ویژه و خاص، تبریک میگوییم به محضر خود حضرت رسول و فرزندان بزرگوار شان و خاندان پاکشان و آرزو میکنیم که بر همۀ شما بینندهها و شنوندههای عزیز سمت خدا هم، ولادت آقا رسول الله و این ایام، که دیگر آغاز هفتۀ وحدت است مبارک و محنی باشد. بفرمایید دوشنبه، موعد دیدار دوباره با حاج آقای پناهیان عزیز و بزرگوار است. بفرمایید سلام علیکم و رحمة الله.
حجت الاسلام پناهیان: سلام عرض میکنم خدمت همۀ بینندگان خوب، ایام ربیع المولود را تبریک عرض میکنم، إنشاءالله که میلاد حضرت، بر قلبهای ما نور بتاباند، همانطور که مکۀ مکرمه را، بالأخره خانۀ کعبه را نورباران کرد این میلاد پر از سرور و إنشاءالله گفتگوی مفیدی امروز داشته باشیم در موضوع بحث.
ملایی: برای ما که همیشه اینطوری بوده. حالا دیگر شما هم سهم خودتان را باید بردارید حاج آقای حجت الاسلام پناهیان. برای بینندهها و شنوندههای عزیزتر از جانمان باید بگویم که ما با حاج آقای حجت الاسلام پناهیان، یک بحثی را به پیشنهاد خود حاج آقا آغاز کردیم از هفتۀ قبل و فرمودید که دربارۀ مدیریت ذهن، میخواهید صحبت کنید. بحث، بحث جذبی به نظر آمد، همانطور که پیش بینی میشد و توضیحات حضرتعالی، که چرا؟ در مورد این یک مقدار بحث کردیم، چرایی انتخاب این بحث و پی بردن به اهمیت این موضوع، در مباحث دینی و حالا قبل از اینکه جزئیتر گفته شود، یک فهرست ما میخواهیم از گسترۀ آنچه که میتواند زیر مجموعههای بحث مدیریت ذهن باشد.
حجت الاسلام پناهیان: درست است. بسم الله الرحمن الرحیم، اولاً من از شما تشکر میکنم، شما به عنوان یک مجری کارشناس عمل میکنید، به دلیل اینکه به بحثها دقت میکنید و ادامه میدهید.
ملایی: خودم یاد میگیرم.
حجت الاسلام پناهیان: بزرگوارید، خواهش میکنم. توجه شما را تشکر میکنم، بینندگان عزیز هم، خیلی خوب بحث را پیگیری میکنند یعنی من از سؤالها و برخی پیامکها و غیره، احساس میکنم که یک جلسۀ گفتگوی علمی جدی است اینجا، حالا ممکن است برخی با آن برخورد موعظهای و تزکاری و نصیحتی کنند. ولی حالا که خیلی از بینندگان، من آمار ندارم ولی توجه علمی به بحث میکنند، خوب است همانطور که فرمودید، ما ابتدا گسترۀ بحث و فهرستی از موضوعاتی که میخواهیم بحث کنیم را بگوییم.
مدیریت ذهن، در چند مرحله رخ میدهد. یکی در گرایشهای انسان، که وقتی شما گرایشهای خودت را کنترل نکنی، ذهن در اختیار این گرایشها قرار خواهد گرفت. پس برای مدیریت ذهن، ما باید برویم سراغ علاقههای خودمان. علاقهها را حداقل به دو قسمت تقسیم میکنیم، علاقههای منفی، علاقههای مثبت. علاقههای منفی مثل ترسها، مثل تنفرها. اینها در مدیریت ذهن تأثیر میگذارد. علاقههای مثبت، مثل آرزوها، خود علاقه داشتن به افراد،
ملایی: اهداف.
حجت الاسلام پناهیان: بله، اهدافی که انسان به آن علاقه دارد، اینها مدیریت ذهن را، در آنها خیلی تأثیرگذار هستند. عامل دیگری که در ذهن تأثیر میگذارد و باید در بحث مدیریت ذهن، از آن صحبت کنیم، رفتارهای آدمی است. ما هر کاری بکنیم، روی ذهن ما تأثیر میگذارد، حالا مستقیم یا غیر مستقیم، دیگر این جای بحث دارد.
در مورد علاقهها من یک نکتۀ دیگری را هم خوب است عرض کنم، بعضی از اوقات ما علاقههای پنهانی داریم، که خودمان زیاد از آن شفاف خبر نداریم، بعضی از علاقههایمان پیداست، آن را میدانیم، آنها هم روی ذهن ما تأثیر میگذارند.
ملایی: یعنی آن علاقههای یک مقداری ناپیدا!
حجت الاسلام پناهیان: أحسنت. مثلاً آدم به یک کسی حسادتی دارد خودش هم نمیداند حسادت دارد، میگوید: من از فلانی بدم میآید، چرا بدت میآید؟ میگوید: فلان کار را انجام داده، این ذهنش مدیریت شده، چون همین رفتارها را در دیگران میبیند بدش نمیآید، ذهنش توسط آن نگرشها، گرایشها دارد مدیریت میشود. گرایشهایی که خودش نمیداند چیست. پس گرایشهای ما، مثبت و منفی، تقسیم شدند و پنهان و پیدا!
ما وقتی داریم از مدیریت ذهن صحبت میکنیم، باید از همۀ این انواع گرایشها صحبت کنیم، ببینیم چه بحث مفصلی خواهد شد.
ملایی: حاج آقا ببخشید دیگر فرمودید، من هم اجازه دارم سؤال کنم، یاد بگیرم. اینکه یک وقتی میشود میگویم مثلاً من از فلانی بدم میآید، ولی نمیدانم چرا! این ریشه در همین قصه دارد؟
حجت الاسلام پناهیان: بله، گاهی از اوقات، علتش همین گرایشهای پنهان ماست، که ذهن ما را، مدیریت میکند، از زاویۀ منفی، به رفتارمان نگاه میکنیم، دلیل هم برای آن میتراشیم و یا عیبهای کوچکش را بزرگ در ذهن خودمان جلوه میدهیم و إلی آخر.
محبت هم همین گونه است. ممکن است این محبت، این کار را بکند، حتی علاقۀ به خودمان، ممکن است زیادی داشته باشیم بعد این موجب شود، یا علاقۀ به خود، زیادی آن هم عیبی ندارد، نابهجا علاقۀ به خود داشته باشیم چون اگر کسی علاقه به خود نداشته باشد، به او میگویند: آقا شما را جهنم میبرند، میگوید: خب ببرند! نمیشود علاقۀ به خود، چیزی نیست که آدم مطلق نفیاش کند. منتهی این حب نفس، بد است که پدر ما را در میآورد، آنها میآیند گاهی از اوقات، ناخودآگاه اثر میگذارند.
رفتارهای ما، چند نوع هستند برخی از رفتارهای ما، به صورت عادت درآمدند، اینها تأثیرشان روی ذهن، تأثیرشان در مدیریت ذهن، خیلی پایدارتر است، بعضی از رفتارها را یک بار انجام میدهیم، دو بار انجام میدهیم، اینها فرق میکند. در بین رفتارها، دو سه رفتار هست که خیلی مؤثرتر از بقیۀ رفتارها در مدیریت ذهن، تأثیر دارد. یکی از آنها سخن گفتن است، یکی دیدن و شنیدن است. دیدن و شنیدن، طبیعی است که در مدیریت ذهن،
ملایی: خیلی یک ورودیهایی بالأخره دارد، به ما میدهد.
حجت الاسلام پناهیان: بله، ورودی أحسنت! ولی جالب این است که گفتن ما، از این ورودیها، در مدیریت ذهن، بیشتر است. گفتن ما! گفتن برون داد است. تأثیرشان در مدیریت ذهن، بیشتر از این چشم و گوش است.
ملایی: عجب! چنین چیزی میشود؟ یک چیزهایی برایم کلیشه میشود، یعنی یک ذهنیتی... مثلاً سخن گفتن، تأثیرش... امان از آن که ببینی، ببینم فلان...
حجت الاسلام پناهیان: بسازم خنجری نیشش ز فولاد/ زنم بر دیده تا دل گردد آزاد. میشود این شعر را نقد کرد که شما آن شمشیر را بر زبان باید بزنی، که دل گردد آزاد...
ملایی: که هر چیزی نگوید که بعداً ذهن را عوض کند.
حجت الاسلام پناهیان: چون این گفتن، آن چه که در ذهن هست را تثبیت میکند، تخریب میکند. آن نیازی که ما داریم در یک ذهن پویا، در یک ذهن شفاف و دقیق، آنها همه را مخدوش میکند. بالأخره برخی رفتارهای ما، که در مدیریت ذهن، خیلی تأثیر دارد، این سه رفتار هست.
ملایی: گفتن، شنیدن، دیدن.
حجت الاسلام پناهیان: أحسنت. یک تقسیمی هم برای رفتار داشتیم، رفتارهایی که عادت میشوند و رفتارهایی که گاهی انجام میدهیم. کسانی که عادت میشوند و ما به آنها انس پیدا میکنیم، اینها تأثیرشان بر ذهن ما، پایدارتر است.
ملایی: پس شما برای کنترل ذهن، برای مدیریت ذهن...
حجت الاسلام پناهیان، که فقط کنترل کردن نیست، وادار کردنش به فکر درست هست، باید در حیطۀ رفتار هم، یک سلسله مباحثی را پیگیری کنیم. جای دیگری که مدیریت ذهن، انجام میگیرد و مؤثر است در خود میدان ذهن و اندیشۀ آدمی است. اینکه ما برای فکر کردنمان، برنامه داریم یا نه؟ و چه برنامهای داریم، بیبرنامه آدم میتواند باشد، هر عاملی از بیرون آمد، ذهن ما را مشغول کنند.
ملایی: خب ما که همیشه این گونه هستیم.
حجت الاسلام پناهیان: این دیگر خیلی صدمه میزند، اصلاً اینجا منتفی میشود مدیریت کردن ذهن. پس ما رفتارمان چگونه باشد، گرایشهایمان چگونه باشد و خود مدیریت ذهنمان، چگونه باشد چه برنامهای داریم برای مدیریت ذهن؟ این سه حیطه، حیطۀ آگاهی و اندیشه و آنچه که در ذهن میگذرد، حیطۀ گرایشها و حیطۀ رفتار، اینها بر مدیریت ذهن، مؤثر هستند. این گسترۀ بحث، از این حیث است.
ملایی: این الآن شد پایۀ بحث از اینجا به بعد دیگر...
حجت الاسلام پناهیان: حالا من باز هم میخواهم فهرست را ادامه دهم.
ملایی: من یک تذکری، به یک نفری بدهم؟ دوستان عزیزم، همکاران گلم، شما که پشت صحنۀ برنامه را، به لحاظ فضای مجازی، پشتیبانی میکنید، برای درج در کانال و صفحات برنامه، برنامۀ امروز خیلی میتواند در پیشبرد مباحث به شکل خیلی بهتر، برای خودمان و برای مخاطبانمان موفقیت ایجاد کند، إنشاءالله این قصه را خیلی... چون عالی است.
حجت الاسلام پناهیان: بعد مدیریت ذهن، در چند مرحله انجام میگیرد، تا الآن گفتیم مدیریت ذهن، در چند حیطه، در چند میدان انجام میگیرد، یعنی عوامل مدیریت ذهن، عوامل مؤثر بر ذهن، چه چیزهایی هستند؟ در بحث عوامل، یک عامل را من به آن نپرداختم، آن عوامل اجتماعی و محیطی است، چرا؟ چرا به آن نپرداختم؟ چون عامل محیطی و اجتماعی، معمولاً از طریق درگیر کردن چشم ما، از گوش ما وارد میشوند، از این طریق، وارد روح ما میشوند.
وقتی شما کنترل رفتار میکنید، یا محیط میآید بر گرایشهای شما اثر میگذارد، وقتی شما مدیریت گرایشها را داشته باشید، دیگر آن بیرون را هم در واقع، کنترل کردید.
مولای: همان قصهای که فرمودید محضر آقای بزرگواری رسیدند گفتند: آن آزمایش سرطان شما... گفت: من ذهنم را منصرف میکنم، همین میشود دیگر؟
حجت الاسلام پناهیان: بله، اصلاً سبک توصیههای دین، به گونهای است که بیشتر اصالت را به فرد میدهد. البته ما داریم برای این که ذهن خودت را مدیریت کنی، از برخی محیطها اصلاً خارج شو. پس ما عوامل محیطی را، آن گونه نیست که در نظر نگرفته باشیم، چون از طریق همین رفتارهای ما، مثل گوش کردن، مثل غیبت نشنو، غیبت شنیدن چقدر بد است. یعنی ذهن خودت را مدیریت کن، عیب دیگران را نشنو، در محیطی که دارند میگویند، نمیتوانی مقابله کنی بلند شو برو.
حتی آن مثالی که خیلی جالب است این است که دیدید جایی دارند غیبت میکنند، این ذهنت را و دیگران را دارند تخریب میکند، شما بیا خوبیاش را بگو. این کلام زبان، چطوری مؤثر است، این حتی در ذهن خود شما هم مؤثر است. همۀ این حرفها ممکن است بی اساس باشد، اصلاً بیاساس است، چون شما که اساسش را نمیدانید باید از برادر دینی خودت دفاع کنی، توجیه کنی تا هفتاد توجیه، برای رفتار...
بعد میبینی که این غیبت او، اگر راست باشد چه؟ در ذهنت اثر منفی نگذاشته. چرا؟ چون زبانت را به کار گرفتی در مدیریت این ذهن. حالا نمونههای بسیار برجستهتر از این وجود دارد، من نمونه خواستم عرض کنم. پس در حیطۀ عمل، گرایشها و خود حیطۀ ذهن، عواملی برای مدیریت ذهن، وجود دارد.
حالا مدیریت ذهن، در چند مرحله صورت میگیرد. یک: در مرحلۀ ورودیهای ذهن، شما باید مدیریت بکنید، چه چیزهایی را میخواهید یاد بگیرید؟ به چه چیزی میخواهید نگاه کنید، به چه چیزی میخواهید توجه کنید، اینجا یک مرحله است از مراحل مدیریت...
ملایی: یعنی در چهار طاق باز باشد یا نباشد...
حجت الاسلام پناهیان: أحسنت. بخشی از دستورات دین، مربوط میشود به ورودیهای ذهن. بخشی دوم: مربوط میشود به فعالیتهای درونی ذهن، مثل فکر، مثل تخیل، گاهی آدم خیالپردازی میکند مثل پردازش عقلانیای که شما برای یک موضوع در ذهن خودتان انجام میدهید، که حالا نزدیک به همین فکر کردن است، ولی گاهی فکر برای کشف یک مجهول است، گاهی فکر برای ترجیح یک معلوم بر یک معلوم دیگری است که اینجا بیشتر تعقل به میان میآید. تفکر داریم، تعقل داریم، تخیل داریم، اینها انواع پردازشها است.
ملایی: حتی شاید تدبر هم بشود به آن اضافه کرد.
حجت الاسلام پناهیان: بله، تدبر نوعی تفکر هست. پس ما، مدیریت را کجاها بخواهیم اعمال کنیم؟ یکی در ورودیها، یکی در پردازش داخلی، کلی از نصایح دین و توصیههای دین، در این زمینه است، کلی از این نصایح، در آن ورودیهاست. البته روانشناسان خیلی در این زمینهها کار کردند، کسانی که دانش رسانه دارند، آنها در این زمینهها کار کردند. البته بیشتر یاد میگیرند که چطوری ذهن مردم را فریب دهند و افکار عمومی را مدیریت کنند. متأسفانه اینها یاد داده میشود که افکار عمومی، چطوری فریب داده شود.
ملایی: چطوری القاء کنند یک مفهوم مطلوب خودشان را مورد توجه مدام آن فرد قرار دهند، یا اصلاً دستگاه فکری او را خطا و یا اشتباه بکنند.
حجت الاسلام پناهیان: مرحلۀ بعدی در نتیجهگیری است. وقتی شما به یک پردازشی در فکرتان اقدام میکنید، نتیجه هم میگیرید. من این نتیجه را نمیخواهم بگویم. مرحلۀ سوم: در مدیریت فکر این است که شما آن نتایجی که گرفتی را، حاضر هستید بازنگری کنید؟ یا نه؟ که ببینید درست است؟ درست نیست؟ نقد کنی، اگر اشتباه بود بپذیری. بروی عملاً تجربه کنی ببینی نه مثل اینکه درست نبود. بعضیها ذهن متحجری دارند...
ملایی: قبل از اینکه اینجا را جلو برویم، آن نتیجهگیری را شما میخواهید بفرمایید: لاجرم است؟ یعنی نتیجهگیری در کنترل من نیست؟
حجت الاسلام پناهیان: نتیجهگیری در همان پردازش انجام میگیرد، ولی مهم است که من در مرحلۀ سوم، این بازنگری را، قدرتش را دارم یا ندارم؟ این را آدم میتواند به مرحلۀ دوم ملحق کند، ولی من میخواهم بگویم این را بیایید مستقل کنیم، چون اصلاً این یک داستانی است. مدیریت ذهن، اوجش آنجاست، که شما پردازشی انجام دادید در فکر و خیال خودت، در تعقل خودت، در تدبر خودت، به یک نتیجهای رسیدی، حالا قدرت بازنگری آن نتیجه را داری یا نداری؟
ملایی: یعنی شجاعت این را داری که ممکن است بگویی خطا باشد؟
حجت الاسلام پناهیان: بله و اینجا اگر بیماری رخ دهد، یا ناتوانی در مدیریت ذهن رخ دهد، گاهی آدم شجاعت این را ندارد که بازنگری کند، گاهی انقدر ترسو است، نیازی به بازنگری ندارد اما نفی میکند.
ملایی: بله، ای هم میتواند یک خطای راهبردی باشد. میتواند یک خطای بسیار مهم باشد. مثلاً شما به این نتیجه رسیدید که این گلها پلاستیکی است، یا طبیعی است به این نتیجه رسیدید، میگویم: این گلها، طبیعی است؟ شما حالا تجربه کرده بودید، دست زده بودید که این گلها طبیعی است، اصلاً خود شما خریده بودید، بعد یک دفعه من میگویم که همیشه این گونه گولت میزنند؟ جا میخوری، که نکند درست میگوید، بابا خود شما خریدی، اصلاً یک دفعه میگویی: نکند اصلاً... بعد پنهانی زمانی که طرف سؤال کننده نیست، احتمالاً دوباره جلو میآیم یک لمس میکنم.
ملایی: این خیلی جالب است.
حجت الاسلام پناهیان: این درست است؟
ملایی: بله.
حجت الاسلام پناهیان: این هم بد است، این هم که شما زود نتیجه گرفتی، خیلی بیخود داری دست بر میداری، بد است، مغلوب دیگران میشوی. اینها جزء مراحل مدیریت ذهن به حساب میآید. یک وقتی هم هست که نه، آقا اصلاً طرف هیچ بررسی نکرده، به یک نتیجهای رسیده، حالا مدام ایستاده دارد دفاع میکند، آقا این همه دلیل! نه، من که چیز بیخود به ذهنم نمیرسد، شما داری بیخود میگویی. دیگر گوش نمیدهد!
در مدیریت ذهن، یک مرحلهای وجود دارد، که پردازش ثانویه، اسمش را بگذاریم، بررسی مجدد نتیجه اسمش را بگذاریم، قدرت نقادی داشتن، نقادی خود داشتن اسمش را بگذاریم و خداوند متعال، حتماً در این مرحله انسانها را امتحان میکند.
پس ما سه حیطه، عوامل مدیریت ذهن را شماردیم، سه حیطه، مراحل مدیریت ذهن را برشماردیم.
ملایی: این سه تا مرحله، یک: مرحلۀ ورودیها بود، آن چه که وارد ذهن ما میشود. مرحلۀ پردازش آن دادهها و ورودیها و سه مرحلۀ بازنگری نتایج حاصل از این پردازش. درست شد؟ پنجاه تومان به من بدهید.
حجت الاسلام پناهیان: شما پاداشتان بیشتر از این حرفهاست. نه همین که توجه میفرمایید خیلی خوب است، یعنی در عالم بحث، ورود میکنید من تشکر میکنم. البته حرف در این شش موضوع، خیلی گستردهتر از این حرفهاست. مثلاً شما برای اینتکه برای چه اهدافی، مدیریت ذهن بخواهید انجام دهید هم، یک فهرست وجود دارد. فهرست سوم میشود. که من اصلاً برای چه باید مدیریت ذهنم کنم؟ یک: برای تقویت خود ذهن و آن چه که مربوط به ذهن هست. تقویت ذهن از مواردی شروع میشود که میگوید برای اینکه کرۀ، یعنی قسمت راست کرۀ راست مغزت تقویت شود، یا قسمت چپت، بیا این فعالیتها را انجام بده.
تقویت ذهن، از تقویت این مغز شروع میشود، تا تقویت قدرت استدلال، تا تقویت قدرت گمانه زنی. بعضیها ؟؟؟23:29 صائب دارند، یعنی یک چیزی را احتمال میدهند، درست در میآید. مثلاً یک طبیبی هست شما به او مراجعه میکنید، میگوید: من این ناراحتی را دارم، ده تا آزمایش میدهد دهمی درست در میآید. بهتر است نزد این طبیبها نرویم، یک طبیبی هم هست، از در مطب وارد میشود، هنوز نگفته من چه مریضیای دارم، میگوید: من فکر میکنم این گرفتاری را دارد، بعد آن دهمین آزمایش را اول میدهد. مثلاً عرض میکنم! در پزشکی به آن ظن بالینی میگویند من در دانشگاه تهران داشتم این بحث را میکردم، یکی از اساتید محترم گفتند: ما اسم را ظن بالینی میگذاریم. یعنی سوءظن شنیدید؟ گمان صحیح صائب، گاهی از آن، به حکمت تعبیر میشود.
برای تقویت ذهن، وقتی میگوییم، سرعت تفکر بعضیها خیلی بالاست، مثلاً قدرت تفکر استراتژیک دارند، راهبردی به تعبیر فارسی. بعضیها باید برای اینکه یک راهبردی را تشخیص دهند، جدول اس دبلیو او تی را باید کنار همدیگر بگذارند، تهدیدها، فرصتها، نقاط قوت، نقاط ضعف، انقدر اینها را جمعبندی میکنند، آیا به نتیجهگیری درست برسند یا نه؟ بعضیها یک مقدار شرایط را نگاه میکنند، حالا جدول اس دبلیو او تی که مشهور شده را، اصلاً زیاد هم کامل بررسی نمیکنند، میگوید: من فکر میکنم الآن باید این کار را کرد، میگوید: اینها دارای تفکر استراتژیک هستند، یعنی این ذهنش این گونه است. حالا ممکن است بد استفاده کند، خوب استفاده کند.
ملایی: احتمال خطا در مورد او وجود دارد، این را منکر نمیشویم، ولی نوعاً...
حجت الاسلام پناهیان: نوعاً بعضی این قدرت را دارند، بعضی دیر فهم هستند در زمینۀ تفکر راهبردی. مثلاً این تحدی ذهن، این سرعت و دوراندیشی بسیار بالا را من در مورد شهید سید محمد باقر صدر همیشه مثال میزنم، أعلی الله مقامه الشهید، مقامه الشریف، این شهید والا مقام. مثلاً ایشان سال پنجاه و هفت، انقلاب دارد پیروز میشود، پیروز شد و نشد، در آن لحظهها، میفرماید: دیگر ابر قدرتها به خاک سیاه نشستند! آقا حالا بگذار ما تا به ابرقدرت هم برسیم، فعلاً که حالا، هفده هزار کشته در ترورهای داخلی، روی دست تیپ، در یکی دو سال بعدش گذاشتند. بعد هشت سال جنگ تحمیلی دویست و پنجاه... اوه! ایشان جایی را نگاه کرد که ما هنوز به آن نرسیدیم، آن چنان که باید و شاید به این میگویند، آن دوراندیشی، ظن صائب، آن اندیشۀ راهبردی.
پس ما، اهدافمان برای تقویت ذهن، بخشی از آن، در خود میدان ذهن است. ذهن که من میگویم، حالا ممکن است بعضیها یک مقدار ایراد بگیرند، بگویند: مراتبی از تعقل را، تو وارد ذهن نکن، حالا آنها به مسامحه، حرف ما را میپذیرند، تا ما جلو برویم چون بالأخره ابزارش این دادهها هستند که باید پردازش شود.
قدرت ذهن، یکی از آنها حافظه است، مثلاً ما میگوییم میخواهیم ذهنمان قوی باشد، یکی از آنها حافظه است. یکی از آنها خلاقیت است، قدرت ذهن، یکی از آنها تداعی مناسب است که حالا با خلاقیت خیلی درست در میآید. واقعاً فرق دانشمندان بزرگ، که دنیا را تغییر میدهند، همین جاها، در خلاقیت علمی ظاهر میشود. خلاقیت فقط برای هنر نیست، کدام موضوع را شما به چه؟ یک دفعه ربط میدهی که هیچ کس به ذهنش نرسیده. بعد به یک نتایج فوق العاده جالبی میرسیم، این برای قدرت فکر طرف هست که یک فعالیت ذهنی است.
پس بخشی از اهداف ما برای قدرت ذهن، در خود میدان آگاهی تا اندیشه،
ملایی: یعنی در خود ساحت ذهن دارد اتفاق میافتد.
حجت الاسلام پناهیان: بله، أحسنت. بخش دیگر از اهداف ما در قدرت ذهن، این است که گرایشهای خودمان را میتوانیم تغییر دهیم. کسی قدرت ذهن بالایی داشته باشد، به قلب نمیشود به این سادگی دسترسی پیدا کرد، کسی نمیتوند به خودش بگوید، همین الآن خوف از جهنم را در دلت بالا ببر، بالا ببر! بیشتر! قلب، گوش به حرف نمیدهد، مگر کسانی که قدرت ذهن بالایی دارند، عادت کردند این توانمندی را دارند که میتوانند این علاقههای خودشان را تغییر دهند. مثلاً میگویند از تلقین استفاده کن، حضرت امام در آن نامۀ خودشان، حالا یا حاج سید احمد آقا یا برای عروس بزرگوارشان، فکر کنم برای حاج سید احمد آقا، از بحث تلقین خیلی استفاده میکنند.
ملایی: نامه به سید احمد آقاست.
حجت الاسلام پناهیان: بله، که میفرمایند: شما چه کار کن؟ در واقع از قدرت ذهنت برای تغییر دادن گرایشهای خودت استفاده کن، ترجمهاش تقریباً این میشود میگوید: تلقین کن، به قلب خودت بیا تأثیر بگذار. بخشی از اهداف ما، در قدرت ذهن، تغییر دادن گرایشهایمان است. چطور؟ ما اگر گرایش خودمان را، به بدیها کم کنیم، چقدر خلاص میشویم؟ ما اگر گرایش خودمان را به اولیاء خدا زیاد کنیم، چقدر پرواز خواهیم کرد؟ ما اگر گرایشهای بیجای خودمان را بتوانیم با ذهن خودمان از بین ببریم...
حضرت امام مثال میزد، از اینکه آدمها، از اینکه با یک مردهای، یک جا قرار بگیرند یک شب تا صبح، خیلیها از آن میترسند و حال اینکه میفهمند اینکه این هیچ اثر... این دیگر از دنیا رفته، ظاهر هیچ اثری نیست، ولی باز این ترس هست. کسانی که قدرت ذهن دارند، به خودشان یک کلمه نهیب میزنند نترس! ترس تمام میشود. واقعاً بعضیها قدرت این را دارند غم را از قلبشان بیرون کنند.
حالا اینها تمرینهایی دارد، در روایات، به آن پرداخته میشود. پس این گروه دوم از اهداف، که چقدر این هدف، حتی مهمتر از هدف اولی است.
ملایی: مدیریت گرایشها!
حجت الاسلام پناهیان: بله، از طریق مدیریت ذهن، گرایشها را تغییر میدهید، سخت است به این سادگی نیست ولی... نوع سوم اهداف ما این است که ما در میدان عمل، از رفتارمان صیانت کنیم. البته این نوع سوم، به نوع دوم ملحق میشود، من این را توجه دارم به نگاه فلسفی دقیق، ولی ما جدایش میکنیم برای دلایلی که وجود دارد تا ذهنها، یک مقدار یادداشت کردنشان، راحتتر شود.
شما اگر بخواهی یک عملی انجام دهی، باید گرایش خودت را تغییر دهی، تا آن کار را بکنی، تا اراده کنی که آن کار را بکنی. درست است؟ پس اگر از ذهنت استفاده کردی، علاقۀ خودت را تغییر دادی، رفتارت هم خود به خود، درست میشود. ولی یک مواردی هم هست که انسان، یک رفتاری را میخواهد عوض کند، یک رفتاری را میخواهد تمرین کند، عادت کند، یک رفتار سختی را میخواهد برای خودش آسان کند. این ذهن مدام پرش میکند به چیزهایی که شما را از این رفتار، جدا میکند، خستهات میکند، دلزدهات میکند، حوصلهات را سر میبرد.
شما باید قدرت مدیریت ذهن داشته باشی، که بتوانی در رفتار، راحت باشی. حالا علاقه و اراده پیدا کردی که این کار را انجام دهی، ذهنت پرشهایی میکند، ذهنت به یک جاهایی مدام متوجه میشود که این رفتارت را نمیتوانی عادت کنی، رفتار خوبی که میخواهی به آن عادت کنی و مشکلات دیگری از این قبیل.
باز هم عرض میکنم، این بخش سوم از اهداف ما، که رفتار را درست بکنیم، بیشتر در ساحت گرایشها و ساحت قلب آدمی است. ولی بعضی از مواردی که رفتار درستتر است و ما باید کنترل کنیم، بالأخره ذکرش، خالی از لطف نیست. پس ما در سه مرحله، به اهدافی در مدیریت ذهن، اشاره کردیم. نیاز داریم که توجه کنیم.
اگر کسی اهمیت این بحث را خواست بداند، جلسۀ قبل یک مقدار صحبت کردیم به صورت کلی، ولی من میخواهم به این موضوع خیلی اشاره کنم که عصر ما، عصر کنترل ذهن است، توسط نیروهای خارج از ارادۀ ما. هر چه عصر ما بیشتر به سمت رسانه میرود، اینترنت در اختیار رسانه قرار گرفته، هنر در اختیار رسانه قرار گرفته و آمدند انسانها را از طریق کنترل ذهن، به بردگی میکشند. فلسفۀ قرآن چیست؟ «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل، 36) بردگی کسی غیر از خدا را نکن. ذکری که ما میگوییم مسلمان میشویم چیست؟ الله تبارک و تعالی ربی نیست، لا إله إلا الله است.
ملایی: یعنی با لا، نفی است
حجت الاسلام پناهیان: هر چه غیر از خداست که بخواهد إله من بشود. الآن دیگر نمیآیند با ما بحث عقیدتی کنند و إله برای ما قرار دهند.
ملایی: اصلاً امر و نهی نمیکنند.
حجت الاسلام پناهیان: بله، اصلاً بحث هم نمیکنند. هیچی! القاء میکنند یعنی میآیند کنترل ذهن ما را به عهده میگیرند. عصر ما، عصر ضعف ذهن آدمی، در اثر آن قدرتهای طاغوتی است. عصر ما، عصر مدیریت ذهن است ما باید در مدیریت ذهن، قدرت پیدا کنیم، تا بتوانیم بندگی خدا را بکنیم و الا اصلاً ممکن نخواهد بود.
علماء را گاهی، ذهنشان را مدیریت میکنند. یک نفر از علماء میگفت: این البته در تاریخ ثبت است، در دوران طاغوت، فلان مراجع خوب، خوب، خوب، «کثر الله أمثالهم» (الغارات، مقدمه ج 1، ص 90) در نجف بودند یکی از علما میگوید: ما دیدیدم که خیلی از ایرانی ما دارن میآیند خمس بدهند، خیلی! چه خبر شده که یکدفعه خمس دهندگان زیاد شدند؟ بعد رقمهای کمی نبود، درشت است کاسبهای معمولی انگار نیستند. یک مقدار دقت کردیم دیدیم که بعد از یک ماه، دو ماه، یک گفتگویی با آن مرجع تقلید صورت گرفت، که شما یک دفاعی از مظلومین، در مبارزه با طاغوت دارند حرکتی میکنند، انجام دهید. گفته بود: نه، ما آن دفعه هم دفاع کردیم مثل اینکه اشتباه کردیم، الآن که هر کسی از ایران میآید، میگوید: نه، خبری نیست! داستان را خلاصه کردم. ـ قطع صدا ـ و دستگاه محاسبۀ مسئولین ما کار میکند.
ملایی: بله، دستگاه محاسباتی، یک کلید واژه است در فرمایشهای این گونهای حضرت آقا.
حجت الاسلام پناهیان: یکی از بازنشستگان سازمان ملل، استاد تمام دانشگاه در تهران است. من یک بار از ایشان پرسیدم که اسم شما را ببرم؟ گفت: ببر. حالا من اسم ایشان را میبرم، آقای دکتر جلالی. ایشان به بنده میفرمودند، حتی ایشان خودشان بنده را صدا زدند که این حرف را با بنده بزنند، سال هشتاد و هشت بود.
فرمودند: من، معاون مسئول دبیر سازمان ملل در یک مقری، غیر از مقر سازمان ملل در نیویورک بودم، ظاهراً مقر دیگری در سوئیس دارند، یا کجا من الآن یک لحظه در ذهنم نیست. گفت: من به ایشان گفتم، یعنی در واقع ایشان معاون و قائم مقام دبیر کل سازمان ملل محسوب میشود، من آنجا با ایشان کار میکردم. ایشان که من دارم آقای دکتر جلالی، یک حقوقدان برجسته هستند و پدرشان هم از حقوقدانان حتی دوران طاغوت بودند، ایشان میفرمودند: با مشورت شهید بهشتی، من برای ادامۀ تحصیل، خارج از کشور رفتم و آنجا دیگر از ایشان استفاده کردند و یک انسان منصف بین المللی، با تجربههای جهانی است.
میگوید: پرسیدم کشورهای غربی که نمیتوانند با انقلاب اسلامی کنار بیایند، با ایران در نهایت چه خواهند کرد؟ ایشان فرمود: من این سؤال تو را روزی جواب میدهم. یک روزی در حال قدم زدن بودیم، یا گفتند برویم قدم بزنیم. گفتند: یادتان است که آن سؤال را کردید؟ الآن جواب میدهم. آقای دکتر جلالی به بنده میفرمودند که من به دلیل، فکر میکنم به دلیل اینکه شنود نشود، در حالت قدم زدن آمدند این حرفها را به من زدند.
گفت: راه از بین بردن انقلاب اسلامی، ساده است مثل همۀ انقلابهای دیگر. راهش چه هست؟ آقازادهها! اینها امکانات پیدا میکنند، آقازادههایشان خارج از کشور میآیند، بعد ما اینجا عواملی داریم، این عوامل را... نگفته بود: ما، گفته بود: اینجا عواملی هستند، آنها را تحویل میگیرند، تجارت میخواهند، برایشان فراهم میکنند، درس بخوانند برایشان فراهم میکنند. بعد اینها روی ذهنهای پدرهایشان کم کم اثر میگذارد.
البته من انصافاً اینجا عرض کنم، هر کسی خارج از کشور رفت، نمیخواهم متهمش کنم...
ملایی: این گونه نیست، قرار نیست این گونه باشد، ولی آدم باید هوشیار باشد!
حجت الاسلام پناهیان: فرزندش را هم فرستاد، دیگر حتماً روی تو کار میکنند که تو روی ذهن ما کار بکنی، که تو حواست باشد. یک نفر میگفت: برادر یکی از مسئولین، خارج از کشور رفته بود، درس خوانده بود و آنجا مانده بود. حالا یک مسئولیتی هم حالا داشته بود یا نه، میگفت: ایشان سالها کارش در آمریکا این بود، آمریکا رفته بود، هر کسی میآمد، از این حزب اللهیها و انقلابیون، میبرد این ساختمانهای آسمان خراش را نشان میداد، میگفت: ما میخواهیم اینها را نابود کنیم! یعنی اصلاً انگار کارش این شده بود، از بس باور کرده بود ذهنش این گونه بود.
ببینید از این ترفندهای خیلی قدیمی، اینها که خیلی قدیمی بود، من خواهش میکنم به عنوان یکی از مرجع، مراجع برای این حرفها، کتابهای اسناد لانۀ جاسوسی را بروند مطالعه کنند، که اصلاً اینها کارشان این بوده که دستگاه محاسباتی ما را کنترل و دچار اشتباه کنند و الآن دیگر این کارها را هم نمیکنند. میآیند دستگاه محاسباتی کل یک ملت را میخواهند جابهجا کنند و ما... وقت هست آخرین جملهام را بگویم؟
ملایی: دو دقیقه بله.
حجت الاسلام پناهیان: و ما بعد از ظهور، چه اتفاقی برایمان میافتد؟ حضرت به سر مؤمنین، دست میکشد حالا سر ممکن است همین سر فیزیکی نباشد، نمیدانم و عقلشان را افزایش میدهد، یعنی آن قدرت پردازش. حضرت تکیهشان به حالا تعبیر ما، متناسب با این بحث... قدرت حضرت، این است که به هر فردی، قدرت مدیریت ذهن بدهد، که دیگر کسی فریبش ندهد. نه اینکه بروند فریبکارها را از بین ببرند، تو نباید فریب بخوری. پس ما به عصر ظهور نگاه کنیم، باید این فربهی را در عقل و تفکر، پیدا کنیم که کسی ما را مدیریت نکند.
و اما حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) که توجهشان به مسئلۀ قدرت ذهن، فوق العاده است ایام میلاد حضرت هست، که همۀ عالم برای اوست، ببینید شما حضرت در مدیریت ذهن، یک توصیۀ فرعی است و به آقای اباذر، که محبتش بر ما واجب است، آقای اباذر عزیز، که در واقع تبعید و به شهادت بگوییم رسید، نه شهادت فیزیکی، در آن غربت جان دادند در محبت علی بن ابیطالب (علیه السّلام)، چه انسان والا مقامی است.
یک سلسله نصایحی، حضرت رسول به اباذر دارند، اصلاً این نصیحتشان را من انتخاب میکنم برای هدیۀ ایام میلاد حضرت، که از جنس مدیریت ذهن است. یا اباذر حالا عربی دقیق بخواهیم بخوانیم «يَا أَبَا ذَرٍّ، إِذَا أَصْبَحْتَ فَلَا تُحَدِّثْ نَفْسَكَ بِالْمَسَاءِ» (الأمالی، النص، ص 526) صبح بیدار شدی به فکر شب نباش، «وَ إِذَا أَمْسَيْتَ فَلَا تُحَدِّثْ نَفْسَكَ بِالصَّبَاحِ» وقتی که شب شد، داشتی شب را میگذراندی، به فکر فردا نباش. این معنایش میدانید یعنی چه؟ «تُحَدِّثْ نَفْسَكَ» یعنی توجهات را، یعنی همان مدیریت ذهن. توجهات را به اینکه فردایی داری ندوز، در مورد اینکه فردایی خواهد آمد، فکر نکن. امشب به محضر خدا برسی، چه پاسخی داری؟ به شب دل نبند که شب خواهد شد و من این کار را جبران خواهم کرد، الآن به محضر خدا برسی، چه داری که ارائه کنی؟
این حالا یک توضیح است، توضیحات بیشتری میشود داد در مورد این حدیث شریف، که چطوری دارد دستور میدهد که ذهنت باید مشغول چه باشد و مشغول چه نباشد. خیلی حرف عمیق است میشود برداشت غلط از این حدیث شریف داشت که آقا ما برای فردا، برنامهریزی نکنیم؟ نه، این منظور نیست که امیرالمؤمنین، علی (علیه السّلام) به گونهای همین کلام شریف را توضیح میدهند میفرمایند: مانند کسی که هیچ روزی در آینده ندارد، بیاندیش از یک جهت، از یک جهت برنامهریزی کن، مانند کسی که برای همیشه هست.
ملایی: خیلی توضیحش جالب بود، خیلی ممنون. خیلی عالی، بحث مهمی است و یک وقتهایی یک گرههایی داریم، پدرها، مادرها، آقا چرا بچۀ من؟ من که نماز میخوانم، خانم من که نماز خوان است، شوهر من که آدم متدینی است، چرا بچهام این گونه است؟ چرا این رفتارهایش، ذهنش دارد مدیریت میشود، یک مقدار کنار دستی بخواهیم بگوییم، از طریق همین گوشیهای تلفن همراه، اصلاً نیاز نیست طرف سفر کند جایی برود، آمریکا و اروپا برود. همین در خانه، در رختخوابش، در کلاسش، در دانشگاهش، در پارکش، همه جایش دارد ذهنش مدیریت میشود، این برنامه را توصیه میکنم، پدر و مادرها دقیق ببینید و بشنوید، این سلسله بحث را.
اما یکی از کارهایی که در برنامۀ سمت خدا، در ماه ربیع الأول اتفاق میافتد، این است که دوستانم به همت برخی از کارشناسان عزیز، کسب اجازه میکنند از محضر مراجع معظم تقلید، برای رد مظالم، چون میدانید رد مظالم باید با اجازۀ مرجع تقلید هم اتفاق بیافتد. شما اگر فکر میکنید مظلمهای به گردن شماست، دینی هست، نمیدانید طرف چه کسی است، نمیدانید چقدر بوده، نمیدانی اصلاً طرف کجاست و میخواهید رد مظالم بدهید، تا سقف یک میلیون تومان، دوستانم، به همت حاج آقای حسینی قمی و رفقا، اجازه گرفتند از مراجع تقلید، فقط در ماه ربیع الأول، اوقات دیگر زحمتش با خود شماست، به کانال برنامه مراجعه کنید، توضیحات جزئیتر داده میشود و در حوزۀ بیت المال، یعنی مظالم دولتی، این شخصی بود، حق الناس بود آنجا هم مسیر تقریباً همین است، ولی مسیر پرداخت متفاوت است یعنی شماره کارت و غیره، مجزا و حق حسابش باید جداگانه در نظر گرفته شود.
خیلی متشکرم از اینکه تا این لحظه همراهی کردید، قرآن کریم را اگر در محضرش هستید، صفۀ صد و نود و سه را ملاحظه بفرمایید، سی و هفت، تا چهلمین آیۀ سورۀ توبه، حالا باز من الآن نگاه میکنم بفرمایید، اللهم صلّ علی محمداً و آل محمد و عجّل فرجهم. درست بود الحمدلله این دومی است.
اللهم صلّ علی محمداً و آل محمد و عجّل فرجهم، دربارۀ بحث رد مظالمی که گفتم، یک خط توضیح اضافه کنم به نحوۀ پرداختش که حتماً توجه دارید رد مظالم شخصی، یعنی حق الناسی را، حتماً باید به فقیر داده شود، فقرایی که میشناسید و حتماً هم باید پول باشد، یعنی تبدیل به چیزی نباید بشود. برای بحث دولتی و بحث بیت المال و غیره، دوستان من، زحمت زیرنویس را میکشند و مسیر پرداخت الآن به شما معرفی میشود.
حاج آقای حجت الاسلام پناهیان، یک مقدار کم وقت داریم، حدود یک دقیقه.
حجت الاسلام پناهیان: دعایی از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را تقدیم میکنم به دوستانی که میخواهند اهمیت لحظه و آن و زمان را بدانند، از زبان رسول خدا، که عجیب است گفته میشود، ایشان خیلی این دعا را مطرح میکردند. «إِلَهِي وَ إِلَهَ آبَائِي لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً» (کافی، ج 6، ص 244) یک طرفة العین، مرا به خودم وامگذار، به اندازۀ یک لحظه، مرا به خودم واگذار مکن.
اگر خداوند متعال، یک لحظه ما را به خودمان واگذار کند، یک چیزی که نباید به ذهن ما بیاید میآید. یک چیزی که نباید نتیجهگیری کنیم، نتیجهگیری میکنیم و اتفاقهایی در ذهنمان خواهد افتاد و اشتباهاتی خواهیم کرد که گاهی یک عمر پایداری بر آن اشتباه خواهیم کرد، چون هر کسی یک فکر غلطی، در یک لحظه به ذهنش میآید، احتمالاً آن لحظه، لحظهای است که خدا رهایش کرده و رهایش کرده...
ملایی: دستم را از دست خدا کشیدم.
حجت الاسلام پناهیان: یعنی ما وقتی که یک لحظه رها شویم، اولین صدمه را کجا میخوریم؟ در ذهنمان. چون در یک لحظه، آدم رفتارش، رفتار یک عملیات مقدماتی دارد تا شکل بگیرد. در یک لحظه، گرایشهای آدم هم تغییر نمیکند، اوه! کوه فرمود از جایش تکان میخورد، غرب تکان نمیخورد. ولی خطورات ذهنی، آنی است. به همین دلیل، این دعا را بیشتر باید مربوط به ذهن دانست.
البته یک روایت دیگری هم از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده، که حالا...
ملایی: اگر موافق هستید بگذاریم برای هفتۀ بعد.
حجت الاسلام پناهیان: خب پس بد نیست بگذاریم.
ملایی: خیلی متشکرم حاج آقای حجت الاسلام پناهیان، خدا سلامتی و خیر دنیا و آخرت به شما عنایت بکند و خیلی متشکرم از شما بینندهها و شنوندههای عزیز، که تا این لحظه، همراهی فرمودید برنامۀ خودتان را، در پناه حضرت رسول باشید که صلوات میفرستیم بر او و این میشود حسن ختام برنامۀ امروز، فردا و یکی دو روز بعد از آن را، آقای نجم الدین شریعتی، اینجا میزبان شماست که هر کجا هست به سلامت باشد. اللهم صلّ علی محمداً و آل محمد و عجّل فرجهم.
صفحه193 قرآن کریم