله یک کاریش می کنیم
حجت الاسلام حسینی قمی: امروز عید بود می خواستیم بگوییم دوستان می گویند وعده های بیخودی که می گویند بعضی ها یک نماینده ای رفت گفت من اگر انتخاب بشوم رای بدهید به من مشکل کاپیتولایسم و صهیونیسم و آمپریالیسم و سوسایالیست همه را حل می کنم اینها طلب ات اگر راست می گویی مشکل روماتیسم من را حل کن حالا کمونیسم و اینها بماند وفای در مسائل تا حدی که می توانیم در توانمان هست وعده بدهیم و وقتی وعده دادیم عمل کنیم
ملایی: جذاب و جالب بود گل لبخند همیشه روی لب هایتان امروز که انشاالله به برکت وجود آقایی که می خواهیم الان زیارتشان کنیم زمزمه کنید صلوات و سلام بر اون حضرت را تا فردا اگر عمری باشد خدمت تان برسم خدا حافظ تان